سلام بله؟ چي؟ آقا، تلفن موبايلتون رو خاموش کنيد فقط يه لحظه، لطفا ببخشيد ببخشيد آقا، لطفا بنشينيد کاپيتان، يه مريض اورژانسي داريم يک مسافر افتاده کف راهرو دهلي، هواپيماي هندي شماره 101 به خاطر مريض اورژانسي برمي گرديم ببخشيد آقا، وايسا! الان خوبم، ممنون ادامه بديد لطفا صبر کن سوار ماشين شو آقاي دهيلون؟ ميخواي اسمم رو تتو کنم؟ سوار ماشين شو هتل ميريد، آقا؟ آره، آره، ولي از راه واسانت ويهار برو واسه بنزين مي ايستي، رفيق! بله، فرهان؟ آماده باش. من 5 دقيقه اي ديگه پيشت هستم چي شده؟ چارت زنگ زد، يادت هست؟ صدا خفه کن؟ The 'Silencer'? آره اون ميگه رانچو داره مياد چي؟ گفته که: ساعت 8 بيا به فضاي محل مخزن اوه لعنتي عجله کن باشه عزيزم، من زود برميگردم پيشت اوه، کفشهام ما دوستمون رو پيدا کرديم چي؟ بعدا بهم بگو، خداحافظ شلوار يادت رفته بپوشي الان بريم هتل، آقا؟ آره، ولي از مسير دانشگاه امپراطوري مهندسين بله آقا جورابهام رو فراموش کردم بيشتر از يه جفت جوراب رو فراموش کردي شلوارتو اوه نه حالا بريم برادرم رو از فرودگاه برداريم هم اسم منDhillon من دهيلون هستم تاکسي من کجاست؟ تو فرودگاه؟ هي رانچو هي چاتر، رانچو کجاست؟ رانچو رانچو کجاست؟ سلام، احمقها يه خورده ماديرا ميخواي؟ يه روزي خيلي حرص ميزدي يه نوشيدني بخور رانچو کجاست؟ صبر کنيد. اول يه نگاه به اين بندازيد به زنم نگاه نکن. به عمارت پشت سرش نگاه کنيد، احمقها قيمتش 5/3 ميليون دلاره استخر شنا: گرم اتاق نشيمن: از چوب افرا ساخته شده لامبورگيني جديد مدل بالام خيلي سريع چرا اينها رو به ما نشون ميدي؟ يادت رفته؟ اين چيه؟ سپتامبر. امروز 5 سپتامبر هست من به مبارزه دعوتت ميکنم بعد از 10 سال همديگه رو ملاقات مي کنيم همين روز، همين جا اون موقع مي بيني که کي موفق تره جرأتشو داري شرط ببندي؟ يادته؟ من اون رو همينجا به مبارزه دعوت کردم من روي قولم بودم. من برگشتم من پروازم رو کنسل کردم اين هم شلوارش يادش رفته همه اش به خاطر اينکه رانچو رو ببينيم پنج ساله که داريم دنبالش مي گرديم ميدوني زنده است؟ و تو فکر مي کني که ما اومديم که شرط احمقانهات رو ببينيم ميدونم که خودش رو هيچوقت نشون نميده بذار بزنم فکش رو بيارم پايين پس چرا گفتي ما بيايم اينجا؟ براي ديدن رانچو بيايد و ببنيد که من چه جوري برنده شدم و اون ضايع شد خوب ميدوني رانچو کجاست؟ آره کجا؟ اون توي شيملا هست اون مثل باد آزاده شبيه بادبادک هست کجا رفته ... بذار پيداش کنيم اون مثل باد آزاده شبيه بادبادک هست کجا رفته ... بذار پيداش کنيم We were led by the path we took While he carved a path of his own Stumbling, rising, carefree walked he We fretted about the morrow He simply reveled in today Living each moment to the fullest Where did he come from... He who touched our hearts and vanished... Where did he go... let's find him In scorching Sun, he was like a patch of shade... In an endless desert, like an oasis... On a bruised heart, like soothing balm was he Afraid, we stayed confined in the well Fearless, he frolicked in the river Never hesitating to swim against the tide He wandered lonesome as a cloud ...Yet he was our dearest friend Where did he go... let's find him رانچو Ranchhoddas Shamaldas Chanchad يه چيز منحصر به فردي توي اسمشه از تولد توي درس خوندن مسابقه ميداديم بايد سريع باشي وگرنه زير پا له ميشي وقتي که درست بشي، بايد با 300 ميليون اسپرم ديگه مسابقه بدي من در ساعت 5/15 بعد از ظهر در سال 1378 متولد شدم در ساعت 5/16 پدرم اعلام کرد پسرم قراره که مهندس بشه فرهان کواريس. ب. تچ مهندس و سرنوشتم اينطور رقم خورد اينکه من چي ميخواستم بشم ... هيچ کس نپرسيد راجو راستوجي رانچهوداس چانچاد چه شماره اتاقي؟ D-26 راه بيوفت من موهان هستم. ام ام اين مهندسها صدام مي کنند ميلي متر براي تخم مرغ، نون، شير، خشکشويي تمام مجلات کپي از تکاليف من در خدمتتم. قيمت مقطوع چونه زني هم نداريم هي وايسا، اين رو بگير اين کيلوبايته، اين مگابايته اين هم مادرشون گيگابايت برو بگير، کليک خانوادگي گاز نمي گيرن اينو ببين يه روح خدا ترس ديگه سلام فرهان کوارشي من راجو راستوجي هستم نگران نباش يه چند روزي اينجا باشي ايمانت رو به خدا از دست ميدي بعد لخت شده بود و کنار ديوار و ميگه واي خدا يه فرصت ديگه با اون دختره به من بده بزن به چاک چهار تا. دو تا براي هر کيف بيا اين هم پنج تا. بقيه اش مال خودت مرسي رييس. بهتره که تيپت رو عوض کني بهترين شورتت رو براي امشب بپوش چرا؟ سرورم، شما بهتريني اين پيشنهاد بي ارزش ما را بپذير ها ... اينجا يه مرد داريم عجب تيکه خوشکلي بانمک و جمع و جور يک سنت در فضاي باز: در روز اول سال اولي ها بايد به سال بالاتري ها احترام بذارن توي شورتشون اين اولين باري بود که رانچو رو ديديم مردعنکبوتي مردخفاشي گوشت تازه خيلي خوبه شلوارتو در بيار، مهر رو بگير اسم؟ رانچو شامالداس چقدر نيازه که يه خورده جدي تر باشيم يالا شلوارتو در بيار خيره شدي؟ شلوارت خوب نيست بچه جون درش بيار همه چيز خوبه چي؟ همه چيز خوبه اون چي گفت؟ يکي بهش بگه هي جيمز باند بهش بفهمون شلوارت رو در بيار وگرنه روت مي شاشن هي 007 شرمت ميشه که هندي صحبت کني؟ ببخشيد قربان، من در اوگاندا متولد شدم پونديچري بهمون در دادن هندي ام خوب نيست به آرومي براش توضيح بده. عجله نکن سردت شده؟ عريان دعا کن يا اينکه شاش روي تو منفجر مي کنند ميگه انفجار شاش يک زبان شناس درست در سرزمين مهندس ها هي بيا بيرون بيا بيرون وگرنه ... يا بمب شاش رو روي در منفجر مي کنم اگر تا شماره 10 نياي بيرون تمام نيمسال روي درت بمب شاش مي ريزيم يک دو سه چهار پنج شش هفت هشت نه ده آب نمکي بهترين رسانا براي برق هست هشتمين قانون فيزيک همه ما اين رو خوانده بوديم اما اون اجراش کرد دکتر ويرو ساهاسترابود مدير سردي هست دانشجوها بهش ميگن ويروس ويروس کامپيوتر ويروس تو راهه، با تخم مرغ هاش سال اولي ها احضار شدن عجله کنيد ويروس کسي که بيشتر از همه ديده شده رقابت مي کنه نميتونه تحمل کنه کسي ازش جلو ميزنه براي صرفه جويي در زمان به دکمه هاش چسب زده و به کرواتش قلاب اون با دو دستش همزمان ميتونه بنويسه و آموزش بده هر روز ساعت 2 بعداز ظهر يک دقيقه خواب عميق فرو ميره با يک آهنگ اوپراي لالايي گووايند. پيشخدمتش. کارش اينه که انجام تمام وظايف يک عقيم هست مثل اصلاح، کوتاه کردن ناخن و غيره اين چيه؟ استاد، آشيانه؟ مال چه پرنده اي؟ آشيانه يک پرنده کوئل، آقا اشتباهه يک پرنده کوئل هرگز آشيانه خودش رو نمي سازه اون تخم هاش رو توي آشيانه هاي ديگه ميذاره و وقتي که ميخوان به دنيا بيان چيکار مي کنه؟ اونها تخم هاي ديگه رو از لانه بيرون ميندازن مسابقه تمومه زندگي شون با قتل شروع ميشه اين طبيعتشونه رقابت کن يا بمير شماها هم شبيه پرنده کوئل هستيد و شکستن تخم مرغ ها نمونه اي هست که شما ها بايد چطور بايد رقابت کنيد فراموش نکنيد، ICE هر سال 400.000 هزار متقاضي داره و فقط 200 تا از اونها انتخاب شده ان. شما و اينها؟ تموم شد تخم ها شکستند پسرم ... برا سه سال تلاش مي کرد هر بار رد ميشد يادتون باشه، زندگي يک مسابقه است اگر سريع ندويد زير دست و پا له ميشيد بذاريد يه داستان جالب رو براي شما تعريف کنم اين يک خودکار فضانوردان هست مخزن خودکارها و خودکارهاي معمولي بيرون از فضا کار نمي کنند بنابراين دانشمندان ميليونها ساعت صرف ساختن اين خودکار کردن اين خودکار ميتونه در هر زاويهاي در هر درجه حراتي بدون جاذبه کار کنه يک روز، وقتي که دانش آموز بودم مدير مؤسسه من رو صدا کرد اون گفت: ويرو ساهاسترابود من گفتم بله قربان بيا اينجا من يه خورده ترسيده بودم اون بهم اين خودکار رو نشون داد اون گفت که اين يک نماد از برتريه من اين رو به تو ميدم وقتي که دانشجوي فوق العاده اي مثل خودت رو در ميان دانشجوهات پيدا کردي اين رو به اون بده براي 32 سال، من منتظر اون دانشجو هستم ولي شانس همراهم نبود کسي اينجا هست که بخواد تلاش کنه و اين خودکار رو به دست بياره؟ خوبه دستاتون رو بياريد پايين اجازه ميدي به تابلوي اعلانات بزنم که دستاتون رو بياريد پايين؟ دستا پايين يک سوال، قربان قربان، اگر خودکارها خارج از فضا کار نمي کنند چرا فضانوردان از مداد استفاده نمي کنند؟ وقتشون هم براي ساخت الکي تلف نميشد بعدا جواب اين سوالت رو ميدم اون يه شبه ارشد شد انگشتهاي مدير توي روز اول بهتره ازش دوري کني تو وقتي واسه ات راست کنه نميتوني جاخالي بدي سرورم، شما بهتريني اين پيشنهاد بي ارزش ما را بپذير بکش کنار تو اصلا مدرسه رفتي؟ ميدوني کي قراره پولش رو بده؟ بابات به باباي من کاري نداشته باش آروم باش براي مدرسه رفتن به شهريه نيازي نداري فقط يه يونيفرم ميخواي يه مدرسه رو انتخاب کن يونيفرم بخر و برو توي کلاس توي اون درياي بچه ها هيچ کس متوجه تو نميشه اگر گير بيافتم؟ يه يونفرم جديد، توي يه مدرسه جديد مي بينيد؟ چقدر فرق داره در هر مرحله با انجمن در مي افتاد يک پرنده آزاد سرزنده توي آشيانه ويروس پيدا ميشه ما ربات هستيم، با چشم بسته از دستورهاي پرفسور اطاعت کنيم اون فقط يه دونه است کيه که ماشين نباشه يک ماشين چيه؟ چرا داري ميخندي؟ استاد، براي مهندس شدن که از بچگي آرزوش رو داشتم من خيلي خوشحالم که بالاخره اينجام لازم نکرده خيلي خوشحال باشي بگو ماشين چيه ماشين هر چيزي که زحمت انسان رو کم کنه ميشه لطفا دقيقتر شرح بدي؟ هر چيز ساده اي که کار کنه و در زمان صرفه جويي کنه ماشين به حساب مياد يک روز گرم، دکمه رو فشار بده و هواي خنک تحويل بگير پنکه .. يک ماشينه با دوستانتون که مايلها دور از شما هستند تلفني صحبت مي کنيد ... يک ماشينه کامپيوتر ميليونها داده رو در يک ثانيه حساب ميکنه يک ماشينه ما بين ماشينها گير افتاديم از يک خودکار زيپ شلوار درست ميکنند همه اش کار ماشينه بالا و پايين در يک لحظه بالا، پايين، بالا، پايين اين چه جور توضيح دادنيه؟ من فقط اون چيزي رو که گفتيد گفتم، استاد اين مثال زدنته؟ اين يه ماشينه، بالا، پايين احمق، کس ديگهاي نيست؟ بله؟ استاد، ماشينها با انسانها ترکيب ميشن و مجبور به حرکت کردن ميشن به عبارت ديگه، زور و حرکت شايد از بين برن و بار يک پيچ و مهر يا يک اهرم کننده چيزي نقطه اتکا چيزي و يا محور يک قرقره شدن، و غيره به خصوص، کم و بيش در ساخت چيزهاي پيچيده شامل ترکيبي از اجزاء مختلف يا ماشينهاي ساده ساخته شدند از چرخ و اهرمها و دندانه و غيره شگفت انگيزه عاليه. لطفا بشين خيلي ممنون ولي استاد، من هم همينها رو به زبون ساده تري گفتم اگر زبون ساده تري رو ترجيح ميدي به هنرمندها و تجاز ملحق شو ولي استاد، هر دو تاش يک معني رو ميداد چه فايده اي داره اگر کورکورانه مطالب کتاب رو تفسير کنيم تو فکر مي کني که از کتاب باهوشتري؟ يک دفترچه يادداشت توضيحات بنويس، آقا اگر ميخواي قبول شي ولي توي کتابهاي ديگه برو بيرون چرا؟ به زبون ساده: بيرون احمق خوب، درباره ماشينها بحثمون رو ادامه ميديم چرا برگشتي؟ يه چيزي رو فراموش کردم چي رو؟ ادواتي که ضبط مي کنند آناليز، خلاصه کردن، سازمان دادن توضيح اطلاعات به همراه عکس، بدون عکس چاپ پشت ژاکتها و کتابها ساختن جدولها، شاخصها جهت روشن فکري و فهميدن استفاده ميشن غنيسازي، افزايش آموزش مغز انسانها از طريق قدرت بينايي، بعضي مواقع هم از طريق لامسه منظورت چيه؟ کتابها، استاد من کتابم رو فراموش کردم، ميتونم؟ آسونتر نميتونستي بپرسي؟ من زودتر تلاش کردم، استاد ولي ساده ترش جواب نداد استادها اون رو اغلب بيرون نگه ميداشتند و به ندرت در داخل وقتي از کلاس بيرون انداخته مي شد به کلاس ها ديگه مي رفت اون ميگفت: سال اول يا چهارم فرقي نداره اون دانش هست. فقط بگيرش اون مثل هيچ کدوم از ما نبود ما براي يه دوش گرفتن هر روز دعوا مي کرديم اون هر جا که آب گير مياورد همونجا حمام مي کرد صبح بخير، استاد ماشينها در او شوري به وجود مي آورد وقتي مي ديد يه وسيله يه خال زده اون رو باز مي کرد بعضي هاشون رو ميتونست درست کنه بعضي ها رو نميتونست اينجا کساني مثل اون بودند جوي لوبو استاد، ببخشيد، استاد آقاي جوي لوبو استاد، من ميتونم به جلسه عمومي دانشجويان بيام Sir, if I could know the convocation dates... چرا؟ Why? پدرم ميخواد بليط قطار بگيره من اولين مهندس توي روستامون هستم همه ميخوان شرکت کنند در مورد اون موضوع، به پدرت زنگ بزن لطفا عجله کن وقتم رو هدر نده سلام بابا، مدير ميخواد با شما صحبت کنه جوي آقاي لوبو، پسر شما موفق نشده که امسال فارغالتحصيل بشه چي شده، آقا؟ اون مهلتش تموم شده آقاي لوبو، اين يه پروژه الکي هست اون يه هلي کوپتر مزخرف ساخته من پيشنهاد ميکنم که بليط نگيريد من معذرت ميخوام استاد، من ديگه آخرشم پروژهات حاضره؟ پروژهات حاضره؟ استاد، يه بار ببين، خواهش ميکنم بفرستش و نتيجه رو مي بينيم استاد، يه ذره ديگه پيشرفت ميخواد چرا، من چيکار بايد بکنم؟ بعد از ضربهاي که پدرم خورد من براي 2 ماه نميتونم تمرکز کنم از خوردن دست برميداري؟ نه حمام ديگه نميري؟ پس چرا دست از درس خوندن کشيدي؟ استاد، من خيلي نزديکم فقط يه بار ببينش، خواهش ميکنم آقاي، لوبو بعدازظهر يکشنبه، پسرم از يک قطار پرت شد و مرد صبح دوشنبه من يک کلاس رو برگزار کردم پس اين مزخرفات رو تحويل من نده من ميتونم باهات همدردي کنم نه تخفيف استاد ... من خيلي نزديکم Lifelong I lived The life of another For just one moment Let me live as I... Lifelong I lived The life of another For just one moment Let me live as I... Give me some sunshine Give me some rain Give me another chance I wanna grow up once again Give me some sunshine Give me some rain Give me another chance I wanna grow up once again رفيق با طراحي فوقالعاده ساخته شده يک دوربين بيسيم بالاي هلي کوپتر هست ميتونه براي ترافيک و امنيت استفاده بشه ... واو ولي ويروس ميگه که طراحياش مزخرفه نميتونه که پرواز کنه اين پرواز ميکنه، ما درستش ميکنيم که پرواز کنه به جوي نگو، سورپرايزش ميکنيم بالاي پنجرهاش پرواز ميکنيم و واکنش اون رو ضبط ميکنيم اگه ما روي اين پروژه کار کنيم کي کارهاي ما رو بکنه ؟ تست و امتحان. 42 تا امتحان هر نيمسال تو راحت ميترسي دستت رو بردار و بيار بالاي قلبت بزار و بگو همه چيز روبراهه همه چيز روبراهه؟ همه چيز روبراهه حرف هاي حکيمانه از حضرت رنچوداس ما يک پير مرد دانايي توي روستامون داريم يک شب گشت زني، اومد بيرون و داد زد همه چيز روبراهه ما خيلي راحت خوابيديم و بعد يک دزدي اونجا اتفاق افتاد و ما فهميديم که اون اصلا در شب نميتونه ببينه اون فقط گفت همه چيز روبراهه و ما احساس امنيت کرديم اون روز فهميدم که اين دل راحت ميترسه براي اينکه فريبش بدي هر چند مسأله بزرگي باشه به قلبت بگو که همه چيز روبراهه و بعدش همه مشکلات حله؟ نه. ولي تو قدرت مواجه شدن با مشکلات رو پيدا ميکني ياد بگير ما واقعا به اين اينجا نياز داريم When life spins out of control Just let your lips roll Let your lips roll And whistle away the toll When life spins out of control Just let your lips roll Just let your lips roll And whistle away the toll Yell: All is Well... The chicken's clueless about the egg's fate Will it hatch or become an omelette No one knows what the future holds So let your lips roll And whistle away the toll Whistle away the toll Yell: All is Well Hey bro: All is Well Hey mate: All is Well Hey bro: All is Well Confusion and more confusion No sign of any solution Ah... finally a solution But wait... what was the question? If the timid heart with fear is about to die Then con it bro, with this simple lie Heart's an idiot, it will fall under that spell Let your lips roll And whistle away the toll Whistle away the toll Yell: All is Well Hey bro: All is Well Hey mate: All is Well Hey bro: All is Well Blew the scholarship on booze But that did not dispel my blues Holy incense lit up my plight And yet God's nowhere in sight The lamb is clueless for what it's destined Will it be served on skewers or simply minced No one knows what the future holds So let your lips roll And whistle away the toll Whistle away the toll Yell: All is Well Hey bro: All is Well Hey mate: All is Well Hey bro: All is Well When life spins out of control Just let your lips roll Just let your lips roll And whistle away the toll All is Well The chicken's clueless about the egg's fate Will it hatch or become an omelette No one knows what the future holds So let your lips roll And whistle away the toll Whistle away the toll Eureka! Eureka; Yell: All is Well Hey Mrs. Chicken: All is Well Hey Mr. Lamb: All is Well Hey bro: All is Well هي، ببرش بالا تر جلوي پنجره جويي ببرش بالاتر صداخفه کن رو ببين: رفيق شجاعمون جويي، بيا بيرون به پنجره نگاه کن جويي، بيرون رو نگاه کن خبرهاي خوب، قربان پليس و پدر جويي هيچ سرنخي ندارن همه فکر مي کنند که اين خودکشي بوده گزارش خودکشي علت مرگ: فشار زياد به گلو دليلش در شوک وارده است همه فکر مي کنند که فشار زير گلو باعث کشته شدنش شده پس فشار رواني که توي 4 سال گذشته بهش وارد شده چي؟ اين توي گزارش نيست مهندس ها يک گروه باهوش هستن اونها ماشيني نساختند که ميزان فشار رواني رو اندازه بگيره اگر ساخته بودن، همه ميدونستيم اين يک خوکشي نيست ... اين يک قتله چطور جرأت ميکني من رو به خاطر خودکشي جويي سرزنش کني؟ اگر هر دانشجويي نتونه فشار رواني رو تحمل کنه، مقصر منم؟ زندگي پر از فشار هست تو هميشه بقيه رو سرزنش ميکني؟ قربان من شما رو سرزنش نکردم من سيستم رو سرزنش کردم به اين آمار نگاه کن هند رتبه اول در خودکشي رو داره در هر 90 دقيقه يک دانش آموز تلاش براي خودکشي ميکنه خودکشي از بيماري بيشتر جون مردم رو ميگيره يه چيز اشتباهي اين وسطه، قربان من در زمان استراحتم صحبت نميکنم ولي اينجا يکي از بهترين دانشگاههاي کشور هست من اينجا رو به مدت 32 سال اداره کردم ما رتبه مون 28 بود حالا ما اول هستيم فرقش چيه، قربان؟ در اينجا اونها هيچ وقت بحثي از ايدههاي جديد و اختراعات نميکنند اونها فقط درباره نمرات، شغل و مسکن در آمريکا بحث ميکنند اونها ياد ميدن که چطور نمره خوب بگيري ياد نميدن که چطور مهندس باشي حالا توي ميخواي به من بگي که جطور بايد تدريس کنم؟ نه قربان، نه قربان، کاغذم واديناتن، لطفا بشين اينجا يه نفر رو داريم که خودش رو پروفسور اعلام ميکنه کسي هست که فکر کنه اون بهتر از استادهاي شايسته اينجاست پروفسور رانچاهوداس چانچاد به ما مهندسي رو آموزش بده ما تمام روز رو وقت نداريم شما 30 ثانيه وقت داريد تا اين مؤلفهها را تعريف کنيد ممکنه که بخواهيد به کتاب مراجعه کنيد اگر جواب صحيح رو پيدا کرديد دستتون رو بلند کنيد بذاريد ببينيم کي اول ميشه و کي آخر وقتتون شروع شد، از الان وقت تمومه وقت تمومه، استاد هيچ کس جواب رو پيدا نکرد؟ حالا به زندگيتون يک لحظه نگاه کنيد وقتي که داشتم سؤال رو ميپرسيدم هيجانزده و کنجکاو بوديد؟ بعدش شما از چيز جديدي که ياد گرفتيد هيجان زده مي شويد؟ هيچ کس؟ ... قربان نه. شما همه تون عصبي هستيد از چيزهايي که به عنوان روش جديد قراره که قرار داده بشه دانش شما زياد ميشه؟ نه. فقط فشار رواني روي شما زياد ميشه اينجا دانشگاه هست نه يک زودپز حتي يک شير سيرک ياد ميگيره که از ترس شلاق روي صندلي بشينه شما شير رو به خاطر اينکه خوب تعليم شده تشويق ميکنيد نه به خاطر اينکه خوب ياد گرفته سلام اينجا که کلاس فلسفه نيست فقط اين دو تا کلمه رو توضيح بده قربان، اين کلمات وجود ندارند اينها اسم دوستان من هستند فرهان و راجو ساکت مزخرفه! اينجوري ميخواستي مهندسي رو آموزش بدي؟ قربان، من به شما مهندس شدن رو آموزش ندادم شما خودتون توي اين کار استاد هستيد من بهتون آموزش دادم ... که چطور آموزش بديد و مطمئنم که يه روز ياد ميگيري چون بر خلاف شما، من هرگز دانشجوهاي ضعيف رو به حال خودشون رها نميکنم خداحافظ، قربان ساکت گفتم ساکت به اطلاع شما ميرسانم که از پسر شما نااميد شدم ...فرهان ...راجو توي دار و دسته بدي افتادن بدون اينکه آگاهي داشته باشند آيندهشون در حال خراب شدنه انداختن نامههاي ويروس در خانههاي ما شبيه انداختن بمب اتم بود هيروشيما و ناکازاکي در تاريکي فرو رفتند والدينمان ما رو خواستند براي يک سري توضيحات بيا داخل مي بينيش؟ ما فقط ميتونيم مخارج يک کولر رو بپردازيم ما اون رو توي اطاق فرهان گذاشتيم که بتونه راحت مطالعه کنه من ماشين نخريدم سوار تاکسي ميشم ما همه پولمون رو براي درس خواندن فرهان گذاشتيم ما راحتي خودمون رو قرباني کرديم براي آينده فرهان. ميفهمي؟ فرهان تو اين عکسها رو گرفتي؟ اون اين عکسهاي بي فايده رو براي يه مدت زماني جمع ميکرد ميرفت اطراف و از حيوانات عکس ميگرفت ميخواست که يک عکاس حيات وحش بشه پسر، اون سال چه نمرهاي کسب کردي 91% مي شنوي از نمره 94 به 91 سقوط کرده فکر ميکني خندهداره؟ نه آقا، ببخشيد من فقط از اين عکسها شگفتزده شدم چرا ميخواهيد يک مهندس بسازيد چرا يک عکاس حيات وحش نباشه؟ کافيه ازت درخواست ميکنم آينده پسر من رو خراب نکن غذا حاضره پسرم، بيايد اگر که ديگه اون رو نبيني ميتوني با ما غذا بخوري پدر نگذاشت که ما غذا بخوريم ...خوب، براي پر کردن شکمهامون از غذا و براي توبيخ و سرزنش بيشتر به خونه راجو رسيديم خونه راجو دقيقا شبيه فيلم هاي سياه و سفيد دهه 50 بود کوچک، اتاق چرک يک پدر فلج يک مادري که سرفه ميکنه و يک خواهر دم بخت يک نيمکتي که روش جوونه زده و 24 ساعته از سقف سوراخشون آب مياد مادرش که از معلمي بازنشسته شده و بي وقفه کار ميکنه پدرش يک پستچي بوده که يک قسمت بدنش فلج ميشه با حقوق بازنشستگي کامل و خواهرش کامو داره 28 سالش ميشه براي جهيزيه ماشين خواستن اگه تو درس نخوني و پول در نياري اون چطوري ازدواج کنه؟ يه خورده باميه؟ هر کيلو باميه 12 روپيه هر کيلو کلم 10 روپيه توي روز هم از آدم ميدزدند ما قراره چي بخوريم وقتي که از دانشگاه واسهات اخطار مياد؟ مامان يه خورده پنير؟ پنير عين طلا توي کيسه مخملي فروخته ميشه پنير؟ نه، نه، خوبه مامان، لطفا خيلي خوب، من خفه ميشم براي خانواده ياد بگير مثل خدمتکارها بردگي کن آخرش هم خفه شو نصيبت بشه اگر من غصههام رو با پسرم در ميان نذارم با کي بگم، با رفيق هاش؟ هي راجو ما توي وضع خيلي بدي هستيم اگر بخواهيم با دوستمون باشيم يا با مادرش؟ لعنت بهش، بيا به پنير فکر کنيم هر موقع که کرم اگزما ميزنيم اينطوري ميشه باز هم ميخواهيد؟ نه، مرسي، سير شديم باميه 10 روپيه کلم 12 روپيه حداقلش که بهت غذا داديم برعکس باباي هيتلري اون و نه نه تو مادر ترزاست هان !غذا با کرم اگزما شوخي نهنهاي نداريما بسه، بچهها من گرسنمه. بريم يه چيزي بخوريم ؟آخره ماهه. کي پول مادر ترزا رو ميده براي خوردن. به پول نياز نداريم فقط لباس ميخواهيم نگاه کن بريم بريم شب بخير شب بخير اوه، عموجون سه تا ودکاي بزرگ يک نصفه ليموناد. يک نصفه هم آب اگر گير بيافتيم. مرديم چي داري؟ دو تاش کن اين رو بذار اينجا و برو آهنگ رو عوض کن !پيا، اين ديگه چيه چرا تو اين عتيقه رو دستت کردي؟ ... مردم چي ميگن: نامزدم يک دکتر با يه ساعت به اين ارزوني؟ لطفا درش بيار. مرسي سلام خوشگله هي عمه جون چه خوشگل شدي جواهرات جديدم رو ميبيني، عزيزکم رابيز؟ از ماندالاي ماندالاي ... واو هي بريم ديويد رو ببينيم البته ببخشيد بله؟ گل ميتونم ليوانتون رو بگيرم؟ چرا؟ ممکنه بزني توي سرم بشکونيش چرا من بايد چنين کاري بکنم؟ براي مشاوره مهمي که قراره الان به شما بدم چي؟ با اون عوضي ازدواج نکن ببخشيد؟ اون آدم نيست اون همه چيز رو پول مي بينه اون زندگيات رو به کابوسي از پول و مارک اجناس تبديل ميکنه اون آيندهات رو تباه ميکنه آيندهات از بين ميره يه نمايش ميخواي؟ بايد ارزشش به کفشهاش باشه من سوال نميکنم خودش اعلام ميکنه اين چه کوفتيه سس نعناع روي کفشاي 300 دلاري من ميريزي زندگيات رو نجات بده اين يک مشاوره رايگانه، بگيرش يا فراموش کن چرم اصل ايتاليايي دست دوز بابا، شما اون مهمونها رو ميشناسي؟ دانشجوهام اينجا چيکار ميکنند؟ بابا، وايسا اين لوبياها چه بوي خوبي دارن تا جاداري ميتوني بخوري سلام هي نصحتت چشم من رو باز کردي واقعا ممنونم اين حس مسؤوليت من بوده ميتونم يه خرده ديگه از شما کمک بخواهم؟ بابام نميذاره که من اين نامزدي رو لغو کنم شما خوب توضيح ميدي ميتوني يه خرده هم براي اون توضيح بدي؟ مشکلي نيست راجو، سس نعناع رو بده شما خيلي با نمکي باباي شما کجاست؟ درست پشت سرت همه چيز روبراهه زندگيات رو نجات بده اين يک مشاوره رايگانه، بگيرش يا فراموش کن شما اينجا چه غلطي ميکنيد؟ ما يه دعوتنامه از طرف عروس و داماد داشتيم من برات بازش ميکنم اين عروسي خواهر منه خواهر؟ قربان، شما جمعا چند تا دختر داريد؟ خاليه Forgot the cheques, Raju ...Farhan? ما شما رو دعوت نکرديم شما بايد از طرف داماد باشيد نه قربان، از طرف انجمن علوم اينجا هستيم چطوري؟ ميشه توضيح بدي؟ اون داره خيلي خوب توضيح ميده من مطمئنم که يه نمايش ديگه ازش ميبينيم مگه نه؟ در واقع، دهلي در حال قطع جشنهاي عروسي هست که برق رو مختل ميکنند disrupt wedding celebrations خوب ما فکر کرديم که ميشه با معکوس کننده برق را با ماشين مهمانها تأمين کرد فهميدم واو خوب معکوس کننده کجاست؟ قربان، طرحش آماده شده طرح کجاست فرهان؟ من طرح رو دادم به تو من دادم به راجو راجو، طرح؟ اصلا طرح مهم نيست ما معکوس کننده رو ميسازيم و به شما نشون ميديم تو فقط ميتوني از خودت داستان دربياري نه يه معکوس کننده من يه دونه ميسازم، قول ميدم و به اسم شما اين کار رو ميکنم اين يک اختراع هست در عروسي دخترتون اين يک افتخاره براتون فرهان. راجو. فردا شما رو توي دفترم ميبينم قربان، قيمت هر بشقاب چند ميشه ما اون رو به شما بپردازيم؟ در اقساط من ديگه خودم رو توي هيچ عروسي ديگهاي خراب نميکنم در واقع ما اصلا ازدواج نميکنيم اون هم همينطور آه... درسته. ازدواج نميکنم پدر و مادرهاتون هم نبايد ازدواج ميکردند تا دنيا 2 تا احمق کمتر به خودش ببينه بشين دقت کنيد اين درآمد ماهانه پدر رانچهوداد هست اگر 2 تا صفر هم کم بشه باز هم درآمد خوبي هست ولي اگر يک صفر ديگه پاک بشه من يه ذره نگران ميشم درآمد پدرت ميشه فرهان، درسته؟ بله، قربان حالا، يک صفر ديگه پاک ميکنيم و اين درآمد خانوادهات ميشه راجو راستوگي دليل خوبيه براي نگراني نصيحتم رو قبول کن و برو به اطاق چاتور راملينگام امتحانها اينجاست. با رانچو بمون و مطمئن باش که ميافتي اصلاح ميخواهيد؟ نه قربان پس گمشيد راجو، نگران نباش. ميخواد بينمون فاصله بندازه جدايي بنداز و حکومت کن من نگرانم اون به ما نمره ميده، و من براي يه کار خوب به نمرات خوب احتياج دارم برعکس تو، من براي زندگي يه باباي پولدار ندارم راجو، خفه شو بايد دنبال اين مزخرفات باشيم؟ همه چيز روبراهه همه چيز روبراهه مثل تو من نميخوام براي اون پادويي کنم هي داري پاتو ميذاري روي خط قرمز نه ولي دارم يکي ميکشم من خانوادهاي دارم که نياز به حمايت دارن داروهاي بابام استفراغهاي مادرم خواهرم نميتونه ازدواج کنه چون براي جهيزيه ماشين خواستن مادرم 5 ساله که يک ساري نخريده حالا ديگه براي مامانت الکي جارختي درست نميکني به نظرت براي هر سال چقدر ساري داشته باشه خوبه؟ هي، با مامانم شوخي نکن ما با دل و جون درس ميخونيم ولي نه فقط به خاطر نمره به قول يک فرزانه: درس رو براي فرزانه شدن بخون نه براي پولدار شدن بهترينها رو دنبال کن، بهترينها نصيبت ميشه شلوارت رو هم ميکشي پايين کدوم فرزانهاي اين حرف رو زده؟ حتما حضرت جنابعالي؟ خودت رو مسخره کن راجو، استرس نداشته باش. ما توي کلاس بهترينيم هيچ چيزي غير ممکن نيست آره؟ اين رو دوباره برگردون توي تيوپش راجو از اونجا رفت اون رفت پيش چاتور بيگان درسته، منظورم جا به جاييه، نه مسافرت به چاتور ميگفتن صداخفهکن براي تقويت حافظهاش اون از آدمهاي متقلب قرص ميخريد و يک دفعه ساکت ميشد ناگهان ميگوزيد من اين کار رو نکردم ... راجو هميشه ديگران را به خاطر تنبليشون سرزنش ميکرد صداخفه کن 18 ساعت در روز درس ميخوند شب امتحان ديگران رو خرد ميکرد در زندگياش: اون فقط به دو طريق از ديگران برتري پيدا ميکرد بالابردن نمرههاش خودش يا پايين آوردن نمرههاي ديگران رانچو تصميم گرفت که اون رو آدم کنه و راجو رو نجات بده با يک نقشه درست و حسابي مدير ما بيوقفه خدمت ميکند خدمت يعني لعنت به معني من حفظ ميکنم چاتور قرار بود که در روز معلم سخنراني اوليه را انجام بده براي جلب توجه ويروس، او متن سخنراني رو از کتابدار دانشگاه گرفت به زبان هندي سلام، صبر کنيد چاتور، با تو کار دارند لطفا پرينتش رو بگيريد من برميگردم اوه ... اين کاريه که من بايد انجام بدم آقاي دوبي، مدير گفت که صداتون کنم واقعا؟ بله. همين الان باشه همين الان ميرم اين رو بده به چاتور سلام. سلام سلام. آقاي راملينگام؟ بفرماييد؟ من از ايستگاه پليس تماس ميگيرم شما اهل اوگاندا هستيد؟ بله قربان زندگي شما در خطره چي ... چطوري؟ به دقت گوش کن به محض اينه از در دانشگاه خارج بشي کشته ميشي چرا؟ چطوري اتفاق ميافته؟ وقتي که چاتور مشغول بود رانچو جاي بعضي کلمات هندي رو عوض کرد به جاي خدمت کلمه سرويس کردن رو گذاشت با من کار داشتيد قربان؟ تو کي هستي؟ دوبي. کتابدار من از کارکنان رسمي هستم، قربان تبريک ميگم يه لحظه صبر کن رييس پشت خطه ببخشيد، قربان بله ... خوب من اينجام شما گفتيد که ممکنه من بيرون از دانشگاه کشته بشم درسته، درست بيرون دانشگاه ميتوني چراغ راهنمايي رو ببيني چراغ راهنمايي. درسته وقتي که قرمز ميشه تمام ماشينها ميايستند خوب. بعدش؟ بعدا با احتياط از خيابان عبور کن چون پسرم، در ساعت شلوغي اگر يه ماشين به تو بزنه مي ميري چه مزخرفي! من که اين رو ميدونم تو ميدونستي؟ عاليه پسرم ديگه در اماني هي صدا خفه کن از طرف کتابدار اينطور من رو صدا نکن چانچاد هي. مدير گفت که با من کار نداشته من نگفتم که کارت داره؟ من فقط گفتم که صدات کرده صدام کرده؟ عوضي مقدم شما را گرامي ميداريم مهمان رييس و خيلي محترم وزير آموزش به معلمان و دوستان احترام بگذاريد دانشگاهمون الان بالاتر از همه دانشگاههاست اعتبارش منحصر به فرده دکتر ويرو ساهاسترابودهه تشويقش کنين قربان، اون داره سخنراني ميکنه ولي متن از منه اون يه مرد فوقالعادهست، واقعا هستي به مدت 32 سال، اون بي وقفه دهن دانشجوها رو سرويس کرده منظورش اينه که به دانشجوها خدمت کرده اميد دارم که به اين کارش ادامه بده ما همهمون تعجب ميکنيم که چطور يک نفر در يک زندگي ميتونه دهن اين همه آدم رو، به اين خوبي سرويس کنه با تلاش سختش توانسته که انقدر استقامت کنه هر دقيقه از عمرش صرف سرويس کردن ميشه بيايد راه او را دنبال کنيم فردا روز، دانشجوهاي آيس به همه جاي زمين ميروند هر جايي که ما بريم قول ميديم که دهن همه رو سرويس کنيم ما پرچم اين سرويس کردن رو در همه جاي جهان بلند ميکنيم ما به همه دنيا ظرفيت سرويس کردنمون رو نشون ميديم قابل مقايسه با هيچ دانشجوي ديگهاي نبوده هيچ کجا در روي زمين آقاي وزير. شب بخير شما چيزي رو به اين دانشگاه داديد که بشدت به اون نياز داشت سينه، سينه سينهتون رو اون غنيمته احمق. اين معنيش ميشه سينه چه مزخرفاتي! اين توهينآميزه هر کسي سينه داره ولي مال اون توي جيبشه کسي به اين آسونيها گيرش نمياد آدم عوضي شما خيلي سخاوتمندانه سينهتون رو پيشنهاد داديد به اين سرويس کننده بي رحم حالا ببينيد که چقدر با سينهتون رشد کرده اين چيزهايي که تو اينجا درس ميدي، مدير؟ ماه آگوست وقت شعر سانسکريت هست گوش کن: ممکنه وسط شعر بگه گوز صداي يک گوز خوب محترمه گوز؟ خوبه صدا خفه کن صداي يک گوز متوسط قابل تحمله صداي يک گوز خفيف غير قابل تحمله و يک چس رو نميشه تحمل کرد ببين حفظ کردن با تو چيکار ميکنه اون چيزي که توي 4 سال قراره به تو بگذره رو بهت نشون داديم ولي سرويس شدن تو براي 40 سال آينده است اون هنوز انگار نگرفته صداي يه گوز متوسط قابل تحمله باور نکردنيه رانچو، تو يه شاعري چطوري فکرت به اينها رسيد؟ خيلي باحال بود اون فکرش هم نميکنه که کي باهاش اينکار رو کرد توي عوضي مگه من چيکارت کرده بودم؟ ببخشيد رفيق مسأله رو شخصي نکن ميکنم چاتور راملينگام هرگز اين توهين رو فراموش نميکنه من در هر لحظه از هر دقيقه زندگيام به اين فکر ميکنم ببخشيد رفيق. يه خردهاش به خاطر راجو بود خيلي جوش نزن از عجايب علم پند بگير و لذت ببر من اينجا نيستم که از علم لذت ببرم لابد اينجايي که دهن علم رو سرويس کني ادامه بده من کلا ميخندم و يک روز اين خندهها موفقيت رو براي من به ارمغان مياره اون روز من ميخندم و تو گريه ميکني تو طرف اشتباه رو گرفتي هيچي نصيبت نميشه اگر که ميخواهي يه مهندس خوب و موفق بشي اين عقيدهها توي دنياي واقعي به کار نمياد تو کار خودت رو بکن، من هم کار خودم رو بعد از 10 سال همديگه رو همينجا ملاقات ميکنيم همين روز. همينجا و مي بينيم که چه کسي موفق تره تو ... يا من اگه جرأتشو داري شرط ببنديم اين يک رقابته نگاش کن چي مي نويسه؟ اين روز رو فراموش نکن نميخوام خيلي گرون باشه، ساها بگيرش، پيا تو قراره زن ساها تاندون بشي آقا، لطفا صورتحساب من برميگردم بحث رو عوض ميکني؟ چي؟ دروغ نگو ام ... آره تو مشکلت با باباي من چيه؟ من مشکلي ندارم من يه معکوسکننده ساختم و اسمش بعد از اسم باباته. نگاه کن ... اوه چرا تو مزاحمش ميشي؟ چون يک کارخونه ساخته نه يک دانشگاه خودخواهه اون رو نگاه کن خرابش کرد، پسر چطور جرأت ميکني به اون بگي عوضي؟ اون اوله اولين مهندس، بعدش ام بي اي بعدش يک بانکدار در آمريکا چون با چنگال پول جمع ميکنه زندگي براش فقط سود و زيان معني ميده الان سود رو با تو بودن مي بينه پس با تو هست دختر مدير دانشگاه، دکتر هم که هست در تصورش خوب اومدي او به چيزي که تو هستي اهميت نميده تو فکر کردي کي هستي؟ منظورت چيه که به من اهميت نميده؟ ساعت جديد؟ يه لحظه تو هميشه يه نمايش ميخواي هي ساها تو کجا بودي؟ اون داشت دنبال ساعتش ميگشت چي؟ تو ساعتت رو گم کردي؟ بيخيالش. يکي ديگه بگير قيمتش400.000 هزار تا بود مال من 250 تاست ولي زمان رو هم نگه ميداره چرا انقدر بي دقتي، پيا اين رفتارت منزجر کننده است اين بي احتراميه از اون ساعت فقط تعداد محدودي بود حالا اون عتيقه مسخره رو موقع شام دستت کن به چي خيره شدي؟ يه خرده گريه کن بزرگ شو، پيا اين رو نميتونم تحمل کنم گريه نکن و بگرد دنبالش يه دست ديگه واسه اين پيدا کن... عوضي هي عالي بودي توي صورتش بهش گفتي عوضي گمشو اينجا چقدر سر و صدا هست به جا اينکه بگه ممنون ميگه گمشو گفتم گمشو نميخواد اون رو بلند کني در واقع، تو اصلا اون رو دوست نداشتي منظورت چيه؟ وقتي که اون رو ديدي، صداي نجواي باد رو شنيدي؟ روسريات به صورت آهسته حرکت ميکرد؟ ماه خيلي بزرگ شده بود؟ اون مال فيلمهاست، نه توي زندگي واقعي در زندگي واقعي هم اتفاق ميافته اگر واقعا عاشق کسي باشي نه به يک عوضي سلام، چي؟ واي خدا، باشه، من تو راهم تو دانشجوي پزشکي هستي، درسته؟ به کمکت احتياج دارم وضعيت اورژانسيه، لطفا چي؟ لطفا با من بيا پس قسم دکتري چي ميشه؟ تو طبق سوگند بقراط هيچ مريض محتاج کمکي رو نبايد رها کني لطفا کمکم کن وضعيت اورژانسيه تو عروسي خواهرم رو خراب کردي نامزديام رو به هم زدي بابام رو مسخره کردي و الان دارم به تو کمک ميکنم باورنکردنيه اين سوگند بقراط چيزيه که الان توش گير کردم مادر، راجو کجاست؟ رفته که يک تاکسي بگيره با آمبولانس 2 ساعت پيش تماس گرفت تو اين کشو، پيتزا 30 دقيقهاي ميرسه در خونه ولي يه آمبولانس ... اون بايد بستري بشه فوري هي وايسا بريد کنار، يک مورد اورژانسي بريد کنار ... تکون بخوريد دکتر، اورژانسيه اين بيماره اين رو بگير. هي، راجو اينجاست چي شده پدرم رو با موتور آوردي؟ بايد با پيک ميآورديمش؟ با شغل بابام شوخي نکن بابام کجاست؟ برو از دکتر بپرس نزديک بود، پيا. يه خرده ديرتر از دستش ميداديم خوشحالم که منتظر آمبولانس نبوديد و با موتور آورديش اگر مشکلي بود باهام تماس بگير رانچو؛ مرسي از خودت تشکر کن صدا خفهکن بهت ادب رو ياد نداده؟ بهت ياد نداده که يه دوست خوب اونه که سينههاي بزرگ داشته باشه؟ حالا بريد فردا امتحان داريد ما امتحان زياد داريم ولي پدر يه دونه است ما اينجا رو بدون پستچيمون ترک نميکنيم نگران نباش رانچو، من رو ببخش من ترسيده بودم اشکالي نداره، آروم باش، حالا لطفا من رو ببخش اشکالي نداره، آروم باش و برو پدرت رو ببين با اين صورت پر از گريه هم پيشش نرو مرسي رفيق موتور قشنگيه. يه زندگي رو نجات داد چقدر ميارزه؟ سس نعناع بريز روش حتما بهت ميگه هي، روز استقلال مبارک امروز روز استقلال نيست براي تو هست! تو آزادي که ساعت مادرت رو دستت کني هيچ عوضي نميتونه به اون بگه ساعت کهنه عتيقه هي از کجا ميدوني که ساعت مادرم هست؟ تو عروسي خواهرت تماس لباسهات نو بودند فقط ساعت کهنه بود اين چه معني ميده؟ تو مادرت توي اون روز از دست دادي، مگه نه؟ بله مادرت حتما خيلي خوشکل بوده بله، تو از کجا ميدوني؟ بابات رو ديدي؟ زندگي مسابقه است. اگر سريع نباشي مثل تخممرغ چوکو ميشکني تو... The winds whisper a melody The sky hums along Time itself is singing... Zoobi do... Param pum 'Zoobi doobi zoobi doobi pum paara Zoobi doobi param pum' My silly heart goes 'Zoobi doobi zoobi doobi' as it jives and jigs along 'Zoobi doobi zoobi doobi pum paara Zoobi doobi param pum' My silly heart goes 'Zoobi doobi zoobi doobi' as it jives and jigs along Leaves sing on their branches Bees jam with flowers Crazy sunbeams dance off petals As birds yodel in the skies Flowers, bold and brazen Snuggle and cootchie-coo I've seen it happen in movies What's now happening with us 'Zoobi doobi zoobi doobi pum paara Zoobi doobi param pum' My silly heart goes 'Zoobi doobi zoobi doobi' as it jives and jigs along 'Zoobi doobi zoobi doobi pum paara Zoobi doobi param pum' My silly heart goes 'Zoobi doobi zoobi doobi' as it jives and jigs along اجازه بديد طرح تهيه يک سس خيلي مفيد رو بگم اين سس براي افراد حقهباز خيلي خوب عمل ميکنه شما هفتمين خانه روشن هستيد از عوضي ها دور بمون وگرنه به خاطر ديگران سقوط ميکني زمان عاشق شدن رسيده دما در دهلي نو همانند قبل است آسمان صاف هست ولي اگر عاشق بشي، احتمال بارندگي هست Pitter-patter go the raindrops Whish-whoosh whistles the wind Do-da-dee waltzes the rain Boom-boom echoes the sky Drenched in rain and passion You sway your hips on cue I've seen it happen in movies What's now happening with us 'Zoobi doobi zoobi doobi pum paara Zoobi doobi param pum' My silly heart goes 'Zoobi doobi zoobi doobi' as it jives and jigs along 'Zoobi doobi zoobi doobi pum paara Zoobi doobi param pum' My silly heart goes 'Zoobi doobi zoobi doobi' as it jives and jigs along The gorgeous low moon Serenades the earth A shooting star skips along Crooning a ballad of love The night is bright but lonesome Come touch me, my handsome I've seen it happen in movies What's now happening with us 'Zoobi doobi zoobi doobi pum paara Zoobi doobi param pum' My silly heart goes 'Zoobi doobi zoobi doobi' as it jives and jigs along 'Zoobi doobi zoobi doobi pum paara Zoobi doobi param pum' My silly heart goes 'Zoobi doobi zoobi doobi' as it jives and jigs along 'Zoobi doobi zoobi doobi' ...goes my silly heart آهاي. بيدار شيد هان ... پستچي مُرد؟ چي؟ نه احمق ساعت 8.30 هست. شما ساعت 9 امتحان داريد ولي ما نميتونيم اون رو همينجا رها کنيم من اينجا هستم اين براي شما مهمه موتورم رو بگير داره دير ميشه هي چي، يه ساعت عتيقه برو ببخشيد، دير شد يه مورد اورژانسي بود اونجا بشينيد استاد، اونها هنوز دارن مينويسن آهاي، وقت تمومه خواهش ميکنم. فقط 5 دقيقه ما نيم ساعت دير شروع کرديم يه مورد اورژانسي پيش اومده بود انچنان به ما خيره شده بود انگار که به کليّههاش نگاه ميکرد ولي ما به نوشتن ادامه داديم اون به مرتب کردن ورقههاي امتحاني ادامه ميداد تموم شد، استاد شما دير کرديد من اينها رو قبول نميکنم استاد، خواهش ميکنم، استاد استاد، ميدوني ما کي هستيم؟ پسر نخست ويز هم که باشي من ورقههاتون رو قبول نميکنم تو اسم يا شماره دانشجوييمون رو ميدوني؟ نه... شما کي هستيد؟ اون نميدونه: فرار کنيد هي، شماره دانشجوييتون چنده؟ ورقههاي لعنتيشون کجاست؟ خدا، مرسي امروز نتايج رو ميدن وقت اونه که با خدا معامله کنيم فقط نمره برق رو نجات بده بهت يه دونه نارگيل ميدم مار ارباب. نمره فيزيکم رو درست کن قول ميدم هر روز نيم کيلو شير بهت بدم گاو مادر کمکم کن قبول بشم ... اين علفها مال تو نذر ميکنم: ديگه توي فکر دخترها توي کلاس نباشم نتايجم رو خوب کن خداي ثروت: هر ماه 100 تا ميدم يه يک پليس راهنمايي هم 100 تا رشوه نميدن قدرت رو ول کن پايين رو نگاه کن تو آخر شدي و تو يکي مونده به آخري رانچو؟ اينجا نيست قلبم شکست هيچي باعث نشد که از هم دور بشيم ولي اين باعث شد يکي از ماها بشکنه اين اشتباهه غير ممکنه. بي عدالتيه صداخفه کن واسه چي زوزه ميکشه؟ اون شده دوم کي اول شده؟ رانچو رانچو؟ بريد کنار ما يک درس از رفتار مردم ياد گرفتيم وقتي که رفيقت شکست ميخوره حالت بد ميشه و وقتي که پيروز ميشه حالت بدتر ميشه ما ناراحتيم اين دو تا ناراحتتر هستند رانچادس چانچاد بيا جلو. سمت راست مدير يودي سينها. رديف دوم. صندلي سوم الوک ميتال. رديف دوم. جايگاه پنجم راحيل رائو. رديف سوم قربان، چرا ترتيب نشستنها به ترتيب رتبه است؟ نکنه با اين هم مشکلي داري؟ اين سيستم طبقهبندي مثل جدا کردن پولدار و بي پول هست رتبه آ: ارباب رتبه سي: برده استاد، اين قشنگ نيست تو نظر بهتري داري؟ بله، نتايج رو همه نبايد ببينند چرا معايب به نمايش عمومي در بياد؟ اگر آهن بدن شما کم باشه دکتر براي شما قطره آهن تجويز ميکنه يا اينکه به شبکههاي تلويزيوني گزارش ميده ميبيني، قربان؟ پس تو اساس ميگي که من بايد در اطاق هر دانشجويي برم و در گوشش بگم که تو بايد اول ميشدي ولي دوم شدي اوه، من واقعا متأسفم که تو اول نشدي نه قربان، منظورم اينه که نمرات باعث جدايي ميشن من اول شدم، پس کنار شما نشستم رفيقهام آخر شدن و اونها اون گوشه افتادن حداقل اونها اون گوشه هستن بيشتر وقتشون با تو بوده، و اونها گوشه عکس ميافتن اونها قبول نميشن و يه کار هم گيرشون نمياد اونها شاغل ميشن. قربان برخي از شرکتها هستن که They'll get jobs, sir. There must be some firm that... انسان رو به ماشين ترجيح بدن اونها شاغل ميشن. من تضمين ميکنم تو تضمين ميکني شرط ميبندي، قربان؟ گوايند بله، قربان؟ هر وقت يکي از اونها توي مصاحبه يه کار قبول شدن سيبيلهاي من رو بزن قربان خوشحال شدي؟ لبخند، لطفا خوشحالم، قربان کله خر عوضي ميشه گوزت رو واسه خودت نگه داري گنديده است؛ دوباره گوز با اثرات قرص؟ من اين کار رو نکردم ... راجو؟ اين گوزت آشناست اون تنها دليل گرم شدن کره زمين هست کيف پولت رو بده ميخوام شلوار بخرم به جاش کت و شلوار چاتور رو بردار به کت و شلوار من دست نزن رانچو بدون شلوار هم تو رو ميشناسه اين آدرس کجاست؟ من نميتونم بخونم، اگر ميخواي بادام زميني ميفروشم اون نميتونه بخونه ولي ميتونه صحبت کنه صبر کن. ميدوني رانچهاد چانچاد کجاست؟ آره، اونجا زندگي ميکنه Free as the wind was he Like a soaring kite was he Where did he go... بريم پيداش کنيم چاتور، قرصهات ممنون، کجا بودن؟ توي جيبم هي، شلوارم کارل مارکس گفته که همه چيزتون رو با هم تقسيم کنيد هي، ميدوني مردم چه فکري ميکنند من شلوارم رو ميخوام چه اتفاقي افتاده؟ پدر رانچو ببخشيد رانچاد کجاست؟ اونجاست مرسي رانچو بله؟ ببخشيد، ما دنبال رانچهاد ميگرديم من رانچهاد هستم نه، منظورم رانچهاد شامالداس چانچاد هست رانچاد شامالداس چانچاد منم رانچهاد، مراقب خودت باش پسرم رانچهاد چانچاد راجو من بايد اسمم توي کتاب گينس به خاطر رانندگي از دهلي تا شيملا بدون شلوار که براي يک غريبه مسافرت کرده بياد يک اسم، يک رتبه، يک عکس، ولي آدمهاي مختلف اينجا چه خبره؟ صداخفه کن چطوري آدرس رانچو رو گير آورد؟ نکته خوبيه هي چاتور، بيا اينجا چطور جرأت کردي درش رو باز کني؟ من اين رو از سن فرانسيسکو گرفتم بيسکوييت ساخت دست مخصوص آقاي فانسوخ ونگدو فانسوخ بنگدو؟ اون ديگه کيه؟ بنگدو نه. ونگدو. و فانسوخ ونگدو ميدوني اون کيه؟ دانشمند خيلي بزرگيه ِ400 اختراع ثبت کرده همه دنيا اون رو ميخواد يه ساله که من دنبال حکم انتصابم هستم امضاي قرارداد با اون براي شرکتم من رو کلهگنده ميکنه. ونگدو رو ول کن تو چطوري آدرس رانچو رو گير آوردي؟ شما بايد از فانسوخ ونگدو تشکر کنيد اون من رو به سمت رانچو راهنمايي کرد، اين رو ببين منشيام براي قرار ملاقات با ونگدو اينجا بوده ملاقات انجام نميشه ولي رانچو رو پيدا ميکنم من کتاب راهنماي شهر شيملا رو چک کردم و اسم رانچو رو اونجا ديدم چه بلايي سر صورتش اومده؟ به خاطر ملاقات با تو جراحي پلاستيک کرده؟ فقط يک نفر جوابش رو ميدونه ببخشيد بابا من نتونستم آخرين آرزوت رو برآورده کنم تو مرتب از من ميپرسيدي که نميخوام همراهت به زيارت بيام You kept asking me to take you on pilgrimage ولي من منتظر فرصت بهتري بودم حالا که فرصت هست من خيلي متأسفم، بابا من نتونستم يه پسر خوب برات باشم اشتباهه طبق نمراتي که به ديوار زدي تو الان يه مهندسي تو پسر خيلي خوبي بودي چطور جرأت کردي بياي داخل؟ الان ميگم دستگيرت کنند نه، تو بايد بازداشت بشي ما ازت سوال داريم تو داري از نمرات و افتخارات يکي ديگه استفاده ميکني اين نمرات دوست ماست تو چطوري به دستشون آوردي؟ تا 150 متر وسعت املاک من هست اگر بهتون شليک و دفنتون کنم هيچ کس متوجه نميشه ميفهميد؟ حالا گمشيد من ميخوام خاکستر بابام رو به رودخانه مقدس بريزم. مال شماها رو هم ميتونم باباش رو بردار اينجا، اينجا بابام رو ول کنيد راستش رو بگو يا بابات رو ميريزم تو دستشويي دستت رو از بابام بکش بابات ميخواد بره توي فاضلاب مقدس خيلي آروم بابام رو بيار بيرون تو ماشه رو بزن، من هم فلاش رو ميزنم من تا سه ميشمارم به ما ميخواي شليک کني؟ راجو، خاکسترش رو بريز يک ما رو بزن، بعدش بابات توي فاضلابه دو بايد دنبال ذره ذرهاش توي فاضلاب بگردي چي شده، راجو؟ ما کوزه رو اشتباهي برداشتي اين خاليه خاليه؟ خالي: بيا همهاش رو خالي کنيم نه، نه بيا همهاش رو خالي کنيم نه ... دستها بالا تو کي هستي؟ من رانچو هستم به پدرم قسم ميخورم، حقيقت رو ميگم من رانچو هستم اون چوته هست چوته؟ چوته، پسر باغبانمون بود اون بعد از اينکه يتيم شد پيش ما موند کارهاي عجيبي اطراف خونه ميکرد اون براي ياد گرفتن خيلي مشتاق بود اون لباسهاي مدرسه من رو ميپوشيد و ميرفت مدرسه و هر کلاسي که خوشش ميومد و به درد من ميخورد شرکت ميکرد من تکاليفم رو ميدادم اون انجام بده همينطور امتحاناتم رو همه چيز خوب بود، تا يه روز معلممون ديد که داره يه معادله کلاس 6 رو حل ميکنه تو کلاس چندمي، پسرم؟ اسمت چيه؟ گير افتاديم پدرم مرد با نفوذي بود، پس معلممون هم قبل از اينکه به مدير مدرسه بگه به اون اخطار داد تو اين بازي رو شروع کردي خودت هم تمومش ميکني مردم در ظاهر به من احترام ميگذارن ولي پشت سرم به خاطر بيسواد بودنم من رو مسخره ميکنن نميتونم اين خوشي رو از پسرم بگيرم اين پسر ميخواد درس بخونه من فقط مدرکش رو ميخوام بذار همينجوري پيش بره از اين بچه يه مهندس بساز و مدرکش رو ميزنم روي اون ديوار براي پسرم من براي 4 سال رفتم لندن و اون به جاي من رفت دانشگاه اون قول داد که بعد از گرفتن مدرک رابطهاش رو با همه قطع کنه ولي هميشه ميگفت 2 تا احمق ميان و دنبال من ميگردن اون واقعا دلش براي شماها تنگ شده بود من بهتون آدرسش رو ميدم که بريد پيشش ولي لطفا راز من پيشتون باشه چه رازي؟ کوزه اشتباهي دستتونه، قربان باباتون اينجاست اينجا چه خبره؟ اون مرد تفنگ به دست کي بود؟ داستان پيچيدهاي هست بدون زيرنويس. به درد تو نميخوره ولش کن کجا داريم ميريم؟ لاداخ لاداخ، چرا؟ براي ديدن رانچو تو لاداخ چيکار ميکنه؟ بي نشانه، يه آدرس از يه مدرسه داريم معلم مدرسه من معاون شرکت راکلدج شدم، و اون س مثل سيب، ت مثل توپ خ مثل خر هفته آينده يه قرارداد خيلي بزرگ با فانسوخ وانگدو مي بندم و اون ... س مثل سيب، ت مثل توپ امروز احترامي که براي اون احمق قائل بودم بيشتر شد بيشتر ماها به دانشگاه براي مدرک ميريم نه مدرک، نه شغل خوب، نه زن خوشکل نه کارت اعتباري، نه موقعيت اجتماعي هيچکدوم از اينها براش مهم نيست اون در دانشگاه از يادگرفتن لذت ميبرد اون هيچ وقت اگر اول ميشد يا آخر اهميت نميداد اولين کسي بر روي ماه پا گذاشت چه کسي بود؟ نيل آرمسترانگ، قربان معلومه، اون نيل آرمسترانگ هست همه اين رو ميدونيم ه چه کسي دومين نفر بود؟ وقت رو تلف نکنيد مهم نيست هيچ کس يادش نيست که چه کسي دومين نفر بود به زودي 26 شرکت با پيشنهاد کار اينجا هستند هر چند که آخرين امتحانتون رو نداديد ولي شغل به دست مياريد اين آخرين شانستون هست، دوستان من پدال گاز رو همچنان فشار بدهيد به اونجا بريد و سرنوشت خودتون رو بسازيد سوالي نيست؟ بله؟ قربان، فرض کنيد که يک دانشجو مشغول به کار شد ولي امتحان آخر رو قبول نشه باز هنوز شغل واسه اونه؟ سوال خيلي خوبيه کس ديگهاي نيست که بخواد اين سوال رو بپرسه؟ انتظارش ميرفت بيايد پايين لطفا حسابي تشويق کنيد براي 4 سال گذشته اونها دانشجوهايي با بيشترين پشتکار بودند با استقامت آخرين نفر در هر امتحان بياييد نابغهها، بياييد مغز اين دو تابغه رو خوب قيمتي ميخرن چون اصلا ازش استفاده نکردن و در پاسخ به سوالشون امتحانتون روي کارتون هيچ اثري نداره چون هيچ شرکتي اونها رو استخدام نميکنه اونها منحصر به فرد هستند، اسمشون رو بايد با طلا بنويسند فرهانيترت و پرراجوليزيشن حسابي براشون دست بزنيد لطفا،همه اون ريد به ما جلوي همه خدايا، من ديگه گوشت نميخورم با روشن کردن 1000 چوب عود فقط يه لطفي به من بکن ويروس رو پاک کن اون رو در آتش جهنم بسوزان اجزاء ويروس رو در روغن جوشان سرخ کن تو فکر ميکني که خدا يه قاتل قراردادي هست؟ تو ديگه خفه شو تو هر سال وسط عکس هستي در حاليکه ما پرت شديم گوشه عکس امسال که ممکنه بيرون عکس بيافتيم ميدون چرا من اولم؟ چرا؟ چون من ماشينها رو دوست دارم مهندس شدن عشق منه ميدوني عشق تو چيه؟ اون کيف منه ساکت شو با بالاي کيفم چيکار داريد؟ اين ... اين عشق توئه برو اين نامهها رو پست کن چه نامهاي؟ ِ 5 سال پيش اين نامهها رو به عکاس حياتوحش مورد علاقهاش نوشته آندره ايستوان ميخواست با قطار با اون در مجارستان سفر کنه ولي از ترس پدرش، هيچ وقت پست نکرد از مهندسي انصراف بده، و با عکاسي ازدواج کن دنبال استعدادت برو اگر پدر مايکل جکسون اون رو مجبور ميکرد که بوکسور بشه و پدر محمد علي کِلِي بهش فشار مياورد که خواننده بشه تصور کن چه فاجعهاي ميشد گرفتي؟ احمقجان، عاشق عکاسيه اما اومده با ماشينها ازدواج کرده اي حضرت گورو رانچهاد معشوقهام و زنم هر دوتاشون مهندس هستن ولي من قبول نميشم. چرا؟ توضيح بده چون تو بزدلي تو از آينده ميترسي نگاه کن همه انگشترهاي مقدس به انگشتاش کرده يک حلقه براي ترس از امتحان، جهزيه خواهر، شغل اگر از فردا بترسي، چطور امروز ميخواي زندگي کني؟ چطور روي درسهات تمرکز ميکني؟ معمولا آدمها توي زندگيشون يا ميترسن يا ظاهرسازي ميکنن شما در زندگي هر دوتاش رو داريد ترس و ظاهرسازي تو هم ميترسي که به پيا بگي عاشقش هستي بنابراين وانمود ميکني که نيستي چه مزخرفي راحته کسي رو نصيحت کني ولي سخته که اجراش کني اگر جرأتش رو داري؟ برو به پيا بگو رابطهاي بين ما نيست ارتباط خيلي قويه، حضرتاعلي گوش کن، اگر پيش پيا اعتراف کني من به بابام ميگم، مهندس نميشم من ميخوام عکاس بشم و من انگشترهام رو قبل از مصاحبه براي کار دور مياندازم قبوله؟ جرأتش رو داري؟ اعلي حضرت خفه خون گرفتن بريم دنبال من کجا؟ بريم هي ويروس، من ضد ويروس هستم آرزو کنيد سگ نداشته باشن بزدل! بريم اگر هر خطري بود من هشدار ويروسي ميدم هشدار: داخل ويروس آهنگ پس زمينه ميخواي؟ پيا کي هستي؟ جيغ نزن! منم، رانچو فقط يه لحظه گوش کن، بعدش من ميرم هيچي نگو پيا بله؟ اون 22 دقيقهاي که با تو روي موتور بودم بهترين 22 دقيقه از عمرم بود من ميتونم تمام عمرم رو با تو روي موتور باشم واي و زمان متوقف ميشه هر شب تو با موتورت مياي به خوابم،مثل عروسها لباس پوشيدي به جاي حجاب تو کلاهت رو برميداري و مياي نزديک که من رو ببوسي ولي همديگر رو نميبوسيم چرا؟ چون دماغهامون به هم ميخوره و من بيدار ميشم دماغها هيچ وقت به هم نميخورن، احمق ببخشيد فکر کردم شما پيا هستيد کاشکي بودم خواهر، ديدي بهت چي گفتم؟ اون 4 سال واسه گفتن اين صبر کرد پيا ببوسش نشونش بده که دماغها به هم نميخورن اجازه بده ببوستت، اون خيلي بانمکه اين کيه؟ خواهرم تو کي هستي؟ وقتي که شروع به صحبت کردي پسرم لگد زد، اولين بارشه پسر؟ چطور ميدوني اون پسره يا دختر؟ بابا از ستارهشناس پرسيده که ما بايد دکتر داشته باشيم يا مهندس يعني چي؟ پسرها واسه مهندسي ساخته شدن دخترها واسه دکتري رفيق، بهتره همونجا بموني چون بيرون مثل سيرکه پدربزرگت ارباب حلقههاست شلاقش داره ترک ميخوره عجله کن! زندگي مسابقه است يه مهندس بشو ولي به صداي قلبت گوش کن پدربزرگت تو رو ميترسونه دستت رو بذار روي قلبت و بگو همه چيز روبراهه لگد زد دوباره بگو همه چيز روبراهه دوباره لگد زد يه بار ديگه همه چيز روبراهه هـــــمـــــــه چــــيــــــز روبـــــراهــــــه کيه؟ برو يه تنفرنامه واسه بابام فرستادي اين هم يه نامه شاشي واسه تو از نامه شاشيات لذت ببر، از خوندنش خوشحال شو کيه؟ پسرت در آينده همهاش توي پارتيهاي عروسيه راستوگي نگهبان، از اونطرف همه شما قبلا يک آونگ ساده رو ياد گرفتيد حالا اجازه بديد که يک آونگ ترکيبي پيشرفته رو تدريس کنيم خوب زيرنويس نداره ديگه اجازه بديد اين رو نشون بدم اين چيه؟ مداد داخلش چيه؟ رسانا خوبه. رسانايي در قطب اين مداد هست هر وقت که توانستيد يک آونگ ترکيبي بشيد، اگر به اين طرف و آن طرف بريد راجو رستوگي کجاست؟ اينجا، قربان سلام، همه اينجا هستن صبح بخير، قربان شب گذشته کجا بودي؟ درس ميخونديم، قربان درس ميخونديم؟ واقعا؟ ِ2 شبه که نخوابيديم به خاطر همين به نظر ژوليده ميايم نخوابيديم؟ چي ميخونديد؟ موتور القايي، قربان يک فصل کامل فصل کامل؟ در اين مورد، آقاي راجو راستوگي بله قربان ميتوني به ما بگي چگونه يک موتور القايي شروع به کار ميکنه؟ تمومش کن قربان، عرق آقاي راستوگي بياييد و يک چايي با هم توي دفترم بخوريم قربان؟ در رو ببند ميتوني تايپ کني؟ بله، قربان يه نامه براي من تايپ ميکني؟ حتما، قربان بيا، بشين قربان، من متأسفم قربان لطفا تايپ کن آقاي عزيز اين وظيفه سخت من هست که به شما اطلاع بدهم که پسر شما اخراج شدند نه، ببخشيد، اونجا رو پاک کن برگرد پسر شما، آقاي راجو راستوگي از دانشگاه امپراطوري مهندسين اخراج شدند عجله کن، تايپ کن اين پدرم رو ميکشه، قربان لطفا تاپ کن قربان، خواهش ميکنم تصميمم نهايي و برگشتناپذيره اون فقط براي اينکه ببينه من مهندس شدم زنده مونده به اين بايد قبل از اينکه به در خونه من بشاشي فکر ميکردي قربان، يه فرصت به من بديد، لطفا باشه، اسمت رو از نامه پاک کن و اسم رانچو رو بنويس ميدونم که شب گذشته با تو بوده شاهد من باش و من از تو چشمپوشي ميکنم تو سي ثانيه وقت داري فکر کني We won't let go of you We're not done yet... no way The heavens may beckon you But we'll take up arms against God And it's not a fight we intend to lose You may try your best to escape Try with all your might But there is no way we are letting go of you We won't let go of you We're not done yet... no way رانچو، مونيتور رو نگاه کن راجو Raju بدنش توسط شوک وارده فلج شده ولي مغزش هوشياره اون ما رو ميبينه و صدامون رو ميشنوه لطفا جلوش گريه نکنيد باهاش معمولي صحبت کنيد انگيزه بهش بديد، اطرافش بخنديد خبر خوب، راجو بابات بهتر شده داروهاي جديد خوبش کرده اين سنت خانوادگيتون هست که يکيتون خوب بشه يکي ديگه مريض بشه؟ يالا, بلند شو بابات موتور پيا رو ميخواد بايد بهش بدم؟ اميدوارم خرابش نکنه راجو، فرهان اونطرف توي وبکم هست ببين, ويروس دستور اخراجت رو لغو کرده مشکلش حل شده ... الان بلندشو همه چيز حل شده ميشنوي؟ بلند شو و خوشحال باش، رفيق In this journey of few strides On the path called life Don't quit... Just celebrate the ride Listen please to those who love you Every dark night is followed by sunrise Don't shut out those who love you We won't let go of you We're not done yet... no way We won't let go of you We're not done yet... no way نگاه کن, مادرت يک ساري با مارک جديد خريده اين قيمتش 2000 تاست الان ديگه بلند شو اون يه دونه نخريده بلکه ده تا ساري خريده ببين هي راجو يالا بگو ... من چطور ميتونم نگاه کنم؟ Remember the letters mom would write... Always blessed you with eternal life Don't die on her... you can 't die Look at us now, don't turn away Smile once to show you care Wake up, don't torment us anymore درباره خواهرت شنيدي؟ اون داره ازدواج ميکنه بدون هيچ جهيزيهاي خواستگار اصلا هيچي نخواسته اون فقط خواهرت رو ميخواد ميدوني خواستگار کيه؟ هان حدس بزن تو اون رو خيلي خوب ميشناسي آره اون عاشق حيواناته چي؟ آره اون ميخواد که عکاس حيات وحش بشه ساکت شو ... ششش... نفهميدي؟ اون فرهان خودمونه فرهان اصلا جهيزيه نميخواد فرهان با خواهرت ازدواج ميکنه کاملا مجاني، مجاني، مجاني راجو يک کيلو باميه، 500 گرم پنير مجاني براي به هوش آوردنش کافي بود چه نيازي به قرباني کردن من بود؟ عالي بود، رفيق همه چيز رو به راه ميشه فرهان با خواهرت ازدواج ميکنه رانچو حقهباز ... ديگه خالي نبند خلاص شدي We won't let go of you We're not done yet... no way We won't let go of you We're not done yet... no way We won 't let go of you 'Okra Rs.12 / kilo' شما تاکسي خبر کرديد؟ من کردم منتظره مرسي، چرا؟ من ميرم براي مصاحبه کار تو هم با ما مياي؟ نه. من ميرم براي مصاحبه کار تو ميري خونه چرا بايد برم خونه؟ يادته، ما به اين حقهباز قول داديم کرواتت رو بده من چر؟ فکر کنم بعد از خوندن براي رفتن به مصاحبه کاري شک داشته باشي اون چيه؟ يک نامه براي تو، از مجارستان يک عکاس به نام آندره ايستوان شما نامههاي من رو پست کرديد اون عاشق عکسهاي تو هست اين مرد ميخواد تو دستيارش بشي در جنگلهاي برزيل براي يک سال هزينهاش رو هم پرداخت ميکنه پدرم هرگز موافقت نميکنه با قلبت برو پيشش و باهاش صحبت کن براي اولين بار ترست رو دور بريز يا يه روز در بستر مرگ حسرتش رو ميخوري يادت باشه که نامه توي دستته و تاکسي هم دم در هست با يک ذره شهامت ميتوني زندگيات رو تغيير بدي فکر ميکني از اين خوشش بياد؟ چرا يک همچين هديهاي گروني گرفتي؟ پسرمون داره اولين شغلش رو ميگيره نبايد توي اين لحظه مهم خسيس بازي در بيارم فرهان؟ مگر امروز مصاحبه شغلي نداشتي؟ من نرفتم بابا، من نميخوام يک مهندس بشم چي شده؟ تصادف کردي؟ اون ساختمان رو ميبينيد؟ من از طبقه سوم پريدم چرا؟ چون از دانشگاه اخراج شده بودم چرا؟ در حالت مستي، به درب خونه مدير شاشيدم اون عوضي رانچو نظرت رو عوض کرده من از مهندسي لذت نميبرم من يه مهندس بي فايده ميشم رانچو يک باور ساده داره اينکه در شغلت بايد شور و اشتياق داشته باشي بعدا کار مثل بازي کردن ميشه چه چيزي از اون کسب کردي؟ يک حقوق اندک، ولي خيلي چيزها ياد گرفتم از الان به مدت 5 سال وقتي مي بيني که دوستهات ماشين و خونه ميخرن به خودت لعنت ميفرستي زندگي مثل يک مهندس فقط براي من نااميدي مياره اون وقت به تو لعنت مي فرستم من ميخوام به خودم لعنت بفرستم، بابا دنيا بهت ميخنده برچسب بازندگي بهت ميزنن براي ترک دانشگاه در سال آخر آقاي کاپور حس ميکنه تو از اينکه توي آيس هستي خوشحالي اون بايد چي فکر کنه؟ آقاي کاپور به من کولر نداد آقاي کاپور احساس ناراحتي نميکنه در حالي که خوب خوابيدم اون من رو با خودش در حاليکه روي شونههاش باشم به باغ وحش نميبرد تو همه اين کارها رو کردي، بابا احساس تو براي من مهمه آقاي کاپور برام فرقي نميکنه من حتي اسم کوچيکش رو هم نميدونم تو فکر کردي قهرمان يه فيلم غمناک هستي؟ کافيه، لطفا... اون ناراحته خدا نخواسته، که مثل راجو ديوونهبازي در بياره بعدش حرفهات ديگه تمومه درباره اينکه قراره خودش رو از سقف پرت کنه هيچي نگو نه پدر، من هيچ وقت خودکشي نميکنم قول ميدم رانچويي که شما ازش متنفري اين عکس رو گذاشت توي کيفم بهم گفت اگر فکر خودکشي از ذهنم عبور کرد به اين نگاه کن و تصور کن که چه بلايي سر خندههاتون مياد وقتي که شما بدن مرده من رو ببيني من ميخوام تو رو قانع کنم، بابا ولي نه با يک نمايش خودکشي پدر، اگر من يک عکاس بشم چه اتفاقي ميافته؟ کمتر پول در ميارم يه خونه کوچيکتر با يه ماشين کوچيکتر دارم ولي خوشحالم واقعا در اون حالت خوشحالم هر چند که اون رو علاقه واقعيام انجام دادم من هميشه به حرفهات گوش دادم براي يه بار بذار من به حرف قلبم گوش کنم خواهش ميکنم ... بابا بابا لطفا نرو اين رو برگردون پسرم، قيمت يه دوربين حرفهاي چنده؟ ميشه پول لپ تاپ رو داد و اون رو گرفت؟ اگر پول بيشتري خواستي، فقط بگو برو زندگي خودت رو بکن، پسرم نمرههاي تو همواره ضعيفه دليلش چيه؟ ترس من از زمان بچگي دانشآموز خوبي بودم پدر و مادرم اميدوار بودن که ديگه فقرشون تموم بشه اون من رو ميترسوند اينجا يک مسابقه ديوانهوار رو ميبينم قبول نميشيم اگر که اول نشيم ترسم بيشتر شد ترس براي نمره آوردن خوب نيست، قربان من بيشتر به طلسم و انگشتر روي آوردم دعا ميکردم که خدا من رو مورد رحمت قرار بده نه التماس ميکردم ِ 16 استخوان شکسته به من فرصتي داد تا به نتيجه اعمالم فکر کنم بالاخره، متوجه شدم امروز من به خدا براي کار التماس نميکنم فقط به خاطر اين زندگي ازش تشکر ميکنم اگر شما من رو قبول نکنيد، تأسف نميخورم هنوز ميخوام کارهاي خوبي با زندگيام انجام بدهم اعتقادات رُک شما به درد شرکت ما نميخوره ما به يک نفر با روابط عمومي بالا براي رضايت مشتريانمون احتياج داريم شما خيلي رو راست هستيد ولي اگر به اين هيئت قول بدي که خودت رو کنترل ميکني شايد يه فکري برات کرديم ايستادن روي پاهام براي من دو تا پاي شکسته خرج داشت به دست آوردن اين طرز فکر آسون نبود عوضش نميکنم، قربان کارتون رو براي خودتون نگه داريد من هم عقايدم رو براي خودم ببخشيد، پوزش ميطلبم، قربان صبر کن من براي 25 سال با تعداد بيشماري داوطلب مصاحبه کردم همه براي گرفتن کار ميگفتند بله قربان پسرم، تو از کجا اومدي؟ قربان؟ بايد سر حقوقت بحث کنيم؟ مرسي قربان سرورم، شما بهتريني اين پيشنهاد بي ارزش ما را بپذير گوايند شما خودت گفتي، اگر کار گرفتن سيبيلت رو بزنم تو چيکار کردي بدون سيبيلم حس ميکنم لختم وقارم از بين رفته من شکست رو قبول نميکنم، راستوگي تا وقتي که امتحان رو قبول نشدي کار هنوز واسه تو نيست الان ديگه ميخوام خودم برگه امتحان رو تنظيم کنم بابا، اين عادلانه نيست همه چيز در جنگ و عشق عادلانه است و اين جنگ جهاني سوم هست راستوگي، تو ديگه مردي هي تو اينجا چيکار ميکني؟ مراقب باش تو انگار مستي درسته، تا حالا 2 تا رو رفتم بالا دو تا خيليه طاقتش رو داري براي چي؟ براي دزديدن اين اين چيه؟ کليد يدکي دفتر ويروس کاغذهاي امتحاني داخل پوشه با مهر قرمز هستن بابا اونها رو نوشته، براي شکست راجو برو برشون دار تو عصباني يا چيزي هستي که اين کار رو ميکني همه چيز در جنگ و عشق عادلانه است بهم بگو ببينم تو واقعا فکر ميکني وقتي بخواهيم هم رو ببوسيم دماغهامون به هم ميخوره؟ صبر کن. يه خرده شيريني بخور عجب گجراتي خوشکلي ولي چرا غذاتون صداهاي وحشتناک ميدن؟ دوکلا، فافدا، هاندوا، تپلا، خاخرا صداش شبيه موشکه يالا امروز بوش 2 تا دوکلا روي عراق رها کرد ِ400 کشته و 200 زخمي يالا اوه من ميتونم با خاخرا و فافدا معامله کنم رانچهاد شاملداس چانچاد واخ من نميذارم اسمم بعد از عروسي تغيير کنه پيا، ما نميتونيم ازدواج کنيم چرا؟ پاي کس ديگهاي در ميونه؟ نه همجنسباز هستي؟ نه پس چرا به من پيشنهاد نميدي؟ ناتواني جنسي داري؟ نه پس ثابت کن پيا، نه بسه، بس کن چي شده؟ ما به پيا خبر نداديم اينجا وايسا من دارم ميترکم خفه شو تو هنوز باهاش در تماسي؟ نه، من شماره خونهشون رو دارم پس بهش زنگ بزن، من نگه ميدارم سلام هيچ جايي توي اين کشور براي شاشيدن نيست سلام، پيا اونجاست؟ نه اينجا نيست توي بيمارستانه؟ چرا بايد اونجا باشه؟ اون داره توي مانالي امروز ازدواج ميکنه دير شده، اون ازدواج کرده نه هنوز، شش ساعت رانندگي هست اگر عجله کنيم، قبل از عروسيش اونجاييم چي ميگي؟ يه بي کله اينجاست. بيا برگرديم برگشتي در کار نيست مستقيم ميريم به لاداخ من رانچو رو ملاقات ميکنم و برميگرديم من جمعه با فانسوخ ونگدو قرار ملاقات دارم سوار ماشين بشيد اگر به ملاقاتم نرسم ژاپنيها کار رو ميگيرند بعدا به اون پيشنهاد ميکنن که اسمش اول اسم شرکتشون باشه فانسوخ و فوجياشي سود مشترک عروسي پيا با ساهاس مرسي بابت کت و شلوار ويروس حتما سکته قلبي ميکنه ما تو جشن عروس دخترهاش شرکت ميکنيم گوش کن، من با پيا صحبت ميکنم تو هم پوست اون پولدار رو بکن فرهان ما رانچو رو پيدا کرديم ميري اتاق 107؟ بله قربان بده به من، برو ببخشيد، قربان 1.cinema30nama.com نظافتچي، قربان بيا داخل Amore... Amore... عجلهکن، کتم رو اتو کن Amore... Amore... ما رانچو رو پيدا کرديم حالا تو نميتوني با اين عوضي ازدواج کني تو ديوانهاي، فرهان خودت رو گول نزن، پيا تو هنوز رانچو رو دوست داري تو هنوز غذاهاي مورد علاقه اون رو ميخوري Amore... Amore... اون اصلاح نميشه يه برچسب قيمت، هميشه برچسب قيمت ساکت شو، قرهان ساها ديگه اون مرد گذشته نيست اون ديگه درباره برچسب و قيمت صحبت نميکنه کت 150.000 تايي من چرا شما مردم سس ميخوريد؟ من رديفش ميکنم، قربان چطوري؟ تخصص لباسشوييمون پاک کردن اينجور لکههاي سس هست يه دقيقهاي تميزش ميکنم زود برش گردون ولي الان ديگه ديره، فرهان پيا بريم پيا، دير کرديم پيا، منم ... راجو جيغ نکش، اونها من رو ميکشند ساها کجاست؟ نظافتچي کت من رو برد برو ... ساها رو بفرست اينجا بي ادبيه که مراسم رو ترک کنم بله، فرهان؟ ماشين آماده است دستش رو بگير و بدو تکون نخور قربان کت منه؟ شما اينجاييد پس کي توي حجله است؟ حجله؟ همه اينهايي که اينجا هستن فکر ميکنن ازدواج کرديم من قبلا ازدواج کردم، پيا بيا بريم ديگه خيلي ديره مردم به من ميخندن پس تو ميخواد خودت رو بکشي؟ راستوگي مردم حرف ميزنن بعد فراموش ميکنن ولي تو ... تو تا لحظه مرگت تأسف ميخوري ماشين جلوي در قرار داره و ميريم پيش رانچو ولي با ترس از مردم تو بايد با اين عوضي ازدواج کني نظافتچي؟ پيا، يه مشکل کوچيک داريم چه مشکلي؟ ما نميدونيم که رانچو ازدواج کرده چي؟ اون ازدواج نکرده و اگر کرده بود؟ بعدش تو رو برميگردونيم آروم باش. بيسکوييت ساخت دست؟ اون اينجا چيکار ميکنه؟ ولش کن بيسکويتهاش خيلي خوبه تا ديروز من يک شهروند قانونمدار بودم ولي در 24 ساعت گذشته، يه هواپيما رو به زمين نشوندم خاکستر بزرگ شاملداس تقريبا ريختم توي فاضلاب، و و يه عروس از مراسم عروسيش دزديدم همهاش به خاطر رانچو ولي اون هم همين کارها رو براي دوستاش ميکرد مثل دزديدن برگه سوالات از لانه شير پاکت با مهر و موم قرمز اون ميترسيد اگر راجو قبول نشه کسان ديگهاي قبول بشن ما تبديل به دزدهاي حرفهاي شديم با دزديدن ورقه امتحاني به خاطر راجو We were principled thieves, stealing the paper only for Raju قسم خورديم که ديگه اين کار رو نکنيم کجا قايمش کرده همه جا رو گشتيم بيا از پيا بپرس پيا تلفنت باباييش ميدونستي اگر بگي همه چيز رو براهه لگد ميزنه لگد زد پيا تلفنت پيدا شد، رانچو الو عجله کن، ازش کپي کن کجا بود؟ برش گردون سر جاش در امانيم کجا بوديد؟ اينجاست اين چيه؟ يه هديه ورقه سوالات ويروس خودش براي افتادن تو اينها رو طراحي کرده آدمهاي عجيبي هستيد اول به تو خوب بودن رو درس ميدن بعد بهت راه خجالت کشيدن رو پيشنهاد ميکنن نميتونم اگر قبول بشم با وجدانم نميتونم کنار بيام ولي اگر قبول نشم، باز همه چيز درسته اون سرفرازمون کرد با بغل کردنش حس ميکنم جزء خانوادهام هست ولي بعدش احساساتم رو کنترل کردم دزد کثيف قربان، خواهش ميکنم، قربان حقه باز ببخشيدش قربان ميخواي سيستم آموزشي رو تغيير بدي تو روي در خونه من شاشيدي قربان، چيکار ميکنيد ببخشيد قربان شما اخراجين اگر همتون تا صبح نرين، به پليس زنگ ميزنم به پليس زنگ ميزنم حقه بازها حقه باز هستيد، همه تون اون چطوري کليد دفتر من رو داشت؟ من کليد رو بهش دادم، بابا آرزو داشتم که اين کليد رو ميدادم به برادرم تا اون امروز زنده باشه بس کن، پيا تو فکر ميکني که پسرت از قطار پرت شد و مُرد؟ ساکت شو، پيا تو تصميم گرفتي که اون يه مهندس بشه تو اصلا از اون پرسيدي که اون ميخواد چه کاره بشه؟ تو هميشه به اون فشار مياوردي اون تصميم گرفت که بميره بعد از امتحان ورودي من نميفهمم بابا، شما برو توي اطاقت پيا، اين کار رو نکن ميخواست ادبيات بخونه که يک نويسنده بشه ولي همه نوشتههاش درباره خودکشيه بذارش کنار، پيا ديگه لاپوشوني بسه فقط يک مرتبه اگر يک مرتبه بهش ميگفتي، اگر نميخواي مهندس نشو فقط به صداي قلبت گوش کن بعدش امروز اون الان زنده بود اون خودکشي نکرده حق با توئه پدر اون خودکشي نکرده اون به قتل رسيده بسياري از راههاي شهر در آب فرو رفتهاند حرکت ماشينها کاملا متوقف شده پدر مونا؟ تو برگرد ميلي متر چرا دنبال ما راه افتادي؟ چرا؟ بابات جاده رو هم خريده؟ لطفا کمک کنيد ما اينجا نااميد شديم نميتونيد يک آمبولانس بفرستيد؟ از يک بيمارستان ديگه بفرستيد شهر در آب فرو رفته، قربان ما نميتونيم کمکي بکنيم مونا، حالت خوبي؟ رانچو، پيا رانچو، به موقع به اينجا نميرسيد هر کاري ميگم بکن کيسه آب پاره شده قطع ميکني! مونا مونا چراغها رو روشن کن کجاست؟ بريم پيش ميز پينگ پنگ پيا، ما توي يه اطاق معمولي هستيم راجو، دوربين رو روشن کن مونا کجاست، نشونم بده صبر کن اينجاست، پيا مونا، نگران نباش، من پيشت هستم پيا، دارم مي ميرم رانچو، هر وقت که دکتري يا پرستاري اينجا نباشه بچه ها سالم تحويل داده ميشن شما ها هم بايد اين بچه رو تحويل بديد همه چيز روبراهه چطور جرأت کرديد؟ من مي کشمتون پدر، عقب وايسا فرهان، قيچي و حوله رو آماده کن ميلي متر، کليپس لباس و آب داغ رو آماده کن رانچو، مونا رو بپوشون مونا، سعي کن فشار بدي با همه زورت فشار بده بس کن! من نميتونم رانچو، ببين سرش اومده بيرون سرش؟ يه تصوير رو برام بيار ببين سرش اومده بيرون سريع چک کن برو برو، رانچو، برو سري پيدا نيست مونا، لطفا فشار بده مونا اون خسته شده، پيا بيدارش کنيد! اگه فشار نياره با يه مشکل جدي روبرو هستيم اونها به وکيوم احتياج دارن از کجا آخه يکي اش رو بيارن؟ وکيوم چيه؟ چطوري استفاده ميشه؟ بهت نشون ميدم وقتي مادران از فشار دادن درمانده ميشن يک فنجان مانند روي سر بچه قرار ميگيره بچه به سمت اون مکيده ميشه به اون ميچسبه و بچه مياد بيرون ميتونم اين رو بسازم چطوري؟ با يه جاروبرقي جاروبرقي؟ بله اون فشارش زياده ميتونم کنترلش کنم شما جاروبرقي داريد؟ آره، توي دفترم فرهان، عجله کن و بيارش اين هم کليد مونا، فشار بده واي خداي من چي شد؟ راجو، چي شد؟ برق رفت حالا چطوري جاروبرقي رو روشن کنيم؟ فرهان، تو برو جاروبرقي رو بيار من به برق رسيدگي ميکنم چطوري؟ ميلي متر، ويروس رو ببر بيرون اين ديگه چه مزخرفيه که ميگي؟ اين ويروس نه معکوس کننده ويروس من بيارش، سريع باشه راجو، همه رو بيدار کن باطري ماشينها، سيم و هواسنج رو بيار وضيعت اورژانسي توي اطاق عمومي رانچو کجاست؟ اينجا قربان باطري ها رو و سيم ها رو اينجا بذار راجو، همه رو به معکوس کننده برق متصل کن رانچو، جارو برقي فرهان، لنزپاک کن رو بيار مکنده؟ آره، بيارش رانچو، مکنده خوبه، اين رو بذار رو سر خلاءسنج Rancho, I'm done همه سوئيچ ها خاموشه؟ آره سوئيچ رو ميز و کامپيوتر قرار بده بله راجو، کامپيوتر رو روشن کن فرهان، اينجا پيا، سريع بيا اينجا دوست دارم، رانچو فرهان، روشنش کن باشه پيا، قدرتش چقدر باشه؟ بيشتر از 0.5 نباشه فرهان 0.5 تا بپوشونش 0.5 جارو برقي که بچه رو تحويل مادرش ميده! فرهان، کافيه باشه راجو، برو کنار ميز بچه رو اينطوري فشار بده خيلي خوب فرهان، روشنش کن يالا، تو ميتوني يالا، فشار بده واسه چامپ اين کار رو بکن يالا، مونا داره مياد بيرون تو ميتوني انجامش بدي آره مونا، فشار بده فرهان، خاموشش کن خيلي خوب، خاموشه 2 تا گيره و بند ناف رو ببر فرهان، دو تا گيره روي بند ناف بذار قيچي رو بگير مراقب باش وسطش رو ببر يه حوله بده پيا اون گريه نميکنه هي چامپ رانچو، پشتش رو بمال هي چامپ يالا، چامپ نه، هيچي تنفس دهان به دهان بده يالا، چامپ جواب نميده آروم باش، بگو همه چيز روبراهه لگد زد چي؟ لگد زد بگو: همه چيز روبراهه همه چيز روبراهه اگر که ويروس ميگفت نوهام بايد مهندس بشه دلم ميخواست فکش رو بشکونم ولي وقتي حرفهاش تموم شد نظرم عوض شد عجب لگدي! دوست داري فوتباليست بشي؟ هر کاري که دوست داري انجام بده وايسا! من کارم با تو تموم نشده روز اول دانشگاه تو از من يه سؤال پرسيدي چرا فضانوردان از مداد استفاده نميکنند؟ اگر نوک مداد بشکنه در جاذبه صفر معلق ميشه توي چشمشون، دماغشون و وسايلشون ميره تو اشتباه ميکردي تو نميتوني هميشه درست بگي فهميدي؟ بله، قربان اين يه اختراع مهمه ميفهمي؟ بله، قربان مدير ما ميگفت: دانشجوي فوقالعاده خودت رو پيدا کردي برو درست رو بخون امتحان رو پاس کن و بعد برو و اکنون، دانشجوي سال رانچهاد شامالداس چانچاد قربان، يه عکس من همه اين عکسها رو گرفتم که ببرم خونه اون روز، همديگر رو بغل کرديم خوشحال بوديم، گريه کرديم ما عهد بستيم که آخر هر سال همديگر رو ملاقات کنيم کي ميدونست که بعد از اون موقع ديگه رانچو رو نميبينيم بازش کن من از شما در دادگاه آمريکا شکايت ميکنم راجو فقط رانچو ميتونه يه همچين مدرسهاي رو درست کنه ولي اون کجاست؟ اينجا نشاش بريد گمشيد فسقلي ها هي، اينجا نشاش کتک مي خواهيد نميتونه خيلي دور باشه ببخشيد ميدون رانچهاد کجاست؟ اون رانچهاد نيست رانچو هست چوته ... لعنتي اسمش چيه؟ آروم باشيد. با من بيايد کجاست؟ رانچو فرهان، اون همه کتابهات رو خونده راجو، اون هر روز وبلاگت رو ميخونه مطالبش رو با افتخار به بچه ها آموزش ميده کلاهت رو يادته، پيا؟ دزديده شده بود تو کي هستي؟ چطوري اينها رو درباره ما ميدوني؟ من رو نشناختيد؟ نه تو کي هستي؟ ميلي متر الان شده سانتي متر سانتي متر نيستي، کيلومتر شدي چه جوري اينجا رو پيدا کردي؟ يه نامه گرفتم با يه بليط قطار که داخلش بود گفته بود: دلت براي مدرسه تنگ شده؟ با اين قطار بيا...منم اومدم رانچو حقهباز اون احمق کجاست؟ دورجه، تو پروازش بده هر شب مياي به خوابم در حاليکه روي موتوري لباس عروسي پوشيدي با حجاب کلاهت رو برميداري و مياي نزديک که من رو ببوسي قبل از اينکه بري نميتونستي بگي؟ Couldn't you tell me نه ببخشيد ازدواج کردي؟ چي؟ نه تو چي؟ تقريبا ... احمق خوب؟ خوب چي؟ کسي رو دوست داري؟ آره کي؟ تو ديدي، دماغهامون به هم نخورد احمق درسته رانچو سلام ... فرهان ريدم به اون سلام کردنت هي، گوش کن نه، تو گوش کن ميتونم همه چيز رو توضيح بدم سلام ... راجو واست چطوزي بزنيمش؟ يه سکه واسه تلفن زدن داري؟ يه سري هم از طرف من بزنيدش حقه باز، عوضي ولش کن بره باشه، باشه، کافيه روي پاهات وايسا، يالا خوش گذشته، احمقها؟ هي ... سلام چاتور رانچهاد چانچاد حالت چطور آقاي معلم؟ واي، تو معلم يه روستا شدي س مثل سيب، ت مثل توپ قطارهامون با هم حرکت کرد ولي مال تو عقب مونده از جامعه مهندسين به معلم برتر حقوقت چقدره، چانچهاد، 5000 تا؟ براي من 100 دلاره پول توي جيبيه بچه من از تو بيشتره مزخرفات رو تموم کن مزخرف اون چيزيه که اين به ما داده ميخواستي براي تغيير دنيا سيستم آموزشي رو تغيير بدي آخر چي رو عوض کردي؟ پوشک بچهها رو تو فکش رو ميشکوني يا من بشکونم؟ آروم باش يادت مياد گفتم يک روز تو گريه ميکني و من ميخندم؟ اين رو امضا کن قبول کن که باختي و من برنده شدم اعلام شکست باورنکردنيه، مرد چاتور آدم احمق اين خودکار ويروسه! تو اون رو برداشتي؟ ولش کن، رفيق اين براي برندههاست نه بازنده ها اگر در مدرسه به کمک مالي احتياج داشتي با منشي ام بگير س مثل سيب، ت مثل توپ اون اصلا تغيير نکرده ولش کن اون يه آشغال به تمام معناست خبر خوب اينه که اسم تو رانچهاد چانچاد نيست تصور کن، بعد از ازدواج ميشدم پيا چانچاد، واخ به هر حال اسم واقعي ات چيه؟ فانسوخ ونگدو ونگدو؟ پيا ونگدو! منظورت اينه که يه دانشمند هستي؟ تو 400 تا اختراع داري؟ من بعد از ازدواج اسمم رو عوض نميکنم تو ونگدويي هستي که چاتور ميگفت؟ ژاپني ها تو رو ميخوان؟ من از ونگدو خوشم نمياد تو دانشمندي يا معلم؟ دانشمند ولي به بچهها هم درس ميدم پس تو فانسوخ ونگدو هستي؟ بله، بله هي صدا خفه کن هي چاتور، برگرد کونم رو ببوس صبر کنيد، من متوقفش ميکنم آقاي ونگدو باورم نميشه که شما هستيد ببخشيد آقاي چاتور من نميتونم با شرکت شما قرارداد ببندم چي قربان، چرا قربان؟ من چطوري امضا کنم؟ تو خودکارم رو برداشتي چه خودکاري، قربان من نميفهمم هموني که توي دستته خودکار ويروس آقاي ونگدو؟ چطوري، چاتور؟ س مثل سيب، ت مثل توپ س مثل سرويس شدن رو دستم بلند شدي، رانچو منظورم، آقاي ونگدو بالاخره من رو زدي زمين خيلي خوبي اميدوارم مسائل شخصي توي امضاي اين قرارداد تأثيري نداشته باشه هي چاتور: کونم رو ببوس من فقط شوخي ميکردم، مرد در اعماق درونت من ميدونستم که چيزهاي خوبي هست اِي بلاخورده نه جدا، قسم ميخورم رانچو: 100، چاتور: صفر تو بردي، من باختم باور نميکني؟ يکدفعه نگوزه سرورم، شما بهتريني اين پيشنهاد بي ارزش ما را بپذير نصيحت رايگان، آقاي ونگدو به خاطر جونت فرار کن رانچو، من شغلم رو از دست ميدم، مرد من بچههاي کوچيک دارم اعلي حضرت گورو رانچهاد خيلي معروف شد دنبال برتري برو، موفقيت تو رو شکار ميکنه شلوارتم بايد دربياري هماهنگ شده توسط Mehdi M2