< Return to Video

غلبه بر نا‌امیدی - نیک ویویچ در at TEDxNoviSad

  • 0:07 - 0:10
    خیلی ممنونم (به زبان صربی)
  • 0:10 - 0:12
    دوستان، من نیک ویویچ هستم.
  • 0:12 - 0:14
    در سال۱۹۸۲ در استرالیا دنیا آمدم.
  • 0:14 - 0:17
    و سال ۲۰۰۶، از استرالیا به کالیفرنیا آمدم.
  • 0:18 - 0:22
    و داستان زندگی من - خوشحال هستم که
  • 0:23 - 0:26
    مردم تا حدی، چه از طریق فیلمهای یوتیوپ
  • 0:26 - 0:29
    یا تنها از طریق دیدن عکسهای لبخند یک مرد
  • 0:29 - 0:33
    بدون دست و پا، شاهد زندگی من بودهاند.
  • 0:33 - 0:35
    میدانید، همیشه مردم از من میپرسند که
  • 0:35 - 0:36
    چه اتفاقی برایت افتاده است
  • 0:36 - 0:39
    و چطور توانستی بر تمام سختیهای زندگیات
    غلبه کنی؟
  • 0:40 - 0:43
    «تبدیل کردن دیوار به در»،
    عنوان پاسخی است که همیشه
  • 0:43 - 0:46
    در جواب این سوال دادهام.
  • 0:47 - 0:49
    وقتی در جمعهای متفاوت صحبت میکنم،
  • 0:49 - 0:51
    «تغییر دادن موانع به فرصتها»، جملهای
    است که
  • 0:51 - 0:54
    دوست دارم از آن استفاده کنم.
  • 0:54 - 0:59
    کاملا واقعیت را میدانم و با شما نیز به
    اشتراک میگذارم.
  • 0:59 - 1:03
    میدانم که اکنون تعداد زیادی از
    مردم دنیا گرسنه هستند.
  • 1:03 - 1:07
    میدانم که امسال، میلیونها نفر
    خودکشی خواهند کرد.
  • 1:07 - 1:10
    هر چهل ثانیه یک نفر در دنیا خودکشی میکند.
  • 1:10 - 1:13
    میدانم که اکنون ۱۲۰ میلیون نفر برده
    در دنیا وجود دارد
  • 1:13 - 1:15
    و من بردههای جنسی را ملاقات کردهام
  • 1:15 - 1:20
    و بالای هرم را نیز از قبیل افرادی که در
    تجارت هستند، دیدهام
  • 1:20 - 1:22
    و میلیاردرها را ملاقات کردهام.
  • 1:22 - 1:26
    نه تنها بانکداران را، بلکه بچههای
    بیسرپرست را نیز ملاقات کردهام.
  • 1:28 - 1:30
    همهی ما بهدنبال چیزی هستیم.
  • 1:30 - 1:32
    همگی در جستجوی امید هستیم.
  • 1:32 - 1:37
    امید چیزی نیست که با فرضِ
    بهدنیا آمدن با آن، همراه ما باشد.
  • 1:37 - 1:40
    خیر، همه ما با رنج به دنیا آمدهایم.
  • 1:40 - 1:43
    ما از لحظهی به دنیا آمدنمان شرایط
    سخت را تجربه می کنیم.
  • 1:43 - 1:46
    در زندگیمان، پدر و مادرم همواره به من
    آموختند که اگرچه ما
  • 1:46 - 1:48
    ما حتی نمیدانیم که چرا من
  • 1:48 - 1:51
    به این شکل به دنیا آمدم،
    ما یک گزینه پیش روی خود داریم.
  • 1:51 - 1:54
    نسبت به آنچه در زندگی نداریم،
    عصبانی باشیم
  • 1:54 - 1:56
    یا شکرگزار تمام آنچه که داریم، باشیم.
  • 1:56 - 1:59
    قدرت آن گزینه اولین چیزی بود که بایستی
  • 1:59 - 2:02
    برآن غلبه میکردم و برای خودم تصمیم
    میگرفتم، بهخصوص در سالهای
  • 2:02 - 2:06
    ابتدایی دوران تحصیلم.
  • 2:06 - 2:08
    بچههای زیادی طرفم میآمدند
    و مرا دست می انداختند.
  • 2:08 - 2:11
    و من تا به امروز، در پنج کنگره
    سخنرانی کردهام.
  • 2:11 - 2:14
    و ۷ رئیس جمهور
    ازسرتاسر دنیا را ملاقات کردهام.
  • 2:14 - 2:16
    بیشترین جمعیت مخاطبم
    ۱۱۰,۰۰۰ نفر بودند
  • 2:16 - 2:19
    اکنون بیش از ۳۰,۰۰۰
    دعوت برای سخنرانی دارم.
  • 2:19 - 2:22
    درواقع، هرجایی که میروم، دربارهی
    ارزش زندگی صحبت میکنم،
  • 2:22 - 2:25
    در مورد پیامهای ضد تحقیر کردن
    در نظامهای آموزشی
  • 2:25 - 2:27
    در کشورهای مختلف صحبت میکنم.
  • 2:27 - 2:30
    عشق، با ارزشترین چیز است.
  • 2:30 - 2:32
    زمانی که کمبود عشق را احساس میکنیم
  • 2:32 - 2:34
    و امید کافی نیز نداریم،
  • 2:34 - 2:37
    بهتدریج، توانایی زندگی کردن را از دست
    میدهیم.
  • 2:38 - 2:41
    در دوران کودکیام،
    دیوار بزرگی پیش رویم بود
  • 2:42 - 2:47
    درواقع، توسط ۴ دیوار (بدون دست و پا)
    و سقف کوتاهی از فرصت محصور شده بودم.
  • 2:47 - 2:50
    من به طرق مختلف از آزادیهای زیادی
    برخوردار بودم
  • 2:50 - 2:53
    خصوصاً برای گذراندن زندگی روزانهام
    در کنار پدر و مادرم
  • 2:53 - 2:56
    که بهمن عشق میورزیدند،
    و مرا تشویق میکردند،
  • 2:56 - 2:59
    و بهمن می گفتند که
    به همین شکلیکه هستم زیبا هستم،
  • 2:59 - 3:03
    و نبایستی نگران آنچه دیگران
    در مورد من میگویند، باشم.
  • 3:03 - 3:05
    درواقع، اولین کودک با نیازهای خاص بودم
  • 3:05 - 3:08
    که در نظام آموزشی معمول در استرالیا
    تحصیل کردم
  • 3:08 - 3:12
    و در سال ۱۹۹۰، جایزهی بهترین شهروند جوان
    سال را کسب کردم.
  • 3:13 - 3:16
    و دنیا، مکانی پر رنج است و دنیا نیاز
    به امید دارد
  • 3:16 - 3:18
    و دنیا نیازمند عشق است.
  • 3:18 - 3:22
    بدون امید، ما احساس میکنیم،
    چرا در این دنیا هستیم؟
  • 3:23 - 3:25
    خب، وجود مرا درنظر بگیرید.
  • 3:26 - 3:28
    این من هستم.
  • 3:29 - 3:34
    امروز، همچنان دست و پا ندارم، اما همه چیز
    تغییر کرده است.
  • 3:35 - 3:37
    همه چیز.
  • 3:37 - 3:40
    من در زندگی ام، در جستجوی امید
    و شادی بودم
  • 3:40 - 3:42
    برای سالهای زیادی آنها را نیافتم.
  • 3:42 - 3:46
    درواقع، اگر این سمت میز،
    معرف امید من باشد،
  • 3:46 - 3:50
    حقیقت مرا برای تبدیل شدن به
    خود واقعیام تشویق میکند.
  • 3:51 - 3:54
    اما ما بهصورت روزانه
    درگیر دروغهایی هستیم
  • 3:54 - 3:57
    که به ذهنمان میآیند --
    آدمهایی که ما را دلسرد میکنند.
  • 3:57 - 4:00
    شما این افراد را که در زندگیتان
    هستند، میشناسید
  • 4:00 - 4:03
    فارغ از اینکه چه روز خوبی را
    سپری میکنید،
  • 4:03 - 4:05
    آنها انرژی شما را کم میکنند؟
  • 4:05 - 4:07
    یا فارغ از اینکه چقدر روزتان بد باشد،
  • 4:07 - 4:09
    آنها حتی حالتان را بدتر میکنند؟
  • 4:10 - 4:11
    میدانید منظورم چیست، درسته؟
  • 4:11 - 4:14
    به سه چیز دلسردکننده
    در زندگیتان بیندیشید.
  • 4:15 - 4:17
    آنها نقاط دلسردکننده در زندگی شما نیستند.
  • 4:18 - 4:20
    بلکه خودتان هستید.
  • 4:21 - 4:24
    تنها سه ثانیه طول خواهد کشید تا من شما
    را دلسرد کنم، اما بعد از آن، شما
  • 4:24 - 4:28
    هرگز نمیتوانید کلمات من را فراموش کنید.
  • 4:28 - 4:32
    من تعداد زیادی از خانمهای ۴۰ یا ۵۰ ساله
    را دیدهام
  • 4:32 - 4:35
    که همچنان آنچه را که پدرشان گفته بود،
    بیاد میآوردند
  • 4:35 - 4:37
    که آرزو میکردند هرگز آنها را
    نشنیده بودند.
  • 4:37 - 4:40
    کلمات، قدرت تاثیرگذاری زیادی دارند.
  • 4:40 - 4:42
    و زمانیکه شما آن کلمات را میشنوید،
  • 4:42 - 4:45
    ذهنتان شروع به باور کردنِ
    تمام آن دروغها میکند.
  • 4:45 - 4:48
    «نیک تو به اندازه کافی خوب نیستی،
    تسلیم شو تو هرگز کاری پیدا نخواهی کرد»،
  • 4:49 - 4:52
    «نمیتوانی ازدواج کنی، تو حتی قادر
    به گرفتن دستان همسرت نخواهی بود»
  • 4:52 - 4:55
    «چه پدری میتوانی باشی وقتی حتی قادر به
  • 4:55 - 4:58
    بغلکردن بچههایت، زمانیکه گریه میکنند،
    نباشی؟»
  • 4:58 - 5:02
    «تو تنها هستی.
    بله، پدر و مادرت تو را در آغوش میگیرند.
  • 5:02 - 5:05
    اما آغوش آنها نمی تواند وضعیت تو را بهبود
    ببخشد.
  • 5:06 - 5:10
    فقط تسلیم شو. فقط تسلیم شو.
    فقط تسلیم شو.»
  • 5:15 - 5:19
    در ۸ سالگی، تصمیم به خودکشی گرفتم.
    چرا؟
  • 5:19 - 5:24
    چون امیدی نداشتم.
    فکر میکردم که امیدی ندارم.
  • 5:24 - 5:27
    امروز میتوانید ببینید که امید داشتم.
  • 5:27 - 5:33
    باورکردنِ چیزی که نمی بینید را
    چه میگویید؟ ایمان.
  • 5:33 - 5:37
    کلمات تنها تا حدی تاثیرگذار هستند.
    آغوشها خیلی بیشتر از کلمات اثربخش هستند،
  • 5:38 - 5:42
    اما زمانیکه آغوشها نیز دیگر کارگر نیستند
    ایمان وارد عمل میشود.
  • 5:42 - 5:47
    برای من، کلمات و آغوشها کافی نبودند، اما
    در آن زمان، ایمان نیز نداشتم.
  • 5:48 - 5:49
    بنابراین، تصمیم گرفتم تا تسلیم شوم.
  • 5:50 - 5:54
    در ۱۰ سالگی، تلاش کردم تا خودم را
    در خانه در ۶اینچ یا ۱۵ سانتیمتر آب
  • 5:55 - 5:56
    غرق کنم.
  • 5:56 - 6:01
    به پدرم گفتم که میخواهم آرامش بگیرم،
    اما واقعاً میخواستم جان خودم را بگیرم.
  • 6:02 - 6:05
    به اندازه کافی عذاب کشیده بودم. به اندازه
    کافی عذاب کشیده بودم (صربی).
  • 6:07 - 6:11
    دوبار اول، رو به پشت غلطیدم.
  • 6:11 - 6:15
    تلاش میکردم که بفهمم چقدر نفس خودم را
    میتوانم در آب نگهدارم.
  • 6:15 - 6:21
    و بار سوم، در ذهنم، درحالیکه میدانستم
    میخواهم جان خودم را بگیرم،
  • 6:22 - 6:24
    بخاطر حقارت هایی که در زندگیام دیده
    بودم،
  • 6:24 - 6:26
    بخاطر فشاری که بر روی پدر و مادرم
    درآینده میآمد
  • 6:26 - 6:28
    و اینکه هیچ چشماندازی
    در زندگیام نداشتم
  • 6:28 - 6:29
    برای یک لحظه چیزی دریافتم
  • 6:29 - 6:32
    که اگر واقعا این کار را کنم و جان
    خودم را بگیرم،
  • 6:32 - 6:35
    فشار بیشتری را برروی پدر و مادرم،
    حتی بیشتر از قبل، میآورم.
  • 6:38 - 6:43
    همچنان یک چیز کمتر -- یک چیزی برای کودکی
    بدون دست و پا کمتر
  • 6:43 - 6:46
    امیدوارکننده یا بیشتر بیرحمانه بود
  • 6:46 - 6:50
    و آن چه بود؟
    کودکی بدون دست و پا که تسلیم شده است.
  • 6:51 - 6:53
    به همین خاطر، زمانی که
    پدر و مادرم و برادرم را
  • 6:53 - 6:57
    تصورم کردم که بر سر قبرم، بهخاطر آنچه من
    انجام دادهام، گریه میکنند،
  • 6:57 - 7:00
    همان فکر مرا نجات داد.
  • 7:00 - 7:04
    اگر پدر و مادرم هرگز به من نمیگفتند که
    من به همین شکلیکه هستم، زیبایم.
  • 7:04 - 7:07
    اگر پدر و مادرم هرگز نمیگفتند که
    ویژهام و به من عشق نمیورزیدند،
  • 7:07 - 7:09
    من امروز اینجا نمیبودم.
  • 7:09 - 7:11
    بههمین خاطر، تمام پدر و مادرهایی را
  • 7:11 - 7:14
    که با تمام وجود، نوجوانان خود را
    تشویق میکنند، میستایم
  • 7:14 - 7:18
    به ویژه در غرب، که نوجوانان بسیاری، علامت
    «مزاحم نشوید» بر روی درب اتاقشان میزنند.
  • 7:18 - 7:23
    مطمئنم که مکالمات در سرتاسر دنیا بین پدر و
    مادرها با نوجوانشان این است:
  • 7:23 - 7:26
    مدرسه چطور بود؟ خوب بود.
    چه چیزی یاد گرفتی؟ هیچی.
  • 7:26 - 7:27
    تمرینهایت را انجام دادهای؟
    خیر.
  • 7:27 - 7:29
    و این مکالمهی آن روز است.
  • 7:29 - 7:33
    و زمانی که تلاش میکنید تا به کودکانتان
    بگویید تا چقدر زیبا هستند، میگویند:
  • 7:33 - 7:35
    «معلومه که زیبا هستم، من پسرت یا دخترت
    هستم
  • 7:35 - 7:37
    معلومه که این را به من میگویی».
  • 7:37 - 7:40
    اما آنها درست میگویند.
  • 7:40 - 7:42
    هر انسانی ارزش منحصربه فرد خود را دارد
  • 7:42 - 7:44
    و ارزش من براساس ظاهرم،
    یا کاری که انجام میدهم،
  • 7:44 - 7:48
    یا ملیتم یا جایی که به دنیا آمدهام،
  • 7:49 - 7:52
    یا میزان ثروتم تعیین نمیشود. انها هیچ
    ارزشی ندارند.
  • 7:53 - 7:56
    میدانید، خیلی از نوجوانان
    همدیگر را به خاطر ظاهر
  • 7:56 - 7:58
    دست میاندازند و من به نوجوانان میگویم،
  • 7:58 - 8:02
    «فکر می کنید آنقدر باحال هستم
    که رفیق شما باشم؟
  • 8:02 - 8:04
    و آنها می گویند: «بله، البته».
  • 8:04 - 8:07
    و میگویم: «اما من دست و پا ندار» و آنها
    پاسخ میدهند: «مهم نیست».
  • 8:07 - 8:11
    و میگویم: «واقعاً؟ پس اهمیتی ندارد که من
    دست و پا ندارم؟»
  • 8:11 - 8:12
    آنها میگویند خیر، مهم نیست.
  • 8:12 - 8:14
    میگویم، «اگر واقعاً مهم نیست، چرا
    یکدیگر را
  • 8:14 - 8:17
    با کلمات خود میرنجانیم،
  • 8:17 - 8:19
    اگر واقعاً
    اهمیت ندارد؟»
  • 8:19 - 8:22
    چرا وقتی به آینه نگاه میکنیم، خودمان را
  • 8:22 - 8:24
    زشت و نه ارزشمند میبینیم.
  • 8:26 - 8:30
    میخواهم امروز از شما بپرسم که
    در جستجوی چه چیزی هستید؟
  • 8:30 - 8:33
    اگر یک میلیارد دلار به شما بدهم،
    خوشحال میشوید؟
  • 8:33 - 8:37
    اگر شما به من یک میلیارد دلار بدهید،
    من خیلی خوشحال میشوم.
  • 8:37 - 8:41
    اما اگر مادرم امشب از دنیا برود،
    بازهم خوشحال هستم؟ خیر.
  • 8:43 - 8:46
    با تمام ثروتهای عالم نیز،
    هرگز خوشحال نخواهم بود.
  • 8:46 - 8:50
    درسته؟ چراکه پول چیزی است که
    نمیتواند روح را التیام ببخشد.
  • 8:50 - 8:54
    بسیاری از نوجوانان در جستجوی عشق هستند،
    البته عشق برای روحمان التیام بخش است،
  • 8:54 - 8:57
    عشق باعث تکامل روح انسانی میشود.
  • 8:57 - 9:01
    اما رابطه جنسی قبل از اردواج --
    من قبل ازدواجم، رابطه جنسی نداشتم.
  • 9:01 - 9:04
    بله، من یک همسر زیبا دارم و او محصول
    عشقمان، پسرمان، را باردار است.
  • 9:04 - 9:07
    و من نیازی به داشتن دست برای گرفتن
    دستان همسرم ندارم.
  • 9:07 - 9:10
    من تنها میخواهم قلب او را در وجودم
    لمس کنم.
  • 9:10 - 9:12
    میدانید، چطور میخواهم پسرم را در
    آغوش بگیرم؟
  • 9:12 - 9:14
    بسیاری از کودکان که پیشم میآیند،
    فوقالعادست.
  • 9:14 - 9:17
    آنها دستانشان را پشت خود میگذارند و مرا
    با گردنشان بغل میکنند.
  • 9:17 - 9:19
    در زندگی دریافتم که حتی بدترین
  • 9:20 - 9:22
    بخشهای زندگیام میتوانند به خوبی
  • 9:22 - 9:25
    و حتی ویژهتر تبدیل شوند.
  • 9:26 - 9:30
    بسیاری از نوجوانان در جستجوی عشق هستند
    و این کارها را انجام میدهند،
  • 9:30 - 9:32
    تن به رابطه جنسی قبل از ازدواج میدهند.
  • 9:32 - 9:37
    برای من، رابطه جنسی خارج از ازدواج، به
    اندازه یک ساعت گوچی ۵ دلاری ارزش دارد.
  • 9:37 - 9:40
    رابطه جنسی در قالب ازدواج و با کسی که
    عاشق شما است،
  • 9:40 - 9:43
    کسی که نسبت به شما برای بقیه عمرتان،
    متعهد است، مایل است که
  • 9:43 - 9:46
    مادر یا پدر فرزندانتان شود،
    همان چیزیست که با عشق تعریف میشود.
  • 9:46 - 9:49
    شما میتوانید با هرتعداد آدمی که بخواهید
    رابطه داشته باشید،
  • 9:49 - 9:53
    اما هیچوقت مطمئن نمیشوید که آیا
    «آنها مرا عاشقانه دوست دارند؟»
  • 9:53 - 9:56
    عشق، یک تعهد برای تمام زندگی است.
    خب، اینها گزینههای زندگیاند.
  • 9:56 - 9:59
    و ما بهدنبال آنها. از شما میپرسم،
    در جستجوی چه چیزی هستید؟
  • 9:59 - 10:02
    اگر از نوشیدن مست شوم، خوبه، درسته؟
    فقط یک بار زندگی میکنم.
  • 10:02 - 10:04
    خب، اگر این نگاه شما به زندگی باشد،
    عالی است!
  • 10:04 - 10:07
    اما برای من - من نسبت به زندگی حریصم،
    نمیخواهم ۹۰ سال عمر کنم،
  • 10:07 - 10:10
    میخواهم جاودانه زندگی کنم.
  • 10:10 - 10:14
    و میدانم که روزانه، گزینههای پیش رویم
    روی زندگیام در این دنیا، زندگی بقیه
  • 10:14 - 10:17
    مردم و زندگی ابدیم تاثیر میگذارند.
  • 10:17 - 10:23
    شما باید حقیقت خودتان و چرایی آفرینش
    خود را دریابید.
  • 10:23 - 10:27
    ویلیام بارکلی میگوید: دو روز مهم در زندگی
    هر شخص وجود دارد:
  • 10:27 - 10:31
    یک، روزی که به دنیا میآید و دیگر،
    روزی که چراییاش را درمییابید.
  • 10:32 - 10:35
    پس «آه، شما زشتی».
  • 10:35 - 10:39
    خیر، من به همین شکلی که هستم زیبایم
  • 10:39 - 10:41
    و اگر شما نتوانید این را
    برای خود متصور شوید،
  • 10:41 - 10:45
    بسیاری از دختران، بهخصوص،در رابطه
    احساسی با دوستان پسر سوءاستفاده چی
  • 10:45 - 10:48
    میمانند، میگویند: «اگر این رابطه بههم
    بخورد، چه کسی دیگر با من
  • 10:48 - 10:51
    دوست میشود؟»، میبینید، ما عشق میخواهیم.
  • 10:51 - 10:54
    برای همین است که گاهی اوقات بعضی
    کارها را انجام میدهیم.
  • 10:54 - 10:55
    وارد شلوغی میشویم --
  • 10:55 - 10:57
    میخواهم ناسزا بگویم،
    میخواهم باحال باشم --
  • 10:57 - 10:59
    این خصیصه این عالم است --
  • 10:59 - 11:02
    «میخواهم شبیه او باشم، اگر قدم بلندتر بود
    اگر کوتاهتر بودم، باهوشتر بودم،
  • 11:02 - 11:06
    اگر معروفتر بودم، هرچیزی -- کافی نیست.
  • 11:08 - 11:10
    تا زمانی که حقیقت را دریابید.
  • 11:10 - 11:12
    که من شگفتانگیز و صادقانه آفریده
    شدهام.
  • 11:12 - 11:15
    هدف بزرگتری برای زندگی من
    وجود دارد.
  • 11:15 - 11:17
    دلیلی دارد که من آفریده شدهام.
  • 11:17 - 11:20
    قطعاً، معجزهای برایم اتفاق نیقتاده است.
  • 11:20 - 11:23
    بله؛ من خدایی را باور دارم که معجزه میکند
  • 11:23 - 11:26
    و یک جفت کفش در کمدم نگه میدارم.
  • 11:26 - 11:30
    چرا؟ چون افراد نابینا و ناشنوایی که
    میدیدند و میشنیدند، را دیدهام.
  • 11:30 - 11:33
    اشکالی ندارد اگر باور نمیکنید،
    در دوربینم آنها را دارم.
  • 11:33 - 11:35
    اما من متوجه چیزی شدم.
  • 11:35 - 11:38
    اگر خداوند شرایط مرا تغییر ندهد،
  • 11:38 - 11:42
    زندگی مرا به عنوان معجزه برای شخص
    دیگری استفاده خواهد کرد.
  • 11:42 - 11:44
    وقتی معجزهای برایتان پیش نمیآید،
  • 11:44 - 11:47
    همچنان میتوانید برای فرد دیگری
    معجزه باشید.
  • 11:48 - 11:50
    میخواهم صحبتم را با
    این داستان زیبا به پایان برسانم.
  • 11:51 - 11:53
    در کالیفرنیای جنوبی بودم --
  • 11:53 - 11:55
    من دو تا موسسه دارم،
  • 11:55 - 11:58
    یکی غیرانتفاعی و دیگری، انتفاعی.
  • 11:59 - 12:04
    احتمالاً بین سالهای ۲۰۰۷ و ۲۰۱۰، ۱,۰۰۰
    سخنرانی و ۶۰۰ پرواز داشتهام.
  • 12:05 - 12:09
    و تابهحال با ۴.۵ میلیون انسان بهصورت
    رو در رو صحبت کردهام
  • 12:09 - 12:14
    و در ۴۸ ساعت گذشته در اینجا در صربستان،
    از طریق رسانهها، به ۵ میلیون میرسد.
  • 12:15 - 12:20
    بنابراین، ما به قلب افراد برای دوست
    داشتن یکدیگر نیاز داریم.
  • 12:22 - 12:24
    ما میخواهیم همه به یکدیگر
    و خودشان عشق بورزند
  • 12:24 - 12:27
    آرزوهای بزرگ کنند و هیچگاه تسلیم نشوند.
  • 12:27 - 12:30
    همگی در جستجوی امید هستیم، درسته؟
  • 12:30 - 12:32
    شما بهدنبال چه چیزی هستید؟
  • 12:32 - 12:35
    پول، مواد مخدر، رابطه جنسی، الکل،
    پورنوگرافی، شهرت، خوشبختی.
  • 12:35 - 12:38
    هیچکدام ارضا کننده نیستند.
  • 12:39 - 12:41
    هیچگاه کافی نیستند.
  • 12:41 - 12:44
    اما من با وجودم به صلح رسیدهام.
    این را بشنوید.
  • 12:44 - 12:49
    زمانیکه ۲۴ سالم بود، حدود ۵ یا ۶ سال قبل،
    در کالیفرنیا زندگی میکردم.
  • 12:50 - 12:52
    و تا آن زمان، هرگز فردی مشابه خودم
    را ندیده بودم.
  • 12:52 - 12:56
    زمانیکه ۱۰ ساله بودم، آرزو داشتم که تنها
    یک نفر دیگر مثل خودم را ملاقات کنم.
  • 12:57 - 13:00
    هرگز اتفاق نیفتاد، معجزهای برایم رخ نداد.
  • 13:00 - 13:03
    اما در ۲۴ سالگی، در کالیفرنیا،
    یک کودک پسر را دیدم
  • 13:03 - 13:09
    ۱۹ ماهه بود و دست و پا نداشت،
    دقیقاً مثل من.
  • 13:10 - 13:12
    میدانستم که او قرار است تحقیر شود،
  • 13:12 - 13:15
    میدانستم که از افسردگی رنج خواهد برد،
    و احساس تنهایی خواهد کرد.
  • 13:15 - 13:19
    میدانستم که نگران خواهد شد که آیا
    میتواند دوست دختری داشته باشد یا خیر
  • 13:19 - 13:21
    و خیلی چیزهای دیگر را از قبل میدانستم.
  • 13:23 - 13:26
    از پدرش خواستم تا او را در مقابل
    ۲,۰۰۰ نفر روی صحنه بیاورد.
  • 13:28 - 13:31
    و همهی حاضرین گریه میکردند.
  • 13:31 - 13:36
    و این تحقق واقعگرایانه ی این بود که
    زمانیکه معجزهای برایت اتفاق نمیافتد،
  • 13:37 - 13:40
    همچنان میتوانی معجزهای
    برای شخص دیگری باشی.
  • 13:41 - 13:46
    من یک ابر بشر نیستم، من هم مثل شما،
    بالا و پایینهای زندگی را تجربه میکنم.
  • 13:46 - 13:49
    اما یک بار هم که شده، با خودتان خلوت کنید
  • 13:49 - 13:52
    و اگر همچنان در وجودتان به آرامش نرسیده
    که که هستید و چرا آفریده شدهاید
  • 13:52 - 13:55
    و به کجا خواهید رفت زمانیکه
    اینجا نیستید --
  • 13:55 - 13:58
    برای من، میخواهم بدانید که
    چگونه بر مشکلاتم غلبه کردهام.
  • 13:59 - 14:01
    من دیواری پیش رویم ندارم.
  • 14:01 - 14:05
    کتابم «زندگی بدون محدودیت» نام دارد
    اتفاقی که قرار است بیفتد، رخ خواهد داد.
  • 14:05 - 14:08
    من در فیلم کوتاهی بازی کردم و ۳۰ جایزه
    گرفتم.
  • 14:08 - 14:11
    به عنوان بهترین بازیگر فیلم کوتاه شدم.
  • 14:11 - 14:12
    برای خودم موزیک ویدئو ساختم.
  • 14:12 - 14:17
    دو کتاب نوشتم، اولین کتاب بیش از ۸۰۰,۰۰۰
    بار و به ۳۰ زبان به چاپ رسید.
  • 14:17 - 14:22
    اکنون، ۲۹ ساله هستم و میدانیم که
    میلیاردها نفر مرا میشناسند.
  • 14:23 - 14:26
    اصلاً قصد صحبت از غرورم با نامم یا
    موقعیتم را ندارم، باور کنید، من هم
  • 14:26 - 14:29
    مثل شما هستم. اما امیدوارم که زندگی
  • 14:29 - 14:32
    من برایتان الهام بخش بوده تا بدانید که شما
  • 14:32 - 14:35
    نیز مثل من میتوانید بزرگ آرزو کنید.
  • 14:35 - 14:36
    هیچ دیواری وجود ندارد.
  • 14:36 - 14:40
    آرامش درونیتان را بیابید و دیوارهایتان
    تبدیل به در خواهند شد.
  • 14:41 - 14:43
    خیلی ممنونم.
  • 14:43 - 14:45
    (تشویق حضار)
Title:
غلبه بر نا‌امیدی - نیک ویویچ در at TEDxNoviSad
Description:

نیک درباره‌ی اهمیت تربیت فرزندان در سنین کودکی و اهمیت آن در غلبه بر ناامیدی صحبت می‌کند. قدرت اراده، یک نیروی جلوبرنده برای تحقق رویاهای ما می‌باشد، اما اگر معجزه‌ای در زندگی‌‌مان اتفاق نیفتد، همواره می‌توانیم معجزه‌ای برای فرد دیگری باشیم.

more » « less
Video Language:
English
Team:
closed TED
Project:
TEDxTalks
Duration:
14:54

Persian subtitles

Revisions