کریس اندرسون: اکنون میتوانم
یکی از قدرتمندترین زنان در جهان
را معرفی کنم.
منظورم این است که، اگر ما از آشفتگی
حالحاضرمان گذر کنیم،
او قصد دارد نقش مهمی را در کمک
به انجام این کار ایفا کند.
او رئیس صندوق بین المللی پول است،
بسیار خوشوقتم از میزبانی
کریستالینا گئورگیوا.
کریستالینا، خوش آمدید.
کریستالینا گئورگیوا:
کریس با شما بودن عالی است.
ممنون که پذیرای من هستید.
اندرسون: شما به تازگی همین اواخر سال
قبل این سمت را به عهده گرفتید،
و پس از چهار ماه،
ناگهان، کوید وارد شد.
این یک بدبیاری در شروع
یک شغل جدید است.
با این شرایط چه میکنید؟
گئورگیوا: خوب، من در عمل قدرت پیدا میکنم.
و در صندوق،
ما از روز اول با این بحران درگیر بودهایم،
با هر آنچه که داریم پیش میرویم
تا معاش کشورها را تأمین کنیم،
و این برای مردم
و کسب و کارها معنیدار است.
تا به الان بیش از ۹۰ درخواست
دریافت کردهایم
و ما به ۵۶ کشور،
بستههای مالی موارد بحرانی
پیشنهاد دادهایم.
اندرسون: شما این بیماری واگیردار را
بهعنوان بحرانی بیمانند توصیف کردهاید.
از چه جهتی این بحران بیمانند است؟
گئورگیوا: به واقع بیمثال.
اولاً، هرگز قبل از این نداشتهایم
که ما به اقتصاد به طور آگاهانه آسیب بزنیم
برای نبرد با ویروس و نجات جانها.
ما از کسب و کارها می خواهیم تولید نکنند
و از مصرفکنندگان میخواهیم بیرون
نروند و مصرف نکنند.
در صندوق، ما آنرا «قرنطینه بزرگ»
نامیدیم.
دوماً،
هرگز قبل از این نداشتهایم
که چنین تغییر سریع ثروتی
عملاً برای همه
در سراسر دنیا وجود داشته باشد.
در ژانویه، من در داووس بودم ،
در مورد افزایش سه درصدی
«رشد کم خونی» صحبت کردیم.
در ماه آوریل، در طول جلسات بهاری،
به منهای سه درصد رسیده بود.
در ژانویه،
ما پیش بینی کردیم که ۱۶۰ کشور
رشد سرانه درآمد مثبت داشته باشند.
اکنون ۱۷۰ کشور جهان
دارای رشد سرانه درآمد منفی هستند.
اکنون ما این را «وارونگی بزرگ» می نامیم.
خیلی دردناک است.
و سوماً، بلاتکلیفی.
ما همیشه با بلاتکلیفی
زندگی می کنیم ، کریس ،
اما این بار،
این عدم قطعیت جدید ویروس کرونا است
که سیاستگزاران باید
با دیگر بلاتکلیفیها تجمیع کنند.
ما در صندوق، مدلسازیهای همهگیرشناسی را
با مدل سازی مرسوم
اقتصاد کلان ترکیب میکنیم
تا نتیجه این عدم قطعیت را ببینیم.
من باید اضافه کنم،
بسیار امیدوارم وقتی که بهبودی حاصل شود،
ما میتوانیم یک اصطلاح جدید استفاده کنیم
و آنرا «تحول بزرگ» بنامیم.
و دنیا را جای بهتری کنیم.
اندرسون: خوب، من هیجان زدهام
تا کمی به آن بپردازیم.
اما در این لحظه
در پاسخ به بحران،
ابزار اصلی که به نظر میرسد
اجرا شده باشد
حداقل توسط کشورهای ثروتمند،
این محرک عظیم اقتصادی بوده است،
به ارزش هزارها میلیارد دلار.
آیا این یک پاسخ عاقلانه است؟
گئورگیوا: این یک ضرورت است.
و مثل روال قبل دیگر از صندوق نمیشنوید
که به کشورها بگوید،
«لطفاً خرج کنید.
تا آنجا که میتوانید خرج کنید.»
و این کاری است که اکنون انجام میدهیم.
ما قطعاً به رقم آن اضافه میکنیم،
«و رسیدها را نگه دارید.
مسئولیتپذیری را در قبال شهروندان
و پرداخت کنندگان مالیات از دست ندهید.»
دلیل اینکه تزریق مالی ضروری است،
این اقدامات مالی به ارزش تقریباً
نه تریلیون دلار لازم است،
زیرا وقتی اقتصاد راکد است،
مگر اینکه کمکی باشد،
مگر اینکه محرک سیاست پولی
وجود داشته باشد،
شرکتها در حال ورشکستگی گسترده هستند،
مردم بیکار خواهند بود،
اقتصاد آسیب خواهد دید.
وقتی از این شرایط عبور کنیم،
این آسیبدیدگی، بازیابی را
بسیار دشوار خواهد بود.
بنابراین این یک کار عاقلانه است،
و به این واقعیت کمک میکند
که بانکهای مرکزی در اقتصادهای بزرگ
با هماهنگی عمل کنند
و آن محرک مالی
واقعاً خیلی سریع به نتیجه رسید.
اینگونه تصور میکنیم مردم بتوانند
این زمان بسیار بسیار سخت را
سپری کنند.
اندرسون: اما تا کجا میتواند ادامه یابد؟
چون با عنوان «چاپ پول» توصیف شده است --
دولتها دارند بیشتر و بیشتر
اوراق قرضه صادر میکنند
که باید در نهایت بازپرداخت شود.
اصطلاحی در اقتصاد هست
که به آن لحظه مینسکی میگویند،
جایی که همه چیز برای مدتی
خیلی خوب پیش میرود،
تا جایی که همه باور میکنند
که این قطار میتواند به کار خود ادامه دهد،
این چرخه میتواند بچرخد،
میدانید که دولتها
همه این پول را دارند.
اما بالاخره در یک نقطه،
آیا این چرخه قطع نمیشود؟
آیا نگران هستید که ممکن است
نزدیک یک لحظه مینسکی باشیم،
اتفاقی شبیه مایکل در فیلم مری پوپینز
که دو پنی پولش را برداشت
و دوید به سمت بانک.
آیا اکنون در نظام بین المللی مالی
استرسی وجود دارد
که شما را نگران کند،
که موجب شود احساس کنید
داریم فراتر از توانمان عمل میکنیم؟
گئورگیوا: البته، این نمیتواند
برای همیشه ادامه یابد.
من به شخصه به دانشمندانمان اعتماد دارم،
من فکر میکنم پیشرفتهای
چشمگیری خواهیم دید،
و همچنین افراد را
در کسب و کارها خواهیم دید
که خود را
با فاصلهگذاری اجتماعی وفق میدهند،
ریزاقداماتی که از پخش
بیماری جلوگیری میکند.
در نظامهای سلامت شاهد
پشتیبانی بسیار گسترده بودیم،
بنابراین بیمارستانها واقعاً میتوانند
به افراد نیازمند کمک بپردازند.
بدیهی است اگر قرار باشد
برای مدت بسیار طولانی ادامه یابد،
ما نگران خواهیم شد.
درحال حاضر،
طبق طرحریزی ما
کمکم اقتصاد بازگشایی میشود--
داریم میبینیم که در برخی کشورها
روند بازگشایی آغاز شده است.
طبق برنامه برای سال بعد یعنی ۲۰۲۱،
بخشی از اقتصاد بازیابی میشود.
متأسفانه بازیابی کامل رخ نمیدهد،
ولی از این وضعیت بهتر خواهد شد.
حالا آن چیزی که به ما کمک میکند
چیزی است که من به آن علاقه خاصی ندارم،
اما آن را مثبت ارزیابی میکنم--
نرخ بهره بسیار پایین --
در برخی موارد، منفی --
تا به این اقدامات مالی
و تزریق نقدینگی اجازه دهد
که در طول چند سال پایدار نگه داشته شود.
و در حال حاضر، افقی برای هیچ بازگشتی
در افزایش نرخ بهره مشاهده نمیکنیم.
پس پایین برای مدت بیشتر،
و چنین فضای مالی کمککننده خواهد بود.
اندرسون: بحران مالی سال ۲۰۰۸
نزدیک بود که کل نظام مالی را
از هم بپاشد --
شاید هم واقعاً این کار را کرد.
طبق محاسبه اکثر افراد،
قضیه فعلی تأثیر بسیار بدتری
بر کل اقتصاد خواهد گذاشت.
آیا جهان از سال ۲۰۰۸ هیچ درسی آموخت
که به ما کمک کند
این بار انعطاف لازم را داشته باشیم؟
گئورگیوا: جهان آموخت که نظام مالی
باید آزمایش شود
و برای مقابله با شوکها تقویت شود.
و امروز دارد کمک شایانی به ما میکند.
نظام بانکی منعطف است،
و حتی در موسسههای مالی غیربانکی،
توجه بیشتری میشود
تا بدانید تا قبل از بروز
مشکل چقدر میتوانید پیش بروید.
من میگویم،
اگر به سراسر دنیا نگاه کنید،
مهمترین درس «ایجادانعطاف
در برابر شوکها» است.
کسانی که این کار را کردهاند
با شرایط الان بهتر کنار آمدهاند.
و کسانی که این کار را نکردهاند
در موقعیت بسیار سختتری هستند.
و در واقع، آرزویی که ما برای
صندوق داریم
این است که با این درس انعطاف
از این بحران سربلند بیرون بیاییم
با فراتر رفتن از نظام بانکی،
ما این خط فکری مدیریت بحران را داریم
برای جهانی که بدون شک بیشتر
در معرض شوک خواهد بود،
بخاطر آب و هوا
و همچنین به خاطر همین تراکم
زندگی اقتصادی و اجتماعی روی سیاره.
اندرسون: در نقش شما،
شما توجه زیادی به وضعیت
کشورهای در حال توسعه دارید.
و به نظر میرسد که الان
واقعاً در موقعیت اسفناکی هستند.
بسیاری از آنها بدهی
قابل توجهی به دلار دارند.
در بحران فعلی،
ارزهایشان در برابر دلار در حال کاهش است،
که اجرای سیاست تزریق پولی را
برایشان تقریباً غیرممکن میکند،
تزریقهای پولی محرک،
که کشورهای ثروتمند انجام میدهند
و به نظر میرسد فقط راهی است
برای فرار از مشکل.
و چرخه بسیار خطرناکی به نظر میرسد.
آیا راهی برای شکستن چرخه وجود دارد؟
گئورگیوا: خوب اجازه دهید
ابتدا کشورهایی که بنیانهای
مستحکم بنا کردهاند را تفکیک کنم.
و الان در این بحران،
دادههایی که داریم دریافت میکنیم،
نه چندان زیاد ولی همچنان
اتفاقات بزرگ مثبت وجود دارند،
و از سوی کشورهایی است
که ضربهگیرهای قویتری ساختهاند،
بنیانهای قویتر را،
در شرایط اقتصادی
خوب آماده کردهاند.
اما در واقع، قطعاً مشاهده میکنیم
که تعداد زیادی از بازارهای نوظهور و
کشورهای درحال توسعه
با فشارهای چندگانه مواجه هستند.
بسیاری از آنها با نظام سلامت ضعیف،
از ویروس کرونا لطمه دیدهاند.
همچنین سطح بالایی از بدهی دارند،
مربوط به قبل از بحران،
که شرایط بسیار سختتری
برایشان ایجاد کرده است.
بسیاری از آنها صادرکننده کالا هستند.
قیمت کالا و قیمت نفت،
به شدت کاهش یافتهاند،
این هم به آنها لطمه زده است.
بسیاری روی حوالهجات حساب کردهاند.
ارزش حوالهجات
بین ۲۰ تا ۳۰ درصد کاهش یافته است.
و تعدادی از کشورها به شدت
به گردشگری وابسته هستند.
گردشگری سختترین یا یکی
از سختترین لطمات را دیده است.
پس شرایط برای این کشورها خیلی سخت است،
اما این است علت تشکیل عاقلانه
موسساتی مثل موسسه من.
صندوق بینالمللی پول، بانک جهانی
و بانکهای توسعه منطقهای
در این بحران ما همکاری تنگاتنگ داریم.
خوشبختانه، صندوق بینالمللی پول،
که خود یکی از درسهای ۲۰۰۸ و ۲۰۰۹ بود--
اطمینان میدهد که در مرکز
امنیت خالص مالی، صندوقی است
با قدرت مالی.
امروزه منابع مالی قابل وام دادن
ما نسبت به آن زمان
چهار برابر شده است.
از ۲۵۰ میلیارد دلار
به یک تریلیون دلار رسیدهایم.
و البته،
و ما بیشتر این کمکهای مالی را
دقیقاً برای کشورهایی میفرستیم
که بیشترین نیاز را دارند.
یک کار دیگر هم کردیم.
به همراه دیوید مالپاس رئیس بانک جهانی،
برای فقیرترین کشورها
یک استمهال پرداخت قروض
از بستانکار دوجانبه آنها درخواست کردیم.
بعد مردم میگویند «ما با هم همکاری نداریم،
اینها کافی نیست.»
اما در وضعیتی که ما این درخواست را
در اواخر مارس
و اواسط آوریل ارسال کردیم،
گروه ۲۰ با این استمهال موافقت کرد.
شگفتانگیز است، کلوپ پاریس، چین،
شورای همکاری خلیج فارس،
همه موافقند که نباید به کشورهای فقیر
برای پرداخت بدهیهایشان فشار آوریم
در چنین شرایطی که اقتصادشان راکد است.
اندرسون: آیا برخی
کشورهای در حال توسعه
در مورد سیاستهای قرنطینه
زیادهروی نمیکنند؟
آیا در شرایطی که تعداد زیادی از شهروندان
برای زنده ماندن دست و پنجه نرم میکنند،
آیا مجبور کردن مردم به ماندن در خانه
همانند حکم قتل نیست؟
گئورگیوا: خوب کریس، یکی از گفتگوهای
غمانگیزی که دارم
با رهبران کشورهایی است که باید صراحتاً
بین مرگ افراد از ویروس
و مرگ افراد از گرسنگی
یکی را انتخاب کنند.
و این وضعیت برایشان واقعاً اسفناک است.
وقتی بخش بزرگی از اقتصادتان
غیررسمی است،
وقتی مردم هر روز محتاج نان شب هستند،
قرنطینهای که ما در کشورهای پیشرفته داریم
کاملاً قابل اجرا نیست،
اما حتی در همین کشورهای فقیر،
مردم واقعاً دارند فاصلهگذاری اجتماعی را
در حد ممکن اجرا میکنند.
بسیاری از کشورها در آفریقا
اقدامات پیشگیرانه را خیلی زود شروع کردند.
چرا؟
چون از ایبولا و دیگر
بحرانها درس گرفته بودند
که از لحاظ بهداشت،
به کار بردن هر اقدامی کمککننده است.
بیش از این دیگر نمیتوانم تاکید کنم
که چقدر همبستگی با این کشورها مهم است.
چقدر برای موسسه من مهم است
که به موقع به داد این کشورها برسیم.
و این کار را میکنیم.
اندرسون: ویتنی.
ویتنی پنینگتن راجرز: سلام، متشکرم،
گفتگوی فوقالعادهای است.
و داریم سوالاتی را دریافت میکنیم.
اولین سوال از طرف بیل الکوس است،
و مربوط به چیزی است
که قبلاً به آن پرداختید
و به محرک مربوط است، کریستینا،
با چنین مشوقهای بزرگ مالی
چه چشماندازی برای تورم متصور هستید؟
گئورگیوا: در این لحظه،
در اقتصادهای پیشرفته
و در بخش اعظم اقتصادهای تجاری
نگران تورم نیستیم
ما قطعاً در مورد کشورهایی
نگران تورم هستیم
که زیرساختهای ضعیفی دارند،
به مبادلات خارجی دسترسی آسان ندارند،
و تنها راه مقابله با بحران
کمک ماست
یا اینکه بانک مرکزیشان
پول بیشتری چاپ کند.
و گاهی ترکیب هر دوی اینهاست.
چرا من نگران تورم
در اقتصادهای پیشرفته نیستم؟
چون کشورهایی که دارای ارزهای احتیاطی
(ارزهای رایج در معاملات جهانی) هستند
نقدینگی را سر جای خود فراهم میکنند،
اما در عین حال،
گسترش تقاضا و افزایش قیمت را
تجربه نمیکنند.
برای این کشورها،
حداقل در آینده قابل پیشبینی،
برای این کشورهای پیشرفته
چیزی شبیه اتفاقی که پس
از جنگ جهانی دوم رخ داد
و تورم افزایش ناگهانی یافت رخ نخواهد داد.
مصرفکنندگان آن چنان مصرف شدیدی ندارند،
تقاضا زیاد نیست،
و این در مورد جوامعی است
که در اجرای گزینههای سیاستگزاری
به پختگی لازم رسیدهاند،
اما اگر کشوری فقیر هستید،
با درماندگی شدید و با عدم دسترسی
به بازارهای جهانی،
و با عدم دسترسی به ارزهای احتیاطی،
که میبایست برای تامین
پول کنار گذاشته شود،
در این صورت تورم به وجود خواهد آمد.
یک مورد بسیار شدید زیمبابوه است،
و نگرانم که دیگر کشورها
هم به این جرگه بپیوندند.
برای همین است که اینقدر مصمم هستیم
تا این کشورها را زودتر درگیر کنیم.
و همچنین به کشورهای
با بدهی بالا نگاه میکنم.
آیا نیاز است که بر اساس کشور به کشور
ساختار بدهیها را بازآفرینی کنیم
تا به سمت فلاکت نروند؟
راجرز: ممنونم.
و یک سوال دیگر داریم که میخواهم مطرح کنم.
از طرف کیث یاماشیتا،
چگونه همه ما میتوانیم
در چنین تغییری مشارکت کنیم.
«مسئولیت شما اقتصاد کلان
و تلاشهای تامین مالی است.
ما بعنوان شهروند برای بازسازی
و بازیابی چه کمکی میتوانیم بکنیم؟»
گئورگیوا: خوب این برای همه ما
بعنوان شهروند بسیار مهم است --
و من فارغ از اینکه رئیس صندوق بینالمللی
پول میباشم شهروند این جهان هم هستم --
و باید این ادراک از همبستگی
در این لحظه بحران را پررنگ کنیم.
این بخش را دوست داشتم
که با موسیقی «روی من حساب کن» همراه بود.
خیلی مهم است که این احساس را ایجاد کنیم --
«همه ما در این وضعیت قرار داریم
و با هم از آن عبور میکنیم.»
و لطفاً در این مورد با همه صحبت کنید.
من سالیان درازی مأمور رسمی بحران بودم،
و چیزی که یاد گرفتم این بود که اکثر مردم
مثبت و خوب هستند.
میتوانید رویشان حساب کنید.
و اقلیتی هستند که تنفرآمیز و ترسناک هستند
و صدایشان هم خیلی بلند است.
بنابراین مردم خوب باید
صدایی رسا داشته باشند.
این حس را انتشار دهید
«همه ما در این وضعیت قرار داریم
و با هم از آن عبور میکنیم.»
راجرز: متشکرم. بعداً
با سوالات دیگر بر میگردم.
اندرسون: کریستالینا، دوست دارم
این بخش را بسط دهم
و میخواهم بیشتر
در مورد رهبری از شما بپرسم.
میدانید، وقتی مردم در مورد کشورهایی که
بهترین عملکرد را داشتهاند صحبت میکنند،
اشاره میکنند به--
وقتی میگویم بهترین یعنی
بهترین در پاسخ به همهگیری فعلی --
معمولاً به کشورهایی اشاره
میکنند همچون آلمان، نیوزلند،
کره جنوبی، تایوان، دانمارک و نروژ.
وقتی به آنهایی که بدترین
عملکرد داشتهاند فکر کنند،
اغلب یاد کشورهایی میفتند
مثل اسپانیا، ایتالیا، انگلیس، بلژیک
سوئد، ایران، برزیل، روسیه
و آمریکا.
همه گروه دوم توسط مردان مدیریت میشوند،
و از گروه اول به جز یک مورد
بقیه توسط زنان مدیریت میشوند.
آیا این اتفاقی است؟
گئورگیوا: خوب، الآن،
اگر کمی شخصی و بعنوان زن صحبت کنم،
واقعاً اعتقاد دارم که زنان
برای مدیریت بحران عالی هستند.
چون بهتر میتوانند ابراز همدردی کنند،
بیشتر نگران آسیبپذیرترین انسانها هستند
و راحتتر میتوانند به این قضایا بپردازند.
زنها قاطع هستند.
در مورد خودم میتوانم بگویم،
ما انرژی را از عمل دریافت میکنیم.
و تمایلی برای زیادی ماتم
گرفتن و شکایت کردن
نداریم.
خوب این چیزی است که میتوان
در مورد ارزش برابری جنسیتی برای آینده گفت.
در آینده برای مدیریت بحرانهای پیش رو
باید زنان بیشتری را به صحنه بیاوریم.
اندرسون: مطلقاً سخت است که در مورد جنسیت
از هر نوعی به شکل خاص تعمیم دهیم،
اما آیا چیز دیگری هم هست
در مورد پذیرش اختلافات جزئی،
که زن بهتر است یا مرد؟
مردها معمولا میگویند
«باید پیروز شویم، باید غلبه کنیم،»
و در یک وضعیتی مثل این
جایی که همه چیز احتمالات است،
انگار روشهای بسیار پیچیدهای هستند
اگر بخواهیم با این ماشین
همهگیر خطرناک کشتی بگیریم.
آیا زنها با همان اختلاف ناچیز بهتر هستند؟
گئورگیوا: بگذار چیزی بگویم کریس.
ما به همه نیاز داریم،
و به ترکیبی از تجربه، دانش
و استعداد نیاز داریم.
مرد و زن با هم همکاری میکنند.
دریافتهام که عالی خواهد بود
اگر پسزمینههای متفاوت را
هنگام تصمیمگیری داشته باشیم.
در این صورت شانس
اخذ تصمیمات خوب بیشتر است.
پس به یکدیگر نیاز داریم،
اما باید بدانیم که موارد معینی وجود دارند
که در مواقع مختلف مشاهده کردهام،
زنان رغبت بیشتری برای یافتن
راهی برای سازش دارند،
زنان تمایل بیشتری
برای تصحیح اشتباهات خود دارند.
«اوه خیلی خوب، این نقطه مثبتی است،
بگذارید به روشی
که فکر میکنم از آن بهره بگیرم.»
و زمانی که از چیزی اطمینان ندارید
این خصلت در تصمیمسازی مزیت بزرگی است.
اندرسون: خوب کمی بیشتر درباره
رهبری شما در این مقطع صحبت کنیم.
همانگونه که گفتم
شما به تازگی به این سمت رسیدهاید
قبل از این شما مسئول کمیسیون اروپا بودید،
شما با بحرانهای انسانی
در بخشهایی از جهان سر و کار داشتید.
و در کشور خودتان، بلغارستان،
شاهد تغییرات اساسی بودید،
هم به لحاظ سیاسی و هم اقتصادی.
چه درسهایی از تجربیات گذشته
در این مقطع با خود آوردهاید؟
گئورگیوا: خوب چیزهای زیادی یاد گرفتهام.
خیلی خوششانس بودم
که این تجربیات چندگانه را
برای منسب فعلی با خود دارم.
اما بگذارید روی سه مورد تاکید کنم.
اول اینکه بسیار مهم است
که برای بحران آماده باشید.
یعنی فکر کردن در مورد چیزهای غیرقابل تفکر،
و عمل کردن بدون پیشبینی
هنگامی که یک شوک به شما وارد میشود.
برای این اتفاقات عنوانی به کار میرود
تحت «از قبل آماده باش»
دوست دارم این را بهبود دهم،
اگر بخواهم در مورد
«از قبل آماده باش» صحبت کنم
عبارت است از اینکه آمادگی
و جلوگیری در زمان حادثه نتیجه میدهد.
دومین مورد--
که نه تنها در اولویتها
بلکه همواره اهمیت دارد --
عبارت است از کار جمعی،
همکاری،
درخواست کمک، پیشنهاد کمک.
که در مواقع اضطراری
تفاوت زیادی ایجاد میکند.
و سومین مورد که به کرات آموختهام.
ما توان درونی خود را تا زمانی
که حادثهای رخ ندهد نمیشناسیم.
ما خیلی انعطافپذیر هستیم،
ما برای مقابله با شوکها خیلی توان داریم،
مخصوصاً وقتی با هم هستیم،
این مورد همیشه موجب خوشبینی من میشود
که هر قدر هم سخت باشد
ما از پس آن بر میآییم.
از روزی که کشور من فروپاشید،
اقتصاد فروپاشید
من ساعت چهار صبح بیدار میشدم،
در صف میایستادم تا برای دخترم شیر بخرم،
تا روزی که پناهجویان سوری را دیدم
که در شرایط وحشتناک
به یکدیگر کمک میکنند،
تا امروز که رئیس
صندوق بینالمللی پول هستم،
این قدرت درونی،
و قدرت انعطاف،
هر چه بیشتر با هم باشیم،
بیشتر تقویت میشود.
اندرسون: آیا میتوانید بیشتر
در مورد نقش خود در صندوق بگویید،
مخصوصاً هنگامی که انتظار داریم
با تلاش از این وضعیت خلاص شویم؟
سازمان شما دقیقاً
چه کاری میتواند انجام دهد
تا ما را به جلو ببرد؟
گئورگیوا: خوب سه چیز هست
که کاملاً مختص صندوق بینالمللی پول است،
و اینها واقعاً در زمان بحران اهمیت دارند.
اول اینکه بفهمید چه اتفاقی دارد رخ میدهد
و راه رو به جلو چیست.
بگذارید همین بحران را مثال بزنم،
در همان هفتههای اول،
دور هم جمع شدیم و به آن ردیابی فعالیتهای
سیاستگزاری گفتیم، برای ۱۹۳ کشور
بررسی کردیم چه تصمیماتی
دارند اتخاذ میکنند،
چگونه میتوانند از یکدیگر بیاموزند،
خوب ما باهم میتوانیم موثرتر باشیم.
الان داریم به آن اضافه میکنیم،
مثلا فعالیتهایی برای بازگشایی
مسئولیتپذیرانه اقتصاد
دقیقاً با همان هدف.
ما را بیشتر به عنوان
اولین پاسخگوی مالی میشناسند.
ما در این شوک باورنکردنی
با قدرت مالی چشمگیر وارد عرصه شدیم.
چیزی که مردم نمیدانند این است
که صندوق ابزارهای زیادی دارد.
تامین مالی اضطراری را
در این بحران دو برابر کردیم.
و هیچ شرطی نیاز نیست.
ما فقط یک چیز میخواهیم، کریس،
به پزشکان، پرستاران
و بیمارستانهای خود بپردازید،
از آسیبپذیرترین مردم و آسیبپذیرترین
بخشهای اقتصادی حمایت کنید.
فقط همین، تنها شرط همین است.
و سومین کاری که در صندوق انجام میدهیم
کمک به کشورهایی است
که ظرفیت سیاستگزاریهای خوب را دارند.
پس از بحران مالی،
به خیلی از کشورها کمک کردیم
تا مدیریت خوب بدهی،
مدیریت مالی،
شفافیت و پاسخگویی داشته باشند
تا عملکردشان
در منابع مالی عمومی بهبود یابد.
با هر شاخصی که بسنجید، صندوق،
سازمان خیلی بزرگی
محسوب نمیشود،
ما حدود ۳۰۰۰ نفر هستیم.
بسیار حرفهای و بسیار متعهد.
وقتی عبارت «همه به روی عرشه» را
به کار میبرید، این ما هستیم.
و این یک عرشه دیجیتال است،
در این روزها یک عرشه دیجیتال است.
اندرسون: این یک بحران جهانی است.
مردم زیادی نگران هستند
زیرا شاید برخلاف حتی ۲۰۰۸
که واقعاْ به نظر میرسید
همکاریهای جهانی زیادی داریم،
این بار مسیر نگرانکننده است،
آیا همکاریها کمتر است؟
آیا شما نگران نیستید
که چقدر عبور این بحران سخت خواهد بود؟
گئورگیوا: مشغولیت من،
در دستوری که داریم، در حیطه وظایفم،
این است که همه اعضا را گرد آوریم.
ما تقریباً تمام جهان را داریم،
۱۸۹ کشور عضو هستند،
و تا اینجا، بسیار تحت تأثیر
پاسخگویی اعضا قرار گرفتهام.
من در بهار بستهای جلوشان گذاشتم
بستهای بسیار قوی از اقدامات
برای گسترش نقش صندوق در بحران.
هر چیزی که درخواست کردیم --
ما خواستیم تامین مالی اضطراری را
دو برابر کنیم،
به هدفمان رسیدیم.
خیلی جالب.
ما درخواست کردیم
امتیاز مالی سه برابر شود.
دقیقاً به خاطر، میدانید،
ویروس به افراد با سیستم ایمنی
ضعیف بیشترین آسیب را میزند،
بحران به اقتصادهای ضعیف
شدیدترین لطمات را میزند.
برای همین خواستیم
امتیاز مالی سه برابر شود.
یک ماهه به هدفمان رسیدیم.
ما برای تخفیف بدهیها
درخواست اعتبار کردیم،
به هدفمان رسیدیم.
سعی دارم بگویم که ما نیاز داریم تمرکز کنیم
روی روشهایی که بتوان
جهان را دور هم جمع کرد.
و بر اساس همان عمل کنیم.
به جای ناله کردن
که ممکن است هیچ چیز آنجور که باید نیست،
وظیفه خود را
در قبال جامعه جهانی انجام بده.
اندرسون: خوب، درست است.
و صندوق برای تامین مالی
به اعضایش وابسته است،
اعضای کلیدی.
گئورگیوا: بله.
اندرسون: شما از هزارها میلیارد دلار گفتید
که در پی آن هستید
تا در اختیار ملتهای نیازمند قرار دهید.
آنگونه که خواندم، این میآید از--
شما این واحدها را به دست آوردهاید
که دریافت حقوق خاص گفته میشود.
شما اساساً ارزی را از اعضا دریافت میکنید.
آیا مقاومتی صورت نگرفته است
مثلا از سمت آمریکا،
تا این تلاش برای افزایش
همه آن پول را مسدود کند؟
گئورگیوا: خوب یکهزار میلیارد
از آن سهمیهمان است
و همچنین از توانمندیمان برای انتقال پول
از اعضای ثروتمند از اقتصادهای پیشرفته
و قرض دادن آن با بهره خیلی پایین یا صفر
به بازارهای جدید و در حال توسعه.
و ما این یک هزار میلیارد را داریم
و چیز خیلی جالبی
که هیچ کس متوجه نشد این است
که بسته دو هزار میلیارد دلار محرک آمریکا
حمایت صندوق بینالمللی پول را
نیز شامل میشد.
دریافت حقوق خصوصی
چیزی است که واقعاً احتیاج داریم،
اجماع کامل میان اعضا هنوز حاصل نشده است.
این موضوع در بحران ۲۰۰۹ انجام شد،
انتشار نقدینگی،
و همه را در بر میگرفت.
صداهای زیادی هستند من جمله صدای من --
در این مورد با گروه ۲۰ صحبت کردم --
که الان هم انجام این کار مفید است.
به دلایلی مورد حمایت قرار نمیگیرد.
فقط به خاطر دمدمیمزاجی نیست.
مشکل حقوق خصوصی این است
که زمانی که صادر میشود
همه اعضا را در بر میگیرد،
و اقتصادهای پیشرفته ۶۲ درصد
از سهم جدید را دریافت میکنند،
و برخی میگویند،
«آیا نمیتوان روش
مستقیمتری را انتخاب کرد،
یا منحصراً به کسانی برسد که نیازش دارند؟»
اما، کریس، همه چیز برای ما روی میز است.
وقتی بحران شایع شود،
باید کار بیشتری انجام دهیم، ما اعضا را
فرا میخوانیم تا تلاش بیشتری بکنند.
اندرسون: ویتنی.
راجرز: خوب یک سوال از سمت مردم داریم
و به موضوع بحث فعلی شما مربوط است.
یاونیکا خانا پرسیده است،
«چه کشورهایی در این گذار بزرگ بیشترین
انعطاف را از خود نشان دادهاند:
آنهایی که رهبران مشهوری دارند یا آنهایی
که نظامهای مالی مناسبی دارند؟»
گئورگیوا: میدانید، هر دو مورد مهم است.
ابتدا باید بگویم
کشورهای دارای بنیانهای قوی
هستند از این بحران عبور میکنند
با آسیب کمتری نسبت به آنهایی
که بنیانهای ضعیفی دارند.
و البته رهبری هم مهم است.
شما چطور یک کشور را
در جهت اقدام بسیج میکنید،
از نظر من، چیزی که آن طرف قضیه میبینیم،
پیرورزمندانی هستند که بحران امروز را
همچنین یک فرصت میبینند.
به وضوح، گذار دیجیتال فرصت بزرگی است.
حرکت به سمت آموزش اینترنتی،
دولت الکترونیک،
پرداخت الکترونیک، تجارت الکترونیک،
ارتباط اینترنتی کسب و کارهای کوچک و متوسط
با مشتریان،
پیروزمند بزررگ.
دوماً، واقعاً امیدوارم
که بتوانیم به پس از بحران برویم
با باقیمانده کربن پایین
و اقتصاد سازگارتر با آب و هوا.
کسانی که در این مسیر حرکت کنند،
خطر را برای خود و جهان کاهش میدهند.
از همین بحران،
که داریم این روزها زیاد
در موردش حرف میزنیم،
اما هیچ جایی نرفته است.
و میدانید، همانگونه
که همهگیری را دوست ندارید،
بحران آب و هوایی را
هم اصلاً دوست نخواهید داشت.
و همچنین، کشورهایی که دارند فکر میکنند
که چگونه اقتصاد را در آینده
عادلانهتر بکنند.
به عبارت دیگر،
تا کنون مشاهده کردهایم که تا پیش از
این بحران، نابرابری در حال شکلگیری است.
همکاران من که در مورد
همهگیریها تحقیق کردهاند
درس بسیار تلخی برای ما دارند.
پس از همهگیریها،
پس از اچ وان ان وان،
پس از سارس، پس از زیکا،
نابرابری افزایش مییابد.
خوب آیا میخواهیم نابرابری افزایش یابد،
پس از این بحران؟
و اگر اجازه دهیم،
ساختار جوامعمان را تخریب خواهیم کرد،
و احساسم میگوید
که صدها میلیون نفر در این بحران
ترجیح میدهند
که در جهانی سادهتر، عادلانهتر،
و با مساوات بیشتر زندگی کنند،
و البته قطعاً جهانی پایدارتر.
اندرسون: امممم
گئورگیوا: اینها پیروزند.
راجرز: قطعاً.
و فقط یک سوال دیگر از سمت مردم،
قبل از اینکه برای سوالات نهایی
سراغ کریس برویم
میدانید، این از سمت سارا روگهایمر است.
و سوال این است،
«مهمترین تغییرات اساسی مثبت
در این جهان را چه چیزهایی
ارزیابی میکنید
در نتیحه این همهگیری از الآن
تا ۲ و ۱۰ سال بعد؟»
گئورگیوا: خوب، از این سوال
کمی احساساتی شدم.
ابتدا، امیدوارم سیاستهای مالی
به گونهای باشد
که به بازیابی کمک کند
به سمت بازیابی سازگار
با محیط زیست حرکت کند
و بازیابی عادلانهتر.
و این چیزی است
که در دستان سیاستگزاران است.
قابل انجام است.
دوماً، خیلی امیدوارم که خود را ببینیم
که دانستههایمان پس از
بحران را در شکلهایی
از کار مجازی تجمیع میکنیم.
سازمان، یعنی صندوق
خوب، میتوانیم باقیمانده کربن را
به شدت کاهش دادیم
آن هم تنها با پایبندی به فعالیتهایی
که در حال برنامهریزی هستیم،
و این کار را خواهیم کرد.
واقعاً امیدوارم در آینده،
نسبت به دو چیز که ضرورتشان را در
بحران فعلی دیدیم توجه بسیار بیشتری بشود.
دسترسی جهانی به بهداشت،
نظامهای بهداشتی قوی،
همچنین تورهای ایمنی اجتماعی،
که در زمان شوک بصورت
تثبیتکننده خودکار عمل کند.
و البته اگر این کار را بکنیم
ارزانتر خواهد بود.
مبلغ صورتحساب همه کمتر خواهد بود.
و همچنین خیلی امیدوارم
که این ایده سرمایهگذاری روی افراد،
که اهمیت آن را در این تراژدی
وحشتناک میبینیم،
از دست دادن عزیزان،
سرمایهگذاری روی افراد بهترین
کاری است که میتوانیم انجام دهیم.
اندرسون: اممم.
راجرز: عالی است.
اندرسون: در عرض
یک دقیقه میام سراغت ویتنی.
کریستالینا، این خیلی
این خیلی امیدوار کننده است،
وقتی این انرژی مثبتها را میشنویم،
انرژی که شما به ما منتقل میکنید.
فکر نمیکنم بسیاری
از مردم انتظار داشته باشند
که از رئیس صندوق بینالمللی پول،
همچین جملاتی بشنوند، میدانید،
«بیایید بحران آب و هوا را حل کنیم،
بیایید به نابرابری و ناعدالتی بپردازیم.»
آیا واقعاً معتقدید که در چنین اوضاعی،
این بحران میتواند ما را
به سمت تحولات عظیم سوق دهد؟
مردم فکر میکنند که شغل شما
القای پیامهای مثبت است،
و شما باید این حرفها را بزنید،
آیا شما واقعاً هیچ مسیر رو
به جلوی میبینید که قابل اتکا باشد،
و ما از چه مدت زمانهایی
داریم صحبت میکنیم کریستالینا؟
گئورگیوا: خوب، میدانید من از گذاری
که در آن زندگی کردهام یک چیز آموختهام،
گذار ازاقتصاد دستوری به بازارها،
سخت است، طولانی است، دردناک است
و این جادهایست که پیچ و خم دارد.
خوب من از این لحظه تا آینده
انتظار معجزه ندارم.
ولی اساساً معتقدم در نقطهای
در تاریخمان هستیم
که تقاضای مردم از رهبرانشان
امنیت، ایمنی
و جامعهایست که با منازعات از هم نپاشد.
و مشاهده این تقاضا واقعاً غیرمعمول نیست.
بنابراین من توپ را
در زمین شما میاندازم، کریس
پس از یک جنگ،
میبینیم که جهان با هم متحد میشود
و جهان بهتری را میسازند.
چرا پس از یک همهگیری اینگونه نباشد؟
و بله،
ما ممکن است اشتباه کنیم
و مسیر درست برای حرکت را انتخاب نکنیم.
اما مشخصاً متعهد هستیم
که از مسیر درست خارج نشویم.
اندرسون: بنابراین اگر فقط
میتوانید فکری تزریق کنید --
گئورگیوا: و برای همه مهم باشد.
اندرسون: اگر میتوانید
فکری را در ذهن همه تزریق کنید،
یا در ذهن رهبران جهانی
که به شما گوش میدهند،
آن ایده در این اوضاع چه خواهد بود؟
گئورگیوا: خوشبینی،
جهان بهتری بسازید.
هم ممکن و هم مطلوب است و باید انجامش دهیم.
اندرسون: به نظر میرسد
که خوشبینی بر خلاف اسمش
به معنای باوری سادهلوحانه نیست
بلکه تصمیمی است برای رسیدن به این هدف.
این چیزی است که شما در پی آن هستید.
تا از آن به عنوان محرکی
برای به جلو بردن همه استفاده کنید.
گئورگیوا: کریس، من یک دقیقه فرصت دارم،
یا وقتم تمام است و باید بروم؟
اندرسون: اگر میخواهید آخرین حرفتان را
در یک دقیقه بگویید، بسیار خوب بفرمایید.
گئورگیوا: یک چیز میخواهم بگویم.
به بینندگان پیشنهاد میکنم
فیلم «پل جاسوسها» را
تماشا کنند.
بخشی در این فیلم هست
که در آن دو بازیگر اصلی،
وکیل و جاسوس روسیه، با هم صحبت میکنند.
وکیل میگوید، «اوضاع خیلی خراب است،
ممکن است اعدام شوی.»
جاسوس خیلی آرام است.
وکیل میگوید، «نگران نیستی؟»
جاسوس جواب میدهد، «مگر کمکی میکند؟»
پیام من هم همین است،
نگرانی دردی را درمان نمیکند.
اما فعالیت مثبت چرا.
مثبت، مثبت بمانید، این است پیام من.
اندرسون: خوب باید از شما تشکر کنم.
انرژی شما را که میدیدم
واقعاً انرژی میگرفتم
و این خوشبینی قاطع،
بگذارید این اسم را به آن بدهم.
بهترینها را برای شما آرزو میکنم
چون که از منسب خود برای کمک
به خروج از این آشفتگی استفاده میکنید.
خیلی ممنون کریستالینا،
از اینکه در تد با ما بودید.
متشکرم.
راجرز: متشکرم، کریستالینا.