< Return to Video

کاترین شولز: از پشیمانی، پشیمان نباشید

  • 0:00 - 0:03
    خوب این بطور قطع "جانی دِپ" است.
  • 0:04 - 0:07
    واین سرشانۀ " جانی دِپ" است.
  • 0:07 - 0:10
    و آن تتوی معروف سرشانۀ " جانی دِپ" است.
  • 0:11 - 0:13
    شاید برخی از شما بدانید که "جانی دِپ" در سال 1990 ، با "وینونا رایدر" نامزد شد،
  • 0:13 - 0:15
    شاید برخی از شما بدانید که "جانی دِپ" در سال 1990 ، با "وینونا رایدر" نامزد شد،
  • 0:15 - 0:17
    و روی سرشانۀ سمت راستش تتو کرد: " وینونا برای همیشه" .
  • 0:17 - 0:20
    و روی سرشانۀ سمت راستش تتو کرد: " وینونا برای همیشه" .
  • 0:20 - 0:22
    و سپس سه سال بعد،
  • 0:22 - 0:25
    -- که یه جورایی همیشه با استانداردهای هالیوودی عادلانه است--
  • 0:25 - 0:27
    رابطۀ آنها بهم خورد،
  • 0:27 - 0:29
    و "جانی" یه کوچولو کار ترمیمی روی آن انجام داد.
  • 0:29 - 0:33
    و حالا روی سرشانه اش اینطور نوشته شده، " واینو برای همیشه".
  • 0:33 - 0:36
    ( خندۀ حاضرین)
  • 0:36 - 0:38
    خوب مثل "جانی دِپ" ، و مثل 25 درصد آمریکائیهای بین 16 و 50 سال،
  • 0:38 - 0:40
    خوب مثل "جانی دِپ" ، و مثل 25 درصد آمریکائیهای بین 16 و 50 سال،
  • 0:40 - 0:44
    خوب مثل "جانی دِپ" ، و مثل 25 درصد آمریکائیهای بین 16 و 50 سال،
  • 0:44 - 0:47
    من یک تتو دارم.
  • 0:47 - 0:50
    فکر انجام اینکار در اواسط 20 سالگی به سرم زد،
  • 0:50 - 0:53
    ولی مخصوصا" مدت زیادی صبر کردم.
  • 0:53 - 0:55
    چون همۀ ما کسانی را می شناسیم که وقتی 17 ، 19 یا 23 ساله بودند، تتو کرده
  • 0:55 - 0:57
    چون همۀ ما کسانی را می شناسیم که وقتی 17 ، 19 یا 23 ساله بودند، تتو کرده
  • 0:57 - 0:59
    چون همۀ ما کسانی را می شناسیم که وقتی 17 ، 19 یا 23 ساله بودند، تتو کرده
  • 0:59 - 1:02
    و تا 30 سالگی از انجام آن پشیمان شدند.
  • 1:03 - 1:06
    این برای من اتفاق نیفتاد.
  • 1:06 - 1:09
    من وقتی 29 ساله بودم تتو کردم، و بلافاصله پشیمان شدم.
  • 1:09 - 1:12
    من وقتی 29 ساله بودم تتو کردم، و بلافاصله پشیمان شدم.
  • 1:12 - 1:14
    و وقتی می گم " پشیمان شدم" ،
  • 1:14 - 1:17
    منظورم اینه که از مکان تتو -- که فاصله اش از اینجا تا اون قسمت شرقیه -- اومدم بیرون
  • 1:17 - 1:19
    منظورم اینه که از مکان تتو -- که فاصله اش از اینجا تا اون قسمت شرقیه -- اومدم بیرون
  • 1:19 - 1:21
    منظورم اینه که از مکان تتو -- که فاصله اش از اینجا تا اون قسمت شرقیه -- اومدم بیرون
  • 1:21 - 1:24
    و در نبش خیابان "برادوی شرقی" ( East Broadway ) و " کانال" (Canal Street)
  • 1:24 - 1:26
    در روز روشن، یک بحران روحی عظیمی داشتم.
  • 1:26 - 1:28
    ( خندۀ حاضرین)
  • 1:28 - 1:30
    که جای خوبی برای اینکاره چون کسی اهمیت نمی ده.
  • 1:30 - 1:32
    ( خندۀ حاضرین)
  • 1:32 - 1:35
    و بعدش شب رفتم خونه و حتی بحران روحی بزرگتری داشتم،
  • 1:35 - 1:38
    که تا دقایقی دیگه درمورد آن خواهم گفت.
  • 1:38 - 1:40
    و این در حقیقت شوک بزرگی برای من بود،
  • 1:40 - 1:42
    چون قبل از آن موقع ، به خود در اینکه هیچ ندامتی نداشتم، می بالیدم.
  • 1:42 - 1:44
    چون قبل از آن موقع ، به خود در اینکه هیچ ندامتی نداشتم، می بالیدم.
  • 1:44 - 1:46
    چون قبل از آن موقع ، به خود در اینکه هیچ ندامتی نداشتم، می بالیدم.
  • 1:46 - 1:48
    البته اشتباهات زیادی کرده و تصمیمات احمقانه ای گرفته بودم.
  • 1:48 - 1:50
    البته اشتباهات زیادی کرده و تصمیمات احمقانه ای گرفته بودم.
  • 1:50 - 1:52
    هر ساعت آن را انجام می دم.
  • 1:52 - 1:55
    ولی می دونید، همیشه این احساس را داشتم،
  • 1:55 - 1:57
    که با توجه به آدمی که در آن موقع بودم و اطلاعاتی که برام فراهم بود، بهترین تصمیم را گرفتم.
  • 1:57 - 1:59
    که با توجه به آدمی که در آن موقع بودم و اطلاعاتی که برام فراهم بود، بهترین تصمیم را گرفتم.
  • 1:59 - 2:01
    که با توجه به آدمی که در آن موقع بودم و اطلاعاتی که برام فراهم بود، بهترین تصمیم را گرفتم.
  • 2:01 - 2:03
    من از آن درس گرفتم.
  • 2:03 - 2:05
    یه جورایی منو به موقعیتی که اکنون در آن هستم، آورد.
  • 2:05 - 2:08
    و باشه، من اونو عوض نمی کنم.
  • 2:10 - 2:14
    به عبارتی دیگه، من جرعۀ پشیمانی که بر گرفته از فرهنگ غنی ماست، را نوشیده ام،
  • 2:14 - 2:17
    اینکه افسوس بر آنچه گذشته، اتلاف وقت محضه،
  • 2:17 - 2:19
    اینکه افسوس بر آنچه گذشته، اتلاف وقت محضه،
  • 2:19 - 2:22
    اینکه ما همیشه باید به جلو نظر کنیم نه به عقب،
  • 2:22 - 2:24
    و اینکه یکی از بزرگترین و بهترین کاری که می تونیم بکنیم اینه که برای زندگی عاری از پشیمانی تلاش کنیم .
  • 2:24 - 2:27
    و اینکه یکی از بزرگترین و بهترین کاری که می تونیم بکنیم اینه که برای زندگی عاری از پشیمانی تلاش کنیم .
  • 2:27 - 2:30
    این عقیده ، در این نقل قول به زیبایی عنوان شده:
  • 2:30 - 2:32
    " چیزی که علاج نداره، نیاز به توجه هم نداره، گذشته ها گذشته."
  • 2:32 - 2:35
    " چیزی که علاج نداره، نیاز به توجه هم نداره، گذشته ها گذشته."
  • 2:35 - 2:37
    " چیزی که علاج نداره، افسوس هم نداره، گذشته ها گذشته."
  • 2:37 - 2:40
    در نگاه اول ممکنه یه جور فلسفۀ تحسین برانگیز به نظر بیاد-- چیزی که ممکنه همۀ ما انجام دهیم--
  • 2:40 - 2:43
    در نگاه اول ممکنه یه جور فلسفۀ تحسین برانگیز به نظر بیاد-- چیزی که ممکنه همۀ ما انجام دهیم--
  • 2:43 - 2:46
    تا وقتی که بهتون بگم چه کسی آنرا گفته.
  • 2:47 - 2:49
    درسته، خوب این " لیدی مک بِس" است،
  • 2:49 - 2:52
    که در واقع داره به شوهرش می گه که اینقدر از کشتن مردم نترسه و احساس بدی نداشته باشه.
  • 2:52 - 2:55
    که در واقع داره به شوهرش می گه که اینقدر از کشتن مردم نترسه و احساس بدی نداشته باشه.
  • 2:55 - 2:58
    و همینطور که پیش می یاد، شکسپیر در اینجا قصد کاری را داشت و او عموما" اینطور بود.
  • 2:58 - 3:00
    و همینطور که پیش می یاد، شکسپیر در اینجا قصد کاری را داشت و او عموما" اینطور بود.
  • 3:00 - 3:03
    چون عدم توانایی در تجربه کردن پشیمانی، در حقیقت یکی از خصوصیات تشخیصی اختلالات شخصیتی ضد اجتماعی است.
  • 3:03 - 3:05
    چون عدم توانایی در تجربه کردن پشیمانی، در حقیقت یکی از خصوصیات تشخیصی اختلالات شخصیتی ضد اجتماعی است.
  • 3:05 - 3:08
    چون عدم توانایی در تجربه کردن پشیمانی، در حقیقت یکی از خصوصیات تشخیصی اختلالات شخصیتی ضد اجتماعی است.
  • 3:08 - 3:11
    در ضمن، شاخصی از انواع مخصوص آسیب مغزی نیز هست.
  • 3:11 - 3:13
    بنابراین افرادی که قشر جلویی پیشانی آنها دچار آسیب شده، بنظر قادر به درک پشیمانی نیستند
  • 3:13 - 3:15
    بنابراین افرادی که قشر جلویی پیشانی آنها دچار آسیب شده، بنظر قادر به درک پشیمانی نیستند
  • 3:15 - 3:17
    بنابراین افرادی که قشر جلویی پیشانی آنها دچار آسیب شده، بنظر قادر به درک پشیمانی نیستند
  • 3:17 - 3:20
    و حتی بصورتیکه تصمیم گیریهای بسیار ضعیفی دارند.
  • 3:21 - 3:23
    پس در حقیقت، اگر می خواهید زندگی عاری از پشیمانی داشته باشید، راه برایتان باز است.
  • 3:23 - 3:26
    پس در حقیقت، اگر می خواهید زندگی عاری از پشیمانی داشته باشید، راه برایتان باز است.
  • 3:26 - 3:29
    اسمش، برش قسمتی از مغزه.
  • 3:29 - 3:31
    اما اگر می خواهید کاملا" مفید، کاملا" انسان، و کاملا" انسانی باشید،
  • 3:31 - 3:33
    اما اگر می خواهید کاملا" مفید، کاملا" انسان، و کاملا" انسانی باشید،
  • 3:33 - 3:36
    اما اگر می خواهید کاملا" مفید، کاملا" انسان، و کاملا" انسانی باشید،
  • 3:36 - 3:39
    فکر کنم لازمه بیاموزید که با پشیمانی زندگی کنید نه بدون آن.
  • 3:39 - 3:41
    خوب بیایید به توصیف چند مورد بپردازیم.
  • 3:41 - 3:43
    پشیمانی چیست؟
  • 3:43 - 3:45
    زمانی احساس پشیمانی به ما دست می دهد
  • 3:45 - 3:47
    که فکر کنیم موقعیتی که در آن قرار داریم می تونست بهتر یا شادتر باشه
  • 3:47 - 3:49
    که فکر کنیم موقعیتی که در آن قرار داریم می تونست بهتر یا شادتر باشه
  • 3:49 - 3:51
    اگر ما کار متفاوتی در گذشته انجام داده بودیم.
  • 3:51 - 3:53
    بدین ترتیب به عبارتی دیگه، پشیمانی نیازمند دو چیزه.
  • 3:53 - 3:56
    اول از همه به واسطه نیاز داره -- ما اول باید تصمیم گیری کنیم.
  • 3:56 - 3:59
    و دوم اینکه نیازمند تخیل است.
  • 3:59 - 4:02
    نیاز داریم که با ذهن و تصور خود به عقب برگشته و انتخاب دیگری کنیم ،
  • 4:02 - 4:05
    و سپس یه جورایی این تخیل را مجدد به زمان حال آورده و تصور کنیم که شرایط کنونی به چه صورت در می آمد.
  • 4:05 - 4:09
    و سپس یه جورایی این تخیل را مجدد به زمان حال آورده و تصور کنیم که شرایط کنونی به چه صورت در می آمد.
  • 4:09 - 4:11
    و در حقیقت، هر چه بیشتر از این دو چیز -- یعنی واسطه و تخیل -- را درمورد پشیمانی فرض شده، داشته باشیم،
  • 4:11 - 4:14
    و در حقیقت، هر چه بیشتر از این دو چیز -- یعنی واسطه و تخیل -- را درمورد پشیمانی فرض شده، داشته باشیم،
  • 4:14 - 4:16
    و در حقیقت، هر چه بیشتر از این دو چیز -- یعنی واسطه و تخیل -- را درمورد پشیمانی فرض شده، داشته باشیم،
  • 4:16 - 4:19
    پشیمانی، شدیدتر خواهد شد.
  • 4:19 - 4:21
    خوب بیایید بگیم که بعنوان مثال شما دارین به عروسی بهترین دوستتون می روید
  • 4:21 - 4:23
    خوب بیایید بگیم که بعنوان مثال شما دارین به عروسی بهترین دوستتون می روید
  • 4:23 - 4:26
    و سعی دارید که به فرودگاه برسید و در ترافیک گیر افتادید،
  • 4:26 - 4:28
    و بالاخره به گیت خود رسیده و پرواز را از دست دادید.
  • 4:28 - 4:30
    و بالاخره به گیت خود رسیده و پرواز را از دست دادید.
  • 4:30 - 4:32
    شما با سه دقیقه دیر رسیدن، پرواز را از دست دادید
  • 4:32 - 4:34
    و پشیمانی شما خیلی بیشتر از زمانی است که 20 دقیقه دیرتر می رسیدید.
  • 4:34 - 4:37
    و پشیمانی شما خیلی بیشتر از زمانی است که 20 دقیقه دیرتر می رسیدید.
  • 4:37 - 4:39
    چرا؟
  • 4:39 - 4:41
    خوب چون، وقتی با سه دقیقه دیر رسیدن، پرواز را از دست دادید،
  • 4:41 - 4:43
    تصور دردناک ولی آسونی داره
  • 4:43 - 4:45
    که فکر کنید می تونستید تصمیمات دیگری بگیرید که منجر به نتایج بهتری می شد.
  • 4:45 - 4:47
    که فکر کنید می تونستید تصمیمات دیگری بگیرید که منجر به نتایج بهتری می شد.
  • 4:47 - 4:49
    " باید بجای تونل ، از روی پل می آمدم. باید چراغ زرد را رد می کردم."
  • 4:49 - 4:52
    " باید بجای تونل ، از روی پل می آمدم. باید چراغ زرد را رد می کردم."
  • 4:52 - 4:55
    اینها شرایط برجسته ای است که باعث پشیمانی می شه.
  • 4:55 - 4:58
    زمانی ما احساس پشیمانی می کنیم که
  • 4:58 - 5:00
    خود را مسئول تصمیمی بدانیم که بد از آب در آمده اما تا حدی نیز خوبه.
  • 5:00 - 5:03
    خود را مسئول تصمیمی بدانیم که بد از آب در آمده اما تا حدی نیز خوبه.
  • 5:03 - 5:05
    حال در آن چهار چوب،
  • 5:05 - 5:08
    ما بطور واضح می تونیم در مورد خیلی چیزهای مختلف ، احساس پشمانی کنیم.
  • 5:08 - 5:11
    جلسۀ امروز دربارۀ اقتصاد رفتاری است.
  • 5:11 - 5:14
    و بیشتر چیزی که دربارۀ پشیمانی می دونیم، از آن ناحیه به ما می رسه.
  • 5:14 - 5:16
    و بیشتر چیزی که دربارۀ پشیمانی می دونیم، از آن ناحیه به ما می رسه.
  • 5:16 - 5:19
    ما یک بخش عظیمی از ادبیات را داریم
  • 5:19 - 5:21
    که دربارۀ مصرف کنندگان و تصمیمات مالی و پشیمانی های مربوط به آنها -- که اصولا" ندامت خریداره - است.
  • 5:21 - 5:23
    که دربارۀ مصرف کنندگان و تصمیمات مالی و پشیمانی های مربوط به آنها -- که اصولا" ندامت خریداره - است.
  • 5:23 - 5:25
    که دربارۀ مصرف کنندگان و تصمیمات مالی و پشیمانی های مربوط به آنها -- که اصولا" ندامت خریداره - است.
  • 5:25 - 5:28
    ولی سپس بالاخره، پیش اومده که برخی محققان به عقب برگشته و می گویند
  • 5:28 - 5:30
    که خوب باشه، ولی کلا" ما در زندگی از چه چیزی بیشتر از همه پشیمانیم؟
  • 5:30 - 5:33
    که خوب باشه، ولی کلا" ما در زندگی از چه چیزی بیشتر از همه پشیمانیم؟
  • 5:33 - 5:35
    اینجاست که پاسخها اینطوری به نظر می یاد.
  • 5:35 - 5:37
    بدین ترتیب شش تا از مهمترین پشیمانی هایی که در زندگی داشتیم ، اینهاست:
  • 5:37 - 5:39
    بدین ترتیب شش تا از مهمترین پشیمانی هایی که در زندگی داشتیم ، اینهاست:
  • 5:39 - 5:41
    شماره یک از لحاظ بهترین، تحصیلاته.
  • 5:41 - 5:43
    33 درصد از همۀ ما، از تصمیماتی که در رابطه با تحصیل گرفتیم، پشیمانیم.
  • 5:43 - 5:45
    33 درصد از همۀ ما، از تصمیماتی که در رابطه با تحصیل گرفتیم، پشیمانیم.
  • 5:45 - 5:47
    آرزو می کنیم که ای کاش بیشتر تحصیل می کردیم.
  • 5:47 - 5:50
    آرزو می کنیم که ای کاش بیشتر از تحصیل خود، بهره می بردیم.
  • 5:50 - 5:53
    آرزو می کنیم که ای کاش رشتۀ دیگری می خواندیم.
  • 5:53 - 5:55
    موارد دیگری که در ردیف بالای لیست پشیمانی های ما هستند، از این قرارند،
  • 5:55 - 5:58
    حرفه و شغل، رابطۀ عاشقانه، بزرگ کردن بچه،
  • 5:58 - 6:01
    تصمیمات و انتخابهای مختلفی دربارۀ درک خود
  • 6:01 - 6:03
    و اینکه چگونه اوقات فراغت خود را سپری کنیم--
  • 6:03 - 6:05
    یا در حقیقت به بیان دقیق تر،
  • 6:05 - 6:07
    چطور از سپری کردن اوقات فراغت خود عاجزیم.
  • 6:07 - 6:09
    پشیمانی های دیگه مربوط به اینها از این قرارند:
  • 6:09 - 6:11
    پشیمانی های دیگه مربوط به اینها از این قرارند:
  • 6:11 - 6:14
    مسائل مالی، مسائل خانوادگی به غیر از رابطۀ عشقی یا تربیتی،
  • 6:14 - 6:16
    سلامت، دوست، مذهب و اجتماع.
  • 6:16 - 6:19
    سلامت، دوست، مذهب و اجتماع.
  • 6:19 - 6:22
    بنابراین به عبارتی دیگه، ما با مطالعۀ علم مالی، بیشتر آنچه را که باید ، دربارۀ پشیمانی می دانیم.
  • 6:22 - 6:24
    بنابراین به عبارتی دیگه، ما با مطالعۀ علم مالی، بیشتر آنچه را که باید ، دربارۀ پشیمانی می دانیم.
  • 6:24 - 6:26
    اما وقتی نگاهی کلی به پشیمانی های دیگران در زندگی می کنیم،
  • 6:26 - 6:29
    تصمیم گیریهای مالی ما حتی دسته بندی شده هم نیستند.
  • 6:29 - 6:33
    اندازۀ آنها کمتر از سه درصد کل پشیمانی های ماست.
  • 6:33 - 6:35
    پس اگه شما اونجا نشستید و
  • 6:35 - 6:37
    دربارۀ کلاه بزرگ یا کوچک، کمپانی A یا کمپانی B ، اینکه سوبارو بخرید یا پریوس، حرص می خورید،
  • 6:37 - 6:39
    دربارۀ کلاه بزرگ یا کوچک، کمپانی A یا کمپانی B ، اینکه سوبارو بخرید یا پریوس، حرص می خورید،
  • 6:39 - 6:41
    دربارۀ کلاه بزرگ یا کوچک، کمپانی A یا کمپانی B ، اینکه سوبارو بخرید یا پریوس، حرص می خورید،
  • 6:41 - 6:44
    می دونید چیه، ولش کنید.
  • 6:44 - 6:47
    جالب اینه که، پنج سال دیگه اصلا" بهشون اهمیت نمی دید.
  • 6:47 - 6:50
    اما در مورد چیزهایی که واقعا" به آنها اهمیت داده و احساس پشیمانی عمیقی می کنیم،
  • 6:50 - 6:52
    اما در مورد چیزهایی که واقعا" به آنها اهمیت داده و احساس پشیمانی عمیقی می کنیم،
  • 6:52 - 6:55
    اون تجربه چه جور حسی داره؟
  • 6:56 - 6:58
    همۀ ما جواب کوتاه را می دونیم.
  • 6:58 - 7:00
    احساس وحشتناکی داره. پشیمانی حس خیلی بد دردیه.
  • 7:00 - 7:02
    اما اینطور معلوم می شه که پشیمانی در چهار مورد بسیار خاص و منطقی ، خیلی وحشتناکه.
  • 7:02 - 7:05
    اما اینطور معلوم می شه که پشیمانی در چهار مورد بسیار خاص و منطقی ، خیلی وحشتناکه.
  • 7:05 - 7:07
    بدین ترتیب، اولین ویژگی اصلی پشیمانی، اساسا" انکار است.
  • 7:07 - 7:10
    بدین ترتیب، اولین ویژگی اصلی پشیمانی، اساسا" انکار است.
  • 7:10 - 7:13
    وقتی اونشب بعد از تتو کردن، به خونه رفتم، تمام شب را بیدار بودم.
  • 7:13 - 7:15
    وقتی اونشب بعد از تتو کردن، به خونه رفتم، تمام شب را بیدار بودم.
  • 7:15 - 7:17
    و برای چند ساعت اول ، تنها یه فکر در مغزم بود.
  • 7:17 - 7:19
    و برای چند ساعت اول ، تنها یه فکر در مغزم بود.
  • 7:19 - 7:21
    و اون فکر این بود: " کاری کن بره گم شه! "
  • 7:21 - 7:24
    و اون فکر این بود: " کاری کن بره گم شه! "
  • 7:24 - 7:28
    این یک عکس العمل احساسی و ابتدایی باور نکردنی است.
  • 7:28 - 7:31
    منظورم اینه که درست مثل اینه : " من مامانمو می خوام! "
  • 7:31 - 7:33
    ما تلاشی در حل مشکل نمی کنیم.
  • 7:33 - 7:36
    ما تلاشی برای درک اینکه مشکل از کجا آمده، نمی کنیم.
  • 7:36 - 7:39
    ما فقط می خواهیم که اون ناپدید بشه.
  • 7:39 - 7:41
    دومین ویژگی خاص پشیمانی، حس سردرگمی است.
  • 7:41 - 7:43
    دومین ویژگی خاص پشیمانی، حس سردرگمی است.
  • 7:43 - 7:46
    بدین ترتیب چیز دیگه ای که اونشب در اتاقم به آن فکر کردم این بود که:
  • 7:46 - 7:49
    " چطور اینکارو کردم؟ به چی فکر می کردم؟ "
  • 7:49 - 7:52
    " چطور اینکارو کردم؟ به چی فکر می کردم؟ "
  • 7:52 - 7:54
    این حس واقعی بیگانگی از بخشی از وجودمونه که باعث تصمیمی می شه که از آن پشیمانیم.
  • 7:54 - 7:56
    این حس واقعی بیگانگی از بخشی از وجودمونه که باعث تصمیمی می شه که از آن پشیمانیم.
  • 7:56 - 7:58
    ما نمی تونیم با اون بخش یکی شویم.
  • 7:58 - 8:00
    ما آن بخش را درک نمی کنیم.
  • 8:00 - 8:02
    و قطعا" هیچ احساس همدلی با اون بخش نداریم --
  • 8:02 - 8:05
    که همین سومین ویژگی پشیمانی را توصیف می کنه،
  • 8:05 - 8:07
    که آن تمایل شدید به سرزنش خودمونه.
  • 8:07 - 8:09
    به همین دلیله که این جمله را در مواجهه با پشیمانی ، دائما" می گیم: " می تونستم تو سرم بزنم و اینکارو نکنم."
  • 8:09 - 8:12
    به همین دلیله که این جمله را در مواجهه با پشیمانی ، دائما" می گیم: " می تونستم تو سرم بزنم و اینکارو نکنم."
  • 8:13 - 8:15
    ویژگی چهارم در اینجا اینه که پشیمانی چیزی است که روانشناسان آنرا " تکرار پیاپی پاسخ" می نامند.
  • 8:15 - 8:17
    ویژگی چهارم در اینجا اینه که پشیمانی چیزی است که روانشناسان آنرا " تکرار پیاپی پاسخ" می نامند.
  • 8:17 - 8:20
    " تکرار پیاپی پاسخ" یعنی تمرکز مدام و وسواس گونه روی یک چیز مشخص.
  • 8:20 - 8:22
    " تکرار پیاپی پاسخ" یعنی تمرکز مدام و وسواس گونه روی یک چیز مشخص.
  • 8:22 - 8:24
    حال، تأثیرِ " تکرار پیاپی پاسخ" اینه
  • 8:24 - 8:26
    که اساسا" این سه ویژگی اول پشیمانی را گرفته و آنها را در یک حلقه نا متناهی قرار دهیم.
  • 8:26 - 8:29
    که اساسا" این سه ویژگی اول پشیمانی را گرفته و آنها را در یک حلقه نا متناهی قرار دهیم.
  • 8:29 - 8:32
    بنابراین اونطور نبود که من اونشب تو اتاقم بشینم و فکر کنم، " کاری کن بره گم شه! "
  • 8:32 - 8:35
    بنابراین اونطور نبود که من اونشب تو اتاقم بشینم و فکر کنم، " کاری کن بره گم شه! "
  • 8:35 - 8:37
    اینطور بود که من نشستم و فکر کردم،
  • 8:37 - 8:39
    " کاری کن بره گم شه! کاری کن بره گم شه! "
  • 8:39 - 8:42
    " کاری کن بره گم شه! کاری کن بره گم شه! "
  • 8:42 - 8:44
    بدین ترتیب اگر به ادبیات روانشناسی رجوع کنید،
  • 8:44 - 8:48
    اینها، چهار ویژگی توصیفی خاصِ پشیمانی هستند.
  • 8:48 - 8:51
    اما می خوام پیشنهاد کنم که پنجمی هم وجود داره.
  • 8:51 - 8:53
    و من به آن بعنوان نوعی هشدار وجودی نگاه می کنم.
  • 8:53 - 8:56
    و من به آن بعنوان نوعی هشدار وجودی نگاه می کنم.
  • 8:56 - 8:58
    اونشب در آپارتمانم، پس از اینکه کلی خودم را سرزنش کردم،
  • 8:58 - 9:01
    اونشب در آپارتمانم، پس از اینکه کلی خودم را سرزنش کردم،
  • 9:01 - 9:03
    مدتی طولانی روی تخت دراز کشیده و دربارۀ پیوند پوست فکر کردم.
  • 9:03 - 9:07
    مدتی طولانی روی تخت دراز کشیده و دربارۀ پیوند پوست فکر کردم.
  • 9:07 - 9:09
    و بعد فکر کردم همانطور که بیمۀ سفر، بلاهای طبیعی را پوشش نمی ده،
  • 9:09 - 9:12
    و بعد فکر کردم همانطور که بیمۀ سفر، بلاهای طبیعی را پوشش نمی ده،
  • 9:12 - 9:16
    احتمالا" بیمۀ درمانی من نیز اعمال احمقانه را پوشش نمی ده.
  • 9:17 - 9:20
    در حقیقت، هیچ بیمه ای، اعمال احمقانه را پوشش نمی ده.
  • 9:20 - 9:22
    تمام هدف اعمال احمقانه اینه که مصونیت شما را بگیرد؛
  • 9:22 - 9:24
    تمام هدف اعمال احمقانه اینه که مصونیت شما را بگیرد؛
  • 9:24 - 9:26
    و شما را درمعرض دنیا و آسیب پذیری و خطا پذیری خودتان قراردهد،
  • 9:26 - 9:29
    و شما را درمعرض دنیا و آسیب پذیری و خطا پذیری خودتان قراردهد،
  • 9:29 - 9:33
    و صادقانه بگم، تمام آنها در مواجهه با جهانی نسبتا" بی تفاوت است.
  • 9:34 - 9:37
    این بطور واضح، یک تجربۀ دردناک باورنکردنی است.
  • 9:37 - 9:40
    و این علی الخصوص برای ما مردمان دنیای غرب، دردناکه
  • 9:40 - 9:42
    زمانیکه درگیرِ فرهنگی به اسم Control-Z هستیم--
  • 9:42 - 9:45
    زمانیکه درگیرِ فرهنگی به اسم Control-Z هستیم--
  • 9:45 - 9:47
    Control-Z همان فرمان کامپیوتر است برای اینکه به حالت قبلی برگردیم.
  • 9:47 - 9:49
    Control-Z همان فرمان کامپیوتر است برای اینکه به حالت قبلی برگردیم.
  • 9:49 - 9:52
    به عبارت خاصی، ما عادت نکردیم تا با حقایق سخت زندگی مواجه شویم.
  • 9:52 - 9:54
    به عبارت خاصی، ما عادت نکردیم تا با حقایق سخت زندگی مواجه شویم.
  • 9:54 - 9:56
    فکر می کنیم که می تونیم به زورِ پول یا تکنولوژی ، مشکل را حل کنیم.
  • 9:56 - 9:58
    فکر می کنیم که می تونیم به زورِ پول یا تکنولوژی ، مشکل را حل کنیم.
  • 9:58 - 10:00
    می تونیم عملی را باطل کنیم، دوستی را بشکنیم، و راهی را بازگردیم.
  • 10:00 - 10:03
    می تونیم عملی را باطل کنیم، دوستی را بشکنیم، و راهی را بازگردیم.
  • 10:03 - 10:06
    و مشکل اینه که چیزهای خاصی در زندگی هستش که بشدت می خواهیم آنها را عوض کنیم ولی نمی تونیم.
  • 10:06 - 10:09
    و مشکل اینه که چیزهای خاصی در زندگی هستش که بشدت می خواهیم آنها را عوض کنیم ولی نمی تونیم.
  • 10:09 - 10:11
    و مشکل اینه که چیزهای خاصی در زندگی هستش که بشدت می خواهیم آنها را عوض کنیم ولی نمی تونیم.
  • 10:11 - 10:13
    بعضی اوقات نه تنها نمی توانیم به وضع قبلی بازگردیم، بلکه اصلا" کنترلی روی وضع موجود نداریم.
  • 10:13 - 10:15
    بعضی اوقات نه تنها نمی توانیم به وضع قبلی بازگردیم، بلکه اصلا" کنترلی روی وضع موجود نداریم.
  • 10:15 - 10:19
    و برای کسانیکه عاشق کنترل کردن بوده و کمال گرا هستند، اینکار واقعا" سخته،
  • 10:19 - 10:21
    و برای کسانیکه عاشق کنترل کردن بوده و کمال گرا هستند، اینکار واقعا" سخته،
  • 10:21 - 10:23
    و من می دونم از چی حرف می زنم،
  • 10:23 - 10:26
    چون ما می خواهیم همه کار را خودمان انجام و درست انجام دهیم.
  • 10:27 - 10:29
    حال این مصداق پیدا می کنه که
  • 10:29 - 10:32
    اونایی که عاشق کنترل و کمال گرا هستند، نباید تتو کنند،
  • 10:32 - 10:35
    و من بعد از چند دقیقه به اون نکته برمی گردم.
  • 10:35 - 10:37
    اما ابتدا می خوام بگم که
  • 10:37 - 10:39
    ما این عناصر احساسی پشیمانی را تجربه می کنیم،
  • 10:39 - 10:42
    ما این عناصر احساسی پشیمانی را تجربه می کنیم،
  • 10:42 - 10:44
    اما شدت و تداوم آنها در چیزهای مختلفی که درموردشان پشیمانیم، فرق می کند.
  • 10:44 - 10:47
    اما شدت و تداوم آنها در چیزهای مختلفی که درموردشان پشیمانیم، فرق می کند.
  • 10:47 - 10:49
    بعنوان مثال، این یکی از مولدین اتوماتیک پشیمانی در دنیای امروزی است که مورد علاقۀ منه.
  • 10:49 - 10:53
    بعنوان مثال، این یکی از مولدین اتوماتیک پشیمانی در دنیای امروزی است که مورد علاقۀ منه.
  • 10:53 - 10:55
    ( خندۀ حاضرین)
  • 10:55 - 10:57
    متن: پاسخ به همه.
  • 10:57 - 10:59
    و چیز جالب دربارۀ این نوآوری موذیانۀ تکنولوژی اینه که
  • 10:59 - 11:02
    و چیز جالب دربارۀ این نوآوری موذیانۀ تکنولوژی اینه که
  • 11:02 - 11:04
    حتی این یک کارمی تونه یک دنیا پشیمانی به همراه داشته باشه.
  • 11:04 - 11:07
    حتی این یک کارمی تونه یک دنیا پشیمانی به همراه داشته باشه.
  • 11:07 - 11:10
    تصادفی روی " پاسخ به همه" کلیک کرده و یک رابطه را می زنی داغون می کنی.
  • 11:10 - 11:13
    تصادفی روی " پاسخ به همه" کلیک کرده و یک رابطه را می زنی داغون می کنی.
  • 11:13 - 11:16
    یا شاید فقط یک روز سر کار، بی اندازه خجالت بکشی.
  • 11:16 - 11:20
    یا شاید هم آخرین روزِ کارت باشه.
  • 11:20 - 11:22
    و این حتی به پشیمانی های بسیارعمیق زندگی، ارتباطی نداره.
  • 11:22 - 11:25
    و این حتی به پشیمانی های بسیارعمیق زندگی، ارتباطی نداره.
  • 11:25 - 11:27
    چون البته، ما بعضی اوقات تصمیماتی می گیریم که نتایج وحشتناک و غیر قابل برگشتی دارند،
  • 11:27 - 11:31
    چون البته، ما بعضی اوقات تصمیماتی می گیریم که نتایج وحشتناک و غیر قابل برگشتی دارند،
  • 11:31 - 11:34
    چه برای خودمون و چه برای سلامت و خوشبختی و زندگی دیگران،
  • 11:34 - 11:36
    چه برای خودمون و چه برای سلامت و خوشبختی و زندگی دیگران،
  • 11:36 - 11:40
    و در بدترین سناریو، حتی جان دیگران.
  • 11:40 - 11:43
    حال معلومه که، اون نوع پشیمانی ها ، واقعا" دردآور و پایدارند.
  • 11:43 - 11:47
    حال معلومه که، اون نوع پشیمانی ها ، واقعا" دردآور و پایدارند.
  • 11:47 - 11:50
    منظورم اینه که حتی پشیمانی از کلیک احمقانه روی " پاسخ به همه" ،
  • 11:50 - 11:54
    می تونه روزها ما را در طغیان عذاب جانکاهی قرار بده.
  • 11:55 - 11:58
    خوب ما چطور قراره با این زندگی کنیم؟
  • 11:58 - 12:00
    توصیه ام اینه که سه چیز وجود داره که می تونه کمکمون کنه که با پشیمانی، مصالحه کنیم.
  • 12:00 - 12:03
    توصیه ام اینه که سه چیز وجود داره که می تونه کمکمون کنه که با پشیمانی، مصالحه کنیم.
  • 12:03 - 12:05
    اولیش اینه که خودمان را تسلی بدیم که اون همگانی است.
  • 12:05 - 12:08
    اولیش اینه که خودمان را تسلی بدیم که اون همگانی است.
  • 12:09 - 12:13
    اگر شما "پشیمانی" و "تتو" را در گوگل جستجو کنید،
  • 12:13 - 12:15
    11.5 میلیون راهنما به شما می ده.
  • 12:15 - 12:17
    ( خندۀ حاضرین)
  • 12:17 - 12:19
    سازمان غذا و داروی آمریکا (FDA ) تخمین زده که
  • 12:19 - 12:21
    17 درصد از تمام آمریکائیهایی که تتو کردند، از آن پشیمان شدند.
  • 12:21 - 12:24
    17 درصد از تمام آمریکائیهایی که تتو کردند، از آن پشیمان شدند.
  • 12:24 - 12:26
    که شامل "جانی دِپ" و من و هفت میلیون دوستانمون می شه.
  • 12:26 - 12:28
    که شامل "جانی دِپ" و من و هفت میلیون دوستانمون می شه.
  • 12:28 - 12:31
    و این تنها پشیمانی از تتو است.
  • 12:31 - 12:34
    ما همه در این مسئله شریکیم.
  • 12:35 - 12:37
    دومین راهی که به کمک اون می تونیم با پشیمانی، مصالحه کنیم اینه که به خودمون بخندیم.
  • 12:37 - 12:40
    دومین راهی که به کمک اون می تونیم با پشیمانی، مصالحه کنیم اینه که به خودمون بخندیم.
  • 12:40 - 12:42
    این واقعا" در شرایط من کارِ مشکلی نبود،
  • 12:42 - 12:45
    چون واقعا" خیلی راحت می تونی به خودت بخندی
  • 12:45 - 12:47
    وقتی 29 ساله ای و مامانتو می خوای چون از تتوی جدیدت خوشت نمی یاد.
  • 12:47 - 12:50
    وقتی 29 ساله ای و مامانتو می خوای چون از تتوی جدیدت خوشت نمی یاد.
  • 12:50 - 12:54
    اما وقتی نوبت پشیمانی های عمیق تر می شه،
  • 12:54 - 12:57
    این ممکنه به نظر یه جور پیشنهاد ظالمانه و یا قانع کننده برسه.
  • 12:57 - 13:00
    هرچند فکر نمی کنم مسئله این باشه.
  • 13:00 - 13:03
    تمام اونایی از ما که پشیمانی واقعا" دردآور و غمناکی را تجربه کردیم،
  • 13:03 - 13:07
    تمام اونایی از ما که پشیمانی واقعا" دردآور و غمناکی را تجربه کردیم،
  • 13:07 - 13:10
    می دونیم که شوخی و طنز، نقش حیاتی در بقای ما بازی می کنند.
  • 13:10 - 13:13
    می دونیم که شوخی و طنز، نقش حیاتی در بقای ما بازی می کنند.
  • 13:13 - 13:15
    اونا، قطبهای مخالف مثبت و منفی زندگی ما را بهم وصل کرده،
  • 13:15 - 13:17
    اونا، قطبهای مخالف مثبت و منفی زندگی ما را بهم وصل کرده،
  • 13:17 - 13:21
    و جریان کوچکی از حیات را به ما می فرستند.
  • 13:21 - 13:24
    سومین راهی که فکر میکنم به کمک اون می تونیم با پشیمانی، مصالحه کنیم،
  • 13:24 - 13:27
    گذر زمان است، که همانطور که می دونیم درمان هر زخمی است --
  • 13:27 - 13:29
    گذر زمان است، که همانطور که می دونیم درمان هر زخمی است --
  • 13:29 - 13:32
    بجز زخم تتو، که دائمی است.
  • 13:33 - 13:35
    بدین ترتیب، از زمانی که من تتو کردم، چند سالی می گذره.
  • 13:35 - 13:38
    بدین ترتیب، از زمانی که من تتو کردم، چند سالی می گذره.
  • 13:39 - 13:43
    دوست دارید اونو ببینید؟
  • 13:43 - 13:45
    بسیار خوب.
  • 13:45 - 13:48
    در واقع، می دونید چیه، باید بهتون بگم که نا امید می شوید.
  • 13:48 - 13:50
    در واقع، می دونید چیه، باید بهتون بگم که نا امید می شوید.
  • 13:50 - 13:53
    چون اونقدر هم زشت و وحشتناک نیست.
  • 13:53 - 13:56
    من چهرۀ " مرلین منسون" را روی اعضای نامعقول بدنم تتو نکردم.
  • 13:56 - 13:58
    من چهرۀ " مرلین منسون" را روی اعضای نامعقول بدنم تتو نکردم.
  • 13:58 - 14:00
    وقتی دیگران تتوی منو می بینند، بیشترش براشون جالبه.
  • 14:00 - 14:02
    وقتی دیگران تتوی منو می بینند، بیشترش براشون جالبه.
  • 14:02 - 14:04
    فقط منم که اونو دوست ندارم.
  • 14:04 - 14:07
    و همانطور که قبلا" گفتم، من کمال گرا هستم.
  • 14:07 - 14:10
    ولی بهر حال می زارم اونو ببینید.
  • 14:14 - 14:17
    این تتوی منه.
  • 14:18 - 14:21
    می تونم حدس بزنم بعضی هاتون چی فکر می کنید.
  • 14:21 - 14:24
    پس بزارید در مورد چیزی بهتون اطمینان بدم.
  • 14:24 - 14:26
    بعضی از پشیمانی های شما اونقدرها هم که فکر می کنید، زشت و بد نیستند.
  • 14:26 - 14:30
    بعضی از پشیمانی های شما اونقدرها هم که فکر می کنید، زشت و بد نیستند.
  • 14:30 - 14:32
    این تتو را برای این زدم که بیشتر سالهای بیست تا سی خود را در خارج از کشور در سفر سپری کردم.
  • 14:32 - 14:34
    این تتو را برای این زدم که بیشتر سالهای بیست تا سی خود را در خارج از کشور در سفر سپری کردم.
  • 14:34 - 14:36
    این تتو را برای این زدم که بیشتر سالهای بیست تا سی خود را در خارج از کشور در سفر سپری کردم.
  • 14:36 - 14:38
    و سپس وقتی در نیویورک مستقر شدم، نگران این بودم
  • 14:38 - 14:40
    که نکنه بعضی از مهمترین درسهایی که در طی اون دوران یاد گرفتم را فراموش کنم.
  • 14:40 - 14:43
    که نکنه بعضی از مهمترین درسهایی که در طی اون دوران یاد گرفتم را فراموش کنم.
  • 14:43 - 14:46
    علی الخصوص، دو چیز مهم که دربارۀ خودم یاد گرفته و اصلا" دلم نمی خواست یادم بره این بود که
  • 14:46 - 14:48
    علی الخصوص، دو چیز مهم که دربارۀ خودم یاد گرفته و اصلا" دلم نمی خواست یادم بره این بود که
  • 14:48 - 14:51
    چقدر با ماجراجویی احساس مهم بودن می کردم
  • 14:51 - 14:54
    همزمان،چقدر مهمه که آدم یه جوری مراقب مسیر درست خودش باشه
  • 14:54 - 14:57
    همزمان،چقدر مهمه که آدم یه جوری مراقب مسیر درست خودش باشه
  • 14:57 - 14:59
    و اونچه درمورد این طرح قطب نما دوست داشتم این بود که
  • 14:59 - 15:01
    احساس می کردم هر دوی این عقاید را در قالب یک طرح ساده در بر گرفته است.
  • 15:01 - 15:04
    احساس می کردم هر دوی این عقاید را در قالب یک طرح ساده در بر گرفته است.
  • 15:04 - 15:07
    و فکر می کردم بعنوان یه جور وسیلۀ یادآوری همیشگی، به درد بخوره.
  • 15:08 - 15:10
    خوب همینطور هم شد.
  • 15:10 - 15:13
    ولی نه اون چیزی را که فکر می کردم ، یادآوری می کنه؛
  • 15:13 - 15:17
    بجاش چیز دیگه ای رو دائم به یادم می یاره.
  • 15:17 - 15:19
    در حقیقت ، مهمترین درسی که پشیمانی به ما می ده را به یادم می یاره،
  • 15:19 - 15:22
    در حقیقت ، مهمترین درسی که پشیمانی به ما می ده را به یادم می یاره،
  • 15:22 - 15:25
    که یکی ازمهمترین درسهایی نیز است که زندگی به ما می آموزه.
  • 15:25 - 15:28
    و از قضای روزگار، فکر کنم مهمترین چیز ممکن بود که می تونستم روی بدنم، تتو کنم --
  • 15:28 - 15:31
    و از قضای روزگار، فکر کنم مهمترین چیز ممکن بود که می تونستم روی بدنم، تتو کنم --
  • 15:31 - 15:33
    تا حدی بعنوان یک نویسنده، بلکه تنها بعنوان یک انسان.
  • 15:33 - 15:35
    تا حدی بعنوان یک نویسنده، بلکه تنها بعنوان یک انسان.
  • 15:35 - 15:39
    نکته اینه،
  • 15:39 - 15:41
    اگه ما هدف و آرزو داشته باشیم، و نهایت سعی مان را بکنیم،
  • 15:41 - 15:43
    اگه ما هدف و آرزو داشته باشیم، و نهایت سعی مان را بکنیم،
  • 15:43 - 15:47
    اگه ما هدف و آرزو داشته باشیم، و نهایت سعی مان را بکنیم،
  • 15:47 - 15:49
    و اگه مردم را دوست داشته و قصد آزار و از دست دادنشون را نداشته باشیم،
  • 15:49 - 15:51
    و اگه مردم را دوست داشته و قصد آزار و از دست دادنشون را نداشته باشیم،
  • 15:51 - 15:55
    وقتی چیزها غلط از آب در می یان، باید احساس درد بکنیم.
  • 15:55 - 15:59
    نکته این نیست که زندگی بدور از پشیمانی داشته باشیم.
  • 15:59 - 16:03
    نکته اینه که از خودمان بخاطر داشتن آنها، تنفر نداشته باشیم.
  • 16:03 - 16:05
    درسی که من در نهایت از تتوی خودم یاد گرفته
  • 16:05 - 16:07
    و می خوام در آخر به شما بگم اینه که،
  • 16:07 - 16:09
    و می خوام در آخر به شما بگویم اینه که،
  • 16:09 - 16:11
    ما نیاز داریم یاد بگیریم که چیزهای ناقص و معیوبی که بوجود آوردیم را دوست بداریم
  • 16:11 - 16:13
    ما نیاز داریم یاد بگیریم که چیزهای ناقص و معیوبی که بوجود آوردیم را دوست بداریم
  • 16:13 - 16:15
    ما نیاز داریم یاد بگیریم که چیزهای ناقص و معیوبی که بوجود آوردیم را دوست بداریم
  • 16:15 - 16:18
    و خودمان را بخاطر بوجود آوردن آنها ببخشیم.
  • 16:19 - 16:22
    پشیمانی اینو یادمون نیاره که کار اشتباهی کردیم.
  • 16:22 - 16:25
    یادمون بیاره که می دونیم می تونیم بهترشو انجام بدیم.
  • 16:25 - 16:27
    سپاسگزارم.
  • 16:27 - 16:30
    ( تشویق حاضرین)
Title:
کاترین شولز: از پشیمانی، پشیمان نباشید
Speaker:
Kathryn Schulz
Description:

به ما یاد دادند که بدون ندامت و پشیمانی زندگی کنیم. ولی چرا؟ کاترین شولز، با مثالی از تتوی خود، دلایل محکم و تکان دهنده ای برای پذیرفتن ندامت هایمان عنوان می کند.

more » « less
Video Language:
English
Team:
closed TED
Project:
TEDTalks
Duration:
16:30
Farnaz Saghafi added a translation

Persian subtitles

Revisions