کریس اندرسون: ایلان سلام،
دوباره به TED خوش آمدی.
خوشحالیم که مهمان ما هستی.
ایلان ماسک: ممنون از دعوت من.
کریس: خوب، در نیم ساعت آینده
یا در این حدود،
قرار است زمانی را صرف کنیم
تا دیدگاه تو را در مورد
آیندهای هیجانانگیز بررسی کنیم.
حدس میزنم سوال اول
کمی عجیب بهنظر برسد:
چرا اینقدر کسلکنندهای؟
ایلان: بله.
معمولا از خودم این سوال را میپرسم.
ما در تلاش هستیم که در زیر
شهر لسآنجلس، حفاری انجام دهیم
و این ابتدای ساخت چیزی است
که امیدواریم شبکهای سهبُعدی از تونلها
برای کمکردن ترافیک باشد.
خوب در حال حاضر، ترافیک
یک چیز اعصابخُردکن است.
ترافیک مردم را در سراسر دنیا
تحت تاثیر قرار میدهد.
بخش بزرگی از زندگی شما را هدر میدهد.
این وحشتناک است.
بهویژه در لسآنجلس.
کریس: فکر میکنم همراه خودت
اولین تصاویری که از این تونلها
نشان داده شده را آوردهای.
میتوانم آن را نمایش دهم؟
ایلان: بله، حتما.
خوب این اولین بار است
تا فقط نشان دهیم
در مورد چه حرف میزنیم.
چند نکتهی کلیدی وجود دارد که در
داشتن شبکهی سهبعدی از تونلها مهم هستند.
اول از همه، باید بتوانید
ورودی و خروجی تونل را
به طور یکپارچه در بافت شهر بسازید.
پس با داشتن یک آسانسور،
نوعی اسکیت برای ماشین،
که بر روی یک آسانسور قرار دارد،
میتوانید ورودیها و خروجیهای
شبکهی تونل را
تنها با استفاده از دو جای پارک بسازید.
سپس ماشین روی اسکیت قرار میگیرد.
اینجا هیچ محدودیت سرعتی وجود ندارد،
خوب ما داریم آن را طوری طراحی میکنیم
که بتواند با سرعت
۲۰۰ کیلومتر بر ساعت کار کند.
کریس: چقدر؟
ایلان: ۲۰۰ کیلومتر بر ساعت،
یا حدود ۱۳۰ مایل بر ساعت.
پس مثلا شما میتوانید از
وستوود تا فرودگاه لسآنجلس
در شش دقیقه - پنج، شش دقیقه - بروید.
(تشویق حضار)
کریس: پس احتمالا در مراحل اولیه،
مانند یک راه عوارضی است.
ایلان: بله.
کریس: که حدس میزنم ترافیک را تا حدی
از سطح خیابانها هم کم میکند.
ایلان: نمیدانم مردم در ویدیو
توجه کردند یا نه،
ولی هیچ محدودیتی در تعداد سطوح تونلی
که میتوانید داشته باشید وجود ندارد.
میتوانید بیشتر از آن چیزی
که به بالا میروید، در عمق بروید.
عمیقترین معادن، خیلی عمیقتر
از ارتفاع بلندترین ساختمانها هستند،
پس میتوانید تراکم شهری در هر سطحی را
با شبکهی تونلهای سهبعدی کم کنید.
این نکته خیلی مهم است.
یک ادعای اصلی برای رد این تونلها،
این است که یک لایه از تونلها
که به سادگی تراکم یک سطح را
کم میکند، خودش شلوغ خواهد شد،
و دوباره به همان نقطهی شروع
و همان ازدحام برمیگردید.
ولی شما میتوانید هر تعداد دلخواهی
از تونلها را داشته باشید،
در هر تعدادی از سطوح.
کریس: ولی از نظر مردم -- یا از دید سنتی،
حفاری خیلی پرهزینه است،
و جلوی این ایده را میگیرد.
ایلان: بله.
خوب حق با آنهاست.
بهعنوان مثال، توسعهی متروی لسآنجلس،
که فکر میکنم ۴ کیلومتر باشد
با حدود دو میلیارد دلار تمام شده.
پس، هزینهی توسعه متروی لسآنجلس تقریباً
یک میلیون دلار به ازای هر مایل است.
و البته این مجهزترین متروی دنیا نیست.
پس بله، معمولا حفر تونلها
خیلی سخت است.
فکر میکنم باید هزینهی تونل سازی بهازای
هر مایل را حداقل ده برابر بهبود ببخشیم.
کریس: و چطور میتوانید به آن برسید؟
ایلان: در واقع بهنظرم اگر فقط
دوتا کار انجام دهید،
میتوانید تقریبا تا اندازهی زیادی
به بهبود برسید،
و فکر میکنم میتوانید
از آن هم فراتر بروید.
اولین کار این است که قطر تونل را
دو یا سه برابر کاهش دهید.
با توجه به مقررات، تونلی یکطرفه
باید در حدود ۷ یا ۸ متر قطر داشته باشد
تا اجازه عبور خودروهای سوانح
و وسایل نقلیه اورژانس
و تهویه کافی برای ماشینهای
دارای موتور احتراق را بدهد.
ولی اگر قطر تونل را به اندازهای
که ما در حال انجامش هستیم کاهش دهید،
یعنی ۳/۵ متر، که برای عبور یک
اسکیت الکتریکی زیاد هم هست،
قطر تونل را به نصف کاهش دهید
و سطح مقطع تونل را یکچهارم کنید،
هزینهی ساخت تونل متناسب با
مساحت سطح مقطع آن کاهش مییابد.
پس تا اینجا یک بهبود تقریبا
پنجاه درصدی خواهیم داشت.
در حال حاضر ماشینآلات حفر تونل نیمی از
زمان کار میکنند و سپس متوقف میشوند،
و زمان باقیمانده،
به تقویت دیوارهی تونل میگذرد.
پس اگر به جای آن، ماشین
حفر تونل را طوری طراحی کنید
که به طور مداوم
تونلسازی و مقاومسازی کند،
بهبودی دو برابری بدست میآورید.
آنها را در کنار هم بگذارید،
به ضریب هشت میرسید.
همچنین این ماشینآلات از حد توان
و محدوده گرمایی خود فاصله دارند،
پس اساساً میتوانید
توان آنها را افزایش دهید.
فکر میکنم میتوانید حداقل
به ضریب دو برسید.
شاید روی هم رفته، چهار یا پنج برابر بهبود.
بنابراین من فکر میکنم یک سری
مراحل نسبتاً ساده وجود دارد
که بهرهوری ساخت تونل بهازای هر مایل را
تا حد زیادی افزایش دهید.
و در واقع هدف ما این است --
ما یک ماشین حلزونی [دستگاه
حفر مارپیچ تونل] به اسم «گری» داریم،
گری، همان حلزون در
انیمیشن «پارک جنوبی» است،
ببخشید، منظورم «باب اسفنجی» بود.
(خنده)
خوب، گری در حال حاضر میتواند --
در مقایسه با یک ماشین حفر تونل،
۱۴ برابر سریعتر حرکت کند.
(خنده حضار)
کریس: شما میخواهید گری را شکست دهید.
ایلان: ما میخواهیم گری را شکست دهیم.
(خنده حضار)
بله، او یک همکار کوچک پُرحوصله نیست،
و این یک پیروزی خواهد بود.
پیروزی، شکستدادن حلزون است.
کریس: ولی خیلی از مردم، وقتی در مورد
شهرهای آینده رویاپردازی میکنند،
تصور میکنند که راهحل واقعی،
ماشینهای پرنده، پهپادها و غیره هستند.
بالای سطح زمین در حرکت بودن.
چرا این راهحل بهتری نیست؟
در تمام آن هزینههای حفاری نیز
صرفهجویی میکنید.
ایلان: درست است.
من طرفدار وسایل پرنده هستم.
واضح است که چون موشک میسازم،
پس چیزهایی که پرواز میکنند را دوست دارم.
این یک جهتگیری در برابر وسایل پرنده نیست
ولی چالشی پیش روی ماشینهای پرنده است
آنها بسیار پرسروصدا هستند،
نیروی باد تولید شده، بسیار زیاد خواهد بود.
بیایید تصور کنیم که چیزی
بالای سر شما در حال پرواز باشد،
دستهای از ماشینهای پرنده،
از اینسو به آنسو در حرکت هستند.
این موقعیتی نیست که استرس شما را کم کند،
(خنده حضار)
با خودتان فکر نمیکنید که،
«خوب، امروز حس بهتری دارم.»
به این فکر میکنید که،
«آیا آن قالپاق را سرویس کردهاند،
یا قرار است بیفتد و
مانند گیوتین سرم را قطع کند؟»
چیزهایی شبیه به این.
کریس: پس تو این تصور را
از شهرهای آینده داری
که زیر آنها مملو از
شبکههای سهبعدی از تونلها است.
آیا ربطی به هایپرلوپ دارد؟
آیا میتوانی این تونلها را
برای ایدهی هایپرلوپ
که چند سال پیش مطرح کردی، استفاده کنی؟
ایلان: بله، ما برای مدتی
روی مسائل هایپرلوپ کار کردهایم.
صرفا برای یک مسابقه دانشجویی،
یک مسیر تست هایپرلوپ
در مجاورت اسپیساکس ساختیم
تا ایدههای نوآورانه در زمینهی
حملونقل را تشویق کنیم.
و وقتی تمام شود،
بزرگترین اتاق خلاء در جهان
بعد از برخورددهندهی بزرگ هِیدرون خواهد بود.
(Large Hadron Collider)
از نظر بزرگی.
انجامدادن آن کار واقعا جالب بود،
مانند یک جور سرگرمی بود.
ما فکر میکنیم میتوانیم --
ما یک ماشین جلوبرندهی کوچک ساختهایم
تا ماشینهای ساخت دانشجویان را هُل دهد،
و قصد داریم ببینیم که جلوبرنده را
چقدر سریع میتوانیم بسازیم.
در حالتی که چیزی را به جلو هُل نمیدهد
پس ما محتاط و خوشبین هستیم
که بتوانیم از سریعترین قطار جهان
حتی در یک مسیر۱٫۳۰۰ متری، سریعتر باشیم.
کریس: چه ترمزهای خوبی [باید داشته باشد.]
ایلان: بله، همینطور است.
یا به تکههای کوچکی خُرد میشود،
یا واقعا سریع حرکت میکند.
کریس: ولی میتوانی یک هایپرلوپ را
در یک تونل تصور کنی
که مسافتهایی طولانی را طی میکند.
ایلان: دقیقا.
و با نگاهکردن به فنآوری تونلسازی،
معلوم میشود که به منظور ساخت یک تونل،
شما باید --
برای مقابله با نفوذ سفرههای آب زیرزمینی،
معمولا باید دیوارهی تونل را
طوری طراحی کنید
که در مقابل فشار پنج
یا شش اتمسفر مقاوم باشد.
فشار خلاء یا نزدیک به خلاء،
فقط یک اتمسفر است.
پس در واقع مشخص میشود
که اگر تونلی بسازید که بهخوبی
در برابر سفرههای آب مقاوم باشد،
بهطور خودکار قادر است خلاء را حفظ کند.
ایلان: بله.
کریس: پس عملا میتوانی نشان دهی
طول تونلی که برای اجرای هایپرلوپ
مدنظرت است، تقریبا چقدر است؟
ایلان: من فکر میکنم
هیچ محدودیتی از نظر طول وجود ندارد.
میتوانید هر چقدر که بخواهید حفاری کنید.
فکر میکنم اگر قرار باشد
یک هایپرلوپ مثلا از
واشنگتن تا نیویورک اجرا کنید،
احتمالا بخواهید تمام مسیر را
به زیر زمین بروید،
چون آنجا منطقهای با تراکم بالاست.
شما از زیر ساختمانها
و خانههای زیادی میگذرید،
و اگر به اندازهی کافی به عمق بروید،
نمیتوانید تونل را احساس کنید.
گاهی مردم فکر میکنند
که نسبتاً آزاردهنده خواهد بود
که یک تونل زیر خانهی من حفر شود.
مثلا اگر آن تونل، به فاصلهی
بیشتر از سه یا چهار برابر قطر تونلها
در زیر خانهی شما حفر شود،
شما به هیچ وجه نمیتوانید
آن را احساس کنید.
در حقیقت اگر شما با استفاده از هر دستگاهی،
قادر باشید حفاری تونل را احساس کنید،
میتوانید بابت آن دستگاه
از ارتش اسرائیل پول زیادی بگیرید،
که تلاش میکند تونلهای حماس را کشف کند.
یا از اداره گمرک و گشت مرزهای ایالات متحده
که سعی میکند شبکههای
زیرزمینی مواد مخدر را پیدا کند،
خوب واقعیت این است
که زمین بهطرز خارقالعادهای
در دفع لرزش خوب عمل میکند،
و زمانی که عمق تونل
از سطح معینی پایینتر باشد،
لرزش، غیرقابل احساس خواهد بود.
شاید اگر یک دستگاه بسیار حساسِ
لرزهنگاری داشته باشید،
بتوانید آن را احساس کنید.
کریس: پس به این منظور، شرکت جدیدی را
به نام بُرینگ کمپانی راهاندازی کردی.
(The Boring Company)
خیلی خوب و جالب است.
(خنده حضار)
ایلان: کجای این خندهدار است؟
(خنده حضار)
کریس: چقدر از وقتت را
به آن اختصاص میدهی؟
ایلان: شاید --
دو یا سه درصد.
کریس: برای خودت یک سرگرمی خریدی.
سرگرمی یک نفر
مثل ایلان ماسک این شکلی است.
(خنده حضار)
ایلان: در واقع اینطور است
که اینها کارآموزان و افرادی هستند
که آن را بصورت نیمهوقت انجام میدهند.
ما تعدادی ماشینآلات دست دوم خریدیم.
مشغول کار بر روی آن هستیم
ولی پیشرفت خوبی داشته است.
کریس: حتی زمان بیشتری از وقت تو،
صرف الکتریکیکردن خودروها
و حملونقل از طریق تسلا میشود.
آیا یکی از انگیزهها برای پروژهی تونلها
درک این است که در واقع
در دنیایی که ماشینها الکتریکی
و خودران هستند
ممکن است در نهایت ماشینهای بیشتری
نسبت به زمان فعلی
در جادهها وجود داشته باشد؟
ایلان: بله، دقیقا.
خیلی از مردم فکر میکنند که وقتی شما
ماشینها را خودران میسازید،
آنها قادر هستند سریعتر حرکت کنند
و این ترافیک را کم میکند.
این تا حدی درست خواهد بود،
ولی به محض اینکه ماشینهای خودران را
که رفتوآمد با آنها
به مراتب ارزانتر است، توسعه دهید
و بتوانید از نقطهای به نقطهی دیگر بروید،
رفتن با یک ماشین، مقرونبهصرفهتر
از رفتن با اتوبوس خواهد بود.
مثلا از قیمت بلیط یک اتوبوس کمتر خواهد شد.
بنابراین بهدلیل توسعه ماشینهای خودران،
میزان رانندگی بسیار بیشتر میشود
و در واقع وضعیت ترافیک خیلی بدتر خواهد شد.
کریس: تو تسلا را با این هدف شروع کردی
تا جهان را متقاعد کنی
که آینده متعلق به ماشینهای الکتریکی است.
و چند سال قبل، مردم به تو میخندیدند.
ولی حالا زیاد نمیخندند.
ایلان: خوب ...
(خنده حضار)
نمیدانم.
کریس: درست است که تعداد
بسیاری از خودروسازها
برنامههایی جدی برای
الکتریکیکردن ماشینها را
برای آیندهی کوتاهمدت
تا میانمدت اعلام کردهاند؟
ایلان: بله، بله.
من فکر میکنم تقریبا هر خودروسازی،
برنامهای برای وسیله نقلیه الکتریکی دارد.
تفاوت آنها در جدیت آنهاست.
بعضیها در مورد انتقال کامل
به خودروهای الکتریکی خیلی جدی هستند،
و بعضی دیگر فقط سرسری کار میکنند.
برخی هم بهطرز عجیبی هنوز
در حال پیگیری خودروهای سوختی هستند.
ولی من فکر میکنم خیلی دوام نخواهد داشت.
کریس: اما ایلان، آیا احساس نمیکنی
الان میتوانی پیروزیات را اعلام کنی
و بگویی: «ما انجامش دادیم.»
بگذاری دنیا به الکتریکیکردن بپردازد،
و تو ادامه دهی و بر روی
چیزهای دیگری تمرکز کنی؟
ایلان: بله.
تا دورترین آیندهی ممکن که بتوانم تصور
کنم، قصد دارم همراه با تسلا بمانم.
و چیزهای جذاب زیادی وجود دارد
که ما برای عرضهکردن داریم.
بهطور مشخص، Model 3 بهزودی عرضه میشود.
از کامیون Tesla Semi
پردهبرداری خواهیم کرد.
کریس: بسیار خوب،
قصد داریم به آن هم بپردازیم.
پس Model 3 قرار است
در حدود ماه جولای عرضه شود.
ایلان: بله، شروع تولید در جولای
بسیار خوب بهنظر میرسد.
یکی از چیزهایی که مردم
در موردش خیلی هیجانزده هستند
این است که مجهز به هدایت خودکار است.
و مدتی قبل شما این ویدیو را منتشر کردید
تا نشان دهید که این فنآوری چگونه است.
ایلان: بله.
کریس: مشخصا همین حالا در مدل S
هم هدایت خودکار وجود دارد.
اینجا چه میبینیم؟
ایلان: بله، خوب این فقط از دوربینها
و جیپیاس استفاده میکند.
هیچ LIDAR (سنجش فاصله با حسگر نوری)
یا راداری اینجا استفاده نشده است.
فقط از دید غیرفعال (کنشپذیر)
استفاده میکند
که اساسا همان چیزی است
که یک انسان بهکار میبرد.
انتظار میرود ناوبری در کل سیستم جادهای
بهوسیلهی دید غیرفعال،
و یا دوربینها انجام شود.
بنابراین وقتیکه برای دوربینها
یا دید، راهحلی پیدا کنید
مسئلهی خودرانبودن هم حل میشود.
اگر مشکل دید را برطرف نکنید،
این مسئله حل نمیشود.
پس بههمین دلیل تمرکز ما بهشدت روی
داشتن شبکهی عصبیِ دید است.
که برای شرایط جاده بسیار کارآمد میباشد.
کریس: درست است. بسیاری دیگر،
روی لایدار کار میکنند.
هدف شما بیشتر دوربینها و رادار است.
ایلان: شما قطعا میتوانید
فقط با دوربینها یک ابَرانسان باشید.
مثلا شاید بتوانید ده برابر بهتر از چیزی
که انسان میتواند، انجامش دهید.
فقط با دوربینها.
کریس: ماشینهای جدیدی که همین حالا فروخته
شدهاند، هفتتا دوربین در خودشان دارند.
آنها هنوز نمیتوانند چیزی
که نشان داده شد را انجام دهند.
چه زمانی میتوانند؟
ایلان: فکر میکنم بتوانیم تا پایان سال،
سرتاسر کشور را
از لسآنجلس تا نیویورک
بهطور کاملا خودکار برویم.
کریس: بسیار خوب، پس میگویی در پایان سال
یک نفر میتواند در ماشین تسلا بنشیند
و بدون اینکه به فرمان دست بزند،
نیویورک را انتخاب کند،
و ماشین خودش میرود.
ایلان: بله.
کریس: به هیچ وجه نیاز نیست که
فرمان را لمس کند -- تا آخر سال ۲۰۱۷.
ایلان: بله، اساسا تا ماه نوامبر
یا دسامبر امسال،
میتوانیم همهی مسیر را
از یک پارکینگ در کالیفرنیا
تا یک پارکینگ در نیویورک برویم،
بدون اینکه در کل سفر
به هیچکدام از تنظیمات دست بزنیم.
(تشویق حضار)
کریس: چه جالب.
ولی بخشی از آن به این دلیل
امکانپذیر است که شما
در حال حاضر ناوگانی از ماشینهای تسلا
دارید که تمام این جادهها را رفتهاند.
شما در حال جمعآوری دادههای بسیار زیادی
از سیستم جادهای کشور هستید.
ایلان: بله، ولی چیزی که
جالب خواهد بود این است
که من تقریبا مطمئنم که حتی اگر در زمان
حرکت ماشین، مسیر را تغییر دهید
خواهد توانست آن مسیر را برود.
خوب تقریبا راحت است --
اگر بگویید میخواهم در یک مسیر مشخص
واقعا خوب باشد، این یک بحث است.
ولی بهویژه وقتی وارد یک بزرگراه شوید
باید بتواند به شکل واقعا خوبی حرکت کند،
تا به هر جایی در سیستم بزرگراه
در یک کشور موردنظر برود.
پس محدود به مسیر لسآنجلس به نیویورک نیست.
میتوانیم تغییرش دهیم
و تبدلیش کنیم به سیاتل - فلوریدا،
در همان روز و در همان موقع.
شما داشتید از لسآنجلس
به نیویورک میرفتید.
حالا از لسآنجلس به تورنتو بروید.
کریس: اگر چند لحظه
مقررات را کنار بگذاریم،
فقط از نظر فنآوری،
زمانی که یک نفر بتواند
یکی از ماشینهای شما را بخرد
و به معنای واقعی کلمه، دستش را
از روی فرمان بردارد و بخوابد
و وقتی بیدار شود
ببیند که به مقصد رسیدهاند.
چقدر تا رسیدن به آن فاصله داریم،
که بهطور ایمن انجام شود؟
ایلان: فکر میکنم حدود دو سال.
در ۹۹/۹ درصد مواقع،
هنر واقعی این نیست که چهطور کار میکند،
چون مثلا اگر یک ماشین،
یک در هر هزار بار تصادف کند،
احتمالا هنوز راحت نخواهید بود که بخوابید.
قطعا نباید باشید.
این سیستم هرگز قرار نیست کامل باشد.
هیچ سیستمی کامل نخواهد بود.
ولی اگر بگویید شاید --
بعید بهنظر میرسد که یک ماشین
در صد برابر یا هزار برابر
عمر انسان دچار حادثه شود،
پس مردم میگویند: بسیار خوب،
اگر هزار بار هم زندگی کنم
به احتمال زیاد، هرگز تصادفی
را تجربه نخواهم کرد،
آن موقع شاید قابل قبول باشد.
کریس: که بخوابند.
حدس میزنم نگرانی اصلی تو
این است که ممکن است مردم
خیلی زود گمراه شوند که این سیستم ایمن است،
و حوادث ناگواری داشته باشیم
که باعث میشود به سر جای اول برگردیم.
ایلان: خوب، من فکر میکنم سیستم هدایت
خودکار حداقل قرار است تصادف را کم کند.
به جز در شرایط خاص.
موضوع قابلتوجه در مورد ایمنی وسیله نقلیه
این است که مبتنی بر احتمالات است.
یعنی این شانس وجود دارد که هر وقت
که یک راننده سوار ماشین میشود،
بهدلیل اشتباه خودش تصادف کند.
این احتمال هرگز صفر نیست.
پس در واقع، آستانه اصلی برای هدایت خودکار
این است که قبل از آنکه بتوانید
به آن اتکا کنید،
چقدر باید بهتر از یک انسان باشد؟
کریس: ولی بهمحض اینکه به رانندگی خودکارِ
واقعا ایمن دست پیدا کنید،
اختلال در کل صنعت خودروسازی،
گسترده بهنظر میرسد،
چون تو در مورد مردمی حرف زدی
که میتوانند یک ماشین بخرند،
که جلوی محل کار پیادهات کند
و سپس بگذاری خودش برود.
و برای مردم یک سرویس مثل Uber فراهم میکنی
که برایت درآمد هم داشته باشد،
شاید حتی هزینه اقساط ماشین را هم پوشش دهد.
پس یک جورایی میتوانی
یک ماشین به رایگان بگیری.
آیا این واقعا شدنی است؟
ایلان: بله، حتما.
این چیزی است که اتفاق خواهد افتاد.
یک ناوگان از ماشینهای خودران
به اشتراک گذاشته خواهند شد
که شما یک ماشین میخرید
و میتوانید انتخاب کنید که
آن را اختصاصی استفاده کنید،
یا فقط با دوستان
و افراد فامیل استفاده شود،
یا فقط با رانندههای درجه یک (پنجستاره.)
میتوانید انتخاب کنید که گاهی
آن را به اشتراک بگذارید و گاهی نه.
این اتفاق ۱۰۰ درصد رخ خواهد داد.
سوال فقط این است که چه زمانی؟
خوب از کامیون Semi نام بردی.
و فکر میکنم برنامه داری که
در سپتامبر امسال اعلام عمومی کنی.
ولی کنجکاوم بدانم آیا چیزی هست
که بتوانی امروز به ما نشان دهی؟
ایلان: به شما یک عکس تبلیغاتی
از کامیون را نشان خواهم داد.
(خنده حضار)
واقعی است.
(it's alive اشاره به فیلم فرانکنشتاین)
کریس: بسیار خوب.
ایلان: قطعا این یکی از مواردی است
که ما میخواهیم
در مورد ویژگیهای هدایت خودکار،
محتاط باشیم.
بله.
(خنده حضار)
کریس: نمیتوانیم چیز بیشتری از آن ببینیم.
ولی شبیه یک کامیون کوچکِ
خودمانی و شهری نیست.
یک جورایی گردنکلفت بهنظر میرسد.
این چه نوع کامیونی است؟
ایلان: این یک کامیونت با وظایف سنگین
و برای مسافتهای طولانی است.
بنابراین توانایی حمل حداکثر بار
در یک بُرد طولانی را دارد.
که اساسا بهمنظور تسهیل
وظایف سنگین کامیونها طراحی شده است.
و امروزه مردم فکر میکنند
که این امکانپذیر نیست.
آنها فکر میکنند که کامیونها
قدرت و یا بُرد کافی ندارند
و حالا با این کامیون تسلا
میخواهیم نشان دهیم که اینگونه نیست.
در واقع یک کامیون الکتریکی
میتواند بر گشتاور هر
کامیونت دیزلی چیره شود.
و اگر یک مسابقهی طنابکشی
با کامیونها داشته باشیم،
کامیون تسلا، تریلی دیزلی را
به سمت خودش خواهد کشید.
(خنده حضار)
(تشویق حضار)
کریس: خیلی خوب است. در کوتاهمدت،
این کامیونها بدونسرنشین هستند.
اینها کامیونهایی هستند
که رانندهها مایلند آن را برانند.
ایلان: بله، نکتهی واقعا جالب
در اینجا این است
که منحنی گشتاور دور موتور
در یک ماشین الکتریکی، صاف و هموار است.
در حالیکه در یک موتور دیزل
یا هر نوع ماشین با موتور احتراق داخلی،
منحنی گشتاوری دارید که شبیه یک تپه است.
بنابراین، این یک کامیون
خیلی چالاک خواهد بود.
میتوانید مانند یک ماشین اسپورت
با آن رانندگی کنید.
هیچ دندهای وجود ندارد.
تکدنده است.
کریس: میتوان فیلم بسیار خوبی
از روی این ساخت.
نمیدانم چه فیلمی و نمیدانم آیا
پایان خوبی خواهد داشت یا نه،
ولی فیلم فوقالعادهای خواهد شد.
ایلان: این یک تست رانندگی عجیب و غریب بود.
وقتی داشتم با نمونه اولیهی
اولین کامیون رانندگی میکردم.
واقعا حس عجیبی بود،
چون دارید رانندگی میکنید
و درون این کامیون بزرگ،
خیلی فرز و چابک هستید.
کریس: صبر کن،
تو سوار یک نمونه اولیه شدهای؟
ایلان: بله، من با آن در
محوطه پارکینگ رانندگی کردهام،
و به خودم گفتم: خیلی باحاله.
کریس: پس این فقط یک مدل مفهومی نیست.
ایلان: رانندگی با این کامیون بزرگ
و انجام این حرکات دیوانهوار.
کریس: جالب است.
خوب از یک تصویر واقعا زمخت
برویم به یک تصویر لطیفتر.
این یک خانهی زیبا از سریال
«زنان سرسخت» است یا چیزی دیگر؟
اینجا چه خبر است؟
ایلان: خوب، این تصویری
از آینده را ترسیم میکند
که بهنظرم نشان میدهد
چیزها چطور تکامل پیدا خواهند کرد.
یک ماشین الکتریکی
در پارکینگ خانه وجود دارد.
اگر به بین ماشین و خانه نگاه کنید،
در واقع سهتا Powerwall (باتری خانگی تسلا)
در کنار خانه قرار داده شدهاند.
و سقف خانه هم خورشیدی است.
این یک سقف شیشهای خورشیدیِ واقعی است.
کریس: بسیار خوب.
ایلان: این تصویری از واقعیت است --
در حقیقت یک خانهی ساختگی ولی واقعی است.
این یک خانهی ساختگیِ واقعی است.
(خنده حضار)
کریس: بعضی از این سقفهای سفالی
اساسا در خودشان انرژی خورشیدی دارند.
قابلیت این را که --
ایلان: بله، سفالهای شیشهای خورشیدی،
که میتوانید ساختار و نمای آنها را
تا یک سطح بسیار صاف بتراشید.
همچنین روزنههای ریزی در شیشهها است،
بهطوری که اگر از سطح خیابان
یا نزدیک به آن،
به سقف نگاه کنید،
تمام سفالها شبیه به هم بهنظر میرسند؛
چه یک سلول خورشیدی پشت آن باشد، چه نباشد.
پس با نگاهکردن از سطح زمین،
یک نمای کاملا صاف میبینید.
اگر از یک هلیکوپتر به آن نگاه کنید،
میتوانید داخل آن را ببینید
که بعضی از سفالهای شیشهای در پشتشان
یک سلول خورشیدی دارند و بعضی ندارند.
ولی از سطح خیابان نمیتوانید ببینید.
کریس: این سلولها را در سقفهایی قرار
میدهید که در معرض نور زیاد خورشید باشند.
و این، سقفها را بسیار ارزان میسازد.
درست است؟
این سقفها خیلی هم از سقفسازی
با سفال معمولی گرانتر نیستند.
ایلان: بله.
بسیار مطمئن هستیم که هزینهی سقف
بهاضافهی بهای برق --
یک سقف با پنل خورشیدی ارزانتر
از یک سقف معمولی
بهاضافهی پول برق خواهد بود.
به عبارتی دیگر،
این از لحاظ صرفهی اقتصادی،
مسلّم و قطعی خواهد بود.
ما فکر میکنیم عالی خواهد شد،
و همینطور خواهد ماند.
به این فکر کردیم که
ضمانت نامحدود داشته باشیم.
ولی بعد مردم فکر میکنند،
خوب، انگار که در مورد
یک چیز بیارزش صحبت میکنند.
ولی در واقع این یک شیشهی سخت است.
بعد از اینکه خانه، خراب شود
و چیزی آنجا باقی نماند،
سفالهای شیشهای هنوز سالم خواهند ماند.
(تشویق حضار)
کریس: جالب است.
شما این را تا چند هفته دیگر
بیرون خواهید داد.
فکر کنم با چهار نوع سقف مختلف.
ایلان: بله، داریم با دوتا شروع میکنیم.
و و دوتای دیگر، اوایل سال آینده
معرفی خواهند شد.
کریس: هدف شما چندتا است؟
به اعتقاد تو چه تعدادی از خانهها
از این نوع سقفها خواهند داشت؟
ایلان: فکر میکنم در نهایت
تقریبا همهی خانهها
یک سقف خورشیدی خواهند داشت.
موضوع این است که یک بازهی زمانی
حدودا ۴۰ یا ۵۰ سال را در نظر بگیریم.
بهطور متوسط، یک سقف در هر
۲۰ الی ۲۵ سال تعویض میشود.
و شما بلافاصله شروع به
جایگزینی همهی سقفها نمیکنید.
ولی در نهایت، اگر قرار است به آینده بروید،
مثلا به ۱۵ سال بعد،
داشتن سقفی که خورشیدی نباشد،
غیرمعمول خواهد بود.
کریس: آیا مدلی ذهنی وجود دارد
که مردم، اینجا متوجه نشوند؟
بهدلیل تغییر در قیمت و مقرونبهصرفهشدنِ
استفاده از انرژی خورشیدی،
در واقع بیشتر خانهها نور خورشید کافی
روی سقفشان دارند،
آنقدر که همهی انرژی
مورد نیاز آنها را تامین میکند.
اگر بتوانی برق بهدست بیاوری،
میتواند تقریبا تمام انرژی
لازم برای آنها را فراهم کند.
میتوانی از اشتراک شبکهی برق خارج شوی.
ایلان: بله، بستگی به جایی که هستید
و نسبت اندازهی خانه
به مساحت سقف آن، دارد.
ولی این تا حدی درست است که بگوییم
مساحت سقف اکثر خانهها
در ایالات متحده آنقدر کافی هست
که همهی انرژی مورد نیاز
خانه را تامین کند.
کریس: بنابراین نکتهی کلیدی
در اقتصادی بودنِ
ماشینها، کامیون Semi، و این خانهها،
پایین آمدن قیمت باتریهای لیتیوم - یون است
که تو تحت عنوان تسلا
ریسک بزرگی روی آن کردی.
از جهات مختلف، این تقریبا
صلاحیت اصلی است.
و تو تصمیم گرفتهای
که واقعا شایستگی آن را داشته باشی.
فقط باید بزرگترین کارخانهی تولیدی
در جهان را میساختی
تا منبع باتریهای لیتیوم - یون
دنیا را دو برابر کنی.
بهوسیلهی این. این چیست؟
ایلان: بله، این گیگافکتوری است.
(GigaFactory)
پیشرفتهای گیگافکتوری تاکنون.
نهایتا میتوانید ببینید که
تقریبا به شکل یک الماس است،
و وقتی که تکمیل شود
شبیه یک الماس بسیار بزرگ خواهد بود.
این ایدهای است که در پشت آن است،
و در راستای جهت شمال جغرافیایی میباشد.
این جزییات کوچکی از کارخانه است.
کریس: و ظرفیت نهایی تولید
مثلا صد گیگاوات ساعت باتری
در سال را دارد.
ایلان: صد گیگاوات ساعت.
ما فکر میکنیم کمی بیشتر، ولی بله.
کریس: و این باتریها
در حال حاضر تولید شدهاند.
ایلان: باتریها الان در حال تولید هستند.
کریس: شما این ویدیو را تهیه کردید.
منظورم این است که سرعت فیلم زیاد شده؟
ایلان : این ورژنِ کُندشده است.
(خنده حضار)
کریس: در واقعیت چقدر سریع کار میکند؟
ایلان: خوب، وقتی با حداکثر سرعتش کار کند،
شما نمیتوانید سلولها را
بدون پرتو نور ببینید.
کاملا محو است.
کریس: ایلان، یکی از ایدههای اصلی تو
دربارهی ساختن آیندهای هیجانانگیز
این است که دیگر درباره انرژی
احساس گناه نمیکنیم.
کمک کن که آن را مجسم کنیم.
اگر دوست داری بگو که چند گیگافکتوری
لازم است که به آنجا برسیم؟
ایلان: در حدود صد تا، تقریبا.
ده تا نیست، ده هزار تا هم نیست.
احتمالا حدود صدتا.
کریس: بهنظرم جالب است.
تو میتوانی تصور کنی که چهچیزی لازم است
تا جهان را از استفادهی گسترده
از سوخت فسیلی دور کنی.
مانند این که در حال ساخت
یک گیگافکتوری هستید،
که حدود پنج میلیارد دلار هزینه دارد.
یا شاید بعدی، هر چیزی،
مثلا پنج تا ده میلیارد دلار.
یعنی جالب است که میتوانی
آن پروژه را از قبل مجسم کنی.
و در تسلا در حال برنامهریزی هستی که
احداث دو کارخانهی دیگر را اعلام کنی.
ایلان: فکر کنم محل احداث
دو تا چهار گیگافکتوری را
تا آخر امسال اعلام خواهیم کرد.
بله، احتمالا چهارتا.
(تشویق حضار)
کریس: اینجا اطلاعات بیشتری به ما نمیدهی؟
مثلا کجا؟ کدام قاره؟
میتوانی جواب ندهی.
ایلان: ما باید یک بازار جهانی را
هدف قرار دهیم.
کریس: بسیار خوب.
(خنده حضار)
جالب است.
فکر میکنم باید در مورد
موضوع دیگری صحبت کنیم --
در واقع، موضوع بسیار مهمی است.
میخواهم از تو یک سوال
در مورد سیاست بپرسم، فقط یکی.
من تقریبا با سیاست رابطه خوبی ندارم
ولی میخواهم این را از تو بپرسم.
تو عضو گروهی هستی برای مشاوره به کسی که
ایلان: کی؟
کریس: کسی که گفته است
واقعا به تغییرات آبوهوایی اعتقادی ندارد،
و مردم زیادی هستند که فکر میکنند
تو نباید آن کار را انجام دهی
آنها میخواهند تو از آنجا بیرون بیایی.
به آنها چه خواهی گفت؟
ایلان: خوب اول از همه، من فکر میکنم
که فقط عضو دو شورای مشورتی هستم
که شکل آنها به اینصورت است
که وارد اتاقی میشوید
و نظر دیگران را در مورد
مسائل مختلف میپرسید،
پس مانند یک جلسه است که
هر یک ماه یا دو ماه برگزار میشود.
این تمام مشارکت من است.
ولی من به این فکر میکنم
که افرادی در آن جلسهها هستند
که دارند برای انجام کاری
که به نفع تغییرات آبوهوایی
یا مسائل اجتماعی باشد، بحث میکنند.
من تاکنون از این جلسهها استفاده کردم
تا به نفع مهاجرت
و تغییرات آبوهوایی گفتوگو کنم.
(تشویق حضار)
و اگر من این کار را نمیکردم،
اینها موضوعاتی نبودند که قبلا
در دستور کار جلسهها قرار داشته باشند.
خوب شاید هیچ اتفاقی نیفتد،
ولی حداقل حرفهایی زده شد.
کریس: بسیار خوب.
(تشویق حضار)
بیا در مورد اسپیساکس و مریخ صحبت کنیم.
آخرین باری که تو اینجا بودی،
در مورد چیزی حرف زدی که
مانند یک رویای فوقالعاده بلندپروازانه بود
تا موشکهایی را توسعه دهی
که واقعا دوباره قابل استفاده باشند.
و تو رفتی و انجامش دادی.
ایلان: بالاخره، خیلی طول کشید.
کریس: در مورد این برای ما صحبت کن.
این که اینجا میبینیم چه هست؟
ایلان: خوب این یکی از
تقویت کنندههای موشک ماست.
که به سرعت، از ارتفاعی بالا
در فضا برمیگردد.
اندکی پیش، محموله (قسمت فوقانی موشک)
را در سرعتی بالا
تحویل داده است.
فکر میکنم حدودا هفتم ماه مارس،
زمان تحویل محموله بود.
(تشویق حضار)
کریس: سرعت فیلم زیاد شده --
ایلان : این ورژنِ کندشده است.
(خنده حضار)
کریس: فکر کردم این ورژنِ سریعشده است.
ولی شگفتآور است،
و قبل از اینکه بفهمید
چطور باید انجامش دهید،
تعدادی از این موشکها با شکست روبرو شدند
و شما الان انجامش دادید.
بعد از پنج بار یا شش بار؟
ایلان: الان روی موشک هشتم یا نهم هستیم.
کریس: و برای اولین بار،
یکی از موشکهایی که
فرود آمده بود را پرتاب کردید.
ایلان: بله، ما تقویتکنندهی موشک
را فرود آوردیم
و سپس برای پرواز آمادهاش کردیم
و دوباره آن را پرتاب کردیم،
بنابراین، این اولین پرواز مجدد
یک تقویتکنندهی موشکِ مداری است
که پروازی مناسب است.
مهم است درک کنیم که قابلیت
استفادهی مجدد فقط زمانی مناسب است
که سریع و کامل باشد.
مثل یک هواپیما یا ماشین
که قابلیت استفادهی مجدد آنها
سریع و کامل است.
شما هواپیمایتان را بین پروازها
به کارخانهی بوئینگ نمیفرستید.
کریس: درست است.
پس این به شما اجازه میدهد
در رویای این ایدهی
واقعا بلندپروازانه باشید
که انسانهای بسیار بسیار زیادی را
به مریخ بفرستید،
حدس میزنم در مدت ۱۰ یا ۲۰ سال.
ایلان: بله.
کریس: و این موشک فوقالعاده را
برای این کار طراحی کردهاید.
به ما کمک کن اندازهی آن را بهتر درک کنیم.
ایلان: خوب، در تصویر میتوانید ببینید
که این یک آدم است.
و آن، موشک است.
کریس: اگر یک آسمانخراش بود،
مانند یک آسمانخراش
۴۰ طبقه میبود، درست خواندم؟
ایلان: احتمالا کمی بیشتر، بله.
در واقع، سطح نیروی رانش این موشک --
چهار برابر نیروی رانش موشک
«ساترن ۵» است که به ماه پرتاب شد.
کریس: چهار برابر نیروی رانش بزرگترین
موشکی که بشر قبلا ساخته است.
ایلان: بله، بله.
کریس: به همین راحتی!
ایلان: بله.
(خنده حضار)
در مقیاس هواپیمای بوئینگ ۷۴۷، این هواپیما
تقریبا نیروی رانش ۲۵۰٫۰۰۰ پوند دارد،
پس برای هر ۱۰ میلیون پوند نیروی رانش،
۴۰ فروند هواپیمای ۷۴۷ لازم است.
نیروی رانش این موشک،
معادل ۱۲۰ فروند ۷۴۷ است،
در صورتی که همهی موتورها روشن باشند.
کریس: با اینکه این وسیله طراحی شده است
تا از جاذبهی زمین فرار کند،
فکر کنم دفعه قبل به من گفتی که
میتواند یک فروند ۷۴۷ کاملا بارگیری شده
شامل آدمها، بار و همهچیز را
به مدار ببرد.
ایلان: دقیقا. میتواند یک ۷۴۷ کاملا پُر،
با حداکثر سوخت،
حداکثر مسافر و حداکثر بار را
بهعنوان بار با خود حمل کند.
کریس: پس بر همین اساس،
تو اخیرا این سیستم حملونقل
بین سیارهای را ارائه کردی
که به اینصورت نشان داده میشود.
این تصویری است که نشان دادهاید.
در مدت ۲۰ سال؟ ۳۰ سال؟
آدمها وارد این موشک میشوند.
ایلان: امیدوارم یک برنامهی زمانی
تقریبا ۸ تا ۱۰ ساله باشد.
امیدوار هستیم، هدف ما این است.
اهداف داخلی ما فشردهتر هستند،
ولی فکر میکنم --
(خنده حضار)
کریس: بسیار خوب.
ایلان: با اینکه این وسیله
واقعا بزرگ بهنظر میرسد
و در مقایسه با موشکهای دیگر بزرگ است،
فکر میکنم فضاپیماهای آینده
باعث میشوند این موشک
مثل یک قایق پارویی بهنظر برسد.
فضاپیماهای آینده بسیار بزرگ خواهند بود.
کریس: چرا ایلان؟
چرا باید یک شهر روی مریخ بسازیم
که فکر میکنم تا زمان حیات تو
یک میلیون نفر ساکن آن باشند.
که بهنظرم طبق چیزی که گفتی، آیا
آن کاری است که دوست داری انجام دهی؟
ایلان: فکر میکنم مهم است
که آیندهای الهامبخش و جذاب داشته باشیم.
من فقط معتقدم باید چیزی وجود داشته باشد
که وقتی صبح از خواب بیدار میشوید،
بخواهید به آن دلیل زندگی کنید.
مثلا، دلیل زندگیکردن شما چیست؟
هدف چیست؟
چهچیزی به شما الهام میبخشد؟
چهچیزی را در مورد آینده دوست دارید؟
و اگر ما آن بالا نباشیم،
اگر آینده شامل این نباشد
که آن بالا در میان ستارگان
و گونهای چندسیارهای باشیم
به نظرم واقعا افسردهکننده خواهد بود
اگر این آیندهای نیست
که قرار است داشته باشیم.
(تشویق حضار)
کریس: مردم میخواهند به این
به عنوان یک گزینه نگاه کنند.
که در حال حاضر اتفاقهای بسیار بدی
بر روی زمین در حال افتادن است،
از تغییرات جوی گرفته تا فقر.
میدانی، هر کسی مسئلهی خودش را دارد.
و این نوعی انحراف بهنظر میرسد.
تو نباید به این موضوع فکر کنی.
باید به دنبال حل مشکلات اینجا
و زمان فعلی باشی.
و برای اینکه منصف باشیم،
واقعا کارهایی هم برایش انجام دادهای.
با کار خودت در مورد انرژی پایدار.
ولی چرا فقط همین کار را نمیکنی؟
ایلان: فکر میکنم --
من به آینده از نقطهنظر احتمالات
نگاه میکنم.
مانند یک جریان منشعب از احتمالات،
و کارهایی هستند که ما میتوانیم انجام دهیم
تا روی آن احتمالات تاثیر بگذاریم.
یا به سرعتِ یک چیز اضافه کنیم،
یا سرعت دیگری را کم کنیم.
ممکن است من چیز جدیدی را
در مورد جریان احتمالات معرفی کنم.
انرژی پایدار در هر صورت اتفاق خواهد افتاد.
اگر شرکت تسلا هم نبود،
اگر تسلا هرگز وجود نداشت،
ضروری بود که اتفاق بیفتد.
این یک نیاز مفرط است.
اگر انرژی پایدار ندارید، به این معنی است
که انرژی ناپایدار دارید،
و این انرژی بالاخره تمام خواهد شد،
و قوانین اقتصاد، بهناچار انسان را
بهسمت انرژی پایدار خواهد بُرد.
ارزش اصلی یک شرکت مثل تسلا
میزان شتابی است که
به پیشرفت انرژی پایدار میدهد،
یعنی سریعتر از آن
که از طریقی دیگر اتفاق بیفتد.
بنابراین وقتی فکر میکنم که مثلا
مزیت اساسی شرکتی مانند تسلا چیست،
خوشبختانه خواهم گفت:
اگر به پیشرفت انرژی پایدار،
یک دهه یا بیش از دو دهه شتاب بخشیده،
اتفاق واقعا خوبی رخ داده است.
این چیزی است که من بهعنوان
مزیت اساسی و امیدوارکنندهی
تسلا در نظر میگیرم
سپس بحث تبدیلشدن به موجودی
چندسیارهای و تمدنی فرازمینی است.
این گریزناپذیر نیست.
بسیار مهم است که درک کنیم
این موضوع گریزناپذیر نیست.
من فکر میکنم آیندهی انرژی پایدار
تا حد زیادی اجتنابناپذیر است
ولی تمدنی فرازمینی بودن
قطعا اجتنابناپذیر نیست.
اگر به پیشرفتها در زمینهی فضا نگاه کنید،
در سال ۱۹۶۹ توانستید
یک نفر را به ماه بفرستید.
۱۹۶۹
سپس ما شاتل فضایی را داشتیم.
شاتل فضایی فقط توانست افراد را
به مدار پایینی زمین ببرد.
بعد شاتل فضایی از دور خارج شد،
و ایالات متحده نتوانست
کسی را به مدار بفرستد.
روند پیشرفت به این شکل است.
از پایین به سمت هیچ.
مردم در اشتباه هستند وقتی فکر میکنند
که تکنولوژی خودبهخود پیشرفت میکند.
تکنولوژی خودبهخود پیشرفت نمیکند.
تنها زمانی پیشرفت میکند که افراد زیادی
سخت کار کنند تا آن را بهتر کنند.
و در واقع به نظرم اگر به حال خودش
رها شود، پسرفت هم میکند.
به تمدنهای بزرگی مانند
مصر باستان نگاه کنید،
آنها توانستند اهرام را بسازند،
و فراموش کردند چطور انجامش دادند.
و بعد رومیها، آنها کانالهای
شگفتآور آب را ساختند.
یادشان رفته چطور انجامش دهند.
کریس: ایلان، با گوش دادن به تو
و نگاهکردن به کارهای مختلفی که
انجام دادهای، تقریبا بهنظر میرسد
که انگیزهای منحصربهفرد و مضاعف
در مورد همهچیز داری
که بهنظر من خیلی جالب است.
یکی، تمایل به انجام کاری که
در بلندمدت به نفع بشر است.
و دیگری، علاقه به انجام
چیزی هیجانانگیز است.
و اغلب بهنظر میرسد تو اینطور فکر
میکنی که یکی باید محرک دیگری باشد.
با تسلا، به دنبال انرژی پایدار هستی،
پس به این منظور، این ماشینهای
خیلی جذاب را ساختی.
انرژی خورشیدی که باید
به آن دست پیدا کنیم،
پس نیاز است این سقفهای زیبا را بسازیم.
ما هنوز در مورد جدیدترین
کار تو صحبت نکردیم
که البته وقتش را نداریم،
ولی تو میخواهی انسان را
از دست هوش مصنوعیِ بد نجات دهی،
و قصد داری آن رابطِ بسیار جالب
مغز - ماشین را تولید کنی
که به همهی ما حافظه نامحدود،
قدرت تلهپاتی و چیزهایی مثل این میدهد.
و در مورد مریخ، چیزی که
به نظر میرسد میگویی این است که
بله، لازم است انسان را نجات دهیم
و یک نقشهی پشتیبان داشته باشیم.
ولی همچنین نیاز داریم که
الهامبخش بشریت هم باشیم
و این راهی برای این کار است.
ایلان: فکر میکنم ارزش زیبایی و الهام،
خیلی دستکم گرفته شده است.
بدون شک.
ولی من میخواهم شفاف باشم.
من سعی نمیکنم که نجاتدهندهی کسی باشم.
اینطور نیست --
من فقط سعی میکنم به آینده فکر کنم
و ناراحت نباشم.
(تشویق حضار)
کریس: جملهی زیبایی بود.
فکر کنم همه اینجا موافق باشند که
اینطور نیست که --
هیچکدام از اینها قرار نیست
که حتما اتفاق بیفتد.
این حقیقت که تو در ذهنت
این رویاها را داری،
به چیزهایی فکر میکنی که
هیچکس دیگری جرات نمیکند فکر کند،
یا هیچکسی قادر نیست در این سطح از پیچیدگی
که تو میتوانی، فکر کند.
ایلان ماسک، این حقیقت که تو واقعا انجامش
میدهی، چیز بسیار قابلتوجهای است.
ممنون که به همهی ما کمک کردی
تا رویای بزرگتری داشته باشیم.
ایلان: ولی اگر روزی واقعاً داشت
به دیوانگی تبدیل میشد به من میگویی، نه؟
(خنده حضار)
کریس: متشکرم، ایلان ماسک.
بسیار بسیار فوقالعاده بود.
واقعاً فوقالعاده بود.
(تشویق حضار)