ارنستو سیرولی: می خواهید به کسی کمک کنید؟ ساکت باشید و گوش کنید!
-
0:01 - 0:05هرآنچه که من میکنم و هر کار حرفه ای که من انجام میدم،
-
0:05 - 0:09همه زندگی من، شکل گرفته از
-
0:09 - 0:15هفت سال کاری است که در جوانی در آفریقا کردم.
-
0:15 - 0:18از ۱۹۷۱ تا ۱۹۹۷.
-
0:18 - 0:22من جوان موندم اما جوان نیستم (خنده حضار)
-
0:22 - 0:27من در زامبیا، کنیا، ساحل عاج، الجزایر، سومالی کار کردم،
-
0:27 - 0:31در پروژه های همکاری فنی با کشورهای آفریقائی.
-
0:31 - 0:34برای یک موسسه غیردولتی ایتالیایی کار کردم،
-
0:34 - 0:40و هر پروژه ای که ما در آفریقا راه اندازی کردیم،
-
0:40 - 0:44شکست خورد.
-
0:44 - 0:48و من واقعا ناراحت بودم.
-
0:48 - 0:52در سن ۲۱ سالگی من فکرکردم که ما ایتالیایی ها آدمهای خوبی هستیم،
-
0:52 - 0:56و داریم کار خیر در افریقا انجام می دهیم.
-
0:56 - 1:03در عوض، هر چیزی که ما روش دست گذاشتیم، خرابش کردیم.
-
1:03 - 1:08پروژه اول ما، همان بود که باعث نوشتن کتاب اول من شد،
-
1:08 - 1:11"امواجی از رودخانه زامبزی"
-
1:11 - 1:13پروژه ای بود که ما ایتالیایی ها
-
1:13 - 1:19تصمیم گرقتیم به زامبیایی ها یاد بدیم که چطور کشت کنند.
-
1:19 - 1:23پس ما با دانه های ایتالیایی از راه رسیدیم در زامبیای جنوبی،
-
1:23 - 1:27در این دره بسیار زیبا،
-
1:27 - 1:30در امتداد رودخانه زامبزی،
-
1:30 - 1:34و به مردم محلی یاد دادیم که چطور گوجههای ایتالیایی کشت کنند،
-
1:34 - 1:37و کدو و غیره...
-
1:37 - 1:39و البته مردم محلی هیچ علاقه ای به این کار نداشتند،
-
1:39 - 1:42پس ما به آنها حقوق دادیم که بیاند و کار کنند،
-
1:42 - 1:46و بعضی وقتها آنها شاید میآمدند ( خنده حضار)
-
1:46 - 1:49و ما تعجب می کردیم که چرا مردم محلی،
-
1:49 - 1:52در چنین دره حاصل خیزی، کشاورزی نمی کنند.
-
1:52 - 1:55اما به جای اینکه از اونها بپرسیم که چرا چیزی کشت نمی کنند،
-
1:55 - 1:59ما خیلی راحت گفتیم "خدا رو شکر ما اینجائیم" (خنده حضار)
-
1:59 - 2:04"تا مردم زامبیا رو درست به موقع از گرسنگی نجات بدیم"
-
2:04 - 2:07و البته در آفریقا همه چیز خیلی خوب رشد می کند.
-
2:07 - 2:10ما گوجه فرنگی های فوق العاده ای کشت کردیم.
-
2:10 - 2:13در ایتالیا، یک گوجه به این اندازه بزرگ می شه، در زامبیا، به این اندازه.
-
2:13 - 2:16باورمان نمی شد. به زامبیایی ها می گفتیم،
-
2:16 - 2:19"ببینید کشاورزی چقدر راحته"
-
2:19 - 2:22وقتی گوجه ها رسیده و قرمز بودند،
-
2:22 - 2:25نیمه شب، ۲۰۰ اسب آبی از رودخانه آمدند
-
2:25 - 2:29و همه را خوردند (خنده حضار)
-
2:29 - 2:34و ما به زامبیایی ها گفتیم: خدای من، اسب آبی ها!
-
2:34 - 2:39و زامبیایی ها گفتند : بله برای همینه که ما اینجا کشاورزی نمی کنیم. (خنده حضار)
-
2:39 - 2:45"چرا به ما نگفتین؟" " شما هیچوقت نپرسیدید"
-
2:45 - 2:51فکر کردم فقط ما ایتالیایی ها هستیم که داریم در آفریقا اشتباه می کنیم،
-
2:51 - 2:53اما بعد دیدم آمریکایی ها چه می کردند،
-
2:53 - 2:56انگلیسی ها چه می کردند، فرانسوی ها چه می کردند،
-
2:56 - 2:59و بعد از اینه کار اونها رو دیدم،
-
2:59 - 3:02به پروژه خودمون در آفریقا افتخار کردم.
-
3:02 - 3:07حداقل ما اسب آبی ها رو سیر کردیم.
-
3:07 - 3:11(خنده حضار)
-
3:11 - 3:14باید مزخرفاتی را که ما به مردم آفریقا تحمیل کردیم،
-
3:14 - 3:16ببینید.
-
3:16 - 3:17می خواهید کتاب بخوانید،
-
3:17 - 3:22"کمک مرده" نوشته دامبیسا مویو، رو بخوانید،
-
3:22 - 3:25بانوی زامبیایی است که اقتصاد دان میباشد.
-
3:25 - 3:27کتاب در ۲۰۰۹ منتشر شد.
-
3:27 - 3:32ما کشورهای کمک کننده غربی دو تریلیون دلار آمریکا را در
-
3:32 - 3:37۵۰ سال گذشته به قاره آفریقا کمک کردیم.
-
3:37 - 3:41نمیخواهم در مورد ضرری که این پول داشته صحبت کنم.
-
3:41 - 3:43برید و کتاب رو بخوانید.
-
3:43 - 3:51از یک زن آفریقایی بشنوید که ما چه خراب کارهایی کردیم.
-
3:51 - 3:57ما غربی ها امپریالیست و استعمارگر هستیم،
-
3:57 - 4:01و فقط دو جور با مردم برخورد می کنیم:
-
4:01 - 4:05یا "پترونایز" می کنیم یا "پترنالیستیک" هستیم.
-
4:05 - 4:08هر دو کلمه از ریشه لاتین "پتر" هستند،
-
4:08 - 4:10که یعنی "پدر".
-
4:10 - 4:14اما این دو کلمه دو معنی مختلف دارند.
-
4:14 - 4:18پترنالیستیک یعنی من با هر کسی از فرهنگ دیگری مثل فرزندم
-
4:18 - 4:23رفتار می کنم. میگم " من تو رو خیلی دوست دارم"
-
4:23 - 4:28پترونایزینگ، یعنی من با هر کسی از فرهنگ دیگری مثل
-
4:28 - 4:30نوکرم رفتار میکنم.
-
4:30 - 4:36برای همینه که سفید پوست ها در آفریقا "بوانا" صدا می شن ، یعنی " رئیس".
-
4:36 - 4:40من کتابی خوندم که مثل سیلی توی صورتم خورد،
-
4:40 - 4:45"کوچک زیباست" نوشته شوماکر که گفت،
-
4:45 - 4:48از همه چیز مهمتر در توسعه اقتصادی اینه که،
-
4:48 - 4:52اگر مردم کمک نمی خوان، تنهاشون بزارید.
-
4:52 - 4:55این باید اصل اول کمک باشه.
-
4:55 - 4:59اولین اصل کمک، احترام گذاشتن است.
-
4:59 - 5:01امروز صبح، آقایی که این کنفرانس رو افتتاح کرد،
-
5:01 - 5:05گفت،
-
5:05 - 5:10میتوانید یک شهر رو تصور کنید که
-
5:10 - 5:13استعماری نو نیست؟
-
5:13 - 5:18وقتی ۲۷ ساله بودم، تصمیم گرقتم
-
5:18 - 5:22فقط به مردم پاسخ بدم،
-
5:22 - 5:26و سیستم " سازمان تسهیلات -Enterprise Facilitation," رو اختراع کردم.
-
5:26 - 5:30جایی که شما هیچ چیزی رو شروع نمیکنید،
-
5:30 - 5:34هیچ کسی رو تشویق نمیکنید، در عوض یک خدمتکار میشوید
-
5:34 - 5:37برای عشق محلی، برای مردم محلی،
-
5:37 - 5:42مردمی که آرزو دارند آدم بهتری بشوند.
-
5:42 - 5:46پس چه کار می کنید؟... ساکت میشوید.
-
5:46 - 5:50هیچ وقت با هیچ ایده ای به یک جامعه جدید نمیروید،
-
5:50 - 5:54و با مردم بومی رفت و آمد میکنید.
-
5:54 - 5:57ما در اداره کار نمیکنیم.
-
5:57 - 6:01ما در کافه ها ملاقات میکنیم. در پاب ملاقات میکنیم.
-
6:01 - 6:04تقریبا هیچ زیرساختی نداریم.
-
6:04 - 6:07وکاری که میکنیم اینه که دوست میشویم،
-
6:07 - 6:12و میبینیم که اون شخص چه کاری میخواهد بکند.
-
6:12 - 6:14مهمترین چیز علاقه است.
-
6:14 - 6:16شما میتوانید به یک نفر ایده بدهید،
-
6:16 - 6:18اما اگر اون شخص نمی خواهد انجامش بدهد،
-
6:18 - 6:21چه کار میتوانید بکنید؟
-
6:21 - 6:26علاقه ای که یک شخص برای رشد خودش دارد،
-
6:26 - 6:28مهمترین چیزه.
-
6:28 - 6:32علاقه ای که اون فرد برای رشد شخصیه خودش داره،
-
6:32 - 6:34مهمترین عامل هست.
-
6:34 - 6:37بعد ما کمکشون می کنیم که بروند و دانش آن موضوع را پیدا کنند،
-
6:37 - 6:42برای اینکه هیچ کس در دنیا نمیتواند به تنهایی موفق شود.
-
6:42 - 6:45شخصی که ایده داره، ممکنه دانش آن کار را نداشته باشه،
-
6:45 - 6:47اما دانش در دسترس هست.
-
6:47 - 6:51خیلی سال پیش من این ایده رو داشتم:
-
6:51 - 6:55چرا ما، برای یک بار هم که شده، به جای از راه رسیدن و
-
6:55 - 7:00به مردم گفتن که چه کار کنند، چرا فقط یک بار هم شده،
-
7:00 - 7:05به اونها گوش نمیدهیم؟ اما نه در جلسات رسمی.
-
7:05 - 7:10اجازه بدید من یک رازی رو به شما بگویم.
-
7:10 - 7:14یک مشکلی در این جلسات رسمی هست.
-
7:14 - 7:18کارآفرین ها هیچ وقت نمیایند،
-
7:18 - 7:21و هیچ وقت در یک جلسه رسمی، به شما نمیگویند که
-
7:21 - 7:25با پولشان چه کار می خواهند بکنند،
-
7:25 - 7:28یا چه فرصتی رو شناسائی کردند.
-
7:28 - 7:33برنامه ریزی کردن این نقطه کور رو داره.
-
7:33 - 7:38اینجوری باهوشترین مردم جامعه رو حتی نمیشناسید،
-
7:38 - 7:45برای اینکه اونها به جلسات عمومی نمیآیند.
-
7:45 - 7:49کاری که ما می کنیم اینه که، یک به یک کار میکنیم.
-
7:49 - 7:51و برای این، باید زیرساختی تهیه کنید،
-
7:51 - 7:54که وجود نداره.
-
7:54 - 7:56باید یک حرفه جدید خلق کنید.
-
7:56 - 8:02حرفه جدید مثل دکتر خانواده ست برای تجارت.
-
8:02 - 8:05دکتر خانواده تجارت که
-
8:05 - 8:09در خانه خودتون با شما ملاقات میکند در میز آشپزخانه خودتون، در کافه،
-
8:09 - 8:13و کمک میکند که منابعی رو پیدا کنید که
-
8:13 - 8:15عشق و علاقه خودتون رو به درآمد تبدیل کنید.
-
8:15 - 8:20من این طرح رو در اسپرنس در غرب استرالیا امتحان کردم.
-
8:20 - 8:23اون موقع داشتم دکترا می گرقتم،
-
8:23 - 8:27سعی میکردم از این مزخرفات "پترونایزینگ" فاصله بگیرم،
-
8:27 - 8:31همان که ما از راه میرسیم و میگویم چه کار کنید.
-
8:31 - 8:35پس کاری که همان سال اول در اسپرنس انجام دادم ،
-
8:35 - 8:40این بود که در خیابانها راه بروم، و در عرض ۳ روز
-
8:40 - 8:43من مشتری اولم رو داشتم، و به این اولین نفر کمک کردم
-
8:43 - 8:47یک نیوزیلندی که داشت ماهی در گاراژ دود میداد،
-
8:47 - 8:51کمکش کردم که ماهی رو به یک رستوران در پرث بفروشه،
-
8:51 - 8:54و بعد ماهی گیرها اومدن و گفتند،
-
8:54 - 8:57"تو همونی که به نیوزیلندیه کمک کردی؟ به ما هم کمک میکنی؟"
-
8:57 - 9:00و به این پنج ماهی گیر کمک کردم تا با هم کار کنند و
-
9:00 - 9:04ماهی تونا رو به جای فروختن به کارخانه کنسروسازی در شهر آلبانی به قیمت کیلوئی ۶۰ سنت،
-
9:04 - 9:08راهی پیدا کردیم که
-
9:08 - 9:13ماهی ها رو به ژاپن برای سوشی به قیمت کیلوئی ۱۵ دلار بفرستند،
-
9:13 - 9:15و بعد کشاورزها اومدند و گفتند،
-
9:15 - 9:17"تو به اونها کمک کردی. میتونی به ما هم کمک کنی؟"
-
9:17 - 9:20در عرض یک سال من ۲۷ پروژه داشتم،
-
9:20 - 9:22و دولت امد و پرسید،
-
9:22 - 9:24"چطور میتونی این کارو انجام بدی؟"
-
9:24 - 9:28ومن گفتم "من یک کار خیلی خیلی سخت میکنم،
-
9:28 - 9:33خفه میشوم و به آنها گوش می دهم". (خنده حضار)
-
9:33 - 9:42پس ...(تشویق حضار)
-
9:42 - 9:46پس دولت گفت "ادامه بده". (خنده حضار)
-
9:46 - 9:49ما این کارو در ۳۰۰ شهر دردنیا انجام داده ایم.
-
9:49 - 9:53ما کمک کردیم که ۴۰٫۰۰۰ تجارت جدید شروع به کار کنند.
-
9:53 - 9:55نسل جدیدی از کارآفرین ها هستند که
-
9:55 - 9:57در تنهایی در حال مرگ هستند.
-
9:57 - 10:03پیتر دراکر، یکی از بزرگترین مشاوران مدیریت در تاریخ،
-
10:03 - 10:08چند سال پیش در ۹۶ سالگی فوت کرد.
-
10:08 - 10:10پیتر دراکر قبل ازاینکه
-
10:10 - 10:12وارد تجارت بشود، استاد فلسفه بود.
-
10:12 - 10:15و این چیزیه که پیتر دراکه گفته:
-
10:15 - 10:20"برنامه ریزی در واقع با
-
10:20 - 10:24یک جامعه کارآفرین و اقتصاد ناسازگاراست."
-
10:24 - 10:31برنامه ریزی، بوسه مرگ کارآفرینی است.
-
10:31 - 10:33پس دارید شهر کرایست چرچ رو نوسازی میکنید،
-
10:33 - 10:37بدون اینکه بدونید، باهوشترین مردم شهر
-
10:37 - 10:42می خواهند با پول خودشان و با انرژیشان چه بکنند.
-
10:42 - 10:45باید یاد بگیرید که چطور این مردم رو ترغیب کنید
-
10:45 - 10:48که بیان و با شما صحبت کنند.
-
10:48 - 10:53باید برایشان حریم محرمانه و شخصی فراهم کنید،
-
10:53 - 10:56باید در کمک کردن بهشون عالی باشید،
-
10:56 - 11:00بعد اونها خواهند اومد؛ در تعداد زیاد هم خواهند آمد.
-
11:00 - 11:03در یک جامعه ۱۰٫۰۰۰ نفری، ما ۲۰۰ مشتری میگیریم.
-
11:03 - 11:06میتونید تصور کنید در یک جامعه ۴۰۰٫۰۰۰ نقری،
-
11:06 - 11:08چه علائق و هوشی نهفته است؟
-
11:08 - 11:12کدام یکی از سخنرانیهای امروز رو بیشتر تشویق کردید؟
-
11:12 - 11:18مردم محلی با عشق و علاقه. اینها رو تشویق کردید.
-
11:18 - 11:23چیزی که دارم میگویم این است که
-
11:23 - 11:25کارآفرینی آن جاییست که اینها وجود دارند.
-
11:25 - 11:28ما در انتهای اولین انقلاب صنعتی هستیم،
-
11:28 - 11:32سوخت فسیلی غیرتجدیدپذیر، تولید کارخانه ای،...
-
11:32 - 11:36و ناگهان، سیستمی داریم که ماندگار نیست.
-
11:36 - 11:39موتور داخلی ماندگار نیست.
-
11:39 - 11:42شیوه فرئون نگهداری چیزها ماندگار نیست.
-
11:42 - 11:45اون چیزی که ما باید بهش نگاه کنیم اینه که چطور
-
11:45 - 11:51تغذیه، درمان، آموزش، حمل و نقل، ارتباطات،
-
11:51 - 11:55برای هفت بیلیون آدم به صورت ماندگار فراهم شود.
-
11:55 - 11:59تکنولوژی برای این کار وجود ندارد.
-
11:59 - 12:02چه کسی می خواهد این تکنولوژی رو برای انقلاب سبز اختراع کند؟
-
12:02 - 12:09دانشگاهها؟ فراموششون کنید!
-
12:09 - 12:11دولت؟ فراموشش کنید!
-
12:11 - 12:17کارآفرین ها هستند، و همین الان دارن این کارو انجام میدهند.
-
12:17 - 12:20یک داستان دوست داشتنی هست که من در یک مجله آینده نگر خواندم،
-
12:20 - 12:21خیلی خیلی سال پیش.
-
12:21 - 12:23یک گروهی از متخصصین دعوت شده بودند
-
12:23 - 12:28تا در مورد آینده شهر نیویورک در سال ۱۸۶۰ بحث کنند.
-
12:28 - 12:31ودر ۱۸۶۰، این گروه دور هم جمع شدند و
-
12:31 - 12:34همه فکر کردند که چه اتفاقی خواهد افتاد،
-
12:34 - 12:35برای شهر نیویورک در ۱۰۰ سال آینده،
-
12:35 - 12:37و همگی به این توافق رسیدند که:
-
12:37 - 12:41شهر نیویرک در ۱۰۰ بعد وجود نخواهد داشت.
-
12:41 - 12:43چرا؟ برای اینکه اونها به نمودار نگاه کردند و گفتند،
-
12:43 - 12:46اگر جمعیت با این نرخ رشد کند،
-
12:46 - 12:50برای حمل و نقل جمعیت نیویورک،
-
12:50 - 12:53به شش میلیون اسب احتیاج دارند که
-
12:53 - 12:56کود تولید شده توسط شش میلیون اسب
-
12:56 - 12:59قابل تحمل نخواهد بود.
-
12:59 - 13:04همون موقع داشتن در کود غرق می شدند. (خنده حضار)
-
13:04 - 13:09پس در ۱۸۶۰، اونها این تکنولوژی کثیف رومیدیدند
-
13:09 - 13:14که قراربود زندگی در نیوورک رو منحل کند.
-
13:14 - 13:19چه اتفاقی می افتد؟ بعد از ۴۰ سال، در سال ۱۹۰۰،
-
13:19 - 13:24در ایالات متحده آمریکا،۱٫۰۰۱کارخانه اتومبیل سازی وجود داره
-
13:24 - 13:30...۱٫۰۰۱!
-
13:30 - 13:34ایده پیدا کردن یک تکنولوژی جدید
-
13:34 - 13:36کاملا فائق شده،
-
13:36 - 13:41و کارخانه های بسیار کوچک در کنار روخانه های کوچک به وجود آمده اند.
-
13:41 - 13:47در دیربورن میشیگان. هنری فورد.
-
13:47 - 13:51با این حال، برای کار کردن با کار آفرین ها رازی وجود داره.
-
13:51 - 13:55اول، باید براشون حریم محرمانه فراهم کنید.
-
13:55 - 13:57در غبر این صورت اونها سراغتون نمیآیند.
-
13:57 - 14:01بعد باید بهشون خدمات کاملا متعهد،
-
14:01 - 14:05و با عشق و علاقه بدید.
-
14:05 - 14:08و بعد باید حقیقت در مورد کارآفرینی رو بهشون بگوید..
-
14:08 - 14:11کوچکترین شرکت، بزرگترین شرکت،
-
14:11 - 14:15باید به راحتی قادر به انجام سه کار باشد:
-
14:15 - 14:19محصولی که می خواهید بفروشید باید فوق العاده باشد،
-
14:19 - 14:23باید بازاریابی فوق العاده داشته باشید،
-
14:23 - 14:26و باید مدیریت مالی قوی داشته باشید.
-
14:26 - 14:29حدس بزنید؟
-
14:29 - 14:31ما تا به حال یک انسانی در دنیا پیدا نکردیم که
-
14:31 - 14:37بتواند هم بسازد، هم بفروشد و هم به دنبال منابع مالی باشد.
-
14:37 - 14:40چنین کسی وجود ندارد.
-
14:40 - 14:42هیچ وقت به دنیا نیامده است.
-
14:42 - 14:45تحقیق کردیم و نگاه کردیم به
-
14:45 - 14:49۱۰۰ شرکت معتبر دنیا--
-
14:49 - 14:53کارنگی، وستینگهاوس، ادیسون، فورد،
-
14:53 - 14:56همه شرکتهای جدید، گوگل، یاهو.
-
14:56 - 14:59فقط یک چیز مشترک بین شرکتهای موفق دنیا وجود داره،
-
14:59 - 15:02فقط یک چیز:
-
15:02 - 15:07هیچ کدام توسط یک نفر شروع نشده بود.
-
15:07 - 15:11ما به ۱۶ ساله ها، کار آفرینی آموزش میدیم،
-
15:11 - 15:15در نورث آمبرلند، و کلاس رو با خواندن دو صفحه اول از
-
15:15 - 15:19زندگینامه ریچارد برنسون شروع می کنیم،
-
15:19 - 15:23و وظیفه این ۱۶ ساله ها اینه که ببینند،
-
15:23 - 15:27در دو صفحه اول زندگینامه ریچارد برنسون،
-
15:27 - 15:30ریچارد چندبار از کلمه "من" و
-
15:30 - 15:32چندبار از کلمه "ما" استفاده میکند.
-
15:32 - 15:37هیچ بار از کلمه "من" و ۳۲ بار از کلمه "ما".
-
15:37 - 15:40او تنها نبود وقتی شروع کرد.
-
15:40 - 15:45هیچ کس به تنهایی یک شرکت را شروع نکرده. هیچ کس.
-
15:45 - 15:49پس ما میتوانیم یک جامعه ای خلق کنیم،
-
15:49 - 15:52در جائی که ما متخصصینی داریم که در راه اندازی تجارتهای کوچک تجربه دارند،
-
15:52 - 15:59در کافه یا بار مینشینیم و این دوستهای متعهد برای شما همون کاری رو میکنند
-
15:59 - 16:03که یک نفر برای این آقا کرد که
-
16:03 - 16:06در مورد حماسه سخنرانی میکند،
-
16:06 - 16:09کسی که به شما میگه "چه چیزی احتیاج داری؟
-
16:09 - 16:11چه کاری میتونی بکنی؟ میتونی بسازیش؟
-
16:11 - 16:13میتوانی این را بفروشی؟ میتوانی از حساب و کتابش سر در بیاوری؟"
-
16:13 - 16:17میگه " نه من نمی تونم" می گیم "می خواهی من برایت کسی رو پیدا کنم؟"
-
16:17 - 16:19ما گروهها رو فعال میکنیم.
-
16:19 - 16:23ما گروهی از داوطلبها رو داریم که "اینترپرایز فسیلیتیتورز" رو حمایت می کنند،
-
16:23 - 16:26برای کمک به شما که منابع و مردم رو پیدا کنید و
-
16:26 - 16:29ما کشف کریدم که معجزه استعداد مردم محلی
-
16:29 - 16:31چنان هست که
-
16:31 - 16:35میتوانید فرهنگ و اقتصاد این جامعه رو تغییر بدهید،
-
16:35 - 16:39فقط با کشف عشق و علاقه و انرژی و تخیل
-
16:39 - 16:43مردم خود.
-
16:43 - 16:48تشکر. (تشویق حضار)
- Title:
- ارنستو سیرولی: می خواهید به کسی کمک کنید؟ ساکت باشید و گوش کنید!
- Speaker:
- Ernesto Sirolli
- Description:
-
هنگامی که افراد خیرخواه کارهای انساندوستانه، از وجود یک مشکل جدید مطلع میشوند که میتوانند حل کنند، بلافاصله به کار مشغول میشوند. این کار، از نظر ارنستو سیرولی، ساده بینانه است. در این سخنرانی جالب و مهیج، او پیشنهاد میکند که قدم اول گوش کردن به مردمی است که میخواهید کمک کنید و وارد روح کارآقرینی خود آنها شوید. نصایح او در مورد بایدها و نبایدها، هر کارآفرینی را کمک خواهد کرد.
- Video Language:
- English
- Team:
- closed TED
- Project:
- TEDTalks
- Duration:
- 17:09
b a approved Persian subtitles for Want to help someone? Shut up and listen! | ||
b a edited Persian subtitles for Want to help someone? Shut up and listen! | ||
soheila Jafari accepted Persian subtitles for Want to help someone? Shut up and listen! | ||
soheila Jafari edited Persian subtitles for Want to help someone? Shut up and listen! | ||
B L edited Persian subtitles for Want to help someone? Shut up and listen! | ||
B L edited Persian subtitles for Want to help someone? Shut up and listen! | ||
B L added a translation |