WEBVTT 00:00:13.780 --> 00:00:20.780 بخش چهارم فراتر از فکر کردن-- زندگی، آزادی و جستجوی خوشبختی. 00:00:24.630 --> 00:00:27.800 ما زندگیمان را در جستجوی خوشبختی "آن بیرون (آنجا)" می‌گذرانیم، 00:00:27.800 --> 00:00:30.300 مانند اینکه آن یک متاع و کالا است. 00:00:30.300 --> 00:00:37.300 ما برده‌ی آرزوها و تمایلات خود شده‌ایم. 00:00:39.410 --> 00:00:41.040 خوشبختی چیزی نیست که بتواند دنبال شود 00:00:41.040 --> 00:00:44.590 یا مثل یک کت ارزان خریده شود. 00:00:44.590 --> 00:00:45.770 این مایا است، 00:00:45.770 --> 00:00:46.629 توهم، 00:00:46.629 --> 00:00:51.600 بازی بی‌پایان فرم و شکل. 00:00:51.600 --> 00:00:53.170 در سنت بودایی، 00:00:53.170 --> 00:00:56.429 سامسارا، یا چرخه بی‌پایان رنج 00:00:56.429 --> 00:00:58.819 با میل به لذتها 00:00:58.819 --> 00:01:03.120 و بیزاری از درد ماندگار و همیشگی می‌شود. 00:01:03.120 --> 00:01:07.409 فروید این را به عنوان "اصل لذت" معرفی می‌کند.‌ 00:01:07.409 --> 00:01:10.229 هرچیزی که ما انجام می‌دهیم یک تلاش برای ایجاد لذت و خوشی است، 00:01:10.229 --> 00:01:12.229 تا چیزی را که می‌خواهیم کسب کنیم، 00:01:12.229 --> 00:01:19.229 یا چیزی که ناخوشایند است و ما نمی‌خواهیم را دور کنیم. 00:01:19.670 --> 00:01:23.630 حتی یک ارگانیسم ساده مثل پارمسیوم این کار را انجام می‌دهد. . 00:01:23.630 --> 00:01:25.890 این را پاسخ به محرک می‌خوانند. 00:01:25.890 --> 00:01:30.850 برخلاف پارمسیوم، انسانها انتخاب‌های بیشتری دارند. 00:01:30.850 --> 00:01:34.409 ما آزاد هستیم که فکر کنیم، و این قلب مشکل است. 00:01:34.409 --> 00:01:41.409 این فکر کردن درمورد اینکه چه می‌خواهیم است که از کنترل خارج شده است. 00:02:03.609 --> 00:02:10.609 دوراهی جامعه مدرن این است که ما دنبال فهمیدن دنیا هستیم، 00:02:14.070 --> 00:02:17.430 نه از بعد آگاهی درونی باستانی، 00:02:17.430 --> 00:02:20.060 بلکه با کیفیت بخشی و کمیت بخشی به آنچه که به 00:02:20.060 --> 00:02:25.819 عنوان دنیای خارجی با استفاده از راههای علمی و فکری دریافت می‌کنیم. 00:02:25.819 --> 00:02:30.319 فکر کردن فقط منجر به فکر بیشتر و سوالهای بیشتر می‌شود. 00:02:30.319 --> 00:02:33.650 ما در جستجوی فهمیدن درونی‌ترین نیروهایی که دنیا را ایجاد کرده‌اند 00:02:33.650 --> 00:02:35.670 و مسیرش را راهنمایی می‌کند، هستیم. 00:02:35.670 --> 00:02:39.110 اما ما این اسانس و جوهره را به عنوان چیزی خارج از خود می‌پنداریم، 00:02:39.110 --> 00:02:44.569 نه به عنوان یک چیز زنده، که ذاتی از طبیعتمان است. 00:02:44.569 --> 00:02:47.890 این روانپزشک معروف کارل یونگ بود که گفته است، 00:02:47.890 --> 00:02:54.890 "آنکسی که به بیرون نگاه می‌کند رویاپردازی می‌کند، آنکسی که به درون نگاه می‌کند بیدار می‌شود. 00:02:56.010 --> 00:03:00.440 این اشتباه نیست که مایل باشیم که بیدار شویم، و خوشبخت شویم. 00:03:00.440 --> 00:03:04.019 آنچه که اشتباه است این است که در بیرون به دنبال خوشبختی باشیم، 00:03:04.019 --> 00:03:11.019 در حالیکه آن فقط در درون یافت می‌شود 00:03:34.620 --> 00:03:39.730 در چهارم آگوست سال 2010 میلادی در کنفرانس فناوری و اقتصاد در لیک تاهو کالیفرنیا، 00:03:39.730 --> 00:03:45.819 اریک اشمیت، مدیر گوگل، یک آمار جالب را ذکر کرد. 00:03:45.819 --> 00:03:48.450 امروزه، میزان اطلاعاتی که ما در دو روز ایجاد می‌کنیم 00:03:48.450 --> 00:03:51.280 برابر است با کل آنچه ما از ظهور تمدن تا سال 2003 داشتیم. 00:03:51.280 --> 00:03:54.599 با توجه به گفته اشمیت. 00:03:54.599 --> 00:04:01.599 این چیزی مثل 5 اگزابایت از داده است. 00:04:02.060 --> 00:04:05.590 در طول تاریخ بشریت، هرگز این میزان فکر کردن وجود نداشته است، 00:04:05.590 --> 00:04:08.750 و هرگز این میزان آشفتگی روی زمین نبوده است. 00:04:08.750 --> 00:04:15.290 آیا مثل این نیست که هر بار ما به راهکاری برای حل یک مشکل فکر می‌کنیم، 00:04:15.290 --> 00:04:18.459 ما دو مشکل دیگر ایجاد می‌کنیم؟ 00:04:18.459 --> 00:04:20.488 همه‌ی این فکر کردن ها چه فایده دارد 00:04:20.488 --> 00:04:23.150 اگر قرار نیست که منجر به خوشحالی بالاتری شود؟ 00:04:23.150 --> 00:04:26.930 آیا ما خوشحال تر هستیم؟ 00:04:26.930 --> 00:04:26.990 آرامتر هستیم؟ 00:04:26.990 --> 00:04:30.280 شادتر هستیم در نتیجه‌ی همه‌ی این فکر کردن ها؟ 00:04:30.280 --> 00:04:33.180 یا اینکه این ما را منزوی کرده، 00:04:33.180 --> 00:04:34.940 و ما را از یک تجربه زندگی عمیق‌تر و پرمعناتر 00:04:34.940 --> 00:04:39.699 جدا کرده است؟ 00:04:39.699 --> 00:04:45.310 فکر کردن، انجام دادن و عمل کردن، 00:04:45.310 --> 00:04:47.500 باید با وجود و بودن به تعادل بیاید. 00:04:47.500 --> 00:04:54.500 گذشته از اینها، ما وجود انسانی هستیم و نه عمل انسانی. 00:05:04.340 --> 00:05:09.550 ما تغییر می‌خواهیم و همچنین در عین حال ثبات هم می‌خواهیم. 00:05:09.550 --> 00:05:13.150 قلب‌های ما از مارپیچ زندگی، 00:05:13.150 --> 00:05:15.050 و قانون تغییر جدا شده‌است، 00:05:15.050 --> 00:05:18.039 همانطور که ذهن متفکر ما، ما را به سمت پایداری، 00:05:18.039 --> 00:05:23.080 امنیت و آرام سازی حواسها میراند. 00:05:23.080 --> 00:05:28.120 با یک شیفتگی بیمارگونه ما قتل‌ها، سونامی‌ها، 00:05:28.120 --> 00:05:34.090 زلزله‌ها و جنگ‌ها را نگاه می‌کنیم. 00:05:34.090 --> 00:05:37.930 ما پیوسته در تلاشیم تا افکارمان را درگیر کنیم و آن را با اطلاعات پر کنیم. 00:05:37.930 --> 00:05:41.400 برنامه‌های تلویزیونی که از هر وسیله ممکن قابل مشاهده و دنبال کردن هستند. 00:05:41.400 --> 00:05:43.600 بازی‌ها و پازل ها. 00:05:43.600 --> 00:05:44.370 پیام‌های متنی. 00:05:44.370 --> 00:05:47.850 و هر چیز بدیهی و بیهوده‌ی ممکن. 00:05:47.850 --> 00:05:49.569 ما به خود اجازه می‌دهیم 00:05:49.569 --> 00:05:53.270 که با جریان تصاویر و اطلاعات نو و 00:05:53.270 --> 00:06:00.270 راههای جدید برای آزار دادن و آرام کردن حس ها و حواس‌هایمان مسحور شویم. 00:06:00.669 --> 00:06:04.139 در زمانهایی از انعکاس درون آرام ما، قلبمان ممکن است به ما بگوید 00:06:04.139 --> 00:06:08.360 که چیز بیشتری برای زندگی کردن وجود دارد نسبت به واقعیت کنونی ما، 00:06:08.360 --> 00:06:11.860 که ما در دنیایی از ارواح گرسنه زندگی می‌کنیم. 00:06:11.860 --> 00:06:18.860 ولع بی پایان و هیچگاه راضی نمی‌شویم. 00:06:24.060 --> 00:06:25.729 ما گردبادی از داده را ایجاد کرده‌ایم 00:06:25.729 --> 00:06:30.039 که به اطراف سیاره زمین پرواز می‌کند تا فکر کردن بیشتر را فراهم سازد، 00:06:30.039 --> 00:06:33.270 ایده‌های بیشتر برای اینکه چگونه دنیا را درست کنیم، 00:06:33.270 --> 00:06:38.470 مشکلاتی را حل کنیم که وجود دارند فقط بخاطر اینکه ذهن ما آنها را ساخته است. 00:06:38.470 --> 00:06:45.470 فکر کردن، تمام آشفتگی بزرگی که ما در آن هستیم را ایجاد کرده است. 00:06:45.910 --> 00:06:50.539 ما جنگ علیه بیماری، دشمن و مشکلات به راه می‌اندازیم. 00:06:50.539 --> 00:06:55.039 و تناقض این است که هر چه که ما در مقابلش مقاومت کنیم، مداوم تر و پایدارتر می‌شود. 00:06:55.039 --> 00:06:59.160 هر چه بیشتر در مقابل چیزی مقاومت کنی، آن قوی تر می شود. 00:06:59.160 --> 00:07:02.110 مثل تمرین دادن ماهیچه‌، شما در واقع قوی میکنید 00:07:02.110 --> 00:07:05.699 هر چیزی را که میخواهید از شرش خودتان را راحت کنید. 00:07:05.699 --> 00:07:09.750 بنابراین، چه چیزی جایگزین فکر کردن است؟ 00:07:09.750 --> 00:07:16.750 چه مکانیزم‌های دیگری انسان می‌تواند به کار گیرد تا در این سیاره زندگی کند؟ 00:07:32.639 --> 00:07:35.870 در حالی که فرهنگهای غربی در قرون اخیر روی کاوش 00:07:35.870 --> 00:07:39.669 فیزیکی و مادی با استفاده از فکر و تحلیل متمرکز شده‌اند، 00:07:39.669 --> 00:07:42.490 فرهنگهای کهن دیگر به همان اندازه فناوری‌های پیشرفته‌ای 00:07:42.490 --> 00:07:48.599 برای کاوش فضای درون را گسترش داده‌اند. 00:07:48.599 --> 00:07:51.289 این از دست دادن اتصالمان با دنیای درونمان است 00:07:51.289 --> 00:07:55.990 که عدم تعادل در سیاره مان را ایجاد کرده‌است. 00:07:55.990 --> 00:07:59.669 ساکنان کهن "خودت را بشناس" جایگزین شده اند 00:07:59.669 --> 00:08:04.569 با یک اشتیاق برای تجربه دنیای خارجی از فرم و شکل. 00:08:04.569 --> 00:08:07.979 پاسخگویی به سوال "من چه کسی هستم؟" به سادگی یک موضوع 00:08:07.979 --> 00:08:14.979 در توصیف آنچه در کارت شغلی شماست نمی‌باشد. 00:08:15.759 --> 00:08:19.430 در بودیسم، شما محتوای آگاهی خود نیستید. 00:08:19.430 --> 00:08:22.620 شما صرفا یک مجموعه از افکار و ایده‌ها نیستید 00:08:22.620 --> 00:08:29.620 چراکه پشت افکار، یک فرد است که شاهد آن افکار است. 00:08:35.750 --> 00:08:40.700 حکم "خودت را بشناس" یک زن کوان هست، یک معمای غیر قابل پاسخ. 00:08:40.700 --> 00:08:45.450 تدرجا ذهن در تلاش برای پیدا کردن جواب خسته خواهد شد. 00:08:45.450 --> 00:08:49.850 مثل یک سگ که دنبال دمش بدود، این فقط شناسایی با نفس است 00:08:49.850 --> 00:08:56.820 که می‌خواهد یک جواب و یک هدف را پیدا کند. 00:08:56.820 --> 00:09:00.960 حقیقت اینکه شما چه کسی هستید نیاز به پاسخ ندارد، 00:09:00.960 --> 00:09:07.960 چونکه همه سوالها با ذهن نفسانی ما ایجاد شده است. 00:09:08.260 --> 00:09:15.260 شما ذهن و فکر خود نیستید. 00:09:16.420 --> 00:09:23.420 حقیقت در پاسخ‌های بیشتر نخوابیده است بلکه در سوالات کمتر است. 00:09:25.070 --> 00:09:26.730 همانطور که جوزف کمبل گفته است، 00:09:26.730 --> 00:09:30.220 "من باور ندارم که افراد دنبال یافتن معنی زندگی، 00:09:30.220 --> 00:09:37.220 به اندازه‌ای که به دنبال تجربه زنده بودن هستند، باشند." 00:09:53.000 --> 00:09:57.190 زمانی که از بودا پرسیده شد، "شما چه (کسی) هستید؟" او به سادگی گفت، 00:09:57.190 --> 00:09:59.380 "من بیدار هستم." 00:09:59.380 --> 00:10:06.380 این چه معنی می‌دهد، که بیدار باشیم؟ 00:10:07.560 --> 00:10:10.610 بودا به طور دقیق نگفت، زیرا که شکوفایی 00:10:10.610 --> 00:10:13.360 زندگی هر فردی متفاوت است. 00:10:13.360 --> 00:10:20.360 اما او یک چیز را گفت، که این پایان رنج و اندوه است. 00:10:21.990 --> 00:10:24.090 هر سنت مذهبی اصلی، یک اسم 00:10:24.090 --> 00:10:26.580 برای حالت بیدار بودن دارد. 00:10:26.580 --> 00:10:27.810 بهشت، 00:10:27.810 --> 00:10:29.050 نیروانا، 00:10:29.050 --> 00:10:31.520 یا موکشا. 00:10:31.520 --> 00:10:37.540 یک ذهن آرام تمام آن چیزی است که نیاز دارید برای اینکه طبیعت جریان را درک کنید 00:10:37.540 --> 00:10:40.780 همه چیزهای دیگر اتفاق خواهد ‌افتاد وقتی که ذهن شما آرام است. 00:10:40.780 --> 00:10:44.010 در آن سکون، انرژی‌های درونی بیدار می‌شوند، 00:10:44.010 --> 00:10:48.410 و بدون تلاش از سمت شما کار می‌کنند. 00:10:48.410 --> 00:10:55.410 همانطور که تائوئیست‌ها می‌گویند، "چی آگاهی را دنبال می‌کند. 00:10:56.200 --> 00:10:58.850 " با آرام بودن، فرد شروع به شنیدن خرد 00:10:58.850 --> 00:11:00.810 گیاهان و حیوانات می‌کند. 00:11:00.810 --> 00:11:05.560 زمزمه‌های آرام در رویاها، 00:11:05.560 --> 00:11:07.530 و فرد مکانیزم‌های نامحسوسی را یاد می‌گیرد که با آنها 00:11:07.530 --> 00:11:11.650 آن رویاها به شکل مادی در می‌آید. 00:11:11.650 --> 00:11:16.760 در تائو ته چینگ، به این نوع از زندگی کردن "وی وو وی" گفته می‌شود - 00:11:16.760 --> 00:11:22.670 "انجام دادن، انجام ندادن." 00:11:22.670 --> 00:11:25.250 بودا سخن از "راه میانه" به عنوان مسیری می‌کند 00:11:25.250 --> 00:11:28.170 که منجر به روشنگری می‌شود. 00:11:28.170 --> 00:11:31.460 ارسطو میانه طلایی 00:11:31.460 --> 00:11:35.580 - میانه‌ای بین دو منتهی (حداکثر)، را به عنوان مسیر زیبایی توصیف می‌کند. 00:11:35.580 --> 00:11:38.710 نه تلاش خیلی زیاد و اما نه خیلی کم. 00:11:38.710 --> 00:11:45.710 یین و یانگ در بهترین تعادل. 00:11:57.330 --> 00:12:00.390 مفهوم مایا یا توهم ودانتایی 00:12:00.390 --> 00:12:03.040 این است که ما خود محیط را تجربه نمی‌کنیم، 00:12:03.040 --> 00:12:08.270 بلکه انعکاسی از آن را که با افکار ساخته شده است تجربه می‌کنیم. 00:12:08.270 --> 00:12:11.010 البته که افکار به شما اجازه می‌دهد دنیای ارتعاشی را 00:12:11.010 --> 00:12:15.820 به صورت خاصی تجربه کنید، اما آرامی و قرار درونی ما نیاز ندارد تا مشروط باشد 00:12:15.820 --> 00:12:21.560 به اتفاق‌های خارجی. 00:12:21.560 --> 00:12:26.680 اعتقاد به دنیای خارجی مستقل از موضوع درک، 00:12:26.680 --> 00:12:30.380 برای علوم، اساسی می‌باشد. 00:12:30.380 --> 00:12:34.200 اما حس‌های ما به ما فقط اطلاعات غیر مستقیم می‌دهند. 00:12:34.200 --> 00:12:37.500 مفاهیم ما درباره‌ی این دنیای فیزیکی ساخته‌ی ذهن، 00:12:37.500 --> 00:12:44.170 همیشه با حواسهایمان فیلتر می‌شود و در نتیجه همیشه ناکامل است. 00:12:44.170 --> 00:12:49.200 یک میدان ارتعاشی در زیر و پایه‌ی همه‌ی حسها وجود دارد. 00:12:49.200 --> 00:12:53.010 افراد با بیماری "سینستزی" گاهی 00:12:53.010 --> 00:12:57.260 این میدان ارتعاشی را به طریق دیگری تجربه می‌کنند. 00:12:57.260 --> 00:13:01.500 سینستتها میتوانند صداها را به عنوان رنگها یا اشکال ببینند 00:13:01.500 --> 00:13:05.450 یا کیفیتهای یک حس را با دیگری مرتبط کنند. 00:13:05.450 --> 00:13:12.450 سینستزی به ترکیب یا درآمیختن حسها اشاره دارد. 00:13:13.200 --> 00:13:15.980 چاکراها و حسها مثل یک منشور هستند 00:13:15.980 --> 00:13:19.960 که یک ارتعاش پیوسته را فیلتر می‌کنند. 00:13:19.960 --> 00:13:22.710 همه‌ی چیزها در جهان ارتعاش می‌کنند، 00:13:22.710 --> 00:13:27.790 اما در نرخ‌ها و فرکانس‌های متفاوت. 00:13:27.790 --> 00:13:31.340 چشم هوروس از شش سمبل و نماد ساخته شده است، 00:13:31.340 --> 00:13:34.450 که هر کدام یکی از حسها را نشان می‌دهد. 00:13:34.450 --> 00:13:36.890 مثل سیستم ودیک کهن، 00:13:36.890 --> 00:13:43.890 فکر به عنوان یک حس در نظر گرفته می‌شود. 00:13:44.410 --> 00:13:45.940 افکار نیز بی وقفه دریافت میشوند 00:13:45.940 --> 00:13:48.910 مانند هیجانات احساسی که بطور بی وقفه در بدن تجربه میشوند. 00:13:48.910 --> 00:13:54.370 آنها از یک منبع ارتعاشی برمی‌انگیزند. 00:13:54.370 --> 00:13:56.390 فکر کردن به سادگی یک ابزار است. 00:13:56.390 --> 00:13:57.770 یکی از شش حس. 00:13:57.770 --> 00:14:01.710 اما ما آن را به چنین مقام بالایی ارتقا دادیم، 00:14:01.710 --> 00:14:07.010 که خود را با افکارمان شناسایی می‌کنیم. 00:14:07.010 --> 00:14:10.540 این حقیقت که ما فکر را به عنوان یکی از حسها شناسایی نمی‌کنیم، 00:14:10.540 --> 00:14:12.670 خیلی قابل توجه است. 00:14:12.670 --> 00:14:17.880 ما آنچنان در افکارمان غوطه ور شده‌ایم که تلاش برای توضیح دادن فکر به عنوان یک حس، 00:14:17.880 --> 00:14:20.730 مثل این است که به یک ماهی در مورد آب بگوییم. 00:14:20.730 --> 00:14:27.730 آب؟! کدام آب؟ 00:14:31.870 --> 00:14:34.670 در اوپانیشاد گفته شده: 00:14:34.670 --> 00:14:40.890 نه آنچه که چشم می‌تواند ببیند، بلکه آنچه که به موجب آن چشم می‌تواند ببیند. 00:14:40.890 --> 00:14:47.600 بدان که آن براهمای ابدی است و نه آنچه که مردم اینجا می‌پرستند. 00:14:47.600 --> 00:14:54.050 نه آنچه که گوش می‌تواند بشنود، بلکه آنچه که به موجب آن گوش می‌تواند بشنود. 00:14:54.050 --> 00:15:01.050 بدان که آن براهمای ابدی است و نه آنچه که مردم اینجا می‌پرستند. 00:15:03.030 --> 00:15:09.290 نه آنچه که سخن می‌تواند روشن نماید، بلکه آنچه که به موجب آن سخن می‌تواند روشن گردد. 00:15:09.290 --> 00:15:16.290 بدان که آن براهمای ابدی است و نه آنچه که مردم اینجا می‌پرستند. 00:15:22.700 --> 00:15:28.890 نه آنچه که ذهن می‌تواند بیندیشد، بلکه آنچه که به موجب آن ذهن می‌تواند بیندیشد. 00:15:28.890 --> 00:15:35.890 بدان که آن براهمای ابدی است و نه آنچه که مردم اینجا می‌پرستند. 00:16:04.490 --> 00:16:07.230 در دهه‌ی اخیر، پیشرفت‌های بزرگی در زمینه تحقیقات مغزی رخ داده است. محققان، پلاستیک عصبی را کشف کرده‌اند- به عنوان یک لفظ که این ایده را منتقل می‌کند که سیم کشی های فیزیکی مغز با افکاری که در آن حرکت می‌کنند، تغییر می‌کنند. همانطور که رواشناس کانادایی، دونالد هیب گفته است، "عصبهایی که با هم انگیخته می‌شوند، با هم سیم کشی می‌شوند." نورونها (عصبها) در بیشترین حالت با هم سیم‌کشی می‌شوند، وقتی که فرد در حالت توجه پایدار باشد. معنی آن این است که این ممکن است که شما تجربه درونی و فاعلی خودتان از واقعیت را هدایت کنید. به معنای واقعی، اگر افکار شما از آن دسته از ترس، نگرانی و آشفتگی و منفی باشد، پس شما سیم کشی‌ها را بیشتر برای شکوفایی آن افکار رشد می‌دهید. اگر شما افکارتان را به آن دسته از نوع عشق، شفقت، قدردانی و خوشی هدایت کنید، شما سیم‌کشی را برای تکرار آن تجربه ایجاد کرده‌اید. اما چگونه این کار را کتیم در حالی که با خشونت و رنج و سختی احاطه شده‌ایم؟ آیا این نوعی از توهم و آرزوهای واهی و پوچ نیست؟ پلاستیک عصبی مشابه نظریه عصر جدید، که شما واقعیت خود را با افکار مثبت می‌سازید، نیست. این در حقیقت همان چیزی است که بودا 2500 سال پیش آموزش می‌داد. مدیتیشن ویپاسانا یا مدیتیشن بصیرتی، میتواند به عنوان پلاستیک عصبی خودگردان توصیف شود. شما واقعیت خود را همانطور که هست می‌پذیرید-- همانطور که واقعا است. اما آن را در سطح ریشه‌ای از حسها تجربه می‌کنید، در سطح ارتعاشی یا انرژی بدون پیش داوری یا تاثیر افکار. از طریق توجه پایدار در سطح ریشه‌ای از آگاهی، سیم کشی برای مفهومی کاملا متفاوت از واقعیت ایجاد می‌شود. ما آن را بیشتر اوقات پشت گوش می‌اندازیم. ما پیوسته اجازه میدهیم ایده‌های دنیای خارجی شبکه عصبی ما را شکل دهند، اما سکون درونی ما نیاز ندارد به اتفاقات خارجی مشروط باشد. موقعیت‌ها اهمیتی ندارند. فقط وضعیت آگاهی من اهمیت دارد. مدیتیشن در سانسکریت به معنی آزاد بودن از اندازه گیری است. آزاد از هر مقایسه. آزاد شدن از همه‌ی شدنی ها. شما تلاش نمی‌کنید تا چیز دیگری شوید. شما با آنچه که هستید خوب هستید. راه چیره شدن بر رنج قلمرو فیزیکی این است که به صورت کامل آن را بپذیرید. که به آن آری بگویید. پس آن چیزی در شما می‌شود، بجای اینکه شما چیزی در آن باشید. چگونه یک فرد می‌تواند به طریقی زندگی کند که آگاهی دیگر با محتوایش در تضاد نیست؟ چگونه یک فرد می‌تواند قلبش را از جاه طلبی های بی‌ارزش خالی کند؟ باید یک انقلاب کامل در آگاهی وجود داشته باشد. یک انتقال ریشه‌ای در گرایش و جهت یابی از دنیای بیرونی به درونی. این یک انقلاب نیست که به وسیله خواست یا تلاش تنها ایجاد شود. اما همچنین با تسلیم شدن. پذیرش واقعیت آنچه که هست. تصویر قلب باز مسیح به صورت قوی این ایده را منتقل می‌کند، که فرد باید رو به همه‌ی دردها باز کند. فرد باید همه را بپذیرد اگر فرد باز به منبع تکاملی باقی بماند. این به معنی این نیست که فرد ماسوخیزم (بیماری روانی که از درد لذت می‌برد) شود، شما به دنبال درد نیستید، اما زمانی که درد می‌آید، که به صورت اجتناب ناپذیری اتفاق می‌افتد، شما به سادگی واقعیت را همان طور که هست می‌پذیرید، بجای اینکه واقعیت دیگری را آرزو کنید. هاوایی ها مدتها باور داشتند، که از طریق قلب هست که ما حقیقت را یاد می‌گیریم. قلب هوش خود را دارد همانطور که به صورت متمایزی مغز دارد. مصری ها اعتقاد داشتند که قلب، نه مغز منبع خرد انسان بوده است. قلب مرکز روح و شخصیت در نظر گرفته می‌شده است. این از طریق قلب بوده که اله صحبت می‌کرده، و به مصری‌های کهن دانش آنها از مسیر حقیقی را می‌داده. این پاپیروس "وزن کردن قلب" را به نمایش می‌گذارد. این یک چیز خوب در نظر گرفته می‌شده که به زندگی پس از مرگ با قلبی سبک برویم. این به این معنی بوده که شما خوب زندگی کردید. یک مرحله همگانی و اولیه که مردم در روند بیداری مرکز قلب تجربه می‌کنند، این است که فرد انرژی خود را به عنوان انرژی همگانی و عالم هستی تجربه می‌کند. زمانی که شما به خود اجازه می‌دهید که این عشق را احساس کنید، تا این عشق باشید، زمانی که شما دنیای درونتان را با دنیای بیرونتان متصل می‌کنید، سپس همه یکی هستند. چگونه فرد موسیقی محیط را تجربه می‌کند؟ چگونه یک قلب باز می‌شود؟ شری راما ماهاراشی گفته: "خدا در شما به عنوان شما سکنی گزیده، و شما مجبور نیستید هیچ کاری کنید تا درک کرده‌ی خدا یا درک کرده‌ی خود شوید. این از قبل حالت واقعی و طبیعی شما است. فقط همه‌ی طلبیدن‌ها را رها کنید، توجه خود را به درون برگردانید، و ذهنتان را قربانی خودی کنید، که در قلب وجود واقعی شما می‌تابد. برای اینکه این تجربه زنده در حال حاضر شما شود، بازجویی خود یک راه مستقیم و سریع است." زمانی که شما مدیتیشن می‌کنید و حس‌های درون خود را مشاهده می‌کنید، زنده بودن درونی شما، که شما در واقع مشاهده می‌کنید، تغییر می‌کند. این نیروی تغییر برخواسته و گذرا است، همانطور که انرژی تغییرات شکل می‌گیرد. درجه‌ای که یک فرد تکامل می‌یابد یا روشنگر می‌شود، درجه‌ای است که فرد توانایی برای وفق به هر لحظه را کسب کرده، یا جریان انسان پیوسته در تغییر از محیط، درد و لذت را مسخ و تبدیل کرده به سعادت و برکت. لئو تولستوی، نویسنده "جنگ و صلح"، گفته: "همه به تغییر دنیا فکر می‌کنند، اما هیچ کس به تغییر خودش فکر نمی‌کند." داروین گفته که مهمترین ویژگی برای بقای گونه‌ها قدرت یا هوش نیست، بلکه سازگاری با تغییر است. فرد باید در سازگاری ماهر شود. این آموزه بودا است از "آنیکا" --هرچیزی برمی خیزد و می‌گذرد، تغییر می‌کند. پیوسته در تغییر. رنج وجود دارد فقط بخاطر اینکه ما دلبسته به فرم و شکل خاصی می‌شویم. زمانی که شما به بخش شاهد خود متصل می‌شوید، با درک از آنیکا، سعادت در قلب شما برمی‌انگیزد. قدیسان، حکیمان و یوگی ها در طول تاریخ متفقا اتحاد مقدس فرد را که در قلب اتفاق می‌افتد، توصیف کرده‌اند. اینکه آیا این نوشته‌های سنت جان صلیب باشد، یا اشعار مولانا، یا آموزه‌های تانتری هند، همه‌ی آموزش‌های مختلف تلاش برای ابراز رمز ناملموس قلب می‌کند. در قلب اتحاد شیوا و شاکتی است. دخول مردانه در مارپیچ زندگی و تسلیم زنانه به تغییر. شاهد بودن و پذیرش بی قید و شرط همه آنچه که هست. برای اینکه قلب خود را باز کنید، شما باید روی خود را به تغییر باز کنید. برای زندگی در دنیایی به ظاهر استوار، با آن برقصید، با آن درگیر شوید، کامل زندگی کنید، کامل عشق بورزید، اما همچنین بدانید که آن غیر دائمی است و در نهایت همه‌ی شکل ها حل می‌شوند و تغییر می‌کنند. سعادت انرژی است که به سکون پاسخ می‌دهد. این از خالی کردن آگاهی از هر محتوایی می‌آید. محتوای این انرژی سعادت که از سکون متولد می‌شود، آگاهی است. یک آگاهی جدید از قلب. یک آگاهی که به همه‌ی چیزهایی که هست، متصل است. 00:16:07.230 --> 00:16:10.670 00:16:10.670 --> 00:16:13.550 00:16:13.550 --> 00:16:17.490 00:16:17.490 --> 00:16:21.300 00:16:21.300 --> 00:16:24.040 00:16:24.040 --> 00:16:31.040 00:16:34.990 --> 00:16:41.000 00:16:41.000 --> 00:16:43.360 00:16:43.360 --> 00:16:45.640 00:16:45.640 --> 00:16:50.180 00:16:50.180 --> 00:16:56.390 00:16:56.390 --> 00:16:58.790 00:16:58.790 --> 00:17:01.800 00:17:01.800 --> 00:17:05.630 00:17:05.630 --> 00:17:10.049 00:17:10.049 --> 00:17:15.760 00:17:15.760 --> 00:17:18.230 00:17:18.230 --> 00:17:21.839 00:17:21.839 --> 00:17:25.060 00:17:25.060 --> 00:17:28.680 00:17:28.680 --> 00:17:33.860 00:17:33.860 --> 00:17:39.330 00:17:39.330 --> 00:17:45.820 00:17:45.820 --> 00:17:50.870 00:17:50.870 --> 00:17:54.640 00:17:54.640 --> 00:17:56.830 00:17:56.830 --> 00:18:00.520 00:18:00.520 --> 00:18:07.520 00:18:18.500 --> 00:18:21.250 00:18:21.250 --> 00:18:27.790 00:18:27.790 --> 00:18:34.770 00:18:34.770 --> 00:18:37.870 00:18:37.870 --> 00:18:42.060 00:18:42.060 --> 00:18:44.860 00:18:44.860 --> 00:18:47.110 00:18:47.110 --> 00:18:48.810 00:18:48.810 --> 00:18:51.670 00:18:51.670 --> 00:18:57.350 00:18:57.350 --> 00:19:01.020 00:19:01.020 --> 00:19:03.140 00:19:03.140 --> 00:19:05.430 00:19:05.430 --> 00:19:08.120 00:19:08.120 --> 00:19:15.120 00:19:21.110 --> 00:19:23.810 00:19:23.810 --> 00:19:27.480 00:19:27.480 --> 00:19:32.280 00:19:32.280 --> 00:19:35.150 00:19:35.150 --> 00:19:41.610 00:19:41.610 --> 00:19:45.900 00:19:45.900 --> 00:19:48.800 00:19:48.800 --> 00:19:55.800 00:20:00.750 --> 00:20:05.020 00:20:05.020 --> 00:20:08.500 00:20:08.500 --> 00:20:11.620 00:20:11.620 --> 00:20:14.800 00:20:14.800 --> 00:20:17.420 00:20:17.420 --> 00:20:18.790 00:20:18.790 --> 00:20:23.150 00:20:23.150 --> 00:20:27.160 00:20:27.160 --> 00:20:32.330 00:20:32.330 --> 00:20:33.840 00:20:33.840 --> 00:20:37.200 00:20:37.200 --> 00:20:44.200 00:20:44.480 --> 00:20:47.650 00:20:47.650 --> 00:20:49.250 00:20:49.250 --> 00:20:51.890 00:20:51.890 --> 00:20:54.800 00:20:54.800 --> 00:20:58.030 00:20:58.030 --> 00:21:05.030 00:21:05.530 --> 00:21:08.450 00:21:08.450 --> 00:21:11.040 00:21:11.040 --> 00:21:13.610 00:21:13.610 --> 00:21:20.610 00:21:21.510 --> 00:21:25.310 00:21:25.310 --> 00:21:28.270 00:21:28.270 --> 00:21:35.270 00:21:44.510 --> 00:21:46.890 00:21:46.890 --> 00:21:49.570 00:21:49.570 --> 00:21:53.060 00:21:53.060 --> 00:21:56.670 00:21:56.670 --> 00:22:00.860 00:22:00.860 --> 00:22:04.480 00:22:04.480 --> 00:22:09.180 00:22:09.180 --> 00:22:12.060 00:22:12.060 --> 00:22:14.250 00:22:14.250 --> 00:22:15.960 00:22:15.960 --> 00:22:20.370 00:22:20.370 --> 00:22:22.680 00:22:22.680 --> 00:22:24.600 00:22:24.600 --> 00:22:28.030 00:22:28.030 --> 00:22:30.490 00:22:30.490 --> 00:22:35.000 00:22:35.000 --> 00:22:42.000 00:22:48.490 --> 00:22:52.020 00:22:52.020 --> 00:22:58.130 00:22:58.130 --> 00:23:01.360 00:23:01.360 --> 00:23:03.810 00:23:03.810 --> 00:23:08.570 00:23:08.570 --> 00:23:11.280 00:23:11.280 --> 00:23:13.480 00:23:13.480 --> 00:23:16.260 00:23:16.260 --> 00:23:19.560 00:23:19.560 --> 00:23:26.560 00:23:29.020 --> 00:23:32.770 00:23:32.770 --> 00:23:36.500 00:23:36.500 --> 00:23:43.500 00:23:45.400 --> 00:23:47.750 00:23:47.750 --> 00:23:52.360 00:23:52.360 --> 00:23:59.360 00:24:08.600 --> 00:24:11.780 00:24:11.780 --> 00:24:15.320 00:24:15.320 --> 00:24:19.760 00:24:19.760 --> 00:24:21.710 00:24:21.710 --> 00:24:28.710 00:24:31.690 --> 00:24:34.610 00:24:34.610 --> 00:24:41.610 00:25:12.940 --> 00:25:19.940 00:25:26.860 --> 00:25:31.080 00:25:31.080 --> 00:25:33.670 00:25:33.670 --> 00:25:36.000 00:25:36.000 --> 00:25:39.760 00:25:39.760 --> 00:25:41.880 00:25:41.880 --> 00:25:47.140 00:25:47.140 --> 00:25:50.750 00:25:50.750 --> 00:25:54.580 00:25:54.580 --> 00:25:59.220 00:25:59.220 --> 00:26:00.080 00:26:00.080 --> 00:26:06.730 00:26:06.730 --> 00:26:08.150 00:26:08.150 --> 00:26:11.530 00:26:11.530 --> 00:26:14.240 00:26:14.240 --> 00:26:15.540 00:26:15.540 --> 00:26:17.170 00:26:17.170 --> 00:26:18.440 00:26:18.440 --> 00:26:20.500 00:26:20.500 --> 00:26:23.300 00:26:23.300 --> 00:26:29.990 00:26:29.990 --> 00:26:33.790 00:26:33.790 --> 00:26:37.600 00:26:37.600 --> 00:26:42.040 00:26:42.040 --> 00:26:45.020 00:26:45.020 --> 00:26:48.710