< Return to Video

عادت های عجیب اندیشمندان مبتکر

  • 0:01 - 0:06
    هفت سال پیش، دانشجویی پیشم آمد و
    از من خواست تا در شرکتش سرمایه گذاری کنم.
  • 0:06 - 0:08
    می گفت،« با سه تا از دوستانم کار می کنم،
  • 0:08 - 0:11
    و می خواهیم یک صنعت رو
    با فروش آنلاین کالا عوض کنیم.»
  • 0:12 - 0:15
    گفتم، « خوبه، شما همه تابستان
    رو روی این کار کردید، درسته؟»
  • 0:15 - 0:18
    « نه، ما همه کار دانشجویی داشتیم،
    چون ممکنه این یه وقت راه نیفته.»
  • 0:18 - 0:21
    « خوب باشه، اما همه تون وقتی
    فارغ التحصیل شدین قراره تمام وقت بشین.»
  • 0:22 - 0:25
    « نه دقیقا. همه مون کارهای کمکی هم داریم.»
  • 0:26 - 0:27
    شش ماه گذشت.
  • 0:27 - 0:29
    روز قبل از راه افتادن شرکت بود،
  • 0:29 - 0:31
    و هنوز وب سایتی که کار کنه وجود نداشت.
  • 0:31 - 0:34
    « بچه ها شما می دونید
    که تمام شرکت یک وب سایته.
  • 0:34 - 0:35
    همه اش عینا همینه.»
  • 0:37 - 0:40
    پس معلوم بود که سرمایه گذاری نکرده بودند.
  • 0:42 - 0:44
    و نهایتا اونها
    اسم شرکتشون رو گذاشتن «واربی پارکر».
  • 0:44 - 0:46
    ( خنده حضار )
  • 0:46 - 0:47
    بصورت آنلاین عینک می فروشند.
  • 0:48 - 0:52
    و اخیرا به عنوان
    خلاق ترین شرکت جهان شناخته شدند
  • 0:52 - 0:54
    و ارزششون بیشتر از یک میلیارد دلاره.
  • 0:54 - 0:57
    و حالا ؟ زنم مسئول سرمایه گذاری هاست.
  • 0:59 - 1:01
    چرا اینقدر در اشتباه بودم؟
  • 1:01 - 1:05
    برای فهمیدنش، آدمهایی رو بررسی کردم
    که می خواهم اسمشون رو «مبتکر» بذارم.
  • 1:05 - 1:07
    «مبتکر» ها مقلد نیستند،
  • 1:07 - 1:09
    آدمهایی که نه تنها نظرات جدید دارند
  • 1:09 - 1:11
    بلکه برای دفاع از آنها عمل می کنند.
  • 1:12 - 1:14
    آدمهایی هستند که می ایستند و حرف می زنند.
  • 1:14 - 1:17
    مبتکر ها خلاقیت را هدایت می کنند
    و دنیا را تغییر می دهند.
  • 1:17 - 1:20
    آدمهایی هستند که رویشان شرط می بندیم.
  • 1:20 - 1:22
    و شبیه به آنچه فکر می کردم نبودند.
  • 1:23 - 1:25
    امروز می خواهم سه موضوع در
  • 1:25 - 1:27
    شناختن مبتکرها را به شما نشان دهم
  • 1:27 - 1:30
    و اینکه چطور می شود کمی شبیه آنها شد.
  • 1:30 - 1:34
    پس اولین دلیلی که
    پیشنهاد واربی پارکر را رد کردم
  • 1:34 - 1:37
    این بود که واقعا
    درراه افتادن کند بودند.
  • 1:37 - 1:41
    شما همگی از نزدیک با ذهن کسانی
    که از زیر کار در می رود آشنایید.
  • 1:43 - 1:47
    خوب، باید اعترافی بکنم من کسی هستم
    که همه کار ها را از قبل انجام می دهم.
  • 1:48 - 1:49
    بله، این کاملا درسته.
  • 1:49 - 1:53
    اون احساس ترسی که چند ساعت قبل از
    رسیدن به یک موعد کار مهم حس می کنید
  • 1:53 - 1:54
    وقتی هنوز کاری نکردید.
  • 1:55 - 1:57
    من اون رو چند ماه جلوتر
    از رسیدن موعد حس می کنم.
  • 1:57 - 1:59
    ( خنده حضار )
  • 2:00 - 2:07
    این موضوع زود شروع شد: وقتی که بچه بودم،
    بازی های «نین تندو» برام خیلی مهم بودند.
  • 2:07 - 2:09
    ۵ صبح بیدار می شدم،
  • 2:09 - 2:11
    شروع به بازی می کردم تا کاملا مسلط بشم.
  • 2:12 - 2:16
    نهایتا این موضوع آنقدر از کنترلم خارج شد
    که یک رورنامه محلی آمد
  • 2:16 - 2:20
    و یک داستان درباره بدی های نین تندو نوشت
    که ستاره اش من بودم.
  • 2:20 - 2:23
    ( خنده حضار )
  • 2:23 - 2:25
    ( تشویق حضار )
  • 2:29 - 2:32
    از آن وقت تا حالا سنم بالا رفته
    و با تجربه تر شدم.
  • 2:32 - 2:35
    ( خنده حضار )
  • 2:37 - 2:40
    اما این کلی در کالج بدردم خورد،
  • 2:40 - 2:45
    چون پایان نامه ام رو
    چهار ماه قبل از موعد تموم کردم.
  • 2:46 - 2:50
    و تا همین چند ماه پیش
    کلی به این افتخار می کردم.
  • 2:50 - 2:54
    دانشجویی داشتم که اسمش «جیهه» بود،
    و پیشم اومد و گفت،
  • 2:54 - 2:57
    «خلاقانه ترین افکارم
    زمانیه که از زیر کار در می رم.»
  • 2:57 - 3:01
    و من بهش گفتم، « بامزه بود، اون چهار تا
    مقاله ای که انجام ندادی کجاست؟»
  • 3:01 - 3:02
    ( خنده حضار )
  • 3:02 - 3:04
    نه، اون یکی از خلاق ترین دانشجوها بود،
  • 3:04 - 3:08
    و به عنوان یک روانشناس سازمانی،
    این از ایده هایی است که من آزمایش می کنم.
  • 3:08 - 3:10
    پس ازش خواستم تا کمی اطلاعات جمع کنه.
  • 3:10 - 3:12
    اون به چند تا شرکت رفت.
  • 3:12 - 3:15
    از مردم خواست تا فرم های نظر سنجی
    در باره تعلل در کار را پر کنند.
  • 3:15 - 3:19
    بعدش از مدیرهایشون خواست تا در باره
    میزان خلاقیت و نوآوری اونها نظر بدن.
  • 3:19 - 3:22
    و کاملا مطمئن شدیم که،
    آدمهایی مثل من که پیشاپیش کار می کنند،
  • 3:22 - 3:24
    عجله دارند و همه کار ها رو
    زود انجام می دهند
  • 3:24 - 3:26
    با خلاقیت کمتر ارزیابی شدند
  • 3:26 - 3:28
    نسبت به آدمهایی که به اندازه
    متوسطی در کار تعلل می کنند
  • 3:28 - 3:32
    پس دلم می خواهد که بدونم آنهایی که
    خیلی از زیر کار در میروند چطورند.
  • 3:32 - 3:35
    به من گفت، « نمی دونم.
    فرم های من رو پر نکردند.»
  • 3:35 - 3:37
    ( خنده حضار )
  • 3:37 - 3:39
    نه ، اینها نتیجه ها است.
  • 3:40 - 3:44
    واقعا می بینید که
    کسانی که تا دقیقه آخر صبر می کنند
  • 3:44 - 3:48
    انقدر مشفول معطل کردن هستند
    که فرصت فکر جدیدی را ندارند.
  • 3:49 - 3:52
    و از اون طرف،
    کسانی که خیلی عجله دارند
  • 3:52 - 3:56
    آنقدر در عجله و اضطراب هستند که آنها هم
    افکار و ایده های مبتکرانه ای ندارند.
  • 3:57 - 4:01
    یه منطقه مناسب وجود داره
    که به نظر مبتکر ها وجود دارند.
  • 4:02 - 4:03
    چرا اینجوریه؟
  • 4:04 - 4:06
    ممکنه آدمهای مبتکر
    عادت های کاری بدی داشته باشند.
  • 4:06 - 4:10
    ممکنه تعلل در کار
    دلیل خلاقیت نباشه.
  • 4:10 - 4:13
    برای فهمیدنش، آزمایشی رو طرح کردیم.
  • 4:13 - 4:16
    از مردم خواستیم
    تا ایده های کاری جدیدی بیارند،
  • 4:16 - 4:18
    و بعد از بررسی کننده های مستقل
  • 4:18 - 4:21
    خواستیم تا خلاقانه و مفید بودن اونها
    رو بررسی کنند.
  • 4:21 - 4:25
    و از بعضی از اونها خواستیم
    تا اون کار را همون وقت انجام بدهند.
  • 4:25 - 4:27
    از بقیه که بصورت تصادفی انتخاب کرده بودیم
  • 4:27 - 4:31
    خواستبیم تا در کار دیگران با گذاشتن
    صفحه بازی «مین یاب» تاخیر ایجاد کنند
  • 4:31 - 4:32
    برای پنج یا ۱۰ دقیقه.
  • 4:32 - 4:35
    و مطمئنا،
    کسانی که تعلل متوسطی داشتند
  • 4:35 - 4:39
    ۱۶ درصد بیشتر از دو گروه دیگه خلاق بودند.
  • 4:40 - 4:43
    بازی مین یاب خیلی عالیه،
    اما دلیل این اثر نیست،
  • 4:43 - 4:46
    چون اگر شما اول بازی کنید
    قبل از آنکه کار رو بدونید،
  • 4:46 - 4:48
    افزایشی در خلاقیت پیش نمیاد.
  • 4:48 - 4:51
    فقط وقتیه که بهت گفته شده
    که قراره روی این مشکل کار کنی،
  • 4:51 - 4:53
    و بعد شروع می کنی به تعلل در کار،
  • 4:53 - 4:55
    اما کار هنوز ادامه داره
    پشت ذهنت،
  • 4:56 - 4:57
    و شروع می کنی به پرورش دادنش.
  • 4:57 - 5:01
    تعلل در کار به تو فرصت میده
    تا نظریه های مختلف را بررسی کنی،
  • 5:01 - 5:04
    که از راه های غیر خطی فکر کنی
    تا پیشرفت های غیر منتظره داشته باشی.
  • 5:05 - 5:07
    موقعی که در حال تمام کردن
    این آزمایش ها بودیم،
  • 5:07 - 5:09
    شروع به نوشتن کتابی
    در مورد مبتکر ها کردم،
  • 5:09 - 5:14
    و فکر کردم،« این بهترین فرصته
    تا به خودم تعلل بیاموزم،
  • 5:14 - 5:16
    وقتی که فصلی را در باره تعلل می نوشتم.»
  • 5:17 - 5:18
    پس عمدا کار را عقب انداختم،
  • 5:20 - 5:23
    و مثل هر تعلل کننده ای
    که به خودش احترام می گذارد،
  • 5:24 - 5:25
    روز بعد صبح زود از خواب بیدار شدم
  • 5:25 - 5:28
    و یک برنامه کاری برای این که
    چطوری در کارم تعلل کنم درست کردم.
  • 5:28 - 5:30
    ( خنده حضار )
  • 5:31 - 5:35
    و به خوشحالی مشغول کار شدم
  • 5:35 - 5:39
    برای این هدف که
    پیشرفتی در هدفم نداشته باشم.
  • 5:40 - 5:42
    شروع به نوشتن فصل
    تعلل در کار کردم،
  • 5:42 - 5:44
    و یک روز -- که وسط هایش بودم --
  • 5:44 - 5:46
    واقعا وسط یک جمله گذاشتمش کنار
  • 5:46 - 5:48
    برای ماه ها.
  • 5:48 - 5:50
    بسیار رنج آور بود.
  • 5:51 - 5:54
    اما وقتی که به آن برگشتم،
    کلی ایده های جدید داشتم.
  • 5:55 - 5:56
    همانطور که «آرون سورکین» گفته،
  • 5:56 - 5:59
    « تو اسمش رو تعلل بگذار
    من اسمش رو تفکر می گذارم.»
  • 6:00 - 6:02
    و در طول این مسیر کشف کردم
  • 6:02 - 6:05
    که خیلی از مبتکر ها
    در تاریخ در کار تعلل می کردند،
  • 6:06 - 6:07
    مثلا لئوناردو داوینچی.
  • 6:07 - 6:11
    برای ۱۶ سال بصورت نامرتب
  • 6:11 - 6:13
    روی مونالیزا کار می کرد.
  • 6:13 - 6:14
    احساس شکست می کرد.
  • 6:14 - 6:16
    در یاد داشت های روزانه اش خیلی مینوشت.
  • 6:18 - 6:21
    اما بعضی از گریز هایی
    که در فیزیک نور استاده کرد
  • 6:21 - 6:23
    شناخت او از نور را متحول کرد
  • 6:23 - 6:25
    و او را به نقاشی بهتر تبدیل کرد.
  • 6:26 - 6:28
    مارتین لوتر کینگ جونیور چطور؟
  • 6:28 - 6:31
    شب قبل از یزرگترین سخنرانی زندگیش،
  • 6:31 - 6:32
    راهپیمایی واشینگتن،
  • 6:32 - 6:34
    تا ۳ صبح بیدار بود، و دوباره می نوشتش.
  • 6:35 - 6:38
    در بین مدعوین نشسته بود
    و منتظر نوبتش برای رفتن به صحنه بود،
  • 6:38 - 6:42
    و هنوز به سرعت یاد داشت برداری می کرد
    و روی نوشته ها خط می کشید.
  • 6:43 - 6:45
    وقتی روی صحنه رفت بعد از ۱۱ دقیقه،
  • 6:45 - 6:47
    یاداشت های قبلی اش را رها کرد
  • 6:47 - 6:50
    تا چهار کلمه را بیان کند
    که مسیر تاریخ را تغییر داد:
  • 6:50 - 6:51
    « من یک آرزو دارم.»
  • 6:52 - 6:54
    این در دست نوشته نبود.
  • 6:55 - 7:00
    با تاخیر در کار تمام کردن سخنرانی
    تا آخرین دقایق،
  • 7:00 - 7:03
    او خود را برای گسترده ترین
    محدوده ایده ها آزاد گذاشت.
  • 7:04 - 7:06
    و چون متن قطعی نبود،
  • 7:06 - 7:08
    او برای بداهه آزاد بود.
  • 7:09 - 7:12
    تعلل در مورد کارایی، یک گناه است،
  • 7:12 - 7:15
    اما در زمان خلاقیت یک حسن است.
  • 7:15 - 7:17
    آنچه در مورد خیلی از مبتکران بزرگ می بینی
  • 7:17 - 7:21
    اینست که خیلی سریع شروع می کردند ولی
    در تمام کردن کند بودند.
  • 7:21 - 7:23
    و این چیزی بود که
    نتوانستم در واربی پارکر ببینم.
  • 7:24 - 7:26
    وقتی که شش ماه طولش می دادند،
  • 7:26 - 7:28
    نگاهشون کردم و گفتم،
  • 7:28 - 7:31
    « می دونی، خیلی از شرکت های دیگه
    فروش آنلاین عینک رو شروع کردند.»
  • 7:32 - 7:33
    آنها مزیت اول بودن رو از دست دادند.
  • 7:34 - 7:37
    ولی چیزی که نفهمیدم این بود
    که اونها همه وقتشون رو صرف این می کردند
  • 7:37 - 7:39
    تا چطور مردم را
  • 7:39 - 7:41
    در سفارش آنلاین عینک راحت کنند.
  • 7:41 - 7:44
    و معلوم شد که مزیت اول بودن یک افسانه است.
  • 7:44 - 7:48
    به یک ارزیابی معمول
    از بیش از ۵۰ گروه محصولات نگاه کنید،
  • 7:48 - 7:50
    که «اولی هایی» که بازار را
    ایجاد کرده بودند را
  • 7:50 - 7:54
    با توسعه دهنده هایی که چیزی بهتر و متفاوت
    ایجاد کرده بودند مقایسه می کنه .
  • 7:55 - 7:59
    آنچه میبینید اینه که اولی ها
    نرخ شکستی نزدیک به ۴۷ درصد داشته اند،
  • 7:59 - 8:02
    در مقایسه با تنها ۸ درصد
    برای توسعه دهنده ها.
  • 8:03 - 8:06
    به فیس بوک نگاه کنید،
    که برای ایجاد یک شبکه اجتماعی صبر کرد
  • 8:06 - 8:09
    بعد از «مای اسپیس» و « فریندستر».
  • 8:09 - 8:13
    به گوگل نگاه کنید، سالها تا بعد از
    « آلتا ویستا» و « یاهو» صبر کرد.
  • 8:13 - 8:16
    توسعه دادن روی
    ایده های دیگران خیلی
  • 8:16 - 8:18
    از ایجاد چیزی جدید از بنیان ساده تر است.
  • 8:19 - 8:23
    پس درسی که یاد گرفتم این است
    که برای مبتکر بودن لازم نیست که اولی باشی.
  • 8:23 - 8:25
    تنها باید متفاوت و بهتر باشی.
  • 8:26 - 8:29
    اما این تنها علتی که
    پیشنهاد واربی پارکر را رد کردم نبود.
  • 8:29 - 8:32
    اونها خیلی مردد بودند.
  • 8:32 - 8:34
    برنامه هایی برای عدم موفقیت داشتند،
  • 8:34 - 8:37
    و این باعث شد تا شک کنم
    که شجاعت مبتکر بودن را دارند،
  • 8:37 - 8:42
    چون فکر می کردم که مبتکر ها باید
    اینجوری باشند.
  • 8:43 - 8:45
    ( خنده حضار )
  • 8:47 - 8:48
    حالا، از دید سطحی،
  • 8:48 - 8:50
    خیلی از مبتکرین به نظر مطمئن میرسند،
  • 8:50 - 8:52
    اما در پشت صحنه،
  • 8:52 - 8:55
    آنها همان ترس و شکی را
    که همه ما حس میکنیم دارند.
  • 8:55 - 8:56
    فقط بشکلی متفاوت آن را اداره می کنند.
  • 8:57 - 8:59
    بگذارید این را
    نشانتان بدهم : این تصویری از
  • 8:59 - 9:01
    این است که چگونه
    کارهای خلاقانه انجام می دهیم
  • 9:04 - 9:06
    ( خنده حضار )
  • 9:08 - 9:12
    در تحقیق من، فهمیدم که
    دونوع متفاوت از شک وجود دارد.
  • 9:12 - 9:13
    شک به خود و شک عقیده.
  • 9:13 - 9:15
    شک به خود فلج کننده است.
  • 9:15 - 9:16
    باعث توقف شما می شود.
  • 9:17 - 9:18
    اما شک در عقیده انرژی زاست.
  • 9:18 - 9:21
    به شما انگیزه بررسی، آزمایش،
    تصحیح می دهد،
  • 9:21 - 9:23
    درست همانکاری که مارتین لوتر کینگ کرد.
  • 9:23 - 9:26
    پس کلید مبتکر بودن
  • 9:26 - 9:28
    راه ساده ای
  • 9:28 - 9:32
    ازعدم جهش
    از پله سوم به پله چارم است.
  • 9:32 - 9:33
    بجای گفتن آنکه « من احمقم،»
  • 9:33 - 9:36
    باید بگی، « چند نسخه اول همیشه مضخرفند،
  • 9:37 - 9:38
    و هنوز به نتیجه نرسیدم.»
  • 9:39 - 9:41
    پس چطور به نتیجه می رسی؟
  • 9:41 - 9:42
    خوب، نشانه ای هست، که معلوم شده،
  • 9:42 - 9:44
    در مرورگر اینترنتی است که استفاده می کنی.
  • 9:45 - 9:48
    ما میتونیم کارایی شغلی و تعهد شما رو
  • 9:48 - 9:50
    تنها با نوع مرورگری
    که استفاده می کنی تشخیص بدهیم.
  • 9:51 - 9:55
    ممکنه بعضی از شما
    از نتیجه این تحقیق خوشتون نیاد --
  • 9:55 - 9:56
    ( خنده حضار )
  • 9:56 - 10:00
    اما دلایل خوبی وجود داره
    که کاربرهای فایرفاکس و کروم
  • 10:00 - 10:03
    کارایی خیلی بالاتری از
    کاربر های اینترنت اکسپلورر و سافاری دارند.
  • 10:04 - 10:05
    درسته.
  • 10:05 - 10:07
    ( تشویق حضار )
  • 10:07 - 10:10
    همینطور، اونها در شغل هایشون
    ۱۵ درصد بیشتر ماندگاری دارند.
  • 10:11 - 10:13
    چرا؟ این یک مزیت فنی نیست.
  • 10:13 - 10:17
    چهار گروه مرورگر به طور متوسط
    سرعت تایپ مشابهی دارند
  • 10:17 - 10:20
    و دانش رایانه اونها هم مشابه است.
  • 10:20 - 10:23
    این موضوع به اینکه
    چطور مرورگر را دریافت کرده ای بستگی داره.
  • 10:23 - 10:25
    چون اگه اینترنت اکسپلورر یا سافاری
    استفاده می کنی،
  • 10:25 - 10:27
    معمولا بصورت پیش فرض
    روی رایانه ات تصب شده اند،
  • 10:27 - 10:30
    و شما انتخاب پیش فرضی
    که برایت شده را پذیرفتی.
  • 10:31 - 10:34
    اگر فایر فاکس یا کروم را خواسته ای،
    به پیش فرض شک کرده ای
  • 10:34 - 10:36
    و پرسیده ای،
    آیا انتخاب دیگری وجود دارد،
  • 10:36 - 10:39
    و اگه کمی امکانات داشته باشی
    مرورگر جدبد را تهییه می کنی.
  • 10:40 - 10:42
    مردم وقتی از این تحقیق با خبر می شوند
    این را می گویند،
  • 10:42 - 10:46
    « عالی، اگه بخوام در کارم بهتر بشم،
    باید مرورگرم رو تغییر بدم؟»
  • 10:46 - 10:47
    ( خنده حضار )
  • 10:47 - 10:49
    نه، موضوع اینه که آدمی باشی
  • 10:49 - 10:51
    که انگیزه شک کردن در
    پیش فرض ها رو داشته باشی
  • 10:51 - 10:54
    و دنبال انتخاب بهتر باشی.
  • 10:54 - 10:55
    و اگه این کار رو خوب انجام دهی،
  • 10:55 - 10:58
    می توانی پذیرنده چیزی
    خلاف «دژاوو» باشی.
  • 10:59 - 11:02
    این موضوع نامی دارد.
    اسمش «ووژاده» است.
  • 11:02 - 11:04
    ( خنده حضار )
  • 11:05 - 11:08
    «ووژاده» وقتی است که به چیزی
    که بارها دیده ای نگاه می کنی
  • 11:08 - 11:11
    و یکباره آن را با دید جدیدی می بینی.
  • 11:12 - 11:15
    یک فیلم نامه نویس
    که به متن یک فیلم نگاه می کند
  • 11:15 - 11:18
    که برای پیش از نیم قرن نمی تواند
    اجازه تولید بگیرد.
  • 11:18 - 11:22
    در همه نسخه های قبلی،
    نقش اصلی یک ملکه شیطانی بوده.
  • 11:22 - 11:25
    اما «جنیفر لی» این موضوع را
    زیر سوال برد که آیا این منطقیه؟
  • 11:25 - 11:27
    او نقش اول را بازنویسی کرد،
  • 11:27 - 11:30
    و آدم شریر را بصورت قهرمانی
    عذاب دیده مجددا خلق کرد
  • 11:30 - 11:33
    و «یخزده» به موفق ترین فیلم کارتون
    تاریخ تبدیل شد.
  • 11:34 - 11:36
    پس این داستان پیامی ساده دارد.
  • 11:36 - 11:38
    وقتی که احساس شک می کنی،
    از آن عبور نکن.
  • 11:39 - 11:41
    ( خنده حضار )
  • 11:42 - 11:43
    در مورد ترس چطور؟
  • 11:43 - 11:45
    مبتکر ها هم احساس ترس می کنند.
  • 11:46 - 11:47
    آنها از شکست می ترسند،
  • 11:47 - 11:50
    اما چیزی آنها را
    با بقیه ما متفاوت می کند
  • 11:50 - 11:52
    این است که آنها
    از تلاش نکردن بیشتر می ترسند.
  • 11:52 - 11:55
    می دانند که ممکن است در
    ایجاد یک کار تجاری شکست بخوری
  • 11:55 - 11:58
    یا کلا در شروع کار تجاری شکست بخوری.
  • 11:58 - 12:02
    آنها می دانند که در طولانی مدت،
    بزرگترین افسوس ما اعمال مان نیست
  • 12:02 - 12:04
    بلکه بی عملی ماست.
  • 12:04 - 12:07
    چیزهایی که آرزو می کردیم تا
    تغییرش دهیم، اگر به علم نگاه کنی،
  • 12:07 - 12:09
    فرصت هایی است که استفاده نشده.
  • 12:10 - 12:13
    همین اواخر «الون ماسک» به من گفت،
    فکر نمی کرد « تسلا » موفق شود.
  • 12:13 - 12:16
    مطمئن بود که چند پرتاب اول «اسپیس ایکس»
  • 12:16 - 12:19
    در رسیدن به مدار شکست خواهد خورد،
    چه رسد به برگشت،
  • 12:19 - 12:22
    اما خیلی مهم بود که تلاش کنی.
  • 12:22 - 12:25
    و برای خیلی از ما،
    وقتی که ایده جدیدی داریم،
  • 12:25 - 12:26
    سعی خودمان را نمی کنیم.
  • 12:27 - 12:29
    در عین حال خبر های خوبی هم برایتان دارم.
  • 12:29 - 12:32
    قرار نیست که بخاطر نظرات غلط
    قضاوت شوید.
  • 12:32 - 12:33
    خیلی از مردم فکر می کنند که خواهند شد.
  • 12:33 - 12:35
    اگر به بخش های مختلف صنعت توجه کنی
  • 12:35 - 12:38
    و از آدمها در مورد بزرگترین
    ایده هایشان بپرسی، مهمترین پیشنهادشان،
  • 12:39 - 12:43
    ۸۵ درصد از آنها بجای صحبت کردن
    ساکت خواهند ماند.
  • 12:43 - 12:47
    از آنکه احمق به نظر برسند،
    خجالت می کشند.
  • 12:47 - 12:50
    اما میدونی چیه؟ مبتکر ها
    خیلی خیلی ایده های بد دارند،
  • 12:50 - 12:51
    در واقع ، کلی از اونها.
  • 12:53 - 12:55
    مثلا ایشون رو که مخترع اینه در نظر بگیرید.
  • 12:55 - 12:58
    به نظرتون مهمه که اون
    چنین عروسک سخن گوی ترسناکی رو درست کرده
  • 12:58 - 13:01
    که نه تنها بچه ها
    بلکه بزرگتر ها رو هم می ترسونه؟
  • 13:02 - 13:06
    نه. شما از توماس ادیسون
    بخاطر اختراع لامپ برق تقدیر می کنید.
  • 13:06 - 13:08
    ( خنده حضار )
  • 13:09 - 13:11
    اگر به وسط میدان نگاه کنید،
  • 13:11 - 13:14
    برترین مبتکر ها
    کسانی هستند که بیشترین شکست را خوردند،
  • 13:14 - 13:16
    چون آنهایی هستند
    که بیشترین تلاش را کرده اند.
  • 13:16 - 13:19
    آهنگ سازهای موسیقی کلاسیک را
    در نظر بگیرید، بهترین بهترین ها.
  • 13:19 - 13:23
    چرا بعضی هایشان در دائره المعارف ها
    صفحات بیشتری از دیگران دارند
  • 13:23 - 13:26
    و آهنگ هایشان در تیراژ بیشتری ضبط شده؟
  • 13:26 - 13:27
    یکی از بهترین معرف ها
  • 13:27 - 13:30
    حجم خالص آهنگ هایی است که ساخته اند.
  • 13:31 - 13:34
    هرچه خروجی بیشتری تولید کنی،
    تنوع بیشتری خواهی داشت
  • 13:34 - 13:38
    و امکان بیشتری خواهد بود
    تا یک دفعه چیزی کاملا مبتکرانه بسازی.
  • 13:38 - 13:42
    حتی سه نمونه موسیقی کلاسیک --
    باخ، بتهون، موتزارت --
  • 13:42 - 13:45
    می بایست تا صدها و صد ها آهنگ بسازند
  • 13:46 - 13:49
    تا تعداد بسیار کمی شاهکار بدست آید.
  • 13:50 - 13:51
    حالا ممکن است تعجب کنید،
  • 13:51 - 13:55
    چطور ممکن است که این آقا
    انقدر عالی شده باشه بدون اینهمه کار؟
  • 13:56 - 13:57
    نمی دونم که واگنر چطور این کار رو کرده.
  • 13:59 - 14:01
    اما برای بیشتر ما،
    اگر بخواهی مبتکر بهتری باشی،
  • 14:01 - 14:04
    باید ایده های بیشتری تولید کنی.
  • 14:05 - 14:08
    موسسین واربی پارکر، وقتی که می خواستند
    اسم شرکتشان را انتخاب کنند،
  • 14:08 - 14:12
    چیزی پیچیده و بی نظیر می خواستند،
    که تاثیر منفی در
  • 14:12 - 14:13
    ایجاد یک نام تجاری نداشته باشد ،
  • 14:13 - 14:16
    حدود ۲۰۰۰ امکان را
  • 14:16 - 14:17
    قبل از آنکه در آخر
  • 14:17 - 14:19
    واربی و پارکر را
    انتخاب کنند بررسی کردند.
  • 14:20 - 14:23
    پس اگه همه این ها رو کنار هم بگذارید،
    می بینید که مبتکر ها
  • 14:23 - 14:25
    خیلی هم با بقیه ما متفاوت نیستند.
  • 14:26 - 14:29
    اونها احساس ترس و شک دارند.
    در کار ها تعلل می کنند.
  • 14:29 - 14:31
    ایده های بد هم دارند.
  • 14:31 - 14:34
    و بعضی وقت ها هم نه از
    ترس از این توانایی ها بلکه به خاطرشان
  • 14:34 - 14:36
    موفق شده اند.
  • 14:36 - 14:39
    پس وقتی آن چیز ها را می بینی،
    همون اشتباهی که من کردم را نکن.
  • 14:39 - 14:40
    حذفشان نکن.
  • 14:40 - 14:43
    و وقتی که خودت هستی،
    خودت را هم حذف نکن.
  • 14:43 - 14:46
    بدان که شروع سریع
    ولی پایان آرام
  • 14:46 - 14:47
    خلاقیتت را افزایش می دهد،
  • 14:48 - 14:50
    که می توانی با شک در عقایدت
    انگیزه هایت را افزایش دهی
  • 14:50 - 14:53
    و ترس از شکست در عمل را بپذیر،
  • 14:53 - 14:56
    و اینکه به کلی نظرهای بد نیاز داری
    تا چند تا خوب را پیدا کنی.
  • 14:57 - 14:59
    ببین، مبتکر بودن ساده نیست،
  • 14:59 - 15:01
    ولی شکی ندارم که:
  • 15:01 - 15:04
    بهترین راه
    توسعه جهان پیرامون ماست.
  • 15:04 - 15:05
    متشکرم.
  • 15:05 - 15:09
    ( تشویق حضار )
Title:
عادت های عجیب اندیشمندان مبتکر
Speaker:
آدام گرنت
Description:

آدم های خلاق چگونه اندیشه های عالی خود را پیدا می کنند؟ روانشناس سازمانی آدام گرنت مشغول بررسی «مبتکر هاست»: کسانی که ایده‌های جدید را تصور می کنند . کاری می کنند تا آن را دردنیا قرار دهند. در این صحبت، سه عادت غیر منتظره مبتکر ها را بشناسید-- مثلا پذیرش شکست. « بزرگترین مبتکر ها کسانی هستند که بیشتر شکست می خورند،» گرنت می گوید، « برای پیدا کردن چند نظریه خوب به کلی ایده بد نیازمندی».

more » « less
Video Language:
English
Team:
closed TED
Project:
TEDTalks
Duration:
15:25

Persian subtitles

Revisions