چگونه کودکانی پرورش دهیم که میتوانند بر اضطراب غلبه کنند
-
0:01 - 0:04در کودکی، ترسهای زیادی داشتم.
-
0:05 - 0:07از رعد وبرق، حشرات،
-
0:07 - 0:10صداهای بلند و اشخاص
با لباسهای خاص میترسیدم. -
0:10 - 0:14همچنین دو فوبیای خیلی شدید
-
0:14 - 0:16از دکترها و تزریقات داشتم.
-
0:17 - 0:20در طی مبارزات من برای فرار کردن
از دکتر خانوادگیمان، -
0:20 - 0:23به صورت فیزیکی مقابله میکردم
-
0:23 - 0:26به طوری که او به صورت من
سیلی میزد تا من را متوقف کند. -
0:26 - 0:27من شش ساله بودم.
-
0:28 - 0:31همواره در حال جنگ وگریز بودم،
-
0:31 - 0:35و نگه داشتن من برای یک واکسن
ساده نیاز به سه یا چهار فرد بالغ داشت، -
0:35 - 0:36که شامل والدینم میشد.
-
0:38 - 0:42بعدها، خانواده ما از نیویورک به
فلوریدا نقل مکان کرد -
0:42 - 0:44دقیقا زمانی که تازه دبیرستان
را شروع کرده بودم، -
0:44 - 0:46و در یک مدرسه ناحیهای دانش آموزجدید بودم،
-
0:46 - 0:48هیج کس را نمیشناختم
-
0:48 - 0:50و نگران جا افتادن بودم،
-
0:50 - 0:52در روز اول مدرسه،
-
0:52 - 0:56معلم حضور و غیاب کرد
و صدا زد، « آن ماری آلبانو،» -
0:56 - 0:58من پاسخ دادم، «اینجا هستم!»
[با لهجه جزیره استاتن] -
0:58 - 1:02او خندید و گفت،
« اوه، عزیزم، بایست. -
1:02 - 1:05بگو س-گ.»
-
1:05 - 1:07و من پاسخ دادم، «سگ؟»
[با لهجهی جزیره استاتن] -
1:07 - 1:11همه کلاس همراه با معلم
شروع به خندیدن کردند. -
1:11 - 1:13و به همین ترتیب پیش رفت،
-
1:13 - 1:16چون او کلمههای زیاد دیگری داشت
که با آن من را تحقیر کند. -
1:17 - 1:19من هقهق کنان به خانه رفتم،
-
1:19 - 1:21با حال پریشان
-
1:21 - 1:23و التماس کردم که به نیویورک برگردانده شوم
-
1:23 - 1:25یا به نزد راهبهها بروم.
-
1:25 - 1:29دیگر به هیج وجه نمیخواستم
به آن مدرسه برگردم. -
1:29 - 1:31پدر و مادرم گوش کردند
-
1:31 - 1:36و به من گفتند که آنها با بزرگ
کلیسای کاتولیک در نیویورک مشورت میکنند، -
1:36 - 1:40اما من مجبورم که به هر روز به
مدرسه بروم تا سوابق لازم -
1:40 - 1:43برای رفتن به پایه نهم در
جزیره استاتن را داشته باشم. -
1:44 - 1:48همه اینها قبل از ایمیل
و تلفنهای همراه بود، -
1:48 - 1:51و در طی چند هفتهی بعد،
-
1:51 - 1:57ظاهرا، نامههایی بود که بین
کلیسای جامع منهتن -
1:57 - 1:58و میامی
-
1:58 - 2:00و با واتیکان رد و بدل میشد،
-
2:00 - 2:04و هر روز من گریان به مدرسه
میرفتم و گریان به خانه برمیگشتم، -
2:04 - 2:08که مادرم حرف جدیدی از کاردینال
یا اسقف به من بگوید -
2:08 - 2:12که « به فرستادن او به مدرسه ادامه
دهید تا ما جایی برای او پیدا کنیم.» -
2:13 - 2:15آیا من ساده لوح بودم یا چیزی دیگر؟
-
2:15 - 2:16(خنده)
-
2:16 - 2:20خب، بعد از چند هفته، یک روز، در
حالیکه منتطر اتوبوس مدرسه بودم، -
2:20 - 2:22با دختری به نام دبی ملاقات کردم،
-
2:22 - 2:24و او مرا به دوستانش معرفی کرد.
-
2:25 - 2:28و آنها دوستهای من شدند،
-
2:28 - 2:30و، خب، پاپ دیگر رها شد.
-
2:30 - 2:31(خنده)
-
2:31 - 2:34من شروع به آرام شدن و
جا افتادن کردم. -
2:35 - 2:40سه دهه اخیر مطالعات من دربارهی
اضطراب در کودکان -
2:40 - 2:44بخشی از جستجوی خود من
برای درک خودم است. -
2:44 - 2:45و من چیزهای زیادی یاد گرفتهام.
-
2:46 - 2:53برای اشخاص جوان، اضطراب رایج
ترین وضعیت روانپزشکی دوران کودکی است. -
2:54 - 2:58این اختلالات زود شروع میشوند،
در سن ۴ سالگی، -
2:58 - 3:04و هنگام بلوغ، از هر ۱۲ جوان یک نفر
-
3:04 - 3:08به شدت در کارکردن در خانه،
در مدرسه و با همسالان ناتوان است. -
3:09 - 3:12این بچهها به شدت ترسو،
-
3:12 - 3:13نگران،
-
3:13 - 3:16و به خاطر اضطرابشان
به معنای واقعی کلمه ناراحت هستند. -
3:17 - 3:20برای آنها مشکل است که در مدرسه
تمرکز داشته باشند، -
3:20 - 3:22ریلکس باشند و خوش بگذرانند،
-
3:22 - 3:23دوست پیدا کنند
-
3:23 - 3:25و همه کارهایی را بکنند که بچهها
باید انجام دهند. -
3:26 - 3:29اضطراب میتواند برای کودک بدبختی بیافریند،
-
3:29 - 3:34و والدین در جلو و مرکز مشاهدهی
پریشانی فرزندشان هستند. -
3:36 - 3:40از آنجا که که کودکان مضطرب زیادی
در کارم دیدم، -
3:40 - 3:44مجبور شدم به نزد پدر و مادرم برگردم
و از آنها سوالاتی بپرسم. -
3:44 - 3:46«چرا مرا نگه میداشتید
-
3:46 - 3:49در حالی که به شدت از
تزریقات میترسیدم و آنها را -
3:49 - 3:51به من تحمیل میکردید؟
-
3:51 - 3:55و چرا به من آن داستانهای دراز را
میگفتید تا وادارم کنید به مدرسه بروم -
3:55 - 3:58وقتی آن همه نگران بودم که دوباره
شرمسار بشوم؟» -
3:59 - 4:04آنها گفتند، «دلمان هر بار برایت میسوخت،
-
4:04 - 4:07ولی میدانستیم که اینها چیزهایی
بودند که تو باید انجام بدهی. -
4:08 - 4:11ما مجبور بودیم که
تو را ناراحت کنیم -
4:11 - 4:15در حالی که منتظر بودیم به شرایط عادت کنی
-
4:15 - 4:17در گذر زمان و با تجربهی بیشتر.
-
4:18 - 4:20تو باید واکسن میزدی.
-
4:20 - 4:22تو باید به مدرسه میرفتی.»
-
4:23 - 4:25پدر و مادرم کم میدانستند،
-
4:25 - 4:29اما آنها چیزی بیش از تلقیح (آبله کوبی)
من از سرخک انجام میدادند. -
4:30 - 4:35آنها همچنین مرا از یک عمر
اختلالات اضطرابی ایمن میکردند. -
4:37 - 4:41اضطراب بیش از حد در کودکی
مثل یک حشره عظیم الجثه -- -
4:41 - 4:45عامل عفونی، یا حتی بدتر از آن است،
-
4:45 - 4:47همانطور که من بسیاری از جوانان را دیدهام
-
4:47 - 4:52که در آن واحد بیش از یک اضطراب دارند.
-
4:52 - 4:54برای مثال آنها یک فوبیای خاص دارند
-
4:54 - 4:58به علاوه اضطراب جدایی و
اضطراب اجتماعی، همگی با هم. -
4:59 - 5:01اگر بدون درمان رها شود،
-
5:01 - 5:05اضطراب در اوایل کودکی میتواند
منجر به افسردگی در نوجوانی شود. -
5:06 - 5:11همچنین میتواند به مصرف مواد
مخدر و خودکشی کمک کند. -
5:12 - 5:14والدین من درمانگر نبودند.
-
5:14 - 5:16هیچ روانشناسی را هم نمیشناختند.
-
5:17 - 5:23هرچه میدانستند این بود که این موقعیتها
میتوانند برایم ناراحت کننده باشند، -
5:23 - 5:24ولی مضر نبودند.
-
5:25 - 5:30اضطراب بیش از حد من در دراز مدت
بیشتر به من آسیب میرساند -
5:30 - 5:34اگر به من اجازه میدادند از این
موقعیتها جلوگیری یا فرار کنم -
5:34 - 5:37و به من یاد نمیدادند چگونه پریشانی
گاه گاهم را تحمل کنم. -
5:38 - 5:42بنابراین در اصل،
مادر و پدرم نسخه خانگی خود از روش -
5:42 - 5:43مواجهه درمانی را انجام میدادند،
-
5:44 - 5:48که جزء مرکزی و کلیدی
-
5:48 - 5:50رفتار شناختی درمان اضطراب است.
-
5:51 - 5:56من و همکارانم بزرگترین مطالعات
تصادفی کنترل شده را -
5:56 - 6:00در مورد درمان اضطراب کودکان
بین ۷ تا ۱۷ سال انجام دادیم. -
6:01 - 6:07ما فهمیدیم که مواجهه درمانی رفتار
شناختی کودک محور -
6:07 - 6:11یا داروهایی مهار کننده
انتخابی بازجذب سروتونین -
6:11 - 6:14برای ۶۰ درصد جوانان تحت درمان موثر است.
-
6:15 - 6:20و ترکیب آنها ۸۰ درصد کودکان را در
طول سه ماه خوب میکند. -
6:21 - 6:23همه اینها خبرهای خوبی است.
-
6:23 - 6:25و اگر آنها به مصرف دارو
-
6:25 - 6:29یا مواجهه درمانی ماهانه به شکلی که
ما در طول مطالعه انجام دادیم ادامه دهند، -
6:29 - 6:31میتوانند برای بیشتر از یک سال خوب بمانند.
-
6:33 - 6:36با این حال، بعد از اینکه این مطالعه
درمانی خاتمه یافت، -
6:36 - 6:41ما برگشتیم و مطالعهی
شرکت کنندگان را پیگیری کردیم، -
6:41 - 6:45و ما فهمیدیم که در طول زمان
مشکل بسیاری در این بچهها عود کرده است. -
6:45 - 6:49و برخلاف بهترین درمان مبتنی بر شواهد،
-
6:49 - 6:53ما فهمیدیم که حدودا ۴۰ درصد
از بچههای با اضطراب، -
6:53 - 6:56در طول زمان بیمار باقی میمانند.
-
6:57 - 7:01ما درباره این نتایج بسیار فکر کردیم.
-
7:02 - 7:04ما چه چیزی را فراموش کرده بودیم؟
-
7:05 - 7:08ما فرض کردیم که چون ما
-
7:08 - 7:12روی مداخله کودک محور تمرکز کرده بودیم،
-
7:12 - 7:16ممکن است چیز مهمی وجود داشته
باشد که متوجه والدین است -
7:16 - 7:18و آنها را نیز، درگیر درمان میکند.
-
7:20 - 7:24مطالعات آزمایشگاه من و مطالعات
همکارانم در سراسر دنیا -
7:24 - 7:26یک روند مداوم را نشان داده است:
-
7:27 - 7:31که والدین با نیت خوب، اغلب ناخواسته
-
7:31 - 7:33به چرخهی اضطراب کشیده میشوند.
-
7:33 - 7:37آنها تسلیم میشوند و کمکهای
زیادی به فرزندانشان میکنند، -
7:37 - 7:41و به فرزندانشان اجازه میدهند
از موقعیتهای چالشی فرار کنند. -
7:42 - 7:44من میخواهم این گونه دربارهاش بیندیشم:
-
7:45 - 7:49فرزند شما وارد خانه میشود و نزد شما
اشک ریزان گریه میکند. -
7:49 - 7:51آنها ۵ یا ۶ ساله هستند.
-
7:51 - 7:54« هیچ کس در مدرسه مرا دوست ندارد!
این بچهها بدجنس هستند. -
7:54 - 7:56هیج کس با من بازی نمیکند.»
-
7:57 - 8:00چه احساسی پیدا میکنید وقتی
فرزندتان را این گونه ناراحت میبینید؟ -
8:01 - 8:02چه کار میکنید؟
-
8:03 - 8:08غریزه طبیعی والدین برای آسوده
کردن آن کودک، آرام کردن آنها، -
8:08 - 8:11محافظت از آنها و درست کردن موقعیت است.
-
8:12 - 8:17تماس گرفتن با معلم برای مداخله یا
دیگر والدین برای تنظیم زمانهای بازی، -
8:17 - 8:19ممکن است برای سن ۵ سالگی مناسب باشد.
-
8:19 - 8:25اما اگر فرزندتان هر روز
با اشک به خانه برگردد چه کار میکنید؟ -
8:25 - 8:30آیا هنوز هم وضعیت را درست میکنید
حتی در سن ۸، ۱۰، ۱۴؟ -
8:31 - 8:33برای بچهها، همانطور که در حال
پیشرفت هستند، -
8:33 - 8:37به طور همیشگی با موقعیتهای
چالشی روبرو خواهند شد: -
8:37 - 8:41شب را در خانه دیگری گذراندن،
گزارشهای شفاهی، -
8:41 - 8:43آزمونهای دشواری که ظاهر میشود،
-
8:43 - 8:47تلاش برای یک تیم ورزشی
یا جایی در نمایش مدرسه، -
8:47 - 8:49درگیری با همسالان ...
-
8:50 - 8:53همهی این موقعیتها شامل خطر است:
-
8:53 - 8:56خطر خوب انجام ندادن، به دست
نیاوردن چیزی که میخواهند، -
8:57 - 8:59خطر امکان اشتباه کردن،
-
8:59 - 9:01یا خجالت زده شدن.
-
9:02 - 9:04بچههای با اضطراب
-
9:04 - 9:07که خطر نمیکنند و درگیر نمیشوند،
-
9:08 - 9:12بعدا یاد نخواهند گرفت که چگونه
این گونه موقعیتها را مدیریت کنند. -
9:12 - 9:13درست است؟
-
9:13 - 9:17چون مهارتها با در معرض خطر
بودن در طول زمان رشد میکنند، -
9:17 - 9:22در معرض خطر بودن مکرر با موقعیتهایی
که کودک هر روز با آنها مواجه میشود: -
9:23 - 9:25مهارتهای آرامش بخشی
-
9:25 - 9:28یا توانایی آرام کردن خود وقتی
ناراحت میشود؛ -
9:29 - 9:30مهارتهای حل مسئله،
-
9:31 - 9:34که شامل توانایی حل کردن درگیریها
با دیگران میشود؛ -
9:35 - 9:37لذت آینده نگرانه،
-
9:37 - 9:39یا توانایی برای ادامه دادن تلاش
-
9:39 - 9:42برخلاف این حقیقت که تو باید صبر کنی
تا ببینی در طول زمان چه پیش میآید. -
9:43 - 9:46اینها و بسیاری از مهارتهای دیگر
در کودکانی که -
9:46 - 9:49خطر میکنند و درگیر میشوند
در حال رشد است. -
9:49 - 9:52و خودکارآمدی شکل میگیرد،
-
9:52 - 9:56که، به عبارت ساده، خودباوری است
-
9:56 - 9:59که تو میتوانی
بر شرایط چالش انگیز غلبه کنی. -
10:01 - 10:06برای کودکان با اضطرابی که از این
شرایط فرار و جلوگیری میکنند -
10:06 - 10:09و بقیه را به کار میگیرند تا آنها را
برایشان انجام دهند، -
10:09 - 10:12آنها در طول زمان بیشتر و بیشتر
مضطرب میشوند -
10:12 - 10:14در حالی که اعتماد کمتری به خودشان دارند.
-
10:15 - 10:19بر خلاف همسالانشان که از اضطراب
رنج نمیبرند، -
10:19 - 10:24آنها به این باور میرسند که در مدیریت
این شرایط ناتوان هستند. -
10:25 - 10:29آنها فکر میکنند که به یک نفر نیاز
دارند، کسی مثل والدینشان، -
10:29 - 10:30که کارهایشان را انجام دهد.
-
10:32 - 10:38حالا، در حالی که غریزه طبیعی والدین
راحت کردن، حفاظت کردن -
10:38 - 10:39و اطمینان دادن به بچههاست،
-
10:40 - 10:44در ۱۹۳۰، روانپزشک آلفرد آدلر
-
10:44 - 10:47به والدین هشدار داده بود
-
10:47 - 10:50که ما میتوانیم هر چه قدر که میخواهیم
فرزندمان را دوست بداریم، -
10:50 - 10:52ولی نباید آن بچه را وابسته کنیم.
-
10:53 - 10:57او به والدین توصیه کرد که از همان
اول آموزش بچهها را شروع کنند -
10:57 - 10:59تا بتوانند روی پاهای خودشان بایستند.
-
11:00 - 11:04او همچنین هشدار داد
که اگر بچهها تصور کنند -
11:04 - 11:09که والدینشان هیچ کاری بهتر از پشتیبان
آنها بودن برای انجام دادن ندارند، -
11:09 - 11:12درک غلطی از عشق پیدا خواهند کرد.
-
11:13 - 11:17کودکان با اضطراب در این دوره و زمان،
-
11:17 - 11:20همواره والدینشان را صدا میکنند
-
11:20 - 11:24یا تماسهای تلفنی پریشانی در تمام
ساعات شبانه روز دارند. -
11:24 - 11:30پس اگر کودکان مضطرب در جوانی
مکانیسمهای مقابلهای مناسب را یاد نگیرند، -
11:30 - 11:32بزرگ شوند چه میشود؟
-
11:33 - 11:38من گروههایی برای والدین افراد بالغ
با اختلالات اضطرابی اداره میکنم. -
11:39 - 11:43این جوانها بین سنین ۱۸ تا ۲۸ سال هستند.
-
11:44 - 11:46آنها اغلب در خانه،
-
11:46 - 11:48وابسته به پدر و مادرشان زندگی میکنند.
-
11:49 - 11:53بسیاری از آنها ممکن است در مدرسه
یا کالج شرکت کنند. -
11:53 - 11:54برخی فارغ التحصیل شدهاند.
-
11:55 - 11:58تقریبا هیچ کدامشان کار ندارند،
-
11:58 - 12:00فقط در خانه میمانند و هیچ کاری نمیکنند.
-
12:01 - 12:04آنها هیچ رابطهی معناداری با بقیه ندارند،
-
12:04 - 12:07و آنها بسیار بسیار به والدینشان
-
12:07 - 12:09برای انجام هر نوع کاری وابسته هستند.
-
12:10 - 12:13هنوز والدینشان برای آنها
نوبت دکتر میگیرند. -
12:14 - 12:17به دوستان قدیمی بچهها زنگ میزنند
و التماس میکنند که ببینندشان. -
12:17 - 12:20لباسهای بچه ها را میشویند
و برایشان غذا میپزند. -
12:20 - 12:24و آنها درگیریهای زیادی
با بزرگسالان جوانشان دارند، -
12:24 - 12:28زیرا اضطراب شکوفا شده است
ولی جوانی نه. -
12:29 - 12:32این والدین احساس گناه زیادی میکنند،
-
12:32 - 12:34اما پس از آن ناراحتی،
-
12:34 - 12:36و بعدش احساس گناه بیشتر.
-
12:37 - 12:39خب، خبر خوب چیست؟
-
12:40 - 12:45اگر والدین و چهرههای کلیدی زندگی کودک
-
12:45 - 12:49بتوانند، به آنها
برای مقابله با ترسهایشان کمک کنند -
12:49 - 12:51و چگونگی حل مسئله را بیاموزند،
-
12:51 - 12:54احتمال بیشتری وجود دارد که آن بچهها
-
12:54 - 12:58مکانیسمهای مقابله داخلیشان
برای مدیریت اضطرابشان را پیشرفت دهند. -
13:00 - 13:04ما الان به والدین میآموزیم
که در حال حاضر مراقب باشند -
13:04 - 13:07و در مورد واکنششان نسبت به
اضطراب فرزندشان فکر کنند. -
13:09 - 13:10ما از آنها میخواهیم،
-
13:10 - 13:14«به موقعیت نگاه کنند و بپرسند
این وضعیت پیش آمده چیست؟ -
13:15 - 13:17چقدر برای کودک من تهدیدآمیز است؟
-
13:17 - 13:20و نهایتا از آنها میخواهم
که چه چیزی از آن بیاموزند؟» -
13:21 - 13:24الان البته، از والدین میخواهیم که با
دقت گوش کنند، -
13:24 - 13:28چون اگر کودک جداً مورد آزار و اذیت
یا در راههای خطرناک باشد، -
13:28 - 13:29از والدین میخواهیم مداخله کنند،
-
13:29 - 13:31قطعا.
-
13:32 - 13:36ولی در موقعیتهای تنشزای معمول روزانه،
-
13:36 - 13:38والدین میتوانند بیشترین کمک را به
فرزندانشان کنند -
13:38 - 13:42اگر آرام، واقع گرا و صمیمی بمانند،
-
13:42 - 13:45اگر به احساسات فرزندشان بها دهند
-
13:45 - 13:47ولی بعد به فرزندشان،
-
13:47 - 13:51در برنامه ریزی اینکه بچه چگونه
موقعیت را مدیریت کند کمک کنند. -
13:52 - 13:54و بعد -- این کلید است --
-
13:54 - 13:57اینکه بچهها باید خودشان
با این وضعیت کنار بیایند. -
13:59 - 14:04البته، تماشای بچهای که رنج میکشد
نفس گیر است، -
14:04 - 14:07همانطور که والدینم سالها بعد به من گفتند.
-
14:07 - 14:09وقتی میبینید فرزندتان رنج میبرد
-
14:09 - 14:14فکر میکنید میتوانید سریعاً مداخله کنید
و آنها را از درد آن نجات دهید، -
14:14 - 14:16این همه چیز است، درست است؟
-
14:16 - 14:18این چیزی است که میخواهیم انجام دهیم.
-
14:19 - 14:22اما چه شما جوان باشید چه پیر،
-
14:22 - 14:27اضطراب بیش از حد ما را وادار میکند
که خطر و پریشانی را بیش از حد تخمین بزنیم -
14:27 - 14:30در حالی که توانایی خود در مقابله را
دست کم میگیریم. -
14:32 - 14:37میدانیم که مکرراً در معرض چیزی که از آن
میترسیم بودن اضطراب را ضعیف میکند، -
14:37 - 14:40و در عین حال منابع
و قدرت تحمل ایجاد میکند. -
14:41 - 14:43پدر و مادرم به دنبال چیزی بودند.
-
14:43 - 14:47به جوانان بیش از حد مضطرب امروز
-
14:47 - 14:49با فرزندپروری بیش از حد محافظت
شده کمکی نمیشود. -
14:50 - 14:55آرامش و اعتماد فقط احساسات نیستند.
-
14:55 - 14:59آنها مهارتهای مقابلهای هستند که
والدین و کودکان میتوانند بیاموزند. -
15:00 - 15:01متشکرم.
-
15:01 - 15:04(تشویق)
- Title:
- چگونه کودکانی پرورش دهیم که میتوانند بر اضطراب غلبه کنند
- Speaker:
- آن ماری آلبانو
- Description:
-
رشد کردن یعنی مواجهه با چالشهای جدید -- اما برای بسیاری از بچهها، موقعیتهای غیر قطعی آنها را به سمت اضطراب میبرد که والدین اغلب به دنبال آرام کردن آن هستند. روانشناس آن ماریا آلبانو توضیح میدهد چگونه عجله مداوم برای رفع مشکلات کودک میتواند چرخه مادامالعمر وابستگی و نارضایتی را جاودانه کند -- و اینکه چرا یک دوز سالم خطر به بچهها کمک میکند تا اعتماد به نفس پایداری کسب کنند، را به اشتراک میگذارد.
- Video Language:
- English
- Team:
- closed TED
- Project:
- TEDTalks
- Duration:
- 15:19
Leila Ataei approved Persian subtitles for How to raise kids who can overcome anxiety | ||
Leila Ataei edited Persian subtitles for How to raise kids who can overcome anxiety | ||
sadegh zabihi accepted Persian subtitles for How to raise kids who can overcome anxiety | ||
sadegh zabihi edited Persian subtitles for How to raise kids who can overcome anxiety | ||
sadegh zabihi edited Persian subtitles for How to raise kids who can overcome anxiety | ||
Leila Ataei rejected Persian subtitles for How to raise kids who can overcome anxiety | ||
Leila Ataei edited Persian subtitles for How to raise kids who can overcome anxiety | ||
Mahshid Moballegh Nasery accepted Persian subtitles for How to raise kids who can overcome anxiety |