شبکهی گستردهی جهانی، که احتمالن دارین باهاش این ویدیو رو می بینین، هر روز به میلیونها نفر همه حورهه به مردم خدمت میکند، از چک کردن آب و هوا سفارش غذا، گپ زدن با دوستان، تا کسب در امد، به اشتراک گذاری اخبار یا شروع انقلاب ها! ما با رایانه، موبایل، یا حتی ماشینمون ازش استفاده می کنیم. اینترنت هست، همه جا و همه وقت! ولی دقیقا چیه؟ خب اولا، شبکه ی گسترده ی جهانی، اینترنت نیست، هرچند این دو اصطلاح به جای هم به کار برده میشن. اینترنت فقط روش اتصال رایانه ها با هم برای به اشتراک گذاری اطلاعاته. وقتی اون اوایل اینترنت ظاهر شد، رایانه ها با هم تماسِ مستقیم می گرفتن. ولی امروز، شبکهها همه جا هستن، پس رایانه ها می تونن بدون وقفه ارتباط داشته باشن ارتباطی که با اینترنت میسر میشه کاربردهای زیادی داره. مثل ایمیل، انتقال فایل، و کنفرانس. ولی رایج ترین کاربردش دسترسی به شبکه ی گسترده ی جهانیه. این شبکه رو مثل چند تا آسمون خراش تصور کنین، که هر کدوم نماینده ی یک سرور وب هستن. یه رایانه همیشه به اینترنت وصله، که برای ذخیره سازی اطلاعات و به اشتراک گذاریش طراحی شده. وقتی کسی یه وب سایت راه می اندازه، در واقع یه اتاق توی این آسمون خراش اجاره می کنه، اونو با اطلاعات پر میکنه و اون اطلاعات رو با هم به صورت سازمان یافته برای دسترسی دیگران متصل میکنه. افرادی که مالک این آسمون خراش ها هستن و فضای اونا رو اجاره می دن اسمشون وب هاسته، ولی همه میتونن با تجهیزات درست و کمی دانش فنی یه وب سرور راه بندازن. یه بخش دیگه هم برای داشتن وب سایت لازمه، که بدونِ اون توی شهر گم می شیم. و هیچ راهی برای یافتن نیازامون نخواهد بود. منظورم ادرس وب سایته، که از نام دامین ها تشکیل می شه. درست مثل یه آدرس واقعی، یه آدرس وب سایت مسیرو بهتون نشون میده. اطلاعات ذخیره شده توی اون وب سایت ها به زبان های وبه، مثل اچ تی ام ال و جاوا. وقتی وب سایتی که دنبالشیمو پیدا کنیم، مرورگرمون میتونه همه کدهای سایت رو به کلمات، گرافیک، و ویدیو تبدیل کنه. لازم نیست زبان کامپیوتری خاصی بلد باشیم چون مرورگر یه واسط گرافیکی برامون درست می کنه. پس، از جهات زیادی شبکه ی گسترده ی جهانی یه شهر مجازی بزرگه که ما توش به زبان وب ارتباط برقرار می کنیم، و مرورگرها به عنوان مترجممون کار می کنن. و درست همونطورکه هیشکی مالکِ یه شهر نیست هیشکیم مالک وب نیست. وب به همه تعلق داره. همه می تونن بیان تو و فروشگاه بزنن. ممکنه به یه فروشنده ی خدمات اینترنت پول بدیم تا بهمون دسترسی بده و به یه شرکت هاستینگ تا بهمون فضا بده یا یه ثبت کننده تا آدرس وبمونو ثبت کنه. مثل شرکتهای تاسیساتی توی شهرها، این شرکت ها هم خدمات مهمی می دن، ولی در انتها، حتی اونا هم مالک وب نیستن. ولی چیزی که وب رو اینقدر خاص میکنه، به خاطر همین اسمشه! قبل از وب، ما بیشتر اطلاعات رو به صورت خطی استفاده می کردیم. تو یه کتاب یا روزنامه، هر جمله از شروع تا پایانش نوشته میشه، صفحه به صفحه، توی یه خط راست تا زمانی که به انتهاش برسید. ولی مغز ما اینطور کار نمی کنه. هر فکری توی سر ما با فکرای دیگه خاطرات، و عواطف، توی یه شبکه ی به هم پیوسته مثل وب در ارتباطه. تیم برنرز لی، پدر شبکه ی گسترده ی جهانی، متوجه شد که ما به راهی برای سازماندهی اطلاعات نیاز داریم که بتونه این آرایش طبیعی رو منعکس کنه. و وب اینکارو از طریق هایپرلینک ها انجام میده. با پیوند زدن چندین صفحه وب سایت یا حتی مسیردهی شما به وب سایتهای دیگه برای گسترش دادن اطلاعات یا ایده ها به محض برخورد شما با اونا، هایپرلینکها میزارن وب همراستا با الگوهای فکری ما کار کنه. وب اونقدر توی زندگی ما رخنه کرده چون در محتوا و ساختار، هم کلِ جامعه رو و هم ذهن تک تک ما رو منعکس می کنه. و این ذهن ها رو فراتر از هر مرزی به هم متصل می کنه، و براش نژاد، جنسیت، و سن مهم نیست، یا حتی زمان و مکان.