WEBVTT

00:00:00.474 --> 00:00:03.283
افراد دیگر.
همه به اشخاص دیگر علاقهمند هستند.

00:00:03.283 --> 00:00:05.406
همه با اشخاص دیگر رابطه دارند

00:00:05.406 --> 00:00:06.998
و آن ها با دلایل متنوعی به

00:00:06.998 --> 00:00:08.853
این رابطهها علاقه مندند.

00:00:08.853 --> 00:00:10.865
روابط خوب، روابط بد

00:00:10.865 --> 00:00:14.011
روابط آزاردهنده،
روابط آگنوستیک (منکر وجود خدا)

00:00:14.371 --> 00:00:18.505
و کاری که که قراره انجام بدم
اینه که روی بخش محوریِ

00:00:18.505 --> 00:00:20.738
یک تعامل تمرکز کنم.

00:00:20.738 --> 00:00:23.074
خب,من میخواهم از این واقعیت که همهی ما

00:00:23.074 --> 00:00:25.499
به تعامل با دیگران علاقه مند هستیم,
الهام بگیرم

00:00:25.499 --> 00:00:29.331
میخوام تمام ویژگیهای پیچیده کنندهی
این موضوع رو جدا کنم.

00:00:29.331 --> 00:00:33.405
و می خوام که این موضوع رو،
این موضوع ساده شده را

00:00:33.405 --> 00:00:37.375
به یک پژوهش علمی تبدیل کنم،
و مراحل اولیهی

00:00:37.375 --> 00:00:39.824
بینشهای جدید در مورد اتفاقی که

00:00:39.824 --> 00:00:43.214
وقتی دو مغز به صورت همزمان
با یکدیگر تعامل می کنند را توضیح دهم.

NOTE Paragraph

00:00:43.214 --> 00:00:46.187
اما قبل از اینکه این کار رو بکنم،
اجازه بدید در مورد چند چیز که

00:00:46.187 --> 00:00:48.006
این کار رو ممکن کرد برای شما صحبت کنم

00:00:48.006 --> 00:00:50.247
اول اینکه ما الان میتونیم به راحتی از

00:00:50.247 --> 00:00:52.958
فعالیت مغز سالم جاسوسی کنیم.

00:00:52.958 --> 00:00:55.535
بدون استفاده از سوزن و رادیواکتیو،

00:00:55.535 --> 00:00:58.398
بدون هیچ دلیل بالینی،
ما میتونیم توی خیابون بریم

00:00:58.398 --> 00:01:01.525
و از مغز همسایهها و دوستان شما
تصویربرداری کنیم

00:01:01.525 --> 00:01:04.063
زمانیکه کارهای شناختی انجام میدهند،
و ما از

00:01:04.063 --> 00:01:07.607
یک روش عکاسی به نام تشدید مغناطیسی تابعی
استفاده می کنیم.

00:01:07.607 --> 00:01:11.742
شما احتمالا در این مورد خوندین یا تجسمی
از این موضوع رو شنیدین.

00:01:11.742 --> 00:01:14.500
اجازه بدین یک نسخهی دو جمله ای
از این رو براتون ارائه بدم.

00:01:14.500 --> 00:01:17.984
همهی ما در مورد MRI شنیدیم.
MRI از میدانهای مغناطیسی و

00:01:17.984 --> 00:01:20.573
و امواج رادیویی استفاده میکند تا
از مغز عکسبرداری کند

00:01:20.573 --> 00:01:22.374
یا از زانو یا از شکم،

00:01:22.374 --> 00:01:24.419
عکسهای سیاه سفیدی که ثابت هستند.

00:01:24.419 --> 00:01:26.830
در دههی ۱۹۹۰، مشخص شد که شما میتوانید

00:01:26.830 --> 00:01:29.399
از همان ماشینها در یک
حالت مختلف استفاده کنید،

00:01:29.399 --> 00:01:32.095
و در این حالت،با فیلمهایی از
صدها هزار جای مستقل از مغز

00:01:32.095 --> 00:01:35.045
میتونید جریان خون میکروسکوپی بسازید.

00:01:35.045 --> 00:01:38.245
خب، حالا چی؟ در واقع، «حالا چی» اینه:
داخل مغز،

00:01:38.245 --> 00:01:41.977
تغییرات در فعالیتهای عصبی،
چیزهایی که باعث میشن مغز کار کنند،

00:01:41.977 --> 00:01:44.397
چیزهایی که باعث می شوند
نرمافزار در مغز کار کند،

00:01:44.397 --> 00:01:46.576
به شدت وابسته به تغییرات جریان خون هستند.

00:01:46.576 --> 00:01:49.069
یک فیلم از جریان خون بسازید،
و یک پروکسی مستقل

00:01:49.069 --> 00:01:50.888
از فعالیت مغز دارید.

NOTE Paragraph

00:01:50.888 --> 00:01:53.812
این به معنای واقعی کلمه موجب
انقلاب در علوم شناختی شده است،

00:01:53.812 --> 00:01:56.693
هر حوزهای از علوم شناختی رو
که میخواین در نظر بگیرین، حافظه،

00:01:56.693 --> 00:01:58.964
برنامهریزی موتور،
فکر کردن در مورد مادرزنتون،

00:01:58.994 --> 00:02:02.209
عصبانی شدن از مردم، پاسخ احساسی،
همینطور ادامه داره،

00:02:02.339 --> 00:02:04.858
مردم رو در دستگاههای MRI تابعی بگذارید،

00:02:04.858 --> 00:02:08.241
و نحوهی قرارگیری این متغیرها
بر فعالیت مغز را ترسیم کنید.

00:02:08.241 --> 00:02:11.090
هنوز در مراحل اولیه قرار داره،
و در بعضی معیارها خامِ،

00:02:11.090 --> 00:02:13.658
اما در واقع، ۲۰ سال پیش،
ما در نقطهی صفر بودیم.

00:02:13.658 --> 00:02:16.087
نمیشد این کار رو با مردم کرد.
با مردم سالم نمیشد.

00:02:16.087 --> 00:02:18.505
اون باعث یک انقلاب شد، و ما را

00:02:18.505 --> 00:02:21.323
در معرض یک آماده سازیِ
آزمایش جدید قرار داد

00:02:21.323 --> 00:02:25.083
عصب شناسان، همانطور که میدانید،
مواد اولیهی زیادی برای آزمایش دارند،

00:02:25.083 --> 00:02:28.224
کرمها و جوندگان و حشرههای میوه
و چیزهایی از این قبیل

00:02:28.224 --> 00:02:31.621
و حالا، ما یک مادهی اولیهی جدید برای
آزمایش داریم: انسانها


00:02:31.621 --> 00:02:35.132
حالا میتونیم از انسان ها برای مطالعه
استفاده کنیم و

00:02:35.132 --> 00:02:37.572
نرمافزار انسانها رو مدل کنیم.

00:02:37.572 --> 00:02:40.407
و ما چند معیار رو به رشد بیولوژیکی داریم.

NOTE Paragraph

00:02:41.167 --> 00:02:45.054
اجازه بدید یک مثال از انواع آزمایشهایی
که مردم انجام میدن بهتون ارئه بدم،

00:02:45.054 --> 00:02:47.731
و این در حوزهای است که
بهش ارزشگذاری گفته میشه

00:02:47.731 --> 00:02:49.866
ارزشگذاری همون چیزیه
که فکر میکنین، میدونید؟

00:02:49.866 --> 00:02:53.290
اگر شما بخواهید دو کمپانی رو
در مقابل یکدیگر ارزشگذاری کنید،

00:02:53.290 --> 00:02:55.406
تا بدونید که کدام یک پرارزشتر است.

00:02:55.406 --> 00:02:58.925
تمدنها ویژگیِ کلیدیِ ارزیابی رو
هزاران سال قبل کشف کردند.

00:02:58.925 --> 00:03:02.035
اگر بخواهید پرتقال رو با شیشهی اتومبیل
مقایسه کنید، چکار می کنید؟

00:03:02.035 --> 00:03:04.331
خب، نمیشه پرتقال رو با
شیشهی اتومبیل مقایسه کرد.

00:03:04.331 --> 00:03:06.366
آنها مخلوط نشدنی اند. با هم جور نمی شوند.

00:03:06.366 --> 00:03:09.397
پس به جای اینکار، آنها رو به
یک مقیاس ارزی معمول تبدیل می کنیم،

00:03:09.397 --> 00:03:12.573
آنها را مقایسه میکنیم،
و بر این اساس آنها را ارزش گذاری میکنیم.

00:03:12.573 --> 00:03:14.859
خب مغز هم کار مشابهی با این باید انجام بده

00:03:14.859 --> 00:03:17.337
و ما تازه شروع به فهمیدن و مشخص کردنِ

00:03:17.337 --> 00:03:19.764
سیستمهای مغزی که در ارزشگذاری
دخیل هستند کرده ایم

00:03:19.764 --> 00:03:22.336
و یکی از آنها شامل یک
سیستم انتقال دهندهی عصبی است که

00:03:22.336 --> 00:03:24.968
سلولهای آن روی ساقهی مغز قرار گرفتهاند.

00:03:24.968 --> 00:03:28.143
و دوپامین شیمیایی به
بقیهی نقاط مغز تحویل می دهد.

00:03:28.143 --> 00:03:30.585
وارد جزئیاتش نمیشوم، اما اون کشف مهمیه،

00:03:30.585 --> 00:03:32.742
و ما مقدار مناسبی دربارهی اون می دونیم،

00:03:32.742 --> 00:03:35.042
و این فقط یک بخش بسیار کوچک از اونه،
اما مهمه چون

00:03:35.042 --> 00:03:38.367
آنها نورونهایی هستند که اگر
بیماری پارکینسون بگیریم از دست میدهیم.

00:03:38.367 --> 00:03:40.253
و آنها نورونهایی هستند که تقریبا توسط

00:03:40.253 --> 00:03:42.395
همهی مواد مخدر ربوده میشوند،
و این منطقیه.

00:03:42.395 --> 00:03:44.681
مواد مخدر داخل میشوند و
آنها روشی که شما با آن

00:03:44.681 --> 00:03:46.700
دنیا را ارزشگذاری میکنید را عوض میکنند.

00:03:46.700 --> 00:03:50.149
اونها ارزشگذاریِ نمادهای مرتبط با
مواد مخدر انتخاب شده را عوض میکنند.

00:03:50.149 --> 00:03:53.013
و باعث میشوند که برای آن بیشتر
از هر چیز دیگری ارزش بگذارید.

NOTE Paragraph

00:03:53.013 --> 00:03:55.554
به هرحال این ویژگیِ کلیدی است.
این نورونها همچنین در

00:03:55.554 --> 00:03:58.855
شیوهی ارزشگذاری
ایدههای انتزاعی هم دخیل هستند.

00:03:58.855 --> 00:04:02.206
و من نمادهایی رو اینجا قرار میدهم که
ما برای آنها به دلایل مختلف

00:04:02.206 --> 00:04:03.616
ارزشگذاری میکنیم.

00:04:04.436 --> 00:04:06.305
ما یک ابرقدرت رفتاری در مغزهامون داریم.

00:04:06.305 --> 00:04:08.058
و حداقل در بخشی شامل دوپامین است.

00:04:08.058 --> 00:04:12.247
ما میتوانیم هرانگیزهای که برای بقا داریم
رو برای یک ایده انکار کنیم،

00:04:12.247 --> 00:04:16.252
برای یک ایدهی محض.هیچ گونهی دیگری
از موجودات نمیتواند این کار را انجام دهد

00:04:16.252 --> 00:04:19.648
در ۱۹۹۷، فرقهی «دروازهی بهشت»
اقدام به خودکشی دسته جمعی کردند

00:04:19.648 --> 00:04:22.073
با استناد بر این پیشبینی که
یک بشقاب پرنده بر روی

00:04:22.073 --> 00:04:25.858
دنبالهی ستارهی دنبالهدارِ هیل-باپ
که آن موقع دیده میشد مخفی شده است

00:04:25.858 --> 00:04:30.130
تا آنها را به سطح بعدی ببرد.
این یک رویداد به شدت غم انگیز بود.

00:04:30.130 --> 00:04:33.615
بیش از دو سوم آنها مدرک دانشگاهی داشتند.

00:04:33.615 --> 00:04:37.308
اما نکته اینه که آنها قادر بودند
انگیزههای بقای خود رو انکار کنند.

00:04:37.308 --> 00:04:41.454
با استفاده از دقیقا همان سیستمهایی
که آنجا بود تا آنها را مجبور به بقا کند.

00:04:41.454 --> 00:04:44.246
این مقدار بسیار زیادی کنترل است، باشه؟

NOTE Paragraph

00:04:44.246 --> 00:04:46.335
چیزی که از این داستان خارج گذاشتم

00:04:46.335 --> 00:04:48.879
چیز مشخصیِ که تمرکز ادامهیِ

00:04:48.879 --> 00:04:50.998
صحبت کوچکِ من بر آن است
و آن بقیهی مردم است.

00:04:50.998 --> 00:04:53.724
همین سیستمهای ارزشگذاری
وقتی که ارتباطمون با

00:04:53.724 --> 00:04:56.216
بقیه را ارزشگذاری میکنیم
دوباره استفاده میشوند.

00:04:56.216 --> 00:04:59.487
پس همین سیستم دوپامین
که به مواد معتاد میشود،

00:04:59.487 --> 00:05:02.011
که باعث فلج شدن شدن
هنگام بیماریِ پارکینسون میشود،

00:05:02.011 --> 00:05:05.088
که به انواع گوناگونی از جنون کمک میکند،

00:05:05.088 --> 00:05:09.008
همچنین هنگام ارزشگذاری ارتباط
با دیگران دوباره استفاده میشود.

00:05:09.008 --> 00:05:11.904
و تا اختصاص دادن حرکات وقتی که

00:05:11.904 --> 00:05:14.478
با شخص دیگری ارتباط داریم.

NOTE Paragraph

00:05:14.478 --> 00:05:17.115
اجازه بدید یک مثال از این به شما ارائه دهم

00:05:17.115 --> 00:05:19.822
در این حوزه حجم وسیعی از قدرت پردازش

00:05:19.822 --> 00:05:22.186
را استفاده میکنیم و حتی به
سختی متوجه آن میشویم.

NOTE Paragraph

00:05:22.186 --> 00:05:24.453
بگذارید چند مثال به ارائه کنم.
این یک بچه است.

00:05:24.453 --> 00:05:27.843
اون سه ماهشه. هنوز توی پوشکش خرابکاری
میکنه و نمیتونه محاسبات انجام بده.

00:05:27.853 --> 00:05:31.196
اون با من نسبت داره. یک نفرخیلی خوشحال
میشه که اون روی صفحه قرار گرفته.

00:05:31.196 --> 00:05:33.942
میشه یکی از چشمهاش رو بپوشونیم و
و هنوز هم از چشم دیگر او

00:05:33.942 --> 00:05:36.537
میتونیم چیزی رو بخونیم،
من نوعی کنجکاوی در یک چشم و

00:05:36.537 --> 00:05:39.924
مقداری سوپرایز شدن در چشم دیگرش میبینم.

NOTE Paragraph

00:05:39.924 --> 00:05:43.103
اینها یک زوج هستند.آنها
لحظهای رو با هم به اشتراک گذاشته اند

00:05:43.103 --> 00:05:44.821
و ما یک آزمایش انجام دادیم که در آن

00:05:44.821 --> 00:05:48.178
بخشهایی از این عکس رو جدا کردیم و
همچنان میشد این اشتراکگذاری رو دید

00:05:48.178 --> 00:05:50.992
آنها به نوعی به صورت موازی
این اشتراک گذاری رو انجام دادند.

00:05:50.992 --> 00:05:52.915
عناصر این صحنه هم این رو به ما میرسونند

00:05:52.915 --> 00:05:54.870
اما مستقیما از چهرههاشون میتونید بخونید

00:05:54.870 --> 00:05:58.563
و اگر چهرههاشون رو با چهرههای طبیعی
مقایسه کنیم، نشانههای دقیقی خواهیم دید.

NOTE Paragraph

00:05:58.633 --> 00:06:01.920
این هم یک زوج دیگر.
اون مرد داره به سمت ما نگاه میکنه

00:06:01.920 --> 00:06:04.518
و اون خانم هم به وضوح داره با

00:06:04.518 --> 00:06:06.631
عشق و تحسین به او نگاه میکنه

NOTE Paragraph

00:06:06.631 --> 00:06:10.266
این هم یک زوج دیگر. (خندهی حضار)

00:06:10.996 --> 00:06:15.386
و من فکر میکنم که عشق و تحسینی
در سمت چپ نمیبینم.(خندهی حضار)

00:06:15.486 --> 00:06:18.926
در واقع، من میدونم که این خواهرشه و
میتونیم ببینیم که داره میگه:

00:06:18.926 --> 00:06:21.489
«خیله خوب، ما این کاررو
برای دوربین انجام میدیم و

00:06:21.489 --> 00:06:26.191
بعدش تو شکلاتِ منو میدزدی و
به صورت من مشت میزنی.» (خندهی حضار)

00:06:27.191 --> 00:06:28.797
به خاطر نشون دادن این منو میکشه.

NOTE Paragraph

00:06:28.947 --> 00:06:31.414
خوب، این چه معنی میده؟

00:06:31.414 --> 00:06:34.914
این یعنی ما حجم وسیعی از قدرت پردازش
رو به مواجههی مشکل فرا میخوانیم.

00:06:34.914 --> 00:06:37.322
این سیستمهای عمیقی در
ذهن ما رو درگیر میکنه

00:06:37.322 --> 00:06:41.180
سیستمهای وابسته به دوپامین که باعث میشن
ما دنبال رابطهی جنسی، غذا و نمک باشیم.

00:06:41.180 --> 00:06:43.664
آنها ما رو زنده نگه میدارند

00:06:43.664 --> 00:06:46.708
این آنچنان ضربهی مشت رفتاری که
بهش ابرقدرت گفتم رو وارد میکنه.

NOTE Paragraph

00:06:46.708 --> 00:06:50.362
خب ما چجوری میتونیم اینو داشته باشیم
و یک ارتباط اجتماعی مرحلهبندی شده را

00:06:50.362 --> 00:06:53.060
برنامهریزی کنیم و آن را به
یک مسئلهی علمی تبدیل کنیم؟

00:06:53.060 --> 00:06:55.751
و جواب کوتاه اینه: بازی

00:06:55.751 --> 00:07:00.155
بازیهای اقتصادی. پس کاری که میکنیم اینه:
وارد دو حوزه میشویم.

00:07:00.155 --> 00:07:03.491
اسم یکی از این حوزهها اقتصاد تجربی است.
و نام دیگری اقتصاد رفتاری است.

00:07:03.491 --> 00:07:07.569
و ما بازیهای آنها را میدزدیم و برای
هدفهای خودمون از آنها استفاده میکنیم.

00:07:07.569 --> 00:07:10.536
این به شما یک بازی خاص به نام
بازی اولتیماتوم را نشون میده.

00:07:10.536 --> 00:07:12.671
به فرد قرمز ۱۰۰ دلار داده شده و او میتونه

00:07:12.671 --> 00:07:16.104
یک پیشنهاد به آبی بده. بیاید فرض
کنیم قرمز میخواد ۷۰ تا نگه داره و

00:07:16.104 --> 00:07:20.190
به آبی ۳۰ تا پیشنهاد بده. پس به آبی
یک پیشنهاد تقسیم ۷۰ به ۳۰ میده.

00:07:20.190 --> 00:07:23.041
کنترل دست آبی میافته و او میگه:
«قبول میکنم»

00:07:23.041 --> 00:07:25.367
در این حالت او پول رو میگیره،
یا آبی میگه:

00:07:25.367 --> 00:07:29.304
«رد میکنم»، در این حالت هیچکس
پولی نمیگیره.خب؟

00:07:29.304 --> 00:07:32.696
پس یک اقتصاددان منطقی ممکنه بگه که

00:07:32.696 --> 00:07:35.142
ما باید تمام پیشنهادهای
غیر صفر رو قبول کنیم.

00:07:35.142 --> 00:07:38.514
مردم چکار میکنند؟
مردم در یک تقسیم ۸۰ به ۲۰ بیتفاوت هستند.

00:07:38.514 --> 00:07:42.288
در تقسیم ۸۰ به ۲۰ احتمال قبولِ پیشنهاد
برابر با احتمال سکه انداختن است.(۵۰ درصد)

00:07:42.288 --> 00:07:44.059
چرا؟ چون ما عصبانی هستیم.

00:07:44.059 --> 00:07:48.018
ما خشمگینیم. اون یک پیشنهاد غیرمنصفانه است
و ما میدونیم یک پیشنهاد غیرمنصفانه چیه.

00:07:48.018 --> 00:07:51.832
این نوعی از بازی است که در آزمایشگاه من و
آزمایشگاههای بسیاری در دنیا انجام شده.

00:07:51.832 --> 00:07:55.366
این به شما فقط مثالی از نوع چیزی که این
بازیها تحقیق میکنند نشان داد.

00:07:55.746 --> 00:07:57.524
چیز جالب این است که، این بازیها

00:07:57.524 --> 00:08:01.231
نیازمند این هستند که دستگاههای شناختی
بسیاری را آماده داشته باشید.

00:08:01.231 --> 00:08:04.159
باید بتونیم با یک مدل مناسب از
یک فرد دیگر کار رو آغاز کنیم.

00:08:04.159 --> 00:08:07.192
باید بتونیم کاری که
انجام دادیم رو به خاطر بیاوریم.

00:08:07.192 --> 00:08:09.362
باید برای لحظهی مناسب
برای انجام آن صبر کنیم.

00:08:09.362 --> 00:08:12.142
سپس باید مدل را براساس
سیگنالهای بازگشتی به روزرسانی کنیم.

00:08:12.142 --> 00:08:15.114
و باید یک کار جالب انجام بدیم:

00:08:15.114 --> 00:08:17.541
باید نوعی سنجش ذهنی عمیق انجام بدیم.

00:08:17.541 --> 00:08:20.444
که یعنی، باید تصمیم بگیریم که
فرد دیگر چه انتظاری از ما دارد.

00:08:20.444 --> 00:08:24.008
باید سیگنالهایی بفرستیم تا تصویری
که از ما در ذهن خود دارند را مدیریت کنیم.

00:08:24.008 --> 00:08:27.161
مثل یک مصاحبهی شغلی. ما روبهروی
یک فرد در طرف دیگر میز مینشینیم،

00:08:27.161 --> 00:08:28.780
آنها یک تصویر از قبل از ما دارند،

00:08:28.780 --> 00:08:32.211
ما سیگنالهایی به آن سوی میز میفرستیم
تا تصویری که از ما دارند را

00:08:32.211 --> 00:08:35.131
از یک جا به جایی که
میخواهیم باشد منتقل کنیم.

00:08:35.131 --> 00:08:38.276
آنقدر در اینکار خوب هستیم
که حتی متوجه آن هم نمیشویم.

00:08:38.276 --> 00:08:41.783
این تحقیقها این را نشان دادند. خیلی خوب؟

NOTE Paragraph

00:08:41.783 --> 00:08:44.230
در حین انجام این کار چیزی که کشف کردیم
این بود که:

00:08:44.230 --> 00:08:46.511
انسانها در مبادلات
اجتماعی مثل قناریها هستند.

00:08:46.511 --> 00:08:49.578
از قناریها به عنوان نوعی
حسگر زیستی در معدنها استفاده میشد.

00:08:49.578 --> 00:08:53.138
هنگامی که متان زیاد میشد،
یا کربن دیاکسید زیاد میشد،

00:08:53.138 --> 00:08:56.594
یا اکسیژن کاهش پیدا میکرد،
پرندهها قبل مردم

00:08:56.594 --> 00:08:59.650
غش میکردند -- پس به عنوان
یک سیستم هشدار اولیه عمل میکرد:

00:08:59.650 --> 00:09:02.230
«هی، از معدن بیرون برید. اوضاع خوب نیست.»

00:09:02.230 --> 00:09:07.784
مردم به پای میز مذاکره میآیند و حتی این
تعاملات اجتماعی مرحله بندی شدهی بدون پرده

00:09:08.114 --> 00:09:09.464
که در آنها فقط اعداد مابینِ

00:09:09.464 --> 00:09:11.070
مردم رد و بدل میشود،

00:09:11.250 --> 00:09:13.959
و مردم احساست بسیار زیادی را به این
فرآیند اضافه می کنند.

00:09:13.959 --> 00:09:16.778
پس ما فهمیدیم که میتونیم از این
بهره برداری کنیم و در واقع

00:09:16.778 --> 00:09:19.034
ما این کار رو انجام دادیم.
ما این کار رو بر روی

00:09:19.034 --> 00:09:21.518
هزاران نفر از مردم انجام دادیم،
فکر میکنم در حدودِ

00:09:21.518 --> 00:09:22.783
پنج یا شش هزار نفر.


00:09:22.973 --> 00:09:25.797
در واقع برای اینکه این را به یک
تحقیق بیولیژیکی تبدیل کنیم،

00:09:25.797 --> 00:09:29.681
به اعدادِ بسیار بیشتری نیاز داریم.
اما به هرحال

00:09:29.681 --> 00:09:32.085
الگوهایی پدید آمدند و
ما توانستیم آن الگوها را

00:09:32.085 --> 00:09:35.631
به مدلهای ریاضی تبدیل کنیم و

00:09:35.631 --> 00:09:38.320
از آن مدلهای ریاضی استفاده کردیم تا

00:09:38.320 --> 00:09:41.041
بینشهای جدیدی به این تعاملات
به دست آوریم. خب، حالا چی؟

00:09:41.041 --> 00:09:43.764
خب این یک سنجش رفتاریِ مناسب است،

00:09:43.764 --> 00:09:47.083
بازیهای اقتصادی مفاهیمی از بازی بهینه
را برای ما به ارمغان میآورند.

00:09:47.083 --> 00:09:49.567
ما میتوانیم آن را در حین بازی محاسبه کنیم

00:09:49.567 --> 00:09:52.520
و ما میتوانیم از آن استفاده کنیم
تا به نوعی رفتار را بسازیم.

NOTE Paragraph

00:09:52.520 --> 00:09:56.850
این هم قسمت جالب ماجرا.
شش یا هفت سال پیش،

00:09:56.850 --> 00:09:59.400
ما یک تیم درست کردیم.
آن موقع در هیستونِ تکزاس بود.

00:09:59.400 --> 00:10:03.294
الان در ویرجینیا و لندن است.
و ما یک نرم افزار درست کردیم که

00:10:03.294 --> 00:10:07.291
دستگاههایِ تصویربرداریِ تشدیدِ مغناطیسی
را از طریق اینترنت به یکدیگر ارتباط میداد

00:10:07.291 --> 00:10:09.876
فکر میکنم که تا شش دستگاه را
در آن زمان متصل کردیم،

00:10:09.876 --> 00:10:12.187
اما بگذارید فقط بر روی
دو تا از آنها تمرکز کنیم.

00:10:12.187 --> 00:10:15.305
پس این ماشینها را در هر جای دنیا
که باشند با یکدیگر همگام میکند.

00:10:15.305 --> 00:10:19.124
ما ماشینها را همگام میکنیم، برای تعاملات
اجتماعیِ مرحلهبندی شده تنظیم میکنیم

00:10:19.124 --> 00:10:21.897
و از هر دو مغزی که با یکدیگر
تعامل میکنند جاسوسی میکنیم.

00:10:21.897 --> 00:10:22.733
پس برای اولین بار

00:10:22.733 --> 00:10:25.400
نیازی نیست که فقط میانگینِ
تک نفرهی افراد را بررسی کنیم،

00:10:25.400 --> 00:10:28.337
یا افراد را مجبور کنیم که با
کامپیوتر بازی کنند یا سعی کنیم که

00:10:28.337 --> 00:10:31.240
اینگونه استنتاج کنیم. ما میتوانیم
جفت های مجزا را بررسی کنیم.

00:10:31.240 --> 00:10:34.455
ما میتوانیم روشی که یک فرد با فرد
دیگر تعامل میکند را مطالعه کنیم.

00:10:34.455 --> 00:10:36.509
اعدادمون را بیشتر کنیم و بینشهای جدیدی را

00:10:36.509 --> 00:10:39.024
به مرزهای معمولِ شناخت اضافه کنیم

00:10:39.024 --> 00:10:42.076
اما مهمتر از این، ما میتوانیم افرادی که
به صورت کلاسیک با عنوانِ

00:10:42.076 --> 00:10:45.093
بیماریِ روانی یا آسیب مغزی
تعریف شده اند را

00:10:45.093 --> 00:10:48.664
در این تعاملاتِ اجتماعی قرار دهیم و
از اینها به عنوان پژوهش استفاده کنیم

00:10:48.664 --> 00:10:51.334
پس ما این تلاش را آغاز کردیم
و موفقیتهایی به دست آوردیم،

00:10:51.334 --> 00:10:53.443
بعضی کشفهای ابتدایی.

00:10:53.443 --> 00:10:56.505
فکر میکنیم برای این آیندهای وجود دارد.
اما الان این راه ماست که

00:10:56.505 --> 00:11:00.225
وارد شویم و با یک روش جدید،
در واقع یک روش وابسته به ریآضیات،

00:11:00.225 --> 00:11:03.397
در مقابل نوعی که دربارهی
بیماریهای روانی فکر میکنیم

00:11:03.397 --> 00:11:04.835
تعریف جدیدی ارائه دهیم.

00:11:05.415 --> 00:11:07.322
مشخص کردن این بیماریها با استفاده از

00:11:07.322 --> 00:11:09.849
مردم به عنوان پرنده در این تعاملات.

00:11:09.849 --> 00:11:14.813
ما از این حقیقت که بازیکن سالم با کسی که
افسردگیِ شدید دارد یا

00:11:14.813 --> 00:11:17.643
کسی که اختلال طیفیِ اوتیسم دارد یا

00:11:17.643 --> 00:11:21.493
کسی که اختلال نقص توجه بیشفعالی دارد.

00:11:21.493 --> 00:11:24.552
ما از آن به عنوان نوعی
حسگر زیستی استفاده میکنیم

00:11:24.552 --> 00:11:27.956
و سپس از برنامههای کامپیوتری
استفاده میکنیم تا آن فرد را مدلسازی کنیم

00:11:27.956 --> 00:11:30.016
و این به ما نوعی سنجش از این موضوع میدهد.

NOTE Paragraph

00:11:30.016 --> 00:11:32.777
روزهای اولیه است و ما تازه شروع کردیم،
در حال راه اندازیِ

00:11:32.777 --> 00:11:35.967
مقرهایی در اطراف دنیا هستیم.
اینها تعدادی از مقرهای همکار ما هستند.

00:11:35.967 --> 00:11:37.676
مرکز فعالیت، از قضا

00:11:37.676 --> 00:11:40.565
در لیتل روانُک ویرجینیا واقع شده.

00:11:40.565 --> 00:11:43.814
در حال حاضر یک مرکز دیگر در لندن است و
مابقی در حال آماده سازی هستند.

00:11:43.814 --> 00:11:48.343
امیدواریم که دادهها را
در مرحلهای منتشر کنیم.

00:11:48.473 --> 00:11:50.516
در دسترس قرار دادن این اطلاعات

00:11:50.516 --> 00:11:53.150
برای بقیهی دنیا موضوع پیچیدهای است.

00:11:53.150 --> 00:11:55.297
اما ما فقط بخش کوچکی از چیزی که

00:11:55.337 --> 00:11:57.594
ما را به عنوان انسان جذاب میکند،
مطالعه میکنیم

00:11:57.594 --> 00:12:00.365
من از بقیهی افرادی که به این
موضوع علاقه دارند دعوت میکنم

00:12:00.365 --> 00:12:03.124
که از ما نرمافزار را درخواست کنند،
یا حتی برای راهنمایی که

00:12:03.124 --> 00:12:04.743
این موضوع را چگونه پیش ببرند.

NOTE Paragraph

00:12:04.743 --> 00:12:06.794
بگذارید با یک
فکر پایانی شما رو تنها بگذارم

00:12:06.794 --> 00:12:09.176
چیز جالب در مورد
مطالعهی شناختی این است که

00:12:09.176 --> 00:12:12.468
ما به نوعی محدود بودهایم.

00:12:12.468 --> 00:12:15.411
ما ابزار نگاه کردن به مغزهای در حال تعامل

00:12:15.411 --> 00:12:16.881
به صورت همزمان را نداشتیم.

00:12:16.881 --> 00:12:19.081
حقیقت این است که ما حتی وقتی تنها هستیم،

00:12:19.081 --> 00:12:24.792
موجوداتی به شدت اجتماعی هستیم.
ما ذهنی منفرد ساخته شده با خصوصیاتی که

00:12:24.792 --> 00:12:29.845
آن را در جهان مستقل از
افراد دیگر زنده نگه دارد، نیستیم

00:12:30.525 --> 00:12:31.763
در واقع، ذهنهای ما

00:12:31.763 --> 00:12:33.623
به بقیهی مردم وابسته است.

00:12:33.623 --> 00:12:35.924
به بقیهی مردم وابسته است و
در بقیه ابراز میشود.

00:12:35.924 --> 00:12:39.946
پس مفهوم اینکه چه کسی هستیم را
تا زمانی که خودمان را در تعامل

00:12:39.946 --> 00:12:42.264
با بقیهی مردمی که به ما نزدیک هستند

00:12:42.264 --> 00:12:45.020
یا دشمن ما هستند یا منکر ما هستند

00:12:45.020 --> 00:12:46.035
نمیدانیم

00:12:46.995 --> 00:12:50.571
پس این به نوعی اولین قدم
در استفاده از این بینش

00:12:50.571 --> 00:12:54.286
و نگاه کردن به چیزی که ما را به انسان
تبدیل میکند است و تبدیل آن به یک ابزار

00:12:54.286 --> 00:12:56.864
و تلاش برای یافتن بینشهایی
جدید به بیماریهای ذهنی

00:12:56.864 --> 00:12:58.544
ممنون که به صحبتهای من گوش کردید.

00:12:58.544 --> 00:13:01.824
(تشویق حضار)