Return to Video

چگونه دوستی ما می‌تواند در مقابله با مواضع سیاسی مخالف‌مان دوام بیاورد

  • 0:01 - 0:04
    کیتلین کوآترومانی: انتخابات
    سال ۲۰۱۶ فرق داشت.
  • 0:05 - 0:08
    مکالمههای سیاسی
    با خانوادهها و دوستانمون
  • 0:08 - 0:09
    پرده از سطحی از تضاد برداشت
  • 0:09 - 0:12
    که خیلی از ما پیش از این
    تجربهش نکرده بودیم.
  • 0:13 - 0:16
    افرادی که همیشه فکر میکردیم
    منطقی و باهوش هستن
  • 0:16 - 0:18
    به نظرمون غریبه میاومدن.
  • 0:18 - 0:20
    به خودمون میگفتیم،
    "چطور میتونی چنین فکری بکنی؟
  • 0:21 - 0:22
    من فکر میکردم تو باهوشی."
  • 0:22 - 0:26
    لورن آرلج: من و کیتلین
    در تابستان ۲۰۱۱ با هم آشنا شدیم،
  • 0:26 - 0:28
    و با هم صمیمی شدیم
    چون هردو مادران شاغل بودیم
  • 0:28 - 0:31
    و سعی میکردیم پسرهای خیلی
    پرانرژیمون رو مشغول نگه داریم.
  • 0:31 - 0:34
    و خیلی زود فهمیدیم تقریباً
    در همهچی توافق نظر داریم.
  • 0:34 - 0:38
    از عشقمون به کلرادو گرفته
    تا علاقهمون به سوشی،
  • 0:38 - 0:40
    چیز زیادی نبود که سرش مخالفت داشته باشیم.
  • 0:40 - 0:44
    ما همچنین فهمیدیم که در عشق
    عمیقمون به این کشور
  • 0:44 - 0:47
    و احساس مسئولیت در
    فعال سیاسی بودن، شریک هستیم.
  • 0:47 - 0:49
    ولی هیچکس کامل نیست --
  • 0:49 - 0:50
    (خنده حضار)
  • 0:50 - 0:54
    و من خیلی زود متوجه دو موضوع
    ناامیدکننده در مورد کیتلین شدم.
  • 0:54 - 0:57
    اولا، اون از چادر زدن متنفره.
  • 0:57 - 0:59
    کیتلین: معتقدم هیچی بدتر از چادر زدن نیست.
  • 0:59 - 1:02
    لورن: پس در آیندهی ما
    هیچ چادرزنی مشترکی وجود نخواهد داشت.
  • 1:03 - 1:07
    دوم اینکه او یک فعال سیاسی
    درست و حسابی بود اما --
  • 1:07 - 1:08
    به عنوان یک محافظهکار.
  • 1:09 - 1:12
    کیتلین: من ممکنه از چادرزدن متنفر باشم
    ولی عاشق سیاستام.
  • 1:12 - 1:15
    من تقریباً هرروز به برنامههای رادیویی
    حزب محافظهکار گوش میکنم.
  • 1:15 - 1:19
    و تا الان برای چند کمپین سیاسی
    محافظهکارانهی مختلف داوطلب شدم.
  • 1:19 - 1:22
    لورن: و من باید بگم من کمی
    متمایل به چپ هستم،
  • 1:22 - 1:23
    یعنی کاملاً چپی هستم.
  • 1:23 - 1:25
    (خنده حضار)
  • 1:25 - 1:27
    من همیشه به سیاست علاقهمند بودهام.
  • 1:27 - 1:28
    رشتهم علوم سیاسی بوده،
  • 1:28 - 1:32
    و به عنوان سازماندهنده اجتماعات
    و در کمپینهای کنگره شرکت کردهام.
  • 1:32 - 1:35
    کیتلین: همینطور که من و لورن
    داشتیم با هم آشنا میشدیم،
  • 1:35 - 1:38
    درست وسط کارزار انتخاباتی
    سال ۲۰۱۲ بود،
  • 1:38 - 1:40
    و بیشتر مکالمات اولیهی ما
    در مورد سیاست،
  • 1:40 - 1:43
    در واقع بیشتر جنبهی شوخی
    و شیطنت داشت.
  • 1:43 - 1:46
    به عنوان مثال، من تصویر
    صفحه کامپیوتر لورن رو تغییر میدادم
  • 1:46 - 1:48
    و عکسی از میت رامنی میذاشتم.
  • 1:48 - 1:51
    یا او یک آهنربای کمپین اوباما
    رو پشت ماشین من میچسبوند.
  • 1:51 - 1:52
    (خنده حضار)
  • 1:52 - 1:54
    لورن: ماشین، نه مینیون.
  • 1:54 - 1:57
    کیتلین: ولی با گذشت زمان
    این مکالمات عمیقتر شدن
  • 1:57 - 2:00
    و واقعاً تبدیل به هسته مرکزی
    دوستی ما شدن.
  • 2:00 - 2:01
    و هرچه رفتیم جلوتر،
  • 2:01 - 2:05
    تصمیم گرفتیم نمیخوایم بحث در مورد
    هیچ موضوعی بینمون ممنوع باشه،
  • 2:05 - 2:10
    حتی اگر اون موضوعات باعث میشدن
    از نقطهی امن دوستیمون بیرون بیایم.
  • 2:10 - 2:11
    لورن: و برای اکثر ما،
  • 2:11 - 2:14
    مکالمات سیاسی
    حکم برد و باخت دارن.
  • 2:14 - 2:16
    یک برنده وجود داره و یک بازنده.
  • 2:16 - 2:19
    ما حمله میکنیم و نقطه ضعف
    طرف در بحث رو نشونه میگیریم.
  • 2:19 - 2:21
    و این بخش مهم ماجراست:
  • 2:21 - 2:24
    عادت داریم هر نظر یا عقیدهای
    که بروز داده میشه
  • 2:24 - 2:27
    رو توهین شخصی به باورها
    و ارزشهامون تلقی کنیم.
  • 2:28 - 2:31
    ولی چی میشه اگر ما طرز فکرمون
    در مورد این مکالمات رو عوض کنیم؟
  • 2:31 - 2:33
    چی میشه اگر در این لحظات پرشور،
  • 2:34 - 2:36
    به جای مجادله، گفتگو رو انتخاب کنیم؟
  • 2:37 - 2:40
    وقتی ما وارد گفتگو میشیم
    شرایط رو میچرخونیم.
  • 2:40 - 2:43
    ما خودخواهی و علاقهمون به بردن رو
  • 2:43 - 2:45
    با کنجکاوی و همدلی
  • 2:45 - 2:47
    و علاقه به آموختن، جایگزین میکنیم.
  • 2:47 - 2:49
    به جای قرار گرفتن
    در موقعیت قضاوت،
  • 2:49 - 2:53
    واقعا به تجربیات طرف مقابل
    علاقه نشون بدیم،
  • 2:53 - 2:55
    به ارزشهاشون و نگرانیهاشون.
  • 2:55 - 2:58
    کیتلین: یه جوری میگی
    انگار خیلی سادهست، لورن.
  • 2:58 - 3:01
    ولی رسیدن به اون نقطه
    گفتگوی واقعی سخته،
  • 3:01 - 3:03
    مخصوصاً وقتی داریم
    راجع به سیاست حرف میزنیم.
  • 3:03 - 3:06
    راحت میشه احساساتی شد و از کوره در رفت
  • 3:06 - 3:08
    در مورد اونچه علاقهی شدیدی بهش داریم،
  • 3:08 - 3:11
    و میتونیم اجازه بدیم نفسمون
    سر راه شنیدن واقعی
  • 3:11 - 3:13
    نقطهنظرهای طرف مقابل قرار بگیره.
  • 3:13 - 3:15
    و در این جو سیاسی دیوانهواری
    که این روزها داریم،
  • 3:15 - 3:18
    متأسفانه، شاهد نتایج افراطی
  • 3:18 - 3:20
    از این مکالمات سیاسی پرشور هستیم،
  • 3:20 - 3:24
    تا جایی که آدمها حاضر میشن
    روابطشون رو به هم بزنن.
  • 3:24 - 3:27
    در واقع، رازموسن اوایل امسال
    یک نظرسنجی منتشر کرد
  • 3:27 - 3:32
    که نشون میداد ۴۰ درصد از افراد
    گزارش دادن که انتخابات ۲۰۱۶
  • 3:32 - 3:35
    روی روابط شخصیشون
    اثر منفی گذاشته،
  • 3:35 - 3:38
    و مجلهی عصبشناسی شناختی به ما میگه
  • 3:38 - 3:40
    افراد در مورد باورهاشون
    به جای استفاده کردن از منطق،
  • 3:41 - 3:42
    بیشتر احساسی عمل میکنن،
  • 3:42 - 3:45
    و وقتی منطق و احساس با هم برخورد میکنن،
  • 3:45 - 3:48
    احساسات بدون استثنا برندهست.
  • 3:48 - 3:50
    پس جای تعجب نداره
    که حرف زدن در مورد این مسائل سخته.
  • 3:50 - 3:52
    لورن: و ببینین، ما دو تا
    دوست معمولی هستیم
  • 3:52 - 3:55
    که از قضا اختلاف نظر داریم
  • 3:55 - 3:58
    در مورد سیاست و نقشی
    که دولت باید در زندگیهای ما ایفا کنه.
  • 3:58 - 4:01
    و میدونم به همهی ما یاد دادن
    که در مورد سیاست حرف نزنیم
  • 4:01 - 4:03
    چون این کار مؤدبانه نیست،
  • 4:03 - 4:04
    ولی ما باید بتونیم که در موردش حرف بزنیم
  • 4:04 - 4:08
    برای اینکه برامون اهمیت داره
    و این بخشی از وجودمونه.
  • 4:08 - 4:10
    کیتلین: ما انتخاب کردیم
    از مجادلات سیاسی دوری کنیم
  • 4:10 - 4:13
    و به جاش گفتگو کنیم
  • 4:13 - 4:15
    برای اینکه بتونیم اونچه با علاقه اسمش رو
  • 4:15 - 4:17
    دوستی دوحزبی گذاشتیم رو حفظ کنیم.
  • 4:17 - 4:19
    (خنده حضار)
  • 4:19 - 4:22
    لورن: و این انتخابات
    و تمام دیوانگیهایی که به دنبالش اومده
  • 4:22 - 4:25
    به ما فرصتهای زیادی داده
    که این مهارت رو تمرین کنیم.
  • 4:25 - 4:27
    (خنده حضار)
  • 4:27 - 4:29
    بیاین با ژانویه
    و راهپیمایی زنان شروع کنیم.
  • 4:29 - 4:32
    دیگه میتونین حدس بزنین
    کدوم یکی از ما در این راهپیمایی شرکت کرده.
  • 4:32 - 4:34
    (خنده حضار)
  • 4:34 - 4:36
    کیتلین: وای، راهپیمایی زنان.
  • 4:36 - 4:39
    من تمام اون روز عصبی و کلافه بودم،
  • 4:39 - 4:40
    در واقع به خاطر دو موضوع:
  • 4:40 - 4:43
    اول به خاطر اسم "راهپیمایی زنان"
  • 4:43 - 4:45
    به عنوان یک زن محافظهکار،
  • 4:45 - 4:48
    خط مشی موضوعات این راهپیمایی
    دغدغهی من نبود،
  • 4:48 - 4:49
    و مسألهای هم نیست،
  • 4:49 - 4:52
    ولی شنیدن اینکه در موردش به عنوان
    نمادی از رابطهی خواهری
  • 4:52 - 4:54
    و اتحاد میان تمام زنان صحبت میشد
  • 4:54 - 4:55
    به نظر من درست و حقیقی نمیاومد.
  • 4:55 - 4:58
    و مورد بعدی
    زمانبندی این اتفاق بود،
  • 4:58 - 5:01
    اینکه اون روز بعد از مراسم
    تحلیف ریاستجمهوری بود.
  • 5:01 - 5:04
    انگار که ما حتی به این دولت جدید
    مجال نمیدادیم
  • 5:04 - 5:06
    که یک کار خوب یا بد انجام بده،
  • 5:06 - 5:09
    قبل از اینکه آدمها احساس نیاز کنن
    در مخالفت باهاش تظاهرات کنن.
  • 5:09 - 5:12
    لورن: و در شرایط عادی
    من با کیتلین موافق میبودم
  • 5:12 - 5:15
    فکر میکنم یک دولت لیاقت اینکه
    بهش فرصت داده بشه رو داره.
  • 5:15 - 5:18
    ولی در این مورد، من در راهپیمایی
    شرکت کردم تا نگرانیم رو نشون بدم
  • 5:18 - 5:22
    که مردی با اون سابقهی ضعیف
    در مواجهه با زنان و گروههای اقلیت
  • 5:22 - 5:23
    به عنوان رئیسجمهور انتخاب شده.
  • 5:24 - 5:26
    من باید عضوی از اون صدای جمعی میبودم
  • 5:26 - 5:29
    که میخواست پیامی روشن
    به رئیسجمهور جدید مخابره کنه
  • 5:29 - 5:31
    که ما رفتار و زبانبازی
    او در دوران انتخابات
  • 5:31 - 5:34
    رو نپذیرفته و نمیبخشیم.
  • 5:34 - 5:37
    کیتلین: خب من همینطوریش هم
    یه جورایی عصبی بودم،
  • 5:37 - 5:41
    و بعد دیدم این نوشته در فیسبوک از لورن
    اومد توی خبرمایهٔ شبکههای اجتماعی من.
  • 5:41 - 5:42
    (خنده حضار)
  • 5:42 - 5:45
    دیدن پسرهای لورن در راهپیمایی
    و حمل کردن نوشتهها
  • 5:45 - 5:49
    من رو به یک سطح جدیدی برد
    که خوب هم نبود،
  • 5:49 - 5:50
    چون من این پسرها رو میشناسم،
  • 5:50 - 5:52
    این پسرها رو دوست دارم،
  • 5:52 - 5:54
    و احساس میکردم هنوز اونقدر بزرگ نشدن
  • 5:54 - 5:56
    که بفهمن این راهپیمایی نماد چیه.
  • 5:56 - 5:58
    نمیفهمیدم چرا لورن باید انتخاب کنه
  • 5:58 - 6:00
    اونها رو مجبور به مشارکت
    به اون شکل بکنه،
  • 6:00 - 6:03
    و تصور میکردم این انتخاب
    خود پسرها نبوده.
  • 6:03 - 6:05
    اما من لورن رو هم میشناختم.
  • 6:05 - 6:07
    تو یک مادر فوقالعادهای
  • 6:07 - 6:09
    که هرگز و به هیچ عنوانی
    از پسرهات بهرهکشی نخواهی کرد،
  • 6:09 - 6:11
    پس باید خودم میرفتم و میدیدم.
  • 6:11 - 6:13
    باید تصمیم میگرفتم.
  • 6:13 - 6:14
    میتونستم مسیر آسون رو انتخاب کنم
  • 6:14 - 6:17
    و فقط انتخاب کنم
    که هیچی بهش نگم،
  • 6:17 - 6:20
    و به جاش یه جورایی
    به عصبانی بودنم ادامه بدم،
  • 6:20 - 6:23
    یا میتونستم ازش بپرسم
    تا انگیزههاش رو بیشتر بفهمم.
  • 6:23 - 6:25
    لورن: و من به کیتلین گفتم
  • 6:25 - 6:27
    که ما در واقع هفتهها
    قبل از مشارکت در راهپیمایی
  • 6:27 - 6:29
    در موردش شروع به صحبت کرده بودیم.
  • 6:29 - 6:32
    و پسرهای من کنجکاو بودن بدونن
    چرا چنین گردهمایی هماهنگ شده،
  • 6:32 - 6:35
    و این موضوع منجر به مکالمههای
    بسیار جالب خانوادگی شد.
  • 6:36 - 6:39
    ما در مورد این صحبت کردیم که چطور
    در این کشور ما حق و امتیاز داریم
  • 6:39 - 6:42
    که مخالفتمون با چیزی که باهاش
    موافق نیستیم رو بروز بدیم،
  • 6:42 - 6:45
    و همسرم برای اونها توضیح داد
    که چرا فکر میکنه خیلی مهمه
  • 6:45 - 6:47
    که مردان هم به راهپیمایی زنان بپیوندن.
  • 6:47 - 6:50
    ولی مهمترین دلیلی که ما
    خانوادگی در راهپیمایی شرکت کردیم
  • 6:50 - 6:53
    این بود که به میراث والدین من
    احترام بگذاریم.
  • 6:53 - 6:55
    اونها سالها کار کرده بودن
  • 6:55 - 6:59
    که از حقوق بعضی از آسیبپذیرترین
    شهروندان ما حمایت کنن،
  • 6:59 - 7:01
    و این ارزشها رو به من
    و برادرم هم منتقل کرده بودن،
  • 7:01 - 7:04
    و ما میخوایم همین کارو
    برای پسرهامون انجام بدیم.
  • 7:04 - 7:05
    کیتلین: بعد از حرف زدن با لورن،
  • 7:05 - 7:09
    واقعا نه تنها فهمیدم چرا شرکت
    در این راهپیمایی تا این حد براش مهم بوده
  • 7:09 - 7:11
    بلکه فهمیدم چرا پسرهاش رو با خودش برده.
  • 7:11 - 7:13
    و صادقانه بگم، فرضیات من اشتباه بودن.
  • 7:13 - 7:15
    خود پسرها خواسته بودن
    در راهپیمایی شرکت کنن
  • 7:15 - 7:18
    بعد از اینکه راجع به این موضوع
    خانوادگی صحبت کرده بودن.
  • 7:18 - 7:20
    ولی اونچه در این مثال
    از همهچیز مهمتره
  • 7:20 - 7:21
    فکر کردن به جایگزین این اتفاقه.
  • 7:21 - 7:24
    اگر من و لورن راجع به این موضوع
    حرف نزده بودیم،
  • 7:24 - 7:25
    من از دست او ناراحت میموندم،
  • 7:25 - 7:28
    و این میتونست منجر به یک
    احساس نهفتهی بیاحترامی
  • 7:28 - 7:29
    در دوستی ما بشه.
  • 7:29 - 7:32
    ولی با سوال پرسیدن از لورن
    ما تونستیم با کمک گفتگو
  • 7:32 - 7:34
    به یک نقطهی درک واقعی برسیم.
  • 7:34 - 7:36
    حالا، برای اینکه موضوع روشن بشه
  • 7:36 - 7:40
    مکالمهی ما نظرم رو
    نسبت به راهپیمایی عوض نکرد،
  • 7:40 - 7:44
    ولی کاملاً طرز فکرم رو در مورد
    دلیل بردن پسرهاش به اونجا عوض کرد.
  • 7:44 - 7:47
    و برای هر دوی ما،
    این گفتگو مجالی شد که بفهمیم
  • 7:47 - 7:49
    نظرات هرکدوممون در مورد
    راهپیمایی زنان چیه
  • 7:49 - 7:51
    گرچه اختلاف نظر داشتیم.
  • 7:51 - 7:55
    لورن: دومین موضوعی که
    توانایی ما در گفتگو رو به چالش کشید
  • 7:55 - 7:57
    نیاز من به فهمیدن این بود
  • 7:57 - 8:00
    که کیتلین چطور تونسته بود
    به ترامپ رأی بده.
  • 8:00 - 8:05
    (خنده حضار)
  • 8:05 - 8:09
    کیتلین یک زن حرفهای و موفقه
  • 8:09 - 8:12
    که عمیقاً نوعدوست و با محبته،
  • 8:12 - 8:13
    و اون کیتلینی که من میشناختم
  • 8:13 - 8:16
    هرگز هیچ مردی رو به خاطر
    حرف زدن در مورد زنان
  • 8:16 - 8:19
    به شکلی که ترامپ در طول کمپین
    انتخاباتیش حرف زده بود توجیه نمیکرد،
  • 8:19 - 8:22
    برام سخت بود این دو تا رو توی ذهنم
    با هم تطبیق بدم.
  • 8:22 - 8:24
    چطور میتونستی اون حرفها
    رو نادیده بگیری؟
  • 8:25 - 8:28
    کیتلین: خب فکر می کنم شاید
    من تنها کسی اینجا نباشم که فکر میکنه
  • 8:28 - 8:31
    گزینههای ما برای انتخابات ریاستجمهوری
    سال گذشته بهترین نبودن.
  • 8:31 - 8:33
    (خنده حضار)
  • 8:33 - 8:37
    کاندیدای جمهوریخواه مورد حمایت من
    در رایگیریهای اولیه انتخاب نشد،
  • 8:37 - 8:39
    پس وقتی موقع رای دادن شد،
    من باید تصمیم میگرفتم.
  • 8:40 - 8:42
    و شما درست میگین،
    چیزهای افتضاحی بودن
  • 8:42 - 8:44
    که در طول کمپین انتخاباتی ترامپ
    آشکار شده بودن،
  • 8:44 - 8:47
    تا جایی که من تقریباً تصمیم گرفتم
    رأی ندم
  • 8:47 - 8:48
    به جای اینکه در انتخابات شرکت کنم،
  • 8:48 - 8:51
    چیزی که قبلاً هرگز
    بهش فکر نکرده بودم.
  • 8:51 - 8:53
    ولی در نهایت،
    به دونالد ترامپ رأی دادم،
  • 8:53 - 8:57
    و برای من این رأی واقعاً
    رأی به حزب بود تا رأی به فرد،
  • 8:57 - 9:01
    به ویژه با آگاهی به اینکه
    این انتخاب رییسجمهور
  • 9:01 - 9:03
    بر بخش قضایی ما تأثیر داشت.
  • 9:03 - 9:07
    ولی این موضوع رو با لورن مطرح کردم
    که چقدر با این تصمیم درگیر بودم
  • 9:07 - 9:08
    و تصمیم راحتی برام نبود.
  • 9:09 - 9:12
    لورن: بنابراین بعد از صحبتمون،
    من به چند نکته رسیدم.
  • 9:12 - 9:16
    اول اینکه، من قربانی
    دلایل متعصبانهٔ خودم شده بودم.
  • 9:16 - 9:18
    به خاطر احساسات شدیدی
    که نسبت به ترامپ داشتم،
  • 9:18 - 9:21
    به تمام کسانی که به ترامپ رأی داده بودن
    ویژگیهای یکسانی نسبت داده بودم،
  • 9:21 - 9:23
    و هیچکدومشون هم بخشاینده نبودن.
  • 9:23 - 9:24
    (خنده حضار)
  • 9:24 - 9:27
    ولی با شناختی که از کیتلین داشتم
    شروع کردم از خودم سوال پرسیدن.
  • 9:28 - 9:31
    رأی دهندگان به ترامپ واقعاً
    نگران چه چیزهایی بودن؟
  • 9:31 - 9:34
    زیر این حجم از گفتمان تفرقهآمیز
    واقعاً چه چیزهایی در جریانه؟
  • 9:34 - 9:37
    از چنین اتفاق عجیب و غریبی
    چه چیزهایی در مورد خودمون
  • 9:37 - 9:38
    و کشورمون میتونیم بفهمیم؟
  • 9:39 - 9:44
    همینطور فهمیدم که ما هر دو
    در ناامیدی عمیقمون از این انتخابات شریکیم
  • 9:44 - 9:47
    و اینکه هردومون نگرانیهای رو به افزایشی
    از سیستم دو حزبی سیاسیمون داریم
  • 9:48 - 9:50
    ولی مهمترین مساله
    در مورد این گفتگو
  • 9:50 - 9:52
    این بود که اصلاً اتفاق افتاد.
  • 9:53 - 9:56
    بدون یک گفتگوی راحت و صادقانه
    بین ما دو نفر،
  • 9:56 - 9:59
    این انتخابات حکم اون
    فیل در اتاق تاریک رو پیدا میکرد
  • 9:59 - 10:02
    برای چهارسال آینده،
    از این ایهام عمداً استفاده کردم.
  • 10:02 - 10:06
    (خنده حضار)
  • 10:06 - 10:07
    کیتلین: پس، ببینین --
  • 10:07 - 10:10
    (تشویق حضار)
  • 10:10 - 10:13
    پس، ببینین -- میدونیم گذشتن
    از سختیها کار میبره،
  • 10:13 - 10:16
    قسمتهای عصبیکننده و گاهی احساسی
  • 10:16 - 10:19
    در داشتن گفتگوهایی در مورد
    مسائلی مثل راهپیمایی زنان
  • 10:19 - 10:23
    یا اینکه چرا دوست شما ممکنه به کاندیدایی
    رأی داده باشه که شما تحملش رو هم ندارین.
  • 10:23 - 10:25
    ولی ما نیاز به این مکالمات داریم.
  • 10:25 - 10:28
    توانایی ما در گذر از مناظرات سیاسی
  • 10:28 - 10:30
    به گفتگوهای حقیقی
  • 10:30 - 10:33
    یک مهارت حیاتیه که همهی ما
    باید الان روش تمرکز کنیم،
  • 10:33 - 10:35
    مخصوصاً با آدمهایی
    که برامون بیشترین اهمیت رو دارن.
  • 10:36 - 10:39
    لورن: و این فقط ما بزرگترها نیستیم
    که باید این رفتار رو کنترل کنیم.
  • 10:39 - 10:42
    مهمه که برای بچههامون هم
    اینکار رو انجام بدیم.
  • 10:42 - 10:45
    پسرهای من در این انتخابات غرق شده بودن.
  • 10:45 - 10:47
    ما صبحها به اخبار گوش میکردیم،
  • 10:47 - 10:50
    و اونها با دوستانشون در مدرسه
    درباره این موضوع صحبت میکردن.
  • 10:51 - 10:55
    من نگران این حجم اطلاعات متضاد گمراهکننده
    که به اونها میرسید بودم،
  • 10:55 - 10:58
    و اونها واقعاً داشتن از ریاستجمهوری
    ترامپ میترسیدن.
  • 10:59 - 11:03
    تا اینکه یک روز، بعد از انتخابات
    من داشتم پسرهامو به مدرسه میبردم،
  • 11:03 - 11:06
    و پسر کوچکترم خیلی ناگهانی گفت،
  • 11:06 - 11:11
    "مامان، ما توی آشناهامون کسی که به ترامپ
    رأی داده باشه نداریم، درسته؟"
  • 11:11 - 11:14
    (خنده حضار)
  • 11:14 - 11:18
    و من مکث کردم و یه نفس عمیق کشیدم.
  • 11:18 - 11:19
    "چرا، داریم."
  • 11:19 - 11:20
    (خنده حضار)
  • 11:20 - 11:22
    "خانوادهی کوآترومانی."
  • 11:22 - 11:24
    و جواب او عالی بود.
  • 11:24 - 11:27
    یه جور نگاه گیج و مبهوتی
    روی صورتش نشست و بعد گفت ...
  • 11:27 - 11:29
    "ولی ما اونا رو دوست داریم."
  • 11:29 - 11:32
    (خنده حضار)
  • 11:32 - 11:34
    و من جواب دادم، "بله، دوست داریم."
  • 11:34 - 11:35
    (خنده حضار)
  • 11:35 - 11:38
    و بعد او گفت،
    "چرا اونها بهش رأی دادن؟"
  • 11:38 - 11:40
    و یادم میاد مکث کردم و فکر کردم
  • 11:40 - 11:43
    که خیلی مهمه چطور
    به این سوال جواب میدم.
  • 11:43 - 11:46
    یه جورایی، هم باید به ارزشهای
    خانوادگی خودمون احترام میذاشتم
  • 11:46 - 11:48
    و هم احترام به دوستانمون رو نشون میدادم.
  • 11:49 - 11:50
    پس در نهایت گفتم،
  • 11:50 - 11:53
    "اونها فکر میکنن این مسیر درست
    برای این کشوره."
  • 11:53 - 11:56
    و قبل از اینکه جملهم تموم بشه،
  • 11:56 - 11:59
    اون رفت سراغ مسابقه فوتبالی
    که قرار بود زنگ تفریح انجام بده.
  • 11:59 - 12:01
    کیتلین: امان از زندگی با پسرها.
  • 12:01 - 12:01
    (خنده حضار)
  • 12:01 - 12:05
    پس اون چیزی که من و لورن در این دوستی
    دوحزبی بهش رسیدیم
  • 12:05 - 12:08
    امکانی بود که در گفتگو وجود داشت.
  • 12:08 - 12:10
    ما انتخاب کرده بودیم که واقعاً
  • 12:10 - 12:13
    نسبت به ایدهها و دیدگاههای هم
    کنجکاو باشیم
  • 12:13 - 12:17
    و حاضر باشیم به حرف همدیگه گوش کنیم
    حتی وقتی با هم توافق نداریم.
  • 12:17 - 12:20
    و با کنار گذاشتن خودخواهیمون
    و ایدههای از پیش تعیین شدهمون،
  • 12:20 - 12:22
    خودمون رو در معرض یادگیری
    بیمحدودیت قرار دادیم.
  • 12:23 - 12:26
    و شاید مهمتر از همه برای رابطهمون،
  • 12:26 - 12:28
    ما به هم تعهد دادیم
  • 12:28 - 12:31
    که دوستیمون خیلی مهمتره
  • 12:31 - 12:35
    از اینکه کدوممون درست میگه
    یا اینکه برندهی یک مکالمه در مورد سیاسته.
  • 12:35 - 12:38
    پس امروز، ما از شما میخوایم
    که با هم گفتگو کنین.
  • 12:38 - 12:41
    با یک نفر خارج
    از حزب سیاسی خودتون
  • 12:41 - 12:42
    که ممکنه تفکر شما رو به چالش بکشه.
  • 12:42 - 12:44
    تلاش کنین با یک نفر درگیر صحبت بشین
  • 12:44 - 12:47
    که به طور معمول از گفتگوی
    سیاسی باهاش اجتناب میکنین.
  • 12:47 - 12:50
    ولی یادتون باشه، هدف برنده شدن نیست،
  • 12:50 - 12:53
    هدف گوش دادن و فهمیدن
  • 12:53 - 12:55
    و تمایل به یادگیری یک چیز جدیده.
  • 12:56 - 12:58
    لورن: خب بذارین به شب انتخابات برگردیم
  • 12:58 - 12:59
    وقتی شمارش آرا رو به اتمام بود
  • 12:59 - 13:03
    و مشخص شد که قراره ترامپ
    رئیسجمهور جدید ما باشه،
  • 13:03 - 13:04
    من به شدت ناراحت بودم.
  • 13:05 - 13:07
    غمگین بودم، گیج بودم،
  • 13:07 - 13:09
    و صادقانه بگم -- عصبانی بودم.
  • 13:10 - 13:12
    و درست قبل از نیمه شب،
  • 13:12 - 13:14
    این پیغام رو از کیتلین گرفتم.
  • 13:14 - 13:18
    [میدونم امشب براتون شب سختیه.
  • 13:18 - 13:21
    ما به فکرتون هستیم. دوستتون داریم.]
  • 13:21 - 13:24
    و فضایی که خیلی راحت میتونست
    هفتهها یا ماهها معذب کننده باشه
  • 13:24 - 13:27
    و یک جور خشونت ناگفته توش باشه، این بود --
  • 13:28 - 13:31
    همدردیای که ریشه در رفاقت داشت.
  • 13:31 - 13:35
    و من همونجا، در همون لحظه فهمیدم
    که ما از این ماجرا جون سالم به در میبریم.
  • 13:36 - 13:39
    کیتلین: پس ما باید راهی پیدا کنیم
    که با هم مکالمات معنادار داشته باشیم
  • 13:39 - 13:42
    که ما رو به عنوان یک ملت
    به پیش ببره،
  • 13:42 - 13:43
    و دیگه نمیتونیم منتظر باشیم
  • 13:43 - 13:47
    که افراد منتخب ما گفتمان سیاسیمون
    رو تعالی ببخشن.
  • 13:47 - 13:50
    لورن: چالشی که پیش رو دارم
    نیازمند مشارکت همهی ما
  • 13:50 - 13:53
    به روشی عمیقتر و معنادارتره ...
  • 13:54 - 13:56
    و این مسیر با هرکدوم از ما شروع میشه
  • 13:56 - 13:58
    که از طریق گفتگو ارتباط برقرار کنیم --
  • 13:58 - 14:02
    در روابطمون، در جوامعمون
  • 14:02 - 14:03
    و به عنوان یک کشور.
  • 14:04 - 14:05
    متشکریم.
  • 14:06 - 14:12
    (تشویق حضار)
Title:
چگونه دوستی ما می‌تواند در مقابله با مواضع سیاسی مخالف‌مان دوام بیاورد
Speaker:
کیتلین کوآترومانی و لورن آرلج
Description:

آیا هنوز می‌توانید با کسی که مثل شما رأی نداده است دوستی کنید؟ برای کیتلین کوآترومانی و لورن آرلج، دو دوست صمیمی که نظرات بسیار متفاوتی در زمینه‌ی سیاست دارند، نتایج انتخابات ریاست جمهوری آمریکا در سال ۲۰۱۶ می‌توانست منجر به بی‌احترامی و خصومت شود. بشنوید چطور آن‌ها به جای این روند ورود به گفتگو را انتخاب کردند -- و چند تاکتیک ساده‌ای که آن‌ها برای حفظ دوستی دوحزبی‌شان به کار گرفته‌اند را بیاموزید.

more » « less
Video Language:
English
Team:
closed TED
Project:
TEDTalks
Duration:
14:12

Persian subtitles

Revisions