WEBVTT 00:00:01.111 --> 00:00:06.451 امروز می خواهم در مورد خشم صحبت کنم. 00:00:09.128 --> 00:00:11.130 هنگامی که یازده ساله بودم، 00:00:11.130 --> 00:00:14.462 دیدن اینکه برخی از دوستانم مدرسه را ترک می کنند 00:00:14.462 --> 00:00:18.684 زیرا پدر و مادر آنها قادر به تهیه کتاب مدرسه نبودند 00:00:18.684 --> 00:00:21.186 مرا خشمگین میکرد. 00:00:23.316 --> 00:00:26.068 هنگامی که ۲۷ ساله بودم، 00:00:26.068 --> 00:00:31.280 شنیدن وضعیت اسفبار یک پدر برده 00:00:31.280 --> 00:00:36.292 که دخترش را به یک فاحشهخانه می فروخت 00:00:36.302 --> 00:00:38.683 مرا خشمگین میکرد. 00:00:40.423 --> 00:00:42.763 در سن پنجاه سالگی، 00:00:42.763 --> 00:00:47.586 غلتیدن در استخری از خون در خیابان، 00:00:47.586 --> 00:00:50.532 همراه با پسر خودم، 00:00:50.532 --> 00:00:52.999 مرا خشمگین می کرد. NOTE Paragraph 00:00:55.299 --> 00:01:00.484 دوستان عزیز، برای قرنها به ما آموخته شده که خشم بد است. 00:01:01.274 --> 00:01:03.486 پدر و مادرهای ما، آموزگاران ما، روحانیون ما--- 00:01:03.486 --> 00:01:09.371 همه به ما میآموختند که خشم خودت را سرکوب و کنترل کن. 00:01:12.241 --> 00:01:14.146 ولی من میپرسم چرا؟ 00:01:15.596 --> 00:01:20.513 چرا نمیتوانیم خشم خود را به چیز خوبی برای جامعه تبدیل کنیم. 00:01:20.513 --> 00:01:22.109 چرا نمیتوانیم از خشم خود 00:01:22.109 --> 00:01:25.615 برای چالش و دگرگونی زشتیهای جهان استفاده کنیم؟ 00:01:29.705 --> 00:01:32.176 این کاری بود که من سعی در انجام آن کردم. NOTE Paragraph 00:01:34.036 --> 00:01:35.847 دوستان، 00:01:37.367 --> 00:01:43.370 بیشتر ایده های درخشانی که به ذهن من رسید از خشم بود. 00:01:43.814 --> 00:01:53.514 مانند زمانی که در ۳۵ سالگی در زندان کوچکی نشسته بودم. 00:01:54.564 --> 00:01:57.067 تمام شب، خشمگین بودم. 00:01:57.957 --> 00:02:01.017 اما این عامل تولد ایده نویی در من شد. 00:02:01.017 --> 00:02:04.176 که بعدا به آن خواهم پرداخت. 00:02:04.176 --> 00:02:11.041 اما بگذارید با داستان انتخاب نام خودم شروع کنم. NOTE Paragraph 00:02:13.481 --> 00:02:17.622 من از کودکی همواره مهاتما گاندی را تحسین میکردم. 00:02:19.032 --> 00:02:24.321 گاندی مبارزه کرد و جنبش آزادی هند را رهبری کرد. 00:02:25.261 --> 00:02:27.299 اما بیشتر از آن، 00:02:27.299 --> 00:02:34.034 او به ما آموخت که چگونه با آسیب پذیر ترین قشر جامعه برخورد کنیم، 00:02:34.034 --> 00:02:38.305 چگونه با احترام و بزرگواری با محرومترین مردم برخورد کنیم. 00:02:39.595 --> 00:02:44.562 پس، هنگامی که هند در سال ۱۹۶۹ 00:02:44.562 --> 00:02:47.829 تولد گاندی را جشن میگرفت-- 00:02:47.829 --> 00:02:50.117 در آن زمان پانزده ساله بودم-- 00:02:50.117 --> 00:02:52.474 یک ایده به ذهنم رسید. 00:02:53.774 --> 00:02:57.244 چرا ما این را به شکل دیگری جشن نگیریم؟ 00:02:57.244 --> 00:03:02.672 من میدانستم، و شاید برخی از شما نیز بدانید، 00:03:02.672 --> 00:03:10.665 که در هند، قشر بزرگی از مردم در پائین ترین کاست (طبقه اجتماعی) بدنیا میایند. 00:03:12.185 --> 00:03:15.324 و با آنها به عنوان افرادی نجس که نباید به آنها دست زد برخورد میشود. 00:03:15.324 --> 00:03:16.656 برای این افراد-- 00:03:16.656 --> 00:03:21.066 فراموش کنید که بتوانند به معابد بروند، 00:03:21.066 --> 00:03:28.250 آنها حتی نمیتوانند به خانه ها و فروشگاه های مردم در طبقات بالای اجتماعی بروند. NOTE Paragraph 00:03:28.250 --> 00:03:33.564 من بسیار تحت تاثیر رهبران شهر خودم قرارگفته بودم 00:03:33.564 --> 00:03:38.102 که به شدت علیه سیستم طبقاتی و کاست صحبت میکردند 00:03:38.102 --> 00:03:40.274 و در مورد ایده های گاندی سخنرانی می کردند. 00:03:41.774 --> 00:03:44.944 خُب این الهام بخش من شد، فکر کردم، بگذارید که ما با دعوت کردن این رهبران 00:03:44.944 --> 00:03:51.389 برای خوردن غذا پخته شده 00:03:51.389 --> 00:03:54.619 به افراد نجس جامعه سر مشقی برای دیگران باشیم. 00:03:54.619 --> 00:03:59.551 من رفتم به سراغ برخی از مردم که به آنها نجس میگویند 00:04:01.421 --> 00:04:05.807 و سعی کردم آنها را متقاعد کنم ( که به مهمانی بیایند) ولی این برای آنها قابل درک نبود. 00:04:05.807 --> 00:04:09.760 من به آنها گفتم،"نه، نه. این ممکن نیست و این اتفاق هرگز نخواهد افتاد" 00:04:11.070 --> 00:04:12.784 گفتم،"به این رهبران نگاه کنید، 00:04:12.784 --> 00:04:15.221 آنها بسیار بزرگوارند، آنها علیه نجسی هستند. 00:04:15.221 --> 00:04:17.911 آنها خواهند آمد. اگر همه بیاید، ما می توانیم سرمشقی برای دیگران باشیم." 00:04:20.891 --> 00:04:26.751 آنها فکر کردم که من بسیار خام و کم تجربه هستم. 00:04:28.161 --> 00:04:30.651 عاقبت، آنها متقاعد شدند. NOTE Paragraph 00:04:30.651 --> 00:04:36.352 من و دوستانم دوچرخهمان را برداشتیم و رفتیم رهبران سیاسی شهر را دعوت کردیم. 00:04:37.982 --> 00:04:41.126 من بسیار هیجان زده بودم و تا حدودی احساس قدرت می کردم 00:04:41.126 --> 00:04:45.722 که می دیدم تمامی آنها موافقت کردند که بیایند. 00:04:47.192 --> 00:04:50.083 فکر کردم،"ایده بسیار خوبیست. ما می توانیم سرمشقی باشیم. 00:04:50.083 --> 00:04:53.711 "می توانیم تغییر و دگرگونی را به جامعه بیاوریم." NOTE Paragraph 00:04:55.451 --> 00:04:57.004 روز موعود رسید. 00:04:57.724 --> 00:05:03.467 همه افراد نجس، سه زن و دو مرد 00:05:03.467 --> 00:05:06.816 که موافقت کرده بودند بیایند. 00:05:07.436 --> 00:05:13.075 می توانیم بگویم که بهترین لباسهایشان را پوشیده بودند. 00:05:14.475 --> 00:05:16.740 ظروفی را هدیه آورده بودند. 00:05:18.000 --> 00:05:20.339 آنها صدها بار حمام کرده بودند 00:05:20.339 --> 00:05:23.300 زیرا برای آنها غیر قابل تصوربود. 00:05:23.300 --> 00:05:25.944 این لحظه تغییر و دگرگونی بود. 00:05:27.254 --> 00:05:29.702 آنها دور غذا جمع شده بودند، عذا پخته شده بود. 00:05:30.402 --> 00:05:33.000 و ساعت ۷ بود. 00:05:33.000 --> 00:05:35.876 تا ساعت ۸ ما منتطر ماندیم. 00:05:35.876 --> 00:05:40.857 زیرا این خیلی غیر معمول نیست که رهبران 00:05:40.857 --> 00:05:42.539 و برای یک ساعت و یا بیشتر دیر بیایند. NOTE Paragraph 00:05:43.239 --> 00:05:49.922 خب بعد از ساعت ۸، ما دوچرخه هایمان را برداشتیم و به خانه های رهبران رفتیم 00:05:49.922 --> 00:05:52.278 تا برایشان یادآوری کنیم. 00:05:54.248 --> 00:05:58.945 همسر یکی از رهبران به من گفت، 00:05:58.945 --> 00:06:03.960 "متاسفم او سر درد دارد و شاید نتواند بیاید." 00:06:03.960 --> 00:06:06.037 رفتم خانه رهبر دیگری 00:06:06.037 --> 00:06:10.097 و همسر او گفت،"برو، او قطعا خواهد آمد." 00:06:11.357 --> 00:06:15.469 خب من فکر کردم که مراسم شام برگزاری خواهد شد 00:06:15.469 --> 00:06:19.952 هر چند که در مقیاس بزرگی نبود. NOTE Paragraph 00:06:21.352 --> 00:06:27.319 من برگشتم به محل برگزاری که به تازگی در پارک مهاتما گاندی ساخته شده بود. 00:06:28.559 --> 00:06:30.053 ساعت ده شب بود. 00:06:31.483 --> 00:06:34.822 هیچ یک از رهبران نیامدند. 00:06:36.132 --> 00:06:38.835 این مرا خشمگین کرد. 00:06:40.275 --> 00:06:46.679 من تکیه بر مجسمه مهاتما گندی کرده بودم. 00:06:49.839 --> 00:06:54.310 بیشتر از لحاط عاطفی خالی شده بودم تا اینکه خسته شده باشم. 00:06:56.890 --> 00:07:02.375 سپس نشستم جایی که غذا را گذاشته بودند. 00:07:05.695 --> 00:07:07.785 احساساتم را کنترل کردم. 00:07:07.785 --> 00:07:12.279 اما هنگامی که اولین لقمه غذا را برداشتم 00:07:12.279 --> 00:07:15.210 اشک هایم سرازیر شدند. 00:07:15.210 --> 00:07:20.149 ناگهان دستی را بر شانه ام احساس کردم. 00:07:20.149 --> 00:07:26.047 این دستهای ارامبخش مادرانه یکی از زنان نجس بود. 00:07:26.047 --> 00:07:30.278 او به من گفت،"کایلاش، چرا گریه می کنی؟ 00:07:31.598 --> 00:07:34.011 تو سهم خودت را انجام دادی. 00:07:34.011 --> 00:07:37.136 تو غذای پخته شده با افراد نجس خوردی، 00:07:37.136 --> 00:07:40.127 که هرگز در زندگی ما اتفاق نیفتاده بود." 00:07:41.207 --> 00:07:45.789 گفت،"امروز برده شدی" 00:07:45.789 --> 00:07:50.759 دوستان من، او درست میگفت. NOTE Paragraph 00:07:52.059 --> 00:07:55.789 من به خانه برگشتم، کمی بعد از نیمه شب. 00:07:55.789 --> 00:08:00.363 دیدن تعدادی از افراد طبقه بالا مسن 00:08:00.363 --> 00:08:02.517 که در حیاط پشتی نشسته بودند مرا شوکه کرد. 00:08:02.517 --> 00:08:05.613 مادرم و آنها را دیدم که گریه میکردند 00:08:05.613 --> 00:08:10.071 مادرم از افراد مسن شفاعت میخواست 00:08:10.071 --> 00:08:13.005 زیرا که آنها تهدید کرده بودند که همه اعضای خانواده را از طبقه خودمان طرد کنند. 00:08:14.345 --> 00:08:19.477 میدانید، طرد کردن یک خانواده از طبقهشان یکی از بزرگترین مجازات اجتماعی است 00:08:19.477 --> 00:08:22.031 که کسی بتواند فکر کند. 00:08:23.981 --> 00:08:28.821 به شکلی آنها موافقت کردند که تنها مرا تنبه کنند، و مجازات تطهیر من بود. 00:08:28.821 --> 00:08:33.336 این بدین معنا بود که من میبایستی ۱٫۰۰۰ کیبومتر از شهرم دور میشدم 00:08:33.336 --> 00:08:37.267 تا در رود گنگ غسل کنم. 00:08:37.267 --> 00:08:41.691 پس از آن، باید پاهای ۱۰۱ روحانی را 00:08:41.691 --> 00:08:45.239 می شستم و به انها آب می دادم. NOTE Paragraph 00:08:46.529 --> 00:08:49.528 این همه بی معنا بودند، 00:08:49.528 --> 00:08:52.417 من مجازات را نپذیرفتم 00:08:53.267 --> 00:08:55.397 چگونه آنها مرا تنبیه میکنند؟ 00:08:55.397 --> 00:09:01.194 من از رفتن به آشپزخانه و اتاق غذاخوری خودم ممنوع شدم، 00:09:01.194 --> 00:09:04.246 ظروف غذای من جدا شد. 00:09:04.246 --> 00:09:09.300 اما آن شب هنگامی که من خشمگین شدم آنها تصمیم به طرد من گرفتند. 00:09:10.600 --> 00:09:14.633 من هم تصمیم گرفتم که کلا از سیستم طبقاتی خارج شوم. 00:09:15.503 --> 00:09:20.228 (تشویق تماشاگران) NOTE Paragraph 00:09:20.988 --> 00:09:26.003 و این امکان پذیر بود به شرط اینکه 00:09:26.003 --> 00:09:28.119 نام خانوادگی تو از ابتدا تعییر کند، فامیلی، 00:09:28.119 --> 00:09:31.784 چونکه در هند، بیشتر نامهای خانوادگی، نامهای طبقاتی هستند. 00:09:31.784 --> 00:09:34.306 خُب من تصمیم گرفتم نام خانوادگیم را عوض کنم. 00:09:34.306 --> 00:09:40.810 و سپس، من نام خانوادگی ساتیاراتی را انتخاب کردم، 00:09:40.810 --> 00:09:43.776 به معنای "در جستجوی حقیقت." 00:09:45.216 --> 00:09:49.248 (تشویق تماشاگران) 00:09:49.248 --> 00:09:52.585 این آغاز دگرگونی خشم من بود، NOTE Paragraph 00:09:54.095 --> 00:09:56.704 دوستان، شاید یکی از شما به من بگوید، 00:09:56.704 --> 00:10:01.530 قبل از اینکه فعال اجتماعی برای حقوق کودکان شوی چکار میکردی؟ 00:10:02.410 --> 00:10:03.788 ایا کسی میداند؟ 00:10:04.898 --> 00:10:06.169 خیر. 00:10:06.169 --> 00:10:12.558 مهندس بودم، مهندس برق. 00:10:12.558 --> 00:10:17.662 سپس یاد گرفتم که چگونه انرژی 00:10:17.662 --> 00:10:22.146 آتش سوزان، زغال سنگ، 00:10:22.146 --> 00:10:26.250 انفجار هستهای در مخزن، 00:10:26.250 --> 00:10:29.442 جریان اب در رودخانه، 00:10:29.442 --> 00:10:33.066 و جریان شدید باد، 00:10:33.066 --> 00:10:38.083 میتواند تبدیل به نور و زندگی برای میلیون ها نفر شود. 00:10:38.963 --> 00:10:43.495 من همچنین یاد گرفتم که چگونه انرژی غیرقابل کنترل 00:10:43.495 --> 00:10:47.970 میتواند مهار شده و برای جامعه خوب شود و جامعه بهتری را بسازد. NOTE Paragraph 00:10:52.925 --> 00:10:59.692 خب برمیگردم به زمانی که در زندان بودم: 00:10:59.692 --> 00:11:03.919 من برای آزادی یک تعدادی کودک که از بردهگی آزاد شده بودند 00:11:03.919 --> 00:11:06.890 و به دامان پدرها و مادرهایشان برگشته بودند خیلی خوشحال بودم. 00:11:06.890 --> 00:11:10.078 نمیتوانم احساسم را زمانی که یک کودک آزاد میشود را توصیف کنم. 00:11:11.238 --> 00:11:12.428 بسیار خوشحال بودم. 00:11:13.458 --> 00:11:19.021 زمانی که من منتظر قطار برای برگشت به شهرم، دهلی بودم 00:11:19.021 --> 00:11:22.264 دهها کودک را دیدم که وارد میشدند؛ 00:11:22.264 --> 00:11:25.562 آنها توسط یک نفر قاچاق میشدند. 00:11:25.562 --> 00:11:28.415 من آن افراد را نگه داشتم. 00:11:28.415 --> 00:11:30.517 و به پلیس شکایت کردم. 00:11:30.517 --> 00:11:35.071 افسر پلیس به جای کمک به من، 00:11:35.071 --> 00:11:40.773 من را مانند یک حیوان به سلول کوچکی انداختند. 00:11:41.573 --> 00:11:43.121 و آن شب، شب خشم بود 00:11:43.121 --> 00:11:46.972 هنگامی یکی از درخشانترین و بزرگترین ایده ها در ذهنم متولد شد. 00:11:47.632 --> 00:11:53.100 فکر کردم که اگرمن به آزادی ده کودک ادامه دهم، سپس ۵۰ نفر دیگر 00:11:53.100 --> 00:11:54.560 باز هم تمام نمیشود. 00:11:54.560 --> 00:11:57.368 من به قدرت مصرف کنندگان اعتقاد دارم، 00:11:57.368 --> 00:12:00.852 اجازه دهید به شما بگویم که این اولین باری بود 00:12:00.852 --> 00:12:05.968 که کمپینی توسط من درجهان راه می افتاد، 00:12:05.968 --> 00:12:10.041 تا به مصرفکنند گان آموزش داده شود و احساسات آنها 00:12:10.041 --> 00:12:14.501 برای تقاضا برای آزادی کودکان را کار برانگیزد. 00:12:15.691 --> 00:12:19.083 در اروپا و آمریکا، موفق بودیم. 00:12:19.083 --> 00:12:23.768 و در کشورهای آسیای جنوبی کودکان کار 00:12:23.768 --> 00:12:27.024 تا ۸۰ درصد کاهش یافتهاند. 00:12:27.024 --> 00:12:30.406 ( تشویق تمشاگران) NOTE Paragraph 00:12:32.736 --> 00:12:39.397 علاوه بر این اولین بار بود که قدرت مصرف کنندگان، یا کمپین مصرف کننده 00:12:39.397 --> 00:12:43.505 در کشورهای دیگر و صنایع دیگر 00:12:43.505 --> 00:12:48.931 شاید شکلات، شاید برای سیب یا کفش یا چیزهای دیگر راه اندازی شده بود. 00:12:51.271 --> 00:12:52.823 خشم من در سن یازده سالگی، 00:12:52.823 --> 00:12:58.176 هنگامی که فهمیدم آموزش چقدر برای هر کودکی مهم هست، 00:12:58.176 --> 00:13:05.821 این ایده را به من داد تا کتابهای دست دوم را جمع کنم تا به فقیرترین کودکان کمک کنم. 00:13:05.821 --> 00:13:09.270 من یک بانک کتاب در سن یازده سالکی ایجاد کردم. 00:13:10.570 --> 00:13:11.813 ولی متوقف نشدم. 00:13:11.813 --> 00:13:14.046 و بعد، من بزرگترین 00:13:14.046 --> 00:13:18.580 کمپین منفرد جامعه مدنی را برای آموزش و پرورش راه انداختم 00:13:18.580 --> 00:13:21.571 که کمپین جهانی برای آموزش هست. 00:13:22.221 --> 00:13:26.866 که به تغییر کلی تفکر نسبت به آموزش و پرورش 00:13:26.866 --> 00:13:29.257 از سبک خیریه به سبک حقوق انسانی کمک کرده است، 00:13:29.257 --> 00:13:34.026 و بطور مشخص به کاهش ترک مدرسه کودکان 00:13:34.026 --> 00:13:37.614 به نیمی در ۱۵ سال گذشته کرده است. 00:13:37.614 --> 00:13:41.693 ( تشویق تماشاگران) NOTE Paragraph 00:13:43.753 --> 00:13:46.867 خشم من در سن ۲۷ سالگی، 00:13:46.867 --> 00:13:52.235 برای آزادی دختری که به فاحشهخانه فروخته شد، 00:13:52.235 --> 00:13:57.018 به من این ایده را داد 00:13:57.018 --> 00:14:01.271 تا استراتژی جدیدی برای یورش و کاهش 00:14:01.271 --> 00:14:04.188 برای آزادی کودکان از بردهگی اتخاذ کنم. 00:14:04.758 --> 00:14:10.614 و من خیلی خوش شانس و مفتخر هستم که بگویم که این ۱۰ یا ۲۰ کودک نیست، 00:14:10.614 --> 00:14:16.957 بلکه من و همکارانم توانستیم بطور فیزیکی ۸۳٫۰۰۰ کودک را از بردگی ازاد کنیم 00:14:16.962 --> 00:14:20.093 و آنها را به خانوادهها و مادرنشان برگردانیم 00:14:20.093 --> 00:14:23.452 ( تشویق تماشاگران) NOTE Paragraph 00:14:25.692 --> 00:14:27.979 ما میدانستیم به سیاستهای جهانی نیاز داریم. 00:14:27.979 --> 00:14:31.011 ما راهپیمایی را در سراسر جهان علیه کودکان کار سازماندهی کردیم 00:14:31.011 --> 00:14:37.073 و این همچنین باعث ایجاد یک کنوانسیون جهانی جدیدی 00:14:37.073 --> 00:14:41.172 برای محافظت کودکان از بدترین شکل آن شد. 00:14:42.262 --> 00:14:46.351 و نتیجه قطعی آن کاهش تعداد کودکان کار در جهان 00:14:46.351 --> 00:14:51.891 به یک سوم در سی پانزده سال گذشته است. 00:14:51.891 --> 00:14:56.311 ( تشویق تماشاگران) NOTE Paragraph 00:14:56.311 --> 00:14:59.721 خُب هریک از این موارد، 00:14:59.721 --> 00:15:03.510 با خشم شروع شد، 00:15:03.510 --> 00:15:06.159 و تبدیل یه ایدهای 00:15:06.159 --> 00:15:09.565 و عمل شد. 00:15:09.565 --> 00:15:12.441 خُب خشم، بعد چی؟ 00:15:12.441 --> 00:15:14.920 ایده، و --- 00:15:14.920 --> 00:15:16.278 حاضرین: عمل 00:15:16.278 --> 00:15:20.835 کایلاش ساتیارتی: خشم، ایده، عمل. کاری که من سعی کردم انجام دهم. NOTE Paragraph 00:15:22.254 --> 00:15:24.751 خشم یک قدرت هست، خشم انرژی هست، 00:15:24.751 --> 00:15:27.552 و قانون طبیعت است که انرژی هرگز 00:15:27.552 --> 00:15:32.795 ایجاد نمیشود، ناپدید نمیشود، از بین نمیرود. 00:15:32.795 --> 00:15:39.685 پس چرا نمیتوان انرزی خشم را تغییر داده و مهار کرد 00:15:39.685 --> 00:15:44.221 تا یک دنیای بهتر و زیباتر افرید، دادگری و برابری بیشتر در جهان آفرید؟ NOTE Paragraph 00:15:44.861 --> 00:15:47.341 خشم در درون هریک از شما هست، 00:15:47.341 --> 00:15:53.241 و یک راز را با شما برای چند لحظه در مین میگذارم: 00:15:53.241 --> 00:16:00.795 که اگر ما در پوستههای باریکی از غرور محدود شویم، 00:16:00.795 --> 00:16:05.225 و در حلقههای خودخواهی قرار گیریم، 00:16:05.225 --> 00:16:12.709 سپس خشم به تنفر، خشونت، انتقام و تخریب تبدیل میشود. 00:16:13.539 --> 00:16:16.595 اما اگر ما بتوانیم این حلقهها را بشکنیم، 00:16:16.595 --> 00:16:22.481 سپس همان خشم میتواند تبدیل به قدرت بزرگی شود. 00:16:22.481 --> 00:16:26.828 ما میتوانیم حلقهها را با استفاده از شفقت و همدلی ذاتیمان بشکنیم 00:16:26.828 --> 00:16:30.678 و با جهان از طریق همدلی ارتباط برقار کنیم تا دنیای بهتری بسازیم. 00:16:30.678 --> 00:16:34.351 همان خشم می تواند تبدیل به این شود. NOTE Paragraph 00:16:34.351 --> 00:16:38.936 پس دوستان عزیز، خواهران و برادران، دوباره به عنوان برنده جایزه نوبل، 00:16:39.956 --> 00:16:42.711 به شما اصرار می کنم که خشمگین شوید. 00:16:43.841 --> 00:16:46.983 من به شما اصرار میکنم که خشمگین شوید. 00:16:48.003 --> 00:16:52.299 و خشمناکترین در میان ما 00:16:52.299 --> 00:16:59.510 کسی است که میتواند عصبانیتش را تبدیل به عمل کند. NOTE Paragraph 00:17:00.440 --> 00:17:02.275 بسیار سپاسگزارم NOTE Paragraph 00:17:02.275 --> 00:17:06.245 ( تشویق تماشاگران) NOTE Paragraph 00:17:15.115 --> 00:17:18.924 کریس اندرسون: برای سالها، تو الهام بخش دیگران بودی. 00:17:18.924 --> 00:17:22.109 چه کسی یا چه چیزی برای تو الهام بخش بود و چرا؟ NOTE Paragraph 00:17:22.629 --> 00:17:24.341 کایلاش ساتیارتا: پرسش خوبی است. 00:17:24.341 --> 00:17:28.335 کریس، اجازه بده به تو بگویم، این درست است، 00:17:28.335 --> 00:17:32.849 هر بار که یک کودک را آزاد می کنم، 00:17:32.849 --> 00:17:37.028 کودکی که همه امیدش را از دست داده بود که هرگز دوباره به دامن مادرش برنخواهد گشت. 00:17:37.028 --> 00:17:41.335 اولین لبخند آزادی، 00:17:41.335 --> 00:17:43.890 و مادری که تمامی امیدش را از دست داده بود 00:17:43.890 --> 00:17:50.501 که پسر یا دخترش بتواند برگردد و در دامان او بنشیند، 00:17:50.501 --> 00:17:52.656 و آنها احساساتی می شوند 00:17:52.656 --> 00:17:57.809 و اولین قطره اشک شادی که از گونه های آن می چکده، 00:17:57.809 --> 00:18:01.154 خداوند را در آن میبینم-- این بزرگترین الهام بخش من است. 00:18:01.154 --> 00:18:06.032 و من بسیار خوش شانس بودم که نه یکبار، همانطور که قبلا گفتم، هزاران بار، 00:18:06.032 --> 00:18:09.628 قادر بودم که شاهد دیدار با خداوند در صورت این کودکان باشم. 00:18:09.628 --> 00:18:11.640 و آنها بزرگترین الهام بخش من هستند. 00:18:11.640 --> 00:18:13.652 سپاسگزارم. NOTE Paragraph 00:18:13.652 --> 00:18:15.665 ( تشویق تماشگران)