-
سلام
-
بله؟
-
چي؟
-
آقا، تلفن موبايلتون رو خاموش کنيد
-
فقط يه لحظه، لطفا
-
ببخشيد
-
ببخشيد
-
آقا، لطفا بنشينيد
-
کاپيتان، يه مريض اورژانسي داريم
-
يک مسافر افتاده کف راهرو
-
دهلي، هواپيماي هندي شماره 101 به خاطر مريض اورژانسي برمي گرديم
-
ببخشيد آقا،
-
وايسا!
-
الان خوبم، ممنون
ادامه بديد لطفا
-
صبر کن
-
سوار ماشين شو
آقاي دهيلون؟
-
ميخواي اسمم رو تتو کنم؟
سوار ماشين شو
-
هتل ميريد، آقا؟
-
آره، آره، ولي از راه واسانت ويهار برو
-
واسه بنزين مي ايستي، رفيق!
-
بله، فرهان؟
-
آماده باش. من 5 دقيقه اي ديگه پيشت هستم
-
چي شده؟
-
چارت زنگ زد، يادت هست؟
-
صدا خفه کن؟
The 'Silencer'?
-
آره
-
اون ميگه رانچو داره مياد
-
چي؟
-
گفته که: ساعت 8 بيا به فضاي محل مخزن
-
اوه لعنتي
-
عجله کن
-
باشه
-
عزيزم، من زود برميگردم پيشت
اوه، کفشهام
-
ما دوستمون رو پيدا کرديم
-
چي؟
-
بعدا بهم بگو، خداحافظ
-
شلوار يادت رفته بپوشي
-
الان بريم هتل، آقا؟
-
آره، ولي از مسير
دانشگاه امپراطوري مهندسين
-
بله آقا
-
جورابهام رو فراموش کردم
-
بيشتر از يه جفت جوراب رو فراموش کردي
-
شلوارتو
-
اوه نه
-
حالا بريم برادرم رو از فرودگاه برداريم
-
هم اسم منDhillon
-
من دهيلون هستم
تاکسي من کجاست؟ تو فرودگاه؟
-
هي رانچو
-
هي چاتر، رانچو کجاست؟
-
رانچو
-
رانچو کجاست؟
-
سلام، احمقها
-
يه خورده ماديرا ميخواي؟
-
يه روزي خيلي حرص ميزدي
-
يه نوشيدني بخور
-
رانچو کجاست؟
-
صبر کنيد. اول يه نگاه به اين بندازيد
-
به زنم نگاه نکن. به عمارت پشت سرش نگاه کنيد، احمقها
-
قيمتش 5/3 ميليون دلاره
-
استخر شنا: گرم
-
اتاق نشيمن: از چوب افرا ساخته شده
-
لامبورگيني جديد مدل بالام
-
خيلي سريع
-
چرا اينها رو به ما نشون ميدي؟
-
يادت رفته؟
-
اين چيه؟
-
سپتامبر. امروز 5 سپتامبر هست
-
من به مبارزه دعوتت ميکنم
-
بعد از 10 سال همديگه رو ملاقات مي کنيم
-
همين روز، همين جا
-
اون موقع مي بيني که کي موفق تره
-
جرأتشو داري شرط ببندي؟
-
يادته؟ من اون رو همينجا به مبارزه دعوت کردم
-
من روي قولم بودم. من برگشتم
-
من پروازم رو کنسل کردم
اين هم شلوارش يادش رفته
-
همه اش به خاطر اينکه رانچو رو ببينيم
-
پنج ساله که داريم دنبالش مي گرديم
ميدوني زنده است؟
-
و تو فکر مي کني که ما اومديم که شرط احمقانهات رو ببينيم
-
ميدونم که خودش رو هيچوقت نشون نميده
-
بذار بزنم فکش رو بيارم پايين
-
پس چرا گفتي ما بيايم اينجا؟
-
براي ديدن رانچو
-
بيايد و ببنيد که من چه جوري برنده شدم و اون ضايع شد
-
خوب ميدوني رانچو کجاست؟
-
آره
-
کجا؟
-
اون توي شيملا هست
-
اون مثل باد آزاده
-
شبيه بادبادک هست
-
کجا رفته ... بذار پيداش کنيم
-
اون مثل باد آزاده
-
شبيه بادبادک هست
-
کجا رفته ... بذار پيداش کنيم
-
We were led by the path we took
-
While he carved a path of his own
-
Stumbling, rising, carefree walked he
-
We fretted about the morrow
-
He simply reveled in today
-
Living each moment to the fullest
-
Where did he come from...
-
He who touched our hearts
and vanished...
-
Where did he go... let's find him
-
In scorching Sun,
he was like a patch of shade...
-
In an endless desert, like an oasis...
-
On a bruised heart,
like soothing balm was he
-
Afraid, we stayed confined in the well
-
Fearless, he frolicked in the river
-
Never hesitating to swim
against the tide
-
He wandered lonesome as a cloud
-
...Yet he was our dearest friend
-
Where did he go... let's find him
-
رانچو
-
Ranchhoddas Shamaldas Chanchad
-
يه چيز منحصر به فردي توي اسمشه
-
از تولد توي درس خوندن مسابقه ميداديم
-
بايد سريع باشي وگرنه زير پا له ميشي
-
وقتي که درست بشي، بايد با 300 ميليون اسپرم ديگه مسابقه بدي
-
من در ساعت 5/15 بعد از ظهر در سال 1378 متولد شدم
-
در ساعت 5/16 پدرم اعلام کرد
-
پسرم قراره که مهندس بشه
فرهان کواريس. ب. تچ مهندس
-
و سرنوشتم اينطور رقم خورد
-
اينکه من چي ميخواستم بشم ... هيچ کس نپرسيد
-
راجو راستوجي
رانچهوداس چانچاد
-
چه شماره اتاقي؟
-
D-26
-
راه بيوفت
-
من موهان هستم. ام ام
-
اين مهندسها صدام مي کنند
ميلي متر
-
براي تخم مرغ، نون، شير، خشکشويي
-
تمام مجلات
کپي از تکاليف
-
من در خدمتتم. قيمت مقطوع
چونه زني هم نداريم
-
هي وايسا، اين رو بگير
-
اين کيلوبايته، اين مگابايته
اين هم مادرشون گيگابايت
-
برو بگير، کليک
خانوادگي گاز نمي گيرن
-
اينو ببين
يه روح خدا ترس ديگه
-
سلام فرهان کوارشي
من راجو راستوجي هستم
-
نگران نباش
-
يه چند روزي اينجا باشي
ايمانت رو به خدا از دست ميدي
-
بعد لخت شده بود و کنار ديوار و ميگه
-
واي خدا
يه فرصت ديگه با اون دختره به من بده
-
بزن به چاک
-
چهار تا. دو تا براي هر کيف
-
بيا اين هم پنج تا. بقيه اش مال خودت
-
مرسي رييس. بهتره که تيپت رو عوض کني
-
بهترين شورتت رو براي امشب بپوش
-
چرا؟
-
سرورم، شما بهتريني
-
اين پيشنهاد بي ارزش ما را بپذير
-
ها ... اينجا يه مرد داريم
-
عجب تيکه خوشکلي
بانمک و جمع و جور
-
يک سنت در فضاي باز: در روز اول
-
سال اولي ها بايد به سال بالاتري ها احترام بذارن
-
توي شورتشون
-
اين اولين باري بود که رانچو رو ديديم
-
مردعنکبوتي
-
مردخفاشي
-
گوشت تازه
-
خيلي خوبه
شلوارتو در بيار، مهر رو بگير
-
اسم؟
-
رانچو شامالداس
-
چقدر
نيازه که يه خورده جدي تر باشيم
-
يالا شلوارتو در بيار
-
خيره شدي؟
-
شلوارت خوب نيست بچه جون
درش بيار
-
همه چيز خوبه
چي؟
-
همه چيز خوبه
-
اون چي گفت؟
-
يکي بهش بگه
هي جيمز باند
-
بهش بفهمون
-
شلوارت رو در بيار وگرنه روت مي شاشن
-
هي 007
شرمت ميشه که هندي صحبت کني؟
-
ببخشيد قربان، من در اوگاندا متولد شدم
پونديچري بهمون در دادن
-
هندي ام خوب نيست
-
به آرومي براش توضيح بده. عجله نکن
-
سردت شده؟
-
عريان دعا کن
-
يا اينکه شاش روي تو منفجر مي کنند
-
ميگه انفجار شاش
-
يک زبان شناس درست
در سرزمين مهندس ها
-
هي بيا بيرون
-
بيا بيرون وگرنه ...
-
يا بمب شاش رو روي در منفجر مي کنم
-
اگر تا شماره 10 نياي بيرون
-
تمام نيمسال روي درت بمب شاش مي ريزيم
-
يک
-
دو
-
سه
-
چهار
-
پنج
-
شش
-
هفت
-
هشت
-
نه
-
ده
-
آب نمکي بهترين رسانا براي برق هست
هشتمين قانون فيزيک
-
همه ما اين رو خوانده بوديم
اما اون اجراش کرد
-
دکتر ويرو ساهاسترابود
مدير سردي هست
-
دانشجوها بهش ميگن ويروس
ويروس کامپيوتر
-
ويروس تو راهه، با تخم مرغ هاش
-
سال اولي ها احضار شدن
عجله کنيد
-
ويروس کسي که بيشتر از همه ديده شده رقابت مي کنه
-
نميتونه تحمل کنه کسي ازش جلو ميزنه
-
براي صرفه جويي در زمان
به دکمه هاش چسب زده
-
و به کرواتش قلاب
-
اون با دو دستش همزمان ميتونه بنويسه و آموزش بده
-
هر روز ساعت 2 بعداز ظهر يک دقيقه خواب عميق فرو ميره
-
با يک آهنگ اوپراي لالايي
-
گووايند. پيشخدمتش. کارش اينه که
-
انجام تمام وظايف يک عقيم هست
مثل اصلاح، کوتاه کردن ناخن و غيره
-
اين چيه؟
استاد، آشيانه؟
-
مال چه پرنده اي؟
آشيانه يک پرنده کوئل، آقا
-
اشتباهه
-
يک پرنده کوئل هرگز آشيانه خودش رو نمي سازه
-
اون تخم هاش رو توي آشيانه هاي ديگه ميذاره
-
و وقتي که ميخوان به دنيا بيان
چيکار مي کنه؟
-
اونها تخم هاي ديگه رو از لانه بيرون ميندازن
-
مسابقه تمومه
-
زندگي شون با قتل شروع ميشه
اين طبيعتشونه
-
رقابت کن يا بمير
-
شماها هم شبيه پرنده کوئل هستيد
-
و شکستن تخم مرغ ها نمونه اي هست
که شما ها بايد چطور بايد رقابت کنيد
-
فراموش نکنيد، ICE هر سال 400.000 هزار متقاضي داره
-
و فقط 200 تا از اونها انتخاب شده ان. شما
-
و اينها؟ تموم شد
تخم ها شکستند
-
پسرم ... برا سه سال تلاش مي کرد
-
هر بار رد ميشد
-
يادتون باشه، زندگي يک مسابقه است
-
اگر سريع ندويد زير دست و پا له ميشيد
-
بذاريد يه داستان جالب رو براي شما تعريف کنم
-
اين يک خودکار فضانوردان هست
-
مخزن خودکارها و خودکارهاي معمولي
بيرون از فضا کار نمي کنند
-
بنابراين دانشمندان ميليونها ساعت صرف
ساختن اين خودکار کردن
-
اين خودکار ميتونه در هر زاويهاي
در هر درجه حراتي بدون جاذبه کار کنه
-
يک روز، وقتي که دانش آموز بودم
-
مدير مؤسسه من رو صدا کرد
-
اون گفت: ويرو ساهاسترابود
من گفتم بله قربان
-
بيا اينجا
من يه خورده ترسيده بودم
-
اون بهم اين خودکار رو نشون داد
-
اون گفت که اين يک نماد از برتريه
-
من اين رو به تو ميدم
-
وقتي که دانشجوي فوق العاده اي
مثل خودت رو در ميان دانشجوهات پيدا کردي
-
اين رو به اون بده
-
براي 32 سال، من منتظر اون دانشجو هستم
-
ولي شانس همراهم نبود
-
کسي اينجا هست که بخواد
تلاش کنه و اين خودکار رو به دست بياره؟
-
خوبه
دستاتون رو بياريد پايين
-
اجازه ميدي به تابلوي اعلانات بزنم که دستاتون رو بياريد پايين؟
دستا پايين
-
يک سوال، قربان
-
قربان، اگر خودکارها خارج از فضا کار نمي کنند
-
چرا فضانوردان از مداد استفاده نمي کنند؟
-
وقتشون هم براي ساخت الکي تلف نميشد
-
بعدا جواب اين سوالت رو ميدم
-
اون يه شبه ارشد شد
-
انگشتهاي مدير توي روز اول
بهتره ازش دوري کني
-
تو وقتي واسه ات راست کنه نميتوني جاخالي بدي
-
سرورم، شما بهتريني
اين پيشنهاد بي ارزش ما را بپذير
-
بکش کنار
تو اصلا مدرسه رفتي؟
-
ميدوني کي قراره پولش رو بده؟
بابات
-
به باباي من کاري نداشته باش
آروم باش
-
براي مدرسه رفتن به شهريه نيازي نداري
فقط يه يونيفرم ميخواي
-
يه مدرسه رو انتخاب کن
يونيفرم بخر و برو توي کلاس
-
توي اون درياي بچه ها
هيچ کس متوجه تو نميشه
-
اگر گير بيافتم؟
يه يونفرم جديد، توي يه مدرسه جديد
-
مي بينيد؟
چقدر فرق داره
-
در هر مرحله با انجمن در مي افتاد
-
يک پرنده آزاد سرزنده توي آشيانه ويروس پيدا ميشه
-
ما ربات هستيم، با چشم بسته از دستورهاي
پرفسور اطاعت کنيم
-
اون فقط يه دونه است
کيه که ماشين نباشه
-
يک ماشين چيه؟
-
چرا داري ميخندي؟
-
استاد، براي مهندس شدن که از بچگي آرزوش رو داشتم
-
من خيلي خوشحالم که بالاخره اينجام
-
لازم نکرده خيلي خوشحال باشي
بگو ماشين چيه
-
ماشين هر چيزي که زحمت انسان رو کم کنه
-
ميشه لطفا دقيقتر شرح بدي؟
-
هر چيز ساده اي که کار کنه و در زمان صرفه جويي کنه
ماشين به حساب مياد
-
يک روز گرم، دکمه رو فشار بده
و هواي خنک تحويل بگير
-
پنکه .. يک ماشينه
-
با دوستانتون که مايلها دور از شما هستند
تلفني صحبت مي کنيد ... يک ماشينه
-
کامپيوتر ميليونها داده رو در يک ثانيه حساب ميکنه
يک ماشينه
-
ما بين ماشينها گير افتاديم
-
از يک خودکار زيپ شلوار درست ميکنند
همه اش کار ماشينه
-
بالا و پايين در يک لحظه
بالا، پايين، بالا، پايين
-
اين چه جور توضيح دادنيه؟
-
من فقط اون چيزي رو که گفتيد گفتم، استاد
-
اين مثال زدنته؟
اين يه ماشينه، بالا، پايين
-
احمق، کس ديگهاي نيست؟
-
بله؟
-
استاد، ماشينها با انسانها ترکيب ميشن
-
و مجبور به حرکت کردن ميشن
-
به عبارت ديگه، زور و حرکت شايد از بين برن
-
و بار يک پيچ و مهر يا يک اهرم کننده چيزي
-
نقطه اتکا چيزي و يا محور يک قرقره شدن، و غيره
-
به خصوص، کم و بيش در ساخت چيزهاي پيچيده
-
شامل ترکيبي از اجزاء مختلف يا
-
ماشينهاي ساده ساخته شدند از
چرخ و اهرمها و دندانه و غيره
-
شگفت انگيزه
-
عاليه. لطفا بشين
-
خيلي ممنون
-
ولي استاد، من هم همينها رو به زبون ساده تري گفتم
-
اگر زبون ساده تري رو ترجيح ميدي
به هنرمندها و تجاز ملحق شو
-
ولي استاد، هر دو تاش يک معني رو ميداد
-
چه فايده اي داره اگر کورکورانه مطالب کتاب رو تفسير کنيم
-
تو فکر مي کني که از کتاب باهوشتري؟
-
يک دفترچه يادداشت توضيحات بنويس، آقا
اگر ميخواي قبول شي
-
ولي توي کتابهاي ديگه
برو بيرون
-
چرا؟
-
به زبون ساده: بيرون
-
احمق
-
خوب، درباره ماشينها بحثمون رو ادامه ميديم
-
چرا برگشتي؟
-
يه چيزي رو فراموش کردم
-
چي رو؟
-
ادواتي که ضبط مي کنند
آناليز، خلاصه کردن، سازمان دادن
-
توضيح اطلاعات به همراه عکس، بدون عکس
-
چاپ پشت ژاکتها و کتابها
-
ساختن جدولها، شاخصها
-
جهت روشن فکري و فهميدن استفاده ميشن
-
غنيسازي، افزايش آموزش مغز انسانها
-
از طريق قدرت بينايي، بعضي مواقع هم از طريق لامسه
-
منظورت چيه؟
-
کتابها، استاد
-
من کتابم رو فراموش کردم، ميتونم؟
-
آسونتر نميتونستي بپرسي؟
-
من زودتر تلاش کردم، استاد
ولي ساده ترش جواب نداد
-
استادها اون رو اغلب بيرون نگه ميداشتند
و به ندرت در داخل
-
وقتي از کلاس بيرون انداخته مي شد
به کلاس ها ديگه مي رفت
-
اون ميگفت: سال اول يا چهارم فرقي نداره
اون دانش هست. فقط بگيرش
-
اون مثل هيچ کدوم از ما نبود
-
ما براي يه دوش گرفتن هر روز دعوا مي کرديم
-
اون هر جا که آب گير مياورد همونجا حمام مي کرد
-
صبح بخير، استاد
-
ماشينها در او شوري به وجود مي آورد
-
وقتي مي ديد يه وسيله يه خال زده
اون رو باز مي کرد
-
بعضي هاشون رو ميتونست درست کنه
-
بعضي ها رو نميتونست
-
اينجا کساني مثل اون بودند
-
جوي لوبو
-
استاد، ببخشيد، استاد
-
آقاي جوي لوبو
-
استاد، من ميتونم به جلسه عمومي دانشجويان بيام
Sir, if I could know the
convocation dates...
-
چرا؟
Why?
-
پدرم ميخواد بليط قطار بگيره
-
من اولين مهندس توي روستامون هستم
همه ميخوان شرکت کنند
-
در مورد اون موضوع، به پدرت زنگ بزن
-
لطفا عجله کن
وقتم رو هدر نده
-
سلام
-
بابا، مدير ميخواد با شما صحبت کنه
-
جوي
-
آقاي لوبو، پسر شما موفق نشده که امسال فارغالتحصيل بشه
-
چي شده، آقا؟
-
اون مهلتش تموم شده
-
آقاي لوبو، اين يه پروژه الکي هست
-
اون يه هلي کوپتر مزخرف ساخته
-
من پيشنهاد ميکنم که بليط نگيريد
من معذرت ميخوام
-
استاد، من ديگه آخرشم
پروژهات حاضره؟
-
پروژهات حاضره؟
استاد، يه بار ببين، خواهش ميکنم
-
بفرستش و نتيجه رو مي بينيم
-
استاد، يه ذره ديگه پيشرفت ميخواد
چرا، من چيکار بايد بکنم؟
-
بعد از ضربهاي که پدرم خورد
من براي 2 ماه نميتونم تمرکز کنم
-
از خوردن دست برميداري؟
-
نه
-
حمام ديگه نميري؟
-
پس چرا دست از درس خوندن کشيدي؟
-
استاد، من خيلي نزديکم
فقط يه بار ببينش، خواهش ميکنم
-
آقاي، لوبو
-
بعدازظهر يکشنبه، پسرم از يک قطار پرت شد و مرد
-
صبح دوشنبه من يک کلاس رو برگزار کردم
پس اين مزخرفات رو تحويل من نده
-
من ميتونم باهات همدردي کنم
نه تخفيف
-
استاد ... من خيلي نزديکم
-
Lifelong I lived
-
The life of another
-
For just one moment
-
Let me live as I...
-
Lifelong I lived
-
The life of another
-
For just one moment
-
Let me live as I...
-
Give me some sunshine
Give me some rain
-
Give me another chance
I wanna grow up once again
-
Give me some sunshine
Give me some rain
-
Give me another chance
I wanna grow up once again
-
رفيق با طراحي فوقالعاده ساخته شده
-
يک دوربين بيسيم بالاي هلي کوپتر هست
-
ميتونه براي ترافيک و امنيت استفاده بشه ... واو
-
ولي ويروس ميگه که طراحياش مزخرفه
نميتونه که پرواز کنه
-
اين پرواز ميکنه، ما درستش ميکنيم که پرواز کنه
-
به جوي نگو، سورپرايزش ميکنيم
-
بالاي پنجرهاش پرواز ميکنيم
و واکنش اون رو ضبط ميکنيم
-
اگه ما روي اين پروژه کار کنيم
کي کارهاي ما رو بکنه ؟
-
تست و امتحان. 42 تا امتحان هر نيمسال
-
تو راحت ميترسي
-
دستت رو بردار و بيار بالاي قلبت بزار و بگو همه چيز روبراهه
-
همه چيز روبراهه؟
همه چيز روبراهه
-
حرف هاي حکيمانه از
حضرت رنچوداس
-
ما يک پير مرد دانايي توي روستامون داريم
-
يک شب گشت زني، اومد بيرون و داد زد
همه چيز روبراهه
-
ما خيلي راحت خوابيديم
و بعد يک دزدي اونجا اتفاق افتاد
-
و ما فهميديم که اون اصلا در شب نميتونه ببينه
-
اون فقط گفت همه چيز روبراهه
و ما احساس امنيت کرديم
-
اون روز فهميدم که اين دل راحت ميترسه
-
براي اينکه فريبش بدي
-
هر چند مسأله بزرگي باشه
به قلبت بگو که همه چيز روبراهه
-
و بعدش همه مشکلات حله؟
-
نه. ولي تو قدرت مواجه شدن با مشکلات رو پيدا ميکني
-
ياد بگير
ما واقعا به اين اينجا نياز داريم
-
When life spins out of control
Just let your lips roll
-
Let your lips roll
And whistle away the toll
-
When life spins out of control
Just let your lips roll
-
Just let your lips roll
And whistle away the toll
-
Yell: All is Well...
-
The chicken's clueless
about the egg's fate
-
Will it hatch or
become an omelette
-
No one knows
what the future holds
-
So let your lips roll
And whistle away the toll
-
Whistle away the toll
Yell: All is Well
-
Hey bro: All is Well
-
Hey mate: All is Well
-
Hey bro: All is Well
-
Confusion and more confusion
No sign of any solution
-
Ah... finally a solution
But wait... what was the question?
-
If the timid heart with fear
is about to die
-
Then con it bro,
with this simple lie
-
Heart's an idiot,
it will fall under that spell
-
Let your lips roll
And whistle away the toll
-
Whistle away the toll
Yell: All is Well
-
Hey bro: All is Well
-
Hey mate: All is Well
-
Hey bro: All is Well
-
Blew the scholarship on booze
But that did not dispel my blues
-
Holy incense lit up my plight
And yet God's nowhere in sight
-
The lamb is clueless for
what it's destined
-
Will it be served on skewers
or simply minced
-
No one knows
what the future holds
-
So let your lips roll
And whistle away the toll
-
Whistle away the toll
Yell: All is Well
-
Hey bro: All is Well
-
Hey mate: All is Well
-
Hey bro: All is Well
-
When life spins out of control
Just let your lips roll
-
Just let your lips roll
And whistle away the toll
-
All is Well
-
The chicken's clueless
about the egg's fate
-
Will it hatch or
become an omelette
-
No one knows
what the future holds
-
So let your lips roll
And whistle away the toll
-
Whistle away the toll
-
Eureka! Eureka;
-
Yell: All is Well
-
Hey Mrs. Chicken: All is Well
-
Hey Mr. Lamb: All is Well
-
Hey bro: All is Well
-
هي، ببرش بالا تر جلوي پنجره جويي
-
ببرش بالاتر
-
صداخفه کن رو ببين: رفيق شجاعمون
-
جويي، بيا بيرون
-
به پنجره نگاه کن
-
جويي، بيرون رو نگاه کن
-
خبرهاي خوب، قربان
-
پليس و پدر جويي هيچ سرنخي ندارن
-
همه فکر مي کنند که اين خودکشي بوده
-
گزارش خودکشي
-
علت مرگ: فشار زياد به گلو
-
دليلش در شوک وارده است
-
همه فکر مي کنند که فشار زير گلو
باعث کشته شدنش شده
-
پس فشار رواني که توي 4 سال گذشته
بهش وارد شده چي؟
-
اين توي گزارش نيست
-
مهندس ها يک گروه باهوش هستن
-
اونها ماشيني نساختند که ميزان
فشار رواني رو اندازه بگيره
-
اگر ساخته بودن، همه ميدونستيم
-
اين يک خوکشي نيست ... اين يک قتله
-
چطور جرأت ميکني من رو به خاطر
خودکشي جويي سرزنش کني؟
-
اگر هر دانشجويي نتونه فشار رواني رو تحمل کنه، مقصر منم؟
-
زندگي پر از فشار هست
تو هميشه بقيه رو سرزنش ميکني؟
-
قربان من شما رو سرزنش نکردم
من سيستم رو سرزنش کردم
-
به اين آمار نگاه کن
هند رتبه اول در خودکشي رو داره
-
در هر 90 دقيقه
يک دانش آموز تلاش براي خودکشي ميکنه
-
خودکشي از بيماري بيشتر جون مردم رو ميگيره
-
يه چيز اشتباهي اين وسطه، قربان
-
من در زمان استراحتم صحبت نميکنم
-
ولي اينجا يکي از بهترين دانشگاههاي کشور هست
-
من اينجا رو به مدت 32 سال اداره کردم
-
ما رتبه مون 28 بود
حالا ما اول هستيم
-
فرقش چيه، قربان؟
-
در اينجا اونها هيچ وقت بحثي از ايدههاي جديد و اختراعات نميکنند
-
اونها فقط درباره نمرات، شغل و مسکن در آمريکا بحث ميکنند
-
اونها ياد ميدن که چطور نمره خوب بگيري
ياد نميدن که چطور مهندس باشي
-
حالا توي ميخواي به من بگي که جطور بايد تدريس کنم؟
-
نه قربان، نه
-
قربان، کاغذم
-
واديناتن، لطفا بشين
-
اينجا يه نفر رو داريم که خودش رو پروفسور اعلام ميکنه
-
کسي هست که فکر کنه اون بهتر از استادهاي شايسته اينجاست
-
پروفسور رانچاهوداس چانچاد
به ما مهندسي رو آموزش بده
-
ما تمام روز رو وقت نداريم
-
شما 30 ثانيه وقت داريد تا اين مؤلفهها را تعريف کنيد
-
ممکنه که بخواهيد به کتاب مراجعه کنيد
-
اگر جواب صحيح رو پيدا کرديد دستتون رو بلند کنيد
-
بذاريد ببينيم کي اول ميشه
و کي آخر
-
وقتتون شروع شد، از الان
-
وقت تمومه
-
وقت تمومه، استاد
-
هيچ کس جواب رو پيدا نکرد؟
-
حالا به زندگيتون يک لحظه نگاه کنيد
-
وقتي که داشتم سؤال رو ميپرسيدم هيجانزده و کنجکاو بوديد؟
-
بعدش شما از چيز جديدي که ياد گرفتيد هيجان زده مي شويد؟
-
هيچ کس؟ ... قربان
-
نه. شما همه تون عصبي هستيد
-
از چيزهايي که به عنوان روش جديد قراره که قرار داده بشه
-
دانش شما زياد ميشه؟
نه. فقط فشار رواني روي شما زياد ميشه
-
اينجا دانشگاه هست
نه يک زودپز
-
حتي يک شير سيرک ياد ميگيره که
از ترس شلاق روي صندلي بشينه
-
شما شير رو به خاطر اينکه خوب تعليم شده تشويق ميکنيد
نه به خاطر اينکه خوب ياد گرفته
-
سلام
-
اينجا که کلاس فلسفه نيست
فقط اين دو تا کلمه رو توضيح بده
-
قربان، اين کلمات وجود ندارند
-
اينها اسم دوستان من هستند
فرهان و راجو
-
ساکت
-
مزخرفه! اينجوري ميخواستي مهندسي رو آموزش بدي؟
-
قربان، من به شما مهندس شدن رو آموزش ندادم
-
شما خودتون توي اين کار استاد هستيد
-
من بهتون آموزش دادم ... که چطور آموزش بديد
-
و مطمئنم که يه روز ياد ميگيري
-
چون بر خلاف شما، من هرگز
دانشجوهاي ضعيف رو به حال خودشون رها نميکنم
-
خداحافظ، قربان
-
ساکت
-
گفتم ساکت
-
به اطلاع شما ميرسانم
که از پسر شما نااميد شدم
-
...فرهان
...راجو
-
توي دار و دسته بدي افتادن
-
بدون اينکه آگاهي داشته باشند
آيندهشون در حال خراب شدنه
-
انداختن نامههاي ويروس در خانههاي ما
شبيه انداختن بمب اتم بود
-
هيروشيما و ناکازاکي
در تاريکي فرو رفتند
-
والدينمان ما رو خواستند
براي يک سري توضيحات
-
بيا داخل
-
مي بينيش؟
-
ما فقط ميتونيم مخارج يک کولر رو بپردازيم
-
ما اون رو توي اطاق فرهان گذاشتيم
که بتونه راحت مطالعه کنه
-
من ماشين نخريدم
سوار تاکسي ميشم
-
ما همه پولمون رو براي درس خواندن فرهان گذاشتيم
-
ما راحتي خودمون رو قرباني کرديم
براي آينده فرهان. ميفهمي؟
-
فرهان تو اين عکسها رو گرفتي؟
-
اون اين عکسهاي بي فايده رو براي يه مدت زماني جمع ميکرد
-
ميرفت اطراف و از حيوانات عکس ميگرفت
-
ميخواست که يک عکاس حيات وحش بشه
-
پسر، اون سال چه نمرهاي کسب کردي
-
91%
-
مي شنوي از نمره 94 به 91 سقوط کرده
-
فکر ميکني خندهداره؟
-
نه آقا، ببخشيد
من فقط از اين عکسها شگفتزده شدم
-
چرا ميخواهيد يک مهندس بسازيد
چرا يک عکاس حيات وحش نباشه؟
-
کافيه
-
ازت درخواست ميکنم
آينده پسر من رو خراب نکن
-
غذا حاضره پسرم، بيايد
-
اگر که ديگه اون رو نبيني
ميتوني با ما غذا بخوري
-
پدر نگذاشت که ما غذا بخوريم
-
...خوب، براي پر کردن شکمهامون از غذا
-
و براي توبيخ و سرزنش بيشتر به خونه راجو رسيديم
-
خونه راجو دقيقا شبيه فيلم هاي
سياه و سفيد دهه 50 بود
-
کوچک، اتاق چرک
-
يک پدر فلج
-
يک مادري که سرفه ميکنه
-
و يک خواهر دم بخت
-
يک نيمکتي که روش جوونه زده
-
و 24 ساعته از سقف سوراخشون آب مياد
-
مادرش که از معلمي بازنشسته شده
و بي وقفه کار ميکنه
-
پدرش يک پستچي بوده
-
که يک قسمت بدنش فلج ميشه
-
با حقوق بازنشستگي کامل
و خواهرش
-
کامو داره 28 سالش ميشه
براي جهيزيه ماشين خواستن
-
اگه تو درس نخوني و پول در نياري
اون چطوري ازدواج کنه؟
-
يه خورده باميه؟
-
هر کيلو باميه 12 روپيه
هر کيلو کلم 10 روپيه
-
توي روز هم از آدم ميدزدند
-
ما قراره چي بخوريم وقتي که از دانشگاه واسهات اخطار مياد؟
-
مامان
-
يه خورده پنير؟
-
پنير عين طلا توي کيسه مخملي فروخته ميشه
-
پنير؟
نه، نه، خوبه
-
مامان، لطفا
-
خيلي خوب، من خفه ميشم
-
براي خانواده ياد بگير
مثل خدمتکارها بردگي کن
-
آخرش هم خفه شو نصيبت بشه
-
اگر من غصههام رو با پسرم در ميان نذارم
با کي بگم، با رفيق هاش؟
-
هي راجو
-
ما توي وضع خيلي بدي هستيم
-
اگر بخواهيم با دوستمون باشيم
يا با مادرش؟
-
لعنت بهش، بيا به پنير فکر کنيم
-
هر موقع که کرم اگزما ميزنيم اينطوري ميشه
-
باز هم ميخواهيد؟
-
نه، مرسي، سير شديم
-
باميه 10 روپيه
کلم 12 روپيه
-
حداقلش که بهت غذا داديم
-
برعکس باباي هيتلري اون
-
و نه نه تو مادر ترزاست هان
!غذا با کرم اگزما
-
شوخي نهنهاي نداريما
بسه، بچهها
-
من گرسنمه. بريم يه چيزي بخوريم
-
؟آخره ماهه. کي پول مادر ترزا رو ميده
-
براي خوردن. به پول نياز نداريم فقط لباس ميخواهيم
نگاه کن
-
بريم
بريم
-
شب بخير
شب بخير
-
اوه، عموجون
-
سه تا ودکاي بزرگ
يک نصفه ليموناد. يک نصفه هم آب
-
اگر گير بيافتيم. مرديم
-
چي داري؟
دو تاش کن
-
اين رو بذار اينجا و برو آهنگ رو عوض کن
-
!پيا، اين ديگه چيه
-
چرا تو اين عتيقه رو دستت کردي؟
-
... مردم چي ميگن: نامزدم
-
يک دکتر با يه ساعت به اين ارزوني؟
-
لطفا درش بيار. مرسي
-
سلام خوشگله
-
هي عمه جون
چه خوشگل شدي
-
جواهرات جديدم رو ميبيني، عزيزکم
رابيز؟
-
از ماندالاي
ماندالاي ... واو
-
هي بريم ديويد رو ببينيم
البته
-
ببخشيد
-
بله؟
-
گل
-
ميتونم ليوانتون رو بگيرم؟
چرا؟
-
ممکنه بزني توي سرم بشکونيش
-
چرا من بايد چنين کاري بکنم؟
-
براي مشاوره مهمي که قراره الان به شما بدم
-
چي؟
-
با اون عوضي ازدواج نکن
-
ببخشيد؟
-
اون آدم نيست
اون همه چيز رو پول مي بينه
-
اون زندگيات رو به کابوسي از پول و مارک اجناس تبديل ميکنه
-
اون آيندهات رو تباه ميکنه
آيندهات از بين ميره
-
يه نمايش ميخواي؟
-
بايد ارزشش به کفشهاش باشه
-
من سوال نميکنم
خودش اعلام ميکنه
-
اين چه کوفتيه
سس نعناع روي کفشاي 300 دلاري من ميريزي
-
زندگيات رو نجات بده
اين يک مشاوره رايگانه، بگيرش يا فراموش کن
-
چرم اصل ايتاليايي
دست دوز
-
بابا، شما اون مهمونها رو ميشناسي؟
-
دانشجوهام
اينجا چيکار ميکنند؟
-
بابا، وايسا
-
اين لوبياها چه بوي خوبي دارن
-
تا جاداري ميتوني بخوري
-
سلام
هي
-
نصحتت چشم من رو باز کردي
واقعا ممنونم
-
اين حس مسؤوليت من بوده
-
ميتونم يه خرده ديگه از شما کمک بخواهم؟
-
بابام نميذاره که من اين نامزدي رو لغو کنم
-
شما خوب توضيح ميدي
ميتوني يه خرده هم براي اون توضيح بدي؟
-
مشکلي نيست
راجو، سس نعناع رو بده
-
شما خيلي با نمکي
-
باباي شما کجاست؟
درست پشت سرت
-
همه چيز روبراهه
-
زندگيات رو نجات بده
اين يک مشاوره رايگانه، بگيرش يا فراموش کن
-
شما اينجا چه غلطي ميکنيد؟
-
ما يه دعوتنامه از طرف عروس و داماد داشتيم
-
من برات بازش ميکنم
اين عروسي خواهر منه
-
خواهر؟
-
قربان، شما جمعا چند تا دختر داريد؟
-
خاليه
-
Forgot the cheques, Raju
...Farhan?
-
ما شما رو دعوت نکرديم
شما بايد از طرف داماد باشيد
-
نه قربان، از طرف انجمن علوم اينجا هستيم
-
چطوري؟ ميشه توضيح بدي؟
-
اون داره خيلي خوب توضيح ميده
من مطمئنم که يه نمايش ديگه ازش ميبينيم
-
مگه نه؟
-
در واقع، دهلي در حال قطع
-
جشنهاي عروسي هست که برق رو مختل ميکنند
disrupt wedding celebrations
-
خوب ما فکر کرديم که ميشه با معکوس کننده
-
برق را با ماشين مهمانها تأمين کرد
-
فهميدم
-
واو
-
خوب معکوس کننده کجاست؟
-
قربان، طرحش آماده شده
-
طرح کجاست فرهان؟
-
من طرح رو دادم به تو
من دادم به راجو
-
راجو، طرح؟
-
اصلا طرح مهم نيست
ما معکوس کننده رو ميسازيم و به شما نشون ميديم
-
تو فقط ميتوني از خودت داستان دربياري
نه يه معکوس کننده
-
من يه دونه ميسازم، قول ميدم
-
و به اسم شما اين کار رو ميکنم
اين يک اختراع هست
-
در عروسي دخترتون اين يک افتخاره براتون
-
فرهان. راجو. فردا شما رو توي دفترم ميبينم
-
قربان، قيمت هر بشقاب چند ميشه
ما اون رو به شما بپردازيم؟
-
در اقساط
-
من ديگه خودم رو توي هيچ عروسي ديگهاي
خراب نميکنم
-
در واقع ما اصلا ازدواج نميکنيم
اون هم همينطور
-
آه... درسته. ازدواج نميکنم
-
پدر و مادرهاتون هم نبايد ازدواج ميکردند
-
تا دنيا 2 تا احمق کمتر به خودش ببينه
-
بشين
-
دقت کنيد
-
اين درآمد ماهانه پدر رانچهوداد هست
-
اگر 2 تا صفر هم کم بشه
باز هم درآمد خوبي هست
-
ولي اگر يک صفر ديگه پاک بشه
من يه ذره نگران ميشم
-
درآمد پدرت ميشه فرهان، درسته؟
-
بله، قربان
-
حالا، يک صفر ديگه پاک ميکنيم
-
و اين درآمد خانوادهات ميشه راجو راستوگي
-
دليل خوبيه براي نگراني
-
نصيحتم رو قبول کن و برو به اطاق
چاتور راملينگام
-
امتحانها اينجاست. با رانچو بمون
و مطمئن باش که ميافتي
-
اصلاح ميخواهيد؟
نه قربان
-
پس گمشيد
-
راجو، نگران نباش. ميخواد بينمون فاصله بندازه
جدايي بنداز و حکومت کن
-
من نگرانم
-
اون به ما نمره ميده، و من براي يه کار خوب
به نمرات خوب احتياج دارم
-
برعکس تو، من براي زندگي يه باباي پولدار ندارم
-
راجو، خفه شو
-
بايد دنبال اين مزخرفات باشيم؟
همه چيز روبراهه
همه چيز روبراهه
-
مثل تو من نميخوام براي اون پادويي کنم
-
هي داري پاتو ميذاري روي خط قرمز
نه ولي دارم يکي ميکشم
-
من خانوادهاي دارم که نياز به حمايت دارن
-
داروهاي بابام
استفراغهاي مادرم
-
خواهرم نميتونه ازدواج کنه
چون براي جهيزيه ماشين خواستن
-
مادرم 5 ساله که يک ساري نخريده
-
حالا ديگه براي مامانت الکي جارختي درست نميکني
-
به نظرت براي هر سال چقدر ساري داشته باشه خوبه؟
-
هي، با مامانم شوخي نکن
-
ما با دل و جون درس ميخونيم
ولي نه فقط به خاطر نمره
-
به قول يک فرزانه: درس رو براي فرزانه شدن بخون نه براي پولدار شدن
-
بهترينها رو دنبال کن، بهترينها نصيبت ميشه
شلوارت رو هم ميکشي پايين
-
کدوم فرزانهاي اين حرف رو زده؟
حتما حضرت جنابعالي؟
-
خودت رو مسخره کن
-
راجو، استرس نداشته باش. ما توي کلاس بهترينيم
هيچ چيزي غير ممکن نيست
-
آره؟
-
اين رو دوباره برگردون توي تيوپش
-
راجو از اونجا رفت
-
اون رفت پيش چاتور بيگان
درسته، منظورم جا به جاييه، نه مسافرت
-
به چاتور ميگفتن صداخفهکن
-
براي تقويت حافظهاش
اون از آدمهاي متقلب قرص ميخريد
-
و يک دفعه ساکت ميشد
ناگهان ميگوزيد
-
من اين کار رو نکردم ... راجو
-
هميشه ديگران را به خاطر تنبليشون سرزنش ميکرد
-
صداخفه کن 18 ساعت در روز درس ميخوند
-
شب امتحان
ديگران رو خرد ميکرد
-
در زندگياش: اون فقط به دو طريق
از ديگران برتري پيدا ميکرد
-
بالابردن نمرههاش خودش
يا پايين آوردن نمرههاي ديگران
-
رانچو تصميم گرفت که اون رو آدم کنه
و راجو رو نجات بده
-
با يک نقشه درست و حسابي
-
مدير ما بيوقفه خدمت ميکند
خدمت يعني
-
لعنت به معني
من حفظ ميکنم
-
چاتور قرار بود که در روز معلم سخنراني اوليه را انجام بده
-
براي جلب توجه ويروس، او متن سخنراني
رو از کتابدار دانشگاه گرفت
-
به زبان هندي
-
سلام، صبر کنيد
چاتور، با تو کار دارند
-
لطفا پرينتش رو بگيريد
من برميگردم
-
اوه ... اين کاريه که من بايد انجام بدم
-
آقاي دوبي، مدير گفت که صداتون کنم
-
واقعا؟
بله. همين الان
-
باشه همين الان ميرم
اين رو بده به چاتور
-
سلام. سلام
سلام. آقاي راملينگام؟
-
بفرماييد؟
-
من از ايستگاه پليس تماس ميگيرم
-
شما اهل اوگاندا هستيد؟
بله قربان
-
زندگي شما در خطره
چي ... چطوري؟
-
به دقت گوش کن
-
به محض اينه از در دانشگاه خارج بشي کشته ميشي
-
چرا؟ چطوري اتفاق ميافته؟
-
وقتي که چاتور مشغول بود
-
رانچو جاي بعضي کلمات هندي رو عوض کرد
-
به جاي خدمت کلمه سرويس کردن رو گذاشت
-
با من کار داشتيد قربان؟
-
تو کي هستي؟
دوبي. کتابدار
-
من از کارکنان رسمي هستم، قربان
-
تبريک ميگم
-
يه لحظه صبر کن
رييس پشت خطه
-
ببخشيد، قربان
-
بله ... خوب من اينجام
-
شما گفتيد که ممکنه من بيرون از دانشگاه کشته بشم
-
درسته، درست بيرون دانشگاه ميتوني چراغ راهنمايي رو ببيني
-
چراغ راهنمايي. درسته
-
وقتي که قرمز ميشه
تمام ماشينها ميايستند
-
خوب. بعدش؟
-
بعدا با احتياط از خيابان عبور کن
-
چون پسرم، در ساعت شلوغي
اگر يه ماشين به تو بزنه مي ميري
-
چه مزخرفي! من که اين رو ميدونم
-
تو ميدونستي؟ عاليه
پسرم ديگه در اماني
-
هي صدا خفه کن
از طرف کتابدار
-
اينطور من رو صدا نکن
چانچاد
-
هي. مدير گفت که با من کار نداشته
-
من نگفتم که کارت داره؟
من فقط گفتم که صدات کرده
-
صدام کرده؟
عوضي
-
مقدم شما را گرامي ميداريم
-
مهمان رييس و خيلي محترم
وزير آموزش
-
به معلمان و دوستان احترام بگذاريد
-
دانشگاهمون الان بالاتر از همه دانشگاههاست
-
اعتبارش منحصر به فرده
-
دکتر ويرو ساهاسترابودهه
تشويقش کنين
-
قربان، اون داره سخنراني ميکنه
ولي متن از منه
-
اون يه مرد فوقالعادهست، واقعا هستي
-
به مدت 32 سال، اون بي وقفه دهن دانشجوها رو سرويس کرده
-
منظورش اينه که به دانشجوها خدمت کرده
-
اميد دارم که به اين کارش ادامه بده
-
ما همهمون تعجب ميکنيم که چطور يک نفر
در يک زندگي
-
ميتونه دهن اين همه آدم رو، به اين خوبي سرويس کنه
-
با تلاش سختش
توانسته که انقدر استقامت کنه
-
هر دقيقه از عمرش صرف سرويس کردن ميشه
-
بيايد راه او را دنبال کنيم
-
فردا روز، دانشجوهاي آيس
به همه جاي زمين ميروند
-
هر جايي که ما بريم
قول ميديم که دهن همه رو سرويس کنيم
-
ما پرچم اين سرويس کردن
رو در همه جاي جهان بلند ميکنيم
-
ما به همه دنيا ظرفيت
سرويس کردنمون رو نشون ميديم
-
قابل مقايسه با هيچ دانشجوي ديگهاي نبوده
-
هيچ کجا در روي زمين
-
آقاي وزير. شب بخير
-
شما چيزي رو به اين دانشگاه داديد
که بشدت به اون نياز داشت
-
سينه، سينه
سينهتون رو
-
اون غنيمته احمق. اين معنيش ميشه سينه
-
چه مزخرفاتي! اين توهينآميزه
-
هر کسي سينه داره
ولي مال اون توي جيبشه
-
کسي به اين آسونيها گيرش نمياد
-
آدم عوضي
-
شما خيلي سخاوتمندانه
سينهتون رو پيشنهاد داديد
-
به اين سرويس کننده بي رحم
-
حالا ببينيد که چقدر با سينهتون رشد کرده
-
اين چيزهايي که تو اينجا درس ميدي، مدير؟
-
ماه آگوست وقت شعر سانسکريت هست
-
گوش کن: ممکنه وسط شعر بگه گوز
-
صداي يک گوز خوب محترمه
-
گوز؟ خوبه صدا خفه کن
-
صداي يک گوز متوسط قابل تحمله
-
صداي يک گوز خفيف غير قابل تحمله
-
و يک چس رو نميشه تحمل کرد
-
ببين حفظ کردن با تو چيکار ميکنه
-
اون چيزي که توي 4 سال قراره به تو بگذره رو بهت نشون داديم
-
ولي سرويس شدن تو براي 40 سال آينده است
-
اون هنوز انگار نگرفته
-
صداي يه گوز متوسط قابل تحمله
باور نکردنيه
-
رانچو، تو يه شاعري
چطوري فکرت به اينها رسيد؟
-
خيلي باحال بود
اون فکرش هم نميکنه که کي باهاش اينکار رو کرد
-
توي عوضي
مگه من چيکارت کرده بودم؟
-
ببخشيد رفيق
مسأله رو شخصي نکن
-
ميکنم
-
چاتور راملينگام
هرگز اين توهين رو فراموش نميکنه
-
من در هر لحظه از هر دقيقه زندگيام به اين فکر ميکنم
-
ببخشيد رفيق. يه خردهاش به خاطر راجو بود
خيلي جوش نزن
-
از عجايب علم پند بگير و لذت ببر
-
من اينجا نيستم که از علم لذت ببرم
-
لابد اينجايي که دهن علم رو سرويس کني
-
ادامه بده
من کلا ميخندم
-
و يک روز اين خندهها موفقيت
رو براي من به ارمغان مياره
-
اون روز من ميخندم و تو گريه ميکني
-
تو طرف اشتباه رو گرفتي
هيچي نصيبت نميشه
-
اگر که ميخواهي
يه مهندس خوب و موفق بشي
-
اين عقيدهها توي دنياي واقعي به کار نمياد
-
تو کار خودت رو بکن، من هم کار خودم رو
-
بعد از 10 سال همديگه رو همينجا ملاقات ميکنيم
-
همين روز. همينجا
و مي بينيم که چه کسي موفق تره
-
تو ... يا من
-
اگه جرأتشو داري شرط ببنديم
-
اين يک رقابته
-
نگاش کن
-
چي مي نويسه؟
-
اين روز رو فراموش نکن
-
نميخوام خيلي گرون باشه، ساها
-
بگيرش، پيا
-
تو قراره زن ساها تاندون بشي
-
آقا، لطفا صورتحساب
-
من برميگردم
-
بحث رو عوض ميکني؟
چي؟
-
دروغ نگو
-
ام ... آره
-
تو مشکلت با باباي من چيه؟
من مشکلي ندارم
-
من يه معکوسکننده ساختم
و اسمش بعد از اسم باباته. نگاه کن ... اوه
-
چرا تو مزاحمش ميشي؟
-
چون يک کارخونه ساخته
نه يک دانشگاه
-
خودخواهه
اون رو نگاه کن
-
خرابش کرد، پسر
-
چطور جرأت ميکني به اون بگي عوضي؟
-
اون اوله
اولين مهندس، بعدش ام بي اي
-
بعدش يک بانکدار در آمريکا
-
چون با چنگال پول جمع ميکنه
-
زندگي براش فقط سود و زيان معني ميده
-
الان سود رو با تو بودن مي بينه
پس با تو هست
-
دختر مدير دانشگاه، دکتر هم که هست
در تصورش خوب اومدي
-
او به چيزي که تو هستي اهميت نميده
-
تو فکر کردي کي هستي؟
-
منظورت چيه که به من اهميت نميده؟
-
ساعت جديد؟ يه لحظه
-
تو هميشه يه نمايش ميخواي
-
هي ساها
-
تو کجا بودي؟
-
اون داشت دنبال ساعتش ميگشت
-
چي؟ تو ساعتت رو گم کردي؟
-
بيخيالش. يکي ديگه بگير
-
قيمتش400.000 هزار تا بود
-
مال من 250 تاست
ولي زمان رو هم نگه ميداره
-
چرا انقدر بي دقتي، پيا
-
اين رفتارت منزجر کننده است
اين بي احتراميه
-
از اون ساعت فقط تعداد محدودي بود
-
حالا اون عتيقه مسخره رو موقع شام دستت کن
-
به چي خيره شدي؟
-
يه خرده گريه کن
بزرگ شو، پيا
-
اين رو نميتونم تحمل کنم
-
گريه نکن و بگرد دنبالش
-
يه دست ديگه واسه اين پيدا کن... عوضي
-
هي عالي بودي
توي صورتش بهش گفتي عوضي
-
گمشو
-
اينجا چقدر سر و صدا هست
-
به جا اينکه بگه ممنون ميگه گمشو
-
گفتم گمشو
نميخواد اون رو بلند کني
-
در واقع، تو اصلا اون رو دوست نداشتي
-
منظورت چيه؟
-
وقتي که اون رو ديدي، صداي نجواي باد رو شنيدي؟
-
روسريات به صورت آهسته حرکت ميکرد؟
-
ماه خيلي بزرگ شده بود؟
-
اون مال فيلمهاست، نه توي زندگي واقعي
-
در زندگي واقعي هم اتفاق ميافته
اگر واقعا عاشق کسي باشي
-
نه به يک عوضي
-
سلام، چي؟
-
واي خدا، باشه، من تو راهم
-
تو دانشجوي پزشکي هستي، درسته؟
به کمکت احتياج دارم
-
وضعيت اورژانسيه، لطفا
چي؟
-
لطفا با من بيا
پس قسم دکتري چي ميشه؟
-
تو طبق سوگند بقراط هيچ مريض محتاج کمکي رو نبايد رها کني
-
لطفا کمکم کن
وضعيت اورژانسيه
-
تو عروسي خواهرم رو خراب کردي
نامزديام رو به هم زدي
-
بابام رو مسخره کردي
-
و الان دارم به تو کمک ميکنم
-
باورنکردنيه
-
اين سوگند بقراط چيزيه که الان توش گير کردم
-
مادر، راجو کجاست؟
رفته که يک تاکسي بگيره
-
با آمبولانس 2 ساعت پيش تماس گرفت
-
تو اين کشو، پيتزا 30 دقيقهاي ميرسه در خونه
-
ولي يه آمبولانس ...
-
اون بايد بستري بشه
فوري
-
هي وايسا
-
بريد کنار، يک مورد اورژانسي
-
بريد کنار ... تکون بخوريد
-
دکتر، اورژانسيه
-
اين بيماره
-
اين رو بگير. هي، راجو اينجاست
-
چي شده
پدرم رو با موتور آوردي؟
-
بايد با پيک ميآورديمش؟
-
با شغل بابام شوخي نکن
بابام کجاست؟
-
برو از دکتر بپرس
-
نزديک بود، پيا. يه خرده ديرتر
از دستش ميداديم
-
خوشحالم که منتظر آمبولانس نبوديد
و با موتور آورديش
-
اگر مشکلي بود باهام تماس بگير
-
رانچو؛ مرسي
-
از خودت تشکر کن
صدا خفهکن بهت ادب رو ياد نداده؟
-
بهت ياد نداده که
يه دوست خوب اونه که سينههاي بزرگ داشته باشه؟
-
حالا بريد
فردا امتحان داريد
-
ما امتحان زياد داريم
ولي پدر يه دونه است
-
ما اينجا رو بدون پستچيمون ترک نميکنيم
-
نگران نباش
-
رانچو، من رو ببخش
من ترسيده بودم
-
اشکالي نداره، آروم باش، حالا
-
لطفا من رو ببخش
-
اشکالي نداره، آروم باش و برو پدرت رو ببين
-
با اين صورت پر از گريه هم پيشش نرو
-
مرسي رفيق
-
موتور قشنگيه. يه زندگي رو نجات داد
چقدر ميارزه؟
-
سس نعناع بريز روش
حتما بهت ميگه
-
هي، روز استقلال مبارک
-
امروز روز استقلال نيست
-
براي تو هست! تو آزادي که ساعت مادرت رو دستت کني
-
هيچ عوضي نميتونه به اون بگه ساعت کهنه عتيقه
-
هي
-
از کجا ميدوني که ساعت مادرم هست؟
-
تو عروسي خواهرت تماس لباسهات نو بودند
-
فقط ساعت کهنه بود
-
اين چه معني ميده؟
-
تو مادرت توي اون روز از دست دادي، مگه نه؟
-
بله
-
مادرت حتما خيلي خوشکل بوده
-
بله، تو از کجا ميدوني؟
-
بابات رو ديدي؟
-
زندگي مسابقه است. اگر سريع نباشي
-
مثل تخممرغ چوکو ميشکني
-
تو...
-
The winds whisper a melody
-
The sky hums along
-
Time itself is singing...
-
Zoobi do...
-
Param pum
-
'Zoobi doobi zoobi doobi pum paara
Zoobi doobi param pum'
-
My silly heart goes 'Zoobi doobi
zoobi doobi' as it jives and jigs along
-
'Zoobi doobi zoobi doobi pum paara
Zoobi doobi param pum'
-
My silly heart goes 'Zoobi doobi
zoobi doobi' as it jives and jigs along
-
Leaves sing on their branches
Bees jam with flowers
-
Crazy sunbeams dance off petals
As birds yodel in the skies
-
Flowers, bold and brazen
Snuggle and cootchie-coo
-
I've seen it happen in movies
What's now happening with us
-
'Zoobi doobi zoobi doobi pum paara
Zoobi doobi param pum'
-
My silly heart goes 'Zoobi doobi
zoobi doobi' as it jives and jigs along
-
'Zoobi doobi zoobi doobi pum paara
Zoobi doobi param pum'
-
My silly heart goes 'Zoobi doobi
zoobi doobi' as it jives and jigs along
-
اجازه بديد طرح تهيه يک سس خيلي مفيد رو بگم
-
اين سس براي افراد حقهباز خيلي خوب عمل ميکنه
-
شما هفتمين خانه روشن هستيد
-
از عوضي ها دور بمون
وگرنه به خاطر ديگران سقوط ميکني
-
زمان عاشق شدن رسيده
-
دما در دهلي نو همانند قبل است
-
آسمان صاف هست
ولي اگر عاشق بشي، احتمال بارندگي هست
-
Pitter-patter go the raindrops
Whish-whoosh whistles the wind
-
Do-da-dee waltzes the rain
Boom-boom echoes the sky
-
Drenched in rain and passion
You sway your hips on cue
-
I've seen it happen in movies
What's now happening with us
-
'Zoobi doobi zoobi doobi pum paara
Zoobi doobi param pum'
-
My silly heart goes 'Zoobi doobi
zoobi doobi' as it jives and jigs along
-
'Zoobi doobi zoobi doobi pum paara
Zoobi doobi param pum'
-
My silly heart goes 'Zoobi doobi
zoobi doobi' as it jives and jigs along
-
The gorgeous low moon
Serenades the earth
-
A shooting star skips along
Crooning a ballad of love
-
The night is bright but lonesome
Come touch me, my handsome
-
I've seen it happen in movies
What's now happening with us
-
'Zoobi doobi zoobi doobi pum paara
Zoobi doobi param pum'
-
My silly heart goes 'Zoobi doobi
zoobi doobi' as it jives and jigs along
-
'Zoobi doobi zoobi doobi pum paara
Zoobi doobi param pum'
-
My silly heart goes 'Zoobi doobi
zoobi doobi' as it jives and jigs along
-
'Zoobi doobi zoobi doobi'
...goes my silly heart
-
آهاي. بيدار شيد
-
هان ... پستچي مُرد؟
چي؟
-
نه احمق
-
ساعت 8.30 هست. شما ساعت 9 امتحان داريد
-
ولي ما نميتونيم اون رو همينجا رها کنيم
-
من اينجا هستم
اين براي شما مهمه
-
موتورم رو بگير
داره دير ميشه
-
هي
-
چي، يه ساعت عتيقه
-
برو
-
ببخشيد، دير شد
يه مورد اورژانسي بود
-
اونجا بشينيد
-
استاد، اونها هنوز دارن مينويسن
-
آهاي، وقت تمومه
-
خواهش ميکنم. فقط 5 دقيقه
ما نيم ساعت دير شروع کرديم
-
يه مورد اورژانسي پيش اومده بود
-
انچنان به ما خيره شده بود
انگار که به کليّههاش نگاه ميکرد
-
ولي ما به نوشتن ادامه داديم
-
اون به مرتب کردن ورقههاي امتحاني ادامه ميداد
-
تموم شد، استاد
-
شما دير کرديد
من اينها رو قبول نميکنم
-
استاد، خواهش ميکنم، استاد
-
استاد، ميدوني ما کي هستيم؟
-
پسر نخست ويز هم که باشي
-
من ورقههاتون رو قبول نميکنم
-
تو اسم يا شماره دانشجوييمون رو ميدوني؟
-
نه...
-
شما کي هستيد؟
-
اون نميدونه: فرار کنيد
-
هي، شماره دانشجوييتون چنده؟
-
ورقههاي لعنتيشون کجاست؟
-
خدا، مرسي
-
امروز نتايج رو ميدن
وقت اونه که با خدا معامله کنيم
-
فقط نمره برق رو نجات بده
بهت يه دونه نارگيل ميدم
-
مار ارباب. نمره فيزيکم رو درست کن
قول ميدم هر روز نيم کيلو شير بهت بدم
-
گاو مادر
کمکم کن قبول بشم ... اين علفها مال تو
-
نذر ميکنم: ديگه توي فکر دخترها توي کلاس نباشم
-
نتايجم رو خوب کن
-
خداي ثروت: هر ماه 100 تا ميدم
-
يه يک پليس راهنمايي هم 100 تا رشوه نميدن
-
قدرت رو ول کن
-
پايين رو نگاه کن
-
تو آخر شدي
-
و تو
-
يکي مونده به آخري
-
رانچو؟
-
اينجا نيست
-
قلبم شکست
-
هيچي باعث نشد که از هم دور بشيم
ولي اين باعث شد يکي از ماها بشکنه
-
اين اشتباهه
غير ممکنه. بي عدالتيه
-
صداخفه کن واسه چي زوزه ميکشه؟
-
اون شده دوم
-
کي اول شده؟
-
رانچو
-
رانچو؟
-
بريد کنار
-
ما يک درس از رفتار مردم ياد گرفتيم
-
وقتي که رفيقت شکست ميخوره حالت بد ميشه
و وقتي که پيروز ميشه حالت بدتر ميشه
-
ما ناراحتيم
اين دو تا ناراحتتر هستند
-
رانچادس چانچاد
بيا جلو. سمت راست مدير
-
يودي سينها. رديف دوم. صندلي سوم
-
الوک ميتال. رديف دوم. جايگاه پنجم
-
راحيل رائو. رديف سوم
-
قربان، چرا ترتيب نشستنها به ترتيب رتبه است؟
-
نکنه با اين هم مشکلي داري؟
-
اين سيستم طبقهبندي مثل جدا کردن پولدار و بي پول هست
-
رتبه آ: ارباب
رتبه سي: برده
-
استاد، اين قشنگ نيست
تو نظر بهتري داري؟
-
بله، نتايج رو همه نبايد ببينند
-
چرا معايب به نمايش عمومي در بياد؟
-
اگر آهن بدن شما کم باشه
دکتر براي شما قطره آهن تجويز ميکنه
-
يا اينکه به شبکههاي تلويزيوني گزارش ميده
-
ميبيني، قربان؟
-
پس تو اساس ميگي که
-
من بايد در اطاق هر دانشجويي برم
-
و در گوشش بگم که
-
تو بايد اول ميشدي
ولي دوم شدي
-
اوه، من واقعا متأسفم که تو اول نشدي
-
نه قربان، منظورم اينه که نمرات باعث جدايي ميشن
-
من اول شدم، پس کنار شما نشستم
-
رفيقهام آخر شدن
و اونها اون گوشه افتادن
-
حداقل اونها اون گوشه هستن
-
بيشتر وقتشون با تو بوده، و اونها گوشه عکس ميافتن
-
اونها قبول نميشن
و يه کار هم گيرشون نمياد
-
اونها شاغل ميشن. قربان
برخي از شرکتها هستن که
They'll get jobs, sir.
There must be some firm that...
-
انسان رو به ماشين ترجيح بدن
-
اونها شاغل ميشن. من تضمين ميکنم
-
تو تضمين ميکني
-
شرط ميبندي، قربان؟
-
گوايند
بله، قربان؟
-
هر وقت يکي از اونها توي مصاحبه يه کار قبول شدن
-
سيبيلهاي من رو بزن
-
قربان
-
خوشحال شدي؟
لبخند، لطفا
-
خوشحالم، قربان
-
کله خر عوضي
ميشه گوزت رو واسه خودت نگه داري
-
گنديده است؛ دوباره گوز با اثرات قرص؟
-
من اين کار رو نکردم ... راجو؟
-
اين گوزت آشناست
-
اون تنها دليل گرم شدن کره زمين هست
-
کيف پولت رو بده ميخوام شلوار بخرم
-
به جاش کت و شلوار چاتور رو بردار
به کت و شلوار من دست نزن
-
رانچو بدون شلوار هم تو رو ميشناسه
-
اين آدرس کجاست؟
من نميتونم بخونم، اگر ميخواي بادام زميني ميفروشم
-
اون نميتونه بخونه
ولي ميتونه صحبت کنه
-
صبر کن. ميدوني رانچهاد چانچاد کجاست؟
-
آره، اونجا زندگي ميکنه
-
Free as the wind was he
-
Like a soaring kite was he
-
Where did he go...
-
بريم پيداش کنيم
-
چاتور، قرصهات
ممنون، کجا بودن؟
-
توي جيبم
هي، شلوارم
-
کارل مارکس گفته که همه چيزتون رو با هم تقسيم کنيد
-
هي، ميدوني مردم چه فکري ميکنند
-
من شلوارم رو ميخوام
-
چه اتفاقي افتاده؟
-
پدر رانچو
-
ببخشيد
رانچاد کجاست؟
-
اونجاست
مرسي
-
رانچو
بله؟
-
ببخشيد، ما دنبال رانچهاد ميگرديم
-
من رانچهاد هستم
-
نه، منظورم رانچهاد شامالداس چانچاد هست
-
رانچاد شامالداس چانچاد منم
-
رانچهاد، مراقب خودت باش پسرم
-
رانچهاد چانچاد
-
راجو
-
من بايد اسمم توي کتاب گينس
به خاطر رانندگي از دهلي تا شيملا بدون شلوار
-
که براي يک غريبه مسافرت کرده بياد
-
يک اسم، يک رتبه، يک عکس، ولي آدمهاي مختلف
-
اينجا چه خبره؟
-
صداخفه کن چطوري آدرس رانچو رو گير آورد؟
-
نکته خوبيه
-
هي چاتور، بيا اينجا
-
چطور جرأت کردي درش رو باز کني؟
من اين رو از سن فرانسيسکو گرفتم
-
بيسکوييت ساخت دست
-
مخصوص آقاي فانسوخ ونگدو
-
فانسوخ بنگدو؟
اون ديگه کيه؟
-
بنگدو نه. ونگدو. و
فانسوخ ونگدو
-
ميدوني اون کيه؟
دانشمند خيلي بزرگيه
-
ِ400 اختراع ثبت کرده
همه دنيا اون رو ميخواد
-
يه ساله که من دنبال حکم انتصابم هستم
-
امضاي قرارداد با اون براي شرکتم
من رو کلهگنده ميکنه.
-
ونگدو رو ول کن
تو چطوري آدرس رانچو رو گير آوردي؟
-
شما بايد از فانسوخ ونگدو تشکر کنيد
-
اون من رو به سمت رانچو راهنمايي کرد، اين رو ببين
-
منشيام براي قرار ملاقات با ونگدو اينجا بوده
-
ملاقات انجام نميشه ولي رانچو رو پيدا ميکنم
-
من کتاب راهنماي شهر شيملا رو چک کردم
و اسم رانچو رو اونجا ديدم
-
چه بلايي سر صورتش اومده؟
-
به خاطر ملاقات با تو جراحي پلاستيک کرده؟
-
فقط يک نفر جوابش رو ميدونه
-
ببخشيد بابا
من نتونستم آخرين آرزوت رو برآورده کنم
-
تو مرتب از من ميپرسيدي
که نميخوام همراهت به زيارت بيام
You kept asking me
to take you on pilgrimage
-
ولي من منتظر فرصت بهتري بودم
-
حالا که فرصت هست
-
من خيلي متأسفم، بابا
من نتونستم يه پسر خوب برات باشم
-
اشتباهه
-
طبق نمراتي که به ديوار زدي
تو الان يه مهندسي
-
تو پسر خيلي خوبي بودي
-
چطور جرأت کردي بياي داخل؟
الان ميگم دستگيرت کنند
-
نه، تو بايد بازداشت بشي
ما ازت سوال داريم
-
تو داري از نمرات و افتخارات يکي ديگه استفاده ميکني
-
اين نمرات دوست ماست
تو چطوري به دستشون آوردي؟
-
تا 150 متر وسعت املاک من هست
-
اگر بهتون شليک و دفنتون کنم
هيچ کس متوجه نميشه
-
ميفهميد؟
-
حالا گمشيد
-
من ميخوام خاکستر بابام رو به رودخانه مقدس بريزم.
مال شماها رو هم ميتونم
-
باباش رو بردار
-
اينجا، اينجا
-
بابام رو ول کنيد
-
راستش رو بگو يا بابات رو ميريزم تو دستشويي
-
دستت رو از بابام بکش
بابات ميخواد بره توي فاضلاب مقدس
-
خيلي آروم بابام رو بيار بيرون
تو ماشه رو بزن، من هم فلاش رو ميزنم
-
من تا سه ميشمارم
-
به ما ميخواي شليک کني؟
راجو، خاکسترش رو بريز
-
يک
-
ما رو بزن،
بعدش بابات توي فاضلابه
-
دو
-
بايد دنبال ذره ذرهاش توي فاضلاب بگردي
-
چي شده، راجو؟
-
ما کوزه رو اشتباهي برداشتي
اين خاليه
-
خاليه؟
-
خالي: بيا همهاش رو خالي کنيم
-
نه، نه
-
بيا همهاش رو خالي کنيم
-
نه ... دستها بالا
-
تو کي هستي؟
-
من رانچو هستم
-
به پدرم قسم ميخورم، حقيقت رو ميگم
-
من رانچو هستم
اون چوته هست
-
چوته؟
-
چوته، پسر باغبانمون بود
-
اون بعد از اينکه يتيم شد پيش ما موند
-
کارهاي عجيبي اطراف خونه ميکرد
-
اون براي ياد گرفتن خيلي مشتاق بود
-
اون لباسهاي مدرسه من رو ميپوشيد
و ميرفت مدرسه
-
و هر کلاسي که خوشش ميومد
و به درد من ميخورد شرکت ميکرد
-
من تکاليفم رو ميدادم اون انجام بده
همينطور امتحاناتم رو
-
همه چيز خوب بود،
تا يه روز
-
معلممون ديد که داره يه معادله کلاس 6 رو حل ميکنه
-
تو کلاس چندمي، پسرم؟
-
اسمت چيه؟
-
گير افتاديم
-
پدرم مرد با نفوذي بود، پس
-
معلممون هم قبل از اينکه به مدير مدرسه بگه
به اون اخطار داد
-
تو اين بازي رو شروع کردي
خودت هم تمومش ميکني
-
مردم در ظاهر به من احترام ميگذارن
-
ولي پشت سرم
-
به خاطر بيسواد بودنم من رو مسخره ميکنن
-
نميتونم اين خوشي رو از پسرم بگيرم
-
اين پسر ميخواد درس بخونه
من فقط مدرکش رو ميخوام
-
بذار همينجوري پيش بره
-
از اين بچه يه مهندس بساز
-
و مدرکش رو ميزنم روي اون ديوار براي پسرم
-
من براي 4 سال رفتم لندن
و اون به جاي من رفت دانشگاه
-
اون قول داد که بعد از گرفتن مدرک رابطهاش رو با همه قطع کنه
-
ولي هميشه ميگفت 2 تا احمق ميان و دنبال من ميگردن
-
اون واقعا دلش براي شماها تنگ شده بود
-
من بهتون آدرسش رو ميدم که بريد پيشش
-
ولي لطفا راز من پيشتون باشه
-
چه رازي؟
-
کوزه اشتباهي دستتونه، قربان
باباتون اينجاست
-
اينجا چه خبره؟
اون مرد تفنگ به دست کي بود؟
-
داستان پيچيدهاي هست
بدون زيرنويس. به درد تو نميخوره
-
ولش کن
کجا داريم ميريم؟
-
لاداخ
-
لاداخ، چرا؟
-
براي ديدن رانچو
-
تو لاداخ چيکار ميکنه؟
-
بي نشانه، يه آدرس از يه مدرسه داريم
-
معلم مدرسه
-
من معاون شرکت راکلدج شدم، و اون
-
س مثل سيب، ت مثل توپ
-
خ مثل خر
-
هفته آينده يه قرارداد خيلي بزرگ با فانسوخ وانگدو مي بندم
-
و اون ... س مثل سيب، ت مثل توپ
-
امروز احترامي که براي اون احمق قائل بودم
بيشتر شد
-
بيشتر ماها به دانشگاه براي مدرک ميريم
-
نه مدرک، نه شغل خوب، نه زن خوشکل
-
نه کارت اعتباري، نه موقعيت اجتماعي
-
هيچکدوم از اينها براش مهم نيست
-
اون در دانشگاه از يادگرفتن لذت ميبرد
-
اون هيچ وقت اگر اول ميشد يا آخر اهميت نميداد
-
اولين کسي بر روي ماه پا گذاشت
چه کسي بود؟
-
نيل آرمسترانگ، قربان
-
معلومه، اون نيل آرمسترانگ هست
همه اين رو ميدونيم
ه
-
چه کسي دومين نفر بود؟
-
وقت رو تلف نکنيد
مهم نيست
-
هيچ کس يادش نيست که
چه کسي دومين نفر بود
-
به زودي 26 شرکت با پيشنهاد کار اينجا هستند
-
هر چند که آخرين امتحانتون رو نداديد
ولي شغل به دست مياريد
-
اين آخرين شانستون هست، دوستان من
-
پدال گاز رو همچنان فشار بدهيد
-
به اونجا بريد و سرنوشت خودتون رو بسازيد
-
سوالي نيست؟
-
بله؟
-
قربان، فرض کنيد که يک دانشجو مشغول به کار شد
-
ولي امتحان آخر رو قبول نشه
باز هنوز شغل واسه اونه؟
-
سوال خيلي خوبيه
-
کس ديگهاي نيست
که بخواد اين سوال رو بپرسه؟
-
انتظارش ميرفت
-
بيايد پايين
لطفا حسابي تشويق کنيد
-
براي 4 سال گذشته
-
اونها دانشجوهايي با بيشترين پشتکار بودند
-
با استقامت آخرين نفر در هر امتحان
-
بياييد نابغهها، بياييد
-
مغز اين دو تابغه رو خوب قيمتي ميخرن
-
چون اصلا ازش استفاده نکردن
-
و در پاسخ به سوالشون
-
امتحانتون روي کارتون هيچ اثري نداره
-
چون هيچ شرکتي اونها رو استخدام نميکنه
-
اونها منحصر به فرد هستند، اسمشون رو بايد با طلا بنويسند
-
فرهانيترت و پرراجوليزيشن
-
حسابي براشون دست بزنيد لطفا،همه
-
اون ريد به ما
-
جلوي همه
-
خدايا، من ديگه گوشت نميخورم
با روشن کردن 1000 چوب عود
-
فقط يه لطفي به من بکن
-
ويروس رو پاک کن
-
اون رو در آتش جهنم بسوزان
-
اجزاء ويروس رو در روغن جوشان سرخ کن
-
تو فکر ميکني که خدا يه قاتل قراردادي هست؟
-
تو ديگه خفه شو
-
تو هر سال وسط عکس هستي در حاليکه
-
ما پرت شديم گوشه عکس
-
امسال که ممکنه بيرون عکس بيافتيم
-
ميدون چرا من اولم؟
چرا؟
-
چون من ماشينها رو دوست دارم
-
مهندس شدن عشق منه
-
ميدوني عشق تو چيه؟
-
اون کيف منه
ساکت شو
-
با بالاي کيفم چيکار داريد؟
-
اين ... اين عشق توئه
-
برو اين نامهها رو پست کن
-
چه نامهاي؟
-
ِ 5 سال پيش اين نامهها رو به عکاس
حياتوحش مورد علاقهاش نوشته
-
آندره
ايستوان
-
ميخواست با قطار با اون در مجارستان سفر کنه
-
ولي از ترس پدرش، هيچ وقت پست نکرد
-
از مهندسي انصراف بده، و با عکاسي ازدواج کن
-
دنبال استعدادت برو
-
اگر پدر مايکل جکسون
اون رو مجبور ميکرد که بوکسور بشه
-
و پدر محمد علي کِلِي بهش فشار مياورد
که خواننده بشه
-
تصور کن چه فاجعهاي ميشد
-
گرفتي؟
-
احمقجان، عاشق عکاسيه
اما اومده با ماشينها ازدواج کرده
-
اي حضرت گورو رانچهاد
-
معشوقهام و زنم هر دوتاشون مهندس هستن
-
ولي من قبول نميشم. چرا؟
توضيح بده
-
چون تو بزدلي
تو از آينده ميترسي
-
نگاه کن
همه انگشترهاي مقدس به انگشتاش کرده
-
يک حلقه براي ترس از امتحان، جهزيه خواهر، شغل
-
اگر از فردا بترسي،
چطور امروز ميخواي زندگي کني؟
-
چطور روي درسهات تمرکز ميکني؟
-
معمولا آدمها توي زندگيشون يا ميترسن
يا ظاهرسازي ميکنن
-
شما در زندگي هر دوتاش رو داريد
ترس و ظاهرسازي
-
تو هم ميترسي که به پيا بگي عاشقش هستي
بنابراين وانمود ميکني که نيستي
-
چه مزخرفي
-
راحته کسي رو نصيحت کني
ولي سخته که اجراش کني
-
اگر جرأتش رو داري؟ برو به پيا بگو
-
رابطهاي بين ما نيست
ارتباط خيلي قويه، حضرتاعلي
-
گوش کن، اگر پيش پيا اعتراف کني
-
من به بابام ميگم، مهندس نميشم
من ميخوام عکاس بشم
-
و من انگشترهام رو قبل از مصاحبه
براي کار دور مياندازم
-
قبوله؟
-
جرأتش رو داري؟
-
اعلي حضرت خفه خون گرفتن
-
بريم
-
دنبال من
کجا؟
-
بريم
-
هي ويروس، من ضد ويروس هستم
-
آرزو کنيد سگ نداشته باشن
-
بزدل! بريم
-
اگر هر خطري بود
من هشدار ويروسي ميدم
-
هشدار: داخل ويروس
-
آهنگ پس زمينه ميخواي؟
-
پيا
کي هستي؟
-
جيغ نزن! منم، رانچو
-
فقط يه لحظه گوش کن، بعدش من ميرم
-
هيچي نگو
-
پيا
بله؟
-
اون 22 دقيقهاي که با تو روي موتور بودم
-
بهترين 22 دقيقه از عمرم بود
-
من ميتونم تمام عمرم رو با تو روي موتور باشم
-
واي
-
و زمان متوقف ميشه
-
هر شب تو با موتورت مياي به خوابم،مثل عروسها لباس پوشيدي
-
به جاي حجاب
تو کلاهت رو برميداري
-
و مياي نزديک که من رو ببوسي
-
ولي همديگر رو نميبوسيم
-
چرا؟
-
چون دماغهامون به هم ميخوره و من بيدار ميشم
-
دماغها هيچ وقت به هم نميخورن، احمق
-
ببخشيد
فکر کردم شما پيا هستيد
-
کاشکي بودم
-
خواهر، ديدي بهت چي گفتم؟
-
اون 4 سال واسه گفتن اين صبر کرد
-
پيا ببوسش
نشونش بده که دماغها به هم نميخورن
-
اجازه بده ببوستت، اون خيلي بانمکه
-
اين کيه؟
خواهرم
-
تو کي هستي؟
-
وقتي که شروع به صحبت کردي
پسرم لگد زد، اولين بارشه
-
پسر؟ چطور ميدوني
اون پسره يا دختر؟
-
بابا از ستارهشناس پرسيده که ما بايد
دکتر داشته باشيم يا مهندس
-
يعني چي؟
-
پسرها واسه مهندسي ساخته شدن
دخترها واسه دکتري
-
رفيق، بهتره همونجا بموني
چون بيرون مثل سيرکه
-
پدربزرگت ارباب حلقههاست
شلاقش داره ترک ميخوره
-
عجله کن! زندگي مسابقه است
يه مهندس بشو
-
ولي به صداي قلبت گوش کن
پدربزرگت تو رو ميترسونه
-
دستت رو بذار روي قلبت و بگو
همه چيز روبراهه
-
لگد زد
-
دوباره بگو
-
همه چيز روبراهه
-
دوباره لگد زد
-
يه بار ديگه
همه چيز روبراهه
-
هـــــمـــــــه چــــيــــــز روبـــــراهــــــه
-
کيه؟
-
برو
-
يه تنفرنامه واسه بابام فرستادي
اين هم يه نامه شاشي واسه تو
-
از نامه شاشيات لذت ببر، از خوندنش خوشحال شو
-
کيه؟
پسرت در آينده
-
همهاش توي پارتيهاي عروسيه
-
راستوگي
-
نگهبان، از اونطرف
-
همه شما قبلا يک آونگ ساده رو ياد گرفتيد
-
حالا اجازه بديد که يک آونگ ترکيبي پيشرفته رو تدريس کنيم
-
خوب زيرنويس نداره ديگه
-
اجازه بديد اين رو نشون بدم
-
اين چيه؟
مداد
-
داخلش چيه؟
رسانا
-
خوبه. رسانايي در قطب اين مداد هست
-
هر وقت که توانستيد يک آونگ ترکيبي بشيد،
اگر به اين طرف و آن طرف بريد
-
راجو رستوگي کجاست؟
اينجا، قربان
-
سلام، همه اينجا هستن
-
صبح بخير، قربان
-
شب گذشته کجا بودي؟
-
درس ميخونديم، قربان
درس ميخونديم؟
-
واقعا؟
-
ِ2 شبه که نخوابيديم
به خاطر همين به نظر ژوليده ميايم
-
نخوابيديم؟
-
چي ميخونديد؟
-
موتور القايي، قربان
يک فصل کامل
-
فصل کامل؟
-
در اين مورد، آقاي راجو راستوگي
-
بله قربان
-
ميتوني به ما بگي چگونه يک موتور القايي شروع به کار ميکنه؟
-
تمومش کن
-
قربان، عرق
-
آقاي راستوگي
-
بياييد و يک چايي با هم توي دفترم بخوريم
-
قربان؟
-
در رو ببند
-
ميتوني تايپ کني؟
-
بله، قربان
-
يه نامه براي من تايپ ميکني؟
-
حتما، قربان
-
بيا، بشين
-
قربان، من متأسفم قربان
-
لطفا تايپ کن
-
آقاي عزيز
-
اين وظيفه سخت من هست که به شما اطلاع بدهم
-
که پسر شما اخراج شدند
-
نه، ببخشيد، اونجا رو پاک کن
برگرد
-
پسر شما، آقاي راجو راستوگي
-
از دانشگاه امپراطوري مهندسين اخراج شدند
-
عجله کن، تايپ کن
-
اين پدرم رو ميکشه، قربان
-
لطفا تاپ کن
قربان، خواهش ميکنم
-
تصميمم نهايي و برگشتناپذيره
-
اون فقط براي اينکه ببينه من مهندس شدم زنده مونده
-
به اين بايد قبل از اينکه به در خونه من بشاشي فکر ميکردي
-
قربان، يه فرصت به من بديد، لطفا
-
باشه، اسمت رو از نامه پاک کن
-
و اسم رانچو رو بنويس
-
ميدونم که شب گذشته با تو بوده
-
شاهد من باش و
من از تو چشمپوشي ميکنم
-
تو سي ثانيه وقت داري فکر کني
-
We won't let go of you
-
We're not done yet... no way
-
The heavens may beckon you
-
But we'll take up arms against God
-
And it's not a fight we intend to lose
-
You may try your best to escape
-
Try with all your might
-
But there is no way
we are letting go of you
-
We won't let go of you
-
We're not done yet... no way
-
رانچو، مونيتور رو نگاه کن
-
راجو
Raju
-
بدنش توسط شوک وارده فلج شده
ولي مغزش هوشياره
-
اون ما رو ميبينه و صدامون رو ميشنوه
لطفا جلوش گريه نکنيد
-
باهاش معمولي صحبت کنيد
انگيزه بهش بديد، اطرافش بخنديد
-
خبر خوب، راجو
بابات بهتر شده
-
داروهاي جديد خوبش کرده
-
اين سنت خانوادگيتون هست که
-
يکيتون خوب بشه يکي ديگه مريض بشه؟
-
يالا, بلند شو
-
بابات موتور پيا رو ميخواد
-
بايد بهش بدم؟
اميدوارم خرابش نکنه
-
راجو، فرهان اونطرف توي وبکم هست
-
ببين, ويروس دستور اخراجت رو لغو کرده
-
مشکلش حل شده ... الان بلندشو
-
همه چيز حل شده
ميشنوي؟
-
بلند شو و خوشحال باش، رفيق
-
In this journey of few strides
-
On the path called life
-
Don't quit...
Just celebrate the ride
-
Listen please to those
who love you
-
Every dark night is
followed by sunrise
-
Don't shut out those
who love you
-
We won't let go of you
-
We're not done yet... no way
-
We won't let go of you
-
We're not done yet... no way
-
نگاه کن, مادرت يک ساري با مارک جديد خريده
-
اين قيمتش 2000 تاست
-
الان ديگه بلند شو
-
اون يه دونه نخريده
بلکه ده تا ساري خريده
-
ببين
-
هي راجو
-
يالا بگو ... من چطور ميتونم نگاه کنم؟
-
Remember the letters
mom would write...
-
Always blessed you
with eternal life
-
Don't die on her... you can 't die
-
Look at us now, don't turn away
-
Smile once to show you care
-
Wake up,
don't torment us anymore
-
درباره خواهرت شنيدي؟
-
اون داره ازدواج ميکنه
-
بدون هيچ جهيزيهاي
-
خواستگار اصلا هيچي نخواسته
-
اون فقط خواهرت رو ميخواد
-
ميدوني خواستگار کيه؟
هان
-
حدس بزن
-
تو اون رو خيلي خوب ميشناسي
آره
-
اون عاشق حيواناته
چي؟
آره
-
اون ميخواد که عکاس حيات وحش بشه
-
ساکت شو ... ششش...
-
نفهميدي؟ اون فرهان خودمونه
-
فرهان اصلا جهيزيه نميخواد
-
فرهان با خواهرت ازدواج ميکنه
-
کاملا مجاني، مجاني، مجاني
-
راجو
-
يک کيلو باميه، 500 گرم پنير مجاني
براي به هوش آوردنش کافي بود
-
چه نيازي به قرباني کردن من بود؟
-
عالي بود، رفيق
-
همه چيز رو به راه ميشه
فرهان با خواهرت ازدواج ميکنه
-
رانچو
-
حقهباز ... ديگه خالي نبند
-
خلاص شدي
-
We won't let go of you
-
We're not done yet... no way
-
We won't let go of you
-
We're not done yet... no way
-
We won 't let go of you
-
'Okra Rs.12 / kilo'
-
شما تاکسي خبر کرديد؟
-
من کردم
منتظره
-
مرسي، چرا؟
-
من ميرم براي مصاحبه کار
-
تو هم با ما مياي؟
-
نه. من ميرم براي مصاحبه کار
تو ميري خونه
-
چرا بايد برم خونه؟
-
يادته، ما به اين حقهباز قول داديم
-
کرواتت رو بده من
-
چر؟
-
فکر کنم بعد از خوندن براي رفتن به
مصاحبه کاري شک داشته باشي
-
اون چيه؟
-
يک نامه
براي تو، از مجارستان
-
يک عکاس به نام آندره ايستوان
-
شما نامههاي من رو پست کرديد
-
اون عاشق عکسهاي تو هست
-
اين مرد ميخواد تو دستيارش بشي
-
در جنگلهاي برزيل براي يک سال
-
هزينهاش رو هم پرداخت ميکنه
-
پدرم هرگز موافقت نميکنه
-
با قلبت برو پيشش
و باهاش صحبت کن
-
براي اولين بار
ترست رو دور بريز
-
يا يه روز در بستر مرگ حسرتش رو ميخوري
-
يادت باشه که نامه توي دستته و تاکسي هم دم در هست
-
با يک ذره شهامت ميتوني زندگيات رو تغيير بدي
-
فکر ميکني از اين خوشش بياد؟
-
چرا يک همچين هديهاي گروني گرفتي؟
-
پسرمون داره اولين شغلش رو ميگيره
-
نبايد توي اين لحظه مهم خسيس بازي در بيارم
-
فرهان؟
-
مگر امروز مصاحبه شغلي نداشتي؟
-
من نرفتم
-
بابا، من نميخوام يک مهندس بشم
-
چي شده؟
تصادف کردي؟
-
اون ساختمان رو ميبينيد؟
من از طبقه سوم پريدم
-
چرا؟
-
چون از دانشگاه اخراج شده بودم
-
چرا؟
-
در حالت مستي، به درب خونه مدير شاشيدم
-
اون عوضي رانچو
نظرت رو عوض کرده
-
من از مهندسي لذت نميبرم
من يه مهندس بي فايده ميشم
-
رانچو يک باور ساده داره
اينکه در شغلت بايد شور و اشتياق داشته باشي
-
بعدا کار مثل بازي کردن ميشه
-
چه چيزي از اون کسب کردي؟
-
يک حقوق اندک، ولي خيلي چيزها ياد گرفتم
-
از الان به مدت 5 سال
-
وقتي مي بيني که دوستهات ماشين و خونه ميخرن
به خودت لعنت ميفرستي
-
زندگي مثل يک مهندس فقط براي من نااميدي مياره
اون وقت به تو لعنت مي فرستم
-
من ميخوام به خودم لعنت بفرستم، بابا
-
دنيا بهت ميخنده
-
برچسب بازندگي بهت ميزنن
براي ترک دانشگاه در سال آخر
-
آقاي کاپور حس ميکنه تو از اينکه توي آيس هستي خوشحالي
اون بايد چي فکر کنه؟
-
آقاي کاپور به من کولر نداد
-
آقاي کاپور احساس ناراحتي نميکنه
در حالي که خوب خوابيدم
-
اون من رو با خودش در حاليکه روي شونههاش باشم
به باغ وحش نميبرد
-
تو همه اين کارها رو کردي، بابا
-
احساس تو براي من مهمه
آقاي کاپور برام فرقي نميکنه
-
من حتي اسم کوچيکش رو هم نميدونم
-
تو فکر کردي قهرمان يه فيلم غمناک هستي؟
-
کافيه، لطفا... اون ناراحته
-
خدا نخواسته، که مثل راجو ديوونهبازي در بياره
-
بعدش حرفهات ديگه تمومه
-
درباره اينکه قراره خودش رو از سقف پرت کنه هيچي نگو
-
نه پدر، من هيچ وقت خودکشي نميکنم
قول ميدم
-
رانچويي که شما ازش متنفري
اين عکس رو گذاشت توي کيفم
-
بهم گفت اگر فکر خودکشي از ذهنم عبور کرد
به اين نگاه کن
-
و تصور کن که چه بلايي سر خندههاتون مياد
-
وقتي که شما بدن مرده من رو ببيني
-
من ميخوام تو رو قانع کنم، بابا
-
ولي نه با يک نمايش خودکشي
-
پدر، اگر من يک عکاس بشم چه اتفاقي ميافته؟
-
کمتر پول در ميارم
-
يه خونه کوچيکتر با يه ماشين کوچيکتر دارم
-
ولي خوشحالم
-
واقعا در اون حالت خوشحالم
-
هر چند که اون رو علاقه واقعيام انجام دادم
-
من هميشه به حرفهات گوش دادم
-
براي يه بار
بذار من به حرف قلبم گوش کنم
-
خواهش ميکنم ... بابا
-
بابا
-
لطفا نرو
-
اين رو برگردون
-
پسرم، قيمت يه دوربين حرفهاي چنده؟
-
ميشه پول لپ تاپ رو داد و اون رو گرفت؟
-
اگر پول بيشتري خواستي، فقط بگو
-
برو زندگي خودت رو بکن، پسرم
-
نمرههاي تو همواره ضعيفه
دليلش چيه؟
-
ترس
-
من از زمان بچگي دانشآموز خوبي بودم
-
پدر و مادرم اميدوار بودن
که ديگه فقرشون تموم بشه
-
اون من رو ميترسوند
-
اينجا يک مسابقه ديوانهوار رو ميبينم
قبول نميشيم اگر که اول نشيم
-
ترسم بيشتر شد
-
ترس براي نمره آوردن خوب نيست، قربان
-
من بيشتر به طلسم و انگشتر روي آوردم
-
دعا ميکردم که خدا من رو مورد رحمت قرار بده
نه التماس ميکردم
-
ِ 16 استخوان شکسته به من فرصتي داد
تا به نتيجه اعمالم فکر کنم
-
بالاخره، متوجه شدم
-
امروز من به خدا براي کار التماس نميکنم
فقط به خاطر اين زندگي ازش تشکر ميکنم
-
اگر شما من رو قبول نکنيد، تأسف نميخورم
-
هنوز ميخوام کارهاي خوبي با زندگيام انجام بدهم
-
اعتقادات رُک شما به درد شرکت ما نميخوره
-
ما به يک نفر با روابط عمومي بالا
براي رضايت مشتريانمون احتياج داريم
-
شما خيلي رو راست هستيد
-
ولي
-
اگر به اين هيئت قول بدي که خودت رو کنترل ميکني
-
شايد يه فکري برات کرديم
-
ايستادن روي پاهام براي من
دو تا پاي شکسته خرج داشت
-
به دست آوردن اين طرز فکر آسون نبود
-
عوضش نميکنم، قربان
-
کارتون رو براي خودتون نگه داريد
من هم عقايدم رو براي خودم
-
ببخشيد، پوزش ميطلبم، قربان
-
صبر کن
-
من براي 25 سال با تعداد بيشماري داوطلب مصاحبه کردم
-
همه براي گرفتن کار ميگفتند بله قربان
-
پسرم، تو از کجا اومدي؟
-
قربان؟
-
بايد سر حقوقت بحث کنيم؟
-
مرسي قربان
-
سرورم، شما بهتريني
-
اين پيشنهاد بي ارزش ما را بپذير
-
گوايند
-
شما خودت گفتي، اگر کار گرفتن
سيبيلت رو بزنم
-
تو چيکار کردي
-
بدون سيبيلم حس ميکنم لختم
-
وقارم از بين رفته
-
من شکست رو قبول نميکنم، راستوگي
-
تا وقتي که امتحان رو قبول نشدي
کار هنوز واسه تو نيست
-
الان ديگه
ميخوام خودم برگه امتحان رو تنظيم کنم
-
بابا، اين عادلانه نيست
-
همه چيز در جنگ و عشق عادلانه است
-
و اين جنگ جهاني سوم هست
-
راستوگي، تو ديگه مردي
-
هي
-
تو اينجا چيکار ميکني؟
-
مراقب باش
-
تو انگار مستي
درسته، تا حالا 2 تا رو رفتم بالا
-
دو تا خيليه
-
طاقتش رو داري
براي چي؟
-
براي دزديدن اين
اين چيه؟
-
کليد يدکي دفتر ويروس
-
کاغذهاي امتحاني داخل پوشه با مهر قرمز هستن
-
بابا اونها رو نوشته، براي شکست راجو
-
برو برشون دار
-
تو عصباني يا چيزي هستي که اين کار رو ميکني
-
همه چيز در جنگ و عشق عادلانه است
-
بهم بگو ببينم
-
تو واقعا فکر ميکني
-
وقتي بخواهيم هم رو ببوسيم دماغهامون به هم ميخوره؟
-
صبر کن. يه خرده شيريني بخور
-
عجب گجراتي خوشکلي
-
ولي چرا غذاتون صداهاي وحشتناک ميدن؟
-
دوکلا، فافدا، هاندوا، تپلا، خاخرا
-
صداش شبيه موشکه
-
يالا
-
امروز بوش 2 تا دوکلا روي عراق رها کرد
-
ِ400 کشته و 200 زخمي
-
يالا
-
اوه
-
من ميتونم با خاخرا و فافدا معامله کنم
-
رانچهاد شاملداس چانچاد
واخ
-
من نميذارم اسمم بعد از عروسي تغيير کنه
-
پيا، ما نميتونيم ازدواج کنيم
-
چرا؟
-
پاي کس ديگهاي در ميونه؟
-
نه
-
همجنسباز هستي؟
نه
-
پس چرا به من پيشنهاد نميدي؟
-
ناتواني جنسي داري؟
نه
-
پس ثابت کن
-
پيا، نه
-
بسه، بس کن
-
چي شده؟
ما به پيا خبر نداديم
-
اينجا وايسا
من دارم ميترکم
-
خفه شو
تو هنوز باهاش در تماسي؟
-
نه، من شماره خونهشون رو دارم
پس بهش زنگ بزن، من نگه ميدارم
-
سلام
-
هيچ جايي توي اين کشور براي شاشيدن نيست
-
سلام، پيا اونجاست؟
نه اينجا نيست
-
توي بيمارستانه؟
-
چرا بايد اونجا باشه؟
-
اون داره توي مانالي امروز ازدواج ميکنه
-
دير شده، اون ازدواج کرده
-
نه هنوز، شش ساعت رانندگي هست
-
اگر عجله کنيم، قبل از عروسيش اونجاييم
-
چي ميگي؟
-
يه بي کله اينجاست. بيا برگرديم
-
برگشتي در کار نيست
-
مستقيم ميريم به لاداخ
من رانچو رو ملاقات ميکنم و برميگرديم
-
من جمعه با فانسوخ ونگدو قرار ملاقات دارم
-
سوار ماشين بشيد
-
اگر به ملاقاتم نرسم
ژاپنيها کار رو ميگيرند
-
بعدا به اون پيشنهاد ميکنن
که اسمش اول اسم شرکتشون باشه
-
فانسوخ و فوجياشي
سود مشترک
-
عروسي پيا با ساهاس
مرسي بابت کت و شلوار
-
ويروس حتما سکته قلبي ميکنه
-
ما تو جشن عروس دخترهاش
شرکت ميکنيم
-
گوش کن، من با پيا صحبت ميکنم
تو هم پوست اون پولدار رو بکن
-
فرهان
ما رانچو رو پيدا کرديم
-
ميري اتاق 107؟
بله قربان
-
بده به من، برو
ببخشيد، قربان
-
1.cinema30nama.com
-
نظافتچي، قربان
بيا داخل
-
Amore... Amore...
-
عجلهکن، کتم رو اتو کن
-
Amore... Amore...
-
ما رانچو رو پيدا کرديم
حالا تو نميتوني با اين عوضي ازدواج کني
-
تو ديوانهاي، فرهان
-
خودت رو گول نزن، پيا
تو هنوز رانچو رو دوست داري
-
تو هنوز غذاهاي مورد علاقه اون رو ميخوري
-
Amore... Amore...
-
اون اصلاح نميشه
يه برچسب قيمت، هميشه برچسب قيمت
-
ساکت شو، قرهان
ساها ديگه اون مرد گذشته نيست
-
اون ديگه درباره برچسب و قيمت صحبت نميکنه
-
کت 150.000 تايي من
-
چرا شما مردم سس ميخوريد؟
-
من رديفش ميکنم، قربان
چطوري؟
-
تخصص لباسشوييمون پاک کردن
اينجور لکههاي سس هست
-
يه دقيقهاي تميزش ميکنم
-
زود برش گردون
-
ولي الان ديگه ديره، فرهان
پيا
-
بريم پيا، دير کرديم
-
پيا، منم ... راجو
جيغ نکش، اونها من رو ميکشند
-
ساها کجاست؟
-
نظافتچي کت من رو برد
-
برو ... ساها رو بفرست اينجا
-
بي ادبيه که مراسم رو ترک کنم
-
بله، فرهان؟
ماشين آماده است
-
دستش رو بگير و بدو
تکون نخور
-
قربان
کت منه؟
-
شما اينجاييد
-
پس کي توي حجله است؟
حجله؟
-
همه اينهايي که اينجا هستن
فکر ميکنن ازدواج کرديم
-
من قبلا ازدواج کردم، پيا
بيا بريم
-
ديگه خيلي ديره
مردم به من ميخندن
-
پس تو ميخواد خودت رو بکشي؟
-
راستوگي
-
مردم حرف ميزنن
بعد فراموش ميکنن
-
ولي تو ... تو تا لحظه مرگت تأسف ميخوري
-
ماشين جلوي در قرار داره و ميريم پيش رانچو
-
ولي با ترس از مردم
تو بايد با اين عوضي ازدواج کني
-
نظافتچي؟
-
پيا، يه مشکل کوچيک داريم
-
چه مشکلي؟
-
ما نميدونيم که رانچو ازدواج کرده
-
چي؟
-
اون ازدواج نکرده
و اگر کرده بود؟
-
بعدش تو رو برميگردونيم
-
آروم باش. بيسکوييت ساخت دست؟
-
اون اينجا چيکار ميکنه؟
-
ولش کن
بيسکويتهاش خيلي خوبه
-
تا ديروز من يک شهروند قانونمدار بودم
-
ولي در 24 ساعت گذشته،
يه هواپيما رو به زمين نشوندم
-
خاکستر بزرگ شاملداس تقريبا ريختم توي فاضلاب، و
-
و يه عروس از مراسم عروسيش دزديدم
همهاش به خاطر رانچو
-
ولي اون هم همين کارها رو براي دوستاش ميکرد
-
مثل دزديدن برگه سوالات از لانه شير
-
پاکت با مهر و موم قرمز
-
اون ميترسيد اگر راجو قبول نشه
کسان ديگهاي قبول بشن
-
ما تبديل به دزدهاي حرفهاي شديم
با دزديدن ورقه امتحاني به خاطر راجو
We were principled thieves,
stealing the paper only for Raju
-
قسم خورديم که ديگه اين کار رو نکنيم
-
کجا قايمش کرده
-
همه جا رو گشتيم
بيا از پيا بپرس
-
پيا تلفنت
-
باباييش ميدونستي
اگر بگي همه چيز رو براهه لگد ميزنه
-
لگد زد
-
پيا تلفنت
-
پيدا شد، رانچو
-
الو
-
عجله کن، ازش کپي کن
-
کجا بود؟
-
برش گردون سر جاش
-
در امانيم
کجا بوديد؟
-
اينجاست
اين چيه؟
-
يه هديه
-
ورقه سوالات
ويروس خودش براي افتادن تو اينها رو طراحي کرده
-
آدمهاي عجيبي هستيد
-
اول به تو خوب بودن رو درس ميدن
بعد بهت راه خجالت کشيدن رو پيشنهاد ميکنن
-
نميتونم
-
اگر قبول بشم
با وجدانم نميتونم کنار بيام
-
ولي اگر قبول نشم، باز همه چيز درسته
-
اون سرفرازمون کرد
با بغل کردنش حس ميکنم جزء خانوادهام هست
-
ولي بعدش احساساتم رو کنترل کردم
-
دزد کثيف
قربان، خواهش ميکنم، قربان
-
حقه باز
ببخشيدش قربان
-
ميخواي سيستم آموزشي رو تغيير بدي
-
تو روي در خونه من شاشيدي
قربان، چيکار ميکنيد
-
ببخشيد قربان
-
شما اخراجين
-
اگر همتون تا صبح نرين،
به پليس زنگ ميزنم
-
به پليس زنگ ميزنم
-
حقه بازها
-
حقه باز هستيد، همه تون
-
اون چطوري کليد دفتر من رو داشت؟
-
من کليد رو بهش دادم، بابا
-
آرزو داشتم که اين کليد رو ميدادم به برادرم
تا اون امروز زنده باشه
-
بس کن، پيا
-
تو فکر ميکني که پسرت از قطار پرت شد
و مُرد؟
-
ساکت شو، پيا
-
تو تصميم گرفتي که اون يه مهندس بشه
-
تو اصلا از اون پرسيدي
که اون ميخواد چه کاره بشه؟
-
تو هميشه به اون فشار مياوردي
-
اون تصميم گرفت که بميره بعد از امتحان ورودي
-
من نميفهمم
-
بابا، شما برو توي اطاقت
-
پيا، اين کار رو نکن
-
ميخواست ادبيات بخونه که
يک نويسنده بشه
-
ولي همه نوشتههاش درباره خودکشيه
-
بذارش کنار، پيا
-
ديگه لاپوشوني بسه
-
فقط يک مرتبه
-
اگر يک مرتبه بهش ميگفتي، اگر نميخواي
مهندس نشو
-
فقط به صداي قلبت گوش کن
-
بعدش امروز اون الان زنده بود
-
اون خودکشي نکرده
-
حق با توئه پدر
-
اون خودکشي نکرده
-
اون به قتل رسيده
-
بسياري از راههاي
شهر در آب فرو رفتهاند
-
حرکت ماشينها کاملا متوقف شده
-
پدر
-
مونا؟
-
تو برگرد ميلي متر
چرا دنبال ما راه افتادي؟
-
چرا؟
بابات جاده رو هم خريده؟
-
لطفا کمک کنيد
ما اينجا نااميد شديم
-
نميتونيد يک آمبولانس بفرستيد؟
-
از يک بيمارستان ديگه بفرستيد
-
شهر در آب فرو رفته، قربان
ما نميتونيم کمکي بکنيم
-
مونا، حالت خوبي؟
-
رانچو، پيا
-
رانچو، به موقع به اينجا نميرسيد
هر کاري ميگم بکن
-
کيسه آب پاره شده
-
قطع ميکني! مونا
-
مونا
-
چراغها رو روشن کن
کجاست؟
-
بريم پيش ميز پينگ پنگ
پيا، ما توي يه اطاق معمولي هستيم
-
راجو، دوربين رو روشن کن
-
مونا کجاست، نشونم بده
-
صبر کن
-
اينجاست، پيا
-
مونا، نگران نباش، من پيشت هستم
-
پيا، دارم مي ميرم
-
رانچو، هر وقت که دکتري يا پرستاري اينجا نباشه
-
بچه ها سالم تحويل داده ميشن
-
شما ها هم بايد اين بچه رو تحويل بديد
-
همه چيز روبراهه
-
چطور جرأت کرديد؟ من مي کشمتون
-
پدر، عقب وايسا
-
فرهان، قيچي و حوله رو آماده کن
-
ميلي متر، کليپس لباس و آب داغ رو آماده کن
-
رانچو، مونا رو بپوشون
-
مونا، سعي کن فشار بدي
-
با همه زورت فشار بده
-
بس کن! من نميتونم
-
رانچو، ببين سرش اومده بيرون
-
سرش؟
-
يه تصوير رو برام بيار
-
ببين سرش اومده بيرون
-
سريع چک کن
-
برو
-
برو، رانچو، برو
-
سري پيدا نيست
-
مونا، لطفا فشار بده
-
مونا
-
اون خسته شده، پيا
-
بيدارش کنيد! اگه فشار نياره
با يه مشکل جدي روبرو هستيم
-
اونها به وکيوم احتياج دارن
از کجا آخه يکي اش رو بيارن؟
-
وکيوم چيه؟
چطوري استفاده ميشه؟
-
بهت نشون ميدم
-
وقتي مادران از فشار دادن درمانده ميشن
يک فنجان مانند روي سر بچه قرار ميگيره
-
بچه به سمت اون مکيده ميشه
به اون ميچسبه
-
و بچه مياد بيرون
-
ميتونم اين رو بسازم
چطوري؟
-
با يه جاروبرقي
جاروبرقي؟
-
بله
-
اون فشارش زياده
-
ميتونم کنترلش کنم
شما جاروبرقي داريد؟
-
آره، توي دفترم
-
فرهان، عجله کن و بيارش
اين هم کليد
-
مونا، فشار بده
-
واي خداي من
-
چي شد؟
-
راجو، چي شد؟
برق رفت
-
حالا چطوري جاروبرقي رو روشن کنيم؟
-
فرهان، تو برو جاروبرقي رو بيار
من به برق رسيدگي ميکنم
-
چطوري؟
-
ميلي متر، ويروس رو ببر بيرون
-
اين ديگه چه مزخرفيه که ميگي؟
-
اين ويروس نه
معکوس کننده ويروس من
-
بيارش، سريع
باشه
-
راجو، همه رو بيدار کن
-
باطري ماشينها، سيم و هواسنج رو بيار
-
وضيعت اورژانسي توي اطاق عمومي
-
رانچو کجاست؟
اينجا قربان
-
باطري ها رو و سيم ها رو اينجا بذار
-
راجو، همه رو به معکوس کننده برق متصل کن
-
رانچو، جارو برقي
-
فرهان، لنزپاک کن رو بيار
-
مکنده؟
آره، بيارش
-
رانچو، مکنده
-
خوبه، اين رو بذار رو سر خلاءسنج
-
Rancho, I'm done
-
همه سوئيچ ها خاموشه؟
آره
-
سوئيچ رو ميز و کامپيوتر قرار بده
-
بله
-
راجو، کامپيوتر رو روشن کن
-
فرهان، اينجا
-
پيا، سريع بيا اينجا
-
دوست دارم، رانچو
-
فرهان، روشنش کن
باشه
-
پيا، قدرتش چقدر باشه؟
-
بيشتر از 0.5 نباشه
-
فرهان 0.5 تا
بپوشونش
-
0.5
-
جارو برقي که بچه رو تحويل مادرش ميده!
-
فرهان، کافيه
-
باشه
-
راجو، برو کنار ميز
-
بچه رو اينطوري فشار بده
-
خيلي خوب
-
فرهان، روشنش کن
-
يالا، تو ميتوني
-
يالا، فشار بده
-
واسه چامپ اين کار رو بکن
-
يالا، مونا
-
داره مياد بيرون
-
تو ميتوني انجامش بدي
-
آره مونا، فشار بده
-
فرهان، خاموشش کن
-
خيلي خوب، خاموشه
-
2 تا گيره
و بند ناف رو ببر
-
فرهان، دو تا گيره روي بند ناف بذار
-
قيچي رو بگير
مراقب باش
-
وسطش رو ببر
يه حوله بده
-
پيا اون گريه نميکنه
-
هي چامپ
-
رانچو، پشتش رو بمال
-
هي چامپ
يالا، چامپ
-
نه، هيچي
-
تنفس دهان به دهان بده
-
يالا، چامپ
-
جواب نميده
-
آروم باش، بگو
همه چيز روبراهه
-
لگد زد
-
چي؟
-
لگد زد
-
بگو: همه چيز روبراهه
-
همه چيز روبراهه
-
اگر که ويروس ميگفت
نوهام بايد مهندس بشه
-
دلم ميخواست فکش رو بشکونم
-
ولي وقتي حرفهاش تموم شد
نظرم عوض شد
-
عجب لگدي!
دوست داري فوتباليست بشي؟
-
هر کاري که دوست داري انجام بده
-
وايسا! من کارم با تو تموم نشده
-
روز اول دانشگاه
تو از من يه سؤال پرسيدي
-
چرا فضانوردان از مداد استفاده نميکنند؟
-
اگر نوک مداد بشکنه
-
در جاذبه صفر معلق ميشه
توي چشمشون، دماغشون و وسايلشون ميره
-
تو اشتباه ميکردي
-
تو نميتوني هميشه درست بگي
-
فهميدي؟
-
بله، قربان
-
اين يه اختراع مهمه
-
ميفهمي؟
-
بله، قربان
-
مدير ما ميگفت: دانشجوي فوقالعاده خودت رو پيدا کردي
-
برو درست رو بخون
امتحان رو پاس کن و بعد برو
-
و اکنون، دانشجوي سال
-
رانچهاد شامالداس چانچاد
-
قربان، يه عکس
-
من همه اين عکسها رو گرفتم که ببرم خونه
-
اون روز، همديگر رو بغل کرديم
خوشحال بوديم، گريه کرديم
-
ما عهد بستيم که آخر
هر سال همديگر رو ملاقات کنيم
-
کي ميدونست که بعد از اون موقع
ديگه رانچو رو نميبينيم
-
بازش کن
-
من از شما در دادگاه آمريکا شکايت ميکنم
-
راجو
-
فقط رانچو ميتونه
يه همچين مدرسهاي رو درست کنه
-
ولي اون کجاست؟
-
اينجا نشاش
-
بريد گمشيد فسقلي ها
-
هي، اينجا نشاش
کتک مي خواهيد
-
نميتونه خيلي دور باشه
-
ببخشيد
ميدون رانچهاد کجاست؟
-
اون رانچهاد نيست
رانچو هست
-
چوته ... لعنتي
اسمش چيه؟
-
آروم باشيد. با من بيايد
-
کجاست؟
رانچو
-
فرهان، اون همه کتابهات رو خونده
-
راجو، اون هر روز وبلاگت رو ميخونه
مطالبش رو با افتخار به بچه ها آموزش ميده
-
کلاهت رو يادته، پيا؟
دزديده شده بود
-
تو کي هستي؟
چطوري اينها رو درباره ما ميدوني؟
-
من رو نشناختيد؟
نه
-
تو کي هستي؟
ميلي متر الان شده سانتي متر
-
سانتي متر نيستي، کيلومتر شدي
-
چه جوري اينجا رو پيدا کردي؟
-
يه نامه گرفتم با
يه بليط قطار که داخلش بود
-
گفته بود: دلت براي مدرسه تنگ شده؟
با اين قطار بيا...منم اومدم
-
رانچو حقهباز
-
اون احمق کجاست؟
-
دورجه، تو پروازش بده
-
هر شب مياي به خوابم در حاليکه روي موتوري
لباس عروسي پوشيدي
-
با حجاب
کلاهت رو برميداري
-
و مياي نزديک که من رو ببوسي
-
قبل از اينکه بري نميتونستي بگي؟
Couldn't you tell me
-
نه
-
ببخشيد
-
ازدواج کردي؟
-
چي؟ نه
-
تو چي؟
تقريبا ... احمق
-
خوب؟
-
خوب چي؟
-
کسي رو دوست داري؟
-
آره
-
کي؟
-
تو
-
ديدي، دماغهامون به هم نخورد
احمق
-
درسته
-
رانچو
-
سلام ... فرهان
-
ريدم به اون سلام کردنت
-
هي، گوش کن
نه، تو گوش کن
-
ميتونم همه چيز رو توضيح بدم
-
سلام ... راجو
-
واست چطوزي بزنيمش؟
-
يه سکه واسه تلفن زدن داري؟
-
يه سري هم از طرف من بزنيدش
-
حقه باز، عوضي
ولش کن بره
-
باشه، باشه، کافيه
-
روي پاهات وايسا، يالا
-
خوش گذشته، احمقها؟
-
هي ... سلام چاتور
-
رانچهاد چانچاد
حالت چطور آقاي معلم؟
-
واي، تو معلم يه روستا شدي
س مثل سيب، ت مثل توپ
-
قطارهامون با هم حرکت کرد
ولي مال تو عقب مونده
-
از جامعه مهندسين به معلم برتر
-
حقوقت چقدره، چانچهاد، 5000 تا؟
-
براي من 100 دلاره
-
پول توي جيبيه بچه من از تو بيشتره
-
مزخرفات رو تموم کن
مزخرف اون چيزيه که اين به ما داده
-
ميخواستي براي تغيير دنيا
سيستم آموزشي رو تغيير بدي
-
آخر چي رو عوض کردي؟
پوشک بچهها رو
-
تو فکش رو ميشکوني يا من بشکونم؟
-
آروم باش
-
يادت مياد گفتم
يک روز تو گريه ميکني و من ميخندم؟
-
اين رو امضا کن
قبول کن که باختي و من برنده شدم
-
اعلام شکست
باورنکردنيه، مرد
-
چاتور
آدم احمق
-
اين خودکار ويروسه!
تو اون رو برداشتي؟
-
ولش کن، رفيق
-
اين براي برندههاست
نه بازنده ها
-
اگر در مدرسه به کمک مالي احتياج داشتي
با منشي ام بگير
-
س مثل سيب، ت مثل توپ
-
اون اصلا تغيير نکرده
ولش کن
-
اون يه آشغال به تمام معناست
-
خبر خوب اينه که اسم تو
رانچهاد چانچاد نيست
-
تصور کن، بعد از ازدواج ميشدم
پيا چانچاد، واخ
-
به هر حال
اسم واقعي ات چيه؟
-
فانسوخ ونگدو
-
ونگدو؟
-
پيا ونگدو!
-
منظورت اينه که يه دانشمند هستي؟
-
تو 400 تا اختراع داري؟
-
من بعد از ازدواج اسمم رو عوض نميکنم
-
تو ونگدويي هستي که چاتور ميگفت؟
-
ژاپني ها تو رو ميخوان؟
-
من از ونگدو خوشم نمياد
-
تو دانشمندي يا معلم؟
-
دانشمند
ولي به بچهها هم درس ميدم
-
پس تو
فانسوخ ونگدو هستي؟
-
بله، بله
-
هي صدا خفه کن
هي چاتور، برگرد
-
کونم رو ببوس
-
صبر کنيد، من متوقفش ميکنم
-
آقاي ونگدو
باورم نميشه که شما هستيد
-
ببخشيد آقاي چاتور
-
من نميتونم با شرکت شما قرارداد ببندم
-
چي قربان، چرا قربان؟
-
من چطوري امضا کنم؟
تو خودکارم رو برداشتي
-
چه خودکاري، قربان
من نميفهمم
-
هموني که توي دستته
خودکار ويروس
-
آقاي ونگدو؟
-
چطوري، چاتور؟
-
س مثل سيب، ت مثل توپ
-
س مثل سرويس شدن
-
رو دستم بلند شدي، رانچو
منظورم، آقاي ونگدو
-
بالاخره من رو زدي زمين
خيلي خوبي
-
اميدوارم مسائل شخصي
توي امضاي اين قرارداد تأثيري نداشته باشه
-
هي چاتور: کونم رو ببوس
-
من فقط شوخي ميکردم، مرد
-
در اعماق درونت
من ميدونستم که چيزهاي خوبي هست
-
اِي بلاخورده
-
نه جدا، قسم ميخورم
-
رانچو: 100، چاتور: صفر
-
تو بردي، من باختم
باور نميکني؟
-
يکدفعه نگوزه
-
سرورم، شما بهتريني
اين پيشنهاد بي ارزش ما را بپذير
-
نصيحت رايگان، آقاي ونگدو
به خاطر جونت فرار کن
-
رانچو، من شغلم رو از دست ميدم، مرد
من بچههاي کوچيک دارم
-
اعلي حضرت گورو رانچهاد
خيلي معروف شد
-
دنبال برتري برو، موفقيت تو رو شکار ميکنه
شلوارتم بايد دربياري
-
هماهنگ شده توسط
-
Mehdi M2