< Return to Video

Hamilton Henrique: A Story of Food Revolution | DIF

  • 0:15 - 0:18
    من در خوانواده ای بزرگ شده ام که دسترسی
    زیادی به اطلاعات درباره انتخاب غذا نداشتیم
  • 0:23 - 0:25
    ما در این مورد زیاد صحبت نمی کردیم
  • 0:25 - 0:27
    تا زمانی که من فرصت شغلی پیدا کردم
  • 0:28 - 0:30
    غذا در آنجا بسیار متفاوت بود
  • 0:32 - 0:35
    در آنجا افراد زیادی با پس زمینه مالی
    متفاوت بودند
  • 0:36 - 0:40
    و کسانی که می توانستند چیزهایی را بخورند
    که من هر روز آرزوی خوردن آنها را داشتم
  • 0:40 - 0:42
    مثل بیف، سوشی...
  • 0:42 - 0:47
    اما به جای آن، آنها خوردن کیک سبزیجات و
    لازانیای بادمجان را انتخاب می کردند...
  • 0:49 - 0:56
    متوجه شدم که من یک ریشه ی عمیق تعصبی در
    برابرغذای سالم داشتم،
  • 0:56 - 0:59
    اگرچه طعم مطلوبی داشت.
  • 0:59 - 1:04
    اسم من همیلتون هنریک است. من 30 سال دارم،
    در رسیفه زندگی می کنم،
  • 1:05 - 1:07
    و من بنیان گذار Saladorama هستم.
  • 1:13 - 1:18
    من و دوستانم به ملاقات کردن برای صحبت کردن
    در محلی که زندگی می کردیم، عادت داشتیم،
  • 1:19 - 1:21
    و در آخر چیزی برای خوردن سفارش می دادیم.
  • 1:22 - 1:24
    معمولا پیتزا، برگر...
  • 1:25 - 1:29
    یک روز من پیشنهاد دادم: چرا ما لازانیای
    بادمجان سفارش ندهیم؟
  • 1:30 - 1:32
    دوستان من پرسیدند: چی!؟
  • 1:33 - 1:34
    آیا تو این چیزهای سالم را می خوری؟
  • 1:35 - 1:40
    و من سعی کردم توضیح بدهم که این می تواند
    خوب باشد و باید سعی کنیم که سفارش بدهیم.
  • 1:41 - 1:45
    آنلاین امتحان کردم، نتوانستم چیزی پیدا کنم
    به نزدیکترین شهر مراجعه کردم و پیدا نکردم.
  • 1:45 - 1:49
    در پایین شهر ریو محلی را پیدا کردم، اما
    آنها به هیچ طریق به شهر من تحویل نمیدادند.
  • 1:50 - 1:54
    در این میان، هر دوی پدر و مادربزرگ من
    با مشکلات سلامتی کنار آمده بودند
  • 1:54 - 1:59
    که مستقیما به عادات غذایی نادرست مربوط
    می شد.
  • 2:00 - 2:04
    دکتر یک لیست از غذا را که باید بخورند با
    آنها به اشتراک گذاشت،
  • 2:04 - 2:06
    و حدس بزنید چه چیزی در لیست بود؟
  • 2:06 - 2:08
    لازانیای بادمجان! آیا می توانید باور کنید؟
  • 2:09 - 2:14
    مشکلات سلامتی مربوط به رژیم غذایی نامناسب
    در جوامع کم درآمد بسیار شایع هستند.
  • 2:14 - 2:17
    و از وقتی که من متوجه این موضوع شدم،
    ما شروع کردیم به درک اینکه ما
  • 2:18 - 2:23
    احتیاج داریم غذاهایی که من در جوامع نخبه
    به آن دسترسی داشتم را به جامعه خودم بیاورم
  • 2:23 - 2:26
    برای خیلی ها این نامفهوم بود،
    به دلیل اینکه
  • 2:26 - 2:28
    این باور وجود دارد که این جوامع نمی خواهند
    به غذای سالم دسترسی داشته باشند.
  • 2:29 - 2:31
    "نه، فقیر برنج و لوبیا دوست دارد"،
    مردم می گویند.
  • 2:31 - 2:35
    اما این تنوع غذایی هرگز به عنوان یک فرصت
    ارائه نشده است.
  • 2:36 - 2:37
    و بنابراین من یک فرصت شغلی را دیدم.
    من فکر کردم: چقدر عالی می شود
  • 2:38 - 2:42
    اگر جامعه من این امتیاز را داشته باشد که
    غذاهایی را بخورد که من خورده بودم.
  • 2:42 - 2:49
    بنابراین ایده ی ما فراهم کردن غذای سالم به
    این جوامع بود.
  • 2:49 - 2:52
    اما از کجا یک محصول تولید می شود؟
    من به این مسئله توجهی نکرده بودم.
  • 2:52 - 2:53
    من فقط احتیاج داشتم که محصولات آنجا باشند.
  • 2:54 - 2:57
    ما می دانستیم که ما احتیاج داریم کشاورز ها
    را پیدا کنیم
  • 2:57 - 3:00
    اما، در مراحل اولیه کار، ما نمی توانستیم
    آن را تجسم کنیم
  • 3:00 - 3:03
    بنابراین ما از مارکتها خریداری می کنیم،
    تولید می کنیم و می فروشیم.
  • 3:04 - 3:08
    ما می دانستیم این مدل کاری برای مدت طولانی
    کارساز نیست برای اینکه
  • 3:08 - 3:13
    من مبلغ بیشتری را باید برای غذا بپردازم،
    تا اینکه مستقیما از کشاورزها خریداری کنم
  • 3:13 - 3:16
    و من از کشاورزها حمایت نمیکردم - در مقابل!
  • 3:16 - 3:21
    بنابراین ما شروع کردیم که مستقیما از
    کشاورزها خریداری کنیم
  • 3:21 - 3:23
    تا کل عملیات را ارزان تر کنیم.
  • 3:23 - 3:29
    من از خودم سوال کردم "چه کسی ساعت 3 یا 4
    صبح بیدار می شود که غذا بفروشد؟
  • 3:30 - 3:32
    و ما متوجه شدیم که آن افراد در جامعه ی
    ما زندگی می کنند.
  • 3:33 - 3:36
    و شروع کردیم به تشویق کردن تولید غذا
    در میان جامعه
  • 3:37 - 3:39
    بنابراین می توانستیم غذای محلی خریداری
    کنیم،
  • 3:39 - 3:43
    و همچنین جامعه می توانست از دسترسی به آن
    بهره مند شود.
  • 3:44 - 3:47
    طراحی فوق العاده بود. حالا، بریم بفروشیم.
  • 3:50 - 3:53
    آیا مردم این را می خورند؟ آیا آنها از آن
    استقبال می کنند؟
  • 3:53 - 3:57
    ما نیازمند بودیم که درباره ی چیزی صحبت
    کنیم که جامعه را آگاه کند.
  • 3:58 - 4:01
    بنابراین ما با یک نظریه شروع کردیم
  • 4:01 - 4:03
    "ارزان تر از غذای فوری (فست فود)"
  • 4:03 - 4:07
    و وقتی ما این را شروع کردیم، در واقع به
    زبان آنها صحبت می کردیم.
  • 4:07 - 4:10
    ما شروع کردیم به حمایت کردن بعضی از امور
    که هم اکنون در بین جامعه اتفاق می افتاد.
  • 4:11 - 4:13
    این نقطه ی عطفی بود
  • 4:14 - 4:17
    به این خاطر که مردم شروع به همکاری کردند،
  • 4:17 - 4:20
    اگر آنها می خواستند که بهتر عمل کنند،
    نیازمند رژیم غذایی سالم تری بودند.
  • 4:21 - 4:24
    و چه می توانست بهتر از جشن گرفتن این با یک
    تمرین باشد؟
  • 4:28 - 4:32
    این مدل به خوبی کار کرد و ما تصمیم گرفتیم
    آن را در سایر محله های فقیر تکرار کنیم.
  • 4:33 - 4:36
    من "دماسنج" Saladorama برای این روند بودم،
  • 4:36 - 4:38
    به این دلیل من به جوامعی که در آنجا کار
    انجام می دادیم، می رفتم.
  • 4:39 - 4:40
    به هر جامعه ای که Saladorama وارد می شد،
  • 4:41 - 4:46
    من چند وقتی را در آنجا زندگی می کردم،
    که عادت ها و سنت های عوام را بفهمم.
  • 4:46 - 4:51
    از آنجایی که مدل را گسترش می دادیم و این
    سوال را می پرسیدیم که چطور کار خواهد کرد،
  • 4:51 - 4:54
    ما تصمیم گرفتیم مدل های حق رای را مطالعه
    کنیم
  • 4:54 - 4:59
    و متوجه شدیم که هر زنجیره ی غذای فست فودی
    یک استاندارد دارد،
  • 4:59 - 5:01
    هر آنچه در یک ایالت فروخته می شود، در
    آینده نیز ارائه می شود.
  • 5:02 - 5:04
    اما ما یک موقعیت خاص در دستانمان داشتیم،
  • 5:05 - 5:08
    چون ما در محله های فقیرنشین کار می کردیم
    و آنها غذاهای خود را دارند.
  • 5:08 - 5:13
    این تنها فقط مشکل منوی غذا نبود، اما مشکل
    عادات غذایی بود.
  • 5:13 - 5:16
    و وقتی که ما فهمیدیم این عادات غذایی در هر
  • 5:16 - 5:20
    منطقه مستقیما به غذاهایی که محلی رشد
    می کنند، مربوط می شود،
  • 5:21 - 5:24
    ما آن را پذیرفتیم و با آن شروع به
    کار کردیم.
  • 5:24 - 5:30
    به طور مثال، شما نمی توانید در دسترس بودن
    میگو را در ریو دژانیرو با رسیف مقایسه کنید
  • 5:30 - 5:33
    در رسیفه، اگر شما دستانتان را در آب فرو
    ببرید، میگو پیدا خواهید کرد.
  • 5:33 - 5:34
    اما برای ریو اینطور نیست.
  • 5:35 - 5:39
    و البته در آنجا ارزان تر خواهد بود، همجنین
    تعداد موارد دیگر.
  • 5:39 - 5:44
    از آنجایی که اکنون Saladorama در
    ریودژانیرو، رسیفه، مرنهو، باهیا،
  • 5:45 - 5:48
    فلورینوپلیس و سائوپائلو ارائه می شود،
  • 5:49 - 5:51
    شش ایالت کاملا متفاوت،
  • 5:51 - 6:01
    ما نیاز به احترام به روشی که هر جامعه در
    مورد سالم خوردن رفتار می کرد، داشتیم.
  • 6:02 - 6:05
    عملکرد Saladorama در سائوپائولو، رویای
    قدیمی ما بود،
  • 6:06 - 6:09
    مخصوصا به دلیل اینکه ما این شهر را
    بسیار دوست داریم.
  • 6:09 - 6:13
    سائوپائولو بزرگ است، تدارکات بسیار
    پیچیده هستند
  • 6:13 - 6:16
    و جوامع بسیار بزرگ هستند، آنها معمولا
    به اندازه ی یک شهر هستند! بنابراین ما
  • 6:17 - 6:20
    سعی و تلاش زیادی را به مطالعه و
    برنامه ریزی عملکرد سائوپائولو اختصاص دادیم
  • 6:20 - 6:25
    و در اینجا با یک مدل که معتقدیم از همه
    با ارزش ترین است، مستقر شدیم.
  • 6:26 - 6:31
    به جای فروش واحدهای دارای امتیاز، در اینجا
    ما حق امتیاز اجتماعی خود را آموزش می دهیم.
  • 6:32 - 6:38
    ما یک کلاس متشکل از 20 خانم تشکیل دادیم،
    کسانی که نماینده ی Saladorama در جامعه ی
  • 6:38 - 6:43
    خودشان خواهند بود. البته راه اندازی حق
    امتیاز بدون هیچ محصولی بی معنی بود.
  • 6:43 - 6:50
    بعد از آن بود که، بعد ار تحقیق و سر زدن به
    بازارها، ما دونا ترزینها را پیدا کردیم،
  • 6:50 - 6:56
    این باغ غذایی فوق العاده که همه ی محصولاتی
    که ما احتیاج داریم را تولید می کند.
  • 6:56 - 7:00
    و باغ غذایی آن خانم در محله ای در بخش شرقی
    سائوپائولو واقع است،
  • 7:00 - 7:02
    اینجا در سائو متیس
  • 7:02 - 7:04
    که بخشی از یک گروه از کشاورزان شهری در
    اطراف سائوپائولو است
  • 7:05 - 7:09
    تنها به دنبال سود بردن از محصولات غذایی
    خودشان نیستند،
  • 7:09 - 7:13
    بلکه به دنبال معرفی کردن غذای ارگانیک با
    کیفیت بالا در جامعه ی خودشان هستند.
  • 7:13 - 7:27
    Saladorama هم اکنون در شش شهر برزیل است،
  • 7:27 - 7:33
    و به دنبال گسترش به نه عدد قبل از اتمام
    سال است.
  • 7:33 - 7:40
    و ما آموزش در خارج برای مشاوران جدید خانم
    Saladorama در موزامبیک را شروع کردیم.
  • 7:43 - 7:49
    یکی از چالش ها درست کردن یک مدل کاری
    پایدار در جامعه ی کم درآمد بود،
  • 7:49 - 7:54
    با چنین کار بلند پروازانه ای که برای تغییر
    فرهنگ غذایی موجود است.
  • 7:54 - 7:59
    این جوامع از لحاظ تلریخی برای تولید
    محصول غذایی شناخته شده اند.
  • 8:00 - 8:04
    در ریودژانیرو، چندین منطقه ی فقیرنشین
    "فاولاس" مزرارع یا مراتع نامیده می شوند.
  • 8:04 - 8:06
    آنها جایی هستند که مردم عادت به رویاندن و
    کاشتن غذا در شهر داشتند.
  • 8:06 - 8:11
    در برخی موارد و به موقع، این دیگر به جوامع
    تعلق نداشت و تبدیل به یک امتیاز شد.
  • 8:12 - 8:17
    بیشتر به خاطر پروسه ی "elitisation" غذا.
  • 8:17 - 8:20
    به طور مثال، اگر شما بخواهید رسما تولید
    کننده ی ارگانیک باشید به مدرک احتیاج دارید
  • 8:20 - 8:22
    شما به یک توافق با تعدادی معیار و شاخص
    نیاز دارید
  • 8:22 - 8:28
    و در نتیجه مردم در جوامع از اقدام کردن به
    تولید غذایی منع می شوند.
  • 8:29 - 8:31
    چیزی که Saladorama پیشنهاد می دهد، این
    است که
  • 8:32 - 8:37
    بگوییم "به پیش برو! شغلت را گسترش بده، از
    خاک شیمیایی استفاده نکن و بفروش!"
  • 8:37 - 8:39
    و ما به تولید کننده میگوییم، کاری که
    انجام می دهد خوب است،
  • 8:39 - 8:42
    و نه تنها برای آن خوب است، بلکه برای
    جامعه ی آن،
  • 8:42 - 8:45
    این نقطه ی کلیدی انگیزه ی ما است.
  • 8:45 - 8:48
    دینامیک اقتصاد داخلی در جوامع کم درآمد
  • 8:48 - 8:51
    نتایج بسیار مهمی دارد، که با تولید شغل
    شروع می شود.
  • 8:52 - 8:52
    وقتی این سرمایه در بین جوامع به چرخش
    در می آید،
  • 8:52 - 8:56
    خدمات داخلی و کیفیت زندگی بالا می رود
  • 8:56 - 9:00
    وقتی من از جامعه ی محلی خریداری می کنم،
  • 9:00 - 9:08
    من این شانس را به آن می دهم که پیشرفت کند،
  • 9:09 - 9:14
    که به من گزینه ی خرید و محصول بهتری را
    بدهد، که سرویس جدیدی را ارائه دهد...
  • 9:15 - 9:20
    همه چیز در میان جامعه کارکرد دارد و همه
    چیز با مفهوم است.
  • 9:20 - 9:22
    Saladorama یک کسب و کار اجتماعی است.
  • 9:22 - 9:29
    و این یعنی فکر کردن به پیشرفت جامعه،
    در همه ی سطوح،
  • 9:29 - 9:31
    در حالیکه همچنین سود ایجاد می کند.
  • 9:31 - 9:37
    اجازه دادن به تکامل این تحول در جوامع که
    که توسط کسب و کار خود تامین مالی می شود.
  • 9:37 - 9:41
    این موضوع تکامل یافته است و جمع آوری
    چیزهای مهم دیگر،
  • 9:41 - 9:45
    یکی از آنها این است که به تاثیرگذاری فکر
    کنیم و این اجازه می دهد از جمله به همه.
  • 9:45 - 9:51
    این می تواند شامل مشاغل بزرگ باشد، صنایع
    بزرگ که همچنین به تاثیراتشان فکر کنند که
  • 9:52 - 9:57
    آیا این از محصولات آنهاست یا سرویس هایی
    که در آینده تولید می کنند، جامعه را متحول
  • 9:57 - 10:05
    می کند. باور دارم که مشاغل اجتماعی به
    مشاغل تاثیر گذاری اجتماعی تکامل خواهد یافت
  • 10:05 - 10:08
    آنها کمپانیهای تاثیرگذاری اجتماعی
    خواهند شد،
  • 10:08 - 10:11
    که نه تنها مشتاق فروش محصولات هستند،
  • 10:12 - 10:20
    اما همچنین اینکه چگونه سرمایه به چرخش در
    می آید و تاثیر کار بر جامعه چیست.
  • 10:22 - 10:26
    این یعنی برنامه ریزی اقدامات با در فکر
    داشتن تاثیرات بالقوه ی آنها.
  • 10:26 - 10:30
    نه به وجود آوردن یک ایده تنها بر مبنای
    فرصت شغلی،
  • 10:30 - 10:32
    یا فقط برای باور کردن اینکه ممکن است سود
    تولید کند.
  • 10:32 - 10:36
    فکر کنید که این چه چیزی را ممکن است سبب
    شود و سپس شما به مرحله ی مدل کار می رسید.
  • 10:36 - 10:41
    به دلیل اینکه مدل کار، به عنوان نوآورانه
    یا سنت شکن،
  • 10:41 - 10:45
    بستگی به خرید و فروش دارد، همه چیز در آخر
    شبیه به هم است، خیلی تغییر نمی کند.
  • 10:45 - 11:02
    اما تاثیری که شما ایجاد می کنید، این
    جایی است که کار نوآورانه قرار دارد.
Title:
Hamilton Henrique: A Story of Food Revolution | DIF
Description:

more » « less
Video Language:
Portuguese, Brazilian
Team:
Ellen MacArthur Foundation
Project:
Films
Duration:
11:19

Persian subtitles

Revisions