< Return to Video

در دنیای «پساحقیقت» به چه اعتماد کنیم

  • 0:02 - 0:05
    بل گیبسون یک جوان خوشحال استرالیایی بود.
  • 0:05 - 0:08
    او در پرث زندگی میکرد
    و عاشق اسکیتسواری بود.
  • 0:08 - 0:13
    اما در سال ۲۰۰۹ فهمید که تومور مغزی دارد
    و فقط چهار ماه دیگر زنده است.
  • 0:13 - 0:17
    دو ماه شیمیدرمانی
    و رادیوگرافی هیچ اثری نداشت.
  • 0:17 - 0:19
    اما بل مصمم بود.
  • 0:19 - 0:21
    او در تمام زندگی یک مبارز بود.
  • 0:21 - 0:24
    در شش سالگی مجبور بود
    برای برادرش که اوتیسم داشت
  • 0:24 - 0:27
    و مادرش که اماس داشت غذا درست کند.
  • 0:27 - 0:28
    پدرش اصلاً حضور نداشت.
  • 0:29 - 0:32
    بنابراین بل با ورزش و مدیتیشن
  • 0:32 - 0:35
    و با جایگزینی میوه و سبزیجات
    به جای گوشت جنگیدن را شروع کرد.
  • 0:35 - 0:38
    و کاملاً بهبود یافت.
  • 0:39 - 0:40
    داستان بل همه جا پخش شد.
  • 0:40 - 0:44
    در موردش توییت و بلاگ شد
    و به گوش میلیونها نفر رسید.
  • 0:44 - 0:47
    برمزایای پرهیز از درمان مرسوم
    و رو آوردن به رژیم غذایی
  • 0:47 - 0:49
    و ورزش تأکید میشد.
  • 0:49 - 0:54
    در آگوست ۲۰۱۳ بل یک اپلیکیشن
    سلامت غذایی راهاندازی کرد،
  • 0:54 - 0:55
    به نام بوفه کامل،
  • 0:55 - 0:59
    در ماه اول دویستهزار بار دانلود شد.
  • 1:01 - 1:04
    اما داستان بل یک دروغ بود.
  • 1:05 - 1:07
    بل اصلاً سرطان نداشت.
  • 1:08 - 1:12
    افراد داستان او را بدون
    بررسی به اشتراک گذاشتند.
  • 1:13 - 1:16
    این یک نمونه کلاسیک از تعصب تأیید شدن است.
  • 1:16 - 1:21
    ما داستانی که اعتقادات ما را تأیید میکند
    بدون بررسی میپذیریم.
  • 1:21 - 1:24
    و هر داستانی که اعتقاداتمان را
    نقض میکند رد میکنیم.
  • 1:25 - 1:27
    چقدر این پدیده را در داستانهایی
  • 1:27 - 1:30
    که به اشتراک میگذاریم و آنهایی
    که نادیده میگیریم مشاهده میکنیم؟
  • 1:30 - 1:34
    در سیاست، در کسب و کار
    و در توصیههای سلامت.
  • 1:35 - 1:39
    لغت "post-truth" (پساحقیقت)
    در سال ۲۰۱۶ به لغتنامه آکسفورد اضافه شد.
  • 1:40 - 1:43
    و دانستن اینکه اکنون داریم
    در یک دنیای پساحقیقت زندگی میکنیم
  • 1:43 - 1:47
    به تمرکز بسیار بیشتر
    بر بررسی حقایق منجر شده است.
  • 1:47 - 1:49
    لُب مطلب سخنرانی من این است
  • 1:49 - 1:52
    که تنها بررسی حقایق کافی نیست.
  • 1:52 - 1:55
    حتی اگر داستان بل راست بود،
  • 1:55 - 1:57
    باز هم بیربط بود.
  • 1:58 - 2:00
    چرا؟
  • 2:00 - 2:03
    خب، بگذارید نگاهی به یکی
    از پایهای ترین فنون آمار بیندازیم.
  • 2:03 - 2:06
    استنباط بیزی نام دارد.
  • 2:06 - 2:09
    و یک بیان ساده از آن این است:
  • 2:09 - 2:12
    برای ما مهم است که
    "آیا دادهها نظریه را تأیید میکند؟"
  • 2:13 - 2:17
    آیا دادهها باور ما بر درست
    بودن نظریه را افزایش میدهد؟
  • 2:18 - 2:22
    اما به جای این ما میپرسیم:
    "آیا دادهها طبق نظریه هستند؟"
  • 2:23 - 2:25
    اما مطابق نظریه بودن
  • 2:25 - 2:28
    به این معنی نیست
    که دادهها نظریه را تأیید میکنند.
  • 2:29 - 2:30
    چرا؟
  • 2:30 - 2:34
    بخاطر یک موضوع اساسی و فراموششده ثالث --
  • 2:34 - 2:37
    دادهها میتوانند مطابق
    نظریههای رقیب نیز باشند.
  • 2:38 - 2:43
    اما به خاطر تعصب تأیید شدن ما هرگز
    نظریههای رقیب را در نظر نمیگیریم.
  • 2:43 - 2:46
    چون به شدت محافظ تئوری خودمان هستیم.
  • 2:47 - 2:49
    حالا، بیایید این موضوع را
    در مورد داستان بل ببینیم.
  • 2:49 - 2:53
    خب، برای ما مهم است که: آیا داستان بل
    این تئوری را تأیید میکند که رژیم غذایی
  • 2:53 - 2:55
    سرطان را درمان میکند؟
  • 2:55 - 2:57
    اما در عوض میپرسیم،
  • 2:57 - 3:01
    "آیا داستان بل مطابق تئوری
    درمان سرطان با رژیم غذایی است؟"
  • 3:02 - 3:03
    و پاسخ مثبت است.
  • 3:04 - 3:08
    اگر رژیم غذایی سرطان را درمان کند
    داستانهای مشابه بل را خواهیم دید.
  • 3:09 - 3:12
    اما حتی اگر رژیم غذایی
    سرطان را درمان نکند،
  • 3:12 - 3:14
    ما همچنان شاهد داستانهای شبیه بل هستیم.
  • 3:15 - 3:20
    یک تک داستان که ظاهراً در آن
    یک مریض پس از روش درمان غلط در وهله اول
  • 3:20 - 3:23
    سپس خود را درمان کرده است.
  • 3:24 - 3:27
    درست مثل این:
    حتی اگر دخانیات برای سلامتی مضر باشد،
  • 3:27 - 3:30
    همچنان یک سیگاری را میبینید
    که بیش از صد سال عمر کرده است.
  • 3:31 - 3:32
    (خنده)
  • 3:32 - 3:35
    درست مثل این:
    حتی اگر تحصیلات برای درآمد شما خوب است
  • 3:35 - 3:39
    همچنان یک میلیونر وجود دارد
    که دانشگاه نرفته است.
  • 3:39 - 3:44
    (خنده)
  • 3:44 - 3:48
    پس بزرگترین ایراد داستان بل
    دروغ بودن آن نیست.
  • 3:48 - 3:51
    بلکه این است که فقط یک واقعه است.
  • 3:51 - 3:55
    ممکن است هزاران واقعه دیگری باشد
    که در آن رژیم غذایی جواب نداده است،
  • 3:55 - 3:57
    اما هرگز در مورد آنها نمیشنویم.
  • 3:58 - 4:02
    ما فقط موارد خاص را
    به اشتراک میگذاریم چون جدید هستند،
  • 4:02 - 4:04
    و بنابراین خبر هستند.
  • 4:05 - 4:07
    ما اصلاً موارد عادی را
    به اشتراک نمیگذاریم.
  • 4:07 - 4:10
    چون خیلی معمولی هستند و اتفاقاتی هستند
    که بطور طبیعی رخ میدهند.
  • 4:11 - 4:14
    و در این بین ۹۹ درصد
    موارد درست را نادیده میگیریم.
  • 4:14 - 4:17
    درست مثل اینکه در اجتماع شما نمیتوانید
    فقط به حرف یک درصد
  • 4:17 - 4:18
    یا موارد خاص گوش کنید،
  • 4:18 - 4:21
    و ۹۹ درصد معمول را نادیده بگیرید.
  • 4:22 - 4:25
    چون این نمونه دوم از تعصب تأیید شدن است.
  • 4:25 - 4:28
    ما یک واقعه را بعنوان یک داده میپذیریم.
  • 4:29 - 4:33
    بزرگترین مشکل این نیست که داریم
    در یک جهان پساحقیقت زندگی میکنیم؛
  • 4:33 - 4:37
    مشکل زندگی در یک جهان پساداده است.
  • 4:38 - 4:42
    ما یک تک واقعه را
    به هزاران داده ترجیح میدهیم.
  • 4:43 - 4:46
    داستانها قدرتمند هستند،
    روشن هستند و دارای حیات هستند.
  • 4:46 - 4:48
    میگویند سخنرانی را با یک داستان شروع کن.
  • 4:48 - 4:49
    من این کار را کردم.
  • 4:50 - 4:54
    اما یک تک داستان بیمعنا و منحرفکننده است
  • 4:54 - 4:57
    مگر اینکه توسط حجم زیادی
    از داده حمایت شود.
  • 4:59 - 5:02
    اما حتی اگر حجم زیادی از داده داشته باشیم،
  • 5:02 - 5:04
    ممکن است کافی نباشد.
  • 5:04 - 5:07
    چون ممکن است همچنان
    مطابق نظریات رقیب هم باشند.
  • 5:08 - 5:09
    بگذارید توضیح دهم.
  • 5:10 - 5:13
    یک مطالعه کلاسیک توسط روانشناس پیتر ویسون
  • 5:13 - 5:15
    به شما سه عدد میگوید
  • 5:15 - 5:18
    و از شما میپرسد این اعداد
    طبق چه منطقی تولید شدهاند.
  • 5:19 - 5:23
    خب اگر به شما، دو، چها و شش را بدهند،
  • 5:23 - 5:24
    چه منطقی برقرار است؟
  • 5:25 - 5:28
    خب اکثر افراد فکر میکنند
    این توالی اعداد زوج است.
  • 5:29 - 5:30
    چطور آزمایشش میکنید؟
  • 5:30 - 5:34
    خب، دستههای دیگری از
    اعداد زوج به شما عرضه میشود:
  • 5:34 - 5:37
    ۴، ۶، ۸ یا ۱۲، ۱۴، ۱۶.
  • 5:38 - 5:40
    و پیتر میگوید این دستهها
    هم از منطق پیروی میکنند.
  • 5:41 - 5:44
    اما دانستن اینکه این دستهها
    تابع منطق هستند،
  • 5:44 - 5:48
    شاید دانستن صدها دسته اعداد
    زوج که تابع منطق ما هستند،
  • 5:49 - 5:50
    به شما هیچ چیز نمیگوید.
  • 5:51 - 5:54
    چون این بر تئوریهای رقیب
    هم مطابقت میکند.
  • 5:55 - 5:58
    شاید منطق هر گونه سه عدد زوج باشد.
  • 5:59 - 6:01
    یا هر سه عدد در حال افزایش.
  • 6:02 - 6:05
    و این است نمونه سوم از تعصب تأیید شدن:
  • 6:05 - 6:09
    پذیرش دادهها به عنوان شاهد،
  • 6:09 - 6:12
    حتی اگر مطابق نظریههای رقیب هم باشند.
  • 6:13 - 6:16
    دادهها فقط مجموعهای از حقایق هستند.
  • 6:16 - 6:21
    شاهد دادهایست که یک تئوری را حمایت
    و دیگر تئوریها را رد میکند.
  • 6:23 - 6:25
    پس بهترین راه برای حمایت از تئوری خود
  • 6:25 - 6:29
    این است که تلاش کنید آن را رد کنید
    و نقش یک وکیل مدافع شیطان را بازی کنید.
  • 6:29 - 6:34
    بنابراین چیزی مثل ۴، ۱۲، ۲۶ را
    امتحان کنید.
  • 6:35 - 6:39
    اگر پاسخ مثبت باشد تئوری شما
    مبنی بر توالی اعداد زوج
  • 6:39 - 6:41
    رد میشود.
  • 6:41 - 6:43
    این آزمایش قدرتمند است،
  • 6:43 - 6:48
    چون اگر پاسخ منفی باشد،
    تئوری "هر گونه سه عدد زوج"
  • 6:48 - 6:50
    و "هر سه عدد در حال افزایش" رد میشوند.
  • 6:50 - 6:53
    تئوریهای دیگر را رد میکند
    اما تئوری شما را خیر.
  • 6:54 - 6:59
    اما اکثر افراد از آزمایش ۴، ۱۲، ۲۶
    به شدت میترسند،
  • 6:59 - 7:03
    چون نمیخواهند با کسب
    جواب مثبت، تئوری خودشان رد شود.
  • 7:05 - 7:10
    تعصب تأیید نه تنها باعث انصراف
    از جستجوی دادههای جدید میشود،
  • 7:10 - 7:14
    بلکه هنگام دریافت دادهها
    موجب سوء تفسیر میشود.
  • 7:14 - 7:18
    و این رویکرد در خارج از آزمایشگاه
    و در قبال مسائل واقعی جهان اتخاذ میشود.
  • 7:18 - 7:21
    به راستی، توماس ادیسون جمله معروفی داشت،
  • 7:21 - 7:23
    "من هرگز شکست نخوردهام،
  • 7:23 - 7:27
    فقط ده هزار راهی را
    یافتهام که عمل نمیکند."
  • 7:28 - 7:31
    دانستن اینکه دارید اشتباه میکنید
  • 7:31 - 7:34
    تنها راه یافتن پاسخ درست است.
  • 7:35 - 7:38
    فرض کنید شما مدیر پذیرش دانشگاه هستید
  • 7:38 - 7:40
    و تئوری شما این است
    که فقط دانشجویان با نمرههای خوب
  • 7:40 - 7:42
    از خانوادههای ثروتمند به درد میخورند.
  • 7:42 - 7:45
    پس شما فقط چنین دانشجویانی را میپذیرید.
  • 7:45 - 7:46
    و آنها خوب عمل میکنند.
  • 7:46 - 7:49
    اما این با تئوری رقیب هم منطبق است.
  • 7:50 - 7:52
    شاید همه دانشجویان
    با نمره خوب به درد میخورند،
  • 7:52 - 7:54
    چه ثروتمند چه فقیر.
  • 7:54 - 7:58
    اما شما هرگزاین تئوری را آزمایش نکردهاید
    چون هرگز دانشجویان فقیر را پذیرش نکردهاید.
  • 7:58 - 8:01
    چون دوست ندارید اشتباهتان ثابت شود.
  • 8:03 - 8:04
    خب چه یاد گرفتهایم؟
  • 8:05 - 8:09
    یک داستان یک حقیقت نیست
    چون ممکن است راست نباشد.
  • 8:09 - 8:12
    حقیقت، داده نیست،
  • 8:12 - 8:16
    اگر فقط یک داده خاص باشد قابل پذیرش نیست.
  • 8:17 - 8:19
    و داده، شاهد نیست --
  • 8:19 - 8:23
    اگر بر تئوریهای رقیب
    هم منطبق باشد حامی تئوری ما نیست.
  • 8:24 - 8:26
    پس چه کار میکنید؟
  • 8:27 - 8:30
    وقتی در نقطه عطف زندگی خود قرار دارید،
  • 8:30 - 8:33
    برای تصمیمگیری در مورد
    استراتژی کسب و کارتان،
  • 8:33 - 8:35
    فن تربیت کودکتان
  • 8:35 - 8:38
    یا یک رژیم برای سلامتیتان،
  • 8:38 - 8:41
    چطور مطمئن میشوید که شما یک داستان ندارید
  • 8:41 - 8:43
    بلکه یک شاهد دارید؟
  • 8:44 - 8:46
    بگذارید سه نکته عرض کنم.
  • 8:47 - 8:51
    اولاً فعالانه دیگر
    دیدگاهها را جستجو کنید.
  • 8:51 - 8:54
    نظر افرادی که بوضوح با شما
    مخالف هستند را بخوانید و بشنوید.
  • 8:54 - 8:58
    نود درصد چیزی که میگویند
    ممکن است از نگاه شما غلط باشد.
  • 8:59 - 9:01
    اما اگر ده درصد درست باشد چه؟
  • 9:02 - 9:03
    به قول ارسطو،
  • 9:03 - 9:06
    "علامت یک فرد باسواد
  • 9:06 - 9:09
    این است که میتواند از یک تفکر لذت ببرد
  • 9:09 - 9:11
    گرچه لزوماً آن را نپذیرفته باشد."
  • 9:13 - 9:15
    اطراف خود را با افرادی
    که شما را به چالش میکشانند پر کنید،
  • 9:15 - 9:19
    و فرهنگی را خلق کنید
    که فعالانه مخالفت را تشویق میکند.
  • 9:19 - 9:22
    برخی بانکها از گروه همفکران رنج میبرند،
  • 9:22 - 9:26
    وقتیکه کارمندان به شدت میترسندکه تصمیمات
    وامدهی مدیریت را به چالش بکشند،
  • 9:26 - 9:28
    و در بحرانهای مالی مشارکت کنند.
  • 9:29 - 9:33
    در یک جلسه، یک نفر را
    به عنوان وکیل مدافع شیطان
  • 9:33 - 9:35
    علیه ایده خودتان تعیین کنید.
  • 9:36 - 9:38
    و نه تنها نظر مخالف را بشنوید --
  • 9:38 - 9:40
    بلکه به خوبی به آن گوش دهید.
  • 9:41 - 9:44
    استفان کوی بعنوان یک روانشناس میگوید،
  • 9:44 - 9:47
    "به قصد فهمیدن گوش کنید،
  • 9:47 - 9:49
    نه به هدف جواب دادن."
  • 9:50 - 9:53
    یک دیدگاه مخالف برای یاد گرفتن است
  • 9:53 - 9:55
    نه برای مبارزه علیه آن.
  • 9:56 - 10:00
    که ما را به بخش فراموش شده سوم
    استنباط بیزی میرساند.
  • 10:00 - 10:03
    چون دادهها به شما امکان یادگیری میدهند،
  • 10:03 - 10:06
    ولی یادگیری فقط به نقطه شروع ارتباط دارد.
  • 10:06 - 10:12
    اگر با اطمینان کامل از درستی
    تئوری خودتان آغاز کنید،
  • 10:12 - 10:14
    دیدگاه شما تغییر نخواهد کرد --
  • 10:14 - 10:16
    صرف نظر از اینکه
    با چه دادههایی مواجه میشوید.
  • 10:17 - 10:21
    تنها در صورتی که واقعاً
    احتمال اشتباه خود را بدهید
  • 10:21 - 10:22
    میتوانید یاد بگیرید.
  • 10:24 - 10:26
    همانگونه که لئو تولستوی مینویسد،
  • 10:26 - 10:28
    "سختترین مفاهیم
  • 10:28 - 10:31
    میتواند برای کندذهنترین
    انسان توضیح داده شود
  • 10:31 - 10:34
    اگر وی از قبل باوری تشیکل نداده باشد.
  • 10:34 - 10:36
    اما سادهترین چیز را
  • 10:36 - 10:39
    نمیتوان برای باهوشترین انسان روشن کرد
  • 10:39 - 10:43
    در صورتی که وی
    از پیش معتقد باشد که میداند."
  • 10:44 - 10:48
    نکته دوم این است: "به متخصصین گوش بده."
  • 10:49 - 10:53
    حالا، این شاید ناخوشایندترین
    نصیحتی باشد که میتوانم به شما بکنم.
  • 10:53 - 10:54
    (خنده)
  • 10:54 - 10:59
    سیاستمدار انگلیسی مایکل گو جمله
    مشهوری دارد: مردم این کشور
  • 10:59 - 11:01
    به اندازه کافی از متخصصان کشیدهاند.
  • 11:02 - 11:05
    یک نظرسنجی اخیر نشان داد که اکثر
    افراد به آرایشگرشان --
  • 11:05 - 11:08
    (خنده)
  • 11:08 - 11:09
    یا یک شخص در خیابان
  • 11:09 - 11:14
    بیش از رهبران کسب و کار،
    خدمات درمانی و حتی خیریهها اعتماد دارند.
  • 11:14 - 11:18
    برای همین به یک فرمول سفیدکننده
    دندان توسط مادر احترام میگذاریم،
  • 11:18 - 11:21
    یا به دیدگاه یک بازیگر
    در مورد واکسیناسیون گوش میکنیم.
  • 11:21 - 11:24
    ما هر چرندی که توسط
    افراد گفته شود را دوست داریم
  • 11:24 - 11:26
    و آن گفتهها را معتبر مینامیم.
  • 11:27 - 11:30
    ولی چرندیات میتواند شما را منحرف کند.
  • 11:31 - 11:35
    چرندیات به شما میگوید
    به یک بچه دارای اسهال آب ندهید،
  • 11:35 - 11:38
    چون از سمت دیگر خارج میشود.
  • 11:38 - 11:40
    اما متخصصین به شما چیز دیگری میگویند.
  • 11:41 - 11:45
    شما هیچوقت جراح خود را با یک
    شخص معمولی در خیابان عوض نمیکنید.
  • 11:45 - 11:48
    شما خواستار متخصصی هستید
    که سالها جراحی کرده
  • 11:48 - 11:50
    و بهترین فنون را میداند.
  • 11:52 - 11:55
    اما این قضیه باید در
    همه موضوعات اعمال شود.
  • 11:55 - 12:00
    سیاست، کسب و کار و سلامت
  • 12:00 - 12:03
    مثل جراحی به تخصص نیاز دارند.
  • 12:04 - 12:08
    خب پس چرا افراد اینقدر
    به متخصصین بیاعتماد هستند؟
  • 12:09 - 12:12
    خب یک دلیل این است
    که این متخصصین در دسترس نیستند.
  • 12:12 - 12:16
    یک مدیرعامل میلیونر قاعدتاً نمیتواند
    با یک فرد معمولی در خیابان صحبت کند.
  • 12:17 - 12:21
    اما تخصص واقعی با شواهد یافت میشود.
  • 12:21 - 12:24
    و شواهد در دفاع از افراد معمولی
  • 12:24 - 12:26
    و علیه متخصصین قرار دارد.
  • 12:26 - 12:29
    چون شواهد شما را مجبور به پذیرش میکند.
  • 12:30 - 12:34
    شواهد از عرضه شدن دیدگاه
    متخصصین بدون اثبات
  • 12:34 - 12:35
    جلوگیری میکند.
  • 12:37 - 12:39
    دلیل دومی که به متخصصین اعتماد نمیشود
  • 12:39 - 12:42
    این است که متخصصین مختلف
    چیزهای متفاوتی میگویند.
  • 12:42 - 12:47
    یک متخصص میگوید خروج از
    اتحادیه اروپا برای انگلیس بد است،
  • 12:47 - 12:49
    یکی دیگر میگوید خوب است.
  • 12:49 - 12:53
    نصف این به اصطلاح متخصصین اشتباه میکنند.
  • 12:54 - 12:58
    و باید بپذیرم که بیشتر مقالات نوشته شده
    توسط متخصصین اشتباه هستند.
  • 12:59 - 13:02
    یا در بهترین حالت، ادعا میشود
    که شواهد این موضوع را تأیید نمیکنند.
  • 13:03 - 13:06
    پس نمیتوانیم به این سادگی
    عنوان متخصص را برای آن به کار ببریم.
  • 13:07 - 13:13
    در نوامبر ۲۰۱۶ یک تحقیق در مورد
    حق اجرا به صدر رسانهها آمد.
  • 13:13 - 13:16
    اگر چه هیچ یک از روزنامههایی
    که این مطالعه را پوشش دادند
  • 13:16 - 13:18
    حتی این تحقیق را ندیده بودند.
  • 13:19 - 13:20
    هنوز حتی منتشر نشده بود.
  • 13:21 - 13:23
    آنها فقط حرف نویسنده را قبول کردند،
  • 13:24 - 13:25
    درست مثل قضیه بل.
  • 13:26 - 13:29
    قرار نیست که ما هر تحقیقی را
    که بر حسب اتفاق
  • 13:29 - 13:31
    باور ما را تأییید میکند، انتخاب کنیم --
  • 13:31 - 13:33
    این هم یک تعصب تأیید است.
  • 13:33 - 13:35
    قرار نیست اگر هفت تحقیق نتیجه الف را بدهد
  • 13:35 - 13:37
    و سه تحقیق نتیجه ب
  • 13:37 - 13:39
    پس نتیجه الف درست باشد.
  • 13:39 - 13:42
    آنچه مهم است کیفیت است
  • 13:42 - 13:45
    نه کمیت در یک حوزه تخصص.
  • 13:46 - 13:48
    پس باید دو کار بکنیم.
  • 13:48 - 13:53
    اولاً باید منتقدانه میزان
    اعتبار نویسندگان را بسنجیم.
  • 13:54 - 13:58
    همانگونه که میزان اعتبار
    یک جراح را میسنجید.
  • 13:58 - 14:02
    آیا واقعاً در موضوع مورد نظر متخصص هستند،
  • 14:02 - 14:04
    یا اینکه منافع خاصی را دنبال میکنند؟
  • 14:05 - 14:07
    دوماً باید به مقالات چاپ شده
    در مجلات علمی معتبر
  • 14:07 - 14:11
    توجه ویژه داشته باشیم.
  • 14:12 - 14:16
    حالا، معمولاً افراد دانشگاهی به این متهم
    میشوند که از دنیای واقعی فاصله دارند.
  • 14:17 - 14:20
    اما این فاصله، فرصت صرف کردن
    چندین سال در یک زمینه علمی برای حصول
  • 14:20 - 14:22
    یک نتیجه خاص را در اختیار گذاشته
  • 14:22 - 14:24
    تا آن نظریات رقیب را خلق کنند
  • 14:24 - 14:27
    و علیت را از مغالطه تمیز دهند.
  • 14:28 - 14:32
    و مجلات علمی بررسی دقیقی انجام میدهند
  • 14:32 - 14:34
    و یک مقاله به دقت موشکافی میشود
  • 14:34 - 14:35
    (خنده)
  • 14:35 - 14:38
    و این کار توسط اذهان پیشرو
    جهانی انجام میشود.
  • 14:38 - 14:41
    هر چه مجله بهتر باشد
    سطح استانداردها بالاتر است.
  • 14:41 - 14:46
    برترین مجلات علمی ۹۵ درصد
    مقالات را رد میکنند.
  • 14:47 - 14:51
    البته، شواهد علمی همه چیز نیست.
  • 14:51 - 14:54
    تجربیات جهان واقعی هم حیاتی است.
  • 14:54 - 14:58
    و بررسی دقیق کامل نیست
    و اشتباهات رخ میدهد.
  • 14:59 - 15:01
    اما بهتر است با چیزی
    که بررسی شده ادامه دهیم
  • 15:01 - 15:02
    تا چیزی که بررسی نشده است.
  • 15:03 - 15:06
    اگر به یک تحقیق بچسبیم
    چون یافتههای آن را دوست داریم،
  • 15:06 - 15:10
    بدون اینکه ببینیم توسط چه کسی
    یا اینکه اصلا بازبینی شده است،
  • 15:10 - 15:13
    احتمال زیادی وجود دارد
    که این تحقیق گمراهکننده باشد.
  • 15:15 - 15:17
    و آنهایی از ما که ادعای تخصص دارند
  • 15:17 - 15:21
    باید محدودیتهای آنالیزهای ما را درک کنند.
  • 15:21 - 15:26
    امکان اثبات قطعی یک موضوع خیلی سخت است،
  • 15:26 - 15:31
    اما اظهار یک ادعای فریبنده
    و فاقد صلاحیت خیلی وسوسهانگیز است.
  • 15:31 - 15:35
    به صدر رسانهها آمدن و از زبان ۱۴۰
    شخصیت معروف توییت شدن سادهتر است.
  • 15:36 - 15:40
    اما شواهد هم ممکن است به معنی اثبات نباشد.
  • 15:40 - 15:45
    شاید جهانی نباشند یا در مورد
    هر چیزی صدق نکنند.
  • 15:45 - 15:50
    پس نگویید، "شراب قرمز موجب
    افزایش طول عمر میشود،"
  • 15:50 - 15:55
    وقتی تنها شاهدی که دارید این است که طول
    عمر افرادی که شراب قرمز میخورند
  • 15:55 - 15:58
    بیشتر است ولی فقط آنهایی
    که خوب ورزش میکنند.
  • 16:00 - 16:04
    نکته سوم "توقف قبل از به
    اشتراکگذاری هر چیزی" است.
  • 16:05 - 16:08
    سوگند بقراط میگوید،
    "اولاً هیچ آسیبی نزنید."
  • 16:09 - 16:12
    چیزی که به اشتراک میگذاریم
    بطور بالقوه مسری است،
  • 16:12 - 16:16
    پس کاملاً دقت کنید
    که چه به اشتراک میگذارید.
  • 16:17 - 16:20
    هدف ما نباید دریافت لایک یا ریتوییت باشد.
  • 16:20 - 16:24
    در این صورت ما فقط چیزهایی که همه دوست
    دارند را به اشتراک میگذاریم و اصلاً تفکر
  • 16:24 - 16:28
    کسی را به چالش نمیکشیم و فقط چیزهای
    ظاهراً خوب را فارغ از اینکه آیا یک
  • 16:28 - 16:29
    شاهد است به اشتراک میگذاریم؛
  • 16:30 - 16:33
    در عوض باید اینها را بپرسیم:
  • 16:34 - 16:36
    اگر یک داستان است آیا واقعی است؟
  • 16:36 - 16:39
    اگر واقعی است آیا با حجم زیادی
    از شواهد پشتیبانی میشود؟
  • 16:39 - 16:41
    اگر بله توسط چه کسانی و با چه اعتباری؟
  • 16:41 - 16:44
    آیا چاپ شده؟ درجه اعتبار
    مجله علمی چقدر است؟
  • 16:45 - 16:47
    و از خودتان سوال میلیون دلاری را بپرسید:
  • 16:48 - 16:52
    اگر مطالعه مشابهی توسط نویسندگان
    مشابه با درجه اعتبار مشابه نوشته شده
  • 16:53 - 16:55
    اما نتایج متضاد گزارش شده باشد،
  • 16:56 - 16:59
    آیا باز هم آن را باور کرده
    و به اشتراک میگذارید؟
  • 17:01 - 17:04
    با همه مسائل همین کار را بکنید --
  • 17:04 - 17:08
    یک مسئله اقتصادی ملی یا مسئله سلامت یک فرد
  • 17:08 - 17:09
    مشکل است.
  • 17:09 - 17:14
    پس مجبوریم برای راهنمایی،
    بهترین شاهد را بپذیریم.
  • 17:14 - 17:17
    فقط اگر راست باشد میتواند یک حقیقت باشد.
  • 17:18 - 17:20
    فقط اگر یک داده خاص نباشد قابل پذیرش است.
  • 17:21 - 17:24
    فقط اگر قابل پشتیبانی
    علمی باشد یک شاهد است.
  • 17:24 - 17:29
    و تنها با شواهد میتوانیم
    از این دنیای پساحقیقت
  • 17:30 - 17:31
    به سوی دنیای حقیقت واقعی حرکت کنیم.
  • 17:32 - 17:34
    خیلی متشکرم.
  • 17:34 - 17:35
    (تشویق)
Title:
در دنیای «پساحقیقت» به چه اعتماد کنیم
Speaker:
الکس ادمانس
Description:

محقق الکس آدمانس می‌گوید تنها در صورتی که واقعاً قبول کنید که دارید اشتباه می‌کنید یاد می‌گیرید. در یک گفتار متفکرانه، ایشان کنکاش می‌کند که چگونه تعصب تأیید شدن -- تمایل به پذیرش تنها اطلاعاتی که با عقاید شخصی شما سازگار است -- می‌تواند شما را در شبکه‌های اجتماعی و سیاست منحرف کند. در ادامه ایشان سه ابزار عملی برای یافتن شواهدی قابل اعتماد ارائه می‌کند. (نکته: یک نفر را در زندگی به عنوان وکیل مدافع شیطان تعیین کنید.)

more » « less
Video Language:
English
Team:
closed TED
Project:
TEDTalks
Duration:
17:47

Persian subtitles

Revisions