WEBVTT 00:00:00.861 --> 00:00:02.644 ما دستهای همدیگر را گرفته بودیم، 00:00:02.668 --> 00:00:04.032 خیره به در، 00:00:04.374 --> 00:00:07.312 من و خواهر و برادرانم منتظر بودیم تا مادرمان 00:00:07.336 --> 00:00:08.798 از بیمارستان برگردد. 00:00:08.822 --> 00:00:12.529 او آنجا بود چون همان روز مادربزرگم جراحی سرطان داشت. 00:00:14.496 --> 00:00:16.521 در نهایت، درها باز شد 00:00:17.264 --> 00:00:18.598 و مادرم گفت: 00:00:18.622 --> 00:00:19.830 «او از پیش ما رفت. 00:00:19.854 --> 00:00:21.004 اون از پیش ما رفت.» 00:00:21.672 --> 00:00:24.310 شروع کرد به گریه کردن و بلافاصله گفت: 00:00:24.334 --> 00:00:26.524 باید ترتیب کارها را بدهیم. 00:00:26.548 --> 00:00:32.193 وصیت مادربزرگ این بود که در خانه خاک شود. NOTE Paragraph 00:00:34.193 --> 00:00:38.002 تازه ۱۲ ساله شده بودم، و وقتی شوک از بین رفت 00:00:38.026 --> 00:00:41.335 حرفهای مادرم در گوشم زنگ میخورد. 00:00:41.661 --> 00:00:45.490 مادربزرگم خواسته بود در خانه خاک شود. 00:00:46.589 --> 00:00:52.366 ۶ سال قبل از کره به آرژانتین مهاجرت کرده بودیم 00:00:52.390 --> 00:00:55.981 بدون این که اسپانیایی بلد باشیم یا بدانیم چطور درآمد داشته باشیم. 00:00:57.076 --> 00:01:01.282 در ابتدای ورودمان، مهاجرانی بودیم که همه چیز را از دست داده بودیم. 00:01:01.306 --> 00:01:04.807 پس باید سخت کار میکردیم تا زندگی خود را از نو بسازیم. 00:01:04.831 --> 00:01:08.455 پس به ذهن من نرسیده بود که بعد ازهمه این سالها 00:01:08.479 --> 00:01:11.422 خانه ما هنوز کره بود. 00:01:12.635 --> 00:01:16.649 باعث شد فکر کنم که من کجا دوست دارم خاک شوم، 00:01:16.673 --> 00:01:18.568 خانه برای من کجا بود، 00:01:18.592 --> 00:01:21.159 و جواب برای من روشن نبود. 00:01:21.183 --> 00:01:23.502 و این مسئله من را خیلی اذیت میکرد. 00:01:24.736 --> 00:01:30.155 بنابراین این حادثه برای من منجر به جستجویی برای هویتم برای یک عمر شد. NOTE Paragraph 00:01:31.174 --> 00:01:34.746 من در کره بدنیا آمده بودم - سرزمین کیمچی؛ 00:01:34.770 --> 00:01:36.604 در آرژانتین بزرگ شده بودم. 00:01:36.628 --> 00:01:42.295 جایی که انقدر استیک خوردم که تا الان احتمالا ۸۰٪ از گوشت گاو تشکیل شدم؛ 00:01:42.319 --> 00:01:44.437 و در آمریکا تحصیل کرده بودم، 00:01:44.461 --> 00:01:46.783 جایی که به کره بادام زمینی معتاد شدم. NOTE Paragraph 00:01:47.086 --> 00:01:48.386 (خنده) NOTE Paragraph 00:01:48.410 --> 00:01:52.344 در کودکی، کاملا حس آرژانتینی بودن داشتم، 00:01:52.368 --> 00:01:55.028 گرچه ظاهرم من را لو میداد. NOTE Paragraph 00:01:55.052 --> 00:01:58.322 یادم هست روز اول مدرسه راهنمایی، 00:01:58.346 --> 00:02:01.054 معلم ادبیات اسپانیایی ما وارد کلاس شد. 00:02:01.078 --> 00:02:03.065 همه همکلاسیهام را بررسی کرد، 00:02:03.089 --> 00:02:04.264 و گفت: 00:02:04.288 --> 00:02:06.837 «تو-- تو باید معلم خصوصی بگیری، 00:02:06.861 --> 00:02:09.720 در غیر این صورت این درس را پاس نمیکنی.» 00:02:09.744 --> 00:02:13.606 ولی تا آن موقع من به اسپانیایی مسلط شده بودم، 00:02:13.630 --> 00:02:18.642 پس حس کردم میتوانم آرژانتینی یا کرهای باشم، 00:02:19.270 --> 00:02:20.672 ولی نه هر دو. 00:02:21.156 --> 00:02:23.239 این مثل یک بازی صفر و یک بود، 00:02:23.263 --> 00:02:26.200 یعنی باید هویت قبلیام را کنار میگذاشتم 00:02:26.224 --> 00:02:29.784 تا بتوانم هویت جدیدی بدست بیاورم. NOTE Paragraph 00:02:31.255 --> 00:02:35.384 پس وقتی ۱۸ سالم شد، تصمیم گرفتم به کره بروم، 00:02:35.408 --> 00:02:39.462 با آرزوی پیدا کردن جایی که بتوانم اسمش را خانه بگذارم. 00:02:39.486 --> 00:02:41.483 ولی در کره مردم از من میپرسیدند، 00:02:41.507 --> 00:02:44.903 چرا کرهای را با لهجه اسپانیایی حرف میزنی؟ NOTE Paragraph 00:02:44.927 --> 00:02:45.951 (خنده) NOTE Paragraph 00:02:45.975 --> 00:02:49.470 و«تو باید ژاپنی باشی چون چشمهای درشتی داری 00:02:49.494 --> 00:02:51.504 و زبان بدنت غریبه است.» 00:02:52.101 --> 00:02:56.924 پس معلوم شد من برای کرهای بودن زیاد آرژانتینی بودم، 00:02:56.948 --> 00:02:59.078 و برای کرهای بودن هم زیادی آرژانتینی. NOTE Paragraph 00:02:59.970 --> 00:03:03.237 و این برای من فهمی اساسی بود. 00:03:03.848 --> 00:03:08.597 موفق نشده بودم جایی را در دنیا به عنوان خانه خودم پیدا کنم. 00:03:08.621 --> 00:03:14.141 ولی مگر چند نفر کرهای ژاپنی شکل با لهجه اسپانیایی 00:03:14.165 --> 00:03:17.164 یا دقیقتر بگویم، لهجه آرژانتینی -- 00:03:17.188 --> 00:03:18.845 فکر میکنید در دنیا وجود دارد؟ 00:03:19.229 --> 00:03:22.254 پس احتمالا این برای من یک مزیت بود. 00:03:22.777 --> 00:03:24.879 یرای من برجسته بودن راحت بود، 00:03:24.903 --> 00:03:28.231 که در دنیایی که دائما در حال تغییر است، کمکم میکرد، 00:03:28.255 --> 00:03:31.302 دنیایی که در آن مهارتها یک شبه منسوخ میشوند. 00:03:31.892 --> 00:03:38.066 پس من از پیدا کردن وجه تشابه ۱۰۰ درصد با کسانی که ملاقات میکردم 00:03:38.090 --> 00:03:39.586 دست برداشتم. 00:03:39.610 --> 00:03:46.047 در عوض، متوجه موقعیتهایی شدم که من تنها وجه تشابه 00:03:46.071 --> 00:03:50.083 بین گروه آدمهایی بودم که معمولا در مقابل هم قرار میگیرند. NOTE Paragraph 00:03:51.130 --> 00:03:54.048 پس با وجود این فهم در ذهنم، 00:03:54.072 --> 00:03:58.265 تصمیم گرفتم تمام نسخههای متفاوت خودم را بپذیرم -- 00:03:58.289 --> 00:04:02.780 و حتی به خودم اجازه بدم گاهی خودم را از نو بسازم. 00:04:03.393 --> 00:04:06.666 برای مثال، در دبیرستان، 00:04:06.690 --> 00:04:08.700 باید اعتراف کنم که یک خرخوان اساسی بودم. 00:04:08.724 --> 00:04:12.327 هیچ درکی از مُد نداشتم -- عینک ته استکانی، مدل موی ساده -- 00:04:12.351 --> 00:04:13.696 تجسمش سخت نیست. 00:04:13.720 --> 00:04:18.013 در واقع فکر میکنم، چون تکالیفم را به بقیه میدادم چند تا دوست داشتم. 00:04:18.037 --> 00:04:19.187 این واقعیت است. 00:04:19.627 --> 00:04:21.659 اما در دانشگاه، 00:04:21.683 --> 00:04:25.377 توانستم هویت جدیدی برای خودم پیدا کنم، 00:04:25.401 --> 00:04:29.371 و آن خرخوان تبدیل به یک دختر محبوب شد. 00:04:30.036 --> 00:04:31.222 در دانشگاه MIT بودم، 00:04:31.246 --> 00:04:33.901 پس نمیدانم میتوانم بخاطرش تحسین شوم یا نه. 00:04:33.925 --> 00:04:35.530 بقول بچههای این رشته، 00:04:35.554 --> 00:04:37.881 «شانس پیدا کردن دختر زیاد است، 00:04:37.905 --> 00:04:40.382 اما دخترهای این رشتهها خیلی جذاب نیستند.» NOTE Paragraph 00:04:40.700 --> 00:04:42.348 (خنده) NOTE Paragraph 00:04:43.049 --> 00:04:46.833 آنقدر رشته عوض کرده بودم که مشاورانم به شوخی میگفتند 00:04:46.857 --> 00:04:49.716 که باید مدرک رشته «مطالعات اتفاقی» بگیرم. NOTE Paragraph 00:04:50.164 --> 00:04:51.520 (خنده) NOTE Paragraph 00:04:51.923 --> 00:04:53.203 این را به بچههایم گفتم، NOTE Paragraph 00:04:53.227 --> 00:04:57.802 و حال در طول سالها، هویتهای مختلفی کسب کردم. 00:04:58.544 --> 00:05:02.402 به عنوان یک مخترع، کارآفرین، نوآور اجتماعی شروع کردم. 00:05:02.426 --> 00:05:05.694 بعد تبدیل به یک سرمایه گذار شدم، 00:05:05.718 --> 00:05:06.940 زنی در فناوری، 00:05:06.964 --> 00:05:08.223 یک معلم، 00:05:08.247 --> 00:05:11.193 و اخیرا، مادر شدم، 00:05:11.217 --> 00:05:14.623 و یا همانطور که فرزند خردسالم دائما میگوید. 00:05:14.647 --> 00:05:17.649 شب و روز، «مامان!» 00:05:18.978 --> 00:05:23.715 حتی لهجه من هم گیج کننده بود -- 00:05:23.739 --> 00:05:26.191 خاستگاه لهجهام آنقدر مبهم بود، 00:05:26.215 --> 00:05:29.165 که دوستانم به آن میگویند "ربکایی". NOTE Paragraph 00:05:29.492 --> 00:05:30.665 (خنده) NOTE Paragraph 00:05:31.236 --> 00:05:34.162 اما دوباره از نو ساختن خود آن میتواند خیلی سخت باشد. 00:05:34.186 --> 00:05:37.367 با مقاومتهای زیادی روبرو میشوید. 00:05:37.391 --> 00:05:40.906 وقتی تقریبا کار دکترایم داشت تمام میشد، 00:05:40.930 --> 00:05:43.420 به یک مشکل کارآفرینی برخوردم. 00:05:43.444 --> 00:05:45.170 من در سیلکون ولی بودم، 00:05:45.194 --> 00:05:50.531 پس نوشتن پایاننامه در زیرزمین خیلی هیجان انگیز نبود 00:05:50.555 --> 00:05:52.428 موقعی که شرکت خودم را تاسیس میکردم. 00:05:52.452 --> 00:05:55.626 پس من پیش والدین سنتی کرهایام رفتم، 00:05:55.650 --> 00:05:57.086 که امروز هم اینجا هستند، 00:05:57.110 --> 00:05:58.761 و میخواستم به آنها بگویم، 00:05:58.785 --> 00:06:01.728 که میخواهم از دکترا انصراف دهم. 00:06:02.227 --> 00:06:06.969 من و خواهر و برادرانم اولین نسل خانواده بودیم که دانشگاه رفتیم. 00:06:06.993 --> 00:06:10.423 پس برای یک خانواده مهاجر، مسئله مهمی بود. 00:06:10.447 --> 00:06:13.315 میتوانید تصور کنید که مکالمه ما چطور پیش میرفت. 00:06:14.125 --> 00:06:18.004 اما خوشبختانه، من یک سلاح مخفی با خودم داشتم. 00:06:18.028 --> 00:06:24.902 که جدولی بود که میانگین درآمد تمام فارغ التحصیلها 00:06:24.926 --> 00:06:27.184 از مقطع دکترای دانشگاه استنفورد را نشان میداد، 00:06:27.208 --> 00:06:30.707 و بعد میانگین درآمد انصرافیهای دکتری را 00:06:30.731 --> 00:06:32.497 از مقطع دکترای استنفورد نشان میداد. NOTE Paragraph 00:06:32.521 --> 00:06:33.682 (خنده) NOTE Paragraph 00:06:33.706 --> 00:06:36.204 باید برای شما بگویم که موسسهای گوگل 00:06:36.228 --> 00:06:37.759 این چارت را دستکاری کرده بودند. NOTE Paragraph 00:06:37.783 --> 00:06:38.806 (خنده) NOTE Paragraph 00:06:38.830 --> 00:06:40.918 اما مادرم به جدول نگاهی انداخت، 00:06:40.942 --> 00:06:42.183 و گفت، 00:06:42.207 --> 00:06:45.503 «اوه عزیزم -- برو دنبال علایقات.» NOTE Paragraph 00:06:45.527 --> 00:06:47.461 (خنده) NOTE Paragraph 00:06:47.485 --> 00:06:48.692 سلام مامان. NOTE Paragraph 00:06:50.132 --> 00:06:56.656 حالا امروز، چالش هویت من دیگر درباره پیدا کردن قبیلهام نیست. 00:06:56.680 --> 00:06:59.144 بلکه درباره اجازه دادن به خودم است 00:06:59.168 --> 00:07:03.281 تا تمام جایگشتهای ممکن خود را بپذیرم 00:07:03.305 --> 00:07:08.537 و تنوع را در درون خود پرورش دهم 00:07:08.561 --> 00:07:10.795 و نه فقط در اطرافم. 00:07:11.563 --> 00:07:15.382 پسرهای من امروز سه سال و پنج ماهه هستند. 00:07:15.406 --> 00:07:18.872 و آنها با سه ملیت و چهار زبان 00:07:18.896 --> 00:07:20.391 متولد شدهاند. 00:07:20.919 --> 00:07:25.536 باید اشاره کنم که همسرم اهل دانمارک است -- 00:07:25.560 --> 00:07:28.389 صرفا جهت این که به قدر کافی شُوک فرهنگی در زندگیام نداشتم، 00:07:28.413 --> 00:07:30.429 تصمیم گرفتم با یک مرد دانمارکی ازدواج کنم. 00:07:30.453 --> 00:07:33.429 در واقع فکر میکنم، که بچههایم اولین وایکینگهایی خواهند بود 00:07:33.453 --> 00:07:36.961 که وقتی بزرگ شوند، در ریش گذاشتن مشکل خواهند داشت. NOTE Paragraph 00:07:36.985 --> 00:07:38.293 (خنده) NOTE Paragraph 00:07:38.317 --> 00:07:39.913 آره، باید روی این مسئله کار کنیم. 00:07:39.937 --> 00:07:46.299 اما من واقعا امیدوارم که آنها بفهمند که این گوناگونی 00:07:46.323 --> 00:07:49.729 قرار است که درهای زیادی را برای آنها بوجود بیاورد و باز کند. 00:07:49.753 --> 00:07:53.719 این که همیشه میتوانند از این گوناگونی برای یافتن وجه تشابه 00:07:53.743 --> 00:07:58.356 در دنیایی استفاده کنند که هر روز جهانیتر میشود. 00:07:58.380 --> 00:08:02.491 امیدوارم بجای این که احساس اضطراب و نگرانی داشته باشند 00:08:02.515 --> 00:08:04.595 از این که در چارچوبها قرار نگیرند 00:08:04.619 --> 00:08:08.345 یا این که هویتشان روزی بیربط میشود، 00:08:08.369 --> 00:08:11.134 حس کنند که آزاد هستند آزمون و خطا کنند 00:08:11.158 --> 00:08:16.583 و میتوانند هویت و داستان خود را بدست بگیرند. 00:08:17.371 --> 00:08:20.492 و همچنین امیدوارم تا از این ترکیب منحصر بفرد 00:08:20.516 --> 00:08:25.825 از ارزشها و زبانها و فرهنگها و مهارتها استفاده کنند 00:08:25.849 --> 00:08:27.499 تا به ساختن دنیایی کمک کنند 00:08:27.523 --> 00:08:33.300 که در آن هویتها ابزاری برای مجزا کردن ظاهرهای مختلف نباشد، 00:08:33.324 --> 00:08:37.032 بلکه، مردم را دور هم جمع کند. 00:08:37.750 --> 00:08:41.390 و از همه مهمتر، امیدوارم لذتی شگرف را 00:08:41.414 --> 00:08:45.568 هنگام عبور از این قلمروهای بیمرز کشف کنند، 00:08:45.592 --> 00:08:47.349 چون میدانم که من کشف کردم. NOTE Paragraph 00:08:49.569 --> 00:08:52.201 حالا، آخرین آرزوی مادربزرگم، 00:08:52.225 --> 00:08:56.523 آخرین درسی بود که به من داد. 00:08:57.088 --> 00:09:01.685 معلوم شد که ماجرا هیچ وقت درباره برگشت به کره 00:09:01.709 --> 00:09:03.358 و خاک شدن در آنجا نبوده است. 00:09:03.382 --> 00:09:07.051 بلکه راجع به خاک شدن کنار پسرش بود، 00:09:07.075 --> 00:09:10.776 که مدتها قبل از این که ما به آرژانتین مهاجرت کنیم، فوت کرده بود. 00:09:11.714 --> 00:09:15.589 چیزی که برای مادربزرگم مهم بود اقیانوسی نبود که 00:09:15.613 --> 00:09:18.997 دنیای گذشته و جدیدش را از هم جدا کرده بود؛ 00:09:20.098 --> 00:09:25.527 بلکه درباره پیدا کردن زمینه مشترک بود. NOTE Paragraph 00:09:25.897 --> 00:09:27.056 متشکرم. NOTE Paragraph 00:09:27.080 --> 00:09:29.640 (تشویق)