Return to Video

راهی قدرتمند برای رها کردن خلاقیت شما

  • 0:02 - 0:06
    «دو کار را باهم کردن
    یعنی هیچکدام را انجام ندادن.»
  • 0:06 - 0:09
    کنایهای زیبا برای چندکاری است،
    اینطور نیست؟
  • 0:09 - 0:12
    اغلب به نویسنده یونانی
    پابلیلوس سیریوس نسبت داده شده،
  • 0:12 - 0:16
    اگرچه میدانید که این چیزها چگونه است،
    احتمالا او اصلا این حرف را نزده.
  • 0:17 - 0:20
    اگرچه، چیزی که به آن علاقه مندم،
    این است -- آیا درست است؟
  • 0:20 - 0:24
    منظورم اینکه، مشخص است که
    در مورد ایمیل زدن از پشت میز شام
  • 0:24 - 0:29
    یا پیام فرستادن موقع رانندگی یا شایدهم
    توییت زنده از برنامه TED، مشخصا درست است.
  • 0:29 - 0:34
    اما به عقیده من در یک فعالیت مهم،
  • 0:34 - 0:37
    انجام دو کار همزمان --
    یا سه و حتی چهار --
  • 0:37 - 0:40
    دقیقا چیزی است که باید انجام دهیم.
  • 0:40 - 0:43
    دنبال کسی غیر از آلبرت انشتین نباش.
  • 0:43 - 0:47
    در ۱۹۰۵، او چهار مقاله
    قابل توجه منتشر کرد.
  • 0:47 - 0:49
    یکی از آنها در باره حرکت براونی بود،
  • 0:49 - 0:52
    که مدرکی تجربی از این بود
    که اتمها وجود دارند،
  • 0:52 - 0:56
    و ریاضیاتی را پایه گذاری کرد که
    مبنای بیشتر تحلیلهای اقتصادی مالی است.
  • 0:56 - 0:59
    مقاله دیگر نظریه نسبیت خاص بود.
  • 0:59 - 1:02
    و دیگری اثر فوتوالکتریک،
  • 1:02 - 1:04
    که چرا سلولهای خورشیدی کار میکنند،
    و عالی است.
  • 1:05 - 1:07
    و جایزه نوبل را برایش آورد.
  • 1:08 - 1:11
    و چهارمی معرفی معادلهای بود که
    که احتمالا شنیدهاید:
  • 1:11 - 1:13
    E مساوی است با m در c به توان دو.
  • 1:13 - 1:17
    پس، دوباره به من بگو که چرا نباید
    چند کار را با هم انجام دهید.
  • 1:17 - 1:20
    مشخصا، انجام همزمان کارها
  • 1:20 - 1:24
    روی حرکت براونی، نسبیت خاص،
    و اثر فوتوالکتریک --
  • 1:24 - 1:26
    دقیق همان چندکاری
  • 1:26 - 1:29
    مثل اسنپچت کردن
    وسط سریال «وِست وُرد» نیست.
  • 1:29 - 1:31
    خیلی فرق میکند.
  • 1:31 - 1:34
    و خوب، البته، انشتین هم --
    خوب انشتین است،
  • 1:34 - 1:36
    بی نظیر است، تک است.
  • 1:37 - 1:40
    اما الگویی که انشتین نشان میداد،
  • 1:40 - 1:42
    اصلا بینظیر نیست.
  • 1:43 - 1:46
    میان آدمهای با خلاقیت بالا
    خیلی معمول است،
  • 1:46 - 1:48
    هم هنرمندان و هم دانشمندان،
  • 1:49 - 1:50
    و دوست دارم برایش نامی بگذارم:
  • 1:50 - 1:53
    چندکاری با سرعت آهسته.
  • 1:54 - 1:59
    چندکاری با سرعت آهسته به نظر
    غیر معمول میرسد.
  • 1:59 - 2:00
    چیزی که اینجا توضیح میدهم
  • 2:00 - 2:04
    یعنی داشتن چندین پروژه
    در حال اجرای همزمان،
  • 2:04 - 2:08
    و شما با توجه به روحیهتان
    بین پروژهها جلو وعقب میروید،
  • 2:08 - 2:10
    یا با توجه به مقتضیات.
  • 2:10 - 2:13
    اما دلیل آنکه به نظر غیر معمول میرسد
  • 2:13 - 2:17
    این است که چون ما عادت کردهایم
    از روی ناچاری چندکار را با هم انجام دهیم.
  • 2:17 - 2:20
    عجله داریم، و میخواهیم
    همهکار را با هم انجام دهیم.
  • 2:21 - 2:25
    اگر عمدا میخواستیم
    که چندکاری را کند کنیم،
  • 2:25 - 2:28
    احتمالا متوجه میشدیم که
    که کاملا به خوبی قابل انجام است.
  • 2:30 - 2:34
    شصت سال پیش، یک روانشناس جوان
    به نام برنیس ایدسون
  • 2:34 - 2:36
    یک پروژه تحقیقاتی طولانی را آغاز کرد
  • 2:36 - 2:40
    که در باره شخصیتها و عادات کاری
  • 2:40 - 2:42
    ۴۰ دانشمند برتر بود.
  • 2:42 - 2:44
    انشتین مرده بود،
  • 2:44 - 2:47
    اما چهارتا از شخصیتهای مورد مطالعهاش
    برنده جایزه نوبل شده بودند،
  • 2:47 - 2:50
    شامل لینوس پالینگ و ریچارد فاینمن.
  • 2:51 - 2:52
    این تحقیق دهها سال ادامه یافت،
  • 2:52 - 2:56
    در واقع حتی پس از مرگ
    خود پروفسور ایدسون ادامه یافت.
  • 2:56 - 2:59
    و یکی از سوالاتی که پاسخ داد
  • 2:59 - 3:06
    این بود که، «چگونه برخی از دانشمندان
    میتوانند کارهای مهمی را
  • 3:06 - 3:08
    درست در میان زندگیشان انجام دهند؟»
  • 3:08 - 3:09
    اینها چه ویژگی خاصی دارند؟
  • 3:09 - 3:13
    آیا شخصیتشان است
    آیا مجموعه تخصصهایشان است،
  • 3:13 - 3:15
    رفتارهای روزانهشان است؟
  • 3:16 - 3:21
    خوب، مشخص است که الگویی وجود دارد،
    و فکر کنم عدهای متعجب شدند.
  • 3:23 - 3:27
    دانشمندان برتر مداوماً
    تغییر موضع میدادند.
  • 3:27 - 3:30
    و مکرراً موضوعات را
  • 3:30 - 3:34
    در ۱۰۰ مقاله تحقیقاتی چاپ شدهشان
    تغییر میدادند.
  • 3:34 - 3:36
    میخواهید حدس بزنید چقدر؟
  • 3:36 - 3:38
    سه بار؟
  • 3:38 - 3:39
    پنج بار؟
  • 3:40 - 3:44
    نه، بطور متوسط، دانشمندانی
    که بیشترین خلاقیت پایدار را داشتند
  • 3:44 - 3:51
    ۴۳ بار در اولین ۱۰۰ مقاله
    تحقیقاتی چاپ شدهشان موضوع عوض کردهاند.
  • 3:52 - 3:57
    به نظر میرسد که رمز خلاقیت چندکاری
  • 3:57 - 3:58
    با سرعت آهسته است.
  • 3:59 - 4:03
    تحقیقات ایدسون معین میکند که
    ما باید بدنبال احیای چندکاری باشیم
  • 4:03 - 4:06
    و به خود یادآوری کنیم
    که چه میزان میتواند قدرتمند باشد.
  • 4:06 - 4:09
    و او تنها کسی که
    این موضوع را پیدا کرد نبود.
  • 4:09 - 4:10
    محققین مختلف،
  • 4:10 - 4:13
    با استفاده از روشهای متفاوت
    در بررسی افراد بسیار خلاق
  • 4:14 - 4:17
    متوجه شدهاند که در خیلی از اوقات
    آنها پروژههای متعددی را در پیشرفت
  • 4:17 - 4:18
    همزمان داشتهاند،
  • 4:18 - 4:23
    و آنها خیلی بیشتر از اکثریت ما
    تفریحات خیلی جدی را دنبال میکردند.
  • 4:23 - 4:28
    چندکاری با سرعت آهسته
    در میان افراد خلاق بسیار فراگیر است.
  • 4:28 - 4:30
    خوب، چرا؟
  • 4:31 - 4:33
    فکر میکنم سه دلیل دارد.
  • 4:33 - 4:35
    که اولیاش از همه سادهتر است.
  • 4:35 - 4:40
    خلاقیت اغلب از آنجا میآید که شما
    نظریهای را از محیط اصلیاش انتخاب میکنید
  • 4:40 - 4:41
    و آن را به جای دیگری منتقل میکنید.
  • 4:41 - 4:43
    سادهتر است تا خارج چهارچوب فکر کرد
  • 4:43 - 4:46
    اگر بیشتر وقتتان را در جابجایی میان
    چهارچوبها بگذرانید.
  • 4:47 - 4:52
    برای مثال، لحظه «یافتم» اصلی را
    در نظر بگیرید.
  • 4:53 - 4:56
    ارشمیدس -- با مسئله سختی درگیر بود.
  • 4:56 - 4:59
    و در یک لحظه، متوجه شد،
  • 4:59 - 5:02
    که میتواند با جابجایی آب حلش کند.
  • 5:02 - 5:04
    و اگر داستان را بپذیری،
  • 5:04 - 5:08
    این فکر موقع حمام به سراغش آمد،
  • 5:08 - 5:13
    وقتی که تا نصفه داخل آب رفته بود،
    و میدید که آب چطور بالا و پایین میرود.
  • 5:13 - 5:17
    حل مسئله وقتی در حال حمامی
    نمونهای از چند کاری نیست،
  • 5:17 - 5:19
    نمیدانم پس دیگر چه کاری هست.
  • 5:20 - 5:23
    دلیل دوم که چند کاری عملی است
  • 5:23 - 5:26
    اینکه یادگرفتن خوب انجام دادن یک کار
  • 5:26 - 5:29
    میتواند به انجام کارهای دیگر کمک کند.
  • 5:29 - 5:32
    هر ورزشکاری میتواند منافع تمرینات
    متقابل را برایتان بازگو کند.
  • 5:32 - 5:34
    میشود برای ذهن هم تمرینات متقابل داشت.
  • 5:35 - 5:40
    چند سال قبل، محققین ۱۸ دانشجوی
    پزشکی را که تصادفی انتخاب شده بودند را
  • 5:41 - 5:46
    در برنامهای در موزه هنر
    فیلادلفیا شرکت دادند،
  • 5:46 - 5:50
    تا یاد بگیرند چگونه هنرهای تصویری را
    مورد تحلیل و نقد قرار دهند.
  • 5:50 - 5:52
    در پایان برنامه،
  • 5:52 - 5:55
    این دانشجویان با یک گروه کنترل
  • 5:55 - 5:57
    از همکلاسیهایشان مقایسه شدند.
  • 5:57 - 5:59
    و آنهایی که کلاس هنر داشتند
  • 5:59 - 6:03
    در انجام کارهایشان
    بطور واضح بهتر عمل کردند
  • 6:03 - 6:08
    مثل تشخیص بیماریهای چشم
    از تحلیل عکسها.
  • 6:08 - 6:11
    چشم پزشکان بهتری شدند.
  • 6:11 - 6:14
    پس اگر بخواهیم
    که در کاری که میکنیم بهتر شویم،
  • 6:14 - 6:16
    شاید باید وقت بیشتری برای
    انجام کارهای دیگر بگذاریم،
  • 6:16 - 6:20
    حتی اگر دو رشته ظاهرا کاملا متمایز باشند
  • 6:20 - 6:23
    مثل چشم پزشکی و تاریخ هنر.
  • 6:24 - 6:27
    اگر مثالی از این را دوست داشته باشی،
  • 6:27 - 6:31
    برویم سراغ مثالی که از
    انشتین کمتر ترسناک باشد؟ قبول.
  • 6:31 - 6:35
    مایکل کریتون، خالق
    «پارک ژوراسیک»، و «ای.آر.»
  • 6:35 - 6:38
    در سالهای ۱۹۷۰،
    ابتدا او در پزشکی تحصیل کرد،
  • 6:38 - 6:41
    اما بعدا به نوشتن داستان مشغول شد
  • 6:41 - 6:44
    و او فیلم اصلی «وِست وُرد»
    را کارگردانی کرد.
  • 6:44 - 6:46
    اما همچنین، این موضوع
    کمتر شناخته شده است،
  • 6:46 - 6:48
    او کتابهای غیرداستانی هم نوشته است،
  • 6:48 - 6:51
    در باره هنر، درباره پزشکی،
    برنامه نویسی کامپیوتر.
  • 6:52 - 6:58
    در ۱۹۹۵، او با نوشتن موفقترین
    کتاب جهان از دید تجاری
  • 6:58 - 7:02
    میوه تمامی این تنوع طلبی را چید.
  • 7:02 - 7:07
    و همینطور موفقترین
    سریال تلویزیونی از دید تجاری.
  • 7:08 - 7:11
    و همینطور موفقترین فیلم جهان
    از دید تجاری.
  • 7:12 - 7:15
    در ۱۹۹۶، او همه اینها را دوباره انجام داد.
  • 7:17 - 7:19
    دلیل سومی وجود دارد
  • 7:19 - 7:23
    که چرا چندکاری با سرعت آهسته
    به ما در حل مشکلات کمک میکند.
  • 7:23 - 7:27
    میتواند وقتی که گیر کردهاید
    به شما کمک کند.
  • 7:27 - 7:29
    میتواند در یک لحظه پیش بیاید.
  • 7:29 - 7:33
    به احساس وقتی که روی
    یک جدول متقاطع کار میکنید فکر کنید
  • 7:33 - 7:34
    وقتی که جواب را پیدا نمیکنید،
  • 7:34 - 7:39
    و دلیل اینکه نمیتوانید این است
    که پاسخ غلط درمغزتان گیر میکند.
  • 7:39 - 7:41
    واقعا ساده است --
    بروید و کار دیگری انجام دهید.
  • 7:41 - 7:44
    مثلا، موضوع را عوض کنید،
    محیط را تغییر دهید،
  • 7:44 - 7:45
    پاسخ غلط را فراموش میکنید
  • 7:46 - 7:49
    و این به پاسخ صحیح اجازه میدهد
    تا خودش را جلو چشمتان ظاهر کند.
  • 7:50 - 7:54
    اما در زمانبندی آهستهتر
    که مورد علاقه من است،
  • 7:54 - 7:56
    گیر کردن موضوع خیلی جدیتری است.
  • 7:57 - 7:59
    پیشنهاد سرمایهگزاری در کارتان رد میشود.
  • 8:00 - 8:03
    کشتهای سلولیتان رشد نمیکنند،
    موشکهایتان دائما سقوط میکنند.
  • 8:04 - 8:08
    هیچ کسی علاقهای به چاپ داستان تخیلیتان
    درباره مدرسه جادوگران نشان نمیدهد.
  • 8:09 - 8:14
    یا شاید فقط راه حلی برای مشکلی
    که رویش کار میکنید پیدا نمیکنید.
  • 8:14 - 8:18
    و به این شکل گیر کردن یعنی فلج شدن،
    فشار روحی،
  • 8:18 - 8:20
    حتی احتمالا افسردگی.
  • 8:21 - 8:26
    اما اگر شما یک پروژه هیجان انگیز دیگر
    داشته باشید تا رویش کار کنید،
  • 8:26 - 8:31
    گیر کردن روی یکی تنها فرصتی
    برای انجام کار دیگری است.
  • 8:31 - 8:35
    همهما ممکن است بعضی اوقات گیر کنیم،
    حتی آلبرت انشتین.
  • 8:35 - 8:39
    ده سال پس از آن سال معجزهآسا،
    همانطور که گفتم،
  • 8:39 - 8:44
    انشتین مشغول کنار هم گذاشتن اجزاء
    نظریه نسبیت عام خود بود،
  • 8:44 - 8:46
    بزرگترین دستاوردش.
  • 8:47 - 8:48
    و بسیار خسته بود.
  • 8:49 - 8:52
    پس سراغ مسئله سادهتری رفت.
  • 8:52 - 8:55
    او انتشار تابش تحریکی را پیشنهاد داد.
  • 8:55 - 9:00
    که همانطور که ممکن است بدانید
    همان حرف ز در لیزر است.
  • 9:00 - 9:05
    پس او مشغول پایهگزاری نظری
    برای لیزر بود،
  • 9:05 - 9:07
    و درحالیکه این کار را میکرد،
  • 9:07 - 9:10
    به نظریه نسبیت عام
    با نیرویی تازه برگشت.
  • 9:10 - 9:13
    حالا میبیند که نظریه چه مفهومی دارد --
  • 9:13 - 9:17
    که جهان در سکون نیست.
  • 9:17 - 9:18
    در حال گسترش است.
  • 9:18 - 9:20
    این نظر چنان گیج کننده است،
  • 9:20 - 9:24
    که انشتین نمیتوانست سالها خود را
    وادار به پذیرش آن کند.
  • 9:26 - 9:28
    ببین، اگر گیر کردی
  • 9:28 - 9:32
    و کارت روی لیزر جلو رفت،
  • 9:34 - 9:35
    در وضعیت خوبی هستی.
  • 9:35 - 9:37
    ( خنده حضار )
  • 9:37 - 9:40
    پس این، تعریفی از چند کاری
    با سرعت آهسته است.
  • 9:41 - 9:44
    و قول نمیدهم که شما را
    به انشتین تبدیل کند.
  • 9:44 - 9:47
    حتی قول نمیدهم
    که به مایکل کریتون تبدیل شوید.
  • 9:47 - 9:50
    اما این راهی قدرتمند برای منظم کردن
    زندگیهای خلاق ماست.
  • 9:51 - 9:53
    اما اینجا مشکلی داریم.
  • 9:54 - 9:59
    چکار کنیم تا این پروژهها
    کاملا از کنترل خارج نشوند؟
  • 10:01 - 10:04
    چطور همه این موضوعات را
    در ذهنمان منظم کنیم؟
  • 10:05 - 10:09
    خوب، راهی ساده و عملی وجود دارد
  • 10:09 - 10:12
    از طراح معروف رقص آمریکایی،
    توایلا تارپ.
  • 10:12 - 10:14
    در چند دهه اخیر،
  • 10:14 - 10:19
    او مرزها را از میان برداشت،
    سبکها را ترکیب کرد، برنده جوایز شد،
  • 10:19 - 10:24
    با موسیقی همه رقصید،
    از فیلیپ گرس تا بیلی جووِل.
  • 10:24 - 10:25
    او سه کتاب نوشته.
  • 10:25 - 10:28
    منظورم، او چندکار ایست که با سرعت
    آهسته کار میکند، مسلم است که هست.
  • 10:30 - 10:34
    میگوید، «باید همه چیز باشی.
  • 10:34 - 10:35
    چرا جدایش کنیم؟
  • 10:35 - 10:38
    باید همه چیز باشی.»
  • 10:39 - 10:42
    و شیوه تارپ
  • 10:42 - 10:46
    برای پیشگیری از سنگین شدن
    این همه پروژه
  • 10:46 - 10:47
    راه سادهای هست.
  • 10:47 - 10:50
    به هر پروژه یک جعبه مقوایی داد،
  • 10:50 - 10:53
    تا اسمش را رویش بنویسد.
  • 10:53 - 10:57
    و داخلش کتاب و دی وی دی
    و برشهای مجله،
  • 10:57 - 10:59
    برنامههای تاتر و اشیاء فیزیکی،
  • 10:59 - 11:04
    واقعا هرچیزی که برایش
    منبع الهام خلاقیت باشد.
  • 11:04 - 11:06
    و مینویسد،
  • 11:06 - 11:10
    «این جعبه یعنی من هیچوقت نباید
    نگران فراموش کردن باشم.
  • 11:11 - 11:14
    یکی از بزرگترین نگرانیهای
    افراد خلاق
  • 11:14 - 11:16
    این که بعضی از افکار عالی گم میشوند
  • 11:16 - 11:20
    چون آنها را نمینویسی
    و جای امنی نمیگذاری.
  • 11:21 - 11:23
    من نگرانش نیستم.
  • 11:23 - 11:25
    چون میدانم کجا پیدایشان کنم.
  • 11:26 - 11:28
    همهاش داخل جعبه است.»
  • 11:29 - 11:32
    خیلی از ایدهها را می توانی به این
    شکل مدیریت کنی،
  • 11:32 - 11:36
    حالا یا در جعبههای واقعی
    یا معادل دیجیتالشان.
  • 11:36 - 11:39
    میخواهم اصرار کنم
  • 11:39 - 11:42
    تا پذیرای هنر چندکاری
    با سرعت آهسته باشید.
  • 11:43 - 11:45
    نه چون عجله داربد،
  • 11:45 - 11:48
    بلکه چون اصلا عجله ندارید.
  • 11:49 - 11:52
    و میخواهم برایتان آخرین مثال را بیاورم،
  • 11:52 - 11:54
    مثالی که بیشتر از همه دوست دارم.
  • 11:54 - 11:55
    چارلز داروین.
  • 11:56 - 12:01
    مردی که چندکاری آهستهاش
    چنان شگفتآور بود،
  • 12:01 - 12:04
    که برای توضیحش برایتان
    به نمودار احتیاج دارم.
  • 12:04 - 12:06
    میدانیم که داروین
    در زمانهای مختلف چه میکرد،
  • 12:06 - 12:10
    بخاطر آنکه محققین خلاقی مانند
    هوارد گروبر و سارا دیویس
  • 12:10 - 12:13
    یاداشتها و خاطراتش را تحلیل کردهاند.
  • 12:13 - 12:16
    وقتی که مدرسه را در ۱۸ سالگی ترک کرد،
  • 12:16 - 12:18
    در ابتدا به دو رشته علاقه داشت،
  • 12:18 - 12:22
    جانورشناسی و زمین شناسی.
  • 12:22 - 12:26
    خیلی زود، به عنوان طبیعتشناس مقیم
    در کشتی «بیگل» ثبت نام کرد.
  • 12:26 - 12:29
    این کشتی بود که نهایتا
    پنج سال طول کشید
  • 12:29 - 12:32
    تا تمامی دریاهای
    نیمکره جنوبی زمین را بپیماید،
  • 12:32 - 12:35
    در گالاپاگوس توقف کند،
    از اقیانوش هند عبور کند.
  • 12:35 - 12:38
    وقتی که روی «بیگل» بود،
    تحقیق روی صخرههای مرجانی را شروع کرد.
  • 12:38 - 12:40
    که با دو علاقهاش
  • 12:40 - 12:43
    در جانورشناسی و زمین شناسی
    در هماهنگی کامل بود،
  • 12:43 - 12:48
    که منجر به تفکر او
    در باره فرآیندهای کند شد.
  • 12:49 - 12:51
    اما وقتی که او از سفر برمیگردد،
  • 12:52 - 12:56
    علایقاش حتی فراتر میرود:
    روانشناسی، گیاهشناسی؛
  • 12:56 - 12:58
    در ادامه زندگیاش،
  • 12:58 - 13:01
    او بین این رشتههای متفاوت
    جلو و عقب میرفت.
  • 13:01 - 13:04
    و هیچوقت هیچکدامشان را رها نکرد.
  • 13:04 - 13:08
    در ۱۸۳۷، او کار روی دو پروژه
    خیلی جالب را شروع کرد.
  • 13:08 - 13:11
    یکی از آنها: کرمهای خاکی.
  • 13:11 - 13:14
    دیگری، یک دفترچه کوچک
    که عنوانش بود
  • 13:14 - 13:17
    «دگردیسی گونهها.»
  • 13:17 - 13:23
    بعد از آن داروین شروع به مطالعه
    رشته من کرد، اقتصاد.
  • 13:23 - 13:28
    او کتابی از اقتصاد دانی به نام
    توماس مالتوس میخواند.
  • 13:28 - 13:30
    و او به لحظه یافتم خودش رسید.
  • 13:30 - 13:36
    در یک لحظه دریافت که چگونه گونهها
    پدیدار میشوند و به کندی تکامل مییابند،
  • 13:36 - 13:39
    از راه این فرایند بقای مناسبترینها.
  • 13:39 - 13:41
    هرچه که برایش روشن میشد،
    همهاش را مینوشت،
  • 13:41 - 13:45
    هر جزء مهم از نظریه تکامل را،
  • 13:45 - 13:47
    در آن دفترچه مینوشت.
  • 13:47 - 13:51
    اما بعد، یک پروژه جدید.
  • 13:51 - 13:52
    پسرش ویلیام به دنیا آمد.
  • 13:53 - 13:56
    خوب، یک آزمایش طبیعی
    همانجا بود،
  • 13:56 - 13:58
    باید رشد طبیعی نوزاد انسان را
    مشاهده کنی.
  • 13:59 - 14:01
    پس داروین بیدرنگ مشغول
    یادداشت برداری شد.
  • 14:01 - 14:04
    و البته که، هنوز روی نظریه
    تکامل کار میکرد
  • 14:04 - 14:07
    و بزرگ شدن نوزاد انسان.
  • 14:07 - 14:08
    اما در تمام این مدت،
  • 14:08 - 14:13
    متوجه شد که چیز زیادی
    درباره طبقهبندی نمیداند.
  • 14:13 - 14:14
    پس به مطالعه آن مشغول شد.
  • 14:14 - 14:21
    و نهایتا، او هشت سال را صرف کرد تا
    تبدیل به متخصصی جهانی
  • 14:21 - 14:22
    در صدف بارناکل شود.
  • 14:23 - 14:25
    و بعد، «انتخاب طبیعی».
  • 14:25 - 14:31
    کتابی که او تمام زندگیاش را به کار
    روی آن مشغول بود و هیچوقت تمامش نکرد.
  • 14:31 - 14:33
    «منشاء گونهها» نهایتاً چاپ شد
  • 14:33 - 14:37
    ۲۰ سال پس از آنکه داروین تمامی
    اجزاء پایه را جدا کرده بود.
  • 14:37 - 14:40
    بعد، «تبارِ انسان»،
    کتابی بحث برانگیز.
  • 14:40 - 14:44
    و بعد، کتابی در باره رشد نوزاد انسان.
  • 14:44 - 14:48
    همانی که از دیدن پسرش،
    ویلیام الهام گرفته بود،
  • 14:48 - 14:52
    وقتی که در اتاق نشیمن در مقابلش
    روی زمین میخزید.
  • 14:52 - 14:56
    وقتی کتاب چاپ شد،
    ویلیام ۳۷ ساله بود.
  • 14:57 - 14:59
    و در تمام این مدت،
  • 14:59 - 15:02
    داروین روی کرمهای خاکی کار میکرد.
  • 15:02 - 15:08
    اتاق بیلیاردش را از کرمهای خاکی
    در ظرفهایی با درپوش شیشهای پر کرده بود.
  • 15:08 - 15:11
    به آنها نور میتاباند تا ببیند آیا
    پاسخ میدهند.
  • 15:11 - 15:13
    یک سیخ داغ نزدیکشان میگرفت
    تا ببیند آیا دور میشوند.
  • 15:13 - 15:15
    او تنباکو میجوید --
  • 15:15 - 15:17
    (صدای فوت)
  • 15:17 - 15:20
    روی کرمهای خاکی فوت میکرد
    تا ببیند آیا حس بویایی دارند.
  • 15:20 - 15:23
    حتی برای کرمهای خاکی فلوت میزد.
  • 15:24 - 15:27
    دوست دارم که از این مرد بزرگ یاد کنم
  • 15:27 - 15:29
    وقتی که خسته بود، تحت فشار بود،
  • 15:29 - 15:33
    او نگران پذیرش کتابش
    «تبارِ انسان» بود.
  • 15:33 - 15:38
    شما یا من ممکن است که سراغ فیسبوک برویم
    یا تلویزیون را روشن کنیم.
  • 15:38 - 15:42
    داروین به اتاق بیلیاردش میرفت تا آرام شود
  • 15:42 - 15:45
    با مطالعه عمیق کرمهای خاکی.
  • 15:47 - 15:51
    و به همین دلیل درست است که یکی از
    آخرین کارهای بزرگش
  • 15:51 - 15:56
    «شکل گیری کپکهای گیاهی
    بر اثر فعالیت کرمهای خاکی» است.
  • 15:56 - 15:57
    (خنده حضار)
  • 15:57 - 16:02
    او روی این کتاب برای ۴۴ سال کار کرد.
  • 16:04 - 16:07
    ما دیگر در قرن ۱۹ زندگی نمیکنیم.
  • 16:07 - 16:09
    فکر نمیکنم هیچکدام از ما بتواند
  • 16:09 - 16:13
    روی پروژههای علمی یا تحقیقی خود
    ۴۴ سال صبر کند.
  • 16:14 - 16:19
    اما میتوانیم از بزرگترین چندکاران
    با سرعت آهسته چیزهایی یاد بگیریم.
  • 16:19 - 16:24
    از انشتین و داروین
    تا مایکل کرایتون و تایلا تارپ.
  • 16:25 - 16:29
    به نظر میرسد که دنیای مدرن
    برای ما امکان انتخاب ایجاد کرده.
  • 16:29 - 16:33
    انگار اگر با سرعت از یک صفحه مرورگر
    به صفحه دیگری نرویم،
  • 16:33 - 16:35
    باید مانند یک زاهد زندگی کنیم،
  • 16:35 - 16:38
    روی یک چیز تمرکز کنیم
    و از هر چیز دیگری جدا باشیم.
  • 16:39 - 16:41
    به نظر من این مسئله غلط است.
  • 16:41 - 16:44
    میتوانیم کاری کنیم
    تا چندکاری برایمان مفید باشد،
  • 16:44 - 16:46
    و خلاقیت طبیعیمان را آزاد کند.
  • 16:47 - 16:49
    تنها باید آن را کند کنیم.
  • 16:50 - 16:51
    پس ...
  • 16:53 - 16:55
    از پروژههایت لیستی تهیه کن.
  • 16:55 - 16:57
    تلفنت را زمین بگذار.
  • 16:58 - 17:00
    چند تا جعبه مقوایی بردار.
  • 17:01 - 17:02
    و کارت را شروع کن.
  • 17:03 - 17:05
    خیلی متشکرم.
  • 17:05 - 17:08
    (تشویق حضار)
Title:
راهی قدرتمند برای رها کردن خلاقیت شما
Speaker:
تیم هارفورد
Description:

از افراد خلاق و پر صبر چه می‌توانیم بیاموزیم؟ آنها «چند کاری با سرعت آهسته می‌کنند»، پروژه‌های متعدد را فعالانه جلو می‌برند و بر اساس حالشان موضوعات را تغییر می‌دهند -- بدون آنکه هول شوند. تیم هارفورد که نویسنده است توضیح می‌دهد که چگونه نوآورانی مانند انشتین، داروین، توایلا تارپ و مایکل کریتون از راه تمرینات متقابل ذهنی کارایی و خلاقیت خود را بازمی‌یافتند.

more » « less
Video Language:
English
Team:
closed TED
Project:
TEDTalks
Duration:
17:21

Persian subtitles

Revisions