< Return to Video

Kara Sevda 15.Bölüm

  • 0:13 - 0:26
    آپ موزیک
  • 1:37 - 1:52
    قسمت 15
  • 2:06 - 2:08
    يالا حالا برو به داداشت بگو
  • 2:11 - 2:17
    برو بگو با خواست خودت خودت رو به من دادي ، تورو گول زدم و ديوونه وار عاشقم شدي
  • 2:19 - 2:22
    برو به نهان بگو که ديوونه وار عاشق شدي
  • 2:24 - 2:30
    تو کي هستي دختر؟ فکر کردي امير کوزجواغلو عاشق يه دلبر محله اي عين تو ميشه؟
  • 2:33 - 2:37
    فکر کردي مگه نه؟ اي بدبخت
  • 2:39 - 2:43
    اما شما خانوادگي نامحدودي داريد ! يه اعتماد به نفس بي حد
  • 2:56 - 3:00
    اينو ازت پس ميگيرم ! اينو ازت پس ميگيرم امير
  • 3:03 - 3:08
    بگير ! داداش بزرگت رو با پول بزنيم اونايي که روي زمين افتادن رو جمع ميکنه
  • 3:08 - 3:14
    داداش کوچيکت خودش رو شکست ناپذير فرض ميکنه اما نميدونه که امشب چاقو رو توي قلبش فرو کردم
  • 3:16 - 3:23
    فقط تو وظيفه ات کوچيکه !اينه که بري به داداشت بگي توي قلبت يه چاقو هست
  • 3:26 - 3:31
    پس ميگيرم ! اينو ازت پس ميگيرم
  • 3:35 - 3:36
    منتظرم
  • 5:20 - 5:21
    نيهان؟
  • 5:27 - 5:32
    کمال !؟ کمال تو چيکار ميکني تورو خدا؟
  • 5:33 - 5:37
    من چند بار بهت گفتم کلنجار نرو؟ مگه نگفتم بيشتر از اين کنکاش نکن؟
  • 5:38 - 5:40
    نيهان ببين. بيا-
    چي شده؟-
  • 5:40 - 5:41
    ببين
  • 5:44 - 5:48
    بگو ديگه-
    ببين ! شايدم داداشت قاتل نباشه-
  • 5:53 - 5:57
    ببين نهان ! اين ميتونه يه بازي خيلي بزرگ باشه نهان
  • 5:59 - 6:01
    چون قبر خاليه
  • 6:21 - 6:25
    کمال اين يعني چي؟ من نميفهمم
  • 6:26 - 6:28
    خب نهان ! خب خب آروم باش
  • 6:31 - 6:35
    لطفا از اينجا دور بشيم؟-
    بيا ! بيا اينور-
  • 6:37 - 6:42
    ببين نهان ! از وقتي فيلم ها رو ديدم دارم فکر ميکنم ! به تو هم گفتم
  • 6:45 - 6:51
    چي گفته بودي؟-
    اگر اين فيلم ها دزديده شده حتما بايد از طرف کسي دزديده شده باشه که ميدونه اون شب اينجا چه اتفاقي افتاده-
  • 6:52 - 6:53
    چون-
    چون امير تهديد ميشه-
  • 6:54 - 6:58
    اگر اينطور باشه يکي از تئاتري که اينجا اجرا شده خبر داره
  • 7:00 - 7:05
    و اگر توي اين کار يه بازي باشه-
    فکر کردي که جسدي هم در ميون نيست-
  • 7:09 - 7:11
    وقتي بخواي خوب بلدي جواب رو پيدا کني
  • 7:13 - 7:21
    خوب باشه ! اگر اون دختر ! دختري که مرده ! يعني دختري که فکر ميکنيم مرده
  • 7:22 - 7:26
    اگر نمرده باشه کجاست؟-
    اينه !جوابي که دنبالش ميگرديم هم درست همينه-
  • 8:07 - 8:08
    اي خدااا
  • 8:20 - 8:24
    خانوم؟
    خانوم خوبين؟
  • 8:30 - 8:33
    خانوم ميخوايم در رو بشکنيم ! اگه خوبيد يه جواب بديد لطفا
  • 8:44 - 8:45
    خانوم؟
  • 8:59 - 9:05
    خانوم هنوز داخله قربان ! چيکار کنيم؟-
    مياد بيرون ! چند دقيقه ديگه مياد-
  • 9:06 - 9:09
    اما شما براي اينکه به بيرون اومدنش کمک کنيد اين کارو کنيد
  • 9:12 - 9:15
    دارم تورو از سرم ميندازم دور
  • 9:18 - 9:23
    تو کي هستي دختر؟ فکر کردي امير کوزجواغلو عاشق يه دلبر محله اي عين تو ميشه؟
  • 9:24 - 9:27
    فکر کردي مگه نه؟ اي بدبخت
  • 9:33 - 9:33
    خانوم؟
  • 9:38 - 9:40
    آقا امير اينو براي اينکه به بيرون اومدنتون کمک کنم فرستاده
  • 9:50 - 9:58
    آپ موزیک
  • 10:19 - 10:23
    اينو از من بگيريد ! تورو خدا اينو از من بگيريد
  • 10:33 - 10:34
    اومد بيرون قربان
  • 10:38 - 10:41
    اين ست براي منه کمال
  • 10:42 - 10:44
    خوب بعدش چي؟هان؟
  • 10:46 - 10:51
    بعدش امير درست اينجا وايميسه با پاکت توي دستش
  • 10:52 - 10:56
    دختره هم اينجا ! توي عکس اينطور به نظر مياد يعني ! کارن-
    کارن-
  • 10:57 - 11:01
    دختري که امير گفت وقت حادثه اينجا نبوده
  • 11:04 - 11:09
    خوب ما در مورد اين دختري که اوزان کشته چي ميدونيم؟
  • 11:11 - 11:16
    يعني در واقع چيز زيادي نميدونيم ! فقط اسمش رو ميدونيم ! ليندا-
    ليندا-
  • 11:18 - 11:22
    البته اگه اسم هم واقعي باشه! اينها دوست بودن؟
  • 11:23 - 11:29
    حتما ! چون اوزان همچين چيزي گفته بود، اين دو تا دختر دوست امير بودن
  • 11:29 - 11:34
    در واقع امير دعوت کرده اون شب-
    امير ! امير ! امير-
  • 11:35 - 11:39
    از زير هر سنگي اين يارو در مياد ! خوب ديگه؟
  • 11:40 - 11:45
    بازم تعريف کنم کمال؟ اينجا ! توي اين شرايط؟ چيز ديگه اي نيست
  • 11:50 - 11:55
    پشت اون عکس نوشته بود توي اين عکس يه دروغي هست! ها؟
  • 11:57 - 12:00
    شايدم دروغي بزرگتر از اوني که با بابات فکر ميکنيد هست
  • 12:02 - 12:07
    شايدم اون شب توي اون ساعت فقط سعي نداشته کارن رو مخفي کنه
  • 12:10 - 12:12
    معلومه که اينطوره
  • 12:16 - 12:21
    کمال!؟ ما از اينجا نميتونيم به جايي برسيم
  • 12:24 - 12:27
    يعني ميخواي برسي
  • 12:33 - 12:37
    رسيديم ديگه ! تو نميخواي روي هيچ چيزي رو بپوشوني
  • 12:38 - 12:41
    فرار نميکني ! براي اولين بار ميخواي به يه چيزي برسي مگه نه؟
  • 12:43 - 12:46
    پيشرفتي از اين بهتر نيست که براي من
  • 12:48 - 12:53
    اگه تو نبودي من نميتونستم فکر کنم ! سئوال پرسيدن رو از ياد من بردن
  • 12:54 - 12:58
    اما کمال!؟-
    ميخواي بگي اين خيلي خطرناکه ميترسم به تو چيزي بشه-
  • 12:59 - 13:02
    نخير نميخواستم همچين چيزي بگم ! چون تو ذاتا هر کاري ميخواي ميکني
  • 13:06 - 13:13
    اگه الان اين يه توطئه باشه ، بازي باشه ، يه دروغ باشه امير تمام درها رو بسته
  • 13:16 - 13:18
    خيلي هم بسته شده به نظر نمياد
  • 13:25 - 13:30
    بهت گفته بودم براي اينکه بتونم دوباره با تو باشم حتي اگر يه احتمال کوچيک هم باشه دنيا رو خراب ميکنم
  • 13:32 - 13:36
    يه انسان نميتونه عقل رو نابود کنه که ! بجز تو
  • 13:38 - 13:46
    چون اين کار قلبه اما توطئه و صحنه سازي کار انسانه
  • 13:47 - 13:52
    فقط شيطون ازش تقليد ميکنه
  • 13:54 - 13:58
    اما عقل انسان ناقصه حتما يه نشونه ميزاره ! حتما ! ببين
  • 14:03 - 14:09
    اينجا يه قبر خالي هست ! اگه بخوايم حتما بفهميم که چي شده بايد کارن رو پيدا کنيم
  • 14:11 - 14:15
    چطوري؟-
    توي دستمون يه نشونه آماده هست ذاتا ! تو متوجهش نيستي-
  • 14:17 - 14:21
    کمال ! توي دستمون فقط يه عکس و يه اسم هست ! چطور ميخوايم اين کارو کنيم؟
  • 14:25 - 14:26
    کارمون به خدا مونده
  • 14:29 - 14:33
    شاعر چي گفته؟ اگه کارمون به خدا موند تو انجام شده بدون
  • 15:34 - 15:36
    يالا زينب
  • 15:44 - 15:47
    ديوونه اي؟ چي هستي؟ ميخواي بکشي خودت رو؟ جلوتو نگاه کن ديگه
  • 15:59 - 16:02
    يالا تورو خدا ! تورو خدا جواب بده
  • 16:15 - 16:17
    آبجي آسو-
    زينب؟-
  • 16:17 - 16:22
    آبجي آسو بيا منو ببر ! تورو خدا بيا منو ببر-
    کجايي؟؟-
  • 16:24 - 16:26
    باشه تکون نخور من الان ميام
  • 16:40 - 16:44
    فکر پيش تو ميمونه-
    يه خرده هم فکر تو پيش من بمونه-
  • 16:46 - 16:48
    اين يعني چي الان؟-
    هميشه فکر من پيش تو ميموند-
  • 16:50 - 16:56
    يه خرده هم تو به من فکر کن-
    ببين حالا ها ! نميرم ! يالا ببينم ! نميرم-
  • 16:59 - 17:03
    بايد بري
    نيهان بايد بري
  • 17:04 - 17:09
    يالا منو معطل نکن-
    آآ-
    معطل نکن ! قبري که باز کردم رو بايد ببندم ! به صورت قبلش ميکنم-
  • 17:11 - 17:16
    باشه بهت قول ميدم سريع ميرم-
    باشه اما مراقب خودت باش-
  • 17:16 - 17:18
    ببين ذاتا مثل مغناطيس بلا هستي
  • 17:20 - 17:23
    اگه موضوع بلا باشه تو قطب نماي بلاي من هستي
  • 17:28 - 17:29
    کمال؟
  • 17:35 - 17:38
    من شايد بعد از پنج سال براي اولين باره که با اميد ميخوابم
  • 17:40 - 17:43
    براي اولين بار ميخوام که صبح بشه و ميخوابم
  • 17:47 - 17:50
    براي اينکه يه صبح رو به من هديه کردي ممنونم
  • 17:52 - 17:55
    من تمام صبح هاي عمرم رو به تو پيشنهاد داده بودم
  • 17:59 - 18:02
    اما اون شب کابوس اينجا همه رو به دست گرفت
  • 18:06 - 18:09
    باشه نکن ! سريع اون چشمهات رو پر نکن
  • 18:11 - 18:15
    نميتونم تحمل کنم ميدوني ! گريه نداريم
  • 18:17 - 18:21
    ببين اينطوري به اين جريان نگاه ميکنيم ! يه شخصيت از اين کابوس دست ماست
  • 18:22 - 18:27
    حتي اگه عکسش باشه ! فردا اون عکس رو براي من مياري
  • 18:28 - 18:34
    باشه ! باشه قول ميدم ! از اين به بعد هيچ چيز رو مخفي کردن نداريم
  • 18:36 - 18:38
    ميخوام اينو باور کنم
  • 19:18 - 19:21
    به من دروغ گفت ! دروغ گفت ! دروغ گفت به من-
    زينب!!؟-
  • 19:23 - 19:28
    منو گول زد ! منم باور کردم ! چطور عين يه احمق باور کردم؟-
    زينب!!؟-
  • 19:30 - 19:32
    چطور باور کردم؟ چطور من اونو باور کردم؟
  • 19:34 - 19:40
    گولم زد! من خودم باور کردم ! عين يه احمق رفتم اونو باور کردم ! خدا لعنت کنه ها
  • 19:43 - 19:46
    چطور من اونو باور کردم؟چطور باور کردم؟-
    زينب ! زينب يه نگاه به من کن-
  • 19:46 - 19:50
    زينب يه نگاه به من ميکني؟-
    من سوختم-
    زينب به تو زوري کاري کرده؟-
  • 19:51 - 19:56
    نه-
    ببين اگر اينطوره بگو-
    چطور باور کردم؟-
  • 19:59 - 20:04
    زوري به من کاري نکرد ! هيچي توي دستم نيست که اونو متهم کنم ! نيست نيست نيست
  • 20:05 - 20:11
    من اونو باور کردم ! دروغ گفت باور کردم ! گفت دوستت دارم باور کردم ! عين احمق ها باور کردم من اونو
  • 20:12 - 20:17
    زينب ببين شايد الان از تو عصباني شده براي اينکه تورو ناراحت کنه اين کارو ميکنه ! ها؟
  • 20:18 - 20:24
    يعني احساسات کسي که ميگه دوستت دارم اينطوري يهو عوض نميشه ! ببين تو الان اينطوري ناراحتي اما
  • 20:24 - 20:28
    فردا با يه ذهن آروم شايد درست تر به رابطه تون نگاه کني
  • 20:31 - 20:37
    رابطه ما نميشد که ! رابطه ما نميشد که ! من باور کردم اونو
  • 20:38 - 20:45
    خودم رو گول زدم ! جادو شدم رسما ! احمقانه رويا ساختم ! خودم رويا ساختم ! تمام روياها رو خودم ساختم
  • 20:45 - 20:50
    ديگه گريه نکن ! ببين منم ناراحت ميشم ! بگير اينو
  • 20:51 - 20:57
    ببين حتما يه راهي پيدا ميکني اما البته اگه از اينطوري متهم کردن خودت دست برداري
  • 20:58 - 21:02
    باور کردن جرم نيست ! اشتباه هم نيست ! در بدترين حالت ديگه اعتماد نميکني
  • 21:03 - 21:06
    از زندگيت دور ميکني تموم ميشه ميره ! ها؟
  • 21:08 - 21:15
    انقدر راحت نيست ! انقدر راحت نميشه ! راحت نيست انقدر
  • 21:37 - 21:43
    همسر عزيزم ! اصلا نگران شوهرت نميشي ! کجام ! چيکار ميکنم
  • 21:45 - 21:50
    اگه ممکنه به اندازه اي که نتوني برگردي از من دور باش امير-
    اووه ! عشقت فوران کرده آخر شبي-
  • 21:51 - 21:56
    تو از من عصباني شدي؟-
    ادامه نميدم ! قطع ميکنم-
  • 21:56 - 22:02
    يعني ميگي سعادت خانوادگي ! مامانت و بابات با تمام دقت به ما گوش ميدن
  • 22:03 - 22:06
    حدسم چطور بود؟-
    خيلي بد-
  • 22:10 - 22:14
    اينجا بمون ! در رو ببند ! ببند در رو
  • 22:25 - 22:29
    براي کي کار ميکني افسانه؟-
    بله؟ نفهميدم-
  • 22:29 - 22:32
    شنيدي ديگه ! ميخواي زمان به دست بياري؟
  • 22:32 - 22:38
    براي ما کار ميکني؟ براي امير کار ميکني؟ براي غالب کوزجواغلو کار ميکني؟ براي کي کار ميکني تو؟
  • 22:38 - 22:46
    من فقط براي شما کار ميکنم يعني-
    افسانه ! ذاتا توي اين خونه به اندازه کافي دروغ هست-
  • 22:47 - 22:49
    و تو همه اينها رو ميدوني
  • 22:51 - 22:55
    اما منم چيزهايي که تو از ما مخفي کردي رو ميدونم
  • 22:56 - 23:00
    تو براي غالب کوزجواغلو خبرچيني کردي
  • 23:01 - 23:08
    من.... بخدا ... بخدا به زور مجبورم کرد
  • 23:10 - 23:14
    من اصلا ميخوام که به شما ضرر برسه؟ جز اين چيکار ميتونستم بکنم؟
  • 23:16 - 23:21
    خوب حالا کي ميخواد مانع اخراج شدنت از کار چند ساله ات بشه؟غالب کوزجو اغلو؟ها؟
  • 23:25 - 23:29
    ميخواي خودت رو ببخشوني؟خوبه
  • 23:31 - 23:37
    از اين به بعد از هر چيزي که براي امير مياد با خبر بشم ! پاکت ، نامه ، مهمون ! از همه چيز ! فهميدي؟
  • 23:43 - 23:46
    ميدوني توي اين خونه بعد از دروغ بيشتر از همه چي هست افسانه؟
  • 23:48 - 23:54
    راز ! اينم راز من و تو ميشه باشه؟
  • 24:06 - 24:10
    زينب ! اگه خواستي حرف بزني زنگ بزن اينجام
  • 24:12 - 24:15
    اين کار هم از تو هم از من بزرگتره آبجي آسو! باور کن
  • 26:15 - 26:20
    چته نهان؟ از وقتي اومدي صورتت اينطوريه-
    همين طوري-
  • 26:22 - 26:27
    ذهنم مشغول يه چيزي شده ! کلي چيز که تعريف کنمم عوض نميشه ! ولش کن
  • 26:31 - 26:38
    آه دريا صورت من ! چرا همش سکوت کردي؟ چرا؟
  • 26:51 - 26:59
    telegram.me/moviebaz_org
    ترجمه بهناز
    زمانبندي حماد
  • 27:30 - 27:36
    توي اون خونه چي شده نهان؟-
    چيزي که من نميفهمم اينه که باجگير چرا اين عکس رو براي بانو فرستاده؟-
  • 27:38 - 27:40
    خواسته يه چيزايي رو ببينه-
    چرا؟-
  • 27:42 - 27:45
    اونو الان نميدونيم ! وقتش که برسه فهميده ميشه
  • 27:46 - 27:51
    خوب بانو با اين اتفاقات ارتباطي داره؟-
    اگر همچين چيزي باشه چرا با عجله به تو زنگ بزنه؟-
  • 27:53 - 28:01
    اما اين عکس تنها آتويي بوده که بانو ميتونسته امير رو توي فشار بزاره ! اونم نتونسته ازش استفاده کنه
  • 28:04 - 28:10
    پس يکي خواسته به بانو خوبي کنه ! بگذريم حالا موضوعمون اين نيست
  • 28:14 - 28:17
    ببين چه خوب گفتي-
    چي رو خوب گفتم؟-
  • 28:18 - 28:22
    موضوعمون ! موضوعمون ! مال ما ! موضوع ما دو تا
  • 28:23 - 28:27
    خوووب!؟-
    تو اون عکس ها رو برداشتي کجا ميري؟-
  • 28:30 - 28:36
    تو به اومدن فکر نميکني حتما ! نهان ! ممکن نيست نمياي
  • 28:38 - 28:42
    اصلا اونطوري به من نگاه نکن ! اينجا ميشيني منتظر من ميشي-
    به همين خيال باش کمال-
  • 28:42 - 28:48
    چيزي براي ادامه دادن نيست نهان! اين چيز قابل بحثي نيست ! نيست و تازه ميخواي کاري کني من اينو قبول کنم
  • 28:49 - 28:53
    جايي که من ميخوام برم مناسب تو نيست ! فهميدي؟
  • 28:54 - 28:55
    هيچ جا نمياي
  • 29:01 - 29:07
    خوووب داداش کمال ديگه چطوري؟-
    اگه بگيم به اندازه اي که نميتونم طولاني درد و دل کنم کافيه حتما-
  • 29:11 - 29:14
    دستت درد نکنه نميخواي منو به زن داداش معرفي کني؟
  • 29:20 - 29:26
    زن داداش نيست-
    نهان-
    خوشبختم زن داداش-
  • 29:29 - 29:32
    چاي مهمون کنم زن داداشم رو؟-
    ميخورم يه خون خرگوش-
  • 29:33 - 29:38
    خون خرگوش؟-
    چيتا ! سه تا خون خرگوش بردار بيار-
  • 29:39 - 29:40
    چطوره؟
  • 29:43 - 29:47
    ما بريم سر دليل ملاقاتمون ! زهر ! دنبال اين مو بوره ميگردم
  • 29:48 - 29:51
    ديم ! ميگرديم-
    ميگرديم-
  • 29:58 - 30:02
    براي اين عينک نزديک بين لازمه-
    امروزم همه شوخ طبع شدن ها ! براي ما هم سرعت لازمه-
  • 30:03 - 30:08
    رئيس ! واقعا فقط يه زردي ميبينم من-
    تو مقصر موهاي زردش هستي-
  • 30:14 - 30:19
    تو الان ميگي اطلاعات ديگه اي نيست؟-
    اسم دختره کارنه-
  • 30:20 - 30:26
    يعني شايد قلابي هم باشه اونو نميدونم ! ببين اين عکس توي اين تاريخ توي استانبول ، ريو انداخته شده
  • 30:28 - 30:32
    از دخترهاييه که کار ميکنن؟-
    به احتمال زياد ! ممکنه پولهاي زيادي به دست آورده باشه-
  • 30:35 - 30:40
    هيچ کاري آسون نيست ! اما تو تا امروز اصلا منو نا اميد نکردي ! ها؟
  • 30:41 - 30:47
    خوب باشه اما واقعا سخته رييس-
    زهر ! تو خوب ميدوني بايد کجا رو بگردي-
  • 30:47 - 30:49
    يالا شروع کن
  • 30:52 - 30:58
    خوب باشه فقط هر دوتون هم توقع زيادي نداشته باشيد ! کارتون به خدا مونده يعني-
    اون راحت ترينشه ! نبايد نگران باقيش بود-
  • 31:05 - 31:10
    خوووب اوستا ! چطوره خون خرگوش؟-
    بيسته-
  • 31:10 - 31:12
    بيسته؟
  • 31:30 - 31:31
    صبح تو هم بخير دخترم
  • 31:33 - 31:37
    ول کن بابا اين حسابي بي سلام شده ! هيچي نتونستيم ياد بديم رفيق ! هيچي
  • 31:38 - 31:42
    به تو خيلي چيزا ياد داديم تاروک-
    من توي حواس پرتي شما اومدم مامان-
  • 31:43 - 31:47
    وقتي بزرگ ميکرديد هم اينطوري اومده و اينطوري شده ديگه-
    تاروک!؟-
  • 31:48 - 31:52
    با بچه هاي من سر و کله نزن ! خودت هم جزءش هستي
  • 31:57 - 31:59
    چي شده دختر؟ تو از چيزي ناراحتي؟
  • 32:03 - 32:06
    زينب!!؟ چي شده دخترم؟
  • 32:07 - 32:15
    نکنه استرس امتحانه؟-
    عزيز من ! ميشه اينطوري به دخترهاي جوون ! ميشه ! زمانهاي سختي رو گذروند ! مجبور شد تصميم بگيره-
  • 32:16 - 32:18
    چيزهاي ساده اي نيست
  • 32:20 - 32:26
    شمارو خيلي دوست دارم ميدونيد مگه نه؟-
    بله ميدونيم-
  • 32:27 - 32:32
    اي خداا ! ببين نگران شدم الان ها ! چي شده؟
  • 32:33 - 32:39
    چي ميخواد بشه جونم؟ يعني نميتونم بگم شمارو دوست دارم؟-
    البته که ميتونه بگه-
  • 32:39 - 32:43
    پوست اون عين تو کلفت نيست-
    ممنون بابا ها-
    حسين!!؟-
  • 32:44 - 32:49
    خوب من رفتم-
    ..يالا عزيزم خدا ذهنت رو باز کنه ! با بسم ا.. برو ! با بسم ا-
  • 32:51 - 32:53
    بزرگ شدن حسين ! بزرگ شدن
  • 32:55 - 32:58
    تو کجا؟-
    دانشگاه داداش-
  • 32:59 - 33:03
    سما جلوي در منتظره ذاتا ! چوب شد دختره جلوي در ! يالا منو به حرف نگير
  • 33:06 - 33:10
    چيزيت نيست مگه نه؟-
    نه داداش-
  • 33:11 - 33:19
    اول صبحي دلم گرفت يهو ! شبم خواب اينا ديدم بخاطر اونه يعني-
    خوب پس لحاف رو محکم بپيچ ! باز نمونه-
  • 33:20 - 33:24
    باشه باشه بيا يالا ميبينمت ! مراقب خودت باش
  • 33:44 - 33:48
    چي شده به تو؟-
    نشده اما ميشه الان-
  • 33:50 - 33:53
    اين يعني چي الان؟-
    چي؟-
  • 33:53 - 33:55
    گفتي نشده اما ميشه ها
  • 33:58 - 34:03
    تو يه فرقي کردي رفيق ! يه چيزيت شده تو اما چي؟
  • 34:04 - 34:06
    منو ببين ! نکنه باز اون؟
  • 34:10 - 34:14
    زينب!؟ چي شده به تو؟
  • 34:16 - 34:20
    گفتم که ! نشده اما ميشه-
    کجا ميري؟-
  • 34:22 - 34:24
    يه کاري دارم-
    زينب دانشگاه-
  • 34:28 - 34:34
    اون حرفها چي بود اونطوري؟ تو از کجا ياد گرفتي اينهارو؟-
    منم انسانم حتما ! توي فضا زندگي نميکنم مگه نه؟-
  • 34:34 - 34:40
    ببين ها ! تازه اومده حرکتهاي دست و اينا هم ميکنه ! حتما از فيلم ها ياد گرفتي
  • 34:41 - 34:44
    اما خوشت اومد مگه نه؟ بخاطر همين باقيش رو ول کن
  • 34:49 - 34:51
    بگير داداش
  • 34:56 - 34:57
    مثل اينکه متاهل نيستي-
    چي؟-
  • 35:02 - 35:05
    بعضي وقتها از ياد خودم ميبرم که متاهلي
  • 35:07 - 35:13
    اما بعد دوباره به ذهنم مياد ! ميگم که دليلش رو ميدوني ! اين ازدواج دروغه
  • 35:18 - 35:26
    اما ايناها! وقتي چشمم به اين انگشتر توي دستت ميوفته قلبم درد ميگيره نهان
  • 35:31 - 35:36
    ناراحت ميشم نهان ! خيلي ناراحت ميشم
  • 35:37 - 35:44
    کار خوبي ميکني کمال ! گفتي که از ياد خودم ميبرم که متاهلي ها
  • 35:46 - 35:48
    به اين کار ادامه بده
  • 35:52 - 35:54
    چون منم همين کارو ميکنم
  • 36:46 - 36:48
    بيا بيرون ! بيا
  • 37:01 - 37:07
    چيکار ميکني؟ اومدي ته بدبختي رو در بياري و خودت رو بندازي زير پاهام؟-
    تو به من دروغ گفتي-
  • 37:07 - 37:13
    تو هنوز اونجايي؟ اما من ديشب تمام جوابهاي لازم رو دادم ! تموم شد
  • 37:14 - 37:20
    نه براي فردا نه براي يه زمان ديگه جواب ديگه اي نمونده-
    تو يه کثافت پست به تمام معنايي-
  • 37:25 - 37:26
    اما ديشب اينطوري نميگفتي
  • 37:30 - 37:36
    داري زيادي ميشي-
    از کارت پشيمون ميشي امير-
  • 37:37 - 37:43
    از اين کارت پشيمون ميشي-
    حرف ديگه اي ياد ندادن به شما ! مغرور ها-
  • 37:45 - 37:50
    تو نميتوني اين کارو با من بکني فهميدي؟-
    ادامه ميده ! ادامه ميده-
  • 37:50 - 37:55
    تازه يه پاکت پر پول براي من فرستادي !مثل اينکه من بخاطر پولت با تو بودم
  • 37:56 - 38:01
    امير من تورو باور کردم ! من بخاطر اينکه تورو باور کردم باهات خوابيدم
  • 38:01 - 38:09
    ول کن اين کلک ها رو ! قشنگ هم تحت تاثير قدرت و پول من قرار گرفتي
    پاکت رو فرستادم چون تو عاشق اون حرکت هاي تجملاتي هستي
  • 38:10 - 38:16
    چيزي که چشم تورو گرفت روياي چيزهايي بود که من ميتونستم بهت بدم ! خيلي هم اينطور بود
  • 38:17 - 38:23
    منم گفتم براي اين روياي تو يه پايان بنويسم همين-
    اين کارت رو گرون باهات حساب ميکنم امير ! حالا ميبيني-
  • 38:24 - 38:27
    برات گرون تموم ميشه اين-
    خيلي خسته شدم-
  • 38:30 - 38:37
    داداشم تورو ميکشه-
    مثل شما حرف ميزنم الان ! اين گوي و اين ميدان-
  • 38:38 - 38:44
    من تورو به هيچ کاري مجبور نکردم دختر ! عاشق من شدي چيکار ميکردم؟ براي اينکه خواهر کمالي ردت ميکردم؟
  • 39:18 - 39:23
    داداش کجايي؟-
    دارم ميرم شرکت ! زينب؟-
  • 39:25 - 39:30
    صداي تو چرا اينطوريه؟ چيزي شده؟ الان کجايي؟ بيام دنبالت
  • 39:31 - 39:35
    نه داداش ! من توي اتوبوسم ذاتا ! ميام شرکت الان
  • 39:35 - 39:41
    زينب ببين نگران شدم الان-
    با تو ميخوام يه حرفي بزنم ! يه مساله حياتي-
  • 40:03 - 40:07
    دوستان الان هيچ توضيحي داده نميشه خواهش ميکنم متفرق شيد
  • 40:22 - 40:28
    آقا امير ! توي خيلي از کنفرانس هاي مطبوعاتي شرکت کرديد الان طرف يه شکايت هستيد ! چي ميگيد؟
  • 40:28 - 40:36
    آقا کمال که شما متهمش کرديد هم ، هم شاکيه و هم مورد شکايت قرار گرفته در اين مورد چي ميگيد؟-
    ما در اصل ميخوايم با کمال سويدره حرف بزنيم ! ايشون اينجاست؟-
  • 40:36 - 40:42
    در اصل؟؟ شما اينطوري با ايجاد قهرماني هاي مفت ميخوايد خبرنگار بشيد؟
  • 40:42 - 40:46
    به نظر مياد براي شما يه خرده گرون تموم بشه-
    اينو بندازيد بيرون ! همه شون رو-
  • 40:50 - 40:54
    چطور خبر نميدي؟-
    قربان يه دقيقه قبل ازاينکه شما بيايد اومدن ما هم نفهميديم-
  • 40:55 - 41:01
    کمال امروز نميتونه با مدالهاي قهرماني و اينها سر و کله بزنه ! آلبوم خانوادگي چند دقيقه ديگه توي دستش متلاشي ميشه
    تو ميخواي چيکار کني؟
  • 41:02 - 41:08
    فورا ميفرستم قربان ! همشون رو ميفرستم-
    و ساکتشون ميکني ! براي من تاروک رو پيدا کن ! فورا-
  • 41:15 - 41:21
    کاش چند روز ديگه استراحت ميکرديد آقا اوندر-
    خوبم مصطفي جون نگران نباش ! کافي بود و زيادي هم بود حتي ! ممنون-
  • 41:29 - 41:36
    نهان ! خوبي دخترم؟ تو چته؟ يه چيزي حس ميکنم درون تو ! اما!؟
  • 41:40 - 41:45
    کلنجار نميري مگه نه؟ خودت رو به خطر نميندازي-
    رازه-
  • 41:59 - 42:03
    برگشتت واقعا فوق العاده شد پسرم-
    نميخواي بگي که برات مهمه مگه نه بابا؟-
  • 42:04 - 42:06
    براي تو نيست؟-
    نه-
  • 42:07 - 42:13
    به نظر من باشه خوب ميشه ! زير ادعاهات له نشو امير ! بحران رو خوب مديريت کن و کاري که شکايت پس گرفته بشه
  • 42:27 - 42:31
    تو آدم نفرت انگيزي هستي ! سعي داري اون دختر رو وسيله بازيهاي خودت کني
  • 42:32 - 42:37
    نميشينيد؟-
    اين چيز خيلي پست و اسفباريه-
  • 42:37 - 42:42
    اما زينب دختري نيست که طعمه تو بشه ! کنار اون من هستم-
    ها ! کوچولو رو ميگيد-
  • 42:43 - 42:48
    به شما گفت؟-
    ديدم ! شما دو تا رو وقتي جلوي باشگاه حرف ميزديد ديدم-
  • 42:49 - 42:54
    اگه عقل يه دختر جوون بخاطر من رفته من چيکار ميتونم بکنم آسو خانم؟ با زبون خوش بهش گفتم
  • 42:55 - 43:02
    اما فکر ميکنم لازمه با داداشش حرف بزنم ! ببينيد موضوع داره بزرگ ميشه ! هر چند آقا کمال چه گناهي داره! مگه نه؟
  • 43:02 - 43:07
    تو در واقع به کمال حمله ميکني مگه نه؟سعي ميکني اونو زخمي کني-
    اشکالي داره؟-
  • 43:10 - 43:15
    ديروز فکر کرده بودم يه توافق خوب با شما کرديم ! اشتباه ميکنم؟
  • 43:15 - 43:22
    من مخصوصا به شما گفتم که هيچ کاري که به کمال ضرر بزنه رو انجام نميدم ! فقط بين شما دو تا
  • 43:22 - 43:29
    ميتونيد يه تعادل باشيد ! يعني ادعاتون اينه ! اما کسي که از اون حد خارج ميشه من نيستم آسو خانم
  • 43:30 - 43:37
    اگه از اون مرز رد بشه من با کشيدن مرز جديد وقت تلف نميکنم !اشتباه ميکنم؟
  • 43:39 - 43:42
    هرگز اجازه نميدم که به کمال ضرر بزني
  • 43:44 - 43:49
    ممکنه الان يه خرده در حال ضرر خوردن باشه ! معلومه ديگه کوچولو امروز ناراحت شد
  • 43:52 - 43:57
    آسو خانم ! از صحبت هفته پيشمون با آقا کمال صحبت کرديد؟
  • 43:58 - 44:01
    از اهداف مشترکمون
  • 44:11 - 44:15
    آقا غالب من با برادر زاده ام حرف بزنم ميام-
    توي اتاق جلسه منتظرم-
  • 44:18 - 44:24
    عمو ! اينجا چيکار داري؟-
    وقتي آقا غالب با اصرار دعوت کرد اومدم-
  • 44:24 - 44:28
    به خيال خودشون سعي دارن کاري کنن که کمال شکايت رو پس بگيره
  • 44:30 - 44:36
    تو چه شراکت استراتژيکي ميتوني با امير کوزجواغلو داشته باشي که تهديد ميکنه به کمال بگه؟؟
  • 44:37 - 44:42
    تهديد نيست-
    تهديده ! کمال رو از دست ميدي آسو-
  • 44:43 - 44:50
    عمو من هيچ کاري که به کمال ضرر بزنه انجام نميدم-
    ميکني دخترم ! همچين ميکني که ! ندونسته ميشه-
  • 44:51 - 44:58
    اشتباه ميشه ! از حسن نيت ميشه بعد اون نيت شکلش رو عوض ميکنه و فلاکت قلبت ميشه
  • 44:59 - 45:06
    نکن ! من حالا بايد برم در مورد اينها بعدا حرف ميزنيم ! به سلامت دخترم
  • 45:15 - 45:16
    بيا
  • 45:20 - 45:21
    زينب!؟
  • 45:27 - 45:28
    بشين اينجا
  • 45:33 - 45:35
    تو هم بشين داداش
  • 45:42 - 45:46
    زينب ! يالا شکنجه نکن منو ! بگو تموم بشه
  • 45:48 - 45:57
    داداش ! تو ميدوني ! عاشق يکي شدن بعضي وقتها ممکنه به فلاکت ختم بشه
  • 46:00 - 46:03
    يعني شايد هميشه مجبور نباشه اينطوري بشه
  • 46:05 - 46:12
    اما ميدوني که اون براي يکي ديگه است ! حتي از تو دوره
  • 46:14 - 46:19
    برات ضرره ! شايد خطرناکه
  • 46:20 - 46:25
    اما بازم نميتوني مانع يه چيزايي بشي ! ميدوني غير ممکنه
  • 46:27 - 46:35
    خودت رو اسير ميکني و ميري ! درگير ميشي و ميري ! در اصل چيزهايي که الان ميخوام بهت بگم رو ميفهمي
  • 46:36 - 46:38
    يعني بايد بفهمي
  • 46:57 - 46:59
    سريع به من زنگ بزن ! در مورد اميره
  • 47:03 - 47:06
    بايد به سما زنگ بزنم داداش
  • 47:15 - 47:18
    زينب کجايي؟-
    پيش داداشمم-
  • 47:19 - 47:26
    زينب ! من ميدونم کيه ! دوتاتون رو ديدم امروز ! اون از باشگاه در ميومد تو هم منتظر اون بودي ! ميدونم که اميره
  • 47:27 - 47:33
    زينب به من گوش کن ! تنها هدف امير ضرر زدن به داداشته ! قلب تورو مخصوصا بدست آورد و مخصوصا شکست
  • 47:34 - 47:40
    موفق هم شد-
    باشه باشه ! ببين اگه الان تو همه چيز رو به داداشت بگي امير برنده ميشه-
  • 47:41 - 47:48
    کاري که امير ميخواد رو ميکني ! فکر ميکني که امير با تو بازي کرده ها ! بازي اصلي بعد از اينکه همه چيز رو به داداشت بگي شروع ميشه
  • 47:51 - 47:57
    يه توليد از امير کوزجواغلو ! تو يه نقشه اي عزيزم ! يالا الان برو به داداشت تعريف کن
  • 47:58 - 48:05
    ببين زينب تورو خدا به من گوش کن ! بعدا فکر ميکنيم که اينها رو چطور حل و فصل کنيم
    اما تورو خدا نون امير رو توي روغن ننداز
  • 48:06 - 48:12
    کاري نکن که داداشت تاوان اينو پس بده-
    باشه ! من بهت زنگ ميزنم سما جون-
  • 48:17 - 48:20
    زينب! يالا خوشگلم
  • 48:27 - 48:30
    تو عاشق کسي شدي که نبايد بشي؟
  • 48:35 - 48:37
    دوستش داري؟
  • 48:52 - 48:57
    من نه داداش ! آبجي آسو
  • 48:59 - 49:00
    اين يعني چي الان؟
  • 49:06 - 49:10
    آبجي آسو عاشق توست اما تو هنوز يکي ديگه رو دوست داري
  • 49:11 - 49:17
    چه ربطي داره زينب؟-
    اون تورو خيلي دوست داره اما خيلي ناراحته-
  • 49:18 - 49:21
    منم از ناراحتي اون ناراحت ميشم داداش
  • 49:22 - 49:25
    زينب تو براي گفتن اين اومدي اينجا؟
  • 49:32 - 49:35
    نخواستم يه چيز مربوط به تورو از تو مخفي کنم
  • 49:51 - 49:53
    بلا دور باشه قربان-
    ممنونم-
  • 50:02 - 50:03
    ممنون
  • 50:11 - 50:17
    بالاخره فاميل ! اتفاقات رو شنيدي مگه نه؟
  • 50:18 - 50:25
    بخاطر اين حکم توقف کار مطبوعات باز جلوي در صف کشيدن ! نه اين اواخر خانوادگي تحت يه فشاريم
  • 50:29 - 50:34
    راستي تو يه خواهر زن داشتي و ما چرا خبر نداشتيم؟
  • 50:35 - 50:39
    غالب جان اين تصميم خانوادگيه ويلدانه در مورد اين با تو بحث نميکنم
  • 50:40 - 50:47
    اما من ميکنم ! از اين رازها اصلا خوشم نمياد اوندر ! ما يه خانواده ايم
    اگر ما همديگه رو ندونيم ديگه کي ميخواد بدونه؟
  • 50:49 - 50:53
    غالب جان انقدر کار براي انجام دادن دارم که ! اگر اجازه بدي
  • 50:57 - 51:04
    بله ! يعني سر يه کاري رو گرفتن هم براي تو و هم ما خوب ميشه
  • 51:17 - 51:20
    چيزي پيدا کردي زهر؟-
    والا هنوز چيزي نيست ! داريم ميگرديم ديگه-
  • 51:21 - 51:28
    فقط رئيس ميخوام يه چيزي بگم ! شما گفتيد اين دختر کار ميکنه و اينها !من در مورد اين تحقيق ميکنم خبر داشته باشيد
  • 51:29 - 51:31
    از کجاها؟-
    قصر سفيد و لالالي و اينها يعني-
  • 51:32 - 51:37
    زهر همچين جاهايي نه ! جاهاي لوکس تر و با کلاس تر
  • 51:38 - 51:41
    يا مثل اين کلوب هاي مخفي
  • 51:42 - 51:48
    نفهميدم داداش ! چطور جايي؟-
    ببين جايي که فقط دخترها کار کنن نه ! جايي که بتونن با طبقه مرفه وارد ارتباط بشن-
  • 51:49 - 51:52
    والا داداش تا جايي که من ميدونم نيست ! يکي دو جا بود اما آخرش بسته شد
  • 51:55 - 52:01
    وايسا وايسا يه جايي به ذهنم اومد ببين ! تازه از اون مشهورها ! آخرين بار شنيده بودم که اونجا بازه
  • 52:02 - 52:07
    نشد از اونجا ميپرسيم-
    خوبه ! کجاست؟-
    فقط داداش براي اونجا بايد مراقب بود ! اينها بدون رزرو و اينها راه نميدن-
  • 52:08 - 52:13
    باشه اونو حل ميکنم-
    تازه بايد عين ژيلت باشي ها ! خوش تيپ و سر و وضع و اينها-
  • 52:14 - 52:20
    جور ديگه باشه تعجب ميکنم ذاتا-
    مکان درستيه ها ! يعني مکان چونه زني و اينها نيست ! همه آدمهاي کله گنده ميرن-
  • 52:31 - 52:32
    بيا
  • 52:35 - 52:37
    تو چرا دير کردي؟
  • 52:41 - 52:46
    توي خونه مشکلي پيش اومده؟-
    نه نه ! کار برگه هاي بيمه اينجا بود-
  • 52:47 - 52:51
    برگه ورود به کار و اينها ! منم با اونها مشغول بودم-
    با-
  • 52:57 - 53:03
    مساله اين شکايت رو ميدوني ديگه-
    شکايت ! از شکايت خبر دارم بله-
  • 53:03 - 53:09
    اما چيزي نفهميدم ! انگار اين کمال ما يه غلطي کرده مگه نه؟
  • 53:10 - 53:15
    يه چيز کوچيک ! حل ميشه ديگه-
    ايشالا هر چه زودتر حل ميکنيد-
  • 53:17 - 53:20
    تو حل ميکني-
    چي؟-
  • 53:20 - 53:25
    آدمي نيست که بيشتر از تو بهش اعتماد داشته باشم و بتونم سر اين کار بزارمش تاروک
  • 53:25 - 53:28
    چطور يعني؟ من؟ من بايد انجام بدم؟
  • 53:30 - 53:37
    اگه شما اينطور ميگيد-
    اينطوره ! تازه به عنوان يه برادر گناه داداشتم پاک ميکني-
  • 53:40 - 53:45
    روابط خانوادگيتون محکم ميشه-
    نه بابا ! اون کارها خيلي اينطور نميشه-
  • 53:47 - 53:52
    آقا امير ! اين کار بين ما بمونه ؟ بعد باز توي خونه مشکل پيش نياد
  • 53:55 - 53:57
    هر طور لازمه
  • 53:59 - 54:06
    من خيلي نفهميدم اين کارها رو چطور درست کنم آقا امير ! يعني شکايت و اينها ، کارهاي سانترال و فلان
  • 54:07 - 54:14
    اين کارها يه خرده دور و غريبه به من-
    روستايي ها رو قانع ميکني شکايتهاشون رو پس ميگيرن-
  • 54:15 - 54:19
    قانع-
    به نظر تو چطوري قانع ميشن تاروک؟-
  • 54:19 - 54:25
    به نظر من ... ميخريمشون؟-
    زود ميگيري-
  • 54:26 - 54:32
    ممنون ! فرض کنيم که يه کار خراب کن پيدا شد ! گفت من نميخوام ! نه پولتون رو نه هيچ چيزتون رو
  • 54:33 - 54:38
    اونو چيکار کنيم؟-
    راه قانع کردن يکي نيست تاروک ! هزار تاست-
  • 54:41 - 54:49
    telegram.me/moviebaz_org
    ترجمه بهناز
    زمانبندي حماد
  • 54:53 - 54:56
    اين چيه؟-
    يه راه با مجوز ديگه براي قانع کردن-
  • 55:18 - 55:23
    آقا امير !! من گرفتن اينم بلد نيستم-
    ياد ميگيري-
  • 55:25 - 55:30
    ياد ميگيري ! نميگيم آدم بکش ، پيشت باشه
  • 55:32 - 55:36
    خودت رو قوي حس ميکني ! تازه مگه معلومه که با کي روبرو ميشي تاروک؟
  • 55:41 - 55:46
    البته البته ! از اين استفاده نميکنم ذاتا اما حالا که اينطور لازمه همين کارو ميکنيم
  • 55:48 - 55:54
    من زماني که بايد وارد حرکت بشي رو بهت ميگم ! تو ذهنت رو حاضر کن اول
  • 55:54 - 56:01
    يه ليست در مورد کسايي که اونجا زندگي ميکنن به دستت ميرسه ! چطور درآمد کسب ميکنن؟ چند تا بچه دارن و غيره! حسابي بررسي کن
  • 56:02 - 56:07
    تا چند روز ديگه قانع کردن رو شروع ميکني-
    باشه ! ايشالا رو سياهتون نميکنم-
  • 56:08 - 56:10
    هيچ وقت نکردي
  • 56:13 - 56:14
    بيا
  • 56:18 - 56:22
    آقا حقي!؟-
    اگه کارت زياده بعدا بيام-
  • 56:22 - 56:26
    مگه ميشه آقا حقي؟ بفرماييد ! بفرماييد بشينيد اينجا-
    بشين بشين-
  • 56:27 - 56:28
    لطفا
  • 56:37 - 56:41
    دو تا قهوه ترک ، براي آقا حقي بدون شکر ، ممنونم
  • 56:43 - 56:48
    آقا حقي من فکر ميکردم نميايد-
    خواستم تورو ببينم-
  • 56:49 - 56:54
    از شرکت کوزجواغلو ميام-
    آها ! در مورد دادگاه حرف زديد-
  • 56:55 - 57:01
    مودبانه خواستن توصيه کنم که تو شکايت رو پس بگيري
  • 57:04 - 57:14
    تو آخرين نمونه از نسل خودت هستي پسر-
    آقا حقي قبل از اينکه به اين روشهاي امير کوزجواغلو متوسل بشم من بايد در طرف درست بمونم-
  • 57:15 - 57:21
    تورو تقدير ميکنم ! به غالب کوزجواغلو هم گفتم که پشت تصميماتت هستم
  • 57:23 - 57:27
    اما يه چيزي هست که نبايد فراموش کني
  • 57:29 - 57:34
    تو کاپيتان اين کشتي هستي و آخرش بايد اين کشتي رو به بندر برسوني
  • 57:35 - 57:38
    ميدونم آقا حقي ! اما من از راه درست به نتيجه درست ميرسم
  • 57:39 - 57:42
    چيزي که برازنده توست يعني-
    همونطور که برازنده شماست-
  • 57:52 - 57:54
    تو خوشگل شدي؟
  • 57:58 - 58:02
    چطوري تاروک؟-
    ها؟..خوبم-
  • 58:03 - 58:06
    تو چي؟ شما-
    خوب تقريبا-
  • 58:07 - 58:09
    بيا يه گزارش بده به من
  • 58:13 - 58:17
    تو از چيزي ناراحتي؟-
    آقا امير اگه کار ديگه اي نيست من برم-
  • 58:17 - 58:19
    البته
  • 58:39 - 58:44
    اين چيه ها؟ به تو چه پسر؟ چيه اين حساسيت؟
  • 58:58 - 59:02
    خوووب! آسو ميتونه بار تورو يه خرده سبک کنه؟
  • 59:03 - 59:06
    هميشه آقا حقي-
    خوب تو براي اونو چي؟-
  • 59:08 - 59:12
    تو تنها کسي هستي که اون توي استانبول بهش اعتماد داره ! تنها دوستشي
  • 59:13 - 59:20
    وقتي ميومدم استانبول فکر ميکردم شمارو وابسته تر ميبينم ! فکر کرده بودم دوست صميمي ميشيد
  • 59:21 - 59:25
    همين طوره در واقع آقا حقي ! يعني آسو دوست منه
  • 59:26 - 59:29
    خوب انگار تو براي اون نيستي
  • 59:30 - 59:34
    مگه ميشه همچين چيزي؟-
    خوب کجاست؟ با کيه؟ خبر داري؟-
  • 59:38 - 59:44
    تنهايي بعضي وقتها زهر انسانه پسر ! خطاهايي نشدني رو منجر ميشه
  • 59:45 - 59:51
    به سمت انسانهاي اشتباه ميکشه-
    يه چيزي هست که شما ميدونيد-
  • 59:52 - 59:57
    تنها چيزي که من ميدونم اينه که آسو زير سايه تو امنيت داره
  • 59:58 - 60:04
    به علاوه آسو فقط شريک تو و در آينده رئيس شرکت نيست ! دختر منه
  • 60:06 - 60:13
    امانت برادرمه ! خواهشم از تو اينه که يه خرده ديگه به اون گوش بدي
  • 60:14 - 60:19
    گوش کن ! سعي کن درک کني-
    حق با شماست آقا حقي-
  • 60:20 - 60:23
    انگار بخاطر کارها يه خرده در مورد آسو کوتاهي کردم
  • 60:25 - 60:28
    اما شما نگران نباشيد من بهش توجه ميکنم
  • 60:29 - 60:34
    حرف تو براي من سنده ! اعتمادم به تو بي انتهاست پسرم
  • 60:38 - 60:44
    نااميد شدي ، ناراحتي ميدونم اما هر حسي داري ميتوني به من بگي ! به داداشت نميگم
  • 60:45 - 60:47
    چيزي براي حرف زدن نيست آبجي آسو
  • 60:50 - 60:56
    امير آدم خوش تيپ و جذابيه يعني اينکه تحت تاثير اون قرار بگيري-
    باشه ! تورو خدا ديگه هي اين موضوع رو باز نکن آبجي آسو-
  • 60:58 - 61:05
    من اسير يه روياي مسخره شدم! يعني تو هم از چيزايي که ديدي معناي بيشتري در نيار لطفا
  • 61:08 - 61:13
    به من گفته بودي دوست پسرمه ! با هم خيلي وقت گذرونديد؟
  • 61:16 - 61:21
    نه با تلفن خرف زديم چند بار
  • 61:24 - 61:30
    زينب!؟هيچ کاري نکرد که به تو آسيب بزنه مگه نه؟
  • 61:33 - 61:40
    يه چيز بچه گانه بود جونم ! هم عقل من اومد سر جاش ! من چيکار دارم با يه آدم متاهل؟
  • 61:44 - 61:46
    از من دور و به خدا نزديک باشه
  • 61:50 - 61:52
    تو هم به داداشم نميگي مگه نه؟
  • 61:53 - 61:58
    يعني گفتن اين به کمال خواستن بدي اون ميشه
  • 61:59 - 62:03
    تازه اتفاق بدي هم بينتون نيوفتاده ! اينطور نيست؟
  • 62:04 - 62:10
    البته که اينطوره جونم ! يعني ديگه چي؟ مگه من احمقم؟
  • 62:12 - 62:17
    تازه امير کوزجواغلو چرا به من توجه کنه؟
  • 62:17 - 62:20
    منظور من-
    چي؟-
  • 62:21 - 62:27
    يعني خودت رو کوچيک فرض نکن ! تو آدم خيلي قويي هستي ! هر کاري که بخواي رو هم ميتوني انجام بدي
  • 62:28 - 62:33
    مصمم باش ، براي خودت يه هدف مشخص کن و براي رسيدن به اون زندگي کن
  • 62:36 - 62:37
    همين کارو ميکنم
  • 62:47 - 62:49
    خيلي بهت مياد
  • 62:53 - 62:55
    ميخوام ببينم که خيلي بهت مياد
  • 63:00 - 63:03
    خوشت اومد؟
  • 63:04 - 63:09
    يالا بيا بگيريم-
    نه ! من نميخوام آبجي آسو-
  • 63:10 - 63:15
    هديه من باشه-
    لطفا احساس نکن که مجبوري براي من يه چيزي بگيري-
  • 63:16 - 63:20
    زينب دلم خواست-
    نه آبجي آسو-
  • 63:22 - 63:28
    يه لباس قرمز شبيه اين دارم من ذاتا ! هنوز اونو درست نپوشيدم
  • 63:33 - 63:35
    بهش نشون ميدم بدبخت کيه
  • 63:37 - 63:43
    خواهر و برادرهاي سويدره مثل صندوق ميمونن ! معلوم نيست از داخلشون چه جواهر هايي در بياد
  • 63:44 - 63:52
    حتي با حماقتشون هم نابغه ان ! زينب کم عقل وقتي وارد رختخوابم ميشد به داداشش فکر نميکرد وقتي اومد بيرون فکر ميکنه
  • 63:54 - 63:57
    خوب اين منو متوقف ميکنه؟-
    هرگز قربان-
  • 63:58 - 64:06
    عکسهايي که مخفيانه گرفتيد آماده داشته باش ! اگه زينب خودش نگفت ما ناخواسته به گوش آقا کمال برسونيم
  • 64:06 - 64:11
    امر کنيد-
    کنجکاوم که چطور مياد مقابلم-
  • 64:21 - 64:26
    آي دوستان بسه ديگه يه خرده آرامش بديد ! من هر روز هر روز نميتونم براي مجله ها قهوه حاضر کنم
  • 64:27 - 64:32
    من چيزي که بايد ميگفتم رو گفتم ذاتا ! بسه ديگه-
    ليلا خانم پشت پرده چيزهاي متفاوتي از اوني که شما ميگيد گفته ميشه-
  • 64:33 - 64:37
    اي خداا ! کجاست اون پشت پرده؟ خودت ميگيد خودتون ميزنيد
  • 64:37 - 64:41
    چه خبره اينجا؟-
    نه جونم ! ببين حالم رو؟ دارم سعي ميکنم خلاص بشم-
  • 64:41 - 64:43
    آقا دوست پسرتونه؟
  • 64:44 - 64:48
    تو چي ميگي بابا؟-
    کمال خوب خوب لطفا ! نه ديگه ! اون پسر منه پسرم-
  • 64:49 - 64:52
    معذرت ميخوام خانم ببخشيد-
    خوب دوستان همين قدر کافيه-
  • 64:52 - 64:56
    شنيديد نوشتيد کشيديد ذاتا ! وقتي اومديم اينجا نباشيد
  • 65:01 - 65:05
    به نظر تو ميرن؟-
    فکر نميکنم ! تو کجا ميرفتي؟-
  • 65:05 - 65:09
    چه ميدونم من؟ به خيال خودم ميخوام فرار کنم مثلا
  • 65:23 - 65:27
    تو چي شد قرار بود شب بياي؟-
    شب ميخواستم بيام اما برام کار پيش اومد گفتم الان بيام-
  • 65:31 - 65:34
    تو يه چيزيت شده ! به صورتت رنگ اومده
  • 65:36 - 65:44
    نههه ! نميدونم ! اومده؟-
    چه ميدونم !؟ خوب به نظر مياي ! مربوط به نهانه ! معلومه-
  • 65:45 - 65:48
    امان ليلا تو هم ! انگار تمام زندگيم نهانه
  • 65:50 - 65:55
    چي؟مگه نيست؟ براي تو اگه دنيا ميچرخه به حرمت روي نهانه
  • 66:01 - 66:06
    بعد وقتي رتوش رو تموم کرديم ديوار رو تحويل داديم ! با بچه ها هم خداحافظي کرديم
  • 66:06 - 66:10
    سونگل ، اين دوست دستمال فروش تو هم بود-
    عاليه-
  • 66:16 - 66:20
    بچه ها رو گشنه و تشنه روزي 20 ساعت به کار کشيدم-
    عاليه-
  • 66:21 - 66:23
    نهان!؟
  • 66:28 - 66:30
    آآ ! نهان!؟-
    چي شده؟-
  • 66:30 - 66:35
    حتي به من گوش هم نميدي ! کار رو هم بيخيال شدي حسابي ! چي شده؟ تو خوبي؟
  • 66:36 - 66:40
    ياسمين باورت نميشه اما خيلي خوبم
  • 66:41 - 66:43
    اين چطوره؟-
    چيکار ميکني؟-
  • 66:45 - 66:48
    نظافت زمستوني ميکنم ، کمدم رو جمع ميکنم
  • 66:50 - 66:52
    درست وقتشه
  • 67:00 - 67:02
    خوب اين چطوره؟
  • 67:07 - 67:12
    باشه ! ببخشيد ببخشيد به تو گوش ميدم
  • 67:12 - 67:14
    حواست خيلي پرته ! چي شده؟
  • 67:16 - 67:19
    خيلي عاشقم ياسمين-
    عاشق کي؟-
  • 67:20 - 67:24
    به نظر تو کي؟-
    نهان اينکه تو عاشق کمال هستي ارزش خبري نداره که-
  • 67:24 - 67:28
    اگه عاشق اميري کسي باشي شايد حالا-
    حتي شوخيش هم بده-
  • 67:30 - 67:34
    منو ببين ! تو بي خبر از من با کمال عشق ممنوعه و اينها نداري مگه نه؟
  • 67:39 - 67:40
    داري؟؟
  • 67:49 - 67:52
    آآ ! اينجا يه طرفه است؟-
    نه نيست-
  • 67:53 - 67:56
    اما راه تنگه! يه خرده برو عقب ! عقب-
    يه لحظه صبر کن ! صبر کن-
  • 68:01 - 68:05
    اين کيه؟ چيزه... باباي امير؟-
    بله-
  • 68:11 - 68:15
    چطوريد آقا غالب!؟-
    آقا کمال!! تو آسمون دنبالتون ميگشتم روي زمين پيدا کردم-
  • 68:16 - 68:20
    جا و مکان من مشخصه-
    فکر کرده بودم امروز ميايد سر کار-
  • 68:20 - 68:25
    خبرنگارها براي اينکه داستان قهرمانيتون رو گوش کنن تمام روز جلوي در منتظر شدن
  • 68:26 - 68:30
    خوشم نمياد با کارهايي که ميکنم فخر بفروشم ! مخصوصا اگه اينها کارهايي باشه که بايد انجام بشه
  • 68:31 - 68:37
    اميدوارم متوجه باشيد که با متوقف شدن پروژه ترميک سانترال چه ضرري رو متحمل ميشيم
  • 68:38 - 68:44
    فقط درست نيست به اين بگيم ضرر ! تا گزارش کميسيون محيط زيست نبود اونجا حتي يه ميخ هم نميتونست زده بشه
  • 68:49 - 68:53
    بگيم از يه اشتباه برگشتيم-
    انقدر ايده آليست بودن مضره-
  • 68:54 - 68:56
    براي کي؟
  • 69:08 - 69:10
    کمال جان
  • 69:14 - 69:17
    مامانت زنگ زد فوريه-
    باشه-
  • 69:18 - 69:21
    اين خانم مشهور که روزهاست در موردش حرف زده ميشه بايد شما باشيد
  • 69:24 - 69:26
    غالب کوزجواغلو-
    ليلا عجم زاده-
  • 69:27 - 69:31
    خوشبختم-
    کمال جان اگه صحبتتون تموم شده بريم؟-
  • 69:32 - 69:35
    روز بخير-
    روز بخير ! به اميد ديدار-
  • 69:35 - 69:36
    خداحافظ
  • 69:39 - 69:45
    توبه توبه ! خدا به دور کنه ! به اميد ديدار !!من چه ملاقاتي دارم با اين؟
  • 69:46 - 69:50
    پسرش رو ببين باباش رو بگير-
    دقيقا ! خدا به دور کنه-
  • 69:51 - 69:53
    بمونه
  • 69:56 - 69:58
    هنوز داره نگاه ميکنه
  • 70:05 - 70:15
  • 70:18 - 70:22
    اوزان ميخوام يه چيزي ازت بپرسم اما عصبي شدن نداريم-
    بپرس-
  • 70:24 - 70:28
    اين دوستهاي امير ! اونايي که اون شب اومدن
  • 70:30 - 70:33
    اوزان فقط يه سئواله ! سريع اخم نکن
  • 70:34 - 70:37
    کنجکاوي تو در مورد اون شب از کجا در اومده؟
  • 70:40 - 70:44
    کسايي که اون شب اومدن دوستهاي امير بودن؟-
    بله-
  • 70:45 - 70:51
    يعني دوستهاي نرمالش ! اسکورت و اينها نبودن-
    يه دوست نرمال امير نميتونه بخواد با من باشه؟-
  • 70:52 - 70:54
    چرت و پرت نگو ! من اينو گفتم الان؟
  • 70:59 - 71:04
    نهان من خيلي خسته ام ميخوام بخوابم-
    باشه شب بخير-
  • 71:04 - 71:06
    به تو هم
  • 71:11 - 71:14
    يه خرده ديگه ميموندي ليلا-
    ببين حالا ! گفتي که شب کار دارم-
  • 71:15 - 71:19
    دارم دارم اما ساعتهاي بعدي ! ميخوام برم عشق و حال
  • 71:20 - 71:22
    تو؟؟ بشنو و باور نکن-
    چرا؟ نميتونم برم؟-
  • 71:22 - 71:29
    نه ميري اما اگه نهان بشنوه گوشهاي تورو ميبره ميزاره روي چشمهات
  • 71:32 - 71:35
    درست ميگي ! والا ميکنه ! شديدا حسوده
  • 71:38 - 71:41
    ببين حالا ديدي؟ پس يه اخلاقي داره که به مامانش کشيده باشه
  • 71:44 - 71:46
    خوب شب بخير-
    ميبينمت-
    ميبينمت-
  • 71:51 - 71:53
    ممنون افسانه
  • 71:56 - 72:01
    بچه ها اصلا ديده نشدن امروز ! بخاطر اتفاقات هنوز متشنج هستيد؟
  • 72:02 - 72:06
    يه خرده ناراحت شدن اما خوب ميشن
  • 72:06 - 72:11
    من اگه جاي بچه ها بودم براي اينکه خاله اي مثل ليلا خانم داشتم خيلي خوشحال ميشدم
  • 72:14 - 72:17
    امروز توي راه روبرو شديم ! يعني خانم خيلي ظريفي بود
  • 72:21 - 72:27
    تو امروز ليلا رو ديدي؟-
    بله با کمال سويدره با هم بودن ! سر پا آشنا شديم-
  • 72:28 - 72:34
    زن خيلي قويي به نظر مياد ! يه انرژي داره که آدم شيفته اش ميشه
  • 72:35 - 72:39
    تحت تاثير قرار گرفتي-
    جز اين فکر کردن حتي ممکن هم نيست-
  • 72:40 - 72:46
    راستي شما چرا سالهاست با ليلا خانم ديدار نميکنيد؟ از اوندر پرسيدم ناراحت شد
  • 72:48 - 72:53
    روابط خانوادگيمون خيلي قوي نيست غالب-
    اينها رو به خبرنگارها بگو نه به من-
  • 72:53 - 72:56
    کم مونده چيزهايي که توي روزنامه مي نويسن رو باور کنم
  • 72:58 - 73:01
    اگه ميخواي رابطمون رو به اين نقطه برسوني تصميم با توست غالب
  • 73:09 - 73:13
    هر چقدر منو از خودتون دور کنيد همونقدر ضرر ميکنيد ويلدان
  • 73:14 - 73:16
    اينم تصميم شماست
  • 73:21 - 73:26
    چه لزومي به همچين عکس العملي بود؟ تمام توجه رو به خودمون جلب کردي
  • 73:27 - 73:31
    تو هنوز به اون حسودي ميکني-
    امشب همچين بحثي با تو نميکنم-
  • 73:34 - 73:36
    شب بخير
  • 73:51 - 73:53
    وايسا وايسا وايسا ! درو باز کن
  • 73:57 - 73:59
    ليلا خانم!؟
  • 74:01 - 74:04
    سلام-
    سلام ! ميتونم تا جايي که ميريد برسونمتون-
  • 74:05 - 74:08
    ممنونم ميخوام راه برم-
    ميخوايد همراهي کنم؟-
  • 74:09 - 74:14
    ممنون من تنها راه رفتن رو ترجيح ميدم ! شب بخير-
    شب بخير-
  • 74:42 - 74:45
    خوش اومدي-
    خوش باشي-
  • 74:46 - 74:48
    بيا تو
  • 74:51 - 74:56
    شما اينو بگيريد ! شيريني خريدم-
    يعني ميگي به کالري نياز دارم-
  • 74:57 - 75:00
    نه ! ديگه چي؟ شما خيلي زيبا هستيد
  • 75:02 - 75:09
    همين طوري يعني ! البته زيبا هستيد اما نه به اون معنا ! چيز نيست يعني... التفات نيست ، واقعيته
  • 75:10 - 75:13
    من فهميدم تورو راحت باش
  • 75:19 - 75:23
    رمانتيک کمدي دوست داري؟-
    منظورت از رمانتيک کمدي؟-
  • 75:23 - 75:27
    فيلم يعني-
    آها ! دوست دارم ! دوست دارم-
  • 75:28 - 75:33
    باشه روي ميز چند تا فيلم هست تو انتخاب کن منم ذرت رو برميدارم ميام-
    باشه-
  • 75:50 - 75:59
    امروز اصلا دلم نميخواست تنها باشم ، براي اينکه منو ناراحت نکردي و اومدي خيلي ممنونم-
    اين چه حرفيه؟ شما منو اينطوري صدا کنيد من دو تا دستم توي خون هم باشه ميام-
  • 76:10 - 76:12
    تو به من ضرر ميزني؟-
    چي؟-
  • 76:12 - 76:16
    خواسته و دونسته عذابم ميدي؟-
    ممکن نيست-
  • 76:18 - 76:25
    دلم نمياد تورو اذيت کنم ! تو بگو ! کسي که اينطوري با عشق بهت نگاه ميکنه ميتونه بهت ضرر بزنه؟
  • 76:29 - 76:33
    بعد از تو منم با نهان روبرو شدم ! تورو انکار نکردم
  • 76:34 - 76:39
    پشت عشقم وايسادم ! گفتم که اولين باره که همچين چيزي رو تجربه ميکنم ! گفتم تموم کنيم
  • 76:39 - 76:43
    تو چي ميگي؟-
    گفتم ميخواي از اين خونه برو-
  • 76:44 - 76:49
    تو احمقي زينب ! احمق ! احمق ! احمق ! احمقي-
    مقاومت نکن ! ول کن-
  • 76:53 - 76:55
    چون من خيلي وقته که ول کردم
  • 76:56 - 77:02
    خدايا به من کمک کن ! التماست ميکنم ! کمک کن ! کمک کن ! کمک کن! خدايا کمک کن
  • 78:34 - 78:37
    بله؟ به من زنگ زدي؟
  • 78:38 - 78:44
    آره ببخشيد به دوستم زنگ ميزدم اشتباه شد
  • 78:44 - 78:47
    باشه اقلا هنوز توي دفتر تلفنت اسمم هست
  • 78:49 - 78:53
    بايد قطع کنم-
    وايسا قطع نکن ! حالا که زنگ زدي اقلا دو دقيقه حرف بزنيم-
  • 78:55 - 78:59
    اوزان ! ببين نکن ! براي چيزي که نميشه به من فشار نيار
  • 79:00 - 79:07
    ما نميتونيم با تو باشيم ! داداش کمالم ، آبجي نهان ! خانوادمون ! يعني غيرممکنه ميدوني
  • 79:08 - 79:12
    اما اگه تو بگي يه اميدي هست هيچ کس نميتونه جلوي من وايسه
  • 79:14 - 79:17
    البته اگه کس ديگه اي توي قلبت نباشه
  • 79:19 - 79:23
    الان ذهن منو به هم نريز-
    يه اميدي هست يعني!؟-
  • 79:26 - 79:31
    اوزان ! تورو خدا ديگه به من فشار نيار
  • 79:32 - 79:36
    من دفتر مربوط به تورو توي ذهنم بستم ذاتا ! گيج نکن منو
  • 79:37 - 79:40
    به اندازه کافي زندگيم سخت هست ذاتا
  • 79:44 - 79:48
    يه اميدي هست ! هست ! يه اميدي هست
  • 81:55 - 82:00
    تو اينجا چيکار داري؟-
    درها رو قفل نکردي منم براي اينکه بيرون يخ نزنم اومدم توي ماشين-
  • 82:01 - 82:04
    پياده ميشي؟-
    چرا؟ مگه نميريم دنبال کارن بگرديم؟-
  • 82:05 - 82:09
    من ميرم تو نميري-
    عمرا نميشه ! به نظر من ماشين رو روشن کن-
  • 82:09 - 82:11
    پياده شو-
    پياده نميشم کمال-
    پياده ميشي-
  • 82:11 - 82:17
    پياده نميشم ! پياده نميشم ! اي خدااا ! بميرمم تورو اينطوري تنها نميفرستم بين اون زنها
  • 82:20 - 82:24
    با اين لباس نميتوني بياي اصلا-
    ببخشيد نتونستم با توالت شب از خونه فرار کنم-
  • 82:25 - 82:27
    اما تدارک ديدم
  • 82:29 - 82:36
    ميدوني اگه امير بفهمه که تو شب خونه نيستي چي ميشه؟-
    امير نميتونه متوجه همچين چيزي بشه چون ما توي يه اتاق نميمونيم-
  • 82:40 - 82:45
    يالا به نظر من هر چه زودتر بريم چون براي اينکه لباسم رو عوض کنم بايد يه جايي پيدا کنيم
  • 82:45 - 82:50
    يه دردسر به تمام معنايي ! به تمام معنا-
    اما فقط دردسر تو هستم-
  • 83:06 - 83:10
    زنگ بزن ديگه ! زنگ بزن ديگه
  • 83:26 - 83:30
    نتونستم توي خونه بمونم بايد رو در رو صحبت کنم ! جلوي درم لطفا بيا بيرون ! لطفا
  • 83:40 - 83:44
    الو-
    اوزان تا داداشم اينا نديدن لطفا برو-
  • 83:44 - 83:50
    تا حرف نزنيم نميرم ! اگه لازم باشه تا صبح صبر ميکنم اينجا ! التماس ميکنم فقط دو دقيقه ! بعد قول ميدم که ميرم
  • 83:51 - 83:57
    زينب ! يه بارم شده منو برنگردون-
    باشه اما فقط دو دقيقه-
  • 83:58 - 83:59
    باشه
  • 84:30 - 84:37
    سلام ! پيش کي اومده بوديد؟-
    مارو آدم ساريسولگون فرستاده اسمم کمال سويدره است ، سرکار خانمم مهمونمه-
  • 84:38 - 84:40
    بفرماييد قربان خوش بگذره
  • 84:49 - 84:54
    يالا سريع هر چي ميخواي بگي بگو-
    گفته بودي دفتر مربوط به تورو بستم-
  • 84:55 - 85:01
    يعني قبل از اينکه ببندي باز کرده بودي ! يه اميدي بود-
    نه اگه اميدي باشه چي ميشه يعني؟-
  • 85:02 - 85:07
    براي ما يه عشق غيرممکنه-
    عشق ! اما عشقه ! عشق-
  • 85:09 - 85:15
    اووف اوزان ! منو توي فشار ميزاري اما ! قربونت برم منو توي روياهاي نشدني ننداز
  • 85:17 - 85:22
    آخرمون توي کلانتري تموم ميشه بعد-
    فراموش کن اونو ! ذاتا بخاطر اون جريان از من کنده شدي رفتي-
  • 85:23 - 85:27
    اون روز يه حادثه بود ! تکرار نميشه ! التماس ميکنم به من اعتماد کن
  • 85:28 - 85:33
    من چطور به تو اعتماد کنم؟-
    يه در باز بزار من حاضرم خودم رو ثابت کنم-
  • 85:34 - 85:39
    آآآي ببين گفتي در باز من در خونه رو باز گذاشتم يالا من بايد برم
  • 85:39 - 85:43
    بيا حرف بزنيم ! فردا همديگرو ببينيم؟
  • 85:47 - 85:48
    نميدونم
  • 85:52 - 85:57
    بيا اقلا حرف بزنيم ! حالا ميبيني تورو قانع ميکنم
  • 86:01 - 86:04
    خوب باشه ميام
  • 86:06 - 86:10
    خيلي دوستت دارم زينب
  • 86:14 - 86:15
    امشب با فکر به اين بخواب
  • 86:18 - 86:20
    شب بخير-
    شب بخير-
  • 87:00 - 87:05
    چه دنياهايي هست اينطوري-
    مثل خرگوشي که نور افتاده به چشمش نکن ديگه-
  • 87:06 - 87:10
    ببخشيد اما آقا کمال من مثل شما به اين محيط ها عادت ندارم
  • 87:11 - 87:15
    آفرين ! دقيقا همين طوري شروع کن ! شروع کن تا تمام انسانها متوجه ما بشن
  • 87:18 - 87:22
    من هنرمندم از تو بهتر نقش بازي ميکنم
  • 87:23 - 87:28
    واقعا؟ خيلي خوب شد! مثلا تا وقتي از اينجا بريم نقش بازيگر پانتوميم رو بازي کن
  • 87:29 - 87:33
    يه امتحان کن ببينم ! عاليه !بفرما
  • 87:59 - 88:00
    کجا؟
  • 88:03 - 88:05
    براي پيدا کردن کسي که دنبالش هستيم
  • 88:27 - 88:34
    اينجا به کسي قول دادي؟-
    من ندادم ! اما تو داري انگار-
  • 88:35 - 88:39
    ها ! اون دوست منه-
    خوشحال شدم-
  • 88:47 - 88:52
    آروم باش نهان ! آروم باش ! اين فقط يه بازيه
  • 88:57 - 89:01
    تو دنبال يکي ميگردي آره؟-
    بله دنبال يکي ميگردم-
  • 89:03 - 89:05
    يه آشنا
  • 89:12 - 89:15
    شايد من بشناسم
  • 89:17 - 89:21
    اما ديگه بسه-
    اسمش کارنه! ميشناسي؟-
  • 89:25 - 89:27
    نهان-
    خسته شدم-
  • 89:27 - 89:33
    پس خوش بگذرون ! ببين آهنگ خيلي خوبي ميزنه ! موزيک گوش کن-
    خورد تموم کرد تورو ! خورد تموم کرد-
  • 89:33 - 89:35
    نهان اغراق ميکني
  • 89:36 - 89:43
    کمال!؟-
    منو ببين ! به اين بگو هواي دست و بالش رو داشته باشه-
  • 89:45 - 89:50
    اگر نداشته باشه اون دست و بال تورو ميشکنم
  • 89:51 - 89:55
    دوستت پرخاشگره-
    پرخاشگره-
  • 89:58 - 90:02
    پرخاشگر نيست در واقع اون يه خرده ذهنش به هم ريخته-
    چي؟چي؟-
  • 90:02 - 90:05
    شامپاين ميخوريد قربان؟-
    ممنونم-
    ممنون-
  • 90:07 - 90:11
    شکت چي؟ حيلي معذرت ميخوام-
    واااي شانس رو ببين-
  • 90:13 - 90:17
    تو چيکار ميکني؟چيکار ميکني؟-
    گفتي خوش بگذرون دارم خوش ميگذرونم ديگه-
  • 90:25 - 90:29
    الان اينجا داره توجهم رو جلب ميکنه-
    نهان کجا؟-
  • 90:31 - 90:35
    سر وظيفه ! ما اينجا دنبال يکي ميگرديم ! يادآوري ميکنم
  • 90:39 - 90:43
    سلام-
    کمال!؟-
  • 90:58 - 91:01
    کجا مونده بوديم؟
  • 91:05 - 91:10
    چي شد؟ حالت خراب شد
  • 91:12 - 91:17
    نه-
    تو داشتي از يکي حرف ميزدي! اسمش کارن بود؟-
  • 91:18 - 91:20
    بله ! اونو ميشناسي؟-
    چرا دنبالش ميگردي؟-
  • 91:20 - 91:26
    اونو ميشناسي يا نميشناسي ؟ تو به من اينو بگو-
    براي خوش گذروني نيومدي اينجا-
  • 91:29 - 91:32
    ممنونم-
    نکنه پليسي؟-
  • 91:34 - 91:36
    پليس فلان نيستم! چه پليسي؟
  • 91:52 - 91:56
    تو بيا اينجا ببينم ! ول کن ! راه بيوفت ميريم! راه بيوفت ميريم
  • 91:57 - 92:01
    چي شد بيخودي ديوونه شدي باز؟-
    بيخودي؟ يارو اومده به تو پيک ميده--
  • 92:02 - 92:06
    اون آب بود کمال آب-
    آب؟ از اين به بعد آب اينا هم نميخوري پس ! راه بيوفت تموم شد-
  • 92:06 - 92:09
    مشکلي هست؟-
    نه خوبيم-
  • 92:14 - 92:18
    آرتيست بازي در نيار بابا-
    تو اول دست خانم رو ول کن-
  • 92:21 - 92:23
    يعني ميگي حسابي بخارونمت
  • 92:24 - 92:28
    کمال!؟ کمال چيکار ميکني؟
  • 92:29 - 92:31
    اينجا داره به هم ميريزه راه بيوفت
  • 92:34 - 92:37
    کمال!؟-
    راه بيوفت بدو-
  • 92:42 - 92:47
    کمال ! کمال! پالتوم رو بده-
    بيا بيا بيا-
  • 92:48 - 92:51
    چه خبره؟-
    سريع-
  • 92:54 - 92:57
    چي شده؟-
    خير باشه داداش چي شده؟-
    بدو بدو-
  • 93:02 - 93:06
    چي شد؟چي شد؟-
    کفشم شکست-
    بيا اينجا ! بيا اينجا بيا اينجا-
  • 93:07 - 93:11
    آي دردسر من-
    بدو قهرمانم بدو-
  • 93:14 - 93:16
    از اين طرف
  • 93:23 - 93:25
    يوووه هنوز دارن ميان-
    نقصير کيه يعني؟-
  • 93:25 - 93:27
    تو-
    من با تو ديگه تا بقالي هم نميرم-
  • 93:28 - 93:30
    به نظر من بزرگ حرف نزن
  • 93:44 - 93:48
    به پايان يه ماجراي ديگه رسيديم-
    به لطفت صفر صفريم هنوز-
  • 93:50 - 93:54
    تو بدون اينکه منو متهم کني نميتوني راحت باشي انگار-
    تقصير تو نيست که ! تقصير منه-
  • 93:55 - 93:59
    اگه تورو اينطوري بندازم دنبالم البته که اين ميشه ! اما ديگه اينم واسه من درس بشه
  • 93:59 - 94:06
    اووف کمال ها ! به لطف من امروز از آدرنالين سير شدي اما باز يه نارضايتي باز يه غرغر
  • 94:06 - 94:12
    قسم ميخورم من نميتونم تورو خوشحال کنم-
    اگه تو همه چيز رو نابود نميکردي حتما يکي رو پيدا ميکرديم که اون دختره کارن رو بشناسه-
  • 94:12 - 94:18
    در واقع اگه تو منو از پيش اون مرد اينطوري به زور به زور نميکشيدي شايدم من پيدا ميکردم
  • 94:18 - 94:22
    نه بابا ! يارو اومده اونجا آويزون تو شده هاهاها ، قاه قاه قاه ! چه خبره بابا؟
  • 94:24 - 94:28
    آقا کمال شما اينو از من بهتر ميدونيد ! توي چشمهام نگاه کردي و با زنه لاس زدي
  • 94:29 - 94:35
    من اونجا سعي ميکردم از دهن زنه حرف بکشم
    سعي ميکردم اونو به حرف بيارم اما بخاطر حسودي تو اونم نابود شد ذاتا
  • 94:36 - 94:39
    در واقع تو به من حسودي کردي-
    بله من حسودي ميکنم چيه؟-
  • 94:40 - 94:44
    به نفسي که تو به هوا ميدي هم حسودي ميکنم ! حالا شد؟ راحت شدي؟
  • 94:46 - 94:48
    چجورم
  • 94:52 - 94:53
    يالا خونه
  • 94:58 - 95:01
    به خاکي که روش پا ميزارم حسودي نکني حالا
  • 95:05 - 95:08
    شب بخير باند ! کمال باند
  • 95:34 - 95:41
    telegram.me/moviebaz_org
    ترجمه بهناز
    زمانبندي حماد
  • 95:47 - 95:51
    دلتنگمون کردي خيلي وقته زنگ نميزني-
    آخرين پاکتم رو نگرفتي-
  • 95:53 - 95:58
    اين دفعه کدوم صحنه است يعني؟-
    صحنه نيست اين بار ، تئاتر راديوييه ! صدا هست تصوير نيست-
  • 95:59 - 96:03
    کجاست؟ کجا فرستادي؟-
    آدم متاهل هستي ! به خونه ات يه خرده ديگه رسيدگي کن-
  • 96:06 - 96:07
    سريع برگرد خونه
  • 96:26 - 96:29
    حاضري؟-
    بله بي صبرانه منتظرم-
  • 96:30 - 96:35
    تمام توانايي هات رو به من نشون ميدي؟-
    به من اعتماد کن ! پشيمون نميشي-
  • 96:39 - 96:41
    حاضري؟
  • 96:43 - 96:45
    بله-
    براي من يه پاکت اومده؟-
  • 96:45 - 96:48
    بله قربان به خونه تحويل داديم
  • 96:48 - 96:50
    سريعتر
  • 96:51 - 96:54
    به من اعتماد کن ! پشيمون نميشي
  • 97:02 - 97:07
    خيلي خوب فکر کردي براي اين صبحونه-
    اين مدت يه خرده درگير کار و بار شديم نتونستم به تو توجه کنم-
  • 97:08 - 97:13
    بخاطر همين گفتم بيايم يه خرده وقت بگذرونيم-
    والا اگه عادت کنم هميشه ميخوام-
  • 97:13 - 97:16
    يعني نميتوني از من خلاص بشي
  • 97:28 - 97:31
    بله-
    کمال بايد يه چيز فوري بهت بگم خونه اي؟-
  • 97:32 - 97:34
    نه بيرونم-
    up-music4.tk شرکتي؟-
  • 97:36 - 97:37
    نه
  • 97:40 - 97:43
    سرويس کنيد لطفا اول براي آقا
  • 97:44 - 97:50
    تو با آسو هستي؟-
    بله دارم صبحونه ميخورم-
  • 97:51 - 97:55
    تازه-
    تو ميخواستي چيزي بگي؟-
  • 97:55 - 98:02
    چيزي نميخواستم بگم کمال تو اونجا خوش باش ! شب ها با من جيمز باند بازي کن صبح ها هم با
    آسو صبحونه بخور منو ديوونه کن
  • 98:04 - 98:09
    آهان راستي ! شما کي همديگرو ديديد؟ نکنه آسو شب اومده پيش تو؟
  • 98:11 - 98:14
    البته که نه-
    خوب باشه-
  • 98:14 - 98:19
    چيزي ميخواستي بگي؟-
    به نيت صبحونه حرفهام رو قورت دادم-
  • 98:20 - 98:25
    بگو-
    خيلي مهم بود اما نميگم ! چيزايي که ميخوري از نگراني سر معده ات بمونه-
  • 98:27 - 98:28
    نفرت انگيز
  • 98:33 - 98:39
    نهان کوزجواغلو چي ميخواد از تو اول صبح؟-
    آه ! هيچي ! کار و بار ديگه-
  • 98:42 - 98:47
    يالا ! املتت رو سرد نکن ! چيز فوق العاده اي شده ! باور نکردنيه
  • 99:43 - 99:47
    براي من يه پاکت اومده-
    بله قربان گذاشتم توي اتاق کارتون-
  • 99:55 - 100:00
    توي اتاق کارم کسي هست؟-
    نخير قربان ! وقتي شما نيستيد کسي وارد اتاقتون نميشه-
  • 101:00 - 101:05
    چيکار ميکني نهان؟ چيکار ميکني؟ ذاتا با آسوست
  • 101:15 - 101:26
    telegram.me/moviebaz_org
    ترجمه بهناز
    زمانبندي حماد
  • 101:35 - 101:38
    خوشت نيومد-
    نه خيلي خوشم اومد-
  • 101:38 - 101:44
    استانبول رو ميگم! عادت نکردي ! خيلي نتونستي دوستش داشته باشي انگار
  • 101:48 - 101:54
    تو اومدي اينجا پيش من اما تنها موندي-
    تنهام گذاشتي-
  • 101:54 - 102:00
    بله ! ما وقتي توي زمبولاک بوديم با تو اينطوري نبوديم
  • 102:01 - 102:09
    اما بعد از اينکه اومديم اينجا اينطوري دور شديم ! شايدم اصلا نبايد ميومدي اينجا
  • 102:10 - 102:15
    ناراحت شدي-
    نه بازم ميومدم-
  • 102:16 - 102:22
    بله بازم ميومدي چون تو دوست مني ! يعني براي اينکه به من کمک کني
  • 102:22 - 102:30
    هم به کمک کردن هم ادامه ميدي اما من انگار نميتونم همين احساس رو به تو بدم
  • 102:35 - 102:41
    ببين آسو تو براي من خيلي با ارزشي-
    تو هم براي من خيلي با ارزشي-
  • 102:42 - 102:47
    از اين به بعد بيشتر دقت ميکنم در مورد تو ! چون تو دوست مني
  • 102:51 - 102:57
    براي اينکه با دقت تر با تو رفتار کنم هر کاري از دستم بربياد ميکنم ! قول
  • 103:03 - 103:08
    تمام تواناييهات رو به من نشون ميدي؟-
    به من اعتماد کن ! پشيمون نميشي-
  • 103:30 - 103:34
    شماره مورد نظر در شبکه موجود نيست-
    اين يعني چي الان؟-
  • 103:40 - 103:45
    لطفا پس از صداي بوق پيام خود را بگذاريم-
    کارن من اميرم-
  • 103:46 - 103:51
    به محض اينکه پيامم رو گرفتي به من زنگ بزن ! منو ديوونه نکن و نکشون به اونجا
  • 104:10 - 104:17
    ميخوام يکي رو براي من پيدا کني ! خيلي خيلي فوري ! نه ترک نيست
    اطلاعاتش رو ميدم مينويسي؟
  • 104:24 - 104:27
    زينب به درس دير ميرسيم يالا بريم
  • 104:29 - 104:32
    تو برو من ميخوام يه قهوه ديگه بخورم
  • 104:33 - 104:36
    تنها؟-
    چيزهايي هست که بايد بهش فکر کنم-
  • 104:38 - 104:41
    زينب تو بخدا عجيبي
  • 104:42 - 104:46
    ديروز از چشمهات آتش ميزد بيرون امروز ماشالا توپ آرامشي
  • 104:48 - 104:52
    چي شده به تو؟-
    ديروز نسبت به زندگي ناشي تر بودم سما-
  • 104:55 - 104:59
    اما ميتوني فکر کني که هر روزي که ميگذره بزرگتر هم ميشم-
    تو هر روز بزرگ ميشي؟-
  • 105:03 - 105:09
    يه روز همه بزرگ ميشن ! تازه يه روزه بزرگ ميشي و همين طور متعجب ميموني
  • 105:13 - 105:19
    من از زندگي اينو فهميدم ! بدتر از همه اينه که آدم ندونه چي ميخواد
  • 105:20 - 105:24
    هيمن طوري پرت ميشه و ميموني از اينجا به اونجا ! خيلي خسته کننده است
  • 105:30 - 105:35
    آدمي که بدونه چي ميخواد پشتش به زمين نميخوره ! ببين اينو يه گوشه بنويس
  • 105:37 - 105:43
    فهميدم باشه ! من ميرم سر کلاس بعد ميبينمت
  • 106:00 - 106:04
    چند بار بهت گفتم بدون در زدن نيا داخل-
    کجا ميري؟-
  • 106:06 - 106:10
    بيرون-
    خوب-
  • 106:17 - 106:21
    چرا اينطوري به من نگاه ميکني؟-
    توي زندگيت يه ترک هست نهان-
  • 106:22 - 106:29
    ميزنه به بيرون ! اگر پيدا کنم کيه نميتونه همين طور با خيال راحت بره
  • 106:42 - 106:46
    کسي از خونه ديد که براي من پاکت اومده؟-
    نه قربان-
  • 106:46 - 106:51
    مطمئني؟-
    من شما هر کاري گفتيد همون رو کردم قربان-
  • 106:55 - 106:57
    جور ديگه خودکشي ميشه
  • 107:14 - 107:17
    چطور پيدا کردي؟-
    نکنه مخفي بود؟-
  • 107:17 - 107:23
    بعد از پنج سال هنوز ميتوني منو متعجب کني-
    من سورپرايزها رو دوست دارم ! به رابطمون هيجان ميدم-
  • 107:23 - 107:30
    همه چيز رو با کارن با هم برنامه ريزي کرديد؟-
    چي شد؟ تا امروز از گوشت و شير هر چيزي که فرستادم سود بردي-
  • 107:30 - 107:35
    با هر کدوم به کارت اومد زنت و خانوادش رو تهديد کردي هر کدوم هم به کارت نيومد رو نابود کردي
  • 107:35 - 107:40
    حالا وقتي موج جديد اومد موهاي تنت سيخ شد؟-
    بالاخره تورو پيدا ميکنم ميدوني مگه نه؟-
  • 107:40 - 107:47
    من همچين چيزي نميدونم ! چيزي که من ميدونم
    اينه که وقتي تو منو پيدا کني اين فيلم کامل ميره دست آگاهي ! باقيش رو تو فکر کن
  • 107:53 - 107:57
    پيدا کردي؟ يعني چي شش ماهه پيداش نيست؟
  • 107:57 - 108:01
    کارن رو براي من پيدا کن ! هر قدمي که بر ميداره رو ميخوام ! شنيدي چي گفتم؟
  • 108:27 - 108:29
    الو-
    اوووه !پرنسس خفته بيدار شد-
  • 108:30 - 108:33
    چيه اول صبح؟-
    تو بايد بگي چيه-
  • 108:34 - 108:38
    اميدي هست؟ حرکتي هست؟ عشق هست؟عشق!!؟
  • 108:45 - 108:53
    تو منو چي فرض کردي؟ از شب تا صبح چطوري عاشق کنم يارو رو؟-
    وقتي ميتوني انقدر راحت حرف بزني توي رختخوابت نيست-
  • 108:53 - 108:59
    تو آدم نفرت انگيزي هستي-
    نفرت انگيزي امير !من اين حرف رو از يه جايي يادم مياد ! وايسا-
  • 109:01 - 109:04
    اين يارو بايد عاشق تو بشه-
    کدوم يارو؟-
  • 109:04 - 109:08
    تاروک سويدره-
    تو ديوونه شدي-
  • 109:09 - 109:16
    من توصيه نکردم بانو دستور دادم ! ميگم اين يارو بايد عاشق تو بشه
  • 109:16 - 109:23
    چرت و پرت نگو-
    يا اين يارو مثل سگ عاشق تو ميشه يا تو از کارت ميشي-
  • 109:23 - 109:32
    فقط با اخراج شدن از کارت هم نميموني ! توي فيلم ها چطور ميگن؟ توي اين شهر ديگه هرگز نميتوني کار پيدا کني بانو آکمريچ
  • 109:33 - 109:35
    نفرت انگيزي امير-
    ممنون عزيزم-
  • 109:35 - 109:41
    اون نفرت انگيزي توست چون چند دقيقه بعد آسايش خودت رو به قلب تاروک ترجيح ميدي
  • 109:42 - 109:44
    بشين تا در مورد چگونگيش حرف بزنيم
  • 109:46 - 109:52
    معلومه روشهاي تورو ميدونم !قبول کنيم که خيلي عالي نيستن
  • 109:55 - 109:59
    هر کاري از دستم مياد ميکنم-
    بيشتر از اوني که از دستت مياد بايد بکني بانو-
  • 110:00 - 110:05
    اگه سختت شد به قراردادت با شيطان فکر کن-
    اينو خوب گفتي-
  • 110:06 - 110:10
    تو خود شيطوني-
    تو هم اصلا بد به حساب نمياي خوشگلم-
  • 110:11 - 110:15
    وقتي قلب تاروک رو خواستم حتي يه ثانيه هم فکر نکردي-
    براي من انتخابي نذاشتي-
  • 110:17 - 110:21
    يه انتخاب هميشه هست ! من ارائه ميدم انسانها انتخاب ميکنن
  • 110:22 - 110:28
    به تو هم ارائه دادم تو آسايشت رو انتخاب کردي ! توصيه من به تو اينه که الانم به اين تمرکز کني
  • 110:29 - 110:33
    فکر کن که اگه همه چيزم رو از دست بدم چيکار ميکنم ! چون از دست ميدي بانو
  • 111:00 - 111:02
    تاروک ! تاروک!؟
  • 111:10 - 111:14
    من خيلي خوابيدم؟-
    نه منم الان بيدار شدم ذاتا-
  • 111:20 - 111:27
    من خيلي کار داشتم ! براي همه چيز ممنون ! من برم
  • 111:31 - 111:35
    من يه قهوه درست ميکنم سر حال ميشيم بعد ميري
  • 111:38 - 111:41
    باشه ميشه
  • 112:14 - 112:19
    الو زهر خبري هست؟-
    نه داداشم کجاست؟ نه کسي ميشناسه نه ديده-
  • 112:19 - 112:23
    اما من بهتون گفتم اينطوري آدم پيدا نميشه که-
    پس يه راه ديگه پيدا مي کنيم-
  • 112:23 - 112:28
    توي جبهه شما خبري هست؟ زن داداش خيلي جسور به نظر ميومد ! اون نتونست چيزي پيدا کنه؟
  • 112:29 - 112:34
    زن داداش نيست زهر ! زن داداش نيست! باشه يالا بعد حرف ميزنيم
  • 112:50 - 112:56
    نهان!!؟-
    خدارو شکر ! يعني من توي زندگيم صبحونه به اين طولانيي نه ديدم نه شنيدم-
  • 112:58 - 113:03
    تو اينجا چيکار داري؟امير اگه بفهمه تو اومدي اينجا چي ميشه نهان؟
  • 113:04 - 113:09
    تمام نشونه هاي باقي مونده رو هم پاک ميکنه ! بايد مراقب تر باشيم
  • 113:10 - 113:12
    باشه ميدونم
  • 113:29 - 113:31
    خوووب-
    خوووب چي؟-
  • 113:33 - 113:34
    صبحونتون چطور گذشت؟
  • 113:38 - 113:42
    چي شده؟ يه چيزي شده-
    نه ! يه صبحونه عادي ديگه-
  • 113:47 - 113:53
    همين؟-
    نه ! همين هم نيست-
  • 113:55 - 113:56
    چاي هم خورديم
  • 114:01 - 114:05
    نهان متوجه اي؟ کم مونده يادت بره براي گفتن چي اومدي
  • 114:09 - 114:14
    چون حسودي الان داره سلول هاي مغزت رو ميخوره
  • 114:15 - 114:18
    استعداد شوخ طبعي تورو هم پرورش داده
  • 114:29 - 114:31
    زهر نتونسته چيزي پيدا کنه
  • 114:40 - 114:44
    اما من پبدا کردم-
    اون چيه؟-
  • 115:09 - 115:13
    از اين به بعد مراقب تر ميشم در مورد تو ! چون تو دوست مني
  • 115:15 - 115:18
    براي اينکه با دقت تر در مورد تو رفتار کنم هر کاري از دستم بر بياد ميکنم
  • 115:26 - 115:28
    بيا
  • 115:29 - 115:31
    مساعدي دختر قشنگم؟
  • 115:32 - 115:36
    بيا عمو جان ! بيا بشين
  • 115:42 - 115:45
    صبحونتون با کمال چطور گذشت؟-
    خوب بود-
  • 115:46 - 115:48
    تو از حرفهاي من ناراحت شدي؟
  • 115:50 - 115:54
    نه مگه ميشه همچين چيزي عمو؟-
    پس چرا اون چشمهاي قشنگت باز خيس شد؟-
  • 115:54 - 116:00
    انگار احساساتم براي من زيادي شده ديگه ! اينطوري بيرون مياد ديگه
  • 116:01 - 116:11
    نکن دخترم ! احساساتت رو از کمال مخفي نکن تازه وقتي توي دلت ميندازي تو هم بد ميشي ! ببين
  • 116:13 - 116:18
    نميتونم عمو ! کمال منو فقط به عنوان يه دوستش ميبينه
  • 116:19 - 116:23
    ديگه ممکن نيست احساساتم رو بهش بگم ! فقط ضايع ميشم
  • 116:24 - 116:29
    نه صادق ميشي ! پشت احساساتت وايميسي
  • 116:31 - 116:37
    اگه منو رد کنه چي؟-
    کمال بچه با اخلاقيه-
  • 116:38 - 116:44
    اگه الان از تو دور وايميسه بحاطر احترامشه ! براي اينه که در مقابل من اشتباهي نکنه
  • 116:45 - 116:52
    من مطمئنم ! اما قبل از همه چيز تو هم نبايد در مورد کمال اشتباه کني
  • 116:53 - 116:57
    بعد بايد خودت رو بيان کني ! وقتي از تو بشنوه شايد اونم خودش رو بيان کنه
  • 117:06 - 117:16
  • 117:22 - 117:25
    عاشقي؟-
    عاشقي؟-
  • 117:27 - 117:31
    نه جونم چه ربطي داره؟ اي خدا-
    خليل رو يادت اومد؟-
  • 117:31 - 117:37
    اونم اينطوري غرق ميشد و ميرفت ! حيف-
    چي شد به خليل؟ چرا حيف؟-
  • 117:37 - 117:43
    زنه تا تهش رو خالي کرد و رفت-
    نه جونم اون کارها انقدر ساده نيست ! به زن اشتباهي خورده خليل-
  • 117:44 - 117:48
    زن زنه ! درست و غلط تويي! بايد هواي خودت رو داشته باشي
  • 118:00 - 118:03
    حاضري؟-
    بله ! بي صبرانه منتظرم-
  • 118:04 - 118:08
    تمام تواناييهات رو به من نشون ميدي؟-
    به من اعتماد کن ! پشيمون نميشي-
  • 118:09 - 118:13
    اگه با دوباره گوش دادن حل ميشد من خيلي وقت پيش حل کرده بودم
  • 118:14 - 118:16
    چون هزار بار گوش دادم
  • 118:17 - 118:23
    يعني کمال باشه فهميديم ! امير دختره رو برده هتل و اين اولين بار نبوده
  • 118:23 - 118:29
    اما صحبت هاي اتاق خواب اونا به ما چه؟ چيزي که به درد ما ميخوره اينه که دختره کجاست و چيکار ميکنه
    بايد اونو پيدا کنيم
  • 118:29 - 118:32
    نهان!! بيا
  • 118:38 - 118:40
    تمام استعدادهات رو به من نشون ميدي؟-
    ميشنوي؟-
    چي رو؟-
  • 118:42 - 118:46
    ببين ! پشت سر يه صداي صحنه هست-
    يعني؟-
  • 118:50 - 118:55
    محدوده داره تنگ ميشه ! به هتل هاي اطراف اونجا نگاه ميکنيم
  • 118:56 - 119:03
    اگه بخواي من ميتونم محدوده رو براي تو تنگ تر کنم ! چون تعداد هتل هايي که امير بره از 5 تا انگشت يه دست رد نميشه
  • 119:09 - 119:16
    براي اينکه اومدي خيلي ممنونم زينب-
    بله اومدم اما من در واقع اومدم با تو وداع کنم-
  • 119:16 - 119:22
    نه وداع اينا نداريم ! همه چيز تازه داره شروع ميشه ! لطفا-
    کاش منم ميتونستم به اندازه تو اميدوار باشم-
  • 119:23 - 119:24
    اما نيستم
  • 119:28 - 119:34
    من اميدي که از دست دادي رو بهت پس ميدم ! تو فقط يه شانس ديگه به من بده-
    من براي تو يه چيزي آوردم-
  • 119:41 - 119:46
    آآ ! مثل روز اول-
    شايدم روز آخرمونه کي ميدونه!؟-
  • 119:46 - 119:49
    آآآ ! اينطوري حرف نزن اما لطفا
  • 119:50 - 119:56
    آآ ! خيلي ممنونم! چيز ... همش تو براي من يه چيزي ميخري ديگه نوبت منه
  • 119:57 - 120:01
    ممکنه اين فعلا معني زيادي براي تو نداشته باشه ! بالاخره يه قاب خاليه
  • 120:04 - 120:07
    اما به زودي پر ميشه نگران نباش
  • 120:08 - 120:12
    پر ميشه ! با هم پر ميکنيم
  • 120:17 - 120:23
    اوووف ! به اندازه اي که فکر کرديم ساده نيست انگار-
    اوووه تو از الان ناله رو شروع کردي-
  • 120:24 - 120:31
    اگه خسته شدي تو برو يه جايي بشين من تنها ادامه ميدم-
    نه نه من خوبم با هم ادامه بديم-
  • 120:32 - 120:35
    خوب پس ! بيا از اينجا ادامه بديم-
    باشه-
  • 120:57 - 120:59
    نوبت توست-
    نه توست-
  • 121:00 - 121:03
    مگه ميشه؟ الانم من پرسيدم-
    اوووف کمال ! رسما ثبت ميکني-
  • 121:06 - 121:08
    بفرماييد خوش اومديد-
    سلام-
  • 121:09 - 121:14
    سلام-
    ما ميخواستيم خواهش کنيم يه ثبتي که مربوط به گذشته است رو تاييد کنيد-
  • 121:15 - 121:22
    امير کوزجواغلو و زني به نام کارن سالها پيش وارد هتل شما شدن-
    ميخواستيم تاريخ دقيقش رو بدونيم-
  • 121:23 - 121:26
    اگر براي ما نگاه کنيد خوشحال ميشيم ممنون
  • 121:26 - 121:31
    متاسفانه خانم من نميتونم همچين اطلاعاتي رو در اختيار شما بزارم-
    چرا؟-
  • 121:33 - 121:35
    اما من زنشم
  • 121:37 - 121:40
    مامانشم باشيد فرقي نميکنه ! متاسفم نميتونم کمک کنم
  • 121:51 - 121:56
    نميشه کمال نميشه ! هرگز نميتونم پسرم رو پس بگيرم
  • 122:02 - 122:09
    تا مدرکي دستم نباشه من عمرا نميتونم توي اون دادگاه برنده بشم ! ديگه نميتونم پسرم رو ببينم
  • 122:11 - 122:15
    بايد پسرم رو پس بگيرم ! کمال کمک کن تورو خدا
  • 122:26 - 122:33
    ببينيد جريان يه مساله ساده حسودي نيست ! نميبينيد اينجا به هم رسيدن يه مادر و پسر دست شماست
  • 122:36 - 122:41
    يه خرده کمک ميکنيد؟ لطفا ! حالش رو ميبينيد ! لطفا يعني
  • 122:46 - 122:47
    بسيار خوب
  • 122:56 - 122:59
    بله آقا امير قبلا مهمون هتلمون شده
  • 123:05 - 123:08
    با کارن واريلي ! 5 سال پيش
  • 123:11 - 123:14
    مديون شما هستم ! ممنونم
  • 123:17 - 123:18
    ممنون-
    خواهش ميکنم-
  • 123:26 - 123:32
    تو هستي ها تو ! بايد بازيگر ميشدي-
    آخرش انگار قبول کردي که ميتونم ترکان شوراي باشم-
  • 123:36 - 123:39
    دنبال کارن واريلي ميگردم
  • 123:40 - 123:47
    اين چيه؟ آدم هيچ حسابي توي شبکه هاي اجتماعي نداره؟ فقط دبيرستاني که درس خونده مشخصه-
    ميخواي چيکار کني؟ عکس هاش رو لايک کني؟-
  • 123:48 - 123:53
    شايد يه سر نخي چيزي پيدا کنيم ! که کجاست و چيکار ميکنه و اينها
    البته تو چون از شبکه هاي اجتماعي دور هستي
  • 123:55 - 124:00
    من به جز روشهاي قديمي به هيچي اطمينان ندارم-
    خوب چيکار کنيم؟بريم پيش مختار؟-
  • 124:01 - 124:05
    يعني يه چيزي مثل اون! با من بيا-
    کمال کجا؟-
  • 124:07 - 124:10
    اقلا يه چايي چيزي ميخورديم ! ببين ميگم چاي
  • 124:14 - 124:19
    به نظرت ميتوني پيدا کني؟-
    پيدا کردم حتي-
  • 124:26 - 124:31
    سفير بازنشسته اونه؟-
    بله يالا راه بيوفت-
  • 124:48 - 124:49
    آقا هالوک!!؟
  • 124:55 - 124:59
    کمال مگه نه؟-
    بله ! معرفي کنم نهان-
  • 124:59 - 125:01
    سلام-
    سلام-
  • 125:03 - 125:08
    سرگرميتون خيلي خوبه-
    وقتي بازنشسته اي نميخواي هيچ کس رو ببيني-
  • 125:08 - 125:13
    مخصوصا اگه يه سفير بازنشسته باشي باور کن هيچ کس رو نميخواي ببيني
  • 125:15 - 125:20
    حقي زنگ زد ! گفت پسرمه ! هر کاري لازمه بکن-
    سلامت باشه-
  • 125:21 - 125:26
    حقي رو دوست دارم خيلي با ارزشه براي من ! بگو ببينم جوون چيکار ميتونم بکنم براي تو؟
  • 125:29 - 125:34
    ما دنبال يکي ميگرديم به نام کارن! کارن واريلي
  • 125:46 - 125:52
    تو منو مسخره کردي؟ اين چيه؟ تقويم تعطيلات کارن؟ من چيکار کنم اطلاعات قديمي رو؟
  • 125:53 - 125:59
    براي من پيدا کن که کارن الان کجاست ! الان امروز کجاست
  • 126:11 - 126:17
    منو ببخش اوزان نميتونم ! شايد توي يه زندگي ديگه ميتونستيم با هم باشيم اما توي اين زندگي هرگز
  • 126:17 - 126:22
    نکن زينب ! نکن ! نکن زينب ديگه
  • 126:23 - 126:27
    به تو يه قاب خالي دادم ! گفتم پر ميشه ! اين عکس رو توي اون قاب نگه دار
  • 126:28 - 126:33
    آخرين نگاهم ! آخرين خاطره اي باشه که از من براي تو ميمونه ! الوداع اوزان
  • 126:35 - 126:37
    يه لحظه ! چي شده؟ چي شده؟
  • 126:46 - 126:53
    بالاخره يه قاب خاليه اما خيلي زود پر ميشه نگران نباش
  • 126:53 - 126:59
    شايدم روز آخرمونه کي ميدونه!؟-
    تو داري چيکار ميکني زينب؟ تو داري چيکار ميکني؟-
  • 127:03 - 127:06
    چيکار ميکنه اين دختر؟ چيکار ميکنه اين دختر؟
  • 127:13 - 127:15
    خدا لعنت کنه ! خدا لعنت کنه
  • 127:20 - 127:26
  • 127:30 - 127:33
    آآآي ! آآي ايشالا جاي اشتباهي نره
  • 127:47 - 127:49
    عصبي هستي-
    خيلي-
  • 127:53 - 127:55
    سفيره؟-
    آقا هالوکه-
  • 127:56 - 128:00
    بله-
    دختري که دنبالش ميگشتيد رو پيدا کردم ! شما ذاتا نميتونستيد پيدا کنيد که-
  • 128:00 - 128:06
    چرا؟-
    کارن سه سال پيش ازدواج کرده ! مليت دوگانه گرفته-
  • 128:07 - 128:13
    آخرين بار هم با پاسپورت جديد و فاميلي جديدش وارد ترکيه شده ! گورکايالي-
    کارن گورکايالي-
  • 128:13 - 128:18
    ازدواج کرده؟-
    آدرس جديدي که توي ثبت ها هست رو ميدم ! مينويسي؟-
  • 128:18 - 128:22
    بله مينويسم ! يه ثانيه
  • 128:24 - 128:26
    بله ! گوش ميدم
  • 128:30 - 128:35
    باشه ! نميدونيم چطوري از شما تشکر کنيم
  • 128:35 - 128:40
    يه روز براي غذا ميريم ! سه تايي ! ماهي ها هم از من-
    پس تمومه-
  • 128:41 - 128:44
    کارتون راست بياد-
    براي شما هم آقا کمال ! براي شما هم-
  • 128:45 - 128:48
    پيدا کرديم؟-
    خيلي نزديک شديم-
  • 128:55 - 128:58
    والا اگه الان پريده بودم قسم ميخورم ماهي ها خيلي وقت پيش جسدم رو خورده بودن ها
  • 129:36 - 129:37
    اوووه ! خدارو شکر ها
  • 129:55 - 129:57
    زينب!!؟
  • 129:59 - 130:00
    زينب!!؟
  • 130:03 - 130:04
    زينب!!؟
  • 130:07 - 130:11
    اوزان!؟ چطوري منو پيدا کردي؟ چرا اومدي اينجا؟
  • 130:12 - 130:16
    زينب وايسا چيکار ميکني؟ اجازه بده بيام پيشت-
    نه نيا-
  • 130:17 - 130:21
    زينب وايسا ! چرا اين کارو ميکني؟
  • 130:23 - 130:27
    دلايل من منو وقتي زنده هستم هم ميکشه ذاتا ! برو لطفا اوزان
  • 130:28 - 130:34
    نميرم ! تورو ول نميکنم و هيچ جا نميرم-
    حتي تو هم نميتوني منو نجات بدي اوزان برو-
  • 131:03 - 131:07
    خيلي ترسوندي منو زينب ! چطور همچين کاري ميکني؟
  • 131:09 - 131:13
    از اينکه تورو از دست بدم خيلي ترسيدم ! بدون تو چيکار ميکردم من؟
  • 131:14 - 131:19
    من هيچ وقت مال تو نبودم که اوزان ! هيچ وقت هم نميشم-
    نخير ميشي-
  • 131:20 - 131:27
    خوشبخت ميشيم ! لياقت اين رو داريم-
    انقدر زياد آدم هست که نميخوان ما با هم باشيم اوزان-
  • 131:28 - 131:31
    داداش کمالم ، آبجي نهان ، خانواده هامون-
    هيچ کدومشون برام مهم نيستن-
  • 131:35 - 131:41
    اما يه روزي بايد باشه ! اگه بخوايم ازدواج کنيم چي؟
  • 131:43 - 131:49
    فرار ميکنيم ! مخفيانه ازدواج ميکنيم-
    چي؟-
  • 131:54 - 132:01
    تو ميخواي با من ازدواج کني زينب؟ اينو بگو ! بيا با هم دست به دست مقابل همه وايسيم
  • 132:02 - 132:07
    اگه تو کنار من باشي من مقابل همه مي ايستم
  • 132:12 - 132:16
    تورو خيلي خوشبخت ميکنم زينب ! خيلي
  • 132:29 - 132:32
    خوب ! باز نميکنه ديگه ! معلومه که خونه نيست
  • 132:33 - 132:38
    هنوز نيومده ! يالا بيا پايين منتظر بمونيم-
    باشه-
  • 132:46 - 132:49
    اگه براي کارن اومديد بيخود منتظر ميمونيد ! اون ديگه برنميگرده
  • 132:52 - 132:56
    خوب شما کارن رو ميشناسيد؟-
    يه زمان طولاني نشست اينجا-
  • 132:56 - 132:59
    اما بعد از ازدواج رفت البته-
    کجا رفت؟-
  • 133:00 - 133:03
    شيله ! همسرش اونجا اصطبل داره
  • 133:04 - 133:09
    فکر کنم اصطبل کورکايالي بود ! الان اونجا زندگي ميکنه
  • 133:10 - 133:12
    باشه ممنون-
    چيزي نيست-
  • 133:15 - 133:18
    خوووب چيکار کنيم؟-
    ميريم شيله-
  • 133:21 - 133:25
    کارن ترکيه است يعني ! خوب من چرا از اين خبر ندارم؟
  • 133:26 - 133:29
    آدرس رو به من پيام بده فورا ! فورا
  • 133:48 - 133:50
    سئوالهايي که توي ذهنم بود رو فراموش کردم
  • 133:52 - 133:56
    حالا بهش برسيم ! همه رو به ياد مياري
  • 133:57 - 134:03
    فقط يه چيز ميخوام ! به من بگه که برادرت قاتل نيست ! خواهش ميکنم ! خواهش ميکنم
  • 135:27 - 135:30
    کارن واريلي؟-
    بله-
  • 135:33 - 135:36
    تعريف کن ببينم فروختن امير کوزجواغلو يعني چي کارن!؟
  • 135:45 - 135:47
    بايد صحبت کنيم
  • 135:49 - 135:55
    پایان قسمت پانزدهم
  • 135:56 - 136:04
    آپ موزیک
Title:
Kara Sevda 15.Bölüm
Description:

Kara Sevda Resmi YouTube Kanalı: http://goo.gl/WVcCJO
Kara Sevda Resmi Web Sitesi: http://goo.gl/EMABMd

Ay Yapım | Facebook: https://www.facebook.com/ayyapim
Ay Yapım | Instagram: https://instagram.com/ayyapim

Ay Yapım Resmi YouTube Kanalı: http://goo.gl/Jwpbx8
Ay Yapım Resmi Web Sitesi: http://goo.gl/As4cRk

Kara Sevda Fragmanlar: https://goo.gl/hJ1tVa
Kara Sevda Tüm Bölümler HD: https://goo.gl/SnP5VI

Kara Sevda Seçilen Sahneler: https://goo.gl/rYvzEb
Kara Sevda Özel Videolar: https://goo.gl/BdK0H4

more » « less
Video Language:
Serbian, Latin
Duration:
02:17:19
sousou daki edited Persian subtitles for Kara Sevda 15.Bölüm
Mohamad Macvin edited Persian subtitles for Kara Sevda 15.Bölüm

Persian subtitles

Incomplete

Revisions