Part 1 - The Adventures of Sherlock Holmes Audiobook by Sir Arthur Conan Doyle (Adventures 01-02)
-
0:00 - 0:07ماجراهای شرلوک هلمز توسط سر آرتور کانن دویل
-
0:07 - 0:10ماجراجویی I. رسوایی در بوهم
-
0:10 - 0:17I. شرلوک هولمز او همیشه زن است.
-
0:17 - 0:21من به ندرت شنیده شده او را ذکر او را تحت هر نام دیگری.
-
0:21 - 0:26او در چشم او گرفت و از لحاظ کل از رابطه جنسی خود را.
-
0:26 - 0:30این بود که او احساس هر گونه احساسات شبیه به عشق به ایرنه آدلر نیست.
-
0:30 - 0:37همه احساسات ، و به خصوص به سرد خود ، دقیق نفرت انگیز بودند ، اما
-
0:37 - 0:38ستودنی ذهن متعادل.
-
0:38 - 0:43او ، من آن را ، استدلال کامل ترین و دستگاه مشاهده
-
0:43 - 0:48جهان دیده است ، اما به عنوان یک عاشق ، او خود را در یک موقعیت کاذب قرار می گیرد.
-
0:48 - 0:54او از احساسات نرم تر صحبت کرد هرگز ، با دست انداختن و استهزاء را نجات دهد.
-
0:54 - 0:57بسیار عالی برای رسم حجاب -- آنها چیزهای قابل تحسین برای ناظر
-
0:57 - 1:00از انگیزه های مردان و اقدامات است.
-
1:00 - 1:05اما برای reasoner آموزش دیده را به اعتراف رسوخ چنین به ظریف خود و بطور عالی یا ظریف یا ریز
-
1:05 - 1:10خلق و خو تنظیم شده بود که برای معرفی یک عامل منحرف که ممکن است پرتاب
-
1:10 - 1:13شک بر تمام نتایج روانی او.
-
1:13 - 1:18شن در یک ابزار بسیار حساس ، و یا یک ترک در یکی از لنز های پر قدرت خود را ،
-
1:18 - 1:23ناراحت کننده تر از احساسات قوی در طبیعت مانند او نیست.
-
1:23 - 1:29و با این حال بود ، اما یک زن به او ، و آن زن وجود دارد ایرنه آدلر فقید بود ،
-
1:29 - 1:35حافظه مشکوک و سوال برانگیز است. من کمی از هلمز را دیده بود به تازگی.
-
1:35 - 1:38ازدواج من به ما و دور از یکدیگر اشاره شده بود.
-
1:38 - 1:43خود من خوشبختی کامل ، و منافع خانه محور است که افزایش در سراسر
-
1:43 - 1:48مردی که برای اولین بار به خود می یابد کارشناسی ارشد از استقرار خود ، کافی برای
-
1:48 - 1:51جذب تمام توجه من ، در حالی که هولمز ، که
-
1:51 - 1:57هر شکلی از جامعه را با روح خود غیرمتعارف کل منفور ، همچنان در ما
-
1:57 - 2:02مسافرخانه در خیابان بیکر ، در میان کتاب های قدیمی خود را به خاک سپرده شد ، و متناوب از هفته به
-
2:02 - 2:05هفته بین کوکائین و جاه طلبی ،
-
2:05 - 2:11خواب آلودگی از مواد مخدر و انرژی شدید خود را از ماهیت خود مشتاق است.
-
2:11 - 2:17او هنوز هم ، مثل همیشه ، عمیقا مطالعه جرم جذب و اشغال خود
-
2:17 - 2:22دانشکده ها بسیار زیاد و قدرت فوق العاده ای از مشاهده در زیر این
-
2:22 - 2:25سرنخ و پاکسازی آن اسرار
-
2:25 - 2:29که به عنوان نا امید کننده توسط پلیس رسمی رها شده بود.
-
2:29 - 2:35از زمان به زمان ، من شنیده ام برخی از حساب های مبهم کردم و بعد زدم زیر گریه خود را از احضار خود را به
-
2:35 - 2:40اودسا در مورد قتل Trepoff ، از پاکسازی خود را از تراژدی منحصر به فرد
-
2:40 - 2:43برادران اتکینسون در Trincomalee ،
-
2:43 - 2:49و در نهایت از ماموریت که او تا به حال انجام تا به ظرافت و موفقیت
-
2:49 - 2:50برای خانواده حاکم هلند.
-
2:50 - 2:56فراتر از این نشانه هایی از فعالیت خود ، با این حال که من صرفا با همه به اشتراک گذاشته شده
-
2:56 - 3:02خوانندگان مطبوعات روزانه ، من می دانستم که کمی از دوستان سابق و همدم من.
-
3:02 - 3:08یک شب -- آن را در بیستم مارس در سال 1888 بود -- من از سفر بازگشت بود
-
3:08 - 3:13به بیمار (که من تا به حال در حال حاضر به عمل مدنی) ، وقتی که راه من به رهبری از طریق
-
3:13 - 3:15بیکر استریت.
-
3:15 - 3:20همانطور که تصویب درب به خوبی به یاد ، که همیشه باید در ذهن من با
-
3:20 - 3:26wooing من ، و با حوادث تاریک از تحصیل در اسکارلت ، من با توقیف شد
-
3:26 - 3:29میل مشتاق برای دیدن هولمز دوباره ، و
-
3:29 - 3:33بدانید که چگونه او به کارگیری اختیارات فوق العاده از او.
-
3:33 - 3:39اتاق او درخشان روشن شد ، و حتی در حالی که نگاه کردم ، دیدم او بلند ، یدکی
-
3:39 - 3:43شکل پاس دو بار و در یک شبح تاریک در برابر نابینایان.
-
3:43 - 3:49او بود به قدم زدن در اتاق به سرعت ، با اشتیاق ، با سر بر سینه اش غرق و
-
3:49 - 3:51دست clasped پشت سر او.
-
3:51 - 3:57برای من که می دانستم که هر خلق و خوی و عادت خود ، نگرش و شیوه ای خود را از نظر خود گفت :
-
3:57 - 4:00داستان. او در محل کار بود دوباره.
-
4:00 - 4:05او از ایجاد رویاهای خود را با مواد مخدر افزایش یافته است و داغ بر عطر و بوی بعضی از جدید بود
-
4:05 - 4:06مشکل است.
-
4:06 - 4:11من زنگ زد زنگ و به اتاق که قبلا در قسمت من شده بود ، نشان داده شد
-
4:11 - 4:14خودش را دارد. شیوه ای او بود پرحرارت و علاقه نیست.
-
4:14 - 4:18به ندرت ، اما او خوشحال بود ، من فکر می کنم ، برای دیدن من.
-
4:18 - 4:24با سختی یک کلمه صحبت کرده ، اما با چشم مهربانی ، او به من دست تکان دادند به صندلی راحتی ،
-
4:24 - 4:29انداخت در سراسر مورد خود را از سیگار برگ ، و نشان داد یک مورد روح و gasogene در
-
4:29 - 4:30گوشه.
-
4:30 - 4:37سپس او را قبل از آتش ایستاد و نگاه من در مد خود را منحصر به فرد درونگرا.
-
4:37 - 4:43"نامشروع شما مناسب است ، وی بیان کرد. "من فکر می کنم ، اما واتسون ، که شما بر روی آن قرار داده اند
-
4:43 - 4:46هفت و نیم پوند از آنجایی که من شما را دیدم. "
-
4:46 - 4:49"هفت" من پاسخ داد.
-
4:49 - 4:51"در واقع ، من باید تصور کمی بیشتر است.
-
4:51 - 4:54فقط یک چیز جزیی ، من فانتزی ، واتسون.
-
4:54 - 4:59و در عمل دیگر ، من رعایت. شما به من نگفت که شما در نظر گرفته شده برای رفتن
-
4:59 - 5:04به مهار "و سپس ، چگونه می دانید؟"
-
5:04 - 5:06"من آن را ببینید ، من از آن استنباط.
-
5:06 - 5:10چگونه من می دانم که به شما شده است گرفتن خود را بسیار مرطوب به تازگی ، و که شما باید
-
5:10 - 5:18دختر خدمتکار دست و پا چلفتی و بی دقتی؟ "" عزیزم هولمز ، گفت : "من ،" این بیش از حد
-
5:18 - 5:19بسیار.
-
5:19 - 5:24شما قطعا شده سوزانده بود ، چند قرن پیش زندگی می کردند.
-
5:24 - 5:29درست است که من تا به حال یک پیاده روی کشور را روز پنجشنبه و خانه در ظروف سرباز یا مسافر بسیار ناراحت کننده بود ،
-
5:29 - 5:34اما همانطور که تغییر لباس های من می توانید تصور کنید که چگونه آن را به شما استنباط.
-
5:34 - 5:40به مری جین ، او اصلاح ناپذیر است ، و همسر من متوجه او داده است ، اما وجود دارد ،
-
5:40 - 5:47دوباره ، من موفق به دیدن چگونه آن را شما کار می کنند. "او به خودش chuckled و طولانی خود را در اثر مالش ،
-
5:47 - 5:49دست عصبی با هم.
-
5:49 - 5:55"این است که سادگی خود را ،" گفت که او "چشمان من به من بگویید که در داخل خود
-
5:55 - 6:01کفش چپ ، که در آن رعد و برق به آن اعتصاب ، چرم توسط شش تقریبا به ثمر رساند
-
6:01 - 6:02کاهش موازی.
-
6:02 - 6:07بدیهی است که آنها توسط فردی است که بسیار سردستی دور خراشیده باعث شده اند
-
6:07 - 6:11لبه تنها به منظور حذف گل و لای پوشیده شده از از آن است.
-
6:11 - 6:17از این رو ، می بینید ، کسر دو برابر من است که شما در آب و هوای ناپسندیده شده بود ، و
-
6:17 - 6:23شما تا به حال به ویژه بوت بدخیم slitting نمونه از نوکر لندن.
-
6:23 - 6:29تا عمل خود را ، اگر نجیب زاده را به اتاق من راه می رود بوییدن iodoform ، با
-
6:29 - 6:34علامت گذاری به عنوان سیاه و سفید از نیترات نقره بر انگشت شهادت راست او ، و یک برآمدگی در سمت راست
-
6:34 - 6:37طرف کلاه خود را بالا نشان می دهد که در آن او
-
6:37 - 6:44ترشح گوشی پزشکی خود ، من باید مبهم ، در واقع ، اگر من انجام نداد او را به یک
-
6:44 - 6:47عضو فعال از حرفه پزشکی است. "
-
6:47 - 6:51من نمی تواند کمک خندیدن به سهولت که با آن او توضیح داد که روند خود را از
-
6:51 - 6:52کسر.
-
6:52 - 6:59من اظهار داشت : "زمانی که من شنیدن دلایل خود را به شما ،" ، "چیزی که همیشه به من به نظر می رسد
-
6:59 - 7:05تا مسخره ساده که من به راحتی می تواند آن را خودم انجام می شود ، هر چند در هر
-
7:05 - 7:09مثال های پی در پی استدلال شما من دادند تا روند خود را به شما توضیح داده است.
-
7:09 - 7:14و در عین حال من معتقدم که چشم من به خوبی به عنوان مال شما. "
-
7:14 - 7:18"آنقدرها" او پاسخ داد ، نور یک سیگار ، و پرتاب خود را به
-
7:18 - 7:23مبل دسته دار. "شما ، اما شما مشاهده نشد.
-
7:23 - 7:25تمایز روشن است.
-
7:25 - 7:29به عنوان مثال ، شما بارها شاهد مراحل که منجر از سالن را به این
-
7:29 - 7:32اتاق. "" غالبا. "
-
7:32 - 7:34"هر چند وقت یکبار؟"
-
7:34 - 7:41"خب ، برخی از صدها بار." "و سپس بسیاری وجود دارد؟"
-
7:41 - 7:44"چند؟ من نمی دانم. "
-
7:44 - 7:45"کاملا به طوری!
-
7:45 - 7:49شما مشاهده نشد. و در عین حال شما را دیده اند.
-
7:49 - 7:54این تنها نقطه نظر من است. در حال حاضر ، من می دانم که هفده مراحل وجود دارد ،
-
7:54 - 7:57چون من هر دو دیده می شود و مشاهده است.
-
7:57 - 8:01توسط راه ، از شما علاقه مند در این مشکلات کوچک ، و از شما
-
8:01 - 8:07خوب به اندازه کافی برای شرح وقایع بترتیب تاریخ یک یا دو تا از تجربه های بی ارزش من ، شما ممکن است علاقه مند
-
8:07 - 8:09در این ".
-
8:09 - 8:13او بیش از یک ورقه ضخیم ، صورتی ، رنگی یادداشت کاغذ که دروغ بود باز بر انداخت
-
8:13 - 8:18جدول. "این آخرین پست آمد ، گفت :" او.
-
8:18 - 8:20"آن را بخوانید با صدای بلند."
-
8:20 - 8:26توجه داشته باشید بدون تاریخ بود ، و بدون یا امضاء یا آدرس.
-
8:26 - 8:31تماس وجود دارد بر شما به شب ، در یک ربع به هشت ساعت ، از آن گفت ، "
-
8:31 - 8:38آقایی که این تمایلات به شما بر اساس یک موضوع بسیار عمیق ترین لحظه مشورت.
-
8:38 - 8:42خدمات اخیر شما به یکی از خانه های سلطنتی اروپا نشان داده اند که شما
-
8:42 - 8:48که با خیال راحت ممکن است با اموری که از اهمیت که می تواند به سختی اعتماد
-
8:48 - 8:50اغراق آمیز باشد.
-
8:50 - 8:54این حساب از شما ما از همه محافل است.
-
8:54 - 8:59در اتاق خود را پس از آن که در آن ساعت و آن را کثیف در صورتی که بازدید کننده خود را پوشیدن
-
8:59 - 9:00ماسک. "
-
9:00 - 9:08"این در واقع یک راز است اظهار داشت :" من است. "چه شما تصور کنید که به این معنی؟
-
9:08 - 9:13«من هیچ اطلاعاتی هنوز وجود ندارد. این یک اشتباه سرمایه به این نظریه را مطرح قبل از
-
9:13 - 9:15یکی از داده است.
-
9:15 - 9:19Insensibly شروع به پیچ و تاب و حقایق به تئوری های کت و شلوار ، به جای نظریهها را با توجه به
-
9:19 - 9:23حقایق است. اما خود توجه داشته باشید.
-
9:23 - 9:25چه چیزی شما را از آن استنباط کنیم "
-
9:25 - 9:31من به دقت مورد بررسی قرار نوشتن ، و کاغذ که بر اساس آن نوشته شده بود.
-
9:31 - 9:37"مردی که نوشت آن احتمالا به خوبی به انجام ،" من اظهار داشت ، تلاش برای تقلید
-
9:37 - 9:39فرآیندهای همدم من.
-
9:39 - 9:43"مقاله چنین می تواند در زیر نیم تاج بسته خریداری نمی شود.
-
9:43 - 9:50این peculiarly قوی و سفت است. "عجیب و غریب -- که کلمه بسیار ، گفت :"
-
9:50 - 9:51هولمز.
-
9:51 - 9:56"این یک مقاله انگلیسی است نه در همه. نگه آن را به نور است. "
-
9:56 - 10:05من ، و شاهد بزرگ "E" با کوچک "G" ، "P ،" و بزرگ "G" با کوچک
-
10:05 - 10:09"T" بافته شده به بافت کاغذ.
-
10:09 - 10:16"چه شما را از که؟ پرسید :" هولمز. "به نام ساز ، بدون شک ، یا خود را
-
10:16 - 10:18طغرا ، و نه "" نه در همه.
-
10:18 - 10:24'G' با کوچک "T" مخفف "Gesellschaft ،' است که آلمان برای
-
10:24 - 10:27'شرکت' انقباض مرسوم مانند ما است
-
10:27 - 10:29'شرکت'
-
10:29 - 10:34'P ، البته ، مخفف کاغذ.' برای 'به عنوان مثال :.
-
10:34 - 10:38اجازه بدهید به ما در فرهنگ جغرافیایی قاره ما نگاه. "
-
10:38 - 10:42او در زمان حجم قهوه ای سنگین از قفسه های خود را است.
-
10:42 - 10:50"Eglow ، Eglonitz -- در اینجا ما هستند ، Egria. در یک کشور آلمانی زبان است -- در
-
10:50 - 10:52بوهمیا ، نه چندان دور از کارلسبد.
-
10:52 - 10:58قابل توجه به عنوان صحنه مرگ Wallenstein و متعدد آن شیشه ای
-
10:58 - 11:04کارخانه ها و کارخانه های تولید کاغذ در هکتار در هکتار ، پسر من ، چه چیزی شما را از آن را؟ "
-
11:04 - 11:08چشمانش برق زد ، و او فرستاد تا ابر پیروز بزرگ آبی از سیگار او.
-
11:08 - 11:14"مقاله در بوهمیا ساخته شده بود ،" به من گفت. «دقیقا.
-
11:14 - 11:18و مردی که نوشت : توجه داشته باشید یک آلمانی است.
-
11:18 - 11:23آیا شما توجه داشته باشید که ساخت و ساز عجیب و غریب از جمله -- حساب 'Thisاز شما که ما داریم
-
11:23 - 11:28از تمام محافل فرانسوی یا روسی نمی تواند
-
11:28 - 11:29نوشته شده است که.
-
11:29 - 11:33این آلمان است که به افعال خود را تا uncourteous است.
-
11:33 - 11:38تنها باقی می ماند ، بنابراین ، برای کشف آنچه توسط این آلمانی می نویسد که در تحت تعقیب
-
11:38 - 11:43بر کاغذ غیرمتعارف و ترجیح می پوشیدن یک ماسک به چهره اش را نشان می است.
-
11:43 - 11:50و در اینجا او می آید ، اگر اشتباه نکنم ، برای حل و فصل همه شک و تردید ما است. "
-
11:50 - 11:54همانطور که او صحبت می کرد صدای تیز از hoofs اسب ها و چرخ های ساینده در برابر وجود دارد
-
11:54 - 11:58محدود کردن ، به دنبال یک کشش تیز در زنگ.
-
11:58 - 11:58هولمز whistled.
-
11:58 - 12:05"جفت ، توسط صدا ، گفت :" او. "بله ، او ادامه داد ، نظر اجمالی به خارج از
-
12:05 - 12:08پنجره. "کالسکه خوب کم است و یک جفت
-
12:08 - 12:09زیبایی.
-
12:09 - 12:13صد و پنجاه guineas هر کدام. پول وجود دارد در این مورد ، اما واتسون ، اگر
-
12:13 - 12:19وجود دارد نه چیزی دیگر. "" من فکر می کنم که من بهتر بود ، هولمز. "
-
12:19 - 12:20"بیت ، دکتر.
-
12:20 - 12:25اقامت که در آن شما. من بدون باسول من از دست داده است.
-
12:25 - 12:29و این وعده های جالب بود. ترحم به آن را از دست خواهد بود. "
-
12:29 - 12:31وی افزود : "اما مشتری --"
-
12:31 - 12:35"ذهن او را هرگز. من ممکن است به کمک شما ، می خواهند و به همین ترتیب ممکن است او.
-
12:35 - 12:39در اینجا او می آید. بنشینید در آن مبل دسته دار ، پزشک ، و به
-
12:39 - 12:40ما بهترین خود را به توجه دارد. "
-
12:40 - 12:48گام آهسته و سنگین ، که به محض از پله ها شنیده بود و در گذرگاه ، متوقف شد
-
12:48 - 12:52بلافاصله در خارج از درب. آن زمان بود که با صدای بلند و معتبر وجود دارد
-
12:52 - 12:54شیر.
-
12:54 - 12:58"بیا! گفت :" هولمز. مرد وارد شد که به سختی می توانست
-
12:58 - 13:04کمتر از شش فوت شش اینچ در ارتفاع ، با قفسه سینه و اندام از هرکول.
-
13:04 - 13:10لباس او سرشار از غنا که در انگلستان ، پس از عنوان شبیه نگاه
-
13:10 - 13:12به طعم بد است.
-
13:12 - 13:17باند سنگین از آستاراخان در سراسر آستین و جبهه او کاهش شد
-
13:17 - 13:21چهاردکمه کت ، در حالی که عبا عمیق آبی که بیش از شانه خود انداخته بود
-
13:21 - 13:24با شعله رنگ ابریشم و به صف شد
-
13:24 - 13:30در گردن با یک سنجاق سینه که شامل بریل تک شعله ور اختصاص داد.
-
13:30 - 13:35چکمه که در نیمه راه تا گوساله خود را تمدید و در تاپس با کمرنگ
-
13:35 - 13:40غنی خز قهوه ای ، به اتمام برداشت از ناز و نعمت و وحشیانه که توسط پیشنهاد شد
-
13:40 - 13:42ظاهر تمام خود را.
-
13:42 - 13:48او یک کلاه گسترده brimmed در دست خود را به اجرا درآمد ، در حالی که او در سراسر قسمت بالای او به تن
-
13:48 - 13:54صورت ، گسترش گذشته استخوان های گونه ، سیاه ماسک نقاب ، او مجبور شد که ظاهرا
-
13:54 - 13:59تنظیم که لحظه ، دست خود را هنوز به آن مطرح شده به او وارد است.
-
13:59 - 14:04از قسمت پایین چهره او به نظر می رسد که انسان از شخصیت قوی ، با
-
14:04 - 14:09ضخامت ، حلق آویز لب ، و بلند ، چانه مستقیم مطرح قطعنامه تحت فشار قرار دادند.
-
14:09 - 14:13طول از لجاجت.
-
14:13 - 14:18"شما تا به حال توجه داشته باشید من؟" او را با یک صدای عمیق خشن و آلمان به شدت مشخص شده پرسید :
-
14:18 - 14:22لهجه. "من به شما گفت که من تماس بگیرید."
-
14:22 - 14:28او از یک تا دیگر از ما نگاه ، و اگر نامشخص که به آدرس.
-
14:28 - 14:31هولمز گفت : "دعا گرفتن یک کرسی".
-
14:31 - 14:36"این دوست و همکار من ، دکتر واتسون است ، که گاهی اوقات به اندازه کافی خوب است
-
14:36 - 14:41به من کمک کند در موارد من. آنها به من افتخار را به آدرس؟ "
-
14:41 - 14:47"شما ممکن است من به عنوان Kramm تعداد فون ، یک نجیب زاده بوهمی به آدرس.
-
14:47 - 14:53من درک می کنم که این آقا ، دوست شما است ، یک مرد و شرافت و اسم و صلاحدید ،
-
14:53 - 14:58که من ممکن است با یک موضوع از اهمیت افراطی ترین اعتماد.
-
14:58 - 15:02اگر نه ، من مقدار باید با شما ارتباط برقرار تنهایی ترجیح می دهم. "
-
15:02 - 15:08من گل رز برای رفتن ، اما هولمز من مچ دست گرفتار و تحت فشار قرار دادند من به صندلی من.
-
15:08 - 15:12گفت : "این است که هر دو ، یا هیچ" او.
-
15:12 - 15:16"شما ممکن است قبل از هر آقایی که شما ممکن است به من می گویند می گویند."
-
15:16 - 15:18تعداد شانه های گسترده خود را.
-
15:18 - 15:27"سپس من باید شروع ، گفت :" او ، "با اتصال هر دو شما به رازداری مطلق به مدت دو سال ؛
-
15:27 - 15:32در پایان از آن زمان این موضوع هیچ اهمیت نمی تواند.
-
15:32 - 15:37در حال حاضر از آن است که بیش از حد می گویند که آن را از وزن چنین است آن را ممکن است داشته
-
15:37 - 15:44نفوذ بر اساس تاریخ اروپا است. "" قول می دهم ، گفت : "هولمز.
-
15:44 - 15:46و I. "
-
15:46 - 15:51شما از این ماسک را بهانه ای ، ادامه داد : "بازدید کننده عجیب و غریب ما است.
-
15:51 - 15:56"فرد اوت که من استخدام بخواهد نماینده او می شود برای شما ناشناخته اند ، و من ممکن است
-
15:56 - 16:02اعتراف در یک بار این عنوان که من فقط به نام خودم است نه دقیقا من
-
16:02 - 16:07"من از آن آگاه بود ، گفت :" هولمز با خشگی.
-
16:02 - 16:02را دارد. "
-
16:07 - 16:14"شرایط از ظرافت بزرگ هستند ، و هر احتیاط به گرفته
-
16:14 - 16:19فرو نشاند چه ممکن است رشد به یک رسوایی عظیم و به طور جدی مصالحه یکی از
-
16:19 - 16:22حاکم خانواده از اروپا.
-
16:22 - 16:28برای صحبت سادگی ، توجه به نقش خانه بزرگ Ormstein ، پادشاهان موروثی
-
16:28 - 16:30بوهمیا. "
-
16:30 - 16:35"من نیز آگاه است که ،" زمزمه هولمز ، حل و فصل خود را در او
-
16:35 - 16:38مبل دسته دار و بسته شدن چشمان او.
-
16:38 - 16:43بازدید کننده ما با برخی از شگفتی آشکار در شکل lounging سست ، از نگاه
-
16:43 - 16:49مردی که بدون شک شده بود به عنوان reasoner صریح ترین و بیشتر به او را به تصویر کشیده
-
16:49 - 16:51عامل انرژی در اروپا.
-
16:51 - 16:58هولمز به آرامی بازگشایی چشم او و بی صبرانه در مشتری غول پیکر خود را نگاه.
-
16:58 - 17:04"اگر اعلیحضرت که خود را پست کردن پرونده خود را به دولت ، اظهار داشت :" من باید
-
17:04 - 17:06بهتر می توانند به شما توصیه می کنند. "
-
17:06 - 17:11مرد از صندلی خود را پیمود ، و گام بالا و پایین اتاق در غیر قابل کنترل
-
17:11 - 17:12بی قراری.
-
17:12 - 17:17سپس ، با یک ژست یاس و نومیدی ، او ماسک را از چهره اش پاره و آن را پرتاب
-
17:17 - 17:22بر زمین است. او گریه : "شما درست می گویید ،" ؛ "من پادشاه هستم.
-
17:22 - 17:26چرا باید تلاش برای پنهان کردن آن؟ "
-
17:26 - 17:28"چرا ، در واقع؟" زمزمه هولمز.
-
17:28 - 17:34حضرت والا شما سخن گفته بود قبل از من آگاه بود که من در ویلهلم
-
17:34 - 17:40Gottsreich Sigismond فون Ormstein ، دوک بزرگ Cassel - Felstein ، و ارثی
-
17:40 - 17:41پادشاه بوهمیا. "
-
17:41 - 17:48"اما شما می توانید درک ، گفت :« بازدید کننده عجیب و غریب ما ، نشسته یک بار دیگر و گذراندن
-
17:48 - 17:54دست خود را بر پیشانی سفید بالا خود را ، "شما می توانید درک کنید که من به عادت نیست
-
17:54 - 17:56انجام کسب و کار از جمله در شخص خود من.
-
17:56 - 18:02با این وجود این موضوع تا ظریف بود که من می توانم آن را به عامل اعتماد کردن بدون قرار دادن
-
18:02 - 18:07خودم را در قدرت خود. من نا شناس از پراگ برای
-
18:07 - 18:09هدف از مشاوره شما. "
-
18:09 - 18:15سپس دعا مشورت ، گفت : "هولمز ، بستن چشم خود را یک بار دیگر.
-
18:15 - 18:21حقایق به طور خلاصه این : حدود پنج سال پیش ، در طی یک سفر طولانی به
-
18:21 - 18:27ورشو ، من آشنایی از زن مخاطره طلب شناخته شده ، ایرنه آدلر.
-
18:27 - 18:31نام بدون شک برای شما آشنا است. "
-
18:31 - 18:37"لطفا به او نگاه کردن در صفحه اول ، پزشک ،" هولمز بدون باز کردن چشم او زمزمه.
-
18:37 - 18:42برای سال های بسیاری ، او یک سیستم docketing تمام پاراگراف در مورد مردان را پذیرفته بودند و
-
18:42 - 18:48چیز ، به طوری که آن را دشوار است به نام موضوع و یا یک شخص که در آن او می تواند
-
18:48 - 18:51در یک بار ارائه اطالعات.
-
18:51 - 18:55در این مورد من زندگینامه او را در بین عبری ساندویچ
-
18:55 - 19:00خاخام و از فرمانده ستاد که رساله را بر اعماق دریا نوشته بود
-
19:00 - 19:00ماهی.
-
19:00 - 19:05"اجازه دهید به من مراجعه کنید! گفت :" هولمز. "HUM!
-
19:05 - 19:12در نیوجرسی در سال 1858 متولد شده است. بم ترین صدای زنانه -- همهمه!
-
19:12 - 19:15لا اسکالا ، زمزمه کردن!
-
19:15 - 19:22PRIMA دانا امپریال اپرای ورشو -- بله! بازنشسته از صحنه اپرا -- در هکتار!
-
19:22 - 19:26زندگی در لندن -- کاملا تا.
-
19:26 - 19:32اعلیحضرت ، من درک می کنم ، با این فرد جوان گرفتار شد ، نوشت : او
-
19:32 - 19:38برخی از به خطر انداختن نامه ها ، و در حال حاضر آرزومند گرفتن آن نامه را به عقب است. "
-
19:38 - 19:39"دقیقا تا.
-
19:39 - 19:43اما چگونه -- "" بود ازدواج مخفی؟ "
-
19:43 - 19:47"هیچ کدام" "مقالات حقوقی یا گواهی؟"
-
19:47 - 19:49"هیچ."
-
19:49 - 19:53سپس موفق به دنبال اعلیحضرت. اگر این فرد جوان باید خود را تولید
-
19:53 - 19:59نامه برای باجگیری یا مقاصد دیگر ، چگونه است که او را به اثبات اصالت خود را؟ "
-
19:59 - 20:03"نوشتن وجود دارد."
-
20:03 - 20:06"پیف پیف! جعل. "
-
20:06 - 20:08"خصوصی من یادداشت مقاله است." "سرقت رفته است."
-
20:08 - 20:12"مهر و موم خود من است."
-
20:12 - 20:16"اقتباس شده است." "عکس من است."
-
20:16 - 20:20"خریداری شد." "ما هم در این عکس است."
-
20:20 - 20:21"اوه ، عزیز!
-
20:21 - 20:25این خیلی بد است! اعلیحضرت در واقع متعهد کرده است
-
20:25 - 20:32بی احتیاطی "" من از جا در رفته بود -- احمقانه است. "
-
20:32 - 20:35"شما باید خودتان را به طور جدی به خطر بیافتد."
-
20:35 - 20:38"من تنها ولیعهد و سپس. جوان بودم.
-
20:38 - 20:43من اما در حال حاضر سی. "" باید بازیافت شود. "
-
20:43 - 20:46"ما تلاش کرده اند و شکست خورده است."
-
20:46 - 20:50حضرت والا شما باید پرداخت. باید آن را خریده است. "
-
20:50 - 20:54"او نمی خواهد به فروش برساند." "به سرقت رفت ، پس از آن."
-
20:54 - 20:57پنج تلاش ساخته شده است.
-
20:57 - 21:00دو بار سارق در پرداخت من غارت خانه او است.
-
21:00 - 21:04زمانی که ما منحرف توشه وقتی به او سفر.
-
21:04 - 21:06دو بار waylaid او شده است.
-
21:06 - 21:09هیچ نتیجه ای وجود داشته است. "" هیچ نشانه ای از آن؟ "
-
21:09 - 21:15"مطلقا هیچ" هولمز خندید.
-
21:15 - 21:17"این کاملا یک مشکل بسیار کمی است ، گفت که او.
-
21:17 - 21:26"اما بسیار جدی به من ،" بازگشت پادشاه reproachfully.
-
21:26 - 21:27"بسیار ، در واقع.
-
21:27 - 21:31و چه به او پیشنهاد با عکس انجام دهید؟ "
-
21:31 - 21:33"برای من خراب کردن." "اما چگونه؟"
-
21:33 - 21:38"من به ازدواج هستم."
-
21:38 - 21:44"بنابراین ، من شنیده ام." "کلوتیلد Lothman فون Saxe - Meningen ،
-
21:44 - 21:49دختر دوم از پادشاه اسکاندیناوی. شما ممکن است اصول سفت و سخت او را می دانیم
-
21:49 - 21:51خانواده است.
-
21:51 - 21:57او خودش است روح از ظرافت است. سایه یک شک به رفتار من
-
21:57 - 22:03آوردن این موضوع به پایان برسد. "" ایرنه آدلر؟ "
-
22:03 - 22:04"تهدید به آنها عکس ارسال.
-
22:04 - 22:09و او آن را انجام دهد. من می دانم که او آن را انجام دهم.
-
22:09 - 22:13شما او را نمی دانند ، اما او به روح فولاد.
-
22:13 - 22:17او دارای چهره زیبا ترین زنان ، و ذهن از مصمم ترین
-
22:17 - 22:19مردان است.
-
22:19 - 22:24به جای من باید با زن دیگری ازدواج می کنند ، هیچ طول که او نمی وجود دارد
-
22:24 - 22:28--. هیچ "" شما مطمئن نیستید که او به آن فرستاده
-
22:28 - 22:28رتبهدهی نشده است؟ "
-
22:28 - 22:33"من مطمئن هستم." "و چرا؟"
-
22:33 - 22:38"از آنجا که او گفته است که او آن را در همان روز ارسال نامزدی
-
22:38 - 22:39علنا اعلام شده است.
-
22:39 - 22:46که دوشنبه آینده خواهد شد. "" آه ، پس ما باید سه روز ، گفت : "
-
22:46 - 22:48هولمز با حال خمیازه سخن گفتن.
-
22:48 - 22:53"است که بسیار خوش شانس هستم ، همانگونه که یک یا دو مسائل مربوط به اهمیت را فقط نگاه کنید
-
22:53 - 22:56در حال حاضر. اعلیحضرت خواهد شد ، البته ، در ماندن
-
22:56 - 22:57لندن حال حاضر؟ "
-
22:57 - 23:02"بدیهی است. شما به من در Langham تحت یافتن
-
23:02 - 23:07نام تعداد فون Kramm. "" پس من باید به شما یک خط به شما اجازه قطره
-
23:07 - 23:09بدانید که چگونه ما پیشرفت است. "
-
23:09 - 23:14"دعا کنید این کار را. من باید همه اضطراب است. "
-
23:14 - 23:19سپس ، به عنوان پول؟ "" شما باید اختیار تام است. "
-
23:19 - 23:21«مطلقا؟"
-
23:21 - 23:27"من به شما بگویم که من یکی از استان های ملکوت من که این را
-
23:27 - 23:31عکس. "" و برای هزینه های حال حاضر؟ "
-
23:31 - 23:35پادشاه کیف چرم بز کوهی سنگین از زیر عبا خود را گرفت و آن را در گذاشته
-
23:35 - 23:39جدول. "سه صد پوند در طلا و
-
23:39 - 23:42هفت صد در یادداشت ها ، "او گفت.
-
23:42 - 23:47هولمز وصول بر یک ورق از کتاب های او توجه داشته باشید scribbled و آن را به او تحویل دادند.
-
23:47 - 23:54"و آدرس مادموازل است؟" او پرسید. Briony الج ، خیابان ، خیابان مارپیچ
-
23:54 - 23:57چوب جان. "
-
23:57 - 24:02هولمز در زمان توجه داشته باشید از آن. "یک سوال دیگر ،" گفت که او.
-
24:02 - 24:07"عکس کابینه؟" "آن بود."
-
24:07 - 24:11"سپس ، خوب شب ، حضرت والا ، و من اعتماد است که ما به زودی باید برخی از خوب
-
24:11 - 24:13اخبار برای شما.
-
24:13 - 24:18خوب شب ، اما واتسون ، "او اضافه کرد ، به عنوان چرخ کالسکه سلطنتی نورد پایین
-
24:18 - 24:20خیابان.
-
24:20 - 24:24"اگر شما به اندازه کافی خوب به فردا بعد از ظهر تماس بگیرید در سه ساعت من باید
-
24:24 - 24:27این موضوع کمی به بیش از با شما چت. "
-
24:27 - 24:35II. در سه ساعت دقیقا من در بیکر بود
-
24:35 - 24:38خیابان ، اما هولمز هنوز رتبهدهی نشده است برگردانده می شود.
-
24:38 - 24:42زن مهمانخانه دار به من اطلاع داد که او را به خانه را ترک کرده بودند و در مدت کوتاهی پس از هشت ساعت در
-
24:42 - 24:43صبح است.
-
24:43 - 24:48من در کنار آتش نشست ، با این حال ، با قصد انتظار او ، با این حال زمانی
-
24:48 - 24:49او ممکن است.
-
24:49 - 24:54من در حال حاضر عمیقا علاقه مند در تحقیق خود ، برای ، هر چند آن را احاطه شد
-
24:54 - 24:59هیچ یک از ویژگی های ترسناک و عجیب و غریب که با دو جنایات همراه شدند که من
-
24:59 - 25:03قبلا ثبت شده است ، هنوز هم ، طبیعت
-
25:03 - 25:08مورد و ایستگاه با شکوه مشتری خود را به آن شخصیت خاص خود را دارد.
-
25:08 - 25:13در واقع ، جدا از ماهیت تحقیق که دوست من بود در دست ،
-
25:13 - 25:20چیزی در درک استادانه خود را از وضعیت وجود دارد و مشتاق او ، نافذ
-
25:20 - 25:22استدلال ، که آن را به یک لذت برای من
-
25:22 - 25:27برای مطالعه سیستم کار خود را از ، و به دنبال سریع ، روش های ظریف که او
-
25:27 - 25:31disentangled اسرار ترین نگشودنی
-
25:31 - 25:36بنابراین عادت کرده بود به موفقیت های ثابت خود را که احتمال بسیار او
-
25:36 - 25:40عدم به سر من وارد متوقف شده بود.
-
25:40 - 25:45نزدیک بر چهار قبل از درب باز ، و مست ، به دنبال داماد ، بد
-
25:45 - 25:51kempt و سمت مودار ، با چهره ملتهب و لباس های بی اعتبار مایه رسوایی ، راه می رفت به
-
25:51 - 25:53اتاق.
-
25:53 - 25:59عادت کرده اند که من به قدرت شگفت انگیز دوست من در استفاده از پنهان بود ، من تا به حال
-
25:59 - 26:03نگاه سه بار قبل از من مطمئن بود که آن را در واقع او.
-
26:03 - 26:07با سر اشاره او را به اتاق خواب از بین رفت ، از چه رو او در پنج دقیقه پشم ونخ راه راه ظهور
-
26:07 - 26:11مناسب و قابل احترام ، به عنوان قدیمی است.
-
26:11 - 26:15با قرار دادن دست خود را در جیب خود ، او از پاهای خود را در مقابل آتش کشیده
-
26:15 - 26:18و از صمیم قلب خواهان برای چند دقیقه خندید.
-
26:18 - 26:24"خب ، واقعا!" او گریه ، و پس از آن او خفه و دوباره خندید تا او
-
26:24 - 26:29موظف به پشت دراز ، لنگی و درماندگی ، در صندلی.
-
26:29 - 26:29"آنچه در آن است؟"
-
26:29 - 26:35"این بسیار بیش از حد خنده دار است. من مطمئن هستم شما می توانید از چگونه می توانم حدس بزنید هرگز
-
26:35 - 26:39استخدام صبح من ، و یا آنچه که من با انجام این کار به پایان رسید. "
-
26:39 - 26:42"من نمی توانم تصور.
-
26:42 - 26:47من فرض کنید که شما تماشای عادت شده اند ، و شاید خانه ، از خانم
-
26:47 - 26:50ایرنه آدلر "" کاملا تا. اما عاقبت شد ، بلکه از
-
26:50 - 26:52غیر معمولی باشد.
-
26:52 - 26:56من به شما بگویم با این حال. من خانه را کمی پس از هشت ترک
-
26:56 - 27:00ساعت صبح امروز در شخصیت به از داماد کار.
-
27:00 - 27:05همدردی فوق العاده و فراماسونری در میان مردان اسبی وجود دارد.
-
27:05 - 27:09یکی از آنها ، و به شما تمام است که به دانستن وجود دارد.
-
27:09 - 27:11من به زودی در بر داشت الج Briony.
-
27:11 - 27:16جواهر ویلا با باغ در پشت است ، اما از در جلو سمت راست تا ساخته شده است
-
27:16 - 27:20جاده ، دو داستان است. Chubb قفل درب.
-
27:20 - 27:26اتاق بزرگ نشسته در سمت راست ، به خوبی ، مبله با پنجره های طولانی تقریبا به
-
27:26 - 27:32طبقه ، و کسانی که از اتصال دهنده های نامعقول پنجره انگلیسی که یک کودک می تواند باز است.
-
27:32 - 27:36پشت هیچ چیز قابل توجهی وجود دارد ، ذخیره کنید که پنجره عبور می تواند رسید
-
27:36 - 27:39از بالای خانه مربی.
-
27:39 - 27:44من راه می رفت دور آن و بررسی آن را از نزدیک از هر نقطه از این دیدگاه ، اما بدون
-
27:44 - 27:47با توجه به هر چیز دیگری مورد علاقه.
-
27:47 - 27:52"من پس از آن lounged پایین خیابان و متوجه شد که من انتظار می رود که mews در وجود دارد
-
27:52 - 27:56خط اجرا می شود که توسط یک دیوار باغ.
-
27:56 - 28:01من ostlers لنت دست در مالش کردن اسب های خود ، و در ازای دریافت
-
28:01 - 28:06مبلغ دو پنس ، یک لیوان نیمه و نیم ، دو پر از درهم و برهم ساختن توتون و تنباکو ، و به همان اندازه
-
28:06 - 28:09اطلاعات من می تواند در مورد خانم میل
-
28:09 - 28:14آدلر ، می گویند هیچ چیز از مردم دیگر نیم دوجین در محله در آنها بود
-
28:14 - 28:21در شرح حال حداقل علاقه مند است ، اما که من برای گوش دادن به مجبور شد. "
-
28:21 - 28:23و ایرنه آدلر؟ "
-
28:23 - 28:27از او پرسیدم. "آه ، او تا به تبدیل همه سر مردان
-
28:27 - 28:31مرگ در آن بخش است. او daintiest چیز زیر کلاه سر گذاشتن
-
28:31 - 28:32بر روی این سیاره است.
-
28:32 - 28:38بنابراین می گویند mews مارپیچ ، به یک مرد. او زندگی می کند بی سر و صدا ، آواز می خواند در کنسرت ،
-
28:38 - 28:44درایو در پنج هر روز ، و بازده در هفت تیز برای شام.
-
28:44 - 28:47به ندرت می رود در زمان های دیگر ، به جز زمانی که او آواز می خواند.
-
28:47 - 28:51دارای تنها یک بازدید کننده مرد است ، اما از او یک معامله خوب است.
-
28:51 - 28:56او تاریک است ، خوش تیپ ، و بی پروا ، خواستار هرگز کمتر از یک بار در روز ، و اغلب
-
28:56 - 29:01دو بار. او Godfrey آقای نورتون ، از درون است
-
29:01 - 29:03معبد.
-
29:03 - 29:06مزایای استفاده از راننده تاکسی به عنوان یک محرم را مشاهده کنید.
-
29:06 - 29:12آنها او را رانده بودند به خانه دوازده بار از شکل مارپیچ - mews ، و درباره او می دانستند.
-
29:12 - 29:17وقتی که من تا به حال گوش به همه آنها تا به حال برای گفتن ، من شروع به راه رفتن بالا و پایین در نزدیکی
-
29:17 - 29:22Briony الج یک بار دیگر ، و فکر می کنم بیش از طرح من از مبارزات انتخاباتی.
-
29:22 - 29:28"این نورتون Godfrey آشکارا یک عامل مهم در این موضوع.
-
29:28 - 29:31او یک وکیل بود. صدا شوم.
-
29:31 - 29:37چه بود و رابطه بین آنها و آنچه را که جسم او از بازدیدکننده داشته است تکرار؟
-
29:37 - 29:42او مشتری خود ، دوست خود او و یا معشوقه خود را؟
-
29:42 - 29:47اگر سابق ، او احتمالا این عکس به حفظ او منتقل شده.
-
29:47 - 29:50اگر دومی ، به احتمال زیاد کمتر بود.
-
29:50 - 29:55در مورد مسئله به این سوال بستگی دارد که آیا من باید کار من در Briony ادامه
-
29:55 - 29:59تسلیم کند ، و یا نوبه خود توجه من به اتاق های نجیب زاده در معبد.
-
29:59 - 30:04این نکته ظریف بود ، و آن را زمینه پرسش من گسترده تر است.
-
30:04 - 30:09من می ترسم که من تو را با این جزئیات با مته سوراخ ، اما من اجازه دهید کمی من را ببینید
-
30:09 - 30:13مشکلات ، اگر شما برای درک این وضعیت است. "
-
30:13 - 30:19"من شما پس از نزدیک ،" من پاسخ داده شد.
-
30:19 - 30:24"من هنوز هم موازنه ماده در ذهن من که یک کابین درشکه دو چرخه سوار به Briony
-
30:24 - 30:26الج بر خاست ، و نجیب زاده.
-
30:26 - 30:33آشکارا مرد -- او یک مرد قابل ملاحظه ای خوش تیپ ، تیره ، دارای منقار کج و moustached بود
-
30:33 - 30:35از آنها شنیده بود.
-
30:35 - 30:40او به نظر می رسد در یک شتاب بزرگ است ، فریاد زد و به راننده تاکسی به صبر ، و گذشته خار
-
30:40 - 30:45خدمتکار که درب را با هوا از یک مرد که به طور کامل در خانه بود افتتاح شد.
-
30:45 - 30:49او در خانه حدود نیم ساعت بود و من می توانم به حد یک نگاه اجمالی بر او در گرفتن
-
30:49 - 30:55پنجره ها از اتاق نشسته ، به قدم زدن تا و پایین ، صحبت با هیجان ، و با تکان دادن خود را
-
30:55 - 30:56بازو دارد.
-
30:56 - 31:01از او چیزی می تواند را ببینید. در حال حاضر او پدید آمده است ، به دنبال و حتی بیشتر
-
31:01 - 31:04flurried تر از قبل.
-
31:04 - 31:08همانطور که او موفق شد تا کابین ، یک ساعت طلا از جیب خود بیرون آورد و نگاه آن
-
31:08 - 31:15صادقانه ، رانندگی مانند شیطان ، او فریاد زد ، 'اول به در گروس و Hankey
-
31:15 - 31:19نایب السلطنه خیابان ، و پس از آن به کلیسای سنت مونیکا در جاده Edgeware.
-
31:19 - 31:22نیمی گینه اگر شما این کار را در بیست دقیقه!
-
31:22 - 31:27"دور آنها رفت ، و من فقط تعجب بود که آیا من باید انجام دهید به خوبی به آنها را دنبال
-
31:27 - 31:33زمانی که تا خط کالسکه کروکی شسته و رفته کوچک ، درشکه چی را با کت او آمد فقط نیم
-
31:33 - 31:36دکمههای ، و کراوات خود را در زیر گوش خود را ، در حالی که
-
31:36 - 31:40تمام برچسب ها دسته اش چسبیده بودند از buckles.
-
31:40 - 31:45کشیده نمی بود تا قبل از او از درب سالن به ضرب گلوله و به آن است.
-
31:45 - 31:49من فقط یک نگاه اجمالی از او در حال حاضر گرفتار ، اما او یک زن دوست داشتنی بود ، با
-
31:49 - 31:52صورت که یک مرد ممکن است برای مرد.
-
31:52 - 31:57«کلیسای سنت مونیکا ، جان ، او گریه ،' و نیم مستقل اگر شما در رسیدن به
-
31:57 - 32:01آن را در بیست دقیقه است. "این خیلی خوب بود کاملا از دست بدهند ، واتسون.
-
32:01 - 32:06من فقط ایجاد توازن میان این بود که آیا من باید برای آن را اجرا کنید ، یا اینکه آیا من باید در پشت در جای بلند قرار دادن
-
32:06 - 32:10کالسکه کروکی خود را هنگامی که یک تاکسی از طریق خیابان آمدند.
-
32:10 - 32:14راننده دو بار در چنین کرایه نخ نما نگاه کرد ، اما من قبل از او می تواند شروع به پریدن کرد
-
32:14 - 32:20'کلیسای سنت مونیکا ، گفت : من ، و نیم مستقل اگر آن را به شما برسد در بیست
-
32:14 - 32:14شی.
-
32:20 - 32:21دقیقه می باشد. '
-
32:21 - 32:26این بیست و پنج دقیقه به دوازده بود ، و البته آن را به اندازه کافی روشن بود
-
32:26 - 32:29باد. "راننده تاکسی من سوار سریع.
-
32:29 - 32:34من فکر نمی کنم من همیشه سوار سریعتر ، اما دیگران وجود دارد قبل از ما بودند.
-
32:34 - 32:38تاکسی و کالسکه کروکی خود را با اسب بخار در مقابل درب بودند وقتی که من
-
32:38 - 32:39وارد شده اند.
-
32:39 - 32:45من پرداخت می شود مرد و عجولانه به کلیسا. یک روح وجود دارد صرفه جویی در این دو وجود دارد
-
32:45 - 32:50که من و به دنبال یک روحانی surpliced ، که به نظر می رسید به expostulating
-
32:50 - 32:51با آنها.
-
32:51 - 32:55آنها ، همه ایستاده سه در یک گره در مقابل محراب بودند.
-
32:55 - 33:00lounged راهرو جانبی مانند هر ادم بیکاره و مهمل دیگری است که به یک کلیسا کاهش یافته است.
-
33:00 - 33:06ناگهان در کمال تعجب من ، سه محراب با آن روبرو گرد به من ، و Godfrey نورتون
-
33:06 - 33:09آمد در حال اجرا به عنوان سخت که او می تواند به سمت من.
-
33:09 - 33:11"" خدا را شکر ، او گریه کرد.
-
33:11 - 33:13'شما انجام دهید. بیا!
-
33:13 - 33:16بیا! '" 'سپس چه؟'
-
33:16 - 33:17از او پرسیدم.
-
33:17 - 33:22"بیا این مرد ، می آیند ، تنها سه دقیقه ، یا آن را قانونی نخواهد بود."
-
33:22 - 33:27"من نیمه کشیده تا محراب ، و قبل از من می دانستم که من خودم را در بر داشت
-
33:27 - 33:32منمن کردن پاسخ های که در گوش من زمزمه می شد ، و vouching برای چیزهایی که من
-
33:32 - 33:35می دانست هیچ چیز ، و به طور کلی کمک به
-
33:35 - 33:41امن بستن ایرنه آدلر ، دختر ترشیده ، Godfrey نورتون ، لیسانس.
-
33:41 - 33:46این همه در یک لحظه انجام شد و نجیب زاده سپاسگزار من در یکی وجود دارد
-
33:46 - 33:52جانبی و بانوی از سوی دیگر ، در حالی که روحانی بر من در مقابل مخابره شد.
-
33:52 - 33:58این موضع مضحک که من همیشه خودم را در زندگی من یافت شد ، و
-
33:58 - 34:02این فکر از آن که شروع به خندیدن فقط در حال حاضر بود.
-
34:02 - 34:07به نظر می رسد که برخی از غیر رسمی در مورد مجوز خود وجود داشته است ، که
-
34:07 - 34:12روحانی کاملا آنها را بدون شاهد برخی از مرتب کردن بر اساس ازدواج خودداری کرد ، و من
-
34:12 - 34:15ظاهر خوش شانس را نجات داد داماد از
-
34:15 - 34:19نیاز به سالی را به خیابان ها در جستجوی بهترین مرد.
-
34:19 - 34:24عروس به من داد مستقل است ، و منظور من آن را در من دیده بان زنجیره پوشیدن در حافظه
-
34:24 - 34:25به مناسبت. "
-
34:25 - 34:32"این به نوبه خود بسیار غیر منتظره امور است ، گفت :" من "و بعد چه؟"
-
34:32 - 34:36"خوب ، متوجه شدم برنامه من را بسیار جدی تهدید.
-
34:36 - 34:40این نگاه اگر به عنوان این جفت ارز ممکن است خروج فوری را ، و تا ضرورت
-
34:40 - 34:43اقدامات بسیار سریع و پر انرژی در بخش من است.
-
34:43 - 34:49در درب کلیسا ، با این حال ، آنها از هم جدا ، او رانندگی به معبد ،
-
34:49 - 34:55و او را به خانه خود را. "من باید رانندگی در پارک در پنج عنوان
-
34:55 - 34:57معمول ، به او گفت : او را ترک.
-
34:57 - 35:01من شنیده ام نه بیشتر. آنها در جهات مختلف راند ،
-
35:01 - 35:04و من رفتم به مقدمات آن را فراهم خود من. "
-
35:04 - 35:06"از کدام هستند؟"
-
35:06 - 35:11"بعضی از گوشت گاو سرد و یک لیوان آبجو ،" او پاسخ داد ، زنگ زنگ.
-
35:11 - 35:16"من بیش از حد شلوغ شده اند به غذا فکر می کنم ، و من به احتمال زیاد به busier هنوز هم این
-
35:16 - 35:17شب.
-
35:17 - 35:21به هر حال ، پزشک ، من باید همکاری خود. می خواهم "
-
35:21 - 35:26"من باید خوشحال هستم." "شما فکر نمی قانون شکنی؟"
-
35:26 - 35:28"نه در حداقل است.
-
35:28 - 35:34"و نه در حال اجرا شانس بازداشت؟" "در یک علت خوب نیست."
-
35:34 - 35:39"اوه ، علت بسیار عالی است!" "سپس من مرد شما هستم."
-
35:39 - 35:42"من مطمئن بود که من ممکن است بر شما تکیه می کنند."
-
35:42 - 35:48"اما آنچه در آن است که میخواهید؟" "هنگامی که خانم ترنر سینی در من آورده
-
35:48 - 35:49آن را به شما روشن خواهد ساخت.
-
35:49 - 35:56در حال حاضر ، "او گفت : او hungrily کرایه ساده که زن مهمانخانه دار ما ارائه به حال تبدیل شده ،
-
35:56 - 35:59"من باید آن را در حالی که من غذا خوردن مورد بحث ، برای من زمان زیادی نیست.
-
35:59 - 36:01نزدیک به پنج در حال حاضر.
-
36:01 - 36:06در دو ساعت ما باید در صحنه عمل باشد.
-
36:06 - 36:11دوشیزه ایرنه ، یا خانم ، و نه ، برمی گردد از هارد خود را در هفت است.
-
36:11 - 36:14ما باید در الج Briony به او دیدار خواهد کرد. "
-
36:14 - 36:19"و بعد چه؟" "شما باید که به من واگذار.
-
36:19 - 36:23من در حال حاضر مرتب شده چه است به رخ می دهند. است تنها یک نقطه که در آن من باید وجود دارد
-
36:23 - 36:24اصرار می ورزند.
-
36:24 - 36:29و شما نباید در آن دخالت کرده ، هر چه ممکن است. شما را در درک؟ "
-
36:29 - 36:34"من صبح تا خنثی می شود؟" "برای انجام هر چه چیزی است.
-
36:34 - 36:38احتمالا وجود خواهد داشت برخی از ناخوشایندی کوچک است.
-
36:38 - 36:42آیا عضویت در آن نیست. در حال وارد شدن به منتقل پایان
-
36:42 - 36:43خانه.
-
36:43 - 36:47چهار یا پنج دقیقه بعد از پنجره اتاق نشسته باز خواهد شد.
-
36:47 - 36:51شما به ایستگاه خودتان را به آن پنجره باز نزدیک است. "
-
36:51 - 36:53"بله".
-
36:53 - 36:57"شما به من تماشا کنید ، برای من قابل دیدن خواهد بود به شما."
-
36:57 - 36:58"بله".
-
36:58 - 37:03و وقتی که دست من را بالا ببرد -- SO -- شما به داخل اتاق پرتاب آنچه شما را به
-
37:03 - 37:08پرتاب ، و خواهد شد ، در همان زمان ، بالا بردن فریاد آتش است.
-
37:08 - 37:09شما کاملا به من؟ به دنبال "
-
37:09 - 37:15او گفت : "به طور کامل است." "این است که هیچ چیز بسیار نیرومند"
-
37:15 - 37:18مصرف طولانی سیگار برگ به شکل رول از جیب خود.
-
37:18 - 37:23عادی لوله کش دود موشک ، مجهز به یک کلاه نقاب دار در دو انتهای این است که آن را
-
37:23 - 37:28خود روشنایی. وظیفه شما این است که محدود شده است.
-
37:28 - 37:33وقتی که فریاد خود را از آتش سوزی را افزایش آن خواهد شد تا کاملا تعدادی از مردم گرفته شده است.
-
37:33 - 37:38بعد از آن شما ممکن است به پایان خیابان راه رفتن ، و من شما را در ده دقیقه دوباره پیوستن.
-
37:38 - 37:39من امیدوارم که من خودم را روشن ساخته اند؟ "
-
37:39 - 37:48"من بی طرف باقی بماند ، به نزدیک پنجره ، به شما تماشا ، و در سیگنال به
-
37:48 - 37:54در پرتاب این شی پس از آن فریاد از آتش به منظور بالا بردن ، و به شما صبر در گوشه ای از
-
37:54 - 37:55خیابان. "
-
37:55 - 38:00"دقیقا." "سپس شما به طور کامل ممکن است بر روی من تکیه می کنند."
-
38:00 - 38:04"این هم بسیار خوب است است. من فکر می کنم ، شاید ، آن را تقریبا زمان که من
-
38:04 - 38:08آماده شدن برای نقش جدید به بازی. "
-
38:08 - 38:13او را به اتاق خواب او ناپدید شد و در عرض چند دقیقه در شخصیت بازگشت
-
38:13 - 38:18از یک روحانی مخالف کلیسای رسمی مهربان و ساده فکر.
-
38:18 - 38:25گسترده او کلاه سیاه و سفید ، شلوار باد کرده اش ، و کراوات سفید او ، لبخند دلسوز او ، و
-
38:25 - 38:30نگاه کلی مشابه و کنجکاوی خیرخواه بودند مانند آقای جان خرگوش به تنهایی
-
38:30 - 38:32می توانست مساوی است.
-
38:32 - 38:36نه تنها که هولمز تغییر صحنه و لباس او.
-
38:36 - 38:41بیان او ، شیوه ای او ، روح او به نظر می رسید با هر قسمت تازه است که متفاوت باشد
-
38:41 - 38:42او به عهده گرفت.
-
38:42 - 38:48مرحله یک بازیگر خوب را از دست داد ، حتی به عنوان علم reasoner حاد را از دست داد ، زمانی که او
-
38:48 - 38:50متخصص در جرم و جنایت تبدیل شد.
-
38:50 - 38:57ساعت یک ربع گذشته شش بود زمانی که ما بیکر استریت را ترک ، و آن را هنوز هم می خواستم ده
-
38:57 - 39:00دقیقه به یک ساعت یک زمانی که ما خودمان را در خیابان مارپیچ در بر داشت.
-
39:00 - 39:06اینکه قبلا در هوای گرگ و میش ، و لامپ روشن به عنوان گام بالا و پایین
-
39:06 - 39:11در مقابل الج Briony ، در انتظار برای آمدن از سرنشینان آن است.
-
39:11 - 39:15خانه شد و تنها مثل من آن را از موجز شرلوک هولمز 'تصویر بود
-
39:15 - 39:21توضیحات ، اما همان محل به نظر می رسد کمتر خصوصی از من انتظار می رود.
-
39:21 - 39:27در مقابل ، برای یک خیابان کوچک در یک محله آرام ، آن را قابل ملاحظه
-
39:27 - 39:28متحرک.
-
39:28 - 39:32گروهی از مردان shabbily لباس سیگار کشیدن و خندیدن را در گوشه ای ، وجود دارد
-
39:32 - 39:37قیچی و چرخ با چرخ خود ، دو گارد که معاشقه با پرستار شد
-
39:37 - 39:40دختر و چند مرد خوب لباس پوشیدن جوان
-
39:40 - 39:44بودند که lounging بالا و پایین با سیگار برگ در دهان خود.
-
39:44 - 39:49، اظهار داشت : "ببینید" هولمز ، که ما پس وپیش در جلوی خانه ء ، "این
-
39:49 - 39:54ازدواج و نه ساده امور. عکس دو لبه می شود
-
39:54 - 39:56سلاح در حال حاضر.
-
39:56 - 40:02شانس هستند که او را به عنوان مخالف به آن توسط آقای Godfrey نورتون دیده می شود ، به عنوان
-
40:02 - 40:06مشتری ما به آینده خود به چشم از شاهزاده خانم او است.
-
40:06 - 40:10در حال حاضر سوال این است ، که در آن ما برای پیدا کردن عکس؟ "
-
40:10 - 40:16"از کجا ، در واقع" "این است بعید است که او آن را حمل
-
40:16 - 40:17در مورد با او.
-
40:17 - 40:22اندازه کابینه است. بیش از حد بزرگ برای پنهان کاری آسان مورد
-
40:22 - 40:26لباس زن. او می داند که پادشاه قادر است
-
40:26 - 40:28داشتن waylaid او و جستجو است.
-
40:28 - 40:31دو تلاش مرتب سازی بر اساس در حال حاضر ساخته شده است.
-
40:31 - 40:36ما ممکن است آن را ، گرفتن آن به بعد ، که او آن را حمل نمی باره با او. "
-
40:36 - 40:38"، پس از آن؟"
-
40:38 - 40:43"بانکدار اش و یا وکیل او. این است که احتمال دو وجود دارد.
-
40:43 - 40:49اما من تمایل به فکر می کنم نه. زنان به طور طبیعی پنهانی هستند ، و آنها
-
40:49 - 40:52خواهم ترشح خود خود را به انجام.
-
40:52 - 40:57چرا باید آن را از او دست به هر کس دیگری؟ او می تواند سرپرستی خود او ، اعتماد ، اما
-
40:57 - 41:01او نمی تواند بگوید چه نفوذ سیاسی یا غیر مستقیم ممکن است به ارمغان آورده
-
41:01 - 41:03خرس بر مرد کسب و کار.
-
41:03 - 41:09علاوه بر این ، به یاد داشته باشید که او به استفاده از آن را در عرض چند روز حل و فصل بود.
-
41:09 - 41:12باید که در آن او می تواند دست خود را بر آن فراهم است.
-
41:12 - 41:15باید در خانه خود او باشد. "
-
41:15 - 41:19"اما آن را تا دو برابر شده است burgled." "اه!
-
41:19 - 41:24آنها نمیدانستند چگونه به نگاه است. "" اما چگونه به شما نگاه خواهد کرد؟ "
-
41:24 - 41:26"من نمی خواهد نگاه کنید."
-
41:26 - 41:30سپس چه؟ "" من او را به من نشان می دهد. "
-
41:30 - 41:37"اما او را رد کنند." "او نمی قادر خواهد بود تا.
-
41:37 - 41:39اما من شنیدن سر و صدا از چرخ.
-
41:39 - 41:45این کالسکه او است. در حال حاضر انجام سفارشات من به این نامه است. "
-
41:45 - 41:49همانطور که او صحبت کرد سوسو زدن چراغ های جانبی از کالسکه آمد دور منحنی
-
41:49 - 41:51خیابان.
-
41:51 - 41:56کالسکه کروکی هوشمند کمی که rattled تا درب الج Briony شد.
-
41:56 - 42:01همانطور که کشیده ، یکی از مردان loafing در گوشه نقش برآب به جلو برای باز کردن درب
-
42:01 - 42:06به این امید از درآمد مس است ، اما دور توسط یکی دیگر از ادم عاطل و باطل ، که تا به حال elbowed شد
-
42:06 - 42:08با همین قصد عجله.
-
42:08 - 42:13نزاع شدید آغاز شد ، که توسط دو گارد ، که در زمان افزایش یافته بود
-
42:13 - 42:19کناره های با یکی از loungers ، و قیچی و چرخ بود که به همان اندازه گرم بر
-
42:19 - 42:20از طرف دیگر.
-
42:20 - 42:25ضربه زده شد و در یک لحظه بانوی که از حمل او پا بود ،
-
42:25 - 42:31مرکز یک گره کوچک از مردان برافروخته و مبارزه ، که به وحشیانه زده در بود
-
42:31 - 42:34یکدیگر را با مشت و چماق خود را.
-
42:34 - 42:40هولمز به جمعیت برای حفاظت از خانم نقش برآب ، اما فقط به عنوان او رسید او به یک
-
42:40 - 42:44گریه و کاهش یافته است به زمین ، با خون در حال اجرا آزادانه پایین صورتش.
-
42:44 - 42:49در سقوط او گارد به پاشنه های خود را در یک جهت و loungers در زمان
-
42:49 - 42:53از سوی دیگر ، در حالی که تعدادی از مردم بهتر لباس پوشیدن ، که دست بیقه شدن با را بدون تماشا بود
-
42:53 - 43:00شرکت در آن است ، شلوغ برای کمک به خانم و شرکت را به مرد زخمی شده است.
-
43:00 - 43:07ایرنه آدلر ، که من هنوز هم او تماس بگیرید ، عجولانه تا به حال مراحل ، اما او در ایستاده بود
-
43:07 - 43:12بالا با چهره عالی اش در برابر چراغ سالن مشخص شده ، به دنبال بازگشت به
-
43:12 - 43:14خیابان.
-
43:14 - 43:18"نجیب زاده فقیر بسیار صدمه دیده است؟" او پرسید.
-
43:18 - 43:24"او مرده است ،" صدای گریه چند. : : "نه ، نه ، زندگی در او وجود دارد!" فریاد زد :
-
43:24 - 43:25دیگری.
-
43:25 - 43:28"اما او خواهید بود رفته قبل از اینکه شما می توانید او را به بیمارستان مراجعه کنید."
-
43:28 - 43:34"هم میهنان شجاع He'sa ، گفت :" یک زن است. "آنها را به حال کیف خانم و
-
43:34 - 43:37تماشا کنید اگر آن را برای او شده بود.
-
43:37 - 43:43آنها در یک باند ، و یکی از خشن بودند ، بیش از حد. آه ، او تنفس در حال حاضر است. "
-
43:43 - 43:47"او نمی تواند از دروغ در خیابان. مه ما او را در marm؟ "
-
43:47 - 43:49"مسلما.
-
43:49 - 43:53او را به داخل اتاق نشسته. مبل راحتی وجود دارد.
-
43:53 - 43:54به این ترتیب ، لطفا! "
-
43:54 - 44:00به آرامی و رسما او را به الج Briony متحمل شده بود و در اصل گذاشته
-
44:00 - 44:05اتاق ، در حالی که من هنوز مجموعه مقالات از پست من پنجره مشاهده است.
-
44:05 - 44:10لامپ روشن شده بود ، اما پرده ها کشیده نشده بود ، به طوری که من می توانم هلمز را ببینید
-
44:10 - 44:11او بر نیمکت دراز.
-
44:11 - 44:17من نمی دانم که آیا او با ندامت در آن لحظه برای بخشی به تصرف او
-
44:17 - 44:22بازی بود ، اما من می دانم که من احساس هرگز از صمیم قلب خواهان از خودم شرمنده در زندگی من
-
44:22 - 44:24از زمانی که من تو را دیدم از مخلوق زیبا
-
44:24 - 44:30علیه آنان به توطئه ، و یا به لطف و مهربانی که با آن وی بر منتظر
-
44:30 - 44:32مرد مجروح شدند.
-
44:32 - 44:37و در عین حال این امر می تواند blackest خیانت به هولمز را به منظور جلب در حال حاضر از بخش
-
44:37 - 44:42که او به من intrusted بود. من سخت قلب من ، و در زمان دود
-
44:42 - 44:45راکت را از تحت اولستر من.
-
44:45 - 44:49پس از همه ، من فکر کردم ، ما او را مجروح.
-
44:49 - 44:52ما هستند ، اما به او جلوگیری از زخمی شدن یکی دیگر از.
-
44:52 - 44:57هولمز تا بر نیمکت نشسته بودند و من تو را دیدم او را حرکت مانند مردی است که نیاز به
-
44:57 - 45:01هوا می باشد. خدمتکار با عجله در سراسر انداخت باز
-
45:01 - 45:01پنجره.
-
45:01 - 45:07در همین لحظه من تو را دیدم دست خود را بالا بردن او و در سیگنال من پرتاب موشک
-
45:07 - 45:10به اتاق با فریاد «آتش!"
-
45:10 - 45:15کلمه زودتر از دهان من از کل جمعیت تماشاچی بود ، به خوبی لباس
-
45:15 - 45:21و بیمار -- آقایان ، ostlers ، و بنده خدمتکار -- در یک جیغ زدن کلی پیوست
-
45:21 - 45:23"آتش!"
-
45:23 - 45:27ابرهایی ضخیم از دود فر را از طریق اتاق و خارج در پنجره باز.
-
45:27 - 45:32من گرفتار گوشه ای از چهره عجله ، و لحظه ای بعد صدای هولمز از
-
45:32 - 45:37درون اطمینان آنها را که آن را یک هشدار اشتباه بود.
-
45:37 - 45:41لغزش از طریق جمعیت فریاد من راه من به گوشه ای از خیابان ، و در
-
45:41 - 45:47ده دقیقه بود برای پیدا کردن بازوی دوست من در معدن ، خشنود و گرفتن و دور از
-
45:47 - 45:48صحنه داد و بیداد.
-
45:48 - 45:53او سریع راه می رفت و در سکوت برای برخی از چند دقیقه تا زمانی که ما تبدیل شده بود یکی از
-
45:53 - 45:58خیابان آرام که به سمت جاده Edgeware منجر.
-
45:58 - 46:01"شما آن را بسیار ظریفانه ، پزشک" وی بیان کرد.
-
46:01 - 46:06"هیچ کس نمی تواند بهانه ای شده اند بهتر است. این همه حق است. "
-
46:06 - 46:08"شما از این عکس؟"
-
46:08 - 46:13"من می دانم که در آن است." "و چگونه به شما را پیدا بود؟"
-
46:13 - 46:18"او به من نشان داد ، به عنوان من به شما گفت او را." "من هنوز در تاریکی است."
-
46:18 - 46:24"من نمی خواهید یک رمز و راز را ،" گفت که او ، خنده.
-
46:24 - 46:28این موضوع کاملا ساده است. شما ، البته ، دیدم که هر کس در
-
46:28 - 46:30خیابان همدست بود.
-
46:30 - 46:34همه آنها برای شب مشغول بودند. "" من حدس زده به همان اندازه است. "
-
46:34 - 46:39"سپس ، هنگامی که سطر شروع شد ، من کمی رنگ قرمز مرطوب در کف من بود
-
46:39 - 46:40دست.
-
46:40 - 46:45من با عجله به جلو ، به زمین افتاد ، کف دست من به صورت من ، و رقت بار شد
-
46:45 - 46:48منظره. این ترفند قدیمی شده است. "
-
46:48 - 46:51"که من می توانم درک عمق است."
-
46:51 - 46:55"سپس آنها به من انجام شوید. او به من وارد موظف شده بود
-
46:55 - 47:00چه چیز دیگری می تواند او انجام دهید؟ و به اتاق خود نشسته ، که بود
-
47:00 - 47:02بسیار اتاق که من مشکوک.
-
47:02 - 47:06بین آن و اتاق خواب او دراز است ، و من تا ببینید که کدام تعیین شد.
-
47:06 - 47:12آنها به من بر روی نیمکت گذاشته ، من برای هوا motioned ، آنها مجبور شدند برای باز کردن
-
47:12 - 47:15پنجره ، و شما تا به حال شانس خود را. "
-
47:15 - 47:19"چگونه است که برای کمک تو چگونه بود؟" "این همه مهم بود.
-
47:19 - 47:25هنگامی که یک زن فکر می کند که خانه او در آتش است ، غریزه خود را در یک بار به عجله به
-
47:25 - 47:27چیزی که او ارزش ترین می باشد.
-
47:27 - 47:33این ضربه کاملا مسحور کننده است ، و من بیش از مزیت یک بار گرفته شده از
-
47:33 - 47:33آن.
-
47:33 - 47:39در مورد رسوایی جایگزینی Darlington آن استفاده به من بود ، و همچنین در
-
47:39 - 47:44کسب و کار قلعه Arnsworth. زن ازدواج کاغذ برداشته در نوزاد خود.
-
47:44 - 47:46یکی از مجرد جعبه جواهر برای او می رسد.
-
47:46 - 47:52در حال حاضر آن را برای من روشن است که بانوی ما از به روز به حال هیچ چیز در خانه گرانبها
-
47:52 - 47:57او را به بیش از آنچه که ما در تلاش هستند. او با عجله آن را امن.
-
47:57 - 48:00زنگ آتش ستودنی انجام شد.
-
48:00 - 48:04دود و فریاد بودند به اندازه کافی به لرزش اعصاب شده است از فولاد.
-
48:04 - 48:07او در پاسخ به زیبایی.
-
48:07 - 48:11عکس در یک زنگ تفریح در پشت پانل کشویی در بالای سمت راست زنگ
-
48:11 - 48:15بکشید. او در آنجا در یک لحظه بود ، و من گرفتار
-
48:15 - 48:18گوشه ای از آن که او آن را نیمه کشید بیرون.
-
48:18 - 48:23وقتی که من گریه که آن را بروز هشدار های اشتباه بود ، او آن را جایگزین نگاه راکت ،
-
48:23 - 48:27عجله از اتاق ، و من او را ندیده.
-
48:27 - 48:32من گل رز ، بهانه من ، فرار از خانه.
-
48:32 - 48:36من تردید که آیا به تلاش این عکس به تامین امنیت در یک بار ، اما درشکه چی
-
48:36 - 48:42در آمده بودند ، و او به من تماشای محدود به نظر می رسید آن را امن تر به صبر است.
-
48:42 - 48:46کمی بیش از حد عجله ممکن است همه را خراب "
-
48:46 - 48:49و در حال حاضر؟ "پرسیدم.
-
48:49 - 48:54"تلاش ما این است که عملا به پایان رسید. من باید با پادشاه به - فردا تماس بگیرید ، و
-
48:54 - 48:57با شما ، اگر شما مراقبت با ما آمده است.
-
48:57 - 49:01ما را به اتاق نشسته به صبر برای بانوی نشان داده شده است ، اما محتمل است که
-
49:01 - 49:06هنگامی که او می آید در آنصورت ممکن است وضعیت او را نه ما و نه عکس.
-
49:06 - 49:12این ممکن است رضایت اعلیحضرت آن را با دست خود خود را بازیابند. "
-
49:12 - 49:16"و هنگامی که به شما تماس بگیرید؟" "هشت صبح.
-
49:16 - 49:20او نمی خواهد ، به طوری که ما باید یک زمینه روشن را داشته باشند.
-
49:20 - 49:25علاوه بر این ، ما باید سریع ، برای این ازدواج ممکن است به معنای یک تغییر کامل در او
-
49:25 - 49:26زندگی و عادات خود برسانند.
-
49:26 - 49:32من باید به پادشاه بدون تاخیر سیم "ما بیکر خیابان رسیده بود و متوقف بود
-
49:32 - 49:35درب. او در جستجوی جیب خود را برای کلیدی
-
49:35 - 49:38هنگام عبور کسی گفت :
-
49:38 - 49:43"خوب شب ، آقای شرلوک هلمز" چند نفر در پیاده رو وجود دارد
-
49:43 - 49:48در آن زمان ، اما تبریک به نظر می رسد از یک جوان باریک در اولستر که تا به حال آمده
-
49:48 - 49:49عجولانه توسط.
-
49:49 - 49:55گفت هولمز : : "شنیده ام که صدای قبل از" ، خیره به پایین خیابان dimly روشن.
-
49:55 - 50:02"در حال حاضر ، من تعجب می کنم که عفریت که می توانست."
-
50:02 - 50:05III. من در خیابان بیکر خواب آن شب ، و ما
-
50:05 - 50:11بر نان برشته و قهوه در صبح هنگامی که پادشاه بوهمیا عجله مشغول
-
50:11 - 50:12به داخل اتاق.
-
50:12 - 50:17"شما واقعا آن را کردم!" او ، فریاد می بتواند شرلوک هلمز یا شانه
-
50:17 - 50:21و مشتاقانه به دنبال به چهره اش. "نشده است."
-
50:21 - 50:23"اما شما امیدوار است؟"
-
50:23 - 50:26"من امید است." و سپس ، می آیند.
-
50:26 - 50:31من تمام بی صبری به رفته شود. "" ما باید کابین داشته باشند. "
-
50:31 - 50:33"نه ، کالسکه من منتظر این است."
-
50:33 - 50:39سپس که مهم است. ساده : "ما از تبار و شروع کردن یک بار دیگر برای
-
50:39 - 50:45Briony الج. ایرنه آدلر ازدواج کرده است ، اظهار داشت : "هولمز.
-
50:45 - 50:46"متاهل!
-
50:46 - 50:49چه موقع؟ "" دیروز است. "
-
50:49 - 50:54"اما به چه کسی؟" "برای یک وکیل انگلیسی به نام نورتون."
-
50:54 - 50:55"اما او می تواند او را دوست ندارد."
-
50:55 - 51:02"من به امید که او هستم." "و به همین دلیل به امید؟"
-
51:02 - 51:07"از آنجا که این امر می یدکی اعلیحضرت همه ترس از دلخوری در آینده است.
-
51:07 - 51:11اگر خانم شوهرش را دوست دارد ، او اعلیحضرت عشق نیست.
-
51:11 - 51:16اگر او اعلیحضرت را دوست ندارد ، هیچ دلیلی وجود ندارد که چرا او باید با تداخل وجود دارد
-
51:16 - 51:18طرح اعلیحضرت شما. "
-
51:18 - 51:20وی می افزاید : "درست است. و در عین حال -- خوب!
-
51:20 - 51:27من آرزو می کنم او از ایستگاه خود من شده بود! ملکه او را ساخته اند! "
-
51:27 - 51:32او را به سکوت مودی ، که شکسته نمی عود تا زمانی که ما در شکل مارپیچ کشید
-
51:32 - 51:35خیابان. درب Briony الج ، باز ، و
-
51:35 - 51:38زن مسن بر مراحل ایستادند.
-
51:38 - 51:43او ما را با چشم کنایه امیز تماشا را که ما از کالسکه پا.
-
51:43 - 51:46"آقای شرلوک هلمز ، به اعتقاد من؟ "گفت که او.
-
51:46 - 51:52، پاسخ داد : «من آقای هولمز" همدم من ، نگاه او را با بازجویی و
-
51:52 - 51:56و نه مبهوت زل زل نگاه کردن. "در واقع!
-
51:56 - 51:59معشوقه من به من گفت که شما به احتمال زیاد به تماس بودند.
-
51:59 - 52:04او صبح امروز با شوهرش را توسط قطار 5:15 از صلیب Charing ترک
-
52:04 - 52:05قاره است. "
-
52:05 - 52:09"چه" شرلوک هلمز مبهوت به عقب ، سفید
-
52:09 - 52:14غم وغصه و تعجب است. "آیا این معنی است که او را ترک کرده است انگلستان؟"
-
52:14 - 52:17"هرگز بازگشت."
-
52:17 - 52:23"و مقالات" از پادشاه خواست hoarsely. "همه از دست رفته است."
-
52:23 - 52:25"خواهیم دید."
-
52:25 - 52:29او گذشته بنده را تحت فشار قرار دادند و با عجله به اتاق نقاشی ، پس از پادشاه و
-
52:29 - 52:30خودم.
-
52:30 - 52:35مبلمان در هر سو پراکنده ، با قفسه ها برچیده و باز کردن
-
52:35 - 52:40زیر شلواری ، که اگر بانوی عجله آنها را قبل از پرواز او را غارت.
-
52:40 - 52:45هولمز با عجله در طناب زنگ ، پاره شاتر کشویی کوچک ، و ، غوطه وری خود را در
-
52:45 - 52:49دست ، یک عکس و یک نامه را بیرون کشیده است.
-
52:49 - 52:54عکس ایرنه آدلر خودش در لباس شب بود ، نامه ای بود
-
52:54 - 53:00superscribed به "شرلوک هلمز ، Esq. برای اینکه تا نامیده می شود برای سمت چپ "
-
53:00 - 53:05دوست من پاره آن را باز کنید و ما هر سه آن را بخوانید با هم.
-
53:05 - 53:10در نیمه شب از شب قبل مورخ بود و در این راه فرار :
-
53:10 - 53:15آقای عزیزم. شرلوک هلمز -- شما واقعا آن را انجام داد خیلی خوب است.
-
53:15 - 53:20تو مرا در به طور کامل. تا بعد از زنگ از آتش ، من تا به حال نه
-
53:20 - 53:21تردید است.
-
53:21 - 53:26اما بعد ، زمانی که من پیدا کردم چگونه می توانم خودم خیانت کرده بود ، من شروع به فکر می کنم.
-
53:26 - 53:32من هشدار داده شده بود بر علیه شما ماه پیش. من گفته شده بود که اگر شاه به کار
-
53:32 - 53:35عامل آن را قطعا شما می شود.
-
53:35 - 53:40و آدرس شما را داده شده بود به من. با این حال ، با این همه ، شما آنچه را آشکار من
-
53:40 - 53:42شما می خواستند بدانند.
-
53:42 - 53:48حتی پس از من مشکوک شد ، که من پیدا کردم آن را سخت به فکر شیطانی از چنین عزیز ، نوع قدیمی
-
53:48 - 53:52روحانی. اما ، می دانید ، من به عنوان یک آموزش دیده شده اند
-
53:52 - 53:54بهترین بازیگر زن خودم.
-
53:54 - 53:59صحنه و لباس مرد چیز جدیدی برای من است. من اغلب استفاده از آزادی که
-
53:59 - 54:00آن را می دهد.
-
54:00 - 54:06من فرستاده جان ، درشکه چی ، به شما تماشا ، زد تا از پله ها ، به لباس من پیاده روی ،
-
54:06 - 54:11که من آنها را ، پایین آمد و همانطور که شما ترک.
-
54:11 - 54:16"خب ، من به شما به دنبال به خانه شما ، و به همین ترتیب ساخته شده بود که من واقعا یک شی از
-
54:16 - 54:20علاقه به آقای شرلوک هلمز را جشن گرفتند.
-
54:20 - 54:25سپس من ، و نه imprudently ، آرزو شما خوب شب ، آغاز شده و قدمت معبد به
-
54:25 - 54:27شوهرم را ببینید.
-
54:27 - 54:32"ما هر دو فکر بهترین منبع پرواز بود ، هنگامی که تا نیرومند دنبال
-
54:32 - 54:37آنتاگونیست ، بنابراین شما را پیدا خواهد کرد لانه خالی هنگامی که با شما تماس به - فردا.
-
54:37 - 54:41همانطور که به عکس ، مشتری شما ممکن است در صلح و آرامش استراحت.
-
54:41 - 54:45من عاشق و توسط یک مرد بهتر از او را دوست داشت.
-
54:45 - 54:48پادشاه ممکن است انجام آنچه او خواهد بدون مانع از یک را بخواهد تا به ظالمانه
-
54:48 - 54:50ستم.
-
54:50 - 54:55آن را نگه دارید من فقط به خودم حفاظت ، و به حفظ سلاح که همیشه خواهد امن
-
54:55 - 54:59مرا از هر گام که او ممکن است در آینده شود.
-
54:59 - 55:05من ترک یک عکس که او ممکن است مراقبت از به اختیار داشتن و من باقی می ماند ، جناب آقای شرلوک
-
55:05 - 55:11هولمز ، "بسیار به راستی مال شما" ، ایرنه نورتون ، نام اصلیش
-
55:11 - 55:13آدلر است. "
-
55:13 - 55:19"چه زن -- اوه ، چه یک زن" گریه پادشاه بوهمیا ، هنگامی که ما تا به حال هر سه به عنوان خوانده شده
-
55:19 - 55:23این رساله. من به شما "بگویید آیا نه چگونه سریع و مصمم
-
55:23 - 55:25او بود؟
-
55:25 - 55:29آیا او ساخته نشده است ملکه قابل تحسین؟ آیا حیف نیست که او در من نبود
-
55:29 - 55:32سطح؟ "
-
55:32 - 55:36"از آنچه که من از بانوی دیده می شود او به نظر می رسد در واقع بسیار متفاوت است
-
55:36 - 55:40سطح به اعلیحضرت ، گفت : "هولمز بطور سرد.
-
55:40 - 55:45"من متاسفم که قادر به آوردن اعلیحضرت کسب و کار خود را به بیشتر از من شده اند
-
55:45 - 55:50نتیجه ای موفقیت آمیز است. "" بر خلاف انتظار ، عزیز من آقا ، "گریه
-
55:50 - 55:53پادشاه ، "هیچ چیز نمی توانست موفق تر باشند.
-
55:53 - 55:58من می دانم که کلمه او تجاوز نشده است. عکس در حال حاضر به عنوان امن به عنوان اگر آن
-
55:58 - 56:04در آتش است. "" من خوشحالم برای شنیدن به اعلیحضرت بگویید. "
-
56:04 - 56:07"من فوق العاده به شما مدیون هستم.
-
56:07 - 56:13دعا کنید به من بگویید در چه راه من می تواند به شما پاداش. این حلقه -- "او تضعیف مار زمرد
-
56:13 - 56:18حلقه را از انگشت خود و آن برگزار شد بر کف دست خود را.
-
56:18 - 56:23هولمز "، گفت :" اعلیحضرت شما تا به چیزی که من باید ارزش حتی بیش از بسیار.
-
56:23 - 56:28"اما به نام" "این عکس!"
-
56:28 - 56:31پادشاه او را در شگفتی خیره شد.
-
56:31 - 56:35"عکس ایرنه!" او گریه. "بدیهی است ، اگر شما آن را آرزو است."
-
56:35 - 56:40"من از اعلیحضرت. سپس بیشتر است که باید انجام شود وجود دارد
-
56:40 - 56:41ماده.
-
56:41 - 56:45مفتخرم که به شما صبح به خیر بسیار بخواهند. "
-
56:45 - 56:49او متمایل ، و تبدیل دور و بدون مشاهده دست که پادشاه
-
56:49 - 56:53به او کشیده می شود ، او در شرکت من برای اتاق خود را تنظیم.
-
56:53 - 56:59و آن این بود که چگونه یک رسوایی بزرگ تهدید به پادشاهی از بوهمیا را تحت تاثیر قرار می ، و چگونه
-
56:59 - 57:05بهترین برنامه های آقای شرلوک هلمز با شوخ طبعی یک زن مورد ضرب و شتم قرار گرفته بودند.
-
57:05 - 57:10او با استفاده از را به پیشواز سال بیش از هوش و ذکاوت از زنان است ، اما من شنیده ام که او انجام آن را از
-
57:10 - 57:11دیر است.
-
57:11 - 57:17و هنگامی که او از ایرنه آدلر ، و یا وقتی او را به عکس او اشاره صحبت می کند ، آن است که همیشه
-
57:17 - 57:26تحت عنوان محترم زن.
-
57:26 - 57:27>
-
57:27 - 57:30ماجراهای شرلوک هلمز توسط سر آرتور کانن دویل
-
57:30 - 57:35ماجراجویی II. لیگ سرخ سر
-
57:35 - 57:40من مجبور بودم بر اساس دوست من ، آقای شرلوک هلمز ، یک روز در پاییز سال گذشته نامیده می شود
-
57:40 - 57:46و او را در گفتگو عمیق با بسیار تنومند است ، پوشیده از گل مواجه است ، نجیب زاده مسن
-
57:46 - 57:48با موهای قرمز آتشین است.
-
57:48 - 57:52با عذرخواهی برای نفوذ من ، من داشتم در مورد عقب نشینی هنگامی که هلمز به من کشیده
-
57:52 - 57:57ناگهان به داخل اتاق و درب را پشت سر من بسته شد.
-
57:57 - 58:01شما احتمالا می تواند در یک زمان بهتر می آیند ، واتسون عزیز من ، "او گفت
-
58:01 - 58:05صمیمانه. "من می ترسم که شما مشغول بود."
-
58:05 - 58:07"بنابراین من.
-
58:07 - 58:11بسیار است. "" سپس من می تواند در اتاق بعدی صبر کنید. "
-
58:11 - 58:13"نه در همه.
-
58:13 - 58:18این آقا ، آقای ویلسون ، تا به شریک و یاور من در بسیاری از بسیاری از من بوده است
-
58:18 - 58:23موارد موفقیت آمیز است ، و من هیچ تردیدی نداشته باشید که او نهایت استفاده را به من در مال شما باشد
-
58:23 - 58:25نیز.
-
58:25 - 58:29آقایی تنومند نیمی از صندلی خود را افزایش داد و یک باب از تبریک ، با
-
58:29 - 58:34سریع نگاه پرسشگری کمی از چربی محاصره چشم های کوچک خود را است.
-
58:34 - 58:39"سعی کنید که به نیمکت ، گفت :" هولمز ، عود را به صندلی راحتی خود و قرار دادن او
-
58:39 - 58:45نوک انگشتان با هم ، به عنوان سفارشی خود را زمانی که در خلق و خو قضایی است.
-
58:45 - 58:50"من می دانم ، واتسون عزیز من ، که شما به اشتراک گذاشتن عشق من از همه است عجیب و غریب و خارج از
-
58:50 - 58:54کنوانسیون ها و روال یک نواختی زندگی روزمره است.
-
58:54 - 58:58شما باید رغبت خود را برای آن شور و شوق واداشته است که به شما نشان داده شده است
-
58:58 - 59:05شرح وقایع بترتیب تاریخ ، و ، اگر شما خواهد شد گفت : من چنین است ، بهانه ای تا حدودی به ارایش کردن بسیاری از
-
59:05 - 59:08خود من ماجراهای کمی است. "
-
59:08 - 59:13موارد شما واقع شده از بزرگترین علاقه به من ، "من مشاهده است.
-
59:13 - 59:18"شما به یاد داشته باشید که من اظهار روز دیگر ، درست قبل از ما به درون رفت
-
59:18 - 59:24مشکل بسیار ساده ارائه شده توسط خانم مری ساترلند ، که اثرات عجیب و غریب و
-
59:24 - 59:26ترکیب فوق العاده ای ما باید برای رفتن
-
59:26 - 59:32خود زندگی است که همیشه به مراتب بیشتر شجاعانه از هر گونه تلاش از تخیل است. "
-
59:32 - 59:37"یک گزاره است که من در زمان آزادی از شک است."
-
59:37 - 59:42"شما ، پزشک ، اما با وجود این شما باید آمد گرد به نظر من ، برای در غیر این صورت من
-
59:42 - 59:47باید نگه داشتن در ستون بندی واقعیت بر حقیقت در شما تا زمانی که دلیل خود را در زیر آنها را تجزیه می کند
-
59:47 - 59:50من و اذعان به حق است.
-
59:50 - 59:57در حال حاضر ، آقای ویلسون Jabez اینجا به اندازه کافی خوب بوده است به بر من تماس بگیرد صبح امروز ، و
-
59:57 - 60:02آغاز روایت که وعده به یکی از منحصر به فرد ترین که من گوش
-
60:02 - 60:04برای برخی از زمان.
-
60:04 - 60:09شما من شنیده ام کرد که عجیب ترین و منحصر به فرد ترین چیزهایی اغلب
-
60:09 - 60:15متصل و نه با بزرگتر اما با جنایت های کوچکتر ، و گاهی اوقات ، در واقع ،
-
60:15 - 60:20که در آن اتاق وجود دارد برای شک و تردید که آیا هیچ نوع جرمی که مثبت بوده است.
-
60:20 - 60:26تا آنجا که من شنیده ام از آن غیر ممکن است برای من به گفتن نیست که آیا در مورد حاضر
-
60:26 - 60:31نمونه ای از جرم و جنایت است یا نه ، اما سیر حوادث است که قطعا در میان اکثر مفرد
-
60:31 - 60:34که من تا کنون گوش.
-
60:34 - 60:38شاید آقای ویلسون ، شما را مهربانی بزرگ به recommence شما
-
60:38 - 60:40روایت.
-
60:40 - 60:46من از شما نه صرفا به دلیل دوست من دکتر واتسون ، تا به قسمت باز کردن شنیده نمی شود اما
-
60:46 - 60:51همچنین به خاطر ماهیت عجیب و غریب داستان من مضطرب می کند که هر
-
60:51 - 60:54جزئیات ممکن است از لب خود را.
-
60:54 - 60:59به عنوان یک قانون ، هنگامی که من شنیده ام برخی از نشانه اندکی از سیر حوادث ، من
-
60:59 - 61:04قادر به راهنمای خودم را با هزاران نفر از موارد مشابه دیگر است که رخ می دهد به من
-
61:04 - 61:05حافظه است.
-
61:05 - 61:11در نمونه حاضر من مجبور به اعتراف است که حقایق را به بهترین چیزی که از من
-
61:11 - 61:14باور ، منحصر به فرد است. "
-
61:14 - 61:19مشتری چاق و چله puffed از قفسه سینه خود را با ظاهر برخی از غرور و افتخار کمی و
-
61:19 - 61:24یک روزنامه کثیف و چین و چروک را از داخل جیب پالتو خود کشیده است.
-
61:24 - 61:28او نگاه به پایین ستون تبلیغات ، با سر خود محوری به جلو و
-
61:28 - 61:34کاغذ را بر زانو خود را پهن بود ، من در زمان یک نگاه خوبی در انسان و به
-
61:34 - 61:36پس از مد از من تلاش
-
61:36 - 61:40همراه ، به خواندن نشانه ها که ممکن است لباس خود را به ارائه و یا
-
61:40 - 61:44ظاهر. من ، بدست نمی آورند ، بسیار ، با این حال ، با من
-
61:44 - 61:46بازرسی.
-
61:46 - 61:51بازدید کننده ما با مته سوراخ هر علامت بودن تجار و عمده فروشان بریتانیا به امری عادی به طور متوسط ،
-
61:51 - 61:55چاق ، مطنطن و آهسته است.
-
61:55 - 62:01او را به تن و نه شل خاکستری چوپان شلوار چک ، رهبانیت و نه بیش از حد تمیز به سیاه و سفید
-
62:01 - 62:07کت ، گشوده در جلو ، و یک نیم تنه یا ژیلت یکنواخت و خسته کننده با زنجیره سنگین آلبرت بی شرم ،
-
62:07 - 62:12و مربع سوراخ کمی از فلز آویزان کردن به عنوان یک تزئین است.
-
62:12 - 62:18چیز ساییده شده بالای کلاه و پالتو قهوه ای پژمرده با یقه مخملی چین و چروک بر دراز
-
62:18 - 62:20صندلی کنار او.
-
62:20 - 62:25در مجموع ، نگاه من ، هیچ چیز قابل توجه در مورد انسان وجود دارد نجات خود را
-
62:25 - 62:31دنباله دار سر قرمز ، و بیان غم وغصه شدید و نارضایتی بر او
-
62:31 - 62:33ویژگی های.
-
62:33 - 62:37چشم سریع شرلوک هلمز "در زمان در شغل ، و او سر خود را تکان داد
-
62:37 - 62:42لبخند او متوجه سوال من نگاهها.
-
62:42 - 62:47"فراتر از حقایق آشکار است که او در برخی از زمان به انجام و کتابچه راهنمای کاربر کار است ، که او طول می کشد
-
62:47 - 62:52انفیه زدن ، که او فراماسونری ، که او در چین بوده است ، و که او انجام داده است
-
62:52 - 62:59مقدار قابل توجهی از نوشتن تازگی ، من می توانم به چیز دیگری استنباط است. "
-
62:59 - 63:04آقای Jabez ویلسون در صندلی خود را آغاز کرد ، با انگشت نشان خود را بر کاغذ است ، اما او
-
63:04 - 63:07چشم بر همدم من.
-
63:07 - 63:12چگونه در نام خوب ، ثروت ، را که می دانید ، آقای هولمز؟ "او پرسید.
-
63:12 - 63:17"چگونه شما می دانید انجام داد ، برای مثال ، که من کار دستی.
-
63:17 - 63:21این را به عنوان حقیقت به عنوان انجیل ، برای من به عنوان نجار کشتی آغاز شد. "
-
63:21 - 63:28"دستها ، سر عزیزم. دست راست شما کاملا اندازه بزرگتر از
-
63:28 - 63:29سمت چپ شما.
-
63:29 - 63:32شما باید با آن کار کرده و عضلات بیشتر توسعه یافته هستند. "
-
63:32 - 63:37"خب ، انفیه زدن ، و سپس ، و فراماسونری؟"
-
63:37 - 63:42"من به هوش خود را با گفتن شما چگونه من خواندم که توهین نیست ، به خصوص به عنوان ،
-
63:42 - 63:48نه در برابر قوانین سختگیرانه سفارش خود را ، قوس و قطب نما استفاده می کنید
-
63:48 - 63:48breastpin. "
-
63:48 - 63:55"آه ، البته ، من فراموش کرده که. اما نوشتن؟ "
-
63:55 - 64:00"چه چیز دیگری را می توان توسط آن کاف راست بسیار به مدت پنج اینچ براق نشان داد ، و
-
64:00 - 64:05یکی با پچ صاف نزدیک آرنج که در آن شما استراحت بر روی میز سمت چپ است؟ "
-
64:05 - 64:08"خوب است ، اما چین؟"
-
64:08 - 64:12"ماهی است که شما را بلافاصله بالاتر از مچ دست راست خود را خالکوبی می تواند
-
64:12 - 64:14فقط در چین انجام شده است.
-
64:14 - 64:20من را ساخته اند یک مطالعه کوچک علائم خال کوبی کرده اند و حتی به ادبیات
-
64:20 - 64:21از موضوع است.
-
64:21 - 64:26این ترفند از رنگ فلس ماهی ها در صورتی ظریف است کاملا عجیب و غریب
-
64:26 - 64:28چین می باشد.
-
64:28 - 64:32هنگامی که ، علاوه بر این ، من می بینم یک سکه چینی حلق آویز از زنجیره خود را تماشا کنید ، توجه به
-
64:32 - 64:38حتی ساده تر می شود. "Jabez آقای ویلسون به شدت خندید.
-
64:38 - 64:42"خب ، من! هرگز" گفت که او.
-
64:42 - 64:46"من در ابتدا که شما چیزی هوشمندانه انجام داده بود فکر کردم ، اما من می بینم که
-
64:46 - 64:54هیچ چیز در آن ، بعد از همه است. "" من شروع به فکر می کنم ، اما واتسون ، گفت : "هولمز ،
-
64:54 - 64:56"که من را اشتباه در توضیح.
-
64:56 - 65:03'Omne ignotum طرفدار magnifico ،' شما می دانید ، و شهرت کمی ضعیف من ، مانند آن است که
-
65:03 - 65:08خواهد کشتی شکسته اگر من تا صادقانه رنج می برند. آیا می توانید تبلیغات ، آقای را پیدا کند
-
65:08 - 65:10ویلسون؟ "
-
65:10 - 65:16"بله ، من آن را در حال حاضر ، او را با انگشت قرمز ضخیم و پاسخ کاشته در نیمه راه پایین
-
65:16 - 65:19ستون. "در اینجا آن است.
-
65:19 - 65:21این است آنچه آغاز شد آن همه.
-
65:21 - 65:26شما فقط آن را برای خودتان بخوانید ، آقا. "من کاغذ را از او گرفت و خواندن به عنوان
-
65:26 - 65:27شرح زیر است :
-
65:27 - 65:34"به لیگ سرخ سر : در حساب ترکه مرحوم Ezekiah هاپکینز ،
-
65:34 - 65:40لبنان ، پنسیلوانیا ، ایالات متحده آمریکا ، در حال حاضر یکی دیگر از باز کردن پست های خالی که حق وجود دارد
-
65:40 - 65:46عضو لیگ حقوق و دستمزد 4 پوند در هفته برای ارائه خدمات صرفا اسمی.
-
65:46 - 65:52همه مردان قرمز سر صدا در بدن و ذهن و بالاتر از سن بیست و یک که
-
65:52 - 65:54سال واجد شرایط است.
-
65:54 - 66:01درخواست در فرد روز دوشنبه ، ساعت یازده ، راس دانکن ، در دفاتر
-
66:01 - 66:08لیگ ، دادگاه 7 پاپ ، خیابان فلیت "،" آنچه در زمین این چیست؟ "
-
66:08 - 66:13انزال بعد از من دو بار بیش از اعلام فوق العاده خوانده است.
-
66:13 - 66:18هولمز chuckled و wriggled در صندلی خود را ، به عنوان عادت خود را هنگامی که روحیه بالا.
-
66:18 - 66:23"این است کمی کردن آهنگ مورد ضرب و شتم قرار ، آن نیست؟" گفت که او.
-
66:23 - 66:28و اکنون ، آقای ویلسون ، خاموش شما را در ابتدا بروید و به ما بگویید که در مورد خودتان ، خود را
-
66:28 - 66:33خانگی ، و اثر است که این تبلیغات بر بخت و اقبال خود را.
-
66:33 - 66:38شما در ابتدا توجه داشته باشید ، پزشک ، ساخت کاغذ و تاریخ است. "
-
66:38 - 66:42"کرونیکل صبح آوریل 27 ، سال 1890 است.
-
66:42 - 66:44فقط دو ماه قبل. "
-
66:44 - 66:49«بسیار خوب. در حال حاضر ، آقای ویلسون؟ "
-
66:49 - 66:55"خوب ، آن است که من به شما می گویم ، آقای شرلوک هولمز گفت :" Jabez
-
66:55 - 67:01ویلسون ، mopping پیشانی او "من از کسب و کار بنگاه رهنی کوچک در Coburg
-
67:01 - 67:03میدان در نزدیکی شهر.
-
67:03 - 67:09این یک امر بسیار بزرگ نیست ، و از سال اواخر از را انجام نداده
-
67:09 - 67:11زندگی.
-
67:11 - 67:16من استفاده می شود قادر به نگه داشتن دو دستیار ، اما در حال حاضر من فقط حفظ یکی و من یک
-
67:16 - 67:20کار به او پرداخت ، بلکه به این است که او مایل به دستمزد نیم آمده تا به عنوان به یاد
-
67:20 - 67:23کسب و کار. "
-
67:23 - 67:28پرسید : "چه به نام از این جوانان ملزم است؟" شرلوک هلمز.
-
67:28 - 67:33"نام او وینسنت Spaulding است ، و او چنین یک جوان نیست ، چه.
-
67:33 - 67:36می گویند سن و سال او بسیار سخت است.
-
67:36 - 67:41من باید دقیق دستیار آقای هولمز آرزو و من می دانم که خیلی خوب که او می تواند
-
67:41 - 67:44بهتر است خود و کسب دو برابر آنچه من می توانم به او بدهد.
-
67:44 - 67:51اما ، بعد از همه ، اگر او راضی باشد ، چرا باید ایده های من را در سر خود قرار داده؟ "
-
67:51 - 67:53"چرا ، در واقع؟
-
67:53 - 67:57ترین خوش شانس به نظر می رسد در داشتن مستخدم که در زیر بازار کامل می آید
-
67:57 - 68:00قیمت می باشد. این یک تجربه معمول در بین نمی باشد.
-
68:00 - 68:02کارفرمایان در این سن.
-
68:02 - 68:06من نمی دانم که معاون خود را به عنوان تبلیغات خود را به عنوان قابل توجه نیست. "
-
68:06 - 68:12"اوه ، او گسل او ، بیش از حد است ، گفت :" آقای ویلسون.
-
68:12 - 68:15"هرگز چنین یک شخص برای عکاسی بود.
-
68:15 - 68:20بزرگ خوراکی دور با یک دوربین در زمانی که او باید برای بهبود ذهن او ، و پس از آن غواصی
-
68:20 - 68:25را به دخمه مانند یک خرگوش را به سوراخ خود را به تصاویر خود.
-
68:25 - 68:30این گسل اصلی او است ، اما در کل کارگر he'sa خوب.
-
68:30 - 68:36هیچ معاون در او وجود دارد. "" او هنوز هم با شما ، من فرض؟ "
-
68:36 - 68:37"بله ، آقا.
-
68:37 - 68:42او و یک دختر چهارده ، که کمی آشپزی ساده و مکان را نگه می دارد
-
68:42 - 68:49پاک -- که من در خانه ، برای من یک بیوه مرد و هرگز هر خانواده است.
-
68:49 - 68:55ما زندگی می کنند بسیار بی سر و صدا ، سر ، سه نفر از ما و یک سقف نگه داشتن ما بر سر ما و پرداخت
-
68:55 - 69:00بدهی های ما ، اگر ما چیزی بیشتر. "اولین چیزی که ما را از این است که بود
-
69:00 - 69:01تبلیغات.
-
69:01 - 69:06Spaulding ، او را به دفتر آمد ، در این روز هشت هفته ، این بسیار
-
69:06 - 69:13کاغذ در دست او ، و او می گوید : "من به پروردگار ، آقای ویلسون آرزو ، که من
-
69:13 - 69:15یک مرد قرمز سر بود.
-
69:15 - 69:18"چرا که" من می پرسد.
-
69:18 - 69:24"چرا" می گوید ، در اینجا دیگر جای خالی در لیگ از مردان سرخ سر.
-
69:24 - 69:29این ارزش کاملا ثروت کمی به هر مردی که از آن میشود ، و من می دانم که
-
69:29 - 69:34جای خالی بیشتری نسبت به مردان وجود دارد وجود دارد ، به طوری که هیئت امنای در آنها
-
69:34 - 69:37"عقل پایان دادن به آنچه با پول انجام.
-
69:37 - 69:42اگر مو من تنها رنگ ، here'sa CRIB کمی خوب همه آماده برای من به مرحله تغییر
-
69:42 - 69:45به "چرا ، چه در آن است ، و سپس؟
-
69:45 - 69:47از او پرسیدم.
-
69:47 - 69:53ببینید ، آقای هولمز ، من یک مرد بسیار ماندن در خانه ، و به عنوان کسب و کار من آمد به من
-
69:53 - 69:59به جای من داشتن برای رفتن به آن را داشته ، من اغلب هفته ها در پایان بدون قرار دادن پا من
-
69:59 - 70:01بیش از درب ، حصیر.
-
70:01 - 70:06در این راه من بسیاری از آنچه قصد در خارج بود نمی دانم ، و من همیشه خوشحال بود
-
70:06 - 70:06کمی از اخبار است.
-
70:06 - 70:13"آیا شما از لیگ از مردان سر سرخ نشنیده؟" او با چشمان خود پرسید :
-
70:13 - 70:15باز کردن. "'. '
-
70:15 - 70:21"چرا ، من در تعجب ، شما خودتان را برای یکی از واجد شرایط
-
70:21 - 70:24جای خالی است. "و چه آنها ارزش دارد؟"
-
70:24 - 70:26از او پرسیدم.
-
70:26 - 70:31"' آه ، فقط یک زن و شوهر از صد سال است ، اما کار خفیف ، و به آن نیاز دارند
-
70:31 - 70:35دخالت بسیار با مشاغل دیگر یکی است. '
-
70:35 - 70:40"خوب ، شما به راحتی می توانید که ساخته شده است که من با چیز نوکتیز فرو کردن گوش من فکر می کنم ، برای کسب و کار
-
70:40 - 70:45شده است بیش از حد خوب نیست برای چند سال ، و یک زوج فوق العاده از صد می شده اند
-
70:45 - 70:47بسیار سودمند است.
-
70:47 - 70:50گفت : I. : : "" به من بگو در مورد آن ،
-
70:50 - 70:55'خوب' گفت که او ، نشان دادن تبلیغات به من ، شما می توانید برای خودتان را ببینید
-
70:55 - 71:00که در لیگ تا به یک جای خالی ، و آدرس جایی که شما باید برای اعمال وجود دارد
-
71:00 - 71:02خاص.
-
71:02 - 71:08تا آنجا که من می تواند باعث ، اتحادیه توسط یک میلیونر آمریکایی ، Ezekiah تاسیس شد
-
71:08 - 71:11هاپکینز ، که بسیار عجیب و غریب در راه او بود.
-
71:11 - 71:18او خود را تحت سرپرستی قرمز بود ، و او همدردی بزرگ برای تمام مردان قرمز سر داشتند ، پس
-
71:18 - 71:23هنگامی که او درگذشت که او ثروت عظیم خود را در دست را ترک کرده بود پیدا شد
-
71:23 - 71:26امنا ، با دستورالعمل ها را به اعمال
-
71:26 - 71:31علاقه به ارائه اسکله آسان به مردان است که مو از آن رنگ.
-
71:31 - 71:36از همه من می شنوم آن را پرداخت پر زرق و برق و مقدار بسیار کمی به انجام می باشد.
-
71:36 - 71:42"اما ،" به من گفت : "می شود میلیون ها نفر از مردان تحت سرپرستی قرمز که درخواست بدهد وجود دارد.'
-
71:42 - 71:46"بسیاری از شما ممکن است فکر می کنم ، او پاسخ داد.
-
71:46 - 71:51'شما آن است که واقعا به اهالی لندن محدود ، و به مردان رشد کرده است.
-
71:51 - 71:55این آمریکایی را از لندن آغاز شده بود زمانی که او جوان بود ، و او می خواست به انجام قدیمی
-
71:55 - 71:58شهر به نوبه خود خوب.
-
71:58 - 72:04سپس ، دوباره ، من شنیده ام آن است که بدون استفاده از اعمال خود را در صورتی که موهای خود را چراغ قرمز یا تیره
-
72:04 - 72:10قرمز ، و یا هر چیز اما واقعی درخشان ، دنباله دار ، به رنگ قرمز آتشین است.
-
72:10 - 72:16در حال حاضر ، اگر شما مراقبت به درخواست آقای ویلسون ، شما فقط در راه رفتن ، اما شاید این امر می
-
72:16 - 72:19به سختی به ارزش در حالی که شما به خودتان را از راه را برای به خاطر چند
-
72:19 - 72:22صد پوند است. '
-
72:22 - 72:28"در حال حاضر ، این یک واقعیت است ، آقایان ، همانطور که شما ممکن است برای خودتان را ببینید که موهای من از
-
72:28 - 72:32بسیار کامل و غنی از رنگ ، به طوری که آن را به من به نظر می رسید که اگر وجود داشت به هر
-
72:32 - 72:39رقابت در این موضوع من را به عنوان خوب شانس به عنوان هر انسان است که من تا کنون ملاقات کرده بود ایستاد.
-
72:39 - 72:44وینسنت Spaulding به نظر می رسید بسیار در مورد آن بدانند که من فکر کردم او ممکن است ثابت کند
-
72:44 - 72:50مفید است ، بنابراین من فقط دستور داد او را قرار داده تا کرکره برای روز و به حق دور
-
72:50 - 72:50با من است.
-
72:50 - 72:56او بسیار مایل به تعطیلات بود ، بنابراین ما بسته کسب و کار و شروع کردن
-
72:56 - 72:58آدرس است که در تبلیغات به ما داده شد.
-
72:58 - 73:04"من امیدوارم که هرگز به دیدن چنین منظره ای که دوباره ، آقای هولمز.
-
73:04 - 73:10از شمال ، جنوب ، شرق ، و غرب هر مردی که سایه از رنگ قرمز در موهای او را به حال به حال
-
73:10 - 73:14به شهر tramped برای پاسخ به تبلیغات است.
-
73:14 - 73:18خیابان فلیت با سر قوم قرمز خفه شده بود ، و دادگاه پاپ مانند یک نگاه
-
73:18 - 73:20بارو نارنجی کاستر است.
-
73:20 - 73:24من باید تصور بسیاری در کل کشور وجود دارد به عنوان آورده
-
73:24 - 73:27با هم که تبلیغات تنها.
-
73:27 - 73:34هر سایه ای از رنگ آنها -- نی ، لیمو ، پرتقال ، آجر ، ایرلندی ، گذارنده ، کبد ،
-
73:34 - 73:39خاک رس ، اما ، به عنوان Spaulding گفت ، بسیاری از کسانی که به حال واقعی واضح وجود ندارد شعله
-
73:39 - 73:41رنگ رنگ.
-
73:41 - 73:46وقتی که من تو را دیدم که چگونه بسیاری از انتظار ، من آن را داده تا در ناامیدی ، اما Spaulding
-
73:46 - 73:48از آن را نمی خواهد بشنود.
-
73:48 - 73:53او چگونه این کار را کرد من نمی توانستم تصور است ، اما او تحت فشار قرار دادند و کشیده و butted تا او
-
73:53 - 73:58من از طریق جمعیت ، و راست تا مراحل که منجر به دفتر.
-
73:58 - 74:04یک جریان دو بر پله وجود داشت ، برخی در امید ، و برخی از پشت آینده
-
74:04 - 74:09نژند ، اما ما در wedged و همچنین ما می توانیم و به زودی در بر داشت خودمان را در
-
74:09 - 74:11دفتر. "
-
74:11 - 74:16تجربه شما شده است یکی از سرگرم کننده ترین ، "هولمز خود را به عنوان اظهار
-
74:16 - 74:20مشتری متوقف شد و حافظه خود را با خرج کردن بزرگی از انفیه زدن تازه.
-
74:20 - 74:25ادامه بیانیه بسیار جالب خود را دعا کنید. "
-
74:25 - 74:30"هیچ چیز در دفتر ، اما یک زن و شوهر از صندلی های چوبی و میز معامله وجود دارد ،
-
74:30 - 74:35که پشت نشسته مرد کوچک با سر بود که حتی به رنگ قرمز از معدن.
-
74:35 - 74:40او گفت : چند کلمه به هر نامزد به عنوان او آمد ، و پس از آن او همیشه برای پیدا کردن
-
74:40 - 74:43برخی از گسل در آنها است که آنها را رد صلاحیت.
-
74:43 - 74:48گرفتن جای خالی به نظر نمی رسد چنین توجه به آن بسیار آسان می شود ، بعد از همه.
-
74:48 - 74:54با این حال ، زمانی که نوبت ما آمد مرد کوچک بسیار مطلوب تر بود به من نسبت به هر
-
74:54 - 74:59از دیگران ، و او بست که ما وارد شد ، به طوری که او ممکن است اطلاعات خصوصی
-
74:59 - 75:01کلمه با ما.
-
75:01 - 75:06"این آقای Jabez ویلسون ، دستیار من گفت ، و او حاضر است برای پر کردن
-
75:06 - 75:12پست های خالی در لیگ "و او ستودنی برای آن مناسب ،'
-
75:12 - 75:13دیگر پاسخ داد.
-
75:13 - 75:17او هر مورد نیاز است. من نمی توانم به یاد زمانی که من را دیده اند ، هر چیزی
-
75:17 - 75:19بنابراین خوب است.
-
75:19 - 75:24او در زمان رو به عقب گام ، سر خود را بر روی یک طرف cocked و در مو من gazed تا من احساس
-
75:24 - 75:27بسیار خجول است.
-
75:27 - 75:32سپس ناگهان او سقوط به جلو ، واپیچیدن دست من ، و تبریک مرا به گرمی در من
-
75:32 - 75:37موفقیت است. "این امر می تواند بی عدالتی به درنگ ، گفت :
-
75:37 - 75:44'شما خواهد شد ، با این حال ، من مطمئن هستم ، من بهانه ای برای گرفتن احتیاط آشکار است.'
-
75:37 - 75:37او.
-
75:44 - 75:49که او گیسوان من در هر دو دست خود را تصرف کردند ، و tugged تا من با فریاد می کشید
-
75:49 - 75:51درد می شود.
-
75:51 - 75:54آب در چشم شما وجود دارد ، گفت : "او به عنوان او به من منتشر شد.
-
75:54 - 75:58"من درک که همه آنطور که باید باشد.
-
75:58 - 76:03اما ما باید مراقب باشیم ، برای ما دوبار توسط کلاه گیس را فریب داده و یک بار توسط
-
76:03 - 76:06رنگ. من می توانم به شما بگویم داستان های موم پینه دوز
-
76:06 - 76:10که نفرت شما را با طبیعت انسان است.
-
76:10 - 76:14او پا به پنجره و از طریق آن در بالای صدای خود را فریاد می زدند که
-
76:14 - 76:16جای خالی پر شد.
-
76:16 - 76:22ناله از ناامیدی از پایین آمد ، و همه قوم گروهی رفتند دور در
-
76:22 - 76:27جهات مختلف تا سر قرمز وجود ندارد به جز خود من و که دیده می شود
-
76:27 - 76:28مدیریت.
-
76:28 - 76:35"نام من ، گفت :" او ، 'آقای دانکن راس ، و من خودم یکی از بازنشستگان پس از
-
76:35 - 76:41صندوق سمت چپ توسط بانی خیر شریف ما. آیا شما یک مرد متاهل ، آقای ویلسون؟
-
76:41 - 76:42آیا شما خانواده ای؟ "
-
76:42 - 76:49"من جواب داد که من تا به حال نه. "چهره اش افتاد بلافاصله.
-
76:49 - 76:53"' من عزیز! 'او گفت : به شدت ،' است که در واقع بسیار جدی!
-
76:53 - 76:57من متاسفم برای شنیدن این که می گویند شما.
-
76:57 - 77:02این صندوق ، البته ، برای انتشار و گسترش از سر قرمز را به عنوان
-
77:02 - 77:07و همچنین برای نگهداری و تعمیر آنها. بسیار مایه تاسف است که شما
-
77:07 - 77:08باید کارشناسی.
-
77:08 - 77:15صورت من در این طول ، آقای هولمز ، برای من فکر کنم که نیست که
-
77:15 - 77:20جای خالی بعد از همه ، اما پس از تفکر در آن به مدت چند دقیقه او گفت که آن را
-
77:20 - 77:22همه حق خواهد بود.
-
77:22 - 77:27"" در مورد دیگری ، گفت که او ، اعتراض ممکن است کشنده است ، اما ما باید
-
77:27 - 77:32کشش نقطه به نفع یک مرد با چنین سر مو را به عنوان مال شما.
-
77:32 - 77:36هنگامی که باید شما قادر به بر اساس وظایف جدید خود را وارد کنید؟ '
-
77:36 - 77:42گفت : خوب ، آن است که کمی بی دست و پا ، برای من یک کسب و کار در حال حاضر ، 'I.
-
77:42 - 77:47'اوه ، که در مورد ذهن هرگز ، آقای ویلسون!' گفت : وینسنت Spaulding.
-
77:47 - 77:51"من باید قادر باشد تا پس از آن را برای شما نگاه کنید.
-
77:51 - 77:52"چه خواهد بود ساعت؟'
-
77:52 - 77:56از او پرسیدم. "' ده به دو. '
-
77:56 - 78:01"در حال حاضر کسب و کار بنگاه رهنی بیشتر از یک شب انجام می شود ، آقای هولمز ، به خصوص
-
78:01 - 78:06پنجشنبه و عصر روز جمعه ، که درست قبل از روز پرداخت ، پس از آن به من دست کت و شلوار بسیار
-
78:06 - 78:09خوب برای به دست آوردن کمی در صبح.
-
78:09 - 78:14علاوه بر این ، من می دانستم که دستیار من مرد خوبی بود ، و او به هر چیزی را ببینید
-
78:14 - 78:19که تبدیل شده تا. : : "" این به من خیلی خوب با توجه به ، گفت : 'I.
-
78:19 - 78:21و بپردازم؟ '
-
78:21 - 78:26"4 پوند در هفته است." 'و کار؟
-
78:26 - 78:30"صرفا اسمی است." چه با شما تماس صرفا اسمی؟
-
78:30 - 78:37"خوب ، شما باید در دفتر باشد ، یا حداقل در ساختمان ، تمام وقت.
-
78:37 - 78:41اگر شما را ترک ، مجموع خود را به شما جریمه برای همیشه لطفا برای.
-
78:41 - 78:44اراده بر آن نقطه بسیار روشن است.
-
78:44 - 78:48شما با شرایط منطبق نیست اگر شما از دفتر در طول آن زمان را تکان. '
-
78:48 - 78:55'فقط چهار ساعت در روز ، و من نباید فکر می کنم از ترک ، گفت :' I.
-
78:55 - 79:01'هیچ بهانه ای خواهد شد فایده ، گفت : آقای دانکن راس ؛' نه بیماری و نه کسب و کار و نه
-
79:01 - 79:04هر چیز دیگری. در آنجا شما باید باقی بماند ، و یا شما از دست می دهید
-
79:04 - 79:06شمش. '
-
79:06 - 79:11"و کار؟" "برای کپی از دانشنامه"
-
79:11 - 79:14بریتانیکا است. "جلد اول از آن است که در آن وجود دارد
-
79:14 - 79:15را فشار دهید.
-
79:15 - 79:21شما باید جوهر خود ، قلم ، و بلاتینگ کاغذ ، پیدا کردن ، اما ما شما را به این جدول
-
79:21 - 79:25و صندلی. آیا شما آماده شود ، فردا؟
-
79:25 - 79:28"بدیهی است ،" من پاسخ داد.
-
79:28 - 79:33"سپس خداحافظی ، آقای Jabez ویلسون ، و اجازه دهید به شما تبریک می گویم من یک بار دیگر در
-
79:33 - 79:38موقعیت مهم است که شما به اندازه کافی خوش شانس بوده است برای به دست آوردن است. '
-
79:38 - 79:42او به من متمایل خارج از اتاق و من با دستیار من به خانه رفتم ، به سختی دانستن آنچه به
-
79:42 - 79:48بگوید یا انجام دهد ، من در بخت خوب خود من بود.
-
79:48 - 79:54"خب ، من بر سر این موضوع فکر در تمام طول روز و شب من و روحیه پایین بود دوباره ؛
-
79:54 - 79:59برای من کاملا متقاعد به حال خودم که کل امر باید برخی از فریب بزرگ و یا
-
79:59 - 80:04تقلب ، هر چند جسم خود ممکن است من نمی توانستم تصور.
-
80:04 - 80:08به نظر می رسید در مجموع باور گذشته که هر کسی می تواند چنین خواهد شد ، یا این که آنها
-
80:08 - 80:15پرداخت چنین مبلغ برای انجام هر کاری بسیار ساده را به عنوان کپی از دانشنامه '
-
80:15 - 80:16بریتانیکا. '
-
80:16 - 80:22وینسنت Spaulding آنچه که او می تواند به من تشجیع کردن ، اما به هنگام خواب من تا به حال استدلال
-
80:22 - 80:24خودم از همه چیز.
-
80:24 - 80:29با این حال ، در صبح مصمم به هر حال نگاهی به آن ، بنابراین من خریداری
-
80:29 - 80:34پنی بطری جوهر ، و با قلم پر ، قلم ، و هفت ورق کاغذ وزیری ، من
-
80:34 - 80:37برای شرکت در دادگاه پاپ آغاز شده است.
-
80:37 - 80:43"خب ، به تعجب و شوق من ، همه چیز تا حد امکان به سمت راست بود.
-
80:43 - 80:48جدول برای من آماده بود و آقای دانکن راس وجود دارد که من
-
80:48 - 80:49نسبتا به کار می کنند.
-
80:49 - 80:55او به من آغاز شده پس از نامه ، و سپس او به من چپ ، اما او با استفاده از از قطره
-
80:55 - 80:58زمان به زمان که همه حق با من بود.
-
80:58 - 81:03در دو ساعت او bade من روز خوب ، من بر اساس مقدار که من تا به حال قدردانی
-
81:03 - 81:08نوشته شده است ، و درب دفتر را پس از من قفل شده است.
-
81:08 - 81:14"این در روز پس از روز رفت ، آقای هولمز ، و در روز شنبه مدیر آمد و
-
81:14 - 81:18planked پایین چهار فرمانروایان طلایی برای کار هفته من.
-
81:18 - 81:22این همان هفته بعدی بود ، و همان هفته پس از آن.
-
81:22 - 81:28هر روز صبح من وجود دارد در ده بود ، و هر بعد از ظهر در دو سمت چپ.
-
81:28 - 81:34آقای درجه راس دانکن صورت گرفت تا در آینده تنها یک بار از صبح ، و پس از آن ، پس از
-
81:34 - 81:37یک زمان ، او در می آیند در تمام.
-
81:37 - 81:42هنوز هم ، البته ، من هرگز جرأت نمیکرد به ترک اتاق را برای یک لحظه ، برای من بود مطمئن نیستید
-
81:42 - 81:48زمانی که او ممکن است ، و شمش چنین یکی از خوب و مناسب است تا به خوبی ، که من
-
81:48 - 81:51از دست رفتن آن را در معرض خطر نیست.
-
81:51 - 81:56"هشت هفته دور شبیه به این به تصویب رساند ، و من در مورد Abbots و تیراندازی با کمان نوشته شده بود و
-
81:56 - 82:01آرمور و معماری و آتیکا ، و امیدوار است با سعی و کوشش است که من ممکن است بر روی دریافت کنید
-
82:01 - 82:04B قبل از بسیار طولانی است.
-
82:04 - 82:08این هزینه چیزی در وزیری ، و من تا به حال بسیار نزدیک به یک قفسه با من پر
-
82:08 - 82:13نوشتههای. و سپس ناگهان تمام کسب و کار آمد
-
82:13 - 82:14به پایان برسد. "
-
82:14 - 82:18به پایان؟ "" بله ، آقا.
-
82:18 - 82:20و بعد از امروز صبح.
-
82:20 - 82:26من به طور معمول در ده ساعت به کار رفت ، اما درب بسته شد و قفل شده ، با
-
82:26 - 82:30مربع کوچک از مقوا در وسط پانل با میخ سرپهن کوچک با چکش.
-
82:30 - 82:34در اینجا آن است ، و شما می توانید برای خودتان بخوانید. "
-
82:34 - 82:39او برگزار شد یک تکه از مقوا سفید در مورد اندازه ورق کاغذ یادداشت است.
-
82:39 - 82:42در این مد : لیگ RED سر
-
82:42 - 82:43IS
-
82:43 - 82:48حل می شود. 9 اکتبر 1890.
-
82:48 - 82:53شرلوک هلمز و من با بررسی این اطلاعیه کوتاه و مختصر و چهره اندوهناک در پشت آن ،
-
82:53 - 82:57تا زمانی که طرف خنده دار از امر به طور کامل overtopped هر
-
82:57 - 83:04نظر داشته باشد که ما هر دو را به یک غرش خنده پشت سر هم.
-
83:04 - 83:09"من نمی توانید ببینید که هر چیزی که بسیار خنده دار وجود دارد ،" گریه مشتری ما ، گرگرفتگی تا
-
83:09 - 83:12ریشه های خود را از سر شعله ور.
-
83:12 - 83:17"اگر شما می توانید چیزی بهتر از خنده در من ، من جای دیگر می توانید بروید."
-
83:17 - 83:22"نه ، نه ،" گریه هولمز ، تنه زدن او را به عقب به صندلی که از آن او تا به حال نیمی از
-
83:22 - 83:22افزایش یافته است.
-
83:22 - 83:26"من واقعا پرونده شما را برای جهان دست نیست.
-
83:26 - 83:31ترین refreshingly غیر معمول است. اما ، وجود دارد اگر شما خواهد شد گفت : من بهانه ای
-
83:31 - 83:36بنابراین ، چیزی فقط خنده دار کمی در مورد آن است.
-
83:36 - 83:38دعا کنید چه مراحلی شما را هنگامی که شما کارت بر درب؟ "
-
83:38 - 83:44"من ، مبهوت شد ، آقا. نمی دانستم چه باید بکنید.
-
83:44 - 83:49سپس من در دور دفاتر نامیده می شود ، اما به نظر می رسد هیچ یک از آنها به دانستن هر چیزی در مورد
-
83:49 - 83:49آن.
-
83:49 - 83:55در نهایت ، من به صاحبخانه ، یک حسابدار که بر روی زمین طبقه زندگی می کنند که رفت و
-
83:55 - 84:00من او را پرسید که اگر او می تواند به من چه از لیگ سر سرخ تبدیل شده بود.
-
84:00 - 84:03او گفت که او از هر بدن مثل هرگز شنیده بود.
-
84:03 - 84:10سپس من از او خواست که آقای دانکن راس بود. او پاسخ داد که نام جدید به او بود.
-
84:10 - 84:15"خوب ، گفت : من ، آقایی در شماره 4.
-
84:15 - 84:19"چه ، مرد سر قرمز؟' "بله."
-
84:19 - 84:23"اوه ،" گفت که او ، نام او ویلیام Morris در.
-
84:23 - 84:28او یک وکیل بود و با استفاده از اتاق من به عنوان یک راحتی موقت تا جدید خود را
-
84:28 - 84:33محل آماده بودند. او را به اندازه دیروز. "
-
84:33 - 84:35"از کجا می تواند او را پیدا کنم؟'
-
84:35 - 84:39"اوه ، در دفاتر جدید خود را. او آدرس را به من بگویید.
-
84:39 - 84:46بله ، 17 خیابان کینگ ادوارد ، در نزدیکی سنت پل است. '
-
84:46 - 84:51"آغاز کردم ، خاموش ، آقای هولمز ، اما زمانی که من به آن آدرس کارخانه بود
-
84:51 - 84:57مصنوعی زانو ، کلاه ، و هیچ کس در آن افراد یا آقای ویلیام موریس شنیده بود و یا
-
84:57 - 84:59آقای دانکن راس. "
-
84:59 - 85:06و آنچه شما انجام دهد و سپس؟ پرسید : "هولمز. "من به خانه رفتم به میدان Saxe - Coburg ، و من
-
85:06 - 85:11در زمان مشاوره دستیار من. اما او می تواند در هر راه به من کمک نیست.
-
85:11 - 85:15او تنها می تواند گفت که اگر من منتظر من باید از طریق پست را بشنود.
-
85:15 - 85:18اما این کاملا به اندازه کافی خوب ، آقای هولمز نیست.
-
85:18 - 85:24من مایل نیستید چنین جایی بدون یک مبارزه از دست بدهند ، به طوری که من تا به حال شنیده است که شما
-
85:24 - 85:29برای دادن مشاوره به قوم فقیر بودند که در نیاز به آن به اندازه کافی خوب بودند ، من راست آمد
-
85:29 - 85:31را به شما "
-
85:31 - 85:37و شما بسیار عاقلانه ، گفت : "هولمز. "پرونده شما بسیار قابل توجه است
-
85:37 - 85:40و من خوشحال خواهد به آن نگاه کنید.
-
85:40 - 85:45از آنچه شما به من گفت من فکر می کنم که این امکان وجود دارد که قلمزن مسائل را از آن آویزان
-
85:45 - 85:51نسبت ممکن است در نگاه اول ظاهر می شود. "" قبر به اندازه کافی! "گفت : آقای Jabez ویلسون.
-
85:51 - 85:55"چرا ، من از دست داده اند چهار پوند در هفته است."
-
85:55 - 86:01"تا آنجا که شما شخصا نگران" ، اظهار داشت هولمز ، "من نمی بینم که شما
-
86:01 - 86:05هر گونه شکایت علیه این لیگ فوق العاده داشته باشند.
-
86:05 - 86:11در مقابل ، شما ، که من درک می کنم ، ثروتمندتر از سوی برخی از 30 پوند ، می گویند هیچ چیز از
-
86:11 - 86:15دانش دقیقه ای که شما باید در هر موضوعی که در زیر می آید به دست آورد
-
86:15 - 86:17نامه A.
-
86:17 - 86:21شما باید چیزی شده توسط آنها را از دست داده است. "" نه ، آقا.
-
86:21 - 86:26اما می خواهم به پیدا کردن اطلاعات در مورد آنها ، و آنها چه کسانی هستند ، و آنچه که جسم خود را در
-
86:26 - 86:31پخش این شوخی -- اگر آن را یک شوخی بود -- بر من.
-
86:31 - 86:38این یک شوخی بسیار گران قیمت برای آنها بود ، برای آنها دو و سی پوند هزینه. "
-
86:38 - 86:41"ما باید تلاش در جهت روشن کردن این امتیاز برای شما.
-
86:41 - 86:45و برای اولین بار ، یک یا دو پرسش ، آقای ویلسون.
-
86:45 - 86:50این دستیار شما که اولین بار به نام توجه شما به تبلیغات --
-
86:50 - 86:51مدت که با شما بوده است؟ "
-
86:51 - 86:57"حدود یک ماه پس از آن." "چگونه آمده است؟"
-
86:57 - 87:03"در پاسخ به تبلیغات است." "او متقاضی تنها؟"
-
87:03 - 87:04"نه ، من تا به حال ده."
-
87:04 - 87:09"چرا او را انتخاب کنید؟" "از آنجا که او دستی و خواهد آمد
-
87:09 - 87:13ارزان است. "" در نیمه دستمزد ، در واقع است. "
-
87:13 - 87:16"بله".
-
87:16 - 87:23: «چه کاره است ، این Spaulding وینسنت؟" کوچک ، تنومند ساخته شده است ، در او بسیار سریع
-
87:23 - 87:27راه ، بدون مو بر چهره اش ، هر چند او کوتاه سی نیست.
-
87:27 - 87:33چلپ چلوپ سفید اسید را بر پیشانی خود را. "
-
87:33 - 87:36هولمز در صندلی خود را در هیجان قابل ملاحظه ای نشسته.
-
87:36 - 87:40"من فکر می کردم به همان اندازه ، گفت :" او.
-
87:40 - 87:44"آیا شما تا به حال مشاهده کرده است که گوش خود را برای گوشواره سوراخ شده؟"
-
87:44 - 87:48"بله ، آقا. او به من گفت که کولی های آن را برای او انجام داده بود
-
87:48 - 87:51زمانی که او یک پسر بود. "
-
87:51 - 87:55"HUM! گفت :" هولمز ، غرق در تفکر عمیق است.
-
87:55 - 88:02"او هنوز هم با شما اومد؟" "اوه ، آری ، آقا من فقط او را ترک" است.
-
88:02 - 88:06است و کسب و کار خود را به حضور در غیاب شما؟ "
-
88:06 - 88:10"چیزی برای شکایت از آقا. بسیار به یک وجود دارد هرگز
-
88:10 - 88:11صبح. "
-
88:11 - 88:15"این را انجام خواهد داد ، آقای ویلسون. من خوشحال خواهد به شما نظر بدهد
-
88:15 - 88:19بر اساس موضوع در این دوره از یک یا دو روز است.
-
88:19 - 88:26به روز سه شنبه است و من امیدوارم که توسط دوشنبه ما ممکن است به نتیجه برسد. "
-
88:26 - 88:31"خب ، واتسون ، گفت :" هلمز هنگامی که بازدید کننده ما ما را ترک کرده بودند ، چه چیزی شما را از
-
88:31 - 88:33آن همه؟ "
-
88:33 - 88:40من هیچ چیزی از آن را ، "من پاسخ رک و پوست کنده. "این یک کسب و کار مرموز ترین."
-
88:40 - 88:46"به عنوان یک قانون ، گفت :" هولمز ، "یک چیز عجیب و غریب تر است کمتر مرموز آن را به ثابت
-
88:46 - 88:46باشد.
-
88:46 - 88:51این امری عادی خود ، جنایات سیما یا جنبه بخصوص که واقعا گیج کننده است ، فقط به عنوان یک
-
88:51 - 88:55صورت امری عادی ترین مشکل برای شناسایی شده است.
-
88:55 - 88:56اما من باید سریع بر سر این موضوع است. "
-
88:56 - 89:01"چه شما به انجام ، سپس؟" پرسیدم.
-
89:01 - 89:04او پاسخ داد : "به سیگار ،".
-
89:04 - 89:09"آن را کاملا سه لوله مشکل است ، و من خواهش کردن که شما نمی خواهد با من صحبت برای پنجاه
-
89:09 - 89:09دقیقه. "
-
89:09 - 89:16او خود را فر در صندلی خود را ، با زانو های نازک خود را تا شاهین مانند بینی خود کشیده ،
-
89:16 - 89:22و او آنجا نشسته با چشم هایش را بسته و لوله های خاک رس خود سیاه و سفید thrusting مانند
-
89:22 - 89:24لایحه ای برخی از پرنده عجیب و غریب.
-
89:24 - 89:29من به این نتیجه رسیده بود که او در خواب کاهش یافته است ، و در واقع nodding
-
89:29 - 89:33خودم ، زمانی که او به ناگهان از صندلی خود را با ژست مردی که به شکلی ناگهانی ظهور
-
89:33 - 89:37ساخته ذهن او و قرار دادن لوله خود را پس از گچ بری دور بخاری.
-
89:37 - 89:44وی بیان کرد : "Sarasate نمایشنامه در سالن سنت جیمز ، این بعد از ظهر".
-
89:44 - 89:45"چه شما فکر می کنید ، اما واتسون؟
-
89:45 - 89:49می تواند به بیمارانی های خود را یدکی شما را برای چند ساعت؟ "
-
89:49 - 89:54"من هیچ ربطی به به روز. عمل من هرگز جذب است. "
-
89:54 - 89:57"سپس بر روی کلاه خود را قرار داده و می آیند.
-
89:57 - 90:01من می خواهم از طریق شهر اول ، و ما می توانیم برخی از ناهار را در راه داشته باشند.
-
90:01 - 90:05من مشاهده کند که یک معامله خوب از موسیقی آلمان در این برنامه وجود دارد ، که
-
90:05 - 90:09بلکه بیشتر به سلیقه من از ایتالیایی یا فرانسه.
-
90:09 - 90:13درونگرا است ، و من می خواهم به خود فرو رفتن.
-
90:13 - 90:15آمده است همراه! "
-
90:15 - 90:19ما با مترو سفر دور به عنوان Aldersgate و یک پیاده روی کوتاه ما را به
-
90:19 - 90:24Saxe Coburg میدان ، صحنه داستان منحصر به فرد که ما تا به حال گوش به در
-
90:24 - 90:26صبح است.
-
90:26 - 90:32دلگیر ، کمی ، نخ نما ، نجیبانه محل ، که در آن چهار خط تیره رنگ دو بود
-
90:32 - 90:37خانه آجر طبقه را به یک محوطه کوچک railed در نگاه ، که در آن چمن
-
90:37 - 90:39چمن پر از علف هرزه و چند توده از پژمرده
-
90:39 - 90:46لورل و بوته مبارزه سخت علیه یک فضای مملو از دود و uncongenial.
-
90:46 - 90:51سه توپ طلایی و قهوه ای با یک هیئت مدیره "JABEZ WILSON" با حروف سفید ، پس از
-
90:51 - 90:56خانه گوشه ، اعلام کرد مکانی که در آن مشتری قرمز سر ما بر روی کسب و کار خود را به اجرا درآمد.
-
90:56 - 91:01شرلوک هلمز در مقابل آن را با سر خود را بر روی یک طرف ایستاد و نگاه آن همه
-
91:01 - 91:04بر این ، با چشمان او درخشان روشن بین درب puckered.
-
91:04 - 91:10سپس او به آرامی تا خیابان راه رفته است ، و پس از آن دوباره به گوشه ، هنوز هم
-
91:10 - 91:13به دنبال کاملا در خانه است.
-
91:13 - 91:18وی در پایان به مرتهن بازگشت ، و داشتن با شور و نشاط بر گروه های دسته جمعی
-
91:18 - 91:23پیاده رو با خود چوب دو یا سه بار ، او بالا رفت و به درب و زدم.
-
91:23 - 91:27آن را فورا به دنبال روشن ، پاک تراشیده همکار جوان ، که باز شد
-
91:27 - 91:30از او خواسته به گام شوید.
-
91:30 - 91:36"متشکرم ، گفت :" هولمز ، "من فقط آرزو به شما بپرسید که چگونه شما می توانید از اینجا برو
-
91:36 - 91:40رشتهها. "" سوم سمت راست ، سمت چپ چهارم ، "پاسخ داد
-
91:40 - 91:44دستیار بی درنگ ، بسته شدن درب.
-
91:44 - 91:48"همکار هوشمند ، که مشاهده شده :" هولمز که ما راه می رفت دور.
-
91:48 - 91:54"او ، به گمان من ، چهارم و باهوش ترین انسان را در لندن ، و برای جسارت من مطمئن هستم نیست
-
91:54 - 91:57که او ادعا می شود سوم.
-
91:57 - 92:03من چیزی از او قبل از شناخته شده است. "" بدیهی است ، گفت : "من ،" آقای ویلسون
-
92:03 - 92:08شمارش دستیار برای یک معامله خوب در این رمز و راز از لیگ سرخ سر است.
-
92:08 - 92:12من مطمئن هستم که شما راه خود را صرفا به منظور پرسش که شما ممکن است او را ببیند. "
-
92:12 - 92:15"او." "چه پس از آن؟"
-
92:15 - 92:19"زانو شلوار خود را."
-
92:19 - 92:23"و چه می بینید؟" "آنچه که من انتظار می رود برای دیدن."
-
92:23 - 92:28"چرا پیاده رو را کتک بزنید؟" "دکتر عزیز من ، این زمان برای
-
92:28 - 92:31مشاهده ، نه برای بحث است.
-
92:31 - 92:37ما جاسوس در کشور یک دشمن. ما می دانیم چیزی Saxe - Coburg میدان.
-
92:37 - 92:41اجازه دهید ما در حال حاضر اکتشاف قسمت هایی را که در پشت آن قرار دارند. "
-
92:41 - 92:46جاده ای که در آن ما خودمان متوجه شد که ما تبدیل دور گوشه ای از بازنشسته
-
92:46 - 92:52Saxe - Coburg میدان را به عنوان بزرگ مقابل به آن به عنوان جبهه از یک تصویر ارائه
-
92:52 - 92:53می کند به پشت.
-
92:53 - 92:57یکی از شریانهای اصلی که ترافیک از شهر منتقل شد
-
92:57 - 92:59شمال و غرب است.
-
92:59 - 93:03جاده را با جریان بسیار زیاد از تجارت در جزر و مد دو جریان مسدود شده بود
-
93:03 - 93:08به سمت داخل و به سمت خارج ، در حالی که آماده سازی پیاده رو سیاه و سفید بودند با ازدحام hurrying
-
93:08 - 93:09پیاده.
-
93:09 - 93:15این سخت بود به تحقق بخشیدن به عنوان ما در خط از مغازه های خوب و کسب و کار باشکوه نگاه
-
93:15 - 93:20محل است که آنها واقعا در طرف دیگر پس از پژمرده و راکد abutted
-
93:20 - 93:22مربع که ما فقط quitted بود.
-
93:22 - 93:30"اجازه دهید به دیدن من ، گفت :" هولمز ، در گوشه ای ایستاده و یک نظر اجمالی در امتداد خط ، "من
-
93:30 - 93:33باید مثل منظور از خانه به خاطر داشته باشید در اینجا.
-
93:33 - 93:38این سرگرمی از معدن به دانش دقیق از لندن است.
-
93:38 - 93:42مورتیمر ، توتون فروش ، مغازه کمی روزنامه ، شعبه Coburg وجود دارد
-
93:42 - 93:48بانک شهر و حومه رستوران گیاهی ، و حمل McFarlane.
-
93:48 - 93:49ساختمان انبار.
-
93:49 - 93:52که ما را حمل حق را به بلوک دیگر.
-
93:52 - 93:56و اکنون ، پزشک ، ما انجام داده ایم کار ما ، تا زمانی که ما تا به حال برخی از بازی.
-
93:56 - 94:02یک ساندویچ و یک فنجان قهوه ، و سپس آن را ویولن زمین ، که در آن همه شیرینی
-
94:02 - 94:07و ظرافت و هماهنگی ، و هیچ مشتریان قرمز سر وجود دارد به ما رنجه دادن خود را با
-
94:07 - 94:08conundrums. "
-
94:08 - 94:14دوست من نوازنده مشتاق بود ، که خود نه تنها بسیار قادر
-
94:14 - 94:18نوازنده اما آهنگساز هیچ شایستگی عادی.
-
94:18 - 94:23تمام بعد از ظهر او در اصطبل نشسته پیچیده شده در سعادت کامل ترین ،
-
94:23 - 94:29به آرامی تکان دادن طولانی خود ، انگشتان نازک در زمان به موسیقی ، در حالی که خود را به آرامی لبخند زدن
-
94:29 - 94:31صورت و سست خود را ، چشم های رویایی به عنوان
-
94:31 - 94:38هولمز ، بر خلاف آن از هلمز کاراگاه سگ تازی ، بی امان ، مشتاق به ذهن آماده
-
94:38 - 94:43دست عامل جنایی ، آن را به عنوان امکان را برای تصور.
-
94:43 - 94:48در شخصیت منحصر به فرد خود را ماهیت دوگانه متناوب خود اظهار داشت ، و او
-
94:48 - 94:53دقت و موشکافی شدید به نمایندگی ، به عنوان من اغلب فکر ،
-
94:53 - 94:55واکنش در برابر شاعرانه و
-
94:55 - 95:00خلق و خوی به غور و تعمق که گهگاه در او غالب است.
-
95:00 - 95:05نوسان از طبیعت خود ، او را از ضعف شدید به انرژی بلعیدن زمان و
-
95:05 - 95:12که من به خوبی می دانستند ، او هرگز واقعا به عنوان زمانی که نیرومند ، برای چند روز در پایان ، او تا به حال
-
95:12 - 95:14lounging در صندلی راحتی خود را در میان خود شده است
-
95:14 - 95:18بداهه و نسخه نامه خود را سیاه و سفید.
-
95:18 - 95:23سپس آن را که شهوت از تعقیب به طور ناگهانی بر او آمده بود ، و او
-
95:23 - 95:28قدرت استدلال درخشان را به سطح از شهود افزایش یابد ، تا کسانی که
-
95:28 - 95:30unacquainted با روش او را نگاه
-
95:30 - 95:36با چشم حقارت در او به عنوان مردی که دانش از فنا که نه.
-
95:36 - 95:42وقتی که من او را دیدم که بعد از ظهر را در موسیقی در تالار سنت جیمز enwrapped من احساس
-
95:42 - 95:49که هم بد ممکن است بر کسانی که را بخواهد خود را به شکار کردن قرار داده بودند.
-
95:49 - 95:55"شما می خواهید برای رفتن به خانه ، بدون شک ، پزشک ،" او اظهار داشت که ما پدید آمده است.
-
95:55 - 95:59"بله ، این خواهد بود نیز هست." "و من به برخی از کسب و کار را به انجام خواهد
-
95:59 - 96:01به چند ساعت است.
-
96:01 - 96:07این کسب و کار در میدان Coburg ، جدی است. "" چرا جدی است؟ "
-
96:07 - 96:13"یک جرم قابل توجهی در تفکر است. من هر دلیلی برای باور کردن که ما
-
96:13 - 96:15باید در زمان آن را متوقف کند.
-
96:15 - 96:19اما به روز شنبه به جای مسائل پیچیده است.
-
96:19 - 96:23من باید به کمک شما به شب می خواهم "" در چه زمانی؟ "
-
96:23 - 96:25"ده در مراحل اولیه باشد کافی است."
-
96:25 - 96:30"من باید در بیکر استریت در ده باشد." "بسیار خوب.
-
96:30 - 96:35و من می گویند ، پزشک ، ممکن است برخی از خطر کوچک وجود دارد ، بنابراین با مهربانی قرار دادن ارتش خود را
-
96:35 - 96:38هفت تیر در جیب شما. "
-
96:38 - 96:45او دست تکان دادند دست خود را بر روی پاشنه خود ، تبدیل ، و در یک لحظه در میان جمعیت ناپدید شد.
-
96:45 - 96:49من اعتماد است که من بیشتر چگالتر از همسایگان من نیست ، اما من همیشه تحت ستم با
-
96:49 - 96:53احساس حماقت خود من را در معاملات خود با شرلوک هلمز.
-
96:53 - 96:59در اینجا من آنچه که او تا به حال شنیده شنیده بود ، من آنچه او دیده بود دیده بود ، و در عین حال از او
-
96:59 - 97:04کلمات آن آشکار بود که او را دیدم به وضوح نه تنها آنچه اتفاق افتاده ، اما چه شد
-
97:04 - 97:11در مورد رخ می دهد ، در حالی که به من کل کسب و کار هنوز هم اشتباه گرفته بود و چیز عجیب و غریب.
-
97:11 - 97:17همانطور که من سوار خانه به خانه من در کنزینگتون من بیش از آن همه ، از فوق العاده
-
97:17 - 97:23داستان کپی قرمز سر از "دایره المعارف" پایین به مراجعه به Saxe
-
97:23 - 97:28Coburg میدان و کلمات شوم که با آن او از من جدا کرده بود.
-
97:28 - 97:34این اکسپدیشن شبانه بود ، و به همین دلیل باید بروم مسلح؟
-
97:34 - 97:37از کجا خواهیم بود ، و چه شد و ما به انجام؟
-
97:37 - 97:42من اشاره از هولمز بود که دستیار این مرتهن خوش رو بود
-
97:42 - 97:47نیرومند مرد -- یک مرد که ممکن است یک بازی عمیق بازی.
-
97:47 - 97:53من سعی کردم به آن پازل ، اما داد آن را در ناامیدی و مجموعه ای از ماده کنار گذاشته تا
-
97:53 - 97:57شب باید توضیح را به ارمغان بیاورد.
-
97:57 - 98:02نه چهارم گذشته بود که من از خانه آغاز کرد و راه من در سراسر پارک ساخته شده ،
-
98:02 - 98:04و به همین ترتیب از طریق خیابان آکسفورد را به خیابان بیکر.
-
98:04 - 98:09دو hansoms در درب ایستاده بودند و من وارد پاساژ من شنیده ام صدا
-
98:09 - 98:11از صداها از بالا.
-
98:11 - 98:17ورود به اتاق خود هلمز در گفتگو متحرک با دو مرد ، یکی از
-
98:17 - 98:23که من به عنوان پیتر جونز ، نماینده رسمی پلیس ، به رسمیت شناخته شده ، در حالی که دیگر بود
-
98:23 - 98:26بلند ، نازک ، غمگین رو مرد ، با بسیار
-
98:26 - 98:31کلاه براق و ظالم و رهبانیت محترم و کت.
-
98:31 - 98:32"هکتار!
-
98:32 - 98:37حزب ما کامل است ، گفت : "هولمز ، buttoning نخود - ژاکت خود و مصرف خود را
-
98:37 - 98:42محصول شکار سنگین از سخت بازپرسی کردن از. "واتسون ، من فکر می کنم شما می دانید آقای جونز ،
-
98:42 - 98:44اسکاتلندیارد؟
-
98:44 - 98:50اجازه دهید به شما معرفی کنم به آقای Merryweather ، که به همراه ما در به شب
-
98:50 - 98:51ماجراجویی. "
-
98:51 - 98:56"ما در حال شکار در زوج دوباره ، پزشک ، می بینید ،" جونز در مهم خود گفت :
-
98:56 - 98:59راه. "دوست ما در اینجا یک مرد فوق العاده است برای
-
98:59 - 99:01از تعقیب است.
-
99:01 - 99:06او می خواهد سگ های قدیمی برای کمک به او را به در حال اجرا کردن است. "
-
99:06 - 99:12مشاهده : من امیدوارم که یک غاز وحشی نیست ممکن است به اثبات پایان تعقیب ما ، آقای
-
99:12 - 99:14Merryweather gloomily.
-
99:14 - 99:19شما ممکن است اعتماد به نفس قابل توجهی در آقای هولمز ، سر قرار ، گفت : "عامل پلیس
-
99:19 - 99:20loftily.
-
99:20 - 99:26او خود را از روش های کمی ، هستند که ، اگر او نخواهد گفت : من تا ذهن نیست ، فقط یک
-
99:26 - 99:31کمی بیش از حد نظری و خارق العاده ، اما او تا به تدوین یک کارآگاه در او.
-
99:31 - 99:37بیش از حد می گویند که یک یا دو بار نمی باشد ، همانطور که در آن کسب و کار Sholto
-
99:37 - 99:42قتل و گنج آگرا ، او تقریبا صحیح از این مقام شده است
-
99:42 - 99:42زور است. "
-
99:42 - 99:49غریبه با احترام ، گفت : ":" اوه ، اگر شما می گویید ، آقای جونز ، از آن است که همه حق است.
-
99:49 - 99:52"با این حال ، اقرار میکنم که من از دست لاستیک.
-
99:52 - 99:57این اولین شنبه شب هفت و بیست سال که من آن را نداشته است
-
99:57 - 99:58لاستیک. "
-
99:58 - 100:03"من فکر می کنم شما را پیدا خواهد کرد ، گفت :" شرلوک هلمز "است که شما برای بالاتر بازی
-
100:03 - 100:09شرطبندی را به شب از شما تا کنون انجام نشده است ، و این که بازی هیجان انگیز تر خواهد شد.
-
100:09 - 100:16برای شما ، آقای Merryweather ، سهام خواهد شد در حدود 30.000 پوند و برای شما ، جونز ،
-
100:16 - 100:20آن خواهد بود که انسان بر اساس آنها می خواهید به وضع دستان خود را. "
-
100:20 - 100:25"جان کلی ، قاتل ، دزد ، درهم شکننده ، و جاعل.
-
100:25 - 100:29مرد جوان He'sa ، آقای Merryweather ، اما او در سر از حرفه اش ، و من
-
100:29 - 100:34که به جای دستبند من بر او نسبت به هر جنایی در لندن.
-
100:34 - 100:38He'sa قابل توجه مرد ، جوان جان خشت است.
-
100:38 - 100:43پدربزرگش ، دوک سلطنتی بود ، و خود او به Eton و آکسفورد بوده است.
-
100:43 - 100:49مغز او به عنوان حیله گری به عنوان انگشتان دست خود را ، و هر چند نشانه هایی از او در هر نوبت یکدیگر را ملاقات کنیم ،
-
100:49 - 100:52ما هیچ وقت نمی دانید که برای پیدا کردن مردی که خودش را.
-
100:52 - 100:57او می خواهیم CRIB در اسکاتلند یک هفته کرک و جمع آوری پول برای ساخت یک پرورشگاه
-
100:57 - 101:01در کرن بعدی. من در مسیر خود برای سال بوده است و
-
101:01 - 101:02هرگز چشم بر او نشده است. "
-
101:02 - 101:07"من امیدوارم که من ممکن است به لذت بردن از معرفی شما به شب داشته باشند.
-
101:07 - 101:13من یک یا دو نوبت کمی هم با آقای جان کلی ، و من با شما موافقم که او
-
101:13 - 101:16در سر حرفه خود است.
-
101:16 - 101:19است گذشته ده ، با این حال ، و کاملا هم که ما آغاز شده است.
-
101:19 - 101:25اگر شما دو اولین درشکه دو چرخه ، اما واتسون و من در دوم. "
-
101:25 - 101:30شرلوک هلمز در درایو طولانی بود خیلی ارتباطی نیست و در دراز
-
101:30 - 101:34کابین زمزمه آهنگ است که او در بعد از ظهر شنیده بود.
-
101:34 - 101:38ما را از طریق یک هزارتوی بی پایان از خیابان گاز روشن rattled تا زمانی که ما را به ظهور
-
101:38 - 101:43Farrington خیابان. "ما نزدیک وجود دارد در حال حاضر ،" دوست من
-
101:43 - 101:44اظهار.
-
101:44 - 101:49"این Merryweather همکار مدیر بانک است ، و شخصا در علاقه مند
-
101:49 - 101:52ماده. من آن را اندیشه ها و همچنین به جونز با ما
-
101:52 - 101:54نیز می باشد.
-
101:54 - 101:59او یک شخص بد نیست ، هر چند ابله مطلق در حرفه خود.
-
101:59 - 102:01او دارای یک فضیلت مثبت است.
-
102:01 - 102:06او به عنوان شجاع به عنوان نوعی سگ بزرگ و به عنوان یک خرچنگ به عنوان سر سخت است اگر او می شود چنگال او
-
102:06 - 102:12بر هر کسی. در اینجا ما هستند ، و آنها در انتظار ما است. "
-
102:12 - 102:15ما همان شاهراه شلوغ است که در آن ما تا به حال رسیده بود
-
102:15 - 102:17خودمان را در صبح.
-
102:17 - 102:23، ما گذشت ما کابین های خود ، اخراج شدند و پس از هدایت آقای Merryweather
-
102:23 - 102:27پایین پاساژ تنگ و از طریق درب سمت ، که او برای ما باز کرد.
-
102:27 - 102:32در داخل راهرو کوچک ، که در دروازه آهن بسیار عظیم به پایان رسید.
-
102:32 - 102:38این نیز افتتاح شد و به رهبری یک پرواز از گام های سنگی در سیم پیچ ، که در خاتمه
-
102:38 - 102:40یکی دیگر از دروازه نیرومند.
-
102:40 - 102:45آقای Merryweather متوقف به نور فانوس ، و سپس به ما پایین تاریکی انجام داد ،
-
102:45 - 102:51با بوی زمین گذشت ، و بنابراین ، پس از باز کردن درب سوم ، به طاق بزرگ و یا
-
102:51 - 102:56انبار ، که همه دور با جعبهها و جعبه های عظیم انباشت اشیاء بدست آمده بود.
-
102:56 - 103:01"شما ها از بالا بسیار آسیب پذیر نیست ،" هولمز اظهار داشت او به عنوان برگزار فانوس
-
103:01 - 103:03و در مورد او gazed.
-
103:03 - 103:08و نه از پایین ، گفت : "آقای Merryweather قابل توجه چوب خود را بر پرچم ها که
-
103:08 - 103:14صف کف. "چرا ، عزیز من ، آن را برای تلفن های موبایل کاملا توخالی!" او
-
103:14 - 103:17گفت : دنبال کردن تعجب است.
-
103:17 - 103:22"من باید واقعا بخواهید که شما را کمی آرام تر! گفت :" هولمز به شدت.
-
103:22 - 103:26شما در حال حاضر موفقیت تمام اکسپدیشن ما خطر است.
-
103:26 - 103:30ممکن است من خواهش کردن که شما را به خوبی به نشستن بر یکی از آن
-
103:30 - 103:33جعبه ، و به دخالت نکند؟ "
-
103:33 - 103:38Merryweather آقای موقر خود را بر جعبه های حاوی کها ، با بسیار مجروح
-
103:38 - 103:44بیان بر چهره اش ، در حالی که هلمز پس از زانو خود را بر زمین سقوط کرد و با
-
103:44 - 103:47فانوس و یک لنز بزرگنمایی ، شروع به
-
103:47 - 103:50بررسی دقیقهای شکاف بین سنگ.
-
103:50 - 103:55چند ثانیه بسنده او را برآورده سازد ، برای او به پا خود را پیمود ، دوباره قرار داده و خود را
-
103:55 - 103:58شیشه ای در جیب خود.
-
103:58 - 104:03وی بیان کرد : "ما حداقل یک ساعت قبل از ما ،" ، "برای آنها به سختی می تواند هر
-
104:03 - 104:06مراحل تا زمانی که گروگیر خوب می باشد با خیال راحت در رختخواب است.
-
104:06 - 104:10سپس آنها را به یک دقیقه از دست بدهند ، برای هر چه زودتر کار خود را انجام می دهند زمان بیشتری
-
104:10 - 104:13آنها خود را برای فرار خود را داشته باشد.
-
104:13 - 104:18ما در حال حاضر ، پزشک هستند -- به عنوان بدون شک شما divined -- در دخمه شهر
-
104:18 - 104:23شاخه ای از یکی از بانک های لندن اصلی.
-
104:23 - 104:27آقای Merryweather رئیس مدیره است ، و او به شما توضیح داده خواهد شد که
-
104:27 - 104:31دلایل وجود دارد که چرا مجرمان جسورانه تر از لندن باید را
-
104:31 - 104:34منافع قابل توجهی در این دخمه در حال حاضر است. "
-
104:34 - 104:40زمزمه کارگردان : "این طلا فرانسه ما ،".
-
104:40 - 104:45"ما به حال چندین اخطار که تلاش ممکن است بر آن ساخته شده است."
-
104:45 - 104:47"طلا فرانسه شما؟"
-
104:47 - 104:52"بله. ما به حال به مناسبت چند ماه پیش به تقویت منابع و قرض برای
-
104:52 - 104:57که هدف 30،000 napoleons از بانک فرانسه.
-
104:57 - 105:02تبدیل شده است شناخته شده است که ما به مناسبت به باز کردن پول هرگز ، همین و بس
-
105:02 - 105:05هنوز هم در یک انبار ما دروغ است.
-
105:05 - 105:09جعبه که بر اساس آن می نشینند شامل 2000 napoleons بسته بندی شده بین لایه سرب
-
105:09 - 105:10فویل.
-
105:10 - 105:16ذخیره ما از شمش در حال حاضر بسیار بزرگتر از است که معمولا در یک نگه داشته است
-
105:16 - 105:22شعبه ، و مدیران را بر موضوع سوء ظن داشتند. "
-
105:22 - 105:26مشاهده هولمز : "که بسیار به خوبی توجیه شدند".
-
105:26 - 105:30و اکنون زمان آن است که ما مرتب برنامه های کوچک ما.
-
105:30 - 105:34من انتظار دارم که در درون مسائل ساعته به سر آمده است.
-
105:34 - 105:40در این میان آقای Merryweather ، ما باید صفحه نمایش را بیش از آن فانوس تاریک قرار داده است. "
-
105:40 - 105:42و در تاریکی بنشینم؟ "
-
105:42 - 105:47"من می ترسم تا. من یک بسته کارت را در جیب من آورده بود ،
-
105:47 - 105:52و من فکر کردم که ، همانطور که ما carrée partie شد ، شما ممکن است لاستیک خود را بعد از
-
105:52 - 105:53تمام.
-
105:53 - 105:58اما من می بینم که آماده سازی دشمن رفته اند تا جایی که ما می توانیم ریسک نیست
-
105:58 - 106:02حضور نور. و اول از همه ، ما باید ما را انتخاب کنید
-
106:02 - 106:04مواضع.
-
106:04 - 106:09این مرد جسورانه ، و اگر چه ما باید آنها را در یک نقطه ضعف ، آنها ممکن است انجام دهید ما
-
106:09 - 106:15برخی از آسیب مگر ما مراقب. من باید پشت این جعبه های حاوی ایستاده و شما را
-
106:15 - 106:17خودتان را در پشت آن پنهان است.
-
106:17 - 106:22سپس ، وقتی که من فلش نور بر آنها ، در سرعت نزدیک.
-
106:22 - 106:26اگر آنها آتش ، اما واتسون ، هیچ پشیمانی در مورد تیراندازی به آنها را. "
-
106:26 - 106:34من هفت تیر من ، cocked ، بر بالای مورد چوبی که پشت دولا قرار می گیرد.
-
106:34 - 106:39هولمز اسلاید در سراسر مقابل فانوس خود به ضرب گلوله کشته و ما را در تاریکی زمین سمت چپ --
-
106:39 - 106:44تاریکی مطلق که من پیش از این هرگز تجربه.
-
106:44 - 106:49بوی فلز داغ باقی مانده به ما اطمینان میدهد که نور بود هنوز هم وجود دارد ، آماده به
-
106:49 - 106:51در اطلاع لحظه ای از فلش.
-
106:51 - 106:56به نظر من ، با اعصاب من کار می کرد تا زمین از امید بود ، چیزی وجود دارد
-
106:56 - 107:02افسرده و subduing در دل تنگی ناگهانی ، و در هوای مرطوب و سرد سرد
-
107:02 - 107:04طاق.
-
107:04 - 107:08آنها اما یکی عقب نشینی ، زمزمه : "هولمز.
-
107:08 - 107:11"است که از طریق خانه به میدان Saxe - Coburg.
-
107:11 - 107:15من امیدوارم که شما انجام داده اند چه از او پرسیدم شما ، جونز؟ "
-
107:15 - 107:20"من یک بازرس و دو افسر در انتظار در درب جلو."
-
107:20 - 107:23: "بعد ما همه چاله ها را متوقف کرده اند.
-
107:23 - 107:29و اکنون ما باید ساکت و صبر کنید. "چه یک زمان به نظر می رسید!
-
107:29 - 107:34از مقایسه یادداشت ها پس از آن بود ، اما یک ساعت و یک چهارم و در عین حال آن را به ظاهر
-
107:34 - 107:40من که شب باید تقریبا از بین رفته اند و سپیده دم شکستن بالاتر از ما است.
-
107:40 - 107:46اندام من خسته شده و سفت شد ، برای من به تغییر سمت من می ترسید ؛ هنوز اعصاب من بودند
-
107:46 - 107:51کار می کرد تا به بالاترین قیر از تنش و شنوایی من تا حاد بود که من می توانم
-
107:51 - 107:54نه تنها شنیدن تنفس آرام از من
-
107:54 - 107:58اصحاب ، اما من می تواند عمیق تر ، سنگین تر در نفس بزرگ تشخیص
-
107:58 - 108:02جونز از نازک ، توجه داشته باشید sighing مدیر بانکی.
-
108:02 - 108:07از سمت من ، من می توانم بیش از این مورد در جهت طبقه نگاه.
-
108:07 - 108:11ناگهان چشم من گرفتار تابانیدن یک نور است.
-
108:11 - 108:16در ابتدا آن بود ، اما جرقه کم رنگ و پریده پس از پیاده رو سنگ.
-
108:16 - 108:21سپس آن را طولانی تا زمانی که یک خط زرد شد ، و سپس ، بدون هیچ گونه هشدار
-
108:21 - 108:28یا صدا ، جای زخم در صورت به نظر می رسید برای باز کردن و یک دست به نظر می رسد ، دست سفید ، تقریبا زنانه ،
-
108:28 - 108:33که در مرکز منطقه کمی از نور در مورد احساس.
-
108:33 - 108:38برای یک دقیقه یا بیشتر از طرف ، با انگشتان نوشتن خود ، از برآمده
-
108:38 - 108:39طبقه.
-
108:39 - 108:44سپس آن را به طور ناگهانی در آن را به عنوان ظاهر شده باز پس گرفته شد ، و همه تاریک بود مجددا ذخیره کنید
-
108:44 - 108:49تنها جرقه کم رنگ و پریده که مشخص جرنگ جرنگ بین سنگ.
-
108:49 - 108:52ناپدید شدن آن ، با این حال ، اما لحظه ای بود.
-
108:52 - 108:57با خارق ، صدای پاره شدن یکی از گسترده ، سنگ سفید ، پس از آن تبدیل خواهد شد
-
108:57 - 109:02سمت و سمت چپ مربع ، سوراخ خمیازه ، که از طریق آن جریان نور از
-
109:02 - 109:03فانوس
-
109:03 - 109:09در طول لبه peeped پاک برش ، چهره جوان ، که کاملا در مورد آن نگاه وجود دارد ،
-
109:09 - 109:15و پس از آن ، با دست بر روی هر دو طرف دیافراگم ، خود را شانه کشید بالا و
-
109:15 - 109:19دور کمر بالا ، تا یک زانو بر لبه استراحت.
-
109:19 - 109:23در یکی دیگر از لحظه او در سمت سوراخ ایستاد و هولنج بعد از او بود
-
109:23 - 109:30همدم ، لاغر اندام و کوچک مثل خودش ، با چهره ای رنگ پریده و یک شوک بسیار قرمز
-
109:30 - 109:37"این همه روشن است ،" او زمزمه. "شما اسکنه و کیسه؟
-
109:30 - 109:30مو.
-
109:37 - 109:43بزرگ اسکات! مراجعه سریع یکی را انتخاب کنید -------------------- ، مورچه ، پرش ، و من برای آن نوسان! "
-
109:43 - 109:46شرلوک هلمز فنر کرده بود و مزاحم شده توسط یقه را تصرف کردند.
-
109:46 - 109:51دیگر شیرجه پایین سوراخ ، و من شنیده ام صدای خارق پارچه به عنوان جونز
-
109:51 - 109:53چنگ در دامن خود را.
-
109:53 - 109:57نور فلش بر اساس بشکه هفت تیر ، اما محصول هولمز "شکار آمد
-
109:57 - 110:01پایین بر روی مچ دست انسان است ، و تپانچه clinked بر کف سنگ.
-
110:01 - 110:06"، گفت :" هیچ استفاده ، خشت جان هولمز blandly.
-
110:06 - 110:11"شما هیچ شانسی در همه است." "بنابراین من ، از سوی دیگر با پاسخ
-
110:11 - 110:13خنکی نهایت.
-
110:13 - 110:18"من علاقه داشتن که PAL من همه حق است ، هر چند که من شما رو ، دم خود را کت است."
-
110:18 - 110:22هولمز گفت : "سه مرد در انتظار او بود درب وجود دارد ،".
-
110:22 - 110:25"آه ، در واقع!
-
110:25 - 110:27شما به نظر می رسد انجام داده اند چیزی که بسیار به طور کامل.
-
110:27 - 110:32هولمز پاسخ داد : من باید به شما تعریف است. "" و من به شما ".
-
110:32 - 110:37"نظر شما در سر قرمز بسیار جدید و موثر بود."
-
110:37 - 110:41جونز گفت : ":" شما خواهید PAL خود را دوباره مراجعه کنید در حال حاضر.
-
110:41 - 110:45"او سریعتر در بالا رفتن از پایین سوراخ از من است.
-
110:45 - 110:48فقط نگه دارید در حالی که دربی شهر را حل کنم. "
-
110:48 - 110:53"من خواهش کردن که شما به من با دست های کثیف خود دست نزنید ،" زندانی ما را به عنوان اظهار
-
110:53 - 110:57دستبند clattered بر مچ دست خود را. "شما ممکن است آگاه باشید که من سلطنتی
-
110:57 - 110:58خون در رگهای من.
-
110:58 - 111:04آیا خوبی ، همچنین ، هنگامی که شما به من همیشه می گویند : "آقا" و "لطفا آدرس."
-
111:04 - 111:10"همه راست ،" جونز با خیره شدن و snigger گفت.
-
111:10 - 111:16"خب ، نظر شما لطفا ، آقا ، مارس طبقه بالا ، که در آن ما می توانیم یک کابین برای حمل
-
111:16 - 111:23حضرت خود را به ایستگاه پلیس؟ "" این بهتر است ، گفت : "جان خشت serenely.
-
111:23 - 111:28او تعظیم فراگیر به سه نفر از ما ساخته شده و راه می رفت در سکوت و خاموش در حضانت
-
111:28 - 111:30کارآگاه.
-
111:30 - 111:36"واقعا ، آقای هولمز گفت :" آقای Merryweather که ما آنها را از انبار به دنبال "من انجام می دهم
-
111:36 - 111:39نمی دانم چگونه این بانک می تواند به شما و یا تشکر بازپرداخت شما.
-
111:39 - 111:44هیچ شکی وجود ندارد که شما را تشخیص داده و شکست خورده در شیوه ای از کامل ترین وجود دارد
-
111:44 - 111:49یکی از تلاش های تعیین شده در سرقت از بانک است که همیشه در درون من می آیند
-
111:49 - 111:52تجربه می کنند. "
-
111:52 - 111:57"من تا به حال یک یا دو نمره کمی از خود من به حل و فصل با آقای جان خشت ، گفت :"
-
111:57 - 111:57هولمز.
-
111:57 - 112:03"من در برخی از هزینه های کوچک را بیش از این ماده ، که من باید انتظار می رود این بانک بوده است
-
112:03 - 112:09بازپرداخت ، اما فراتر از آنچه که من عمیقا با داشتن یک تجربه است که بازپرداخت
-
112:09 - 112:11در بسیاری جهات منحصر به فرد ، و با شنیدن
-
112:11 - 112:17روایت بسیار قابل توجهی از لیگ سرخ سر. "
-
112:17 - 112:22: "ببینید ، اما واتسون ، او در ساعات اولیه صبح توضیح داد که ما بیش از یک نشست
-
112:22 - 112:27لیوان ویسکی و نوشابه در خیابان بیکر "این کاملا واضح را از اول بود
-
112:27 - 112:29که تنها شی ممکن است از این
-
112:29 - 112:34کسب و کار و نه فوق العاده از تبلیغات لیگ ، و
-
112:34 - 112:40کپی برداری از 'دانشنامه ،' باید این بنگاه رهنی بیش از حد روشن و برای خارج شدن از
-
112:40 - 112:43راه را برای تعداد ساعت هر روز.
-
112:43 - 112:49این یک راه عجیب مدیریت آن بود ، اما ، واقعا ، این امر می تواند دشوار پیشنهاد
-
112:49 - 112:50بهتر است.
-
112:50 - 112:54روش بدون شک به ذهن دارای قوه ابتکار خشت رنگ او پیشنهاد
-
112:54 - 112:56مو شریک یا معاون جرم.
-
112:56 - 113:024 پوند در هفته فریب که باید او را جلب بود ، و آنچه در آن به آنها بود ، که شد
-
113:02 - 113:04بازی برای هزاران؟
-
113:04 - 113:09آنها در تبلیغات قرار داده ، یکی سرکش دفتر موقت ، خودسر دیگر
-
113:09 - 113:15انسان را به تحریک تقاضا برای آن ، و با هم آنها را مدیریت برای تضمین عدم وجود خود را
-
113:15 - 113:17هر روز صبح در هفته است.
-
113:17 - 113:22از آن زمان است که من از داشتن دستیار برای دستمزد نیم آمده شنیده ، آشکار بود
-
113:22 - 113:28به من که او تا به حال برخی از انگیزه قوی برای حفظ وضعیت است. "
-
113:28 - 113:30اما چگونه می تواند شما را حدس بزنید چه انگیزه بود؟ "
-
113:30 - 113:35شده بود وجود دارد زنان در خانه ، من باید مشکوک مبتذل صرف
-
113:35 - 113:36فتنه.
-
113:36 - 113:42با این حال ، از این سوال بود. کسب و کار مرد کوچک بود ، و
-
113:42 - 113:46هیچ چیزی در خانه اش که می تواند برای آماده سازی چنین استادانه درست شده به حساب وجود دارد ،
-
113:46 - 113:50و چنین هزینه های آنها در.
-
113:50 - 113:53باید ، پس از آن ، چیزی از خانه بیرون.
-
113:53 - 113:54چه کاری می تواند از آن باشد؟
-
113:54 - 113:59من از علاقه دستیار برای عکاسی فکر و ترفند خود را از اضمحلال
-
113:59 - 114:02به دخمه. دخمه!
-
114:02 - 114:05در پایان این سرنخ درهم وجود دارد.
-
114:05 - 114:10سپس من ساخته شده سوالات به این دستیار مرموز و متوجه شد که من تا به حال برای مقابله با
-
114:10 - 114:16یکی از جالبترین و جسورانه ترین جنایتکاران در لندن است.
-
114:16 - 114:21او در انجام کاری در انبار -- چیزی که در در زمان ساعت های زیادی صورت گرفت در روز به مدت
-
114:21 - 114:25ماه ها در پایان. چه کاری می تواند از آن می شود ، یک بار دیگر؟
-
114:25 - 114:30من می توانم از هیچ چیزی فکر می کنم نجات در حال اجرا بود که او یک تونل به برخی از ساختمان های دیگر.
-
114:30 - 114:35"تا کنون من تا به حال هنگامی که ما رفت و به بازدید از صحنه عمل است.
-
114:35 - 114:38من شما را با ضرب و شتم بر پیاده رو با چوب من شگفت زده کرد.
-
114:38 - 114:43ascertaining که آیا دخمه در جلو یا پشت کشیده.
-
114:43 - 114:45آن را در مقابل نبود.
-
114:45 - 114:50سپس من زنگ زد بل ، و من امیدوار بود ، دستیار به آن پاسخ داد.
-
114:50 - 114:55ما تا به حال برخی از درگیریهای پی در پی سالهای اخیر کمی ضعیف شده ، اما ما تا به حال چشم بر یکدیگر پیش از این هرگز.
-
114:55 - 114:58من به سختی در چهره اش نگاه کرد.
-
114:58 - 115:03زانو بود آنچه که من آرزو برای دیدن. شما باید خود داشته باشند اظهار داشت که چگونه پوشیده ،
-
115:03 - 115:08چروکیده و رنگ آمیزی آنها است. آنها از آن ساعت از نقب سخن گفت.
-
115:08 - 115:13تنها نکته باقی مانده بود آنها نقب میزد.
-
115:13 - 115:17من راه می رفت دور گوشه را دیدم شهر و حومه بانک ما دوست abutted
-
115:17 - 115:22محل ، و احساس کردند که من مشکل من حل شده بود.
-
115:22 - 115:26هنگامی که شما بعد از کنسرت من پس از اسکاتلندیارد به نام و بر راند
-
115:26 - 115:30رئیس مدیره بانک ، با نتیجه که شما را دیده اند. "
-
115:30 - 115:36و چگونه می تواند به شما بگویم که آنها سعی می کند خود را به شب را؟ "
-
115:36 - 115:37از او پرسیدم.
-
115:37 - 115:42"خب ، دفاتر لیگ خود را در زمانی که آنها بسته که نشانه این بود که آنها مراقبت ندارد
-
115:42 - 115:47دیگر در مورد حضور آقای Jabez ویلسون -- به عبارت دیگر ، که آنها به حال تکمیل
-
115:47 - 115:48تونل خود را.
-
115:48 - 115:53اما ضروری بود که آنها باید آن را به زودی استفاده کنید ، آن ممکن است کشف شود ، یا
-
115:53 - 115:56شمش ممکن است برداشته می شود.
-
115:56 - 116:01شنبه آنها را بهتر از هر روز دیگر با توجه به عنوان آن که آنها را دو روز به من بدهید
-
116:01 - 116:05برای فرار از آنها. برای همه این دلایل من از آنها انتظار می رود
-
116:05 - 116:07به شب. "
-
116:07 - 116:13"شما به آن استدلال می زیبایی ،" من در تحسین بدون تصنع گفت.
-
116:13 - 116:17"تا زمانی زنجیره ای ، و در عین حال هر حلقه پیوند دارند درست است."
-
116:17 - 116:24: "من از دل تنگی را نجات داد ، او پاسخ داد ، خمیازه کشیدن است.
-
116:24 - 116:28"افسوس! من در حال حاضر احساس بر من بسته است.
-
116:28 - 116:34زندگی من این است در طول یکی از این تلاش برای فرار از پیشپاافتاده از وجود صرف است.
-
116:34 - 116:40این مشکلات کمی به من کمک برای انجام این کار است. "" و شما بانی خیر از مسابقه ، "
-
116:40 - 116:42گفت : I.
-
116:42 - 116:47او ، شانه خود. "خوب ، شاید بعد از همه ، آن را از برخی از
-
116:47 - 116:53استفاده از اندکی ، وی بیان کرد. "L' homme c'est rien -- l'oeuvre c'est صدای بلند انتشار دادن ،'
-
116:53 - 117:02گوستاو فلوبر نوشت : به شن و ماسه جورج است. "
-
117:02 ->
- Title:
- Part 1 - The Adventures of Sherlock Holmes Audiobook by Sir Arthur Conan Doyle (Adventures 01-02)
- Description:
-
Part 1. Classic Literature VideoBook with synchronized text, interactive transcript, and closed captions in multiple languages. Audio courtesy of Librivox. Read by Mark F. Smith.
Playlist for The Adventures of Sherlock Holmes by Sir Arthur Conan Doyle: http://www.youtube.com/playlist?list=PL7BE1C414529B0F4E
The Adventures of Sherlock Holmes free audiobook at Librivox: http://librivox.org/the-adventures-of-sherlock-holmes-by-sir-arthur-conan-doyle-2/
The Adventures of Sherlock Holmes free eBook at Project Gutenberg: http://www.gutenberg.org/ebooks/1661
The Adventures of Sherlock Holmes at Wikipedia: http://en.wikipedia.org/wiki/The_Adventures_of_Sherlock_Holmes
View a list of all our videobooks: http://www.ccprose.com/booklist
- Duration:
- 01:57:04
![]() |
Amara Bot added a translation |