ریک کراموند (رک): سلام بر همه و به کارگاه اول کودکان خوش امدید. ارایه شده با بنیاد و موسسه فضایی کشه. اسم من ریک کرامونده ( Rick Crammond) و من مهمان مشترک با کیوان دوانی (ک د)دردوره های کارگاههای هفتگی هستم. و کیوان کارگاههای کودکان رو برنامه ریزی میکنه و یه اشنایی کوتاه اینجا میدیم و سپس اینجا هستیم با اقای کشه (اک) که توضیح میدند جهان چطوری کار میکنه به شکلی که کودکان و همه ما بتونیم درک کنیم. سپس ایشون به سوالات کودکان در همه سنین پاسخ میدن. کیوان...میتونی ادامه بدی؟ (ک د) بله! ممنون ریک. (کیوان) دوباره اسم من کیوان دوانی هست وقتی بچه بودم تقریبا شیش هفت ساله, یادم میاد سوالات خیلی, خیلی, زیادی بزار بگیم خلاقانه از پدرم میپرسیدم و در ان زمان و در ان زمان من نمیتونستم درک کنم و نمیتونستم جواب سوالاتی رو که دنبالش بودم رو بگیرم. تمام دلیل این کارگاههای کودکان بدست اوردن مقداری شناخت و شروع درک برای تمام سوالاتی که خیلی کودکان شاید داشته باشند هست. همونطوری که میدونی وقتی اونا جونند یا به مدرسه میرند و فیزیک یاد میگیرند یا زیست یا شیمی. و ...گمان میکنم اقای کشه زمانی که کودک بود احتمالا همین سوالات رو مثل من از خودش پرسید. میدونید , در باره جهان در باره کهکشان ما و سیاره ما و ستاره های ما و ماه و از چه ساخته شدیم و سیاره زمین شاید میدونید همه چیزایی که تو مدرسه یاد گرفتیم شاید کاملا غلط نباشه ولی از وقتی که اقای کشه رو دنبال میکنم و کتابهاشون رو چند ساله میخونم یکم بهتر شروع کردم به شناخت بهتر رابطه ها بنابر این اقای کشه میخوام زمینه رو بدم به شما و شاید خودتون رو معرفی کنید برای شنونده ها. ممنون (اقای کشه) خیلی ممنون کیوان و خوشامد به تمام کودکانمون مخصوصا خودم من هنوز خیلی پیرم ولی قلبم خیلی جوونه و یه کودکم. پسرم جلوم نشسته و سرشو تکون میده (اره) در واقع من هم سن اون بودم حدود هشت سال زمانی بود که با اشعه X و تشعشع اشنا شدم. و بعدش خیلی سنم کم بود که دیدم انسان روی ماه فرود امد و اون شب یادمه روی زمین دراز کشیده بودم و نگاه میکردم و امیدوار بودم نشستن انسان روی ماه رو ببینم هنوز اون روز رو کاملا یادمه . تیر یا مرداد بود. تابستون و اولین بار بود برای من که شروع به بیشتر دونستن کردم واون داشت اون درک بیشتر در باره میدانها و جهان و کهکشان , وهیچ وقت متوقف نشد. یکی از مهمترین چیزها برای بچه های کوچیک که بفهمند یا شنوندگان جوان این هست که انسان اینجا هست نه واسه چیزی که ما میگیم بشر اینجاست به دلیل مجموعه ای از نژادها درمدت صدها و صدها سال و هزاران سال ما اطلاعات رو جمع کردیم و از پدر یه پسر رسیده و به نوه ها و الان راحتی و دسترسی کامپیوتر رو داریم که قادر باشیم این دانش رو بسیار سریع و بهتر پخش کنیم بسیاری از شما اهن ربا (مغناطیس)داشتید یا باهاش بازی کردین مغناطیس یا میدانهای مغناطیسی ستون فقرات افرینش هستند هیچ چیز در این دنیانیست و نمیتونه بدون میدانهای مغناطیسی وجود داشته باشه. ولی تمام میدانهای مغناطیسی در جهان خیلی حالت اون اهنرباهای مغناطیسی روی یخچال های شما رو ندارند. اینها اهنرباهایی (مغناطیسهایی)هستند که شما روی یخچالهاتون میبینید مغناطیسهای کوچیک. بنابر این اگه دقت کنید همه در حال حاضر مغنناطیس داشتیدو با مغناطیس بازی و زندگی کردین. اینا مغناطیهای کوچیکی هستند که شما روی در و یخچال میچسبونید. ولی پشت این تمام راز هستی نشسته. اگه شما به هر کدوم از اجزای کوچکترش برید اونا در واقع شبیه اینه. اونا حلقه های (رشته-دایره-کره-قلمرو-محیط-فلک)کوچیک کوچیکه ولی در کهکشان حلقه ها روی بستر نمیشینند. حلقه ها عمود میشینند. واین حلقه ها میدانهای مغناطیسی هستند وقنی عمود میشینند جالب به نظر میان شبیه توپهای کوچک میمونند که میچرخند. و این در زبان ما و به زبان بزرگتر "پلاسما "صداش میکنیم. اگه یه توپ ببینید این چیزیه که ما پلاسما میگیم. و تمام افرینش بر طبق این مغناطیسها که میچرخند( میگردند) ساخته شده. و خیلی سریع میچرخند و از انها ما میدانهای مغناطیسی رو میبینیم. این مثل این سیمها میمونه اگه بهشون نگاه کنید. اینها تمام چیزیهایی هستند که ما میدانهای مغناطیسی میگیم. این چیزیه که از بالای این توپها از میدانهای مغناطیسی در میاد. و بعد اونا میرن و برمیگردند همونطور که میبینید. در جهت ها و جای مختلف. بستگی که چطوری این میدانها پخش بشن, و جایی که هست یه دوست همسانشون اونجاست. پس اگه شما به این مغناطیسهایی که دارید نگاه کنید, مثل این ماهی کوچیک از درونش میلیونها و ملیونها میدان مثل این بیرون میاد که دنبال رفیق میگردند. برای رفیقی که باهاش بازی کنند یا بپیوندند. و وقتی وصل شد , بعدش میچسبه. و سپس ما میگیم مغناطیس. به طور خیلی راحت, چیزی که هست , میخوایم شما یه چیز ساده رو درک کنید. در جهان مغناطیسها , طوری که بدن شما هست, سلولهایی که بدنتون رو ساختند تخت نیستند. اونا همیشه شکل یه توپ هستند. و این خیلی با چیزی که در گذشته یاد گرفتیم و فکر میکردیم فرق داره. حداقل صد سال. پس چیزی که ما نشونتون میدیم اینه بجای اینکه بریم و مغناطیسهای کوچیک و میدانهای مغناطیسی نشونتون بدیم, جریان اموزش شما رو از اول در مورد پلاسما شروع میکنیم چون دیگه مثل سابق با مغناطیس(اهنربای تخت )اموزش نمیدیم و بعد بگیم مغناطیسها (اهنرباها)میچرخند وتوپ میشن. این دقیقا شکل مغناطیسیه و میدانهای مغناطیسی که ما پلاسما صداش میکنیم و از این از یه سمت این میدانها بالا میان مثل این, و از سمت دیگش میدان میره داخل مثل این. پس, در واقع چیزی که از یه سمت تو میره باید از سمت دیگه در بیاد. ولی درفرایند و در وسط, داخل اونجا میدانهای مغناطیسی دیگه هم هستند که میتونند وصل بشن. اونایی که بیرون میان دقیقا مثل این میمونه که بری توی تونل هرچی که میره تو تونل وقتی میرین باید از اون تهش در بیاد. اما در این پروسه ما اینو میدانهای مغناطیسی میگیم. اینا میدانها هستند , این رشته های کوچیک که میبینید. پس این رشته ها باید برند یه جایی و با یه چیزی وصل شن. و بعدش , وقتی به چیزی وصل بشن معمولا یه پلاسمای دیگست. پس چیزی که بدست میارین دو تا پلاسماست و میدانها از یکی باید بره تو اونیکی , پس وقتی با یه دید کلی مابین این دو نگاه کنیم یه شبکه (بافته) مثل این میبینید. پس حتی وقتی به این برچسب با عکس دختر رو این نگاه میکنید اینجا با این مغناطیس روی فریزر, ماهی کوچولو یا هر چیز دیگه, بین اونها پر از میدانهایی مثل این از یکی به یکی دیگه مسافرت میکنند و بر میگردند. و این چیزیه که ما میدانهای مغناطیسی مینامیم. جایی که تابش در میاد ولی در واقع اونا به تنهایی توپهای کوچیک هستند. ولی تفاوت اینجاست که در زندگی واقعی, میدان مغناطیسی که از یه توپ در میاد میتونه دیده بشه و مثل یه تخم مرغه. ولی ما میدونیم داخل تخم مرغ خیلی نرم و خیلی لطیفه. و اون چیزی داخل مغناطیس , داخل پلاسما هم هست. پس وقتی تبدیل به پوسته میشه , ما پلاسما رو میبینیم. وقتی پوسته نیست , به حالت یه چیز خیلی خیلی نرمه, ماده خیلی خیلی نرم, چیزی که" پلاسمای نرم "میگیم. پس اگه این تخم مرغ رو بشکنم, همش میریزه روی کف , روی میز. ولی اگه من به نرمی پوسته رو بر دارم, که با این یکی انجام شده, یه توپ جهنده خواهد بود. این دقیقا چیزیه که داخل یه تخم مرغه. پس این تفاوت بین چیزیه که ما میگیم ماده که میتونیم حسش کنیم. و این پوست تخم مرغیه که جدا شده. و این رو میگین یک پلاسما. پس به همین زیبایی که هست. شما بسیاری از این توپهای جهنده رو که پلاسما میگیم رو میارین. میدانهاشون به هم وصل میشن , و بعد شما چی دارید؟ چند پلاسما که در توپهای کوچک هستند وهمه بالا و پایین میپرند. و موجهاشون مثل این تکون میخوره. و الان میبینید که چه زیبا پلاسما شده. این چیزیه که ملیونها و ملیونها از این ناخن کوچیک شما رو میسازه. ملیونها و بیلیونها از این قلب کوچیک شما رو میسازه. ولی وقتی که به هم وصل میشن پس شما قلب سختی مثل این ندارید. اون مثل تخم مرغ میشه که میتونید بشنویدش. این یه توپه.یه توپ جهنده. و این توپ همه جا قل میخوره و همه جا میپره. و اگه اینو مثل این بشکنم, شما سفیده و زرده رو میبینید. خودتون تو خونه میتونید اینو انجام بدین. میتونید فرق بین ماده و پلاسما رو ببینید. ماده وقتیه که این سخته. پلاسما وقتیه که این جهنده هست. کاری که تو خونه خودتون میتونید انجام بدین برای دیدن تفاوت بین ماده و پلاسما اینه یه تخم مرغ بردارید, سه روز توی سرکه بزارید و بیاین و معجزه رو ببینید پوسته ای نیست. فقط پلاسما باقی مونده. و سپس , اگه تخم مرغ رو بشکنید, میبینید که داخل هر دو دقیقا یکیه. روز اول وقتی پوسته رو میشکنید وقتی پوسته رو با سرکه میبرید, زرده رو میبینید, همه داخلش رو میبینید. اگه شما برای مثال یه مرغ داشته باشید که برای چند روز رو تخم مرغ نشسته باشه و بتونید پوسته رو بردارید, جوجه درونشو میتونید ببینید. پس در واقع اگه بتونید درونش رو ببینید برای مثال درون این توپ, این سگ کوچولو رو میبینید, سگ کوچولو داخل پلاسما هست. سعی میکنم نشونتون بدم, اگه ببینید. پس این پلاسماست. ببینید , یه توپه. جهندست. پس این چیزیه که پلاسما هست. پلاسما پر از میدانهای مغناطیسی هست که میگردند, میره میگرده و میگرده. چیزی رو میسازه که میگیم پلاسما , بعدش پلاسما باید بیاد بیرون, نمیتونند بمونند. بنابر این وقتی میان بیرون باید به بقیه وصل شن. مثل وقتی میمونه که میرید بیرون از خونه. میرید و با دوستاتون بازی میکنید. پس دو تا یا بیشتر هستید. اما برای ساختن یه ناخن کوچولو یا اسباب بازی کوچیک حتی برای ساخت این مغناطیس کوچیک , نیاز به ملیونها وملیونها از این توپها هست که بهم وصل بشن. پس حالا در یک قدم شما دیدین که چطور جهان کار میکنه. اگه یه پلاسمای کوچیک باشه میگیم یک اتم یا یک پروتون ولی وقتی یه پلاسمای بزرگتر میشه میگیم مثل زمین. و اگه این یه پلاسمای بزرگتر بشه , میشه ساختار خورشیدی(منظومه شمسی) و اگه یه پلاسمای بزرگ بزرگ بشه , میگیم جهان. پس به طور خیلی ساده اگه بتونید این پلاسما رو استفاده کنید, بدونید که از این خطها چطوری از یکی به اونیکی میره و بتونیم نوسانشو جمع کنیم, مثل صدها از شما که تو یه جاده به پایین میدوند, سپس شما میتونید رویاتون رو بسازید یا چیزی رو که دوست دارید باشید. اینجا ما شروع میکنیم حرکت پلاسما رو به شما نشون بدیم. وقتی ما انرژیش رو جذب کنیم , چون جاری هست, خسته میشه. ما میگیم نور. یه چراغ قوه تولید کنید. این چراغ قوه اگه بتونید نورش رو ببینید, اصطلاحا مجموعه ای از صدها و صدها از این پلاسماهای جمع شده هست. و بعد باطری رو شارژ میکنه. اینطوری فیزیک رو میکنیم سرگرمی. فیزیک خیلی سادست اگه بفهمید و واقعیتش رو درک کنید. مطمعنم که شما متوجه میشید که معلماتون از شما یاد میگیرند. و بعد از راههای ساده تر پلاسماها باید و همیشه به هم وصل میشن. همونطوری که گفتم اگه یه دوست پیدا کنید, میتونید با هم باشید و بازی کنید. اگه این مغناطیسهارو نشونتون بدم , اینها شبیه حلقه هستند. اگه مغناطیسهارو ببینید که همو دنبال میکنند سعی میکنم یه دوربین پیدا کنم که بتونید ببینید. میتونم حرکت بدم و اونیکی حرکت میکنه اگه بتونید ببینیدش. حرکت و حرکت و حرکت میکنه. چون هر چی که از یه مغناطیس میاد, باید بره توی اون یکی. بنابراین هر چی از این مگنت از اینجا در میاد باید در سوی دیگه برگرده. نمیتونید تمام مغناطیسی رو که بیرون میاد برگردونید تو خودش. پس میره تو یه مغناطیس دیگه و این اتفاقیه که میفته اون فاصله رو حفظ میکنه اگه ببینید. اونا هیچوقت نزدیک هم نمیاند. بید فاصلشون رو حفظ کنند. و این اصل افرینش هست. وقتی پلاسماها در جهان نتونند بیان و کنار هم بشینند پس اونا فاصله دارند و ایون فاصله بهشون اجازه میده ازاداننه حرکت کنند. مثل شما و دوستتون میمونه که روی یه میز تو مدرسه میشینید. توی کلاس اما یه فاصله کوچیک بین شما هست همینه که میتونید وول بخورید و برید بیرون یا داخل. و این دقیقا همینطوره که پلاسما هست. پس میتونید بازی رو شروع کنید. میتونید وصلشون کنید و میتونید تعداد کم یا زیادی از اونها رو وصل کنید. و در همون زمان میتونید کاری کنید کارهای مختلف بکنند. اگه مغناطیسهای بیشتر و بیشتری رو به هم وصل کنید میتونید بازی های متفاوت بازی کنید. اینا مغناطیس هستند در اشکال و فرمهای مختلف. اگه نگاش کنید خیلی راحت میتونید بفهمید مغناطیسها چطوری کار میکنه. اونا لازم ندارند با هم در تماس باشند میدانهاشون به هم میرسه و این چیزیه که ما میگیم پلاسما. دوتا مغناطیس یکسان رو برگردونید. اگه ببینید روی میز میزارمشون. اگه اونیکی رو ببینید؟ میلرزند چون میتونند وصل شن. میدانهاشون به هم وصل میشه. ولی مغناطیسها لازم نیست یا پلاسماها لازم ندارند روبروی همدیگه باشند تا با هم تماس داشته باشن. پس اگه اینو بچرخونم اونیکی هم میچرخه. اگه یکی دیگه رو بچرخونم یکی دیگه میچرخه. چه اتفاقی میفته؟ میدانها در این یکی باید از اطراف این پلاسما بره از اینجا داخل و میدان از این این یکی , باید بره و با این وصل شه. ولی این دقیقا اتفاقیه که پیش میاد. شما اتصال احتیاج ندارید. ببینید. از فاصله دور با مغناطیسها بازی میکنید. و این خیلی زیاد چیزیه که میگیم پلاسما. تخت نیست. یه توپه و اگه این توپ رو بکشید خیلی زیاد شبیه این دراز این چیزیه که شما میگید نور. نوری که تو چراغ قوه میبینید. نوری که به شما شانس دیدن این مغناطیس رو میده همون توپه وقتی کشیده میشه اگه یه ادامس بزارید دهنتون و بجوید تا یه توپ بسازید و بعد بیارینش بیرون و تا جایی که میتونید بکشیدش. وقتی گرد تو دهنتون هست یه توپه. یه پلاسماست. و وقتی بکشیدش هنوز همن چیزه ولی دراز و دلیلش اینه که میگیم "نور" و این جوریه که همه چی تو جهان هست. کشیده که بشید تبدیل به نور میشید. اگه گرد بمونید یه توپ میشید. یه پلاسما. پس به صورت خیلی ساده برای ساخت یه پلاسما شما احتیاج دارید که بسیار و بسیاری از این میدانها روی هم بیان و میچرخند و میچرخند و میچرخند. و یه پلاسما میشن. پس اگه فکری داشته باشید مطمعنم که در زمان خودتون دیدید. توکلاس یا تو خونه شما معمولا با مغناطیسهاتون اینطوری بازی میکنید خیلی تخت. خیلی خیلی خیلی تخت. پس دیدینشون. این یه مغناطیسه , ولی در جهان ما هرگز چیزی مثل این نمیبینیم. و بخاطر همینه که در جهان همه چی رو مثل این میبینیم. و بهش میگیم پلاسما چون میدانها میگردند و همدیگه رو دنبال میکنند. پس از حالا شما درک میکنید که ایا در زندگیتون یه ستاره مربعی دیدید؟ وقتی به اسمون نگاه میکنید؟ نه. ولی دیدی که همه ستاره ها گردند. شکل یه پلاسما چون حتی خورشید یه پلاسمای خیلی خیلی بزرگه. دلیل اینکه ما این اموزشهارو شروع کردیم اموزش شما از ابتدا هست. درباره واقعیت این که زندگی در جهان چطوری هست. تخت نیست. همه چی در جهان حتی کوچکترین اتم در ناخن شما کروی شکل هست. خونی که تو بدنتون حمل میکنید از ملیونها و ملیونها شکل کروی تشکیل شده. و چگونگی تعاملشون رنگی رو میده که شما دارید. اگه یه لباس سفید داشته باشید پلاسما در اون لباس سفید چیزیه که نورهای دیگه نمیتونند جذب بشن. اگه سبزه , یه نوع نوریه که نمیتونه جذب بشه که تعادلشون سبز میشه. ولی نور خیلی سادست. نور به طریق بسیار بسیار ساده ساخته شده. اگه دو تا توپ روبمالید. پلاسما ها رو به هم پلاسماها میدانهایی دارند که میرن بیرون و اونا میدانهایی دارند که میرن داخل. وقتی به هم میمالیدشون, وقتی مقابل هم به هم بافته شدند. اونی که میره داخل با اونی که میاد بیرون برخورد میکنه. و اونایی که بیرون میان با اونایی که میرن داخل اون یکی برخورد میکنند و این دقیقا مثل کاریه که با دستاتون میکنید. اگه دستاتون رو به هم بمالید حرارت میبینید بعد گرم میشه. ولی شما نمیبینید. اگه خیلی خیلی تاریکش کنید میبینید که دستاتون هم نور تولید میکنند. پس این همون اتفاقیه که در جهان میفته. وقتی مغناطیسها ضد هم مالیده شن اونی که بیرون از پلاسما میره و اونایی که داخل پلاسما از یکی و اون یکی میرن شما پلاسماهای کوچیک کوچیک بدست میارین که بیرون میاد. مثل یه تیکه پوستی میمونه که وقتی دستتون رو به هم میمالید یا میخارونید از جا کنده میشه و اون نورها کوچیک کش میان و بعد تبدیل به چیزی میشن که ما به عنوان نور دیدیم. پس ما این قسمت رو به یه اخر میرسونیم و دفعه دیگه بیشتر راجع بش صحبت میکنیم. چیزای زیبایی میتونیم با پلاسما یاد بگیریم. چطوری میتونید از پلاسما برای روشن کردن همه چیزها استفاده کنید. و شما به ما بگید چطوری میخواین ما بریم. بسیار ممنونم. سوالی از طرف بچه ها هست؟ پسرم سرش رو تکون میده و میگه "نه. از من نه" روبین (رو)الان نه, ممنون ما دستامون رو الان به هم میمالیم فقط برای... ایا توضیح خوبی بود ؟ (رو) اره میگه "اره". شما چطور؟ لورا راسچر(ل ر) در باره پلسماها. ما هم خوب متوجه نشدیم ... در واقع مفهوم پلاسما رو. چطوری میتونیم... بچه ها: پلاسما دقیقا چیه؟ (اک) پلاسما یه توپ میدانهای مغناطیسیه که در مرکز به ناشی از... خوب. بهتون یه چیزی میگم چون پسرم میدونه شاید بچه ها بتونند توضیح بدن. بیا.. (مکالمه پشت زمینه ).. ... (مکالمه در پشت زمینه) ... (رو) بعد ظهر بخیر. اسم من روبین هست. ... (مکالمات پشت صحنه) ... (رو) میدونم که یه پلاسما از یه میدان انرژی ساخته شده و چیزهای مغناطیسی کوچیک داخلش. (اک) میشه از بچه شما درک کنیم که یه پلاسما داشتن به چه معنیه؟ و چیزی رو که میدونه اضافه کنیم؟ اره! لورا(ل ر): بله میتونه بهتون بگه. (ل ر) بله (اک) اینها بچه های دنیا هستند هیچ مرز و سد و رنگ ونژادی وجود نداره. اونا میتونند به ما اموزش بدند و خیلی ساده تر از اونیه که ما میتونیم. بزار ببینیم چی درک کرده. الان توضیح میده که چی از پلاسما فهمیده. منتظریم. (ل ر) او! از بچه من؟ (اک) اره! (ل ر) باشه, باید ترجمه کنم... (اک) بزار اون.. این برنامه اوناست, مال ما نیست (ل ر) اها! پس , میگه, این یه... (اک) هدفون رو بده بهش بزار صحبت کنه. (ل ر) اره امااون اینگلیسی خیلی خوب صحبت نمیکنه بنابر این باید همه چی رو ترجمه کنم... (اک) این مهم نیست. اون خوبه بزار انجام بدین, بزارین شنیده شه. چه زبونی صحبت میکنه؟ (ل ر) فقط المانی صحبت میکنه و اون در الان خیلی مشتاق هست راجع به...راجع به مغناطیسها. و الان در حال بازی دور و بر با مغناطیسها روی فریزر هست و... بخاطر اینه, فکر میکنم قسمت مربوط به پلاسما رو از دست داد. اون فقط سعی میکنه میدانهای مغناطیسی رو کشف کنه. و سعی میکنه ببینه چطوری رو هم اثرمتقابل میکنند. خوب اره داره فقط این دورو بر بازی میکنه و ... سعی میکنه پیدا کنه چطوری این میدانهای مغناطیسی کار میکنه. (اک) اها! فکر میکنم به منظور اموزش کودکانمون ما عمدا از مغناطیس و مغناطیسهای مغناطیس تخت دور نگه داشته شدیم , مثل این یکی. چون ما باید به درکی برسیم بعد باید اونا رو باز اموزی کنی تا مغناطیس رو درک کنند ...یا زندگی ساختار جهان یه توپه از میدانهایی که بعد هم جاری هستند چیزی که ما پلاسما مینامیم. از مرکز شروع میشه, مرکز, زرده, دقیقا کپیه یه تخم مرغ مرکز, زرده جایی هست که میدانها بیرون میتابند و بعد هرچی بیرون میتابه ما از زمانی که از محل زرده میاد به سفیده یا به پوسته تخم مرغ میگیم نقطه انتقال و یا میگیم انتقال "میدان انتقال" و سپس در بالا وقتی به سمت ما میاد میبینیمش. ما بهش میگیم ماده یا چیزهایی که به اسم صداشون میکنیم مثل اینجا, یه تخمه... پوسته یه تخم. پس یه پلاسما یه کپی هست, هیچ فرقی با تخم مرغ نداره. ولی باید یه منبعی داشته باشه, نمیتونید چیزها رو ازاد داشته باشید . پس اون منبع اگه به تخم مرغ نگاه کنید زرده هست و تمام این میدانها رو به بیرون تابش میکنه. و از زمان و از مکان بر بالای زرده جایی که سفیده شروع میشه تا جایی که به عنوان پوست و پوسته یه تخم مرغ مییبینیمش ما میگیم "انتقال", پس ما به قسمت سفید تخم مرغ میگیم "انتقال" این زمان میبره برای انتقال , برای سفر از زرده به پوست . بنابر اینطوری پلاسما رو درک میکنیم. یه منبع سفیده که زمان انتقال هست, از امواج , از جایی که منبع رو ترک میکنند تا وقتی به نقطه ای برسند که ببینیمشون, یافتنی باشند برامون, مثل یه تخم مرغ. یه مثال ساده برای یک پلاسما که یه پلاسمای حقیقیه, به معنای حس حقیقی پلاسما ساختار خورشیدی ما هست. خورشید منبعه, جایی که همه میدانها در میان. انگاه مثلا برای ما بیشتر از هشت دقیقه میگذره از سطح خورشید به سطح و به لایه بالایی زمین برای این میدان که سفر کنه. بنابر این میگیم جابجایی میدان از سطح خورشید انتقال به لایه بالای اتمسفر که منتقل شدن هست. که در حال انتقل هست. و سپس در نقطه ای وقتی بر خلاف این مغناطیس مالیده میشه و جاذبه زمین خودش رو به صورت نور نمایان میکنه یا تغغیر میکنه و میشه ماده. بهش میگیم "حالت جامد" برای اینکه همینجوری برای ما قابل کشف هست. و این راحت ترین راه توضیح دادن در باره پلاسما برای بچه هاست. چون هیچ جا در جهان و بزرگترین مشکل در اموزش برطبق تکنولوژی پلاسما و وجود زندگی در جهان اینه که ما سعی در اموزش کودکان با مغناطیس به شکل تخت میکنیم. مثل این. یا مغناطیسهایی مثل این بله! اونها شبیه این هستند چون ما این توپها رو به هم فشار میدیم مثل این , شما چی میگین, تخم مرغها یا چیزی که میگیم پلاسماها و بعدش خیلی سخته به کودکان یاد بدی نه! چیزی که تو میبینی مجموعه ای از اینهاست , که به هم فشردیم. اما اگه شما در ابتدا به کودکان اموزش بدیدکه پلاسما مثل یه توپه و تمام این میدانها در جهان از یه توپ گنده در میان از مرکز جهان و سپس اونا به کچکترش تقسیم میشن. و سپس اونا کهکشان رو میسازند و سپس کوچکتره ساختار خورشیدی رو میسازه و کوچیکترش خورشید رو میسازه و کوچکترش زمین رو میسازه و پس از ان وقتی این میدانها کوچکتر و کوچکتر میشن مثل این توپهای کوچیک از میدانهای مغناطیسی میشن اعضا بدن ما. و برای اموزش کودکان با مغناطیس تخت و بعد سعی کنیم عوض کنیم بزرگترین مشکله که ما با دنیای علم امروز داریم. واسه اینه که ما سعی میکنیم در فصل اول درباره یه پلاسما توضیح بدیم. پلاسما یه توپ عظیم میدانهای مغناطیسیه با یک منبع. زمانی که گرفته میشه تا از منبع تابیاد و خودشو به ما به عنوان ماده نشون بده و وقتی در پوستشه تمامش با کل میدانها ی بر مرکز رو میگیم پلاسما. و شما میتونید عوضش کنید. میتونید باهاش بازی کنید. میتونید به صورت خیلی ساده درکش کنید چون حتی وقتی یه پلاسما هست نرمه. سخت نیست. سختی پلاسما همونطور که در این یکی میبینیم این میتونه یه تخم مرغ باشه, بدون پوسته که جهندست. و سخت باشه , این همون تخم مرغه, یه دونه دیگه از همون مرغ. چون ما مرغهای خودمون رو تو خونه نگه میداریم, میدونیم همه تخم مرغامون از کجا میان. پس اگه سخت بشه وقتی در موقعیت نرم در تقابل با بقیه جهنده و نرم میشه. ولی وقتی برای ما قابل تشخیص میشه که بتونیم نگهش داریم اون موقع تبدیل به تخم مرغ با پوسته میشه ولی داخلش هنوز همونه. پس یک منبع زمان سفر تا... وقتی ...اینو میتونیم تشخیص بدیم این از طرف دیگه برای بچه ها اسونترین راهه, خیلی ساده. یه مدرسه هست منبع, اونجا خونه هست, اون مرکز هست, بعد این شما رو میبره شما میرین تو ماشین و برای پنج دقیقه سفر میکنید, ده دقیقه تا برسید مدرسه. این زمان انتقاله , وقتی شما در حال انتقالید. و بعدش وقتی شما به مدرسه میرسید اونجا مدرسه هست جایی که شما پدیدار میشید. اونجا جایی هست که همه و دوستان هستند و این همون اصله. پس اساس افرینش پلاسماست و نه میدانهای مغناطیسی. میدانهای مغناطیسی از پلاسماها بیرون میزنند و با پلاسماهای دیگه متصل میشن. پس باید واضح باشه, برای اینکه بچه ها درک کنند خیلی سادش کنید. همونطور که گفتم پلاسما پیچ خورده هست , خیلی شبیه به این. امواج و میدانهای مغناطیسی رو دارید, و بعدش این مرکز این میدان هست اگه بتونم تو پشت زمینه سفید نشونتون بدم. این مرکز میدانه میتونید ببینید. و بعدش وقتی میدان باز میشه اونوقت در جایی خودش رو نمایان میکنه. در اخراش. اون انتها زمانی هست که ماده اون نمایان میشه پس اینجوری درواقع داخل پلاسما به نظر میاد ملیونها و ملیونها از این میدانها از منبع از مرکز شروع میشه. مرکز خیلی شبیه این هست همینطور که میبینید. و این میدانها هنگامی که باز میشن, در یک نقطه اونا مرحله ای میشن , جایی که ما میتونیم تشخیصشون بدیم. مرکز خونه هست رفتن به دور و بر, مسافرت, زمانیه که ما توماشین هستیم تا برسیم مدرسه. ودر نقطه ای که پایان هست, نقطه ای هست که به ماده تبدیل میشه اون اون مدرسه هست. پس, اما در این مورد, میدانها در تمام جهتها سفر میکنند و انها به هم نچسبیدند, ازادند و حرکت میکنند و اگه همدیگه رو جذب کنند در برنامه بعدی صحبت میکنیم. میشن جاذبه و همدیگه رو دفع کنند میگیم میدان مغناطیسی یا اتمسفر. که برای قسمت بعدیه. ایا به اندازه کافی روشن هست یا باید سعی کنیم یه راه دیگه پیدا کنیم؟ (ل ر) بله, روشن بود. (اک) روشنتره. بسیار ممنونم. ایا.. (ل ر) خوب پسر من میکشه یه... (اک) حالا شد... اره؟ (ل ر) اون یکم فهمیده که پلاسما دقیقا چی هست ...یه ایده از اینکه چیه... اها... (اک) دیگه؟ (ل ر)... این مثلما چیزیه که شما... خردسالان نمیتونند واقعا لمسش کنند . باهاش در تماس باشند خوب ...اره, یه چیزی واسه بازی کردن...میدانها.. (اک) اگه شما بتونید چند تا مغناطیس حلقه ای براشون پیدا کنید براشون مغناطیس تخت پیدا نکنید. این چیزیه که میگیم مغناطیس حلقه ای. اره؟ جایی که مرکز جایه که میدانها هستند و من میزارمش پایین و بعد سرپا روی کناره هاش وا میسته. پس این کم و زیاد شکل یک پلاسماست. و بعد اونا مغناطیس رو درک میکنند. که میتونید جریانش رو عوض کنید میچرخه خیلی شبیه این. پس شما خیلی اسون میتونید اونو به درکی برسونید که پلاسما چیست. مشکل , به همین دلیل گفتم, ما تمام پروسه رو شروع کردیم نشان دادن میدانها ی مغناطیسها یی شبیه این نبود اینها مغناطیس هستند. میتونید ببینید. میتونید باهاشون بازی کنید و حرکت میکنه یا میپره و میگیره. ولی در جهان ما مغناطیس تخت نمیبینیم. همه چی یه پلاسماست و فکر میکنم برای والدینی که سعی دارن کودکان رو از ابتدا اموزش بدن درک جدید در... ...در افرینش ...برای اینه واقعیت رو بهشون بدیم و از اول با واقعیت اشناشون کنیم نه چیزی که بعدا مجبور بشن اضافه کنند. این یه... این یه مغناطیس حلقه ای هست. اگه میخواین , اگه نمیتونید گیر بیارید ما همیشه میتونیم . یه لینک برامون بفرستید و بهتون میگیم کجا میتونید گیر بیارید واسه اینکه وقتی شما در اون حالتید میتونید ببینیدش. مغناطیس تو دست من حدود 20سانتیمتر دورتره. میتونید ببینید. حرکتش میدم و حرکت میکنه. پس وقتی به این شکله حرکت نمیکنه وقتی تخته, فقط میپره. ولی وقتی وله وقتی شکل حلقست میچرخه , میبینید, فقط یکم حرکت دادم. بعد شما میتونید ببینید. ده سانتی متر, هفت سانتی متر شاید. پس خوبه که به بچه ها حقیقت رو یاد بدیم و واقعیت در باره اشکال حلقه ای که پلاسماست و این با مغناطیس تخت نمیشه و نشده و نمیتونه انجام بشه با, با چیزی که میگم مغناطیسهای دایره ای مثل این چون بعد متوجه نمیشن اگه بتونید مغناطیس حلقه ای پیدا کنید و به اونها مغناطیسهای حلقه ای کوچیک بدید و بزارید بازی کنند. و بعد تا زمانی که درک کنند این خیلی زیاد, دقیقا عین اینه. تخم مرغ و مغناطیس مقابل هم دقیقا عین هم هستند. در مرکز تخم مرغ زرده هست, منبع. در مرکز این حلقه , مرکز میدان مغناطیسی هست و وقتی سفر میکنه از این مرکز به اینجا زمانیه که میدان انتقال پیدا میکنه و عبور میکنه و وقتی در حالت ماده هست , به شکل رینگ دیده میشه. پس همون روند تخم مرغ هست. در مرکز شما زرده رو دارید. یه شکاف بین زرده و جایی که به عنوان یک تخم مرغ واستون میاد هست این انتقال هست, ووقتی این سخته (جامده), حالت ماده هست. چون در حلقه شما نمیتونید توضیح بدید یه مغناطیس تخت مثل این, نمیتونید توضیحش بدید. و اگه بچه ها اینو از ابتدا درک کنند که داخل چی چیزی هست اونوقت شما تدریس و درک رو پیدا میکنید برای نسلی که میره من بهشون میگم"نسل فضا" بشه. سپس اونا در راهی که جهان کار میکنه فکر و زندگی میکنند. و همینطور که در بزرگسالان میبینیم کسی که با خصلت مغناطیس تخت بار اومده به عنوان بیشتر پروفسورها و دکترها و فارق التحصیلان دانشگاهی. حالا مشکل داریم بهشون اموزش بدیم " در واقع پلاسما این شکلیه و اینطوری رفتار میکنه" و ما مقاومت بسیاری از افراد تحصیل کرده میبینیم چون حالا اونا دیگه باور و زندگی کردند با اطلاعات غلطی که حالا باید ازش دفاع کنند. وگرنه تمامیت دانش خودشون رو زیر سوال میبرند و این یکی از مشکلاتیه که با خیلیا میبینیم بسیاری از فیزیکدانان پلاسمایی سران فیزیک در حال حاظر در مغناطیس مشکل در قبول کردن دارن واقعیت همه چیز به عنوان یه توپ (حلقوی), اینگونه وجود داره. و کسی که جریان رو میگیره , مخصوصا در سنین جوانی, بعد متوجه میشید اموزش خیلی راحت میشه, بعد خیلی منطقیه که بتونند به معلماشون ازیه راه خیلی ساده درس بدن. همونطور که یک پروفسور در یکی از سخنرانیهایی که در دانشگاه داشتم گفت وقتی دانشجویان ارایه دادند اون گفت: "نمیتونم بهتون دروغ بگم شما همه چیز رو مثل من شنیدید. من فقط خودم هم از اول یاد گرفتم" و اون یه پروفسور فیزیک هست. پس این دلیلشه که هیچ مغناطیس تختی رو بهتون معرفی نکردم یا برای نشان دادن میدانهای مغناطیسی, و ما از اول با پلاسما شروع میکنیم که همان اصل اساس افرینش هست. بعد دقایق اول خیلی سخته چون اونا به مغناطیس با این شکل عادت دارند. و بعد اونا درک میکنند تمام کاری که نیاز هست بکنند اینه که سرپا ش کنند و بعد اونو بچرخونند. بعد شما پلاسمای واقعی رو میبینید چون برای اینکه مغناطیس به فریزر بچسبه میدانها باید بیرون بیان و مقداری از میدانها باید بره داخل و سپس , البته این پویاییست پس در واقع میدان این ماده تقریبا این شکلیه. و در راههای بسیار اگه مرکز رو بکشم بیرون این مثل صورت عشقه ولی مرکز در وسطش میشینه و سپس اونها تابش میکنند و میاد تا اخر و شما میتونید ببینید پس تمام منظور اموزشها با بنیاد کشه از هفته پیش شروع شده , برای هفت ماهه که ادامه داره ما با مردم سراسر دنیا در حال صحبت و سعی دراموزش میکنیم . در مورد پلاسما و انها نمیتونند درکش کنند چون اموزش بر مبنای مغناطیس تخت بوده. الان سعی میکنیم به فکر بندازیمشون که مغناطیس حلقوی هست. این هفت ماه مثل یه نبرد برای ما بوده بنابر این تصمیم گرفتیم کودکان رو از ابتدا اموزش بدیم. در اینده وقتی میخوان با مغناطیس های تخت بازی کنند مشکلی نیست , چون ما همونطور که گفتم هیچوقت نمیبینیم, یه, چی میگید... یه ستاره تخت. هیچوقت یه سیاره تخت نمیبینیم خوب این بخاطر اینه که انسان باید از ماده استفاده میکرد تا به شکلی که نیاز داره بسازدش و همیشه مستطیلی یا نعل اسبی بوده این نصف مشکلات درسعی در انتقال بشر بوده از تکنولوزی فضا به تکنولوژی فضا پیما بنابر این چیز خوب الان اینه که میتونیم نشونشون بدیم شاید دفعه دیگه راکتورها رو بیاریم که میدان مغناطیسی حلقه ای تولید میکنند و کودکان با این بیشتر از والدین پرواز خواهند کرد چون برای اونا جدیده ودانش بی پرده قابل درک هست ولی اونو از مغناطیسهای روی دیوار دور نگه دارید و براش مغناطیسهای حلقه ای بخرید. و بعد شما متوجه میشید که اونها پرواز میکنند چون متوجه میشید بدنشون با مغناطیس تخت نمیتونه این طوری انجام بده.. این اگه نگاه کنید , همین طور که این حلقه هارو ساختم میتونید با واقعیت بیشتر از تصور بازی کنید چون اگه من اینو بزارم اینجا, میبینیدش. این یه مغناطیسه, حلقه ای, که برای گردش ساخته شدند. اگه اینو اینجا بزارم که رفتار دقیق یه مغناطیس تخت هست اینجا, شما هیچ تفاوتی نخواهید دید. پس این واقعیت نیست این همین مغناطیسه, همین فاصله چون بعدش بچه گیج میشه. اما, فقط اینو میزارم کنار و به معنای واقعی مغناطیس رو جاش میزارم, که نزدیک اینه میبینید چه اتفاقی میفته؟ تغغیر رو میبینید. پس میدانها روی هم اثر میزارند: گردش , جنبش. و سرعت چرخش. پس, بجای شروع از قدم اشتباه با کودکان با مغناطیس ما راجع به پلاسما صحبت میکنیم چون درکش یرای یه بچه خیلی سخته چطوری این به این طریق حرکت میکنه و اون راه حرکت نمیکنه. ببینید , اتفاق نمیفته. پس این فیزیکه اشتباست حالا بازم عوض میکنید. یه مغناطیس که شبیه نور میمونه میزارید. ببینید! حرکت میکنه, رفتار میکنه, پاسخ میده به همین دلیل ستارگان و سیاره ها جواب میدن. و به همین دلیله ما اموزشها رو از دیدگاه پلاسما شروع کردیم نه از جوری که بشر بوده همیشه میگم: "مغناطیسهای تخت حالت ماده هستند و حالت بشر اینه" "در جهان, همه چیز جنبندست و برای جنبنده بودن, رفتار رو میبینید". خیلی ساده. به اینا میگند "مغناطیسهای سروصدایی" میتونید جفتش رو بخرید همونطور که همه چی رو پیدا میکنید حرکت میکنند , میتونید تعاملشون رو ببینید. نمیتونید این کار رو با مغناطیسهای دیگه انجام بدین. پلاسما حرکت میکنه. اگه بتونید بیشتر وبیشتر از اونا بسازید و بعد, زیبایی این, که چرا مغناطیس سر وصدایی میگن میدانهای مغناطیسی صدا نمیسازند ولی وقتی تعامل میکنند نویز میسازند, نویز مغناطیسی میسازند یا نویز مغناطیس پلاسمایی میسازند ولی نور خلق میکنند, پس میتونید اون نور رو در نویز سر و صدا نشون بدید. اونا..سرو صدا میکنند. پس این رفتار یه پلاسماست و این فیزیک اشتباهه که ما قبول کردیم و این جوریه که واقیعیت در فیزیک وجود داره بنابر این شما همیشه میتونید با مغناطیس بازی کنید ولی اگه میخواین درک کنید که جهان چطور کار میکنه و نسل ما از هر چی ما انجام میدیم و میبینیم, نسل بعدی که خردسالان و یانگستر ها هستند باید از ابتدا و درست یاد بگیرند و بعد ما نباید دو بار یادشون بدیم راه اشتباه و وقتی یادش گرفتند, براشون خیلی سخته پس ساخت فیزیکدان پلاسمایی در سن هشت سالگی اسونتره تا هیجده یا هشتاد سالگی و این چیزیه که سعی میکنیم انجام بدیم. سعی کنید کودکان رو با واقعیت اشنا کنید نه فقط یه مبانبر مختصر , واین جاییه که اون میاد در جهان یه پلاسما منبعیه که میاد بیرون. اگه از این ور نگاه کنید, از بالا تخت هست. ولی اگه به کلش نگاه کنید شکل حلقوی که کش اومده و شده چیزی که میگیم یه پلاسما. بنابر این لطفا اگه سرپرست بچه هستید و سعی میکنید بچتون رو به برنامه فضا پیمایی بیارید و سعی در اموزش واقعیت یا حقیقت در باره چگونگی افرینش به اون رو دارید. برای من به عنوان دانشمندی که در این مرحله کار میکنه وقتی به بچه هاتون این مغناطیسها رو یاد بدین زیاد از زمانی که بشر گفت زمین تخته دور نیست و اینکه مرکز عالمه مغناطیس, این چیزیه که باید ازش دور شیم. حالا ما پلاسما رو میبینیم و درک میکنیم برای اینه که به کودکان نشون بدیم حقیقتش رو که چی هست. میبینید. دو تا مغناطیس روبروی همتند. از تخت هیچ عکس العملی نمیبینید با حرکت دادن اونیکی مگر جذب بشه و میچسبه نمیچرخه فقط واسه اینکه یه مغناطیس دیگه رو تکون دادید. پس این اتفاقیه که میفته. پلاسما عکس العمل به پلاسمای دیگه میده چون جنبندست. اینجا این تخت هست. این دقیقا چیزیه که گفتیم این نوع مغناطیس وقتی شروع به تدریس فیزیک میکنید در باره افرینش, در باره تکنولوژی فضایی معماهای غیر غابل حل زیادی برای کودکان در اینده ایجاد میکنه. پس بهتره از ابتدا شروع کنیم با حقایق به اندازه کافی نزدیک که میبینند و بعد شما متوجه میشید که تبدیل به نخبگان در فضا شدند. بدون زحمت زیاد ما. سوالی هست؟ به اینا میگن مغناطیس سرو صدایی .میتونید بخرید به اینا میگن مغناطیس حلقه ای. و اینا مغناطیسهای تخت هستند. و همشون رفتارهای کاملا مختلفی دارند. سوال؟ بله. همینه. تقریبا اونجاییم... بله, ببخشید.. ما این سبک تدریس رو ادامه میدیم از الان حتی در بخش بزرگسالان یا پنج شنبه ها چون این این چیزیه که متوجه شدیم که بسیاری از والدین درک نمیکنند. ما این اموزش رو این هفته تو ازمایشگاه اینجا شروع کردیم و الان اموزش هامون رو با کودکان ادامه میدیم. (ک د)... نه, در واقع برای شروع روشن میکنه همونطور که خیلی چیزها واسم بود اگه یه بچه بودم . ...شاید یه زمانی باشه دفعه دیگه برای یه... من چند تا سوال دارم که... میدونید, موقعی که بچه بودم ...چون اقای کشه از شما یاد گرفتم. میدونید از کتابهاتون که چیزی به اسم انفجار بزرگ (BIGBANG)وجود نداشته و نداره شاید بتونیم دفعه دیگه وارد جزییات بشیم چرا؟ چون شما همیشه راجع به منبع و این جهان صحبت میکنید ولی الان یاد گرفتم که تنها یه جهان وجود نداره بلکه بیشتر از یه جهان هست. پس.... (اک) بله. (ک د)اون میتونه چیز خیلی عالی باشه اگه بتونیم وارد جزییاتش بشیم چون این سوالی بوده که همیشه به عنوان یه کودک منو شگفت زده میکرده. اگه همه چی پلاسماست اونوقت منبع واقعی چیه؟ اونوقت منبع کل جهان چیه؟ (اک)ما دفعه دیگه راجع بش حرف میزنیم. (ک د)ممنون. (اک)بسیار ممنونم سوالی دیگه از بچه های بزگتر یا کوچیکتر هست؟ (ل ر) نه. برای ما نه.ممنون (رو)ممنون برای اموزش ما جدا برای همه ما جالب بود. (اک)خیلی ممنون. امیدوارم شنونده های کودک وهمچنین بزرگسال کودک بیشتری بدست بیاریم. و شاید این حتی برای ما و جلسه بزرگسالان راحت تر بشه. (ل ر) درسته (اک) جدا ممنون ازشما. تشکر از وقت شما (ل ر) مرسی (ک د)ممنون اقای کشه و همه. ممنون. (اک)ممنون. بای بای.بای بای لورنس(ل) ممنون. (اک)جدا تشکر از شما. خدا حافظ و با زندگی جدید بهترینها رو داشته باشید. بای بای.بای بای