برداشتن مانع زبان / تیم دونر / TEDxTeen
-
0:27 - 0:29حدود دو سال پیش
-
0:29 - 0:31گزارشی درباره من در نیویورک تایمز منتشر شد به نام
-
0:31 - 0:33«ماجراهای یک نوجوان چند زبانه،»
-
0:33 - 0:36که درباره اشتیاق من به آموختن زبان های خارجی بود.
-
0:36 - 0:38یعنی عادت خاص من.
-
0:38 - 0:40در اولین نگاه خیلی عالی بود.
-
0:40 - 0:43از این که زبان آموزی مورد توجه بیشتر قرار گرفته خوشحال بودم.
-
0:43 - 0:45همینطور از این که این عادت
-
0:45 - 0:46قرار نیست همیشه کیفیت منزوی کنننده داشته باشد،
-
0:46 - 0:50و از این که ناگهان مرا با مردم همه جای جهان
در ارتباط قرار داده بود. -
0:50 - 0:52با سپری کردن وقت بیشتر زیر توجه رسانه ها،
-
0:52 - 0:55تمرکز ماجرای من کم کم عوض شد.
-
0:56 - 0:59تا جایی که منی که همیشه علاقه داشتم درباره
چرایی و چگونگی حرف بزنم، -
0:59 - 1:02این که چرا زبان های خارجی یاد می گرفتم
و چطور این کار را می کردم، -
1:02 - 1:05در عوض تبدیل شده بودم به سیرک،
-
1:05 - 1:09سیرکی که شوهای رسانه ای می خواستند
زیادی احساساتی اش کنند. -
1:10 - 1:12مثلا چیزی شبیه این می شد،
-
1:12 - 1:15«سلام، امروز اینجا هستیم با تیموتی دونر ۱۷ ساله
-
1:15 - 1:17که به ۲۰ زبان حرف می زنه.
-
1:17 - 1:18نه، ببخشید،
-
1:18 - 1:21در واقع می تونه شما را به ۲۵ زبان تحقیر کنه
-
1:21 - 1:23و به ده زبان دیگر مسلطه.
-
1:23 - 1:26تیم، چطوره به مخاطبان ما بگی «صبح بخیر
-
1:26 - 1:29و «متشکریم که بیننده ما هستید به زبان مسلمانها؟»
-
1:29 - 1:32(خنده حاضران)
-
1:33 - 1:35«....عربی.»
-
1:36 - 1:39(عربی)
-
1:40 - 1:41«عالیه تیم. حالا میشه ازت بخواهیم
-
1:41 - 1:43خودت را معرفی کنی و بگی
-
1:43 - 1:45«من به ۲۳ زبان تسلط دارم، به زبان آلمانی»
-
1:45 - 1:47«این حقیقت نداره، ولی...»
-
1:47 - 1:49«نه، نه، فقط به بینندگان بگو.»
-
1:49 - 1:52(آلمانی)
-
1:58 - 1:59«عالی. خب حالا چطوره که
-
1:59 - 2:01یک جمله بازی با تلفظ کلمات به چینی بگی؟»
-
2:01 - 2:02(خنده حاضران)
-
2:02 - 2:05«خب، میشه درباره زبان چینی صحبت کنیم،
-
2:05 - 2:08می دانید، آمریکایی های زیادی این روزها
چینی یاد می گیرند، -
2:08 - 2:10و به نظر من کار بسیار باارزشی است.»
-
2:10 - 2:12«نه، نه، نه. فقط یک عبارت با تلفظ دشوار بگو.»
-
2:12 - 2:13(خنده حاضران)
-
2:13 - 2:16(چینی)
-
2:18 - 2:20«چه پسری! چطوره که
-
2:20 - 2:22یک عبارت با تلفظ دشوار دیگه به چینی بگی؟»
-
2:22 - 2:23َ« ترجیح میدم این کارو نکنم، اما می دونین
-
2:23 - 2:25میتونیم درباره چین صحبت کنیم.»
-
2:25 - 2:28آدم با یادگرفتن یک زبان چیزهای زیادی بدست میاره.
-
2:28 - 2:30«ببخشید تیم، وقتمون تموم شده.»
-
2:30 - 2:31(خنده حاضران)
-
2:31 - 2:34(تشویق حاضران)
-
2:38 - 2:40«حالا چطوره که به شنوندگان ما
-
2:40 - 2:41به زبان ترکی خداحافظ بگی؟
-
2:41 - 2:42و اینجا دیگر کارمان تمام می شه.»
-
2:42 - 2:45«نشد که حرف درست و حسابی بزنیم.»
-
2:45 - 2:47«ترکی لطفا.»
-
2:47 - 2:52(ترکی)
-
2:52 - 2:53«چه پسری، نه؟
-
2:53 - 2:55حتما دخترها دنبالش هستند...
-
2:55 - 2:59(خنده حاضران)
-
2:59 - 3:01از جاتون تکان نخورید چون بعد از این در برنامه
-
3:01 - 3:03بولداگ اسکیت سوار و مایوپوش داریم.»
-
3:03 - 3:05(خنده حاضران)
-
3:05 - 3:11(تشویق حاضران)
-
3:11 - 3:14هر چقدر هم که مضحک بود،
-
3:14 - 3:16این مسئله دو مشکل عمده را مطرح کرد
-
3:16 - 3:18درباره نحوه پوشش رسانه ای که از من شد.
-
3:18 - 3:20از نظر شخصی،
-
3:20 - 3:24احساس می کردم که یادگیری زبان حالا دیگر نوعی وظیفه شده بود، تقریبا.
-
3:24 - 3:29وظیفه ای که ناگهان باید
خیلی شکل مرتب و منظمی به خود می گرفت. -
3:29 - 3:32چیزی که باید طبقه بندی و سازماندهی منطقی شود،
-
3:32 - 3:34و در یک عدد قاطع بیان شود.
-
3:34 - 3:35من به فلان تعداد زبان صحبت می کنم.
-
3:35 - 3:37من فلان تعداد زبان می دانم.
-
3:37 - 3:39برعکس چیزی که همیشه انجام داده بودم،
-
3:39 - 3:41یعنی صرف یاد گرفتن زبان به خاطر لذت بردن از آن.
-
3:41 - 3:43آموختن ارتباط با آدم ها،
-
3:43 - 3:44یادگرفتن فرهنگ های خارجی.
-
3:44 - 3:48و در تصویر بزرگتر، این وضع،
منزلت هدف از حرف زدن به یک زبان دیگر -
3:48 - 3:49یا دانستن یک زبان دیگر را، پایین آورده.
-
3:49 - 3:52حالا اگر بتوانم چیزی امروز در تداکس-نوجوانان
به شما عرضه کنم، -
3:52 - 3:54آن چیز این است که دانستن یک زبان
-
3:54 - 3:57فراتر از دانستن مشتی لغت از دیکشنری است.
-
3:57 - 3:58فراتر از این است که
-
3:58 - 4:00بتوانیم از کسی بپرسیم دستشویی کجاست،
-
4:00 - 4:02یا به کسی بگوییم ساعت چند است.
-
4:02 - 4:04اما، دارم از خودم جلو می زنم.
-
4:05 - 4:08برای آن دسته از افرادی که
با داستان من آشنا نیستند، -
4:08 - 4:11شاید خیلی از شماها در اینجا با کلمه «پالی گلات» (چندزبانه) آشنا نیستید،
-
4:11 - 4:13که خیلی کلمه عجیبی هم هست.
-
4:14 - 4:16من از اینجا شروع کردم.
-
4:17 - 4:20این بچه کوچولو من هستم، در سال ۲۰۰۱،
-
4:20 - 4:23و این آغاز سفر من در یادگیری زبان است.
-
4:23 - 4:24من در واقع یک کودک بازیگر بودم.
-
4:24 - 4:26قبل از آن که زبانی یاد بگیرم.
-
4:26 - 4:29و همیشه از نظر تقلید لهجه استعداد داشتم.
-
4:29 - 4:31و برای شرکت در آزمون آگهی های رادیویی
-
4:31 - 4:32یا تلویزیونی شرکت می کردم،
-
4:32 - 4:34و ادای آستین پاورز را در می آوردم،
-
4:34 - 4:36الان این کار را نمی کنم.
-
4:37 - 4:40(خنده حاضران)
-
4:40 - 4:41یا مثلا صدای
-
4:41 - 4:43آپو از سیمپسون ها را درمی آوردم.
-
4:43 - 4:45در واقع یک بار شد که در یک آزمون،
-
4:45 - 4:46رد شدم،
-
4:46 - 4:49چون از من خواستند تک زبانی مثل یک بچه کوچولو صحبت کنم،
-
4:49 - 4:52و من مثل دارث ویدر با لهجه فرانسوی حرف زدم.
-
4:52 - 4:53(خنده حاضران)
-
4:53 - 4:56اما این الفبا را یادم داد
-
4:56 - 4:58که چطور صداها را بشکنم،
-
4:58 - 5:00چطور یک لهجه خارجی به خودم بگیرم.،
-
5:00 - 5:01یا از الگوهای حرف زدن به زبانی دیگر پیروی کنم،
-
5:01 - 5:03و در واقع با آن زندگی کنم.
-
5:03 - 5:05حالا یک کمی بریم جلو،
-
5:05 - 5:07حالا کلاس سوم دبستان هستم،
-
5:07 - 5:09و تازه برای اولین بار زبان فرانسه را شروع کرده ام.
-
5:09 - 5:11اما شش ماه تا یک سال بعد،
-
5:11 - 5:12حتی دو سال بعد،
-
5:12 - 5:13نمی توانم با کسی حرف بزنم.
-
5:13 - 5:15فرانسه فقط اسم یک درس در مدرسه است.
-
5:15 - 5:17و با وجودی که می توانم اسم بعضی کلمات را بگویم
-
5:17 - 5:19مثل آرنج، استخوان زانو، بند کفش،
-
5:20 - 5:23نمی توانم با کسی روان صحبت کنم.
-
5:24 - 5:26یک کم بیشتر برویم جلو.
-
5:26 - 5:27کلاس هفتم، لاتین را شروع کردم.
-
5:27 - 5:29البته که لاتین یک زبان مرده است،
-
5:29 - 5:31و با یادگیری لاتین، آدم حقیقتا یاد می گیرد
-
5:31 - 5:32که چطور زبان را تجزیه کند،
-
5:32 - 5:34زبان را به مثابه یک سیستم نگاه کند همراه
-
5:34 - 5:36با قوانین، و برخی معماها.
-
5:36 - 5:37خب، عالی بود،
-
5:37 - 5:40ولی هنوز احساس نمی کردم که زبان آموزی به کار من بیاید.
-
5:40 - 5:43بیشتر برویم جلو.
-
5:43 - 5:44حدود ۱۳ ساله ام،
-
5:44 - 5:46و دوست دارم چیزهای بیشتری یاد بگیرم
-
5:46 - 5:47درباره مناقشه اسرائیل-فلسطین،
-
5:47 - 5:49برای همین شروع کردم به یادگرفتن عبری،
-
5:49 - 5:50نمی دانستم چه کنم.
-
5:50 - 5:53اصلا نمی دانستم که باید چه کار کنم،
-
5:53 - 5:54بنابراین شروع کردم به گوش کردن موسیقی رپ.
-
5:54 - 5:57شعر ترانه ها را حفظ می کردم و تکرار می کردم،
-
5:57 - 5:59و سعی می کردم با افراد عبری زبان حرف بزنم،
-
5:59 - 6:01هفته ای یک بار، ماهی یک بار،
-
6:01 - 6:04و متوجه شدم که به شکل تصاعدی،
-
6:03 - 6:05شروع کرده ام به فهم بیشتر و بیشتر.
-
6:05 - 6:07شبیه به کسی که زبان اصلی اش عبری باشد نبودم،
-
6:07 - 6:09نمی توانستم خیلی واضح حرف بزنم و
-
6:09 - 6:11قطعا دستور زبان را بلد نبودم.
-
6:11 - 6:13اما کاری را کرده بودم که هرگز در مدرسه نتوانستم،
-
6:13 - 6:16یعنی یادگرفتن اصول اولیه یک زبان
-
6:16 - 6:17به تنهایی.
-
6:17 - 6:19یک کمی بیشتر برویم جلو.
-
6:19 - 6:21در ۱۴ سالگی عربی حرف زدن را شروع کردم
-
6:21 - 6:23در برنامه تابستانی قبل از کلاس نهم.
-
6:23 - 6:24تابستان سال ۲۰۱۰.
-
6:24 - 6:26بعد از یک ماه متوجه شدم که
-
6:26 - 6:28می توانم بدون مشکل بخوانم و بنویسم.
-
6:28 - 6:30با اصول نوع رسمی زبان عربی آشنا شدم
-
6:30 - 6:32همینطور با یکی از یکی از لهجه های اصلی آن.
-
6:32 - 6:35و متوجه این حقیقت شدم که زبان آموزی می تواند
سرگرمی من باشد. -
6:35 - 6:40بالاخره ۲۴ مارس ۲۰۱۱ فرا رسید.
-
6:40 - 6:41من شدیدا به بی خوابی دچارم،
-
6:41 - 6:43و همینطور که زبان می خواندم
-
6:43 - 6:46با استفاده از کتاب های دستور زبان یا تماشای برنامه های تلویزیونی،
-
6:46 - 6:49و مثلا عربی یا عبری،
تبدیل شد به راهی برای متمرکز ساختن زمان. -
6:50 - 6:56آن شب، همانطور که خدا می داند تا ساعت چند بیدار بودم،
-
6:56 - 6:59عربی حرف زدم و صدایم را روی کامپیوترم ضبط کردم،
-
6:59 - 7:00رویش اسم گذاشتم،
-
7:00 - 7:01و روی یوتیوب آپلود کردم
-
7:01 - 7:03زیر عنوان، «تیم عربی صحبت می کند.»
-
7:03 - 7:05(عربی)
-
7:05 - 7:07فردایش همین کار را تکرار کردم،
-
7:07 - 7:08(عبری)
-
7:08 - 7:09تیم عبری صحبت می کند.
-
7:09 - 7:12کامنت ها که شروع به آمدن کردند، عالی بودند.
-
7:12 - 7:13مثلا نوشته بودند،
-
7:13 - 7:16«هیچ وقت یه آمریکایی که عربی حرف بزنه ندیده بودم.»
-
7:16 - 7:20(خنده حاضران)
-
7:20 - 7:22به نظر شما پرت که نمی گویند؟
-
7:23 - 7:25علاوه بر این، چیزهای دیگری هم دریافت می کردم
-
7:25 - 7:27«بهتره تلفظ فلان حرف رو تصحیح کنی.»
-
7:27 - 7:29یا «این کلمه اینجوری تلفظ میشه.»
-
7:29 - 7:31بنابراین، ناگهان زبان آموزی
-
7:31 - 7:33از کتاب خواندن به تنهایی
-
7:33 - 7:35یا صفحه کامپیوتر شخصی من
-
7:35 - 7:36به جهانی بزرگ وارد شد.
-
7:36 - 7:37بعد از این بود که دیگر گرفتار شدم.
-
7:37 - 7:41جامعه ای از افراد داشتم که
می توانستم با آن تعامل داشته باشم، -
7:41 - 7:43و در نهایت معلم یا شرکای مکالمه در اختیار داشتم
-
7:43 - 7:45برای هر زبانی که اراده می کردم.
-
7:45 - 7:48این جا یک ویدئوی کوتاه مونتاژ شده برایتان نمایش می دهم.
-
7:48 - 7:53ویدئو: (عربی) تقریبا 6 ماه پیش
شروع کردم به یادگرفتن عربی. -
7:54 - 7:57(اندونزیایی)
-
7:59 - 8:00این ماجرا شروع شد...یک، دو، سه، چهار...
-
8:01 - 8:03شاید چهار ماه پیش.
-
8:03 - 8:06(عبری) احساس می کنم
خواندن و نوشتن به عربی آسان تر است. -
8:07 - 8:10(اُجیبوه)
به نظر من اُجیبوه قطعا مشکل است! -
8:10 - 8:14(سواحیلی) ولی پریروز آمدم خانه.
-
8:15 - 8:18(پشتو) تلفظم چطوره؟
خیلی ممنون! -
8:19 - 8:22روز به خیر. خداحافظ!
-
8:24 - 8:28(تشویق حاضران)
-
8:28 - 8:30تیم دونر: این تبدیل شد به روش من
-
8:30 - 8:32در دستیابی و رسیدن به جهان.
-
8:32 - 8:34اما در حین این که داشتم
این زبان ها را یاد می گرفتم، -
8:34 - 8:35با موانعی برخورد کردم.
-
8:35 - 8:38اول، نمی دانستم چطور به خودم یاد بدهم.
-
8:38 - 8:40در واقع، مطمئنم اگر به بسیاری از شماها بگویند
-
8:40 - 8:42که تا ماه بعد باید پشتون یاد بگیرید،
-
8:42 - 8:43نمی دانید که باید چه کنید.
-
8:43 - 8:44پس شروع کردم به امتحان راه های مختلف.
-
8:44 - 8:46این یک راهش است.
-
8:46 - 8:49در کلاس زبان لاتین خوانده بودم که سیسرون
از چیزی صحبت کرده بود -
8:49 - 8:51به نام تکنیک «قصر حافظه.»
-
8:51 - 8:52یا همان «لوکوروم».
-
8:52 - 8:55که تکنیکی است که در آن آدم از تداعی استفاده می کند.
-
8:55 - 8:57مثلا فرض می کنیم می خواهید
-
8:57 - 8:58ده کلمه در یک فهرست را یاد بگیرید.
-
8:58 - 9:00هر کدام از آن کلمات را در نظر می گیرید
-
9:00 - 9:02و به جای حفظ کردنشان در جدول،
-
9:02 - 9:04آن ها را در حافظه محیطی و جهت یاب خود بگنجانید.
-
9:04 - 9:05به این ترتیب.
-
9:05 - 9:07این جا میدان یونیون است.
-
9:07 - 9:08مسیر هر روزه من است.
-
9:08 - 9:09اگر چشمم را ببندم
-
9:09 - 9:11می توانم کاملا شفاف تصورش کنم.
-
9:11 - 9:13تصور می کنم که دارم از میدان یونیون عبور می کنم،
-
9:13 - 9:16و هر نقطه ای از میدان را که در مغزم ایجاد رزونانس کند
-
9:16 - 9:18با یکی از آن کلمات شناسایی می کنم.
-
9:19 - 9:20الان نشانتان می دهم که چطوری.
-
9:20 - 9:22دارم از خیابان پارک راه می روم.
-
9:22 - 9:24به ژاپنی راه رفتن می شود «ایکو»
-
9:24 - 9:26کمی جلوتر، به راست می پیچم،
-
9:26 - 9:28روی پله ها می نشینم، که می شود «سوارو».
-
9:28 - 9:30درست در شمال آن نقطه مجسمه جرج واشنگتن است
-
9:30 - 9:32که قبلا فکر می کردم فواره است،
-
9:32 - 9:34پس کلمه اش می شود «نومو» یعنی نوشیدن.
-
9:34 - 9:36درست بعد از آن، درختی است که می شود قعطش کرد، یعنی «کیرو».
-
9:36 - 9:38اگر بخواهید به طرف شمال و کتابفروشی بارنز اند نوبل بروید
-
9:38 - 9:40می توانید آنجا بخوانید، یعنی «یومو».
-
9:40 - 9:43یا اگر گرسنه باشم و بخواهم به فلافل فروشی محبوبم بروم،
-
9:43 - 9:46یک بلاک به طرف غرب می روم، تا چیزی بخورم، یعنی «تابرو».
-
9:46 - 9:47یک کلمه جا انداختم؟
-
9:47 - 9:49عیبی ندارد. هشت تا از ده تا. بد نیست.
-
9:50 - 9:51متوجه شدم که اغلب اوقات
-
9:51 - 9:53با تجربه کردن این قبیل روش ها
-
9:53 - 9:56می شود زبان آموزی را
به تجربه ای فعل و انفعالی تبدیل کرد. -
9:56 - 9:59این روش باعث شد که حفظیاتم را بهبود دهم.
-
9:59 - 10:00و خیلی هم لذت بخش بود.
-
10:00 - 10:02شاید به نظر شما خوب نباشد.
-
10:02 - 10:03این هم یک روش دیگر است.
-
10:03 - 10:04خیلی از افراد از من می پرسند،
-
10:04 - 10:07با یادگیری همزمان این همه زبان،
-
10:07 - 10:08چطور آن ها را با هم قاطی نمی کنی؟
-
10:08 - 10:11یا این که چطور این همه لغت را یاد می گیری؟
-
10:11 - 10:12تا معنی کلمه میز را به اسپانیایی یاد می گیرم و
-
10:12 - 10:15معنی کلمه کتاب از گوش دیگرم در می رود.
-
10:15 - 10:16کاری که من می کنم این است که
کلمات را یک جا در بر می گیرم. -
10:16 - 10:18مثلا
-
10:18 - 10:19این سه کلمه را به زبان اندونزیایی در نظر بگیرید.
-
10:19 - 10:22این ها جزو ۵۰ کلمه ای هستند که اول یاد گرفتم.
-
10:22 - 10:24کپالا، کابار، کانتور
-
10:24 - 10:26که از نظر واژگانی ربطی به هم ندارند.
-
10:26 - 10:29«کپالا» یعنی سر. «کابار» یعنی اخبار، و «کانتور» یعنی دفتر کار.
-
10:29 - 10:31اما همگی صوت مشابه دارند. «ک» و «آ».
درست است؟ -
10:31 - 10:32کاری که من می کنم،
-
10:32 - 10:35این است که کلمات با صدای مشابه را گروه بندی
و آن ها را حفظ می کنم. -
10:35 - 10:37پس وقتی که کلمه «کاپالا» را در زبان اندونزیایی می شنوم
-
10:37 - 10:40خودبه خود به کلمات «کابار» و «کانتور» فکر می کنم.
-
10:40 - 10:42در عربی هم همینطور، «اقتصاد»، «استقلال» و «سقوط».
-
10:42 - 10:44این سه کلمه بی ربط هستند.
-
10:44 - 10:46اولی یعنی اقتصاد، دومی یعنی استقلال و سومی سقوط.
-
10:46 - 10:49اما وقتی یکی را بشنوم،...
(خنده حاضران) -
10:49 - 10:51(خنده حاضران)
-
10:51 - 10:53بقیه را متبادر می کند
-
10:53 - 10:55در عبری هم به همین شکل.
-
10:55 - 10:56(عبری)
-
10:56 - 10:59با این که معنی این کلمات هست، برگشتن، به خاطر آوردن و درخشیدن.
-
10:59 - 11:01یا در فارسی که به هم مرتبط هستند.
-
11:01 - 11:03پس وقتی کلمه «پدر» را می شنوم،
-
11:03 - 11:04به معنی پدر،
-
11:04 - 11:06خود به خود به این کلمات فکر می کنم،
-
11:06 - 11:07مادر، برادر، دختر
-
11:07 - 11:09مادر، برادر، دختر
-
11:09 - 11:10خب این هم یک روش دیگر است،
-
11:10 - 11:13نمی گویم که شما را در یادگیری یک زبان روان می کند،
-
11:13 - 11:15اما یکی از روش های من
-
11:15 - 11:17در برداشتن موانع است.
-
11:17 - 11:19شاید بپرسید،
-
11:19 - 11:21هدف از این کار چیست؟
-
11:21 - 11:23چرا آدم باید پشتو یا اُجیبوه یاد بگیرد
-
11:23 - 11:24آن هم وقتی که در نیویورک زندگی می کند؟
-
11:24 - 11:27و این کار دلیلی دارد.
-
11:27 - 11:30در واقع، من تمام عمرم در نیویورک زندگی کرده ام
-
11:30 - 11:32و همیشه از تعداد زبان هایی که
-
11:32 - 11:34هر روز آدم می شنود، مغزم سوت می کشد.
-
11:34 - 11:37در خیابان که راه می روم،
بیلبوردهایی می بینم که رویشان چینی یا اسپانیولی نوشته شده. -
11:37 - 11:40کتاب فروشی های روسی می بینم، رستوران هندی و حمام ترکی.
-
11:40 - 11:42با وجود این تنوع زبانی،
-
11:42 - 11:44فرهنگ غالب آمریکایی
-
11:44 - 11:45همچنان یک زبانه است.
-
11:45 - 11:47و گر معتقدید که این صحت ندارد،
-
11:47 - 11:50نگاه کنید به واکنش ها
به ویدئوی کوکاکولای سوپربال. -
11:51 - 11:55من هر چه بیشتر در زبان آموزی غرق شدم،
-
11:55 - 11:57متوجه شدم که حلقه اجتماعی خودم را دارم
-
11:57 - 11:59شامل کسانی که اینجا در نیویورک زبان آموزند.
-
11:59 - 12:00می روم به بخش های دیگر نیویورک،
-
12:00 - 12:02و در جستجوی کلمه بهتر، خودم را غرق می کنم.
-
12:02 - 12:04سعی می کنم تمام روز با آدم ها حرف بزنم،
-
12:04 - 12:05نظراتشان را درباره چیزهای مختلف بپرسم،
-
12:05 - 12:07و چیزهای جدیدی که یاد گرفته ام را استفاده کنم.
-
12:07 - 12:10ویدئو: (روسی) اسم شما چیه؟
-
12:10 - 12:11ناتان.
-روزبخیر. -
12:11 - 12:12اسم شما چیه؟
-
12:12 - 12:14تیم هستم.
-
12:14 - 12:16از دیدنتون خوشحالم.
-
12:16 - 12:17من هم از دیدنتون خوشحالم.
-
12:17 - 12:18کجایی هستید؟
-
12:18 - 12:20(اردو) این کتاب نوشته
-
12:20 - 12:22قدرت الله شهاب است.
-
12:24 - 12:26نویست یعنی چه؟
-
12:26 - 12:29یعنی نویسنده نوشته...
-
12:31 - 12:33آهان، خود نوشت
-
12:33 - 12:35مثل همان خودنوشت در فارسی!
-
12:35 - 12:37شاید آدم مجبور شود از زبان انگلیسی زیاد استفاده کند،
-
12:37 - 12:38شاید آدم واقعا
-
12:38 - 12:40آنقدر خوب حرف نزند،
-
12:40 - 12:42اما نکته اینجاست که آدم می رود بیرون
-
12:42 - 12:44و در معرض فضا و آدم ها قرار می گیرد.
-
12:44 - 12:45من آنقدرها اردو خوب بلد نیستم،
-
12:45 - 12:47و این مکالمه خیلی دست و پا چلفتی بود،
-
12:47 - 12:50اما با این همه،
یک کلمه جدید یاد گرفتم: «خودنوشت». -
12:50 - 12:52که هرگز فراموشش نمی کنم.
-
12:52 - 12:54خب، مکن است دوباره بپرسید،
-
12:54 - 12:56که چی؟
-
12:56 - 12:57و من همیشه خیلی سعی کرده ام
برای افراد توضیح دهم -
12:57 - 12:59انگیزه هایم چیست،
-
12:59 - 13:01ولی اغلب احساس می کنم این گفته
از نلسون ماندلا -
13:01 - 13:03بهترین توضیح است.
-
13:03 - 13:06«اگر با کسی به زبانی حرف بزنی که می فهمد،
-
13:06 - 13:07آن حرف توکله اش فرو می ره.
-
13:07 - 13:10اگر با کسی به زبان خودش حرف بزنی،
به قلبش نفوذ می کند.» -
13:10 - 13:11من متوجه شدم که
-
13:11 - 13:13ارتباط فوق العاده ای وجود دارد،
-
13:13 - 13:14بین زبان و فرهنگ،
-
13:14 - 13:16زبان و اندیشه.
-
13:16 - 13:19و راستش را بگویم، مثلا اگر بخواهید فارسی یاد بگیرید،
-
13:19 - 13:22دیکشنری را برمی دارید و می گویید: «بلدم بگویم «متشکرم.»
-
13:22 - 13:24بلدم بگویم «این چند است؟»
-
13:24 - 13:26و بلدم بگویم «خداحافظ.»
-
13:26 - 13:27اوه، من فارسی حرف می زنم.»
-
13:27 - 13:29احتمالا نه، بیایید نگاهی بیاندازیم.
-
13:29 - 13:32در واقع، اگر شما بخواهید از یک کتاب فروشی ایرانی چیزی بخرید،
-
13:32 - 13:34از کسی می پرسید، «این چنده؟»
-
13:34 - 13:36معمولا طرف جواب می دهد،
-
13:36 - 13:37«قابلی نداره.»
-
13:37 - 13:39که یعنی «ارزشی نداره.»
-
13:39 - 13:40(خنده حاضران)
-
13:40 - 13:43این کار که در فرهنگ مردم عجین شده
«تعارف» نام دارد، -
13:43 - 13:45که در آن دو نفری که حرف می زنند،
-
13:45 - 13:48هر دو تلاش می کنند از دیگری فروتن تر باشند.
-
13:48 - 13:49پس وقتی می خواهم کتاب بخرم،
-
13:49 - 13:52بی ادبانه است اگر طرف بگوید «قیمتش پنج دلار می شه».
-
13:52 - 13:54باید بگوید «قابلی نداره، خواهش می کنم.»
-
13:54 - 13:56چقدر خوش تیپ هستین، چقدر بااستعداد،
-
13:56 - 13:57(خنده حاضران)
-
13:57 - 13:59مال خودت، اصلا حرف پول را نزن.»
-
13:59 - 14:01(خنده حاضران)
-
14:01 - 14:04یا ممکن است چیزی شبیه این عبارت را بشنوید:
-
14:04 - 14:06اگر بخواهید از کسی تشکر کنید،
-
14:06 - 14:08یا مراتب قدردانی خودتان را نشان دهید،
-
14:08 - 14:09یا بگویید «از دیدنتون خوشحالم»،
-
14:09 - 14:12می توانم بگویم، «خب، بلدم به فارسی بگویم متشکرم.
-
14:12 - 14:14پس فارسی بلدم.»
شاید به اندازه کافی بلد نیستید. -
14:14 - 14:17وقتی با ایرانی ها حرف می زنم، این عبارت را زیاد می شنوم،
-
14:17 - 14:18«قربانت برم.»
-
14:18 - 14:19که معنی لغوی اش می شود،
-
14:19 - 14:23الهی جانم را برایت بدهم.»
(خنده حاضران) -
14:23 - 14:25باز می گویم، این خیلی شاعرانه است
-
14:25 - 14:27شاید بگویید ملودراماتیک است.
-
14:28 - 14:32اما این همان چیزی است که آدم باید
برای درکش، فرهنگ را بفهمد. -
14:33 - 14:34نمی خواهم مبالغه کنم،
-
14:34 - 14:37چون، فکرش را بکنید، ما در انگلیسی هم
عین همین ها را داریم. -
14:37 - 14:39اگر از کسی بپرسید «چطوری؟»
-
14:39 - 14:40انتظار دارید چه بشنوید؟
-
14:40 - 14:41«خوبم.»
-
14:41 - 14:43اگر جواب دیگری بدهید،
من علاقه ای به شنیدنش ندارم. -
14:43 - 14:45(خنده حاضران)
-
14:45 - 14:46اما در هر صورت این کار را می کنیم.
-
14:46 - 14:47می گوییم «خدا پشت و پناهت.»
-
14:47 - 14:50حتی اگر هیچ بعد دینی و مذهبی وجود نداشته باشد،
-
14:50 - 14:52وقتی کسی عطسه می کند. درست است؟
-
14:52 - 14:54جالب است که ما فکر می کنیم
-
14:54 - 14:56بیشتر زبان شناسان معتقدند
-
14:56 - 14:59زبان به شکل ذاتی بر طرز فکر آدم تاثیر نمی گذارد.
-
14:59 - 15:01درست. هیچ زبانی نیست که باعث شود
شما تبدیل به نابغه ریاضی شوید. -
15:01 - 15:03هیچ زبانی نیست که
-
15:03 - 15:06فهم مسئله های منطقی را غیرممکن کند.
-
15:06 - 15:08اما زبان و فرهنگ رابطه واقعی دارند.
-
15:08 - 15:10زبان می تواند چیزهایی زیادی را به آدم بگوید
-
15:10 - 15:12درباره طرز فکر فرهنگی یک نفر.
-
15:12 - 15:13و در واقع روی کره زمین،
-
15:13 - 15:16هر دو هفته، یک زبان می میرد.
-
15:16 - 15:18و هیچ آدم دیگری به آن تکلم نمی کند.
-
15:18 - 15:20به خاطر جنگ، قحطی،
-
15:20 - 15:22خیلی اوقات فقط به خاطر جذب شدن در جامعه دیگر.
-
15:22 - 15:24شاید برای من آسان تر باشد
که به زبان روستایم حرف نزنم -
15:24 - 15:26ولی در عوض، مثلا عربی حرف بزنم.
-
15:26 - 15:29یا شاید از قبیله ای در آمازون باشم،
-
15:29 - 15:30زیستگاهم نابود شده،
-
15:30 - 15:33و منطقی تر این است که زبان پرتغالی یاد بگیرم
-
15:33 - 15:35و فرهنگم را از دست بدهم.
-
15:35 - 15:36فکرش را بکنید.
-
15:36 - 15:38دو ماه دیگر اول آوریل است.
-
15:38 - 15:40برای خیلی از شما ممکن است که این تاریخ
پر از استرس باشد -
15:40 - 15:42چون یا تاریخ تحویل مقاله دانشگاهی تان است،
-
15:42 - 15:43یا زمان پرداخت کرایه خانه.
-
15:43 - 15:45اما برای دو گروه از افراد
در سرتاسر جهان، -
15:45 - 15:48برای دو فرهنگ، این تاریخ به معنای
مرگ زبانشان است. -
15:48 - 15:51مرگ افسانه ها، تاریخ و فرهنگ فولکورشان.
-
15:51 - 15:52مرگ فهمشان از جهان است.
-
15:52 - 15:55حالا این که شما زبان اسپانیایی تان را تقویت می کنید،
-
15:55 - 15:56و به کلاس زبان ژاپنی می روید،
-
15:56 - 15:59مرگ زبان را متوقف نمی کند.
-
15:59 - 16:03اما این تلاش ها باعث می شود که شما
فکرتان را به این ایده باز کنید -
16:03 - 16:06که زبان در ذات خود،
-
16:06 - 16:09نماینده یک دیدگاه فرهنگی جهانی است.
-
16:09 - 16:11و آنچه که امروز در این جلسه TEDxTeen
شاید به شما عرضه کنم -
16:11 - 16:13این است:
-
16:13 - 16:15می توان به آسانی کلمات را ترجمه کرد
-
16:15 - 16:17اما معنا و مفهموم را به آسانی نمی توان ترجمه کرد.
-
16:17 - 16:18متشکرم
-
16:18 - 16:20(تشویق حاضران)
- Title:
- برداشتن مانع زبان / تیم دونر / TEDxTeen
- Description:
-
تیموتی دونر، نوجوان ۱۷ ساله چندزبانه، در این سخنرانی ما را به سفر زبان آموزی خود می برد، از ماجراهایش با رسانه ها می گوید و نکات عمده ای را با ما در میان می گذارد که به او کمک کرد موانع زبان آموزی را از جلوی پای خود بردارد. او ما را تشویق می کند که تنها به یادگیری زبان جدید بسنده نکنیم، بلکه فرهنگ پشت آن زبان را نیز فرا گیریم.
- Video Language:
- English
- Team:
- closed TED
- Project:
- TEDxTalks
- Duration:
- 16:27
b a edited Persian subtitles for Breaking the language barrier | Tim Doner | TEDxTeen | ||
b a edited Persian subtitles for Breaking the language barrier | Tim Doner | TEDxTeen | ||
b a edited Persian subtitles for Breaking the language barrier | Tim Doner | TEDxTeen | ||
b a approved Persian subtitles for Breaking the language barrier | Tim Doner | TEDxTeen | ||
Leila Ataei accepted Persian subtitles for Breaking the language barrier | Tim Doner | TEDxTeen | ||
Leila Ataei edited Persian subtitles for Breaking the language barrier | Tim Doner | TEDxTeen | ||
Leila Ataei edited Persian subtitles for Breaking the language barrier | Tim Doner | TEDxTeen | ||
Maryam Manzoori edited Persian subtitles for Breaking the language barrier | Tim Doner | TEDxTeen |