WEBVTT 00:00:01.170 --> 00:00:05.857 "کفشهای مارک "اِیر جوردَن" من با مالیاتش صد چوق برام آب خورده. 00:00:05.857 --> 00:00:10.405 پشت کاپشن جیر مارک "اِستارتِرز" من اسم تیم "رایدِرز" بزرگ نوشته شده. 00:00:10.405 --> 00:00:13.395 تیپ زدنم، لبخند زدنم، سر و وضعم مثل ماه، 00:00:13.395 --> 00:00:17.309 چون هیچ وقت گوش نمیدن بهت، فقط نگاه. 00:00:17.309 --> 00:00:19.446 کلاه بیس بال چرمی آدیداسم، 00:00:19.446 --> 00:00:23.065 با کیف مارک "گوچی" تقلبیم کاملاً سِته. (خنده ی حاضرین) 00:00:23.065 --> 00:00:25.614 هیچکس به خوش تیپی من به نظر نمی رسه، 00:00:25.614 --> 00:00:27.990 اما این برام خرج برداشته، معلومه که مجانی نبوده، 00:00:27.990 --> 00:00:29.843 و من بی کار و علافم، ته جیبم دریغ از یه قرون، 00:00:29.843 --> 00:00:32.215 اما دزدیدن این ها از فروشگاهها در میاد ارزون. 00:00:32.215 --> 00:00:35.052 پدر مادرم میگن نباید این کارو بکنم، اما می دونم که باید. 00:00:35.052 --> 00:00:37.743 هر کاری بتونم می کنم تا خوش تیپ بشم شاید، 00:00:37.743 --> 00:00:40.734 ولی چرا باید خوش تیپ باشم، خب، راستشو بگم، 00:00:40.734 --> 00:00:45.723 خودمم نمی دونم. گمونم باعث میشه احساس کنم متفاوتم. 00:00:45.723 --> 00:00:48.607 وقتی لباسای نو می پوشم مجبور نیستم قایم شَم، 00:00:48.607 --> 00:00:50.538 و جلدی باید لباسای جدید دست و پا شه، 00:00:50.538 --> 00:00:52.509 وگرنه شخصیتم مثل یه بادکنک می ترکه. 00:00:52.509 --> 00:00:56.414 اما سیستم امنیت همه ی مغازهها شدیدن. هر روز پلیسای بیشتری کشیک میدن. 00:00:56.414 --> 00:00:58.937 همقطارام مضکهم کردن به خاطر لباسای کهنه. 00:00:58.937 --> 00:01:01.790 مدرسه تقریباً تموم شده. تابستون نزدیکه. 00:01:01.790 --> 00:01:04.283 و من کفشای اسپرت جردن پاره پامه. 00:01:04.283 --> 00:01:09.583 من به یه چیز جدید نیاز دارم. فقط یه راه پیش روم دارم. 00:01:09.583 --> 00:01:13.343 جمعه مدرسه رو می پیچونم، سوار متروی پایین شهر میشم، 00:01:13.343 --> 00:01:15.726 قربانیامو می پام که رد میشن از پیشم. 00:01:15.726 --> 00:01:17.766 شاید شانسم بزنه و یه شکار بیعرضه بشه نصیبم. 00:01:17.766 --> 00:01:19.952 باید لباس جدید دست و پا کنم. راهش همینه که یه چی بزنم به جیبم. 00:01:19.952 --> 00:01:22.310 آمادهم و امیدوار. اسلحه مم راست و ریست. 00:01:22.310 --> 00:01:24.766 این کار جدیه. اصلاً شوخی نیست. 00:01:24.766 --> 00:01:27.334 تو کَتَم نمیره رفیقام بخندن به من. 00:01:27.334 --> 00:01:31.089 صبر کن، ببین، می دزدم یه چیز خَفَن. 00:01:31.089 --> 00:01:33.674 از ایستگاه زدم بیرون، اطراف پارک، خیابون غربی چهارم تو محوطه، 00:01:33.674 --> 00:01:35.911 بچهها بسکتبال می زدن و یکی گفت واسه خنده، 00:01:35.911 --> 00:01:37.373 "هی مایه دار، اون کفشای "نایکت" رو کی بهت داده؟" 00:01:37.373 --> 00:01:41.767 با خودم گفتم، "باشه. دوستشون دارم، عشقم می کشه." 00:01:41.767 --> 00:01:44.535 اون کفشها بینهایت سفید بودن، برق می زدن و چشمامو کور می کردن. 00:01:44.535 --> 00:01:47.215 اگه می تونستن بپرن کَفِشون معلوم بود عکس قرمز "مایکل جوردَن". 00:01:47.215 --> 00:01:49.649 یه تیکه خاکم روشون نبود. اون اِیر جوردَنا بودن جدید. 00:01:49.649 --> 00:01:51.369 اسلحهم دستم بود و می دونستم چی انتظارمو می کشید. 00:01:51.369 --> 00:01:54.556 صبر کردم تا وقتش رسید، از پشت سر آروم خفتش کردم، 00:01:54.556 --> 00:01:57.159 توی خیابون "هوستون" پیچید سمت چپ، تفنگو در آوردم، 00:01:57.159 --> 00:01:59.905 داد زدم، "اون کفشای جوردنتو رد کن بیاد!" 00:01:59.905 --> 00:02:02.175 و اون احمق زد به چاک. 00:02:02.175 --> 00:02:04.937 سریع جیم زد، ولی دور نرفت. آتیش کردم، "پَق!" 00:02:04.937 --> 00:02:06.855 اون کله خر بین دو تا ماشین پارک شده افتاد. 00:02:06.855 --> 00:02:09.974 سرفه می کرد، زار میزد، همه ی خیابون شده بود خون. 00:02:09.974 --> 00:02:13.759 اون اِیر جوردَنارو از پاهاش در آوردمشون. 00:02:13.759 --> 00:02:15.872 وقتی داشت رو زمین جون می کند، اینو گفت زوری، 00:02:15.872 --> 00:02:20.935 "تو رو خدا، اِیر جوردَنامو نبر این جوری." 00:02:20.935 --> 00:02:23.664 حتماً خیال کردید اون واسه جونش ضجه میزد. 00:02:23.664 --> 00:02:27.278 وقتی کفشاشو در می آوردم، اشک تو چشماش حلقه میزد. 00:02:27.278 --> 00:02:30.176 فرداش، توی مدرسه ول بودم 00:02:30.176 --> 00:02:33.582 با اِیر جوردنای جدیدم، پسر، خوشگل بودم. 00:02:33.582 --> 00:02:36.070 من یکی رو کشتم واسه شون، اما بی خیال، 00:02:36.070 --> 00:02:40.239 چون حالا می گردم دنبال یه کاپشن باحال." NOTE Paragraph 00:02:40.239 --> 00:02:49.048 متشکرم. (تشویق حاضرین) NOTE Paragraph 00:02:49.048 --> 00:02:53.979 در ۱۵ سال گذشته که من اجرا داشته ام، 00:02:53.979 --> 00:02:58.709 تمام چیزی که می خواستم این بود که شعر را به جهان عرضه کنم. 00:02:58.709 --> 00:03:01.165 اما این برای من کافی نبود تا بتوانم یک کتاب بنویسم. 00:03:01.165 --> 00:03:03.765 این برای من کافی نبود تا بتوانم یک مسابقه ی محله ای در پایین شهر برگزار کنم، 00:03:03.765 --> 00:03:06.237 و تا وقتی که این موانع وجود داشتند، 00:03:06.237 --> 00:03:09.925 نیروی لازم برای شعر نوشتن را نداشتم. 00:03:09.925 --> 00:03:13.813 نیاز من این بود و هنوز هم همان است: 00:03:13.813 --> 00:03:16.741 چگونه مردمی را که از شعر متنفرند 00:03:16.741 --> 00:03:19.629 عاشق خودم بکنم؟ 00:03:19.629 --> 00:03:21.928 چون من بخشی از کارم هستم، 00:03:21.928 --> 00:03:23.832 و اگر آن ها عاشق من بشوند، عاشق کارم می شوند، 00:03:23.832 --> 00:03:27.099 و اگر آن ها عاشق کارم بشوند، عاشق شعر می شوند، 00:03:27.099 --> 00:03:30.245 و اگر آن ها عاشق شعر بشوند، کارم را به درستی انجام داده ام، 00:03:30.245 --> 00:03:33.352 یعنی شعر را به جهان عرضه کرده ام. NOTE Paragraph 00:03:33.352 --> 00:03:38.207 و در سال ۱۹۹۶، من جواب خودم را در اصول 00:03:38.207 --> 00:03:42.858 نمایش دهنده ی حرفه ای به نام "رِجی گِینز" پیدا کردم، 00:03:42.858 --> 00:03:47.717 کسی که شعر معروف، "تو رو خدا اِیر جوردَنامو نبر" را نوشت. 00:03:47.717 --> 00:03:51.762 من این مرد را همه جا دنبال کردم تا این که توی اتاقش گیرش آوردم، 00:03:51.762 --> 00:03:54.104 و یکی از شعرهایم را برایش خواندم، 00:03:54.104 --> 00:03:56.350 و می دانید به من چی گفت؟ 00:03:56.350 --> 00:03:58.307 "همه ش چرنده. 00:03:58.307 --> 00:04:01.341 می دونی مشکلت چیه، بچه جون؟ 00:04:01.341 --> 00:04:03.781 شعرای بقیه رو نمی خونی، 00:04:03.781 --> 00:04:06.911 و همخوانی وزنها را در تحریر های صدایت 00:04:06.911 --> 00:04:12.636 تأثیر نمی دهی." (خنده ی حاضرین) 00:04:12.636 --> 00:04:15.833 حالا او درباره ی شعر و سبکها 00:04:15.833 --> 00:04:20.638 و شبهای جمعه با سیاه پوستهای پایین شهر اراجیف می بافت. NOTE Paragraph 00:04:20.638 --> 00:04:23.490 دیگر می توانستم این کار را کنار بگذارم. باید کنار می گذاشتم. 00:04:23.490 --> 00:04:26.970 منظورم این است که، فکر می کردم شاعری بروز دادن خود است. 00:04:26.970 --> 00:04:30.355 نمی دانستم باید چنین کنترل قوی بر روی کلمات داشته باشم. NOTE Paragraph 00:04:30.355 --> 00:04:34.338 به جای کنار گذاشتن این کار، او را همه جا دنبال کردم. 00:04:34.338 --> 00:04:37.755 وقتی که می خواست یک اجرا در تئاتر "براودوِی" را بنویسه، پشت درش بودم. 00:04:37.755 --> 00:04:41.135 من او را حول و حوش ساعت ۶:۳۰ صبح بیدار کردم، 00:04:41.135 --> 00:04:43.611 تا بپرسم بهترین شاعری که می شناسه کیه. 00:04:43.611 --> 00:04:47.851 یادم می آید چشمهای یک ماهی را کنار دریا خوردم، 00:04:47.851 --> 00:04:50.379 چون او به من گفته بود این غذای مغزه. NOTE Paragraph 00:04:50.379 --> 00:04:53.235 یک روز بالأخره از او پرسیدم، 00:04:53.235 --> 00:05:00.571 "رجی، همخوانی وزن ها در تحریرهای صدا چیه؟" (خنده ی حاضرین) 00:05:00.571 --> 00:05:04.691 و او به من یک نسخه ی سیاه و سفید از ایده های 00:05:04.691 --> 00:05:07.619 شاعری به نام "اِتِریج نایت"، 00:05:07.619 --> 00:05:10.036 و شعر در آواز، داد، 00:05:10.036 --> 00:05:11.575 و از آن لحظه، 00:05:11.575 --> 00:05:14.063 رجی دیگر برای من بهترین نبود، 00:05:14.063 --> 00:05:17.091 چون اِتِریج نایت به من یاد داد، 00:05:17.091 --> 00:05:20.997 چطور کاری کنم که حرف زدنم مثل موسیقی به نظر برسد، 00:05:20.997 --> 00:05:23.907 حتی کوچک ترین کلماتم، هر بخش از آنها، 00:05:23.907 --> 00:05:26.007 "اگر" ها، "و" ها، "ولی" ها، "چه" ها، 00:05:26.007 --> 00:05:30.529 وقتی می گفتم "بر و بچه ها" موزون به نظر می رسید، 00:05:30.529 --> 00:05:33.699 و از همان موقع، من شروع کردم به دنبال کردن اِتِریج نایت. 00:05:33.699 --> 00:05:35.931 من می خواستم بدانم از چه شاعرانی شعر خوانده است، 00:05:35.931 --> 00:05:40.027 و من شعری را انتخاب کردم به اسم ["آهنگ درخشش از دارک پرافِسی (رسالت تاریکی)"]، 00:05:40.027 --> 00:05:44.667 آهنگ بی نظیر مخصوصی که من را به روی بزرگ ترین صحنه ای بُرد 00:05:44.667 --> 00:05:47.251 که یک شاعر می تواند در عمرش برود: 00:05:47.251 --> 00:05:49.843 بِراودوِی، پسر. 00:05:49.843 --> 00:05:53.187 و از آن لحظه، من یاد گرفتم که میکروفن را کنار بگذارم، 00:05:53.187 --> 00:05:57.023 و با بدنم به جنگ شاعری بروم. NOTE Paragraph 00:05:57.023 --> 00:05:59.731 ولی این بزرگ ترین درسی نبود که یاد گرفتم. 00:05:59.731 --> 00:06:04.105 بزرگ ترین درسی که یاد گرفتم مربوط می شد به چند سال بعد، 00:06:04.105 --> 00:06:08.923 وقتی به بِوِرلی هیلز رفتم تا در یک برنامه ی کشف استعداد شرکت کنم 00:06:08.923 --> 00:06:11.374 و داور برنامه به سر تا پای من نگاه کرد 00:06:11.374 --> 00:06:14.371 و گفت به نظر نمی رسد که تو 00:06:14.371 --> 00:06:16.729 هیچ تجربه ای در این کار داشته باشی. NOTE Paragraph 00:06:16.729 --> 00:06:20.798 و من به او گفتم، "گوش کن، کله پوک عوضی، 00:06:20.798 --> 00:06:23.908 تو یه بازیگر شکست خورده ای که حالا داور برنامه شدی، 00:06:23.908 --> 00:06:25.472 و می دونی چرا در بازیگری شکست خوردی؟ 00:06:25.472 --> 00:06:28.682 چون افراد مثل من جاتو می گیرن. 00:06:28.682 --> 00:06:31.450 من تمام این راهو از کِلِولَند و اِسِکس، شرق نیویورک کوبیدم، 00:06:31.450 --> 00:06:34.841 سوار قطار شهری شدم و تا پیش فاحشه های هانتس پوینت (جنوب نیویورک) اومدم، 00:06:34.841 --> 00:06:38.877 که سر راهم برای رسیدن به مقام استادی هنر وایساده بودن، 00:06:38.877 --> 00:06:41.192 و کلی مرد و زن و بچه اون جا بودن، 00:06:41.192 --> 00:06:43.370 که من با تجربهم کاری کردم که همه شون 00:06:43.370 --> 00:06:46.161 پیش من لنگ بندازن و ازم حساب ببرن. 00:06:46.161 --> 00:06:48.240 مردم برای تماشای تجربهی من بلیت می خرن، 00:06:48.240 --> 00:06:50.945 و روی در یخچالشون می چسبونن تا یادشون باشه 00:06:50.945 --> 00:06:53.125 انقلاب هنر نزدیکه، پس خودتونو آماده کنین. 00:06:53.125 --> 00:06:55.505 من آن قدر تجربه دارم که وقتی تو به مدرسهی خصوصی می رفتی، 00:06:55.505 --> 00:06:58.148 تا غزل های شکیپیر رو یاد بگیری، 00:06:58.148 --> 00:07:00.713 من به ضربها و ریتمها گوش می دادم و درکشون می کردم. 00:07:00.713 --> 00:07:03.513 من می توانم با احترام بچه ای که یک قلدر به او گفته "قربانی اِیدز"، 00:07:03.513 --> 00:07:07.449 در حالی که نمی دانسته این پدرش بوده که ایدز را به مادرم داده، 00:07:07.449 --> 00:07:10.442 حتی روی فیلم "بازی گریه کردن" را هم کم کنم، (فیلمی درام) 00:07:10.442 --> 00:07:12.294 و این یک ایهام دوگانه است. 00:07:12.294 --> 00:07:15.537 من آن قدر تجربه دارم که وقتی تو به مدرسه ی خصوصی "فِل" رفتی 00:07:15.537 --> 00:07:17.908 و تمام پسر کوچولوهای سوسول پولدار تصمیم گرفتن هزینهی تحصیل یک نفر دیگه رو بدن، 00:07:17.908 --> 00:07:20.232 اون یه نفر من بودم، اما وقتی که به بچه سوسولها یاد می دادم 00:07:20.232 --> 00:07:23.908 چطور یک شلوار جین را از سیستم دزدگیر فروشگاه رد کنن 00:07:23.908 --> 00:07:27.252 و توی مهمونیهاشون بپوشن، اخراجم کردن. "چخوف" شاعر دربارهی این هم شعر گفته؟ 00:07:27.252 --> 00:07:30.306 "سَنفورد مایزنِر" هنر نهفته ی من بود که در سکوت خودش فریاد می زد، (هنرمند صاحب سبک بنیت گذار روش بازی) 00:07:30.306 --> 00:07:32.604 "وقتی هیچ چیز همیشه درست نیست، یک چیزی همیشه اشتباهه." 00:07:32.604 --> 00:07:35.268 روش بازی (تئوری مایزنر در مورد این که در بازیگری، بازیگر باید تقش را بپذیرد و جای آن بازی کند) چیزی نیست به جز ترکیبی از شخصیت های چندگانه، 00:07:35.268 --> 00:07:38.204 که توش باور می کنی دروغ های خودت واقعیت دارن، 00:07:38.204 --> 00:07:41.292 مثل رفیقم کِنی توی دبیرستان که می گفت دلش می خواد پلیس بشه. 00:07:41.292 --> 00:07:43.388 رفیق، تو به آکادمی جزیرهی ریکِر میری (یکی از معتبر ترین آکادمی های هنری). 00:07:43.388 --> 00:07:44.855 من می تونم کاری کنم که دیوید مَمِت (کارگردان سرشناس آمریکایی) 00:07:44.855 --> 00:07:47.296 تکیه مو روی یکی از دیالوگ هام روانکاوی کنه، 00:07:47.296 --> 00:07:50.895 "اِستانیسلاوسکی" (هنرمند سرشناس تئاتر روسی) مثل بروس لی 00:07:50.895 --> 00:07:54.202 لیست هنرجو های بی استعدادتو بی اعصاب بالا و پایین می کنه "کرِنشاو". (نوازنده ی آمریکایی) 00:07:54.202 --> 00:07:57.191 که چی، بازیگرات توی مرکز پرورش استعداد لندن به طور دست و پا شکسته یاد گرفتن تئاتر بازی کنن؟ 00:07:57.191 --> 00:07:59.935 بگذار یک راز قدیمی رو 00:07:59.935 --> 00:08:02.399 بهت یاد بدم. 00:08:02.399 --> 00:08:04.236 صحنهی تئاتر هنرمند رو پس نمی زنه. 00:08:04.236 --> 00:08:06.474 فکر می کنی نمایش دهندههای سیاه پوست به زور کار گیر میارن؟ 00:08:06.474 --> 00:08:08.837 من یه دورگه ی بدگمانم، 00:08:08.837 --> 00:08:11.903 که یعنی من برای سفید بودن زیادی سیاهم و برای انجام دادن درست این کار زیادی سفیدم. 00:08:11.903 --> 00:08:14.799 محله ی اقلیت ها تو آمریکا که هیچ، من توی محله ی سوئِتو تو آفریقای جنوبی هم ترکوندم، 00:08:14.799 --> 00:08:18.943 جایی که بچه های سقط شده رو توی زمین شهرداری دفن می کردم و هنوز کاری می کردم که یه لبخند رو لبام باشه، 00:08:18.943 --> 00:08:21.358 هر چی که دری وری در مورد من به موش کورت میگی، 00:08:21.358 --> 00:08:24.023 همون نوکر بی جیره و مواجبت، بعد از این که پامو از در بیرون گذاشتم، 00:08:24.023 --> 00:08:27.727 هر چی دری وری بارم کنی، 00:08:27.727 --> 00:08:29.847 نثار مادر خودت. 00:08:29.847 --> 00:08:34.047 متشکرم. (تشویق حاضرین)