[Script Info] Title: [Events] Format: Layer, Start, End, Style, Name, MarginL, MarginR, MarginV, Effect, Text Dialogue: 0,0:00:00.00,0:00:04.00,Default,,0000,0000,0000,,"حتی در خالصترین شرایط غیر مذهبی، Dialogue: 0,0:00:04.00,0:00:10.00,Default,,0000,0000,0000,,همجنسگرایی نشانگر سواستفاده قوه جنسیست. Dialogue: 0,0:00:10.00,0:00:15.00,Default,,0000,0000,0000,,جایگزین رقتبار درجه دویی برای واقعیت است-- Dialogue: 0,0:00:15.00,0:00:17.00,Default,,0000,0000,0000,,پرواز رقتباری از زندگی است. Dialogue: 0,0:00:17.00,0:00:21.00,Default,,0000,0000,0000,,و بدین ترتیب، سزاوار هیچ شفقتی نیست Dialogue: 0,0:00:21.00,0:00:24.00,Default,,0000,0000,0000,,استحقاق هیچ همدلی Dialogue: 0,0:00:24.00,0:00:26.00,Default,,0000,0000,0000,,بعنوان اقلیتی رنج کشیده را ندارند، Dialogue: 0,0:00:26.00,0:00:33.00,Default,,0000,0000,0000,,و شایستگی هیچ تلقی به جز یک بیماری خطرناک را ندارد." Dialogue: 0,0:00:33.00,0:00:38.00,Default,,0000,0000,0000,,این بریدهای مجله تایم در سال ۱۹۶۶ است هنگامی که من سه ساله بودم. Dialogue: 0,0:00:38.00,0:00:42.00,Default,,0000,0000,0000,,و سال گذشته، رئیس جمهور ایالات متحده Dialogue: 0,0:00:42.00,0:00:45.00,Default,,0000,0000,0000,,از ازدواج همجنسگرایان حمایت کرد. Dialogue: 0,0:00:45.00,0:00:52.00,Default,,0000,0000,0000,,( تشویق تماشاگران) Dialogue: 0,0:00:52.00,0:00:58.00,Default,,0000,0000,0000,,و پرسش من این است که چگونه از آنجا به اینجا رسیدم؟ Dialogue: 0,0:00:58.00,0:01:03.00,Default,,0000,0000,0000,,چگونه یک بیماری به یک هویت تبدیل شد؟ Dialogue: 0,0:01:03.00,0:01:06.00,Default,,0000,0000,0000,,هنگامی که حدود شش سال داشتم، Dialogue: 0,0:01:06.00,0:01:09.00,Default,,0000,0000,0000,,با مادر و برادرم به یک مغازه کفشفروشی رفتم. Dialogue: 0,0:01:09.00,0:01:11.00,Default,,0000,0000,0000,,وقتی خرید کفش تمام شد، Dialogue: 0,0:01:11.00,0:01:15.00,Default,,0000,0000,0000,,فروشنده به ما گفت که هریک از ما میتوانیم یک بادکنک به خانه ببریم. Dialogue: 0,0:01:15.00,0:01:20.00,Default,,0000,0000,0000,,برادرم یک بادکنک قرمز خواست، و من یک بادکنک صورتی. Dialogue: 0,0:01:20.00,0:01:25.00,Default,,0000,0000,0000,,مادرم گفت فکر میکند بهتر است که یک بادکنک آبی بگیرم. Dialogue: 0,0:01:25.00,0:01:28.00,Default,,0000,0000,0000,,اما گفتم که من قطعا بادکنک صورتی رنگ را میخواهم. Dialogue: 0,0:01:28.00,0:01:34.00,Default,,0000,0000,0000,,و به من یادآوری کرد که رنگ مورد علاقه من آبی است. Dialogue: 0,0:01:34.00,0:01:39.00,Default,,0000,0000,0000,,این حقیقت که در حال حاضر رنگ مورد علاقهام آبیست، و هنوز هم همجنسگرا هستم.-- Dialogue: 0,0:01:39.00,0:01:42.00,Default,,0000,0000,0000,,( خنده تماشاگران) Dialogue: 0,0:01:42.00,0:01:46.00,Default,,0000,0000,0000,,هم نشانی است از نفوذ مادرم و هم محدویتهای آن. Dialogue: 0,0:01:46.00,0:01:48.00,Default,,0000,0000,0000,,( خنده تماشاگران) Dialogue: 0,0:01:48.00,0:01:55.00,Default,,0000,0000,0000,,( تشویق تماشاگران) Dialogue: 0,0:01:55.00,0:01:58.00,Default,,0000,0000,0000,,هنگامی که کوچک بودم، مادرم میگفت، Dialogue: 0,0:01:58.00,0:02:02.00,Default,,0000,0000,0000,,"عشقی که تو به فرزندانت داری مثل هیچ احساسی در دنیا نیست. Dialogue: 0,0:02:02.00,0:02:05.00,Default,,0000,0000,0000,,و تا زمانی که فرزندی نداری، نمیدانی که این احساس چیست." Dialogue: 0,0:02:05.00,0:02:09.00,Default,,0000,0000,0000,,وقتی بچه بودم به نظرم این بهترین تعریف جهان بود Dialogue: 0,0:02:09.00,0:02:12.00,Default,,0000,0000,0000,,که او ممکن بود درباره مادری برای من و برادرم به زبان بیاورد. Dialogue: 0,0:02:12.00,0:02:14.00,Default,,0000,0000,0000,,و هنگامی که نوجوان بودم، فکر میکردم Dialogue: 0,0:02:14.00,0:02:18.00,Default,,0000,0000,0000,,که من گِی (همجنسگرا) هستم و احتمالا نمیتوانم خانواده داشته باشم. Dialogue: 0,0:02:18.00,0:02:20.00,Default,,0000,0000,0000,,و وقتی که او این جمله را میگفت مضطربم میکرد. Dialogue: 0,0:02:20.00,0:02:21.00,Default,,0000,0000,0000,,بعد از اینکه همجنسگرایی من فاش شد، Dialogue: 0,0:02:21.00,0:02:25.00,Default,,0000,0000,0000,,وقتی که او گفتن این جمله را ادامه میداد، عصبانی میشدم. Dialogue: 0,0:02:25.00,0:02:29.00,Default,,0000,0000,0000,,گقتم،"من گِی هستم، و هیچ راهی برای اینکه مرا (به پدر بودن) هدایت کند وجود ندارد. Dialogue: 0,0:02:29.00,0:02:32.00,Default,,0000,0000,0000,,و می خواهم گفتن این حرف را تمام کنی." Dialogue: 0,0:02:35.00,0:02:40.00,Default,,0000,0000,0000,,حدود بیست سال پیش، سردبیرانم در نشریه نیویورک تایمز از من خواستند Dialogue: 0,0:02:40.00,0:02:42.00,Default,,0000,0000,0000,,که در مورد فرهنگ ناشنوایی مقالهای بنویسم. Dialogue: 0,0:02:42.00,0:02:44.00,Default,,0000,0000,0000,,ترجیح دادم که از خیلی عقب شروع کنم. Dialogue: 0,0:02:44.00,0:02:46.00,Default,,0000,0000,0000,,من ناشنوایی را کاملا یک بیماری تلقی میکردم. Dialogue: 0,0:02:46.00,0:02:48.00,Default,,0000,0000,0000,,مردم بیچاره ای که نمیتوانند بشنوند. Dialogue: 0,0:02:48.00,0:02:51.00,Default,,0000,0000,0000,,آنها فاقد حس شنوایی بودند، و ما برایشان چه میتوانیم بکنیم؟ Dialogue: 0,0:02:51.00,0:02:53.00,Default,,0000,0000,0000,,سپس من پا به دنیای ناشنوایان گذاشتم. Dialogue: 0,0:02:53.00,0:02:55.00,Default,,0000,0000,0000,,به انجمنها و باشگاههای ناشنوایان رفتم. Dialogue: 0,0:02:55.00,0:02:59.00,Default,,0000,0000,0000,,من اجرای تئاتر و شعرخوانی ناشنوایان را تماشا کردم. Dialogue: 0,0:02:59.00,0:03:05.00,Default,,0000,0000,0000,,حتی به مسابقه دختر شایسته ناشنوایان آمریکا در نشویل، ایالت تنسی رفتم Dialogue: 0,0:03:05.00,0:03:09.00,Default,,0000,0000,0000,,جایی که مردمش از برگزاری این مسابقه آبکی جنوبی شکایت میکنند. Dialogue: 0,0:03:09.00,0:03:13.00,Default,,0000,0000,0000,,( خنده تماشاگران) Dialogue: 0,0:03:13.00,0:03:17.00,Default,,0000,0000,0000,,هرچه که عمیقتر و عمیقتر در دنیای ناشنوایی غوطهورمیشدم، Dialogue: 0,0:03:17.00,0:03:20.00,Default,,0000,0000,0000,,بیشتر متقاعد میشدم که ناشنوایی یک فرهنگ است Dialogue: 0,0:03:20.00,0:03:23.00,Default,,0000,0000,0000,,و این که افراد در دنیای ناشنوایی میگویند، Dialogue: 0,0:03:23.00,0:03:26.00,Default,,0000,0000,0000,,"ما فقدان شنوایی نداریم، بلکه ما در یک فرهنگ عضویت داریم،" Dialogue: 0,0:03:26.00,0:03:29.00,Default,,0000,0000,0000,,چیزی را میگفتند که ماندگار بود. Dialogue: 0,0:03:29.00,0:03:30.00,Default,,0000,0000,0000,,اما این فرهنگ من نبود، Dialogue: 0,0:03:30.00,0:03:33.00,Default,,0000,0000,0000,,به ویژه نمیخواستم که عجله کنم و به آن ملحق شوم، Dialogue: 0,0:03:33.00,0:03:36.00,Default,,0000,0000,0000,,اما آن را به عنوان یک فرهنگ Dialogue: 0,0:03:36.00,0:03:38.00,Default,,0000,0000,0000,,و افرادی که عضو آن بودند را درک کردم و پذیرفتم، Dialogue: 0,0:03:38.00,0:03:44.00,Default,,0000,0000,0000,,این احساس به اندازه فرهنگ لاتین یا فرهنگ همجنسگرایان و یا فرهنگ یهودی ارزشمند بود. Dialogue: 0,0:03:44.00,0:03:49.00,Default,,0000,0000,0000,,این احساس شاید حتی به اندزه فرهنگ آمریکایی معتبر بود. Dialogue: 0,0:03:49.00,0:03:52.00,Default,,0000,0000,0000,,سپس دوست یکی از دوستانم صاحب دختری کوتوله شد. Dialogue: 0,0:03:52.00,0:03:54.00,Default,,0000,0000,0000,,هنگامی که دخترش به دنیا آمد، Dialogue: 0,0:03:54.00,0:03:56.00,Default,,0000,0000,0000,,ناگهان با پرسشهایی مواجه شد Dialogue: 0,0:03:56.00,0:03:59.00,Default,,0000,0000,0000,,که حالا برای من کاملا شدت و قوت پیدا میکردند. Dialogue: 0,0:03:59.00,0:04:03.00,Default,,0000,0000,0000,,او با این سوال مواجه بود که با این کودک چه باید بکند. Dialogue: 0,0:04:03.00,0:04:06.00,Default,,0000,0000,0000,,آیا او باید بگوید،" تو کاملا مثل بقیه هستی و فقط کمی کوتاه تری؟ " Dialogue: 0,0:04:06.00,0:04:10.00,Default,,0000,0000,0000,,و یا سعی بر ساختن نوعی هویت کوتولهای برای او بکند، Dialogue: 0,0:04:10.00,0:04:12.00,Default,,0000,0000,0000,,و در جامعه کوتولههای آمریکا مشارکت کند، Dialogue: 0,0:04:12.00,0:04:15.00,Default,,0000,0000,0000,,و نسبت به انچه که برای کوتوله ها اتفاق میافتد آگاه شود؟ Dialogue: 0,0:04:15.00,0:04:16.00,Default,,0000,0000,0000,,و ناگهان فکر کردم، Dialogue: 0,0:04:16.00,0:04:19.00,Default,,0000,0000,0000,,بیشتر کودکان ناشنوا از پدر و مادرهای شنوا متولد میشوند. Dialogue: 0,0:04:19.00,0:04:22.00,Default,,0000,0000,0000,,این پدر مادرهای شنوا تمایل دارند که برای معالجه آنها تلاش کنند. Dialogue: 0,0:04:22.00,0:04:26.00,Default,,0000,0000,0000,,این افراد ناشنوا در دوران بزرگسالی به شکلی اجتماعات خودشان را کشف می کنند. Dialogue: 0,0:04:26.00,0:04:28.00,Default,,0000,0000,0000,,بیشتر افراد همجنسگرا از پدرو مادرهای دگرجنسگرا متولد میشوند. Dialogue: 0,0:04:28.00,0:04:30.00,Default,,0000,0000,0000,,این پدر مادرهای دگرجنسگرا اغلب از فرزندان همجنسگرایشان میخواهند Dialogue: 0,0:04:30.00,0:04:33.00,Default,,0000,0000,0000,,آنچه را پیشه کنند که به نظر آنان جریان اصلی جهان است، Dialogue: 0,0:04:33.00,0:04:36.00,Default,,0000,0000,0000,,و این افراد همجنسگرا مجبورند بعدتر هویتشان را کشف کنند. Dialogue: 0,0:04:36.00,0:04:38.00,Default,,0000,0000,0000,,و این دوستم بود که Dialogue: 0,0:04:38.00,0:04:41.00,Default,,0000,0000,0000,,با این پرسشها درباره هویت دختر کوتولهاش مواجه شده بود. Dialogue: 0,0:04:41.00,0:04:43.00,Default,,0000,0000,0000,,و من فکر کردم، باز هم: Dialogue: 0,0:04:43.00,0:04:46.00,Default,,0000,0000,0000,,خانوادهای که خود را عادی قلمداد میکند Dialogue: 0,0:04:46.00,0:04:48.00,Default,,0000,0000,0000,,بچهای دارد که به نظر غیرعادی است. Dialogue: 0,0:04:48.00,0:04:53.00,Default,,0000,0000,0000,,و به این ایده اندیشیدم که در واقع دو نوع هویت وجود دارد. Dialogue: 0,0:04:53.00,0:04:54.00,Default,,0000,0000,0000,,هویت عمودی، Dialogue: 0,0:04:54.00,0:04:57.00,Default,,0000,0000,0000,,که نسل به نسل از والدین به کودک میرسد. Dialogue: 0,0:04:57.00,0:05:03.00,Default,,0000,0000,0000,,چیزهایی مثل قومیت، غالبا ملیت، زبان و اغلب مذهب. Dialogue: 0,0:05:03.00,0:05:08.00,Default,,0000,0000,0000,,این چیزها را فرد با والدین و کودکان خود مشترک دارد. Dialogue: 0,0:05:08.00,0:05:10.00,Default,,0000,0000,0000,,با اینکه گاهی برخی از اینها میتوانند مشکلاتی به بار آورد، Dialogue: 0,0:05:10.00,0:05:12.00,Default,,0000,0000,0000,,ولی تلاشی برای علاج آنها نمیشود. Dialogue: 0,0:05:12.00,0:05:15.00,Default,,0000,0000,0000,,شما میتوانید مدعی شوید که در ایالت متحده -- Dialogue: 0,0:05:15.00,0:05:17.00,Default,,0000,0000,0000,,با وجود رئیس جمهور فعلی ما-- Dialogue: 0,0:05:17.00,0:05:19.00,Default,,0000,0000,0000,,رنگین پوست بودن سختتر است. Dialogue: 0,0:05:19.00,0:05:22.00,Default,,0000,0000,0000,,و در عین حال، کسی سعی نمی کند تضمین کند Dialogue: 0,0:05:22.00,0:05:26.00,Default,,0000,0000,0000,,که نسل آتی کودکانی که از آمریکاییهای آفریقایی تبار و آسیایی متولد میشوند Dialogue: 0,0:05:26.00,0:05:29.00,Default,,0000,0000,0000,,پوست سفید رنگ و موی زرد داشته باشند. Dialogue: 0,0:05:29.00,0:05:33.00,Default,,0000,0000,0000,,انواع دیگر هویت نیز هستند که فرد آنها را از یک گروه همتا می گیرد. Dialogue: 0,0:05:33.00,0:05:36.00,Default,,0000,0000,0000,,و من آنها را هویت افقی مینامم. Dialogue: 0,0:05:36.00,0:05:39.00,Default,,0000,0000,0000,,زیرا گروه همتا یک تجربه افقی است. Dialogue: 0,0:05:39.00,0:05:41.00,Default,,0000,0000,0000,,این هویتها برای پدر و مادرفرد بیگانهاند Dialogue: 0,0:05:41.00,0:05:45.00,Default,,0000,0000,0000,,و فرد آنها را زمانی پیدا میکند که همتا و همشانان خود را ببینید. Dialogue: 0,0:05:45.00,0:05:48.00,Default,,0000,0000,0000,,این هویتها، هویت های افقی، Dialogue: 0,0:05:48.00,0:05:52.00,Default,,0000,0000,0000,,همواره مردم سعی می کنند که آنها را معالجه کنند. Dialogue: 0,0:05:52.00,0:05:55.00,Default,,0000,0000,0000,,و من میخواستم ببینیم به چه شکلی Dialogue: 0,0:05:55.00,0:05:57.00,Default,,0000,0000,0000,,مردمی که این جور هویتها را دارند Dialogue: 0,0:05:57.00,0:06:00.00,Default,,0000,0000,0000,,باا آنها رابطه خوب برقرار میکنند. Dialogue: 0,0:06:00.00,0:06:04.00,Default,,0000,0000,0000,,به نظرم سه سطح پذیرش وجود دارد Dialogue: 0,0:06:04.00,0:06:05.00,Default,,0000,0000,0000,,که میبایستی به وقوع بپیوندد. Dialogue: 0,0:06:05.00,0:06:11.00,Default,,0000,0000,0000,,پذیرش فردی، پذیرش خانوادگی، و پذیرش اجتماعی. Dialogue: 0,0:06:11.00,0:06:13.00,Default,,0000,0000,0000,,و همیشه اینها با هم اتفاق نمیافتند. Dialogue: 0,0:06:13.00,0:06:17.00,Default,,0000,0000,0000,,خیلی اوقات، افرادی که چنین شرایطی را دارند بسیار عصبانی هستند Dialogue: 0,0:06:17.00,0:06:20.00,Default,,0000,0000,0000,,زیرا احساس میکنند که پدر و مادرشان آنها را دوست ندارند، Dialogue: 0,0:06:20.00,0:06:24.00,Default,,0000,0000,0000,,در حالی که آنچه اتفاق میآفتد آن است که والدین آنها را نمیپذیرند. Dialogue: 0,0:06:24.00,0:06:28.00,Default,,0000,0000,0000,,عشق چیزی است که بصورت ایدآل بیقید و شرط Dialogue: 0,0:06:28.00,0:06:31.00,Default,,0000,0000,0000,,در رابطه بین یک پدر یا مادر با فرزند است. Dialogue: 0,0:06:31.00,0:06:34.00,Default,,0000,0000,0000,,اما پذیرش چیز زمانبری است. Dialogue: 0,0:06:34.00,0:06:36.00,Default,,0000,0000,0000,,پذیرش همواره زمان نیاز دارد. Dialogue: 0,0:06:36.00,0:06:41.00,Default,,0000,0000,0000,,یکی از کوتولهها که باهاش آشنا شدم نامش کلینتون براون است. Dialogue: 0,0:06:41.00,0:06:44.00,Default,,0000,0000,0000,,هنگامی که متولد شد تشخیص داده شد که او مبتلا به کوتولگی دیاستروفیک است( بیماری که استخوانهای بیمار به هم میپییچد) Dialogue: 0,0:06:44.00,0:06:46.00,Default,,0000,0000,0000,,یک بیماری بسیار فلجکننده، Dialogue: 0,0:06:46.00,0:06:50.00,Default,,0000,0000,0000,,به پدر و مادرش گفته شد که او هرگز نخواهد توانست راه برود، هرگز حرف نخواهد زد، Dialogue: 0,0:06:50.00,0:06:52.00,Default,,0000,0000,0000,,و هیچ توانایی هوشی ندارد، Dialogue: 0,0:06:52.00,0:06:54.00,Default,,0000,0000,0000,,و احتمالا او هرگز حتی آنها را نخواهد شناخت. Dialogue: 0,0:06:54.00,0:06:58.00,Default,,0000,0000,0000,,و به آنها پیشنهاد شده بود که کودک را در بیمارستان بسپارند Dialogue: 0,0:06:58.00,0:07:00.00,Default,,0000,0000,0000,,تا او بتواند در بیمارستان به آرامی بمیرد. Dialogue: 0,0:07:00.00,0:07:02.00,Default,,0000,0000,0000,,مادرش گفت که اینکار را نخواهد کرد. Dialogue: 0,0:07:02.00,0:07:04.00,Default,,0000,0000,0000,,و پسرش را به خانه برد. Dialogue: 0,0:07:04.00,0:07:07.00,Default,,0000,0000,0000,,با اینکه او توفیق تحصیلی و مالی زیادی نداشت، Dialogue: 0,0:07:07.00,0:07:09.00,Default,,0000,0000,0000,,بهترین پزشک در کشور Dialogue: 0,0:07:09.00,0:07:12.00,Default,,0000,0000,0000,,برای معالجه کوتولگی دیستروفیک را یافت Dialogue: 0,0:07:12.00,0:07:14.00,Default,,0000,0000,0000,,و کلینتون را به او سپرد. Dialogue: 0,0:07:14.00,0:07:16.00,Default,,0000,0000,0000,,کلینتون در دوره کودکیش، Dialogue: 0,0:07:16.00,0:07:19.00,Default,,0000,0000,0000,,۳۰ جراحی عمده داشت. Dialogue: 0,0:07:19.00,0:07:21.00,Default,,0000,0000,0000,,و تمامی این مدت را در بیمارستان بود Dialogue: 0,0:07:21.00,0:07:23.00,Default,,0000,0000,0000,,در حالیکه مراحل درمان را طی میکرد، Dialogue: 0,0:07:23.00,0:07:25.00,Default,,0000,0000,0000,,و در نتیجه او الان میتواند راه برود. Dialogue: 0,0:07:25.00,0:07:29.00,Default,,0000,0000,0000,,و زمانی که در بیمارستان بود، برای او آموزگارانی فرستادند تا برای کارهای مدرسه به او کمک کنند. Dialogue: 0,0:07:29.00,0:07:32.00,Default,,0000,0000,0000,,کلینتون سخت کار کرد چونکه کار دیگری نداشت که انجام دهد. Dialogue: 0,0:07:32.00,0:07:34.00,Default,,0000,0000,0000,,و به سطحی از تحصیلات رسید Dialogue: 0,0:07:34.00,0:07:38.00,Default,,0000,0000,0000,,که هیچ یک از اعضای خانوادهاش به آن نرسیده بود. Dialogue: 0,0:07:38.00,0:07:41.00,Default,,0000,0000,0000,,در حقیقت او اولین فرد در خانوادهاش بود که به کالج رفت، Dialogue: 0,0:07:41.00,0:07:44.00,Default,,0000,0000,0000,,جایی که او در محیط دانشگاه زندگی میکرد و خودرو ویژهاش را میراند Dialogue: 0,0:07:44.00,0:07:47.00,Default,,0000,0000,0000,,که سازگار با شرایط غیرعادی بدنش بود. Dialogue: 0,0:07:47.00,0:07:50.00,Default,,0000,0000,0000,,مادرش برایم تعریف کرد که یک روز به خانه آمد-- Dialogue: 0,0:07:50.00,0:07:52.00,Default,,0000,0000,0000,,و به کالج نزدیک خانه رفت-- Dialogue: 0,0:07:52.00,0:07:55.00,Default,,0000,0000,0000,,او گفت،" آن خودروی آشنا را دیدم Dialogue: 0,0:07:55.00,0:07:59.00,Default,,0000,0000,0000,,در پارکینک یک میکده پارک شده بود.( خنده تماشاگران) Dialogue: 0,0:07:59.00,0:08:04.00,Default,,0000,0000,0000,,"با خودم فکر کردم، آنها ۶ فوت قد دارند،و او سه فوت قد دارد. Dialogue: 0,0:08:04.00,0:08:06.00,Default,,0000,0000,0000,,دو آبجو برای آنها مثل چهار تا آبجو برای کلینتون است." Dialogue: 0,0:08:06.00,0:08:09.00,Default,,0000,0000,0000,,گفت: "میدانستم که نمیتوانم وارد شوم و مزاحمش بشوم، Dialogue: 0,0:08:09.00,0:08:13.00,Default,,0000,0000,0000,,اما به خانه رفتم، و هشت تا پیغام روی تلفن همراهش گذاشتم." Dialogue: 0,0:08:13.00,0:08:15.00,Default,,0000,0000,0000,,او گفت،" سپس فکر کردم، Dialogue: 0,0:08:15.00,0:08:17.00,Default,,0000,0000,0000,,اگر زمانی که او متولد شد کسی به من می گفت Dialogue: 0,0:08:17.00,0:08:22.00,Default,,0000,0000,0000,,که نگرانی آینده من این خواهد بود که او با همکلاسیهایش الکل بنوشد و رانندگی کند --" Dialogue: 0,0:08:22.00,0:08:31.00,Default,,0000,0000,0000,,( تشویق تماشاگران) Dialogue: 0,0:08:31.00,0:08:33.00,Default,,0000,0000,0000,,به او گفتم،" فکر میکنی چه کردی Dialogue: 0,0:08:33.00,0:08:38.00,Default,,0000,0000,0000,,که به او کمک کرد تا تبدیل به چنین آدم جذاب، موفق وفوقالعادهای بشود؟" Dialogue: 0,0:08:38.00,0:08:42.00,Default,,0000,0000,0000,,و او گفت،" من چه کردم؟ فقط عاشقش بودم. Dialogue: 0,0:08:42.00,0:08:45.00,Default,,0000,0000,0000,,کلینتون همواره نوری در دل داشت. Dialogue: 0,0:08:45.00,0:08:52.00,Default,,0000,0000,0000,,و من و پدرش خوششانس بودیم که اولین کسانی بودیم که این نور را دیدم." Dialogue: 0,0:08:52.00,0:08:55.00,Default,,0000,0000,0000,,میخواهم بریدهای از یک روزنامه دیگر در دهه شصت را نقل کنم. Dialogue: 0,0:08:55.00,0:09:01.00,Default,,0000,0000,0000,,این یکی از سال ۱۹۶۸ است-- مجله ماهانه آتلانتیک، صدای آمریکای آزاد-- Dialogue: 0,0:09:01.00,0:09:03.00,Default,,0000,0000,0000,,نوشته یک بایواتیکیست مهم (کسی که مفاهیم اخلاقی کشفیات جدید علوم زیستشناسی را بررسی میکند). Dialogue: 0,0:09:03.00,0:09:07.00,Default,,0000,0000,0000,,او گفته، "هیچ دلیلی وجود ندارد برای احساس گناه Dialogue: 0,0:09:07.00,0:09:10.00,Default,,0000,0000,0000,,در مورد واگذاشتن یک کودک مبتلا به سندروم داون (عقب مانده ذهنی)، Dialogue: 0,0:09:10.00,0:09:15.00,Default,,0000,0000,0000,,چه پنهان کردنش در یک آسایشگاه باشد Dialogue: 0,0:09:15.00,0:09:19.00,Default,,0000,0000,0000,,و چه احساس مرگ برای آنها. Dialogue: 0,0:09:19.00,0:09:24.00,Default,,0000,0000,0000,,این ناراحت کننده است- بله- وحشتناک است. اما هیچ حس گناهی را به همراه ندارد. Dialogue: 0,0:09:24.00,0:09:28.00,Default,,0000,0000,0000,,گناه واقعی ناشی از صدمه به یک انسان ناشی میشود، Dialogue: 0,0:09:28.00,0:09:33.00,Default,,0000,0000,0000,,و یک عقبمانده، انسان نیست." Dialogue: 0,0:09:33.00,0:09:37.00,Default,,0000,0000,0000,,برای پیشرفت عظیمی که کردهایم جوهر زیادی خرج نوشتن شده Dialogue: 0,0:09:37.00,0:09:39.00,Default,,0000,0000,0000,,برای بهبود وضع افرادهمجسگرایان. Dialogue: 0,0:09:39.00,0:09:43.00,Default,,0000,0000,0000,,تغییری که نگرش ما باعث شده هر روز در سرفصل خبرهاست. Dialogue: 0,0:09:43.00,0:09:48.00,Default,,0000,0000,0000,,اما ما فراموش کردهایم که به افرادی که تفاوتها دیگری داشتند چگونه نگاه میکردیم. Dialogue: 0,0:09:48.00,0:09:50.00,Default,,0000,0000,0000,,چگونه به افرادی که معلول بودند نگاه میکردیم، Dialogue: 0,0:09:50.00,0:09:53.00,Default,,0000,0000,0000,,چگونه غیر انسانی با مردم برخورد میکردیم. Dialogue: 0,0:09:53.00,0:09:55.00,Default,,0000,0000,0000,,و تغییری که حاصل شده، Dialogue: 0,0:09:55.00,0:09:57.00,Default,,0000,0000,0000,,که تقریبا به همان میزان بنیادیست، Dialogue: 0,0:09:57.00,0:09:59.00,Default,,0000,0000,0000,,چیزیست که ما خیلی به آن توجه نمیکنیم. Dialogue: 0,0:09:59.00,0:10:03.00,Default,,0000,0000,0000,,یکی از خانوادههایی که من با آنها مصاحبه کردم، تام و کرن روباردز، Dialogue: 0,0:10:03.00,0:10:07.00,Default,,0000,0000,0000,,که از گذشتهشان گفتند، هنگامی که به عنوان نیویورکیهای جوان موفق Dialogue: 0,0:10:07.00,0:10:11.00,Default,,0000,0000,0000,,اولین فرزندشان مبتلا به سندروم داون تشخیص داده شد. Dialogue: 0,0:10:11.00,0:10:15.00,Default,,0000,0000,0000,,آنها فکر کردند که امکانات آموزشی موجود برای پسرشان چیزی نیست که باید باشد، Dialogue: 0,0:10:15.00,0:10:19.00,Default,,0000,0000,0000,,بنابراین تصمیم گرفتند که مرکز کوچکی را ایجاد کنند-- Dialogue: 0,0:10:19.00,0:10:22.00,Default,,0000,0000,0000,,دو کلاس که با تعداد اندکی پدر و مادرهای دیگر تاسیس کردند Dialogue: 0,0:10:22.00,0:10:25.00,Default,,0000,0000,0000,,برای آموزش کودکان مبتلا به سندروم داون. Dialogue: 0,0:10:25.00,0:10:29.00,Default,,0000,0000,0000,,و طی سالها این مرکز رشد کرده و به مرکزی به نام کوک سنتر Cooke Center, تبدیل شده، Dialogue: 0,0:10:29.00,0:10:31.00,Default,,0000,0000,0000,,که اکنون در آنجا هزاران هزار Dialogue: 0,0:10:31.00,0:10:35.00,Default,,0000,0000,0000,,کودکان مبتلا به ناتوانایی ذهنی در حال آموزش هستند. Dialogue: 0,0:10:35.00,0:10:38.00,Default,,0000,0000,0000,,از زمانی که داستان ماهنامه آتلانتیک منتشر شد تاکنون، Dialogue: 0,0:10:38.00,0:10:42.00,Default,,0000,0000,0000,,امید به زندگی افراد مبتلا به بیماری داون سه برابر شده است. Dialogue: 0,0:10:42.00,0:10:47.00,Default,,0000,0000,0000,,تجربه مبتلایان به بیماری داون شامل کسانیست که بازیگر هستند، Dialogue: 0,0:10:47.00,0:10:53.00,Default,,0000,0000,0000,,کسانی که نویسنده هستند، برخی از آنها توانایی آن را دارند که کاملا مستقل زندگی کنند. Dialogue: 0,0:10:53.00,0:10:55.00,Default,,0000,0000,0000,,خانواده رابردز کارهای زیادی در این خصوص انجام دادهاند. Dialogue: 0,0:10:55.00,0:10:56.00,Default,,0000,0000,0000,,بهشان گفتم آیا از این موضوع متاسف هستید؟ Dialogue: 0,0:10:56.00,0:10:59.00,Default,,0000,0000,0000,,آیا آرزو میکردید که فرزندتان دچار بیماری داون نبود؟ Dialogue: 0,0:10:59.00,0:11:00.00,Default,,0000,0000,0000,,ایا آرزو میکردید که هرگز نمیشنیدید که فرزند تان بیمار است؟ Dialogue: 0,0:11:00.00,0:11:03.00,Default,,0000,0000,0000,,بطرز جالبی پدر کودک بیمار گفت، Dialogue: 0,0:11:03.00,0:11:05.00,Default,,0000,0000,0000,," خُب برای دیوید ، پسرمان، من تاسف میخورم، Dialogue: 0,0:11:05.00,0:11:09.00,Default,,0000,0000,0000,,زیرا برای دیوید، بودن در دنیا مشکل است، Dialogue: 0,0:11:09.00,0:11:12.00,Default,,0000,0000,0000,,و دلم میخواست که میشد زندگی بهتری به او داد، Dialogue: 0,0:11:12.00,0:11:17.00,Default,,0000,0000,0000,,اما فکر میکنم اگر تمامی کسانی را که به بیماری داون مبتلایند را از دست بدهیم این یک فاجعه خواهد بود." Dialogue: 0,0:11:17.00,0:11:20.00,Default,,0000,0000,0000,,و کرن روباردز به من گفت،" من هم مثل تام فکر میکنم. Dialogue: 0,0:11:20.00,0:11:24.00,Default,,0000,0000,0000,,برای دیوید، اگر به من بود ظرف یک لحظه به او زندگی راحتتری میدادم. Dialogue: 0,0:11:24.00,0:11:29.00,Default,,0000,0000,0000,,اما در مورد خودم اگر بخواهیم صحبت کنم-- خوب ، ۲۳ سال پیش که او به دنیا آمد هرگز بر این باور نبودم که Dialogue: 0,0:11:29.00,0:11:31.00,Default,,0000,0000,0000,,که به این مرحله برسم-- Dialogue: 0,0:11:31.00,0:11:36.00,Default,,0000,0000,0000,,در مورد خودم میگویم، این مرا بسیار بهتر و بسیار مهربانتر Dialogue: 0,0:11:36.00,0:11:39.00,Default,,0000,0000,0000,,و بسیار هدف دارتر در تمامی عمرمم کرده، Dialogue: 0,0:11:39.00,0:11:45.00,Default,,0000,0000,0000,,من شخصا، آن را با هیچ چیز در دنیا عوض نمیکنم." Dialogue: 0,0:11:45.00,0:11:50.00,Default,,0000,0000,0000,,ما در مرحلهای زندگی میکنیم که پذیرش اجتماعی برای این موارد وخیلی از موقعیت های دیگر Dialogue: 0,0:11:50.00,0:11:51.00,Default,,0000,0000,0000,,بالا و بالاتر میرود و رو به افزایش است. Dialogue: 0,0:11:51.00,0:11:53.00,Default,,0000,0000,0000,,و در عین حال ما در لحظه ای زندگی میکنیم Dialogue: 0,0:11:53.00,0:11:56.00,Default,,0000,0000,0000,,که توانایی ما برای از بین بردن اینگونه شرایط Dialogue: 0,0:11:56.00,0:11:59.00,Default,,0000,0000,0000,,تا به حدی رسیده که هرگز آن را تصور نمیکردیم. Dialogue: 0,0:11:59.00,0:12:02.00,Default,,0000,0000,0000,,اکنون بیشتر نوزادان ناشنوا در ایالات متحده Dialogue: 0,0:12:02.00,0:12:04.00,Default,,0000,0000,0000,,قسمت حلزونی گوش برایشان کاشته میشود، Dialogue: 0,0:12:04.00,0:12:09.00,Default,,0000,0000,0000,,که درمغزشان گذارده شده و به یک دستگاه گیرنده متصل است، Dialogue: 0,0:12:09.00,0:12:14.00,Default,,0000,0000,0000,,و به آنها اجازه میدهد که برگردانی از شنوایی با استفاده از تکلم دهانی را بدست اورند. Dialogue: 0,0:12:14.00,0:12:18.00,Default,,0000,0000,0000,,آمیختهای که در موش BMN-111، آزمایش شده است Dialogue: 0,0:12:18.00,0:12:23.00,Default,,0000,0000,0000,,در جلوگیری از فعال شدن ژن آکندروپلازی(ژنی که عامل بیماری کوتولگیست) موثر است. Dialogue: 0,0:12:23.00,0:12:26.00,Default,,0000,0000,0000,,آکندروپلازی رایجترین شکل بیماری کوتولگیست، Dialogue: 0,0:12:26.00,0:12:30.00,Default,,0000,0000,0000,,و موشهایی که دارای ژن اکندروپلازی هست و این ماده را دریافت کردند، Dialogue: 0,0:12:30.00,0:12:32.00,Default,,0000,0000,0000,,تا اندازه طبیعی و کامل رشد میکند، Dialogue: 0,0:12:32.00,0:12:34.00,Default,,0000,0000,0000,,و آزمایش این دارو برای انسان نیز نزدیک است. Dialogue: 0,0:12:34.00,0:12:36.00,Default,,0000,0000,0000,,آزمایشات خونی نیز در حال پیشرفتاند Dialogue: 0,0:12:36.00,0:12:42.00,Default,,0000,0000,0000,,که با قطعیت بالاتر و در دوران اولیه بارداری علائم بیماری داون را تشخیص میدهند، Dialogue: 0,0:12:42.00,0:12:47.00,Default,,0000,0000,0000,,و برای مردم این را آسانتر و آسانتر میکند تا بارداری را برطرف کنند، Dialogue: 0,0:12:47.00,0:12:48.00,Default,,0000,0000,0000,,و یا به آن خاتمه دهند. Dialogue: 0,0:12:48.00,0:12:53.00,Default,,0000,0000,0000,,بنابراین ما هم پیشرفت اجتماعی و هم پیشرفت پزشکی و درمانی داریم. Dialogue: 0,0:12:53.00,0:12:55.00,Default,,0000,0000,0000,,و من به هردو اینها باور دارم. Dialogue: 0,0:12:55.00,0:12:59.00,Default,,0000,0000,0000,,معتقدم پیشرفتهای اجتماعی فوق العاده ، معنیدار و عالی هستند، Dialogue: 0,0:12:59.00,0:13:02.00,Default,,0000,0000,0000,,وهمین عقیده را در مورد پیشرفتهای پزشکی دارم. Dialogue: 0,0:13:02.00,0:13:06.00,Default,,0000,0000,0000,,اما فکرمیکنم هنگامیکه یکی از این دو با دیگری همخوان نباشد تراژدی رخ میدهد. Dialogue: 0,0:13:06.00,0:13:08.00,Default,,0000,0000,0000,,هنگامی که من تعامل این دو را در Dialogue: 0,0:13:08.00,0:13:11.00,Default,,0000,0000,0000,,شرایطی مانند سه موقعیتی را که شرح دادم میبینیم، Dialogue: 0,0:13:11.00,0:13:14.00,Default,,0000,0000,0000,,گاهی فکر میکنم موقعیتی شبیه به آن لحظاتی از یک اپرای بزرگ پیش میآید Dialogue: 0,0:13:14.00,0:13:17.00,Default,,0000,0000,0000,,که قهرمان داستان به عشقش نسبت به معشوق پی میبرد Dialogue: 0,0:13:17.00,0:13:21.00,Default,,0000,0000,0000,,درست در همان لحظهای که معشوق بر تخت خفته و هدر میرود. Dialogue: 0,0:13:21.00,0:13:24.00,Default,,0000,0000,0000,,( خنده تماشاگران) Dialogue: 0,0:13:24.00,0:13:28.00,Default,,0000,0000,0000,,ما باید با هم در مورد راه های درمان فکر کنیم. Dialogue: 0,0:13:28.00,0:13:31.00,Default,,0000,0000,0000,,خیلی اوقات پرسشی که والدین دارند این است که، Dialogue: 0,0:13:31.00,0:13:33.00,Default,,0000,0000,0000,,ما جه اعتباری به فرزندانمان میدهیم، Dialogue: 0,0:13:33.00,0:13:35.00,Default,,0000,0000,0000,,و چه چیزی را در آنها درمان میکنیم؟ Dialogue: 0,0:13:35.00,0:13:39.00,Default,,0000,0000,0000,,جیم سینکلر، فعال برجسته بیماری درخودماندگی (اوتیسم)، گفت، Dialogue: 0,0:13:39.00,0:13:43.00,Default,,0000,0000,0000,,"هنگمی که پدر و مادری میگویند که ' آرزو میکردم که فرزندم بیماری اوتیسم نداشت ،' Dialogue: 0,0:13:43.00,0:13:48.00,Default,,0000,0000,0000,,چیزی که آنها واقعا می گویند این است که آرزو میکردم که این بچه وجود نداشت Dialogue: 0,0:13:48.00,0:13:52.00,Default,,0000,0000,0000,,و در عوض کودکی دیگری که بیماری اوتیسم نداشت را داشتم." Dialogue: 0,0:13:52.00,0:13:57.00,Default,,0000,0000,0000,,قرائت دوبارهی این چیزیست که در هنگام سوگواری موجودیتمان میشنوید. Dialogue: 0,0:13:57.00,0:14:00.00,Default,,0000,0000,0000,,چیزیست که در زمانی که برای شفا دعا میکنیم میشنوید-- Dialogue: 0,0:14:00.00,0:14:02.00,Default,,0000,0000,0000,,زمانی که آخرین آرزوی شما این است Dialogue: 0,0:14:02.00,0:14:05.00,Default,,0000,0000,0000,,این است که روزی ما محو شویم Dialogue: 0,0:14:05.00,0:14:10.00,Default,,0000,0000,0000,,غریبه هایی را که میتوانید آنها دوست داشته باشید به پس چهرههای روند." Dialogue: 0,0:14:10.00,0:14:13.00,Default,,0000,0000,0000,,این دیدگاه بسیار افراطیست، Dialogue: 0,0:14:13.00,0:14:17.00,Default,,0000,0000,0000,,اما این به حقیقتی اشاره دارد که این افراد با زندگی که دارند درگیرهستند Dialogue: 0,0:14:17.00,0:14:22.00,Default,,0000,0000,0000,,و درمان یا تغییر و یا رفع آن را نمیخواهند. Dialogue: 0,0:14:22.00,0:14:25.00,Default,,0000,0000,0000,,آنها میخواهند همان کسی که باشند که به دنیا آمدند تا آن کس باشند. Dialogue: 0,0:14:25.00,0:14:29.00,Default,,0000,0000,0000,,یکی از خانواده هایی که من با آنها برای این پروژه مصاحبه کردم Dialogue: 0,0:14:29.00,0:14:34.00,Default,,0000,0000,0000,,خانواده دیلان کلیبالد بود که یکی از عاملان کشتار دبیرستان کلمباین( در سال ۱۹۹۹ در ایالت کلرادوی) بود. Dialogue: 0,0:14:34.00,0:14:37.00,Default,,0000,0000,0000,,زمان زیادی را برد تا آنها را متقاعد کنم تا با من صحبت کنند، Dialogue: 0,0:14:37.00,0:14:40.00,Default,,0000,0000,0000,,و بالاخره روزی موافقت کردند، آنها پر از داستانهای و موضوعاتی بودند Dialogue: 0,0:14:40.00,0:14:41.00,Default,,0000,0000,0000,,که از گفتن آنها نمیتوانستند خوداری کنند. Dialogue: 0,0:14:41.00,0:14:44.00,Default,,0000,0000,0000,,اولین آخر هفتهای که با آنها گذراندم-- اولین از آخر هفتههای بسیاری که با آنها بودم-- Dialogue: 0,0:14:44.00,0:14:47.00,Default,,0000,0000,0000,,بیش از ۲۰ ساعت گفتگو ضبط کردم. Dialogue: 0,0:14:47.00,0:14:49.00,Default,,0000,0000,0000,,و یکشنبه شب، ما بسیار خسته بودیم. Dialogue: 0,0:14:49.00,0:14:52.00,Default,,0000,0000,0000,,در آشپزخانه نشسته بودیم. سو کلیبالد شام را آماده میکرد. Dialogue: 0,0:14:52.00,0:14:55.00,Default,,0000,0000,0000,,و من گفتم،"اگر دیلن الان اینجا بود، Dialogue: 0,0:14:55.00,0:14:58.00,Default,,0000,0000,0000,,میدانی چه سوالی از او میپرسیدی؟" Dialogue: 0,0:14:58.00,0:15:00.00,Default,,0000,0000,0000,,و پدرش گفت،" البته که میدانم. Dialogue: 0,0:15:00.00,0:15:04.00,Default,,0000,0000,0000,,میخواهم از او بپرسم که فکر میکرد دارد چه غلطی میکند." Dialogue: 0,0:15:04.00,0:15:07.00,Default,,0000,0000,0000,,و سو به زمین خیره شد، و برای دقیقهای فکر کرد. Dialogue: 0,0:15:07.00,0:15:09.00,Default,,0000,0000,0000,,بعد سرش را بالا آورد و گفت، Dialogue: 0,0:15:09.00,0:15:13.00,Default,,0000,0000,0000,,"ازاو میخواستم که مرا ببخشد برای اینکه مادرش بودم Dialogue: 0,0:15:13.00,0:15:18.00,Default,,0000,0000,0000,,و هرگز نفهمیدم که در ذهن او چه میگذرد." Dialogue: 0,0:15:18.00,0:15:21.00,Default,,0000,0000,0000,,چند سال بعد که با او شام میخوردم-- Dialogue: 0,0:15:21.00,0:15:23.00,Default,,0000,0000,0000,,یکی از دفعاتی زیادی که با هم شام خوردیم-- Dialogue: 0,0:15:23.00,0:15:26.00,Default,,0000,0000,0000,,او گفت" میدانی، اوایل که این اتفاق افتادهبود، Dialogue: 0,0:15:26.00,0:15:30.00,Default,,0000,0000,0000,,آرزو میکردم که هرگز ازدواج نکرده بودم و فرزندی نداشتم. Dialogue: 0,0:15:30.00,0:15:33.00,Default,,0000,0000,0000,,اگر به اوهایو نرفته بودم و با تام سر راه هم قرار نمیگرفتیم، Dialogue: 0,0:15:33.00,0:15:37.00,Default,,0000,0000,0000,,این بچه وجود نداشت و این اتفاق وحشتناک نمیافتاد. Dialogue: 0,0:15:37.00,0:15:42.00,Default,,0000,0000,0000,,اما بعدا احساس کردم که من فرزندانم را خیلی دوست دارم Dialogue: 0,0:15:42.00,0:15:45.00,Default,,0000,0000,0000,,و نمیخواهم زندگی بدون آنها را تصور کنم. Dialogue: 0,0:15:45.00,0:15:50.00,Default,,0000,0000,0000,,تصدیق میکنم رنجی که آنها برای دیگران سبب شدند نابخشودنی است، Dialogue: 0,0:15:50.00,0:15:53.00,Default,,0000,0000,0000,,اما دردی که برای من سبب شدند قابل بخشش است." Dialogue: 0,0:15:53.00,0:15:57.00,Default,,0000,0000,0000,,"بنابراین در عین اینکه تصدیق میکنم دنیا جای بهتری میبود Dialogue: 0,0:15:57.00,0:16:00.00,Default,,0000,0000,0000,,اگر دیلن هرگز به دنیا نمیآمد، Dialogue: 0,0:16:00.00,0:16:05.00,Default,,0000,0000,0000,,اما معتقدم که برای من بهتر نمیبود." Dialogue: 0,0:16:05.00,0:16:12.00,Default,,0000,0000,0000,,برایم حیرتانگیز بود که چطور همه این خانوادهها با این فرزندان و این مشکلات، Dialogue: 0,0:16:12.00,0:16:15.00,Default,,0000,0000,0000,,مشکلاتی که بیشترشان حاضر بودند برای جلوگیریشان هر کاری بکنند، Dialogue: 0,0:16:15.00,0:16:18.00,Default,,0000,0000,0000,,در تجربه فرزند داشتن این همه معنا یافتهاند. Dialogue: 0,0:16:18.00,0:16:22.00,Default,,0000,0000,0000,,بعد فکر کردم، همه ما که فرزند داریم Dialogue: 0,0:16:22.00,0:16:24.00,Default,,0000,0000,0000,,عاشق فرزندانمان هستیم با همه کاستیها و معایبشان. Dialogue: 0,0:16:24.00,0:16:29.00,Default,,0000,0000,0000,,اگر ناگهان فرشته باشکوهی از سقف وارد اتاق نشیمن من شود Dialogue: 0,0:16:29.00,0:16:31.00,Default,,0000,0000,0000,,و پیشنهاد کند که فرزندان مرا ببرد Dialogue: 0,0:16:31.00,0:16:37.00,Default,,0000,0000,0000,,و در عوض فرزندان بهتر- مودبتر، بامزهتر، بهتر، یا باهوشتری بدهد-- Dialogue: 0,0:16:37.00,0:16:42.00,Default,,0000,0000,0000,,به فرزندانم میچسبم و دعا میکنم که این منظره وحشتناک دور شود. Dialogue: 0,0:16:42.00,0:16:44.00,Default,,0000,0000,0000,,و در نهایت احساس میکنم Dialogue: 0,0:16:44.00,0:16:48.00,Default,,0000,0000,0000,,همانطوری که ما قابلیت احتراق لباس راحتی را در کوره آزمایش میکنیم Dialogue: 0,0:16:48.00,0:16:53.00,Default,,0000,0000,0000,,تا مطمئن شویم کودکمان هنگام عبور از کنار اجاق آتش نمیگیرد، Dialogue: 0,0:16:53.00,0:16:57.00,Default,,0000,0000,0000,,داستان خانوادههایی که این تفاوتهای افراطی را بازگو میکنند Dialogue: 0,0:16:57.00,0:16:59.00,Default,,0000,0000,0000,,تجربه جهانی فرزند داری را منعکس میکند، Dialogue: 0,0:16:59.00,0:17:03.00,Default,,0000,0000,0000,,که همواره به این صورت است که گاهی آدم به کودک خود نگاه میکند و فکر میکند، Dialogue: 0,0:17:03.00,0:17:06.00,Default,,0000,0000,0000,,تو از کجا پیدایت شد؟ Dialogue: 0,0:17:06.00,0:17:08.00,Default,,0000,0000,0000,,( خنده تاشاگران) Dialogue: 0,0:17:08.00,0:17:13.00,Default,,0000,0000,0000,,معلوم میشود درحالی که هر یک از این تفاوتها به شکل منفرد وجود دارد-- Dialogue: 0,0:17:13.00,0:17:16.00,Default,,0000,0000,0000,,خانوادههای زیادی هستند که با اسکیزوفرنی درگیرند، Dialogue: 0,0:17:16.00,0:17:18.00,Default,,0000,0000,0000,,خانواده هایی زیادی هستند که کودکانشان دگرجنسگونه (ترنسجندر) هستند، Dialogue: 0,0:17:18.00,0:17:20.00,Default,,0000,0000,0000,,خانواده های زیادی هستند که کودکان نابغه دارند-- Dialogue: 0,0:17:20.00,0:17:23.00,Default,,0000,0000,0000,,که از خیلی جهات نیز با چالشهای مشابه روبرو هستند-- Dialogue: 0,0:17:23.00,0:17:25.00,Default,,0000,0000,0000,,در هر یک از این دستهها خانواده های زیادی هستند-- Dialogue: 0,0:17:25.00,0:17:27.00,Default,,0000,0000,0000,,اما اگر به این فکر کنید Dialogue: 0,0:17:27.00,0:17:30.00,Default,,0000,0000,0000,,که تجربهی گفتگو درباره تفاوت در درون خانواده Dialogue: 0,0:17:30.00,0:17:32.00,Default,,0000,0000,0000,,همان چیزی است که مردم به آن اشاره میکنند، Dialogue: 0,0:17:32.00,0:17:36.00,Default,,0000,0000,0000,,آنوقت است که متوجه میشوید که این تقریبا یک پدیده جهانی است. Dialogue: 0,0:17:36.00,0:17:41.00,Default,,0000,0000,0000,,تازه، معلوم میشود که این تفاوتهای ما و برداشت ما از تفاوت است Dialogue: 0,0:17:41.00,0:17:43.00,Default,,0000,0000,0000,,که ما را به هم پیوند میدهد. Dialogue: 0,0:17:43.00,0:17:49.00,Default,,0000,0000,0000,,زمانی که روی این پروژه کار میکردم تصمیم گرفتم بچهدار شوم Dialogue: 0,0:17:49.00,0:17:52.00,Default,,0000,0000,0000,,فراد زیادی شگفتزده شدند و گفتند، Dialogue: 0,0:17:52.00,0:17:53.00,Default,,0000,0000,0000,," اما چگونه میتوانی تصمیم به بچهدار شدن بگیری Dialogue: 0,0:17:53.00,0:17:58.00,Default,,0000,0000,0000,,آن هم وسط مطالعه دراین باره که هر چیزی میتواند برعکس از آب دربیاید؟" Dialogue: 0,0:17:58.00,0:18:01.00,Default,,0000,0000,0000,,گفتم، "من روی مسئله همه آنچه که ممکن است برعکس از آب درآید کار نمیکنم. Dialogue: 0,0:18:01.00,0:18:04.00,Default,,0000,0000,0000,,من در حال مطالعه بر این هستم که حتی وقتی همه چیز به نظر اشتباه است، چقدر عشق میتواند در میان باشد." Dialogue: 0,0:18:04.00,0:18:09.00,Default,,0000,0000,0000,,من در حال مطالعه بر این هستم که حتی وقتی همه چیز به نظر اشتباه است، چقدر عشق میتواند در میان باشد." Dialogue: 0,0:18:09.00,0:18:14.00,Default,,0000,0000,0000,,درباره مادر کودکی معلول که دیده بودم بسیار فکر کردم، Dialogue: 0,0:18:14.00,0:18:18.00,Default,,0000,0000,0000,,کودکی به شدت معلول که به علت غفلت پرستار درگذشت. Dialogue: 0,0:18:18.00,0:18:21.00,Default,,0000,0000,0000,,هنگامی که خاکستر او دفن شد، مادرش گفت، Dialogue: 0,0:18:21.00,0:18:29.00,Default,,0000,0000,0000,," من اینجا به خاطر دو خسران طلب آمرزش و دعا میکنم، Dialogue: 0,0:18:29.00,0:18:35.00,Default,,0000,0000,0000,,یکی به خاطر کودکی که میخواستم و دیگری به خاطر پسرم که عاشقش بودم." Dialogue: 0,0:18:35.00,0:18:40.00,Default,,0000,0000,0000,,متوجه شدم که هرکسی ممکن است عاشق هر کودکی باشد Dialogue: 0,0:18:40.00,0:18:42.00,Default,,0000,0000,0000,,تنها اگر اراده این کار را داشته باشد. Dialogue: 0,0:18:42.00,0:18:47.00,Default,,0000,0000,0000,,همسر من پدر بیولوژیکی دو کودک است Dialogue: 0,0:18:47.00,0:18:50.00,Default,,0000,0000,0000,,که مادرانشان دوستان او و زنان همجنسگرا در مینیاپلیس هستند. Dialogue: 0,0:18:50.00,0:18:56.00,Default,,0000,0000,0000,,یکی از دوستان نزدیکم در کالج، طلاق گرفته بود و میخواست بچهدار شود. Dialogue: 0,0:18:56.00,0:18:58.00,Default,,0000,0000,0000,,اینطوری شد که من و او حالا یک دختر داریم، Dialogue: 0,0:18:58.00,0:19:00.00,Default,,0000,0000,0000,,و حالا مادر و دختر در تگزاس زندگی میکنند. Dialogue: 0,0:19:00.00,0:19:03.00,Default,,0000,0000,0000,,من و شوهرم پسری داریم که همیشه پیش ما زندگی میکند Dialogue: 0,0:19:03.00,0:19:05.00,Default,,0000,0000,0000,,و من پدر بیولوژیکیاش هستم، Dialogue: 0,0:19:05.00,0:19:09.00,Default,,0000,0000,0000,,و مادر واسطه برای بارداری او لورا بود، Dialogue: 0,0:19:09.00,0:19:12.00,Default,,0000,0000,0000,,مادر لزبین اُلیور و لوسی در مینیاپلیس. Dialogue: 0,0:19:12.00,0:19:21.00,Default,,0000,0000,0000,,(تشویق تماشاگران) Dialogue: 0,0:19:21.00,0:19:27.00,Default,,0000,0000,0000,,خُب مختصرش میشود پنج والد برای چهار فرزند در سه ایالت. Dialogue: 0,0:19:27.00,0:19:30.00,Default,,0000,0000,0000,,افرادی هستند که فکر می کنم که وجود خانواده من Dialogue: 0,0:19:30.00,0:19:35.00,Default,,0000,0000,0000,,به نحوی به خانواده آنها صدمه میزند و یا آن را تضعیف و یا تخریب میکند. Dialogue: 0,0:19:35.00,0:19:38.00,Default,,0000,0000,0000,,افرادی هم هستند که فکر میکنند خانوادههایی مانند خانواده من Dialogue: 0,0:19:38.00,0:19:40.00,Default,,0000,0000,0000,,نباید اجازه وجود داشته باشند. Dialogue: 0,0:19:40.00,0:19:46.00,Default,,0000,0000,0000,,من مدل تقلیلی عشق را قبول نمیکنم، تنها عشق افزاینده را قبول دارم. Dialogue: 0,0:19:46.00,0:19:49.00,Default,,0000,0000,0000,,و معتقدم همانطوری که به تنوع گونهها نیاز داریم Dialogue: 0,0:19:49.00,0:19:51.00,Default,,0000,0000,0000,,تا زمین به روال طبیعی خود پیش رود، Dialogue: 0,0:19:51.00,0:19:56.00,Default,,0000,0000,0000,,به تنوع عطوفت و خانواده نیز نیاز داریم Dialogue: 0,0:19:56.00,0:20:00.00,Default,,0000,0000,0000,,تا چرخه محبت را تقویت کنیم. Dialogue: 0,0:20:00.00,0:20:03.00,Default,,0000,0000,0000,,یک روز بعد از تولد پسرمان، Dialogue: 0,0:20:03.00,0:20:07.00,Default,,0000,0000,0000,,پزشک وارد اتاق بیمارستان شد و گفت نگران است. Dialogue: 0,0:20:07.00,0:20:10.00,Default,,0000,0000,0000,,زیرا پسر ما پاهایش را درست صاف نمیکرد. Dialogue: 0,0:20:10.00,0:20:13.00,Default,,0000,0000,0000,,دکتر گفت که شاید نشانه اشکال مغزی باشد. Dialogue: 0,0:20:13.00,0:20:17.00,Default,,0000,0000,0000,,و تا اندازهای که بچه پاهایش را صاف میکند، پاها نامتقارن هستند، Dialogue: 0,0:20:17.00,0:20:20.00,Default,,0000,0000,0000,,به نظر دکتر این میتوانست نشان از وجود یک تومور باشد. Dialogue: 0,0:20:20.00,0:20:25.00,Default,,0000,0000,0000,,او سر بسیار بزرگی داشت، که دکتر فکر کرد شاید حاکی از هیدروسفالی باشد. Dialogue: 0,0:20:25.00,0:20:27.00,Default,,0000,0000,0000,,و همانطور که او همه این چیزها را به من میگفت، Dialogue: 0,0:20:27.00,0:20:31.00,Default,,0000,0000,0000,,من احساس میکردم که درونم آب میشود و به زمین میریزد. Dialogue: 0,0:20:31.00,0:20:33.00,Default,,0000,0000,0000,,فکر کردم، من سالهاست روی کتابی کار کردهام Dialogue: 0,0:20:33.00,0:20:36.00,Default,,0000,0000,0000,,درباره اینکه افراد به چه معنویتی دستیافتهاند Dialogue: 0,0:20:36.00,0:20:39.00,Default,,0000,0000,0000,,با تجربه داشتن فرزندانی معلول، Dialogue: 0,0:20:39.00,0:20:43.00,Default,,0000,0000,0000,,و من نمیخواستم یکی از آنان باشم. Dialogue: 0,0:20:43.00,0:20:46.00,Default,,0000,0000,0000,,زیرا آنچه با آن مواجه شده بودم یک بیماری بود. Dialogue: 0,0:20:46.00,0:20:48.00,Default,,0000,0000,0000,,و مانند همه پدر و مادرها از لحظه ابتدای زندگی، Dialogue: 0,0:20:48.00,0:20:51.00,Default,,0000,0000,0000,,میخواستم فرزندم را از بیماری محافظت کنم. Dialogue: 0,0:20:51.00,0:20:55.00,Default,,0000,0000,0000,,میخواستم خودم را هم از بیماری محافظت کنم. Dialogue: 0,0:20:55.00,0:20:57.00,Default,,0000,0000,0000,,در عین حال، از کاری که انجام داده بودم میدانستم Dialogue: 0,0:20:57.00,0:21:01.00,Default,,0000,0000,0000,,که اگر پسرم هر کدام از مشکلاتی را که میخواستیم آزمایش کنیم میداشت، Dialogue: 0,0:21:01.00,0:21:04.00,Default,,0000,0000,0000,,که در نهایت هویت او را تشکیل میداد، Dialogue: 0,0:21:04.00,0:21:09.00,Default,,0000,0000,0000,,و اگر هویت او باشند، هویت من نیز خواهند شد، Dialogue: 0,0:21:09.00,0:21:13.00,Default,,0000,0000,0000,,که آن بیماری قرار است به محض تشخیص، شکل کاملا متفاوتی به خود بگیرد. Dialogue: 0,0:21:13.00,0:21:16.00,Default,,0000,0000,0000,,بچه را به امآرآی و کت-اسکن بردیم، Dialogue: 0,0:21:16.00,0:21:20.00,Default,,0000,0000,0000,,بچه یکروزه را دادیم تا از شریان او خون بگیرند. Dialogue: 0,0:21:20.00,0:21:21.00,Default,,0000,0000,0000,,احساس درماندگی میکردیم. Dialogue: 0,0:21:21.00,0:21:22.00,Default,,0000,0000,0000,,و پس از پنج ساعت، Dialogue: 0,0:21:22.00,0:21:25.00,Default,,0000,0000,0000,,گفتند که مغز او کاملا سالم است، Dialogue: 0,0:21:25.00,0:21:28.00,Default,,0000,0000,0000,,و تا آن موقع پاهایش را به خوبی صاف میکند. Dialogue: 0,0:21:28.00,0:21:31.00,Default,,0000,0000,0000,,هنگامی که از متخصص پرسیدم اوضاع از چه قرار است، Dialogue: 0,0:21:31.00,0:21:35.00,Default,,0000,0000,0000,,او گفت احتمالا صبح پای بچه دچار گرفتگی عضلات شده بود. Dialogue: 0,0:21:35.00,0:21:39.00,Default,,0000,0000,0000,,( خنده تماشاگران) Dialogue: 0,0:21:39.00,0:21:46.00,Default,,0000,0000,0000,,اما فکر کردم که چقدر مادرم درست میگفت. Dialogue: 0,0:21:46.00,0:21:50.00,Default,,0000,0000,0000,,فکر کردم، عشقی که آدم به فرزندش دارد Dialogue: 0,0:21:50.00,0:21:53.00,Default,,0000,0000,0000,,مانند هیچ احساس دیگری در دنیا نیست، Dialogue: 0,0:21:53.00,0:21:59.00,Default,,0000,0000,0000,,و تا زمانی که فرزند ندارید، نمیدانید که این احساس چگونه است. Dialogue: 0,0:21:59.00,0:22:02.00,Default,,0000,0000,0000,,به گمانم بچهها مرا اسیر کردند Dialogue: 0,0:22:02.00,0:22:05.00,Default,,0000,0000,0000,,آن لحظهای که حس پدری را با فقدان درآمیختم. Dialogue: 0,0:22:05.00,0:22:07.00,Default,,0000,0000,0000,,اما مطمئن نیستم که حس آن لحظه را میتوانستم درک کنم Dialogue: 0,0:22:07.00,0:22:13.00,Default,,0000,0000,0000,,اگر که در این پروژه تحقیقاتی فرونرفته بودم. Dialogue: 0,0:22:13.00,0:22:16.00,Default,,0000,0000,0000,,من با عشقهای عجیب و غریب فراوانی مواجه شدهام، Dialogue: 0,0:22:16.00,0:22:20.00,Default,,0000,0000,0000,,و خیلی طبیعی دچار الگوهای فریبده آن شدم. Dialogue: 0,0:22:20.00,0:22:26.00,Default,,0000,0000,0000,,دیدم که چگونه نور میتواند فرومایهترین آسیبها را منور کند. Dialogue: 0,0:22:26.00,0:22:30.00,Default,,0000,0000,0000,,در طول این ده سال، مشاهده کردهام و آموختهام Dialogue: 0,0:22:30.00,0:22:34.00,Default,,0000,0000,0000,,شادی دهشتناک ناشی مسئولیت غیرقابل تحمل را، Dialogue: 0,0:22:34.00,0:22:37.00,Default,,0000,0000,0000,,و دیدهام که چطور بر همه چیز پیروز میشود. Dialogue: 0,0:22:37.00,0:22:42.00,Default,,0000,0000,0000,,و در حالی که گاهی فکر میکردم والدینی که با آنها مصاحبه میکردم نادان هستند، Dialogue: 0,0:22:42.00,0:22:46.00,Default,,0000,0000,0000,,و خود را برای تمام عمر اسیر کودکان ناسپاسشان کردهاند Dialogue: 0,0:22:46.00,0:22:49.00,Default,,0000,0000,0000,,و تلاش میکنند از مصیبت هویت بسازند، Dialogue: 0,0:22:49.00,0:22:54.00,Default,,0000,0000,0000,,آن روز فهمیدم که تحقیقاتم برایم قایق کوچکی ساخته Dialogue: 0,0:22:54.00,0:22:57.00,Default,,0000,0000,0000,,و من آمادهام تا با آن به کشتی آنها بپوندم. Dialogue: 0,0:22:57.00,0:22:59.00,Default,,0000,0000,0000,,سپاسگزارم. Dialogue: 0,0:22:59.00,0:23:05.00,Default,,0000,0000,0000,,( تشویق تماشاگران)