< Return to Video

سیلا الوورتی : جدال و مقاومت بدون خشونت

  • 0:00 - 0:04
    در طول ۵۰ سال تلاشم برای پیشگیری از وقوع جنگ
  • 0:04 - 0:08
    یک سوال همیشه در ذهن من بوده است:
  • 0:08 - 0:12
    "چگونه با خشونت افراطی بدون استفاده از
  • 0:12 - 0:15
    نیروی زور متقابل، باید برخورد کرد؟"
  • 0:15 - 0:18
    وقتی شما با وحشی گری روبرو می شوید،
  • 0:18 - 0:21
    حالا می خواهد برخورد یک بچه با زورگویی دیگر در زمین بازی باشد،
  • 0:21 - 0:22
    یا خشونت خانوادگی --
  • 0:22 - 0:25
    یا خشونت موجود در خیابان های سوریۀ امروز که
  • 0:25 - 0:28
    با تانک و ترکش مواجه هستند،
  • 0:28 - 0:31
    موثرترین و کارآمدترین راه برخورد چیست؟
  • 0:31 - 0:34
    مقابله به مثل؟ تسلیم شدن؟
  • 0:34 - 0:37
    استفاده از خشونت بیشتر؟
  • 0:37 - 0:41
    این سوال که " من چگونه با یک زورگو باید مقابله کنم،
  • 0:41 - 0:45
    بدون آنکه خودم تبدیل به یک گردن کلفت بی شرف شوم؟"
  • 0:45 - 0:48
    سوالی است که از بچگی برایم مطرح بوده است.
  • 0:48 - 0:50
    یادم می آید حدود ۱۳ سالم بود و
  • 0:50 - 0:55
    محو تلویزیون سیاه و سفید و برفکی در پذیرایی خانه شده بودم
  • 0:55 - 1:00
    درست زمانی بود که شوروی ها با تانک وارد بوداپست می شدند و
  • 1:00 - 1:03
    می دیدم که بچه های نه چندان بزرگتر از من
  • 1:03 - 1:05
    خودشان را جلوی تانک ها می اندازند و
  • 1:05 - 1:07
    تانک ها آن ها را زیر می گرفتند.
  • 1:07 - 1:11
    سریعا رفتم طبقه بالا و شروع کردم به بستن چمدانم.
  • 1:11 - 1:14
    مادرم آمد و گفت: " معلوم هست داری چیکار می کنی؟ "
  • 1:14 - 1:16
    گفتم: " دارم میرم بوداپست."
  • 1:16 - 1:19
    مادرم پرسید: " اونجا چه خبره؟ "
  • 1:19 - 1:21
    گفتم " بچه ها دارن اونجا کشته می شن،
  • 1:21 - 1:23
    اتفاقات وحشتناکی داره میفتد"
  • 1:23 - 1:25
    و او جواب داد " اینقدر احمق نباش."
  • 1:25 - 1:27
    و من گریه ام گرفت.
  • 1:27 - 1:29
    مادرم مرا درک کرد و گفت،
  • 1:29 - 1:31
    "خوب، به نظرم موضوع مهمیه.
  • 1:31 - 1:34
    ولی تو هنوز خیلی کوچیکی و کاری ازت بر نمیاد.
  • 1:34 - 1:37
    احتیاج به آموزش داری. من بهت کمک می کنم.
  • 1:37 - 1:39
    فقط چمدونت را باز کن"
  • 1:39 - 1:42
    و اینظوری شد که من آموزش های لازم رو دیدم
  • 1:42 - 1:46
    و بیشتر دهه ۲۰ سالگیم رو در آفریقا کار کردم.
  • 1:46 - 1:50
    اما فهمیدم که مهم ترین اصلی رو که باید یاد می گرفتم
  • 1:50 - 1:52
    در طول دوره های آموزشی یاد نگرفتم.
  • 1:52 - 1:55
    می خواستم بفهمم که
  • 1:55 - 1:59
    خشونت چگونه کار می کند؟ سرکوب چطور؟
  • 1:59 - 2:04
    و از آن موقع تا حالا این را درک کرده ام که:
  • 2:04 - 2:08
    زورگوها ازخشونت به ۳ روش استفاده می کنند.
  • 2:08 - 2:13
    آنها از خشونت سیاسی برای ایجاد ترس و وحشت،
  • 2:13 - 2:19
    خشونت فیزیکی برای ایجاد تهدید و رعب،
  • 2:19 - 2:26
    و از خشونت رفتاری و یا احساسی برای کوچک و خوار کردن استفاده می کنند.
  • 2:26 - 2:29
    و به ندرت و در موارد خیلی کمی
  • 2:29 - 2:33
    استفاده از خشونت بیشتر، موثر خواهد بود.
  • 2:33 - 2:39
    نلسون ماندلا با باور به خشونت به زندان رفت
  • 2:39 - 2:41
    و ۲۷ سال بعد
  • 2:41 - 2:43
    او و یارانش
  • 2:43 - 2:45
    به آرامی و با دقت
  • 2:45 - 2:50
    مهارت های باور نکردنی که مورد نیازشان بود را پرورش دادند،
  • 2:50 - 2:54
    مهارتهای مورد نیاز برای اینکه یکی از فاسدترین دولت های دنیا را
  • 2:54 - 2:56
    با یک دموکراسی جایگزین کنند.
  • 2:56 - 3:01
    و آنها این کار را بدون هیچ گونه خشونتی انجام دادند.
  • 3:01 - 3:08
    آنها فهمیدند استفاده از زور در مقابل زور
  • 3:08 - 3:13
    فایده ای ندارد.
  • 3:13 - 3:15
    پس چه باید کرد؟
  • 3:15 - 3:19
    در طول سالها من چندین روش کارآمد را بدست آوردهام --
  • 3:19 - 3:21
    البته که روشهای دیگری هم وجود دارد --
  • 3:21 - 3:23
    که کارآمد و موثر و مفید هستند.
  • 3:23 - 3:25
    اولین روش
  • 3:25 - 3:27
    این است که تغییر باید اتفاق بیفتد
  • 3:27 - 3:31
    تغییر "اینجا" باید اتفاق بیفتد، در درون من.
  • 3:31 - 3:36
    این واکنش و برخورد من در مقابل ظلم است
  • 3:36 - 3:38
    که تحت کنترل خود من هست
  • 3:38 - 3:41
    و می توانم تغییرش بدهم.
  • 3:41 - 3:45
    و لازمۀ این امر بالا بردن میزان خودآگاهی است.
  • 3:45 - 3:47
    بدین معنا که باید بدانم نقطه جوشم کجاست،
  • 3:47 - 3:50
    کجا کم می آورم و فرو می پاشم،
  • 3:50 - 3:54
    نقاط قوت من چه هستند،
  • 3:54 - 3:57
    نقاط ضعف من چی هستند.
  • 3:57 - 3:58
    چه موقع نا امید و تسلیم می شوم؟
  • 3:58 - 4:03
    در حمایت از چه چیزی به پا می خیزم؟
  • 4:03 - 4:08
    برای جواب به این سوالها، مدیتیشن یا خودشناسی
  • 4:08 - 4:11
    یکی از چندین راه های موجود است -- البته که تنها راه نیست --
  • 4:11 - 4:12
    یکی از راه های به دست آوردن
  • 4:12 - 4:16
    این گونه از قدرت درونی است.
  • 4:16 - 4:19
    و قهرمان من در این زمینه - مثل "ساتیش"-
  • 4:19 - 4:22
    'آنگ سان سو چی' در برمه است.
  • 4:22 - 4:25
    او یک گروه از دانشجویان را
  • 4:25 - 4:28
    در تظاهرات خیابانی در" رانگون" رهبری می کرد.
  • 4:28 - 4:32
    آنها به گوشه ای رسیدند که جلویشان ردیفی از مسلسل ها صف کشیده بودند.
  • 4:32 - 4:33
    او همان موقع فهمید که
  • 4:33 - 4:37
    سربازان روبرویش با دستانی لرزان بر روی ماشه ها،
  • 4:37 - 4:43
    بیشتر از دانشجویان پشت سرش ترسیده اند.
  • 4:43 - 4:45
    ولی به دانشجویان گفت که بنشینند.
  • 4:45 - 4:53
    او با خونسردی و اعصاب مسلط به جلو قدم برداشت
  • 4:53 - 4:56
    بدون نشان دادن هیچ علامتی از ترس
  • 4:56 - 5:00
    و همین خصوصیات باعث شد او مستقیما به سمت اولین تفنگ روبرویش برود
  • 5:00 - 5:04
    و دستش را روی تفنگ بگذارد و آن را به پایین بکشد.
  • 5:09 - 5:12
    هیچ خونی ریخته نشد.
  • 5:12 - 5:16
    بنابراین فایدۀ غلبه و مهار ترس را دیدیم --
  • 5:16 - 5:18
    نه تنها در مقابل مسلسل ها،
  • 5:18 - 5:23
    بلکه در مقابل چاقو در دعوای خیابانی هم باید بر ترس غلبه کرد.
  • 5:23 - 5:25
    ولی برای این کار نیازمند تمرین هستیم.
  • 5:25 - 5:27
    پس ترسمان چه می شود؟
  • 5:27 - 5:32
    من یک شعار کوتاه دارم:
  • 5:32 - 5:35
    ترس من چاق تر و بزرگ تر می شود،
  • 5:35 - 5:37
    هر قدر که من به آن انرژی و بهای بیشتری بدهم.
  • 5:37 - 5:40
    و اگر زیادی بزرگ شد،
  • 5:40 - 5:42
    پس حتما اتفاق می افتد.
  • 5:42 - 5:46
    همه ما با سندروم ساعت ۳ صبح آشنا هستیم،
  • 5:46 - 5:49
    چیزی که نگرانتان کرده است شما را از خواب می پراند.
  • 5:49 - 5:52
    آدمهای زیادی با این مشکل را دیده ام --
  • 5:52 - 5:55
    و یک ساعت در تخت غلت می زنید،
  • 5:55 - 5:57
    ولی بدتر و بدتر می شود،
  • 5:57 - 6:00
    و ساعت ۴ می شود و در حالیکه به بالش چسبیده اید
  • 6:00 - 6:02
    با یک هیولا به این بزرگی روبرو هستید.
  • 6:02 - 6:04
    تنها چاره این هست که
  • 6:04 - 6:06
    بلند شوید، یک چایی دم کنید
  • 6:06 - 6:11
    و ترستان را مانند یک بچه کنار خودتان بنشانید.
  • 6:11 - 6:14
    شما آدم بزرگ هستید.
  • 6:14 - 6:16
    ترس همان بچه است
  • 6:16 - 6:17
    و شما با ترس باید صحبت کنید.
  • 6:17 - 6:20
    ازش بپرسید که چه می خواهد و به چه چیزی نیاز دارد؟
  • 6:20 - 6:25
    چطور می توان آنرا بهبود بخشید؟
  • 6:25 - 6:27
    بچه چگونه می تواند احساس قوی تر بودن بکند؟
  • 6:27 - 6:28
    و یک برنامه بریزید.
  • 6:28 - 6:30
    و بگویید " خوب الان بر می گردیم به رختخواب.
  • 6:30 - 6:34
    ساعت هفت و نیم بلند می شویم و این کارهای برنامه ریزی شده را آن موقع باید انجام دهیم. "
  • 6:34 - 6:40
    من یکی از این مشکلات ۳ صبحی را همین یکشنبه داشتم --
  • 6:40 - 6:44
    ترس از اینجا آمدن و صحبت با شما.
  • 6:44 - 6:46
    (خنده حضار)
  • 6:46 - 6:47
    و همان دستورالعمل را اجرا کردم.
  • 6:47 - 6:51
    بلند شدم، چایی دم کردم، با ترس نشستم و باقی مراحل را اجرا کردم
  • 6:51 - 6:55
    و الان اینجا هستم -- هنوز تا حدی در شوک، ولی اینجا هستم.
  • 6:55 - 7:00
    (تشویق حضار)
  • 7:00 - 7:02
    خوب، پس این ترس بود. اما خشم چطور؟
  • 7:02 - 7:07
    هرجایی که بی عدالتی هست، خشم هم هست.
  • 7:07 - 7:10
    ولی خشم مثل بنزین می ماند،
  • 7:10 - 7:13
    و اگر به فردی آن را بپاشید و کبریتی را آتش بزنید،
  • 7:13 - 7:15
    یک جهنم برای خودتان ساخته اید.
  • 7:15 - 7:20
    ولی خشم به عنوان یک محرک - درون یک موتور- می تواند قدرتمند باشد.
  • 7:20 - 7:24
    اگر بتوانیم خشم خودمان را داخل یک موتور قرار بدهیم،
  • 7:24 - 7:26
    می تواند ما را به جلو هدایت کند،
  • 7:26 - 7:29
    می تواند به ما در لحظه های وحشتناک برای عبور کمک کند و
  • 7:29 - 7:33
    می تواند به ما قدرت درونی واقعی بدهد.
  • 7:33 - 7:36
    و من این را در زمان کار کردنم با
  • 7:36 - 7:38
    وضع کنندگان قوانین سلاح های اتمی یاد گرفتم.
  • 7:38 - 7:41
    زیرا در آغاز من عصبانی و کفری بودم
  • 7:41 - 7:44
    به خاطر خطری که آنها، ما را در معرضش قرار می دادند،
  • 7:44 - 7:50
    تا حدی که فقط می خواستم بحث کنم و بهشان ثابت کنم اشتباه می کنند.
  • 7:50 - 7:52
    که مصداق کامل وقت تلف کردن بود.
  • 7:52 - 7:56
    برای شروع یک گفتگو برای ایجاد تغییر
  • 7:56 - 7:58
    باید خشم خودمان را کنترل کنیم.
  • 7:58 - 8:03
    عیبی ندارد از دست چیزی عصبانی باشیم --
  • 8:03 - 8:05
    سلاح های اتمی در این مورد خاص --
  • 8:05 - 8:09
    ولی از دست کسی عصبانی بودن بی نتیجه است.
  • 8:09 - 8:11
    آنها مثل ما آدمیزاد هستند.
  • 8:11 - 8:14
    و به نظر خودشان در حال انتخاب بهترین تصمیم هستند.
  • 8:14 - 8:18
    و این (بهترین تصمیم) همان چیزی است که باید درباره اش با آنها گفتگو کنیم.
  • 8:18 - 8:21
    پس این سومین مورد بود، خشم و عصبانیت.
  • 8:21 - 8:22
    و مرا به این معما می رساند که
  • 8:22 - 8:25
    چه خبر است یا من فکر می کنم که چیزی که در حال اتفاق افتادن است
  • 8:25 - 8:26
    در دنیای امروز،
  • 8:26 - 8:30
    این است که در قرن گذشته قدرت سلسله مراتبی و از بالا به پایین بوده است.
  • 8:30 - 8:35
    هنوز این دولت ها بودند که به مردم می گفتند باید چه کار بکنند.
  • 8:35 - 8:37
    در قرن جدید تغییری ایجاد شده است.
  • 8:37 - 8:41
    قدرت از پایین به بالا و یا قدرت در سطوج پائین جامعه تقسیم شده است.
  • 8:41 - 8:44
    درست مثل قارچ هایی که از لابه لای درزهای بتون رشد می کنند.
  • 8:44 - 8:51
    مردم با مردم، کیلومترها دور از هم، به گفته "باندی"، متحد می شوند تا
  • 8:51 - 8:53
    تغییر ایجاد کنند.
  • 8:53 - 8:57
    "Peace Direct- بنیادی برای گسترش صلح در دنیا به این نام" از همان ابتدا فهمید که
  • 8:57 - 9:01
    در مناطق با درگیری های زیاد، خود مردم محلی
  • 9:01 - 9:03
    به خوبی می دانند چه باید بکنند.
  • 9:03 - 9:05
    آنها خودشان می دانند که بهترین کار برای انجام دادن چیست.
  • 9:05 - 9:09
    پس "Peace Direct " از آنها حمایت می کند تا کارشان را انجام بدهند.
  • 9:09 - 9:11
    و کارهایی که انجام می دهند شامل
  • 9:11 - 9:14
    تضعیف شبه نظامی ها،
  • 9:14 - 9:17
    بازسازی اقتصاد ها،
  • 9:17 - 9:19
    اسکان مجدد پناهنده ها،
  • 9:19 - 9:24
    و حتی آزادسازی سربازان کم سن و سال است.
  • 9:24 - 9:27
    و آنها برای انجام این کار ها باید هر روز جان خود را
  • 9:27 - 9:30
    به خطر بیندازند.
  • 9:30 - 9:34
    و آنها فهمیده اند که
  • 9:34 - 9:39
    استفاده از خشونت در این موقعیت ها
  • 9:39 - 9:44
    نه تنها غیر انسانی تر است
  • 9:44 - 9:46
    بلکه کاربردی و موثر هم نیست و
  • 9:46 - 9:52
    روش های ارتباط دهندۀ مردم با مردم سازنده تر و موثر تر هستند.
  • 9:52 - 9:56
    و فکر می کنم که ارتش آمریکا
  • 9:56 - 10:03
    بالاخره این موضوع را فهمیده است.
  • 10:03 - 10:06
    تا به امروز روشهای ضد تروریستی آنها
  • 10:06 - 10:11
    کشتار شورشیان به هر قیمتی بوده است و
  • 10:11 - 10:14
    اگر مردم عادی هم میان آنها بودند
  • 10:14 - 10:18
    بهشان " تلفات جانبی" گفته می شد.
  • 10:18 - 10:25
    و این خیلی خشمگین کننده و شرم آور
  • 10:25 - 10:27
    برای مردم افغانستان است،
  • 10:27 - 10:32
    و باعث می شود که القاعده راحت تر سربازگیری کند
  • 10:32 - 10:35
    زیرا ارتش آمریکا با حرکاتی مثل قرآن سوزی، مردم
  • 10:35 - 10:37
    را از خودشان متنفر کرده اند.
  • 10:37 - 10:40
    پس نوع آموزش نیروها باید تغییر کند.
  • 10:40 - 10:45
    و نشانه هایی از شروع ایجاد این تغییرات وجود دارد.
  • 10:45 - 10:48
    ارتش بریتانیا در این مورد همواره بهتر عمل کرده است.
  • 10:48 - 10:54
    ولی یک مثال عالی برای الگو برداری وجود دارد
  • 10:54 - 10:57
    و آن ماجرای یک سرهنگ دوم آمریکایی با کفایت
  • 10:57 - 10:59
    به نام کریس هیوز است.
  • 10:59 - 11:03
    او مردانش را در خیابان های نجف هدایت می کرد --
  • 11:03 - 11:05
    در عراق --
  • 11:05 - 11:10
    که ناگهان جمعیت زیادی از هر طرف از خانه ها به خیابان ریختند
  • 11:10 - 11:15
    و شروع کردند با عصبانیت داد و فریاد کردن
  • 11:15 - 11:19
    و این گروه بسیار جوان از سربازان را که وحشت کرده بودند، محاصره کردند
  • 11:19 - 11:22
    سربازان نمی دانستند که موضوع چیه و عربی هم متوجه نمی شدند.
  • 11:22 - 11:26
    و کریس هیو به وسط جمعیت رفت
  • 11:26 - 11:30
    تفنگش را بالای سرش برد و رو به به پایین نگه داشت
  • 11:30 - 11:31
    و گفت : "زانو بزنید".
  • 11:31 - 11:34
    و همه سربازان تنومند
  • 11:34 - 11:37
    با زره و کوله پشتی های بزرگشان
  • 11:37 - 11:41
    بر روی زانو به زمین افتادند و
  • 11:41 - 11:47
    سکوت مطلق برقرار شد.
  • 11:47 - 11:50
    و بعد از ۲ دقیقه
  • 11:50 - 11:54
    همه جمعیت پراکنده شدند و به خانه هایشان برگشتند.
  • 11:54 - 12:00
    و این به نظر من تیزهوشی در واکنش است.
  • 12:00 - 12:04
    در آن لحظه او این تصمیم را گرفت.
  • 12:04 - 12:10
    و این اتفاق همه جا الان در حال رخ دادن است.
  • 12:10 - 12:12
    حرف مرا باور نمی کنید؟
  • 12:12 - 12:15
    تا حالا از خودتان پرسیده اید
  • 12:15 - 12:20
    چرا و چگونه این همه دیکتاتور در طی ۳۰ سال گذشته
  • 12:20 - 12:23
    سرنگون شده اند؟
  • 12:23 - 12:28
    دیکتاتوری های چک، آلمان شرقی
  • 12:28 - 12:32
    استونی، لاتویا، لیتوانی
  • 12:32 - 12:35
    مالی، ماداگاسکار
  • 12:35 - 12:39
    لهستان و فیلیپین
  • 12:39 - 12:44
    صربستان و اسلوانی و این لیست ادامه دارد
  • 12:44 - 12:49
    تا میرسیم به تونس و مصر.
  • 12:49 - 12:53
    و این اتفاقی نیست که اخیرا رخ داده باشد.
  • 12:53 - 12:56
    خیلی از این سرنگونی ها به خاطر کتاب نوشته شده
  • 12:56 - 13:00
    توسط یک پیرمرد ۸۰ ساله به نام جین شارپ در بوستون است.
  • 13:00 - 13:04
    او یک کتاب به نام " از دیکتاتوری به دموکراسی" نوشته است
  • 13:04 - 13:10
    که در آن ۸۱ راه مقاومت بدون استفاده از خشونت را توضیح داده است.
  • 13:10 - 13:12
    و این کتاب به ۲۶ زبان ترجمه شده است و
  • 13:12 - 13:14
    در تمام دنیا محبوبیت زیادی پیدا کرده است
  • 13:14 - 13:21
    و پیر و جوان در هر جای دنیا آن را می خوانند
  • 13:21 - 13:26
    زیرا این کتاب موثر و کاربردی است.
  • 13:26 - 13:31
    و این همان چیزی است که به من امید می دهد
  • 13:31 - 13:35
    نه تنها امید، بلکه این همان چیزی است که من دید خیلی مثبتی می دهد.
  • 13:35 - 13:39
    زیرا بالاخره بشر اصل موضوع را فهمیده است.
  • 13:39 - 13:46
    ما روشهای عملی و متدهای انجام شدنی را داریم درک می کنیم
  • 13:46 - 13:48
    و در جواب سوالم
  • 13:48 - 13:54
    که من چگونه با یک زورگو باید مقابله کنم، بدون آنکه خودم تبدیل به یک گردن کلفت بی شرف شوم؟
  • 13:54 - 13:59
    می گویم: ما باید از راههایی که گفتم استفاده کنیم :
  • 13:59 - 14:02
    قدرت درونی و توسعه این نیروی درونی از طریق خودآگاهی،
  • 14:02 - 14:06
    تشخیص و کنارآمدن با ترس هایمان،
  • 14:06 - 14:10
    استفاده از خشم به عنوان یک سوخت
  • 14:10 - 14:12
    همکاری با دیگران،
  • 14:12 - 14:14
    همراه و یکصدا شدن با دیگران،
  • 14:14 - 14:16
    شجاعت و
  • 14:16 - 14:23
    از همه مهم تر پایداری به اصل عدم استفاده از خشونت.
  • 14:23 - 14:27
    و حالا این فقط من نیستم که به عدم خشونت اعتقاد دارم.
  • 14:27 - 14:30
    نیازی نیست به آن اعتقاد داشته باشم تا محقق شود.
  • 14:30 - 14:34
    دلالیل زیادی در جاهای مختلف می بینم که چطور اثر مثبت به جای می گذارد.
  • 14:34 - 14:40
    و می بینم که ما، مردم معمولی،
  • 14:40 - 14:46
    می توانیم همان کاری که آنگ سان سو چی و گاندی و ماندلا انجام دادند را هم انجام بدهیم.
  • 14:46 - 14:49
    می توانیم پایان بدهیم
  • 14:49 - 14:54
    به خونین ترین قرنی که بشریت تا به حال به خود دیده است.
  • 14:54 - 15:02
    و می توانیم برای غلبه بر ظلم با باز کردن
  • 15:02 - 15:04
    قلبهایمان سازمان دهی شویم و
  • 15:04 - 15:10
    و همچنین این تصمیم شگفت انگیز را تقویت کنیم
  • 15:10 - 15:15
    و این قلب یا آغوش باز، دقیقا همان چیزی است که در تمام این همایش
  • 15:15 - 15:19
    از دیروز که اینجا رسیده ام، تجربه کرده ام.
  • 15:19 - 15:21
    متشکرم.
  • 15:21 - 15:26
    (تشویق حضار)
Title:
سیلا الوورتی : جدال و مقاومت بدون خشونت
Speaker:
Scilla Elworthy
Description:

چگونه با یک زورگو باید مقابله کنید، بدون آنکه خودتان تبدیل به یک گردن کلفت بی شرف شوید؟ در این گفتگوی حکیمانه و پرروح، فعال صلح طلب سیلا الوورتی مهارت های لازم به عنوان یک فرد یا ملت برای مقابله با زور و ظلم بدون استفاده از زور متقابل را شرح می دهد. برای جواب دادن به این سوال که چگونه و چطور بدون خشونت هم می توان پیروز شد، او مثالهای از قهرمانان تاریخی مثل آنگ سان سوچی ، مهاتما گاندی و نلسون ماندلا می زند و در کنار این افراد از تجربه و فلسفه شخصی اش که باعث نیرومندتر شدن اعتراضات صلح آمیزش شد، صحبت می کند.(تصویربرداری شده در TEDxExeter.)

more » « less
Video Language:
English
Team:
closed TED
Project:
TEDTalks
Duration:
15:47

Persian subtitles

Revisions