یک شب در آپارتمانم کسل و بی‌حوصله نشسته بودم تصمیم گرفتم که تلسکوپم رو ببرم تو پیاده رو ماه تو آسمان بود، فکر کردم چرا که نه؟ ظرف چند دقیقه مردم اومدن طرف من و می پرسیدن که این چیه؟ هی رفیق این چیه؟ این یک تلسکوپه! اوووووو میخوای یه نگاهی به ماه بندازی؟ دوست داری یه نگاهی به ماه بندازی؟ این ماهه! باید کجا رو نگاه کنم؟ اینجا رو نگاه کنید اوه! اینجا! همه چی از اینجا شروع شد و همینجوری ادامه پیدا کرد من دارم به ماه نگاه میکنم یه لحظه گوشی رو نگه دار. خدای من. اوه خدااای من! اوه خدای من! خدای من! باورم نمیشه اوه خدای من خدای من, این امکان نداره! ممکن نیست! ممکن نیست. این ماهه؟ محاله! البته که هست. هاهاها وای! میشه دهانه ها را دید! آره خیلی باحاله!" وااااااااا چی؟ چی!؟ لبه اون رو ببین! میخوام بیشتر ببینم عجب!@#$ تا حالا همچین چیزی ندیده بودم من هیچوقت چیزی مثل این .... ندیده بودم مرد. وووواااااا. پسر این واقعا جذابه! وواا رفیق انگار همینجا درست توی خیابونه! هی مرد عجب چیزی داری - انگار درست این پایین تو خیابونه این واقعا یه تصویر واقعی از ماهه؟ این عکس زنده به نظر میرسه؟ آه ه ه ه این امکان که اونو از نزدیک ببینی و احساس اینکه میتونی بش برسیم و لمسش کنی، این چیزیه که سبب میشه اون برای ما واقعی بشه. باور نکردنیه حسی دارم که انگار همین حالا روی ماه فرود اومدم این باعث میشه تا درک کنید که همه ما روی یک سیاره کوچک هستیم و همه ما عکس العمل یکسانی به جهانی که در اون زندگی میکنیم داریم وووواااااا من فکر میکنم چیزی ویژه در مورد ماه وجود داره چیزی .... متحد کننده این یادآوری خیلی خوبیه که ما باید بیشتر به آسمان بالای سرمان نگاه کنیم.