کاترین شوتز: درباره اشتباهات آدمها صحبت میکنه.
-
0:00 - 0:03خب، فرض کنید الان سال ۱۹۹۵ هست، منم در کالج هستم
-
0:03 - 0:05خب، فرض کنید الان سال ۱۹۹۵ هست، منم در کالج هستم
-
0:05 - 0:08من و دوستم رفتیم سفر. از Providence, Rhode Island به Portland, Oregon.
-
0:08 - 0:10من و دوستم رفتیم سفر. از Providence, Rhode Island به Portland, Oregon.
-
0:10 - 0:12من و دوستم رفتیم سفر. از Providence, Rhode Island به Portland, Oregon.
-
0:12 - 0:15از اونجایی که ما جوون و بیکار بودیم، تمام مسیر رو از جادههای پشتی، از طریق پارکهای ایالتی و
-
0:15 - 0:17از اونجایی که ما جوون و بیکار بودیم، تمام مسیر رو از جادههای پشتی، از طریق پارکهای ایالتی و
-
0:17 - 0:19از اونجایی که ما جوون و بیکار بودیم، تمام مسیر رو از جادههای پشتی، از طریق پارکهای ایالتی و
-
0:19 - 0:22جنگلهای ملی رفتیم -- اساسا طولانی تر از این دیگه نمیشد.
-
0:22 - 0:25جنگلهای ملی رفتیم -- اساسا طولانی تر از این دیگه نمیشد.
-
0:26 - 0:29و یجا وسط دکاتا جنوبی من ازدوستم سوالی که بیش از ۳۰۰۰km ذهن منو به خود مشغول کرده بود پرسیدم.
-
0:29 - 0:32و جایی وسط دکاتا جنوبی من ازدوستم سوالی که بیش از ۳۰۰۰km ذهن منو به خود مشغول کرده بود پرسیدم.
-
0:32 - 0:34و جایی وسط دکاتا جنوبی من ازدوستم سوالی که بیش از ۳۰۰۰km ذهن منو به خود مشغول کرده بود پرسیدم.
-
0:34 - 0:36و جایی وسط دکاتا جنوبی من ازدوستم سوالی که بیش از ۳۰۰۰km ذهن منو به خود مشغول کرده بود پرسیدم.
-
0:36 - 0:39و جایی وسط دکاتا جنوبی من ازدوستم سوالی که بیش از ۳۰۰۰km ذهن منو به خود مشغول کرده بود پرسیدم.
-
0:40 - 0:44"این علامت که به زبون چینی نوشته شده معنیش چیه کنار جاده؟"
-
0:47 - 0:51دوستم با تعجب به من زول میزنه.
-
0:51 - 0:53یه آقای محترم اینجا نشسته که دقیقا شبیه دوست من توی اون لحظه شده.
-
0:53 - 0:56یه آقای محترم اینجا نشسته که دقیقا شبیه دوست من توی اون لحظه شده.
-
0:56 - 0:59(خنده)
-
0:59 - 1:01منم میگفتم "این علامتها رو که چینی نوشته منظورمه."
-
1:01 - 1:03منم میگفتم "این علامتها رو که چینی نوشته منظورمه."
-
1:03 - 1:06منم میگفتم "این علامتها رو که چینی نوشته منظورمه."
-
1:07 - 1:10دوستم دوباره برای چند لحظه به من خیره میشه، بعد یهو از جامیپره، چون تازه متوجه میشه من کدوم علامتها رو میگفتم.
-
1:10 - 1:13دوستم دوباره برای چند لحظه به من خیره میشه، بعد یهو از جامیپره، چون تازه متوجه میشه من کدوم علامتها رو میگفتم.
-
1:13 - 1:15دوستم دوباره برای چند لحظه به من خیره میشه، بعد یهو از جامیپره، چون تازه متوجه میشه من کدوم علامتها رو میگفتم.
-
1:15 - 1:18دوستم دوباره برای چند لحظه به من خیره میشه، بعد یهو از جامیپره، چون تازه متوجه میشه من کدوم علامتها رو میگفتم.
-
1:18 - 1:24(خنده)
-
1:24 - 1:28آره درست فهمیدین، همون علامتهای چینی معروف واسه منطقه مخصوص کمپینگ.
-
1:28 - 1:30(خنده)
-
1:30 - 1:34من ۵ سال گذشته رو فقط به این شرایطی شبیه این فکر میکردم--
-
1:34 - 1:36من ۵ سال گذشته رو فقط به این شرایطی شبیه این فکر میکردم--
-
1:36 - 1:39من ۵ سال گذشته رو فقط به این شرایطی شبیه این فکر میکردم--
-
1:39 - 1:41به اینکه چرا ما گاهی علامتهای اطراف خودمون رو اشتباه میفهمیم،
-
1:41 - 1:43به اینکه چرا ما گاهی علامتهای اطراف خودمون رو اشتباه میفهمیم،
-
1:43 - 1:46رفتار ما وقتی این اتفاق میفته چگونه است، و از این چه نتیجهای درباره رفتار آدمی میشه گرفت؟
-
1:46 - 1:50رفتار ما وقتی این اتفاق میفته چگونه است، و از این چه نتیجهای درباره رفتار آدمی میشه گرفت؟
-
1:50 - 1:52به عبارت دیگه همینطور که کریس گفت من ۵ ساله که دارم درباره اشتباه کردن فکر میکنم.
-
1:52 - 1:54به عبارت دیگه همینطور که کریس گفت من ۵ ساله که دارم درباره اشتباه کردن فکر میکنم.
-
1:54 - 1:57به عبارت دیگه همینطور که کریس گفت من ۵ ساله که دارم درباره اشتباه کردن فکر میکنم.
-
1:57 - 2:00شما ممکنه به این به عنوان یه شغل عجیب اعتراض داشته باشید،
-
2:00 - 2:03ولی در واقع این یه حسن بزرگ داره: رقابت کاری در این شغل نیست.
-
2:03 - 2:05ولی در واقع این یه حسن بزرگ داره: رقابت کاری در این شغل نیست.
-
2:05 - 2:07(خنده)
-
2:07 - 2:10به عبارت دیگر بیشتر ماها همه سعیمون رو میکنیم که نخوایم زمانی فکر کنیم که اشتباه کردیم.
-
2:10 - 2:13به عبارت دیگر بیشتر ماها همه سعیمون رو میکنیم که نخوایم زمانی فکر کنیم که اشتباه کردیم.
-
2:13 - 2:15یا دست کم نخوایم فکر کنیم که ما شخصاً اشتباهی رو مرتکب شدیم.
-
2:15 - 2:17یا دست کم نخوایم فکر کنیم که ما شخصاً اشتباهی رو مرتکب شدیم.
-
2:17 - 2:19ما اینو بصورت انتزاعی میبینیم.
-
2:19 - 2:21میدونیم که همه ما در این سالن گاهی مرتکب اشتباه میشیم. گونه بشر در کل خطا پذیره، بسیار خب.
-
2:22 - 2:25میدونیم که همه ما در این سالن گاهی مرتکب اشتباه میشیم. گونه بشر در کل خطا پذیره، بسیار خب.
-
2:26 - 2:29ولی وقتی نوبت به من میرسه، با همه باورهایی که در اینباره، در حال حاضر دارم،
-
2:29 - 2:31ولی وقتی نوبت به من میرسه، با همه باورهایی که در اینباره، در حال حاضر دارم،
-
2:31 - 2:34ولی وقتی نوبت به من میرسه، با همه باورهایی که در اینباره، در حال حاضر دارم،
-
2:34 - 2:38ناگهان همه باور به جایز الخطا بودن انسان از یادم میره -- و من دیگه نمیتونم درباره چیزایی که من در باره شون اشتباه میکردم فکر کنم.
-
2:38 - 2:41ناگهان همه باور به جایز الخطا بودن انسان از یادم میره -- و من دیگه نمیتونم درباره چیزایی که من در باره شون اشتباه میکردم فکر کنم.
-
2:41 - 2:44ناگهان همه باور به جایز الخطا بودن انسان از یادم میره -- و من دیگه نمیتونم درباره چیزایی که من در باره شون اشتباه میکردم فکر کنم.
-
2:45 - 2:48و نکته اینجاست که "حال حاضر" جاییه که ما الان در اون داریم زندگی میکنیم.
-
2:48 - 2:51ما در زمان حال میریم به جلسه کاری، در زمان حال میریم به تعطیلات خانوادگی.یا میریم واسه رای دادن.
-
2:51 - 2:53ما در زمان حال میریم به جلسه کاری، در زمان حال میریم به تعطیلات خانوادگی.یا میریم واسه رای دادن.
-
2:53 - 2:57ما در زمان حال میریم به جلسه کاری، در زمان حال میریم به تعطیلات خانوادگی.یا میریم واسه رای دادن.
-
2:57 - 3:00پس، اساساً ما در سفر زندگی با حبابی که بدور خود کشیده ایم مشغول سفر هستیم، حبابی بنام "حق به جانب بودن".
-
3:00 - 3:02پس، اساساً ما در سفر زندگی با حبابی که بدور خود کشیده ایم مشغول سفر هستیم، حبابی بنام "حق به جانب بودن".
-
3:02 - 3:05پس، اساساً ما در سفر زندگی با حبابی که بدور خود کشیده ایم مشغول سفر هستیم، حبابی بنام "حق به جانب بودن".
-
3:06 - 3:08من فکر میکنم این یه مشکله. هم برای ما به صورت فردی و هم به صورت اجتماعی.
-
3:08 - 3:11من فکر میکنم این یه مشکله. هم برای ما به صورت فردی و هم به صورت اجتماعی.
-
3:11 - 3:14من فکر میکنم این یه مشکله. هم برای ما به صورت فردی و هم به صورت اجتماعی.
-
3:14 - 3:17من فکر میکنم این یه مشکله. هم برای ما به صورت فردی و هم به صورت اجتماعی.
-
3:17 - 3:19پس کاری که من امروز میخوام انجام بدم اینه که درباره اینکه چرا ما در این حباب "حق به جانب بودن" گیر میفتیم، صحبت کنم.
-
3:19 - 3:22پس کاری که من امروز میخوام انجام بدم اینه که درباره اینکه چرا ما در این حباب "حق به جانب بودن" گیر میفتیم، صحبت کنم.
-
3:22 - 3:24پس کاری که من امروز میخوام انجام بدم اینه که درباره اینکه چرا ما در این حباب "حق به جانب بودن" گیر میفتیم، صحبت کنم.
-
3:24 - 3:27و سپس درباره اینکه چرا این مساله اینقدر مهمه.
-
3:27 - 3:29و در نهایت میخوام شما رو متقاعد کنم که شما میتونید از این احساس پا به بیرون بذارید،
-
3:29 - 3:31و در نهایت میخوام شما رو متقاعد کنم که شما میتونید از این احساس پا به بیرون بذارید،
-
3:31 - 3:33و در نهایت میخوام شما رو متقاعد کنم که شما میتونید از این احساس پا به بیرون بذارید،
-
3:33 - 3:35و اگه قادر به انجام اون بودین، این تنها و شاید بزرگترین جهشی هست که در زندگیتون انجام خواهید داد.
-
3:35 - 3:37و اگه قادر به انجام اون بودین، این تنها و شاید بزرگترین جهشی هست که در زندگیتون انجام خواهید داد.
-
3:37 - 3:40و اگه قادر به انجام اون بودین، این تنها و شاید بزرگترین جهشی هست که در زندگیتون انجام خواهید داد.
-
3:42 - 3:44خب، چرا ما در این دام "حق به جانب بودن" گیر میفتیم؟
-
3:44 - 3:46خب، چرا ما در این دام "حق به جانب بودن" گیر میفتیم؟
-
3:46 - 3:49یه دلیلش به خاطر احساسیه که فرد درباره اشتباه کردن داره.
-
3:49 - 3:51پس بذارین ازتون یه سوال بپرسم، یا از شما که این نزدیک نشستید:
-
3:51 - 3:55پس بذارین ازتون یه سوال بپرسم، یا از شما که این نزدیک نشستید:
-
3:55 - 3:58از لحاظ عاطفی چه حسی داره وقتی آدم اشتباه کرده باشه؟
-
3:58 - 4:01از لحاظ عاطفی چه حسی داره وقتی آدم اشتباه کرده باشه؟
-
4:01 - 4:04رنج آور. شصت پایین. شرم آور.
-
4:04 - 4:06رنج آور. شصت پایین. شرم آور.
-
4:06 - 4:08رنج آور. شصت پایین. شرم آور -- ممنون، اینا جوابهای عالی هستند، ولی در واقع جواب یه سوال دیگه اند.
-
4:08 - 4:11رنج آور. شصت پایین. شرم آور -- ممنون، اینا جوابهای عالی هستند، ولی در واقع جواب یه سوال دیگه اند.
-
4:11 - 4:14رنج آور. شصت پایین. شرم آور -- ممنون، اینا جوابهای عالی هستند، ولی در واقع جواب یه سوال دیگه اند.
-
4:14 - 4:16شما در واقع به این سوال جواب دادین که: چه حسی داره وقتی متوجه بشید که اشتباه کردید؟
-
4:16 - 4:19شما در واقع به این سوال جواد دادین که: چه حسی داره وقتی متوجه بشید که اشتباه کردید؟
-
4:19 - 4:23(خنده)
-
4:23 - 4:26پی بردن به اشتباه همه این حسّها رو به دنبال داره، به علاوه خیلی حس های دیگه، درسته؟
-
4:26 - 4:29یعنی حتا میتونه ویرانگر باشه، الهام بخش باشه، حتا میتونه کاملا خنده دار باشه.
-
4:29 - 4:31یعنی حتا میتونه ویرانگر باشه، الهام بخش باشه، حتا میتونه کاملا خنده دار باشه.
-
4:31 - 4:34مثل اشتباه من درباره اون علامت چینی.
-
4:34 - 4:37ولی در اشتباه بودن بتنهایی، هیچ حس خاصی نداره.
-
4:37 - 4:39ولی در اشتباه بودن بتنهایی، هیچ حس خاصی نداره.
-
4:39 - 4:42من براتون یه مثال میزنم. کارتونهای Loony Tunes رو یادتون میاد؟
-
4:42 - 4:44من براتون یه مثال میزنم. کارتونهای Loony Tunes رو یادتون میاد؟
-
4:44 - 4:46که یه گرگ صحرایی احساساتی توشه که همش داره مرغ فاخته رو دنبال میکنه و هیچ وقت هم نمیتونه بگیردش؟
-
4:46 - 4:48که یه گرگ صحرایی احساساتی توشه که همش داره مرغ فاخته رو دنبال میکنه و هیچ وقت هم نمیتونه بگیردش؟
-
4:48 - 4:51تقریبا در همه قسمتای این کارتون یه لحظهای هست که گرگه داره دنبال مرغ میزنه،
-
4:51 - 4:53تقریبا در همه قسمتای این کارتون یه لحظهای هست که گرگه داره دنبال مرغ ميكنه،
-
4:53 - 4:55و مرغه میپره میره روی یه صخره، که خوب طبیعی هست، چون مرغ بال داره و میتونه این کار رو بکنه.
-
4:55 - 4:58و مرغه میپره میره روی یه صخره، که خوب طبیعی هست، چون مرغ بال داره و میتونه این کار رو بکنه.
-
4:58 - 5:02و نکته اینجاست که گرگه دنبالش میدوه و میره بالای صخره.
-
5:02 - 5:04و جالب اینجاست-- حد اقل اگه ۶ساله باشی -- که گرگه هم کارش بامزه است.
-
5:04 - 5:06و جالب اینجاست-- حد اقل اگه ۶ساله باشی -- که گرگه هم کارش بامزه است.
-
5:06 - 5:08و جالب اینجاست-- حد اقل اگه ۶ساله باشی -- که گرگه هم کارش بامزه است.
-
5:08 - 5:10اون به دویدنش ادامه میده -- تا وقتی که به پایین نگاه میکنه و متوجه میشه که وسط زمین و هوا ایستاده.
-
5:10 - 5:12اون به دویدنش ادامه میده -- تا وقتی که به پایین نگاه میکنه و متوجه میشه که وسط زمین و هوا ایستاده.
-
5:12 - 5:15اون به دویدنش ادامه میده -- تا وقتی که به پایین نگاه میکنه و متوجه میشه که وسط زمین و هوا ایستاده.
-
5:15 - 5:18توی این لحظه است که اون میافته پایین.
-
5:19 - 5:21وقتی ما درباره چیزی در اشتباهیم، قبل از اینکه به اون پی ببریم، ما مثل اون گرگه هستیم،
-
5:21 - 5:24وقتی ما درباره چیزی در اشتباهیم، قبل از اینکه به اون پی ببریم، ما مثل اون گرگه هستیم،
-
5:24 - 5:27لحظهای که رفته بالای صخره و قبل از اینکه به پایین نگاه کنه.
-
5:27 - 5:30لحظهای که رفته بالای صخره و قبل از اینکه به پایین نگاه کنه.
-
5:31 - 5:34حالا میدونیم که ما الان در اشتباهیم، میدونیم الان در خطریم، ولی فکر میکنیم روی زمین سفت ایستادیم.
-
5:34 - 5:36حالا میدونیم که ما الان در اشتباهیم، میدونیم الان در خطریم، ولی فکر میکنیم روی زمین سفت ایستادیم.
-
5:36 - 5:39حالا میدونیم که ما الان در اشتباهیم، میدونیم الان در خطریم، ولی فکر میکنیم روی زمین سفت ایستادیم.
-
5:40 - 5:43الان وقتشه که چیزی که چند لحظه پیش گفتم رو درستش کنم. وقتی آدم اشتباه میکنه هم یه حسّ خاصی داره؛ احساس میکنه که حق با اونه.
-
5:43 - 5:46الان وقتشه که چیزی که چند لحظه پیش گفتم رو درستش کنم. وقتی آدم اشتباه میکنه هم یه حسّ خاصی داره؛ احساس میکنه که حق با اونه.
-
5:46 - 5:49الان وقتشه که چیزی که چند لحظه پیش گفتم رو درستش کنم. وقتی آدم اشتباه میکنه هم یه حسّ خاصی داره؛ احساس میکنه که حق با اونه.
-
5:49 - 5:52(خنده)
-
5:52 - 5:55این یک دلیلشه، یک دلیل ساختاری، که نشون میده چرا ما در این حس "حق به جانب بودن" گیر میافتیم.
-
5:55 - 5:57این یک دلیلشه، یک دلیل ساختاری، که نشون میده چرا ما در این حس "حق به جانب بودن" گیر میافتیم.
-
5:57 - 5:59من اسمشو میزارم "خطا-کوری".
-
5:59 - 6:01بیشتر وقتها ما هیچ نشانهای از درون دریافت نمیکنیم که به ما نشون بده که ما در اشتباهیم تا وقتی که دیگه دیره.
-
6:01 - 6:04بیشتر وقتها ما هیچ نشانهای از درون دریافت نمیکنیم که به ما نشون بده که ما در اشتباهیم تا وقتی که دیگه دیره.
-
6:04 - 6:06بیشتر وقتها ما هیچ نشانهای از درون دریافت نمیکنیم که به ما نشون بده که ما در اشتباهیم تا وقتی که دیگه دیره.
-
6:06 - 6:09بیشتر وقتها ما هیچ نشانهای از درون دریافت نمیکنیم که به ما نشون بده که ما در اشتباهیم تا وقتی که دیگه دیره.
-
6:09 - 6:12دلیل دومی هم وجود داره که ما به خاطر اون در این حس گیر میافتیم، و این دومی یه دلیل فرهنگیه.
-
6:12 - 6:14دلیل دومی هم وجود داره که ما به خاطر اون در این حس گیر میافتیم، و این دومی یه دلیل فرهنگیه.
-
6:15 - 6:18برای چند لحظه به زمان دبستانتون برگردید. البته این مال من نیستش.
-
6:18 - 6:20شما نشستید سر کلاس و معلمتون داره برگههای امتحانی رو بهتون میده. یکیش این شکلی هست.
-
6:20 - 6:23شما نشستید سر کلاس و معلمتون داره برگههای امتحانی رو بهتون میده. یکیش این شکلی هست.
-
6:23 - 6:25شما نشستید سر کلاس و معلمتون داره برگههای امتحانی رو بهتون میده. یکیش این شکلی هست.
-
6:25 - 6:27البته این مال من نیستش.
-
6:27 - 6:29(خنده)
-
6:29 - 6:32خب شما دبستانی هستید و خیلی خوب میدونید که این برگه مال کی میتونه باشه.
-
6:32 - 6:34خب شما دبستانی هستید و خیلی خوب میدونید که این برگه مال کی میتونه باشه.
-
6:34 - 6:37خب شما دبستانی هستید و خیلی خوب میدونید که این برگه مال کی میتونه باشه.
-
6:37 - 6:40مال اون شاگرد احمقه، که خیلی عذاب میده و هیچ وقت تکالیفشو انجام نمیده.
-
6:40 - 6:43مال اون شاگرد احمقه، که خیلی عذاب میده و هیچ وقت تکالیفشو انجام نمیده.
-
6:43 - 6:46پس شما وقتی ۹ ساله هستید، اتوماتیک یاد میگیرید که اولا آدمایی که اشتباه میکنند، تنبل و بی-مسولیتند --
-
6:46 - 6:48پس شما وقتی ۹ ساله هستید، اتوماتیک یاد میگیرید که اولا آدمایی که اشتباه میکنند، تنبل و بی-مسولیتند --
-
6:48 - 6:50پس شما وقتی ۹ ساله هستید، اتوماتیک یاد میگیرید که اولا آدمایی که اشتباه میکنند، تنبل و بی-مسولیتند --
-
6:50 - 6:53پس شما وقتی ۹ ساله هستید، اتوماتیک یاد میگیرید که اولا آدمایی که اشتباه میکنند، تنبل و بی-مسولیتند --
-
6:53 - 6:55دوماً راه رسیدن به موفقیت در زندگی اینه که هیچوقت اشتباه نکنید.
-
6:55 - 6:57دوماً راه رسیدن به موفقیت در زندگی اینه که هیچوقت اشتباه نکنید.
-
6:57 - 7:00دوماً راه رسیدن به موفقیت در زندگی اینه که هیچوقت اشتباه نکنید.
-
7:01 - 7:05ما این درسهای بد رو خیلی خوب فرا میگیریم.
-
7:06 - 7:08و بسیاری از ماها، مخصوصاً ما که در این سالن هستیم، این رو با بچه نمره اول بودنمون در هر زمینهای محقق میکنیم.
-
7:08 - 7:12و بسیاری از ماها، مخصوصاً ما که در این سالن هستیم، این رو با بچه نمره اول بودنمون در هر زمینهای محقق میکنیم.
-
7:12 - 7:14و بسیاری از ماها، مخصوصاً ما که در این سالن هستیم، این رو با بچه نمره اول بودنمون در هر زمینهای محقق میکنیم.
-
7:14 - 7:16و بسیاری از ماها، مخصوصاً ما که در این سالن هستیم، این رو با بچه نمره اول بودنمون در هر زمینهای محقق میکنیم.
-
7:16 - 7:19و بسیاری از ماها، مخصوصاً ما که در این سالن هستیم، این رو با بچه نمره اول بودنمون در هر زمینهای محقق میکنیم.
-
7:19 - 7:21درسته؟ آقای CFO ی ستاره شناس و دونده فوق العاده ماراتون؟
-
7:21 - 7:25درسته؟ آقای CFO ی ستاره شناس و دونده فوق العاده ماراتون؟
-
7:25 - 7:32(خنده)
-
7:32 - 7:36نتیجه این میشه که همه شما یا CFO (مقام ارشد اقتصادی) هستید یا ستاره شناس یا دونده فوق العاده ماراتون. که البته این اشکالی نداره.
-
7:36 - 7:38نتیجه این میشه که همه شما یا CFO (مقام ارشد اقتصادی) هستید یا ستاره شناس یا دونده فوق العاده ماراتون. که البته این اشکالی نداره.
-
7:38 - 7:41اشکال اونجایی پیدا میشه که ما بعد میخواهیم از زیر اشتباهاتمون شونه خالی کنیم.
-
7:41 - 7:43اشکال اونجایی پیدا میشه که ما بعد میخواهیم از زیر اشتباهاتمون شونه خالی کنیم.
-
7:43 - 7:46چراکه طبق آنچه گفتم ما فکر میکنیم اگه ما اشتباه کنیم، حتما یه نقص یا عیبی داریم.
-
7:46 - 7:48چراکه طبق آنچه گفتم ما فکر میکنیم اگه ما اشتباه کنیم، حتما یه نقص یا عیبی داریم.
-
7:48 - 7:51چراکه طبق آنچه گفتم ما فکر میکنیم اگه ما اشتباه کنیم، حتما یه نقص یا عیبی داریم.
-
7:51 - 7:53پس ما اسرار بر درست بودن خود داریم چراکه به ما یه حس زیرک بودن ، مسئولیت پذیر بودن و امنی میده.
-
7:53 - 7:55پس ما اسرار بر درست بودن خود داریم چراکه به ما یه حس زیرک بودن ، مسئولیت پذیر بودن و امنی میده.
-
7:55 - 7:58پس ما اسرار بر درست بودن خود داریم چراکه به ما یه حس زیرک بودن ، مسئولیت پذیر بودن و امنی میده.
-
7:59 - 8:01پس بگذارید یه داستانی رو برایتان تعریف کنم،
-
8:01 - 8:03چند سال پیش یه خانوم میره به مرکزِ پزشکی Beth Israel Deaconess برای انجام یه عمل جراحی.
-
8:03 - 8:06چند سال پیش یه خانوم میره به مرکزِ پزشکی Beth Israel Deaconess برای انجام یه عمل جراحی.
-
8:06 - 8:08این مرکز در بوستون قرار داره.
-
8:08 - 8:10بیمارستان آموزشی هاروارد هست-- یکی از بهترین آموزشگاهها در آمریکا.
-
8:10 - 8:12بیمارستان آموزشی هاروارد هست-- یکی از بهترین آموزشگاهها در آمریکا.
-
8:12 - 8:15این خانوم میاد داخل، به اتاق جراحی برده میشه، دکتر عمل رو انجام میده، بعد اونو بخیه میکنن و به ریکاوری میبرن.
-
8:15 - 8:17این خانوم میاد داخل، به اتاق جراحی برده میشه، دکتر عمل رو انجام میده، بعد اونو بخیه میکنن و به ریکاوری میبرن.
-
8:17 - 8:20این خانوم میاد داخل، به اتاق جراحی برده میشه، دکتر عمل رو انجام میده، بعد اونو بخیه میکنن و به ریکاوری میبرن.
-
8:20 - 8:23همه چیز به نظر عادی میاد، بعد او به هوش میاد و به پاش نگاه میکنه، و میپرسه "چرا سمت اشتباه من باند پیچی شده؟"
-
8:23 - 8:26همه چیز به نظر عادی میاد، بعد او به هوش میاد و به پاش نگاه میکنه، و میپرسه "چرا سمت اشتباه من باند پیچی شده؟"
-
8:26 - 8:30همه چیز به نظر عادی میاد، بعد او به هوش میاد و به پاش نگاه میکنه، و میپرسه "چرا سمت اشتباه من باند پیچی شده؟"
-
8:30 - 8:33خب به این خاطر طرف دیگه بدنش توی بانداژ هست که دکتر یه عمل جراحی عمده رو روی پای چپش به جای راستش انجام داده.
-
8:33 - 8:35خب به این خاطر طرف دیگه بدنش توی بانداژ هست که دکتر یه عمل جراحی عمده رو روی پای چپش به جای راستش انجام داده.
-
8:35 - 8:38خب به این خاطر طرف دیگه بدنش توی بانداژ هست که دکتر یه عمل جراحی عمده رو روی پای چپش به جای راستش انجام داده.
-
8:39 - 8:42وقتی رئیس بیمارستان میخواد این تصادف رو توضیح بده، یه حرف خیلی جالب میزنه.
-
8:42 - 8:45وقتی رئیس بیمارستان میخواد این تصادف رو توضیح بده، یه حرف خیلی جالب میزنه.
-
8:45 - 8:48وقتی رئیس بیمارستان میخواد این تصادف رو توضیح بده، یه حرف خیلی جالب میزنه.
-
8:48 - 8:51میگه "به هر حال وقتی جراح داشته جراحی میکرده، اون باور داشته که روی پای درست داره جراحی میکنه."
-
8:51 - 8:53میگه "به هر حال وقتی جراح داشته جراحی میکرده، اون باور داشته که روی پای درست داره جراحی میکنه."
-
8:53 - 8:55میگه "به هر حال وقتی جراح داشته جراحی میکرده، اون باور داشته که روی پای درست داره جراحی میکنه."
-
8:55 - 8:58(خنده)
-
9:00 - 9:02نکته این داستان اینه که باور داشتن بیش از حد به این حسِ حق به جانب بودن، میتونه خیلی خطرناک باشه.
-
9:02 - 9:05نکته این داستان اینه که باور داشتن بیش از حد به این حسِ حق به جانب بودن، میتونه خیلی خطرناک باشه.
-
9:05 - 9:08نکته این داستان اینه که باور داشتن بیش از حد به این حسِ حق به جانب بودن، میتونه خیلی خطرناک باشه.
-
9:08 - 9:11نکته این داستان اینه که باور داشتن بیش از حد به این حسِ حق به جانب بودن، میتونه خیلی خطرناک باشه.
-
9:11 - 9:14این حسِ درونی حق به جانب بودن، که ما بسیاری مواقع تجربهاش میکنیم، یه راهنمای قابل اعتماد برای آنچه که در دنیای بیرون رخ میده نیست.
-
9:14 - 9:16این حسِ درونی حق به جانب بودن، که ما بسیاری مواقع تجربهاش میکنیم، یه راهنمای قابل اعتماد برای آنچه که در دنیای بیرون رخ میده نیست.
-
9:16 - 9:18این حسِ درونی حق به جانب بودن، که ما بسیاری مواقع تجربهاش میکنیم، یه راهنمای قابل اعتماد برای آنچه که در دنیای بیرون رخ میده نیست.
-
9:18 - 9:21این حسِ درونی حق به جانب بودن، که ما بسیاری مواقع تجربهاش میکنیم، یه راهنمای قابل اعتماد برای آنچه که در دنیای بیرون رخ میده نیست.
-
9:21 - 9:23وقتی ما اینگونه عمل کنیم، و احتمال اینکه اشتباه کردیم رو صفر بدونیم، نتیجه این میشه که
-
9:23 - 9:27وقتی ما اینگونه عمل کنیم، و احتمال اینکه اشتباه کردیم رو صفر بدونیم، نتیجه این میشه که
-
9:27 - 9:29وقتی ما اینگونه عمل کنیم، و احتمال اینکه اشتباه کردیم رو صفر بدونیم، نتیجه این میشه که
-
9:29 - 9:33مثلا ۲۰۰ میلیون گالن نفت رو در خلیج مکزیک میریزیم، یا اقتصاد جهانی رو اینگونه نابود میکنیم.
-
9:33 - 9:36مثلا ۲۰۰ میلیون گالن نفت رو در خلیج مکزیک میریزیم، یا اقتصاد جهانی رو اینگونه نابود میکنیم.
-
9:37 - 9:40پس این یه مشکل عظیم عملی در پیش روی ماست، همچنین مشکل اجتماعی عظیم.
-
9:40 - 9:43پس این یه مشکل عظیم عملی در پیش روی ماست، همچنین مشکل اجتماعی عظیم.
-
9:43 - 9:47یه لحظه فکر کنید کاملا حق به جانب بودن یعنی چی؟ یعنی اینکه تو معتقدی که افکار تو انعکاس ۱۰۰% واقعیت هستند.
-
9:47 - 9:49یه لحظه فکر کنید کاملا حق به جانب بودن یعنی چی؟ یعنی اینکه تو معتقدی که افکار تو انعکاس ۱۰۰% واقعیت هستند.
-
9:49 - 9:52یه لحظه فکر کنید کاملا حق به جانب بودن یعنی چی؟ یعنی اینکه تو معتقدی که افکار تو انعکاس ۱۰۰% واقعیت هستند.
-
9:52 - 9:54وقتی که اینگونه بیندیشی، باید به این سوال بتونی جواب بدی، چطور افرادی که با تو مخالفند رو متقاعد میکنی؟
-
9:54 - 9:56وقتی که اینگونه بیندیشی، باید به این سوال بتونی جواب بدی، چطور افرادی که با تو مخالفند رو متقاعد میکنی؟
-
9:56 - 9:58وقتی که اینگونه بیندیشی، باید به این سوال بتونی جواب بدی، چطور افرادی که با تو مخالفند رو متقاعد میکنی؟
-
9:58 - 10:01وقتی که اینگونه بیندیشی، باید به این سوال بتونی جواب بدی، چطور افرادی که با تو مخالفند رو متقاعد میکنی؟
-
10:01 - 10:04اکثر ماها با توسل به یه سری توجیهات تأسف بار سعی در جوابگویی داریم.
-
10:04 - 10:07اکثر ماها با توسل به یه سری توجیهات تأسف بار سعی در جوابگویی داریم.
-
10:08 - 10:11در چنین مواقعی اولین کاری که میکنیم اینه که تصور میکنیم که اونا نادان هستند.
-
10:11 - 10:14در چنین مواقعی اولین کاری که میکنیم اینه که تصور میکنیم که اونا نادان هستند.
-
10:14 - 10:16اونا به اطلاعاتی که ما داریم دسترسی ندارند، و اگه ما اونا رو در اختیارشون قرار بدیم، حتما به تیم ما میپیوندند.
-
10:16 - 10:19اونا به اطلاعاتی که ما داریم دسترسی ندارند، و اگه ما اونا رو در اختیارشون قرار بدیم، حتما به تیم ما میپیوندند.
-
10:19 - 10:22اونا به اطلاعاتی که ما داریم دسترسی ندارند، و اگه ما اونا رو در اختیارشون قرار بدیم، حتما به تیم ما میپیوندند.
-
10:22 - 10:25وقتی این هم به درد نخوره و ببینیم که اونا دقیقاً به همون اطلاعاتی دسترسی دارن که ما داریم، وهنوز با مامخالفند،
-
10:25 - 10:27وقتی این هم به درد نخوره و ببینیم که اونا دقیقاً به همون اطلاعاتی دسترسی دارن که ما داریم، وهنوز با مامخالفند،
-
10:27 - 10:29وقتی این هم به درد نخوره و ببینیم که اونا دقیقاً به همون اطلاعاتی دسترسی دارن که ما داریم، وهنوز با مامخالفند،
-
10:29 - 10:31اونوقت ما به یه تصور ثانوی رو میاریم؛ اینکه اونا احمقند.
-
10:31 - 10:33اونوقت ما به یه تصور ثانوی رو میاریم؛ اینکه اونا احمقند.
-
10:33 - 10:35(خنده)
-
10:35 - 10:37همه قطعههای پازل رو دارن، ولی احمق تر از اونن که بتونن کنار هم بگذارن.
-
10:37 - 10:40همه قطعههای پازل رو دارن، ولی احمق تر از اونن که بتونن کنار هم بگذارن.
-
10:40 - 10:42و باز اگه دیدیم که اونا هنوزم با ما مخالفان و از طرفی همچین احمق هم نیستند، اونوقت به تصور سوم پناه میبریم:
-
10:42 - 10:45و باز اگه دیدیم که اونا هنوزم با ما مخالفان و از طرفی همچین احمق هم نیستند، اونوقت به تصور سوم پناه میبریم:
-
10:45 - 10:47و باز اگه دیدیم که اونا هنوزم با ما مخالفان و از طرفی همچین احمق هم نیستند، اونوقت به تصور سوم پناه میبریم:
-
10:47 - 10:50و باز اگه دیدیم که اونا هنوزم با ما مخالفان و از طرفی همچین احمق هم نیستند، اونوقت به تصور سوم پناه میبریم:
-
10:50 - 10:53و باز اگه دیدیم که اونا هنوزم با ما مخالفان و از طرفی همچین احمق هم نیستند، اونوقت به تصور سوم پناه میبریم:
-
10:53 - 10:56اونا حقیقت رو میدونند و عمدا دارن برای رسیدن به اهداف نحس خودشون خرابش میکنن.
-
10:56 - 10:58اونا حقیقت رو میدونند و عمدا دارن برای رسیدن به اهداف نحس خودشون خرابش میکنن.
-
10:58 - 11:01اونا حقیقت رو میدونند و عمدا دارن برای رسیدن به اهداف نحس خودشون خرابش میکنن.
-
11:02 - 11:04خب این یه افتضاح بزرگه.
-
11:04 - 11:07این اصرار ما بر محق بودنمان باعث میشه که نتونیم در موقع لزوم جلوی اشتباهات رو بگیریم و نیز باعث میشه با همدیگر بسیار بد رفتار کنیم.
-
11:07 - 11:09این اصرار ما بر محق بودنمان باعث میشه که نتونیم در موقع لزوم جلوی اشتباهات رو بگیریم و نیز باعث میشه با همدیگر بسیار بد رفتار کنیم.
-
11:09 - 11:11این اصرار ما بر محق بودنمان باعث میشه که نتونیم در موقع لزوم جلوی اشتباهات رو بگیریم و نیز باعث میشه با همدیگر بسیار بد رفتار کنیم.
-
11:11 - 11:14این اصرار ما بر محق بودنمان باعث میشه که نتونیم در موقع لزوم جلوی اشتباهات رو بگیریم و نیز باعث میشه با همدیگر بسیار بد رفتار کنیم.
-
11:15 - 11:17برای من غم انگیزترین بخش اینه که دیگه نمیتونیم مثل انسان با هم رفتار کنیم.
-
11:17 - 11:20برای من غم انگیزترین بخش اینه که دیگه نمیتونیم مثل انسان با هم رفتار کنیم.
-
11:20 - 11:24برای من غم انگیزترین بخش اینه که دیگه نمیتونیم مثل انسان با هم رفتار کنیم.
-
11:24 - 11:26مثل این میمونه که ما میخوایم باور کنیم که ذهن ما مثل یه پنجره شفاف میمونه که ما از درون اون به دنیای بیرون نگاه میکنیم و حقایق رو درمیابیم.
-
11:26 - 11:29مثل این میمونه که ما میخوایم باور کنیم که ذهن ما مثل یه پنجره شفاف میمونه که ما از درون اون به دنیای بیرون نگاه میکنیم و حقایق رو درمیابیم.
-
11:29 - 11:31مثل این میمونه که ما میخوایم باور کنیم که ذهن ما مثل یه پنجره شفاف میمونه که ما از درون اون به دنیای بیرون نگاه میکنیم و حقایق رو درمیابیم.
-
11:31 - 11:34مثل این میمونه که ما میخوایم باور کنیم که ذهن ما مثل یه پنجره شفاف میمونه که ما از درون اون به دنیای بیرون نگاه میکنیم و حقایق رو درمیابیم.
-
11:34 - 11:36و انتظار داریم که دیگران هم از همین پنجره به بیرون نگاه کنند، و دقیقاً همون چیزی رو ببینند که ما دیدیم.
-
11:36 - 11:38و انتظار داریم که دیگران هم از همین پنجره به بیرون نگاه کنند، و دقیقاً همون چیزی رو ببینند که ما دیدیم.
-
11:38 - 11:40این صحیح نیست و اگر چنین میبود زندگی واقعا یکنواخت میشد.
-
11:40 - 11:43این صحیح نیست و اگر چنین میبود زندگی واقعا یکنواخت میشد.
-
11:43 - 11:46معجزه ذهن شما به این نیست که دنیا رو اونجوری که هست میبینه، بلکه به اینه که دنیا رو اونجوری که نیست میبینه.
-
11:46 - 11:49معجزه ذهن شما به این نیست که دنیا رو اونجوری که هست میبینه، بلکه به اینه که دنیا رو اونجوری که نیست میبینه.
-
11:50 - 11:53معجزه ذهن شما به این نیست که دنیا رو اونجوری که هست میبینه، بلکه به اینه که دنیا رو اونجوری که نیست میبینه.
-
11:54 - 11:56ما گذشته رو به یاد میاریم و به آینده فکر میکنیم، میتونیم در افکارمون خودمون رو جای دیگری بذاریم.
-
11:56 - 11:59ما گذشته رو به یاد میاریم و به آینده فکر میکنیم، میتونیم در افکارمون خودمون رو جای دیگری بذاریم.
-
11:59 - 12:01ما گذشته رو به یاد میاریم و به آینده فکر میکنیم، میتونیم در افکارمون خودمون رو جای دیگری بذاریم.
-
12:01 - 12:04ما گذشته رو به یاد میاریم و به آینده فکر میکنیم، میتونیم در افکارمون خودمون رو جای دیگری بذاریم.
-
12:04 - 12:06همه ما این کارها رو به گونهای متفاوت از دیگری میکنیم، به همین خاطر ما به آسمان شب نگاه میکنیم و این رو میبینیم،
-
12:06 - 12:08همه ما این کارها رو به گونهای متفاوت از دیگری میکنیم، به همین خاطر ما به آسمان شب نگاه میکنیم و این رو میبینیم،
-
12:08 - 12:10همچنین این رو،
-
12:10 - 12:12همچنین این رو،
-
12:12 - 12:15همچنین این رو.
-
12:15 - 12:18و بله، شاید به این خاطره که ما گاهی اشتباه متوجه میشیم.
-
12:19 - 12:21دکارت ۱۲۰۰ سال پیش گفت "من فکر میکنم، پس هستم."،
-
12:21 - 12:23دکارت ۱۲۰۰ سال پیش گفت "من فکر میکنم، پس هستم."،
-
12:23 - 12:25در حالیه این فرد، سنت اگوستین، نشست و نوشت: "من اشتباه میکنم، پس هستم."
-
12:25 - 12:28در حالیه این فرد، سنت اگوستین، نشست و نوشت: "من اشتباه میکنم، پس هستم."
-
12:28 - 12:32در حالیه این فرد، سنت اگوستین، نشست و نوشت: "من اشتباه میکنم، پس هستم."
-
12:32 - 12:34اگوستین دریافته بود که توانایی ما در اشتباه کردن یه نقص شرم آور در سیستم بشری نیست، چیزی که ما بتونیم درستش کنیم یا از بین ببریمش.
-
12:34 - 12:36اگوستین دریافته بود که توانایی ما در اشتباه کردن یه نقص شرم آور در سیستم بشری نیست، چیزی که ما بتونیم درستش کنیم یا از بین ببریمش.
-
12:36 - 12:38اگوستین دریافته بود که توانایی ما در اشتباه کردن یه نقص شرم آور در سیستم بشری نیست، چیزی که ما بتونیم درستش کنیم یا از بین ببریمش.
-
12:38 - 12:40اگوستین دریافته بود که توانایی ما در اشتباه کردن یه نقص شرم آور در سیستم بشری نیست، چیزی که ما بتونیم درستش کنیم یا از بین ببریمش.
-
12:40 - 12:43اگوستین دریافته بود که توانایی ما در اشتباه کردن یه نقص شرم آور در سیستم بشری نیست، چیزی که ما بتونیم درستش کنیم یا از بین ببریمش.
-
12:43 - 12:46این اساس آنچیزی هست که ما هستیم. چون غیر از خدا کسی نمیدونه اون بیرون چه خبره.
-
12:46 - 12:48این اساس آنچیزی هست که ما هستیم. چون غیر از خدا کسی نمیدونه اون بیرون چه خبره.
-
12:48 - 12:51این اساس آنچیزی هست که ما هستیم. چون غیر از خدا کسی نمیدونه اون بیرون چه خبره.
-
12:51 - 12:54و بر خلاف دیگر حیوانات، ما در صدد کشف آن هستیم. برای من این سعی و تلاش ما، منبع و ریشه تمام خلاقیتها و سازندگیهای ما میباشد.
-
12:54 - 12:58و بر خلاف دیگر حیوانات، ما در صدد کشف آن هستیم. برای من این سعی و تلاش ما، منبع و ریشه تمام خلاقیتها و سازندگیهای ما میباشد.
-
12:58 - 13:00و بر خلاف دیگر حیوانات، ما در صدد کشف آن هستیم. برای من این سعی و تلاش ما، منبع و ریشه تمام خلاقیتها و سازندگیهای ما میباشد.
-
13:00 - 13:02و بر خلاف دیگر حیوانات، ما در صدد کشف آن هستیم. برای من این سعی و تلاش ما، منبع و ریشه تمام خلاقیتها و سازندگیهای ما میباشد.
-
13:02 - 13:05و بر خلاف دیگر حیوانات، ما در صدد کشف آن هستیم. برای من این سعی و تلاش ما، منبع و ریشه تمام خلاقیتها و سازندگیهای ما میباشد.
-
13:05 - 13:08سال پیش به دلایل مختلف، نشستم و به قسمتهای مختلف برنامه رادیویی "این زندگی آمریکایی" گوش دادم.
-
13:08 - 13:10سال پیش به دلایل مختلف، نشستم و به قسمتهای مختلف برنامه رادیویی "این زندگی آمریکایی" گوش دادم.
-
13:10 - 13:12سال پیش به دلایل مختلف، نشستم و به قسمتهای مختلف برنامه رادیویی "این زندگی آمریکایی" گوش دادم.
-
13:12 - 13:15گوش میدادم و گوش میدادم تا اینکه یه لحظه حس کردم همه داستانها غلط به نظر میان.
-
13:15 - 13:18گوش میدادم و گوش میدادم تا اینکه یه لحظه حس کردم همه داستانها غلط به نظر میان.
-
13:18 - 13:21گوش میدادم و گوش میدادم تا اینکه یه لحظه حس کردم همه داستانها غلط به نظر میان.
-
13:22 - 13:24اول فکر کردم من قاطی کردم. من یه زن دیوونهِ اشتباه کن هستم.
-
13:24 - 13:26اول فکر کردم من قاطی کردم. من یه زن دیوونهِ اشتباه کن هستم.
-
13:26 - 13:28اول فکر کردم من قاطی کردم. من یه زن دیوونهِ اشتباه کن هستم.
-
13:28 - 13:30هر چی که فکر کنید به ذهنم میرسید.
-
13:30 - 13:32هر چی که فکر کنید به ذهنم میرسید.
-
13:32 - 13:34ولی چند ماه بعد باIra Glass که میزبان این شو رادیویی بود، یه مصاحبه داشتم.
-
13:34 - 13:36ولی چند ماه بعد باIra Glass که میزبان این شو رادیویی بود، یه مصاحبه داشتم.
-
13:36 - 13:38در این باره ازش پرسیدم اون گفت، "نه، درسته.
-
13:38 - 13:41در این باره ازش پرسیدم اون گفت، "نه، درسته.
-
13:41 - 13:43، اتفاقا ما یه شوخی میکنیم در اینباره، میگیم که همه برنامههای ما یه رمز مشترک داره."
-
13:43 - 13:45، اتفاقا ما یه شوخی میکنیم در اینباره، میگیم که همه برنامههای ما یه رمز مشترک داره."
-
13:45 - 13:47، اتفاقا ما یه شوخی میکنیم در اینباره، میگیم که همه برنامههای ما یه رمز مشترک داره."
-
13:47 - 13:50، اتفاقا ما یه شوخی میکنیم در اینباره، میگیم که همه برنامههای ما یه رمز مشترک داره."
-
13:50 - 13:52و اون رمز مشترک اینه "من همیشه فکر میکنم این اتفاق قراره بیفته ولی بر عکس اون میشه."
-
13:52 - 13:55و اون رمز مشترک اینه "من همیشه فکر میکنم این اتفاق قراره بیفته ولی بر عکس اون میشه."
-
13:55 - 13:58و اون رمز مشترک اینه "من همیشه فکر میکنم این اتفاق قراره بیفته ولی بر عکس اون میشه."
-
13:58 - 14:01او اضافه میکنه که "ما به این نیاز داریم که برنامه رو جلو ببریم."
-
14:01 - 14:03او اضافه میکنه که "ما به این نیاز داریم که برنامه رو جلو ببریم."
-
14:03 - 14:05او اضافه میکنه که "ما به این نیاز داریم که برنامه رو جلو ببریم."
-
14:05 - 14:07او اضافه میکنه که "ما به این نیاز داریم که برنامه رو جلو ببریم."
-
14:07 - 14:09و برای ما، چه به عنوان شنونده چه خواننده، ما خوراکمون این چیزاست.
-
14:09 - 14:12و برای ما، چه به عنوان شنونده چه خواننده، ما خوراکمون این چیزاست.
-
14:12 - 14:14و برای ما، چه به عنوان شنونده چه خواننده، ما خوراکمون این چیزاست.
-
14:14 - 14:17ما عاشق پیچ و تاب دادن داستان، شاه ماهی قرمز، یا پایان غیر منتظره هستیم.
-
14:17 - 14:20ما عاشق پیچ و تاب دادن داستان، شاه ماهی قرمز، یا پایان غیر منتظره هستیم.
-
14:20 - 14:23وقتی نوبت به داستان خودمون میرسه دوست داریم چیز دیگه باشیم.
-
14:23 - 14:26وقتی نوبت به داستان خودمون میرسه دوست داریم چیز دیگه باشیم.
-
14:26 - 14:28ولی میدونید، داستان ما دقیقا همینطوره، چون زندگیمون هم همینطوره.
-
14:28 - 14:31ولی میدونید، داستان ما دقیقا همینطوره، چون زندگیمون هم همینطوره.
-
14:31 - 14:34ما فکر میکنیم این اتفاق باید بیفته ولی به جاش چیز دیگهای صورت میگیره.
-
14:34 - 14:37ما فکر میکنیم این اتفاق باید بیفته ولی به جاش چیز دیگهای صورت میگیره.
-
14:37 - 14:39جرج بوش فکر میکرد به عراق حمله میکنه و کلی سلاح کشتار دسته جمعی پیدا میکنیه،
-
14:39 - 14:41جرج بوش فکر میکرد به عراق حمله میکنه و کلی سلاح کشتار دسته جمعی پیدا میکنیه،
-
14:41 - 14:44مردم رو لیبرال میکنه و دمکراسی به خاور میانه میبره. ولی بجاش اتفاق دیگری افتاد.
-
14:45 - 14:47مردم رو لیبرال میکنه و دمکراسی به خاور میانه میبره. ولی بجاش اتفاق دیگری افتاد.
-
14:48 - 14:50حسنی مبارک فکر میکرد برای همیشه دیکتاتور مصر باقی میمونه، و اگه خیلی پیر یا مریض شد
-
14:50 - 14:52حسنی مبارک فکر میکرد برای همیشه دیکتاتور مصر باقی میمونه، و اگه خیلی پیر یا مریض شد
-
14:52 - 14:54حسنی مبارک فکر میکرد برای همیشه دیکتاتور مصر باقی میمونه، و اگه خیلی پیر یا مریض شد
-
14:54 - 14:57سلطنت رو به پسرش واگذار میکنه. ولی بجاش اتفاق دیگهای افتاد.
-
14:57 - 15:00سلطنت رو به پسرش واگذار میکنه. ولی بجاش اتفاق دیگهای افتاد.
-
15:01 - 15:03شاید شما فکر میکردید با محبوب دبیرستانی تون ازدواج میکنید به شهر خودتون میرید و اونجا بچه دار میشید. بجاش اتفاق دیگهای افتاد.
-
15:03 - 15:05شاید شما فکر میکردید با محبوب دبیرستانی تون ازدواج میکنید به شهر خودتون میرید و اونجا بچه دار میشید. بجاش اتفاق دیگهای افتاد.
-
15:05 - 15:08شاید شما فکر میکردید با محبوب دبیرستانی تون ازدواج میکنید به شهر خودتون میرید و اونجا بچه دار میشید. بجاش اتفاق دیگهای افتاد.
-
15:09 - 15:12شاید شما فکر میکردید با محبوب دبیرستانی تون ازدواج میکنید به شهر خودتون میرید و اونجا بچه دار میشید. بجاش اتفاق دیگهای افتاد.
-
15:12 - 15:14داشتم یه کتاب جالب مینوشتم برای تماشاچیانی که هیچ وقت قدرش رو نمیدونستند، و بجاش اتفاق دیگهای افتاد.
-
15:14 - 15:16داشتم یه کتاب جالب مینوشتم برای تماشاچیانی که هیچ وقت قدرش رو نمیدونستند، و بجاش اتفاق دیگهای افتاد.
-
15:16 - 15:18داشتم یه کتاب جالب مینوشتم برای تماشاچیانی که هیچ وقت قدرش رو نمیدونستند، و بجاش اتفاق دیگهای افتاد.
-
15:18 - 15:21داشتم یه کتاب جالب مینوشتم برای تماشاچیانی که هیچ وقت قدرش رو نمیدونستند، و بجاش اتفاق دیگهای افتاد.
-
15:21 - 15:23داشتم یه کتاب جالب مینوشتم برای تماشاچیانی که هیچ وقت قدرش رو نمیدونستند، و بجاش اتفاق دیگهای افتاد.
-
15:23 - 15:25(خنده)
-
15:25 - 15:27میخوام بگم زندگی همینه، چه خوب چه بد، ما این داستانهای باور نکردنی رو دربارهٔ دنیای اطرافمون میسازیم،
-
15:27 - 15:29میخوام بگم زندگی همینه، چه خوب چه بد، ما این داستانهای باور نکردنی رو دربارهٔ دنیای اطرافمون میسازیم،
-
15:29 - 15:32میخوام بگم زندگی همینه، چه خوب چه بد، ما این داستانهای باور نکردنی رو دربارهٔ دنیای اطرافمون میسازیم،
-
15:32 - 15:34میخوام بگم زندگی همینه، چه خوب چه بد، ما این داستانهای باور نکردنی رو دربارهٔ دنیای اطرافمون میسازیم،
-
15:34 - 15:37بعد دنیا اونو میچرخونه و ما رو متحیر میکنه.
-
15:40 - 15:43ناراحت نشید ولی ادامه کنفرانس امروز دربارهٔ توانایی ما در اشتباه برداشت کردن چیزهاست.
-
15:43 - 15:45ناراحت نشید ولی ادامه کنفرانس امروز دربارهٔ توانایی ما در اشتباه برداشت کردن چیزهاست.
-
15:45 - 15:47ناراحت نشید ولی ادامه کنفرانس امروز دربارهٔ توانایی ما در اشتباه برداشت کردن چیزهاست.
-
15:47 - 15:49ما هر هفته وقت میذاریم و درباره نوآوریها و دست آوردهای جدید حرف میزنیم.
-
15:49 - 15:51ما هر هفته وقت میذاریم و درباره نوآوریها و دست آوردهای جدید حرف میزنیم.
-
15:51 - 15:53ما هر هفته وقت میذاریم و درباره نوآوریها و دست آوردهای جدید حرف میزنیم.
-
15:53 - 15:56ولی میدونید چرا به همه این چیزا نیاز داریم؟
-
15:56 - 15:58ولی میدونید چرا به همه این چیزا نیاز داریم؟
-
15:58 - 16:00چون نیمی از موضوعات که از همه جالب تر بودند
-
16:00 - 16:03چون نیمی از موضوعات که از همه جالب تر بودند
-
16:03 - 16:05مثل TED ۱۹۹۸
-
16:05 - 16:07-- هان --
-
16:07 - 16:11(خنده)
-
16:11 - 16:13اونجوری که باید کار نکردند، کردند؟
-
16:13 - 16:15(خنده)
-
16:15 - 16:18جت من، کریس، کجاست که منو بفرسته بیرون؟
-
16:18 - 16:22(خنده)
-
16:22 - 16:27(تشویق)
-
16:27 - 16:30خب ما دوباره اینجا ایم و این همانطور که باید باشه هست. ما یه ایده جدید میدیم، یه داستان جدید ارائه میکنیم.
-
16:30 - 16:32خب ما دوباره اینجا ایم و این همانطور که باید باشه هست. ما یه ایده جدید میدیم، یه داستان جدید ارائه میکنیم.
-
16:32 - 16:34خب ما دوباره اینجا ایم و این همانطور که باید باشه هست. ما یه ایده جدید میدیم، یه داستان جدید ارائه میکنیم.
-
16:34 - 16:37خب ما دوباره اینجا ایم و این همانطور که باید باشه هست. ما یه ایده جدید میدیم، یه داستان جدید ارائه میکنیم.
-
16:37 - 16:40یه کنفرانس جدید میدیم، موضوع اینبار همونطور که ۷میلیون بارهم شنیدید، بازیابی حیرت زدگی است.
-
16:40 - 16:42یه کنفرانس جدید میدیم، موضوع اینبار همونطور که ۷میلیون بارهم شنیدید، بازیابی حیرت زدگی است.
-
16:42 - 16:44یه کنفرانس جدید میدیم، موضوع اینبار همونطور که ۷میلیون بارهم شنیدید، بازیابی حیرت زدگی است.
-
16:44 - 16:46یه کنفرانس جدید میدیم، موضوع اینبار همونطور که ۷میلیون بارهم شنیدید، بازیابی حیرت زدگی است.
-
16:46 - 16:48و به نظر من اگه شما واقعا میخواهید شگفت زده بشید،
-
16:48 - 16:51و به نظر من اگه شما واقعا میخواهید شگفت زده بشید،
-
16:51 - 16:53بایستی از این فضای حق به جانب بودن پا به بیرون بگذارید، به اطراف و همدیگه نگاه کنید،
-
16:53 - 16:59بایستی از این فضای حق به جانب بودن پا به بیرون بگذارید، به اطراف و همدیگه نگاه کنید،
-
16:59 - 17:02بایستی از این فضای حق به جانب بودن پا به بیرون بگذارید، به اطراف و همدیگه نگاه کنید،
-
17:02 - 17:05به پهنا و پیچیدگی و راز آلودگی کیهان نگاه کنید،
-
17:05 - 17:08به پهنا و پیچیدگی و راز آلودگی کیهان نگاه کنید،
-
17:08 - 17:11به پهنا و پیچیدگی و راز آلودگی کیهان نگاه کنید،
-
17:11 - 17:14و جرات کنید و بگید، "اه، نمیدونم، شاید من اشتباه میکنم."
-
17:14 - 17:18و جرات کنید و بگید، "اه، نمیدونم، شاید من اشتباه میکنم."
-
17:18 - 17:20و جرات کنید و بگید، "اه، نمیدونم، شاید من اشتباه میکنم."
-
17:20 - 17:22ممنونم.
-
17:22 - 17:25(تشویق)
-
17:25 - 17:27ممنونم.
-
17:27 - 17:30(تشویق)
- Title:
- کاترین شوتز: درباره اشتباهات آدمها صحبت میکنه.
- Speaker:
- Kathryn Schulz
- Description:
-
بیشتر ماها حاضریم هر کاری بکنیم که به ما نگن اشتباه کردی. ولی اگه ما واقعا اشتباه کرده باشیم چی؟ "خطا شناس"، کاترین شوتز، توضیح قانع کنندهای برای جایز الخطا بودن ما ارائه میده.
- Video Language:
- English
- Team:
closed TED
- Project:
- TEDTalks
- Duration:
- 17:31