-
حالا، این راه حل ماست
-
ابتدا، آلیس و باب
-
بر یک مدل اصلی و یک مولد
-
توافق میکنند
-
در این مورد، ۱۷ و ۳
-
سپس آلیس یک عدد رندم، مثلا ۱۵،
-
را انتخاب میکند و حساب میکند :
-
۳ به توان ۱۵ باقیمانده اش بر ۱۷،
-
و نتیجه را به طور عمومی
-
به باب میفرستد
-
سپس باب عدد رندم خود را انتخاب میکند،
-
مثلا ۱۳، و حساب میکند
-
۳ به توان ۱۳ باقمیانده اش بر ۱۷
-
و نتیجه را میفرستد
-
و حالا قسمت سخت مسئله
-
آلیس نتیجه عمومی باب را
-
به توان عدد خصوصی خودش می رساند
-
برای بدست آوردن راز مشترکی
-
که در این مورد ۱۰ است
-
باب عدد عمومی آلیس را
-
به توان عدد خصوصی خودش میرساند
-
که به آن راز مشترک نتیجه میدهد
-
دقت کنید که آنهاهر دو یک محاسبه
-
را انجام دادند در حالی که
-
ممکن است ابتدا اینطور به نظر نرسد
-
آلیس را در نظر بگیرید.
-
عدد ۱۲ که او دریافت کرد
-
نتیجه ی به توان ۱۳ رساندن
-
۳ باقیمانده اش بر ۱۷ بود
-
پس محاسبه او برابر بود با
-
۳ به توان ۱۵ به توان ۱۵ باقیمانده اش بر ۱۷
-
حالا باب را در نظر بگیرید.
-
عدد ۶ که او دریافت کرد نتیجه ی
-
۳ به توان ۱۵ باقیمانده اش بر ۱۷ بود
-
پس محاسبه ی او نتیجه ی
-
۳ به توان ۱۵ به توان ۱۳
-
باقیمانده اش بر ۱۷ بود
-
توجه کنید که آن دو محاسبه ی مشابهی را
-
با ترتیب مختلف توان ها انجام دادند
-
با جابجا کردن توان نتیجه عوض نمی شود
-
پس آن دو هر دو ۳ به توان
-
اعداد خصوصیشان را محاسبه کردند
-
بدون این اعداد، ۱۵ و ۱۳
-
Eve موفق نخواهد شد که یک راه حل پیدا کند
-
و این طوری است که این انجام میشود
-
هنگامی که Eve درگیر با
-
مسئله ی لگاریتم گسسته است
-
و با اعداد به اندازه کافی بزرگ
-
تقریبا برایش شکستن رمز در یک زمان منطقی
-
غیرممکن است
-
این مسئله ی تبادل کلید را حل میکند
-
این میتواند با یک
-
ژنراتور نسبتا تصادفی مرتبط باشد
-
برای رمزگذاری پیام بین افرادی
-
که تابحال ملاقات نکرده اند