Return to Video

ریشه‌های دین/ ژنویو فون پتزینگر/ TEDxVictoria

  • 0:07 - 0:08
    در دنيایی زندگی میكنيم كه
  • 0:08 - 0:12
    كاملا مملو از مذهب و طرق معنوی است،
  • 0:12 - 0:15
    گاه به غايتی كه شايد
    حتی خارج از درك ما باشد.
  • 0:15 - 0:19
    در همه چيز اثر می گذارد، از چيزهای ساده
    چون تعطیلاتی كه جشن میگيريم،
  • 0:19 - 0:21
    تا نامهای
    فرزندانمان
  • 0:21 - 0:24
    و مسائل واقعا غمبار و به نوعی دلهره آور
  • 0:24 - 0:27
    كه در جايی آن سوی جهان درگيری آفريده.
  • 0:27 - 0:29
    يعنی هر روز خدا،
  • 0:29 - 0:33
    كسی، در جائی به خاطر مذهب
    و معنويت میجنگد.
  • 0:34 - 0:38
    حال، بيایید ببينيم كه همه اين مسائل در
    عرصه جهانی چگونه نقش ايفا میكند.
  • 0:38 - 0:41
    بسته به اين كه با كه سخن میگویيد،
    نزديك به ۲۰ دين جهاني بزرگ داريم _
  • 0:41 - 0:46
    برخي در بيش از يك كشور،
    بيش از يك قاره حضور دارند
  • 0:46 - 0:48
    و به آن صدها مكتب اعتقادی نیز بيفزائيد،
  • 0:48 - 0:53
    و از ميان ٧ ميليارد آدم كه در حال حاضر
    در اين كره زندگی میكنند،
  • 0:53 - 0:57
    فقط كمتَر از ٦ ميليارد إظهار مي كنند كه
    پيرو نوعی اعتقادند.
  • 0:57 - 1:01
    حال، میخواهم جهان عاری
    از دين را تصور كنيد.
  • 1:01 - 1:03
    چه شكلی خواهد بود؟
  • 1:03 - 1:05
    زيرا واقعيت اين است كه،
  • 1:05 - 1:09
    اگر به قدر كفايت به عقب،
    به عمق تاريخمان برگرديم،
  • 1:09 - 1:13
    روزگاری، شايد نه در عهد
    دو پای خردمند، بلكه شايد پيشتر،
  • 1:13 - 1:15
    زماني ما دين نداشتيم.
  • 1:15 - 1:18
    پس همان گونه كه در اسلايد
    پشت سر من میبينيد،
  • 1:18 - 1:20
    كه يك نگاره ساده شده فرگشت است،
  • 1:20 - 1:23
    سؤالی است كه هم رشتههای من، ديرينهشناسان
  • 1:23 - 1:27
    پرسيدهاند: انگيزش دينی به چه زمانی در
    گذشته بر میگردد؟
  • 1:27 - 1:30
    و چگونه قدمتش را در می يابيم ؟
    تلاشی بهغايت ذهنی است، درست است؟
  • 1:30 - 1:33
    پس، دوپای خردمند در رأس قرار میگيرد.
  • 1:33 - 1:36
    میدانيم دوپای خردمند،
    كه ما باشيم، دين داشته.
  • 1:36 - 1:39
    شاخه فرعی نابود شدهٔ قبل از ما
    و اركتوسها چطور،
  • 1:39 - 1:41
    و عقبتَر تا هموهابيليسها.
  • 1:41 - 1:44
    مي دانيد، هموهابيليسها
    در ٢/٥ميليون سال پيش،
  • 1:44 - 1:48
    به عنوان گزينه خوبی برای
    ابزار سازان اوليه محسوب میشوند.
  • 1:48 - 1:52
    و شايد حيرت كنيد كه - ابزار و مذهب،
    بالقوه چه چيز مشتركی دارند؟
  • 1:52 - 1:58
    اما، اگر واقعا فكر كنيد ابزار سازي
    از نظر هوشمندي چه جهشي است،
  • 1:58 - 2:00
    در میيابيد که بیربط نيستند.
  • 2:00 - 2:03
    براي نمونه، وقتی ابزار میسازيد، عملاً_
  • 2:03 - 2:07
    سنگی در یک دست و سنگی در دست ديگر
    برای ترأش دادن آن داريد
  • 2:07 - 2:09
    بايد الگوی شكل و شمایل محصول نهائی
  • 2:09 - 2:12
    را در ذهن داشته باشيد.
  • 2:12 - 2:15
    و نيز آنچه در باره اين
    ابزار سازان اوليه دريافتهايم
  • 2:15 - 2:20
    اين است كه آنها در واقع پيشاندیشی و
    پيش برنامهريزی داشتند،
  • 2:20 - 2:23
    آنها از پيش، در مسير حركتشان
    سنگ چخماق تَر و تميزی با خود
  • 2:23 - 2:25
    بر میداشتند، تا وقتی
    كارآيی ابزارشان تمام شد
  • 2:25 - 2:29
    يا به تكه ناكارآئي تقليل يافت،
    بتوانند ابزار نویی بسازند.
  • 2:29 - 2:32
    پس در رشتهٔ من تحقیقاتی صورت گرفته،
  • 2:32 - 2:34
    به ویژه توسط شخصی به نام توماس وین،
  • 2:34 - 2:38
    که با عصب شناسی به نام فردریک کولیج
    به همکاری پرداخت،
  • 2:38 - 2:41
    و هر دو در بارهٔ آنچه حافظه کاری (موقت)
    خوانده میشود سخن گفتند.
  • 2:41 - 2:46
    پس این حافظه مربوط به
    نقطهای در مغز نیست
  • 2:46 - 2:49
    معهذا چند کارکرد مغز با هم
    به نوعی همکاری میکنند،
  • 2:49 - 2:53
    تا داشتن الگوها در ذهن و
    برنامهریزی از بیش میسر شود.
  • 2:53 - 2:56
    استدلال شده که شامپانزهها هم،
    در سطح نازل
  • 2:56 - 2:59
    احتمالا حافظهٔ کاری دارند
  • 2:59 - 3:00
    البته ، از ابزار هم استفاده میکنند،
  • 3:00 - 3:02
    فقط بدون مهارت-
  • 3:02 - 3:05
    اساسا، شاخهای را بر میدارند،
  • 3:05 - 3:08
    برگهایش را میکَنند، فرو میکنند
    تا به کمک آن موریانه بیرون بکشند،
  • 3:08 - 3:09
    اما بعد میخواهند دورش بیندازند
  • 3:09 - 3:12
    تقریبا همین، کار ابزار تمام است.
  • 3:12 - 3:15
    بدین ترتیب، نمونه زیادی نداریم که
    شامپانزه از ابزارها استفاده دوباره بکند
  • 3:15 - 3:18
    یا مثل آنچه در هوموهابیلیس میدانیم
  • 3:18 - 3:21
    همان رفتار پیشین را تکرار کند.
  • 3:21 - 3:24
    اما در همان حد به عنوان اساس کار
    و ایدهٔ حافظهٔ کاری،
  • 3:24 - 3:26
    آن دو نتیجه گرفتند و اظهار کردند که،
  • 3:26 - 3:30
    بیائید از چيزی که خودشان حافظه کاری
    فزونی یافته خواندندش، سخن بگوییم.
  • 3:30 - 3:33
    و بدینقرار حافظه کاری فزونی یافته-
  • 3:33 - 3:35
    اساساً شماری مولفه دارد.
  • 3:35 - 3:38
    يعني به گونهای آن مطلب را گرفتند،
    و تقویتش کردند.
  • 3:38 - 3:42
    پس، (حافظهٔ کاری) تنها الگوی ذهنی
    و برنامه ریزی از پیش نیست،
  • 3:42 - 3:44
    بلکه حالا توان تجسم و تصورات انتزاعی را
  • 3:44 - 3:46
    هم به آن میافزاییم.
  • 3:46 - 3:48
    بیائید درباره سفر ذهنی حرف بزنیم.
  • 3:48 - 3:50
    حالا منظور من از سفر ذهنی
  • 3:50 - 3:53
    توان اندیشیدن به گذشته و آینده است.
  • 3:53 - 3:55
    این توان بسیار غیر عادی است.
  • 3:55 - 3:57
    اما ما آن را سهل میپنداریم،
  • 3:57 - 4:00
    این توانها اما چیزی نیست که ضرورتاً
    برای انواع دیگر (موجودات) قابل تصور باشد.
  • 4:00 - 4:04
    یعنی حتما که سگ شما به نظر
    می رسد پیش دامپزشک رفتن را به یاد بیاورد،
  • 4:04 - 4:06
    که به نوعی برایش جالب است،
  • 4:06 - 4:10
    اما میدانید که احساس قوی
    از حافظه روشن نوبت های
  • 4:10 - 4:11
    رفتن به دامپزشکی را ندارد
  • 4:11 - 4:14
    که فکر کند، رفتن توی این ساختمان
    بد است،
  • 4:14 - 4:18
    مسیر را بو میکشد - و حس خطر
    در اصل به او هشدار میدهد.
  • 4:18 - 4:22
    پس توان گفتن متکی به سفر ذهنی که،
  • 4:22 - 4:24
    « وقتی قبلا سعی کردم این ابزار را
    با آین وسیله بسازم،
  • 4:24 - 4:26
    خیلی خوب از آب در نیامد،
  • 4:26 - 4:28
    پس، این دفعه طور دیگری خواهم ساخت.»
  • 4:28 - 4:31
    یا، « این فرد را در گروه شکارچی-
    خوشه چین دیگر دیدم کاری داد
  • 4:31 - 4:34
    نتیجهاش واقعا عالی بود،
    من هم خواهم کرد.»
  • 4:34 - 4:37
    همهٔ اینها و توان اندیشیدن از پیش:
  • 4:37 - 4:39
    یعنی برنامهریزی از پیش، حتی بالاتر از آن
  • 4:39 - 4:43
    تخیل، زیرا که به گونهای توان
    تصور چیزی است،
  • 4:43 - 4:46
    مثل الگوی ذهنی، در ساختن ابزار،
  • 4:46 - 4:48
    وابسته به توان تجسم چیزی است
  • 4:48 - 4:50
    که در واقع در آن برههٔ زمانی موجود نیست-
  • 4:50 - 4:53
    و مهمترین اینکه ما به آینده نظر داریم.
  • 4:53 - 4:56
    و بعد، البته، توان فهم و دستکاری نمادها.
  • 4:56 - 4:59
    و این جایی است که به
    چیزهائی مانند زبان و هنر دست مییازیم.
  • 4:59 - 5:03
    خوب، احتمالا متوجه شدید
    که گفتم “نقطهٔ خدا،”
  • 5:03 - 5:05
    حرفمان در مورد (آن نقطه) این است که،
  • 5:05 - 5:08
    بیشک احتمالا فکر کنم
    در دههٔ ۱۹۹۰ شروع شد،
  • 5:08 - 5:10
    وقتی بشر،به ویژه عصب شناسان
  • 5:10 - 5:13
    آمآرآی رویائی شان، وابزار
    اسکن مغز را داشتند،
  • 5:13 - 5:15
    در واقع شروع کردند به نگاه کردن
  • 5:15 - 5:19
    که آیا نقطهای مرتبط با خدا
    در مغز وجود دارد.
  • 5:19 - 5:22
    و وقتی کسانی را امآرآی میکردند،
  • 5:22 - 5:24
    مطالعاتی را هم در واقع انجام دادند،
  • 5:24 - 5:27
    به این شکل که، خوب، وقتی داخل دستگاه هستی،
  • 5:27 - 5:30
    میخواهیم به خدا و دین و معنویت فکر کنی
  • 5:30 - 5:32
    و همزمان ببینیم
    آیا میتوانیم از مناطقی
  • 5:32 - 5:34
    از مغز تو که فعال میشود نقشه برداری کنیم.
  • 5:34 - 5:37
    ومکرر یک نقطه واکنش نشان داد،
  • 5:37 - 5:40
    و این یک آخیش بزرگ بود،
    که ما نقطه خدا را پیدا کردیم.
  • 5:40 - 5:44
    بعد مشخص می شود این نقطهای است
    که با تمرکز فعال می شود.
  • 5:44 - 5:46
    (خنده)
  • 5:46 - 5:49
    پس قطعا میدانیم با کجا تمرکز میکنند،
  • 5:49 - 5:52
    اما، روشن است، همه با فکر
    به خدا تمرکز کردند،
  • 5:52 - 5:53
    پس، مشکل آنچنان بود.
  • 5:53 - 5:57
    اما به تصور من آنچه کسانی که
    روی روان و اعصاب، و فرگشت کار می کنند
  • 5:57 - 6:00
    در پی آن هستند، اندیشهای است،
    که احتمالا جایش یک نقطه نیست.
  • 6:00 - 6:02
    مانند حافظهٔ کاری فزونی یافته،
  • 6:02 - 6:04
    در واقع بخشهای مختلف مغز درگیر است
  • 6:04 - 6:06
    که به نوعی با هم کار میکنند
  • 6:06 - 6:10
    تا فضای اندیشه و این قبیل
    توانمندیها را بوجود آورند.
  • 6:11 - 6:13
    پس همهٔ اینها
    در لُبهای مغز است ؟
  • 6:13 - 6:14
    آنچه در اسلاید پشت سرم همه می بینید
  • 6:14 - 6:18
    در سمت چپ، هموارکتوس را داریم،
  • 6:18 - 6:20
    این مال ۱/۶۵میلیون سال پیش است.
  • 6:20 - 6:23
    و بعد در سمت راست اسکلت
    دوپای خردمند را داریم
  • 6:23 - 6:25
    مربوط به ۲۰,۰۰۰ سال پیش در آلمان.
  • 6:25 - 6:29
    اسکلتهای ۲۰,۰۰۰ سال پیش
    با اسکلت ما یکسان است.
  • 6:29 - 6:31
    من فکر کردم استفاده از فسیل دوپای خردمند
  • 6:31 - 6:34
    ممکن است جالبتر باشد.
  • 6:34 - 6:36
    با این حال آنچه اکنون میخواهم ببینید
  • 6:36 - 6:39
    این است که وقتی به نیم رخ نگاه میکنید،
  • 6:39 - 6:42
    ارکتوس اَبروی خوب بزرگی دارد که آن را
    پر استحکام میدانیم،
  • 6:42 - 6:44
    اما متوجه میشوید که پشتش
  • 6:44 - 6:48
    در واقع با زاویه تندی به عقب فرو مینشیند.
  • 6:48 - 6:51
    حال نگاه کنید به آن بیشانی قشنگ،
    بزرگ، قدیمی
  • 6:51 - 6:54
    در جمجمهٔ دوپای خردمند.
  • 6:54 - 6:56
    اینها لُبهای پیشین است.
  • 6:58 - 7:02
    این بیشترین جائیست که توان بالای
    استدلال ما را ممکن میکند،
  • 7:02 - 7:05
    این نقاط درست اینجا.
  • 7:05 - 7:07
    میدانید، اگر به آن فکر کنید، خیلی جالب
    است که،
  • 7:07 - 7:09
    وقتی اینجا توی این سالن نشسته ایم
  • 7:09 - 7:11
    و گفتگو میکنیم،
  • 7:11 - 7:14
    شما از این لُبهای پیشین دارید
    بهره میگیرید، غیر از این است؟
  • 7:14 - 7:17
    اما سوالی که مطرح میشود این است:
  • 7:17 - 7:21
    از نظر مکانی میتواند آنجا باشد،
    اما احتمالا بیشتر مربوط به سیمکشی نیست؟
  • 7:21 - 7:24
    یعنی فقط اندازه نیست، بلکه
    به نحوه سیمکشی مربوط است،
  • 7:24 - 7:27
    یعنی مسیر حرکت شاخههای عصبی.
  • 7:27 - 7:29
    روی این نکته بود،که
    پژوهشگرانی که نام بردم،
  • 7:29 - 7:31
    وین و کولیج که با هم کار میکردند،
  • 7:31 - 7:36
    استدلال کردند که به
    باور آنها توان اندیشیدن،
  • 7:36 - 7:40
    توانی [که فراگیر] تخیل و سفر ذهنی است،
  • 7:40 - 7:42
    به اعتقاد آنها با بشر مدرن آغاز شد.
  • 7:42 - 7:45
    منظورم از بشر مدرن چیست؟
  • 7:45 - 7:46
    استخوانهای اولیه مربوط به
  • 7:46 - 7:49
    ۲۰۰,۰۰۰ سال پیش را بافتهایم، به کسانی
  • 7:49 - 7:52
    تعلق دارد که امروزه آنها را
    انسان مدرن میخوانیم.
  • 7:52 - 7:55
    یعنی استخوانهایشان با ما همسان است،
  • 7:55 - 7:58
    و حجم مغزشان دقیقا اندازه ما بوده
  • 7:58 - 8:00
    گرچه به این معنی نیست که آنها
  • 8:00 - 8:03
    از همه توانهایی که ما
    داریم، بهره میگرفتند،
  • 8:03 - 8:05
    و این موضوع خاص مورد علاقه من است
  • 8:05 - 8:08
    که برایم پر کشش هم هست، که سعی کنم بفهمم:
  • 8:08 - 8:10
    کی آنها شدند ما؟
  • 8:10 - 8:13
    زیرا موضوع چیزی بیش از حجم مغز و بدن است،
  • 8:13 - 8:15
    نحوه استفاده از مغز هم مطرح است.
  • 8:15 - 8:18
    شگفت انگیز در مورد بشر اولیه در آفریقا،
  • 8:18 - 8:23
    این است که حدود ۸۰,۰۰۰ سال نخست،
  • 8:23 - 8:25
    عملکرد آنها چندان با گونههای
  • 8:25 - 8:27
    اجدادیشان متفاوت نبود.
  • 8:27 - 8:29
    ابزارهای خوبی درست میکردند، از عهده
  • 8:29 - 8:32
    تنازع بقاء بر میآمدند، از محیط
    خود خوب بهره میگرفتند،
  • 8:32 - 8:34
    همهٔ این چیزها سرجایش بود.
  • 8:34 - 8:39
    اما شاهد رفتارهائی نیستیم که
    نتیجه بگیریم: آنها خود ما هستند.
  • 8:39 - 8:42
    و بعد،ناگهان حدود ۱۲۰,۰۰۰ سال پیش،
  • 8:42 - 8:46
    اتفاقی که میافتد این است که ناگهان متوجه
  • 8:46 - 8:48
    رفتاری میشویم که آن را سمبلیک میدانیم.
  • 8:48 - 8:50
    منظور از سمبلیک این است که
  • 8:50 - 8:53
    از نظر کاربردی آن را
    سودمند تلقی نمیکنیم.
  • 8:53 - 9:00
    پس، چیزی که با نسبت ۱:۱
    برای بقا سودمند نیست،
  • 9:00 - 9:02
    یعنی مثل چیزی که شب ما را گرم کند،
  • 9:02 - 9:04
    یا چیزی که خورده شود، یا سر پناه باشد.
  • 9:04 - 9:06
    ما گور کشف کردیم.
  • 9:07 - 9:11
    کهن ترین گوری که یافتیم
    مال ۱۲۰,۰۰۰ سال پیش است،
  • 9:11 - 9:14
    و نه فقط گور، بلکه دفینهٔ همراه آن.
  • 9:14 - 9:19
    پس، در این مورد، از نشانی
    ۱۲۰,۰۰۰ ساله سخن میگوئیم -
  • 9:19 - 9:22
    آنها چند صدف دریائی که سوراخ داشت یافتند،
  • 9:22 - 9:26
    و بعضی از سوراخها احتمالا
    به طور طبیعی ایجاد شده بود،
  • 9:26 - 9:28
    بعضی دیگر میتوانسته
    با ابزار ایجاد شده باشد،
  • 9:28 - 9:33
    اما جالب این است که آن سوراخ های کوچک
    روی صدف نشانی از بسته شدن به بدن هست،
  • 9:33 - 9:36
    كه به معنای نوعی استفاده از آن است.
  • 9:36 - 9:39
    حالا،هیچ سودمندی بعید هم
    نمیتوان برای آن تصور کرد،
  • 9:39 - 9:42
    برای گرم شدن، سرپناه یا خوراک.
  • 9:42 - 9:45
    پس، قضیه چه بوده ؟
    چه اتفاق افتاد؟ چه چیز تغییر کرد؟
  • 9:45 - 9:48
    این قصه تحول و حرکت به پیش است،
  • 9:48 - 9:51
    و نیز مبنای استدلال وین و کولیج و نیز
  • 9:51 - 9:53
    سایر دانشپژوهان است،
  • 9:53 - 9:56
    که انسان از زمانی مدرن شد
    که این تغییر رخ داد.
  • 9:56 - 10:00
    استدلال بالقوهٔ آنها حتی این بود
    که تغییر از آن زمان آغاز شد،
  • 10:00 - 10:03
    اما گونهای از جهش ژنتیکی، یا اتفاق دیگری
  • 10:03 - 10:06
    حدود ۵۰,۰۰۰- ۴۰ سال پیش رخ داد،
  • 10:06 - 10:09
    و آن زمانی بود که رفتار مدرن حقیقی،
  • 10:09 - 10:13
    یعنی کلیت رفتاری که با مدرن بودن
    متجانس آن میشماریم،
  • 10:13 - 10:17
    مثل موسیقی و محاسبات و توان
    تجسم چیزی که پیش چشم نیست،
  • 10:17 - 10:20
    و همه جیزهایی که مربوط به ما است،
  • 10:20 - 10:24
    و البته ارتباط کامل کلامی،
    و سایر چیزها.
  • 10:24 - 10:27
    آنها این رخدادها را در
    ۵۰,۰۰۰- ۴۰سال پیش مشاهده کردند،
  • 10:27 - 10:29
    که با مهاجرت انسان مدرن
    از آفریقا هم زمان است.
  • 10:29 - 10:32
    شاید هم قبل از آن و ۶۰,۰۰۰ سال پیش بود.
  • 10:32 - 10:34
    پس، مقطعی بین ۶۰,۰۰۰-۴۰ سال پیش،
  • 10:34 - 10:36
    زمانی است که بشر آفریقا را ترک کرد
  • 10:36 - 10:39
    و اساسا بیرون آمد و
    در جهان قدیم سکنی گزید.
  • 10:39 - 10:43
    حالا من از عصر یخبندان
    در اروپا با شما سخن خواهم گفت،
  • 10:43 - 10:46
    و این طور نیست که بشری که جهان قدیم را
  • 10:46 - 10:49
    اشغال کرد کارهای جالبی انجام نداده باشد.
  • 10:49 - 10:51
    در آسیا و استرالیا، چیزهای شگفت آوری هست،
  • 10:51 - 10:54
    اما پژوهشم در عصر یخبندان است
    پس از آن آگاهی دارم.
  • 10:54 - 10:57
    پس این مطلبی است که امروز به آن
    میپردازیم، نگاهی به عصر یخبندان.
  • 10:57 - 11:00
    در گفتارمان از اروپا، اجازه بدهید
    کمی فضا را آماده کنیم.
  • 11:00 - 11:02
    بیشک، عصر یخبندانی داشتیم،
  • 11:02 - 11:06
    و عصر یخبندان به هیچ روی ایستا نیست.
  • 11:06 - 11:08
    قطعا لایههای یخ در حرکت بودند،
  • 11:08 - 11:11
    اما روی هم رفته، مشخصاْ محیط یخ بسته بود،
  • 11:11 - 11:14
    اما غنای جانوری بالائی نیز داشت.
  • 11:14 - 11:15
    گلههای بزرگ گاومیش و فیل ماموت
  • 11:15 - 11:17
    و همهٔ این چیزها در عرصهٔ زمین بود.
  • 11:17 - 11:20
    پس، خوراک کافی به عنوان
    نوعی جذبه وجود داشت
  • 11:20 - 11:22
    که انسان مدرن را در آنجا ماندنی کرد.
  • 11:22 - 11:26
    بشر حدود ۴۰,۰۰۰ سال پیش در اروپا حضور
    داشت، حتی در برخی نقاط ۴۵,۰۰۰ سال پیش
  • 11:26 - 11:28
    و از آنجا به اطراف پراکنده شد،
  • 11:28 - 11:33
    و این گاه با آنچه انفجار خلاقیت
    مینامیماش، همزمان آست.
  • 11:33 - 11:36
    نه اینکه پیش از آن چیزهای جالبی نبود،
  • 11:36 - 11:39
    اما این زمانی است، که چیزها واقعا جالب شد.
  • 11:39 - 11:42
    یافتن اشیاء سمبلیک در سوابق باستان شناسی،
  • 11:42 - 11:46
    مثل، اشیاء هنری همراه، جواهرات
    فراوان و چیزهای جالب دیگر،
  • 11:46 - 11:48
    در کنار ابزار سنگی،
    از این دوره شروع میشود.
  • 11:49 - 11:51
    پس، در جستجوی چه چیزی باشم ؟
  • 11:51 - 11:54
    اجازه بدهید برگردیم به ذهنیت
    مذهب و معنویت،
  • 11:54 - 11:56
    و اینکه چگونه آن را در
    سوابق باستان شناسی بیابیم.
  • 11:56 - 11:58
    چون، اگر اینقدر زیاد به عقب نگاه کنیم
  • 11:58 - 12:01
    اساسا”، سر و کارمان با ابزار سنگی است.
  • 12:01 - 12:03
    پس، چیز زیادی در دست نداریم،
  • 12:03 - 12:06
    پس چگونه تلاش را آغاز کنیم برای فراتر رفتن
  • 12:06 - 12:09
    و در واقع جستجوی نشانههای غیر مستقیم؟
  • 12:09 - 12:12
    تمایل همرشتههای من نگاه کردن به
  • 12:12 - 12:13
    سه چیز است.
  • 12:13 - 12:16
    نخست گورها با اشیاء دفن شدهٔ مفصل.
  • 12:16 - 12:19
    پس، گردنبند ۱۲۰,۰۰۰ هزار ساله
  • 12:19 - 12:21
    بسیار جالب و دلپسند است،
  • 12:21 - 12:23
    اما میتوانیم کمی فراتر رفته
  • 12:23 - 12:28
    و بگوئیم: اگر اقلام مفصلتر بیستری
    در درون گور گذاشته باشند چطور؟
  • 12:28 - 12:30
    این حکایت از باور به موجودات ناممکن دارد.
  • 12:30 - 12:32
    وقتی اصطلاح موجودات
    ناممکن را به کار میبرم،
  • 12:32 - 12:36
    منظور چیزهائی است که در
    هیچ جای طبیعت به چشم نمیخورد.
  • 12:36 - 12:40
    یعنی،اشارهٔ ما به چیزی
    در جهان واقعیات نیست
  • 12:40 - 12:42
    چیزی که مثلا نیم جانور، نیم بشر باشد،
  • 12:42 - 12:44
    در طبیعت موجودی محال تلقی میشود.
  • 12:44 - 12:47
    و بعد، البته تلاش، برای مشخص کردن
    موضوعات معنوی و جادو،
  • 12:47 - 12:49
    در هنر.
  • 12:49 - 12:51
    و این را البته میتوان در اشیاء قابل حمل،
  • 12:51 - 12:53
    و زمینه پژوهش من،
    یعنی دیوار غارها یافت
  • 12:54 - 12:56
    مرور کوتاه شماری
    از اینها، و من ایدهای
  • 12:56 - 12:59
    از برخی از چیزهایی که میبینیم
    را به شما خواهم داد.
  • 12:59 - 13:02
    در مورد گور به محتوای مفصل،
    این گور مشهوری است
  • 13:02 - 13:04
    و یکی از مسحور کنندهها است.
  • 13:04 - 13:06
    این در واقع یکی از سه گور این مکان است.
  • 13:06 - 13:08
    این یکی مال یک مرد بالغ است،
  • 13:08 - 13:12
    در روسیه، و حدود ۲۸,۰۰۰ سال قدمت دارد،
  • 13:12 - 13:16
    و ملاحظه میکنند چیز سفیدی
    همه جای اسکلت وجود دارد.
  • 13:16 - 13:18
    اینها مهرههای عاج است.
  • 13:19 - 13:23
    تقریبا ۳,۵۰۰ مهرهٔ عاج در این گور است.
  • 13:23 - 13:25
    باستانشناسی به نام رندی وایت در این محل
  • 13:25 - 13:27
    در تلاش جهت اقدامی برای
  • 13:28 - 13:29
    چیزی به نام باستان شناسی
    تجربی
  • 13:29 - 13:32
    عملا” عاج ماموت را گرفت و تمرین کرد تا
  • 13:32 - 13:35
    سرانجام توانست مهرهها را درست کند،
  • 13:35 - 13:38
    و وقتی مهارت پیدا کرد،
    ساعتی یک مهره میساخت.
  • 13:38 - 13:39
    خودتان حساب کنید.
  • 13:39 - 13:42
    فراتر از آن، این واقعیت را در دست داریم
  • 13:42 - 13:44
    که دو گور در همان مکان خاص
  • 13:44 - 13:46
    در واقع مال دو کودک است.
  • 13:47 - 13:48
    پسر و دختری کوچک،
  • 13:48 - 13:50
    که در گور دو نفره دفن شدهاند.
  • 13:50 - 13:52
    پسرک ۴,۵۰۰ مهره دارد،
  • 13:52 - 13:54
    یعنی، ۱,۰۰۰ تا بیشتر از مرد بالغ،
  • 13:54 - 13:56
    و دخترک بیش از ۵,۰۰۰ مهره.
  • 13:56 - 13:59
    پس ما بالقوه شاهد این واقعیت هستیم
  • 13:59 - 14:04
    که مرگ در دیدگاه آنها
    مرحلهای جدا از زندگی بود،
  • 14:04 - 14:06
    با این وجود، ارزش پرداختن به آن و توجه،
  • 14:06 - 14:09
    و ارزش تصدیق کردن، و عریانتر، ارزش
  • 14:09 - 14:12
    آن مایه تلاش برای ساختن مهره را داشته است
  • 14:12 - 14:14
    تا فقط در زمین دفن شوند و بپوشاندشان.
  • 14:14 - 14:17
    پس بیشک منظور و مقصودی در کار بوده.
  • 14:19 - 14:21
    البته بعد به موجودات محال میپردازیم.
  • 14:21 - 14:24
    و این یکی نمونهٔ بارز شگفت آوری است.
  • 14:24 - 14:27
    این تندیس حکاکی شده روی عاج،
    احتمالا به این بلندی.
  • 14:27 - 14:29
    سر شیر، و تن آدم.
  • 14:29 - 14:32
    باز هم می دانیم، در طبیعت
    چنین چیزی وجود ندارد.
  • 14:32 - 14:35
    پس، یعنی چه ؟ چرا چنین
    موجودی را در ذهنشان است.
  • 14:35 - 14:36
    این نمود واقعیت نیست.
  • 14:36 - 14:39
    و کسانی در رشتهٔ من نظری را مطرح کردهاند
  • 14:39 - 14:42
    که شاید این نمود نوعی موجود اسطورهای باشد
  • 14:42 - 14:45
    مرتبط با افسانهٔ آفرینش، یا چیزی شبیه آن.
  • 14:45 - 14:47
    پس این نمونههای جالب را داریم
  • 14:47 - 14:49
    که در همهٔ سوابق باستانشناسی وجود دارد.
  • 14:49 - 14:52
    مشخصاً آن یکی مربوط به ۳۲,۰۰۰ سال پیش است.
  • 14:54 - 14:55
    در مورد جادو در شکار چطور؟
  • 14:55 - 14:57
    وقتی میگویم جادو در شکار، منظورم ایناست،
  • 14:57 - 14:59
    این در غاری بهنام نیو، در فرانسه است.
  • 14:59 - 15:03
    نقاشی یک گاومیش بر دیوار غار،
  • 15:03 - 15:06
    و اگر ملتفت باشید گویا چیزی
    شبیه مثلاً یک نیزه است
  • 15:06 - 15:07
    که از یک طرف بیرون زده.
  • 15:07 - 15:10
    پس، در این مورد نظر این است
  • 15:10 - 15:14
    که آنچه ما میتوانیم ببینیم، این است
    که آنها گویا سعی میکنند نخست در غار
  • 15:14 - 15:16
    حیوانی را برای
    تشریفات آئینی بکُشند،
  • 15:16 - 15:19
    تا موفقیت در شکار واقعی حتمی باشد.
  • 15:19 - 15:23
    و نمونههایی داریم که نه فقط نیزه،
  • 15:23 - 15:26
    بلکه جای زخمها هم هست
  • 15:26 - 15:30
    که به نظر میرسد گویا
    کسی واقعا نیزهای یا چیزی
  • 15:30 - 15:32
    به تصویر روی دیوار زده است.
  • 15:32 - 15:35
    یعنی، باز، نوعی کنترل بر عالم ناپیدا
  • 15:35 - 15:38
    را القاء میکند- این معنایی در خود دارد.
  • 15:38 - 15:42
    و بعد این یک نمونه بسیار جالب موجود محال
  • 15:42 - 15:45
    که بالقوه بهعنوان یک شمن شناسائی شدهاست
  • 15:45 - 15:48
    حالا دلیل شمن دانستن
    این موجودات ایناست که:
  • 15:48 - 15:50
    اگر شمن نقاب (گاومیش) زاده باشد،چه ؟
  • 15:50 - 15:52
    اگر به جای موجودی محال بودن،
  • 15:52 - 15:56
    تصویر توصیف انسان در پوشش حیوان باشد، چه؟
  • 15:56 - 15:58
    میبینید پاها بیشتر شبیه پای انسان است،
  • 15:58 - 16:02
    شبیه پای گاومیش نیست، اما
    سر خیلی شبیه گاومیش است،
  • 16:02 - 16:03
    و دست ها شبیه انسان.
  • 16:03 - 16:08
    پس، گفتار از کارهای شمنها
    از اینجا شروع شد،
  • 16:08 - 16:10
    زیرا شمنها، البته - خود واژه
  • 16:10 - 16:13
    از روسیه آمده
  • 16:13 - 16:16
    اما فراگیر بسیاری از مناسک معنوی است
  • 16:16 - 16:19
    که طی آن، یکی از اعضای مشخص قبیله
  • 16:19 - 16:22
    واسطه و رابط شما و عالم باطن میشود.
  • 16:22 - 16:25
    حالا یا برای تاثیرگذاری
    در شرایط جوی، یا در شکار
  • 16:25 - 16:26
    و یا در تندرستی،
  • 16:26 - 16:30
    و بیماران را شفا دادن،
  • 16:30 - 16:31
    شمنها اینکارها را میکردند.
  • 16:31 - 16:35
    و آنچه در مورد برخی نمونههای
    مدرن جالب است، مثل،
  • 16:35 - 16:39
    کسی بهنام دیوید لویس-ویلیامز، که روی هنر
  • 16:39 - 16:43
    سنگی در آفریقای جنوبی پژوهش میکند،
  • 16:43 - 16:47
    و موقعیت عالی سخن گفتن با مردم سن را داشت،
  • 16:47 - 16:50
    که گروه شکارچی-خوشه چین ساکن
    شمال آفریقای جنوبیاند، این است که،
  • 16:50 - 16:52
    آنها در صحرا زندگی میکنند،
  • 16:52 - 16:55
    و هنوز سبک زندگی شکارچی-خوشه چین را دارند.
  • 16:55 - 16:57
    حدس بزنید چه؟ هنوز هنر
    تصویر روی سنگ را دارند.
  • 16:57 - 17:00
    پس، این موقعیت را داشت که بپرسد،
    «خوب، چرا شما این هنر را دارید ؟»
  • 17:00 - 17:02
    گرچه، این همهٔ هنرها
    را توضیح نمیدهد،
  • 17:02 - 17:06
    اما قطعاً مناسک شمنی نقش
    عمدهای در بقا این هنر داشته.
  • 17:06 - 17:07
    چیزهای مثل اثر دست روی سنگ.
  • 17:07 - 17:09
    آنها از این فکر سخن گفتند که غارها
  • 17:09 - 17:14
    تقریبا محل گذار بین دو دنیای
    (مادی و معنوی) است.
  • 17:14 - 17:15
    یعنی وقتی وارد غار میشوید-
  • 17:15 - 17:17
    البته ما با چراغ
    و نور فراوان میرویم،
  • 17:17 - 17:19
    و ما از نظر زمین شناسی میدانیم غار چیست.
  • 17:19 - 17:21
    اما تصور کنید که
    نمیدانستید.
  • 17:21 - 17:24
    پس این حس را داشت که
    شاید دروازهای به جهان دیگر است.
  • 17:24 - 17:27
    نیز آنها از ذهنیت خود از دیوار غار گفتند
  • 17:27 - 17:30
    شاید غشایی قابل لمس (از دنیائی دیگر)
  • 17:30 - 17:33
    و تصور اینکه لمس غشاهای عالم ناپیداست.
  • 17:33 - 17:35
    پس، میپردازیم به طرح پژوهشی
  • 17:35 - 17:37
    که من مشخصا روی آن کار کردهام،
  • 17:37 - 17:40
    فکر کردم، خوب، این را هم امتحان کنیم،
  • 17:40 - 17:43
    زیرا که مردمان مدرن آفریقا انجامش میدهند-
  • 17:43 - 17:47
    حداقل ۱۰,۰۰۰ سال اختلاف زمان بین آنچه
    در اروپا اتفاق میافتاد،
  • 17:47 - 17:49
    آیا میشود ربط را یافت؟ آیا ممکن است؟
  • 17:49 - 17:54
    آیا روی دیوارها تصاویری خلسهوار میبینیم
  • 17:54 - 17:56
    که آنها آن را علت مناسک خود مینامند.
  • 17:56 - 18:01
    چون میدانید که، در ذهن بشر-
  • 18:01 - 18:04
    بهروشنی، خلسه با دگرگونی
    وضعیت هشیاری رخ میدهد.
  • 18:04 - 18:08
    چیزهای زیادی از دید فرهنگی
    وابستهٔ محیط زندگی ما است،
  • 18:08 - 18:10
    مثل حیواناتی که در تصاویر میبینید،
  • 18:10 - 18:13
    اما تصاویر هندسی در واقع
    تقریبا همگانی است.
  • 18:13 - 18:15
    علت ایناست که
  • 18:15 - 18:19
    سیم کشی بینائی ما طوری است
    که اشکال خاصی را
  • 18:19 - 18:21
    وقتی در خلسه هستیم تولید میکند.
  • 18:21 - 18:24
    و این نکتهای بود که من روی
    آن متمرکز بودم،
  • 18:24 - 18:26
    آیا میتوانیم این اشکال را
    در غارهای اروپا بیابیم.
  • 18:26 - 18:28
    پژوهش هنوز در جریان است،
  • 18:28 - 18:30
    اما فکر کردم کمی از آن که مربوط به نقطه،
  • 18:30 - 18:33
    خط و جدولگونه است را، با شما مطرح کنم،
  • 18:33 - 18:35
    بله، دقیقا، این مشترکات را میبینیم.
  • 18:35 - 18:38
    اما، سایر چیزها را، نه چندان.
  • 18:38 - 18:42
    حدود ۱۵ نمونه زیگزاگ در بیش از۳۰۰ محل
  • 18:42 - 18:44
    که زیگزاگ دارند.
  • 18:44 - 18:48
    پس، آنها کاملا از این بابت مثل
    آفریقای جنوبها رفتار نکردهاند.
  • 18:48 - 18:51
    در مورد خطوط مارپیچ، فقط دو مورد هست.
  • 18:51 - 18:54
    پس، خطوط مارپیچ حتی کمتر معمول است،
  • 18:54 - 18:57
    و چیزی نیست که در همهٔ
    سوابق باستانشناسی مشاهده شود.
  • 18:57 - 18:59
    پس، این به چه معناست؟
  • 18:59 - 19:01
    اساسا آنچه به ذهن من
    میآید این است-
  • 19:01 - 19:03
    که پاسخ قطعی نمیتوانم بدهم،
  • 19:03 - 19:08
    و بگویم،« بله، حتما در آن زمان
    مردم اعتقاد معنوی داشتند.»
  • 19:08 - 19:10
    اما، قطعا نشانههایی حاکی از این
  • 19:10 - 19:12
    که معنویت در حال توسعه بوده،
  • 19:12 - 19:14
    وجود داشته.
  • 19:14 - 19:16
    و شما را با این فکر بدرود می گویم، که
  • 19:16 - 19:18
    آنها، از هر بابت مثل ما بودند،
  • 19:18 - 19:21
    مردمانی که ۱۰,۰۰۰ سال و ۴۰,۰۰۰ سال پیش
    میزیستند، انسان مدرن بودند.
  • 19:21 - 19:24
    پس اگر ما اندیشه معنوی داریم،
    چرا آنها نداشته باشند.
  • 19:24 - 19:25
    سپاسگزارم.
  • 19:25 - 19:30
    (تشویق)
Title:
ریشه‌های دین/ ژنویو فون پتزینگر/ TEDxVictoria
Description:

ژنویو فون پتزینگر در بارهٔ رشد توان مفهومی و تصوری مغز بشر سخن می‌گوید- توان ابزار سازی و توسعه مذهب که به نظر می‌رسد توامان بوده

more » « less
Video Language:
English
Team:
closed TED
Project:
TEDxTalks
Duration:
19:33

Persian subtitles

Revisions