WEBVTT 00:00:09.134 --> 00:00:11.479 بیداری 00:00:11.479 --> 00:00:15.265 مرتبه طبیعی بعدی در تحول بشر است. 00:00:15.497 --> 00:00:20.471 بیداری چیزی جز بازشناسی طبیعت هستی بنیادین ما نیست. 00:00:20.564 --> 00:00:26.530 تجربه ای غریب واسرارآمیز مذهبی نیست. 00:00:26.530 --> 00:00:28.282 که فقط برای معدودی قابل دسترس باشد. 00:00:28.282 --> 00:00:30.650 برای هرکس قابل دستیابی ست. 00:00:30.165 --> 00:00:35.911 آنچه ما اساسآ هستیم، بیداری کامل و آگاهی کامل است. 00:00:35.911 --> 00:00:38.289 و تماما بدون محدودیت است. 00:00:38.289 --> 00:00:41.247 طبیعت حقیقی تو نزدیکتر است 00:00:41.416 --> 00:00:44.538 از آن تو، که می اندیشی تو هستی. 00:00:45.214 --> 00:00:48.840 آگاهی واقعیت نهایی کائنات است. 00:00:48.895 --> 00:00:53.544 قدم بعدی در دانش آن است که بگوید آگاهی بنیادین است. 00:00:53.792 --> 00:00:55.658 در هر صورت بیداری چیست؟ 00:00:55.658 --> 00:01:00.954 کسی آنرا برای من توضیح داد. 00:01:05.268 --> 00:01:16.968 ذهن بیدار میشود/قسمت اول خود را بشناس 00:01:23.742 --> 00:01:26.211 بیداری چیست؟ 00:01:26.628 --> 00:01:32.196 اینکه آنرا خود حقیقی یا خود درونی، خود بلاواسطه یا نه-خود، 00:01:32.405 --> 00:01:37.225 یا طبیعت بودایی، تائو یا آگاهی مسیحایی بنامی، 00:01:37.406 --> 00:01:40.422 درواقع فرقی نمیکند. 00:01:40.422 --> 00:01:45.098 در این فیلم ما بدان به عنوان آگاهی اشاره میکنیم. 00:01:45.230 --> 00:01:46.622 آگاهی 00:01:46.622 --> 00:01:49.750 مایملک هیچ مذهبی نیست. 00:01:49.750 --> 00:01:53.163 بیدارشدن و وقوع آگاهی 00:01:53.175 --> 00:01:55.599 مانند بیدارشدن از رویا ست. 00:01:56.190 --> 00:01:58.440 رویای داشتن هویت 00:01:58.440 --> 00:02:00.907 در بازی زندگی. 00:02:01.440 --> 00:02:03.423 ما از طریق هویت های خویش 00:02:03.423 --> 00:02:05.834 جهان را تجربه میکنیم. 00:02:05.834 --> 00:02:10.130 با تمام زیبایی ها و زشتی ها یش. 00:02:10.444 --> 00:02:14.467 میتوان آنرا تجربه دوِییت زندگی و مرگ نامید. 00:02:15.197 --> 00:02:19.885 همه و همه جا در راه هستیم در چنگ هویت ها 00:02:19.885 --> 00:02:22.498 افکار و احساسات. 00:02:22.618 --> 00:02:24.123 خوب و بد. 00:02:24.123 --> 00:02:25.553 جنگ و صلح. 00:02:25.553 --> 00:02:27.397 نور و تاریکی. 00:02:27.397 --> 00:02:29.546 تولد و مرگ. 00:02:30.016 --> 00:02:31.818 تا آنکه بیدار شده و دریابیم 00:02:31.818 --> 00:02:34.904 که ما هویت نیستیم. 00:02:59.787 --> 00:03:03.647 دعوت 00:03:03.730 --> 00:03:06.428 در این فیلم، دعوتنامه ای بدست تو میدهیم 00:03:06.458 --> 00:03:10.068 تا مستقیما طبیعت حقیقی خویش را تجربه کنی 00:03:10.568 --> 00:03:14.652 تا مستقیما دریابی ، نه روشنفکرانه... 00:03:15.122 --> 00:03:16.791 (که) که تو که هستی؟ 00:03:17.530 --> 00:03:19.373 ما این دعوت را 00:03:19.373 --> 00:03:21.814 به طرق مختلف تکرار خواهیم کرد. 00:03:22.535 --> 00:03:25.502 وقتی سوال میشوی که چه کسی هستی ، 00:03:25.983 --> 00:03:29.632 بگزار همه چیز آنطور باشد که هست. 00:03:30.251 --> 00:03:34.319 ذهن را به حرکت در نیاور تا چیزی اتفاق بیفتد 00:03:34.740 --> 00:03:38.211 یا پاسخی بیابی در مرتبه ذهنی. 00:03:38.681 --> 00:03:41.939 و با اینحال برای کنارزدن آن هم تلاش نکن. 00:03:42.616 --> 00:03:46.315 قصد داشته باش که مستقیما تجربه کنی چه کسی هستی. 00:03:47.399 --> 00:03:52.785 اجازه بده تا ذهن یک "ذهن که نمیداند" باشد. 00:04:02.085 --> 00:04:08.806 بیداری پاسخی به تمام مشکلات دنیا در هر مرتبه ای میباشد. 00:04:08.806 --> 00:04:13.569 تمام مشکلات دنیا ناشی از یک فریب است. 00:04:13.696 --> 00:04:17.645 فریبی بنیادی از جانب ذهن. 00:04:18.045 --> 00:04:21.965 و این فریب این است که من این هویت محدود هستم. 00:04:22.770 --> 00:04:25.702 وقتی ما از درون خودی کوچک و منفرد زندگی میکنیم، 00:04:25.841 --> 00:04:29.917 همیشه نوعی نارضایتی همیشگی در آنجا وجود دارد. 00:04:30.122 --> 00:04:34.118 که میتواند یک نارضایتی بزرگ| مانند یک جراحت روانی باشد، 00:04:34.190 --> 00:04:38.081 یا میتواند فقط همین احساس حاضر در پشت صحنه باشد... 00:04:38.085 --> 00:04:39.745 "که چیزی درست نیست. 00:04:39.745 --> 00:04:42.420 که چیزی اشکال دارد. چیزی کم دارم." 00:04:42.760 --> 00:04:47.875 حتی وقتی که خوش هستم، حتی وقتی در دنیا چیزی بدست آورده ام، 00:04:47.875 --> 00:04:51.070 حتی زمانی که رابطه زناشویی خوبی داشته باشیم، 00:04:51.070 --> 00:04:54.274 به محض آنکه لحظه ای فراغت یابیم، 00:04:54.929 --> 00:04:58.058 احساس نارضایتی پیدا میشود شبیه 00:04:58.589 --> 00:05:02.233 ایزوله شدن یا بریده شدن از چیزی. 00:05:02.251 --> 00:05:05.680 چنین احساسی، که بنظر میاید 00:05:05.680 --> 00:05:09.434 اغلب مردم داشته باشند، میتواند ما ترغیب 00:05:09.600 --> 00:05:13.479 به بیداری از آن خود کوچک و جدامانده میکند 00:05:13.479 --> 00:05:18.521 که طبیعتش نوعی ترس از جدایی است. 00:05:18.681 --> 00:05:24.532 چنین هویت محدودی تمایل به بدست آوردن هرآنچه میخواهد، دارد. 00:05:24.532 --> 00:05:28.058 (چنین خودی) فقط مجموعه ای از الگوها و (رفتارهای) شرطی شده 00:05:28.232 --> 00:05:33.265 از هوس داشتن آنچه میخواهد یا تلاش برای دورانداختن آنچه نمیخواهد. 00:05:33.490 --> 00:05:37.628 روند بی پایانی که میتوانی آنرا اصل لذت بنامی، 00:05:37.628 --> 00:05:42.221 که میدانی ، بدنبال لذت رفتن ، و اجتناب نمودن از درد. 00:05:42.450 --> 00:05:44.635 و اگر باورداشته باشیم، که ما فقط همین 00:05:44.927 --> 00:05:48.976 هویت هستیم، همین الگوهای شرطی شده، 00:05:49.296 --> 00:05:52.935 آنگاه است که هم خود رنج میبریم و هم در جهان رنج ایجاد میکنیم. 00:05:53.275 --> 00:05:59.258 جهان نیز فقط انعکاسی میشود ازآن نفس اماره. 00:05:59.690 --> 00:06:02.215 مزیت بیداری 00:06:02.372 --> 00:06:05.232 این است که تو کمتر رنج میبری 00:06:05.232 --> 00:06:07.978 و مردم اطراف تو نیز کمتر رنج می برند. 00:06:08.076 --> 00:06:13.067 شکی درذهن خویش ندارم که اتصال آغازین من یا 00:06:13.129 --> 00:06:18.527 استنباط خود از خداوند برای من یک بیداری بود 00:06:18.527 --> 00:06:22.625 در زندگی خویش، بزرگترین بیداری که تاکنون تجربه نموده ام. 00:06:22.735 --> 00:06:27.599 بیشتر شبیه آن بود که واقعا بمدت 50 سال در خواب بوده ام. 00:06:27.988 --> 00:06:32.690 مانند یک روباط میگشتم، وعینا کارهایی را انجام میدادم 00:06:32.980 --> 00:06:36.396 که از دوران جوانی به من آموخته بودند، میدانی ،همیشه فورمولی حاضر داشتم، 00:06:36.396 --> 00:06:42.157 اون دختره رو بگیر، اون ماشین رو بخر، یک کاری پیدا کن، اون خونه رو بخر، اون همسر رو بگیر. 00:06:42.157 --> 00:06:46.624 یک فورمول که فکر میکردم چگونگی عملکرد زندگی ست آنطور که فرض میشود 00:06:46.685 --> 00:06:48.582 تا آنکه حدود 53 سال سن داشتم. 00:06:48.582 --> 00:06:53.166 و فهمیدم که علیرغم اینکه اغلب آن چیزها را انجام داده بودم و از نظر 00:06:53.496 --> 00:06:59.200 حرفه ای نیز تا حد معینی موفق شده بودم، هیچیک از آنها اهمیتی نداشت. 00:06:59.200 --> 00:07:03.543 من که حدود سن 53 سالگی بیدار شده بودم، دریافتم که 00:07:03.956 --> 00:07:06.620 هیچیک از اینها مهم نبود، 00:07:06.620 --> 00:07:08.668 هیچیک از اینها معنی نداشتند. 00:07:08.668 --> 00:07:12.144 من شوکه شده بودم از فهم اینکه این به معنای واقعی کلمه چه معنی داشت، 00:07:12.306 --> 00:07:16.246 چگونه تمام آن چیزها بی معنی بود. 00:07:18.963 --> 00:07:28.863 تو کیستی؟ 00:07:29.840 --> 00:07:32.279 وقتی از دنبال کردن دفتری که 00:07:32.279 --> 00:07:34.493 برای تعیین چگونگی شخصیت تو طرح شده، دست برداری. 00:07:35.225 --> 00:07:37.860 دفتری که از طرف اولیاء، جامعه 00:07:37.917 --> 00:07:40.543 و شرایط بیولوژیکی به ارث رسیده است، 00:07:40.903 --> 00:07:44.560 آنوقت استکه ابعاد جدیدی در این بازی گشوده میگردند. 00:07:45.377 --> 00:07:47.467 راه گشوده میگردد، 00:07:47.957 --> 00:07:51.499 اما آن راهی برای رسیدن به مقصدی نیست. 00:07:52.185 --> 00:07:54.917 راهی ست که بدان راهی نیست، 00:07:54.917 --> 00:07:57.727 توهم از سر به در میکنی 00:07:57.727 --> 00:08:02.851 تا دقیقا بدین جا برسی در اکنون . 00:08:10.198 --> 00:08:12.658 نام من "روپرت سپیرا " است. 00:08:12.658 --> 00:08:15.161 من از درکی جوهری 00:08:15.620 --> 00:08:18.664 و بی- دوییت سخن میگویم که 00:08:18.706 --> 00:08:22.835 تمام ادیان بزرک و سنتهای روحانی برآن تاکید کرده اند. 00:08:23.365 --> 00:08:28.277 من مدیتیشن هارا طرح و هدایت میکنم 00:08:28.277 --> 00:08:33.179 و مکالماتی دارم که منظورشان هدایت 00:08:33.513 --> 00:08:38.151 به بازشناخت تجربی 00:08:38.267 --> 00:08:41.605 چنین درکی ست. 00:08:42.396 --> 00:08:44.306 درک اینکه 00:08:44.306 --> 00:08:46.984 آرامش و شادی 00:08:46.984 --> 00:08:49.471 که همه ما بیش از همه چیز آرزو داریم، 00:08:49.471 --> 00:08:52.856 هرگز نمیتواند 00:08:52.856 --> 00:08:57.286 از طریق تعریف در تجربیات عینی پیدا شود. 00:08:57.854 --> 00:09:00.718 هرگز نمیتواند از طریق اشیاء، مواد، 00:09:00.718 --> 00:09:04.161 فعالیت ها و ارتباطات تامین شود. 00:09:04.377 --> 00:09:06.235 منظورم اینست که آن را 00:09:07.480 --> 00:09:09.234 میبایست بروشنی درک نمود 00:09:09.234 --> 00:09:12.116 ونه بقیه عمر شخص 00:09:12.116 --> 00:09:16.660 صرف جستجوی رضایت خاطر در جایی باشد که قابل یافتن نیست. 00:09:16.810 --> 00:09:22.478 هر که در حال مشاهده این فیلم است، آن را به دقت انجام میدهد، زیرا آنها 00:09:22.478 --> 00:09:27.049 یا درک کرده اند ویا حداقل الهام داشته اند 00:09:27.049 --> 00:09:31.375 که آرامش و شادی که آن را میخواهند 00:09:31.515 --> 00:09:35.116 در تجربیات عینی پیدا نمیشوند و شروع به 00:09:35.226 --> 00:09:38.588 تحقیق در درون طبیعت حقیقی خویش نموده اند. 00:09:38.977 --> 00:09:42.312 این مهمترین تحقیقی ست 00:09:42.749 --> 00:09:46.708 که فرد میتواند انجام دهد، آن تحقیقی ست که 00:09:46.708 --> 00:09:51.733 که شادی ما بدان وابسته است. 00:09:52.040 --> 00:09:54.883 بزرگترین سوال زندگی من، که البته، 00:09:55.000 --> 00:09:59.882 بنظر من سوالی ست که اغلب مردم دیر یا زود 00:10:00.382 --> 00:10:02.995 متوجه آن میشوند، این است که "واقعا منظور و هدف چیست؟" 00:10:02.995 --> 00:10:05.579 "هدف و منظور از حیات چیست؟" 00:10:05.731 --> 00:10:09.984 برایم بسیار تعجب آور بود، اینکه به من گفته شد که هدف زندگی 00:10:09.984 --> 00:10:14.907 ربطی به آنچه انجام داده ام ندارد. 00:10:15.448 --> 00:10:17.914 نه به شغل و حرفه ام کاری دارد 00:10:17.914 --> 00:10:20.439 نه به پیشرفت و شهرت من کاری دارد. 00:10:20.439 --> 00:10:24.558 به ندرت با اموری در زندگی فیزیکی من سر و کار دارد. 00:10:25.119 --> 00:10:28.419 آنها فقط جنبه های مختلف زندگی من بودند و نه هدف زندگی. 00:10:29.378 --> 00:10:32.640 هدف زندگی من، تا آنجا که من فهمیده ام 00:10:32.640 --> 00:10:35.717 برای من تجربه، 00:10:35.717 --> 00:10:39.023 بیان، نمایش و برآورده نمودن 00:10:39.525 --> 00:10:42.836 هویت حقیقی ام بوده، هم آنکه حقیقتا هستم. 00:10:43.689 --> 00:10:45.811 فکر کنم که بزرگترین سوالی 00:10:45.811 --> 00:10:49.353 که اغلب مردم با آن مواجه میشوند سوالی ست که به ندرت 00:10:49.353 --> 00:10:53.037 کسی حتی از خود میپرسد یا اصلا بدان پاسخ میدهد. 00:10:53.810 --> 00:10:56.543 بزرگترین سوال زندگی، 00:10:56.543 --> 00:10:59.616 تا آنجا که من فهمیده ام، این است که "من کیستم؟" 00:11:00.159 --> 00:11:03.120 من کیستم؟ 00:11:04.997 --> 00:11:08.165 آیا تنها یک موجود فیزیکی هستم 00:11:08.265 --> 00:11:11.222 مانند یک پرنده در آسمان یا ماهی در دریا؟ 00:11:11.313 --> 00:11:15.936 میدانی، شاید هم پیچیده تر، اما فقط یک موجود فیزیکی. 00:11:16.276 --> 00:11:18.855 متولد میشوم، زندگی میکنم، میمیرم. 00:11:18.862 --> 00:11:21.715 شروعی ست و پایانی. 00:11:21.715 --> 00:11:24.821 یا اینکه ممکن است، فقط ممکن 00:11:25.059 --> 00:11:27.228 که من بیش از آن باشم؟ 00:11:27.269 --> 00:11:30.388 آیا ممکن است، که من موجودی از جنس روح باشم 00:11:30.978 --> 00:11:33.780 که فقط تجربیات فیزیکی میکند؟ 00:11:39.209 --> 00:11:41.975 هرتجربه ای در زندگی تو 00:11:41.975 --> 00:11:45.650 تو را بدین یک سوال جامع رهنمون شده است. 00:11:46.249 --> 00:11:48.416 تو کیستی؟ 00:11:50.418 --> 00:11:55.614 بدنبال پاسخی توسط ذهن خود مباش. 00:11:56.930 --> 00:12:01.845 بگزار همه چیز دقیقا آنطوربماند که هست. 00:12:04.793 --> 00:12:08.655 چه کسی از ذهن باخبراست؟ 00:12:11.496 --> 00:12:15.725 حس کن، هرآنچه در آن شکل میگیرد. 00:12:17.317 --> 00:12:21.431 چه کسی از آن احساسات آگاه است؟ 00:12:23.036 --> 00:12:26.900 تجربه ای کامل کن از هرآنچه شکل میگیرد 00:12:26.900 --> 00:12:31.146 بعنوان نتیجه پرس و جوی خود. 00:12:42.450 --> 00:12:44.699 من "دونالد هوفمن" هستم و یک پروفسور 00:12:44.701 --> 00:12:48.418 بازنشسته در علم شناخت در دانشگاه کالیفرنیا در ایروین. 00:12:48.618 --> 00:12:51.642 شغل من آموزش دانشجویان بوده است، البته فعلا بازنشسته هستم و بهمین خاطر 00:12:51.648 --> 00:12:54.199 تدریس نمیکنم. و درحال حاضر مشغول به تحقیقات هستم. 00:12:54.199 --> 00:12:58.613 در حال حاضر مشغول تحقیقات روی آگاهی، مدل های ریاضی از آگاهی، 00:12:58.613 --> 00:13:02.655 و اینکه چگونه ممکن است فیزیک و فضا-زمان 00:13:02.655 --> 00:13:07.978 از تئوری آگاهی ،که دقتی کامل و ریاضی دارد، شکل بگیرد. 00:13:08.570 --> 00:13:11.094 سفر خود من هم 00:13:11.129 --> 00:13:14.469 وجه روحی و هم جنبه علمی را شامل بوده است. 00:13:14.469 --> 00:13:19.792 پدر من وزیر بود، وزیری مسیحی و بنیادگرا. 00:13:19.921 --> 00:13:22.727 روزهای یکشنبه (در کلیسا امور روحانی را) می آموختم 00:13:22.812 --> 00:13:26.436 و در مدرسه علوم را و آن دو در حال جدل بودند، صحیح؟ 00:13:26.486 --> 00:13:30.260 داستانهایی که می آموختم، ضد و نقیض بودند. 00:13:30.260 --> 00:13:35.112 و سپس هنگام نوجوانی، فهمیدم که احتیاج دارم آن چیزها را خودم کشف کنم. 00:13:35.112 --> 00:13:37.843 وسوالی که میخواستم 00:13:37.843 --> 00:13:41.445 پاسخ دهم، این بود که، آیا ما ماشین هستیم؟ 00:13:41.445 --> 00:13:43.624 آیا مردم فقط ماشین هستند یا نه؟ 00:13:43.624 --> 00:13:48.473 منظورم، از نقطه نظر فیزیکی ست، آیا ما فقط ماشین هستیم 00:13:48.494 --> 00:13:52.610 از نقطه نظر مذهبی، ما ماشین نمیباشیم. 00:13:52.155 --> 00:13:54.773 به اندازه کافی دقیق نبود که چه میبایست باشیم. 00:13:54.773 --> 00:13:58.357 وبد ین ترتیب تصمیم گرفتم بطریق علمی سوال کنم 00:13:58.420 --> 00:14:00.929 ، آیا ما فقط ماشین هستیم؟ 00:14:00.929 --> 00:14:04.743 و بهترین روشی که به نظرم رسید، این بود که در مورد هوش مصنوعی مطالعه کنم. 00:14:04.743 --> 00:14:07.542 و بدین ترتیب به "ام-آی-تی" رسیدم 00:14:07.542 --> 00:14:12.041 و در آزمایشگاه هوش مصنوعی به مطالعه در مورد هوش مصنوعی پرداختم 00:14:12.139 --> 00:14:15.605 و همچنین در آنجا که درحال حاضر بخش علوم مغز و شناخت است، 00:14:15.605 --> 00:14:17.814 جنبه فیزیکی انسان را مطالعه کردم. زیرا میخواستم هر دو را انجام دهم. 00:14:17.814 --> 00:14:20.929 می خواستم ببینم، ماشین ها میتوانند چکار کنند و چه چیز ویژه ی ، اگرچیزی باشد، 00:14:20.929 --> 00:14:25.800 انسان ها ست و علم اعصاب انسان ها. برای پاسخ به آن، 00:14:25.800 --> 00:14:28.827 به آن سوال مهم که آیا سنت های مذهبی صحیح هستند؟ 00:14:28.827 --> 00:14:31.190 یا اینکه آیا ما بیش از تنها یک ماشین هستیم؟ 00:14:31.190 --> 00:14:34.714 یا آیا نقطه نظر فیزیکی و علمی صحیح است؟ 00:14:34.714 --> 00:14:36.491 و ما فقط ماشین هستیم، 00:14:36.491 --> 00:14:38.335 و آگاهی تنها مصنوع 00:14:38.335 --> 00:14:41.136 فعالیت های مغز است؟ 00:14:43.456 --> 00:14:49.009 پارادایم علمی- ماتریالیستی که در قرن قبل غالب بوده است 00:14:49.499 --> 00:14:53.021 وجود هرچیز ماورای دنیای فیزیکی را انکارمیکند، 00:14:53.875 --> 00:14:55.378 هرآنچه که نتواند 00:14:55.378 --> 00:14:57.519 توسط متد علمی مورد بررسی قرار گیرد. 00:14:58.797 --> 00:15:00.954 علم یک بن بست است. 00:15:01.384 --> 00:15:06.005 که نمیتواند به ورای پارادوکس ، که در فیزیک کوانتوم بنیادی است، برود، 00:15:06.259 --> 00:15:09.042 که آن را با مشاهده کننده روبرو میکند، 00:15:09.764 --> 00:15:12.589 با خود آگاهی. 00:15:12.859 --> 00:15:15.581 بطریق مشابه، مذاهب عمدتا فقط 00:15:15.581 --> 00:15:18.892 بشرط ابراز اعتقاد میتوانند نتیجه ای داشته باشند. 00:15:19.332 --> 00:15:24.457 آنها مقصد اصلی خویش را گم کرده اند، مقصدی که هدایت به تجربه مستقیم را دربرداشت، 00:15:24.457 --> 00:15:27.487 هدایت به حقیقت آنکه و آنچه ما هستیم. 00:15:28.190 --> 00:15:31.278 شکاف بین علم و معنویت 00:15:31.470 --> 00:15:33.968 موجب تضعیف هردو شده است. 00:15:34.801 --> 00:15:39.451 مذاهب و سیستم های معنوی بطور مبرم احتیاج به روش های جدی دارد، 00:15:39.586 --> 00:15:43.308 که نشان دهند و چگونه میتوان شرایطی ایجاد نمود تا بیداری واقع شود. 00:15:43.939 --> 00:15:46.788 و علم نیاز مبرم به آمادگی پذیرش 00:15:46.788 --> 00:15:49.907 برای امکان وجود چیزی ماورای دنیای فیزیکی دارد. 00:15:50.537 --> 00:15:53.758 موضوع دست شستن از مذهب و علم نیست، 00:15:53.890 --> 00:15:58.569 بلکه صحبت از به اعماق رفتن است، آمادگی برای تغییر خودمان 00:15:58.925 --> 00:16:02.253 بطوریکه ابزار بهتری برای تحقیق داشته باشیم. 00:16:03.188 --> 00:16:05.937 ما آنهایی هستیم که باید این آزمایش را انجام دهیم، 00:16:06.066 --> 00:16:09.462 وخود آزمایش. 00:16:10.862 --> 00:16:15.181 مذهب زبان و ظرفی بوده است 00:16:15.475 --> 00:16:20.554 برای سنت های مدیتیشن و معنویت 00:16:20.837 --> 00:16:24.108 که به قلم کشیده شده 00:16:24.108 --> 00:16:27.630 و از نسل های بسیار کذشته اند. 00:16:27.786 --> 00:16:32.861 قطعا برخی زبانها وجود دارند که اغلب درقالب حروف پیچیده شده اند، 00:16:32.861 --> 00:16:35.587 که موجب جدایی مذاهب و جدایی 00:16:35.714 --> 00:16:38.711 فرهنگ ها میگردد وقتی مطالب را تحت اللفظی برداشت کنیم. 00:16:39.004 --> 00:16:43.663 اما اگر روح مذهب را حس کنی، 00:16:44.044 --> 00:16:45.860 میتوانی سرنخ را در گذشته 00:16:45.860 --> 00:16:49.875 تا رسیدن به بیداری واقعی ، دنبال کنی. 00:16:50.165 --> 00:16:55.380 هرکس قادربه آن است، اعم ازاینکه اعتقاد داشته یا نداشته باشد، 00:16:55.187 --> 00:16:57.975 بخاطر آنکه بیداری امری ذاتی ست 00:16:57.975 --> 00:17:02.662 در بطن آگاهی بشری، تنها با تولد یافتن انسان. 00:17:02.894 --> 00:17:06.237 پس صرف نظر از هرآنچه آنرا بخوانی، و هر زبانی که در توضیح آن استفاده شده باشد، 00:17:06.680 --> 00:17:10.203 اصول قطعی وجود دارند که بنظر میرسند در تمام 00:17:10.465 --> 00:17:13.765 ادیان مختلف، 00:17:13.765 --> 00:17:16.705 مسالک معنوی و سنت های مختلف مدیتیشن یکسان باشند. 00:17:17.036 --> 00:17:19.872 وقتی من جوان تر بودم، چنین فهم و ادراکی 00:17:19.872 --> 00:17:25.033 از مطلب عمدتا فقط در سنت های معنوی مشرق زمین قابل دسترسی بود. 00:17:25.033 --> 00:17:27.046 گرچه آن در سنت های غربی نیز قابل دستیابی بود 00:17:27.046 --> 00:17:31.855 اما چنان پنهان و کد گذاری شده بود 00:17:31.968 --> 00:17:35.505 که میتوان گفت تقریبا غیر قابل دسترسی بود. 00:17:35.679 --> 00:17:39.764 بهمین خاطر بسیاری از افراد نسل من یا شخصا 00:17:39.892 --> 00:17:45.467 و یا از نظر ذهنی و گرایشات فکری، به مشرق زمین رفتند تا چنین فهم و ادراکی را در آنجا بیابند 00:17:45.597 --> 00:17:49.639 و فرهنگ شرق در مقایسه با 00:17:49.898 --> 00:17:53.001 فرهنگ غرب عجیب و غریب است. 00:17:53.322 --> 00:17:58.452 و بدین طریق چنین ادراک و برداشتی طعمی غریب پیدا کرد 00:17:58.619 --> 00:18:02.951 جدا از فرهنگ هایی که این برداشت در آنها مطرح شده بود. 00:18:03.561 --> 00:18:06.197 و بسیاری مردم، ازجمله خود من، 00:18:07.002 --> 00:18:09.481 بمثابه نتیجه ای از آن فکر کردند 00:18:09.481 --> 00:18:13.110 که آنجا چیزی عجیب در مورد ادراک بدون دو-بینی 00:18:13.110 --> 00:18:17.846 وجود دارد ، که روش خارق العاده ای از زندگی وجود دارد،لازم است 00:18:17.846 --> 00:18:21.171 که میبایستی از خانواده دست بشویی 00:18:21.229 --> 00:18:25.415 یا موهایت را بلند کنی یا نام ویزه ای داشته باشی 00:18:25.415 --> 00:18:31.678 یا پیش نوعی خاص از معلمین یا سنت ثبت نام کنی یا در تمرینات عجیب و غریبی شرکت کنی. 00:18:31.678 --> 00:18:35.286 تمام این قبیل چیزها که هیچ ربطی به 00:18:35.286 --> 00:18:38.918 آن فهم بنیادین ندارد. آنها با فرهنگی ارتباط داشتند 00:18:38.918 --> 00:18:43.326 که در آن چنان ادراک و فهمی در زمان خاصی ابراز شده بود. 00:18:43.440 --> 00:18:47.796 بنابراین برداشت آنها کاملا به 00:18:47.914 --> 00:18:54.455 تجلی فرهنگی و سنتی واگذار شده ای بود که خیلی از ما ابتدا از آن با خبر شدیم. 00:18:54.572 --> 00:18:59.768 و اکنون دقیقا آن برداشت جوهری در دسترس است 00:18:59.768 --> 00:19:03.388 بطریقی که ما را قادر میسازد زندگی خویش را دقیقا 00:19:03.426 --> 00:19:07.812 همانطور که هستند ادامه دهیم. زندگی خانوادگی، زندگی حرفه ای... 00:19:07.903 --> 00:19:13.384 دیگر لزومی ندارد که در زندگی کسی تغییرات بیرونی انجام پذیرد. 00:19:13.560 --> 00:19:16.155 چالشی که ما روی این سیاره با آن روبرو هستیم 00:19:16.155 --> 00:19:19.197 این استکه ما فکر میکنیم که آنجا بیش از 00:19:19.366 --> 00:19:20.791 یک ذات وجود دارد. 00:19:21.501 --> 00:19:22.536 بهمین خاطر ما در 00:19:22.995 --> 00:19:26.123 دنیایی زندگی میکنیم که من آنرا دوئیت می نامم. 00:19:26.683 --> 00:19:29.104 آنجا نر و ماده، سیاه و سفید، 00:19:29.634 --> 00:19:34.006 بزرگ وکوچک، سریع و کند، بالا و پایین، اینجا و آنجا، 00:19:34.006 --> 00:19:37.477 قبل و بعد وجود دارد، اما در واقع، آنجا فقط یک چیز وجود دارد. 00:19:38.997 --> 00:19:41.629 ]مه چیزها فقط یک چیز است. 00:19:42.389 --> 00:19:45.173 آنجا فقط یک چیز است. 00:19:45.643 --> 00:19:48.352 این زمانی روشن میشود که که ما عمیقا به هرچیز نگاه کنیم 00:19:48.352 --> 00:19:53.146 می بینیم که اینجا و آنجا، بزرگ وکوچک، سریع و کند، بالا و پایین، چپ و راست، 00:19:53.146 --> 00:19:58.342 نر و ماده، همه یک چیز هستند، که بسادگی 00:19:58.482 --> 00:20:02.782 ویژگی های مختلف را ابراز می کنن اما بهیچ وجه جدا از یکدیگر نیستند. 00:20:03.421 --> 00:20:05.980 من اعتقاد دارم که همه ما 00:20:05.980 --> 00:20:07.915 تشخص هایی 00:20:07.915 --> 00:20:09.374 از خداوندیم. 00:20:10.620 --> 00:20:12.461 من بر این باورم که خداوند در، مانند، و 00:20:12.461 --> 00:20:18.650 از طریق هر موجود انسانی زیست میکند و بهمین علت نیز، درهر موجود 00:20:18.650 --> 00:20:21.094 دارای ادراک در کهکشان. 00:20:21.094 --> 00:20:25.173 بهمین علت من اینطور می بینم که من در رابطه با خداوندم 00:20:26.380 --> 00:20:28.393 آنطور که هر موج در رابطه با اقیانوس است. 00:20:28.953 --> 00:20:31.293 یک موج فرقی با اقیانوس ندارد؛ 00:20:31.293 --> 00:20:36.097 آن تنها برآمدگی آن اقیانوس است به شکلی انفرادی. 00:20:36.631 --> 00:20:39.309 و وقتی آن تشخص کامل شد، 00:20:39.519 --> 00:20:43.025 آن موج به آن اقیانوس باز میگردد که از آن آمده بود. 00:20:43.025 --> 00:20:46.160 تا آنکه روزی دیگر دوباره سر برآورد. 00:20:47.320 --> 00:20:51.705 به همین خاطر من بر این باورم که ما همه تشخصات الوهیت هستیم، 00:20:52.005 --> 00:20:54.809 و وقتی ما همه چیز را الهی بدانیم، 00:20:55.119 --> 00:20:58.087 رابطه خویش را با هرچیز تغییر میدهیم. 00:20:58.765 --> 00:21:00.948 و همه چیز 00:21:00.948 --> 00:21:03.274 را بطریقی متفاوت تجربه می کنیم. 00:21:04.255 --> 00:21:08.495 و بدین گونه است که دنیا تغییر میکند. 00:21:09.160 --> 00:21:16.055 آگاهی چیست؟ 00:21:17.275 --> 00:21:21.328 آگاهی واقعیت نهایی کائنات است، 00:21:21.888 --> 00:21:27.196 بنابراین ممکن است به حق سوال کنیم که اگر آگاهی واقعیت نهایی کائنات است 00:21:27.196 --> 00:21:31.231 و هرچیز، و هر کس بطور واضح از جنس آگاهی است ، پس چرا 00:21:33.643 --> 00:21:38.189 دنیا بنظر ما بسان کثرت و تنوعِ 00:21:38.213 --> 00:21:43.568 مردمی جدا و مستقل 00:21:43.568 --> 00:21:47.582 و همینطور حیوانات و اشیائی که همه از چیزی بنام ماده درست شده اند، ظاهر میشود. 00:21:47.582 --> 00:21:52.330 چگونه میتوانیم این عبارت که آگاهی 00:21:52.330 --> 00:21:54.757 واقعیت نهایی کائنات است آشتی دهیم 00:21:54.858 --> 00:21:58.640 با اینکه درعین حال بصورت کثرت و تنوع اشیایی ظاهر میشود، که ازماده ساخته شده اند؟ 00:21:58.676 --> 00:22:02.362 شواهدی که که من استفاده میکنم برای اظهار آنکه آگاهی 00:22:02.362 --> 00:22:06.908 امری بنیادی است ،وجوه متفاوتی از آنست. 00:22:07.788 --> 00:22:10.101 یکی این است که خودعلم فیزیک 00:22:10.101 --> 00:22:13.021 اذعان دارد که فضا-زمان بنیادین نیست 00:22:13.021 --> 00:22:16.465 و تئوری متکامل نیز موافق این امر است که فضا-زمان 00:22:16.465 --> 00:22:19.048 و اشیاء فیزیکی واقعیت بنیادین نیستند. 00:22:19.192 --> 00:22:23.800 و حالا، هر دو این نظریات به ما فقط میگویند که، فضا-زمان بنیادین نیستند. 00:22:23.800 --> 00:22:26.757 اما به ما نمیگویند که ورای فضا-زمان چه است. 00:22:27.345 --> 00:22:31.853 و بدین قرار برهان من این است که آنچه فیزیکدانان در 00:22:31.903 --> 00:22:34.929 ورای فضا-زمان می جویند، ساختارهای ریاضی است، 00:22:35.134 --> 00:22:37.572 اما اینکه آنها در چه مورد هستند 00:22:37.650 --> 00:22:41.421 واقعا روشن نیست. عرصه ماورای فضا-زمان چگونه است؟ 00:22:41.671 --> 00:22:46.148 و از بدین ترتیب نظر من این استکه عرصه ماورای فضا-زمان به آگاهی مربوط است. 00:22:46.481 --> 00:22:49.492 و پیشنهاد من این استکه آگاهی بی نهایت قادر است 00:22:49.492 --> 00:22:54.655 خود را بشکل موجودات متعددی، قادر به تجربه، بیافریند، 00:22:55.039 --> 00:22:58.627 که تمام زیندگان قادر به ادراک هستند، همه مردم یا حیوانات. 00:22:58.919 --> 00:23:03.423 هریک از ما تجسم آگاهی بینهایت است 00:23:03.423 --> 00:23:08.124 در آگاهی بینهایت ساخته شده از آگاهی بینهایت 00:23:08.339 --> 00:23:11.055 که از منظر و دیدگاه یکی ازاین موجودات 00:23:11.055 --> 00:23:14.960 کنش خود را بعنوان جهان بیرونی مشاهده میکند. 00:23:15.451 --> 00:23:18.845 پس آنچه از منظرگاه ما بعنوان جهانی ساخته شده از ماده بنظر ما میاید، 00:23:18.920 --> 00:23:24.060 از نقطه نظر واقعیت است، 00:23:24.178 --> 00:23:28.703 همان کنش آن یگانه آگاهی بینهایت. 00:23:28.821 --> 00:23:33.614 به عبارت دیگر، در آنالیز نهایی مطلب، آنجا دیگر اثری از موجودات 00:23:33.614 --> 00:23:37.668 یا مردم مجزا و مستقل نیست. 00:23:38.007 --> 00:23:41.059 آنجا فقط کلیتی بینهایت و نا دیدنی است. 00:23:41.211 --> 00:23:45.604 هستی واحدی که فقط ظاهرا 00:23:46.305 --> 00:23:49.824 در کثرت و تنوع موجودات و اشیاء منکسر شده، 00:23:49.983 --> 00:23:54.116 وقتی آن یگانه از طریق قوای دراکه 00:23:54.331 --> 00:23:56.524 ذهنی محدود 00:23:56.651 --> 00:23:58.728 بر کنش خویش نظر میکند. 00:23:59.931 --> 00:24:01.560 وقتی بیدار هستیم، درمی یابیم 00:24:01.560 --> 00:24:05.343 که فقط یک آگاهی وجود دارد 00:24:05.665 --> 00:24:09.802 که مبدل به تمام این موجودات مختلف در این سیاره شده است، 00:24:10.078 --> 00:24:13.869 یک هشیاری که از خلال چشمهای هریک میدرخشد. 00:24:13.992 --> 00:24:18.577 پس ما به معنای واقعی کلمه خود را در دیگران می بینیم. 00:24:18.691 --> 00:24:22.169 و تمایل به رفتار مانند یک نفس، 00:24:22.169 --> 00:24:26.796 تمایل به خویش را با نفس یکی گرفتن 00:24:26.961 --> 00:24:30.677 دور می افتد زیرا ما مستقیما حقیقت را در می یابیم. 00:24:31.261 --> 00:24:35.431 حقیقت این استکه همه ما یک آگاهی هستیم. 00:24:35.765 --> 00:24:39.008 تجربه خود باطنی من 00:24:39.989 --> 00:24:42.186 تنها در عرصه فیزیکی 00:24:42.186 --> 00:24:44.869 ممکن بود ،بخاطر یک دلیل خوب، 00:24:45.419 --> 00:24:49.530 زیرا فقط در عرصه فیزیکی متضاد آن قابل دسترسی بود. 00:24:50.388 --> 00:24:53.035 به عبارت دیگر، فقط یک مثال ساده میزنم، 00:24:53.316 --> 00:24:56.279 اگر بخواهم خویش را تجربه کنم، اگر بتوانم بطریق استعاری 00:24:56.279 --> 00:24:58.889 سخن بگویم، بعنوان نور، 00:24:59.522 --> 00:25:03.345 من نمیتوانستم نور بودن را تجربه کنم اگر در درون نور میبودم، 00:25:03.548 --> 00:25:06.011 اگر هیچ چیز جز نور اطرافم نمیبود، 00:25:06.130 --> 00:25:10.256 که تعریف کامل عرصه روحانی است. 00:25:10.576 --> 00:25:14.312 بنابراین به عرصه ای قدم گزاردم که آنرا عرصه فیزیکی مینامم، 00:25:14.459 --> 00:25:17.128 جایی که چیزهایی غیر از نور هم وجود دارند. 00:25:17.453 --> 00:25:20.102 چون میخواهم خود را بعنوان نور تجربه کنم، 00:25:20.102 --> 00:25:23.659 نه فقط اینکه بدانم مانند آن هستم ، بلکه آنرا نیز تجربه کنم، 00:25:23.890 --> 00:25:25.950 من میتوانستم چنین کاری را انجام دهم اگر 00:25:25.950 --> 00:25:29.311 متضاد نور نیز وجود میداشت، که در مورد این مثال ظلمت مصداق مییابد. 00:25:29.528 --> 00:25:30.904 بنابراین چنین فرصت (خارق العاده ای) را با 00:25:30.904 --> 00:25:36.721 با خود به عرصه فیزیکی آوردم آنجا که نور و ظلمت همزمان وجود دارند، 00:25:36.721 --> 00:25:40.658 و آنگاه در تجلی خارجی 00:25:40.658 --> 00:25:45.383 خویش بعنوان نور، میتوانم آنکس باشم که حقیقتا هستم. 00:25:46.085 --> 00:25:48.511 و چنین ادراکی حاوی این حقیقت است که 00:25:48.511 --> 00:25:53.936 در پشت اختلافات مان همگی ما یک وجود هستیم، 00:25:54.160 --> 00:25:59.954 نه وجود هایی مشابه، بلکه همگی ما بمعنای واقعی کلمه یکی هستیم...همان خود وجود. 00:25:59.954 --> 00:26:05.386 وعشق تجربه ایست احساسی 00:26:05.883 --> 00:26:09.420 از این یکی بودن یا شراکت در یک وجود. 00:26:09.413 --> 00:26:15.241 این قضییه ایست از نظریه ما که فقط یک آگاهی نهایی وجود دارد. 00:26:15.699 --> 00:26:19.850 بدین ترتیب ما دارای پویش و محرکه ای هستیم که حاوی بسیاری از نمایندگان آگاه میباشد. 00:26:19.850 --> 00:26:22.953 اما این نظریه به ما میگوید که درنهایت تمام آن نمایندگان آگاه 00:26:22.953 --> 00:26:26.814 در واقع فقط تجسماتی از یک آگاهی یگانه هستند. 00:26:26.814 --> 00:26:30.181 پارادایم جاری در علم ، 00:26:30.583 --> 00:26:33.260 که قرنها ست اعتبار دارد، 00:26:33.369 --> 00:26:37.580 این است که، فضا و زمان طبیعت بنیادی واقعیت هستند. 00:26:37.580 --> 00:26:40.831 آنها غیرقابل تقلیل هستند و پایه و مبنای همه چیز هستند. 00:26:40.995 --> 00:26:44.443 و قبل از آینشتاین، فضا و زمان جدا از یکدیگر تلقی میشدند. 00:26:44.495 --> 00:26:48.347 ولی اکنون، فضا و زمان که با هم، در فضا-زمان درآمیخته اند، بعنوان 00:26:48.347 --> 00:26:50.204 طبیعت بنیادی واقعیت تلقی میشوند. 00:26:50.204 --> 00:26:52.698 و علم آنگاه فرض را بر این گزارد که 00:26:53.562 --> 00:26:57.510 فضا-زمان و موضوعات موجود در فضا-زمان واقعیت بنیادین هستند. 00:26:58.196 --> 00:27:01.243 و بدین گونه است که، مثلا، وقتی سخن از آگاهی میگوییم، 00:27:01.870 --> 00:27:06.682 خود آگاهی نیز بایست بطریقی محصولی از موضوعات موجود در فضا-زمان باشد. 00:27:06.914 --> 00:27:11.457 در چنان چارچوب فیزیکی فضا و زمان و اشیاء فیزیکی 00:27:11.713 --> 00:27:15.828 بدون هرگونه آگاهی واقعیت بنیادین هستند. 00:27:15.828 --> 00:27:20.584 و آگاهی بعدا در تکامل جهان بوقوع می پیوندد، درست؟ 00:27:20.646 --> 00:27:23.214 چنانکه در زمان بیگ-بنگ یا انفجار مهیب، هیچگونه از آگاهی وجود نداشت، 00:27:23.214 --> 00:27:25.289 فقط فضا-زمان بود و انرژی. 00:27:25.458 --> 00:27:27.818 انرژی بصورت پیکره های سنگین ادغام شد 00:27:28.087 --> 00:27:31.072 و بالاخره زندگی بعد از کسی چه میداند چندین میلیون 00:27:31.072 --> 00:27:33.239 یا صدها میلیون یا بیلیون سال ظهور یافت. 00:27:33.239 --> 00:27:36.584 پس آن آگاهی آمد، حتی دیرتر. 00:27:37.857 --> 00:27:41.705 از آن نقطه نظر، وقتی شما بمیری، آن پیچیدگی فیزیکی که 00:27:41.705 --> 00:27:45.169 موجب پدیدار شدن آگاهی شده بود، از هم میپاشد و همراه آن آگاهی نیز از هم میپاشد. 00:27:45.169 --> 00:27:49.408 و بدینگونه چارچوب فیزیکی براستی آگاهی را 00:27:49.762 --> 00:27:52.577 یعنوان امری بنیادین حذف میکند، چکیده کلام آنکه 00:27:52.577 --> 00:27:55.251 وقتی جسم شما می میرد، آگاهی شما هم با آن میرود. 00:27:56.946 --> 00:27:58.694 از نقطه نظر دیگر... 00:27:58.694 --> 00:28:02.358 هرآنچه من با همکاران خویش انجام داده ام، ما از تئوری تکاملی چنان بهره گرفتیم 00:28:02.358 --> 00:28:05.228 تا اشاره کنیم که این پیامد 00:28:05.228 --> 00:28:08.627 نئوری تکاملی است، که فضا و زمان بنیادین نیستند، 00:28:08.627 --> 00:28:11.891 بدین ترتیب تفسیر فیزیکی تکامل غلط است. 00:28:12.320 --> 00:28:15.424 این ایده که فضا و زمان و اجرام 00:28:15.424 --> 00:28:21.437 به نحوی به شکل اورگانیزم انسانی تکامل یافته اند 00:28:21.504 --> 00:28:25.299 چارچوبی غلط است، زیرا زیرا فضا-زمان خود بنیادین نیست. 00:28:25.397 --> 00:28:28.457 ما قوه محرکه ای ورای فضا-زمان فرض میکنیم که بسیار غنی تر است. 00:28:28.457 --> 00:28:30.313 قوه محرکه آگاهی. 00:28:30.313 --> 00:28:32.933 آنچه ما انجام نمیدهیم این است که تئوری های دیرین خود را دور نمی اندازیم. 00:28:32.933 --> 00:28:35.237 وقتی فیزیکدانان میگویند فضا-زمان (در نظریه ما) محکوم به فنا شده است، 00:28:35.237 --> 00:28:38.133 بدان معنا نیست که ما دیگر توجهی به اینشتاین نداریم. 00:28:38.133 --> 00:28:40.593 ابدا اینطور نیست. ما توجه به اینشتاین داریم. 00:28:40.802 --> 00:28:45.508 هر تئوری جدیدی بایستی فراتر از فضا-زمان رود و به فیزیکدانان طرحی بهتر برای ورود به 00:28:45.508 --> 00:28:49.632 فضا-زمان ارائه کرده و اینشتاین رابه ما برگرداند و همینطور تئوری کوانتوم را بهتر به ما بازگرداند 00:28:49.632 --> 00:28:50.643 درغیر اینصورت اشتباه است. 00:28:50.643 --> 00:28:52.706 تمام تئوری های قدیمی ما 00:28:52.706 --> 00:28:56.979 اعجازآمیز هستند، دوستانی فوق العاده و ما در صدد آنیم تا آنها را 00:28:57.068 --> 00:29:00.160 بعنوان مواردی ویژه از نظریه ای عمیق تر حفظ کنیم. 00:29:00.373 --> 00:29:03.749 به همین خاطر در نظریه آگاهی مان نیز، باید همین منوال را ادامه دهیم. 00:29:03.749 --> 00:29:05.786 نمیتوانیم هر آنچه دلخواه مان است، پیشنهاد کنیم. 00:29:05.786 --> 00:29:08.210 باید نظریه ای از برای آگاهی داشته باشیم، که 00:29:08.210 --> 00:29:10.090 فضا-زمان را طراحی و به ما بازگرداند، 00:29:10.090 --> 00:29:13.507 و همینطور نظریه کوانتوم را به ما بازگرداند، وازجمله نسبیت خاص و عام را، 00:29:13.507 --> 00:29:16.747 و نظریه تکامل توسط انتخاب طبیعی را به ما بازگرداند. 00:29:16.917 --> 00:29:20.132 اگر نمیتوانیم این مهم را با جزئیات دقیق ریاضی به انجام برسانیم، آنوقت است که 00:29:20.264 --> 00:29:24.073 برای دانشمندان دیگر دلیلی وجود ندارد تا نظریه آگاهی ما را جدی نگیرند. 00:29:24.907 --> 00:29:29.020 شبیه است به اینکه آگاهی لایتناهی هد - ست های واقعیت مجازی بر گوش دارد. 00:29:29.070 --> 00:29:32.932 آگاهی لایتناهی هد-ست های واقعیت مجازی بر گوش دارد، که از فکر و دریافت ساخته شده اند. 00:29:33.105 --> 00:29:37.633 و در حین این عمل، لحظه ای که هد-ست های واقعیت مجازی را بر گوش میگذارد، 00:29:37.903 --> 00:29:41.932 خود را در درون کنش خویش می یابد. 00:29:42.249 --> 00:29:46.743 و از طریق آن هد-ست به خارج از خود از طریق قوه های ادراک 00:29:46.743 --> 00:29:51.539 ذهنی محدود مینگرد؛ بینایی، شنوایی، لامسه، ذائقه و شامه. 00:29:51.740 --> 00:29:56.328 و بدین ترتیب وحدت وجود خویش را بدست خود قطعه قطعه میکند 00:29:56.503 --> 00:30:00.289 و باعث آن میشود که آن وحدت مثل 10.000 چیز بنظر آید. 00:30:01.103 --> 00:30:03.109 آنچه من پیشنهاد میکنم، این است که 00:30:03.609 --> 00:30:08.856 کائنات بسیار بیشتر از ذهن محدود ما در چنته دارد. 00:30:08.856 --> 00:30:14.550 پیشنهاد من این نیست که کائنات تنها در یکایک ذهن های محدود ما پدیدار میگردد. 00:30:14.880 --> 00:30:19.833 کائنات همانطور که خارج از ذهن محدود ما وجود دارد، در درون آگاهی ما نیز وجود دارد. 00:30:20.007 --> 00:30:23.420 اما فقط مرزهای ذهن محدود ماست 00:30:23.687 --> 00:30:27.459 که به کائنات شکل تظاهر آن را میبخشد. 00:30:28.417 --> 00:30:32.645 به همین خاطر وقتی به کائنات در خارج از خود می نگریم، واقعیتی را می بینیم 00:30:32.645 --> 00:30:37.510 که قبل از آنکه ادراک گردد، وجود داشته است. 00:30:37.136 --> 00:30:41.551 اما ما آن را فقط از طریق عدسی قوه های ادراک خویش می بینیم، 00:30:41.881 --> 00:30:45.593 که به آن شکل تظاهرش را می بخشد. 00:30:46.363 --> 00:30:51.273 بدین خاطر ایده بیداری در بسیاری سنت های معنوی این بوده است که 00:30:51.273 --> 00:30:54.535 آنچه ما بعنوان واقعیت می شنا سیم 00:30:54.644 --> 00:30:58.595 ازجمله اشیاء موجود در فضا و زمان، جسم فیزیکی مان الی آخر 00:30:58.898 --> 00:31:03.369 واقعیت نهایی نیست، بلکه واقعیتی به مراتب عمیق تری وجود دارد، 00:31:03.399 --> 00:31:07.955 و آن واقعیت آگاهی است، که از مرز فضا و زمان و اشیاء فیزیکی میگذرد، 00:31:08.075 --> 00:31:10.830 و اینکه ما از آن آگاهی جدا و دورافتاده نیستیم. 00:31:10.830 --> 00:31:14.615 واقعیت، به نوعی، خمیره ایست، که ما از آن هستیم. 00:31:14.698 --> 00:31:17.953 و بنابراین بیداری همانا بیدار شدن از این توهم است که، 00:31:17.953 --> 00:31:21.671 من فقط پیکری کوچک در فضا و زمان هستم ، به این حقیقت که من 00:31:21.671 --> 00:31:25.696 سازنده هر آنچه من درون فضا و زمان می بینم هستم. 00:31:25.696 --> 00:31:29.678 من آن را خلق الساعه می آفرینم در حین آنکه مینگرم و ادراک میکنم. 00:31:30.243 --> 00:31:36.533 من چگونه بیدار می شوم؟ 00:31:37.088 --> 00:31:42.161 فرد بیدار می شود از طریق بازشناخت آنکه 00:31:42.932 --> 00:31:45.945 ما ذاتا کاملا بیدار هستیم، 00:31:45.945 --> 00:31:49.032 کاملا هشیار، 00:31:49.622 --> 00:31:53.158 کامل، تمام و کمال، در آرامشی بی نقص. 00:31:53.328 --> 00:31:56.010 مثل این است که بپرسیم 00:31:56.043 --> 00:31:59.900 چگونه خورشید روشن میشود؟ 00:31:59.926 --> 00:32:01.961 طبیعت خورشید نور است. 00:32:01.961 --> 00:32:04.039 او بخودی خود کاملا مشعشع است. 00:32:04.039 --> 00:32:08.747 طبیعت هستی ذاتی ما نیز آرامش و شادی است. 00:32:08.824 --> 00:32:12.456 این مطلب بدین خاطر بر همه ما روشن نیست، که هستی ذاتی ما چنان 00:32:12.456 --> 00:32:16.465 تماما با محتوای تجربیات ما عجین شده است که 00:32:16.601 --> 00:32:20.658 آرامش و شادی ذاتی او از طریق تجربه کمرنگ شده است. 00:32:20.903 --> 00:32:25.528 و به همین دلیل ما فکر می کنیم که هستی ذاتی ما نیاز به روشن شدن دارد. 00:32:25.528 --> 00:32:28.327 نه ، هستی ذاتی ما نیازی به روشن شدن ندارد 00:32:28.327 --> 00:32:32.136 چنانکه خورشید به روشن شدن هنگام صبح زود نیازی ندارد. 00:32:32.533 --> 00:32:35.993 خورشید همواره با همان روشنی در حال تابش است. 00:32:35.993 --> 00:32:39.995 هستی ذاتی ما نیز همیشه در حال تابش همان آرامش و شادی است. 00:32:40.139 --> 00:32:43.682 اما آرامش وشادی بوسیله هیجانات و کمبود که 00:32:43.682 --> 00:32:46.957 ویژگی فکر و احساس هستند، کم رنگ میشوند. 00:32:47.548 --> 00:32:51.511 آنجا کسی نیست، که بیدار شود. 00:32:51.817 --> 00:32:55.313 بنابراین آن من که بیدار شد. 00:32:55.598 --> 00:32:57.642 من از ساختاری بنام Dan (مخفف نام مولف دانیل) 00:32:57.642 --> 00:33:01.381 در یک مرکز مدیتیشن بیدار شدم. 00:33:01.489 --> 00:33:03.314 که یک مرکز ذن بود. 00:33:03.314 --> 00:33:06.374 ما در حال یک نشست متمرکز ذن بودیم 00:33:06.374 --> 00:33:10.730 که حاوی مدت طولانی از ممارستی متمرکز است. 00:33:10.238 --> 00:33:15.748 برای همین "ذن " برای خلق چنین امکانی حیرت آور است 00:33:15.913 --> 00:33:18.786 آنجا که شرایطی حاکم است که هیچ فراری ممکن نیست. 00:33:19.183 --> 00:33:24.603 شخصییت Dan که مدیتیشن آموخته بود، 00:33:24.603 --> 00:33:27.853 َشخصییت Dan که در حال انجام تمام این مدیتیشن بود، 00:33:28.027 --> 00:33:30.431 این انجام دهنده مدیتیشن، 00:33:30.675 --> 00:33:33.830 دریافت که نمیتواند بیدار شود. 00:33:34.109 --> 00:33:37.211 مثل این بود که تمام حیله ها یش بنام مدیتیشن، 00:33:37.211 --> 00:33:42.534 تمام آن ممارست ها که آموخته بود، به دردی نمیخورد. 00:33:42.786 --> 00:33:46.085 به نقطه ای رسیده بود که آنجا آن شخصییت 00:33:46.203 --> 00:33:49.179 که تلاش به بیداری میکرد، 00:33:49.497 --> 00:33:52.084 در تلاش خویش شکست خورد، و مجبور به شکست بود. 00:33:52.287 --> 00:33:57.217 که شخصییتی که زندگی کرده بودم، َشخصییتی که در تمام زندگی 00:33:57.424 --> 00:34:01.840 ادای بازی کردنش را در می آوردم، مجبور بودم رها کنم یا بگذارم بمیرد و 00:34:02.927 --> 00:34:04.681 چه باقی بود؟ 00:34:04.681 --> 00:34:07.951 چه باقی بود وقتی دیگر انجام دهنده ای نبود 00:34:07.951 --> 00:34:10.874 وقتی هیچ مراقبه کننده ای نبود 00:34:10.874 --> 00:34:15.142 هیچ مراقبه ای نبود یا انجام چیزی بنام مراقبه، 00:34:15.261 --> 00:34:19.623 آنچه باقی بود طبیعت حقیقی من 00:34:19.623 --> 00:34:21.442 یا من...فقط من. 00:34:21.442 --> 00:34:25.980 وقتی از این خود ،از این احساس جدا افتاده گی خود بیدار میشویم، 00:34:25.980 --> 00:34:29.165 اینطور نیست که گویی داریم نفس را می کشیم 00:34:29.266 --> 00:34:32.293 یا با آن میجنگیم. 00:34:32.513 --> 00:34:36.720 در واقع انگار داریم به او اجازه میدهیم تا حدی از شغل خود 00:34:36.885 --> 00:34:39.885 که هویت نفسانی اوست فراغت حاصل کند 00:34:40.012 --> 00:34:42.861 و سپس در فراغ خاطر بخشی 00:34:42.861 --> 00:34:46.381 از تیم مان گردد، بخشی از آگاهی مان. 00:34:47.097 --> 00:34:50.447 و این به ما در آن احساس آزادی می بخشد 00:34:50.447 --> 00:34:54.233 که دیگر به دنیا از خلال یک عدسی کوچک نمی نگریم، 00:34:54.233 --> 00:34:58.983 اینکه ما گشاده دل و گشاده ذهن هستیم بطریقی که 00:35:00.711 --> 00:35:06.403 نوعی انبساط است و در عین حال، به نحوی بسیار خودمانی متصل هستیم. 00:35:06.728 --> 00:35:10.430 روشن ضمیری کاری با بیدار شدن ندارد. 00:35:10.430 --> 00:35:12.632 کسی بیدار یا روشن ضمیر نمیگردد. 00:35:12.632 --> 00:35:17.102 بلکه آن همانا بازشناخت نور است، نور دانایی محض 00:35:17.281 --> 00:35:19.365 که طبیعتش آرامش و شادی است 00:35:19.365 --> 00:35:21.927 اینکه ما همیشه هستیم و پیش از این نیز بوده ایم. 00:35:26.624 --> 00:35:31.114 نام من لیزا ناتولی است، و بعنوان معلمی معنوی مرا می شناسند. 00:35:31.239 --> 00:35:34.928 من شفا و بیداری و دگرگونی را می آموزم. 00:35:34.928 --> 00:35:39.042 بیداری باز شناخت طبیعت حقیقی توست، 00:35:39.413 --> 00:35:44.982 و درک اینکه تو واقعا که هستی، که همان آگاهی است. 00:35:45.207 --> 00:35:49.915 و آگاهی فقط یک کلمه است برای بسیاری از کلمات که مردم بکار می برند 00:35:50.148 --> 00:35:55.927 برای هشیاری، حیات،عشق، خداوند، 00:35:56.529 --> 00:35:58.114 نور. 00:35:59.133 --> 00:36:04.519 بدین ترتیب بیدار شدن برای بازشناخت اینکه من این بدن نیستم 00:36:04.863 --> 00:36:09.166 که من آن هستم، که هرگز نمی میرد و آنکه هیچگاه متولد نشده است، 00:36:13.107 --> 00:36:16.256 و این امر برای من ایده مشکلی بود. 00:36:16.256 --> 00:36:19.549 من از سال 1992 به طریق معنوی پای نهاده ام. 00:36:19.677 --> 00:36:22.295 و با یک دوره در باب معجزات شروع کردم. 00:36:22.295 --> 00:36:24.918 همواره آن را بطور مذهبی تحصیل میکردم. 00:36:24.918 --> 00:36:28.603 منظورم این است که، من آدمی بودم که متعهد بود خود را بشناسد، 00:36:28.603 --> 00:36:35.118 خدا را بشناسد، بیدار شود. ... اما نمیتوانستم به آن برسم. 00:36:35.524 --> 00:36:37.509 زیرا تحت تاثیر این باور بودم 00:36:37.509 --> 00:36:40.701 که بیداری چیزی اسرار آمیز است، 00:36:40.996 --> 00:36:45.257 که چیز خاصی باید اتفاق بیفتد، که چیز خاصی باید پیش بیاید، 00:36:45.703 --> 00:36:48.616 و میبایست شبیه عیسی 00:36:48.616 --> 00:36:51.950 یا بودا یا تمام آن مرشد های روشن ضمیر باشد 00:36:52.460 --> 00:36:54.670 و برای من اتفاق نمی افتد. 00:36:54.670 --> 00:36:56.339 نمی توانستم بفهمم چرا. 00:36:56.505 --> 00:37:00.309 چرا من اینقدر متعهد هستم 00:37:01.029 --> 00:37:06.696 و لحظاتی عمیق از آرامش و شادی و لذت دارم...و هنوز دارم میجنگم. 00:37:06.959 --> 00:37:09.988 شروع کردم به فهم سادگی 00:37:10.061 --> 00:37:13.213 طبیعت حقیقی مان، که بیداری است. 00:37:13.932 --> 00:37:18.932 برای کسی که الان داره به من گوش میده، 00:37:19.495 --> 00:37:24.720 بیداری همان شنیدن این صداست، همان چیزیست که ما هستیم. 00:37:25.484 --> 00:37:29.375 و آن نه جایی دارد، نه جنسیت دارد، 00:37:29.583 --> 00:37:32.608 نه رنگی دارد، نه جرثومه ای، 00:37:33.042 --> 00:37:36.141 و تماما بی حد است. 00:37:36.587 --> 00:37:40.490 بیداری آنجا دست میدهد که بر 00:37:40.841 --> 00:37:43.585 طبیعت حقیقی مان بیدار میشویم. 00:37:43.605 --> 00:37:47.598 بیدار میشویم بر ادراک اینکه من بیداری 00:37:47.974 --> 00:37:52.586 بر تجربه اینکه درست هم اکنون اینجا هستم. 00:37:53.020 --> 00:37:54.965 و این چنان ساده است 00:37:54.965 --> 00:37:56.790 که آن را از دست میدهیم. 00:37:56.357 --> 00:37:59.251 فکر می کنیم نمیتواند اینقدر ساده باشد. 00:37:59.661 --> 00:38:01.657 بازشناخت طبیعت حقیقی مان، 00:38:01.917 --> 00:38:04.029 منجر به شادی نمیشود. 00:38:04.144 --> 00:38:07.576 خود شادی است...طبیعت بودن 00:38:07.876 --> 00:38:10.121 خود شادی است. 00:38:10.731 --> 00:38:15.032 یهمین خاطر بازشناخت طبیعت حقیقی مان تجربه شادی است. 00:38:21.121 --> 00:38:23.769 چه کسی در این لحظه شاد است؟ 00:38:24.635 --> 00:38:26.301 ذهن میخواهد 00:38:26.301 --> 00:38:29.244 دنبال چیزی بگردد، یا سعی دارد آن را پیچیده کند. 00:38:30.255 --> 00:38:32.449 تو هماره همان هستی 00:38:32.449 --> 00:38:37.331 که ذهن بدنبال آن میگردد. 00:38:37.331 --> 00:38:39.528 ذهن همواره می خواهد آن را از دست رفته بداند. 00:38:40.340 --> 00:38:43.046 پس برای جواب به ذهن نظری نداشته باش. 00:38:43.815 --> 00:38:46.001 00:38:46.001 --> 00:38:49.535 و گرفتار افکار نشو. 00:38:49.535 --> 00:38:54.665 راحت بگذار علاقه و وابستگی به افکار ، ایده ها 00:38:55.124 --> 00:38:57.084 و باورها سپری شوند. 00:38:58.283 --> 00:39:01.315 برآن باش که بطور مستقیم 00:39:01.315 --> 00:39:04.125 آنکه هستی تجربه کنی. 00:39:05.075 --> 00:39:09.793 تلاش بر نفی ذهن نکن یا اینکه حالت خاصی را به چنگ آوری. 00:39:10.889 --> 00:39:13.874 تمام کنش ها، تمام دستکاری ها ، 00:39:13.874 --> 00:39:17.812 تمام حرکت ها بمعنی کنترل بیشتر توسط ذهن است. 00:39:18.645 --> 00:39:24.463 اجازه بده ذهن هرآنچه هست باشد. 00:39:28.493 --> 00:39:32.569 گاهی مردم قادرند فقط توسط زندگی از روزی به روز دیگر بیدار شوند. 00:39:32.569 --> 00:39:35.549 و لزوما به تمرین نیازی ندارند. 00:39:35.677 --> 00:39:40.222 گاهی هم گاهی امور در زندگی آنجا اتفاق میافتند که وقفه ای 00:39:40.222 --> 00:39:45.345 در الگوهای رفتاری حاصل آید. و آنجاست که میتواند بیداری آنی اتفاق افتد. 00:39:45.575 --> 00:39:50.054 اما اگر زندگی شخصی دقیقا مانند الگوهای رباط مانند 00:39:50.054 --> 00:39:52.971 یا الگوهایی که دایم تکرار میشوند باشد، آنوقت 00:39:53.140 --> 00:39:56.756 گونه ای میانجیگری و مداخله لازم میآید، 00:39:56.756 --> 00:40:03.613 اگر قرار باشد فردی بیدار شود وقفه ای در الگوهای رفتاری تو 00:40:03.661 --> 00:40:07.428 لازم میآید که گاهی سادهانا یا تمرینات معنوی نام دارد. 00:40:07.571 --> 00:40:10.812 و این تمرینات همیشه 00:40:10.991 --> 00:40:12.801 مشروط به شرایط هستند. 00:40:12.801 --> 00:40:15.954 آن (تمرینات معنوی یا وقفه ها در الگوهای رفتاری) چیزهایی هستند که با ذهنی شرطی شده میآموزیم. 00:40:16.041 --> 00:40:20.191 بدین ترتیب آنها میتوانند احتمال آنکه بیداری حاصل شود را افزایش دهند، 00:40:20.302 --> 00:40:24.080 به نوعی از طریق آزاد کردن پیوندهایی که درون ساختار نفس وجود دارد. 00:40:24.159 --> 00:40:29.110 گاهی میگویند بیداری بطور تصادفی اتفاق میافتد، 00:40:29.269 --> 00:40:32.172 ولی تمرین شما را بیشتر مستعد (بیداری از طریق) تصادف میسازد. 00:40:32.964 --> 00:40:36.546 تکنیکها، تمرینات میتوانند بسیار مفید باشند 00:40:36.838 --> 00:40:39.321 تا بیشتر مستعد (بیداری از طریق) تصادف باشی. 00:40:39.321 --> 00:40:43.316 اما بعد در نقطه معینی مجبوری بگذاری خود اتفاق بیافتد. 00:40:43.524 --> 00:40:48.490 زیرا ذهن داِیما در حال تمرین 00:40:48.490 --> 00:40:51.386 یا چیزی است، زیرا افساردر دست ذهن است 00:40:51.386 --> 00:40:55.041 ،و روی صندلی غریق نجات نشسته است. 00:40:55.207 --> 00:40:59.146 بدین خاطر تمرینات مفیدند، خیلی مفید، 00:40:59.146 --> 00:41:03.855 بمثابه سنگهایی که قدمهای تو را در مسیری هدایت میکند که تراکم ساختار ذهن ، 00:41:03.855 --> 00:41:08.441 ،اینطور بگوییم، کاهش یابد یا ساختار ذهن را روشن و شفاف شود. 00:41:08.582 --> 00:41:11.863 بطوریکه برای طبیعت راستین ما 00:41:11.913 --> 00:41:14.279 قابل نفوذ تر گردد. 00:41:16.419 --> 00:41:20.935 پارادوکس تمرین این است که اگر تو بالاخره بیدار شوی، 00:41:21.041 --> 00:41:23.982 درخواهی یافت که تمام تمرینات 00:41:24.510 --> 00:41:26.797 بوسیله خود مجازی انجام یافته، 00:41:27.216 --> 00:41:30.769 شخصییتی در بازی حقیقت مجازی، و آن "تو"، 00:41:30.769 --> 00:41:34.515 آن خود راستین، هرگزدرآن نقشی نداشته است. 00:41:35.905 --> 00:41:39.481 تمام آنچه تو باید کنی این است که ارجحیت های نفس را رها کنی، 00:41:40.340 --> 00:41:43.704 وابستگی به چیزها را رها کنی. 00:41:44.366 --> 00:41:49.644 هرآنچه در عرصه پدیده های متغیر است خود راستین نیست، 00:41:50.352 --> 00:41:54.349 تویی که فکر میکنی تو هستی، تویی که همیشه با آن 00:41:54.349 --> 00:41:57.178 هویت می یافتی هرگز بیدار نمیشود 00:41:57.477 --> 00:42:00.195 تو از آن شخصیت بیدار میشوی. و بخود می آیی. 00:42:00.632 --> 00:42:04.844 تو از آن توهم که تو آن شخصیت شرطی شده بودی، بیدار میشوی. 00:42:04.956 --> 00:42:08.597 اینطور است که وقتی که برای مردم کناره گیری (از خود مجازی) مقدور میشود، فکر میکنند 00:42:08.597 --> 00:42:13.106 این "من" این "من" کوچک دارد بیدار میشود، دارد چیز بزرگی اتفاق می افتد. 00:42:13.178 --> 00:42:16.283 اما از نقطه معینی به بعد، آن من کوچک دیگر هرگز کاری انجام نمی دهد. 00:42:16.283 --> 00:42:18.743 مجبور است تسلیم شود، مجبور به شکست است. 00:42:18.805 --> 00:42:20.849 و تنها در این شکست است که 00:42:20.901 --> 00:42:27.208 درمی یابیم که هستیم، که همیشه بیدار بوده ایم، همیشه حضور داشته ایم. 00:42:27.340 --> 00:42:30.991 ما فقط در این شخصیت گیر افتاده بودیم و باور داشتیم 00:42:30.991 --> 00:42:33.181 آن هستیم. 00:42:34.161 --> 00:42:41.661 طریق مستقیم 00:42:43.501 --> 00:42:49.714 من جستجوی معنوی خویش را در سنت "ادوایتا ودانتا" ی کلاسیک 00:42:50.425 --> 00:42:52.947 شروع کردم، که طریق سرسپردگی بود 00:42:53.236 --> 00:42:56.938 که شامل مدیتیشن با مانترا میشد، 00:42:56.938 --> 00:43:00.780 که من با پشتکار زیاد مدت 20 سال تمرین کردم. 00:43:00.878 --> 00:43:04.123 و مدیتیشن با مانترا شامل 00:43:04.789 --> 00:43:07.969 تمرکز توجه روی یک صوت است 00:43:09.084 --> 00:43:11.338 و سپس بتدریج آن صوت رنگ میبازد. 00:43:11.818 --> 00:43:16.310 بهرحال، واقعا زمانی که با طریق مستقیم 00:43:16.509 --> 00:43:18.909 تماس پیدا کردم، بود که 00:43:19.177 --> 00:43:25.662 جستجوی معنوی من به اوج خودرسید. 00:43:25.957 --> 00:43:29.356 زیرا در این رویکرد مستقیم ، 00:43:29.356 --> 00:43:34.303 توجه خود را به هیچ موضوعی، هرچند نا محسوس، 00:43:34.352 --> 00:43:38.057 مانند، یک مانترا، یک صوت، تنفس، نمیدهیم 00:43:38.346 --> 00:43:42.120 میگزاریم تا توجه مان به درون فروکش کند 00:43:42.120 --> 00:43:44.696 یا به عقب بسمت منبع خود. 00:43:45.894 --> 00:43:47.976 بگزارید از یک تشابه استفاده کنم. 00:43:48.786 --> 00:43:52.368 تصور کن که داری زندگی خود را روی صفحه تلویزیون می بینی. 00:43:52.606 --> 00:43:55.775 هویت شما با شخصیتی که روی صفحه تلویزیون است، یکی است. 00:43:56.728 --> 00:43:58.303 روزها و روزها، 00:43:58.303 --> 00:44:02.522 سالها و سالها شما با داستان زندگی این شخص عجین شده اید 00:44:02.724 --> 00:44:06.214 تا اینکه شما ناگهان از خواب بیدار میشوی 00:44:06.469 --> 00:44:09.744 و متوجه صفحه ای که تصویرت روی آن پیداست، میشوی 00:44:10.053 --> 00:44:14.045 و در می یابی که تو آن شخصیت که داشتی میدیدی نیستس. 00:44:14.789 --> 00:44:17.565 موضوعات میتوانند رو صفحه تصویر بیایند و بروند. 00:44:18.046 --> 00:44:20.248 شخصیت ها می آیند و میروند، 00:44:20.248 --> 00:44:22.765 ولی صفحه تصویر بی تغییر باقی میماند. 00:44:23.345 --> 00:44:25.525 آن شخصیت میتواند خیس شود، 00:44:25.525 --> 00:44:30.672 ولی صفحه تصویر خیس نمیشود. آن شخصیت میتواند آشفته شود، 00:44:30.672 --> 00:44:33.045 اما صفحه تصویر آشفته نمیشود. 00:44:33.695 --> 00:44:36.932 بدون صفحه تصویر، آن شخصیت ها نمیتوانند وجود داشته باشند، 00:44:37.851 --> 00:44:40.184 با اینحال صفحه تصویر مورد توجه قرار نمیگیرد. 00:44:40.273 --> 00:44:43.414 شخصیت ها زندگی شان را بر اساس فیلمنامه دنبال میکنند. 00:44:44.654 --> 00:44:47.020 آگاهی مانند آن صفحه تصویر است. 00:44:47.437 --> 00:44:50.176 مانند فضا ست که در آن تمام افکار، 00:44:50.300 --> 00:44:54.329 حرکات، مراتب آگاهی می آیند و میروند. 00:44:55.542 --> 00:44:57.673 افکار، احساسات 00:44:57.673 --> 00:45:03.017 و تمام دنیای بیرون روی صفحه پدیدار میشوند، مدام در حال تغییر. 00:45:03.268 --> 00:45:06.075 اما صفحه تصویر تغییری نمیکند. 00:45:07.505 --> 00:45:13.918 آن ذهن است که حالاتش را از طریق تجربیات بشری تغییر میدهد. 00:45:14.043 --> 00:45:18.563 اما آنجا چیزیست، آنکه شما هستید، که باقی میماند. 00:45:18.697 --> 00:45:21.576 چیزی که همیشه حضور دارد، 00:45:21.638 --> 00:45:25.092 که از آن تغییر حالات آگاه است 00:45:25.280 --> 00:45:28.878 و آن همان آگاهی است یا طبیعت راستین ما. 00:45:29.212 --> 00:45:32.914 نا زمانی که وابستگی به شخصیت روی صفحه تصویر وجود دارد، 00:45:33.178 --> 00:45:37.319 این احساس که من آن شخصیت هستم، رنج نیز وجود دارد؛ 00:45:37.430 --> 00:45:40.695 "مایا" توهم وجود خود. 00:45:41.983 --> 00:45:44.320 هیچ چیز در قالب آن شخصیت رویایی نمیتوانی انجام دهی 00:45:44.320 --> 00:45:49.048 تا به آزادی تو کمک کند. یا فیلمنامه را 00:45:49.048 --> 00:45:52.275 در درام زندگی ات دنبال میکنی یا علیه فیلمنامه قیام میکنی، 00:45:52.340 --> 00:45:55.546 اگر از نقطه نظر آن شخصیت بازی کنی، 00:45:55.617 --> 00:45:57.937 آنوقت به دام پندار افتاده ای. 00:45:58.855 --> 00:46:00.378 بیدار شدن، 00:46:00.378 --> 00:46:04.835 توقف یافتن هویت خویش با آنچه روی صفحه تصویر ظاهر میگردد است. 00:46:05.955 --> 00:46:08.806 دریاب که همه آنها گذرا هستند. 00:46:09.115 --> 00:46:13.976 عکس العمل نسبت به افکار و واقعی انگاشتن برنامه را متوقف کن. 00:46:14.317 --> 00:46:17.733 اگر اگر سلب توجه از صفحه تصویر کنی، و هشیاری را 00:46:17.733 --> 00:46:22.130 به سمت خودش معطوف داری، چیز غیر قابل درکی اتفاق میافتد. 00:46:22.924 --> 00:46:26.635 خود هشیاری بیدار میگردد. 00:46:27.785 --> 00:46:30.037 این یک اتفاق نیست. 00:46:30.697 --> 00:46:33.496 اتفاق آن است که روی صفحه تصویر میافتد. 00:46:34.461 --> 00:46:37.320 بیداری یعنی تشخیص صفحه تصویر 00:46:37.320 --> 00:46:39.812 که همیشه آنجا بوده است. 00:46:41.396 --> 00:46:43.785 فکر بعدی ات را باور نکن 00:46:44.934 --> 00:46:49.615 بجای آن هشیاری را معطوف خود هشیاری کن. 00:47:00.982 --> 00:47:03.646 من همیشه خودم بوده ام. 00:47:03.646 --> 00:47:07.410 ادراک خویشتن خویش در طول زندگی ام با من بوده. 00:47:07.410 --> 00:47:10.915 در طی کل زندگی من نیز دایما باقی است. 00:47:11.688 --> 00:47:13.548 آنچه اکنون در من حاضر است، 00:47:13.548 --> 00:47:16.819 دیروز هم حاضر بوده، همینطور پارسال، ده سال پیش، 00:47:16.819 --> 00:47:20.017 و شاید وقتی هم که بچه ای دوساله بودم؟ 00:47:21.227 --> 00:47:23.997 چنین "من" یا خویشتن جوهری 00:47:24.934 --> 00:47:27.802 که تمام تجربیات من بر او حادث میگردند؟ 00:47:28.715 --> 00:47:31.115 بازشناخت 00:47:31.115 --> 00:47:35.473 طبیعت آن چیز راز بزرگ زندگی است. 00:47:35.473 --> 00:47:37.857 آن طریق مستقیم به آرامش است 00:47:37.857 --> 00:47:42.655 و شادی. آن چیزی نیست که شخص خود بوجود آورد. 00:47:43.941 --> 00:47:47.288 آن چیزی است که یک شخص باز میشناسد. 00:47:48.419 --> 00:47:50.239 باز- شناخت. 00:47:50.239 --> 00:47:52.744 آن دانستن است، دوباره. 00:47:53.653 --> 00:47:55.829 آنچه از ابتدا می دانستیم 00:47:55.829 --> 00:48:00.570 اما بسادگی فراموش کرده ایم، یا انکار کرده ایم یا در باور آن شکست خورده ایم. 00:48:00.669 --> 00:48:03.925 بدین منوال است که نمیتوانیم نزدیکی به خداوند را بوجود آوریم. 00:48:03.964 --> 00:48:09.809 براحتی بازمیشناسیم، باز شناسی اینکه که آن همیشه آنجا بوده است 00:48:10.095 --> 00:48:12.687 و همیشه نیز آنجا خواهد بود. 00:48:12.687 --> 00:48:17.403 فقط آنجا اشاره مستقیمی به بیداری است، 00:48:17.403 --> 00:48:22.126 این گشایش به آنچه از پیش اینجا بوده و به من اجازه داده تا 00:48:22.858 --> 00:48:24.295 راه نوینی بیابم از 00:48:24.295 --> 00:48:27.231 بودن - صحنه نوینی از تحول. 00:48:27.372 --> 00:48:33.821 خیلی از مردم فکر میکنند، که آن هدفی بسیار نا ممکن یا خارج از دسترس است 00:48:33.821 --> 00:48:38.620 که خود را بشناسیم، 00:48:38.815 --> 00:48:42.887 وهدف خودم بعنوان معلم، تنها بخاطر بیداری خود من، 00:48:42.887 --> 00:48:48.256 واقعا خواستن این بوده است که آنرا خیلی عملی نشان دهم، خیلی نزدیک به عالم خاکی. 00:48:48.256 --> 00:48:52.276 من دوست دارم به انسانها بیاموزم، وآنرا در دسترس همگان قرار دهم. 00:48:52.441 --> 00:48:56.595 اگر باورداشته باشیم و آن را نیز احساس کنیم 00:48:56.728 --> 00:49:00.483 که ما گذرا، محدود، خودی جدا افتاده هستیم، 00:49:00.604 --> 00:49:03.673 چه بدانیم یا نه ، در جستجوی 00:49:04.110 --> 00:49:06.669 آرامش و سرور هستیم. 00:49:06.669 --> 00:49:10.059 به عبارت دیگر، ممکن نیست که خودی جداافتاده باشیم، 00:49:10.079 --> 00:49:14.907 احساسی از خود به مثابه خودی جدا افتاده داشته باشیم و در جستجوی سرور نباشیم. 00:49:15.463 --> 00:49:17.693 اما در چنین موردی لازم است 00:49:17.693 --> 00:49:21.836 جهت گیری در تحقیقات فردی برای سرور، 00:49:21.836 --> 00:49:25.426 بجای آنکه متوجه جستجوی سروردر محتوی عینی و بیرونی تجربه باشد، 00:49:25.823 --> 00:49:27.771 متوجه جستجوی سرور در درون خویش باشد. 00:49:28.421 --> 00:49:31.576 بدین ترتیب تمرین معنوی که لازم میباشد 00:49:32.270 --> 00:49:36.614 هدایت توجه شخص یا دقیقتربگویم، 00:49:36.614 --> 00:49:41.058 رهایی بخشیدن به توجه فرد است به درون خاستگاه و ماخذ خود،، 00:49:42.303 --> 00:49:45.536 به درون آگاهی محض، بجای هدایت آن بسوی 00:49:45.605 --> 00:49:49.208 یک موضوع، ماده، کنش یا رابطه، الی آخر. 00:49:49.936 --> 00:49:53.995 بدین ترتیب تمرین معنوی، اگر بتوانیم نام آنرا تمرین بگذاریم، 00:49:54.255 --> 00:49:57.145 همین رهایی توجه میباشد، 00:49:57.208 --> 00:50:00.914 فروکش و نشست توجه است، 00:50:01.504 --> 00:50:04.126 به درون قلب بیداری، 00:50:05.056 --> 00:50:07.666 آرام گرفتن در بودش به عنوان بودش. 00:50:08.633 --> 00:50:10.160 عشق. 00:50:10.621 --> 00:50:12.718 خود حقیقی من عشق محض است. 00:50:13.298 --> 00:50:15.095 همانا آن طبیعت حقیقی من است. 00:50:15.725 --> 00:50:18.252 عشق محض برای هرکس و هرچیز، 00:50:18.473 --> 00:50:20.892 برای هر وجه از زندگی. 00:50:20.892 --> 00:50:24.745 حتی آن چیزها که من با آنها موافق نیستم. 00:50:25.361 --> 00:50:29.545 برای افردی که طبیعت بودش خویش را بازشناخته اند، بودن خود را 00:50:29.837 --> 00:50:33.404 بعنوان منبع آرامش 00:50:33.404 --> 00:50:36.385 و سروری میدانند که آرزوی آن را دارند. 00:50:37.316 --> 00:50:41.614 بدین ترتیب دنیا دیگر مکانی نیست 00:50:41.614 --> 00:50:45.695 که در آن سرور را جستجو کنند، یا تحقق و رضایت خاطر را . 00:50:45.695 --> 00:50:49.095 ولی این بدان معنا نیست که بگوییم چنین شخصی دیگر آرزویی ندارد، 00:50:49.337 --> 00:50:53.691 بلکه دیگر آرزوها برای تحقق احساس فقدان نیستند 00:50:54.410 --> 00:50:57.971 که ویژگی خود جداافتاده است 00:50:58.693 --> 00:51:02.111 چنانکه چنین شخصی منبع سرور را 00:51:02.111 --> 00:51:07.433 در درون خود یافته است و آرزوهای آنها از چنان مفهومی سرور سرچشمه میگیرد. 00:51:07.554 --> 00:51:09.832 آنها بسوی آن نمی روند. 00:51:09.832 --> 00:51:12.580 برای مثال، در عرصه رابطه، 00:51:12.580 --> 00:51:15.433 آنها اختلاف بزرگی با روابط ما دارد. 00:51:15.433 --> 00:51:17.730 دیگر بدنبال دیگری نمی گردیم، 00:51:18.556 --> 00:51:22.260 تا به نیازهای نفس مان تحقق بخشد. 00:51:23.069 --> 00:51:25.321 ما در جستجوی دیگری هستیم تا 00:51:25.540 --> 00:51:28.327 تجربه شادی را با او سهیم شویم، سروری که خود از پیش دارای آن هستیم. 00:51:28.327 --> 00:51:32.118 و این دوستان ما را از بار سنگین تامین شادی 00:51:32.265 --> 00:51:36.229 برای نفس حریص 00:51:36.760 --> 00:51:39.855 و ناراضی کاهش میدهد. 00:51:40.234 --> 00:51:42.484 چیزی در زندگی من وقوع نمی یابد 00:51:43.214 --> 00:51:47.339 مگر آنکه برای من خیر نیاورده یا برایم در آینده خیر نیاورد 00:51:47.425 --> 00:51:51.902 بدین معنی که هر لحظه، هر کنش، هر نتیجه ای 00:51:52.275 --> 00:51:55.028 مرا به جلو حرکت میدهد 00:51:55.028 --> 00:51:57.830 در روند تکامل روح من. 00:51:57.922 --> 00:52:01.118 و بدین علت است که من به اینجا به عرصه مادی آمده ام، 00:52:01.118 --> 00:52:04.873 تا تکامل یابم. 00:52:11.037 --> 00:52:13.963 گشوده و پذیرا بمان. 00:52:13.963 --> 00:52:16.522 تازگی حیات درون خود را حس کن، 00:52:16.522 --> 00:52:20.011 بگزار تا انرژی به آزادی به چرخش درآید. 00:52:20.671 --> 00:52:24.388 سعی نکن چیزی اتفاق بیافتد. 00:52:25.638 --> 00:52:28.562 چه کسی آگاه به آن انرژی ست، 00:52:29.103 --> 00:52:32.109 آن تازگی حیات درون؟ 00:52:36.269 --> 00:52:40.693 به تمایل ذهن برای کنترل و دستکاری برای 00:52:41.208 --> 00:52:43.229 آنکه او نیز بحساب آید، توجه کن. 00:52:44.349 --> 00:52:47.930 بدون استفاده از حافظه یا زبان، 00:52:48.699 --> 00:52:51.266 تو که هستی؟ 00:52:52.189 --> 00:52:54.777 ورای ذهن و حواس، 00:52:55.005 --> 00:52:57.382 تو کیستی؟ 00:52:57.549 --> 00:53:03.994 چه کسی آگاه است؟ 00:53:08.959 --> 00:53:16.839 از تغییر جهان 00:53:18.124 --> 00:53:21.605 بسیاری از مردم که برای اولین بار این نظرات را میشنوند، 00:53:21.605 --> 00:53:25.419 حتی هرگز چیزی در مورد موضوع نفس شنیده اند. 00:53:25.838 --> 00:53:28.847 به نظر من، دوگروه مختلف از مردم وجود دارد. 00:53:28.847 --> 00:53:32.864 آنهایی که در طریق معنوی قدم میزنند و آنها که در مورد آن شنیده اند. 00:53:32.864 --> 00:53:36.321 آنهایی که تلاش در رسیدن به خویشتن اند، آنهایی که تلاش در بودن خویشتن اند. 00:53:36.321 --> 00:53:38.663 آنها درحال جستن اند، آنها در حال پژوهش اند. 00:53:38.915 --> 00:53:42.450 و همینطور مردمی وجود دارند که فقط زندگی خود زیسته اند. 00:53:42.450 --> 00:53:44.938 آنها هرگز قبلا در مورد این نظرات چیزی نشنیده اند. 00:53:45.017 --> 00:53:47.154 آنها هرگز در باره خویشتن را بشناس چیزی نشنیده اند. 00:53:47.154 --> 00:53:51.245 بسیاری مردم فکر میکنند خویشتن را بشناس، یعنی بدن خود را بشناس، 00:53:51.245 --> 00:53:54.043 خود را بشناس، خود باش، قابل اعتماد باش. 00:53:54.208 --> 00:53:59.927 آنچه واقعا معنی آن است، عبارت است از اینکه بدان تو چیستی، 00:53:59.927 --> 00:54:03.768 دانستن آنچه در حقیقت هستی و دانستن حقیقی آنچه طبیعت راستین توست. 00:54:03.831 --> 00:54:07.366 کلمات خویشتن را بشناس بالای ورودی معبد 00:54:07.535 --> 00:54:11.789 آپولو در دلفی حک شده بود، و همچنین 00:54:12.740 --> 00:54:18.248 بعنوان دعوتی برای آغاز حرکت تمدن غرب بسوی انسانیت، 00:54:18.456 --> 00:54:23.023 که خود را بشناس را بعنوان بنیان راستین 00:54:23.354 --> 00:54:26.319 تمام تمدن ها اظهار میدارد. چرا؟ 00:54:26.734 --> 00:54:31.972 زیرا خویشتن ما در مرکز تمام تجربیات ما قرار دارد. 00:54:32.126 --> 00:54:37.240 هرآنچه ما تجربه میکنیم، همانا ما است که در حال تجربه آن است. 00:54:37.495 --> 00:54:40.444 هرآنچه ما می اندیشیم و احساس میکنیم، افکار ما 00:54:40.444 --> 00:54:43.498 و احساسات مان از میان خویشتن ما برمیخیزد. 00:54:43.721 --> 00:54:48.593 هر نوع کنش و رابطه ای که مشغول به آن هستیم، 00:54:48.593 --> 00:54:54.380 ما در خدمت به خویشتن مان است، که به آنها میپردازیم. 00:54:54.541 --> 00:54:59.667 بدین ترتیب خویشتن ما در مرکز تجربیات ما قرار دارد. 00:54:59.840 --> 00:55:05.329 بنابراین چه میتواند مهمتر از این باشد که طبیعت خویشتن مان را بشناسیم، 00:55:06.052 --> 00:55:09.036 و اینکه آیا ممکن است 00:55:09.616 --> 00:55:12.189 طبیعت چیزهای دیگر را بشناسیم، 00:55:12.189 --> 00:55:16.747 اگر ابتدا طبیعت آنچه را که عامل شناسایی است، نشناسیم؟ 00:55:17.029 --> 00:55:19.680 من فکر میکنم بیداری 00:55:20.519 --> 00:55:23.382 پایان کابوس است و 00:55:23.854 --> 00:55:26.740 قدم گزاردن به رویا هاست. 00:55:27.490 --> 00:55:29.500 منظورم از آن این است که 00:55:30.122 --> 00:55:33.431 ما نهایتا کابوس آنچه 00:55:33.431 --> 00:55:38.649 به ما در مورد زندگی ، در مورد خدا، و در مورد خودمان گفته شده بود، ترک میکنیم یا بالاخره رها میکنیم. 00:55:38.649 --> 00:55:41.622 و ما به رویای بزرگ ترین تصور و ایده آل خود قدم میگذاریم. 00:55:42.479 --> 00:55:46.458 اغلب میپرسم، فکر میکنی زندگی ات چگونه خواهد بود 00:55:46.791 --> 00:55:50.259 اگر خود را در حال قدم گزاردن به والاترین، 00:55:50.259 --> 00:55:54.845 عظیم ترین، اعجاب انگیز ترین اندیشه ای که از خدا، و زندگی 00:55:55.060 --> 00:55:57.536 و خود داشته ای ، دریابی. 00:55:57.536 --> 00:56:02.804 پس این بازشناخت از طبیعت راستین مان تنها بازشناختی نیست 00:56:02.804 --> 00:56:07.724 که به آرزوی ما برای شادی در این جهان خاتمه میدهد. 00:56:07.985 --> 00:56:11.278 بلکه همچنین بازشناختی که مارا قادر میسازد 00:56:11.278 --> 00:56:16.493 بطریقی زندگی کنیم که در توافق با این فهم باشد 00:56:16.493 --> 00:56:21.954 که در عمیقترین سطح، همه چیز و همه کس یکی هستند. 00:56:22.962 --> 00:56:25.175 چنین فهم و ادراکی 00:56:25.175 --> 00:56:28.344 مهربانی، همدردی، عدالت، 00:56:28.447 --> 00:56:32.952 بردباری و چشم پوشی و تفاهم در جامعه میاورد. 00:56:33.828 --> 00:56:35.976 جامعه ما بواسطه چنین فهم و ادراکی منقلب خواهد شد. 00:56:35.976 --> 00:56:37.747 00:56:39.488 --> 00:56:42.564 چنانچه بشریت دستاوردهایی که اساس آن بر نفس و منیت او قراردارد رها کند، 00:56:42.715 --> 00:56:45.792 آنگاه علم، مذهب، سیاست 00:56:45.792 --> 00:56:50.198 و اقتصاد شروع به انعکاس خرد نخستین خواهند نمود. 00:56:50.758 --> 00:56:53.838 چه سنت های بومی که روح اعظم را 00:56:53.838 --> 00:56:56.418 در همه چیز میداند، 00:56:56.691 --> 00:57:00.333 یا سنت های مصری/کمتیک که سفر تکاملی انسان را 00:57:00.333 --> 00:57:04.535 از سوسک سرگین تاب (حیوانی مقدس در مصر باستان) 00:57:04.535 --> 00:57:06.981 تا آن سرچشمه یگانه ، 00:57:07.481 --> 00:57:09.273 یا هنگامیکه کلمات 00:57:09.273 --> 00:57:12.094 عرفانی مسیحیان، هندوها، 00:57:12.094 --> 00:57:14.647 مسلمانان، یا سنت های بودایی ها ، 00:57:15.181 --> 00:57:19.608 یا تعلیمات افلاطون و پلاتینوس را بشنویم درمی یابیم که 00:57:19.608 --> 00:57:25.786 آنهایی که طبیعت راستین خویش را دریافته اند سخن از گروه بندی کارگزارانی آگاه دارند. 00:57:26.080 --> 00:57:29.181 البته آنها از زبان فرهنگ و زمان خویش استفاده میکنند 00:57:29.181 --> 00:57:33.217 تا آن یگانه حقیقت نخستین را بیان کنند. 00:57:34.149 --> 00:57:39.640 علم اکنون شروع کرده تا به دنیا مانند ذرات و میدانهای ناآگاه نظر نکند، 00:57:39.640 --> 00:57:42.416 بلکه بعنوان جهانی که از 00:57:42.416 --> 00:57:44.711 کارگزارانی آگاه ساخته شده است. 00:57:44.919 --> 00:57:49.341 چیزی نو در دنیای علم درحال پیدایش است. 00:57:49.674 --> 00:57:52.594 زمانی که نیکلای تسلا گفت، 00:57:52.594 --> 00:57:57.140 روزی که علم شروع به مطالعه پدیده های غیر فیزیکی کند، 00:57:57.140 --> 00:58:01.026 پیشرفت آن در یک دهه بیشتر خواهد بود 00:58:01.310 --> 00:58:04.997 تا در تمام سده های قبلی در خلال پیدایش خود. 00:58:06.024 --> 00:58:10.518 آن روز امروز است. 00:58:15.668 --> 00:58:18.823 هر بار که ما در علم قدمی به پیش برداشته ایم، که دقتی ریاضی گونه داشته است، 00:58:18.823 --> 00:58:22.533 موجب پیدایش تکنولوژی هایی شده است 00:58:22.783 --> 00:58:26.528 که در مقایسه با آنچه در گذشته داشته ایم، مانند جادو بنظر میرسد. 00:58:26.649 --> 00:58:30.983 برای همین احساس من این است که نظریه کارگزاران آگاه ورای فضا-زمان 00:58:31.665 --> 00:58:34.006 به ما تکنولوژی هایی خواهد داد 00:58:34.006 --> 00:58:36.343 که حقیقتا ذهن را سردرگم خواهند کرد. 00:58:36.782 --> 00:58:42.476 برای مثال، هم اکنون، اغلب کهکشان هایی که می بینیم، 00:58:42.609 --> 00:58:45.105 فکر میکنم 97% کهکشان هایی که می بینیم، 00:58:45.257 --> 00:58:50.247 هرگز قادر به رفتن به آنها نیستیم. آنها با سرعتی بیشتر از نور از ما دور میشوند. 00:58:50.247 --> 00:58:53.515 اینطور که آنها با سرعتی بیشتر از نور در فضا حرکت نمی کنند. 00:58:53.515 --> 00:58:56.952 بلکه خود فضا در حال انبساط است ، چنان سریع که سرعت آنها 00:58:56.952 --> 00:58:59.675 در دور شدن از ما بزرگتر از سرعت نور است. 00:58:59.675 --> 00:59:01.804 بنا براین ما هرگز نمیتوانیم در فضا 00:59:01.804 --> 00:59:04.389 به 97% از کهکشان هایی که میتوانیم ببینیم سفر کنیم. 00:59:04.389 --> 00:59:08.015 بنابراین تمام این کهکشان های حقیقی آنجا در دور دست برای ما دست تکان میدهند و میگویند، آهای، 00:59:08.015 --> 00:59:10.182 ما اینجا هستیم در دور دست و شما هرگز نخواهید توانست پیش ما بیایید. 00:59:10.182 --> 00:59:12.399 این طور است اگر تو از طریق فضازمان بروی. 00:59:12.399 --> 00:59:15.301 اما چگونه است اگر تو بفهمی که فضازمان فقط گوشی های تو باشند؟ 00:59:15.801 --> 00:59:18.326 آن فقط فرمت بازی ست 00:59:18.983 --> 00:59:21.620 و تو در درون گوشی ها گیر نکرده ای. 00:59:21.620 --> 00:59:25.604 تو میتوانی با نرم افزار بازی کنی که بازی را هدایت میکند. 00:59:26.654 --> 00:59:30.993 بنابراین مانند کسی است که در بازی "دزدی کلان ماشین"، تو 00:59:30.993 --> 00:59:32.454 یک نابغه در بازی "دزدی کلان ماشین"، 00:59:32.652 --> 00:59:34.443 بنابراین میدانی از ماشین چگونه استفاده کنی 00:59:34.443 --> 00:59:37.866 و در جاده ها میرانی و میتوانی بر هرکس غلبه کنی. 00:59:37.866 --> 00:59:41.497 اما فرض کن واقعا نرم افزاری که بازی "دزدی کلان ماشین"را هدایت میکند، میشناسی. 00:59:41.497 --> 00:59:43.874 بنابراین تو در بیرون از گوشی "دزدی کلان ماشین" قدم برمیداری 00:59:44.131 --> 00:59:45.894 و میتوانی با نرم افزار بازی کنی. 00:59:45.894 --> 00:59:48.864 (بسیار) خوب ، تو میتوانی سوخت را از تانک (بازیگر) نابغه بیرون بکشی. 00:59:48.864 --> 00:59:50.678 تو میتوانی به آنها چرخ پنچر بدهی. 00:59:50.678 --> 00:59:52.666 میتوانی هندسه جاده ها را تغییر بدهی. 00:59:52.666 --> 00:59:54.502 میتوانی هر چه میخواهی انجام بدهی. 00:59:54.502 --> 00:59:57.359 بنابراین اگر یکبار گوشی فضا زمان را درک کنیم، دیگر 00:59:57.534 --> 01:00:00.985 مجبور نخواهیم بود به کهکشان اندرومدا 01:00:00.985 --> 01:00:04.278 در فضا سفر کنیم.، که 2.4 میلیون سال طول میکشد. 01:00:04.473 --> 01:00:08.861 01:00:11.191 --> 01:00:14.782 01:00:15.820 --> 01:00:20.469 01:00:20.826 --> 01:00:23.729 01:00:24.338 --> 01:00:27.510 01:00:28.100 --> 01:00:30.001 01:00:30.001 --> 01:00:34.188 01:00:34.296 --> 01:00:36.885 01:00:36.885 --> 01:00:41.872 01:00:41.872 --> 01:00:44.515 01:00:44.515 --> 01:00:46.934 01:00:46.934 --> 01:00:50.639 01:00:51.047 --> 01:00:55.166 01:00:55.166 --> 01:00:58.390 01:00:59.048 --> 01:01:01.240 01:01:01.840 --> 01:01:06.476 01:01:07.528 --> 01:01:09.145 01:01:09.385 --> 01:01:11.898 01:01:11.898 --> 01:01:15.347 01:01:15.561 --> 01:01:19.221 01:01:19.673 --> 01:01:23.595 01:01:23.856 --> 01:01:26.162 01:01:26.312 --> 01:01:29.047 01:01:29.636 --> 01:01:32.873 01:01:33.013 --> 01:01:35.066 01:01:35.676 --> 01:01:38.714 01:01:38.804 --> 01:01:43.353 01:01:43.353 --> 01:01:45.469 01:01:46.389 --> 01:01:49.384 01:01:49.454 --> 01:01:54.042 01:01:54.832 --> 01:01:57.327 01:01:57.798 --> 01:01:59.489 01:01:59.841 --> 01:02:03.250 01:02:03.369 --> 01:02:07.306 01:02:07.836 --> 01:02:09.434 01:02:09.914 --> 01:02:11.400 01:02:11.400 --> 01:02:14.132 01:02:14.643 --> 01:02:18.385 01:02:19.800 --> 01:02:23.605 01:02:23.922 --> 01:02:26.187 01:02:26.697 --> 01:02:28.995 01:02:29.595 --> 01:02:33.116 01:02:33.884 --> 01:02:36.568 01:02:36.568 --> 01:02:41.215 01:02:42.081 --> 01:02:45.046 01:02:45.556 --> 01:02:47.979 01:02:47.979 --> 01:02:50.975 01:02:54.785 --> 01:02:58.168 01:02:58.168 --> 01:03:02.481 01:03:02.481 --> 01:03:06.366 01:03:07.786 --> 01:03:09.646 01:03:09.646 --> 01:03:12.497 01:03:12.497 --> 01:03:15.524 01:03:16.498 --> 01:03:21.326 01:03:21.326 --> 01:03:25.373 01:03:25.911 --> 01:03:30.223 01:03:30.223 --> 01:03:34.232 01:03:34.232 --> 01:03:37.646 01:03:38.875 --> 01:03:45.579 01:03:45.988 --> 01:03:49.800 01:03:49.800 --> 01:03:52.544 01:03:52.716 --> 01:03:57.596 01:03:57.733 --> 01:04:00.254 01:04:00.254 --> 01:04:03.589 01:04:03.776 --> 01:04:07.050 01:04:07.050 --> 01:04:08.499 01:04:10.187 --> 01:04:12.265 01:04:12.265 --> 01:04:15.847 01:04:15.847 --> 01:04:21.065 01:04:21.655 --> 01:04:24.146 01:04:24.756 --> 01:04:27.414 01:04:27.463 --> 01:04:30.510 01:04:31.190 --> 01:04:36.227 01:04:36.227 --> 01:04:40.867 01:04:43.843 --> 01:04:49.425 01:04:49.425 --> 01:04:54.226