چهار درس بزرگتر از زندگی از سریالهای تلویزیونی
-
0:01 - 0:05در سال ۱۹۸۷، تینا لرد
خود را کاملاً شوربخت یافت. -
0:05 - 0:08پس برای ازدواج، «کورد رابرت» شیرین را
عاشق خودش کرد -
0:08 - 0:11درست پیش از اینکه
ارثیهای میلیونی به کورد برسد. -
0:11 - 0:13اما وقتی که کورد
فهمید تینا پولش را -
0:13 - 0:14به اندازه خود او دوست دارد،
-
0:14 - 0:16او را ترک کرد.
-
0:16 - 0:18ماریا، مادر کورد بسیار خشنود بود
-
0:18 - 0:19تا اینکه آنها دوباره به هم رسیدند.
-
0:19 - 0:22پس ماریا، «مکس هولدن» را
استخدام کرد تاعاشق تینا شود -
0:22 - 0:26و مطمئن شد که کورد از اینکه
تینا فرزندش را حامله است با خبر نشود. -
0:26 - 0:29پس تینا، در حالی که هنوز زن کورد است
اما فکر میکند که کورد او را دوست ندارد -
0:29 - 0:31با مکس به آرژانتین رفت.
-
0:31 - 0:33بالاخره کورد فهمید
اوضاع از چه قرار است -
0:33 - 0:36و فورا به دنبال آنها رفت،
اما کار از کار گذشته بود. -
0:36 - 0:38تینا ربوده شده،
-
0:38 - 0:40به قایقی بسته
و بالای آبشاری رها شده بود. -
0:40 - 0:43او و کودکش کشته شده بودند.
-
0:43 - 0:47کورد مدتی غمگین شد،
-
0:47 - 0:48اما بعد خیلی زود
-
0:48 - 0:51به باستانشناس بسیار باهوشی
به نام کیت برخورد کرد، -
0:51 - 0:54و وقتی در حال برگزاری
عروسی باشکوهشان بودند -
0:54 - 0:58ناگهان تینا، که به نظر میرسید از مرگ جسته
باشد، کودکی در آغوش به میان کلیسا دوید. -
0:58 - 0:59فریاد زد: «دست نگه دارید!»
-
0:59 - 1:01«دیر رسیدم؟
-
1:01 - 1:04کورد، من راه درازی آمدهام.
-
1:04 - 1:07این پسر تو است.»
-
1:07 - 1:09و این، خانمها و آقایان،
-
1:09 - 1:12داستان عاشقانهای بود که شرح آن
در سریال «یک عمر زیستن» -
1:12 - 1:14۲۵ سال ادامه داشت.
-
1:14 - 1:16(خنده)
-
1:16 - 1:18خوب، اگر تا به حال
سریالهای تلویزیونی را دیده باشید، -
1:18 - 1:23میدانید که داستانها و شخصیتها
در آنها اغراق شده هستند، بزرگتر از واقعیت -
1:23 - 1:26و اگر شما طرفدار آنها باشید،
این اغراق را جذاب خواهید یافت، -
1:26 - 1:27و اگر نباشید،
-
1:28 - 1:31شاید به نظرتان ملودراماتیک
یا ساده لوحانه بیایند. -
1:31 - 1:33شاید فکر کنید تماشای سریال تلویزیونی
-
1:33 - 1:34اتلاف وقت است،
-
1:34 - 1:38و طولانی بودن آنها یعنی درسهای
آنها کوچک و تخیلی است. -
1:39 - 1:41اما به باور من خلاف این صحیح است.
-
1:41 - 1:45سریالهای تلوزیونی زندگی را منعکس میکنند،
فقط بزرگتر. -
1:46 - 1:49پس درسهایی از زندگی واقعی هم هست
که میتوانیم از سریالها بیاموزیم، -
1:49 - 1:52و آن درسها مانند خط داستانی
هر سریال تلوزیونی -
1:52 - 1:55بزرگ و ماجراجویانه هستند.
-
1:55 - 1:59من از کلاس دوم که به شوق
دیدن آخر مراسم عروسی لوک و لارا، -
1:59 - 2:02بزرگترین لحظه در سریال «بیمارستان عمومی»
-
2:02 - 2:05از ایستگاه اتوبوس تا خانه را میدویدم
طرفدار سریالهای تلوزیونی بودهام. -
2:05 - 2:06(تشویق)
-
2:06 - 2:10پس میتوانید تصور کنید چقدر
عاشق آن هشت سالی هستم -
2:10 - 2:13که دستیار انتخاب کننده بازیگر
در سریال «جهان در حال چرخش» بودم. -
2:13 - 2:15کار من تماشای سریالها،
-
2:15 - 2:16خواندن متن نمایشنامه سریالها،
-
2:16 - 2:19و تست گرفتن از بازیگرهایی بود
در سریال ایفای نقش میکردند. -
2:19 - 2:21پس کارم را خوب بلدم.
-
2:21 - 2:23(خنده)
-
2:23 - 2:25و بله، سریالهای تلویزیونی
-
2:25 - 2:27بزرگتر از زندگی هستند،
-
2:27 - 2:29درام در ابعاد عظیم هستند،
-
2:29 - 2:33اما زندگی هم میتواند به همین اندازه
پر از دشواری باشد، -
2:33 - 2:35و مخاطرات میتوانند
به همین اندازه دراماتیک باشند. -
2:36 - 2:38ما هم درست مثل این شخصیتها
-
2:38 - 2:40میان تراژدی و لذت در حال چرخش هستیم.
-
2:40 - 2:45از مرزها عبور میکنیم، با شیاطین مبارزه
میکنیم و به شکلی غیرمنتظره نجات مییابیم، -
2:45 - 2:48و این کار را دوباره و دوباره
و دوباره تکرار میکنیم، -
2:48 - 2:50اما درست مثل سریالها،
ما هم میتوانیم متن را دگرگون کنیم، -
2:50 - 2:53یعنی میتوانیم از این شخصیتها
که مثل زنبور عسل -
2:53 - 2:56در زندگی میچرخند و این طرف
و آن طرف میروند -
2:56 - 2:57درس بگیریم.
-
2:57 - 2:59و میتوانیم از آن درسها
-
2:59 - 3:02برای ساختن قصههای
زندگی خودمان استفاده کنیم. -
3:02 - 3:05سریالها به ما میآموزند
که تردید را کنار بزنیم -
3:06 - 3:08و به ظرفیت خودمان برای
-
3:08 - 3:10شجاع بودن، آسیب پذیر بودن،
-
3:10 - 3:13سازگاری و جهیدن از مشکلات
باور داشته باشیم. -
3:13 - 3:16و مهمتر از همه اینکه به ما نشان میدهند
-
3:16 - 3:19هیچ وقت برای
تغییر دادن داستانتان دیر نیست. -
3:19 - 3:22پس با این اوصاف، با درس اول
سریالهای تلوزیونی شروع میکنیم: -
3:22 - 3:24تسلیم شدن جزو گزینهها نیست.
-
3:24 - 3:26(خنده)
-
3:26 - 3:31اریکا کین در «همه بچههای من»
نسخه روزانه اسکارلت اوهارا بود، -
3:31 - 3:33یک شاهزاده خانم به شدت خودخواه
-
3:33 - 3:36که در اعماق درون پاره پاره و بیپروا بود.
-
3:37 - 3:40حال، در طول ۴۱ سال حضور در تلویزیون،
احتمالا مشهورترین صحنه اریکا -
3:40 - 3:42وقتی است که او تنها در جنگل است
-
3:42 - 3:45و ناگهان با یک خرس گریزلی روبرو میشود.
-
3:45 - 3:47او سر خرس فریاد میکشد،
-
3:47 - 3:49«اجازه نداری این کار را بکنی!
-
3:49 - 3:51میفهمی چی میگم؟
-
3:51 - 3:52اجازه نداری به من نزدیک بشی!
-
3:53 - 3:54من اریکا کین هستم
-
3:54 - 3:57و تو یک دیو کریه هستی!»
-
3:57 - 3:59(خنده)
-
3:59 - 4:01و البته خرس هم رفت،
-
4:01 - 4:02پس درسی که میآموزیم این است که
-
4:02 - 4:05موانع سد راه خواهند شد
-
4:05 - 4:09و ما میتوانیم بین تسلیم شدن
و ایستادن و مبارزه کردن انتخاب کنیم. -
4:09 - 4:12تیم وسترگرن از شرکت پاندورا
این نکته را بهتر از همه میداند. -
4:12 - 4:16حتی میتوانید او را
اریکا کینِ سیلیکون ولی صدا بزنید. -
4:16 - 4:18تیم و موسسانش کمپانی را
-
4:18 - 4:20با دومیلیون دلار سرمایه
پایه گذاری کردند. -
4:20 - 4:22سال بعد پولشان تمام شد.
-
4:23 - 4:27حال، بیشتر شرکتها در این نقطه دست خود را
میبازند، اما تیم تصمیم به مبارزه گرفت. -
4:27 - 4:31او از ۱۱ کارت اعتباری تا سقف مجاز برداشت
کرد و وامهای شخصی با مبالغ شش رقمی گرفت -
4:31 - 4:33اما هنوز هم کافی نبود.
-
4:33 - 4:38پس هر دوهفته یک بار به مدت دوسال در روز
پرداخت حقوق او جلو کارکنانش حاضر شد -
4:38 - 4:40و از آنها خواست که حقوق خود را فدا کنند،
-
4:41 - 4:42و این کار نتیجه داد.
-
4:43 - 4:45بیش از ۵۰ نفر دو میلیون دلار
حقوق معوقه داشتند، -
4:45 - 4:47و حالا، بیش از یک دهه بعد،
-
4:47 - 4:50پاندورا ارزشی چند میلیاردی دارد.
-
4:50 - 4:53وقتی باور داشته باشید که راهی هست
-
4:53 - 4:56که آنچه پیش روی شما است را دور میزند
یا از میان آن میگذرد، -
4:56 - 4:58که تسلیم شدن جزء گزینهها نیست،
-
4:58 - 5:01میتوانید از موانع عظیم هم عبور کنید.
-
5:02 - 5:05و این ما را به درس دوم
سریالهای تلوزیونی میرساند: -
5:05 - 5:08خودتان را فدا کنید و
اولویتبندی پیچیده را کنار بگذارید. -
5:09 - 5:10خوب، ترسناک شد.
-
5:10 - 5:13این اقراری به نیاز و جایزالخطا بودن است.
-
5:14 - 5:15شاید حتی تاییدی است بر اینکه
-
5:15 - 5:18ما آنقدر که دوست داریم
فکر کنیم خاص نیستیم. -
5:19 - 5:22استفانی فارستر در «جسور و زیبا»
-
5:22 - 5:23فکر میکرد خیلی خاص است.
-
5:23 - 5:25آنقدر خود را خاص میدانست،
-
5:25 - 5:28که فکر میکرد نیازی به قاطی شدن
با زبالههای روستایی ندارد، -
5:28 - 5:31و اطمینان حاصل کرد که
بروک دختر روستایی هم این را بداند. -
5:31 - 5:34اما پس از ۲۵ سال مبارزه حماسی،
-
5:34 - 5:37استفانی مریض شد و بروک را به داخل راه داد.
-
5:37 - 5:39آنها جبران مافات کردند،
-
5:39 - 5:41دشمنان خونی به دوستان یک دل تبدیل شدند
-
5:41 - 5:43و استفانی در آغوش بروک جان سپرد،
-
5:43 - 5:45و نکته ما همینجا است.
-
5:45 - 5:47خویشتن خود را رها کنید.
-
5:47 - 5:49زندگی درباره شما نیست.
-
5:49 - 5:51درباره ما است،
-
5:51 - 5:53و درباره توانایی ما در تجربه لذت
-
5:53 - 5:56و دوست داشتن است
و زمانی میتوانیم واقعیت خود را -
5:56 - 5:59ارتقاع دهیم که خود را آسیبپذیر کنیم
-
5:59 - 6:02و مسئولیت کارهایی که میکنیم
-
6:02 - 6:04و کارهایی که نمیکنیم را بپذیریم،
-
6:04 - 6:06مثل هوارد شولتز، مدیرعامل استار باکس.
-
6:07 - 6:09خوب، پس از یک دوره درخشان مدیرعاملی،
-
6:09 - 6:11هوارد در سال ۲۰۰۰ کناره گیری کرد،
-
6:11 - 6:13و استارباکس به سرعت بیش از اندازه رشد کرد
-
6:14 - 6:15و قیمت سهام پایین آمد.
-
6:16 - 6:17هوارد در سال ۲۰۰۸ دوباره به گروه پیوست،
-
6:17 - 6:19و یکی از اولین کارهایی که کرد
-
6:20 - 6:24عذرخواهی از همه ۱۸۰٫۰۰۰ کارمند بود.
-
6:25 - 6:27او معذرت خواست.
-
6:27 - 6:31و بعد در ازای آن تقاضای کمک،
صداقت و ایده کرد. -
6:31 - 6:33و حالا، بازدهی نسبی استارباکس
-
6:33 - 6:36از زمان بازگشت هوارد
بیش از دوبرابر شده است. -
6:36 - 6:40پس خواست خود را فدا کنید
تا همیشه درست یا ایمن باشید. -
6:40 - 6:43به هیچ کس مخصوصا
به خود شما هیچ کمکی نمیکند. -
6:43 - 6:45خویشتن خود را فدا کنید.
-
6:47 - 6:49درس سوم سریالهای تلویزیونی:
-
6:49 - 6:51تکامل واقعیت دارد.
-
6:52 - 6:55قرار نیست شما شخصیتی ثابت باشید.
-
6:55 - 6:59در تلویزیون، ثبات به معنای خسته کننده بودن
است و خسته کننده بودن مساوی است با اخراج. -
6:59 - 7:02شخصیتها باید رشد و تغییر کنند.
-
7:03 - 7:05حال، این تغییرات پویا در تلویزیون
-
7:05 - 7:07با جابجاییهایی شدید به وجود میآیند،
-
7:07 - 7:11مخصوصا وقتی که یک نقش را
امروز یک نفر بازی میکند -
7:11 - 7:13و فردا یک نفر دیگر.
-
7:14 - 7:17انتخاب مجدد بازیگران همیشه
در سریالهای تلوزیونی اتفاق میافتد. -
7:18 - 7:19در طول ۲۰ سال گذشته،
-
7:19 - 7:22چهار بازیگر مختلف نقش اصلی کارلی بنسون
-
7:22 - 7:25در «بیمارستان عمومی» را بازی کردهاند.
-
7:26 - 7:31هر چهره جدید تغییراتی را در زندگی و
خصوصیات شخصیت به وجود میآورند. -
7:31 - 7:35البته جوهره اصلی کارلی همیشه وجود داشت،
-
7:35 - 7:39اما شخصیت و داستان با توجه به کسی که
نقش او را بازی میکرد سازگار میشد. -
7:40 - 7:42و معنای آن برای ما این است.
-
7:42 - 7:45با وجود اینکه ما نمیتوانیم
در زندگی واقعی چهره عوض کنیم، -
7:45 - 7:47اما میتوانیم رشد کنیم.
-
7:47 - 7:52میتوانیم انتخاب کنیم که دایرهای
دور پاهایمان بکشیم و در آن باقی بمانیم، -
7:52 - 7:55یا میتوانیم به موقعیتها
با دید باز نگاه کنیم -
7:55 - 7:59مثل کارلی، که از یک دانشجوی پرستاری
به یک هتلدار تبدیل شد، -
8:00 - 8:01یا مثل جولیا چایلد.
-
8:02 - 8:04جولیا در جنگ جهانی دوم جاسوس بود،
-
8:04 - 8:08و وقتی که جنگ به پایان رسید، ازدواج کرد،
به فرانسه رفت، -
8:08 - 8:11و تصمیم گرفت کلاس آشپزی را امتحان کند.
-
8:11 - 8:17کتابهای جولیا و برنامههای تلویزیونی او
نحوه آشپزی را در آمریکا متحول کرد. -
8:18 - 8:21همه ما میتوانیم آغازگر تحولی
در زندگیمان باشیم، -
8:21 - 8:23تکامل بیابیم و سازگار شویم.
-
8:24 - 8:25ما انتخاب میکنیم،
-
8:25 - 8:29اما گاهی اوقات زندگی برای ما
انتخاب میکند و خبر هم نمیدهد. -
8:29 - 8:31غافلگیری مانند سیلی به صورتمان میخورد.
-
8:31 - 8:33بر زمین افتادهاید،
نفس هم بر نمیآید، -
8:33 - 8:35و به احیاء نیاز دارید.
-
8:36 - 8:39پس شکرگزاریم به خاطر
درس چهارم سریالهای تلویزیونی: -
8:39 - 8:41احیاء امکان پذیر است.
-
8:41 - 8:43(خنده)
-
8:43 - 8:45(تشویق)
-
8:47 - 8:51در ۱۹۹۳، استفانو دیمرا در«روزهای زندگی ما»
به خاطر سکته مرد، -
8:51 - 8:54اما نه واقعا، چون در ۱۹۸۴
-
8:54 - 8:56وقتی که ماشینش در بندرگاه فرو رفت کشته شد،
-
8:56 - 9:00و باز در ۱۹۸۴ با یک تومور مغزی بازگشت.
-
9:00 - 9:01(خنده)
-
9:01 - 9:04اما پیش از آنکه تومور او را از بین ببرد،
-
9:04 - 9:08مارلنا به او شلیک کرد، او از
راهی باریک به مرگ خود فرو افتاد. -
9:08 - 9:11و ۳۰ سال این جریان ادامه داشت.
-
9:11 - 9:13(خنده)
-
9:13 - 9:15حتی وقتی که بدن او را میدیدیم،
-
9:15 - 9:17خودمان بهتر میدانستیم.
-
9:17 - 9:19دلیلی وجود دارد که به او ققنوس میگویند.
-
9:21 - 9:23و برای ما این مسئله به این معنا است.
-
9:23 - 9:25تا زمانی که نمایش هنوز روی آنتن است،
-
9:25 - 9:28یا شما نفس میکشید،
-
9:28 - 9:29هیچ چیز دائمی نیست.
-
9:29 - 9:32بازگشت از مرگ امکان پذیر است.
-
9:34 - 9:36حال، البته، درست مانند زندگی،
-
9:36 - 9:40سریالها هم درنهایت
به پایان بزرگ خود میرسند. -
9:40 - 9:45کانال CBS سریال من را، «جهان در حال چرخش»
در دسامبر ۲۰۰۹ تعطیل کرد، -
9:45 - 9:47و ما قسمت پایانی را
-
9:47 - 9:49در ژوئن ۲۰۱۰ تصویربرداری کردیم.
-
9:49 - 9:50مثل مردن در طول شش ماه بود
-
9:50 - 9:54و من تا نوک قله سوار آن قطار بودم.
-
9:54 - 9:57و با وجود اینکه در بحبوحه
بحران شدید اقتصادی بودیم -
9:57 - 10:01و میلیونها نفر برای
پیدا کردن کار تقلا میکردند، -
10:01 - 10:03من به نحوی مطمئن بودم
که شرایط بهبود خواهد یافت. -
10:03 - 10:06پس بچهها و آپارتمان بروکلین را جمع کردم،
-
10:06 - 10:08و به خانه اقوام شوهرم در آلاباما
-
10:08 - 10:09نقل مکان کردیم.
-
10:09 - 10:12(خنده)
-
10:13 - 10:16سه ماه بعد، هیچی درست نشده بود.
-
10:16 - 10:21آن زمان بود که قسمت آخر سریال
به نمایش درآمد، -
10:21 - 10:24و فهمیدم سریالم تنها قربانی موجود نبود.
-
10:25 - 10:26من هم بودم.
-
10:27 - 10:30بیکار بودم و طبقه دومِ
-
10:30 - 10:31خانه اقوام شوهرم زندگی میکردم،
-
10:31 - 10:34و همین کافی است تا هر کسی
از درون احساس مردگی کند. -
10:34 - 10:36(خنده)
-
10:36 - 10:38اما میدانستم که قصه من
به پایان نرسیده است، -
10:38 - 10:40نمیتواند به پایان رسیده باشد.
-
10:40 - 10:46تنها باید تمام چیزی که درباره سریالها
یاد گرفته بودم را به کار میگرفتم. -
10:46 - 10:50باید مثل اریکا شجاع میبودم
و از تسلیم شدن پرهیز میکردم، -
10:50 - 10:53پس هر روز، تصمیم به مبارزه میگرفتم.
-
10:54 - 10:57باید مثل استفانی آسیبپذیر میبودم
-
10:57 - 10:58و خویشتن خود را قربانی میکردم.
-
10:58 - 11:02باید چندین بار از بسیاری از ایالتها
تقاضای کمک میکردم. -
11:03 - 11:06باید مثل کارلی سازگار میشدم
-
11:06 - 11:10و تواناییهایم، طرز فکرم
و شرایطم را تطبیق میدادم، -
11:10 - 11:13و بعد باید مثل استفانو دوباره زنده میشدم،
-
11:13 - 11:15و مانند ققنوسی که از میان خاکستر برخیزد
-
11:15 - 11:18خودم و حرفهام را دوباره زنده میکردم.
-
11:19 - 11:20بالاخره یک مصاحبه گرفتم.
-
11:22 - 11:25بعد از ۱۵ سال سابقه کار در اخبار و سرگرمی،
-
11:25 - 11:27نه ماه بیکاری
-
11:27 - 11:29و تنها همین یک مصاحبه،
-
11:30 - 11:33پیشنهادی برای یک کار
در سطح ابتدایی به دست آوردم. -
11:33 - 11:35۳۷ سال سن داشتم
-
11:35 - 11:37و از مرگ بازگشته بودم.
-
11:38 - 11:41همه ما تجربههایی داریم
که شبیه پایان هستند، -
11:41 - 11:44و ما میتوانیم انتخاب کنیم
و آنها را به سرآغاز بدل کنیم. -
11:44 - 11:48شبیه تینا، که به طرز معجزهآسایی
از آن آبشار نجات پیدا کرد، -
11:48 - 11:51و چون من از رها کردن پایان باز بیزارم،
-
11:51 - 11:53تینا و کورد از هم طلاق گرفتند،
-
11:53 - 11:58اما تا پایان سریال در سال ۲۰۱۲
سه بار دیگر باهم ازدواج کردند. -
11:59 - 12:01پس یادتان باشد،
-
12:01 - 12:04تا زمانی که نفس میکشید،
-
12:04 - 12:07هرگز برای تغییر دادن
داستانتان دیر نشده است. -
12:07 - 12:09متشکرم.
-
12:09 - 12:11(تشویق)
- Title:
- چهار درس بزرگتر از زندگی از سریالهای تلویزیونی
- Speaker:
- کیت آدامز
- Description:
-
سریالها و داستانهای تلویزیونی ممکن است ورای واقعیت و اغراق شده باشند، اما همانطور که کیت آدامز به ما نشان میدهد، انها معمولاً منعکس کننده دشواریها و داستانهای زندگی واقعی هستند. آدامز، دستیار سابق انتخاب بازیگر در سریال «جهان در حال گردش،» شرح میدهد: «سریالهای تلویزیونی به ما یاد میدهند که تردید را کنار بزنیم و به ظرفیت خود برای شجاع بودن، آسیب پذیر بودن، سازگاری و جهیدن از مشکلات باور داشته باشیم.» در این سخنرانی، او به برجسته کردن چهار درس برای زندگی و کار میپردازد و به ما یادآوری میکند که هیچگاه برای تغییر دادن داستانمان دیر نیست.
- Video Language:
- English
- Team:
closed TED
- Project:
- TEDTalks
- Duration:
- 12:27
![]() |
soheila Jafari approved Persian subtitles for 4 larger-than-life lessons from soap operas | |
![]() |
soheila Jafari edited Persian subtitles for 4 larger-than-life lessons from soap operas | |
![]() |
hassan qodusi accepted Persian subtitles for 4 larger-than-life lessons from soap operas | |
![]() |
hassan qodusi edited Persian subtitles for 4 larger-than-life lessons from soap operas | |
![]() |
hassan qodusi edited Persian subtitles for 4 larger-than-life lessons from soap operas | |
![]() |
hassan qodusi edited Persian subtitles for 4 larger-than-life lessons from soap operas | |
![]() |
hassan qodusi edited Persian subtitles for 4 larger-than-life lessons from soap operas | |
![]() |
hassan qodusi edited Persian subtitles for 4 larger-than-life lessons from soap operas |