افکار یک جهادگر تندرو سابق| منور علی | TEDxExeter
-
0:10 - 0:14امروز من به عنوان انسانی در مقابل شما ایستادهام که
-
0:14 - 0:15دارد به طور کامل زندگی میکند.
-
0:17 - 0:18اما برای مدت زمان زیادی
-
0:18 - 0:19من برای مردن زندگی میکردم
-
0:21 - 0:23مرد جوانی بودم که اعتقاد داشتم
-
0:23 - 0:27که کلمه «جهاد» با زبان زور و خشونت تعریف میشود
-
0:30 - 0:33تلاش میکردم که نادرستیها را با استفاده از زور و پرخاشگری درست کنم
-
0:37 - 0:42من نگرانی عمیقی در مورد رنجهای دیگران
-
0:43 - 0:46و انگیزهای قوی برای کمک کردن و رهاییشان از رنج ها داشتم
-
0:49 - 0:52تفکر من این بود که «جهاد» کاری شریف است
-
0:52 - 0:54جوانمردی است
-
0:54 - 0:55و بهترین راهحل برای کمک به دیگران است.
-
0:57 - 0:59در زمانهایی که بسیاری از مردمان ما
-
0:59 - 1:01مخصوصا جوانان
-
1:01 - 1:02در معرض گرایش به تندروی
-
1:03 - 1:05از طریق پیوستن به القاعده
-
1:05 - 1:07یا داعش یا دیگر گروههای تندرو قرار دارند.
-
1:08 - 1:09در زمانی که این گروه ها ادعا میکنند که
-
1:09 - 1:14وحشیگریهایشان و خشونتشان «جهاد» واقعی است.
-
1:14 - 1:18میخواهم بگویم که تعریفشان از «جهاد» اشتباه است
-
1:18 - 1:20کاملا اشتباه است
-
1:20 - 1:21درست مثل برداشت من از جهاد درگذشته
-
1:23 - 1:25«جهاد» به معنای تلاشی بینهایت برای دیگران است
-
1:26 - 1:29«جهاد» تقلای فراوان و معنویتگرایی است
-
1:29 - 1:31پالایش و تصفیهی خود شخص است
-
1:31 - 1:32و از خود گذشتگی است
-
1:34 - 1:37«جهاد» به معنی دگرگون شدن مثبت است
-
1:37 - 1:41از طریق آموختن, معرفت و به یادآوری پروردگار.
-
1:41 - 1:44«جهاد» یعنی تمام این تعریفها به صورت یکجا
-
1:47 - 1:51«جهاد» شاید در زمانی به صورت نبرد هم معنی پیدا کند
-
1:51 - 1:52اما فقط گاهی!
-
1:53 - 1:55تحت شرایط بسیار سختگیرانهایی
-
1:56 - 1:58و با قوانین و محدودیتهای زیادی.
-
2:00 - 2:01در اسلام،
-
2:01 - 2:06فواید یک عمل (مورد تایید) باید بسیار بیشتر از مضرات و سختیهای انجام آن باشد
-
2:07 - 2:09از آن مهمتر اینکه
-
2:09 - 2:14آیاتی که در کتاب قرآن در مورد جهاد و جنگ آمده
-
2:14 - 2:19هیچ گاه آیاتی که در مدح بخشیدن و یا
-
2:19 - 2:20نوع پرستی
-
2:20 - 2:22یا شکیبایی آمده را نقض نمیکنند.
-
2:25 - 2:30امروزه من بر این باور هستم که هیچ رویدادی در روی زمین
-
2:30 - 2:32اتفاق نیافتاده که جوازی برای جهاد ِ خشن صادر شود.
-
2:32 - 2:35چون چنین جوازی ضرر و لطمهی بیشتری را به جا میگذارد
-
2:38 - 2:40امروزه معنی واقعی «جهاد» تحریف شده است
-
2:40 - 2:43معنی آن توسط فاشیستهایی مانند
-
2:43 - 2:46القاعده و یا داعش به این تعبیر شده که هر جایی مسلمانان
-
2:46 - 2:48با مشکلات یا سختیهایی روبرو شدند
-
2:48 - 2:51به خشونت و
-
2:51 - 2:53و ترور روی بیاورند.
-
2:54 - 2:56اما من به این نتیجه رسیدهام که
-
2:56 - 3:00«جهاد» واقعی یعنی تلاش بینهایت برای
-
3:00 - 3:03تقویت و زنده ساختن خصوصیاتی که خدا دوست دارد
-
3:04 - 3:07مانند: صداقت، امانت دار بودن
-
3:07 - 3:09شکیبایی و نوع دوستی
-
3:09 - 3:11قابل اعتماد بودن، احترام
-
3:11 - 3:12حقگویی
-
3:12 - 3:15و تمام ارزشهای انسانی که در همه ما مشترک است.
-
3:18 - 3:20من در بنگلادش به دنیا آمدهام،
-
3:20 - 3:21ولی بزرگ شدهی انگلستان هستم
-
3:22 - 3:24و در اینجا (انگلستان) به مدرسه رفتهام
-
3:24 - 3:27پدرم یک استاد دانشگاه بود
-
3:27 - 3:29و ما به خاطر شغل او به اینجا آمده بودیم
-
3:30 - 3:35در سال ۱۹۷۱در بنگلادش بودیم که ناگهان همه چیز تغییر کرد
-
3:36 - 3:40جنگِ استقلال (بنگلادش از هند) صدمات زیادی به ما زد
-
3:40 - 3:41فامیل در برابر فامیل
-
3:41 - 3:43همسایه در برابر همسایه.
-
3:43 - 3:46در سن ۱۲سالگی من این جنگها و
-
3:46 - 3:48بیخانمانی را در خانوادهام تجربه کردم
-
3:49 - 3:52من مرگ ۲۲ تن از افراد فامیل را به بدترین حالت
-
3:53 - 3:56و کشته شدن برادر بزرگترم را تجربه کردم
-
3:59 - 4:01من شاهد قتل و کشتار بودم
-
4:03 - 4:06حیوانات از اجساد انسانها در خیابانها تغذیه میکردند
-
4:06 - 4:07گرسنگی در اطراف ما
-
4:07 - 4:10شرارت و خشونتهای وحشیانه
-
4:10 - 4:11خشونتهای احمقانه، ما را احاطه کرده بود.
-
4:14 - 4:16من یک جوان بودم
-
4:16 - 4:19نوجوان و مفتون ایدهها و نظرات.
-
4:19 - 4:21میخواستم که بیاموزم
-
4:21 - 4:23اما برای چهار سال نتوانستم به مدرسه بروم
-
4:25 - 4:26بعد از جنگ استقلال
-
4:26 - 4:29پدرم برای دو و نیم سال به زندان افتاد
-
4:30 - 4:32و من هر هفته برای دیدنش به زندان میرفتم
-
4:33 - 4:34و در خانه درسهای مدرسه را مرور میکردم
-
4:36 - 4:38پدرم در سال ۱۹۷۳ از زندان آزاد شد
-
4:39 - 4:42و به عنوان پناهنده به انگلستان فرار کرد
-
4:42 - 4:43و ما به زودی به او پیوستیم
-
4:45 - 4:46من آن زمان ۱۷ساله بودم
-
4:46 - 4:49تجربیات جنگ، به من
-
4:49 - 4:52در مورد قساوتها و بیعدالتیها در دنیا آگاهی داد
-
4:54 - 4:56و علاقهی شدیدی در من به وجود آمد
-
4:56 - 4:58علاقه و خواسته فراوانی
-
4:58 - 4:59که نادرستیها را درست کنم
-
4:59 - 5:01و به قربانیان ظلم و بیعدالتی کمک کنم
-
5:02 - 5:04زمانی که در انگلستان درس میخواندم
-
5:04 - 5:10با کسانی ملاقات کردم که نحوهی
رسیدن به این علاقه قلبیام را -
5:11 - 5:12از طریق دینم به من نشان دادند.
-
5:14 - 5:15و به این صورت من فردی تندرو شدم
-
5:15 - 5:18به طوری که اصلاحِ با خشونت را در نظر بگیرم
-
5:19 - 5:22و حتی آن را در شرایط خاصی یک فضیلت برای خود قلمداد کنم
-
5:24 - 5:27سپس برای جهاد به افغانستان رفتم
-
5:27 - 5:32میخواستم از مردم مسلمان افغانستان در مقابل شوروی دفاع کنم
-
5:33 - 5:35و فکر میکردم این کارم «جهاد» است
-
5:35 - 5:37وظیفهی مقدس ِ من
-
5:37 - 5:38که در پیشگاه خداوند پاداش خواهد داشت.
-
5:44 - 5:46من تبدیل به یک مبلغ دینی شدم.
-
5:48 - 5:53یکی از بنیانگذاران جهاد ِ با خشونت در انگلستان شدم.
-
5:53 - 5:54جنگجو استخدام میکردم،
-
5:54 - 5:56پول جمع آوری میکردم و دیگران را آموزش میدادم.
-
5:57 - 6:00«جهاد» واقعی را با تحریفی که از
-
6:00 - 6:04سوی فاشیستهای اسلامی به
من خورانده میشد اشتباه گرفته بودم -
6:05 - 6:09کسانی که جهاد را بهانهایی برای سیر کردن
-
6:09 - 6:12عطش قدرت و فرمانرواییشان
بر زمین قرار داده بودند: -
6:14 - 6:18تحریفی که گروه های فاشیستی اسلامی مانند
-
6:18 - 6:21القاعده، داعش یا دیگران ارائه میدادند.
-
6:22 - 6:24برای مدت ۱۵ سال
(این تحریف به من خورانده میشد) -
6:24 - 6:28برای مدت زمان کوتاهی
-
6:28 - 6:29در کنار جنگ در افغانستان، در
-
6:30 - 6:31کشمیر و برمه به جنگ پرداختم.
-
6:31 - 6:34هدف ما بیرون کردن اشغالگران بود
-
6:35 - 6:38برای دادن آسایش به قربانیان ظلم و بیعدالتی
-
6:39 - 6:42و البته برای ایجاد یک دولت اسلامی
-
6:42 - 6:44یک خلافت اسلامی بر اساس قوانین خدا.
-
6:45 - 6:46و من همه این کارها را علناّ انجام میدادم
-
6:47 - 6:49هیچ قانونی را هم زیر پا نگذاشتم
-
6:50 - 6:53من به تابعیت انگلیسیام میبالیدم و افتخار میکردم
-
6:53 - 6:54همانگونه که اکنون میکنم.
-
6:54 - 6:58هیچ خصومتی با این کشورم نداشتم
-
6:59 - 7:03و نه هیچ خصوتی با هیچ هموطن غیرمسلمانم
-
7:03 - 7:04و هنوز هم چنین خصومتی ندارم
-
7:07 - 7:09در حین یک نبرد در افغانستان
-
7:09 - 7:12بین من و یک مرد انگلیسی رابطهی تنگاتنگی با
-
7:13 - 7:16یک پسر بچه ۱۵ساله افغانستانی به وجود آمد،
-
7:16 - 7:17عبدالله
-
7:18 - 7:20کودکی بیگناه، دوست داشتنی و عزیز
-
7:20 - 7:22که همیشه دوست داشت دیگران را خوشحال کند.
-
7:24 - 7:25او فقیر بود
-
7:26 - 7:29و کودکانی مثل او کارهای پَستی را در کمپ ما انجام میدادند
-
7:30 - 7:31ولی باز هم خوشحال به نظر میآمدند.
-
7:32 - 7:33و من همیشه در تصور این بودم که چطور
-
7:33 - 7:35والدین او مشتاقانه دلتنگاش شدهاند.
-
7:37 - 7:40و در رویای ساختن یک آیندهی بهتر برای او هستند.
-
7:43 - 7:45او قربانی شرایط موجود در جنگ بود
-
7:46 - 7:47بیرحمی به او غلبه کرده بود
-
7:48 - 7:50توسط شرایط بیرحم زمانه.
-
7:54 - 7:58یک روز من گلوله خمپارهی منفجر نشدهایی را برداشتم
-
7:59 - 8:03و در انبار مهمات تخریب شده قرار دادم
-
8:04 - 8:07و سپس برای شرکت در یک زد و خورد بیمعنی با دشمن
-
8:07 - 8:09-همیشه بی معنی- بیرون رفتم.
-
8:10 - 8:13زمانی که چند ساعت بعد برگشتم او را مرده یافتم
-
8:14 - 8:17او تلاش کرده بود آن خمپاره را بردارد
-
8:17 - 8:20خمپاره منفجر شده و او را به مرگی سخت دچار کرده بود
-
8:21 - 8:25با وسیلهایی تکه تکه شده بود که من تصور میکردم بی خطر است.
-
8:26 - 8:28بعد از این کار از خود پرسیدم
-
8:30 - 8:33مرگ او در پیشگاه کدام هدف بود؟
-
8:35 - 8:37چرا او مرد و من زنده ماندم
-
8:39 - 8:40از این قضیه عبور کردم.
-
8:40 - 8:42برای جنگ به کشمیر رفتم.
-
8:42 - 8:45همچنان برای جنگ در فیلیپین نیرو استخدام میکردم
-
8:45 - 8:46برای بوسنی و چچن.
-
8:48 - 8:49و سوالها مرتب بیشتر میشدند
-
8:51 - 8:53بعدها در جنگ برمه،
-
8:53 - 8:55به جنگجویان روهینگا برخورد کردم
-
8:55 - 8:58که اکثرا نوجوانان بودند
-
8:58 - 8:59که در جنگلها متولد و بزرگ شده بودند
-
8:59 - 9:01و سلاحهای جنگی و نارنجکانداز حمل میکردند.
-
9:05 - 9:10دو نوجوان ۱۳ ساله با روحی لطیف و صدایی نرم را ملاقات کردم.
-
9:12 - 9:13به من نگاه میکردند و نگاهشان
-
9:13 - 9:15از من خواهش میکرد که آنها را با خود به انگلستان ببرم.
-
9:22 - 9:24آنها فقط میخواستند به مدرسه بروند
-
9:25 - 9:26این آرزوی آنها بود.
-
9:29 - 9:31خانوادهی من
-
9:31 - 9:32کودکان من -همسن آنها
-
9:32 - 9:34در خانه در انگلیس بودند.
-
9:35 - 9:36به مدرسه میرفتند
-
9:36 - 9:38و زندگی آرامی داشتند
-
9:39 - 9:40و من نمیتوانستم تصور نکنم که
-
9:40 - 9:44این دو کودک چطور در مورد رویای
-
9:44 - 9:46چنین زندگیایی با هم صحبت میکنند.
-
9:48 - 9:50قربانیان ِ شرایط زمانه
-
9:51 - 9:53این دو نوجوان
-
9:53 - 9:56که بر روی زمین سخت میخوابیدند و به آسمانها نگاه میکردند.
-
9:56 - 9:59توسط رهبرانشان استثمار شده بودند
-
9:59 - 10:02تا برای خواستههای شخصیشان و قدرت و عظمتشان بجنگند.
-
10:03 - 10:06بعدها کودکانی مانند آنها را دیدم که یکدیگر را
-
10:06 - 10:08در نبردهای بین گروهی میکشتند.
-
10:10 - 10:13و این قضیه در همه جا یکسان بود
-
10:14 - 10:17افغانستان، کشمیر، برمه
-
10:17 - 10:18فیلیپین، چچن
-
10:19 - 10:24رهبرانِ زبون، جوانانِ آسیپ پذیر را برای کشتن یکدیگر
-
10:24 - 10:25به نام جهاد ترغیب میکردند.
-
10:27 - 10:29مسلمان علیه مسلمان
-
10:31 - 10:35و هیچ کدامشان کسی را در مقابل
اشغالگران و حمله کنندگان محافظت نمیکردند. -
10:35 - 10:37و هیچ آرامشی را برای مظلومان به وجود نمیآورند
-
10:39 - 10:41از کودکان سو استفاده میشد،
-
10:41 - 10:42به شیوه بدی استثمار میشدند.
-
10:42 - 10:44مردم در نبردهایی به قتل میرسیدند
-
10:44 - 10:47که من به نام جهاد آنها را پشتیبانی میکردند
-
10:50 - 10:52و این شیوه امروزه همچنان ادامه دارد.
-
10:57 - 11:01درک اینکه جهادِ خشنی که
-
11:01 - 11:05من در دنیا با آن مواجه میشدم،
-
11:07 - 11:09بسیار متفاوت بود.
-
11:10 - 11:15تفاوت بین آنچه که در عمل تجربه کردم و آنچه
-
11:15 - 11:17که من به عنوان وظیفهی مقدس
-
11:18 - 11:21در حال اشاعه دادن آن در اینجا -انگلستان- بودم.
-
11:23 - 11:25میبایست نحوهی تبلیغ مذهبیام را مرور میکردم،
-
11:25 - 11:27استخدام نیرو، جمعآوری کمک مالی،
-
11:27 - 11:29آموزشها
-
11:29 - 11:31اما مهمتر از همه تندرو سازی
-
11:32 - 11:34فرستادن جوانان برای جنگیدن و مردن
-
11:34 - 11:35کاری که من میکردم...
-
11:35 - 11:37کاملا اشتباه بود.
-
11:41 - 11:44من در اواسط دهه ۸۰ شروع
به جهادِ خشونت بار کردم. -
11:45 - 11:47شروع کارم با افغانستان بود.
-
11:47 - 11:51و زمانی که آن را ختم کردم سال ۲۰۰۰ بود.
-
11:51 - 11:53کاملا غرق این کار بودم.
(جهاد خشونت بار) -
11:53 - 11:55اطرافیانم مرا حمایت میکردند
-
11:55 - 11:56تشویقام میکردند
-
11:56 - 11:58و حتی انجام آنچه که به نام جهاد
انجام میدادیم را جشن میگرفتیم. -
12:00 - 12:02اما زمانی که فهمیدم باید از این کار دست بکشم
-
12:02 - 12:05در سال ۲۰۰۰ که کاملا از این خیال باطل رها شدم
-
12:05 - 12:06۱۵ سال (از شروع کارم) گذشته بود.
-
12:09 - 12:11پس چه چیزی اشتباه شده بود؟
-
12:13 - 12:16ما آنقدر مشغول بودیم که وقت نداشتیم
در مورد اخلاقیات حرف بزنیم -
12:17 - 12:20و ما نابینای علت و معلولها شده بودیم
-
12:24 - 12:29ما به خودمان فرصت توسعهی
یک شخصیت اخلاقمدار را ندادیم. -
12:30 - 12:34به خود میگفتیم که ما برای مظلومان نبرد میکنیم
-
12:34 - 12:36اما این جنگها، نبردهایی پیروزیناپذیر بودند
-
12:38 - 12:41ما عامل کشتار بیشتر میشدیم
-
12:41 - 12:45و شریکِ جرمی برای بدبخت کردن دیگران بودیم
-
12:45 - 12:48آنهم تنها به خاطر منافع شخصیِ تعدادی اندک.
-
12:49 - 12:50در طول این مدت
-
12:50 - 12:51در طول مدتِ زیادی البته
-
12:53 - 12:54چشمان من به حقایق باز شدند.
-
12:56 - 12:58جرات یافتم که
-
13:00 - 13:01با حقیقت روبرو شوم
-
13:01 - 13:02و فکر کنم
-
13:04 - 13:06و با سوالات سخت دراین مورد روبرو شوم
-
13:06 - 13:08با روح خودم خلوت کردم:
-
13:19 - 13:20چه چیزی آموختهام؟
-
13:21 - 13:26اینکه مردمانی که سرگرم
جهاد خشونتبار هستند -
13:27 - 13:30اینکه مردمانی که به چنین
تندرویهایی کشانده میشوند -
13:31 - 13:33هیچ تفاوتی با دیگران ندارند.
-
13:34 - 13:37اما معتقدم این مردم میتوانند تغییر کنند
-
13:39 - 13:41میتوانند قلبهایشان را
دوباره به دست بگیرند -
13:42 - 13:45و قلبشان را مملو از ارزشهای
انسانی کرده و ترمیم کنند. -
13:49 - 13:51زمانی که ما واقعیتها را نادیده میگیریم
-
13:51 - 13:57آنچه را که میپذیریم،
چیزهایی هستند بدون درک عواقب آنها -
14:00 - 14:04و تحفهها و مزایایی که اکثر ما آنها را نادیده میگیریم
-
14:04 - 14:06حتی برای یک لحظه در زندگی.
-
14:11 - 14:13من در جنگها سهیم بودم و فکر میکردم حق به جانب هستم.
-
14:16 - 14:20اما حالا از خود میپرسم چطور به این نتیجه رسیده بودم.
-
14:22 - 14:26بی نهایت به دیگران میگفتم که حقیقت را بپذیرند،
-
14:26 - 14:29اما در اینکه جایگاهی هم به
شک کردن بدهم ناکام بودم. -
14:32 - 14:37این اصل که مردم میتوانند تغییر کنند
ریشه در تجربهی من دارد، -
14:37 - 14:38در طول سفرم
-
14:39 - 14:41تغییر از طریق مطالعه،
-
14:41 - 14:43بازتاب مطالعه،
-
14:43 - 14:45تفکر عمیق و خود آموزی،
-
14:45 - 14:46من کشف کردم،
-
14:46 - 14:52دریافتم که درک ما از دنیای اسلامگراها
و درک آنها از ما نادرست است. -
14:56 - 14:59این را از طریق در نظر گرفتن
ابهاماتی که همه ما داریم فهمیدم -
15:00 - 15:02اینکه حقیقت مصون از تعرض است،
-
15:02 - 15:03اینکه مصون از چالشپذیری است،
-
15:06 - 15:09من درک ظریفتری
از این موضوع را کشف کردم. -
15:15 - 15:20دریافتم که در دنیایی مملو
از متغییرها و تفاوتها -
15:21 - 15:22مبلغان نادان
-
15:22 - 15:25تنها مبلغانِ نادان، مثل من در آن زمان،
-
15:25 - 15:30تناقضها در افسانههایی که برای
اصالت راهشان میگویند را درک نمیکنند. -
15:32 - 15:37از اینرو، من اهمیت خو دآموزی را دریافتم
-
15:37 - 15:38اهمیت آگاهی دهی سیاسی
-
15:39 - 15:44و ضرورتِ درکی عمیق و گسترده از
-
15:44 - 15:46مسئولیتها و عملکردهایمان
-
15:46 - 15:47و اینکه چطور این عملکردهایمان
دیگران را متاثر میسازد. -
15:49 - 15:51پیشنهاد امروز من به هر کس
-
15:51 - 15:55مخصوصا آنهایی که واقعا به جهاد اسلامی عقیده دارند،
-
15:57 - 16:00این است که به تسلط کوته فکرانه رهبران گردن ننهید،
-
16:01 - 16:05از خشونت، نفرت و تشدد دوری کنید،
-
16:06 - 16:08نادرستیها را درست کنید،
-
16:08 - 16:13بدون تلاش برای توجیهِ رفتار و عملکرد ِ بیرحمانه
-
16:16 - 16:19در عوض چیزهایی زیبا و موثر خلق کنید
-
16:19 - 16:20که به ما زندگی ببخشد
-
16:24 - 16:26به مردم روی بیاورید، به زندگی
-
16:26 - 16:27با عشق
-
16:29 - 16:30بیاموزید که خود را پرورش دهید
-
16:30 - 16:31قلبهایتان را رشد دهید
-
16:31 - 16:35تا خوبیها، زیبایی و حقیقتِ وجود دیگران و دنیا را ببینید
-
16:36 - 16:38بیاموزیم آنگونه که ما کاری را برای خود انجام میدهیم
-
16:40 - 16:41به حق دیگران انجام میدهیم
-
16:42 - 16:43به حق جامعه انجام میدهیم
-
16:43 - 16:45و در مورد من، برای خدا انجام میدهیم
-
16:46 - 16:48نامش جهاد است
-
16:48 - 16:49جهادِ واقعی من.
-
16:50 - 16:51ممنونم.
-
16:51 - 16:54(تشویق حضار)
- Title:
- افکار یک جهادگر تندرو سابق| منور علی | TEDxExeter
- Description:
-
منور علی میگوید: برای مدت زیادی من برای مرگ زندگی میکردم. او سابقا یک جهادی تندرو مسلمان بوده که در خشونت و جنگهای مسلحانهی خاورمیانه و آسیا در سالهای دهه ۸۰ شرکت میکرده.
در این سخنرانی مهیج، او تجربیاتش را از نحوه تندرو شدنش بیان کرده و پیشنهادی بسیار قوی و مستقیم برای کسانی که به سوی تندرو شدن روان هستند و ادعا میکنند خشونت و وحشی گری (به نام جهاد) وظیفه مقدسشان است، دارد:
او میگوید از تشدد و نفرت دوری کنید. در عوض قلبتان را مملو از خوبیها، زیبایی و حقیقتِ دیگران کنید.این سخنرانی در بخش TEDx و به طور مستقل و مجزا از TED توسط گروههای مستقل برگزار شده است.
- Video Language:
- English
- Team:
- closed TED
- Project:
- TEDxTalks
- Duration:
- 17:04
b a approved Persian subtitles for Reclaiming Jihad | Manwar Ali | TEDxExeter | ||
b a edited Persian subtitles for Reclaiming Jihad | Manwar Ali | TEDxExeter | ||
Saeid Saadattalab accepted Persian subtitles for Reclaiming Jihad | Manwar Ali | TEDxExeter | ||
Saeid Saadattalab edited Persian subtitles for Reclaiming Jihad | Manwar Ali | TEDxExeter | ||
Saeid Saadattalab edited Persian subtitles for Reclaiming Jihad | Manwar Ali | TEDxExeter | ||
Mohammad Hossein Hassanzadeh edited Persian subtitles for Reclaiming Jihad | Manwar Ali | TEDxExeter | ||
Mohammad Hossein Hassanzadeh edited Persian subtitles for Reclaiming Jihad | Manwar Ali | TEDxExeter | ||
Mohammad Hossein Hassanzadeh edited Persian subtitles for Reclaiming Jihad | Manwar Ali | TEDxExeter |