Return to Video

زمان آن است که زنان برای به دست آوردن کرسی‌های دولتی قدم بردارند

  • 0:01 - 0:04
    من بسیار احساس خوش شانسی میکنم
  • 0:04 - 0:05
    اهل کشوری هستم که
  • 0:05 - 0:09
    که به طور کلی بهترین مکان دنیا
  • 0:09 - 0:11
    برای زن بودن شناخته شده است.
  • 0:13 - 0:16
    در سال ۱۹۷۵، وقتی که هفت ساله بودم،
  • 0:16 - 0:19
    زنها در ایسلند دست به اعتصاب زدند.
  • 0:20 - 0:22
    هم کسانی که مشاغل حرفهای داشتند،
  • 0:22 - 0:24
    و هم آنهایی که در خانه کار میکردند،
  • 0:24 - 0:27
    آن روز دست از کار کشیدند.
  • 0:27 - 0:30
    حدود ۹۰ درصد جمعیت زنان مشارکت داشتند--
  • 0:30 - 0:32
    آنها تا مرکز ریکیاویک راهپیمایی کردند--
  • 0:32 - 0:36
    و به شکل مسالمتآمیز و یکپارچه
  • 0:36 - 0:38
    خواستار برابری حقوق زن و مرد شدند.
  • 0:40 - 0:42
    آن روز هیچ چیز در ایسلند کار نمیکرد،
  • 0:43 - 0:46
    چون وقتی زنها کار نکنند
    هیچ چیز دیگر کار نمیکند
  • 0:46 - 0:48
    (تشویق)
  • 0:54 - 0:57
    پنج سال بعد، مردم ایسلند
    این شهامت را پیدا کردند
  • 0:57 - 0:59
    که اولین کشوری در دنیا باشند که به طور
  • 1:00 - 1:04
    دموکراتیک زنی را بعنوان
    رئیسجمهورشان انتخاب میکنند.
  • 1:04 - 1:07
    من این روز را هرگز فراموش نخواهم کرد،
  • 1:07 - 1:11
    که رئیسجمهور ویگدیس, ما او را با اسم
    کوچکش میشناسیم،
  • 1:11 - 1:14
    بعنوان مادری مجرد همراه
    با دخترش در حالی قدم به
  • 1:14 - 1:19
    بالکن خانهاش گذاشت که
    پیروز انتخابات شده بود.
  • 1:19 - 1:21
    (تشویق)
  • 1:25 - 1:28
    این زن الگویی باورنکردنی بود
  • 1:28 - 1:32
    برای من و هرکسی که در
    آن زمان در حال بزرگ شدن بود،
  • 1:32 - 1:33
    و حتی پسرها.
  • 1:34 - 1:38
    او اغلب داستانی درباره
    پسر جوانی را تعریف میکرد که
  • 1:38 - 1:40
    پس از صحبت کوتاهی با او
    در دفترش
  • 1:40 - 1:44
    پرسیده بود آیا پسرها هم وقتی بزرگ شدند
    میتوانید رئیس جمهور شوند؟
  • 1:44 - 1:46
    (خنده)
  • 1:46 - 1:49
    الگوها واقعا مهم هستند،
  • 1:49 - 1:52
    حتی با چنین الگوهای توانمندی
  • 1:52 - 1:54
    که خیلی سپاسگذار آنها هستم،
  • 1:54 - 1:57
    وقتی ترغیب شدم که رئیسجمهور شوم،
  • 1:57 - 2:02
    اولین واکنشم این بود که من کی هستم
    که برای رئیس جمهور شدن اقدام کنم؟
  • 2:02 - 2:05
    من چه کسی هستم که بخواهم رئیس جمهور شوم؟
  • 2:06 - 2:08
    به نظر میرسد که زنان کمتر از مردان
  • 2:08 - 2:11
    تصور میکنند میتوانند رئیس جمهور شوند
  • 2:12 - 2:15
    تحقیقی در امریکا در سال ۲۰۱۱
    انجام شد که نشان میداد که
  • 2:15 - 2:20
    ۶۲٪ جمعیت مردان خود اقدام برای
    رئیسجمهوری شدن را بررسی کردهاند،
  • 2:21 - 2:24
    در حالی که در زنان این آمار ۴۵ درصد بود.
  • 2:24 - 2:27
    ۱۶ درصد اختلاف وجود داشت،
  • 2:28 - 2:31
    و این شکافی است که
    تا یک دهه پیش وجود داشت.
  • 2:32 - 2:34
    و واقعا تاسف وار است،
  • 2:34 - 2:39
    زیرا کاملا متقاعد شدهام
    که دنیا نیاز واقعی به رهبران زن
  • 2:39 - 2:41
    و به طور کلی نیاز به
  • 2:41 - 2:43
    رهبری اصولتری دارد.
  • 2:44 - 2:47
    بنابراین تصمیم من
  • 2:48 - 2:51
    در نهایت به این حقیقت منجر شد که
  • 2:51 - 2:52
    احساس کنم
  • 2:53 - 2:56
    باید وظیفه خودم را ادا کنم،
  • 2:58 - 3:00
    حتی اگر تجربه سیاسی نداشته باشم،
  • 3:01 - 3:05
    باید گامی بردارم و بخشی
    از ساختار جهانی باشم
  • 3:06 - 3:08
    که برای بچههای ما منطقی
  • 3:08 - 3:10
    و پایدار باقی بماند،
  • 3:10 - 3:15
    و جهانی که در آن به پسرها
    و دخترها اجازه بدهیم
  • 3:15 - 3:17
    آن کسی باشند که میخواهند.
  • 3:19 - 3:23
    و این سفر زندگی من شد.
  • 3:24 - 3:26
    شگفت انگیز بود.
  • 3:27 - 3:32
    سفری که به طور بالقوه
    با ۲۰ نامزد شروع شد.
  • 3:32 - 3:35
    و سپس به ۹ نامزد واجد شرایط تقلیل یافت
  • 3:35 - 3:38
    و سرانجام رقابت به چهار نفر از ما کشید،
  • 3:39 - 3:41
    سه مرد و من.
  • 3:41 - 3:44
    (تشویق)
  • 3:48 - 3:50
    اما این هنوز کل ماجرا نیست.
  • 3:50 - 3:53
    شاید فکر کنید در آمریکا
    این داستان را داشتید،
  • 3:53 - 3:54
    اما من --
  • 3:54 - 3:55
    خنده
  • 3:56 - 4:00
    اما به شما تضمین میدهم
    که ما ماجرای خودمان را در ایسلند داشتیم.
  • 4:00 - 4:03
    بنابراین رئیس جمهور ما که
    برای ۲۰ سال قدرت را در اختیار داشت
  • 4:03 - 4:06
    در ابتدا اعلام کرد
    برای کاندیداتوری اقدام نمیکند،
  • 4:06 - 4:07
    احتمالاً موضوعی که باعث شد
  • 4:07 - 4:10
    افراد زیادی خود
    را کاندید کنند.
  • 4:11 - 4:13
    ولی وقتی که نخست وزیر ما
  • 4:13 - 4:17
    در پی انتشار اسناد ننگین پاناما
  • 4:17 - 4:20
    که پای او و خانوادهاش را به میان میکشید
  • 4:20 - 4:23
    از منصب خود استعفا داد.
  • 4:23 - 4:25
    موجی از اعتراضات
    در ایسلند به راه افتاد،
  • 4:25 - 4:30
    رئیس جمهور فکر کرد کشور اکنون نیاز به
    رهبر قابل اعتماد دارد و نظرش را عوض کرد.
  • 4:31 - 4:35
    چند روز بعد، روابط همسرش
    و شرکتهای خانوادگی او
  • 4:35 - 4:37
    نیز در مقالات پاناما کشف شد،
  • 4:38 - 4:41
    و بنابراین او دوباره از دور رقابت خارج شد.
  • 4:42 - 4:44
    قبل از انجام این کار، گفت
    که این کار را انجام خواهد داد
  • 4:44 - 4:47
    چون اکنون دو مرد واجد شرایط بودند که از
  • 4:48 - 4:52
    نظر او لیاقت نشستن در جایگاه او را دارند.
  • 4:53 - 4:59
    بنابراین در ۹ می، ۴۵ روز مانده به انتخابات
  • 4:59 - 5:02
    هیچ چیز برای من خوب به نظر نمیرسید.
  • 5:03 - 5:06
    در روزنامهها هیچ نموداری
    به من تعلق نمی گرفت.
  • 5:06 - 5:09
    در نظر سنجیها برایم ۱٪ شانس قائل بودند،
  • 5:09 - 5:11
    که هنوز هم بیشترین درصدی بود
  • 5:11 - 5:14
    که تاکنون یک زن پس
    از اعلام کاندیداتوری داشته است.
  • 5:15 - 5:20
    بنابراین شدت قضیه را نشان نخواهد داد که
    بگویم باید سخت تلاش میکردم
  • 5:20 - 5:22
    جایی را سر میز بگیرم
  • 5:23 - 5:25
    و همچنین به تلویزیون را پیدا کنم،
  • 5:25 - 5:28
    زیرا شبکهها تصمیم گرفتند
    که آنها فقط کسانی را دعوت کنند
  • 5:28 - 5:32
    که پس از اولین مناظره تلویزیونی
    در نظرسنجیها ۲٫۵درصد آرا
  • 5:32 - 5:34
    و یا بیشتر را به خود اختصاص دهند.
  • 5:35 - 5:38
    در بعد از ظهر روز اول مناظرههای
    تلویزیونی متوجه شدم که
  • 5:38 - 5:42
    باید همزمان با سه مرد در برنامه شرکت کنم،
  • 5:42 - 5:44
    و وقتی روی آنتن زنده تلویزیون بودم
  • 5:44 - 5:50
    فهمیدم من در روز اول مناظرههای
    تلویزیونی ۲٫۵ درصد را به دست آوردم.
  • 5:50 - 5:53
    (تشویق)
  • 5:55 - 5:57
    وخب چالشها.
  • 5:59 - 6:02
    رسانهها، پول و زور مهمترین
    چالشهایی بودند که باید در این سفر
  • 6:02 - 6:05
    مواجه میشدم و به آنها غلبه میکردم.
  • 6:05 - 6:07
    بیایید با رسانه ها شروع کنیم.
  • 6:07 - 6:09
    اشخاصی معتقدند وقتی پای رسانه و سیاست
  • 6:09 - 6:11
    در بین باشد جنسیت مهم نیست.
  • 6:11 - 6:13
    نمیتوانم بگویم که با آن موافقم.
  • 6:13 - 6:17
    ثابت شد که دسترسی و روی آنتن رفتن
    در رسانهها برای من سختتر بود.
  • 6:18 - 6:21
    در حقیقت، نامزد اصلی در
    برنامههای رسانهای در
  • 6:21 - 6:24
    ماههای قبل از انتخابات ۸۷ بار حاضر شد،
  • 6:24 - 6:26
    در حالی که برای
    من تنها ۳۱ بار اتفاق افتاد.
  • 6:28 - 6:32
    و من نمیگویم رسانهها
    این کار را آگاهانه انجام میدهند.
  • 6:32 - 6:35
    بنظرم تا حد زیادی این کار را با
    تعصب ناخودآگاه انجام میدهند
  • 6:35 - 6:38
    زیرا در رسانهها هم مانند هر جای دیگر
  • 6:38 - 6:42
    ما هم تعصبات خودآگاهانه داریم و
    هم ناخودآگاهانه،
  • 6:42 - 6:47
    و اگرقصد تغییر داریم باید شهامت
    صحبت کردن در موردش را داشته باشیم.
  • 6:47 - 6:49
    وقتی بالاخره به
    تلویزیون دسترسی پیدا کردم،
  • 6:49 - 6:52
    اولین سوال این بود که : آیا کنار میکشید؟
  • 6:54 - 6:56
    که از سختترین سوالها بود.
  • 6:56 - 6:59
    اما البته با توجه به ۱٪
    تا ۲٫۵درصدی که در نظرسنجیها داشتیم،
  • 6:59 - 7:01
    شاید قابل درک باشد.
  • 7:01 - 7:05
    ولی رسانهها واقعا مهم هستند و
    هر بار که در تلویزیون حاضر میشدم،
  • 7:05 - 7:08
    شاهد افزایش درصد در نظرسنجیها بودیم،
  • 7:08 - 7:11
    بنابراین من از ابتدا میدانستم
    که چقدر مهم است
  • 7:11 - 7:13
    و چرا ما باید در این باره صحبت کنیم.
  • 7:13 - 7:15
    از میان ۴ نامزد من تنها کسی بودم
  • 7:16 - 7:18
    که هرگز مصاحبه صفحه اول را نگرفت.
  • 7:18 - 7:22
    گاهی اوقات از سئوالاتی که از سایر
    نامزدها درباره انتخابات میپرسیدند
  • 7:22 - 7:24
    من کنار گذاشته می شدم.
  • 7:25 - 7:26
    خب با این سوالها مواجه بودم
  • 7:26 - 7:29
    اما در تمجید از رسانههای
    ایسلندی این را میگویم که
  • 7:29 - 7:34
    گاهی نظراتی درباره مو و
    لباسهایم میدادند.
  • 7:34 - 7:37
    (تشویق)
  • 7:37 - 7:38
    این تقدیم به آنها
  • 7:40 - 7:44
    اما تجربه دیگری وجود دارد
    که این بسیار مهم است
  • 7:44 - 7:46
    من به عنوان نامزد مستقل
    در انتخابات شرکت کردم،
  • 7:46 - 7:50
    بدون یک حزب و یا حامی خاصی در کنارم.
  • 7:50 - 7:52
    این کمبود تجربه
  • 7:52 - 7:54
    و عدم دسترسی به منابع
  • 7:54 - 7:57
    احتمالا برای مبارزات
    انتخاباتی ما هزینه داشت،
  • 7:57 - 8:02
    اما همچنین به ما اجازه نوآوری
    و استفاده از سیاستی متفاوت میداد.
  • 8:02 - 8:04
    ما مبارزات انتخاباتی مثبتی را اجرا کردیم،
  • 8:06 - 8:11
    و ما احتمالا روش حضور در انتخابات را
    با انجام آن برای دیگران تغییر دادیم،
  • 8:11 - 8:14
    و ممکن است دلیلی باشد
    چرا در تلویزیون حضور کمتری داشتم،
  • 8:14 - 8:17
    چون میخواستم برای دیگر متقاضیان
    احترام را به نمایش بگذارم.
  • 8:19 - 8:22
    زمانی که ثابت شد دسترسی به
    رسانه برای ما بسیار دشوار است،
  • 8:22 - 8:24
    ما رسانه های خود را راه انداختیم.
  • 8:24 - 8:26
    من جلساتم را در فیسبوک برگزار کردم
  • 8:26 - 8:31
    جایی که رأیدهندهها سوالات خود را
    از من میپرسیدند و به آنها پاسخ میدادم.
  • 8:32 - 8:36
    و تمام سوالات مطرح شده را با جواب
    در فیسبوک برای عموم انتشار میدادیم
  • 8:36 - 8:39
    زیرا فکر میکردیم برای کسب اعتماد
  • 8:39 - 8:40
    شفافیت داشتن مهم است.
  • 8:41 - 8:44
    و هنگامی که رأی دهندگان جوانان
    به جلسات اینترنتی ما پیوستند.
  • 8:44 - 8:46
    کاربر اسنپچت شدم.
  • 8:47 - 8:50
    از جوانان خواستم که طرز
    استفاده از آن را یادم دهند،
  • 8:50 - 8:55
    و در طول آخرین بخش از مبارزات انتخاباتی
    از همه فیلترهای اسنپچت استفاده کردم.
  • 8:55 - 9:00
    و درواقع باید از طنز و فروتنی
    بسیار استفاده میکردم که افتضاح بودم.
  • 9:00 - 9:04
    اما با این کار تعداد دنبال کنندگان ما
    در میان جوانان رشد پیدا کرد.
  • 9:04 - 9:07
    بنابراین امکان اجرا کردن کمپین
    انتخاباتی به روشی دیگر وجود دارد.
  • 9:07 - 9:12
    اما متأسفانه کسی نمیتواند درباره
    سیاست بدون نام بردن از پول صحبت کند.
  • 9:14 - 9:16
    ناراحتم که اینطور است،
    اما این حقیقت دارد،
  • 9:16 - 9:20
    و ما نسبت به سایر نامزدها از
    منابع مالی کمتری برخوردار بودیم.
  • 9:21 - 9:25
    احتمالا به دلیل این واقعیت بود
  • 9:25 - 9:29
    که فکر می کردم شرایط من برای
    درخواست حمایت مالی سختتر بود.
  • 9:29 - 9:34
    و شاید جاه طلبی من بوده که میخواستم
    با پول کم کار بزرگی انجام دهم.
  • 9:34 - 9:37
    بعضی میگویند که کار واقعا
    زنانهای بود که انجام دادم.
  • 9:39 - 9:44
    اما حتی با یک سوم رسانهها،
    یک سوم منابع مالی
  • 9:44 - 9:48
    و تنها یک تیم کارآموزی،
    اما یک تیم شگفت انگیز
  • 9:48 - 9:52
    در شب انتخابات توانستیم همه را متعجب کنیم،
  • 9:52 - 9:54
    وقتی نتایج اولیه اعلام شد.
  • 9:55 - 9:57
    باعث شگفتی خودم شدم همانطور
    که در آن عکس مشاهده میکنید.
  • 9:57 - 9:59
    (خنده)
  • 10:00 - 10:01
    بنابر نتایج اولیه شمارش آرا
  • 10:02 - 10:05
    من شانه به شانه کاندید پیشتاز بودم.
  • 10:05 - 10:08
    (شادی)
  • 10:13 - 10:16
    خوب، خیلی زود، چرا که من
    آن را کاملا دنبال نکردم
  • 10:16 - 10:17
    اما من دوم شده بودم.
  • 10:17 - 10:20
    و ما از ۱درصد تا نزدیک به یک سوم آرا
  • 10:20 - 10:22
    راه طولانی را طی کرده بودیم،
  • 10:22 - 10:25
    و با ۱۰٪ امتیاز بالاتر از آنچه
    که در آخرین نظرسنجی آمده بود
  • 10:25 - 10:29
    با فاصله زیادی آنها را شکست داده بودیم.
  • 10:30 - 10:34
    و برخی هم به خاطر این من
    را پیروز انتخابات میدانند،
  • 10:34 - 10:37
    و بسیاری از مردم هم من را تشویق میکنند
    تا دوباره کاندید شوم.
  • 10:38 - 10:40
    اما آنچه واقعا باعث افتخار من است
  • 10:40 - 10:42
    دانستن این بود که
  • 10:42 - 10:46
    درصد عمده حامیان من جوانان بودند،
  • 10:47 - 10:52
    و بسیاری از مردم دخترم را برای
    شرکت در انتخابات ۲۰۴۰ تشویق میکنند.
  • 10:52 - 10:54
    (تشویق)
  • 10:58 - 11:00
    او ۱۳ ساله است،
  • 11:01 - 11:03
    و قبل از آن هرگز در تلویزیون نبود.
  • 11:03 - 11:08
    و در روز انتخابات من مرتبا او
    را در تلویزیون مشاهده میکردم،
  • 11:08 - 11:11
    زیرک بود و اعتماد به نفس داشت،
  • 11:11 - 11:14
    او در حمایت از مادرش صادق بود.
  • 11:14 - 11:18
    احتمالا نکته برجسته کمپین من این بود.
  • 11:18 - 11:20
    (تشویق)
  • 11:25 - 11:26
    اما چیز دیگری هم وجود داشت.
  • 11:26 - 11:29
    اینها دختران پیشدبستانی
    در حال پیادهروی هستند،
  • 11:29 - 11:31
    پوستری از من را در
    ایستگاه اتوبوس پیدا کردند،
  • 11:31 - 11:33
    و فکر کردند که باید آن را ببوسند.
  • 11:33 - 11:35
    (مخاطب: آه!)
  • 11:35 - 11:39
    این تصویر برای من نشان کامل
    پیروزی بود.
  • 11:39 - 11:42
    ما با دست و پنجه نرم کردن با ترس و چالش
  • 11:42 - 11:45
    میتوانیم به آنچه که میخواهیم برسیم.
  • 11:45 - 11:48
    (تشویق)
  • 11:48 - 11:50
    مهم است که زنان به
    فعالیت کردن بپردازند،
  • 11:50 - 11:54
    و وقت آن است که زنان برای
    ورود به مناصب رسمی
  • 11:54 - 11:58
    خواه به عنوان مدیر اجرایی و
    یا رئیس جمهور تلاش کنند.
  • 11:59 - 12:03
    همچنین موفق شدم که در مجله نیویورکر شما
  • 12:05 - 12:09
    یک عنوان جدید کسب کنم
    "یک شکلک زنده از صداقت"
  • 12:09 - 12:11
    (cheers)
  • 12:13 - 12:16
    که احتمالا هنوز عنوان افتخار آمیز من است،
  • 12:18 - 12:22
    و دلیلی که زنان اغلب به
    خاطر داشتن آن سرزنش میشوند
  • 12:22 - 12:25
    چیزی است که من به آن
    سرمایه عاطفی آنها میگویم،
  • 12:25 - 12:29
    و تجربه به من ثابت کرده که ما در بکارگیری
  • 12:29 - 12:31
    آن بسیار خوب عمل میکنیم،
  • 12:31 - 12:33
    (تشویق)
  • 12:36 - 12:37
    و بیشتر به آن نیاز خواهیم داشت.
  • 12:39 - 12:43
    در شب انتخابات جشن پیروزی
    را برگزار کردیم،
  • 12:43 - 12:44
    چون چیزی بود که احساس میکردیم.
  • 12:45 - 12:49
    بنابراین شما لزوماً نباید
    به این منصب برسید.
  • 12:49 - 12:51
    فقط باید برای آن قدم بردارید،
  • 12:51 - 12:54
    و خود شما، خانواده، دوستانتان،
    همه آنها که با شما کار میکنند،
  • 12:54 - 12:58
    اگر آن را به خوبی انجام دهید، فراتر
    از حد انتظار پیشرفت خواهید داشت.
  • 13:00 - 13:01
    ما زمان خوبی داشتیم،
  • 13:02 - 13:05
    و من چیزهای زیادی در این سفر آموختم،
  • 13:05 - 13:08
    احتمالا درسهای بیشتری از
    آن زمان میتوانم امروز
  • 13:08 - 13:10
    در اینجا به اشتراک بگذاریم.
  • 13:10 - 13:13
    اما مطمئن باشید، کار سختی بود.
  • 13:13 - 13:16
    در طول آن ماهها خیلی از
    ساعتهای خوابم را از دست دادم
  • 13:17 - 13:22
    ولی انعطاف پذیری و پشتکار
    نگذاشت که جا بزنم،
  • 13:22 - 13:27
    اما چیزی آموختم که قبل از آن و
    تا آن زمان تقریبا از آن غافل بودم و آن،
  • 13:27 - 13:30
    این بود که شما فقط زمانی
    میتوانید خوب باشید
  • 13:30 - 13:34
    که به درستی و صادقانه
    به صدای درون خویش گوش دهید
  • 13:34 - 13:36
    و با آن همکاری کنید.
  • 13:37 - 13:40
    یکی از خواهرهای خوبم گاهی اوقات میگوید،
  • 13:40 - 13:42
    شما ممکن است در مورد بصیرت خود تقلب کنید،
  • 13:42 - 13:45
    اما بصیرت شما هرگز به شما کلک نمیزند.
  • 13:48 - 13:51
    و فکر می کنم همه شما این را می دانید
    که به هر سفری که میروید،
  • 13:51 - 13:52
    بسیار مهم است که
  • 13:52 - 13:54
    چه تیمی شما
    را همراهی می کند
  • 13:55 - 13:59
    و داشتن افرادی در اطراف خود
    که ارزشها و دیدگاههای شما را با
  • 13:59 - 14:01
    روشهای متفاوتی از یکدیگر
    به اشتراک گذارند.
  • 14:02 - 14:04
    این فرمول موفقیت برای من است،
  • 14:04 - 14:07
    و من به خاطر داشتن شوهری
    شگفت انگیز که امروز اینجاست
  • 14:07 - 14:08
    و یک خانواده باورنکردنی
  • 14:09 - 14:11
    احساس خوشبختی میکنم--
  • 14:11 - 14:13
    (تشویق)
  • 14:13 - 14:14
    و دوستان عالی،
  • 14:14 - 14:17
    که همه با هم برای ورود به عرصه
    سیاست پاپیش نهادیم و
  • 14:17 - 14:21
    کاری را انجام دادیم که
    همه میگفتند غیرممکن است.
  • 14:21 - 14:24
    در واقع، قبل از آنکه تصمیمم را بگیرم
  • 14:24 - 14:26
    یک متخصص به من گفت
  • 14:26 - 14:29
    که در بهترین حالت ۷ درصد به دست می آورم.
  • 14:30 - 14:34
    از دیدگاه او قدردانی میکنم
    چون احتمالاً درست میگفت،
  • 14:34 - 14:36
    و براساس تجربیات ارزشمندش بود.
  • 14:36 - 14:37
    اما در روزی که در نظرسنجیها
  • 14:37 - 14:41
    یک درصد را داشتم تصمیم گرفتم
    که به او نشان بدهم که اشتباه میکرد.
  • 14:42 - 14:46
    متذکر شدن این نکته مهم است
    چون خیلی بی خوابی کشیدم
  • 14:46 - 14:48
    و سخت کار کردم و نیز مردمی که با من بودن.د
  • 14:48 - 14:53
    ما هرگز نمیتوانیم مسیری را طی کنیم
    اگر فراموش کنیم که از خودمان مراقبت کنیم.
  • 14:53 - 14:55
    و دو چیز هست که من فکر
    میکنم بسیار مهم هستند،
  • 14:55 - 14:59
    محاصره کردن خود با مردم و
    شیوههای که به شما انرژی میدهند،
  • 14:59 - 15:02
    اما میتواند به همان اندازه
    و یا حتی مهمتر باشد که
  • 15:02 - 15:06
    شهامت و شجاعت آن را داشته باشید که
    خود را از دست مردم و شیوههایی
  • 15:06 - 15:08
    که انرژی شما را کاهش میدهد نجات دهید،
  • 15:08 - 15:11
    از جمله منتقدان و وبلاگنویسان شگفتانگیز.
  • 15:12 - 15:15
    من پشتیبانی و حمایت زیادی از
    دیگران در این مسیر دریافت کردم
  • 15:15 - 15:19
    و زمانی که دیگران پایین میرفتند
    من تصمیم گرفتم که بالا بروم،
  • 15:19 - 15:24
    اینگونه توانستم تا حدودی انرژیام
    را برای طی کل مسیر حفظ کنم.
  • 15:24 - 15:26
    و هنگامی که انرژی ام را از دست میدادم--
  • 15:26 - 15:30
    «که لحظه به لحظه برایم اتفاق میافتاد
    و آسان هم نبود»
  • 15:30 - 15:33
    من به گذشته نگاه میکردم که
    برای چه و چگونه تصمیمم
  • 15:33 - 15:36
    را برای شرکت در انتخابات گرفته بودم.
  • 15:38 - 15:40
    من آن را کمپین 4G نامیدم،
  • 15:40 - 15:43
    G حرف اول چند کلمه ایسلندی است
  • 15:43 - 15:45
    و اولين آن "Gagn/خوب بودن" است.
  • 15:45 - 15:47
    من کاندید شدم تا خوب کار کنم،
  • 15:47 - 15:49
    خدمتگزار باشم،
  • 15:49 - 15:51
    و من خواستم رهبری خدمتگزار در رأس امور
  • 15:51 - 15:55
    برای همه در مبارزات انتخاباتی باشم.
  • 15:56 - 15:58
    دومین "Gleði" یا شادی است.
  • 15:58 - 16:00
    من تصمیم گرفتم از سفر لذت ببرم
  • 16:00 - 16:03
    اگر سفر خیلی طول میکشید که به پایان برسد،
  • 16:03 - 16:05
    مهم نبود که به مقصد رسیده باشیم یا نه.
  • 16:05 - 16:08
    و من تمام تلاش خود را انجام میدادم
    که الهام بخش دیگران باشم.
  • 16:09 - 16:11
    سوم "Gagnsæi/شفافیت" است.
  • 16:11 - 16:13
    من هر سئوالی را جواب می دادم.
  • 16:13 - 16:14
    من هیچ رازی نداشتم.
  • 16:14 - 16:17
    و سئوال و جوابها در فیسبوک و
    وبسایت در دسترس بودند.
  • 16:17 - 16:20
    چون فکر میکنم اگر که رئیس جمهور
    را انتخاب میکنید
  • 16:20 - 16:22
    پس شایستگی گرفتن پاسخ سوالهایتان
    را دارید.
  • 16:23 - 16:25
    آخرین باری نیست که من
  • 16:25 - 16:28
    لازم نیست در این سالن توضیح بدهم که
  • 16:28 - 16:30
    ما با اصل قدرت دخترانه سر و کار داشتیم.
  • 16:30 - 16:33
    (Cheers)
  • 16:36 - 16:38
    من فوق العاده خوشحالم
  • 16:38 - 16:40
    که من شجاعت قدم برداشتن،
  • 16:40 - 16:43
    به خطر افتادن، اما موفق شدن،
  • 16:44 - 16:45
    در بسیاری از سطوح را داشتم.
  • 16:47 - 16:50
    نمیتوانم به شما بگویم که آسان بود.
  • 16:50 - 16:52
    اما میتوانم بگویم،
  • 16:52 - 16:56
    و فکر می کنم کل تیمم هم با من موافق باشند،
  • 16:56 - 16:58
    که ارزش آن را داشت.
  • 16:59 - 17:00
    متشکرم.
  • 17:00 - 17:02
    (تشویق)
  • 17:02 - 17:03
    متشکرم.
  • 17:05 - 17:06
    متشکرم.
  • 17:06 - 17:08
    (تشویق)
  • 17:15 - 17:17
    هنوز اجازه نمیدهم که بروید.
  • 17:18 - 17:20
    هالا توماسودوتیر: چه جمعیت باشکوهی.
  • 17:22 - 17:24
    پ م: قبل از رفتنت باید بگویم
  • 17:24 - 17:27
    که احتمالا همه در این سالن آماده هستند
    تا به ایسلند بیاند
  • 17:27 - 17:29
    و به تو رأی دهند.
  • 17:29 - 17:31
    البته ما احتمالا آنجا نمیتوانیم
    رای دهیم،
  • 17:31 - 17:33
    اما چیزی که میتوانیم
    از ایسلند بدست بیاوریم
  • 17:33 - 17:36
    و همیشه دریافت کردیم الهام بخش بودن است.
  • 17:36 - 17:39
    منظورم این است که سن من آنقدری هست
    که سال ۱۹۷۵ یادم بیاد،
  • 17:39 - 17:41
    وقتی که تمام زنان ایسلندی اعتصاب کردند،
  • 17:41 - 17:45
    و این واقعا یک عامل بسیار بزرگ
    در راه اندازی جنبش زنان بود.
  • 17:45 - 17:48
    قبلاً به آن اشاره کردی. ولی دوست دارم
    تصویر را به عقب برگردانم
  • 17:48 - 17:53
    و زمانی را به یاد بیاوریم
    که چگونه یک کشور متوقف شد.
  • 17:53 - 17:55
    و آنچه که شما ممکن است ندانید
  • 17:55 - 17:59
    به خاطر اینکه رسانههای آمریکایی
    آن را پوشش ندادند،
  • 17:59 - 18:03
    این بود که زنان ایسلندی دوشنبه گذشته
    دوباره راهپیمایی کردند، درسته؟
  • 18:03 - 18:06
    ه ت: بله، درس
    «میتوانی درباره آن برای ما بگویی؟
  • 18:06 - 18:08
    بله، ۴۱ سال پس از اعتصاب اصلی
  • 18:08 - 18:12
    کشور ما ممکن است به بهترین مکان
    در جهان برای یک زن تبدیل شده باشد،
  • 18:12 - 18:14
    اما کار ما تمام نشده .
  • 18:14 - 18:17
    بنابراین روز دوشنبه در ساعت ۲:۳۸
  • 18:17 - 18:18
    زنان در ایسلند از کار دست کشیدند،
  • 18:18 - 18:21
    زیرا زمانی است که
    دستمزد خود را به دست آورده بودند.
  • 18:21 - 18:23
    (تشویق)
  • 18:36 - 18:38
    نکته واقعا جالب این است
  • 18:38 - 18:42
    که تعداد بالای مشارکت کنندگان جوان
  • 18:42 - 18:44
    زن و مرد نسبت به قبل بود.
  • 18:44 - 18:48
    چون زمان آن است که ما شکاف
    در پرداختها را از بین ببریم.
  • 18:51 - 18:54
    نمیخواهم بپرسم هالا
    اکنون در حال انجام چه کاری است
  • 18:54 - 18:55
    یا بعداً چه کاری میکند،
  • 18:55 - 18:58
    اما میگویم که باید
    ارتش داوطلب بسیار بزرگ داشته باشید
  • 18:58 - 19:01
    اگر دوباره تصمیم بگیرید
    که این کار را انجام دهید.
  • 19:01 - 19:02
    با تشکر از شما هالا.
  • 19:02 - 19:03
    ه ت: از همه شما متشکرم.
  • 19:03 - 19:06
    (تشویق)
Title:
زمان آن است که زنان برای به دست آوردن کرسی‌های دولتی قدم بردارند
Speaker:
هالا توماسدوتیر
Description:

هالا توماسدوتیر نامزد انتخاباتی پیشین کشور ایسلند، در گفتاری زیرکانه و گرم، تجربیات خود را درباره این که چگونه در طول مبارزات انتخاباتی‌ خود توانست بر تعصبات رسانه‌ها غلبه کند و جو مناظرات سیاسی را تغییر داد و همه ملت خود را شگفت‌زده کرد با کاندید شدن به اشتراک می‌گذارد-- الهامبخش نسل بعدی رهبران است. او می‌گوید: «می‌توانیم همان کسی باشیم که می‌بینیم. اهمیت دارد که زنان کاندیدا شوند.»

more » « less
Video Language:
English
Team:
closed TED
Project:
TEDTalks
Duration:
19:18

Persian subtitles

Revisions