-
اعمال رسولان 19,5 چون این را شنیده ایید
-
به نام خداوند عیسی تعمید گرفتند"
-
گوشت و گناه بمیرید
-
با مسیح بمیر.برخیز با مسیح
-
بیا با روح القدوس او را آزاد کن
-
با مسیح بمیر
-
اعمال رسولان 19:6و چون پولُس دست بر..
-
ایشان نهاد، روحالقدس بر ایشان نازل شد
-
و به زبانها متکلّم گشته، نبوّت کردند."
-
روح القدس بیشتر (دعا به زبانها)
-
بیا با روح القدس خود.مرا پر کن
-
کلمات ناگهان آمدند.
-
خدا را شکر.
-
چکار کردم؟ چی؟
-
چکار کردم؟
-
شما به زبان ها دعا کردید .
چطور چه کاری انجام دادید ؟
-
اعمال رسولان 3:6-7
آنگاه پطرس گفت،
-
به نام عیسی مسیح ناصری برخیز
-
.. در ساعت پایها وساقهای او قوّت گرفت.
-
درد می کند؟- نه
-
اصلا؟ نه
-
به نام عیسی متشکرم ، آمین
-
آیا این اتفاق افتاد؟ هلهلویا
-
... بیش از یک ماه و .او شوکه شده است
-
این عیسی است
-
من چیز هایی از این قببل
را در تلویزیون دیده ام
-
من معمولا به ان اعتقاد نداشتم اما الان
ایمانم قویی تر شده است
-
چون خودم آن را تجربه کرده ام.
-
درد اکنون برو
-
خم شو.دوباره مستقیم بلند شو.
-
خوب است ، درست است؟ - بله
-
تشکر ای پدر سعی کن ان را تکان بدهی
-
آیا متوجه تفاوت هستی؟
-
جدی ، دیگر درد ندارد.
-
وای.
-
خدا از تو سپاسگزارم برای شفا ،درد برو !
-
سعی کن سر خود را حس کنی.
-
من احساس درد نمی کنم جالبه مگه نه !
-
اکنون درد از بدرد رفته است, بله.
-
امروز ما به عنوان یک کلیسا با یک
اصلاحات جدید رو به رو هستیم
-
اصلاحاتی که در آن
-
به انچه در کتاب اعمال رسولان
می خوانیم بر می خوریم
-
اگر امروزبه کلیسا نگاه کنید
-
سپس بسیار متفاوت است,در
مقایسه با آنچه در اعمال می خوانیم.
-
زیرا ما حدود2000 سال تاریخ داریم
-
و اینکه کلیسا مجدد تغییر یافت
-
می توانیم ببینیم که کلیسا دراعمال
رسولان یک بدن زنده بود.
-
این یک بدن از مؤمنان بود,که
توسط روح القدس رهبری می شد.
-
کلیسا یک جنبش بود ،جنبش شاگردان.
-
مسیحیت به یونان آمد و
تبدیل به یک فلسفه شد.
-
به ایتالیا آمد و یک موسسه شد.
-
به ایتالیا آمد و یک موسسه شد.
-
به آمریکا آمد و تبدیل به یک تجارت شد.
-
اگر بدن را بردارید و بدن را
به یک تجارت تبدیل می کند ،
-
آیا این فحشا نیست؟
-
و این کاری است که امروز
با کلیسا انجام دادیم.
-
ما کلیسای مسیح . بدن مسیح را خراب کردیم
-
بنا براین ما باید اصلاحاتی را اعلام کنیم
-
جایی که ما خیلی عمیق تر می رویم
-
این در مورد آموزش است
این در مورد ذهن است ،
-
و همچنین مربوط به کل
سیستم سیستم کلیسا است.
-
چرا ما کلیسا را به همان روشی
که انجام می دهیم انجام می دهیم.
-
وقت آن است که به آنچه درا
عمال می خوانیم بازگردیم.
-
اکنون خدا ما را به آغاز باز می گرداند.
-
آنچه کتاب اعمال را در کتاب
مقدس منحصر به فرد تر می کند,
-
این است که اعمال تنها کتاب
در کل کتاب مقدس است,
-
که به ما نشان می دهد,
-
چگونه می توانیم بیرون
برویم و شاگردان بسازیم.
-
وقتی انجیل هایی را که منجر
به کتاب اعمال می شود ، می خوانید ...
-
جالب است ...
-
که بدانید چه موقع نوشته شده است.
-
حدود سی سال پس از صلیب
-
اما مدت زمانی که آنها را پوشش
می دهند قبل از صلیب عیسی مسیح است .
-
بنابراین ما کامل بودن زندگی
مسیحیان را در آنجا نمی بینیم
-
زیرا مسیح هنوز نمرده بود ، هنوز
دفن نشده بود ، یا هنوز قیام نکرده بود
-
او هنوز روح مقدس خود را نفرستاده بود.
-
بنابراین ما در 4 انجیل نمی بینیم
-
که چگونه آنها بیرون رفتند و شاگرد ساختند.
-
روح القدس هنوز آنجا نبود
-
و ما هنوز قدرت نداشتیم
-
برای بیرون رفتن و انجام آن با موفقیت
-
فکر می کنم امروز برای کسانی
که روح القدس را نمی شناسند
-
ترس زیادی ایجاد می کند
-
عیسی به آنها گفت: بروید و صبر کنید.
-
او گفت وقتی روح من فرا رسد
شما قدرت خواهید گرفت
-
و سپس شما شاهد من خواهید شد
-
این واقعی است .آیا این واقعیت دارد ؟
-
واقعی است! واقعاً واقعی است!
-
هلهلویا - او به تازگی شفا یافته است
-
عیسی مسیح زیبا. - ممنون عیسی.
-
در آن نگاه کنید ، او می تواند برود
-
می دانم که در بسیاری از کلیساها
-
روی دیوار نوشته شده است:
-
"عیسی دیروز ، امروز
و برای همیشه یکسان است"
-
ما امروز به عنوان مومن معتقدیم که
-
عیسی دیروز ، امروز و برای همیشه یکسان است
-
اما اگر او یکسان باشد ،
روح القدس همان است.
-
و اگر روح القدس همان است
-
آنچه در اعمال می خوانیم باید همان باشد
-
اکنون با قدرت عیسی مسیح بهبود یافته است
-
این مرد تازه این زن را شفا داده است.
-
او متحیر است.
-
انجام شده است - تموم شد ، تموم شد
-
این با اعلام او انجام شده است
-
من مثل این رفتم چون
نمی توانستم سریعتر بروم.
-
حالا چه کاری می
توانید انجام دهید؟
-
خواهر ، این کار را
اینگونه انجام ده.
-
من نمی توانستم این کار
را انجام دهم ، نمی توانستم
-
و من نمی توانستم این
کار را انجام دهم.
-
اگر این کار را می کردم فریاد می کشیدم
-
تمام افتخار به نام
او تعلق دارد
-
ما اولین مسیحیان را در اعمال می بینیم
-
اولین شاگردان مسیح
-
آنها این شیوه زندگی شاگردی را گذرانده اند
-
آنها در خانه ها ، خیابان
ها به مردم می رسیدند
-
آنها هر جا که بوده اند با
مردم ملاقات کرده اند
-
و انجیل منفجر شد و در
سراسر جهان گسترش یافت
-
هزاران و هزاران نفر
-
از مردم ایمان به عیسی
مسیح پیدا کرده بود
-
آنها تعمید یافتند و روح
القدس را دریافت کردند
-
اما در یک مقطع زمانی
در تاریخ کلیسا می بینیم که
-
مسیحیت نهادینه شده و به
زودی به یک دین دولتی تبدیل شد
-
ساختار (کلیسای نهادینه شده)
تا زمان اصلاحات از ما پیروی کرد
-
وقتی لوتر ، کالوین و زوینلی آمدند.
-
آنها سعی کردند اصلاح کنند
و ما را به انجیل واقعی برگردانند
-
با توجه به داستان اعمال رسولان
-
اما آنها شکست خوردند.
-
ما هنوز ساختمان داریم
هنوز کشیش های ویژه داریم
-
ما هنوز افرادی را داریم که
در ساختمان های ویژه ملاقات می کنند
-
در تاریخ های خاص با یک ساختار
و افرادی که سعی می کنند
-
برای به دست آوردن لطف خداوند
،هدیه های کلیسایی ارائه می دهند
-
مارتین لوتر نتوانست کلیسا را به آنچه
-
در اعمال رسولان می خوانیم بازگرداند
-
کتاب مقدس کتاب زندگی است.
-
با مطالعه آن به کتاب زندگی تبدیل نمی شود.
-
با زندگی در آن به کتاب زندگی تبدیل می شود.
-
من به نام عیسی دستور می دهم
که درد در این دست از بین برود
-
لطفا دوباره امتحان کنید
-
از بین رفته است
-
این چیه؟
-
در نام عیسی مسیح، در حال حاضر، آمین.
-
امتحانش کن
-
از بین رفته است
-
آمین
-
حالا برو به نام عیسی. امتحانش کن
-
استخوان ها اکنون به نام عیسی شفا بگیرید.
-
امتحانش کن
-
آیا شبیه ریکی است؟ - نه ، عیسی.
-
عیسی ، نه ریکی. - این انرژی نیست؟
-
خدا! نه ، انرژی نیست.
-
ممنون عیسی
-
نظر تو در مورد اتفاقی که افتاد چیست؟
-
عالی است - خیلی جالب است؟
-
ما متولد شده ایم
به دلایلی در زمین زندگی می کنیم.
-
یعنی جستجو و یافتن خدا.
-
مشکل این است: ما به دنبال او نیستیم
-
و به همین دلیل ما او را پیدا نمی کنیم
-
آیا از عیسی شنیده اید
-
ما 2015 سال پس از عیسی مسیح زندگی می کنیم.
-
خدا واقعی است و او ما را صدا زد
تا ما شاگردان عیسی باشیم
-
خدا حقیقت است و او ما را صدا زد
تا ما شاگردان عیسی باشیم
-
من در 5 آوریل 1995 توبه کردم.
-
فهمیدم که گناه کرده ام و
زندگی خود را به عیسی سپرده ام
-
و نوری وارد بدن من شد.
من روی زمین افتادم و با خدا ملاقات کردم
-
وقتی در مسیح تولد تازه بگیری
روح خدا می آید و درتو زندگی می کند.
-
و تو کارهایی را انجام خواهی داد
که عیسی انجام داده است
-
کتاب مقدس می گوید که
ما باید بهجایآورندۀ کلام باشیم
-
ونه فقط شنوندۀ آن
-
اگر فقط این کلمه را بشنویم اما
این کار را نکنیمخود را گول می زنیم
-
ما مانند کسی هستیم که به آینه نگاه می کند
-
اما به محض اینکه خارج شویم
آنچه را دیدیم فراموش می کنیم
-
یکشنبه پس از یکشنبه
میلیون ها مسیحی وجود دارد
-
که در کلیسا می نشینند
و کلام خدا را می شنوند.
-
اما به محض ترک ، آنها آنچه
را که شنیده اند فراموش می کنند.
-
همه درد باید به نام عیسی اکنون برود.
-
از سر تا پا
-
قبلاً نمی توانستی این
کار را انجام دهی؟ - نه
-
از سال 2005 چنین بوده است.
-
او زنده است!
-
چه مدت تو قادر به قدم زدن نیستی؟ - 10
سال است که قادر به پیاده روی نیستم.
-
عالی نیست؟
-
من وقتی جوان بودم دیدم که اون راه میرفت
ببخشید؟
-
به عنوان یک کودک در کنار او رفتم.
-
او به زودی 13 ساله خواهد شد
- بنابراین شما 3 ساله بودید؟
-
"من یک بیماری عضلانی دارم."
- "ما برای آن دعا خواهیم کرد."
-
"مشکل کجاست؟" - "سراسر بدن من."
-
سپس آنها برای من دعا کردند.
4 یا 5 نفر برای من دعا می کردند.
-
احساس ترک خوردگی در پشتم کردم.
بعد می توانستم بلند شوم و بروم.
-
صبر کردم ، بعد دکتر آمد.
-
سلام آقای اککلبوم ،
حال شما چطور است؟
-
گفتم "خوب". - "چی شنیدم؟"
-
بلند شدم
-
وی پرسید: "چه اتفاقی افتاد؟"
-
از من نپرس ، در آنجا از خدا بخواه.
-
وی گفت: "می توانم به تو تبریک بگویم؟
امیدوارم که این طور خوب بماند."
-
تاکنون ، اکنون اکتبر (ماه دهم) است
-
و این اتفاق در 8 ژوئن (ماه ششم) رخ داد.
-
حدود 4 ماه است ... ژوئن ، جولای.
-
بله ، 4 ماه و واقعاً خوب پیش می رود.
-
من به عنوان یک کشیش ، در چند سال گذشته
-
واقعاً مشتاق شده ام. وقتی کتاب
اعمال رسولان را می خواندم ،
-
عصبانی شدم که چگونه اتفاقاتی
در کتاب اعمال رخ داده است
-
و هیچکدام از آن را ندیدم ،
-
نه در کلیسا و نه در زندگی من.
-
من این را در بزرگان یا ساختار کلیسا ندیدم.
-
ما بیرون نرفتیم و مردم را شفا ندادیم.
-
ما دست خود را بر روی مردم
گذاشتیم و سپس آنها را به خانه
-
فرستادیم که آنها بعداً
بهتر باشند یا شاید نباشند
-
اما در اعمال می خواندم كه رسولان
-
بیرون رفتند و آنها این كارها
را روزانه انجام می دادند.
-
احساس کردم دقیقاً همان
چیزی است که می خواستم.
-
من دو سال است که به این کارها آرزو می کنم
-
و معتقدم این همان کاری است
که به من فراخوانده شده است
-
اما نتوانسته ام این کار را انجام دهم.
-
سیستم کلیسا باید تغییر کند.
-
ما دیگر نمی توانیم نهادی باشیم که به
ساختمانها و خدمات کلیسایی مربوط می شود.
-
مردم سال به سال در کلیساها می نشینند.
-
آنها منتظر پیام رسان ویژه ای هستند
که می آید و برای آنها دعا می کند
-
به آنها می گوید اکنون مسح
خود را دریافت کرده اید.
-
اکنون می تونی بیرون بری و این
یا آن را برای خدا انجام بدی.
-
یا در آنجا نشسته اند به امید اینکه
-
کسی آنها و هدایای آنها را بشناسد.
-
و این همان چیزی نیست که کتاب مقدس
به ما یاد می دهد که ما باید انجام دهیم
-
این چیزی نیست که
عیسی به ما می گوید انجام دهیم.
-
در سال 1995 من به عنوان نانوایی کار کردم
و هیچ چیز راجع به خدا نمی دانستم.
-
من چیزی در مورد کتاب مقدس نمی دانستم.
-
من یک جوان در دانمارک بودم
که در کلیسای لوتران تعمید یافتم.
-
من در چهارده سالگی
در کلیسای لوتر تأیید شد.
-
اما این یک سنت بود و این دقیقاً
همان چیزی است که امروزه هنوز هم
-
برای بسیاری از مردم وجود دارد. یک شب
نگاه کردم و گفتم: "خدایا ، آنجا هستی؟
-
اگر وجود داری ، نزد من
بیا. می خواهم تو را بشناسم. "
-
مدت کوتاهی بعد انجیل را شنیدم
-
و در 5 آوریل 1995 ، ساعت 9:30 در شب ،
-
من توبه کردم
-
و همه چیز را به عیسی دادم.
-
اما بعد شروع کردم به کلیسا رفتن.
-
من شروع کردم مثل سایر افراد در کلیسا بشم.
-
فکر می کردم مسیحیت ملاقات با خدا
-
و سپس نشستن هر یکشنبه در کلیسا است.
-
اما من بیشتر ناامید شدم.
-
از آنجا من فکر کردم: باید چیزی بیش از رفتن
-
به یک کلیسا باشد ،
-
هر یکشنبه دو ساعت در
آنجا بنشینم و کسی موعظه کند
-
روزی تازه خواندن اعمال را شروع کردم.
-
من درباره اولین مسیحیان
و چگونگی زندگی آنها خواندم.
-
آنها همان کاری را که من کردم انجام ندادند.
-
آنها دیدند که هر کجا که رفتند زندگی
بسیاری از مردم تغییر پیدا کرده است.
-
در آن زمان ، من بسیار ناامید شدم زیرا
-
چندین سال مسیحی بوده ام.
-
اما من هرگز مریض را شفا ندادم و
هرگز دیو را اخراج نکردم.
-
من هرگز کسی را به سمت مسیح نبردم.
من هیچ وقت زندگی را که آن
-
را از اولین مسیحیان در اعمال
رسولان خوانده ایم تجربه نکرده ام.
-
یک روز کاملاً ناامید شدم و دعا کردم:
-
"خدا ، من به تو همه چیز می دهم
، می خواهم این زندگی را ببینم."
-
از آن به بعد شروع کردم به
دیدن این زندگی بیشتر و بیشتر.
-
اما مشکل این بود که در ابتدا
-
کسی نبود که به من نشان دهد.
-
هیچ کس نبود که مانند
عیسی چنین کاری کند وقتی گفت:
-
"از عقب من آیید تا شما
را صیّاد مردم گردانم."
-
بیا و مرا دنبال کن ، من
به تو نشان خواهم داد که
-
چگونه مریض را شفا دهی ،
انجیل را موعظه کنی.
-
من به شما نشان خواهم داد و به شما آموزش خو
اهم داد که چگونه در پادشاهی خدا موثر باشید.
-
هیچ کس این کار را نکرد.
-
اما اکنون فرق می کند
-
ما شروع کردیم که مردم را شاگرد کنیم.
-
اگر آنچه را که ما آموخته
ایم به شاگردان منتقل کنیم
-
و آنها آن را به نسل
بعدی شاگردان منتقل کنند،
-
درمدت زمان کوتاهی ما در سراسر
-
دنیا شاگردان خواهیم داشت
-
که مانند عیسی عمل می کنند ،
-
حتی کارهای بزرگتر نیز انجام می دهند
-
زیرا او نزد پدر رفت.
-
اکنون می خواهیم به یکی
از دوستانمان گوش دهیم.
-
به سوئدی.
-
سوئد باحال است!
-
به سوئدی.پدر ، من دعا می کنم که
بتوانیم برای تو به اروپا برسیم
-
همچنین دانمارک و نروژ و تمام دنیا!
-
من حدود یازده سال پیش مسیحی شدم.
-
سپس به یک کلیسای دولتی سوئد رفتم ،
-
از یک سوابق کاملاً غیر مسیحی آمدم.
-
بعد از مدتی من و همسرم به
شهر دیگری نقل مکان کردیم
-
و ما به کلیسای بسیار بزرگ آنجا رفتیم.
-
ما در آنجا رهبران یک اثر بزرگ انجیلی شدیم.
-
ما باید الگو باشیم ، اما من هرگز
کسی را به سمت مسیح نکشیده بودم
-
من هرگز کسی را تعمید ندادم.
-
من هرگز ندیده ام که کسی
با دعای من شفا یابد.
-
من به یک نقطه رسیدم که یک شب در بیرون بودیم
-
و مردی به میز من آمد و از من پرسید:
-
"سلام ، من می بینم شما چه می کنید ،
می خواهم یک مسیحی باشم.
-
چه کاری باید انجام دهم؟ "
-
واکنش من این بود: باشه ، فردا دنبالت میام
-
و تو رو به کلیسا می برم."
-
و من او را به كلیسا بردم و او را
-
نزد كشیش آوردم و كشیش
راه نجات را براش شرح داد.
-
اما این چیزی را در من ایجاد کرده بود.
فهمیدم که چیزی اشتباه است.
-
زیرا، من بسیاری از کتاب مقدس خوانده ام
چند سال در مدرسه کتاب مقدس بودم.
-
من می دانم کتاب مقدس چه می گوید
-
و من کسی بودم که باید
این کارها را می کردم.
-
من کسی بودم که باید دستانم را
-
بر مریض ها بگذارم و حالشان خوب شود.
-
من کسی بودم که باید مردم را
تعمید می دادم و من نکردم.
-
چیزی اشتباه بود
-
فکر کردم شاید دروغ گفته اند.
-
شاید آنچه مردم به من می گویند راست نیست.
-
بنابراین شروع کردم به بیرون رفتن.
-
من هر صبح از خواب بیدار می
شدم و به خداوند دعا می کردم.
-
بعضی اوقات باران می بارد ، برف ، هوای بد،
-
اما به هر حال من بیرون می رفتم ،
به خداوند فریاد می کردم.
-
من می خواهم تو را بشناسم ،
می خواهم زندگی واقعی داشته باشم.
-
یک روز مشغول خواندن یک مجله مسیحی بودم.
-
یک شرح مختصر از یک مرد دانمارکی
-
در حال دعا در یک بازار سوئد
-
برای افراد بیمار که شفا گرفتند.
-
چه ..! من قبلاً چیزهای مشابه را خوانده ام،
-
اما این من را تحت تاثیر قرار داد
و احساس کردم که این خدا است.
-
بنابراین من به او زنگ زدم و او پاسخ داد
كه او مردی عادی مثل من است.
-
ما صحبت کردیم و من در مورد سفرم گفتم
-
و او فکر کرد عالی است و باید ملاقات کنیم.
-
بنابراین من به همراه دو
دوست به دانمارک رفتم.
-
او از ما پرسید: "چرا به دانمارک آمدید؟"
-
گفتیم: "ما می خواهیم بیماران
را ببینیم که شفا می گیرند."
-
سپس گفت ، "خوب ، در
حدود پانزده دقیقه شما خودتان
-
خواهید دید که چگونه نفر اول شفا می یابد."
-
من فکر کردم: مطمئنا ،
بله. نمی توانستم باور کنم
-
چگونه می تواند این بخشی از زندگی من باشد؟
-
اما ما در خیابان ها بیرون رفتیم و
با گروهی از مردم ملاقات کردیم
-
شاید 25 ، 30 ساله.
-
زن جوان سالها با مشکلات زانو روبرو بود.
-
به من گفت دستانم را روی زانوی او بگذارم
-
و دستور بدهم درد برود.
-
تقریباً بیهوش شدم و خیلی استرس داشتم.
-
من هیچ اعتقادی نداشتم ، اما من فقط گفتم
خوب ، من انجام می دهم.
-
بنابراین من این کار را
کردم و او پرید و گفت: چه ؟!
-
و او شفا یافت.
-
و کل گروه بود ... این مرا شگفت زده کرد.
-
فهمیدم این حقیقت است
-
این برای من کافی بود.
-
من برای یک نفر دعا کردم و بعد تنها رفتم.
-
ما به عنوان مسیحیان
خوانده شدیم تا شاگرد سازی کنیم.
-
اصطلاح دیگری که از آن استفاده می کنیم "Kick-Starting"
است (یعنی هندل زدن موتور برای روشن شدن).
-
مثل موتور سیکلت است - اگر می خواهید
-
موتور را راه اندازی کنید ،
آن را هندل می زنیم.
-
و هنگامی که موتور سیکلت را استارت می زنید
می توانید به هر جایی می خواهید رانندگی کنید.
-
به همین ترتیب ، ما مسیحیان باید هندل شویم
-
تا کارهایی را انجام دهیم
که عیسی ما را صدا زد.
-
به عنوان مثال ، اگر مسیحیان را برای
بهبودی بیمارها Kick-Start کنیم،
-
آنها را در خیابان ها بیرون می کشیم
و می گوییم: بیا ، دنبال ما بیا.
-
و سپس ما به آنها نشان می دهیم
که چگونه این کار را می کنیم.
-
پس از انجام این کار ، می توانید
دوباره و دوباره آنرا انجام دهید.
-
در تمام بدن درد داری
اما بیشتر از همه در پاها؟
-
بله.- من دعا می کنم ببین.
-
من فرمان می دهم که اکنون هر درد برود.
-
اکنون در سراسر بدن
تو شفا را اعلام می کنم.
-
من به هر درد دستور می دهم
-
که الان بدن را ترک کنم.
-
الان دعا می کنم برای شفا
به نام عیسی مسیح - آمین.
-
سعی کن حرکت کنی.
-
سعی کن آن را حس کنی.
-
احساس خوبی دارد. -احساس خوبی دارد؟
-
اما آیا تو هنوز هم درد داری؟
-
نه- او رفته است؟
-
مردم تعجب می کنند.
-
من دستور می دهم که الان
کاملاً پشت ترمیم شود.
-
مانند این خم شو، سعی کن آن را حس کنی.
-
و دوباره صاف کن - در واقع رفته است
-
واقعاً الان. - چی؟
-
من قسم میخورم. من این
چیزها را اختراع نمی کنم
-
تو می توانی آن را احساس کنی
تازه ناپدید شد. - اوه خدای من
-
در سراسر جهان رو به رشد است.
-
چند سال گذشته دیدیم که
-
چگونه صدها هزار نفر شفا یافتند.
-
توسط مؤمنین عادی که "Kick-Start" شدن
-
و بیرون می روند و بیمار را شفا می دهند.
-
و این افراد شروع به هدایت
افراد دیگر به مسیح کردند.
-
در سالهای اخیر ، ما شاهد
هزاران نفر نزد مسیح بودیم.
-
این واقعا قوی است
-
من به استکهلم آمدم
و با این برادر آشنا شدم.
-
او با چند نفر دیگر در آنجا بود ،
همسرش نیز در آنجا بود.
-
بعد بیرون رفتیم
-
در آغاز او شخصی را پیدا
کرده بود که درد داشت.
-
او دست خود را روی این
شخص گذاشت و آن فرد شفا یافت.
-
من متحیر شدم: وای ، این عالی است!
-
این فرد شفا یافت و من فکر کردم
-
این الان در یوتیوب نیست
-
من آن را در یوتیوب تماشا نمی کنم
دقیقاً جلوی من می بینم.
-
دیدن واکنش این فرد که شفا یافته است
بسیار شگفت انگیز بود.
-
نکته بعدی که اتفاق افتاد
این بود که این زن آمد
-
و او در معده درد داشت.
-
این مرد که من را "Kick-Start" کرد گفت:
-
todo:"حالا تو دعا می کنی.
دست خود را بگذار روی آن
-
و دستور دادم تا درد برود.
"دستم را گذاشتم روی آن
-
مردد ، اما من دست خودم را گذاشتم روی آن
-
و دستور داد: "به نام عیسی ، درد برو."
-
دستم را دور کردم و ناگهان باید چهره این
-
زن را دیدی. او پرسید که
چگونه من این کار را کرده ام.
-
چه ..؟
-
شوخی میکنی - نه ، درست است
-
این درست است و به همین
دلیل ما این کار را می کنیم.
-
نه
-
مریض است
-
عیسی تو را شفا داد ، نه من.
-
وای ، من قبلاً هرگز به
چیزی شبیه این نبوده ام ،
-
رویاهای من در همان جا به حقیقت پیوستند.
-
این در واقع بهترین روز زندگی من است.
-
بخشی از آنچه من آرزو داشته ام هستم.
-
در راه بازگشت به خانه ،
من خیلی از شادی پر شده بودم.
-
من در اتوبوس نشستم و به خانه رفتم.
-
وقتی رسیدم ، نمی توانستم
فقط بنشینم یا به خانه بروم.
-
من در اطراف شهر قدم می زدم
و برای مردم دعا می کردم.
-
در همان روز با این زنان جوان ملاقات کردم.
-
من برای آنها دعا کردم و
آنها بلافاصله بهبود یافتند.
-
فکر کردم: وای!
-
این چیزی نیست که در استکهلم
اتفاق افتاد و در آنجا ماند.
-
ادامه دارد
-
از آن زمان به بعد هر روز بیرون می رفتم.
-
من هر روز در خیابان ها بودم
و دیدم هزاران نفر شفا یافته اند.
-
این مرا تغییر داد.
این مرا کاملاً تغییر داد.
-
این ... عالی است
-
پای خود را حرکت کن.
-
من چیزی حس نمی کنم.
-
رفته است؟
-
من نمی توانم آن را احساس کنم.
-
- نه
-
من نمی توانم آن را احساس کنم.
-
عجیب نیست؟ - بله
-
عیسی شما را شفا داد.
-
جلوی خم شو و سعی کن آن را حس کنی.
-
کار کرد ، دنیس. -
امتحان کن آن را امتحان کن
-
الان چه حسی دارد - عالی!
-
تمام درد از بین رفته است؟ -
تمام درد کاملاً از بین رفته است.
-
به خدا قسم.
-
ممنون عیسی
-
من انتظار نداشتم آنچه
را دیدیم یا شاید کمی ...
-
من در فیلم ها دیدم
که چگونه این اتفاق افتاد
-
اما خودم هرگز نتوانستم
این کار را انجام دهم
-
اما من انتظار داشتم که
خدا این کار را انجام دهد.
-
من به این احتیاج دارد ،
این کار من در اینجا است.
-
برای زنی که مشکلی در پشت داشت ، دعا کردیم.
-
من فکر می کنم او به
نوعی جراحی انجام داده است.
-
درد الان برو. همین حالا
-
به نام عیسی.
-
احساس تغییر می کنی؟
-
اوه کرک ... - وای ، اتفاقی افتاد
-
او از روح القدس پر شده بود
و خدا او را به طور اساسی ملاقات کرد.
-
او در اشک بود. - او جلوی ما افتاد.
-
انجامش بده بیشتر ، بیشتر
-
روح القدس بالای توست
، فقط دهان خود را باز کن.
-
روح القدس بیشتر .. آن را پر کن.
-
تو به تاز تعمید شدی ، پر از روح.
-
او آنجاست.
-
این یک شروع جدید برای تو است.
-
این یک شروع تازه است.
-
خدایا ، ما از تو برای آزادی تشکر می کنیم
از یک شروع تازه تشکر می کنیم.
-
خانواده او که همراه او بودند ،
خواهرزاده و فرزندانش
-
کاملاً آرام بودند انگار همه چیز عادی بود.
-
مردم کنار گذشتند
-
و من فکر کردم:
-
"این بسیار جالب است که برای
این زن اتفاق افتاده است."
-
او هیچ تصوری از اتفاقات
آن روز چه می شد نداشت.
-
او بلند شد و می دیدید
که او فردی متفاوت است.
-
خدا آنها را از درون به بیرون تغییر داد.
-
من خوبم ، لیلیا
-
خوب است. - خیلی بیشتر از درست.
-
خیلی بهتر از فقط خوب.
-
خدا ، او می خواهد زنده باشد.
او می خواهد خود به ما نشان دهد.
-
و نشان دهید که او که برای ما ماست.
-
این خداست ، اینجا بیرون است.
-
نه در یک کلیسای زیبا
اما خدا اینجا است و او می خواهد
-
بخشی از زندگی ما باشد.
-
او می خواهد بخشی از زندگی تو باشد.
-
از آنجا حرکت کردیم.
-
سپس برای کسی به نام دنی دعا کردیم.
-
بله ، اما اول از شخص دیگری
سؤال کردیم که آیا او درد دارد.
-
گفت "نه". و بعد دنی آمد ...
-
درست ، از کسی که روی نیمکت است
، پرسیدیم که آیا او درد دارد
-
او گفت ، "نه ، من خوبم." و دنی گفت:
-
"اوه ، پشت من واقعاً
صدمه دیده است." - "از کی؟"
-
"برای ده سال." در واقع پنج
سال بود که کمر آسیب دید.
-
بنابراین ما گفتیم:
-
"خوب ، بنشین."
-
و یک پا حدود یک اینچ
طولانی تر از پای دیگر بود.
-
پای خود را شل کن
و فوراً به نام عیسی رشد کن.
-
بله ، وای ، حرکتی وجود دارد.
-
احساسش کردی - در دستان تو حرکت می کرد.
-
وقتی بیرون آمد اتفاقی افتاد.
-
دنی ، سعی کن بلند شوی
و کمر خود را احساس کنی.
-
واقعاً خوب است - از بین رفته؟
-
بله.- پانزده سال و
حالا دیگر از بین رفته است.
-
بله ، پنج - اوه ، و
حالا دیگر از بین رفته است؟
-
چه تجربه ای داشتی - نمی دانم
، احساس کردم که خوب است.
-
این اولین بار است که او
چنین کاری را انجام داده است.
-
عالی بود. وقتی دنبال افراد بیشتری می گشتیم
-
تصمیم گرفتیم بستنی بگیریم.
-
ما وارد شدیم و تو با حانمی
پشت پیشخوان صحبت کردی.
-
بله ، زن پشت پیشخوان سؤال کرد
-
که ما چه کاری انجام
می دهیم و از کجا آمده ایم
-
بنابراین به او گفتیم که
می رویم و دعا می خوانیم.
-
من اهل هوستون هستم ،
ما با مردم از همه جا هستیم.
-
ما برای مردم با بیماری یا درد دعا می کنیم.
-
گفت: "واقعاً؟" - من در مورد دنی گفتم.
-
او گفت ، وای خدای من ،
من می خواهم با این مرد ملاقات کنم.
-
فکر کردم منظورش دنی است که شفا یافته است.
-
"من نمی دانم او کجاست ، ببخشید."
-
او گفت ، "بگذارید بدانم
وقتی برگشت تا دعا کنیم."
-
فکر کردم ، "این من هستم و اینجا هستم."
-
خوب ، من آنجا هستم
-
و بعد او آمد و کفش خود را در آوردن:
-
"مچ پا من است."
-
و من می توانستم با او
دعا کنم. بهتر شده بود.
-
چرخیدم و دیدم 4 یا 5 نفر گفتند:
-
"من درد دارم." - "آیا می
توانید برای من هم دعا کنید؟"
-
چگونه است - شما چه کردید
-
من نبودم. - درد داشتم.
-
من دروغ نمیگم.
-
آنها کاملاً از بین رفته اند؟
-
بیا ، هاپ! - حالا من
می توانم این کار را انجام دهم.
-
چه کار کردی ؟ - این عیسی است.
-
خم شو !
-
آخرین باری که توانستی این
کار را انجام دهی چه موقع بود؟
-
در ارتش. - ده سال پیش؟
-
بله.- شما نمی توانستید این کار
را برای ده سال انجام دهید؟
-
نه نه..
-
وای! - بله ، می دانم که احساس خوبی دارد.
-
روی صندلی بنشین، ببین که آیا
این به طور معمول کار می کند یا نه.
-
و بعد بلند شوید.
-
اگر این خدا است ، پس ...
من تو را دوست دارم ...
-
این خداست! تو نمی توانستی این کار
را برای ده سال انجام دهی.
-
نه ، من نمی توانستم. درد داشتم. همیشه به
-
پزشکان می رفتم.
-
اما عیسی دکتر بزرگ است. او
بالاترین است و او زنده است.
-
این است .آمین.
-
چه چیزی برای شما
مناسب نیست؟ - بازوی من ...
-
نمی توانی او را بلندتر کنی؟
-
چه مدت این را داری؟ - شش هفته
-
حالا شش هفته تو نمی
توانی این کار را انجام دهی؟
-
اکنون به نام عیسی حل شود.
-
تو آن را داری!
-
تو آن را داری ، مال توست ، آن را حفظ کن.
-
قبلاً ، فقط می توانستی
اینقدر پیش بروی ، درست است؟
-
چابک تر ، بله؟
-
خوب است - دست خود را بالا ببر!
-
دستت را به من بده.
-
احساس خوبی داری
-
حالا می دانیم چطور است.
-
ما در حال بارگشت به هیوستون
به دنبال پارک ها و مغازه ها هستیم ...
-
اگر ما هر جایی پیتزا بخوریم ...
خدا هم می تواند این کار را انجام دهد.
-
بله ، مثل این است که یک موی سرخ دار
در آسیا بزرگ می شود فکر می کند:
-
"باید زندگی بیشتر باشد ، همه یکسان هستند."
-
و سپس او به ایرلند می رود:
-
"در حقیقت ، هستند! افرادی مثل من دارند!"
-
اینگونه احساس می کنم: "این زندگی است".
-
این چیزی است که من می خواستم و الان
می توانم بروم و این کار را انجام دهم.
-
بله ، ما هیجان زده ایم که برگردیم.
-
همسایگان ما ، مردم هیچ
تصوری برای انتظار ندارند.
-
حالا که آن را درک کردم ،
می توانم این کار را انجام دهم.
-
اعمال رسولان 2:38":پطرس بدیشان گفت:
«توبه کنید و هر یک از شما به نام عیسی مسیح
-
برای آمرزش گناهان خود تعمید گیرید
-
که عطای روحالقدس را خواهید یافت."
-
ما در اروپا در شرایط بسیار
مهیج زندگی می کنیم ، جایی که ما
-
شاهد تولید جدیدی از
اعمال رسولان در زمان خود هستیم.
-
ما می بینیم که مردم با
انجیل بیرون می روند و
-
پادشاهی را نشان می دهند.
-
و این اغلب یک پیام انجیلی
کاملاً واضح در مورد آن است
-
که باید از گناهان خود دور شود.
-
بخشی از حقیقت است
-
غسل تعمید و تحقق با روح القدس.
-
بیشتر اوقات آن در کلیساهای
ما از هم جدا می شود.
-
اما آنچه بیشتر و بیشتر می بینیم این است
-
که در رودخانه جمع می شود
-
همانطور که در کتاب
اعمال رسولان بود.
-
زمان انتظار وجود ندارد
-
حالا وقتی کسی به عقب برگردد
و ایمان به عیسی را اعتراف کند ،
-
در هر جا که باشد ، به آب منتهی می شوند.
-
می تواند در هر نقطه باشد این
می تواند یک دریاچه باشد.
-
این می تواند یک بشکه باران
باشد. می تواند یک وان باشد, هرچه باشد.
-
این افراد بلافاصله تعمید می شوند
-
و در عین حال فوراً پر
از روح القدس می شوند.
-
اولین کلماتی که از دهان عیسی آمده بود:
-
"توبه کنید زیرا پادشاهی
آسمان نزدیک شده است!"
-
ما را به موعظه توبه فراخوانده است.
-
گویا این قسمت در کلیساهای
امروز از بین رفته است.
-
ما در مورد ایمان صحبت می کنیم ،
اما در مورد توبه صحبت نمی کنیم.
-
تقریبا می ترسند در مورد گناه صحبت کنند.
-
اما از ما خواسته شده تا
در مورد گناه صحبت کنیم.
-
ما را به موعظه توبه فراخوانده است.
-
باید بگوییم گناه چیست.
-
باید بگوییم افرادی که به
-
گناه ادامه می دهند، خواهند مرد.
-
ما باید در مورد گناه صحبت
کنیم - قبل از اینکه
-
درباره عیسی که بره خدا بود -
که آمد تا گناهان ما را از بین ببرد.
-
اگر در مورد گناه صحبت نکنیم ،
مردم در مورد عیسی چه باید بکنند؟
-
کجا می روی؟ - من با خدا به بهشت می روم.
-
چرا؟ - چون ...
-
آدم خوبی هستی - بله
-
آیا تا به حال دروغ گفته ای - بله
-
آیا تا به حال چیزی دزدیده ای؟
-
آیا بدون پرداخت هزینه چیزی
از اینترنت بارگیری کردی؟ - بله.
-
آیا خارج از ازدواج رابطه جنسی داشتی؟
-
این سه تا از ده فرمان است.
-
چند باید طی کنم؟
-
این در مورد کسانی است که
خودمان را با چه کسی مقایسه می کنیم؟
-
البته وقتی خود را با
افراد دیگر مقایسه می کنی،
-
فکر می کنی فرد خوبی هستی.
-
اما این سوال نیست.
-
سوال این است: آیا تو به
اندازه کافی خوب هستی؟
-
کتاب مقدس می گوید که اگر فقط یکی از گناهان
-
را انجام دادی ، بر
همه گناهکار می شوی.
-
مانند چیزهای دیگر نیست ، که اعمال خوب را
-
در برابر بد وزن کنی.
-
اینطوری نیست. مقصر بودن یا مقصر نبودن.
-
وقتی قانون را نقض کنی، مقصر هستی.
-
وقتی در مورد خدا صحبت
می کنیم .. هیچ کس هرگز
-
با اعمال نیک نمی تواند به سمت خدا برود.
-
امکان پذیر نیست.
-
همیشه فکر می کردم آدم خوبی هستم چون
-
بله ، من خیلی زیاد جنگیدم
-
زیاد نوشیدم ، کارهایی کردم ... اما!
-
این شخص و شخص دیگر از من خیلی بدتر است.
-
مشکل من این بود که خودم را
با افراد اطرافم مقایسه کردم
-
به جای با یک نفر٬
-
جلوی آن روزی ایستاده خواهم شد.
-
من فکر می کنم باید به آنچه کتاب
مقدس به ما نشان می دهد برگردیم.
-
توبه فقط این نیست که ما از گناهان
-
و اعمال خود متاسفیم
-
و اینکه چگونه ما به تعبیر خود
کلمه خدا را تغییر داده ایم.
-
پشیمانی توبه واقعی نیست.
-
بخشی از آن است ، اما همه چیز نیست.
-
در عهد عتیق فرعون و بنی
اسرائیل را در مصر می بینیم.
-
پشیمان شد ، او اعلام کرد: "ای ،
من علیه خدا گناه کردم."
-
او گناه خود را اعتراف كرد ،
اما از آن دور نشد.
-
این فقط توبه نیست.
-
بسیاری از مردم می گویند ،
ببین ، آنها متاسف هستند
-
آنها گریه می کنند زیرا
احساس توبه واقعی می کنند.
-
یهودا در عهد جدید حسرت ابراز پشیمانی کرد.
-
او چنان توبه کرد که حتی خودکشی کرد٬
-
اما او از گناهان خود دور نشد.
-
وقتی کتاب مقدس را می خوانیم ،
می بینیم که خداوند با توبه ،
-
بخشش می بخشد،
-
به جای بخشش از طریق ایمان به عیسی.
-
فکر می کنم وقتی به قسمت آخر
نگاه می کنیم ، اغلب فکر می کنیم که با
-
اعتقاد داشتن به عیسی ،
خدا به طور خودکار گناهان ما را می بخشد.
-
اگر کتاب مقدس را می خوانید ،
می فهمید که این درست نیست.
-
تصور کنید که ما با هم شطرنج بازی می کنیم.
-
حرکتی می کنم و بعد نوبت توست.
-
حرکتی می کنم و بعد نوبت شماست.
-
نوبت من است. نوبت توست.
-
آیا می توانم الان این کار را
انجام دهم؟ یکی اینجا و دیگری آنجا.
-
آیا می توانم دو حرکت انجام دهم؟ - نه.
-
چرا؟ زیرا قوانینی وجود دارد.
-
و قانون این است که تو یک حرکت را
انجام می دهی و سپس من انجام می دهم.
-
هنگامی که به خدا میرسد، گناه کرده ای.
-
تو کار اشتباهی کردی
-
و به همین دلیل تو از خدا جدا هستی.
-
به دلیل گناهان تو نمی تو
انی با خدا در جامعه باشی.
-
به دلیل گناه ما ، این امکان پذیر نیست.
-
خدا به شما نگاه می کند و می گوید:
-
من نمی خواهم تو را مجازات کنم اما من
مقدس هستم ، بنابراین باید آن را انجام دهم.
-
اما در همان زمان من
می خواهم به تو فرصتی بدهم
-
که بخشش و یک رابطه
با من را بدست دریافت كنی.
-
بنابراین ، پسرم ، عیسی را
می فرستم تا برای تو بمیرد."
-
بنابراین اینگونه است:
-
شما گناه کرده اید و
احکام خدا را شکسته اید.
-
به همین دلیل ما بدون یاری
با خدا زندگی می کنیم.
-
ما زندگی خودمان را
می گذرانیم ، جدا از خدا.
-
خدا نگاهی به شما انداخت و گفت:
"من نمی خواهم شما را داوری کنم"
-
"من می خواهم تو را ببخشم ،بنابراین پسرم
عیسی را می فرستم تا برای تو بمیرد"
-
الان کی است؟ نوبت توست.
-
خدا می خواهد ببخشد. او می
خواهد شما را آزاد کند
-
او می خواهد زندگی جدیدی
ببخشد و از طریق شما شفا یابد.
-
او می خواهد این کارها را
انجام دهد ، اما می گوید:
-
"نوبت توست!" او منتظر است
تا شما این کار را انجام دهید.
-
اما به محض اینکه بگویید "من می چرخم
و این بخشش را می گیرم" ،
-
اگر چنین کاری کنی، خداوند
تو را خواهد بخشید.
-
درک این مهم است٬
-
زیرا افراد زیادی وجود دارند
و من هم مثل آن بودم.
-
مثل شما ، من اعتقاد داشتم
که خدایی وجود دارد.
-
اما در ذهن من ، همه چیز من:
"باشه ، اگر وقتش باشد ، او به من
-
خواهد رسید ، بستگی به او دارد ،
' او بزرگ است ، او می تواند
-
هر وقت بخواهد این کار را انجام دهد."
-
و من مسئولیت را به او واگذار کردم.
-
توبه عمیق واقعی به عمل نیاز دارد.
-
این فقط یک کلمه نیست، فقط
چیزی نیست که فکر می کنیم.
-
توبه واقعی نه تنها درک این که
-
تو علیه خدا گناه کرده ای ،او که مقدس است ،
-
بلکه گناهان خود را به او اعتراف می کنی
-
و مقابل او متاسفم
-
و از این زندگی گناهکار دور می شوی و
-
تو زندگی او را شروع میکنی زندگی کردن .
-
کلمه "توبه" در کتاب مقدس
کلمه "metanoia" است ،
-
که یعنی دوباره فکر کردن.
-
و خدا می خواهد ما دوباره فکر کنیم٬
-
درباره زندگی و نحوه زندگی ما.
-
وقتی در مورد خدا تجدید نظر می کنیم و
گناهان ما چه تأثیری بر او دارند،
-
آنگاه خداوند نیز درباره آنچه درباره
ما فکر می کند تجدید نظر خواهد کرد.
-
اعمال رسولان ۲۲:۱۶
»و حال چرا تأخیر مینمایی؟
-
برخیز و تعمید بگیر و نام خداوند را
خوانده، خود را از گناهانت غسل ده.«
-
وقتی گناهان خود را اعتراف
می کنی و آنها را به نور آوردی٬
-
سپس بخشش را تجربه خواهی کرد.
-
اما اگر به گناه خود
ادامه دهی٬ هر بار که روی
-
نور می روی - شیطان می گوید:
-
"اما فراموش نکنی ... ، فراموش نکنی ..."
-
اما اکنون خارج است ،
تو آن را می اعتراف کردی.
-
تو به من گفتی٬
-
با روح خدا هدایت شوی،
شاید باید به همه بگویی.
-
من نمی دانم ، اما بخشش وجود دارد.
-
مردم باید آن را بشنوند ، آزادی وجود دارد.
-
تعداد زیادی زن در آنجا می گذرند ،
تعداد زیادی از خانمها.
-
آنها دقیقاً همین کار را کردند
-
و آن را به مدت سی ،
چهل ، پنجاه سال با خود حمل کردم.
-
اینجا جایی نیست که آزادی باشد.
-
آزادی همان چیزی است
که تو الان تجربه می کنی.
-
امروز آمدم و به دنبال خدا
برای هدیه دعای زبان بودم.
-
و برای هر چیز دیگری در زندگی
من که به آسایش احتیاج دارم.
-
این آخر هفته خدا مرا آزاد
کرد و با هدیه دعای
-
زبان به من برکت داد.
-
و مرا از تعمید آب شست.
-
من بیش از سی سال
-
با شرمندگی و خجالت زندگی
کرده ام. این یک راز بود
-
که من در دهه بیست و یکم
-
سقط کرده بودم.
-
و هر روز از آن روز به بعد ،
-
شیطان هرگز مرا تنها نگذاشت.
-
من وقتی فیلم های توربن را تماشا
می کردم به دنبال خدا می گشتم.
-
من به خدا گفتم که نمی
توانم اینگونه ادامه دهم.
-
من دعا کردم و پرسیدم میخواستم بدونم٬
-
اگر او بخشایش برای من داشته باشد.
-
و بعد اتفاق افتاد که او این
آخر هفته مرا به اینجا آورد.
-
احساس کردم هدایت شده با توربو صحبت کردم
-
که خدا چیزی را از طریق او برای من گفت.
-
بنابراین خداوند این فرصت
را به من داد که بتوانم آزاد باشم.
-
عاری از این درد.
-
بیش از سی سال - من آزادم.
با تشکر از عیسی ممنون.
-
من آزادم.
-
... که وقتی در دهه بیستم بودم ...
خدا به من کمک کن ...
-
... من سقط جنین داشتم و از آن روز تا الن
-
خدا سعی کرد به من بگوید اشکالی ندارد
-
اما شیطان قدرت بیشتری در زندگی من داشت.
-
با من و درون من ماند.
-
روز را مثل دیروز به یاد می آورم
-
و همان درد را احساس می کنم.
-
این یک شروع جدید است ، یک آغاز جدید است.
-
آیا حاضر هستی در عیسی مسیح تعمید دهی؟
-
برای شستن گناهان خود؟ - بله.
-
الان ، با ایمان خود تو را به
عیسی مسیح تعمید می دهم.
-
با مسیح بمیر. با عیسی بلند شوی.
-
بیا ، بگذار برای تو دعا کنم.
-
خدایا ، ما از تو برای الیزابت تشکر
می کنیم. خدايا ما از آزادي تو متشکريم.
-
و وقتی اعتراف کرد ،
-
زن دیگری آمد و همان گناه را اعتراف کرد.
-
و خیلی سریع شهادت او
-
زندگی و بخشش را برای
شخص دیگری به ارمغان آورد.
-
و این زن در آنجا در آب تعمید یافت
-
و این آزادی را تجربه کرد.
-
بعداً با هشتاد نفر ملاقات کردیم
-
که او گفت چگونه این کار را انجام داده بود.
-
و این که این سقط گناه بود ،
اما عیسی گناهان را را بخشید.
-
وقتی او اعتراف کرد و این شهادت را گفت،
-
در ملاقات با هشتاد نفر،
-
دوازده زن بعد از این جلسه نزد او آمدند،
-
که همان کار را اعتراف کردند.
-
و در اینجا می توانیم قدرت
اعتراف گناه را ببینیم٬
-
قدرت تعمید آب و انجیل چیست.
-
عیسی گفت هر کس ایمان داشته
باشد و تعمید یابد ، نجات می یابد.
-
در مورد تعمید آب ، من فکرمی کنم
که به دلیل گذشت زمان و
-
سنت ها ، امروز آن را
-
به عنوان رسم دینی کاملاً
متفاوت از کتاب مقدس
-
می بینیم که کتاب مقدس
دقیقاً به ما نشان می دهد.
-
ما اغلب یک آیین مقدس را به عنوان یک
نشانه خارجی از یک واقعیت درونی می فهمیم.
-
و نکته جالب در مورد این تعریف این است
-
که معنوی و جسمی را می گیرد
-
و این دو را به دو چیز کاملاً
متفاوت از هم جدا می کند.
-
در نتیجه ، ما غسل تعمید آب را
-
چیزی می دانیم که فقط یک مراسم است
-
و هیچ ارتباطی با هیچ چیز معنوی ندارد.
-
انگاری مثل اعتراف چیزی است
-
که قبلاً در ذهن اتفاق افتاده است.
-
اما تعمید آب بسیار متفاوت است.
-
آنچه فهمیدیم این است که غسل تعمید آب
-
فقط یک رسم دینی نیست
-
بلکه نشانه خارجی یک واقعیت درونی است.
-
می بینیم وقتی به درون آب می روید
-
روح القدس کار می کند.
-
و وقتی جسمی و معنوی در
تعمید آب جمع می شوند ،
-
خدا معجزه می کند.
-
جالب است که غسل تعمید
آب دو چیز متفاوت است.
-
این یک حمام و تشییع جنازه است.
-
وقتی آدم کثیف شد٬ حمام می گیرد.
-
حالا این به چه معنی است؟
-
این بدان معناست که افرادی که تعمید می شوند
-
باید گناهان خود را به خدا اعتراف کنند.
-
و بنابراین تعمید آب و توبه
دست به دست هم می دهند.
-
این در مورد توبه و یافتن ایمان است.
-
پیش شرط تعمید آب که
خدا از ما می خواهد این است
-
توبه و ایمان به عیسی مسیح است.
-
مردم مرده در گناهان خود می آیند.
-
اتفاقی که می افتد این است
که ما باید نسبت به افرادی
-
که گناهان خود را دارند توبه نشان دهی
-
و بعد آنها را تعمید می دهیم.
-
و هنگامی که آنها دوباره از آب بیرون
می آیند| آنها کاملاً جدید و خالص هستند.
-
من به بسیاری از مردم
-
می گویم که تعمید آب فقط یک شروع پاک نیست.
-
این یک زندگی کاملاً جدید و
تمیز است که آنها شروع می کنند.
-
بگذار بیرون ، بگذار
بیرون. بیشتر ، بیشتر ...
-
افتخار ، افتخار ...
-
ستایش بر عیسی است.
-
ممنون عیسی.
-
ممنون عیسی.
-
ممنون عیسی.
-
ممنون عیسی.
-
ممنون عیسی.
-
متشکرم ، عیسی ، برای نام خود.قیمت
به نام توتعلق دارد ، متشکرم عیسی.
-
ممنون عیسی.
-
چه احساسی داری؟
-
احساس کردم چیزی از من بیرون آمده است ...
-
آمد ... این آب زنده ای
است که در تو ایجاد می شود
-
و خداوند اجازه می دهد تا آن را
از طریق دهان تو بیرون بیاید.
-
کلودیو ، تو یک
مرد کاملاً جدید هستی. - آمین.
-
حال تو خوب است - بله.
-
این فقط آغاز است.
-
این فقط آغاز است. - بله.
-
خدا این هدیه را به تو داد.
-
مواقعی وجود خواهد داشت
که تو نمی دانی چه دعایی کنی.
-
و اکنون می توانی با
ایمان پیش بروی و دعا کنی.
-
آنچه در دعا به زبانها بسیار عالی است:
-
من می توانم در هنگام دعا بر
چیزهای دیگر متمرکز شوم
-
زیرا ذهن من دعا نمی کند.
-
من اجازه می دهم دهانم با ایمان حرکت کند.
-
و روح از طریق ما دعا می کند.
-
خدا تازه تو را استفاده کرد.
-
روح وارد شد و از طریق تو دعا کرد.
-
قشنگه - آمین ، خدا را شکر.
-
آیا خدا خوب نیست؟ - بله.
-
عالی است - او دقیقاً همین است.
-
امروز چیزی یاد گرفتم.
-
قدرت تعمید آب به عیسی.
-
این دیگر فقط یک نماد نیست که ممکن است
اکثر کلیساها اعتقاد داشته باشند.
-
همانطور که خودم اعتقاد داشتم ،
زیرا این تنها چیزی بود که می دانستم.
-
من فکر کردم این چیزی است
که تو فقط از آن عبور می کنی.
-
با پاشیدن آب به عنوان مثال.
-
اما آنجا قدرت بسیار
زیادی وجود دارد
-
اگر واقعاً می فهمی که درباره چیست.
-
در مورد مرگ و دفن شدن .پیر شدن
-
طبیعت انسان قبلی از بین رفته
و شخصی جدید متولد خواهد شد
-
همان طور که ما امروز
یاد گرفیتم آیا شما ایمان دارید
-
به عیسی مسیح به عنوان
خداوند و نجات دهندهی شما
-
بله . ایمان دارم
-
پس مرد پیر به زیر خواهد
رفت و شخصی جدید به دنیا خواهد امد
-
به محضی که او از اب بیرون اید
-
او گفت چیزی او را ترک می کند
-
یه چیز سنگین او را ترک کرد و
هیچ سنگینی دیگری بر زندگی او ندارد
-
و این برادر چنان شکسته شده
بود که شدیدا داشت گریه می کرد
-
این برای من خیلی باارزش بود که
خداوند در زندگی او چه کار کرده است
-
تمام کار او اشک ریختن در حضور خداوند بود
-
و همینطور برای من که ببینم که خداوند چطور
-
من حدس می زنم که او سه چهار
ساعت رانندگی کرده تا اینجا رسیده
-
چونکه این همان چیزی
است که او می خواهد
-
و ان چیزی که تمام ان مدت به او حمله می کرد
-
و دیگر هیچ قدرتی بر او
ندارد و او کاملا آزاد است
-
من کاملا از این بابت شکر
گذارم بابراین من الان یاد گرفتم
-
که چیزی در اب غسل تعمید وجود دارد
-
چیزی برای توبه وجود دارد
-
چیزی برای غسل تعمید روح القدوس وجود دارد
-
هر سه مورد انها مورد نیاز است
-
و در حقیقت اینها زندگی منو تغییر دادن
-
و من تا موقعی که زنده ام
این پیغام را تکرار خواهم کرد
-
زیرا من ان را تجربه
کردم و یکی از قویی ترین
-
اثبات های خداوند در تمام زندگی من بوده است
-
دلیلی که ما باور داریم
چیزی که الان اتفاق افتاده است
-
بخواطر این است که وقتی ان مرد پیر مرد
-
دیو ها چیزی را که داشتند از دست دادند
-
آنها دیگر نمی توانند مرد مرده را
عذاب بدهند زیرا که مرد پیر مرده است
-
و وقتی که شما از اب خارج می شویید
-
شما یه ادم جدیدی شده اید
-
یه مرد جدید است که لباس
های کهنه ایی پوشیده است
-
وقتی عیسی مسیح اینجا روی زمین راه می رفت
-
او مجدد از توبه صحبت می کرد
-
و او تعلیم می داد که که مردم
باید مجدد متولد شوند
-
از اب و روح
-
ولی در ان زمان او نمی توانست
مردم را به اسم خودش تعمید دهد
-
او نمیتواتسنت مردم را با
روح القدوس تعمید دهد
-
اما دقیقا درست بعد از مصلوب شدن در
روز پنطیکاست بو د که پطروس از روح پر شد
-
ما برای اولین بار کلام مقدس کامل
را می شنویم وقتی پطروس گفت
-
تکرار کن و غسل تعمید
بگیر برای بخشیده شدن گناهانت
-
و تو روح القدوس را دریافت خواهی کرفت
-
پس شما زانو خواهید زد و خواهید گفت که من شما را
به نام عیسی مسیح غسل تعمید خواهم داد
-
و متمعن شو که او پایین می رود
-
با مسیح بمیر .با مسیح بلند شو
-
آزاد شو . آزاد شو . برو بیرون . برو
-
آزاد شو . آزادی
-
بیا . ترکش کن . برو بیرون
-
من به تو درستور می دهم ای
روح برو .همین الان . بیرون برو
-
بیرون برو در نام عیسی مسیح من
به این روح دستور می دهم بیرو برو
-
ترکش کن . همین الان
-
بیرون . بیرون برو
-
در نام عیسی مسیح من به تو دستور می دهم
به تام دیو ها برو همین الان بیرون شو
-
بیرون برو همین الان .خارج شو
-
من این به دیو دستور می دهم . برو همین الان
-
ای دیو برو
-
من به هر دیو دستور می دهم
همین الان بدن او را ترک کن
-
دروغ بیرون برو همین
الان بیشتر و بیشتر بزار بره
-
من به دیوها دستور می دهم
در نام عیسی مسیح بیرون برو
-
بیرون برو . برو .برو برو
-
در نام عیسی مسیح من به اخرین
هم دستور ترک کردن می دهم
-
بیرون برو در نام عیسی
مسیح هر دیویی . بیرون برو
-
همین الان او را ترک کن . سریع ترک کن
-
او را پر کن بیشتر پر
کن . آزاد شو . آزاد شو
-
این حقیقت است
-
خیلی ممنونم
-
این حقیقت است
-
اگر می خواهی کتاب بخوانی من می توانم
این کتاب را به شما معرفی کنم
-
شاید شما در موردش شنیده
باشید اسم کتاب کتاب مقدس است
-
این چیزی است که ما در کتاب مقدس می خوانیم
-
او آزاد شد و بعد روح القدوس بر او نازل شد
-
این فقط یک تصویر ساده نیست این حقیقت است
-
و اگه این در کتا بمقدس حقیقت است
در مورد بقیه اش چه می گویید؟
-
هر کلمه ایی از این حقیقت
است از اول تا اخر ان
-
خداروشکر
-
دوستان من
-
من هنوز به یاد دارم و
مشت هاییم را محکم سفت می کنم
-
و من خیلی بد بلند داد می زدم و سپس
-
من غوغایی به پا کردم یه اتفاقی افتاده
-
من نمی دانستم که این واقعا من هستم
من نمی دانستم که چه اتفاقی افتاده است
-
من چشم هایم بسته بود و
بعد یه دفعه چشمانم را باز کردم
-
و من در شرایط متفاوتی نسبت به الان بودم
-
من داشتم نگاه می کردم و توربین ان جا بود
-
و من به این صورت روبه رو
شده بوردم و قبلا به صورتی دیگر
-
من دقیقا نمی دونستم چرا
-
ان جا غوغا ایی وجود داشت
-
اخرین چیزی که من به یاد
دارم این بود که توربین می گفت
-
دیو ها خارج شدن
-
انی خیلی ارامش بخش بود و
هیمن طور آرام تر می شد
-
آرامش و سکوتی وجود داشت
-
من یادم میاد وقتی که نگاه
کردم مردمی زیادی بودند
-
با دوربن هایشان که
بیرون اورده شده بود
-
خیلی از مردم به
من نگاه می کردن
-
و این مثل این بود که
من در شک فرو رفته بودم
-
مثل این بود از جراحی به هوش
اماده بودم و همه اونجا بودن
-
مثل اینکه چوطر من می
توانم ان را به شما توضیح بدهم
-
از طریق زندگیم و تجربه هایم
-
هیچ چیزی به این اندازه به ان زندیک نیست
-
اما بهترین تجربه ی من این بود
-
مثل کندن یک دندان می ماند
-
من می دانستم که چیزی باید انجا باشد
-
وقتی این اظطراب از بین
برود که هیچ حقی برای بودن ندارد
-
دقیاق مثل الان که یک
دندان از جای خود کنده شود
-
پس هیچی انجا نیست .
این بیرون امده است گم شده است
-
و مثل این است که یه پوست
جدیدی انجا به وجود اماده است
-
وثتی شما دندانی را می کشید
-
شما می خواهید با زبان جای ان را لمس کنید
-
شما دقیقا زبان خود را به همتن
جایی که دندان کشیده شده هست می زنید
-
می خواهید بفهمید که چه حسی دارد
-
دقیقا این همان جوری است
در انجا چیزی جدید و تازه است
-
جایی که این دندان بوده است
-
و من خوشحالم و آزاد
ممنونم بخواطر عیسی مسیح
-
به محضی که مردم غسل تعمید می گیرند
من شروع به دعا کردن برای انها می کنم
-
برای راهایی انها زیرا که
انها با عیسی مسیح مرده اند
-
آنها با عیسی مسیح بلند شده اند پس
بنابراین شیطان باید انها را ترک کند
-
و این خیلی عالی است که رهایی شخصی راببینید
-
خارج از غسل تعمید
-
و این خیلی قویی است پس
خیلی از مردم امدند و ان را دیدند
-
و ناگهان بیش از 150
تا 200 نفر تماشگر بودند
-
دقیقا بعد از اینکه او غسل تعمید
گرفت با روح القدوس و ازاد شد
-
و او شروع کرد به تکلم
زبان ها این واقعا قوی بود و زیبا
-
و ما بعدش باید بقیه را غسل تعمید می دادیم
-
بقیه ی خانواده مثل پسر او دخترش و همسر او
-
وقتی انها پایین اماده و
امادهی گرفتن غسل تعمید شدند
-
خداوند کاری شگفت انگیز انجام داد
-
ما امروز در کلام خداوند می خوانیم
-
وقتی که عیسی مسیح غسل
تعمید گرفت در دریاچه ی جوردن
-
ما می خوانیم که وقتی درب های اسمان باز شد
-
وقتی که روح القدوس مثل یک کبوتر پایین امد
-
من و لارن ما می گفتیم که
-
آیا ما هم باید دعا کنیم که
چیزی مثل این اتفاق بیفتد ؟
-
که ما نشانه ایی در اسمان
ببینم وقتی ما غسل تعمید می گیریم
-
بنابراین وقتی ما غسل تعمید گرفتیم
-
من در اب بودم منتظر اینکه غسل تعمید بگیرم
-
و من شندیم که مردم در
جمعیت می گفتند که .نگاه کن
-
و من برگشتم و به اسمان نگاه کردم که
که من دیدم که در اسمان نوشته شده است
-
و دقیقا این دعای من
بود که جواب داده شده بود
-
و من نزدیک بود که غسل تعمید بگیرم
-
ممنونم ای عیسی مسیح
-
همه اشاره می کردن و
می گفتند به بالا نگاه کن
-
و در اسمان یک هواپیما بود
-
در اسمان نوشته بود حقیقی
-
و دقیقا در ان زمانی بود که من
برای شوهر او در حال دعا بودم
-
و او ان را دریافت کرد و من
در حال گفتن این بودم
-
این حقیقت دارد این یک عکس ساده نیست
-
اگر این حقیقت است پس ما هر انچه
که در انجیل می خوانیم حقیقت دارد
-
و ناگهان ما ان را دیدیم در اسمان
-
که خداوند نوشته بود حقیقت
-
حقیقت
-
توربین به بالا نگاه کن بله من ان را دیدم
-
بله من ان را دیدم
-
ماشروع کردیم به گفتن کلام مقدس
-
ولی خیلی از مردم توبه کردن
و در همان روز نجات پیدا کردن
-
بجای اینکه ما فقط هشت نفر
را مثل همیشه غسلا تعمید بدهیم
-
ما بیش از 30 نفر را غسل تعمید دادیم
-
زیرا که کسانی که
دیدند چه اتفاقی افتاده است
-
دیدند که چطور مردم زیادی
از دست دیو ها نجات پیدا کردن
-
مشاهده کردن که چطور
انها از روح القدوس پر شدن
-
و انها همچنین از گناه خود توبه کردن
-
و آمدند و غسل تعمید گرفتند و
همان تجربه را متقابل را ترجبه کردن
-
دنیای شیطانی حقیقت دارد خیلی حقیقی است
-
من یک نگاه سریع دیده
ام خیلی وقت ها در کلیسا
-
وقتی که کلیسا های بشارتی امده بودن
و یا خوانده می شوند به اسم مرد خداوند امد
-
کسانی که در قدرت
راه می روند
-
انها برای مردم دعا می کنند
ومی بینند که اشکار می شود
-
ولی من هرگز از جهت
خودم ندیدم که این اتفاق بیفتد
-
اولین تجربه ی مهم من این بود
-
و در حقیقت بزرگ ترین
تجربه ی من خواهد بود
-
که من و همسرم شخصی را غسل تعمید می دهیم
-
برای اولین بار در خانه ی ما
-
این شخص. او درگیر عصری
جدید بود ریگی شفا یافته
-
دن کارت تاروت ، کریستال ها ،
[بسیاری از موارد جدید] وجود داشته باشد.
-
ما او را غسل تعمید دادیم و اگر ما او
را تنها در ان شرایط می گذاشتیم
-
دقیاق مثل یک کلیسای
معمولی ما می توانستم لبخند بزنیم
-
و به او یک مدرک غسل و یک فنجوان قهوه بدهیم
-
ولی ما بعد از ان شروع کردیم هر
روز برای او دعا کردیم و دعا کردیم
-
و تقریبا بعد از دو دقیقه دیو
ها ها شروع به اشکار شدن کردن
-
و یکی پس از دیگری شروع به اشکار
شدن کردن و ما انها را بیرون کردیم
-
و این واقعی ترین و
افراطی ترین تجربه ی ما بود
-
تنها چیزی که
من تجربه داشتم
-
این چشمانم را باز کرد به
روی جنگی . این یک جنگ است
-
از ما پرسیده نشده است .
به ما گفته نشده است این نظر خوبی است
-
اما ما از طرف عیسی مسیح
دستور گرفته ایم که دیو ها را بیرون کنیم
-
ما این وظیفه را داریم که که
مردم را در نام عیسی مسیح آزاد کنیم
-
چرا یک جنگ وجود دارد
زیرا شیطان این را دوست ندارد
-
اما ما الان به زیر اب می رویم و بعد
-
و او از اب بیرون
خواهد امد و شما خواهید دید
-
آزادی را شما آزادی و
زندگی جدیدی را خواهید دید
-
فقط زانو بزن نترسید زانو بزنید
-
فقط زانو بزن . من نمی توانم
-
نه . تو می توانی تو می توانی
-
در نام عیسی مسیح تو می توانی
-
این یک زندگی جدید است شیطان دورغ گو است
-
او همیشه دروغگو بوده
است و او نمی خواهد که شما
-
تا همه چیزا را به دست عیسی مسیح بدهید
-
وقتی که شماخودتان را به
می سپارید او شما را ازاد خواهد کرد
-
و شیطان از دست خواهد
داد شما را و او ان را نمی خواهد
-
تو می توانی
-
زانو های من نمی خواهند خم شوند
-
برو پایین در نام عیسی مسیح
-
او می خوهد ولی زانو های او خم نمی شوند
-
به نام عیسی کسیح
خداوند من از تو متشکرم
-
فقط به نام عیسی پایین برو ، فقط پایین برو.
-
پایین ، پایین ، فقط
برو به پایین ، به نام عیسی.
-
به نام عیسی. به نام عیسی ، پایین برو.
-
پایین برو ، پایین برو.
به نام عیسی ، پایین برو.
-
بنابراین با ایمان خود شما
شما را به عیسی مسیح تعمید می دهیم.
-
فقط برو پایین با مسیح بمیر.
با مسیح همراه باش.
-
آزادی! آزادی! شیطان ، برو! او
را رها کن! او را رها کن ، همین الان!
-
بیا بیرون! بیرون برو! او را رها کن! برو
-
بیا بیرون! برو! همین الان!
-
سست سست
-
برو برو من به نام عیسی مسیح به تو دستور
می دهم که خارج شو ای روح مذهبی
-
برو ، همین حالا ، به نام عیسی!
-
برو آخرین چیز ، برو!
-
برو برو ، به نام عیسی!
-
برو همین الان!
-
برو برو
-
بیرون برو ، به نام عیسی! بیرون برو!
-
برو همین الان! بیا بیرون!
-
هر عصبانیت ، هر ترس ،
همین حالا به نام عیسی مسیح می رود!
-
بیا بیرون! همین الان! برو
بیرون! همین حالا برو بیرون!
-
بیا بیرون ، همین الان!
-
به تو امر می کنم ، برو!
-
برو همین حالا برو! آزادی! همین الان!
-
رهایش کن!
-
من به این دیو فرمان می دهم ، برو!
-
من به این روحیه امر
می کنم که برود!
-
برو بیرون! برو بیرون! همین الان!
-
برو ، به نام عیسی!
همین حالا برو ، به نام عیسی!
-
همین الان برو بیرون!
-
برو برو من به هر دیو دستور
می دهم ، او را ترک کن!
-
بیا بیرون!
-
برو ، همین الان به اسم عیسی!
-
بیرون بیایید! بیرون بیایید ، همین الان!
-
برو برو! برو ، به نام عیسی!
-
من به هر روحی دستور می دهم ،
او را رها کن. همین حالا! همین الان! بیا بیرون!
-
برو بیرون! بیرون برو! همین
حالا به نام عیسی بیرون برو.
-
بیا بیرون! بیا بیرون!
-
سپاس خداوند را.
-
آیا الان آزادی را حس می کنید ؟
-
تو آزادی.
-
چگونه است؟ - عالی است ، متشکرم!
-
بیا ، یک زندگی جدید.
-
بیا ، می توانی آن را ببینی؟
من آن را دوست دارم!
-
دوستان بیایید ، می توانید آن را ببینید؟
-
این قدرت در تعمید است.
-
از گناهان خود ، نسبت به
عیسی مسیح توبه کنید.
-
این یک نبرد است. اما شیطان شکست خورده است.
-
عیسی زنده است.
-
یک زندگی جدید ، یک زندگی جدید.
-
آزادی. - بله.
-
خداوند را ستایش کنید. عیسی را ستایش کنید.
-
متشکرم که شما او را پر
می کنید. متشکرم ، متشکرم.
-
آمین
-
آمین
-
روح القدس را بدست آوردید. - بله.
-
او قبلاً هرگز به زبانها صحبت نکرده است.
-
قدرتمند
-
ما این همه آدم را دیده ایم
-
در غسل تعمید از گناه نجات یافتم.
-
ما افراد اسکیزوفرنیک را دیده ایم
-
آنها را با تعمید از شیطاطین تحویل بگیرد
-
ما افرادی را دیده ایم که دار
ای اختلالات خوردن هستند
-
در غسل تعمید تحویل بگیرید.
-
ما دیده ایم که افراد بیمار در
غسل تعمید بهبود می یابند.
-
ما افراد زیادی را دیده ایم
که قبلاً توانایی آن را نداشتند
-
برای دریافت تعمید با روح القدس.
-
اما وقتی آنها در آب تعمید یافتند ،
-
روح القدس بر آنها غلبه کرد و آنها شروع
به صحبت کردن به زبانها کردند.
-
واقعی است من به شما می گویم واقعی است
-
من نمی دانم چگونه آن را
توضیح دهم ، اما روح خدا آمد
-
و من در روح واقعاً تعمید یافتم.
من واقعاً به زبانها صحبت کردم.
-
من قصد دعا دارم و تو می
خواهی به من کمک کنی.
-
نام شما چیست؟ - کتی.
-
کتی یه کم اظطراب دارد و می خواهد
غسل تعمید روح القدوس را بگیرد
-
ما فقط ملاقات کردیم و من در مورد تعمید با روح
القدس و چگونگی آن صحبت کردیم.
-
خداوند،
-
من به تو ایمان دارم
-
من به تو ایمان دارم ، عیسی.
-
من توبه می کنم
-
و من از تو می پرسم
-
مرا آزد کن
-
از هر اظطرابی
-
و با روح القدوست بیا
-
مرا پر کن
-
مرا غسل تعمید بده
-
همین الان
-
در نام عیسی
-
انجیل کامل و بی نقص است
زیرا همیشه یک نشانه هست
-
وقتی که مردم تعمید روح القدوس را می گیرند
-
کتاب اعمال رسوالان ایه ی 8
ما در مورد فلیپ می خوانیم
-
چطور او به سامرا امد و شروع کرد
به گفتن کلام خداوند به دیگران
-
و خیلی ها پیغام را دریافت کردن و
شروع کردن به توبه کردن
-
و آنها را در آب به عیسی مسیح تعمید دادند.
-
اما در آن زمان آنها هنوز
این کار را نکرده بودند
-
غسل تعمید را با روح القدس دریافت کرد.
-
پس وقتی رسولان آمدند , دیدند
-
که آنها تعمید با روح القدس
را دریافت نکرده اند.
-
پس انها بر انها دست گذاشته
-
و تعمید را با روح القدس دریافت کردند.
-
شما در آنجا آنچه را که
اتفاق افتاده نمی خوانید ,
-
اما شما می دانید که یک نشانه وجود دارد.
-
چرا؟ چون پسر بچه ای بود , سیمون.
-
سیمون , او دید که چگونه
روح القدس داده شده است
-
به دست حواریون.
-
و وقتی دید که , همان قدرت را می خواهد ,
-
آن دسته از افرادی که او بر روی
آنها دستان خود را گذاشته است
-
همچنین روح القدس را
دریافت خواهد کرد.
-
حالا که می گویم , "حالا" ما
به زبان صحبت می کنیم ,
-
فقط اولین کلمات را
بگویید و بگذارید بیرون.
-
اکنون.
-
روح القدس , آزادی.
-
آزادی , همین الان
-
آزادی , همین حالا. آزادی , آزادی.
-
روح القدس , آزادی.
-
آزادی , همین حالا. با قدرت
خود بیا , همین حالا.
-
قدرت , قدرت.
-
بله , عالی است , نه؟ من کار
خودم را دیروز انجام دادم.
-
او دیروز با روح القدس تعمید گرفت
-
و شما امروز
-
من قبلاً هرگز به زبانها صحبت نکردم.
-
چطور؟ تازه اومده؟ - آره.
-
چطور بود؟
-
این بسیار جالب بود ؛ این
بسیار شگفت آور است.
-
سعی کنید تصور کنید که
اینجا در وسط خیابان است.
-
عالی است , متشکرم. بسیار ممنونم.
-
شما بروید و اکنون در مورد این
موضوع به دیگران بگویید.
-
من همیشه احساس کرده ام که اگر
دو اردوگاه وجود داشته باشد ,
-
اگر به یک اردوگاه بروید , آنها فقط در مورد
معجزه , معجزه صحبت می کنند.
-
به نظر نمی رسید که
این برای من خیلی منطقی باشد
-
به همین دلیل ساده مسیح فقط می خواست
-
برای کمک به ما در
معجزات و ترمیم بدن فیزیکی من ,
-
و این تمام کاری است
که او می خواست انجام دهد ,
-
پس نوعی با این جنبه در تناقض است
-
خدا قول داده که روزی
بدن تازه ای به ما ممنان دهد.
-
اما در همان زمان ,
اگر من به آن طرف اردوگاه بروم
-
و من می گویم معجزه امروز نیست
این فقط کلام خدا است
-
,سپس با کتاب مقدس تضاد دارد
-
زیرا کتاب مقدس می گوید که
کلمه با قدرت خواهد آمد
-
و او آن را با قدرت تأیید می کند.
-
پس آن جاده میانی کجاست؟
-
و جاده میانه در کلام خدا پیدا شده است ,
-
در هر کجا تعادل وجود دارد.
-
جایی که ما کلام خدا را می خواهیم
-
برای جمع شدن با قدرت خدا
-
و در واقع یک تغییر شکل
در زندگی مردم ایجاد کنید ,
-
که در آن مردم توسط روح
القدس محکوم خواهند شد ,
-
زندگی جدیدی را تجربه کنید ,
توبه کنید , از گناه برگردید ,
-
نه فقط گناه را اعتراف كنید ,
بلكه گناه را ترك كنید ,
-
قدرت خدا را دریافت کنید ,
-
در آب غسل تعمید , به زبانها صحبت کنید ,
-
و بصورت روزمره فعالیت کنید
-
با قدرت خدا در شما
-
یا بهتر بگوییم , در معبد , که ما هستیم.
-
برای سالها , من فقط با دین گول می زدم.
-
سپس من کاملاً از آن دور شدم ,
-
و سپس این گرسنگی برای باز
گشت به آن وجود داشت.
-
و وقتی برگشتم , فهمیدم که در
زندگی من مناطقی وجود دارد
-
جایی که من در کمال ناباوری تعطیل شدم.
-
این برای امروز اتفاق نمی افتد ؛
که فقط در زمان عیسی بود ,
-
یا این فقط برای چند نفر است.
-
سپس کتاب مقدس را
خوانده ام و می گوید:
-
"این نشانه ها از کسانی که ایمان
آورده اند پیروی خواهد کرد."
-
و من می گویم , "من مومنم ,
چرا این اتفاق نمی افتد؟"
-
و آنچه ما نیاز داریم این است که
ایمان یکدیگر را تحریک کنیم.
-
اگر من یک تیم از افراد داشته باشم
که همه آنها همان کار را انجام می دهند ,
-
به ایمانم دلگرم می شوم.
-
همین حالا با شما.
-
امروز شما یک زبان هدیه دارید.
-
اگر از آن هدیه استفاده نکنید ,
حدس بزنید چه اتفاقی می افتد؟
-
دور خواهد افتاد
-
چه اتفاقی می افتد اگر شما
اکنون این را در خود داشته باشید
-
و شما نمی خواهید کتاب مقدس خود را بخوانید؟
-
همه را دور می ریزید
-
آنرا بکارید ؛ آن را به
سبک زندگی خود تبدیل کنید.
-
خدا را مرکز زندگی خود قرار دهید
-
و آنچه را که ما با دوستان
شما انجام می دهیم انجام دهید.
-
به هر کسی که می شناسید ,
فکر کنید هر یک از دوستان خود.
-
با آنها تماس بگیرید و به آنها
بگویید چه اتفاقی افتاده است.
-
شهادت خود را به اشتراک بگذارید
و سپس برای آنها دعا می کنید.
-
باور کنید وقتی دست
خود را به نماز می گذارید ,
-
من با اطمینان صحبت می کنم حدس بزنید چه
مدت است که این کار را انجام می دهم؟
-
از دیروز. - امروز.
-
امروز اولین روز من
است که مردم را شفا می دهم.
-
من امروز برای
شفابخشی دعا می کنم.
-
حالا فقط تصور کنید ,
آن چیزهای ناخواسته کلیسایی که یاد گرفتیم ,
-
و من هرگز نتوانستم کاری انجام دهم.
-
و اکنون با قدرت خدا در ما ,
-
شما می توانید آن را در حال
حاضر , و در واقع انجام دهید
-
به دنبال کسی بگردید ,
برای آنها دعا کنید و شفا خواهید یافت.
-
این قدرت عیسی مسیح است. او شگفت آور است!
-
بیا , همه با هم بیایند.
مشاهده آنچه اتفاق می افتد.
-
خواهید دید که خدا چه
کاری انجام خواهد داد.
-
آیا این عالی است؟ - بله.
-
چه کسی می خواهد اول بیاید ,
چه کسی مشکلی دارد؟
-
نه , نه , واقعاً. - هم اکنون تاول زده اید.
-
خوب. - شما از ناحیه مچ پا درد دارید؟
-
نه , روی پای من , همه جا تاول زده ام.
-
باشه. به اسم عیسی شفا پیدا کن.
-
چه حسی دارید؟ پای خود را حرکت دهید.
-
اوه خدای من.
-
نه , من چیزی احساس نمی کنم. - واقعاً؟
-
در مقیاس یک تا ده ,
آیا دردی احساس می کنید؟
-
فقط دو. - خوب , بیایید دوباره دعا کنیم.
-
استخوان ها , به هم تراز شوید.
به نام عیسی بهبود یابد.
-
من چیزی احساس نمی کنم. این دیوانه است.
-
این است! آیا عیسی عالی نیست؟
-
او شگفت انگیز است , مگر نه؟
من او را دوست دارم.
-
خیلی متشکرم. - مطمئنی؟
-
شما فقط این را برای خوشنودی من نمی گویید؟
- نه , من قانونمند هستم.
-
من واقعاً می توانم راه بروم.خارق العاده.
راه برو و به من نشان بده بیا دیگه.
-
اصلاً دردی ندارید؟ افسانه ای.
-
عیسی را ستایش کنید
او را ستایش کنید. نفر بعدی کیست؟
-
دردهای مفصلی در زانوی خود دارم.
-
درست است. - آره
-
چه مدت آن را داشته اید؟
-
تقریباً از اواسط سال
گذشته شروع شد و می رود.
-
چه می خواهید بگویید
اکنون سطح درد چیست؟
-
آیا دردی احساس می کنید؟
-
وقتی بهش فشار آوردم
-
خوب , بیایید نماز بخوانیم.
-
زانوها , مفاصل به نام عیسی بهبود می یابند.
-
اکنون آن را حرکت دهید
و ببینید چه احساسی دارید.
-
فقط آن را به اطراف حرکت دهید.
-
کمی خنده دار است
-
دو ثانیه پیش آنجا بود و
اکنون صدمه ای نمی بیند.
-
اصلاً؟ به صورت کامل؟
-
اصلاً من به آن فشار می آورم.
-
اگر من به آن فشار بیاورم به طور
معمول احساس می کنم ...
-
آیا کاملاً از بین رفته است؟ - بله.
-
خدا را به خاطر آن ستایش کنید.
-
شما می دانید این شفا چگونه اتفاق افتاد؟
-
به قدرت عیسی.
-
این عیسی است که این کار را می کند , نه من.
-
من شخص خاصی نیستم ؛
من فقط یک پیام رسان هستم.
-
شخص دیگری چیزی پیدا کرده است؟ بیا.
-
من اخیراً را از روی مچ پا پیچیدم
-
و هنوز هم هر از چند گاهی دچار درد می شوم.
-
آیا الان آن را دارید؟ - کمی.
-
آن را به اطراف حرکت دهید و
ببینید چه نوع دردی دارید.
-
بله , من درد داشته ام. - خوب.
-
مچ پا , به نام عیسی بهبود یابد.
-
مچ پا را حرکت دهید. - این احساس
عجیب و غریب است.
-
بیا , کمی راه برو
-
این خیلی ... - آیا او شگفت انگیز نیست؟
-
من به اندازه شما متعجب هستم ,
چون می دانید چه؟
-
من یک مسیحی جدید هستم.
من تازه در آب تعمید یافتم.
-
من تازه تعمید روح القدس را دریافت کردم.
-
من درست مثل کتاب مقدس
به زبان خارجی صحبت کردم.
-
سپس کتاب مقدس می گوید ,
بیرون بروید و مردم را شفا دهید.
-
به فرقه های مذهبی مسیحیت گوش ندهید.
-
این همه زباله است. این همه دین است.
-
پیروان واقعی مسیح همان کاری را
که عیسی به ما می گوید انجام می دهند ,
-
و این همان کاری است که ما انجام می دهیم.
-
ما مردم ساده ای هستیم ,
-
بیرون رفتن و گوش دادن به سخنان عیسی.
-
اعمال رسولان19,2: پولس از ايشان پرسيد: «آيا وقتی به
عيسی مسيح ايمان آورديد، روحالقدس را يافتيد؟»
-
چقدر درباره روح القدس می دانید؟
-
و تعمید با روح القدس؟
او برای من شفاعت می کند.
-
آیا در مورد صحبت کردن
به زبان چیزی شنیده اید؟
-
من دارم؛ من آن را هنگام جوانی دیده ام
-
اما من واقعاً ترسیدم , بنابر
این مطمئن نبودم که چیست ,
-
با درک بسیار کمی در مورد کتاب مقدس
-
و چگونه روح القدس کار می کند.
-
درک آن برای من
به نوعی سخت بود , اما
-
در کلیسایی که به آن می روم
, هنوز شاهد وقوع آن نبوده ام.
-
در کتاب اعمال رسولان , فصل 19 ,
در مورد پولوس می خوانید ,
-
چگونه به افسس آمد ,
آنجا با برخی از انها ملاقات کرد.
-
او از آنها نپرسید که در
کدام کلیسا شرکت می کنند ,
-
زیرا این مهم نیست
-
او از آنها پرسید ,
-
"آیا هنگامی که ایمان آوردید روح
القدس را دریافت کردید؟"
-
و آن مrsمنان هنوز این کار را نکرده بودند
-
در آب به نام عیسی مسیح تعمید یافت
-
و آنها هنوز روح القدس را
دریافت نکرده بودند.
-
بنابراین پولس , آنها را
به عیسی مسیح تعمید داد
-
و وقتی دستها را روی آنها گذاشت ,
-
همه آنها روح القدس را دریافت کردند و
شروع به صحبت کردن به زبانها کردند.
-
آزادی آزادی بیشتر.
-
آزادی بیشتر. آزادی , همین الان
-
خدایا , ما از عشق تو سپاسگزاریم.
ما از آزادی شما سپاسگزاریم.
-
از روح القدس متشکرم که شما او را
پر می کنید شما دارید او را پر می کنید.
-
هرگز همان , هرگز همان.
-
چطور هستید؟
-
احساس کردی که ... خدایا ...
-
شما هرگز چنین چیزی را تجربه نکرده اید؟
-
من دیگر مشابه قبل نخواهم بود.
-
و در آنجا در آن مرکز خرید ,
دستان او را گذاشتم
-
و روح القدس او را فرا گرفت.
-
او قبلاً هرگز را تجربه نکرده بود.
-
روح القدس او را بسیار تحت تأثیر قرار داد ,
-
بنابراین تصمیم گرفتیم بیرون برویم
تا کمی بیشتر صحبت کنیم و دعا کنیم.
-
در بیرون , وقتی برای او دعا کردم ,
یک دیو شروع به ظهور کرد.
-
من به این روحیه دستور می دهم ,
همین الان برو!
-
من به این دستور می دهم ,
او را ترک کن , همین الان!
-
آزادی وجود دارد. آزادی وجود دارد.
-
بیا بیرون! برو
-
آزادی , همین حالا. آزادی , همین الان.
-
برو!
برو , من به این روحیه فرمان می دهم , برو!
-
برو برو همین الان! برو
-
ولش کن او را رها کن! همین حالا! ولش کن
-
در آغاز
من دقیقاً نمی دانستم برای چه دعا می کردم ,
-
اما پس از آن خدا آن را به من نشان داد.
-
او گناهی را در زندگی او به من
نشان داد که او مرتکب شده بود.
-
وقتی به او گفتم , او با گریه شکست
-
و گفت , "از کجا فهمیدی ,
از کجا این را فهمیدی؟
-
آیا خدا می تواند مرا ببخشد؟ "
-
در آنجا , بیرون از آن مرکز خرید [دختر]
آن دختر جوان خدا را ملاقات کرد.
-
خیلی قوی بود. بنابراین در یک نقطه ,
-
سه نگهبان آمدند که فرار کردند و او گفت ,
-
"برو , برو , من می خواهم با آنها صحبت کنم.
-
من می خواهم با آنها صحبت کنم. "
-
و آن روز , آن دختر خدا را ملاقات کرد.
-
بعد از ظهر , او آمد و ما برای او دعا کردیم
-
و او با روح القدس تعمید یافت
و به زبانها صحبت کرد.
-
این بسیار احساسی بود. و وقتی
او برای من دعا می کرد ,
-
من قبلاً هرگز این را برای او ذکر نکرده ام
-
اما او به من گفت که من او را یادآوری کردم
-
کسی که داشت همان چیز را می گذراند.
-
و آن وقت بود که من آن خدا را شناختم
-
می خواست آن روز به من بگوید
که او مرا بخشیده است.
-
حتی اگر , من نمی خواستم خودم را ببخشم
-
چون فکر کردم هیچ بخششی برای
چنین چیزی وجود ندارد.
-
اما آن روز , خدا از توربن
استفاده کرد تا به من اطلاع دهد
-
او مرا دوست دارد و از آنچه
من انجام داده ام من را بخشید.
-
و او به من اجازه داده است
که آنرا تجربه کنم.
-
من هرگز آن را فراموش نخواهم کرد و
دیگر هرگز مثل سابق نخواهم شد.
-
می توانید از دیروز بگویید
-
و امروز چه اتفاقی افتاد؟ - بله.
-
ببخشید , من واقعاً خوشحالم.
من دیروز به این موضوع فکر کردم.
-
این روش او گفتن به من است.
-
زیرا من از جستجوی پاسخ خسته شده بودم
-
و من نتوانستم آن را در هیچ کجا پیدا کنم.
-
همیشه چیزی درون من بود.
-
دیروز برای من نهایی شد
و من واقعاً از این بابت خوشحالم.
-
امروز تعمید گرفتم.
-
بعد از آن احساس خیلی خوبی داشتم.
-
این چیزی است که من
قبلاً در فکر انجام آن بودم
-
اما فکر کردم که کارهایی وجود
دارد که باید اول انجام دهم
-
قبل از اینکه بتوانم این کار را انجام دهم
. من باید با یک کشیش صحبت کنم ,
-
چند سمینار یا چیزی
شبیه به آن داشته باشید ,
-
بنابراین , با ایمان خود شما شما را
به عیسی مسیح تعمید می دهیم.
-
با مسیح بمیر. با مسیح همراه باش.
-
خدایا , از ماریا سپاسگزاریم
-
خدایا ما از همه کارهایی که کردی متشکرم.
-
از آنچه دیروز و امروز انجام دادید متشکرم.
-
خدا را شکر برای آنچه در
آینده می خواهید انجام دهید.
-
بسیار شگفت آور است
چگونه خدا واقعاً دعاها را پاسخ می دهد
-
و چگونه او می تواند به شما
در زمان عالی خود بدهد ,
-
چیزهایی که شما باید یاد بگیرید
-
و چیزهایی که شما می
خواهید در مورد عشق او بدانید.
-
من در واقع شب قبل از
ملاقات با توربن دعا می کردم.
-
من در حال رانندگی آن شب
در بزرگراه نماز می خواندم.
-
من دعا می کردم که این
آرزو را در قلبم داشته باشم
-
او را بشناسیم و به او برسیم و
همه چیز را به او بدهیم ,
-
اما من نمی دانستم از کجا شروع کنم.
-
احساس کردم تا الان فرار
کردم که ... او دیگر آنجا نیست.
-
اما دیروز او جواب من را داد
-
و او به من فهماند که او
تمام مدت آنجا بوده است.
-
وقتی من غصه می خوردم ,
وقتی که افسرده بودم , آنجا بود.
-
افسردگی بزرگم کرد.
-
اما من هنوز اینجا هستم و
نمایندگی از عشق او هستم.
-
من واقعاً فکر می کنم وقتی کلیسا برمی گردد
-
به یک تعمید واقعی , [انجیل] انجیل واقعی:
-
توبه کنید , به مسیح متوسل شوید.
-
برای بخشش گناهان خود غسل تعمید دهید.
-
با مسیح بمیر و با مسیح قیام کن
-
و پر از روح القدس شوید.
-
این می تواند این جهان را تغییر دهد.
-
آنچه در کتاب اعمال مشاهده می کنیم
-
یک زندگی ارگانیک و پویا با خداست
-
که مبتنی بر سلسله مراتب نیست.
-
براساس برنامه ها یا پروژه ها نیست.
-
این افراد هستند که عیسی را دنبال می کنند.
-
همانطور که ما در حال
زندگی در کتاب اعمال هستیم ,
-
ما اکنون داریم می بینیم که
چگونه در زندگی بازی می کند.
-
و اکنون , وقتی به آن آینه کامل
کلام خدا نگاه می کنیم ,
-
جایی که می گوید , "کلمه گوشت شد."
-
این در زندگی خودمان اتفاق می افتد.
-
بنابراین , مثل اینکه , ما اکنون وقتی کتاب مقدس
را می خوانیم , خودمان به نگاه می کنیم.
-
من افرادی را می بینم که
از ساختار خسته شده اند.
-
من افرادی را می بینم که از
سنت ها خسته شده اند.
-
من افرادی را می بینم که به
جز حقیقت چیزی را نمی پذیرند.
-
تقریباً هر مسیحی در
جهان می خواهد احیا شود.
-
اما عکس من از احیا مانند بود ,
-
برخی از فرشتگان از بهشت
یا یک چراغ خواهند آمد , و همه شروع می کنند
-
و فقط بیدار شوید ,
و سپس ما احیا خواهیم کرد.
-
اما آنچه امروز می بینیم این است که وقتی همه
مسیحیان روی این کره خاکی زندگی می کنند
-
فعال شوید , شروع به انجام چیز
هایی که کتاب مقدس می گوید
-
ما قصد داریم انجام دهیم
برو بیرون , بیماران را شفا بده ,
-
انجیل را تبلیغ کنید , مردم را به سوی مسیح
هدایت کنید. پس ما احیا می کنیم
-
من معتقدم که احیای از زمان آمدن
عیسی 2000 سال پیش اینجا بوده است.
-
من واقعاً معتقدم این آخرین اصلاحات است ,
-
آخرین اصلاحات کلیسا.
-
این چیزها واقعی است واقعی است
. شما می توانید این کار را انجام دهید.
-
این فقط یک مورد رفتن به آنجا است
-
و شروع به کار در خیابان کنید.
-
ما چیزهای زیادی را در کلیسا پنهان می کنیم
-
و بسیاری از اسارت در کلیسا وجود دارد ,
-
اما ما باید بیرون برویم و
این کار را در لبه انجام دهیم.
-
خدا واقعی است و او ما را دعوت کرد
تا شاگردان او , شاگردان عیسی باشیم ,
-
بیرون رفتن و نشان دادن جهان او واقعی است.
-
این واقعی است.
-
واقعی است من به شما
می گویم واقعی است
-
واقعی است! واقعاً واقعی است!
-
واقعاً واقعی است , همه!
-
این واقعی است!
-
اگر این در کتاب مقدس واقعی است
, در مورد بقیه چطور؟
-
هر کلمه از ابتدا تا انتها واقعی است.
-
واقعی
-
این واقعی است. ما در روزهای
آخر زندگی می کنیم ,
-
جایی که خدا کلیسای خود ر
ا به حقیقت بازمی گرداند ,
-
به زندگی واقعی برگردیم
که آرزوی آن را داشتیم.
-
زندگی واقعی که ما در کتاب
اعمال از آن خوانده ایم ,
-
جایی که روح القدس در آن پیش می رود.
-
این اتفاق می افتد ,
و در تمام دنیا اتفاق می افتد.
-
بنابراین اجازه دهید تمرکز خود را حفظ کنیم
, بگذاریم به شاگرد سازی ادامه دهیم
-
و بگذارید عیسی کلیسای خود را بسازد.
-
من معتقدم که این آخرین اصلاحات است
-
و این تازه اولشه.
-
آیا هنوز کلمه را که با شما
صحبت کردم به خاطر دارید؟
-
هنوز خوابی را که به شما دیدم به یاد دارید؟
-
زمان می گذرد و تقویم پر می شود.
-
اما یکی ضروری است ,
وقت خود را با من بگذرانید.
-
بیدار شوید , مردم من.
-
به زودی , من بر می گردم.
-
یکی لازم است.
-
با من وقت بگذران
-
من شما را راهنمایی می کنم.
-
اگر می خواهید شاگرد من شوید ,
-
شما باید خود را انکار کنید
و آرزوهای خود را بنشانید.
-
بدون توجه به اینکه هزینه آن
چقدر است , من را دنبال کنید.
-
سپس زندگی ابدی خواهید گرفت.
-
بیدار شوید , مردم من.
-
به زودی , من بر می گردم.
-
یکی لازم است.
-
با من وقت بگذران
-
من شما را راهنمایی می کنم.
-
آیا برای من وقت داری؟
-
برای جستجوی پادشاهی من ,
-
به دنبال چهره من
-
من می خواهم با شما صحبت کنم
-
من می خواهم مرحله به
مرحله شما را راهنمایی کنم.
-
دارم صدایت میزنم.
-
صرف نظر از اینکه هزینه آن چقدر باشد
مرا دنبال خواهید کرد؟
-
دارم صدایت میزنم. دارم صدایت میزنم.
-
دوبله Amin Z. & ALex Ny