< Return to Video

"دیگری" را به ناهار دعوت كن

  • 0:00 - 0:02
    این سالن به نظر می رسد كه
  • 0:02 - 0:04
    ششصد نفر را در خود جا داده
  • 0:04 - 0:06
    اما در واقع تعداد بسيار بيشتري اينجا هستند
  • 0:06 - 0:08
    چرا كه در هر يك از ما
  • 0:08 - 0:11
    انبوهي از شخصيتهاست
  • 0:11 - 0:14
    من دو شخصيت اصلي دارم
  • 0:14 - 0:16
    كه همواره در درون من
  • 0:16 - 0:18
    از وقتي كه دختر كوچكي بودم در بحث و گفتگو بودهاند
  • 0:18 - 0:20
    من آنها را "عرفا"
  • 0:20 - 0:22
    و "دلاوران" مينامم
  • 0:22 - 0:24
    من در خانوادهاي به دنيا آمدم كه
  • 0:24 - 0:26
    فعال سياسي و
  • 0:26 - 0:28
    روشنفكر منكر خدا بودند
  • 0:28 - 0:31
    يك معادلهاي در خانواده من وجود داشت كه ميگفت:
  • 0:31 - 0:33
    اگر شما باهوش باشيد
  • 0:33 - 0:36
    نميتوانيد يك فرد معنوي باشيد
  • 0:36 - 0:38
    نگاه من با بستگانم متفاوت بود
  • 0:38 - 0:40
    من، اين بچه كوچك عجيب و غريب
  • 0:40 - 0:42
    كه خواهان گفتگوهاي عميق بودم
  • 0:42 - 0:45
    درباره جهاني كه ممكن بود
  • 0:45 - 0:48
    به گونه ديگري باشد وراي آنچه كه ما آنرا ادراك ميكنيم
  • 0:48 - 0:50
    من ميخواستم بدانم كه
  • 0:50 - 0:52
    آيا آنچه كه موجودات بشر ميبينند
  • 0:52 - 0:55
    و ميشنوند و فكر ميكنند
  • 0:55 - 0:57
    تصوير صحيح و كاملي
  • 0:57 - 0:59
    از واقعيت است
  • 0:59 - 1:01
    درجستجوي پاسخ
  • 1:01 - 1:03
    من به مراسم عشائ رباني كاتوليكها رفتم
  • 1:03 - 1:05
    با همسايههايم دم زده
  • 1:05 - 1:07
    و نوشتههاي سارتر و سقراط را خواندم
  • 1:07 - 1:09
    و بعد اتفاق عجيبي افتاد
  • 1:09 - 1:11
    وقتي كه من در دبيرستان بودم
  • 1:11 - 1:13
    گوروهايي از شرق (گورو نام راهنماي معنوي هندوهاست)
  • 1:13 - 1:16
    در سواحل امريكا داشتند غسل ميكردند
  • 1:16 - 1:18
    و من با خودم گفتم
  • 1:18 - 1:20
    ميخواهم مثل آنها باشم
  • 1:20 - 1:22
    و از آن موقع
  • 1:22 - 1:25
    من راه عرفا را رفتهام
  • 1:25 - 1:27
    و سعي كردهام كه با دقت به دورترها نگاه كنم
  • 1:27 - 1:29
    به چيزي كه انشتين آن را
  • 1:29 - 1:31
    توهم ادراكي
  • 1:31 - 1:34
    از آگاهي روزمره ناميد
  • 1:34 - 1:37
    اما منظور او چه بود؟ من به شما نشان خواهم داد
  • 1:37 - 1:39
    همين حالا يك نفس
  • 1:39 - 1:42
    از اين هواي شفاف داخل اين اتاق بكشيد
  • 1:43 - 1:46
    حالا اين چيز عجيب را ميبينيد
  • 1:46 - 1:49
    كه شبيه
  • 1:49 - 1:51
    ساحل مرجاني زير آب است
  • 1:51 - 1:54
    اين ناي يك انسان است
  • 1:54 - 1:56
    و آن ذرات رنگي
  • 1:56 - 1:58
    ميكربها هستند
  • 1:58 - 2:00
    كه در اطراف اين اتاق
  • 2:00 - 2:03
    همين الان، در همه جاي اطراف ما شناورند.
  • 2:03 - 2:06
    اگر ما اين زيستشناسي ساده را ندانيم
  • 2:06 - 2:09
    تصور كنيد كه چه چيزي را ناديده ميگيريم
  • 2:09 - 2:12
    همين الان در سطح كوچكترين پديدههاي درون اتمي
  • 2:12 - 2:15
    و در بزرگترين سطوح كيهاني
  • 2:15 - 2:18
    سالهايي كه مثل يك عارف زندگي كردم
  • 2:18 - 2:20
    باعث شد كه من
  • 2:20 - 2:22
    تقريبا همه فرضياتم را زير سوال ببرم
  • 2:22 - 2:25
    آن سالها باعث شدند من از ناآگاهي خويش سربلند بيرون بيايم
  • 2:26 - 2:28
    حالا وقتي كه بخش عارف وجود من
  • 2:28 - 2:30
    تند و تند حرف ميزند
  • 2:30 - 2:33
    بخش دلاور وجود من چشمهايش را ميبندد
  • 2:33 - 2:36
    و به اين فكر ميكند كه
  • 2:36 - 2:39
    همين الان در جهان چه اتفاقي در حال وقوع است.
  • 2:40 - 2:42
    او نگران است
  • 2:42 - 2:45
    او ميگويد "معذرت ميخواهم من ناراحتم"
  • 2:45 - 2:47
    و چيزهايي ميدانم كه
  • 2:47 - 2:49
    بهتر است ما الان نگران آنها باشيم
  • 2:49 - 2:51
    من زندگي خود را مثل يك مبارز سپري كردهام
  • 2:51 - 2:53
    كار در موضوعات مربوط به زنان
  • 2:53 - 2:56
    كار در مبارزات سياسي
  • 2:56 - 2:59
    به عنوان يك فعال براي محيط زيست
  • 2:59 - 3:02
    و اين به نوعي ديوانهكننده است كه
  • 3:02 - 3:04
    ميزبان عارف و مبارز
  • 3:04 - 3:06
    در يك جسم واحد باشي
  • 3:06 - 3:09
    من هميشه جذب
  • 3:09 - 3:11
    افراد نادري شدهام
  • 3:11 - 3:13
    كه با وجود مشكلات فراوان به كار خود ادامه دادهاند
  • 3:13 - 3:15
    و زندگي خود را وقف بشريت
  • 3:15 - 3:17
    با سنگ يك مبارز
  • 3:17 - 3:20
    و خوشنيتي يك عارف كردهاند
  • 3:20 - 3:23
    افرادي نظير مارتين لوتركينگ
  • 3:23 - 3:25
    كه گفت "من هرگز نميتوانم
  • 3:25 - 3:27
    كسي باشم كه بايد باشم
  • 3:27 - 3:29
    مگر اينكه شما
  • 3:29 - 3:31
    كسي باشيد كه بايد باشيد
  • 3:31 - 3:34
    او ادامه ميدهد"اين ساختار بههم پيوستة
  • 3:34 - 3:36
    حقيقت است."
  • 3:36 - 3:39
    و بعد مادر ترزا، يك مبارز عارف
  • 3:39 - 3:42
    كه گفت: " مساله جهان
  • 3:42 - 3:45
    اين است كه ما قلمرو بستگان خود را
  • 3:45 - 3:47
    بسيار كوچك ميگيريم"
  • 3:47 - 3:49
    و نلسون ماندلا
  • 3:49 - 3:51
    كه با مفهوم آفريقايي
  • 3:51 - 3:53
    اوبانتو ( نوعی فلسفه زندگی) زندگي كرد
  • 3:53 - 3:55
    كه بدين معنا است كه من به تو نياز دارم
  • 3:55 - 3:57
    تا بتوانم من باشم
  • 3:57 - 4:00
    و تو به من نياز داري تا بتواني تو باشي
  • 4:00 - 4:02
    اينك همگي ما با اشتياق تمام
  • 4:02 - 4:04
    اين سه مبارز عارف را تحسين ميكنيم
  • 4:04 - 4:06
    گويي آنها ذاتا
  • 4:06 - 4:08
    با ژن مقدس زاده شدهاند
  • 4:08 - 4:10
    در عين حال، عملا همه ما
  • 4:10 - 4:13
    به اندازه همانها توانايي داريم و ميتوانيم مثل آنها باشيم
  • 4:13 - 4:15
    و اينك نياز داريم كه
  • 4:15 - 4:17
    كاري را بكنيم كه آنها كردند
  • 4:17 - 4:19
    من عميقا" متاسفم
  • 4:19 - 4:22
    به شیوه های مختلفي كه از طريق آنها فرهنگهاي ما
  • 4:22 - 4:25
    ديگران را ديوانه جلوه ميدهند
  • 4:25 - 4:27
    با تاييد ما
  • 4:27 - 4:30
    از تفرقهافكنترينهايمان.
  • 4:30 - 4:32
    گوش كنيد
  • 4:32 - 4:34
    اينها عناوين برخي از پرفروشترين كتابهاي ما هستند
  • 4:34 - 4:36
    از هر دو جناح سياسي
  • 4:36 - 4:38
    در اينجا در ايلات متحده امريكا
  • 4:38 - 4:41
    "ليبراليسم يك اختلال رواني است"
  • 4:41 - 4:44
    "راش ليمباگ يك احمق چاق گنده است"
  • 4:44 - 4:47
    "ابلهان و وطنپرستان"
  • 4:47 - 4:49
    "بحث با احمقها"
  • 4:49 - 4:51
    به نظر ميسرد كه اينها طنز باشند
  • 4:51 - 4:54
    اما درواقع بسيار خطرناكند
  • 4:54 - 4:56
    حالا به عنواني توجه كنيد كه شايد آشناتر باشد
  • 4:56 - 4:59
    اما از اينكه بدانيد نويسنده آن كيست متعجب خواهيد شد
  • 4:59 - 5:01
    "چهارسال و نيم نبرد
  • 5:01 - 5:03
    عليه دروغ، حماقت
  • 5:03 - 5:05
    و بزدلي"
  • 5:05 - 5:07
    نويسنده آن كيست؟
  • 5:07 - 5:09
    اين نخستين فصل كتاب آدولف هيتلر
  • 5:09 - 5:12
    يعني كتاب "نبرد من" بود
  • 5:12 - 5:15
    كه حزب نازي آن را چاپ كرد
  • 5:15 - 5:17
    بدترين دورههاي تاريخ بشري
  • 5:17 - 5:19
    خواه در كامبوج يا آلمان
  • 5:19 - 5:21
    يا رواندا
  • 5:21 - 5:24
    زماني بوده است كه با نگاه منفي به ديگران و با غيرخوديسازي شروع شده است
  • 5:24 - 5:26
    و بعد آنها در دام
  • 5:26 - 5:29
    افراطگرايي وحشيانه ميافتند
  • 5:29 - 5:32
    بدين خاطر است كه من اين اقدام ابتكاري را شروع كردهام
  • 5:32 - 5:35
    و اين كار براي كمك به همه ما است
  • 5:35 - 5:37
    از جمله خود من
  • 5:37 - 5:39
    كه با گرايش به غيرخودي سازي
  • 5:39 - 5:41
    مقابله كنيم
  • 5:41 - 5:44
    و من ميدانم كه همه ما افراد پرمشغلهاي هستيم
  • 5:44 - 5:47
    بنابراين نگران نباشيد، شما ميتوانيد اين كار را در وقت استراحت ناهار انجام بدهيد
  • 5:47 - 5:49
    من اين نام را بر اين كار خود نهادهام
  • 5:49 - 5:52
    "آنها را به ناهار دعوت كن"
  • 5:52 - 5:54
    اگر شما
  • 5:54 - 5:56
    يك جمهوريخواه هستيد
  • 5:56 - 5:59
    ميتوانيد يك دموكرات را به ناهار دعوت كنيد
  • 5:59 - 6:02
    و يا اگر دموكرات هستيد
  • 6:02 - 6:04
    به آن فكر كنيد
  • 6:04 - 6:06
    و يك جمهوريخواه را به ناهار دعوت كنيد
  • 6:06 - 6:09
    اما اگر اين ايده ناهار خوردن با اين افراد
  • 6:09 - 6:12
    باعث ميشود كه شما اشتهايتان را از دست دهيد
  • 6:12 - 6:15
    پيشنهاد ميكنم كه با محليترها شروع كنيد
  • 6:15 - 6:18
    چون هيچ وجه كمبود "ديگران"
  • 6:18 - 6:21
    در نزديكي شما نيست
  • 6:21 - 6:23
    شايد آن شخص، كسي باشد كه
  • 6:23 - 6:25
    در مسجد عبادت ميكند
  • 6:25 - 6:28
    يا در كليسا يا كنيسه پايين خيابان
  • 6:28 - 6:30
    يا شايد كسي از جناح مخالف در
  • 6:30 - 6:33
    مباحثات سقط جنين
  • 6:33 - 6:35
    يا شايد برادرخوانده شما
  • 6:35 - 6:38
    كه به گرم شدن جهاني اعتقاد ندارد
  • 6:38 - 6:43
    يا هركسي كه سبك زندگياش شما را بترساند
  • 6:43 - 6:45
    يا ديدگاهش
  • 6:45 - 6:48
    دود از سرتان بلند كند.
  • 6:49 - 6:51
    دو هفته پيش
  • 6:51 - 6:55
    من يك زن را در مهماني چاي محافظهكاران به ناهار دعوت كردم
  • 6:56 - 6:59
    حالا به فرض، دود هم از كلهام بلند كند
  • 7:00 - 7:02
    او يك فعال جناح راست است
  • 7:02 - 7:05
    و من يك فعال جناح چپ هستم
  • 7:06 - 7:08
    و ما قواعدي را به كار بستيم
  • 7:08 - 7:10
    تا گفتگويمان را سطح بالا نگه داريم
  • 7:10 - 7:12
    و شما هم ميتوانيد از اين قواعد استفاده كنيد
  • 7:12 - 7:14
    چون ميدانم كه شما همگي ميرويد كه
  • 7:14 - 7:16
    يك "ديگري" را به ناهار دعوت كنيد
  • 7:16 - 7:19
    بنابراين، قبل از همه روي يك هدف مصمم باشيد
  • 7:19 - 7:21
    اينكه برويد با كسي آشنا شويد
  • 7:21 - 7:25
    كه از گروهي باشد كه شما نگاه كليشهاي منفي به آن داريد
  • 7:26 - 7:28
    و بعد قبل از اينكه با هم باشيد
  • 7:28 - 7:30
    روي چند اصل اساسي توافق كنيد
  • 7:30 - 7:33
    من و همناهار مهماني چاي من
  • 7:33 - 7:35
    روي اين توافق كرديم كه
  • 7:35 - 7:37
    طرف مقابل را تحت فشار نگذاريم، دفاع نكنيم
  • 7:37 - 7:39
    و حرف ديگري را قطع نكنيم
  • 7:39 - 7:41
    كنجكاو باشيد
  • 7:41 - 7:43
    اهل گفتگو باشيد، واقعي باشيد
  • 7:43 - 7:45
    و گوش كنيد
  • 7:45 - 7:47
    ما اينگونه شروع كرديم
  • 7:47 - 7:49
    و اين سوالها را پرسيديم
  • 7:49 - 7:52
    چندتا از تجربيات زندگي خودتان را برايم تعريف كنيد
  • 7:52 - 7:54
    چه موضوعاتي
  • 7:54 - 7:56
    شما را عميقا متاثر ميكند؟
  • 7:56 - 7:58
    و شما هميشه دوست داشتهايد كه چه سوالاتي
  • 7:58 - 8:01
    از جناح مقابلتان بپرسيد؟
  • 8:01 - 8:03
    من و ميهمانم
  • 8:03 - 8:05
    به نتايج مهمي دست يافتيم
  • 8:05 - 8:08
    و من ميخواهم يكي از آنها را با شما در ميان بگذارم
  • 8:08 - 8:10
    فكر ميكنم كه اين
  • 8:10 - 8:12
    به هر مشكلي كه
  • 8:12 - 8:14
    بين افراد در هر جايي که وجود داشته باشد مرتبط است
  • 8:14 - 8:17
    من از او پرسيدم كه چرا جناح آنها
  • 8:17 - 8:19
    چنان ادعاهاي غيرمنصفانهاي داشته
  • 8:19 - 8:22
    و در خصوص جناح من دروغ ميگويند
  • 8:22 - 8:24
    چي؟ او ميخواست بداند
  • 8:24 - 8:26
    " انگار ما گروهي از
  • 8:26 - 8:28
    نخبهگرايان هستيم
  • 8:28 - 8:30
    كه عاشق تروريست و غير اخلاقي هستيم"
  • 8:30 - 8:32
    خوب، او شوكه شده بود
  • 8:32 - 8:34
    او فكر ميكرد كه جناح من
  • 8:34 - 8:37
    اغلب جناح او را ميكوبد
  • 8:37 - 8:39
    و ما جناح او را بيمخ
  • 8:39 - 8:42
    و اسلحهكش نژادپرست خطاب كردهايم
  • 8:42 - 8:44
    و هر دوي ما متعجب بوديم از
  • 8:44 - 8:46
    برچسبهايي كه
  • 8:46 - 8:48
    به هيچ يك از افرادي كه
  • 8:48 - 8:50
    ما ميشناختيم نميچسبيد
  • 8:50 - 8:52
    و از آنجا كه ما تا حدي به يكديگر اعتماد داشتيم
  • 8:52 - 8:55
    و به خلوص يكديگر باور داشتيم
  • 8:56 - 8:59
    توافق كرديم كه با جماعت خود صحبت كنيم
  • 8:59 - 9:01
    وقتي كه ما شاهد آن هستيم كه
  • 9:01 - 9:03
    اينگونه صحبتهاي غيرسازنده
  • 9:03 - 9:05
    كه ميتواند آسيب رسانده
  • 9:05 - 9:07
    و به بدبيني چركين بدل شود
  • 9:07 - 9:10
    و بعد افراد حاشيهاي از آن براي
  • 9:10 - 9:12
    تحريك ديگران استفاده كنند
  • 9:12 - 9:14
    در پايان ناهار
  • 9:14 - 9:16
    ما از ذهن باز يكديگر سپاسگزار بوديم
  • 9:16 - 9:19
    هيچ يك از ما سعي نكرده بود كه ديگري را تغيير دهد
  • 9:19 - 9:22
    اما وانمود هم نكرده بوديم
  • 9:22 - 9:25
    كه تفاوتهاي ما
  • 9:25 - 9:27
    بعد از يك ناهار در حال رنگ باختن است
  • 9:30 - 9:32
    به جاي آن ما
  • 9:32 - 9:34
    گامهاي نخست را با يكديگر برداشته بوديم
  • 9:34 - 9:36
    و انعكاس پرش زانوي خود را
  • 9:36 - 9:38
    به محل اوبانتو برده بوديم
  • 9:38 - 9:40
    به تنها جايي كه
  • 9:40 - 9:42
    راهحلهايي
  • 9:42 - 9:46
    براي آنچه كه به نظر چارهناپذيرترين مشكلات ما ميرسيدند
  • 9:46 - 9:48
    يافت ميشد
  • 9:48 - 9:51
    شما چه كسي را دعوت ميكنيد؟
  • 9:51 - 9:53
    دغعه بعدي كه شما خود را
  • 9:53 - 9:55
    در حال غيرخودي كردن ديگران گير انداختيد
  • 9:55 - 9:57
    آن كليد شما خواهد بود(آن شخص غير را دعوت كنيد)
  • 9:57 - 10:00
    و ممكن است چه اتفاقي در ناهار شما بيفتد؟
  • 10:00 - 10:02
    آيا درهاي بهشت باز خواهد شد
  • 10:02 - 10:05
    و آهنگ ما جهانی هستیم "We Are the World" از سيستم صوتي رستوران پخش خواهد شد؟
  • 10:05 - 10:07
    احتمالا نه.
  • 10:07 - 10:09
    زيرا اوبانتو به آرامي عمل ميكند
  • 10:09 - 10:11
    و كار دشواري است
  • 10:11 - 10:13
    دو نفر آنجا هستند
  • 10:13 - 10:15
    كه تظاهر به
  • 10:15 - 10:17
    دانستن همه چيز را كنار گذاشتهاند
  • 10:17 - 10:19
    دو نفر
  • 10:19 - 10:21
    دو مبارز
  • 10:21 - 10:23
    كه سلاح خود را كنار گذاشتهاند
  • 10:23 - 10:26
    و در دسترس يكديگر هستند
  • 10:26 - 10:29
    شاعر بزرگ پارسي مولوي آن را اينگونه بيان ميكند
  • 10:30 - 10:33
    "فارغ از ايدههاي
  • 10:33 - 10:36
    خطا و درست
  • 10:36 - 10:38
    جايي هست
  • 10:38 - 10:40
    كه تو را آنجا خواهم ديد."
  • 10:40 - 10:47
    (تشويق حضار)
Title:
"دیگری" را به ناهار دعوت كن
Speaker:
Elizabeth Lesser
Description:

تنش تفرقه‌انگيز تلخي در فضا هست كه سياست مدرن را غيرممكن به نظر مي‌رساند. اليزابت لسر به بررسي دو بعد سرشت بشري كه ايجاد كننده اين تنش است (ما و آنها- خودي‌ها و غيرخودي‌ها) مي‌پردازد و يك راه شخصي و ساده براي شروع يك گفتگوي واقعي ارائه مي‌كند: اينكه با كسي كه با شما موافق نيست براي غذا خوردن رفته، و سه سوال از انها بپرسيد تا ببينيد كه واقعا در قلب آنها چه مي‌گذرد

more » « less
Video Language:
English
Team:
closed TED
Project:
TEDTalks
Duration:
10:48
Maral Salehi added a translation

Persian subtitles

Revisions