WEBVTT 00:00:46.091 --> 00:00:49.208 بگذارید دربارهی حقایق زندگی حرف بزنیم. 00:00:49.208 --> 00:00:52.166 آن گفتگویی را در دوران کودکی به یاد میارید 00:00:52.166 --> 00:00:53.380 که دربارهی سکس 00:00:53.380 --> 00:00:54.742 یا مواد مخدر 00:00:54.742 --> 00:00:58.336 با پدر و مادرتان و یا یک بزرگتر قابل اعتماد داشتید؟ 00:00:58.336 --> 00:01:00.044 شاید نه 00:01:00.044 --> 00:01:01.402 چون این یک افسانهست. 00:01:01.402 --> 00:01:03.228 شما با بچهها دربارهی اینجور چیزها حرف نمیزنید. 00:01:03.228 --> 00:01:05.477 خیلی خجالتآورست. 00:01:09.356 --> 00:01:11.312 و، هی، شاید درست هم همین باشد. 00:01:11.312 --> 00:01:13.289 ما دهههاست که حقایق زندگی را به بیرون از حیطهی خودمان حواله دادیم. 00:01:13.289 --> 00:01:15.316 ما میلیاردها دلار برای این خرج میکنیم. 00:01:15.316 --> 00:01:18.391 پس، چرا با بچهها حرف بزنیم در حالیکه میتونیم تلویزیون را روشن کنیم؟ 00:01:18.391 --> 00:01:22.206 من دربارهی مواد از روی یک تخممرغ و یک ماهیتابه چیز یاد گرفتم: 00:01:22.206 --> 00:01:23.551 «این مواد مخدرست، 00:01:23.551 --> 00:01:25.033 و این مغز شما تحت تاثیر موادست. 00:01:25.033 --> 00:01:26.179 پسسسسسس. 00:01:26.179 --> 00:01:27.617 سوالی دارید؟» 00:01:27.617 --> 00:01:29.700 آره، در واقع، داشتم. 00:01:29.700 --> 00:01:31.750 اما اینجا کاری به سوالها ندارم. 00:01:36.549 --> 00:01:37.797 به دادهها کار دارم. 00:01:39.151 --> 00:01:40.644 در دههی ۱۹۸۰ وقتی من داشتم بزرگ میشدم، 00:01:40.644 --> 00:01:43.095 این دادهها پدر مادرها را وحشتزده کرده بود: 00:01:43.496 --> 00:01:46.724 ٪۱ از سال آخریهای دبیرستان هروئین را تجربه کرده بودند، 00:01:46.724 --> 00:01:47.892 ٪۱۲ مواد توهمزا را، 00:01:47.892 --> 00:01:49.113 ٪۱۲ آرام بخش ها، 00:01:49.113 --> 00:01:50.831 ٪۱۷ کوکایین، 00:01:50.831 --> 00:01:52.547 ٪۲۶ داروهای محرک، 00:01:52.547 --> 00:01:55.755 و بیش از ۵۰٪ از ما حشیش را تجربه کرده بودیم. 00:01:55.755 --> 00:01:57.524 یک بیماری همهگیر بود! 00:01:57.524 --> 00:01:59.203 دستکم، این چیزی بود که آنها به ما گفتند. 00:01:59.203 --> 00:02:02.594 و حشیش یک دروازه بود، که شما را به کلی موضوع دشوارتر هدایت میکرد. 00:02:02.594 --> 00:02:06.697 البته، ۹۲٪ از ماها الکل مینوشیدیم، 00:02:06.697 --> 00:02:10.086 و آن، تعداد بیشتری از ما را در مقایسه با مجموع دیگر مخدرها به کشتن میداد. 00:02:10.086 --> 00:02:12.898 اما، مهم نیست، الکل قانونیست. 00:02:12.898 --> 00:02:15.157 بنابراین ما به روی مواد مخدر اعلان جنگ کردیم! 00:02:15.157 --> 00:02:17.437 نانسی ریگان فرمانده ما بود. (اشاره به کمپین مبارزه با مواد مخدر توسط همسر رییسجمهور آمریکا رونالد ریگان) 00:02:17.437 --> 00:02:20.719 همهی مخدرها تو را میکشند، پس فقط بگو: «نه!» 00:02:20.719 --> 00:02:22.327 فقط بگو: «نه!» به علف. 00:02:22.327 --> 00:02:24.015 فقط بگو: «نه!» به کوکایین. 00:02:24.015 --> 00:02:26.938 فقط بگو: «نه!» به همهچیز. 00:02:28.092 --> 00:02:29.227 خیلی سادهست! 00:02:29.227 --> 00:02:30.811 اگر میخواید بچهها را نجات بدید، 00:02:30.811 --> 00:02:32.671 باید یک کاری کنید که از ترس قالب تهی کنند! 00:02:32.671 --> 00:02:35.901 و ما مبالغ دیوانه واری را برای انجام آن خرج کردیم. 00:02:35.901 --> 00:02:39.996 به زودی جنگ علیه مواد گسترش یافت تا تبدیل به جنگی شد علیه سکس. 00:02:39.996 --> 00:02:43.682 ما بچهها را وادار به پارسایی میکنیم تا با ایدز مبارزه کنیم. 00:02:43.682 --> 00:02:46.688 و وقتی سرانجام دادهها را بررسی کردیم، 00:02:46.688 --> 00:02:47.991 حدس بزنید: 00:02:48.852 --> 00:02:51.291 کاملا بیاثر. 00:02:51.291 --> 00:02:55.791 ما دوست داریم برای مشکلهای بزرگ راهحلهای بزرگ پیدا کنیم، نه؟ 00:02:55.791 --> 00:02:58.045 اگر واقعیتهای زندگی اینجوری کار نکنند چی؟ 00:02:58.615 --> 00:03:03.862 اگر تجربهی داشتن آن گفتگو امکان تولید انبوه را نداشته باشد چی؟ 00:03:03.862 --> 00:03:05.634 اگر ممکن نباشد که در مقیاس بزرگ تقلید بشه چی؟ 00:03:06.619 --> 00:03:09.362 خب، این برای هرکسی که در این صنعت باشد خیلی مایوسکننده میشه، نه؟ 00:03:09.362 --> 00:03:11.767 و، خیلی از آنها واقعا نیت خوبی دارند. 00:03:11.767 --> 00:03:13.083 پس، چه کسی؟ 00:03:13.499 --> 00:03:14.564 ما. 00:03:15.103 --> 00:03:16.755 ما باید با بچهها حرف بزنیم 00:03:16.755 --> 00:03:18.887 آزادانه و صادقانه. 00:03:18.887 --> 00:03:20.892 اما آیا ما به راستی صادق هستیم؟ 00:03:21.693 --> 00:03:23.309 گمان نکنم. 00:03:23.740 --> 00:03:25.712 ما کودکی را اسطورهای می:کنیم. 00:03:28.145 --> 00:03:29.879 کودکی من در اِستون مانتینز گذشت، در جورجیا. 00:03:29.879 --> 00:03:33.501 یک حومهی شهر کاملا معمولی آمریکایی در دههی ۱۹۸۰. 00:03:33.501 --> 00:03:37.963 برای پدر مادرها، یک بهشت سالم و بیخطر از مهمانیهای بازی ورق و تنیس بود. 00:03:37.963 --> 00:03:42.783 برای ما بچهها، همهی ما داشتیم روی یک پروژهی پژوهشی سری کار میکردیم 00:03:42.783 --> 00:03:45.669 و آزمایشگاه ما بعد از مدرسه در جنگل بود، 00:03:45.669 --> 00:03:48.138 و زیر پتوها وقتی خانهی همشاگردیهامان میخوابیدیم، 00:03:48.138 --> 00:03:49.827 واقعا، از هر فرصتی استفاده میکردیم 00:03:49.827 --> 00:03:53.100 که لباسهامان را بکَنیم و کند و کاو کنیم. 00:03:53.100 --> 00:03:54.715 اینها دیگر چه جور چیزی هستند، 00:03:54.715 --> 00:03:55.446 این بدنها؟ 00:03:55.446 --> 00:03:56.530 چی کار میکنند؟ 00:03:56.530 --> 00:03:58.208 باید سر از کارشان در میآوریم 00:03:58.208 --> 00:03:59.740 و این کودکیست. 00:03:59.740 --> 00:04:01.544 کودکی تنها بازی وتفریح نیست، 00:04:01.544 --> 00:04:04.568 در اصل کودکی پروژهی فوق سری بُمبِ برهنگیست. 00:04:04.923 --> 00:04:07.867 و بعد پا میگذارید به نخستین کلاس در راهنمایی، 00:04:07.867 --> 00:04:09.564 و بمب منفجر میشه. 00:04:10.549 --> 00:04:12.276 شما دیگر تنها یک بدن نیستید. 00:04:14.535 --> 00:04:16.981 وای نه، حالا شما یک موجود مضحک و متناقض [گروتسک] هستید. 00:04:17.935 --> 00:04:21.046 و این زمانیست که رنج کشیدن واقعا آغاز میشه. 00:04:21.677 --> 00:04:24.030 بنابراین، آره، با بچهها حرف بزنید. 00:04:24.030 --> 00:04:26.812 اما اگر پیش از همه دربارهی تجربههای خودتان با آنها صادق نباشید، 00:04:26.812 --> 00:04:30.425 هر چیزی که بگید بوی گند میگیرد. 00:04:31.210 --> 00:04:33.830 نگران نباشید، میتونید تمرین کنید 00:04:34.584 --> 00:04:37.447 و باید با حرف زدن با کودکی آغاز کنید که بیبرو برگرد میشناسیدش: 00:04:37.447 --> 00:04:38.927 خودتان. 00:04:39.806 --> 00:04:41.922 شما چهجور بچهای بودید؟ 00:04:41.922 --> 00:04:43.977 چی آزارتان میداد؟ 00:04:45.008 --> 00:04:47.792 برای من، سن ۱۳ سالگی بود. 00:04:47.793 --> 00:04:50.230 بدترین سال، آن سال بود. 00:04:50.230 --> 00:04:53.223 من وسواسگونه دربارهی سکس کنجکاو بودم 00:04:53.223 --> 00:04:55.763 و عمیقا هم ازش شرمنده بودم. 00:04:55.763 --> 00:04:58.821 البته، به هیچ وجه، این تنها مشکل من نبود، 00:04:58.821 --> 00:05:02.152 اما آغاز این چنبرهی رو به تباهی بود. 00:05:02.152 --> 00:05:03.646 و از شانس بد من ضربهی کاری وقتی بود 00:05:03.646 --> 00:05:07.518 که داشتم «دیوار» پینکفلوید را تماشا میکردم، 00:05:07.518 --> 00:05:11.425 که تماشاش ایدهی بدی برای یک بچهی سیزدهسالهی فلکزده که خمار علف باشه، بود. 00:05:11.425 --> 00:05:14.001 بنابراین آن شب، به هر دلیلی، 00:05:14.001 --> 00:05:18.260 ایدهی خوبی به نظر میآمد که ابروهام را بتراشم، 00:05:18.260 --> 00:05:22.443 و با بلعیدن همهی قرصهای دستشویی تلاش کنم خودم را بکشم، 00:05:22.443 --> 00:05:24.556 که البته قرصها به هیچوجه کشنده نبودند، 00:05:24.556 --> 00:05:27.479 اما همه متوجه ابروها شدند. 00:05:27.479 --> 00:05:30.301 و این راهنمایی را حتی مفرحتر کرد. 00:05:30.301 --> 00:05:32.724 خب، زمان فروپاشی شما کی بود؟ 00:05:32.724 --> 00:05:36.828 و اگر میتونستید یک ماشین زمان بسازید و برگردید و با آن کودک صحبت کنید، 00:05:36.828 --> 00:05:39.459 به خودتان چی میگفتید؟ 00:05:39.459 --> 00:05:40.763 برای من، آسان بود. 00:05:40.763 --> 00:05:43.222 همهی آنچه که نیاز داشتم بشنوم این بود که یکی مطمئنم کند 00:05:43.222 --> 00:05:46.479 که یکجورایی من یک عضو معمولی از کیهان هستم. 00:05:46.479 --> 00:05:48.942 اما من حال حرف زدن با هیچکس را نداشتم. 00:05:48.942 --> 00:05:51.596 و خیلی عجیب بود، من کاملا انتظار یک مسافر زمان را میکشیدم 00:05:51.596 --> 00:05:52.793 که یک زمانی ناگهان ظاهر بشه 00:05:52.793 --> 00:05:54.739 آخه من از این خورهها بودم. 00:05:54.739 --> 00:05:57.147 من نمیدانستم که این مسافر، پسر هنوز به دنیا نیامدهی منست 00:05:57.147 --> 00:05:59.270 یا یک آدم مکانیکی (سایبورگ) تی-۱۰۱. 00:05:59.747 --> 00:06:02.292 اما هرکدام هم که بود عالی می شد. 00:06:17.816 --> 00:06:22.599 هی، این منم، خود تو از آینده، در سال ۲۰۱۲. 00:06:22.599 --> 00:06:26.589 برات اطلاعات سرنوشتسازی به همراه آوردم، اما نه از آینده، دربارهی گذشته، 00:06:26.589 --> 00:06:29.911 یک میلیارد سال پیش، هنگامی که این سیاره از سلول پوشیده شده بود 00:06:29.911 --> 00:06:32.281 و همهی کار آنها این بود که بجنگند، بخورند، و تقسیم بشن؛ 00:06:32.281 --> 00:06:34.402 جنگیدن، خوردن، تقسیم شدن. 00:06:34.402 --> 00:06:35.805 به جز یکی از آنها. 00:06:37.037 --> 00:06:39.104 و آن جد تو بود. 00:06:39.104 --> 00:06:40.825 این سلول دیگران را به بردگی کشید، 00:06:40.825 --> 00:06:43.589 اما ارباب و برده یکی شدند. 00:06:43.589 --> 00:06:46.427 و بعد این سلولها سکس را ابداع کردند، 00:06:46.427 --> 00:06:47.888 و بعد آنها نخستین بدنها را پدید آوردند 00:06:47.888 --> 00:06:49.722 که هر سلول در آنها یک کار میکرد، 00:06:49.722 --> 00:06:50.249 بعضی بو میکشیدند، 00:06:50.249 --> 00:06:51.520 بعضی حرکت میکردند، 00:06:51.520 --> 00:06:53.629 برخی میخوردند. 00:06:53.629 --> 00:06:57.620 و وظیفهی سکس به عهدهی سلول ویژهای گذاشته شد به نام یاختهی جنسی (زامه - گامِت). 00:06:58.744 --> 00:07:02.477 و آن بدنها غولپیکر شدند. 00:07:07.770 --> 00:07:10.927 فاصله تا بدن بعدی بسیار زیاد بود بنابراین ناچار شدند شنا کنند. 00:07:10.927 --> 00:07:14.721 بیشترشان ممکن بود کم بشن و بمیرن بنابراین در شمارگان بسیار تولید شدند. 00:07:14.721 --> 00:07:19.426 خیلی زود اقیانوسها معرکهای شد از سکس و مرگ 00:07:19.426 --> 00:07:24.397 تا ۵۰۰ میلیون سال پیش، هنگامیکه نخستین هیولا به درون خشکی خزید. 00:07:33.443 --> 00:07:35.441 خشکی سخت بود 00:07:35.441 --> 00:07:37.587 جون بدنها سنگین بودند. 00:07:37.587 --> 00:07:39.583 و آفتاب زامهها را میکشت. 00:07:39.583 --> 00:07:41.327 برای امن نگاهداشتن آنها، 00:07:46.639 --> 00:07:48.722 در جایی پنهان در درون بدن، 00:07:48.722 --> 00:07:51.388 مادر یک اقیانوس کوچک ساخت. 00:07:54.081 --> 00:07:57.942 بیرون از آنجا رویدادها به طور غیرقابل تصوری خشونتبار بودند. 00:07:57.942 --> 00:08:00.205 شکلهای تازهای از زندگی در حال پدیداری بود 00:08:00.205 --> 00:08:02.421 که قرار بود به زودی محو بشه. 00:08:02.421 --> 00:08:05.570 میلیونها سال به سرعت گذشت. 00:08:05.570 --> 00:08:08.698 اما در اینجا، همیشه همه چیز یکسان بود. 00:08:11.175 --> 00:08:12.225 آرامش. 00:08:13.549 --> 00:08:14.856 فقط آرامش. 00:08:18.257 --> 00:08:20.746 شاید هرگز نفهمیم چرا، 00:08:20.746 --> 00:08:24.501 اما از میان همهی بدنهای ممکنی که در این سیاره پدید آمدند، 00:08:24.501 --> 00:08:26.399 این یکی بود، 00:08:26.399 --> 00:08:28.099 دارای تقارن دوسویه، 00:08:28.099 --> 00:08:29.723 خونگرم، 00:08:29.723 --> 00:08:30.915 بزرگتر از یک موش، 00:08:30.915 --> 00:08:32.597 کوچکتر از یک اسب، 00:08:32.597 --> 00:08:35.397 دوپا، ده انگشت، 00:08:35.397 --> 00:08:37.066 بدون دم، 00:08:37.066 --> 00:08:39.006 مغز بزرگ، 00:08:39.006 --> 00:08:40.333 زبان، 00:08:40.333 --> 00:08:42.020 فنآوری، 00:08:42.020 --> 00:08:42.835 و تمدن 00:08:42.835 --> 00:08:45.501 افتان و خیزان برای هزاران سال پیش آمد. 00:08:49.298 --> 00:08:51.530 و این تویی، 00:08:51.530 --> 00:08:53.381 یک انسان ۱۳ ساله 00:08:53.381 --> 00:08:56.271 سردرگم و شرمزده دربارهی سکس. 00:08:56.271 --> 00:08:58.683 این چیزیست که من به اینجا آمدم که به تو بگم: 00:08:58.683 --> 00:09:03.650 ما نمیدانیم که سکس چرا تکامل یافت یا چرا باقی ماند. 00:09:03.650 --> 00:09:06.853 چرا ما به تقسیم سلولی ادامه ندادیم همانطور که میلیونها سال این کار را کردیم؟ 00:09:06.853 --> 00:09:08.328 خیلی کارآمدتر بود. 00:09:08.328 --> 00:09:12.345 همهمان بچه میداشتیم، اما زوجی نه. 00:09:12.345 --> 00:09:17.481 میتونه اینطور باشه که کودکانی که از نظر ژنتیکی با هم فرق دارند در برابر بیماریها مقاومتر هستند. 00:09:17.481 --> 00:09:21.015 و این هنوز بهترین حدس ماست. 00:09:21.015 --> 00:09:24.840 بنابراین خیالت راحت باشه که حتی در آیندهی دور، 00:09:24.840 --> 00:09:27.286 در سال ۲۰۱۲، 00:09:27.286 --> 00:09:30.090 ما هنوز نمیدانیم که سکس برای چی هست. 00:09:30.090 --> 00:09:31.508 این گیچ کنندهست. 00:09:32.815 --> 00:09:35.179 تو نباید به خاطر آن شرمنده باشی. 00:09:36.288 --> 00:09:38.645 سکس معمای زیباییست. 00:09:40.860 --> 00:09:43.388 و بدون آن، خیلی ساده تو اینجا نبودی. 00:10:03.265 --> 00:10:05.310 به هرحال، 00:10:05.310 --> 00:10:07.776 با خواهر کوچکت مهربان باش. 00:10:07.776 --> 00:10:11.635 او بهترین دوستت است. خواهی دید.