-
تيم ترجمهي ناين مووي و نايت مووي تقديم ميکند
.:.:. 9Movie.Us & NightMovie.net .:.:.
-
« ترجمـه از عـرفان و صـادق »
.:: Notion & Sadegh.Db ::.
-
آنا، ماشين منو ببر
-
ضبط رو بهت دادم ديگه، درسته؟
-
اوه، آره -
و تمام سوالا رو بُردي؟ -
-
آره -
و ميدوني که بايد کجا بري؟ -
-
آره، ميدونم. جي.پي.اس هم دارم
و ميدونم که چطوري مسيريابي کنم
-
خودم ميتونيم رديفش کنم -
ميخواي اينو بپوشي؟ -
-
خيلي خب، شايد بهتر باشه
کمتر حرف بزني و بيشتر بخوري
-
مصاحبه در ساعت 2 بعدازظهر
-
خانوم کاوانا؟
-
ميتونم کتتون رو بگيرم؟ -
اوه، بله -
-
ام... خيلي خب
-
آقاي گري الآن شما رو ميبينند -
خيلي خب -
-
از اين طرف، لطفا -
باشه -
-
آقاي گري تو ساعت 11:15 دقيقه توي کنفرانس هستن
-
از اين طرف
-
خانوم کاوانا، حالتون خوبه؟
-
کريستين گري هستم -
من آناستازيا استيل هستم -
-
خانوم کاوانا سرما خورده بود
پس از من خواست بيام اينجا
-
،که اين طور
پس شما هم خبرنگاري ميخونيد؟
-
.نه. ادبيات انگليسي ميخونم
کيت هماتاقيِ منه
-
همونطور که گفتم
من فقط 10 دقيقه وقت دارم
-
خواهش ميکنم، بشينيد، خانوم استيل
-
ممنون
-
حاضرين؟ -
هر وقت شما بودين -
-
خيلي خب
-
خب اين سوال ها فقط براي موضوع فارغ التحصيلي
يه عده هستش که توي روزنامهي دانشجويي کار ميکنن
-
آره، جشن فارغ التحصيليشون توي يکي از
مکانهاي من برگذار ميشه
-
واقعا؟
-
منظورم اينه که... ميدونم
-
شما براي داشتن يه همچين امپراطوري بزرگي
خيلي جوون هستيد
-
پس موفقيتتون رو مديون...؟ -
پس موفقيتم رو مديون چي هستيم؟ -
-
آره -
واقعا؟ -
-
آره
-
،براي تجارت بايد آدمشناس خوبي باشي
که من هستم
-
،ميدونم چي بهشون انگيزه ميده
و چي اونا رو تحت تاثير قرار ميده
-
شايد فقط خوش شانس بودي
-
بنظر ميرسه بيشتر تلاش خودم بوده
تا خوش شانسي
-
کليد موفقيت من
شناسايي افراد با استعدادـه
-
و همچنين بهره برداري از کار اونا -
پس شما دوست دارين همه چي رو کنترل کنيد؟ -
-
اوه، من براي کنترل کردن همه چيز
تمرين کردم، خانوم استيل
-
،خيلي خب
...به طور عمده کار شرکت شما
-
شامل ارتباط از راه دور ميشه
-
ولي در عين حال
پول زيادي در پروژه هاي کشاورزي خرج ميکنيد
-
.از جمله چند جا توي آفريقا
اين به احساسات شخصي شما مربوط ميشه؟
-
غذا دادن به آدماي فقير جهان؟
-
يه کار عاقلانهست
-
موافق نيستي؟
-
زياد در موردش نميدونم
-
فقط داشتم به اين فکر ميکردم که شايد احتمالاً
قلبتون بزرگتر از اون چيزي که نشون ميدين هست
-
آدمايي هستن که ميگن من اصلا قلب ندارم
-
چرا بايد يه همچين حرفي بزنن؟ -
چون منو به خوبي نميشناسن -
-
ادامه بديد
-
بيرون از کار چيزي
نظرتون رو جلب ميکنه؟
-
از چند تا حرفهي فيزيکي مختلف لذت ميبرم
-
...،شما مجرد هستيد. اوه
شما رو تو سن 4 سالگي به فرزند خوندگي گرفتن
-
فقط اين چيزا براي مردم مهمه
-
...متاسفم، نميخواستم
-
يه سوال واقعي ندارين، خانوم استيل؟
-
آره. ببخشيد
-
شما همجنسگرا هستيد؟
-
...اينجا نوشته، من فقط
-
نه، آناستازيا . من همجنسگرا نيستم
-
.عذر ميخوام، آقاي گري
...شايد کيت يه خورده
-
فضول باشه؟ -
کنجکاو -
-
خودت چي؟
-
چرا سوالي که خودت ميخواي بدوني رو
ازم نميپرسي؟
-
قبلا گفتي آدمايي هستن
که شما رو بخوبي نميشناسن
-
چرا بايد يه همچين حسي داشته باشيم
در حالي که واقعيت نداره؟
-
آقاي گري، قرار ملاقات بعدي تون توي اتاق کنفرانس هستش
-
...لغوش کن لطفا
هنوز صحبتهامون تو اينجا تموم نشده
-
باشه، قربان
-
نه، ميتونم برم
-
مشکلي نيست -
دوست دارم بيشتر در موردت بدونم -
-
راستش چيز زيادي نيست
که بخواي در مورد من بدوني
-
گفتي ادبيات انگليسي ميخوني؟
...بهم بگو شارلوت برونته، جين آستن
-
،يا توماس هاردي
که اول باعث شد عاشق ادبيات بشي؟
-
هاردي
-
فکر ميکردم جين آستن باشه
-
ميخواي بعد از فارغ التحصيلي چيکار کني؟
-
فقط به فکر پاس کردن امتحاناي فاينالم هستم
-
و بعد؟ -
...و بعدش تو فکر اين بودم که -
-
با کيت بيام سياتل
-
ما يه دورهي عالي کارآموزي در اينجا رو بهتون پيشنهاد ميديم
-
فکر نکنم به درد اينجا بخورم
-
منو ببين آخه -
دارم ميبينم -
-
اميدوارم چيزي که دنبالش بودي رو گرفته باشي
-
فکر کنم فقط 4 تا سوال رو جواب دادي
-
آناستازيا -
کريستين -
-
گندش بزنن
-
...قبل از اينکه چيزي بگي -
تو محشري، فوقالعادست -
-
چي؟
-
.همين الآن يه ايميل گرفتم
اون به تمام سوالا جواب داده
-
خب؟ اون چطوري بود؟
-
خوب بود -
خوب؟ فقط خوب؟ -
-
اون خيلي مودب و با شخصيت و
خيلي رسمي و تر و تميز بود
-
تر و تميز؟
-
منظورم اينه که اون
خيلي باهوش بود
-
،و خيلي قوي
يه جورايي آدم رو ميترسوند
-
حالا ميفهمم افسون يعني چي -
!آهان -
-
چرا اينجوري نگام ميکني؟ -
چجوري؟ -
-
خيلي خب
-
ميخوام ساندويچ درست کنم، يکي ميخواي؟
-
نه، ممنون
-
يکي از موفق ترين ميليادرهاي مجرد جهان
-
بايد قبول کني که اون خيلي جذابه
-
مطمئن بودم که تو به اون دسته آدما علاقه داري
-
آدماي جذاب رو ميگي؟
-
.ازش پرسيدم که همجنسگراست
توي سوال هاي خودت بود
-
چرا بايد اينکارو با من ميکردي؟
-
چون توي هيچکدوم از عکساش توي اينترنت
...کنار يه خانم نبوده، پس طبيعي که
-
شايد خواسته زندگي خصوصيش رو خصوصي نگه داره، کيت
-
چرا داري ازش دفاع ميکني؟ -
من ديگه به اين مکالمه ادامه نميدم -
-
خيلي بد شد که ما يه عکس خام
از ميلياردر 27 سالهي جذاب و تر و تميزت نداريم
-
دوربين هم مثل تو مشتاقه
-
.خيلي خب
اونموقع گرسنه ام نبود اما الآن گرسنهمه
-
.مرسي
دوست دارم
-
آنا، داشتم دنبالت ميگشتم -
چه خبر؟ -
-
حدس بزن چي شده؟ -
چي؟ -
-
قراره ماه بعدي مجلهي
پوتلند پِليس عکس منو چاپ کنه
-
اوه، خداي من
-
.تبريک ميگم
خيلي خوبه
-
حس خوبي داره -
ميشه بعدا جشن بگيريم؟ -
-
چون براي کارم ديرم شده -
باشه، باشه. گرفتم. گرفتم -
-
صبر کن، صبر کن، صبرکن -
ممنون، تو قهرمان مني -
-
بعدا ميبينمت -
باشه -
-
.مامان، سر کارم
ميتونم بعدا بهت زنگ بزنم؟
-
نه، واسه يه چيزي بهت زنگ زدم
-
باب بالاخره سر بازي گلف
پاي خودشو شکوند
-
.خداي من
حالش خوبه؟ درد زيادي داره؟
-
کي ميدونه؟
اين همون مرديه که وقتي پاش تاول ميزد ميرفت دکتر
-
به اين معنيه که ما براي فارغ التحصيليت
نميتونيم بيايم اونجا
-
واقعا؟ منظورم اينه که ميتوني تنهايي بياي
لازم نيست حتما باب رو با خودت بياري
-
ازم ميخواي اونو به حال خودش ول کنم؟
-
درک ميکني ديگه، مگه نه عزيزم؟ -
آره، آره، عيبي نداره -
-
بايد برم، باشه؟ -
دوست دارم، آنا -
-
ميدونم، منم دوست دارم
-
خدايا
-
آنا، ميتوني بياي اينجا کمکم؟ -
آره، آره. الآن ميام -
-
فکر کردم خودت باشي -
اين ديگه چه وضعشه؟ -
-
عجب سوپرايز خوش آيندي، خانوم استيل
-
.فقط آنا صدام بزن. فقط آنا صدام بزن
اينجا چيکار ميکني؟
-
وسط يه کار بودم که
که احتياج داشتم بيام چندتا چيز بخرم
-
وقتت خاليه؟ -
آره. چطور ميتونم کمکت کنم؟ -
-
طناب نگه دارنده پلاستيکي دارين؟
-
.کابل نگه دارنده، آره، داريم
اگه بخواين ميتونم بهتون نشون بدم
-
لطفا راه رو نشونم بده، خانوم استيل -
آنا صدام کن -
-
فقط همين؟ -
نوار چشب -
-
داري چيزي رو درست ميکني؟ -
نه -
-
ما هم 1 اينچي داريم هم 2 اينچي
...اما
-
يه تعميرکار ترجيح ميده
هر دوتاشو توي جعبه ابزارش داشته باشه
-
البته که همينطوره
-
اين روزا آدماي خبرهاي مثل شما
کم پيدا ميشه
-
چيز ديگه ي ميخواين؟ -
آره، طناب -
-
.تحسين بر انگيزه
تو جزو گروه دختراي باکرهاي؟
-
نه، برنامه هاي اين گروه به من نميخوره
-
پس چي به تو ميخوره؟ -
نميدونم... کتاب؟ -
-
.خيلي خب، طناب، چسب، کابل پلاستيکي
کاملا شبيه يه قاتل سريالي شدي
-
نه امروز -
چيز ديگه اي نميخواي؟ -
-
چي پيشنهاد ميدي؟ -
واسه تعمير کردن؟ -
-
شايد يه باروني براي
محافظت از لباسات بد نباشه
-
يا ميتونم لباسام رو دربيارم -
خيلي خب، لباساتو دربيار -
-
.منظورم اينه که، باروني نخر
چيز ديگه اي به ذهنم نميرسه
-
پس فکر کنم فقط همينا باشه -
خوبه -
-
راستي ممنونم که سوالاي کيت
رو جواب دادين
-
خيلي بابتش هيجان زده شد -
اميدوارم حالش خوب شده باشه -
-
.آره، خوب شده
فقط دنبال يه عکس خام از تو ميگرده
-
اگه اون يه عکس خام ميخواد
فردا وقتم خاليه
-
واقعا حاضري اينکارو بکني؟ -
آره -
-
ميخواي برات بندازم توي کيسه، آنا؟ -
نه، خودم ميتونم. ممنون پاول -
-
باشه
-
.توي هتل "هيثمن" هستم
قبل از ساعت 10 بهم زنگ بزن
-
بخاطر عکس -
اوه، باشه، حتما -
-
...اميدوارم از خريدتون
-
بازم ممنونم که اينکارو ميکنيد، آقاي گري
-
خوشحالم که کمکتون کردم -
چطوره چندتا عکس با لبخند بگيريم؟ -
-
يا شايدم نه
-
متوجهاي که تا حالا ازت چشم برنداشته؟
-
ازم خواسته بعدش باهاش برم قهوه بخورم
-
چي؟
-
...کيت، هيس
-
اون دوست پسره ته؟
-
کي؟ -
عکاس -
-
خوزه؟ نه -
ميديدم که چطوري بهت لبخند ميزنه -
-
.نه، خوزه بيشتر به خانوادهم شبيه
اون دوست پسرم نيست
-
و اون پسره توي مغازه؟ -
پاول؟ نه -
-
ممنون
-
انگار مضطربي -
يکم ترسناک بنظر مياي -
-
بايدم اين فکر رو ميکردي
-
بخورش -
نگفتي آدم زورگويي هستي -
-
قديما خيلي به آدما دستور ميدادم
-
پس بايد خيلي آدم حوصله سر بري بوده باشي
-
از خانوادت بگو -
خانوادم؟ خيلي خب -
-
بابام وقتي بچه بودم مُرد
-
پس با پدرخواندهم به اسم ري بزرگ شدم
-
اون معرکه اس -
و مامانت؟ -
-
.مامانم الآن پيش شوهر چهارمشه
خيلي زن رمانتيکيـه
-
تو چي؟ -
من رمانتيکـم يا نه؟ -
-
.خب من ادبيات انگليسي خوندم
يه جورايي مجبورم باشم
-
اما عکس هاي خوبي گرفتي، نه؟
کيت که بنظر خيلي خوشحال ميومد
-
متاسفم. نميتونم -
چي؟ -
-
تا بيرون باهات ميام
-
دوستدختر داري، بخاطر همينه؟ -
من اهل دوستدختر نيستم -
-
يعني چي؟ -
!مواظب باش -
-
.من مناسب تو نيستم
تو بايد از من دور بموني
-
مجبورم رهات کنم
-
خداحافظ، اقاي گري
-
خيلي خب، وقت تمومه
-
لطفا برگهي امتحان فاينال
خودتونو بزاريد ته کلاس
-
نمره هاي امتحان فاينال رو
تا هفتهي ديگه ميزارم
-
هي، خوبي؟ -
آره، چرا بايد نباشم؟ -
-
امشب بايد کلي جشن بگيريم -
اوه، خداي من -
-
اين ديگه خيلي زياديه
-
نه، ما داريم کار درست رو انجام ميديم
-
تمام صورتم رو پهن کرده -
بايدم اينطور باشه -
-
بيخيال کيت -
تاکسي زود اومد. بزن بريم -
-
آنا، يه بسته برات اومده
-
چرا بهم نگفتي خطرناکه؟"
چرا بهم هشدار ندادي؟
-
خانوم ها بلدن چطوري از خودشون مراقبت بکنن"
-
چون اونا رمان ميخونن و بهشون"
کلک ها رو ياد ميده
-
اين نوشته مال رمان
تس از خانواده دوربرويل" هستش"
-
اوه، خداي من
-
احتمالا از طرف کريستين ـه
-
...منظورم اينه که
-
اينا خيلي معرکه ان
-
واي، گري
-
.کيت اينا مال چاپ اول هستن
نميتونم قبولش کنم، اين خيلي زياديه
-
،نميتونم قبولشون کنم
بايد برشگردونم
-
اين ديگه تاکسيه، خيلي خب، حاظري؟
-
واقعا آماده اي؟ -
آره، آره، آره -
-
پس بزن بريم
-
!برو بالا
!برو بالا! برو بالا
-
بالا نيارينش، دخترا
-
همشو خوردي؟ -
!خيلي خب -
-
با بسته شدن چشم راستم و دست
چپم ميتونم اينو بفرستم توش
-
چي؟ -
بايد برم دستشويي -
-
خيلي خب -
...يک، دو -
-
کجا ميري؟ -
بايد برم دستشويي -
-
آناستازيا -
آره، خودمم -
-
اون کتاب گرون قيمتت رو برات پس فرستادم
چون من يه دونه کپي معمولي از اون کتاب دارم
-
البته ممنونم بخاطر اين کارت
-
.خواهش ميکنم
الآن کجايي؟
-
تو صف خانوما... چون بد جوري دستشويي دارم
-
آناستازيا، مشروب خوردي؟ -
آره، آقاي خوشتيپ -
-
دقيقا
-
منظورم اينه که، درست حدس زدي
-
به من گوش کن، ازت ميخوام
همين الآن بري خونه
-
چقدر رئيس بازي در مياري
-
"آنا، بيا بريم قهوه بخوريم"
"آنا، بيا بريم قهوه بخوريم"
-
.نه، پيش من نيا، آنا"
"من نميخوامت، برو پي کارت
-
"بيا اينجا، بيا اينجا"
"برو"
-
باشه
-
بهم بگو کجايي؟ -
يه جاي خيلي دور از سياتل -
-
يه جايي که خيلي از تو دوره -
کدوم بارـه؟ اسمش چيه؟ -
-
نميدونم، بايد برم -
کدوم بار ـه، آنا؟ -
-
بهش گفتم ديگه، آره؟
-
...متاسفم، نميخواستم -
همونجا بمون، دارم ميام دنبالت -
-
چي؟ الو؟
-
هي -
اوه، ممنون -
-
حالت خوبه؟
-
آره، فقط احساس ميکنم
يه خورده زيادي مست کردم
-
بيا اينجا تا گرمت کنم -
اوه خوبه. من راحتم خوزه -
-
نميدونم چطوري شجاعتش رو پيدا کنم
که اينو بهت بگم
-
چيکار کني؟
-
آنا، من از تو خوشم مياد -
جدي؟ -
-
خيلي زياد -
اوه، خداي من -
-
نه، نه، نه -
خواهش ميکنم، فقط يه بوس -
-
...نه، نه، نه، خوزه
متاسفم، نه
-
رفيق، ميگه نه -
کريستين؟ -
-
نگام نکن -
بيا -
-
.ايول
بعدا اينو واست ميشورم
-
بيا ببرمت خونه -
من پيش کيت هستم -
-
اليوت رو فرستادم پيشش که بهش بگه -
اليوت کيه؟ -
-
برادرمه. الآن داخل داره باهاش حرف ميزنه
-
...چطوري -
اون با من توي هتل زندگي ميکنه -
-
تو هنوز تو هتلي؟ -
آره. بيا -
-
اون برادرته؟ -
انتخابش با من نبوده، بيا بريم
-
صبر کن، پس کيت چي گفت؟
-
بهم هشدار داد تا يه خورده مهربون تر بشم
-
بيشتر شبيه اين بود که تهديدم کرد -
اون تهديدت کرد؟ -
-
.تو داري ميچرخي
فکر کنم دارم بيهوش ميشم
-
چي؟ الآن؟
-
منو بخور، منو بنوش
-
صبح بخير، آناستازيا
-
حالت چطوره؟ -
بهتر از چيزي که لياقتمه -
-
تو منو تو تخت گذاشتي؟
-
تو منو لخت کردي؟ -
چارهي ديگهاي نداشتم -
-
تو کجا خوابيدي؟
-
...خداي من، ما که -
مردهخواهي جزو علايق من نيست -
[ميل جنسي با جسد مردگان]
-
يعني فقط خوابيدي؟ -
براي منم تازگي داشت -
-
.تو... بايد يه چيزي بخوري
تيلور رو فرستادم چند تا لباس برات بگيره
-
تيلور کيه؟ -
راننده م -
-
ممنون، اما مجبور نبودي اينکارا رو بکني -
چرا، بودم -
-
لباس خودت غرق استفراغ بود
-
نبايد اينقدر مشروب مخوردي
-
...خودم عاشق امتحان کردن تمام محدوديتهام. اما
-
تو ديشب خودتو تو خطر انداختي -
ميدونم -
-
اگه مال من بودي، تا يک هفته
نميتونستي بشيني زمين
-
چي؟
-
بايد برم يه دوش بگيرم
-
من چرا اينجام کريستين؟
-
تو اينجايي چون من
نميتونم تو رو تنها بزارم
-
پس تنهام نزار
-
چرا اون کتابا رو واسم فرستادي؟ -
فکر کردم يه عذر خواهي بهت بدهکارم -
-
براي چي؟ -
...که گذاشتم فکر کني من -
-
.به من گوش کن
من عشق بازي نميکنم
-
.علايق من خيلي منحصر بفردـه
تو درک نميکني
-
پس علايقت رو نشونم بده
-
خوشگل شدي -
تيلور سليقهي خوبي داره -
-
بعدا چيکاره اي؟ -
تا ساعت 7 توي مغازه ي مصالح فروشي هستم -
-
پس اونموقع تيلور رو ميفرستم بياد دنبالت
-
دلم ميخواد اون لبت رو گاز بگيرم
-
فکر کنم منم همينو ميخوام
-
من بهت دست نميزنم، نه تا وقتيکه
برگهي رضايتت رو داشته باشم
-
چي؟
-
.بعدا بهت توضيح ميدم
بيا ببرمت خونه
-
گور باباي کاغذ بازي
-
چرا هميشه تو آسانسورا اين اتفاق ميوفته؟
-
سلام
-
سلام، احتمالا تو آنا باشي -
توئم بايد اليوت باشي -
-
و ما هم بايد بريم، اليوت
-
.خيلي عالي شد که ديدمت
.کيت چيزاي زيادي در موردت بهم گفت
-
،اليوت، بگرد کفشاتو پيدا کن
بعضي هامون بايد برن سر کار
-
تو با اين آقاي آب زير کاه چيکار ميکني؟
عمرا بدونم چه خبر بوده
-
تا بعد، عزيزم
-
امشب ميبينمت، اگه چيزي تغيير کرد
بهم ايميل بده
-
کامپيوترم خرابه
-
خب بهم زنگ بزن؛
ميدونم شمارهمو داري
-
تا بعد، عزيزم
-
بنظر مياد اليوت واقعا آدم خوبي باشه -
نه، نه. اول تو شروع ميکنيم -
-
اگه قراره دوباره امشب اونو ببيني
معلومه يه اتفاقي افتاده
-
آنا، بهم بگو چي شده؟ -
بايد برم واسه کار آماده بشم -
-
ما فقط همديگه رو بوسيديم. فقط يه بار
-
فقط يه بار؟
خيلي عجيبه
-
عجيب واسه يه لحظهشه
و يه لباس جديد برام خريد
-
خداحافظ
-
سلام، شما تيلور هستين؟
-
عصر بخير، خانوم استيل
آقاي گري اونجا مياد پيشتون
-
عصر بخير، آناستازيا
-
چي؟ تو اينو ميروني؟
-
ديگه نميتوني فرار کني
-
شمارهي 1-2-3-4. چارلي تانگو
آمادهي پرواز هستم
-
چارلي تانگو هستم، پرواز شما به سياتل
هيچ مشکلي نداره
-
سياتل؟ ميخوايم بريم اونجا؟
-
نوشيدني ميخواي؟ -
آره لطفا -
-
بلدي پيانو بزني؟ -
آره -
-
البته که بلدي
-
اين چيه؟ -
يه توافق نامهي عدم افشا -
-
به اين معني که تو نميتوني
در مورد خودمون به هيچکس چيزي بگي
-
متاسفانه وکيلهام به اين موضوع اصرار دارن
-
بهرحال من تا حالا چيزي در مورد خودمون به کسي نگفتم
-
حالا ميخواي باهام عشق بازي کني؟
-
:دو تا چيز هست
اول اينکه من عشق بازي نميکنم
-
من فقط ميکنم. خيلي خشن
-
و دوميش؟ -
بيا -
-
پشت اين دره -
چيه؟ -
-
اتاق بازي من-
مثل ايکس باکس و بقيه چيزا؟-
-
برام مهمه که بدوني هر وقت که بخواي
ميتوني بري
-
چرا؟ چي اون توئه؟
-
جدي گفتم
-
هليکوپتر آمادهاس
که هر وقت خواستي تو رو ببره
-
کريستين، فقط در رو باز کن
-
اوه، خداي من
-
بهش ميگن شلاق
-
يه چيزي بگو خواهشا
-
...زنا اينکارو باهات ميکنن يا
-
.من اين کارو با زنا ميکنم
-
زنايي که خودشون ازم ميخوان
-
تو ساديستي هستي؟ -
من حکمفرما هستم -
[ساديست: کسي که از زجر ديگران لذت ميبرد]
-
يعني چي؟
-
،يعني اينکه من ازت ميخوام با رضايت خودت
خودتو به من بسپري
-
چرا بايد اينکارو بکنم؟
-
که منو خوشحال کني -
تو رو خوشحال کنم؟ چطور؟ -
-
من واسه خودم قانون دارم؛ اگه ازشون
پيروي کني بهت پاداش ميدم
-
اگه نکني، مجازاتت ميکنم
-
،وقتي مجازاتم ميکني
از اين وسايل استفاده ميکني؟
-
آره -
اين وسط چي نصيب من ميشه؟ -
-
من
-
،اگه قرار باشه اينکارو بکنيم
اين اتاق تو ميشه
-
ميتوني هر جوري که بخواي تغيير دکوراسيونش بدي
-
ازم ميخواي بيام اينجا؟
-
،نه هميشه
فقط جمعه ها تا يکشنبه ها
-
ميتونيم سر جزئياتش بعدا حرف بزنيم -
پس من اينجا با تو ميخوابم؟ -
-
.نه، من طبقهي پايين ميخوابم
بهت که گفتم من پيش هيچکس نميخوابم
-
اگه نخوام اينکارا رو بکنم چي؟
-
کاملا درک ميکنم
-
اما ديگه بعدش هيچ رابطهي باهم نخواهيم داشت؟
-
من فقط اينجوري رابطه برقرار ميکنم
-
چرا؟ -
من همچين آدميم -
-
وقتيکه گفتي حرف ميزنيم
منظورت چي بود؟
-
.همين حالاشم قرارداد رو آماده کردم
با جزئيات زياد
-
اونو ميخوني بعد در مورد اون چيزي که راضي هستي و اون چيزي که نميخواي انجام بدي، باهم حرف ميزنيم
-
از کجا بدونم کدوم چيزو راضي ام انجام بدم يا نه؟
-
خب، وقتيکه سکس کردي چيزي بوده
که از انجامش خوشت نيومده باشه؟
-
براي اينکار بايد باهم صادق باشيم
-
باشه؟
-
...نميدونم -
منظورت چيه؟ -
-
...چون من تا حالا -
تو هنوز باکره اي؟ -
-
...من همين الآن بهت نشون دادم که -
ميدونم، ميدونم -
-
چيزاي ديگه رو که انجام دادي؟ -
نه -
-
تو کجا بودي تا حالا؟ -
منتظر بودم -
-
احتمالا پسرا حاظرن بخاطر تو خودشونو بکشن
-
اونا کسايي نبودن که هميشه ميخواستم
-
داري لبت رو گاز ميگيري
-
چيکار داري ميکني؟ -
درست کردن موقعيت -
-
و چه موقعيتي؟
-
امروز صبح خيلي فعال شدي
-
گرسنه ته؟ -
خيلي -
-
چون دارم پنکيک درست ميکنم
-
بيا بريم تميزت کنيم
-
به من اعتماد داري؟
-
همينجا بمون
-
دستاتـو بيار بالا
-
بالا نگهشـون دار، فهميدي؟
-
بهم بگو که فهميدي -
من دستامـو تکون نميدم -
-
آفرين دخترِ خوب
-
تکونشـون نده -
باشه -
-
بگو آره -
به چي؟ -
-
به اينکه مال من بشي
-
!کريستين
-
لعنتي... مادرمـه
-
من لختـم -
خب لباس بپوش -
-
نيازي نيست منو اين اطراف
بگردوني تا معطلـم کني
-
ايشون خوابيدن، دکتر گري -
هنوز خوابيده؟ اون هيچوقت تا اينموقع نميخوابـه -
-
نکنه که مريض شده؟
-
ببخشيد، آقاي گري -
اشکال نداره، ميدونم که اون مجبورت کرد -
-
اون؟ عزيزم تو ميتوني
...ازم دوري کني، ولي حداقل سعي کن
-
"منـو با اسم درست صدا بزني، يعني "مامان
-
سلام -
واي، خداي من -
-
.مادر، آناستازيا استيل
آنا، با مادرم آشنا شو
-
دکتر گريس ترويليان گري
-
اصلاً نميدوني
از ديدنت چقدر خوشحال شدم
-
منم از ديدنتـون خوشوقتم، دکتر گري
-
.گريس صدام کن
اون خيلي خوشگلـه
-
تو خيلي خوشگلـي
-
مرسي
-
چرا قبل از اينکه بياي يه زنگي نزدي؟
-
بعدش سرپيشخدمتـت منو
دورِ اين خونه بگردونـه؟ نه، ممنون
-
من خودم تصميم ميگيرم، خب من
توي اين اطراف بودم و گفتم شايد
-
باهم يه نهاري بخوريم
-
امروز نميتونم، بايد آنا رو برسونم خونه
-
عيب نداره، جواب بده
من مامان رو تا بيرون راهنمايي ميکنم
-
ببخشيد
-
آناستازيا؟
-
کيت، گوشي دستـت -
از ديدنـت خيلي خوشحال شدم -
-
من کلِ خانواده رو هفتهي بعد
براي شام توي خونهام جمع کردم
-
خواهرِ کريستين، ميا
از پاريس برگشته، پس حتماً بايد بيايـن
-
راجع بهش فکر ميکنيم، مادر
-
از ديدنتـون خوشحال شدم -
منم همينطور -
-
کيت
-
ممنون
-
نميتونم الان راجع بهش صحبت کنم، کيت
-
بايد برم، بعداً بهت زنگ ميزنم باشه؟
-
با اون تماس مشکلي پيش اومده بود؟
-
چيزِ مهمـي نبود
از مادرت خوشم اومد
-
هيجانزده شده، تاحالا
منو با هيچ زني نديده
-
تو اوليـش هستي
-
چي شده، آنا؟
-
...فقط
چندتا زن قبلاً اينجا بودن؟
-
15تا
-
خيلي زياده -
...قبلاً بهت گفتم، اگه ميخواي بيخيال بشي -
-
من نميخوام بيخيال بشم، ولي
خيلي هم نميخوام توي اين موقعيت باشم
-
با اون شلاقها و شکنجه
و اون اتاق قرمزِ دردناکـت
-
اون اتاق قرمز بيشتر
لذتبخشه، بهت قول ميدم
-
...ما بازم ميريم رستوران، سينما
-
من خيلي از اينکارا نميکنم
-
با ذهن باز به ماجرا نگاه کن
-
،اگر تو قبول کني که مطيعِ من باشي
من خودمـو کاملاً وقف تو ميکنم
-
من اينـو ميخوام. و با تو اينارو ميخوام
-
چرا من بايد اينجا بخوابـم؟
ما که ديشب روي يه تخت خوابيديم
-
مثل آدماي عادي
-
سعي کن خيلي
به باهمخوابيدن وابسته نشي
-
،اگه تو با اينکار موافقت کني
تو به اتاقِ خودت نياز داري
-
چرا؟ چون بردهي جنسيِ تو ميشم؟
-
،نميخوام اينجا بحث کنيم
بريم پائين صحبت کنيم
-
نه. فکر کنم بهتره حداقل تا اونموقع
از قدرت انتخابـم استفاده کنم، ممنون
-
راستش ميدوني چيه؟
دوست دارم برم خونه، ميشه برم خونه؟
-
کدومـش مالِ توئـه؟ -
همشـون -
-
بيا بريم پيادهروي
-
چطوري شروع به اينکارا کردي؟ -
از طريق يکي از دوستاي مادرم -
-
من 15سالم بود -
اون از تو استفاده جنسي ميکرد؟ -
-
من براي 6سال مطيعـش بودم -
واقعاً؟ مادرت از اين موضوع خبر داره؟ -
-
البته که نه. هيچکس از خانوادهام
از اين موضوع خبر نداره
-
اين رازه منـه
-
پس اون تو رو با اين چيزا آشنا کرد؟ خانم رابينسون؟
رابينسون به خانمهاي سنبالا گفته ميشود که]
[تمايل رابطه جنسي با جوانانِ کم سنوسال دارند
-
خانم رابينسون؟
بهش ميگم که اينطوري صداش کردي، خوشـش مياد
-
هنوز باهاش در ارتباطـي؟ -
.در مواقعِ خاص. ما باهم دوستيـم -
-
آنا، ميدونم اين قضيه چه حس ترسناکـي بهت دست ميده
خودم هم اولـش همين حسـو داشتم
-
خب... چي باعث شد نظرت عوض بشه؟
-
،وقتي تحتسلطهي خودم نبودم
احساس رهايي ميکردم... از نداشتن مسئوليت به چيزي
-
از نگرفتنِ تصميمات. احساس امنيت ميکردم
-
تو هم بعداً اين حس رو پيدا ميکني
-
من تاحالا هيچکسي رو سوار هليکوپتر نکردم
-
هيچوقت روي تختِ خودم با کسي
سکس نداشتم. هيچوقت با کسي روي يه تخت نخوابيدم
-
با هيچکسي... غير از تو
-
اين متنِ قرارداده... بادقت بخونـش
-
اگه سوالي داشتي بهم ايميل بده
-
گفتم که کامپيوترم خراب شده
-
فقط يادت بمونـه، باشه؟
-
واقعاً اميدوارم که جوابـت مثبت باشه
-
ممنون از اينکه منـو رسوندي -
تا بعد، عزيزم -
-
خب، همهچي رديف شد
-
هماتاقيِ شما اجازه داد بيام داخل
-
نميدونم چرا قبلـش بهم خبر ندادي
-
اين لباسـه خوبه؟ -
چيـو بهت خبر بدم؟ -
-
اينجارو امضا کنين -
يه لحظه، مطمئنـين که اشتباه نشده؟ -
-
آناستازيا استيل؟
-
مبارکـه -
يه هديهي ديگهست، آره؟ -
-
بجاي گل و شکلات، اينا رو ميفرستـه؟
-
...واسه شنيدنِ حرفات صبر ندارم، ولي
-
الان بايد برم، چون
من و اليوت قراره شام بريم بيرون
-
.بعدش قراره بريم به يه کنسرت توي گورج
-
راستي، خوزه دوبار زنگ زد و سراغـت رو ميگرفت
-
اين نامه تازه رسيده؟ -
...نه، اين -
-
اينا نکتههايي درمورد
پاياننامهـمه، توي کلاس جا گذاشته بودم
-
باشه، اينـم نامههاي ديروز
-
چيه؟ -
نميدونم، بنظر فرق کردي -
-
احساس متفاوتي دارم -
بايدم داشته باشي -
-
خيلي خب -
خيلي خب -
-
خدافظ
-
.کريستين گري: بابت بهترين آخرهفتهاي که داشتم ازت ممنونم
.لپتاپ مال توئـه. ازش براي تحقيقات استفاده کن
-
اينطوريـه؟
پس قراره رابطمـون اينطوري باشه که تو بهم دستور بدي؟
-
...اميدوارم
.يکم که بگذره ازش خوشـت مياد
-
...متن ذيل درارتباط با قراردادي است
-
.که بين فرد حکمفرما و فرد مطيع توافق ميشود
...هدف بنيادي اين قرارداد اينـست که
-
فرد مطيع بتواند از ميزانِ شهوت
.و توانِ خود در اين امور بيشتر آگاه شود
-
فرد حکمفرما و فرد مطيع ميدانند و
...موافقت ميکنند که انجامِ هرکاري
-
،که مخالف با شرايط قرارداد نباشد
.محرمانه و مخفينانه باقي خواهد ماند
-
و شرايطي که با
...ميزان توان و امنيتِ طرفين، موافقت کند
-
.در اين قرارداد ذکر شده
...فرد مطيع بايد هرگونه فعاليتهاي جنسي
-
که بابميل فرد حکفرما ميباشد و
،براي وي لذتبخش است، را انجام دهد
-
.غير از فعاليتهايي که در قسمت "شرايط سخت" هستند
-
.داريم براي اومدن به سياتل اسبابکشي ميکنيم
...دلم براي اون کرواتـت تنگ شده
-
فرد مطيع بايد موافقت کند که
...طبق صلاح ديدنِ فرد حکمفرما
-
.قرصهاي ضدبارداري مصرف کند
...فرد مطيع اين حق را ندارد
-
،که به غير از حکمفرما
.با شخص ديگري رابطهي جنسي برقرار کند
-
،فرد مطيع بايد غذاي مناسب و روزمره ميل کند
...تا بتواند سلامتيِ خود را
-
.از طريق ليستِ تهيه شده از غذاها، حفظ کند
-
فرد مطيع نبايد
بيش از حد، مشروبات الکلي بنوشد
-
.سيگار بکشد يا مواد مخدر مصرف کند
-
فرد مطيع بايد در هر شرايطي
.در مقابل حکمفرما، رفتار مؤدبانه از خود نشان دهد
-
...و فقط اورا با نام قربان، آقاي گري
-
يا هر عنوانِ ديگهاي
.که حکفرما تعيين کند، خطاب ميکند
(پير شدم. قرارداد رو خوندي؟ تحقيقاتـت رو انجام دادي؟)
-
فرد مطيع حق ندارد که بدونِ
.اجازهي مستقيم حکمفرما، او را لمس کند
(چشم... قربان. چه چيزي جستجو کنم؟)
-
.لطفاً کلمه "مطيع" رو جستجو کن
-
..."کلمه "زرد
-
براي اين استفاده خواهد
...شد تا به حکفرما توضيح دهد
-
.که دارد به آخرين توانِ تحمل مطيع نزديک ميشود
-
...وقتي کلمهي "قرمز" گفته شود
-
بايد فعاليتهاي حکمفرما
.کاملاً و سريعاً پايان يابد
-
مطيع
-
آيا فرد مطيع قبول ميکند که
دستانـش از جلو بسته شود؟
-
آيا فرد مطيع قبول ميکند که چشمانـش بسته شود؟
-
آيا فرد مطيع قبول ميکند که دهانـش بسته شود؟
-
فرد مطيع حاضر به
تجربهي چه مقدار درد ميباشد؟
-
تحقيقاتـت به نتيجهاي رسيد؟
.من توي سياتل بيصبرانه منتظرم
-
خيلي از آشنايي
.باهات خوشحال شدم
-
.کريستين
-
گفتي از آشنايي باهام خوشحال شدي؟
-
بذار يادت بيارم که چقدر خوشحال شده بودي
-
همينـو ميخواي؟
-
اوه، صبر کن
-
صدات درنياد
-
واقعاً خيلي خوب بود
-
داري با من چيکار ميکني؟
-
اينجا چطور؟
-
چرا که نه؟ چون خلاف قوانينِ قرارداده؟
-
...صحبت از قرارداد شد -
هنوز تصميمـم رو نگرفتم -
-
نميمـوني؟ -
بهت که گفتم، با کسي روي يه تخت نميخوابم -
-
ميتونيم باهم مذاکره کنيم؟
-
.با بعضي از شرايط موافق نيستم
-
.اگر غير از اين بود، جاي تعجب داشت
ميخواي امشب سرِ شام درموردش صحبت کنيم؟
-
چون اين يه قرارداده، ميخوام
.که يه جلسهي اداري داشته باشيم
-
.باشه. من کتشلوار ميپوشم
-
.منم کيسهي کنفي ميپوشم
-
.عجب کيسهي خوشگلي، خانم استيل
-
.جلسهي اداريـه
-
.آقاي کريستين گري: حکمفرما
.خانم آناستازيا استيل: مطيع
-
.تحت تاثير قرار گرفتم -
.من اينکارو قبلاً هم کردم -
-
.منظورم جلسهي اداري بود
-
خانم استيل، اين جلسه شماست
-
صفحهي اول، آدرس قبليِ
من رو خط بزن و آدرس جديد رو بنويس
-
نکتهي خوبي بود، يادداشت کردم
-
صفحه 3، قسمت 20-15
-
...فرد مطيع بايد تمام فعاليتهاي جنسي که"
-
بابميلِ حکمفرما ميباشد را بدون
".هيچ شکوترديد و سوالي انجام دهد
-
بريم به صفحهي 5، دنبالهي سوم، شرايط سبک
-
آوردم -
فروکردن مشت در مقعد رو پيدا کن -
-
چيکار کنم؟ -
خطـش بزن -
-
فروکردن مشت در واژن هم خط بزن
-
مطمئني؟ -
بله -
-
..همون صفحه
-
آيا استفاده از"
"ابزارِ سکسي براي فرد مطيع قابلقبول است؟
-
ويبراتورها خوبه، آلتمصنوعي مشکلي نداره
-
انبرکِ تناسلي، امکان نداره
-
اونا رو حذف ميکنم -
توپيِ مقعد چيه؟ -
-
بنظر ميرسه پيماننامههاي
عدم افشاي زيادي اينجا برقرار ميشه
-
کارمنداي من فقط
از چيزايي که من بخوام بهشون بگم، خبر دارن
-
لطفاً ادامه بده خانم استيل
-
همينطور در صفحهي 5، اصطلاحاتي
هست که بايد شفافسازي بشه
-
آويزش؟ -
با طناب از سقف آويزون شدن -
-
به چه دليلي؟ -
براي لذت بردنِ شما -
-
جداً؟ -
و لذت بردن خودم. بيشتر روش فکر کن -
-
نه، جزو شرايط سختـه
-
"آيا فرد مطيع مشکلي با بسته شدن دست و چشمهايش ندارد؟"
طناب مشکلي نداره
-
...دستبندهاي چرمي، آهني
چسب رو خط بزن، لطفاً
-
ديگه چي؟ -
بَست چطور؟ -
-
ميتونم بگم که چقدر از
تعهد و اشتياقـت به اين جلسه خوشحال شدم؟
-
و به همين دليل، ميخوام
يه بند به نفع تو اضافه کنم
-
چطوره که هفتهاي يکبار، هرشب
که تو دلت خواست، باهم قرار بذاريم
-
مثل زوجهاي معمولي
بريم رستوران، سينما، اسکيت روي يخ
-
هرچي که تو بخواي -
قبولـه -
-
خيلي لطف داري -
پيشنهاد ميکنم توي دنبالهي پنجم اضافهاش کنيم -
-
دوست دارم اواسطِ
هفتهي بعدي تو رو بُکنمت
-
تو عادلانه مبارزه نميکني -
هيچوقت نکردم -
-
من اين تغييرات رو بررسي
ميکنم و سعي ميکنم به يه نتيجهي قطعي برسم
-
ميخواي بري؟ -
آره -
-
...اما بدنـت چيز ديگهاي بهم ميگه
مثلا پاهات
-
اونطوري که تو پاهاتو
زير ميز داري بهم فشار ميدي
-
نحوهي تنفسـت تغيير کرده
و همينطور رنگِ صورتـت
-
رنگ صورتـم؟ -
سرخ شدي -
-
ممکنـه بخاطر شراب باشه -
بخاطر آدرنالينـه -
-
حالا اگه موندم... بعدش چي ميشه؟
-
اولـش، کمکـت ميکنم
که اون لباساتـو بِکني
-
خب؟ -
بعدش خيلي برام لذتبخشه -
-
که تورو لخت اينجا ببينم -
جداً؟ -
-
بعدش تورو خم ميکردم -
همينجا؟ -
-
درسته -
روي اين ميز؟ -
-
درسته
-
ممنون بابت جلسه، آقاي گري
-
اين ماشينِ منـه
-
نميدونستي من
عاشق ماشينـاي کلاسيکـم، مگه نه؟
-
مطمئني که نميتونم قانعت کنم که بموني؟
-
شب بخير، کريستين
-
کي تصميم ميگيري؟ -
به زودي، شايد -
-
چرا فکر ميکنم داري باهام خداحافظي ميکني؟
-
چون دارم ميرم
-
متن سخنرانيـت رو حفظ کردي؟
-
بگي نگي
-
آني -
!بابا -
-
سلام
-
ببخشيد دير کردم
دربهدر دنبال جاي پارک بودم
-
عيب نداره، بالاخره اومدي... همين مهمـه
-
شوخي ميکني؟ عمراً امروز رو از دست نميدادم
-
يه صندلي کنارِ
پدر و مادر کيت برات خاليـه، باشه؟
-
هرجا که تو بخواي من ميشينـم، خانم استيل -
باشه، بعدش ميبينمـت -
-
باشه، موفق باشي
-
و همينطور براي دانشگاهِ ما مزيت بزرگي به شمار ميره
-
خواهش ميکنم همراه من خوشامد بگيد
به آقاي کريستين گري
-
ممنونـم، من واقعاً از تعريفاتي
که امروز از بنده شده، سپاسگذارم
-
اون خيلي سکسيـه -
واي خدا، همينطوره -
-
ميگن اون همجنسگرائـه
-
هدف چيه؟ اينکه کمک کنيم
که گرسنگي و فقر در تمام نقاط دنيا ريشهکن بشه
-
خودِ بنده، طعم
گرسنگيِ عميق رو چشيدهام
-
پس اين براي من يک جور ماموريت شخصي به حساب ميره
-
آناستازيا استيل
-
مرسي
-
مبارکـه، شما بايد خيلي خوشحال باشي
-
درسته. راستي کرواتِ خوشگليـه -
راستـش کرواتِ موردعلاقهام شده -
-
تصميم گرفتي؟ -
هنوز دارم فکر ميکنم -
-
آناستازيا، خواهش ميکنم يبار مثل من عمل کن
-
باشه -
چي؟ -
-
تبريک ميگم -
ممنونم -
-
!سلام بابا -
من خيلي بهت افتخار ميکنم، آني -
-
مرسي
-
کيت، بهترين سخنراني رو کردي
-
مرسي -
عالي بود -
-
آره، منم موافقم
-
آنا؟ سلام -
سلام -
-
رِي، با کريستين گري آشنا شدي؟
دوستپسرِ آني؟
-
سلام
-
از آشناييـتون خيلي خوشوقتم
-
منم همينطور، از سخنرانيِ شما لذت بردم
-
ممنونم، قربان
-
بنظر ميرسه که شما
به نتيجههاي خيلي مهمـي دست پيدا کردي
-
متشکرم -
...من ميرم خانوادهام رو پيدا کنم -
-
که بيصبرانه منتظرن که آبروي منـو ببرن، خدافظ
-
به زودي ميبينمتـون، درسته -
اگه يه کارت دعوت بهم برسه -
-
خب، شما دوتا چند وقتـه که همديگه رو ميشناسيـن؟
-
چند هفتهست، درواقع وقتي که آناستازيا
-
براي روزنامهي دانشجويي از من محاصبه کرد، باهم آشنا شديم
-
ميشه عکس بگيرم، آقاي گري؟ -
يک لحظه من رو ببخشيد -
-
يه لبخند خوشگل بزنيـن
-
اين براي جشن گرفتنِ
فارغالتحصيليـته و چيزاي ديگه
-
اگه يبار ديگه چشماتـو اينطوري
کني، تورو ميخوابونم روي زانوهام
-
ديگه قبول کردي
-
بيا، ميخوام يه چيزي نشونـت بدم -
چي؟ -
-
خيلي خوشگلـه. ولي
بهت نميخوره از اين ماشينـا سوار بشي
-
مال من نيست، فارغالتحصيلي مبارک آناستازيا
-
خداي من... کريستين اين يه ماشينـه
-
چه چشمـاي تيزبيني داري
-
...ممنونم، ولي من نميتونم قبول کنم. خيلي
-
ازش خوشت اومد؟ -
البته که خوشم اومد، خيلي خوشگلـه -
-
...ولي من يه ماشين دارم، من
ماشينـم کجاست؟
-
به تيلور گفتم به قيمت خوبي بفروشـتش
-
کريستين، اين کادوي خيلي بزرگيـه
-
تو بازم با چشمات اونکارو کردي؟
-
ميدوني چرا دارم اينکارو باهات ميکنم؟ -
چون چشمـم رو ازت برگدوندم -
-
و اينکارِ محترمانهايه؟
-
نه
-
چي شد؟ -
نه، قربان -
-
بازم بزنـم؟ -
-
به دنياي من خوش اومدي
-
چيکار داري ميکني؟ -
يه سري کارهايي توي اداره هست -
-
که بايد بهشون رسيديگي کنم
-
حالت خوبه؟
-
...فکر ميکردم که -
من خيلي از امشب لذت بردم -
-
فردا توي خونهي خودم ميبينمـت
-
سلام، مامان
-
آناستازيا، چي شده؟
اين هفته دوتا پيام برات گذاشتم
-
ميدونم، ببخشيد
يه مقدار سرم شلوغ بود
-
ببخشيد که نتونستم به مراسم
فارغالتحصيليـت بيام، عزيزم. شنيدم خيلي خوب برگزار شد
-
...و همينطور دوستپسرت
-
ري درموردش بهم گفت، بنظر
مرد خيلي جووني ميرسـه
-
البته، ميدوني، انتظار داشتم
اين خبر رو از خودت بشنوم
-
انا؟
-
چي شده؟
-
هيچي، مشکلي نيست
-
اون خوشحالـت نميکنه؟
-
چرا خوشحال ميکنه، بيشتر اوقات
-
يکم پيچيدهست
-
گوش کن عزيزم، اگه خواستي
با کسي حرف بزني، ميتوني بياي پيش من
-
حتي اگه خواستي ميتوني يکي دو روز بموني
-
ميتونم کاري کنم با هواپيما بيايي
اينجا و باهم خلوت کنيم و حرفـاي زنونـه بزنيم
-
قول بده که درموردش فکر ميکني -
باشه، قول ميدم. قول ميدم -
-
دوسِت دارم، مامان -
منم دوسِت دارم، عزيزم -
-
بايد برم، خداحافظ
-
مثل اينکه تو و گري
ديشب باهم جشن گرفتين
-
هنوز خوابـه؟ -
نه، اون نتونست بمونه -
-
پس اون سوئيچ ماشينِ کيه؟
-
اون سوئيچ منـه -
واي، آنا -
-
چيه؟
-
...هيچي، فقط
-
حواست باشه که
لقمه گندهتر از دهن برنداري، باشه؟
-
.حواسم هست، حواسم هست. بايد برم
-
کجا ميري؟
-
اينـو ببين -
ديدم، عکسـش خيلي هم بد نشده -
-
کريستين گري همراه با دوستـش
-
پس ما دوستـيم
-
خب چون توي روزنامه نوشته، پس حتماً حقيقت داره
-
ملاقاتـت با دکتر گرين چطور بود؟ -
خوب بود -
-
ولي گفت که براي چهار هفته
-
بايد از هرنوع فعاليت جنسي خودداري کنم
-
ميدوني، بعد از اينکه شروع به خوردن قرص ضدبارداري کنم
-
چي؟
-
شوخي کردم
-
ميخوام ببرمت به اتاق بازي
-
ولي من هنوز قرارداد رو امضا نکردم -
ميدونم. ميتونيم اسمشـو بذاريم يه امتحان رايگان -
-
باشه
-
آمادهاي؟
-
نگاهـت به پايين باشه. کفشاتـو دربيار
-
دستاتـو ببر بالاي سرت
-
تو بدنِ زيبايي داري، آناستازيا
-
ميخوام که از لخت بودنت خجالت نکشي، باشه؟
-
چشم، قربان
-
اينقدر لباتـو گاز نگير، ميدوني
چه حسي بهم دست ميده، برگرد
-
وقتي بهت ميگم که
توي اين اتاق منتظرم باش، بايد همينطوري باشي
-
منتظر من ميشي
-
جلوي در زانو ميزني
-
دستاتو صاف بذار روي پاهات، خوبه
-
دستتـو بيار بالا
-
درد داشت؟ -
نه -
-
ديدي؟ توي ذهنت زيادي دردش رو بزرگ کردي
-
بيا
-
چه حسي بهت ميده؟ -
حس خوبيـه -
-
!ساکت
-
کجا قراره بريم؟
-
يادت مياد مادرم گفت شام بريم پيشـش؟
-
خواهرم، ميا، اومده شهر
-
آره
-
هرچي که ميخواي رو برداشتي؟ -
آره؟ -
-
با من برقص
-
عصر بخير، آقاي گري -
سلام -
-
!رسيدن
-
رسيدين
-
خيلي خوش اومدي -
آنا، با مادرم که آشنا شدي -
-
سلام، خيلي خوشحالم ميبينمتـون
-
ايشونـم پدرم، کريک -
سلام، خيلي از ديدنتون خوشحال شدم -
-
منم همينطور
-
اومد؟
-
!خداي من! پس وجود داري
-
آپارتمانِ خيلي خوبيـه و
اجارهاش هم خيلي بالا نيست
-
اليوت و خوزه کمکـون کردن که اسبابکشي کنيم
-
خوزه دوستِ آنائـه و فکر ميکنم
!الان اليوت ميخواد بزنه به پام
-
!نه بابا، پسر باحاليـه
-
آنا، خانوادهات اهل کجان؟
-
پدرِ ناتنيام توي مونتسانو زندگي
ميکنه و مادرم توي جورجيا
-
جورجيا؟ کدوم شهر؟
ساوانا -
-
چقدر جالب! ولي شنيدم
اين موقع از سال، هواي جورجيا خيلي شرجي ميشه
-
آره همينطوره، بعضي اوقات کلافهکنندست
-
درواقع فردا ميخوام برم ببينمـش
-
چقدر خوب. شنيدي کريستين؟
-
توي اين دورهزمونه هم
بچهها به پدر و مادرشون سر ميزنـن
-
بابا، بازيِ "مارينرز" رو ديدي؟ -
شنيدم خيلي خوب نبوده -
-
...بازم دارين از بيسبال سياتل حرف ميزنين
-
اولين باره اينو ميگي، کِي ميخواستي بهم خبر بدي؟ -
...اصلاً نفهميدم چي گفتي، ولي -
-
کي قهوه ميخواد؟
-
راستش من به
آنا قول دادم که حياط رو بهش نشون بدم
-
مارو ببخشيـن
-
کريستين، با اين
کفشـا نميتونم اينقدر تند راه برم
-
کِي ميخواستي
درمورد جورجيا بهم بگي؟
-
چي؟ تو حق نداري
که از دستِ من عصباني بشي
-
چرا عصبانيـم
اينقدر که دستم هوس باسنتـو کرده
-
تو مال مني، کاملاً مال مني، فهميدي؟
-
کريستين، تو آدمـو گيج ميکني
-
آنا -
تو چي ميخواي؟ -
-
چي ميخواي؟ -
من تو رو ميخوام -
-
من دارم تلاشمـو ميکنم، کريستين
-
ميدونم داري تلاش ميکني
-
چرا نميتونيم توي يه تخت بخوابيم؟
-
چرا نميذاري لمسـت کنم؟
چرا بايد رابطمـون اينطوري باشه؟
-
حالا که قرارداد رو امضا کردي
...پس ديگه نميتوني سوال
-
چرا اينقدر قرارداد
برات مهمـه، کريستن؟
-
از من همينطوري خوشت نمياد؟-
البته که خوشم مياد -
-
پس چرا ميخواي منـو تغيير بدي؟ -
نميخوام -
-
...فقط -
من بيشتر از اينا ميخوام، بيشتر ميخوام -
-
ميخواي برات گل و قلب بخرم؟
من اصلاً اينطوري بلد نيستم
-
...آنا، خواهش ميکنم
تو داري منو تغيير ميدي
-
بذار لمسـت کنم، بهم اجازه بده
-
اونا جاي سوختگيـه؟ -
دوران بچگيِ من خيلي سخت گذشت -
-
همين کافيه که بدوني -
باشه -
-
زني که منو بدنيا
آورد، معتاد به کرک بود
-
و يه فاحشه بود
-
وقتي 4سالم بود، مُرد
-
من چيزاي خاصي يادم مياد، وقايع وحشتناک
-
ولي اونـو يادم نميره
-
بعضيوقتا، انگار توي خواب اونو ميبينم
-
واقعاً بايد بري جورجيا؟
-
آره، بايد برم
-
نه، صندلي من قرار بود پشت باشه -
خب، حتماً کسي موقعيت شما رو ارتقا داده -
-
ممنونم که بليط جديد برام گرفتي
ولي پشت راحتتر بودم
-
فرستکلاس بهتره. حالا گوشيت رو
خاموش کن. قوانين رو رعايت کن و سفر به خير
-
گازپاچو خيلي خوشمزه شده، باب -
جدي؟ -
-
هيچ تحرکي نداري و
با اين غذاها چاق ميشي، تو بهش بگو آنا
-
من اينو بهش نميگم -
درسته، خيلي ممنونم آنا -
-
خب، عنصرِ اصلي گازپاچو سالسائه ديگه، درسته؟
-
ميشه بهم چيپس
!بدي تا با اين سسِ سالسا بخورم؟
-
بجاش هويج ميدم بهت
-
خب، الان با اين چيکار کنم؟ ميدوني
خيلي خوششانسي که دوسِت دارم، خيلي خوششانسي
-
ميدونم -
ميدوني؟ -
-
آره
-
.دلم برات تنگ شده
.کاش اينجا بودي
-
.منم همينطور
.امشب با يه دوست قرارِ شام دارم
-
کدوم دوست؟ خانم رابينسون؟
-
.نگران نباش
-
آناستازيا
-
،عزيزم، فکر ميکنم بهتره برگرديم
يا حداقل يه غذايي سفارش بديم
-
تو سفارش بده، من خيلي گشنـم نيست -
باشه، همين ليمو رو ميخورم -
-
اون ميتونه منتظر بمونه -
مامان -
-
مَردتـو نميخواي؟
-
تو روحت -
چيه؟ -
-
چيه؟
-
کريستين بود
اون اينجاست، توي جورجيا
-
!واقعاً اينجاست -
خانم آدامز -
-
خوشحالم از ديدنتـون
-
چيزي براي نوشيدني ميل داريد، قربان؟ -
جين و تونيک -
-
،اگه دارين، هندريکس
وگرنه بامبِي سَپفاير
-
هندريکس با خيار باشه و
با بامبِي ليمو باشه
-
همين حالاشم ازش خوشم اومده -
اينجا چيکار ميکني، کريستين؟ -
-
اومدم تو رو ببينم -
من يه ديقه برم بيرون -
-
من قانون هفتم، بندِ 5 رو شکستم
-
مهم نيست. بيا الان
راجع به قرارداد صحبت نکنيم
-
شامـت چطور بود؟
-
اون فقط يه دوستـه، همين
-
اون منـو ميشناسه
-
بهت گفت که چيکار کني؟ -
خب، ميبيني الان اينجام -
-
حالا چي؟ -
توي اين هتل يه اتاق گرفتم -
-
خب، اميدوارم جات راحت باشه
-
برنامهـت براي صبحانهي فردا چيه؟
-
کجا داريم ميريم؟ -
سوپرايزه -
-
فکر ميکنم کاسهي سوپرايزم ديگه پر شده
-
نزديکيـم
-
آقاي گري؟
سلام، من کمک خلباني شمام
-
حالتون چطوره؟
ايشون دوستدختر منه، آناستازيا استيل
-
توي ارتفاع 600متري هستيم، آمادهاين؟
-
آمادهاي؟ -
آره، بريم -
-
آزاد کن
-
محکم بشين
-
همينـو ميخواستي؟ -
!واي خدا، خيلي خوبه -
-
خداي من، فوقالعاده بود، کريستين
مرسي
-
ما براي رضايت خانم استيل اينکارو کرديم
-
تو که گفتي اهل عشقوعاشقي نيستي -
نيستم، آنا -
-
چيه؟ چيه؟
چرا اينقدر مقاومت ميکني؟
-
از چي ميترسي؟
-
گري هستم
چي؟ کِي؟
-
به استفان بگو که هواپيما رو آماده کنه
نيمساعت ديگه ميرسم به باندِ فرودگاه
-
چي شده؟ -
بايد برگردم سياتل -
-
بيا، ميرسونمت خونه
-
عزيزم، کاش کريستين ميتونست بمونـه
-
باب خيلي دلش ميخواست که ببينتـش
-
ميدونم، ولي بايد برميگشت
سياتل، يه سري... مشکلاتِ کاري براش پيش اومد
-
کاش ميتونستم بهت
بگم که اوضاع راحتتر ميشه، ولي نميشه
-
تو فقط بايد
خودتو با شرايط وقف بدي
-
بابت همهچي ممنونم، مامان -
مراقب خودت باش، عزيزم -
-
باشه
-
استيل
-
فکر کردي من نميشناسمـت، تيلور؟
-
اوضاعـش چطوره، تيلور؟ -
متاسفانه گرفتار و بهمريختهست -
-
جداً؟ -
بله، خانم -
-
خب اصلاً امکان نداره
-
چي؟
-
.خب بهشون بگو که 24ساعت وقت ندارن
اصلاً قابلقبول نيست
-
من بايد خبر داشته باشم، منو در جريان بذار
-
همهچي روبراهـه؟ -
چيزي نيست که بابتـش نگران بشي-
-
اگه ميخواي من ميرم، ميخواي برم؟ -
نه -
-
من هيچوقت همچين چيزي ازت نميخوام
-
ميخوام تا
15دقيقهي ديگه توي اتاق بازي باشي
-
کلمات امنيتي چي بود؟ -
زرد و قرمز -
-
يادت باشه
-
خيلي غمناکـه
هر آهنگي که ميزني خيلي غمناکـه
-
وقتي 6ساله بودي، براي اينکه رضايتِ
خانوادهي جديدتو جلب کني، پيانو ياد گرفتي؟
-
ميخوام باهات حرف بزنم
-
چرا اجازه نميدي باهات شريک بشم؟
-
ما بايد باهم حرف بزنيم -
مثل آدماي عادي -
-
آره
-
مگه چيز بديـه؟
-
بخاطرِ اون قرارداده؟
چون هنوز امضاش نکردم؟
-
قرارداد بره به درک، فکر
کنم تاحالا بايد فهميده باشي که چه چيز مزخرفيه، مگه نه؟
-
پس قوانين هم چيزاي مزخرفي هستن؟
-
نه، قوانين هنوز هست -
و اگر اونا رو بشکنم، چي؟ -
-
عواقب بدي داره -
من تنبيه ميشم؟ -
-
درسته
-
چرا ميخواي منـو تنبيه کني؟ -
آنا -
-
چرا ميخواي به من آسيب برسوني؟
-
من هيچ بلايي سرت نميارم
که تو نتوني تحملـش کني
-
ولي اصلا چرا ميخواي
يه بلايي سرم بياري، کريستين؟
-
اگه بهت بگم، ديگه
هيچوقت مثل سابق بهم نگاه نميکني
-
پس يه دليلي داره، بهم بگو
-
ميخواي منـو همينالان تنبيه کني؟ -
آره -
-
ميخوام همينالان تنبيهـت کنم
-
خب، اگر بهت بگم همينکه
...نميذاري من تورو لمس کنم
-
،يجوري داري منو تنبيه ميکني
بازم دوست داري بيشتر منو تنبيه کني؟
-
نه، ولي به اين
معني نيست که نيازي به تنبيه کردنت نداشته باشم
-
چرا؟ -
آنا، بسـه ديگه -
-
...چرا اصلاً نياز داري که -
!چون من اينطوريـم -
-
چون من 50 تا روح تاريک دارم
-
پس بهم نشون بده
-
ازت ميخوام که
بهم نشون بدي که ميخواي باهام چيکار کني
-
منو تنبيه کن، بهم نشون بده که چقدر ميتونه خشن باشه
-
ميخوام خشنترين کارتـو بکني
-
اين تنها راهيـه که ميتونم درک کنم
-
از اين بابت مطمئني؟ -
آره -
-
خم شو
-
من ميخوام 6بار بزنمـت
توهم بايد با من بشماري
-
بشمار، آناستازيا -
يک -
-
دو
-
سه
-
چهار
-
پنج
-
شيش
-
واقعاً تو همينـو ميخواي؟
ميخواي منـو توي اين وضعيت ببيني؟
-
آنا -
نزديکِ من نيا -
-
اين برات لذتبخشـه؟
-
نيا
-
حق نداري ديگه نزديکي من بشي
-
خواهش ميکنم از من متنفر نشو
-
حق نداري ديگه اونکارو با من بکني
-
من چيزي که تو ميخواي نيستم -
نه، تو تمام چيزي هستي که من ميخوام -
-
من عاشقـت شدم
-
نه، نه، آنا. تو نبايد عاشق من بشي
-
ازت ميخوام که بري
-
خواهش ميکنم
-
من ماشينِ خودمـو ميخوام -
تيلور اونـو فروخت -
-
پس لطفاً پولي که بابتـش گرفت رو ميخوام
-
برات يه چک ميفرستم
-
باشه
-
تيلور ميرسونتـت خونه
-
وايسا
-
!نه
-
آنا -
کريستين -
-
ارائهاي از ناين مووي و نايت مووي
.:.:. 9Movie.in & NightMovie.net .:.:.
-
« ترجمـه از عـرفان و صـادق »
.:: Notion & Sadegh.Db ::.
-
Notion:
em2ok@yahoo.com
-
Sadegh.Db:
Sadegh.walker74@gmail.com
-
follow me on twitter:
twitter.com/notion59
-
Fifty Shades of Grey 2015
1393/12/12