صبحت از عشق به شیوه ای بهتر
-
0:01 - 0:05بسیار خب، امروز میخوام
دربارهی «عشق» صحبت کنم -
0:05 - 0:06و به ویژه،
-
0:06 - 0:10میخوام درباره چگونه صحبت کردن ما
راجع به عشق و اشکال آن صحبت کنم. -
0:11 - 0:14اغلب ما احتمالا چندین بارعاشق شدیم
-
0:14 - 0:16در طول زندگیهامون
-
0:16 - 0:20در زبان انگلیسی، اصطلاح «در عشق افتادن»
(falling in Love) -
0:20 - 0:24واقعا همون چیزیه که در رابطه با
این تجربه مد نظرمون هست. -
0:24 - 0:25شما رو نمیدونم،
-
0:25 - 0:27اما تصور من در رابطه با این اصطلاح،
-
0:27 - 0:30یه تصویر کارتونیه...
-
0:30 - 0:31که یه مرد
-
0:31 - 0:33داره تو پیاده رو راه میره،
-
0:33 - 0:36و بدون این که متوجه بشه، از بالای یک
چاه فاضلاب عبور میکنه، -
0:36 - 0:40و کلهپا میشه توی فاضلاب پایین.
-
0:40 - 0:45من به این شیوه تصور میکنم
چون که «افتادن»، «پریدن» نیست. -
0:45 - 0:47«افتادن» تصادفیه،
-
0:47 - 0:49غیرقابل کنترله.
-
0:49 - 0:52چیزیه که بدون موافقت ما اتفاق میافته.
-
0:52 - 0:53و این...
-
0:54 - 0:57این شیوه اصلی صحبت ما، درباره
آغاز یک رابطهی جدید است. -
0:58 - 1:02من نویسنده و همچنین
معلم زبان انگلیسی هستم، -
1:02 - 1:04یعنی من دربارهی کلمات
برای کسب درآمد فکر میکنم. -
1:04 - 1:09میتونم بگم که بابت بحث درباره این که
زبان ما ایراد داره پول میگیرم، -
1:09 - 1:13و میخوام بگم که خیلی از
اصطلاحاتی که ما استفاده میکنیم، -
1:13 - 1:14تا درباره عشق صحبت کنیم...
-
1:14 - 1:16شاید حتی بیشتر اونها...
-
1:16 - 1:18یک ایراد و مشکل هستن.
-
1:19 - 1:22ما «در دام عشق میافتیم.»
-
1:22 - 1:23ما ضربه میخوریم.
-
1:23 - 1:25میشکنیم.
-
1:25 - 1:27مبهوت میشیم.
-
1:27 - 1:30در آتش عشق میسوزیم.
-
1:30 - 1:32عشق ما رو دیوونه میکنه،
-
1:32 - 1:33و ما رو مریض میکنه.
-
1:34 - 1:35قلبهامون درد میگیره،
-
1:35 - 1:37و بعد میشکنه...
-
1:38 - 1:41پس استعارههای ما درباره
تجربه عاشق کسی شدن -
1:41 - 1:45برابر با خشونت شدید و بیماری است.
-
1:45 - 1:46(خندهی حضار)
-
1:47 - 1:48همین طوره.
-
1:48 - 1:50و اونها ما رو تبدیل به قربانیان
-
1:50 - 1:54آیندهی غیرقابل پیش بینی و
شرایط غیرقابل اجتناب کردند. -
1:55 - 1:57یکی از موارد مورد علاقهی من
لغت «smitten» هست -
1:57 - 2:00که اسمِمفعولِ کلمهی «smite» هست.
-
2:00 - 2:03و وقتی که این کلمه رو
در دیکشنری پیدا کنید، -
2:03 - 2:04(خندهی حضار)
-
2:04 - 2:09میتونید ببینید که هم به عنوان «رنج شدید»
-
2:09 - 2:13و هم به عنوان
«به شدت عاشق بودن» تعریف شده. -
2:14 - 2:17من تمایل دارم با کلمهی "smite" که
زمینهی محبوبی داره ارتباط برقرار کنم، -
2:17 - 2:20که همون کتاب عهد عتیق هست.
-
2:20 - 2:24تنها در کتاب «اکسودس» ۱۶ مورد
اشاره به این کلمه وجود داره -
2:24 - 2:29که کلمهایه که انجیل از اون برای انتقام
یک خدای عصبانی استفاده میکنه -
2:29 - 2:30(خندهی حضار)
-
2:30 - 2:33و ما داریم از همان کلمهای برای
صحبت درباره عشق استفاده میکنیم -
2:33 - 2:36که برای شرح توفان ملخ از آن استفاده شده.
-
2:36 - 2:36(خندهی حضار)
-
2:36 - 2:37درسته؟
-
2:37 - 2:39چی شد که اینجوری شد؟
-
2:40 - 2:44چطور ما به اینجا رسیدیم که عشق رو به
درد شدید و زجر کشین ربط بدیم؟ -
2:44 - 2:48و چرا ما دربارهی این تجربهی به ظاهر خوب،
-
2:48 - 2:50طوری حرف میزنیم که انگار قربانی هستیم؟
-
2:51 - 2:52اینها سوالات سختی هستند،
-
2:52 - 2:54اما من تئوریهایی دارم.
-
2:54 - 2:56برای فکر کردن به این موضوع،
-
2:56 - 2:58به طور خاص میخوام روی «استعاره» تمرکز کنم،
-
2:58 - 3:00که عشق رو به عنوان دیوانگی مطرح میکنه.
-
3:01 - 3:04وقتی اولش درباره
عشق رمانتیک تحقیق میکردم، -
3:04 - 3:07این استعارههای دیوانگی رو
همه جا پیدا میکردم. -
3:07 - 3:09تاریخ فرهنگ غرب،
-
3:09 - 3:13پر از زبانیه که عشق رو با
بیماری ذهنی برابر میدونه. -
3:13 - 3:15و اینها فقط چند مثال هستند.
-
3:15 - 3:17ویلیام شکسپیر:
-
3:17 - 3:18«عشق، صرفا دیوانگی است»
-
3:18 - 3:20از «همانطور که دوسش داری.»
-
3:20 - 3:21فردریک نیچه:
-
3:21 - 3:24«همیشه مقداری دیوانگی در عشق وجود دارد.»
-
3:25 - 3:28«منو با نگاه گرفتار کرد،
منو عاشق و دیوونه گرفتار کرد...» -
3:28 - 3:30(خندهی حضار)
-
3:30 - 3:32از فیلسوف مشهور، بیانسه نولز.
-
3:32 - 3:34(خندهی حضار)
-
3:35 - 3:38من برای اولین بار وقتی که
۲۰ سالم بود عاشق شدم، -
3:38 - 3:41و یک رابطه پر از پستی و بلندی
از همون ابتدا بود. -
3:41 - 3:45و یک مسیر طولانی از در سال های ابتدایی،
-
3:45 - 3:49برای من پر از اوجهای بالا
و پستیهای پایین بود. -
3:50 - 3:52من میتونم یک مورد خاص رو به یاد بیارم.
-
3:53 - 3:56من روی یک تخت در یک هتل ارزان قیمت
در آمریکای جنوبی نشسته بودم، -
3:56 - 4:00و کسی که عاشقش بودم رو
دیدم که از در رفت بیرون. -
4:00 - 4:02و دیروقت بود،
-
4:02 - 4:03تقریبا نیمهشب بود،
-
4:03 - 4:05سر شام بین ما یه جر و بحث شده بود،
-
4:05 - 4:07و وقتی که به اتاقمون برگشتیم،
-
4:07 - 4:11وسایلاشو پرت کرد توی کیف
و زد بیرون. -
4:11 - 4:14با این که دقیق خاطرم نیست که
بحثمون سر چی بود، -
4:14 - 4:18کاملا واضح یادمه که وقتی
اون میرفت چه احساسی داشتم. -
4:19 - 4:23۲۲ سالم بود و اولین باری بود که تو
یه کشور در حال توسعه بودم، -
4:23 - 4:26و کاملا تنها...
-
4:26 - 4:30یه هفنه به پروازم سمت خونه مونده بود،
-
4:30 - 4:32و اسم منطقهای رو که داخلش بودم میدونستم،
-
4:32 - 4:36و اسم شهری رو که باید برای پرواز می رفتم،
-
4:36 - 4:39اما اصلا نمیدونستم که چجوری باید برم.
-
4:40 - 4:43هیچ کتاب راهنمایی نداشتم و
پول کمی همراهم بود، -
4:43 - 4:45و اسپانیایی بلد نبودم.
-
4:46 - 4:48یه فرد ماجراجوتر از من
-
4:48 - 4:50شاید اینو به چشم یک فرصت ببینه،
-
4:50 - 4:52اما من خشکم زد.
-
4:52 - 4:54همونجا نشستم.
-
4:55 - 4:57و بعد زدم زیر گریه.
-
4:57 - 5:00اما با وجود دستپاچه شدنم،
-
5:00 - 5:02یه ندایی درونم گفت:
-
5:02 - 5:05«وای، خیلی دراماتیک بود.
-
5:05 - 5:08حتما عشق همینه و من
عاشقی رو درست انجام دادم.» -
5:08 - 5:09(خندهی حضار)
-
5:09 - 5:14چون یه قسمتی از وجودم می خواست
که بدبختی رو در عشق حس کنه. -
5:14 - 5:18الان خیلی به نظرم عجیب میاد،
اما در ۲۲ سالگی، -
5:18 - 5:21من به تجربههای درماتیک اشتیاق داشتم،
-
5:21 - 5:26ور در اون لحظه، من غیرمنطقی، کنجکاو
و شوکه بودم، -
5:26 - 5:27و عجیبه که،
-
5:27 - 5:31فکر میکردم دارم احساساتم رو توجیه میکنم
-
5:31 - 5:34برای کسی که ترکم کرد.
-
5:34 - 5:39فکر کنم که میخواستم تا حدودی دیوونه باشم،
-
5:39 - 5:43چون فکر میکردم عاشقی اینطوریه.
-
5:43 - 5:45این غافلگیر کننده نیست،
-
5:45 - 5:47با در نظر گرفتن این که در ویکیپدیا،
-
5:47 - 5:50۸ فیلم،
-
5:50 - 5:52۱۴ موزیک،
-
5:52 - 5:56۲ آلبوم و یک رمان،
با نام «عشق دیوانه» وجود داره. -
5:56 - 5:59حدود نیمساعت بعدش برگشت به اتاقمون،
-
5:59 - 6:00ما آشتی کردیم.
-
6:00 - 6:03یه هفته شاد رو با هم گذروندیم.
-
6:03 - 6:04و بعد، وقتی به خونه برگشتم،
-
6:04 - 6:09فکر کردم که «چقدر افتضاح و چقدر عالی بود.
-
6:10 - 6:13این باید یه داستان عشقی واقعی باشه.»
-
6:13 - 6:16از عشق اولم حس دیوانگی انتظار داشتم،
-
6:16 - 6:20و البته همینطورم شد.
-
6:20 - 6:22اما اینچنین عاشق کسی بودن...
-
6:22 - 6:26این که تمام وجودم به عشق اون وابسته بود...
-
6:26 - 6:28برام خیلی خوب نبود
-
6:28 - 6:29یا برای اون.
-
6:30 - 6:34اما احتمالا این تجربهی عشق،
اونقدرا هم غیرعادی نیست. -
6:34 - 6:38اکثر ما در ابتدای عشق رمانتیک
کمی دیوانگی داریم. -
6:39 - 6:43در واقع، تحقیقی هست که ثابت میکنه این
یه جورایی طبیعیه، -
6:43 - 6:45چون از جنبه عصبی شیمیایی،
-
6:45 - 6:51عشق رمانتیک و بیماری ذهنی
به راحتی تفکیک پذیر نیستند. -
6:51 - 6:52این حقیقته.
-
6:52 - 6:57این مطالعه در سال ۱۹۹۹ از
تست خون استفاده کرد -
6:57 - 7:00تا ثابت کنه مقدار سرتونین در عاشقای تازه
-
7:00 - 7:03خیلی شبیه مقدار سرتونین
-
7:03 - 7:06در افرادی بود که
اختلال وسواسی-اجباری داشتند. -
7:06 - 7:07(خندهی حضار)
-
7:07 - 7:10بله، و مقدار کم سرتونین
-
7:10 - 7:13به اختلال خلقی فصلی مربوط میشه
-
7:13 - 7:15و افسردگی.
-
7:16 - 7:18بنابراین شواهدی هست
-
7:18 - 7:22که عشق مرتبط با تغییراتی
در حالات و رفتارهای ماست. -
7:22 - 7:26و مطالعات دیگری وجود داره که تایید میکنه
-
7:26 - 7:30اکثر رابطهها اینگونه آغاز میشوند.
-
7:31 - 7:35پژوهشگران معتقدند که مقدار کم سرتونین
-
7:35 - 7:39با تفکر وسواسی درباره عشق، همبستگی داره،
-
7:39 - 7:43مثل اینه که کسی توی مغز شما چادر زده باشه،
-
7:43 - 7:46و بیشتر ما وقتی عاشق میشیم
این حس را پیدا می کنیم. -
7:46 - 7:49اما خبر خوب اینه که
همیشه انقدر طول نمیکشه- -
7:49 - 7:52معمولا از چند ماه گرفته تا چند سال.
-
7:53 - 7:56وقتی از سفرم به آمریکای جنوبی برگشتم،
-
7:56 - 8:00کلی وقت رو تنهایی در اتاقم گذروندم،
-
8:00 - 8:01ایمیلهایم رو چک کردم،
-
8:01 - 8:04نا امیدانه منتظر خبر شنیدن
از آدمی که عاشقش بودم. -
8:05 - 8:10نتیجه گرفتم که اگر دوستانم قادر
به درک وضعیت اسفبارم نیستند، -
8:10 - 8:12پس احتیاجی به دوستی با اونها نداشتم،
-
8:12 - 8:14پس از وقت گذروندن با بیشترشون دست کشیدم.
-
8:14 - 8:19و اون سال احتمالا غمگین ترین
سال عمرم بود. -
8:19 - 8:23اما فکر کنم بیشتر این حس رو داشتم
که باید بدبخت باشم -
8:24 - 8:26چون اگر میتونستم بدبختم باشم
-
8:26 - 8:28پس ثابت میکردم که چقدر عاشقش بودم.
-
8:28 - 8:30و اگر این رو ثابت میکردم
-
8:30 - 8:33آخرش بهم میرسیدیم.
-
8:34 - 8:36این دیوانگیه محض است،
-
8:36 - 8:39چون هیچ قاعده کیهانی نیست
-
8:39 - 8:42که بگه رنج کشیدن عظیم
پاداشی عظیم رو به دنبال داره، -
8:42 - 8:47اما از عشق جوری حرف می زنیم
که انگار این حقیقته. -
8:47 - 8:51تجربه ما از عشق هم فرهنگیه
و هم زیست شناسیه. -
8:52 - 8:54زیست شناسی ما میگه که عشق خوبه
-
8:54 - 8:57از طریق فعال کردن
این مدارهای جایزه در مغز ما، -
8:57 - 9:02و به ما میگه که عشق دردناکه
وقتی که دعوا یا جدایی رخ میده، -
9:02 - 9:05و اون پاداش مواد شیمیایی عصبی کم شده.
-
9:05 - 9:08و در واقع-- و شاید این رو شنیده باشید--
-
9:08 - 9:09از نظر عصبی شیمیایی،
-
9:09 - 9:14گذروندن پروسه جدایی خیلی شبیه
کنار گذاشتن کوکایین میمونه، -
9:14 - 9:16که رسیدن به این حقیقت
برام آرامش بخش بود. -
9:16 - 9:16(خنده)
-
9:17 - 9:20و بعد فرهنگ ما از زبان استفاده میکنه
-
9:20 - 9:23تا این ایده ها رو درباره عشق
شکل بده و تقویت کنه. -
9:23 - 9:25در این مورد، ما درباره استعاره ها
درباره درد و اعتیاد -
9:25 - 9:28و دیوانگی حرف میزنیم.
-
9:28 - 9:30یکجور حلقه باز خوردی جالبه.
-
9:30 - 9:34عشق قویه و بعضی وقتها دردناک،
-
9:34 - 9:37و ما این رو در قالب کلمات
و داستانها ابراز میکنیم، -
9:37 - 9:40اما کلمات و داستانها ما رو آماده میکنند
-
9:40 - 9:44که از عشق انتظار قدرت
و دردناکی رو داشته باشیم. -
9:44 - 9:48آنچه برایم جالبه اینه که
همه اینها در فرهنگی رخ میده -
9:48 - 9:51که تک همسری مادام العمر رو ارزش میدونه.
-
9:51 - 9:53بنظر میرسه که ما هر دو رو میخوایم:
-
9:53 - 9:56عشقی رو میخوایم که حس دیوانگی رو بده،
-
9:56 - 9:59و از سوی دیگه یک عمر هم ادامه پیدا کنه.
-
10:00 - 10:01واقعا وحشتناکه.
-
10:01 - 10:03(خنده)
-
10:04 - 10:05برای آشتی با این،
-
10:05 - 10:10لازمه که یا این فرهنگ یا
توقعاتمون رو تغییر بدیم. -
10:11 - 10:15تصور کنید کمتر در عشق
منفعل بودیم. -
10:16 - 10:20بی محاباتر، روشنفکرتر و بخشنده تر بودیم
-
10:20 - 10:23و بجای به دام افتادن در عشق
-
10:23 - 10:26وارد اون میشدیم.
-
10:26 - 10:28می دونم که توقع زیادیه
-
10:28 - 10:32اما من اولین نفری نیستم
که این پیشنهاد رو میده. -
10:33 - 10:36در کتابشون، « استعاره هایی که
با آنها زندگی میکنیم،» -
10:36 - 10:41اثر جرج لاکوف و مارک جانس زبان شناس،
راه حل واقعا جالبی برای این دوراهی -
10:41 - 10:42پیشنهاد میشه،
-
10:42 - 10:46که همان تغییر استعاره هاست.
-
10:46 - 10:50آنها تاکید دارند که ما واقعا طریقی که
دنیا رو تجربه می کنیم رو شکل می دیم، -
10:51 - 10:55و این که آنها میتونن حتی بعنوان راهنمایی
برای اعمال آینده مون عمل کنند، -
10:55 - 10:57از جمله پیشگوییهای محقق کننده.
-
10:57 - 11:01جانسون و لاکوف استعاره جدیدی
رو برای عشق پیشنهاد میکنند: -
11:02 - 11:05عشق بعنوان یک اثرمشترک هنری.
-
11:05 - 11:09من این طرز فکر درباره عشق
رو واقعا دوست دارم. -
11:09 - 11:13زبان شناسها از استعارههایی میگن
که معنای وقف شدگی دارن، -
11:13 - 11:16که لزوما روشی برای لحاظ کردن
همه پیامدهای اون -
11:16 - 11:19یا ایده هایی هست که
در یک استعاره وجود داره. -
11:19 - 11:22و جانسون و لاکوف درباره هر چیزی
که در مساعی برای -
11:22 - 11:25اثر هنری لازمه صحبت می کنند:
-
11:25 - 11:30تلاش، مصالحه، صبوری و اهداف مشترک.
-
11:30 - 11:33این ایده ها بخوبی با سرمایه گذاری
فرهنگی ما در تعهد عاشقانه -
11:34 - 11:36طولانی مدت همخوانی داره،
-
11:36 - 11:39اما در رابطه با دیگر نوع رابطه ها هم
جواب میدن-- -
11:40 - 11:46کوتاه مدت، معمولی، چند مهری،
چند همسری، بدون عمل جنسی-- -
11:46 - 11:50چون این استعاره ایده های پیچیده تری رو
در تجربه برای دوست داشتن کسی -
11:50 - 11:52به ارمغان میاره.
-
11:53 - 11:57بنابراین اگر عشق اثر مشترک هنری باشه
-
11:57 - 12:01پس عشق یک تجربه زیبایی شناسیه.
-
12:02 - 12:04عشق غیرقابل پیشبینی است،
-
12:04 - 12:07عشق خلاقانه است،
-
12:07 - 12:11عشق مستلزم ارتباط و انضباط هست،
-
12:11 - 12:14مأیوس کننده است و از جنبه عاطفی پرتوقع.
-
12:15 - 12:19و عشق دربرگیرنده شادی و درد با هم است.
-
12:19 - 12:24در نهایت، هر تجربه عشقی
با دیگری تفاوت دارد. -
12:24 - 12:25وقتی جوانتر بودم،
-
12:25 - 12:30هرگز برام پیش نیومد که اجازه پیدا کنم
توقع بیشتری از عشق داشته باشم، -
12:30 - 12:35که فقط نباید هر آنچه از عشق بهم
ارائه میشد رو بپذیرم. -
12:35 - 12:39وقتی ژولیت در چهارده سالگی
برای بار اول رومئو رو می بینه-- -
12:39 - 12:42و ژولیت چهارده ساله نمی تونه با کسی که
-
12:42 - 12:45فقط چهار روز قبل دیده باشه
-
12:45 - 12:49احساس یأس یا عصبانیت نمی کنه.
-
12:49 - 12:50پس چی؟
-
12:50 - 12:52میخواد بمیره.
-
12:52 - 12:53درسته؟
-
12:53 - 12:56و برای تازه کرده حافظه تون
در این مرحله از نمایش، -
12:56 - 12:57پرده سه از پنج،
-
12:57 - 12:59رومئو نمرده.
-
13:00 - 13:01او زنده است،
-
13:01 - 13:02سالمه،
-
13:02 - 13:06فقط از شهر تبعید شده،
-
13:06 - 13:12کاملا درک می کنم که ورونای قرن ۱۶ام
به آمریکای شمالی معاصر شباهت نداره، -
13:12 - 13:15و با این حال وقتی این نمایش رو خوندم،
-
13:15 - 13:17حتی در سن ۱۴ سالگی هم
-
13:17 - 13:21رنج کشیدن ژولیت برام قابل فهم بود.
-
13:21 - 13:27به قاب کشیدن عشق به عنوان چیزی که من
اون روبا کسی که تحسینش می کنم خلق می کنم، -
13:27 - 13:29در عوض این که صرفا برام اتفاق افتاده باشه
-
13:29 - 13:32بدون رضایت یا کنترلی از طرف من
-
13:32 - 13:34نیروبخش است.
-
13:34 - 13:35هنوز دشواره.
-
13:35 - 13:41عشق هنوز میتونه بعضی روزها
دیوانه کننده یا مخرب باشه، -
13:41 - 13:44و وقتی واقعا احساس استیصال می کنم
-
13:44 - 13:45باید بخودم یادآوری کنم:
-
13:45 - 13:48شغلم در این رابطه حرف زدن با شریکم
-
13:48 - 13:52درباره چیزیه که میخوام با هم بسازیم.
-
13:52 - 13:55حتی این هم آسون نیست.
-
13:55 - 13:59اما از گزینه دیگر خیلی بهتره،
-
13:59 - 14:02که بیشتر حس دیوانگی میده.
-
14:03 - 14:09این نسخه از عشق درباره بردن و باختن توجه
مهر و محبت کسی نیست. -
14:09 - 14:12درعوض، مستلزم اعتماد شما به شریکتون
-
14:12 - 14:15و صحبت درباره چیزهاست
وقتی که اعتماد کردن به نظر دشوار میاد -
14:15 - 14:18که خیلی ساده به نظر می رسند،
-
14:18 - 14:23اما درواقع یکجور عمل انقلابی یا بنیادیه.
-
14:23 - 14:27این بخاطر اینه که شما دست از فکر کردن
به خود برداشتید و این که از این ابطه -
14:27 - 14:30چی بدست میارید یا از دست می دین
رو بیخیال شده -
14:30 - 14:35و شروع به فکر کردن به این می کنید
که چی برای ارائه دارید. -
14:35 - 14:38این نسخه از عشق به ما اجازه گفتن
چیزهایی مثل این را میده، -
14:38 - 14:44«که ما خیلی همکارهای خوبی نیستیم.
شاید این اصلا برای ما نباشه.» -
14:44 - 14:48یا « این رابطه کوتاه تر از آنچه
برنامه ریخته بودم طول کشید -
14:48 - 14:51اما هنوز هم یکجورهایی زیباست.»
-
14:51 - 14:54نکته زیبا درباره اثر مشترک هنری اینه
-
14:54 - 14:57که خود به خود نمیتونه نقاشی،
طراحی یا تراشیده بشه. -
14:57 - 15:01این نسخه از عشق به ما اجازه میده
تصمیم بگیریم که چطوری به نظر میرسه. -
15:01 - 15:02متشکرم.
-
15:02 - 15:04(تشویق)
- Title:
- صبحت از عشق به شیوه ای بهتر
- Speaker:
- مندی لن کاترون
- Description:
-
به دام عشق میافتیم. ضربه میخوریم، خُرد و مبهوت میشویم. از شور آن میسوزیم. عشق ما را دیوانه و بیمار میکند. قلبمان درد میگیرد، و سپس میشکند. به ادعای مندی لن کاترون نویسنده، صحبت از عشق با این شیوه تجربه ما از عشق را از اساس تغییر میدهد. در این سخنرانی کاترون برای همه آنهایی که در عشق احساس دیوانگی داشتند، استعاره متفاوتی از عشق را بازگو میکند که شاید ما را در یافتن شادی بیشتر - رنج کمتر - در آن یاری کند.
- Video Language:
- English
- Team:
- closed TED
- Project:
- TEDTalks
- Duration:
- 15:17
b a approved Persian subtitles for A better way to talk about love | ||
b a edited Persian subtitles for A better way to talk about love | ||
sadegh zabihi accepted Persian subtitles for A better way to talk about love | ||
sadegh zabihi edited Persian subtitles for A better way to talk about love | ||
sadegh zabihi edited Persian subtitles for A better way to talk about love | ||
Leila Ataei edited Persian subtitles for A better way to talk about love | ||
Leila Ataei edited Persian subtitles for A better way to talk about love | ||
Leila Ataei edited Persian subtitles for A better way to talk about love |