WEBVTT 00:00:42.654 --> 00:00:46.577 ایین و لاریسا از من خواستند چند جمله 00:00:46.577 --> 00:00:48.763 از مردی به نام جان پایپر نقل قول کنم 00:00:48.763 --> 00:00:50.954 که معلم برجسته و نامدار کتابمقدس است 00:00:50.954 --> 00:00:53.776 او از ازدواج میگوید 00:00:53.776 --> 00:00:58.029 و اینکه این سر به چه صورت به مسیح و کلیسا اشاره دارد 00:00:58.029 --> 00:00:59.852 و او چنین میگوید 00:00:59.852 --> 00:01:04.725 ازدواج در اصل به منظور دستیابی به رونق و شکوفایی اقتصادی نیست 00:01:04.725 --> 00:01:10.044 ازدواج در اصل به منظور نشان دادن محبتی است که به عهد خود پایبند است 00:01:10.044 --> 00:01:13.822 محبت میان مسیح و کلیسایش 00:01:16.068 --> 00:01:19.522 او میگوید: «شناخت مسیح مهمتر از 00:01:19.522 --> 00:01:22.007 پول درآوردن است 00:01:22.007 --> 00:01:25.614 مسیح را گنجینه خود داشتن، مهمتر از 00:01:25.614 --> 00:01:28.419 بچهدار شدن است 00:01:30.234 --> 00:01:33.531 در هر صورت، ازدواج زودگذر است 00:01:33.531 --> 00:01:36.433 شاید خیلی روزهایش روشن 00:01:36.433 --> 00:01:39.080 یا خیلی روزهایش ابری باشد 00:01:39.080 --> 00:01:43.096 ولی اگر قاطعانه تصمیم بگیریم ازدواج را 00:01:43.096 --> 00:01:46.175 در اصل آنگونه که خدا مقرر نموده ببینیم 00:01:46.175 --> 00:01:50.756 هیچ غم و اندوه و فاجعهای نمیتواند سد راهمان باشد 00:01:50.756 --> 00:01:54.582 هیچیک نمیتوانند سد راه موفقیت باشند 00:01:54.582 --> 00:01:57.313 بلکه راهی برای رسیدن به کامیابی خواهند بودند 00:02:10.005 --> 00:02:13.597 زیبایی آن محبتی که به عهد خود پایبند است 00:02:13.597 --> 00:02:16.281 محبت میان مسیح و کلیسایش 00:02:16.281 --> 00:02:23.335 به درخشندگی میتابد، وقتی حافظش تنها مسیح باشد» 00:02:29.135 --> 00:02:32.889 من و ایین سال ۲۰۰۵ در دانشگاه با هم آشنا شدیم 00:02:32.889 --> 00:02:36.784 و در آن ده ماه دوران آشنایی، خیلی به ما خوش گذشت 00:02:36.784 --> 00:02:39.618 وقتی عکسها را نگاه میکردم، به یکی از عکسهای مورد علاقهام رسیدم 00:02:39.618 --> 00:02:42.333 که فکر میکنم در واقع درست قبل از تصادفش گرفته شده بود 00:02:42.333 --> 00:02:44.900 او دوربین را روی سهپایهاش گذاشت 00:02:44.900 --> 00:02:47.198 و قیافه ایین همیشه این طور بود 00:02:47.198 --> 00:02:50.536 و این چهره برای من گویای شخصیت اوست 00:02:50.536 --> 00:02:52.054 ده ماه از آشناییمان میگذشت 00:02:52.054 --> 00:02:55.074 و او در کنار کار خودش، برای پدرش هم کار میکرد 00:02:55.074 --> 00:02:57.848 و داشت به محل کارش در نزدیکی پتزبرگ میرفت 00:02:57.848 --> 00:03:00.706 که به ما تلفن شد و خبر دادند تصادف کرده 00:03:00.706 --> 00:03:02.681 نمیدانستیم آیا به محل کارش رسیده بوده 00:03:02.681 --> 00:03:04.371 یا در راه بوده 00:03:04.371 --> 00:03:07.035 ما به پتزبرگ رفتیم 00:03:07.035 --> 00:03:08.902 و من تمام مدت در ماشین فقط دعا میکردم 00:03:08.902 --> 00:03:10.486 که مغزش آسیب ندیده باشد 00:03:10.486 --> 00:03:12.370 وقتی به بیمارستان رسیدیم 00:03:12.370 --> 00:03:14.018 فهمیدیم که مغزش آسیب دیده 00:03:14.018 --> 00:03:16.968 و چند ساعت تحت جراحی بوده 00:03:16.968 --> 00:03:20.802 و دچار ضربه شدید مغزی شده 00:03:20.802 --> 00:03:23.453 خدا واقعا جانش را حفظ کرد 00:03:23.453 --> 00:03:26.151 یک شب از پنج آزمایشی که برای امتحان فعالیت مغزش انجام شد، فقط به یکی پاسخ مثبت داد 00:03:26.151 --> 00:03:29.479 و صبح روز بعد حالش بهتر بود 00:03:29.479 --> 00:03:32.095 و مغزش دوباره واکنش نشان داد 00:03:36.603 --> 00:03:38.676 پس از آن تصادف، به خانهشان نقل مکان کردم 00:03:38.676 --> 00:03:40.835 تا به طور جدی در روند درمانش حضور داشته باشم 00:03:40.835 --> 00:03:44.635 من هر کاری از دستم برمیآمد انجام میدادم تا زندگیاش پر از جنب و جوش باشد 00:03:44.635 --> 00:03:47.486 ما با هم قرار میگذاشتیم و بیرون میرفتیم. کارمان خیلی عادی نبود 00:03:47.486 --> 00:03:49.118 چون او نمیتوانست صحبت کند 00:03:49.118 --> 00:03:50.567 و نمیتوانست چیزی بخورد 00:03:50.567 --> 00:03:53.518 و احتمالاً خیلی عجیب و غریب به نظر میرسیدیم که با این وضعیت با هم بیرون میرفتیم 00:03:53.518 --> 00:03:57.073 اما خیلی به ما خوش میگذشت، و من تمام مدت با او حرف میزدم 00:03:59.812 --> 00:04:02.969 میدانستم قبل از تصادف تصمیم ایین 00:04:02.969 --> 00:04:04.541 برای ازدواج خیلی جدی بود و حتی به فکر خرید حلقه هم بود 00:04:04.541 --> 00:04:07.329 پس میدانستم قصدش چیست 00:04:07.329 --> 00:04:09.365 و این دانستن خیلی به من کمک کرد 00:04:09.365 --> 00:04:11.201 بعد از اینکه او دیگر نمیتوانست صحبت کند 00:04:11.201 --> 00:04:12.867 میدانستم مرا دوست دارد 00:04:12.867 --> 00:04:15.606 و میدانستم میخواهد رابطهمان به کجا ختم شود 00:04:15.606 --> 00:04:18.626 چون از قرار ملاقاتهایمان قصد و منظوری داشتیم 00:04:18.626 --> 00:04:21.148 و دعا میکردیم که ما هم روزی ازدواج کنیم 00:04:21.148 --> 00:04:23.248 و میدیدیم که همه دوستانمان ازدواج میکنند 00:04:23.248 --> 00:04:24.983 و خانواده تشکیل میدهند 00:04:24.983 --> 00:04:26.245 و این برای ما یک کشمکش و کلنجار بود 00:04:26.245 --> 00:04:28.214 اما سعی کردیم امیدوار باشیم 00:04:28.214 --> 00:04:30.797 که ما هم روزی به آرزویمان برسیم 00:04:35.135 --> 00:04:37.503 این تابلوی شکرگزاری ماست 00:04:37.503 --> 00:04:39.956 و هر که اینجا میآید را تشویق میکنیم 00:04:39.956 --> 00:04:42.216 که بنویسند برای چه چیزی شکرگزارند 00:04:42.216 --> 00:04:43.571 میتواند چیز خیلی کوچکی باشد 00:04:43.571 --> 00:04:45.635 شکرگزاری من برای صبحهای شنبه است 00:04:45.635 --> 00:04:49.949 ما فهمیدیم این راه خوبی است 00:04:49.949 --> 00:04:53.017 که بتوانیم شکرگزاری را به جای آوریم 00:04:53.017 --> 00:04:57.818 ایین، فکر میکنم نیمۀ تو میگوید «خانمی من» 00:04:57.818 --> 00:04:58.593 آره 00:04:58.593 --> 00:05:00.335 که خیلی عالیه 00:05:00.335 --> 00:05:02.310 آره 00:05:04.695 --> 00:05:07.719 ما به این نتیجه رسیده بودیم که واقعاً نمیتوانستیم 00:05:07.719 --> 00:05:09.219 به ازدواج فکر کنیم 00:05:09.219 --> 00:05:10.876 مگر اینکه ایین قادر به برقراری ارتباط باشد 00:05:10.876 --> 00:05:12.352 و اگر او میتوانست با من ارتباط برقرار کند 00:05:12.352 --> 00:05:14.185 میتوانستیم ازدواج کنیم 00:05:14.185 --> 00:05:16.718 و میدانستیم که ازدواج ما با بقیه فرق خواهد داشت 00:05:16.718 --> 00:05:18.768 ولی تا موقعی که ایین میتوانست با من صحبت کند 00:05:18.768 --> 00:05:21.085 میتوانستیم تصمیم خود را عملی کنیم 00:05:21.085 --> 00:05:23.569 پس وقتی ایین توانست ارتباط برقرار کند 00:05:23.569 --> 00:05:25.685 تصمیم ما کمی جدیتر شد 00:05:25.685 --> 00:05:28.820 و بعد، شاهد پیشرفت ایین بودیم 00:05:30.204 --> 00:05:32.184 سلام شوهر 00:05:32.184 --> 00:05:34.490 سلام خانمی 00:05:34.490 --> 00:05:35.886 چطوری؟ 00:05:35.886 --> 00:05:38.386 خوبم. تو چطوری؟ 00:05:38.386 --> 00:05:39.414 چی؟ 00:05:39.414 --> 00:05:40.673 تو چطوری؟ 00:05:40.673 --> 00:05:43.123 خوبم. خوشحالم میبینمت 00:05:43.123 --> 00:05:45.555 روزت چطور بود؟ خوب؟ 00:05:45.555 --> 00:05:46.649 خوب. آره 00:05:47.849 --> 00:05:49.731 صحبتی که با پدرش داشتم 00:05:49.731 --> 00:05:50.814 یکی از آن گفتگوهایی بود 00:05:50.814 --> 00:05:52.796 که فهمیدم ازدواج ما میتواند عملی شود 00:05:52.796 --> 00:05:56.534 اما در همان ماه اوت، پدرش به سرطان مغز مبتلا شد 00:05:56.534 --> 00:06:00.602 و در آن مقطع، مهمترین دغدغۀ پدرش من و ایین بودیم 00:06:00.602 --> 00:06:04.250 که آیا ازدواج میکنیم 00:06:04.250 --> 00:06:05.860 یا رابطهمان را قطع میکنیم 00:06:05.860 --> 00:06:07.968 او میخواست در هر حال تصمیم مشخصی بگیریم 00:06:07.968 --> 00:06:11.106 تا جهت زندگیمان معلوم شود 00:06:12.245 --> 00:06:15.277 ولی قبل از اینکه بتواند نامزدی ما را ببیند، از دنیا رفت 00:06:15.277 --> 00:06:21.576 اما آن رویداد ما را واقعاً تکان داد تا برای نامزدی قدم برداریم 00:06:27.822 --> 00:06:29.251 در دوران مشاوره پیش از ازدواج 00:06:29.251 --> 00:06:32.636 کتاب «این ازدواج زودگذر» خیلی به ما کمک کرد 00:06:32.636 --> 00:06:34.868 این کتاب خیلی مفید بود، چون جان پایپر در آن 00:06:34.868 --> 00:06:38.201 از خیلی مسایل اصلی و جانبی صحبت کرده 00:06:38.201 --> 00:06:39.685 که برای ما واقعاً مهم است 00:06:39.685 --> 00:06:44.652 چون در عمل زندگی مشترک را تجربه میکردیم 00:06:44.652 --> 00:06:48.180 ایین نمیتواند کارهای جانبی انجام دهد. نمیتواند کار کند 00:06:48.180 --> 00:06:49.875 یا برای من غذا درست کند 00:06:49.875 --> 00:06:52.007 اما کارهای اصلی را میتواند انجام دهد 00:06:52.007 --> 00:06:53.537 او میتواند مرا از نظر روحانی رهبری کند 00:06:53.537 --> 00:06:54.747 تاکید ایین همیشه روی حقایق اساسی است 00:06:54.747 --> 00:06:57.529 آن حقایق اساسی که خدا کیست 00:06:57.529 --> 00:06:59.979 و با این تاکیدش نمیگذارد احساساتم بر من غلبه کنند 00:06:59.979 --> 00:07:01.937 و این مهمترین چیز است 00:07:03.198 --> 00:07:06.892 ما به همراه دو تن از دوستانمان در حال مطالعه این کتاب هستیم 00:07:06.892 --> 00:07:09.274 فکر میکنم ما توانستهایم به آنها کمک کنیم تا ببینند 00:07:09.274 --> 00:07:12.524 که شاید آن چیزهای کوچکی که در زندگی مشترک به خاطرشان شور و شوق دارند 00:07:12.524 --> 00:07:14.575 ارزش به شور و شوق آمدن را داشته باشند 00:07:14.575 --> 00:07:20.158 اما آن چیزها هدف نیستند، و هدف ازدواج هم نیستند 00:07:21.450 --> 00:07:23.972 خیلی چیزهاست که ما هم باید یاد بگیریم 00:07:23.972 --> 00:07:25.990 و از آنها یاد میگیریم 00:07:25.990 --> 00:07:27.446 و آنها نیز چیزهایی را با ما در میان میگذارند 00:07:27.446 --> 00:07:28.744 چون رابطههای ما متفاوت است 00:07:28.744 --> 00:07:33.340 و میتوانیم چیزهای مختلفی را از هم یاد بگیریم 00:07:33.340 --> 00:07:35.533 فکر میکنم چیزی که به ما کمک کرد تا تصمیم بگیریم 00:07:35.533 --> 00:07:36.859 به یکدیگر متعهد شویم 00:07:36.859 --> 00:07:37.958 دستکم برای من 00:07:37.958 --> 00:07:39.692 این است که میدانم ایین مرا ترک نمیکرد 00:07:39.692 --> 00:07:42.675 اگر جایمان عوض میشد 00:07:42.675 --> 00:07:45.543 و اینکه همدیگر را دوست داریم و میدانیم 00:07:45.543 --> 00:07:49.703 خدا در ازدواجمان امین خواهد بود 00:07:51.118 --> 00:07:53.330 ما میتوانیم به هم محبت کنیم 00:07:53.330 --> 00:07:54.983 فکر میکنم با محبتی که بیشتر شبیه محبت مسیح است 00:07:54.983 --> 00:07:57.035 به خاطر معلولیت ایین 00:07:57.035 --> 00:07:58.602 این تصویر الان کمی قابل درکتر 00:07:58.602 --> 00:08:01.487 از زمانی است که تو سالم بودی 00:08:01.487 --> 00:08:02.847 قبول داری؟ 00:08:02.847 --> 00:08:03.991 بله 00:08:04.868 --> 00:08:09.025 نظرت چیست که خدا این توانایی را به تو میدهد تا در زندگی مشترک خوشبخت باشی؟ 00:08:09.025 --> 00:08:10.629 میدانی 00:08:10.629 --> 00:08:11.391 چیه؟ 00:08:11.391 --> 00:08:12.998 او شگفتانگیز است! 00:08:12.998 --> 00:08:13.929 او شگفتانگیز است؟ 00:08:13.929 --> 00:08:15.714 آره 00:08:28.534 --> 00:08:33.178 «نبود هیچ امانی گرد روح و دل و جانم که تویی تو همه امید و پناهم» 00:08:33.855 --> 00:08:37.603 تارنمای مشتاق خدا میخواهد این حقیقت را به گوش همگان برساند که 00:08:38.327 --> 00:08:42.427 هرچه بیشتر در خدا خشنود باشیم، او بیشتر در ما جلال مییابد.