تيم ترجمهي ناين مووي و نايت مووي تقديم ميکند
.:.:. 9Movie.Us & NightMovie.net .:.:.
« ترجمـه از عـرفان و صـادق »
.:: Notion & Sadegh.Db ::.
آنا، ماشين منو ببر
ضبط رو بهت دادم ديگه، درسته؟
اوه، آره -
و تمام سوالا رو بُردي؟ -
آره -
و ميدوني که بايد کجا بري؟ -
آره، ميدونم. جي.پي.اس هم دارم
و ميدونم که چطوري مسيريابي کنم
خودم ميتونيم رديفش کنم -
ميخواي اينو بپوشي؟ -
خيلي خب، شايد بهتر باشه
کمتر حرف بزني و بيشتر بخوري
مصاحبه در ساعت 2 بعدازظهر
خانوم کاوانا؟
ميتونم کتتون رو بگيرم؟ -
اوه، بله -
ام... خيلي خب
آقاي گري الآن شما رو ميبينند -
خيلي خب -
از اين طرف، لطفا -
باشه -
آقاي گري تو ساعت 11:15 دقيقه توي کنفرانس هستن
از اين طرف
خانوم کاوانا، حالتون خوبه؟
کريستين گري هستم -
من آناستازيا استيل هستم -
خانوم کاوانا سرما خورده بود
پس از من خواست بيام اينجا
،که اين طور
پس شما هم خبرنگاري ميخونيد؟
.نه. ادبيات انگليسي ميخونم
کيت هماتاقيِ منه
همونطور که گفتم
من فقط 10 دقيقه وقت دارم
خواهش ميکنم، بشينيد، خانوم استيل
ممنون
حاضرين؟ -
هر وقت شما بودين -
خيلي خب
خب اين سوال ها فقط براي موضوع فارغ التحصيلي
يه عده هستش که توي روزنامهي دانشجويي کار ميکنن
آره، جشن فارغ التحصيليشون توي يکي از
مکانهاي من برگذار ميشه
واقعا؟
منظورم اينه که... ميدونم
شما براي داشتن يه همچين امپراطوري بزرگي
خيلي جوون هستيد
پس موفقيتتون رو مديون...؟ -
پس موفقيتم رو مديون چي هستيم؟ -
آره -
واقعا؟ -
آره
،براي تجارت بايد آدمشناس خوبي باشي
که من هستم
،ميدونم چي بهشون انگيزه ميده
و چي اونا رو تحت تاثير قرار ميده
شايد فقط خوش شانس بودي
بنظر ميرسه بيشتر تلاش خودم بوده
تا خوش شانسي
کليد موفقيت من
شناسايي افراد با استعدادـه
و همچنين بهره برداري از کار اونا -
پس شما دوست دارين همه چي رو کنترل کنيد؟ -
اوه، من براي کنترل کردن همه چيز
تمرين کردم، خانوم استيل
،خيلي خب
...به طور عمده کار شرکت شما
شامل ارتباط از راه دور ميشه
ولي در عين حال
پول زيادي در پروژه هاي کشاورزي خرج ميکنيد
.از جمله چند جا توي آفريقا
اين به احساسات شخصي شما مربوط ميشه؟
غذا دادن به آدماي فقير جهان؟
يه کار عاقلانهست
موافق نيستي؟
زياد در موردش نميدونم
فقط داشتم به اين فکر ميکردم که شايد احتمالاً
قلبتون بزرگتر از اون چيزي که نشون ميدين هست
آدمايي هستن که ميگن من اصلا قلب ندارم
چرا بايد يه همچين حرفي بزنن؟ -
چون منو به خوبي نميشناسن -
ادامه بديد
بيرون از کار چيزي
نظرتون رو جلب ميکنه؟
از چند تا حرفهي فيزيکي مختلف لذت ميبرم
...،شما مجرد هستيد. اوه
شما رو تو سن 4 سالگي به فرزند خوندگي گرفتن
فقط اين چيزا براي مردم مهمه
...متاسفم، نميخواستم
يه سوال واقعي ندارين، خانوم استيل؟
آره. ببخشيد
شما همجنسگرا هستيد؟
...اينجا نوشته، من فقط
نه، آناستازيا . من همجنسگرا نيستم
.عذر ميخوام، آقاي گري
...شايد کيت يه خورده
فضول باشه؟ -
کنجکاو -
خودت چي؟
چرا سوالي که خودت ميخواي بدوني رو
ازم نميپرسي؟
قبلا گفتي آدمايي هستن
که شما رو بخوبي نميشناسن
چرا بايد يه همچين حسي داشته باشيم
در حالي که واقعيت نداره؟
آقاي گري، قرار ملاقات بعدي تون توي اتاق کنفرانس هستش
...لغوش کن لطفا
هنوز صحبتهامون تو اينجا تموم نشده
باشه، قربان
نه، ميتونم برم
مشکلي نيست -
دوست دارم بيشتر در موردت بدونم -
راستش چيز زيادي نيست
که بخواي در مورد من بدوني
گفتي ادبيات انگليسي ميخوني؟
...بهم بگو شارلوت برونته، جين آستن
،يا توماس هاردي
که اول باعث شد عاشق ادبيات بشي؟
هاردي
فکر ميکردم جين آستن باشه
ميخواي بعد از فارغ التحصيلي چيکار کني؟
فقط به فکر پاس کردن امتحاناي فاينالم هستم
و بعد؟ -
...و بعدش تو فکر اين بودم که -
با کيت بيام سياتل
ما يه دورهي عالي کارآموزي در اينجا رو بهتون پيشنهاد ميديم
فکر نکنم به درد اينجا بخورم
منو ببين آخه -
دارم ميبينم -
اميدوارم چيزي که دنبالش بودي رو گرفته باشي
فکر کنم فقط 4 تا سوال رو جواب دادي
آناستازيا -
کريستين -
گندش بزنن
...قبل از اينکه چيزي بگي -
تو محشري، فوقالعادست -
چي؟
.همين الآن يه ايميل گرفتم
اون به تمام سوالا جواب داده
خب؟ اون چطوري بود؟
خوب بود -
خوب؟ فقط خوب؟ -
اون خيلي مودب و با شخصيت و
خيلي رسمي و تر و تميز بود
تر و تميز؟
منظورم اينه که اون
خيلي باهوش بود
،و خيلي قوي
يه جورايي آدم رو ميترسوند
حالا ميفهمم افسون يعني چي -
!آهان -
چرا اينجوري نگام ميکني؟ -
چجوري؟ -
خيلي خب
ميخوام ساندويچ درست کنم، يکي ميخواي؟
نه، ممنون
يکي از موفق ترين ميليادرهاي مجرد جهان
بايد قبول کني که اون خيلي جذابه
مطمئن بودم که تو به اون دسته آدما علاقه داري
آدماي جذاب رو ميگي؟
.ازش پرسيدم که همجنسگراست
توي سوال هاي خودت بود
چرا بايد اينکارو با من ميکردي؟
چون توي هيچکدوم از عکساش توي اينترنت
...کنار يه خانم نبوده، پس طبيعي که
شايد خواسته زندگي خصوصيش رو خصوصي نگه داره، کيت
چرا داري ازش دفاع ميکني؟ -
من ديگه به اين مکالمه ادامه نميدم -
خيلي بد شد که ما يه عکس خام
از ميلياردر 27 سالهي جذاب و تر و تميزت نداريم
دوربين هم مثل تو مشتاقه
.خيلي خب
اونموقع گرسنه ام نبود اما الآن گرسنهمه
.مرسي
دوست دارم
آنا، داشتم دنبالت ميگشتم -
چه خبر؟ -
حدس بزن چي شده؟ -
چي؟ -
قراره ماه بعدي مجلهي
پوتلند پِليس عکس منو چاپ کنه
اوه، خداي من
.تبريک ميگم
خيلي خوبه
حس خوبي داره -
ميشه بعدا جشن بگيريم؟ -
چون براي کارم ديرم شده -
باشه، باشه. گرفتم. گرفتم -
صبر کن، صبر کن، صبرکن -
ممنون، تو قهرمان مني -
بعدا ميبينمت -
باشه -
.مامان، سر کارم
ميتونم بعدا بهت زنگ بزنم؟
نه، واسه يه چيزي بهت زنگ زدم
باب بالاخره سر بازي گلف
پاي خودشو شکوند
.خداي من
حالش خوبه؟ درد زيادي داره؟
کي ميدونه؟
اين همون مرديه که وقتي پاش تاول ميزد ميرفت دکتر
به اين معنيه که ما براي فارغ التحصيليت
نميتونيم بيايم اونجا
واقعا؟ منظورم اينه که ميتوني تنهايي بياي
لازم نيست حتما باب رو با خودت بياري
ازم ميخواي اونو به حال خودش ول کنم؟
درک ميکني ديگه، مگه نه عزيزم؟ -
آره، آره، عيبي نداره -
بايد برم، باشه؟ -
دوست دارم، آنا -
ميدونم، منم دوست دارم
خدايا
آنا، ميتوني بياي اينجا کمکم؟ -
آره، آره. الآن ميام -
فکر کردم خودت باشي -
اين ديگه چه وضعشه؟ -
عجب سوپرايز خوش آيندي، خانوم استيل
.فقط آنا صدام بزن. فقط آنا صدام بزن
اينجا چيکار ميکني؟
وسط يه کار بودم که
که احتياج داشتم بيام چندتا چيز بخرم
وقتت خاليه؟ -
آره. چطور ميتونم کمکت کنم؟ -
طناب نگه دارنده پلاستيکي دارين؟
.کابل نگه دارنده، آره، داريم
اگه بخواين ميتونم بهتون نشون بدم
لطفا راه رو نشونم بده، خانوم استيل -
آنا صدام کن -
فقط همين؟ -
نوار چشب -
داري چيزي رو درست ميکني؟ -
نه -
ما هم 1 اينچي داريم هم 2 اينچي
...اما
يه تعميرکار ترجيح ميده
هر دوتاشو توي جعبه ابزارش داشته باشه
البته که همينطوره
اين روزا آدماي خبرهاي مثل شما
کم پيدا ميشه
چيز ديگه ي ميخواين؟ -
آره، طناب -
.تحسين بر انگيزه
تو جزو گروه دختراي باکرهاي؟
نه، برنامه هاي اين گروه به من نميخوره
پس چي به تو ميخوره؟ -
نميدونم... کتاب؟ -
.خيلي خب، طناب، چسب، کابل پلاستيکي
کاملا شبيه يه قاتل سريالي شدي
نه امروز -
چيز ديگه اي نميخواي؟ -
چي پيشنهاد ميدي؟ -
واسه تعمير کردن؟ -
شايد يه باروني براي
محافظت از لباسات بد نباشه
يا ميتونم لباسام رو دربيارم -
خيلي خب، لباساتو دربيار -
.منظورم اينه که، باروني نخر
چيز ديگه اي به ذهنم نميرسه
پس فکر کنم فقط همينا باشه -
خوبه -
راستي ممنونم که سوالاي کيت
رو جواب دادين
خيلي بابتش هيجان زده شد -
اميدوارم حالش خوب شده باشه -
.آره، خوب شده
فقط دنبال يه عکس خام از تو ميگرده
اگه اون يه عکس خام ميخواد
فردا وقتم خاليه
واقعا حاضري اينکارو بکني؟ -
آره -
ميخواي برات بندازم توي کيسه، آنا؟ -
نه، خودم ميتونم. ممنون پاول -
باشه
.توي هتل "هيثمن" هستم
قبل از ساعت 10 بهم زنگ بزن
بخاطر عکس -
اوه، باشه، حتما -
...اميدوارم از خريدتون
بازم ممنونم که اينکارو ميکنيد، آقاي گري
خوشحالم که کمکتون کردم -
چطوره چندتا عکس با لبخند بگيريم؟ -
يا شايدم نه
متوجهاي که تا حالا ازت چشم برنداشته؟
ازم خواسته بعدش باهاش برم قهوه بخورم
چي؟
...کيت، هيس
اون دوست پسره ته؟
کي؟ -
عکاس -
خوزه؟ نه -
ميديدم که چطوري بهت لبخند ميزنه -
.نه، خوزه بيشتر به خانوادهم شبيه
اون دوست پسرم نيست
و اون پسره توي مغازه؟ -
پاول؟ نه -
ممنون
انگار مضطربي -
يکم ترسناک بنظر مياي -
بايدم اين فکر رو ميکردي
بخورش -
نگفتي آدم زورگويي هستي -
قديما خيلي به آدما دستور ميدادم
پس بايد خيلي آدم حوصله سر بري بوده باشي
از خانوادت بگو -
خانوادم؟ خيلي خب -
بابام وقتي بچه بودم مُرد
پس با پدرخواندهم به اسم ري بزرگ شدم
اون معرکه اس -
و مامانت؟ -
.مامانم الآن پيش شوهر چهارمشه
خيلي زن رمانتيکيـه
تو چي؟ -
من رمانتيکـم يا نه؟ -
.خب من ادبيات انگليسي خوندم
يه جورايي مجبورم باشم
اما عکس هاي خوبي گرفتي، نه؟
کيت که بنظر خيلي خوشحال ميومد
متاسفم. نميتونم -
چي؟ -
تا بيرون باهات ميام
دوستدختر داري، بخاطر همينه؟ -
من اهل دوستدختر نيستم -
يعني چي؟ -
!مواظب باش -
.من مناسب تو نيستم
تو بايد از من دور بموني
مجبورم رهات کنم
خداحافظ، اقاي گري
خيلي خب، وقت تمومه
لطفا برگهي امتحان فاينال
خودتونو بزاريد ته کلاس
نمره هاي امتحان فاينال رو
تا هفتهي ديگه ميزارم
هي، خوبي؟ -
آره، چرا بايد نباشم؟ -
امشب بايد کلي جشن بگيريم -
اوه، خداي من -
اين ديگه خيلي زياديه
نه، ما داريم کار درست رو انجام ميديم
تمام صورتم رو پهن کرده -
بايدم اينطور باشه -
بيخيال کيت -
تاکسي زود اومد. بزن بريم -
آنا، يه بسته برات اومده
چرا بهم نگفتي خطرناکه؟"
چرا بهم هشدار ندادي؟
خانوم ها بلدن چطوري از خودشون مراقبت بکنن"
چون اونا رمان ميخونن و بهشون"
کلک ها رو ياد ميده
اين نوشته مال رمان
تس از خانواده دوربرويل" هستش"
اوه، خداي من
احتمالا از طرف کريستين ـه
...منظورم اينه که
اينا خيلي معرکه ان
واي، گري
.کيت اينا مال چاپ اول هستن
نميتونم قبولش کنم، اين خيلي زياديه
،نميتونم قبولشون کنم
بايد برشگردونم
اين ديگه تاکسيه، خيلي خب، حاظري؟
واقعا آماده اي؟ -
آره، آره، آره -
پس بزن بريم
!برو بالا
!برو بالا! برو بالا
بالا نيارينش، دخترا
همشو خوردي؟ -
!خيلي خب -
با بسته شدن چشم راستم و دست
چپم ميتونم اينو بفرستم توش
چي؟ -
بايد برم دستشويي -
خيلي خب -
...يک، دو -
کجا ميري؟ -
بايد برم دستشويي -
آناستازيا -
آره، خودمم -
اون کتاب گرون قيمتت رو برات پس فرستادم
چون من يه دونه کپي معمولي از اون کتاب دارم
البته ممنونم بخاطر اين کارت
.خواهش ميکنم
الآن کجايي؟
تو صف خانوما... چون بد جوري دستشويي دارم
آناستازيا، مشروب خوردي؟ -
آره، آقاي خوشتيپ -
دقيقا
منظورم اينه که، درست حدس زدي
به من گوش کن، ازت ميخوام
همين الآن بري خونه
چقدر رئيس بازي در مياري
"آنا، بيا بريم قهوه بخوريم"
"آنا، بيا بريم قهوه بخوريم"
.نه، پيش من نيا، آنا"
"من نميخوامت، برو پي کارت
"بيا اينجا، بيا اينجا"
"برو"
باشه
بهم بگو کجايي؟ -
يه جاي خيلي دور از سياتل -
يه جايي که خيلي از تو دوره -
کدوم بارـه؟ اسمش چيه؟ -
نميدونم، بايد برم -
کدوم بار ـه، آنا؟ -
بهش گفتم ديگه، آره؟
...متاسفم، نميخواستم -
همونجا بمون، دارم ميام دنبالت -
چي؟ الو؟
هي -
اوه، ممنون -
حالت خوبه؟
آره، فقط احساس ميکنم
يه خورده زيادي مست کردم
بيا اينجا تا گرمت کنم -
اوه خوبه. من راحتم خوزه -
نميدونم چطوري شجاعتش رو پيدا کنم
که اينو بهت بگم
چيکار کني؟
آنا، من از تو خوشم مياد -
جدي؟ -
خيلي زياد -
اوه، خداي من -
نه، نه، نه -
خواهش ميکنم، فقط يه بوس -
...نه، نه، نه، خوزه
متاسفم، نه
رفيق، ميگه نه -
کريستين؟ -
نگام نکن -
بيا -
.ايول
بعدا اينو واست ميشورم
بيا ببرمت خونه -
من پيش کيت هستم -
اليوت رو فرستادم پيشش که بهش بگه -
اليوت کيه؟ -
برادرمه. الآن داخل داره باهاش حرف ميزنه
...چطوري -
اون با من توي هتل زندگي ميکنه -
تو هنوز تو هتلي؟ -
آره. بيا -
اون برادرته؟ -
انتخابش با من نبوده، بيا بريم
صبر کن، پس کيت چي گفت؟
بهم هشدار داد تا يه خورده مهربون تر بشم
بيشتر شبيه اين بود که تهديدم کرد -
اون تهديدت کرد؟ -
.تو داري ميچرخي
فکر کنم دارم بيهوش ميشم
چي؟ الآن؟
منو بخور، منو بنوش
صبح بخير، آناستازيا
حالت چطوره؟ -
بهتر از چيزي که لياقتمه -
تو منو تو تخت گذاشتي؟
تو منو لخت کردي؟ -
چارهي ديگهاي نداشتم -
تو کجا خوابيدي؟
...خداي من، ما که -
مردهخواهي جزو علايق من نيست -
[ميل جنسي با جسد مردگان]
يعني فقط خوابيدي؟ -
براي منم تازگي داشت -
.تو... بايد يه چيزي بخوري
تيلور رو فرستادم چند تا لباس برات بگيره
تيلور کيه؟ -
راننده م -
ممنون، اما مجبور نبودي اينکارا رو بکني -
چرا، بودم -
لباس خودت غرق استفراغ بود
نبايد اينقدر مشروب مخوردي
...خودم عاشق امتحان کردن تمام محدوديتهام. اما
تو ديشب خودتو تو خطر انداختي -
ميدونم -
اگه مال من بودي، تا يک هفته
نميتونستي بشيني زمين
چي؟
بايد برم يه دوش بگيرم
من چرا اينجام کريستين؟
تو اينجايي چون من
نميتونم تو رو تنها بزارم
پس تنهام نزار
چرا اون کتابا رو واسم فرستادي؟ -
فکر کردم يه عذر خواهي بهت بدهکارم -
براي چي؟ -
...که گذاشتم فکر کني من -
.به من گوش کن
من عشق بازي نميکنم
.علايق من خيلي منحصر بفردـه
تو درک نميکني
پس علايقت رو نشونم بده
خوشگل شدي -
تيلور سليقهي خوبي داره -
بعدا چيکاره اي؟ -
تا ساعت 7 توي مغازه ي مصالح فروشي هستم -
پس اونموقع تيلور رو ميفرستم بياد دنبالت
دلم ميخواد اون لبت رو گاز بگيرم
فکر کنم منم همينو ميخوام
من بهت دست نميزنم، نه تا وقتيکه
برگهي رضايتت رو داشته باشم
چي؟
.بعدا بهت توضيح ميدم
بيا ببرمت خونه
گور باباي کاغذ بازي
چرا هميشه تو آسانسورا اين اتفاق ميوفته؟
سلام
سلام، احتمالا تو آنا باشي -
توئم بايد اليوت باشي -
و ما هم بايد بريم، اليوت
.خيلي عالي شد که ديدمت
.کيت چيزاي زيادي در موردت بهم گفت
،اليوت، بگرد کفشاتو پيدا کن
بعضي هامون بايد برن سر کار
تو با اين آقاي آب زير کاه چيکار ميکني؟
عمرا بدونم چه خبر بوده
تا بعد، عزيزم
امشب ميبينمت، اگه چيزي تغيير کرد
بهم ايميل بده
کامپيوترم خرابه
خب بهم زنگ بزن؛
ميدونم شمارهمو داري
تا بعد، عزيزم
بنظر مياد اليوت واقعا آدم خوبي باشه -
نه، نه. اول تو شروع ميکنيم -
اگه قراره دوباره امشب اونو ببيني
معلومه يه اتفاقي افتاده
آنا، بهم بگو چي شده؟ -
بايد برم واسه کار آماده بشم -
ما فقط همديگه رو بوسيديم. فقط يه بار
فقط يه بار؟
خيلي عجيبه
عجيب واسه يه لحظهشه
و يه لباس جديد برام خريد
خداحافظ
سلام، شما تيلور هستين؟
عصر بخير، خانوم استيل
آقاي گري اونجا مياد پيشتون
عصر بخير، آناستازيا
چي؟ تو اينو ميروني؟
ديگه نميتوني فرار کني
شمارهي 1-2-3-4. چارلي تانگو
آمادهي پرواز هستم
چارلي تانگو هستم، پرواز شما به سياتل
هيچ مشکلي نداره
سياتل؟ ميخوايم بريم اونجا؟
نوشيدني ميخواي؟ -
آره لطفا -
بلدي پيانو بزني؟ -
آره -
البته که بلدي
اين چيه؟ -
يه توافق نامهي عدم افشا -
به اين معني که تو نميتوني
در مورد خودمون به هيچکس چيزي بگي
متاسفانه وکيلهام به اين موضوع اصرار دارن
بهرحال من تا حالا چيزي در مورد خودمون به کسي نگفتم
حالا ميخواي باهام عشق بازي کني؟
:دو تا چيز هست
اول اينکه من عشق بازي نميکنم
من فقط ميکنم. خيلي خشن
و دوميش؟ -
بيا -
پشت اين دره -
چيه؟ -
اتاق بازي من-
مثل ايکس باکس و بقيه چيزا؟-
برام مهمه که بدوني هر وقت که بخواي
ميتوني بري
چرا؟ چي اون توئه؟
جدي گفتم
هليکوپتر آمادهاس
که هر وقت خواستي تو رو ببره
کريستين، فقط در رو باز کن
اوه، خداي من
بهش ميگن شلاق
يه چيزي بگو خواهشا
...زنا اينکارو باهات ميکنن يا
.من اين کارو با زنا ميکنم
زنايي که خودشون ازم ميخوان
تو ساديستي هستي؟ -
من حکمفرما هستم -
[ساديست: کسي که از زجر ديگران لذت ميبرد]
يعني چي؟
،يعني اينکه من ازت ميخوام با رضايت خودت
خودتو به من بسپري
چرا بايد اينکارو بکنم؟
که منو خوشحال کني -
تو رو خوشحال کنم؟ چطور؟ -
من واسه خودم قانون دارم؛ اگه ازشون
پيروي کني بهت پاداش ميدم
اگه نکني، مجازاتت ميکنم
،وقتي مجازاتم ميکني
از اين وسايل استفاده ميکني؟
آره -
اين وسط چي نصيب من ميشه؟ -
من
،اگه قرار باشه اينکارو بکنيم
اين اتاق تو ميشه
ميتوني هر جوري که بخواي تغيير دکوراسيونش بدي
ازم ميخواي بيام اينجا؟
،نه هميشه
فقط جمعه ها تا يکشنبه ها
ميتونيم سر جزئياتش بعدا حرف بزنيم -
پس من اينجا با تو ميخوابم؟ -
.نه، من طبقهي پايين ميخوابم
بهت که گفتم من پيش هيچکس نميخوابم
اگه نخوام اينکارا رو بکنم چي؟
کاملا درک ميکنم
اما ديگه بعدش هيچ رابطهي باهم نخواهيم داشت؟
من فقط اينجوري رابطه برقرار ميکنم
چرا؟ -
من همچين آدميم -
وقتيکه گفتي حرف ميزنيم
منظورت چي بود؟
.همين حالاشم قرارداد رو آماده کردم
با جزئيات زياد
اونو ميخوني بعد در مورد اون چيزي که راضي هستي و اون چيزي که نميخواي انجام بدي، باهم حرف ميزنيم
از کجا بدونم کدوم چيزو راضي ام انجام بدم يا نه؟
خب، وقتيکه سکس کردي چيزي بوده
که از انجامش خوشت نيومده باشه؟
براي اينکار بايد باهم صادق باشيم
باشه؟
...نميدونم -
منظورت چيه؟ -
...چون من تا حالا -
تو هنوز باکره اي؟ -
...من همين الآن بهت نشون دادم که -
ميدونم، ميدونم -
چيزاي ديگه رو که انجام دادي؟ -
نه -
تو کجا بودي تا حالا؟ -
منتظر بودم -
احتمالا پسرا حاظرن بخاطر تو خودشونو بکشن
اونا کسايي نبودن که هميشه ميخواستم
داري لبت رو گاز ميگيري
چيکار داري ميکني؟ -
درست کردن موقعيت -
و چه موقعيتي؟
امروز صبح خيلي فعال شدي
گرسنه ته؟ -
خيلي -
چون دارم پنکيک درست ميکنم
بيا بريم تميزت کنيم
به من اعتماد داري؟
همينجا بمون
دستاتـو بيار بالا
بالا نگهشـون دار، فهميدي؟
بهم بگو که فهميدي -
من دستامـو تکون نميدم -
آفرين دخترِ خوب
تکونشـون نده -
باشه -
بگو آره -
به چي؟ -
به اينکه مال من بشي
!کريستين
لعنتي... مادرمـه
من لختـم -
خب لباس بپوش -
نيازي نيست منو اين اطراف
بگردوني تا معطلـم کني
ايشون خوابيدن، دکتر گري -
هنوز خوابيده؟ اون هيچوقت تا اينموقع نميخوابـه -
نکنه که مريض شده؟
ببخشيد، آقاي گري -
اشکال نداره، ميدونم که اون مجبورت کرد -
اون؟ عزيزم تو ميتوني
...ازم دوري کني، ولي حداقل سعي کن
"منـو با اسم درست صدا بزني، يعني "مامان
سلام -
واي، خداي من -
.مادر، آناستازيا استيل
آنا، با مادرم آشنا شو
دکتر گريس ترويليان گري
اصلاً نميدوني
از ديدنت چقدر خوشحال شدم
منم از ديدنتـون خوشوقتم، دکتر گري
.گريس صدام کن
اون خيلي خوشگلـه
تو خيلي خوشگلـي
مرسي
چرا قبل از اينکه بياي يه زنگي نزدي؟
بعدش سرپيشخدمتـت منو
دورِ اين خونه بگردونـه؟ نه، ممنون
من خودم تصميم ميگيرم، خب من
توي اين اطراف بودم و گفتم شايد
باهم يه نهاري بخوريم
امروز نميتونم، بايد آنا رو برسونم خونه
عيب نداره، جواب بده
من مامان رو تا بيرون راهنمايي ميکنم
ببخشيد
آناستازيا؟
کيت، گوشي دستـت -
از ديدنـت خيلي خوشحال شدم -
من کلِ خانواده رو هفتهي بعد
براي شام توي خونهام جمع کردم
خواهرِ کريستين، ميا
از پاريس برگشته، پس حتماً بايد بيايـن
راجع بهش فکر ميکنيم، مادر
از ديدنتـون خوشحال شدم -
منم همينطور -
کيت
ممنون
نميتونم الان راجع بهش صحبت کنم، کيت
بايد برم، بعداً بهت زنگ ميزنم باشه؟
با اون تماس مشکلي پيش اومده بود؟
چيزِ مهمـي نبود
از مادرت خوشم اومد
هيجانزده شده، تاحالا
منو با هيچ زني نديده
تو اوليـش هستي
چي شده، آنا؟
...فقط
چندتا زن قبلاً اينجا بودن؟
15تا
خيلي زياده -
...قبلاً بهت گفتم، اگه ميخواي بيخيال بشي -
من نميخوام بيخيال بشم، ولي
خيلي هم نميخوام توي اين موقعيت باشم
با اون شلاقها و شکنجه
و اون اتاق قرمزِ دردناکـت
اون اتاق قرمز بيشتر
لذتبخشه، بهت قول ميدم
...ما بازم ميريم رستوران، سينما
من خيلي از اينکارا نميکنم
با ذهن باز به ماجرا نگاه کن
،اگر تو قبول کني که مطيعِ من باشي
من خودمـو کاملاً وقف تو ميکنم
من اينـو ميخوام. و با تو اينارو ميخوام
چرا من بايد اينجا بخوابـم؟
ما که ديشب روي يه تخت خوابيديم
مثل آدماي عادي
سعي کن خيلي
به باهمخوابيدن وابسته نشي
،اگه تو با اينکار موافقت کني
تو به اتاقِ خودت نياز داري
چرا؟ چون بردهي جنسيِ تو ميشم؟
،نميخوام اينجا بحث کنيم
بريم پائين صحبت کنيم
نه. فکر کنم بهتره حداقل تا اونموقع
از قدرت انتخابـم استفاده کنم، ممنون
راستش ميدوني چيه؟
دوست دارم برم خونه، ميشه برم خونه؟
کدومـش مالِ توئـه؟ -
همشـون -
بيا بريم پيادهروي
چطوري شروع به اينکارا کردي؟ -
از طريق يکي از دوستاي مادرم -
من 15سالم بود -
اون از تو استفاده جنسي ميکرد؟ -
من براي 6سال مطيعـش بودم -
واقعاً؟ مادرت از اين موضوع خبر داره؟ -
البته که نه. هيچکس از خانوادهام
از اين موضوع خبر نداره
اين رازه منـه
پس اون تو رو با اين چيزا آشنا کرد؟ خانم رابينسون؟
رابينسون به خانمهاي سنبالا گفته ميشود که]
[تمايل رابطه جنسي با جوانانِ کم سنوسال دارند
خانم رابينسون؟
بهش ميگم که اينطوري صداش کردي، خوشـش مياد
هنوز باهاش در ارتباطـي؟ -
.در مواقعِ خاص. ما باهم دوستيـم -
آنا، ميدونم اين قضيه چه حس ترسناکـي بهت دست ميده
خودم هم اولـش همين حسـو داشتم
خب... چي باعث شد نظرت عوض بشه؟
،وقتي تحتسلطهي خودم نبودم
احساس رهايي ميکردم... از نداشتن مسئوليت به چيزي
از نگرفتنِ تصميمات. احساس امنيت ميکردم
تو هم بعداً اين حس رو پيدا ميکني
من تاحالا هيچکسي رو سوار هليکوپتر نکردم
هيچوقت روي تختِ خودم با کسي
سکس نداشتم. هيچوقت با کسي روي يه تخت نخوابيدم
با هيچکسي... غير از تو
اين متنِ قرارداده... بادقت بخونـش
اگه سوالي داشتي بهم ايميل بده
گفتم که کامپيوترم خراب شده
فقط يادت بمونـه، باشه؟
واقعاً اميدوارم که جوابـت مثبت باشه
ممنون از اينکه منـو رسوندي -
تا بعد، عزيزم -
خب، همهچي رديف شد
هماتاقيِ شما اجازه داد بيام داخل
نميدونم چرا قبلـش بهم خبر ندادي
اين لباسـه خوبه؟ -
چيـو بهت خبر بدم؟ -
اينجارو امضا کنين -
يه لحظه، مطمئنـين که اشتباه نشده؟ -
آناستازيا استيل؟
مبارکـه -
يه هديهي ديگهست، آره؟ -
بجاي گل و شکلات، اينا رو ميفرستـه؟
...واسه شنيدنِ حرفات صبر ندارم، ولي
الان بايد برم، چون
من و اليوت قراره شام بريم بيرون
.بعدش قراره بريم به يه کنسرت توي گورج
راستي، خوزه دوبار زنگ زد و سراغـت رو ميگرفت
اين نامه تازه رسيده؟ -
...نه، اين -
اينا نکتههايي درمورد
پاياننامهـمه، توي کلاس جا گذاشته بودم
باشه، اينـم نامههاي ديروز
چيه؟ -
نميدونم، بنظر فرق کردي -
احساس متفاوتي دارم -
بايدم داشته باشي -
خيلي خب -
خيلي خب -
خدافظ
.کريستين گري: بابت بهترين آخرهفتهاي که داشتم ازت ممنونم
.لپتاپ مال توئـه. ازش براي تحقيقات استفاده کن
اينطوريـه؟
پس قراره رابطمـون اينطوري باشه که تو بهم دستور بدي؟
...اميدوارم
.يکم که بگذره ازش خوشـت مياد
...متن ذيل درارتباط با قراردادي است
.که بين فرد حکمفرما و فرد مطيع توافق ميشود
...هدف بنيادي اين قرارداد اينـست که
فرد مطيع بتواند از ميزانِ شهوت
.و توانِ خود در اين امور بيشتر آگاه شود
فرد حکمفرما و فرد مطيع ميدانند و
...موافقت ميکنند که انجامِ هرکاري
،که مخالف با شرايط قرارداد نباشد
.محرمانه و مخفينانه باقي خواهد ماند
و شرايطي که با
...ميزان توان و امنيتِ طرفين، موافقت کند
.در اين قرارداد ذکر شده
...فرد مطيع بايد هرگونه فعاليتهاي جنسي
که بابميل فرد حکفرما ميباشد و
،براي وي لذتبخش است، را انجام دهد
.غير از فعاليتهايي که در قسمت "شرايط سخت" هستند
.داريم براي اومدن به سياتل اسبابکشي ميکنيم
...دلم براي اون کرواتـت تنگ شده
فرد مطيع بايد موافقت کند که
...طبق صلاح ديدنِ فرد حکمفرما
.قرصهاي ضدبارداري مصرف کند
...فرد مطيع اين حق را ندارد
،که به غير از حکمفرما
.با شخص ديگري رابطهي جنسي برقرار کند
،فرد مطيع بايد غذاي مناسب و روزمره ميل کند
...تا بتواند سلامتيِ خود را
.از طريق ليستِ تهيه شده از غذاها، حفظ کند
فرد مطيع نبايد
بيش از حد، مشروبات الکلي بنوشد
.سيگار بکشد يا مواد مخدر مصرف کند
فرد مطيع بايد در هر شرايطي
.در مقابل حکمفرما، رفتار مؤدبانه از خود نشان دهد
...و فقط اورا با نام قربان، آقاي گري
يا هر عنوانِ ديگهاي
.که حکفرما تعيين کند، خطاب ميکند
(پير شدم. قرارداد رو خوندي؟ تحقيقاتـت رو انجام دادي؟)
فرد مطيع حق ندارد که بدونِ
.اجازهي مستقيم حکمفرما، او را لمس کند
(چشم... قربان. چه چيزي جستجو کنم؟)
.لطفاً کلمه "مطيع" رو جستجو کن
..."کلمه "زرد
براي اين استفاده خواهد
...شد تا به حکفرما توضيح دهد
.که دارد به آخرين توانِ تحمل مطيع نزديک ميشود
...وقتي کلمهي "قرمز" گفته شود
بايد فعاليتهاي حکمفرما
.کاملاً و سريعاً پايان يابد
مطيع
آيا فرد مطيع قبول ميکند که
دستانـش از جلو بسته شود؟
آيا فرد مطيع قبول ميکند که چشمانـش بسته شود؟
آيا فرد مطيع قبول ميکند که دهانـش بسته شود؟
فرد مطيع حاضر به
تجربهي چه مقدار درد ميباشد؟
تحقيقاتـت به نتيجهاي رسيد؟
.من توي سياتل بيصبرانه منتظرم
خيلي از آشنايي
.باهات خوشحال شدم
.کريستين
گفتي از آشنايي باهام خوشحال شدي؟
بذار يادت بيارم که چقدر خوشحال شده بودي
همينـو ميخواي؟
اوه، صبر کن
صدات درنياد
واقعاً خيلي خوب بود
داري با من چيکار ميکني؟
اينجا چطور؟
چرا که نه؟ چون خلاف قوانينِ قرارداده؟
...صحبت از قرارداد شد -
هنوز تصميمـم رو نگرفتم -
نميمـوني؟ -
بهت که گفتم، با کسي روي يه تخت نميخوابم -
ميتونيم باهم مذاکره کنيم؟
.با بعضي از شرايط موافق نيستم
.اگر غير از اين بود، جاي تعجب داشت
ميخواي امشب سرِ شام درموردش صحبت کنيم؟
چون اين يه قرارداده، ميخوام
.که يه جلسهي اداري داشته باشيم
.باشه. من کتشلوار ميپوشم
.منم کيسهي کنفي ميپوشم
.عجب کيسهي خوشگلي، خانم استيل
.جلسهي اداريـه
.آقاي کريستين گري: حکمفرما
.خانم آناستازيا استيل: مطيع
.تحت تاثير قرار گرفتم -
.من اينکارو قبلاً هم کردم -
.منظورم جلسهي اداري بود
خانم استيل، اين جلسه شماست
صفحهي اول، آدرس قبليِ
من رو خط بزن و آدرس جديد رو بنويس
نکتهي خوبي بود، يادداشت کردم
صفحه 3، قسمت 20-15
...فرد مطيع بايد تمام فعاليتهاي جنسي که"
بابميلِ حکمفرما ميباشد را بدون
".هيچ شکوترديد و سوالي انجام دهد
بريم به صفحهي 5، دنبالهي سوم، شرايط سبک
آوردم -
فروکردن مشت در مقعد رو پيدا کن -
چيکار کنم؟ -
خطـش بزن -
فروکردن مشت در واژن هم خط بزن
مطمئني؟ -
بله -
..همون صفحه
آيا استفاده از"
"ابزارِ سکسي براي فرد مطيع قابلقبول است؟
ويبراتورها خوبه، آلتمصنوعي مشکلي نداره
انبرکِ تناسلي، امکان نداره
اونا رو حذف ميکنم -
توپيِ مقعد چيه؟ -
بنظر ميرسه پيماننامههاي
عدم افشاي زيادي اينجا برقرار ميشه
کارمنداي من فقط
از چيزايي که من بخوام بهشون بگم، خبر دارن
لطفاً ادامه بده خانم استيل
همينطور در صفحهي 5، اصطلاحاتي
هست که بايد شفافسازي بشه
آويزش؟ -
با طناب از سقف آويزون شدن -
به چه دليلي؟ -
براي لذت بردنِ شما -
جداً؟ -
و لذت بردن خودم. بيشتر روش فکر کن -
نه، جزو شرايط سختـه
"آيا فرد مطيع مشکلي با بسته شدن دست و چشمهايش ندارد؟"
طناب مشکلي نداره
...دستبندهاي چرمي، آهني
چسب رو خط بزن، لطفاً
ديگه چي؟ -
بَست چطور؟ -
ميتونم بگم که چقدر از
تعهد و اشتياقـت به اين جلسه خوشحال شدم؟
و به همين دليل، ميخوام
يه بند به نفع تو اضافه کنم
چطوره که هفتهاي يکبار، هرشب
که تو دلت خواست، باهم قرار بذاريم
مثل زوجهاي معمولي
بريم رستوران، سينما، اسکيت روي يخ
هرچي که تو بخواي -
قبولـه -
خيلي لطف داري -
پيشنهاد ميکنم توي دنبالهي پنجم اضافهاش کنيم -
دوست دارم اواسطِ
هفتهي بعدي تو رو بُکنمت
تو عادلانه مبارزه نميکني -
هيچوقت نکردم -
من اين تغييرات رو بررسي
ميکنم و سعي ميکنم به يه نتيجهي قطعي برسم
ميخواي بري؟ -
آره -
...اما بدنـت چيز ديگهاي بهم ميگه
مثلا پاهات
اونطوري که تو پاهاتو
زير ميز داري بهم فشار ميدي
نحوهي تنفسـت تغيير کرده
و همينطور رنگِ صورتـت
رنگ صورتـم؟ -
سرخ شدي -
ممکنـه بخاطر شراب باشه -
بخاطر آدرنالينـه -
حالا اگه موندم... بعدش چي ميشه؟
اولـش، کمکـت ميکنم
که اون لباساتـو بِکني
خب؟ -
بعدش خيلي برام لذتبخشه -
که تورو لخت اينجا ببينم -
جداً؟ -
بعدش تورو خم ميکردم -
همينجا؟ -
درسته -
روي اين ميز؟ -
درسته
ممنون بابت جلسه، آقاي گري
اين ماشينِ منـه
نميدونستي من
عاشق ماشينـاي کلاسيکـم، مگه نه؟
مطمئني که نميتونم قانعت کنم که بموني؟
شب بخير، کريستين
کي تصميم ميگيري؟ -
به زودي، شايد -
چرا فکر ميکنم داري باهام خداحافظي ميکني؟
چون دارم ميرم
متن سخنرانيـت رو حفظ کردي؟
بگي نگي
آني -
!بابا -
سلام
ببخشيد دير کردم
دربهدر دنبال جاي پارک بودم
عيب نداره، بالاخره اومدي... همين مهمـه
شوخي ميکني؟ عمراً امروز رو از دست نميدادم
يه صندلي کنارِ
پدر و مادر کيت برات خاليـه، باشه؟
هرجا که تو بخواي من ميشينـم، خانم استيل -
باشه، بعدش ميبينمـت -
باشه، موفق باشي
و همينطور براي دانشگاهِ ما مزيت بزرگي به شمار ميره
خواهش ميکنم همراه من خوشامد بگيد
به آقاي کريستين گري
ممنونـم، من واقعاً از تعريفاتي
که امروز از بنده شده، سپاسگذارم
اون خيلي سکسيـه -
واي خدا، همينطوره -
ميگن اون همجنسگرائـه
هدف چيه؟ اينکه کمک کنيم
که گرسنگي و فقر در تمام نقاط دنيا ريشهکن بشه
خودِ بنده، طعم
گرسنگيِ عميق رو چشيدهام
پس اين براي من يک جور ماموريت شخصي به حساب ميره
آناستازيا استيل
مرسي
مبارکـه، شما بايد خيلي خوشحال باشي
درسته. راستي کرواتِ خوشگليـه -
راستـش کرواتِ موردعلاقهام شده -
تصميم گرفتي؟ -
هنوز دارم فکر ميکنم -
آناستازيا، خواهش ميکنم يبار مثل من عمل کن
باشه -
چي؟ -
تبريک ميگم -
ممنونم -
!سلام بابا -
من خيلي بهت افتخار ميکنم، آني -
مرسي
کيت، بهترين سخنراني رو کردي
مرسي -
عالي بود -
آره، منم موافقم
آنا؟ سلام -
سلام -
رِي، با کريستين گري آشنا شدي؟
دوستپسرِ آني؟
سلام
از آشناييـتون خيلي خوشوقتم
منم همينطور، از سخنرانيِ شما لذت بردم
ممنونم، قربان
بنظر ميرسه که شما
به نتيجههاي خيلي مهمـي دست پيدا کردي
متشکرم -
...من ميرم خانوادهام رو پيدا کنم -
که بيصبرانه منتظرن که آبروي منـو ببرن، خدافظ
به زودي ميبينمتـون، درسته -
اگه يه کارت دعوت بهم برسه -
خب، شما دوتا چند وقتـه که همديگه رو ميشناسيـن؟
چند هفتهست، درواقع وقتي که آناستازيا
براي روزنامهي دانشجويي از من محاصبه کرد، باهم آشنا شديم
ميشه عکس بگيرم، آقاي گري؟ -
يک لحظه من رو ببخشيد -
يه لبخند خوشگل بزنيـن
اين براي جشن گرفتنِ
فارغالتحصيليـته و چيزاي ديگه
اگه يبار ديگه چشماتـو اينطوري
کني، تورو ميخوابونم روي زانوهام
ديگه قبول کردي
بيا، ميخوام يه چيزي نشونـت بدم -
چي؟ -
خيلي خوشگلـه. ولي
بهت نميخوره از اين ماشينـا سوار بشي
مال من نيست، فارغالتحصيلي مبارک آناستازيا
خداي من... کريستين اين يه ماشينـه
چه چشمـاي تيزبيني داري
...ممنونم، ولي من نميتونم قبول کنم. خيلي
ازش خوشت اومد؟ -
البته که خوشم اومد، خيلي خوشگلـه -
...ولي من يه ماشين دارم، من
ماشينـم کجاست؟
به تيلور گفتم به قيمت خوبي بفروشـتش
کريستين، اين کادوي خيلي بزرگيـه
تو بازم با چشمات اونکارو کردي؟
ميدوني چرا دارم اينکارو باهات ميکنم؟ -
چون چشمـم رو ازت برگدوندم -
و اينکارِ محترمانهايه؟
نه
چي شد؟ -
نه، قربان -
بازم بزنـم؟ -
به دنياي من خوش اومدي
چيکار داري ميکني؟ -
يه سري کارهايي توي اداره هست -
که بايد بهشون رسيديگي کنم
حالت خوبه؟
...فکر ميکردم که -
من خيلي از امشب لذت بردم -
فردا توي خونهي خودم ميبينمـت
سلام، مامان
آناستازيا، چي شده؟
اين هفته دوتا پيام برات گذاشتم
ميدونم، ببخشيد
يه مقدار سرم شلوغ بود
ببخشيد که نتونستم به مراسم
فارغالتحصيليـت بيام، عزيزم. شنيدم خيلي خوب برگزار شد
...و همينطور دوستپسرت
ري درموردش بهم گفت، بنظر
مرد خيلي جووني ميرسـه
البته، ميدوني، انتظار داشتم
اين خبر رو از خودت بشنوم
انا؟
چي شده؟
هيچي، مشکلي نيست
اون خوشحالـت نميکنه؟
چرا خوشحال ميکنه، بيشتر اوقات
يکم پيچيدهست
گوش کن عزيزم، اگه خواستي
با کسي حرف بزني، ميتوني بياي پيش من
حتي اگه خواستي ميتوني يکي دو روز بموني
ميتونم کاري کنم با هواپيما بيايي
اينجا و باهم خلوت کنيم و حرفـاي زنونـه بزنيم
قول بده که درموردش فکر ميکني -
باشه، قول ميدم. قول ميدم -
دوسِت دارم، مامان -
منم دوسِت دارم، عزيزم -
بايد برم، خداحافظ
مثل اينکه تو و گري
ديشب باهم جشن گرفتين
هنوز خوابـه؟ -
نه، اون نتونست بمونه -
پس اون سوئيچ ماشينِ کيه؟
اون سوئيچ منـه -
واي، آنا -
چيه؟
...هيچي، فقط
حواست باشه که
لقمه گندهتر از دهن برنداري، باشه؟
.حواسم هست، حواسم هست. بايد برم
کجا ميري؟
اينـو ببين -
ديدم، عکسـش خيلي هم بد نشده -
کريستين گري همراه با دوستـش
پس ما دوستـيم
خب چون توي روزنامه نوشته، پس حتماً حقيقت داره
ملاقاتـت با دکتر گرين چطور بود؟ -
خوب بود -
ولي گفت که براي چهار هفته
بايد از هرنوع فعاليت جنسي خودداري کنم
ميدوني، بعد از اينکه شروع به خوردن قرص ضدبارداري کنم
چي؟
شوخي کردم
ميخوام ببرمت به اتاق بازي
ولي من هنوز قرارداد رو امضا نکردم -
ميدونم. ميتونيم اسمشـو بذاريم يه امتحان رايگان -
باشه
آمادهاي؟
نگاهـت به پايين باشه. کفشاتـو دربيار
دستاتـو ببر بالاي سرت
تو بدنِ زيبايي داري، آناستازيا
ميخوام که از لخت بودنت خجالت نکشي، باشه؟
چشم، قربان
اينقدر لباتـو گاز نگير، ميدوني
چه حسي بهم دست ميده، برگرد
وقتي بهت ميگم که
توي اين اتاق منتظرم باش، بايد همينطوري باشي
منتظر من ميشي
جلوي در زانو ميزني
دستاتو صاف بذار روي پاهات، خوبه
دستتـو بيار بالا
درد داشت؟ -
نه -
ديدي؟ توي ذهنت زيادي دردش رو بزرگ کردي
بيا
چه حسي بهت ميده؟ -
حس خوبيـه -
!ساکت
کجا قراره بريم؟
يادت مياد مادرم گفت شام بريم پيشـش؟
خواهرم، ميا، اومده شهر
آره
هرچي که ميخواي رو برداشتي؟ -
آره؟ -
با من برقص
عصر بخير، آقاي گري -
سلام -
!رسيدن
رسيدين
خيلي خوش اومدي -
آنا، با مادرم که آشنا شدي -
سلام، خيلي خوشحالم ميبينمتـون
ايشونـم پدرم، کريک -
سلام، خيلي از ديدنتون خوشحال شدم -
منم همينطور
اومد؟
!خداي من! پس وجود داري
آپارتمانِ خيلي خوبيـه و
اجارهاش هم خيلي بالا نيست
اليوت و خوزه کمکـون کردن که اسبابکشي کنيم
خوزه دوستِ آنائـه و فکر ميکنم
!الان اليوت ميخواد بزنه به پام
!نه بابا، پسر باحاليـه
آنا، خانوادهات اهل کجان؟
پدرِ ناتنيام توي مونتسانو زندگي
ميکنه و مادرم توي جورجيا
جورجيا؟ کدوم شهر؟
ساوانا -
چقدر جالب! ولي شنيدم
اين موقع از سال، هواي جورجيا خيلي شرجي ميشه
آره همينطوره، بعضي اوقات کلافهکنندست
درواقع فردا ميخوام برم ببينمـش
چقدر خوب. شنيدي کريستين؟
توي اين دورهزمونه هم
بچهها به پدر و مادرشون سر ميزنـن
بابا، بازيِ "مارينرز" رو ديدي؟ -
شنيدم خيلي خوب نبوده -
...بازم دارين از بيسبال سياتل حرف ميزنين
اولين باره اينو ميگي، کِي ميخواستي بهم خبر بدي؟ -
...اصلاً نفهميدم چي گفتي، ولي -
کي قهوه ميخواد؟
راستش من به
آنا قول دادم که حياط رو بهش نشون بدم
مارو ببخشيـن
کريستين، با اين
کفشـا نميتونم اينقدر تند راه برم
کِي ميخواستي
درمورد جورجيا بهم بگي؟
چي؟ تو حق نداري
که از دستِ من عصباني بشي
چرا عصبانيـم
اينقدر که دستم هوس باسنتـو کرده
تو مال مني، کاملاً مال مني، فهميدي؟
کريستين، تو آدمـو گيج ميکني
آنا -
تو چي ميخواي؟ -
چي ميخواي؟ -
من تو رو ميخوام -
من دارم تلاشمـو ميکنم، کريستين
ميدونم داري تلاش ميکني
چرا نميتونيم توي يه تخت بخوابيم؟
چرا نميذاري لمسـت کنم؟
چرا بايد رابطمـون اينطوري باشه؟
حالا که قرارداد رو امضا کردي
...پس ديگه نميتوني سوال
چرا اينقدر قرارداد
برات مهمـه، کريستن؟
از من همينطوري خوشت نمياد؟-
البته که خوشم مياد -
پس چرا ميخواي منـو تغيير بدي؟ -
نميخوام -
...فقط -
من بيشتر از اينا ميخوام، بيشتر ميخوام -
ميخواي برات گل و قلب بخرم؟
من اصلاً اينطوري بلد نيستم
...آنا، خواهش ميکنم
تو داري منو تغيير ميدي
بذار لمسـت کنم، بهم اجازه بده
اونا جاي سوختگيـه؟ -
دوران بچگيِ من خيلي سخت گذشت -
همين کافيه که بدوني -
باشه -
زني که منو بدنيا
آورد، معتاد به کرک بود
و يه فاحشه بود
وقتي 4سالم بود، مُرد
من چيزاي خاصي يادم مياد، وقايع وحشتناک
ولي اونـو يادم نميره
بعضيوقتا، انگار توي خواب اونو ميبينم
واقعاً بايد بري جورجيا؟
آره، بايد برم
نه، صندلي من قرار بود پشت باشه -
خب، حتماً کسي موقعيت شما رو ارتقا داده -
ممنونم که بليط جديد برام گرفتي
ولي پشت راحتتر بودم
فرستکلاس بهتره. حالا گوشيت رو
خاموش کن. قوانين رو رعايت کن و سفر به خير
گازپاچو خيلي خوشمزه شده، باب -
جدي؟ -
هيچ تحرکي نداري و
با اين غذاها چاق ميشي، تو بهش بگو آنا
من اينو بهش نميگم -
درسته، خيلي ممنونم آنا -
خب، عنصرِ اصلي گازپاچو سالسائه ديگه، درسته؟
ميشه بهم چيپس
!بدي تا با اين سسِ سالسا بخورم؟
بجاش هويج ميدم بهت
خب، الان با اين چيکار کنم؟ ميدوني
خيلي خوششانسي که دوسِت دارم، خيلي خوششانسي
ميدونم -
ميدوني؟ -
آره
.دلم برات تنگ شده
.کاش اينجا بودي
.منم همينطور
.امشب با يه دوست قرارِ شام دارم
کدوم دوست؟ خانم رابينسون؟
.نگران نباش
آناستازيا
،عزيزم، فکر ميکنم بهتره برگرديم
يا حداقل يه غذايي سفارش بديم
تو سفارش بده، من خيلي گشنـم نيست -
باشه، همين ليمو رو ميخورم -
اون ميتونه منتظر بمونه -
مامان -
مَردتـو نميخواي؟
تو روحت -
چيه؟ -
چيه؟
کريستين بود
اون اينجاست، توي جورجيا
!واقعاً اينجاست -
خانم آدامز -
خوشحالم از ديدنتـون
چيزي براي نوشيدني ميل داريد، قربان؟ -
جين و تونيک -
،اگه دارين، هندريکس
وگرنه بامبِي سَپفاير
هندريکس با خيار باشه و
با بامبِي ليمو باشه
همين حالاشم ازش خوشم اومده -
اينجا چيکار ميکني، کريستين؟ -
اومدم تو رو ببينم -
من يه ديقه برم بيرون -
من قانون هفتم، بندِ 5 رو شکستم
مهم نيست. بيا الان
راجع به قرارداد صحبت نکنيم
شامـت چطور بود؟
اون فقط يه دوستـه، همين
اون منـو ميشناسه
بهت گفت که چيکار کني؟ -
خب، ميبيني الان اينجام -
حالا چي؟ -
توي اين هتل يه اتاق گرفتم -
خب، اميدوارم جات راحت باشه
برنامهـت براي صبحانهي فردا چيه؟
کجا داريم ميريم؟ -
سوپرايزه -
فکر ميکنم کاسهي سوپرايزم ديگه پر شده
نزديکيـم
آقاي گري؟
سلام، من کمک خلباني شمام
حالتون چطوره؟
ايشون دوستدختر منه، آناستازيا استيل
توي ارتفاع 600متري هستيم، آمادهاين؟
آمادهاي؟ -
آره، بريم -
آزاد کن
محکم بشين
همينـو ميخواستي؟ -
!واي خدا، خيلي خوبه -
خداي من، فوقالعاده بود، کريستين
مرسي
ما براي رضايت خانم استيل اينکارو کرديم
تو که گفتي اهل عشقوعاشقي نيستي -
نيستم، آنا -
چيه؟ چيه؟
چرا اينقدر مقاومت ميکني؟
از چي ميترسي؟
گري هستم
چي؟ کِي؟
به استفان بگو که هواپيما رو آماده کنه
نيمساعت ديگه ميرسم به باندِ فرودگاه
چي شده؟ -
بايد برگردم سياتل -
بيا، ميرسونمت خونه
عزيزم، کاش کريستين ميتونست بمونـه
باب خيلي دلش ميخواست که ببينتـش
ميدونم، ولي بايد برميگشت
سياتل، يه سري... مشکلاتِ کاري براش پيش اومد
کاش ميتونستم بهت
بگم که اوضاع راحتتر ميشه، ولي نميشه
تو فقط بايد
خودتو با شرايط وقف بدي
بابت همهچي ممنونم، مامان -
مراقب خودت باش، عزيزم -
باشه
استيل
فکر کردي من نميشناسمـت، تيلور؟
اوضاعـش چطوره، تيلور؟ -
متاسفانه گرفتار و بهمريختهست -
جداً؟ -
بله، خانم -
خب اصلاً امکان نداره
چي؟
.خب بهشون بگو که 24ساعت وقت ندارن
اصلاً قابلقبول نيست
من بايد خبر داشته باشم، منو در جريان بذار
همهچي روبراهـه؟ -
چيزي نيست که بابتـش نگران بشي-
اگه ميخواي من ميرم، ميخواي برم؟ -
نه -
من هيچوقت همچين چيزي ازت نميخوام
ميخوام تا
15دقيقهي ديگه توي اتاق بازي باشي
کلمات امنيتي چي بود؟ -
زرد و قرمز -
يادت باشه
خيلي غمناکـه
هر آهنگي که ميزني خيلي غمناکـه
وقتي 6ساله بودي، براي اينکه رضايتِ
خانوادهي جديدتو جلب کني، پيانو ياد گرفتي؟
ميخوام باهات حرف بزنم
چرا اجازه نميدي باهات شريک بشم؟
ما بايد باهم حرف بزنيم -
مثل آدماي عادي -
آره
مگه چيز بديـه؟
بخاطرِ اون قرارداده؟
چون هنوز امضاش نکردم؟
قرارداد بره به درک، فکر
کنم تاحالا بايد فهميده باشي که چه چيز مزخرفيه، مگه نه؟
پس قوانين هم چيزاي مزخرفي هستن؟
نه، قوانين هنوز هست -
و اگر اونا رو بشکنم، چي؟ -
عواقب بدي داره -
من تنبيه ميشم؟ -
درسته
چرا ميخواي منـو تنبيه کني؟ -
آنا -
چرا ميخواي به من آسيب برسوني؟
من هيچ بلايي سرت نميارم
که تو نتوني تحملـش کني
ولي اصلا چرا ميخواي
يه بلايي سرم بياري، کريستين؟
اگه بهت بگم، ديگه
هيچوقت مثل سابق بهم نگاه نميکني
پس يه دليلي داره، بهم بگو
ميخواي منـو همينالان تنبيه کني؟ -
آره -
ميخوام همينالان تنبيهـت کنم
خب، اگر بهت بگم همينکه
...نميذاري من تورو لمس کنم
،يجوري داري منو تنبيه ميکني
بازم دوست داري بيشتر منو تنبيه کني؟
نه، ولي به اين
معني نيست که نيازي به تنبيه کردنت نداشته باشم
چرا؟ -
آنا، بسـه ديگه -
...چرا اصلاً نياز داري که -
!چون من اينطوريـم -
چون من 50 تا روح تاريک دارم
پس بهم نشون بده
ازت ميخوام که
بهم نشون بدي که ميخواي باهام چيکار کني
منو تنبيه کن، بهم نشون بده که چقدر ميتونه خشن باشه
ميخوام خشنترين کارتـو بکني
اين تنها راهيـه که ميتونم درک کنم
از اين بابت مطمئني؟ -
آره -
خم شو
من ميخوام 6بار بزنمـت
توهم بايد با من بشماري
بشمار، آناستازيا -
يک -
دو
سه
چهار
پنج
شيش
واقعاً تو همينـو ميخواي؟
ميخواي منـو توي اين وضعيت ببيني؟
آنا -
نزديکِ من نيا -
اين برات لذتبخشـه؟
نيا
حق نداري ديگه نزديکي من بشي
خواهش ميکنم از من متنفر نشو
حق نداري ديگه اونکارو با من بکني
من چيزي که تو ميخواي نيستم -
نه، تو تمام چيزي هستي که من ميخوام -
من عاشقـت شدم
نه، نه، آنا. تو نبايد عاشق من بشي
ازت ميخوام که بري
خواهش ميکنم
من ماشينِ خودمـو ميخوام -
تيلور اونـو فروخت -
پس لطفاً پولي که بابتـش گرفت رو ميخوام
برات يه چک ميفرستم
باشه
تيلور ميرسونتـت خونه
وايسا
!نه
آنا -
کريستين -
ارائهاي از ناين مووي و نايت مووي
.:.:. 9Movie.in & NightMovie.net .:.:.
« ترجمـه از عـرفان و صـادق »
.:: Notion & Sadegh.Db ::.
Notion:
em2ok@yahoo.com
Sadegh.Db:
Sadegh.walker74@gmail.com
follow me on twitter:
twitter.com/notion59
Fifty Shades of Grey 2015
1393/12/12