1 00:00:09,134 --> 00:00:11,479 بیداری 2 00:00:11,479 --> 00:00:15,265 مرتبه طبیعی بعدی در تحول بشر است. 3 00:00:15,497 --> 00:00:20,471 بیداری چیزی جز بازشناسی طبیعت هستی بنیادین ما نیست. 4 00:00:20,564 --> 00:00:26,530 تجربه ای غریب واسرارآمیز مذهبی نیست. 5 00:00:26,530 --> 00:00:28,282 که فقط برای معدودی قابل دسترس باشد. 6 00:00:28,282 --> 00:00:30,650 برای هرکس قابل دستیابی ست. 7 00:00:30,165 --> 00:00:35,911 آنچه ما اساسآ هستیم، بیداری کامل و آگاهی کامل است. 8 00:00:35,911 --> 00:00:38,289 و تماما بدون محدودیت است. 9 00:00:38,289 --> 00:00:41,247 طبیعت حقیقی تو نزدیکتر است 10 00:00:41,416 --> 00:00:44,538 از آن تو، که می اندیشی تو هستی. 11 00:00:45,214 --> 00:00:48,840 آگاهی واقعیت نهایی کائنات است. 12 00:00:48,895 --> 00:00:53,544 قدم بعدی در دانش آن است که بگوید آگاهی بنیادین است. 13 00:00:53,792 --> 00:00:55,658 در هر صورت بیداری چیست؟ 14 00:00:55,658 --> 00:01:00,954 کسی آنرا برای من توضیح داد. 15 00:01:05,268 --> 00:01:16,968 ذهن بیدار میشود/قسمت اول خود را بشناس 16 00:01:23,742 --> 00:01:26,211 بیداری چیست؟ 17 00:01:26,628 --> 00:01:32,196 اینکه آنرا خود حقیقی یا خود درونی، خود بلاواسطه یا نه-خود، 18 00:01:32,405 --> 00:01:37,225 یا طبیعت بودایی، تائو یا آگاهی مسیحایی بنامی، 19 00:01:37,406 --> 00:01:40,422 درواقع فرقی نمیکند. 20 00:01:40,422 --> 00:01:45,098 در این فیلم ما بدان به عنوان آگاهی اشاره میکنیم. 21 00:01:45,230 --> 00:01:46,622 آگاهی 22 00:01:46,622 --> 00:01:49,750 مایملک هیچ مذهبی نیست. 23 00:01:49,750 --> 00:01:53,163 بیدارشدن و وقوع آگاهی 24 00:01:53,175 --> 00:01:55,599 مانند بیدارشدن از رویا ست. 25 00:01:56,190 --> 00:01:58,440 رویای داشتن هویت 26 00:01:58,440 --> 00:02:00,907 در بازی زندگی. 27 00:02:01,440 --> 00:02:03,423 ما از طریق هویت های خویش 28 00:02:03,423 --> 00:02:05,834 جهان را تجربه میکنیم. 29 00:02:05,834 --> 00:02:10,130 با تمام زیبایی ها و زشتی ها یش. 30 00:02:10,444 --> 00:02:14,467 میتوان آنرا تجربه دوِییت زندگی و مرگ نامید. 31 00:02:15,197 --> 00:02:19,885 همه و همه جا در راه هستیم در چنگ هویت ها 32 00:02:19,885 --> 00:02:22,498 افکار و احساسات. 33 00:02:22,618 --> 00:02:24,123 خوب و بد. 34 00:02:24,123 --> 00:02:25,553 جنگ و صلح. 35 00:02:25,553 --> 00:02:27,397 نور و تاریکی. 36 00:02:27,397 --> 00:02:29,546 تولد و مرگ. 37 00:02:30,016 --> 00:02:31,818 تا آنکه بیدار شده و دریابیم 38 00:02:31,818 --> 00:02:34,904 که ما هویت نیستیم. 39 00:02:59,787 --> 00:03:03,647 دعوت 40 00:03:03,730 --> 00:03:06,428 در این فیلم، دعوتنامه ای بدست تو میدهیم 41 00:03:06,458 --> 00:03:10,068 تا مستقیما طبیعت حقیقی خویش را تجربه کنی 42 00:03:10,568 --> 00:03:14,652 تا مستقیما دریابی ، نه روشنفکرانه... 43 00:03:15,122 --> 00:03:16,791 (که) که تو که هستی؟ 44 00:03:17,530 --> 00:03:19,373 ما این دعوت را 45 00:03:19,373 --> 00:03:21,814 به طرق مختلف تکرار خواهیم کرد. 46 00:03:22,535 --> 00:03:25,502 وقتی سوال میشوی که چه کسی هستی ، 47 00:03:25,983 --> 00:03:29,632 بگزار همه چیز آنطور باشد که هست. 48 00:03:30,251 --> 00:03:34,319 ذهن را به حرکت در نیاور تا چیزی اتفاق بیفتد 49 00:03:34,740 --> 00:03:38,211 یا پاسخی بیابی در مرتبه ذهنی. 50 00:03:38,681 --> 00:03:41,939 و با اینحال برای کنارزدن آن هم تلاش نکن. 51 00:03:42,616 --> 00:03:46,315 قصد داشته باش که مستقیما تجربه کنی چه کسی هستی. 52 00:03:47,399 --> 00:03:52,785 اجازه بده تا ذهن یک "ذهن که نمیداند" باشد. 53 00:04:02,085 --> 00:04:08,806 بیداری پاسخی به تمام مشکلات دنیا در هر مرتبه ای میباشد. 54 00:04:08,806 --> 00:04:13,569 تمام مشکلات دنیا ناشی از یک فریب است. 55 00:04:13,696 --> 00:04:17,645 فریبی بنیادی از جانب ذهن. 56 00:04:18,045 --> 00:04:21,965 و این فریب این است که من این هویت محدود هستم. 57 00:04:22,770 --> 00:04:25,702 وقتی ما از درون خودی کوچک و منفرد زندگی میکنیم، 58 00:04:25,841 --> 00:04:29,917 همیشه نوعی نارضایتی همیشگی در آنجا وجود دارد. 59 00:04:30,122 --> 00:04:34,118 که میتواند یک نارضایتی بزرگ| مانند یک جراحت روانی باشد، 60 00:04:34,190 --> 00:04:38,081 یا میتواند فقط همین احساس حاضر در پشت صحنه باشد... 61 00:04:38,085 --> 00:04:39,745 "که چیزی درست نیست. 62 00:04:39,745 --> 00:04:42,420 که چیزی اشکال دارد. چیزی کم دارم." 63 00:04:42,760 --> 00:04:47,875 حتی وقتی که خوش هستم، حتی وقتی در دنیا چیزی بدست آورده ام، 64 00:04:47,875 --> 00:04:51,070 حتی زمانی که رابطه زناشویی خوبی داشته باشیم، 65 00:04:51,070 --> 00:04:54,274 به محض آنکه لحظه ای فراغت یابیم، 66 00:04:54,929 --> 00:04:58,058 احساس نارضایتی پیدا میشود شبیه 67 00:04:58,589 --> 00:05:02,233 ایزوله شدن یا بریده شدن از چیزی. 68 00:05:02,251 --> 00:05:05,680 چنین احساسی، که بنظر میاید 69 00:05:05,680 --> 00:05:09,434 اغلب مردم داشته باشند، میتواند ما ترغیب 70 00:05:09,600 --> 00:05:13,479 به بیداری از آن خود کوچک و جدامانده میکند 71 00:05:13,479 --> 00:05:18,521 که طبیعتش نوعی ترس از جدایی است. 72 00:05:18,681 --> 00:05:24,532 چنین هویت محدودی تمایل به بدست آوردن هرآنچه میخواهد، دارد. 73 00:05:24,532 --> 00:05:28,058 (چنین خودی) فقط مجموعه ای از الگوها و (رفتارهای) شرطی شده 74 00:05:28,232 --> 00:05:33,265 از هوس داشتن آنچه میخواهد یا تلاش برای دورانداختن آنچه نمیخواهد. 75 00:05:33,490 --> 00:05:37,628 روند بی پایانی که میتوانی آنرا اصل لذت بنامی، 76 00:05:37,628 --> 00:05:42,221 که میدانی ، بدنبال لذت رفتن ، و اجتناب نمودن از درد. 77 00:05:42,450 --> 00:05:44,635 و اگر باورداشته باشیم، که ما فقط همین 78 00:05:44,927 --> 00:05:48,976 هویت هستیم، همین الگوهای شرطی شده، 79 00:05:49,296 --> 00:05:52,935 آنگاه است که هم خود رنج میبریم و هم در جهان رنج ایجاد میکنیم. 80 00:05:53,275 --> 00:05:59,258 جهان نیز فقط انعکاسی میشود ازآن نفس اماره. 81 00:05:59,690 --> 00:06:02,215 مزیت بیداری 82 00:06:02,372 --> 00:06:05,232 این است که تو کمتر رنج میبری 83 00:06:05,232 --> 00:06:07,978 و مردم اطراف تو نیز کمتر رنج می برند. 84 00:06:08,076 --> 00:06:13,067 شکی درذهن خویش ندارم که اتصال آغازین من یا 85 00:06:13,129 --> 00:06:18,527 استنباط خود از خداوند برای من یک بیداری بود 86 00:06:18,527 --> 00:06:22,625 در زندگی خویش، بزرگترین بیداری که تاکنون تجربه نموده ام. 87 00:06:22,735 --> 00:06:27,599 بیشتر شبیه آن بود که واقعا بمدت 50 سال در خواب بوده ام. 88 00:06:27,988 --> 00:06:32,690 مانند یک روباط میگشتم، وعینا کارهایی را انجام میدادم 89 00:06:32,980 --> 00:06:36,396 که از دوران جوانی به من آموخته بودند، میدانی ،همیشه فورمولی حاضر داشتم، 90 00:06:36,396 --> 00:06:42,157 اون دختره رو بگیر، اون ماشین رو بخر، یک کاری پیدا کن، اون خونه رو بخر، اون همسر رو بگیر. 91 00:06:42,157 --> 00:06:46,624 یک فورمول که فکر میکردم چگونگی عملکرد زندگی ست آنطور که فرض میشود 92 00:06:46,685 --> 00:06:48,582 تا آنکه حدود 53 سال سن داشتم. 93 00:06:48,582 --> 00:06:53,166 و فهمیدم که علیرغم اینکه اغلب آن چیزها را انجام داده بودم و از نظر 94 00:06:53,496 --> 00:06:59,200 حرفه ای نیز تا حد معینی موفق شده بودم، هیچیک از آنها اهمیتی نداشت. 95 00:06:59,200 --> 00:07:03,543 من که حدود سن 53 سالگی بیدار شده بودم، دریافتم که 96 00:07:03,956 --> 00:07:06,620 هیچیک از اینها مهم نبود، 97 00:07:06,620 --> 00:07:08,668 هیچیک از اینها معنی نداشتند. 98 00:07:08,668 --> 00:07:12,144 من شوکه شده بودم از فهم اینکه این به معنای واقعی کلمه چه معنی داشت، 99 00:07:12,306 --> 00:07:16,246 چگونه تمام آن چیزها بی معنی بود. 100 00:07:18,963 --> 00:07:28,863 تو کیستی؟ 101 00:07:29,840 --> 00:07:32,279 وقتی از دنبال کردن دفتری که 102 00:07:32,279 --> 00:07:34,493 برای تعیین چگونگی شخصیت تو طرح شده، دست برداری. 103 00:07:35,225 --> 00:07:37,860 دفتری که از طرف اولیاء، جامعه 104 00:07:37,917 --> 00:07:40,543 و شرایط بیولوژیکی به ارث رسیده است، 105 00:07:40,903 --> 00:07:44,560 آنوقت استکه ابعاد جدیدی در این بازی گشوده میگردند. 106 00:07:45,377 --> 00:07:47,467 راه گشوده میگردد، 107 00:07:47,957 --> 00:07:51,499 اما آن راهی برای رسیدن به مقصدی نیست. 108 00:07:52,185 --> 00:07:54,917 راهی ست که بدان راهی نیست، 109 00:07:54,917 --> 00:07:57,727 توهم از سر به در میکنی 110 00:07:57,727 --> 00:08:02,851 تا دقیقا بدین جا برسی در اکنون . 111 00:08:10,198 --> 00:08:12,658 نام من "روپرت سپیرا " است. 112 00:08:12,658 --> 00:08:15,161 من از درکی جوهری 113 00:08:15,620 --> 00:08:18,664 و بی- دوییت سخن میگویم که 114 00:08:18,706 --> 00:08:22,835 تمام ادیان بزرک و سنتهای روحانی برآن تاکید کرده اند. 115 00:08:23,365 --> 00:08:28,277 من مدیتیشن هارا طرح و هدایت میکنم 116 00:08:28,277 --> 00:08:33,179 و مکالماتی دارم که منظورشان هدایت 117 00:08:33,513 --> 00:08:38,151 به بازشناخت تجربی 118 00:08:38,267 --> 00:08:41,605 چنین درکی ست. 119 00:08:42,396 --> 00:08:44,306 درک اینکه 120 00:08:44,306 --> 00:08:46,984 آرامش و شادی 121 00:08:46,984 --> 00:08:49,471 که همه ما بیش از همه چیز آرزو داریم، 122 00:08:49,471 --> 00:08:52,856 هرگز نمیتواند 123 00:08:52,856 --> 00:08:57,286 از طریق تعریف در تجربیات عینی پیدا شود. 124 00:08:57,854 --> 00:09:00,718 هرگز نمیتواند از طریق اشیاء، مواد، 125 00:09:00,718 --> 00:09:04,161 فعالیت ها و ارتباطات تامین شود. 126 00:09:04,377 --> 00:09:06,235 منظورم اینست که آن را 127 00:09:07,480 --> 00:09:09,234 میبایست بروشنی درک نمود 128 00:09:09,234 --> 00:09:12,116 ونه بقیه عمر شخص 129 00:09:12,116 --> 00:09:16,660 صرف جستجوی رضایت خاطر در جایی باشد که قابل یافتن نیست. 130 00:09:16,810 --> 00:09:22,478 هر که در حال مشاهده این فیلم است، آن را به دقت انجام میدهد، زیرا آنها 131 00:09:22,478 --> 00:09:27,049 یا درک کرده اند ویا حداقل الهام داشته اند 132 00:09:27,049 --> 00:09:31,375 که آرامش و شادی که آن را میخواهند 133 00:09:31,515 --> 00:09:35,116 در تجربیات عینی پیدا نمیشوند و شروع به 134 00:09:35,226 --> 00:09:38,588 تحقیق در درون طبیعت حقیقی خویش نموده اند. 135 00:09:38,977 --> 00:09:42,312 این مهمترین تحقیقی ست 136 00:09:42,749 --> 00:09:46,708 که فرد میتواند انجام دهد، آن تحقیقی ست که 137 00:09:46,708 --> 00:09:51,733 که شادی ما بدان وابسته است. 138 00:09:52,040 --> 00:09:54,883 بزرگترین سوال زندگی من، که البته، 139 00:09:55,000 --> 00:09:59,882 بنظر من سوالی ست که اغلب مردم دیر یا زود 140 00:10:00,382 --> 00:10:02,995 متوجه آن میشوند، این است که "واقعا منظور و هدف چیست؟" 141 00:10:02,995 --> 00:10:05,579 "هدف و منظور از حیات چیست؟" 142 00:10:05,731 --> 00:10:09,984 برایم بسیار تعجب آور بود، اینکه به من گفته شد که هدف زندگی 143 00:10:09,984 --> 00:10:14,907 ربطی به آنچه انجام داده ام ندارد. 144 00:10:15,448 --> 00:10:17,914 نه به شغل و حرفه ام کاری دارد 145 00:10:17,914 --> 00:10:20,439 نه به پیشرفت و شهرت من کاری دارد. 146 00:10:20,439 --> 00:10:24,558 به ندرت با اموری در زندگی فیزیکی من سر و کار دارد. 147 00:10:25,119 --> 00:10:28,419 آنها فقط جنبه های مختلف زندگی من بودند و نه هدف زندگی. 148 00:10:29,378 --> 00:10:32,640 هدف زندگی من، تا آنجا که من فهمیده ام 149 00:10:32,640 --> 00:10:35,717 برای من تجربه، 150 00:10:35,717 --> 00:10:39,023 بیان، نمایش و برآورده نمودن 151 00:10:39,525 --> 00:10:42,836 هویت حقیقی ام بوده، هم آنکه حقیقتا هستم. 152 00:10:43,689 --> 00:10:45,811 فکر کنم که بزرگترین سوالی 153 00:10:45,811 --> 00:10:49,353 که اغلب مردم با آن مواجه میشوند سوالی ست که به ندرت 154 00:10:49,353 --> 00:10:53,037 کسی حتی از خود میپرسد یا اصلا بدان پاسخ میدهد. 155 00:10:53,810 --> 00:10:56,543 بزرگترین سوال زندگی، 156 00:10:56,543 --> 00:10:59,616 تا آنجا که من فهمیده ام، این است که "من کیستم؟" 157 00:11:00,159 --> 00:11:03,120 من کیستم؟ 158 00:11:04,997 --> 00:11:08,165 آیا تنها یک موجود فیزیکی هستم 159 00:11:08,265 --> 00:11:11,222 مانند یک پرنده در آسمان یا ماهی در دریا؟ 160 00:11:11,313 --> 00:11:15,936 میدانی، شاید هم پیچیده تر، اما فقط یک موجود فیزیکی. 161 00:11:16,276 --> 00:11:18,855 متولد میشوم، زندگی میکنم، میمیرم. 162 00:11:18,862 --> 00:11:21,715 شروعی ست و پایانی. 163 00:11:21,715 --> 00:11:24,821 یا اینکه ممکن است، فقط ممکن 164 00:11:25,059 --> 00:11:27,228 که من بیش از آن باشم؟ 165 00:11:27,269 --> 00:11:30,388 آیا ممکن است، که من موجودی از جنس روح باشم 166 00:11:30,978 --> 00:11:33,780 که فقط تجربیات فیزیکی میکند؟ 167 00:11:39,209 --> 00:11:41,975 هرتجربه ای در زندگی تو 168 00:11:41,975 --> 00:11:45,650 تو را بدین یک سوال جامع رهنمون شده است. 169 00:11:46,249 --> 00:11:48,416 تو کیستی؟ 170 00:11:50,418 --> 00:11:55,614 بدنبال پاسخی توسط ذهن خود مباش. 171 00:11:56,930 --> 00:12:01,845 بگزار همه چیز دقیقا آنطوربماند که هست. 172 00:12:04,793 --> 00:12:08,655 چه کسی از ذهن باخبراست؟ 173 00:12:11,496 --> 00:12:15,725 حس کن، هرآنچه در آن شکل میگیرد. 174 00:12:17,317 --> 00:12:21,431 چه کسی از آن احساسات آگاه است؟ 175 00:12:23,036 --> 00:12:26,900 تجربه ای کامل کن از هرآنچه شکل میگیرد 176 00:12:26,900 --> 00:12:31,146 بعنوان نتیجه پرس و جوی خود. 177 00:12:42,450 --> 00:12:44,699 من "دونالد هوفمن" هستم و یک پروفسور 178 00:12:44,701 --> 00:12:48,418 بازنشسته در علم شناخت در دانشگاه کالیفرنیا در ایروین. 179 00:12:48,618 --> 00:12:51,642 شغل من آموزش دانشجویان بوده است، البته فعلا بازنشسته هستم و بهمین خاطر 180 00:12:51,648 --> 00:12:54,199 تدریس نمیکنم. و درحال حاضر مشغول به تحقیقات هستم. 181 00:12:54,199 --> 00:12:58,613 در حال حاضر مشغول تحقیقات روی آگاهی، مدل های ریاضی از آگاهی، 182 00:12:58,613 --> 00:13:02,655 و اینکه چگونه ممکن است فیزیک و فضا-زمان 183 00:13:02,655 --> 00:13:07,978 از تئوری آگاهی ،که دقتی کامل و ریاضی دارد، شکل بگیرد. 184 00:13:08,570 --> 00:13:11,094 سفر خود من هم 185 00:13:11,129 --> 00:13:14,469 وجه روحی و هم جنبه علمی را شامل بوده است. 186 00:13:14,469 --> 00:13:19,792 پدر من وزیر بود، وزیری مسیحی و بنیادگرا. 187 00:13:19,921 --> 00:13:22,727 روزهای یکشنبه (در کلیسا امور روحانی را) می آموختم 188 00:13:22,812 --> 00:13:26,436 و در مدرسه علوم را و آن دو در حال جدل بودند، صحیح؟ 189 00:13:26,486 --> 00:13:30,260 داستانهایی که می آموختم، ضد و نقیض بودند. 190 00:13:30,260 --> 00:13:35,112 و سپس هنگام نوجوانی، فهمیدم که احتیاج دارم آن چیزها را خودم کشف کنم. 191 00:13:35,112 --> 00:13:37,843 وسوالی که میخواستم 192 00:13:37,843 --> 00:13:41,445 پاسخ دهم، این بود که، آیا ما ماشین هستیم؟ 193 00:13:41,445 --> 00:13:43,624 آیا مردم فقط ماشین هستند یا نه؟ 194 00:13:43,624 --> 00:13:48,473 منظورم، از نقطه نظر فیزیکی ست، آیا ما فقط ماشین هستیم 195 00:13:48,494 --> 00:13:52,610 از نقطه نظر مذهبی، ما ماشین نمیباشیم. 196 00:13:52,155 --> 00:13:54,773 به اندازه کافی دقیق نبود که چه میبایست باشیم. 197 00:13:54,773 --> 00:13:58,357 وبد ین ترتیب تصمیم گرفتم بطریق علمی سوال کنم 198 00:13:58,420 --> 00:14:00,929 ، آیا ما فقط ماشین هستیم؟ 199 00:14:00,929 --> 00:14:04,743 و بهترین روشی که به نظرم رسید، این بود که در مورد هوش مصنوعی مطالعه کنم. 200 00:14:04,743 --> 00:14:07,542 و بدین ترتیب به "ام-آی-تی" رسیدم 201 00:14:07,542 --> 00:14:12,041 و در آزمایشگاه هوش مصنوعی به مطالعه در مورد هوش مصنوعی پرداختم 202 00:14:12,139 --> 00:14:15,605 و همچنین در آنجا که درحال حاضر بخش علوم مغز و شناخت است، 203 00:14:15,605 --> 00:14:17,814 جنبه فیزیکی انسان را مطالعه کردم. زیرا میخواستم هر دو را انجام دهم. 204 00:14:17,814 --> 00:14:20,929 می خواستم ببینم، ماشین ها میتوانند چکار کنند و چه چیز ویژه ی ، اگرچیزی باشد، 205 00:14:20,929 --> 00:14:25,800 انسان ها ست و علم اعصاب انسان ها. برای پاسخ به آن، 206 00:14:25,800 --> 00:14:28,827 به آن سوال مهم که آیا سنت های مذهبی صحیح هستند؟ 207 00:14:28,827 --> 00:14:31,190 یا اینکه آیا ما بیش از تنها یک ماشین هستیم؟ 208 00:14:31,190 --> 00:14:34,714 یا آیا نقطه نظر فیزیکی و علمی صحیح است؟ 209 00:14:34,714 --> 00:14:36,491 و ما فقط ماشین هستیم، 210 00:14:36,491 --> 00:14:38,335 و آگاهی تنها مصنوع 211 00:14:38,335 --> 00:14:41,136 فعالیت های مغز است؟ 212 00:14:43,456 --> 00:14:49,009 پارادایم علمی- ماتریالیستی که در قرن قبل غالب بوده است 213 00:14:49,499 --> 00:14:53,021 وجود هرچیز ماورای دنیای فیزیکی را انکارمیکند، 214 00:14:53,875 --> 00:14:55,378 هرآنچه که نتواند 215 00:14:55,378 --> 00:14:57,519 توسط متد علمی مورد بررسی قرار گیرد. 216 00:14:58,797 --> 00:15:00,954 علم یک بن بست است. 217 00:15:01,384 --> 00:15:06,005 که نمیتواند به ورای پارادوکس ، که در فیزیک کوانتوم بنیادی است، برود، 218 00:15:06,259 --> 00:15:09,042 که آن را با مشاهده کننده روبرو میکند، 219 00:15:09,764 --> 00:15:12,589 با خود آگاهی. 220 00:15:12,859 --> 00:15:15,581 بطریق مشابه، مذاهب عمدتا فقط 221 00:15:15,581 --> 00:15:18,892 بشرط ابراز اعتقاد میتوانند نتیجه ای داشته باشند. 222 00:15:19,332 --> 00:15:24,457 آنها مقصد اصلی خویش را گم کرده اند، مقصدی که هدایت به تجربه مستقیم را دربرداشت، 223 00:15:24,457 --> 00:15:27,487 هدایت به حقیقت آنکه و آنچه ما هستیم. 224 00:15:28,190 --> 00:15:31,278 شکاف بین علم و معنویت 225 00:15:31,470 --> 00:15:33,968 موجب تضعیف هردو شده است. 226 00:15:34,801 --> 00:15:39,451 مذاهب و سیستم های معنوی بطور مبرم احتیاج به روش های جدی دارد، 227 00:15:39,586 --> 00:15:43,308 که نشان دهند و چگونه میتوان شرایطی ایجاد نمود تا بیداری واقع شود. 228 00:15:43,939 --> 00:15:46,788 و علم نیاز مبرم به آمادگی پذیرش 229 00:15:46,788 --> 00:15:49,907 برای امکان وجود چیزی ماورای دنیای فیزیکی دارد. 230 00:15:50,537 --> 00:15:53,758 موضوع دست شستن از مذهب و علم نیست، 231 00:15:53,890 --> 00:15:58,569 بلکه صحبت از به اعماق رفتن است، آمادگی برای تغییر خودمان 232 00:15:58,925 --> 00:16:02,253 بطوریکه ابزار بهتری برای تحقیق داشته باشیم. 233 00:16:03,188 --> 00:16:05,937 ما آنهایی هستیم که باید این آزمایش را انجام دهیم، 234 00:16:06,066 --> 00:16:09,462 وخود آزمایش. 235 00:16:10,862 --> 00:16:15,181 مذهب زبان و ظرفی بوده است 236 00:16:15,475 --> 00:16:20,554 برای سنت های مدیتیشن و معنویت 237 00:16:20,837 --> 00:16:24,108 که به قلم کشیده شده 238 00:16:24,108 --> 00:16:27,630 و از نسل های بسیار کذشته اند. 239 00:16:27,786 --> 00:16:32,861 قطعا برخی زبانها وجود دارند که اغلب درقالب حروف پیچیده شده اند، 240 00:16:32,861 --> 00:16:35,587 که موجب جدایی مذاهب و جدایی 241 00:16:35,714 --> 00:16:38,711 فرهنگ ها میگردد وقتی مطالب را تحت اللفظی برداشت کنیم. 242 00:16:39,004 --> 00:16:43,663 اما اگر روح مذهب را حس کنی، 243 00:16:44,044 --> 00:16:45,860 میتوانی سرنخ را در گذشته 244 00:16:45,860 --> 00:16:49,875 تا رسیدن به بیداری واقعی ، دنبال کنی. 245 00:16:50,165 --> 00:16:55,380 هرکس قادربه آن است، اعم ازاینکه اعتقاد داشته یا نداشته باشد، 246 00:16:55,187 --> 00:16:57,975 بخاطر آنکه بیداری امری ذاتی ست 247 00:16:57,975 --> 00:17:02,662 در بطن آگاهی بشری، تنها با تولد یافتن انسان. 248 00:17:02,894 --> 00:17:06,237 پس صرف نظر از هرآنچه آنرا بخوانی، و هر زبانی که در توضیح آن استفاده شده باشد، 249 00:17:06,680 --> 00:17:10,203 اصول قطعی وجود دارند که بنظر میرسند در تمام 250 00:17:10,465 --> 00:17:13,765 ادیان مختلف، 251 00:17:13,765 --> 00:17:16,705 مسالک معنوی و سنت های مختلف مدیتیشن یکسان باشند. 252 00:17:17,036 --> 00:17:19,872 وقتی من جوان تر بودم، چنین فهم و ادراکی 253 00:17:19,872 --> 00:17:25,033 از مطلب عمدتا فقط در سنت های معنوی مشرق زمین قابل دسترسی بود. 254 00:17:25,033 --> 00:17:27,046 گرچه آن در سنت های غربی نیز قابل دستیابی بود 255 00:17:27,046 --> 00:17:31,855 اما چنان پنهان و کد گذاری شده بود 256 00:17:31,968 --> 00:17:35,505 که میتوان گفت تقریبا غیر قابل دسترسی بود. 257 00:17:35,679 --> 00:17:39,764 بهمین خاطر بسیاری از افراد نسل من یا شخصا 258 00:17:39,892 --> 00:17:45,467 و یا از نظر ذهنی و گرایشات فکری، به مشرق زمین رفتند تا چنین فهم و ادراکی را در آنجا بیابند 259 00:17:45,597 --> 00:17:49,639 و فرهنگ شرق در مقایسه با 260 00:17:49,898 --> 00:17:53,001 فرهنگ غرب عجیب و غریب است. 261 00:17:53,322 --> 00:17:58,452 و بدین طریق چنین ادراک و برداشتی طعمی غریب پیدا کرد 262 00:17:58,619 --> 00:18:02,951 جدا از فرهنگ هایی که این برداشت در آنها مطرح شده بود. 263 00:18:03,561 --> 00:18:06,197 و بسیاری مردم، ازجمله خود من، 264 00:18:07,002 --> 00:18:09,481 بمثابه نتیجه ای از آن فکر کردند 265 00:18:09,481 --> 00:18:13,110 که آنجا چیزی عجیب در مورد ادراک بدون دو-بینی 266 00:18:13,110 --> 00:18:17,846 وجود دارد ، که روش خارق العاده ای از زندگی وجود دارد،لازم است 267 00:18:17,846 --> 00:18:21,171 که میبایستی از خانواده دست بشویی 268 00:18:21,229 --> 00:18:25,415 یا موهایت را بلند کنی یا نام ویزه ای داشته باشی 269 00:18:25,415 --> 00:18:31,678 یا پیش نوعی خاص از معلمین یا سنت ثبت نام کنی یا در تمرینات عجیب و غریبی شرکت کنی. 270 00:18:31,678 --> 00:18:35,286 تمام این قبیل چیزها که هیچ ربطی به 271 00:18:35,286 --> 00:18:38,918 آن فهم بنیادین ندارد. آنها با فرهنگی ارتباط داشتند 272 00:18:38,918 --> 00:18:43,326 که در آن چنان ادراک و فهمی در زمان خاصی ابراز شده بود. 273 00:18:43,440 --> 00:18:47,796 بنابراین برداشت آنها کاملا به 274 00:18:47,914 --> 00:18:54,455 تجلی فرهنگی و سنتی واگذار شده ای بود که خیلی از ما ابتدا از آن با خبر شدیم. 275 00:18:54,572 --> 00:18:59,768 و اکنون دقیقا آن برداشت جوهری در دسترس است 276 00:18:59,768 --> 00:19:03,388 بطریقی که ما را قادر میسازد زندگی خویش را دقیقا 277 00:19:03,426 --> 00:19:07,812 همانطور که هستند ادامه دهیم. زندگی خانوادگی، زندگی حرفه ای... 278 00:19:07,903 --> 00:19:13,384 دیگر لزومی ندارد که در زندگی کسی تغییرات بیرونی انجام پذیرد. 279 00:19:13,560 --> 00:19:16,155 چالشی که ما روی این سیاره با آن روبرو هستیم 280 00:19:16,155 --> 00:19:19,197 این استکه ما فکر میکنیم که آنجا بیش از 281 00:19:19,366 --> 00:19:20,791 یک ذات وجود دارد. 282 00:19:21,501 --> 00:19:22,536 بهمین خاطر ما در 283 00:19:22,995 --> 00:19:26,123 دنیایی زندگی میکنیم که من آنرا دوئیت می نامم. 284 00:19:26,683 --> 00:19:29,104 آنجا نر و ماده، سیاه و سفید، 285 00:19:29,634 --> 00:19:34,006 بزرگ وکوچک، سریع و کند، بالا و پایین، اینجا و آنجا، 286 00:19:34,006 --> 00:19:37,477 قبل و بعد وجود دارد، اما در واقع، آنجا فقط یک چیز وجود دارد. 287 00:19:38,997 --> 00:19:41,629 ]مه چیزها فقط یک چیز است. 288 00:19:42,389 --> 00:19:45,173 آنجا فقط یک چیز است. 289 00:19:45,643 --> 00:19:48,352 این زمانی روشن میشود که که ما عمیقا به هرچیز نگاه کنیم 290 00:19:48,352 --> 00:19:53,146 می بینیم که اینجا و آنجا، بزرگ وکوچک، سریع و کند، بالا و پایین، چپ و راست، 291 00:19:53,146 --> 00:19:58,342 نر و ماده، همه یک چیز هستند، که بسادگی 292 00:19:58,482 --> 00:20:02,782 ویژگی های مختلف را ابراز می کنن اما بهیچ وجه جدا از یکدیگر نیستند. 293 00:20:03,421 --> 00:20:05,980 من اعتقاد دارم که همه ما 294 00:20:05,980 --> 00:20:07,915 تشخص هایی 295 00:20:07,915 --> 00:20:09,374 از خداوندیم. 296 00:20:10,620 --> 00:20:12,461 من بر این باورم که خداوند در، مانند، و 297 00:20:12,461 --> 00:20:18,650 از طریق هر موجود انسانی زیست میکند و بهمین علت نیز، درهر موجود 298 00:20:18,650 --> 00:20:21,094 دارای ادراک در کهکشان. 299 00:20:21,094 --> 00:20:25,173 بهمین علت من اینطور می بینم که من در رابطه با خداوندم 300 00:20:26,380 --> 00:20:28,393 آنطور که هر موج در رابطه با اقیانوس است. 301 00:20:28,953 --> 00:20:31,293 یک موج فرقی با اقیانوس ندارد؛ 302 00:20:31,293 --> 00:20:36,097 آن تنها برآمدگی آن اقیانوس است به شکلی انفرادی. 303 00:20:36,631 --> 00:20:39,309 و وقتی آن تشخص کامل شد، 304 00:20:39,519 --> 00:20:43,025 آن موج به آن اقیانوس باز میگردد که از آن آمده بود. 305 00:20:43,025 --> 00:20:46,160 تا آنکه روزی دیگر دوباره سر برآورد. 306 00:20:47,320 --> 00:20:51,705 به همین خاطر من بر این باورم که ما همه تشخصات الوهیت هستیم، 307 00:20:52,005 --> 00:20:54,809 و وقتی ما همه چیز را الهی بدانیم، 308 00:20:55,119 --> 00:20:58,087 رابطه خویش را با هرچیز تغییر میدهیم. 309 00:20:58,765 --> 00:21:00,948 و همه چیز 310 00:21:00,948 --> 00:21:03,274 را بطریقی متفاوت تجربه می کنیم. 311 00:21:04,255 --> 00:21:08,495 و بدین گونه است که دنیا تغییر میکند. 312 00:21:09,160 --> 00:21:16,055 آگاهی چیست؟ 313 00:21:17,275 --> 00:21:21,328 آگاهی واقعیت نهایی کائنات است، 314 00:21:21,888 --> 00:21:27,196 بنابراین ممکن است به حق سوال کنیم که اگر آگاهی واقعیت نهایی کائنات است 315 00:21:27,196 --> 00:21:31,231 و هرچیز، و هر کس بطور واضح از جنس آگاهی است ، پس چرا 316 00:21:33,643 --> 00:21:38,189 دنیا بنظر ما بسان کثرت و تنوعِ 317 00:21:38,213 --> 00:21:43,568 مردمی جدا و مستقل 318 00:21:43,568 --> 00:21:47,582 و همینطور حیوانات و اشیائی که همه از چیزی بنام ماده درست شده اند، ظاهر میشود. 319 00:21:47,582 --> 00:21:52,330 چگونه میتوانیم این عبارت که آگاهی 320 00:21:52,330 --> 00:21:54,757 واقعیت نهایی کائنات است آشتی دهیم 321 00:21:54,858 --> 00:21:58,640 با اینکه درعین حال بصورت کثرت و تنوع اشیایی ظاهر میشود، که ازماده ساخته شده اند؟ 322 00:21:58,676 --> 00:22:02,362 شواهدی که که من استفاده میکنم برای اظهار آنکه آگاهی 323 00:22:02,362 --> 00:22:06,908 امری بنیادی است ،وجوه متفاوتی از آنست. 324 00:22:07,788 --> 00:22:10,101 یکی این است که خودعلم فیزیک 325 00:22:10,101 --> 00:22:13,021 اذعان دارد که فضا-زمان بنیادین نیست 326 00:22:13,021 --> 00:22:16,465 و تئوری متکامل نیز موافق این امر است که فضا-زمان 327 00:22:16,465 --> 00:22:19,048 و اشیاء فیزیکی واقعیت بنیادین نیستند. 328 00:22:19,192 --> 00:22:23,800 و حالا، هر دو این نظریات به ما فقط میگویند که، فضا-زمان بنیادین نیستند. 329 00:22:23,800 --> 00:22:26,757 اما به ما نمیگویند که ورای فضا-زمان چه است. 330 00:22:27,345 --> 00:22:31,853 و بدین قرار برهان من این است که آنچه فیزیکدانان در 331 00:22:31,903 --> 00:22:34,929 ورای فضا-زمان می جویند، ساختارهای ریاضی است، 332 00:22:35,134 --> 00:22:37,572 اما اینکه آنها در چه مورد هستند 333 00:22:37,650 --> 00:22:41,421 واقعا روشن نیست. عرصه ماورای فضا-زمان چگونه است؟ 334 00:22:41,671 --> 00:22:46,148 و از بدین ترتیب نظر من این استکه عرصه ماورای فضا-زمان به آگاهی مربوط است. 335 00:22:46,481 --> 00:22:49,492 و پیشنهاد من این استکه آگاهی بی نهایت قادر است 336 00:22:49,492 --> 00:22:54,655 خود را بشکل موجودات متعددی، قادر به تجربه، بیافریند، 337 00:22:55,039 --> 00:22:58,627 که تمام زیندگان قادر به ادراک هستند، همه مردم یا حیوانات. 338 00:22:58,919 --> 00:23:03,423 هریک از ما تجسم آگاهی بینهایت است 339 00:23:03,423 --> 00:23:08,124 در آگاهی بینهایت ساخته شده از آگاهی بینهایت 340 00:23:08,339 --> 00:23:11,055 که از منظر و دیدگاه یکی ازاین موجودات 341 00:23:11,055 --> 00:23:14,960 کنش خود را بعنوان جهان بیرونی مشاهده میکند. 342 00:23:15,451 --> 00:23:18,845 پس آنچه از منظرگاه ما بعنوان جهانی ساخته شده از ماده بنظر ما میاید، 343 00:23:18,920 --> 00:23:24,060 از نقطه نظر واقعیت است، 344 00:23:24,178 --> 00:23:28,703 همان کنش آن یگانه آگاهی بینهایت. 345 00:23:28,821 --> 00:23:33,614 به عبارت دیگر، در آنالیز نهایی مطلب، آنجا دیگر اثری از موجودات 346 00:23:33,614 --> 00:23:37,668 یا مردم مجزا و مستقل نیست. 347 00:23:38,007 --> 00:23:41,059 آنجا فقط کلیتی بینهایت و نا دیدنی است. 348 00:23:41,211 --> 00:23:45,604 هستی واحدی که فقط ظاهرا 349 00:23:46,305 --> 00:23:49,824 در کثرت و تنوع موجودات و اشیاء منکسر شده، 350 00:23:49,983 --> 00:23:54,116 وقتی آن یگانه از طریق قوای دراکه 351 00:23:54,331 --> 00:23:56,524 ذهنی محدود 352 00:23:56,651 --> 00:23:58,728 بر کنش خویش نظر میکند. 353 00:23:59,931 --> 00:24:01,560 وقتی بیدار هستیم، درمی یابیم 354 00:24:01,560 --> 00:24:05,343 که فقط یک آگاهی وجود دارد 355 00:24:05,665 --> 00:24:09,802 که مبدل به تمام این موجودات مختلف در این سیاره شده است، 356 00:24:10,078 --> 00:24:13,869 یک هشیاری که از خلال چشمهای هریک میدرخشد. 357 00:24:13,992 --> 00:24:18,577 پس ما به معنای واقعی کلمه خود را در دیگران می بینیم. 358 00:24:18,691 --> 00:24:22,169 و تمایل به رفتار مانند یک نفس، 359 00:24:22,169 --> 00:24:26,796 تمایل به خویش را با نفس یکی گرفتن 360 00:24:26,961 --> 00:24:30,677 دور می افتد زیرا ما مستقیما حقیقت را در می یابیم. 361 00:24:31,261 --> 00:24:35,431 حقیقت این استکه همه ما یک آگاهی هستیم. 362 00:24:35,765 --> 00:24:39,008 تجربه خود باطنی من 363 00:24:39,989 --> 00:24:42,186 تنها در عرصه فیزیکی 364 00:24:42,186 --> 00:24:44,869 ممکن بود ،بخاطر یک دلیل خوب، 365 00:24:45,419 --> 00:24:49,530 زیرا فقط در عرصه فیزیکی متضاد آن قابل دسترسی بود. 366 00:24:50,388 --> 00:24:53,035 به عبارت دیگر، فقط یک مثال ساده میزنم، 367 00:24:53,316 --> 00:24:56,279 اگر بخواهم خویش را تجربه کنم، اگر بتوانم بطریق استعاری 368 00:24:56,279 --> 00:24:58,889 سخن بگویم، بعنوان نور، 369 00:24:59,522 --> 00:25:03,345 من نمیتوانستم نور بودن را تجربه کنم اگر در درون نور میبودم، 370 00:25:03,548 --> 00:25:06,011 اگر هیچ چیز جز نور اطرافم نمیبود، 371 00:25:06,130 --> 00:25:10,256 که تعریف کامل عرصه روحانی است. 372 00:25:10,576 --> 00:25:14,312 بنابراین به عرصه ای قدم گزاردم که آنرا عرصه فیزیکی مینامم، 373 00:25:14,459 --> 00:25:17,128 جایی که چیزهایی غیر از نور هم وجود دارند. 374 00:25:17,453 --> 00:25:20,102 چون میخواهم خود را بعنوان نور تجربه کنم، 375 00:25:20,102 --> 00:25:23,659 نه فقط اینکه بدانم مانند آن هستم ، بلکه آنرا نیز تجربه کنم، 376 00:25:23,890 --> 00:25:25,950 من میتوانستم چنین کاری را انجام دهم اگر 377 00:25:25,950 --> 00:25:29,311 متضاد نور نیز وجود میداشت، که در مورد این مثال ظلمت مصداق مییابد. 378 00:25:29,528 --> 00:25:30,904 بنابراین چنین فرصت (خارق العاده ای) را با 379 00:25:30,904 --> 00:25:36,721 با خود به عرصه فیزیکی آوردم آنجا که نور و ظلمت همزمان وجود دارند، 380 00:25:36,721 --> 00:25:40,658 و آنگاه در تجلی خارجی 381 00:25:40,658 --> 00:25:45,383 خویش بعنوان نور، میتوانم آنکس باشم که حقیقتا هستم. 382 00:25:46,085 --> 00:25:48,511 و چنین ادراکی حاوی این حقیقت است که 383 00:25:48,511 --> 00:25:53,936 در پشت اختلافات مان همگی ما یک وجود هستیم، 384 00:25:54,160 --> 00:25:59,954 نه وجود هایی مشابه، بلکه همگی ما بمعنای واقعی کلمه یکی هستیم...همان خود وجود. 385 00:25:59,954 --> 00:26:05,386 وعشق تجربه ایست احساسی 386 00:26:05,883 --> 00:26:09,420 از این یکی بودن یا شراکت در یک وجود. 387 00:26:09,413 --> 00:26:15,241 این قضییه ایست از نظریه ما که فقط یک آگاهی نهایی وجود دارد. 388 00:26:15,699 --> 00:26:19,850 بدین ترتیب ما دارای پویش و محرکه ای هستیم که حاوی بسیاری از نمایندگان آگاه میباشد. 389 00:26:19,850 --> 00:26:22,953 اما این نظریه به ما میگوید که درنهایت تمام آن نمایندگان آگاه 390 00:26:22,953 --> 00:26:26,814 در واقع فقط تجسماتی از یک آگاهی یگانه هستند. 391 00:26:26,814 --> 00:26:30,181 پارادایم جاری در علم ، 392 00:26:30,583 --> 00:26:33,260 که قرنها ست اعتبار دارد، 393 00:26:33,369 --> 00:26:37,580 این است که، فضا و زمان طبیعت بنیادی واقعیت هستند. 394 00:26:37,580 --> 00:26:40,831 آنها غیرقابل تقلیل هستند و پایه و مبنای همه چیز هستند. 395 00:26:40,995 --> 00:26:44,443 و قبل از آینشتاین، فضا و زمان جدا از یکدیگر تلقی میشدند. 396 00:26:44,495 --> 00:26:48,347 ولی اکنون، فضا و زمان که با هم، در فضا-زمان درآمیخته اند، بعنوان 397 00:26:48,347 --> 00:26:50,204 طبیعت بنیادی واقعیت تلقی میشوند. 398 00:26:50,204 --> 00:26:52,698 و علم آنگاه فرض را بر این گزارد که 399 00:26:53,562 --> 00:26:57,510 فضا-زمان و موضوعات موجود در فضا-زمان واقعیت بنیادین هستند. 400 00:26:58,196 --> 00:27:01,243 و بدین گونه است که، مثلا، وقتی سخن از آگاهی میگوییم، 401 00:27:01,870 --> 00:27:06,682 خود آگاهی نیز بایست بطریقی محصولی از موضوعات موجود در فضا-زمان باشد. 402 00:27:06,914 --> 00:27:11,457 در چنان چارچوب فیزیکی فضا و زمان و اشیاء فیزیکی 403 00:27:11,713 --> 00:27:15,828 بدون هرگونه آگاهی واقعیت بنیادین هستند. 404 00:27:15,828 --> 00:27:20,584 و آگاهی بعدا در تکامل جهان بوقوع می پیوندد، درست؟ 405 00:27:20,646 --> 00:27:23,214 چنانکه در زمان بیگ-بنگ یا انفجار مهیب، هیچگونه از آگاهی وجود نداشت، 406 00:27:23,214 --> 00:27:25,289 فقط فضا-زمان بود و انرژی. 407 00:27:25,458 --> 00:27:27,818 انرژی بصورت پیکره های سنگین ادغام شد 408 00:27:28,087 --> 00:27:31,072 و بالاخره زندگی بعد از کسی چه میداند چندین میلیون 409 00:27:31,072 --> 00:27:33,239 یا صدها میلیون یا بیلیون سال ظهور یافت. 410 00:27:33,239 --> 00:27:36,584 پس آن آگاهی آمد، حتی دیرتر. 411 00:27:37,857 --> 00:27:41,705 از آن نقطه نظر، وقتی شما بمیری، آن پیچیدگی فیزیکی که 412 00:27:41,705 --> 00:27:45,169 موجب پدیدار شدن آگاهی شده بود، از هم میپاشد و همراه آن آگاهی نیز از هم میپاشد. 413 00:27:45,169 --> 00:27:49,408 و بدینگونه چارچوب فیزیکی براستی آگاهی را 414 00:27:49,762 --> 00:27:52,577 یعنوان امری بنیادین حذف میکند، چکیده کلام آنکه 415 00:27:52,577 --> 00:27:55,251 وقتی جسم شما می میرد، آگاهی شما هم با آن میرود. 416 00:27:56,946 --> 00:27:58,694 از نقطه نظر دیگر... 417 00:27:58,694 --> 00:28:02,358 هرآنچه من با همکاران خویش انجام داده ام، ما از تئوری تکاملی چنان بهره گرفتیم 418 00:28:02,358 --> 00:28:05,228 تا اشاره کنیم که این پیامد 419 00:28:05,228 --> 00:28:08,627 نئوری تکاملی است، که فضا و زمان بنیادین نیستند، 420 00:28:08,627 --> 00:28:11,891 بدین ترتیب تفسیر فیزیکی تکامل غلط است. 421 00:28:12,320 --> 00:28:15,424 این ایده که فضا و زمان و اجرام 422 00:28:15,424 --> 00:28:21,437 به نحوی به شکل اورگانیزم انسانی تکامل یافته اند 423 00:28:21,504 --> 00:28:25,299 چارچوبی غلط است، زیرا زیرا فضا-زمان خود بنیادین نیست. 424 00:28:25,397 --> 00:28:28,457 ما قوه محرکه ای ورای فضا-زمان فرض میکنیم که بسیار غنی تر است. 425 00:28:28,457 --> 00:28:30,313 قوه محرکه آگاهی. 426 00:28:30,313 --> 00:28:32,933 آنچه ما انجام نمیدهیم این است که تئوری های دیرین خود را دور نمی اندازیم. 427 00:28:32,933 --> 00:28:35,237 وقتی فیزیکدانان میگویند فضا-زمان (در نظریه ما) محکوم به فنا شده است، 428 00:28:35,237 --> 00:28:38,133 بدان معنا نیست که ما دیگر توجهی به اینشتاین نداریم. 429 00:28:38,133 --> 00:28:40,593 ابدا اینطور نیست. ما توجه به اینشتاین داریم. 430 00:28:40,802 --> 00:28:45,508 هر تئوری جدیدی بایستی فراتر از فضا-زمان رود و به فیزیکدانان طرحی بهتر برای ورود به 431 00:28:45,508 --> 00:28:49,632 فضا-زمان ارائه کرده و اینشتاین رابه ما برگرداند و همینطور تئوری کوانتوم را بهتر به ما بازگرداند 432 00:28:49,632 --> 00:28:50,643 درغیر اینصورت اشتباه است. 433 00:28:50,643 --> 00:28:52,706 تمام تئوری های قدیمی ما 434 00:28:52,706 --> 00:28:56,979 اعجازآمیز هستند، دوستانی فوق العاده و ما در صدد آنیم تا آنها را 435 00:28:57,068 --> 00:29:00,160 بعنوان مواردی ویژه از نظریه ای عمیق تر حفظ کنیم. 436 00:29:00,373 --> 00:29:03,749 به همین خاطر در نظریه آگاهی مان نیز، باید همین منوال را ادامه دهیم. 437 00:29:03,749 --> 00:29:05,786 نمیتوانیم هر آنچه دلخواه مان است، پیشنهاد کنیم. 438 00:29:05,786 --> 00:29:08,210 باید نظریه ای از برای آگاهی داشته باشیم، که 439 00:29:08,210 --> 00:29:10,090 فضا-زمان را طراحی و به ما بازگرداند، 440 00:29:10,090 --> 00:29:13,507 و همینطور نظریه کوانتوم را به ما بازگرداند، وازجمله نسبیت خاص و عام را، 441 00:29:13,507 --> 00:29:16,747 و نظریه تکامل توسط انتخاب طبیعی را به ما بازگرداند. 442 00:29:16,917 --> 00:29:20,132 اگر نمیتوانیم این مهم را با جزئیات دقیق ریاضی به انجام برسانیم، آنوقت است که 443 00:29:20,264 --> 00:29:24,073 برای دانشمندان دیگر دلیلی وجود ندارد تا نظریه آگاهی ما را جدی نگیرند. 444 00:29:24,907 --> 00:29:29,020 شبیه است به اینکه آگاهی لایتناهی هد - ست های واقعیت مجازی بر گوش دارد. 445 00:29:29,070 --> 00:29:32,932 آگاهی لایتناهی هد-ست های واقعیت مجازی بر گوش دارد، که از فکر و دریافت ساخته شده اند. 446 00:29:33,105 --> 00:29:37,633 و در حین این عمل، لحظه ای که هد-ست های واقعیت مجازی را بر گوش میگذارد، 447 00:29:37,903 --> 00:29:41,932 خود را در درون کنش خویش می یابد. 448 00:29:42,249 --> 00:29:46,743 و از طریق آن هد-ست به خارج از خود از طریق قوه های ادراک 449 00:29:46,743 --> 00:29:51,539 ذهنی محدود مینگرد؛ بینایی، شنوایی، لامسه، ذائقه و شامه. 450 00:29:51,740 --> 00:29:56,328 و بدین ترتیب وحدت وجود خویش را بدست خود قطعه قطعه میکند 451 00:29:56,503 --> 00:30:00,289 و باعث آن میشود که آن وحدت مثل 10.000 چیز بنظر آید. 452 00:30:01,103 --> 00:30:03,109 آنچه من پیشنهاد میکنم، این است که 453 00:30:03,609 --> 00:30:08,856 کائنات بسیار بیشتر از ذهن محدود ما در چنته دارد. 454 00:30:08,856 --> 00:30:14,550 پیشنهاد من این نیست که کائنات تنها در یکایک ذهن های محدود ما پدیدار میگردد. 455 00:30:14,880 --> 00:30:19,833 کائنات همانطور که خارج از ذهن محدود ما وجود دارد، در درون آگاهی ما نیز وجود دارد. 456 00:30:20,007 --> 00:30:23,420 اما فقط مرزهای ذهن محدود ماست 457 00:30:23,687 --> 00:30:27,459 که به کائنات شکل تظاهر آن را میبخشد. 458 00:30:28,417 --> 00:30:32,645 به همین خاطر وقتی به کائنات در خارج از خود می نگریم، واقعیتی را می بینیم 459 00:30:32,645 --> 00:30:37,510 که قبل از آنکه ادراک گردد، وجود داشته است. 460 00:30:37,136 --> 00:30:41,551 اما ما آن را فقط از طریق عدسی قوه های ادراک خویش می بینیم، 461 00:30:41,881 --> 00:30:45,593 که به آن شکل تظاهرش را می بخشد. 462 00:30:46,363 --> 00:30:51,273 بدین خاطر ایده بیداری در بسیاری سنت های معنوی این بوده است که 463 00:30:51,273 --> 00:30:54,535 آنچه ما بعنوان واقعیت می شنا سیم 464 00:30:54,644 --> 00:30:58,595 ازجمله اشیاء موجود در فضا و زمان، جسم فیزیکی مان الی آخر 465 00:30:58,898 --> 00:31:03,369 واقعیت نهایی نیست، بلکه واقعیتی به مراتب عمیق تری وجود دارد، 466 00:31:03,399 --> 00:31:07,955 و آن واقعیت آگاهی است، که از مرز فضا و زمان و اشیاء فیزیکی میگذرد، 467 00:31:08,075 --> 00:31:10,830 و اینکه ما از آن آگاهی جدا و دورافتاده نیستیم. 468 00:31:10,830 --> 00:31:14,615 واقعیت، به نوعی، خمیره ایست، که ما از آن هستیم. 469 00:31:14,698 --> 00:31:17,953 و بنابراین بیداری همانا بیدار شدن از این توهم است که، 470 00:31:17,953 --> 00:31:21,671 من فقط پیکری کوچک در فضا و زمان هستم ، به این حقیقت که من 471 00:31:21,671 --> 00:31:25,696 سازنده هر آنچه من درون فضا و زمان می بینم هستم. 472 00:31:25,696 --> 00:31:29,678 من آن را خلق الساعه می آفرینم در حین آنکه مینگرم و ادراک میکنم. 473 00:31:30,243 --> 00:31:36,533 من چگونه بیدار می شوم؟ 474 00:31:37,088 --> 00:31:42,161 فرد بیدار می شود از طریق بازشناخت آنکه 475 00:31:42,932 --> 00:31:45,945 ما ذاتا کاملا بیدار هستیم، 476 00:31:45,945 --> 00:31:49,032 کاملا هشیار، 477 00:31:49,622 --> 00:31:53,158 کامل، تمام و کمال، در آرامشی بی نقص. 478 00:31:53,328 --> 00:31:56,010 مثل این است که بپرسیم 479 00:31:56,043 --> 00:31:59,900 چگونه خورشید روشن میشود؟ 480 00:31:59,926 --> 00:32:01,961 طبیعت خورشید نور است. 481 00:32:01,961 --> 00:32:04,039 او بخودی خود کاملا مشعشع است. 482 00:32:04,039 --> 00:32:08,747 طبیعت هستی ذاتی ما نیز آرامش و شادی است. 483 00:32:08,824 --> 00:32:12,456 این مطلب بدین خاطر بر همه ما روشن نیست، که هستی ذاتی ما چنان 484 00:32:12,456 --> 00:32:16,465 تماما با محتوای تجربیات ما عجین شده است که 485 00:32:16,601 --> 00:32:20,658 آرامش و شادی ذاتی او از طریق تجربه کمرنگ شده است. 486 00:32:20,903 --> 00:32:25,528 و به همین دلیل ما فکر می کنیم که هستی ذاتی ما نیاز به روشن شدن دارد. 487 00:32:25,528 --> 00:32:28,327 نه ، هستی ذاتی ما نیازی به روشن شدن ندارد 488 00:32:28,327 --> 00:32:32,136 چنانکه خورشید به روشن شدن هنگام صبح زود نیازی ندارد. 489 00:32:32,533 --> 00:32:35,993 خورشید همواره با همان روشنی در حال تابش است. 490 00:32:35,993 --> 00:32:39,995 هستی ذاتی ما نیز همیشه در حال تابش همان آرامش و شادی است. 491 00:32:40,139 --> 00:32:43,682 اما آرامش وشادی بوسیله هیجانات و کمبود که 492 00:32:43,682 --> 00:32:46,957 ویژگی فکر و احساس هستند، کم رنگ میشوند. 493 00:32:47,548 --> 00:32:51,511 آنجا کسی نیست، که بیدار شود. 494 00:32:51,817 --> 00:32:55,313 بنابراین آن من که بیدار شد. 495 00:32:55,598 --> 00:32:57,642 من از ساختاری بنام Dan (مخفف نام مولف دانیل) 496 00:32:57,642 --> 00:33:01,381 در یک مرکز مدیتیشن بیدار شدم. 497 00:33:01,489 --> 00:33:03,314 که یک مرکز ذن بود. 498 00:33:03,314 --> 00:33:06,374 ما در حال یک نشست متمرکز ذن بودیم 499 00:33:06,374 --> 00:33:10,730 که حاوی مدت طولانی از ممارستی متمرکز است. 500 00:33:10,238 --> 00:33:15,748 برای همین "ذن " برای خلق چنین امکانی حیرت آور است 501 00:33:15,913 --> 00:33:18,786 آنجا که شرایطی حاکم است که هیچ فراری ممکن نیست. 502 00:33:19,183 --> 00:33:24,603 شخصییت Dan که مدیتیشن آموخته بود، 503 00:33:24,603 --> 00:33:27,853 َشخصییت Dan که در حال انجام تمام این مدیتیشن بود، 504 00:33:28,027 --> 00:33:30,431 این انجام دهنده مدیتیشن، 505 00:33:30,675 --> 00:33:33,830 دریافت که نمیتواند بیدار شود. 506 00:33:34,109 --> 00:33:37,211 مثل این بود که تمام حیله ها یش بنام مدیتیشن، 507 00:33:37,211 --> 00:33:42,534 تمام آن ممارست ها که آموخته بود، به دردی نمیخورد. 508 00:33:42,786 --> 00:33:46,085 به نقطه ای رسیده بود که آنجا آن شخصییت 509 00:33:46,203 --> 00:33:49,179 که تلاش به بیداری میکرد، 510 00:33:49,497 --> 00:33:52,084 در تلاش خویش شکست خورد، و مجبور به شکست بود. 511 00:33:52,287 --> 00:33:57,217 که شخصییتی که زندگی کرده بودم، َشخصییتی که در تمام زندگی 512 00:33:57,424 --> 00:34:01,840 ادای بازی کردنش را در می آوردم، مجبور بودم رها کنم یا بگذارم بمیرد و 513 00:34:02,927 --> 00:34:04,681 چه باقی بود؟ 514 00:34:04,681 --> 00:34:07,951 چه باقی بود وقتی دیگر انجام دهنده ای نبود 515 00:34:07,951 --> 00:34:10,874 وقتی هیچ مراقبه کننده ای نبود 516 00:34:10,874 --> 00:34:15,142 هیچ مراقبه ای نبود یا انجام چیزی بنام مراقبه، 517 00:34:15,261 --> 00:34:19,623 آنچه باقی بود طبیعت حقیقی من 518 00:34:19,623 --> 00:34:21,442 یا من...فقط من. 519 00:34:21,442 --> 00:34:25,980 وقتی از این خود ،از این احساس جدا افتاده گی خود بیدار میشویم، 520 00:34:25,980 --> 00:34:29,165 اینطور نیست که گویی داریم نفس را می کشیم 521 00:34:29,266 --> 00:34:32,293 یا با آن میجنگیم. 522 00:34:32,513 --> 00:34:36,720 در واقع انگار داریم به او اجازه میدهیم تا حدی از شغل خود 523 00:34:36,885 --> 00:34:39,885 که هویت نفسانی اوست فراغت حاصل کند 524 00:34:40,012 --> 00:34:42,861 و سپس در فراغ خاطر بخشی 525 00:34:42,861 --> 00:34:46,381 از تیم مان گردد، بخشی از آگاهی مان. 526 00:34:47,097 --> 00:34:50,447 و این به ما در آن احساس آزادی می بخشد 527 00:34:50,447 --> 00:34:54,233 که دیگر به دنیا از خلال یک عدسی کوچک نمی نگریم، 528 00:34:54,233 --> 00:34:58,983 اینکه ما گشاده دل و گشاده ذهن هستیم بطریقی که 529 00:35:00,711 --> 00:35:06,403 نوعی انبساط است و در عین حال، به نحوی بسیار خودمانی متصل هستیم. 530 00:35:06,728 --> 00:35:10,430 روشن ضمیری کاری با بیدار شدن ندارد. 531 00:35:10,430 --> 00:35:12,632 کسی بیدار یا روشن ضمیر نمیگردد. 532 00:35:12,632 --> 00:35:17,102 بلکه آن همانا بازشناخت نور است، نور دانایی محض 533 00:35:17,281 --> 00:35:19,365 که طبیعتش آرامش و شادی است 534 00:35:19,365 --> 00:35:21,927 اینکه ما همیشه هستیم و پیش از این نیز بوده ایم. 535 00:35:26,624 --> 00:35:31,114 نام من لیزا ناتولی است، و بعنوان معلمی معنوی مرا می شناسند. 536 00:35:31,239 --> 00:35:34,928 من شفا و بیداری و دگرگونی را می آموزم. 537 00:35:34,928 --> 00:35:39,042 بیداری باز شناخت طبیعت حقیقی توست، 538 00:35:39,413 --> 00:35:44,982 و درک اینکه تو واقعا که هستی، که همان آگاهی است. 539 00:35:45,207 --> 00:35:49,915 و آگاهی فقط یک کلمه است برای بسیاری از کلمات که مردم بکار می برند 540 00:35:50,148 --> 00:35:55,927 برای هشیاری، حیات،عشق، خداوند، 541 00:35:56,529 --> 00:35:58,114 نور. 542 00:35:59,133 --> 00:36:04,519 بدین ترتیب بیدار شدن برای بازشناخت اینکه من این بدن نیستم 543 00:36:04,863 --> 00:36:09,166 که من آن هستم، که هرگز نمی میرد و آنکه هیچگاه متولد نشده است، 544 00:36:13,107 --> 00:36:16,256 و این امر برای من ایده مشکلی بود. 545 00:36:16,256 --> 00:36:19,549 من از سال 1992 به طریق معنوی پای نهاده ام. 546 00:36:19,677 --> 00:36:22,295 و با یک دوره در باب معجزات شروع کردم. 547 00:36:22,295 --> 00:36:24,918 همواره آن را بطور مذهبی تحصیل میکردم. 548 00:36:24,918 --> 00:36:28,603 منظورم این است که، من آدمی بودم که متعهد بود خود را بشناسد، 549 00:36:28,603 --> 00:36:35,118 خدا را بشناسد، بیدار شود. ... اما نمیتوانستم به آن برسم. 550 00:36:35,524 --> 00:36:37,509 زیرا تحت تاثیر این باور بودم 551 00:36:37,509 --> 00:36:40,701 که بیداری چیزی اسرار آمیز است، 552 00:36:40,996 --> 00:36:45,257 که چیز خاصی باید اتفاق بیفتد، که چیز خاصی باید پیش بیاید، 553 00:36:45,703 --> 00:36:48,616 و میبایست شبیه عیسی 554 00:36:48,616 --> 00:36:51,950 یا بودا یا تمام آن مرشد های روشن ضمیر باشد 555 00:36:52,460 --> 00:36:54,670 و برای من اتفاق نمی افتد. 556 00:36:54,670 --> 00:36:56,339 نمی توانستم بفهمم چرا. 557 00:36:56,505 --> 00:37:00,309 چرا من اینقدر متعهد هستم 558 00:37:01,029 --> 00:37:06,696 و لحظاتی عمیق از آرامش و شادی و لذت دارم...و هنوز دارم میجنگم. 559 00:37:06,959 --> 00:37:09,988 شروع کردم به فهم سادگی 560 00:37:10,061 --> 00:37:13,213 طبیعت حقیقی مان، که بیداری است. 561 00:37:13,932 --> 00:37:18,932 برای کسی که الان داره به من گوش میده، 562 00:37:19,495 --> 00:37:24,720 بیداری همان شنیدن این صداست، همان چیزیست که ما هستیم. 563 00:37:25,484 --> 00:37:29,375 و آن نه جایی دارد، نه جنسیت دارد، 564 00:37:29,583 --> 00:37:32,608 نه رنگی دارد، نه جرثومه ای، 565 00:37:33,042 --> 00:37:36,141 و تماما بی حد است. 566 00:37:36,587 --> 00:37:40,490 بیداری آنجا دست میدهد که بر 567 00:37:40,841 --> 00:37:43,585 طبیعت حقیقی مان بیدار میشویم. 568 00:37:43,605 --> 00:37:47,598 بیدار میشویم بر ادراک اینکه من بیداری 569 00:37:47,974 --> 00:37:52,586 بر تجربه اینکه درست هم اکنون اینجا هستم. 570 00:37:53,020 --> 00:37:54,965 و این چنان ساده است 571 00:37:54,965 --> 00:37:56,790 که آن را از دست میدهیم. 572 00:37:56,357 --> 00:37:59,251 فکر می کنیم نمیتواند اینقدر ساده باشد. 573 00:37:59,661 --> 00:38:01,657 بازشناخت طبیعت حقیقی مان، 574 00:38:01,917 --> 00:38:04,029 منجر به شادی نمیشود. 575 00:38:04,144 --> 00:38:07,576 خود شادی است...طبیعت بودن 576 00:38:07,876 --> 00:38:10,121 خود شادی است. 577 00:38:10,731 --> 00:38:15,032 یهمین خاطر بازشناخت طبیعت حقیقی مان تجربه شادی است. 578 00:38:21,121 --> 00:38:23,769 چه کسی در این لحظه شاد است؟ 579 00:38:24,635 --> 00:38:26,301 ذهن میخواهد 580 00:38:26,301 --> 00:38:29,244 دنبال چیزی بگردد، یا سعی دارد آن را پیچیده کند. 581 00:38:30,255 --> 00:38:32,449 تو هماره همان هستی 582 00:38:32,449 --> 00:38:37,331 که ذهن بدنبال آن میگردد. 583 00:38:37,331 --> 00:38:39,528 ذهن همواره می خواهد آن را از دست رفته بداند. 584 00:38:40,340 --> 00:38:43,046 پس برای جواب به ذهن نظری نداشته باش. 585 00:38:43,815 --> 00:38:46,001 586 00:38:46,001 --> 00:38:49,535 و گرفتار افکار نشو. 587 00:38:49,535 --> 00:38:54,665 راحت بگذار علاقه و وابستگی به افکار ، ایده ها 588 00:38:55,124 --> 00:38:57,084 و باورها سپری شوند. 589 00:38:58,283 --> 00:39:01,315 برآن باش که بطور مستقیم 590 00:39:01,315 --> 00:39:04,125 آنکه هستی تجربه کنی. 591 00:39:05,075 --> 00:39:09,793 تلاش بر نفی ذهن نکن یا اینکه حالت خاصی را به چنگ آوری. 592 00:39:10,889 --> 00:39:13,874 تمام کنش ها، تمام دستکاری ها ، 593 00:39:13,874 --> 00:39:17,812 تمام حرکت ها بمعنی کنترل بیشتر توسط ذهن است. 594 00:39:18,645 --> 00:39:24,463 اجازه بده ذهن هرآنچه هست باشد. 595 00:39:28,493 --> 00:39:32,569 گاهی مردم قادرند فقط توسط زندگی از روزی به روز دیگر بیدار شوند. 596 00:39:32,569 --> 00:39:35,549 و لزوما به تمرین نیازی ندارند. 597 00:39:35,677 --> 00:39:40,222 گاهی هم گاهی امور در زندگی آنجا اتفاق میافتند که وقفه ای 598 00:39:40,222 --> 00:39:45,345 در الگوهای رفتاری حاصل آید. و آنجاست که میتواند بیداری آنی اتفاق افتد. 599 00:39:45,575 --> 00:39:50,054 اما اگر زندگی شخصی دقیقا مانند الگوهای رباط مانند 600 00:39:50,054 --> 00:39:52,971 یا الگوهایی که دایم تکرار میشوند باشد، آنوقت 601 00:39:53,140 --> 00:39:56,756 گونه ای میانجیگری و مداخله لازم میآید، 602 00:39:56,756 --> 00:40:03,613 اگر قرار باشد فردی بیدار شود وقفه ای در الگوهای رفتاری تو 603 00:40:03,661 --> 00:40:07,428 لازم میآید که گاهی سادهانا یا تمرینات معنوی نام دارد. 604 00:40:07,571 --> 00:40:10,812 و این تمرینات همیشه 605 00:40:10,991 --> 00:40:12,801 مشروط به شرایط هستند. 606 00:40:12,801 --> 00:40:15,954 آن (تمرینات معنوی یا وقفه ها در الگوهای رفتاری) چیزهایی هستند که با ذهنی شرطی شده میآموزیم. 607 00:40:16,041 --> 00:40:20,191 بدین ترتیب آنها میتوانند احتمال آنکه بیداری حاصل شود را افزایش دهند، 608 00:40:20,302 --> 00:40:24,080 به نوعی از طریق آزاد کردن پیوندهایی که درون ساختار نفس وجود دارد. 609 00:40:24,159 --> 00:40:29,110 گاهی میگویند بیداری بطور تصادفی اتفاق میافتد، 610 00:40:29,269 --> 00:40:32,172 ولی تمرین شما را بیشتر مستعد (بیداری از طریق) تصادف میسازد. 611 00:40:32,964 --> 00:40:36,546 تکنیکها، تمرینات میتوانند بسیار مفید باشند 612 00:40:36,838 --> 00:40:39,321 تا بیشتر مستعد (بیداری از طریق) تصادف باشی. 613 00:40:39,321 --> 00:40:43,316 اما بعد در نقطه معینی مجبوری بگذاری خود اتفاق بیافتد. 614 00:40:43,524 --> 00:40:48,490 زیرا ذهن داِیما در حال تمرین 615 00:40:48,490 --> 00:40:51,386 یا چیزی است، زیرا افساردر دست ذهن است 616 00:40:51,386 --> 00:40:55,041 ،و روی صندلی غریق نجات نشسته است. 617 00:40:55,207 --> 00:40:59,146 بدین خاطر تمرینات مفیدند، خیلی مفید، 618 00:40:59,146 --> 00:41:03,855 بمثابه سنگهایی که قدمهای تو را در مسیری هدایت میکند که تراکم ساختار ذهن ، 619 00:41:03,855 --> 00:41:08,441 ،اینطور بگوییم، کاهش یابد یا ساختار ذهن را روشن و شفاف شود. 620 00:41:08,582 --> 00:41:11,863 بطوریکه برای طبیعت راستین ما 621 00:41:11,913 --> 00:41:14,279 قابل نفوذ تر گردد. 622 00:41:16,419 --> 00:41:20,935 پارادوکس تمرین این است که اگر تو بالاخره بیدار شوی، 623 00:41:21,041 --> 00:41:23,982 درخواهی یافت که تمام تمرینات 624 00:41:24,510 --> 00:41:26,797 بوسیله خود مجازی انجام یافته، 625 00:41:27,216 --> 00:41:30,769 شخصییتی در بازی حقیقت مجازی، و آن "تو"، 626 00:41:30,769 --> 00:41:34,515 آن خود راستین، هرگزدرآن نقشی نداشته است. 627 00:41:35,905 --> 00:41:39,481 تمام آنچه تو باید کنی این است که ارجحیت های نفس را رها کنی، 628 00:41:40,340 --> 00:41:43,704 وابستگی به چیزها را رها کنی. 629 00:41:44,366 --> 00:41:49,644 هرآنچه در عرصه پدیده های متغیر است خود راستین نیست، 630 00:41:50,352 --> 00:41:54,349 تویی که فکر میکنی تو هستی، تویی که همیشه با آن 631 00:41:54,349 --> 00:41:57,178 هویت می یافتی هرگز بیدار نمیشود 632 00:41:57,477 --> 00:42:00,195 تو از آن شخصیت بیدار میشوی. و بخود می آیی. 633 00:42:00,632 --> 00:42:04,844 تو از آن توهم که تو آن شخصیت شرطی شده بودی، بیدار میشوی. 634 00:42:04,956 --> 00:42:08,597 اینطور است که وقتی که برای مردم کناره گیری (از خود مجازی) مقدور میشود، فکر میکنند 635 00:42:08,597 --> 00:42:13,106 این "من" این "من" کوچک دارد بیدار میشود، دارد چیز بزرگی اتفاق می افتد. 636 00:42:13,178 --> 00:42:16,283 اما از نقطه معینی به بعد، آن من کوچک دیگر هرگز کاری انجام نمی دهد. 637 00:42:16,283 --> 00:42:18,743 مجبور است تسلیم شود، مجبور به شکست است. 638 00:42:18,805 --> 00:42:20,849 و تنها در این شکست است که 639 00:42:20,901 --> 00:42:27,208 درمی یابیم که هستیم، که همیشه بیدار بوده ایم، همیشه حضور داشته ایم. 640 00:42:27,340 --> 00:42:30,991 ما فقط در این شخصیت گیر افتاده بودیم و باور داشتیم 641 00:42:30,991 --> 00:42:33,181 آن هستیم. 642 00:42:34,161 --> 00:42:41,661 طریق مستقیم 643 00:42:43,501 --> 00:42:49,714 من جستجوی معنوی خویش را در سنت "ادوایتا ودانتا" ی کلاسیک 644 00:42:50,425 --> 00:42:52,947 شروع کردم، که طریق سرسپردگی بود 645 00:42:53,236 --> 00:42:56,938 که شامل مدیتیشن با مانترا میشد، 646 00:42:56,938 --> 00:43:00,780 که من با پشتکار زیاد مدت 20 سال تمرین کردم. 647 00:43:00,878 --> 00:43:04,123 و مدیتیشن با مانترا شامل 648 00:43:04,789 --> 00:43:07,969 تمرکز توجه روی یک صوت است 649 00:43:09,084 --> 00:43:11,338 و سپس بتدریج آن صوت رنگ میبازد. 650 00:43:11,818 --> 00:43:16,310 بهرحال، واقعا زمانی که با طریق مستقیم 651 00:43:16,509 --> 00:43:18,909 تماس پیدا کردم، بود که 652 00:43:19,177 --> 00:43:25,662 جستجوی معنوی من به اوج خودرسید. 653 00:43:25,957 --> 00:43:29,356 زیرا در این رویکرد مستقیم ، 654 00:43:29,356 --> 00:43:34,303 توجه خود را به هیچ موضوعی، هرچند نا محسوس، 655 00:43:34,352 --> 00:43:38,057 مانند، یک مانترا، یک صوت، تنفس، نمیدهیم 656 00:43:38,346 --> 00:43:42,120 میگزاریم تا توجه مان به درون فروکش کند 657 00:43:42,120 --> 00:43:44,696 یا به عقب بسمت منبع خود. 658 00:43:45,894 --> 00:43:47,976 بگزارید از یک تشابه استفاده کنم. 659 00:43:48,786 --> 00:43:52,368 تصور کن که داری زندگی خود را روی صفحه تلویزیون می بینی. 660 00:43:52,606 --> 00:43:55,775 هویت شما با شخصیتی که روی صفحه تلویزیون است، یکی است. 661 00:43:56,728 --> 00:43:58,303 روزها و روزها، 662 00:43:58,303 --> 00:44:02,522 سالها و سالها شما با داستان زندگی این شخص عجین شده اید 663 00:44:02,724 --> 00:44:06,214 تا اینکه شما ناگهان از خواب بیدار میشوی 664 00:44:06,469 --> 00:44:09,744 و متوجه صفحه ای که تصویرت روی آن پیداست، میشوی 665 00:44:10,053 --> 00:44:14,045 و در می یابی که تو آن شخصیت که داشتی میدیدی نیستس. 666 00:44:14,789 --> 00:44:17,565 موضوعات میتوانند رو صفحه تصویر بیایند و بروند. 667 00:44:18,046 --> 00:44:20,248 شخصیت ها می آیند و میروند، 668 00:44:20,248 --> 00:44:22,765 ولی صفحه تصویر بی تغییر باقی میماند. 669 00:44:23,345 --> 00:44:25,525 آن شخصیت میتواند خیس شود، 670 00:44:25,525 --> 00:44:30,672 ولی صفحه تصویر خیس نمیشود. آن شخصیت میتواند آشفته شود، 671 00:44:30,672 --> 00:44:33,045 اما صفحه تصویر آشفته نمیشود. 672 00:44:33,695 --> 00:44:36,932 بدون صفحه تصویر، آن شخصیت ها نمیتوانند وجود داشته باشند، 673 00:44:37,851 --> 00:44:40,184 با اینحال صفحه تصویر مورد توجه قرار نمیگیرد. 674 00:44:40,273 --> 00:44:43,414 شخصیت ها زندگی شان را بر اساس فیلمنامه دنبال میکنند. 675 00:44:44,654 --> 00:44:47,020 آگاهی مانند آن صفحه تصویر است. 676 00:44:47,437 --> 00:44:50,176 مانند فضا ست که در آن تمام افکار، 677 00:44:50,300 --> 00:44:54,329 حرکات، مراتب آگاهی می آیند و میروند. 678 00:44:55,542 --> 00:44:57,673 افکار، احساسات 679 00:44:57,673 --> 00:45:03,017 و تمام دنیای بیرون روی صفحه پدیدار میشوند، مدام در حال تغییر. 680 00:45:03,268 --> 00:45:06,075 اما صفحه تصویر تغییری نمیکند. 681 00:45:07,505 --> 00:45:13,918 آن ذهن است که حالاتش را از طریق تجربیات بشری تغییر میدهد. 682 00:45:14,043 --> 00:45:18,563 اما آنجا چیزیست، آنکه شما هستید، که باقی میماند. 683 00:45:18,697 --> 00:45:21,576 چیزی که همیشه حضور دارد، 684 00:45:21,638 --> 00:45:25,092 که از آن تغییر حالات آگاه است 685 00:45:25,280 --> 00:45:28,878 و آن همان آگاهی است یا طبیعت راستین ما. 686 00:45:29,212 --> 00:45:32,914 نا زمانی که وابستگی به شخصیت روی صفحه تصویر وجود دارد، 687 00:45:33,178 --> 00:45:37,319 این احساس که من آن شخصیت هستم، رنج نیز وجود دارد؛ 688 00:45:37,430 --> 00:45:40,695 "مایا" توهم وجود خود. 689 00:45:41,983 --> 00:45:44,320 هیچ چیز در قالب آن شخصیت رویایی نمیتوانی انجام دهی 690 00:45:44,320 --> 00:45:49,048 تا به آزادی تو کمک کند. یا فیلمنامه را 691 00:45:49,048 --> 00:45:52,275 در درام زندگی ات دنبال میکنی یا علیه فیلمنامه قیام میکنی، 692 00:45:52,340 --> 00:45:55,546 اگر از نقطه نظر آن شخصیت بازی کنی، 693 00:45:55,617 --> 00:45:57,937 آنوقت به دام پندار افتاده ای. 694 00:45:58,855 --> 00:46:00,378 بیدار شدن، 695 00:46:00,378 --> 00:46:04,835 توقف یافتن هویت خویش با آنچه روی صفحه تصویر ظاهر میگردد است. 696 00:46:05,955 --> 00:46:08,806 دریاب که همه آنها گذرا هستند. 697 00:46:09,115 --> 00:46:13,976 عکس العمل نسبت به افکار و واقعی انگاشتن برنامه را متوقف کن. 698 00:46:14,317 --> 00:46:17,733 اگر اگر سلب توجه از صفحه تصویر کنی، و هشیاری را 699 00:46:17,733 --> 00:46:22,130 به سمت خودش معطوف داری، چیز غیر قابل درکی اتفاق میافتد. 700 00:46:22,924 --> 00:46:26,635 خود هشیاری بیدار میگردد. 701 00:46:27,785 --> 00:46:30,037 این یک اتفاق نیست. 702 00:46:30,697 --> 00:46:33,496 اتفاق آن است که روی صفحه تصویر میافتد. 703 00:46:34,461 --> 00:46:37,320 بیداری یعنی تشخیص صفحه تصویر 704 00:46:37,320 --> 00:46:39,812 که همیشه آنجا بوده است. 705 00:46:41,396 --> 00:46:43,785 فکر بعدی ات را باور نکن 706 00:46:44,934 --> 00:46:49,615 بجای آن هشیاری را معطوف خود هشیاری کن. 707 00:47:00,982 --> 00:47:03,646 من همیشه خودم بوده ام. 708 00:47:03,646 --> 00:47:07,410 ادراک خویشتن خویش در طول زندگی ام با من بوده. 709 00:47:07,410 --> 00:47:10,915 در طی کل زندگی من نیز دایما باقی است. 710 00:47:11,688 --> 00:47:13,548 آنچه اکنون در من حاضر است، 711 00:47:13,548 --> 00:47:16,819 دیروز هم حاضر بوده، همینطور پارسال، ده سال پیش، 712 00:47:16,819 --> 00:47:20,017 و شاید وقتی هم که بچه ای دوساله بودم؟ 713 00:47:21,227 --> 00:47:23,997 چنین "من" یا خویشتن جوهری 714 00:47:24,934 --> 00:47:27,802 که تمام تجربیات من بر او حادث میگردند؟ 715 00:47:28,715 --> 00:47:31,115 بازشناخت 716 00:47:31,115 --> 00:47:35,473 طبیعت آن چیز راز بزرگ زندگی است. 717 00:47:35,473 --> 00:47:37,857 آن طریق مستقیم به آرامش است 718 00:47:37,857 --> 00:47:42,655 و شادی. آن چیزی نیست که شخص خود بوجود آورد. 719 00:47:43,941 --> 00:47:47,288 آن چیزی است که یک شخص باز میشناسد. 720 00:47:48,419 --> 00:47:50,239 باز- شناخت. 721 00:47:50,239 --> 00:47:52,744 آن دانستن است، دوباره. 722 00:47:53,653 --> 00:47:55,829 آنچه از ابتدا می دانستیم 723 00:47:55,829 --> 00:48:00,570 اما بسادگی فراموش کرده ایم، یا انکار کرده ایم یا در باور آن شکست خورده ایم. 724 00:48:00,669 --> 00:48:03,925 بدین منوال است که نمیتوانیم نزدیکی به خداوند را بوجود آوریم. 725 00:48:03,964 --> 00:48:09,809 براحتی بازمیشناسیم، باز شناسی اینکه که آن همیشه آنجا بوده است 726 00:48:10,095 --> 00:48:12,687 و همیشه نیز آنجا خواهد بود. 727 00:48:12,687 --> 00:48:17,403 فقط آنجا اشاره مستقیمی به بیداری است، 728 00:48:17,403 --> 00:48:22,126 این گشایش به آنچه از پیش اینجا بوده و به من اجازه داده تا 729 00:48:22,858 --> 00:48:24,295 راه نوینی بیابم از 730 00:48:24,295 --> 00:48:27,231 بودن - صحنه نوینی از تحول. 731 00:48:27,372 --> 00:48:33,821 خیلی از مردم فکر میکنند، که آن هدفی بسیار نا ممکن یا خارج از دسترس است 732 00:48:33,821 --> 00:48:38,620 که خود را بشناسیم، 733 00:48:38,815 --> 00:48:42,887 وهدف خودم بعنوان معلم، تنها بخاطر بیداری خود من، 734 00:48:42,887 --> 00:48:48,256 واقعا خواستن این بوده است که آنرا خیلی عملی نشان دهم، خیلی نزدیک به عالم خاکی. 735 00:48:48,256 --> 00:48:52,276 من دوست دارم به انسانها بیاموزم، وآنرا در دسترس همگان قرار دهم. 736 00:48:52,441 --> 00:48:56,595 اگر باورداشته باشیم و آن را نیز احساس کنیم 737 00:48:56,728 --> 00:49:00,483 که ما گذرا، محدود، خودی جدا افتاده هستیم، 738 00:49:00,604 --> 00:49:03,673 چه بدانیم یا نه ، در جستجوی 739 00:49:04,110 --> 00:49:06,669 آرامش و سرور هستیم. 740 00:49:06,669 --> 00:49:10,059 به عبارت دیگر، ممکن نیست که خودی جداافتاده باشیم، 741 00:49:10,079 --> 00:49:14,907 احساسی از خود به مثابه خودی جدا افتاده داشته باشیم و در جستجوی سرور نباشیم. 742 00:49:15,463 --> 00:49:17,693 اما در چنین موردی لازم است 743 00:49:17,693 --> 00:49:21,836 جهت گیری در تحقیقات فردی برای سرور، 744 00:49:21,836 --> 00:49:25,426 بجای آنکه متوجه جستجوی سروردر محتوی عینی و بیرونی تجربه باشد، 745 00:49:25,823 --> 00:49:27,771 متوجه جستجوی سرور در درون خویش باشد. 746 00:49:28,421 --> 00:49:31,576 بدین ترتیب تمرین معنوی که لازم میباشد 747 00:49:32,270 --> 00:49:36,614 هدایت توجه شخص یا دقیقتربگویم، 748 00:49:36,614 --> 00:49:41,058 رهایی بخشیدن به توجه فرد است به درون خاستگاه و ماخذ خود،، 749 00:49:42,303 --> 00:49:45,536 به درون آگاهی محض، بجای هدایت آن بسوی 750 00:49:45,605 --> 00:49:49,208 یک موضوع، ماده، کنش یا رابطه، الی آخر. 751 00:49:49,936 --> 00:49:53,995 بدین ترتیب تمرین معنوی، اگر بتوانیم نام آنرا تمرین بگذاریم، 752 00:49:54,255 --> 00:49:57,145 همین رهایی توجه میباشد، 753 00:49:57,208 --> 00:50:00,914 فروکش و نشست توجه است، 754 00:50:01,504 --> 00:50:04,126 به درون قلب بیداری، 755 00:50:05,056 --> 00:50:07,666 آرام گرفتن در بودش به عنوان بودش. 756 00:50:08,633 --> 00:50:10,160 عشق. 757 00:50:10,621 --> 00:50:12,718 خود حقیقی من عشق محض است. 758 00:50:13,298 --> 00:50:15,095 همانا آن طبیعت حقیقی من است. 759 00:50:15,725 --> 00:50:18,252 عشق محض برای هرکس و هرچیز، 760 00:50:18,473 --> 00:50:20,892 برای هر وجه از زندگی. 761 00:50:20,892 --> 00:50:24,745 حتی آن چیزها که من با آنها موافق نیستم. 762 00:50:25,361 --> 00:50:29,545 برای افردی که طبیعت بودش خویش را بازشناخته اند، بودن خود را 763 00:50:29,837 --> 00:50:33,404 بعنوان منبع آرامش 764 00:50:33,404 --> 00:50:36,385 و سروری میدانند که آرزوی آن را دارند. 765 00:50:37,316 --> 00:50:41,614 بدین ترتیب دنیا دیگر مکانی نیست 766 00:50:41,614 --> 00:50:45,695 که در آن سرور را جستجو کنند، یا تحقق و رضایت خاطر را . 767 00:50:45,695 --> 00:50:49,095 ولی این بدان معنا نیست که بگوییم چنین شخصی دیگر آرزویی ندارد، 768 00:50:49,337 --> 00:50:53,691 بلکه دیگر آرزوها برای تحقق احساس فقدان نیستند 769 00:50:54,410 --> 00:50:57,971 که ویژگی خود جداافتاده است 770 00:50:58,693 --> 00:51:02,111 چنانکه چنین شخصی منبع سرور را 771 00:51:02,111 --> 00:51:07,433 در درون خود یافته است و آرزوهای آنها از چنان مفهومی سرور سرچشمه میگیرد. 772 00:51:07,554 --> 00:51:09,832 آنها بسوی آن نمی روند. 773 00:51:09,832 --> 00:51:12,580 برای مثال، در عرصه رابطه، 774 00:51:12,580 --> 00:51:15,433 آنها اختلاف بزرگی با روابط ما دارد. 775 00:51:15,433 --> 00:51:17,730 دیگر بدنبال دیگری نمی گردیم، 776 00:51:18,556 --> 00:51:22,260 تا به نیازهای نفس مان تحقق بخشد. 777 00:51:23,069 --> 00:51:25,321 ما در جستجوی دیگری هستیم تا 778 00:51:25,540 --> 00:51:28,327 تجربه شادی را با او سهیم شویم، سروری که خود از پیش دارای آن هستیم. 779 00:51:28,327 --> 00:51:32,118 و این دوستان ما را از بار سنگین تامین شادی 780 00:51:32,265 --> 00:51:36,229 برای نفس حریص 781 00:51:36,760 --> 00:51:39,855 و ناراضی کاهش میدهد. 782 00:51:40,234 --> 00:51:42,484 چیزی در زندگی من وقوع نمی یابد 783 00:51:43,214 --> 00:51:47,339 مگر آنکه برای من خیر نیاورده یا برایم در آینده خیر نیاورد 784 00:51:47,425 --> 00:51:51,902 بدین معنی که هر لحظه، هر کنش، هر نتیجه ای 785 00:51:52,275 --> 00:51:55,028 مرا به جلو حرکت میدهد 786 00:51:55,028 --> 00:51:57,830 در روند تکامل روح من. 787 00:51:57,922 --> 00:52:01,118 و بدین علت است که من به اینجا به عرصه مادی آمده ام، 788 00:52:01,118 --> 00:52:04,873 تا تکامل یابم. 789 00:52:11,037 --> 00:52:13,963 گشوده و پذیرا بمان. 790 00:52:13,963 --> 00:52:16,522 تازگی حیات درون خود را حس کن، 791 00:52:16,522 --> 00:52:20,011 بگزار تا انرژی به آزادی به چرخش درآید. 792 00:52:20,671 --> 00:52:24,388 سعی نکن چیزی اتفاق بیافتد. 793 00:52:25,638 --> 00:52:28,562 چه کسی آگاه به آن انرژی ست، 794 00:52:29,103 --> 00:52:32,109 آن تازگی حیات درون؟ 795 00:52:36,269 --> 00:52:40,693 به تمایل ذهن برای کنترل و دستکاری برای 796 00:52:41,208 --> 00:52:43,229 آنکه او نیز بحساب آید، توجه کن. 797 00:52:44,349 --> 00:52:47,930 بدون استفاده از حافظه یا زبان، 798 00:52:48,699 --> 00:52:51,266 تو که هستی؟ 799 00:52:52,189 --> 00:52:54,777 ورای ذهن و حواس، 800 00:52:55,005 --> 00:52:57,382 تو کیستی؟ 801 00:52:57,549 --> 00:53:03,994 چه کسی آگاه است؟ 802 00:53:08,959 --> 00:53:16,839 از تغییر جهان 803 00:53:18,124 --> 00:53:21,605 بسیاری از مردم که برای اولین بار این نظرات را میشنوند، 804 00:53:21,605 --> 00:53:25,419 حتی هرگز چیزی در مورد موضوع نفس شنیده اند. 805 00:53:25,838 --> 00:53:28,847 به نظر من، دوگروه مختلف از مردم وجود دارد. 806 00:53:28,847 --> 00:53:32,864 آنهایی که در طریق معنوی قدم میزنند و آنها که در مورد آن شنیده اند. 807 00:53:32,864 --> 00:53:36,321 آنهایی که تلاش در رسیدن به خویشتن اند، آنهایی که تلاش در بودن خویشتن اند. 808 00:53:36,321 --> 00:53:38,663 آنها درحال جستن اند، آنها در حال پژوهش اند. 809 00:53:38,915 --> 00:53:42,450 و همینطور مردمی وجود دارند که فقط زندگی خود زیسته اند. 810 00:53:42,450 --> 00:53:44,938 آنها هرگز قبلا در مورد این نظرات چیزی نشنیده اند. 811 00:53:45,017 --> 00:53:47,154 آنها هرگز در باره خویشتن را بشناس چیزی نشنیده اند. 812 00:53:47,154 --> 00:53:51,245 بسیاری مردم فکر میکنند خویشتن را بشناس، یعنی بدن خود را بشناس، 813 00:53:51,245 --> 00:53:54,043 خود را بشناس، خود باش، قابل اعتماد باش. 814 00:53:54,208 --> 00:53:59,927 آنچه واقعا معنی آن است، عبارت است از اینکه بدان تو چیستی، 815 00:53:59,927 --> 00:54:03,768 دانستن آنچه در حقیقت هستی و دانستن حقیقی آنچه طبیعت راستین توست. 816 00:54:03,831 --> 00:54:07,366 کلمات خویشتن را بشناس بالای ورودی معبد 817 00:54:07,535 --> 00:54:11,789 آپولو در دلفی حک شده بود، و همچنین 818 00:54:12,740 --> 00:54:18,248 بعنوان دعوتی برای آغاز حرکت تمدن غرب بسوی انسانیت، 819 00:54:18,456 --> 00:54:23,023 که خود را بشناس را بعنوان بنیان راستین 820 00:54:23,354 --> 00:54:26,319 تمام تمدن ها اظهار میدارد. چرا؟ 821 00:54:26,734 --> 00:54:31,972 زیرا خویشتن ما در مرکز تمام تجربیات ما قرار دارد. 822 00:54:32,126 --> 00:54:37,240 هرآنچه ما تجربه میکنیم، همانا ما است که در حال تجربه آن است. 823 00:54:37,495 --> 00:54:40,444 هرآنچه ما می اندیشیم و احساس میکنیم، افکار ما 824 00:54:40,444 --> 00:54:43,498 و احساسات مان از میان خویشتن ما برمیخیزد. 825 00:54:43,721 --> 00:54:48,593 هر نوع کنش و رابطه ای که مشغول به آن هستیم، 826 00:54:48,593 --> 00:54:54,380 ما در خدمت به خویشتن مان است، که به آنها میپردازیم. 827 00:54:54,541 --> 00:54:59,667 بدین ترتیب خویشتن ما در مرکز تجربیات ما قرار دارد. 828 00:54:59,840 --> 00:55:05,329 بنابراین چه میتواند مهمتر از این باشد که طبیعت خویشتن مان را بشناسیم، 829 00:55:06,052 --> 00:55:09,036 و اینکه آیا ممکن است 830 00:55:09,616 --> 00:55:12,189 طبیعت چیزهای دیگر را بشناسیم، 831 00:55:12,189 --> 00:55:16,747 اگر ابتدا طبیعت آنچه را که عامل شناسایی است، نشناسیم؟ 832 00:55:17,029 --> 00:55:19,680 من فکر میکنم بیداری 833 00:55:20,519 --> 00:55:23,382 پایان کابوس است و 834 00:55:23,854 --> 00:55:26,740 قدم گزاردن به رویا هاست. 835 00:55:27,490 --> 00:55:29,500 منظورم از آن این است که 836 00:55:30,122 --> 00:55:33,431 ما نهایتا کابوس آنچه 837 00:55:33,431 --> 00:55:38,649 به ما در مورد زندگی ، در مورد خدا، و در مورد خودمان گفته شده بود، ترک میکنیم یا بالاخره رها میکنیم. 838 00:55:38,649 --> 00:55:41,622 و ما به رویای بزرگ ترین تصور و ایده آل خود قدم میگذاریم. 839 00:55:42,479 --> 00:55:46,458 اغلب میپرسم، فکر میکنی زندگی ات چگونه خواهد بود 840 00:55:46,791 --> 00:55:50,259 اگر خود را در حال قدم گزاردن به والاترین، 841 00:55:50,259 --> 00:55:54,845 عظیم ترین، اعجاب انگیز ترین اندیشه ای که از خدا، و زندگی 842 00:55:55,060 --> 00:55:57,536 و خود داشته ای ، دریابی. 843 00:55:57,536 --> 00:56:02,804 پس این بازشناخت از طبیعت راستین مان تنها بازشناختی نیست 844 00:56:02,804 --> 00:56:07,724 که به آرزوی ما برای شادی در این جهان خاتمه میدهد. 845 00:56:07,985 --> 00:56:11,278 بلکه همچنین بازشناختی که مارا قادر میسازد 846 00:56:11,278 --> 00:56:16,493 بطریقی زندگی کنیم که در توافق با این فهم باشد 847 00:56:16,493 --> 00:56:21,954 که در عمیقترین سطح، همه چیز و همه کس یکی هستند. 848 00:56:22,962 --> 00:56:25,175 چنین فهم و ادراکی 849 00:56:25,175 --> 00:56:28,344 مهربانی، همدردی، عدالت، 850 00:56:28,447 --> 00:56:32,952 بردباری و چشم پوشی و تفاهم در جامعه میاورد. 851 00:56:33,828 --> 00:56:35,976 جامعه ما بواسطه چنین فهم و ادراکی منقلب خواهد شد. 852 00:56:35,976 --> 00:56:37,747 853 00:56:39,488 --> 00:56:42,564 چنانچه بشریت دستاوردهایی که اساس آن بر نفس و منیت او قراردارد رها کند، 854 00:56:42,715 --> 00:56:45,792 آنگاه علم، مذهب، سیاست 855 00:56:45,792 --> 00:56:50,198 و اقتصاد شروع به انعکاس خرد نخستین خواهند نمود. 856 00:56:50,758 --> 00:56:53,838 چه سنت های بومی که روح اعظم را 857 00:56:53,838 --> 00:56:56,418 در همه چیز میداند، 858 00:56:56,691 --> 00:57:00,333 یا سنت های مصری/کمتیک که سفر تکاملی انسان را 859 00:57:00,333 --> 00:57:04,535 از سوسک سرگین تاب (حیوانی مقدس در مصر باستان) 860 00:57:04,535 --> 00:57:06,981 تا آن سرچشمه یگانه ، 861 00:57:07,481 --> 00:57:09,273 یا هنگامیکه کلمات 862 00:57:09,273 --> 00:57:12,094 عرفانی مسیحیان، هندوها، 863 00:57:12,094 --> 00:57:14,647 مسلمانان، یا سنت های بودایی ها ، 864 00:57:15,181 --> 00:57:19,608 یا تعلیمات افلاطون و پلاتینوس را بشنویم درمی یابیم که 865 00:57:19,608 --> 00:57:25,786 آنهایی که طبیعت راستین خویش را دریافته اند سخن از گروه بندی کارگزارانی آگاه دارند. 866 00:57:26,080 --> 00:57:29,181 البته آنها از زبان فرهنگ و زمان خویش استفاده میکنند 867 00:57:29,181 --> 00:57:33,217 تا آن یگانه حقیقت نخستین را بیان کنند. 868 00:57:34,149 --> 00:57:39,640 علم اکنون شروع کرده تا به دنیا مانند ذرات و میدانهای ناآگاه نظر نکند، 869 00:57:39,640 --> 00:57:42,416 بلکه بعنوان جهانی که از 870 00:57:42,416 --> 00:57:44,711 کارگزارانی آگاه ساخته شده است. 871 00:57:44,919 --> 00:57:49,341 چیزی نو در دنیای علم درحال پیدایش است. 872 00:57:49,674 --> 00:57:52,594 زمانی که نیکلای تسلا گفت، 873 00:57:52,594 --> 00:57:57,140 روزی که علم شروع به مطالعه پدیده های غیر فیزیکی کند، 874 00:57:57,140 --> 00:58:01,026 پیشرفت آن در یک دهه بیشتر خواهد بود 875 00:58:01,310 --> 00:58:04,997 تا در تمام سده های قبلی در خلال پیدایش خود. 876 00:58:06,024 --> 00:58:10,518 آن روز امروز است. 877 00:58:15,668 --> 00:58:18,823 هر بار که ما در علم قدمی به پیش برداشته ایم، که دقتی ریاضی گونه داشته است، 878 00:58:18,823 --> 00:58:22,533 موجب پیدایش تکنولوژی هایی شده است 879 00:58:22,783 --> 00:58:26,528 که در مقایسه با آنچه در گذشته داشته ایم، مانند جادو بنظر میرسد. 880 00:58:26,649 --> 00:58:30,983 برای همین احساس من این است که نظریه کارگزاران آگاه ورای فضا-زمان 881 00:58:31,665 --> 00:58:34,006 به ما تکنولوژی هایی خواهد داد 882 00:58:34,006 --> 00:58:36,343 که حقیقتا ذهن را سردرگم خواهند کرد. 883 00:58:36,782 --> 00:58:42,476 برای مثال، هم اکنون، اغلب کهکشان هایی که می بینیم، 884 00:58:42,609 --> 00:58:45,105 فکر میکنم 97% کهکشان هایی که می بینیم، 885 00:58:45,257 --> 00:58:50,247 هرگز قادر به رفتن به آنها نیستیم. آنها با سرعتی بیشتر از نور از ما دور میشوند. 886 00:58:50,247 --> 00:58:53,515 اینطور که آنها با سرعتی بیشتر از نور در فضا حرکت نمی کنند. 887 00:58:53,515 --> 00:58:56,952 بلکه خود فضا در حال انبساط است ، چنان سریع که سرعت آنها 888 00:58:56,952 --> 00:58:59,675 در دور شدن از ما بزرگتر از سرعت نور است. 889 00:58:59,675 --> 00:59:01,804 بنا براین ما هرگز نمیتوانیم در فضا 890 00:59:01,804 --> 00:59:04,389 به 97% از کهکشان هایی که میتوانیم ببینیم سفر کنیم. 891 00:59:04,389 --> 00:59:08,015 بنابراین تمام این کهکشان های حقیقی آنجا در دور دست برای ما دست تکان میدهند و میگویند، آهای، 892 00:59:08,015 --> 00:59:10,182 ما اینجا هستیم در دور دست و شما هرگز نخواهید توانست پیش ما بیایید. 893 00:59:10,182 --> 00:59:12,399 این طور است اگر تو از طریق فضازمان بروی. 894 00:59:12,399 --> 00:59:15,301 اما چگونه است اگر تو بفهمی که فضازمان فقط گوشی های تو باشند؟ 895 00:59:15,801 --> 00:59:18,326 آن فقط فرمت بازی ست 896 00:59:18,983 --> 00:59:21,620 و تو در درون گوشی ها گیر نکرده ای. 897 00:59:21,620 --> 00:59:25,604 تو میتوانی با نرم افزار بازی کنی که بازی را هدایت میکند. 898 00:59:26,654 --> 00:59:30,993 بنابراین مانند کسی است که در بازی "دزدی کلان ماشین"، تو 899 00:59:30,993 --> 00:59:32,454 یک نابغه در بازی "دزدی کلان ماشین"، 900 00:59:32,652 --> 00:59:34,443 بنابراین میدانی از ماشین چگونه استفاده کنی 901 00:59:34,443 --> 00:59:37,866 و در جاده ها میرانی و میتوانی بر هرکس غلبه کنی. 902 00:59:37,866 --> 00:59:41,497 اما فرض کن واقعا نرم افزاری که بازی "دزدی کلان ماشین"را هدایت میکند، میشناسی. 903 00:59:41,497 --> 00:59:43,874 بنابراین تو در بیرون از گوشی "دزدی کلان ماشین" قدم برمیداری 904 00:59:44,131 --> 00:59:45,894 و میتوانی با نرم افزار بازی کنی. 905 00:59:45,894 --> 00:59:48,864 (بسیار) خوب ، تو میتوانی سوخت را از تانک (بازیگر) نابغه بیرون بکشی. 906 00:59:48,864 --> 00:59:50,678 تو میتوانی به آنها چرخ پنچر بدهی. 907 00:59:50,678 --> 00:59:52,666 میتوانی هندسه جاده ها را تغییر بدهی. 908 00:59:52,666 --> 00:59:54,502 میتوانی هر چه میخواهی انجام بدهی. 909 00:59:54,502 --> 00:59:57,359 بنابراین اگر یکبار گوشی فضا زمان را درک کنیم، دیگر 910 00:59:57,534 --> 01:00:00,985 مجبور نخواهیم بود به کهکشان اندرومدا 911 01:00:00,985 --> 01:00:04,278 در فضا سفر کنیم.، که 2.4 میلیون سال طول میکشد. 912 01:00:04,473 --> 01:00:08,861 میتوانیم فقط از کنار فضا زمان عبور کنیم. 913 01:00:11,191 --> 01:00:14,782 من دنیای اطراف خود را مانند قدم گزاردن بدرون 914 01:00:15,820 --> 01:00:20,469 بیان و تجربه ای ساکت تر از آنچه انسان بودن معنی دارد می بینم 915 01:00:20,826 --> 01:00:23,729 و اینکه جنبه ای از الهی بودن به چه معناست. 916 01:00:24,338 --> 01:00:27,510 اما فکر نمیکنم که ما بینهایت زمان داریم. 917 01:00:28,100 --> 01:00:30,001 من احساس میکنم که زمان 918 01:00:30,001 --> 01:00:34,188 دارد به پایان میرسد، یا الان یا هرگز. 919 01:00:34,296 --> 01:00:36,885 فکر میکنم ما در مسیر درست هستیم. 920 01:00:36,885 --> 01:00:41,872 921 01:00:41,872 --> 01:00:44,515 922 01:00:44,515 --> 01:00:46,934 923 01:00:46,934 --> 01:00:50,639 924 01:00:51,047 --> 01:00:55,166 925 01:00:55,166 --> 01:00:58,390 926 01:00:59,048 --> 01:01:01,240 927 01:01:01,840 --> 01:01:06,476 928 01:01:07,528 --> 01:01:09,145 929 01:01:09,385 --> 01:01:11,898 930 01:01:11,898 --> 01:01:15,347 931 01:01:15,561 --> 01:01:19,221 932 01:01:19,673 --> 01:01:23,595 933 01:01:23,856 --> 01:01:26,162 934 01:01:26,312 --> 01:01:29,047 935 01:01:29,636 --> 01:01:32,873 936 01:01:33,013 --> 01:01:35,066 937 01:01:35,676 --> 01:01:38,714 938 01:01:38,804 --> 01:01:43,353 939 01:01:43,353 --> 01:01:45,469 940 01:01:46,389 --> 01:01:49,384 941 01:01:49,454 --> 01:01:54,042 942 01:01:54,832 --> 01:01:57,327 943 01:01:57,798 --> 01:01:59,489 944 01:01:59,841 --> 01:02:03,250 945 01:02:03,369 --> 01:02:07,306 946 01:02:07,836 --> 01:02:09,434 947 01:02:09,914 --> 01:02:11,400 948 01:02:11,400 --> 01:02:14,132 949 01:02:14,643 --> 01:02:18,385 950 01:02:19,800 --> 01:02:23,605 951 01:02:23,922 --> 01:02:26,187 952 01:02:26,697 --> 01:02:28,995 953 01:02:29,595 --> 01:02:33,116 954 01:02:33,884 --> 01:02:36,568 955 01:02:36,568 --> 01:02:41,215 956 01:02:42,081 --> 01:02:45,046 957 01:02:45,556 --> 01:02:47,979 958 01:02:47,979 --> 01:02:50,975 959 01:02:54,785 --> 01:02:58,168 960 01:02:58,168 --> 01:03:02,481 961 01:03:02,481 --> 01:03:06,366 962 01:03:07,786 --> 01:03:09,646 963 01:03:09,646 --> 01:03:12,497 964 01:03:12,497 --> 01:03:15,524 965 01:03:16,498 --> 01:03:21,326 966 01:03:21,326 --> 01:03:25,373 967 01:03:25,911 --> 01:03:30,223 968 01:03:30,223 --> 01:03:34,232 969 01:03:34,232 --> 01:03:37,646 970 01:03:38,875 --> 01:03:45,579 971 01:03:45,988 --> 01:03:49,800 972 01:03:49,800 --> 01:03:52,544 973 01:03:52,716 --> 01:03:57,596 974 01:03:57,733 --> 01:04:00,254 975 01:04:00,254 --> 01:04:03,589 976 01:04:03,776 --> 01:04:07,050 977 01:04:07,050 --> 01:04:08,499 978 01:04:10,187 --> 01:04:12,265 979 01:04:12,265 --> 01:04:15,847 980 01:04:15,847 --> 01:04:21,065 981 01:04:21,655 --> 01:04:24,146 982 01:04:24,756 --> 01:04:27,414 983 01:04:27,463 --> 01:04:30,510 984 01:04:31,190 --> 01:04:36,227 985 01:04:36,227 --> 01:04:40,867 986 01:04:43,843 --> 01:04:49,425 987 01:04:49,425 --> 01:04:54,226