1 00:00:01,190 --> 00:00:02,851 اين نقشه ايالت نيويورك است 2 00:00:02,875 --> 00:00:06,393 كه در ١٩٣٧ از سوى كمپانى جنرال درفتينگ درست شد. 3 00:00:06,417 --> 00:00:09,914 نقشهای بینهایت مشهور میان خورههای نقشه نگارى، 4 00:00:09,938 --> 00:00:12,659 چون اين پايين در قعر كوههاى كتاسکیل، 5 00:00:12,683 --> 00:00:14,562 شهر کوچکی به اسم روسکو هست-- 6 00:00:14,586 --> 00:00:17,344 در واقع، آسانتر بود اگر آن را در این بالا میگذاشتم-- 7 00:00:17,344 --> 00:00:20,928 اینجا روسکو هست و درست آن بالا راک لند ، نیویورک قرار دارد، 8 00:00:20,928 --> 00:00:24,675 و درست بالای آن هم شهر کوچک اَگلو، نیویورک است. 9 00:00:24,699 --> 00:00:27,758 اَگلو، نیویورک میان نقشه نگارها خیلی معروف است، 10 00:00:27,782 --> 00:00:30,058 چون شهری کاغذی است. 11 00:00:30,082 --> 00:00:32,304 همچنین بعنوان دام حق طبع و نشر هم معروف است. 12 00:00:32,328 --> 00:00:35,682 نقشه نگارها-- چون نقشه من از نیویورک و نقشه شما نیویورک 13 00:00:35,706 --> 00:00:39,372 بسیار شبیه هم خواهند بود، از لحاظ شکل نیویورک-- 14 00:00:39,396 --> 00:00:44,169 اغلب نقشه نگارها مکانهای جعلی، را وارد نقشههایشان میکنند، 15 00:00:44,193 --> 00:00:45,955 تا از حق حق طبع و نشر خود محافظت کنند. 16 00:00:45,979 --> 00:00:48,867 چون اگر یکی از مکانهای جعلی من روی نقشه شما ظاهر شود، 17 00:00:48,891 --> 00:00:52,546 میتوانم کاملا مطمئن شوم که شما از من دزدی کردید. 18 00:00:52,570 --> 00:00:57,211 اَلگو سرهمی از حروف اولیه از دو یاروی هست که این نقشه را ساختند، 19 00:00:57,235 --> 00:01:00,156 ارنست آلپرز و اتو [جی.] لیندبرگ، 20 00:01:00,180 --> 00:01:03,456 و آنها این نقشه را در ۱۹۳۷ منتشر کردند. 21 00:01:03,480 --> 00:01:06,799 دههها بعد، راند مک نلی نقشهای را منتشر کرد 22 00:01:06,823 --> 00:01:10,847 که اَلگو، نیویورک در آن بود، دقیقا در همان تقاطع 23 00:01:10,871 --> 00:01:13,139 دو جاده خاکی در وسط ناکجاآباد. 24 00:01:14,205 --> 00:01:17,466 خب، میتوانید شادی جنرال درفتینگ سر این موضوع را تصور کنید. 25 00:01:17,490 --> 00:01:20,702 آنها فورا به رندی مک نلی زنگ زدند و گفتند، 26 00:01:20,726 --> 00:01:24,320 "مچت رو گرفتیم! اَلگو، نیویورک، بالا ساختگیه و کار خودمونه. 27 00:01:24,344 --> 00:01:26,398 یک جای ساختگی. یک شهر کاغذی. 28 00:01:26,422 --> 00:01:28,123 تا پاپاسی آخر اموالت رو ازت بعنوان جریمه میگیریم." 29 00:01:29,003 --> 00:01:33,490 و رند مک نلی میگوید، "نه، نه، نه،نه، اَلگو واقعی است." 30 00:01:34,616 --> 00:01:39,160 چون مردم به رفتن سر آن تقاطع سر دو جاده خاکی ادامه می دادند-- 31 00:01:39,184 --> 00:01:40,208 (خنده) 32 00:01:40,232 --> 00:01:44,728 در وسط ناکجا اباد، به دنبال جایی که اسمش اَلگو باشد-- 33 00:01:44,752 --> 00:01:47,985 کسی جایی را ساخت به اسم اَلگو، نیویورک. 34 00:01:48,009 --> 00:01:49,048 (خنده) 35 00:01:49,072 --> 00:01:52,453 جایی با پمپ بنزین، فروشگاه و دو تا خانه در نوک آنجا. 36 00:01:52,477 --> 00:01:54,747 (خنده) 37 00:01:55,596 --> 00:02:00,074 و خب این اتفاق برای یک رمان نویس استعارهای وسوسه انگیز است، 38 00:02:00,098 --> 00:02:04,709 چون همه ما دوست داریم باور کنیم که آن چیزهایی که روی کاغذ مینویسیم 39 00:02:04,733 --> 00:02:07,525 قابلیت تبدیل به دنیای حقیقی شدن را دارند، جایی که در آن حقیقتا زندگی میکنیم، 40 00:02:07,549 --> 00:02:09,938 چیزی که بخاطرش کتاب سومم را " شهرهای کاغذی" نامیدم. 41 00:02:09,962 --> 00:02:14,501 اما برایم جالبتر از رسانهای که در آن این اتفاق میفتد، 42 00:02:14,525 --> 00:02:16,906 خود این پدیده است. 43 00:02:17,521 --> 00:02:21,598 گفتن این که جهان نقشههای ما را شکل میدهد، آسان است، نه؟ 44 00:02:21,622 --> 00:02:26,049 مثل شکل کلی جهان که آشکارا بر نقشههای ما تاثیر میگذارد. 45 00:02:26,503 --> 00:02:29,818 اما آنچه بیش از همه برایم جالبتر است طریقهای است 46 00:02:29,842 --> 00:02:33,383 که ما جهان را به واسطه ترسیم نقشه جهان تغییر میدهیم. 47 00:02:33,872 --> 00:02:38,563 چون قطعا دنیا جای متفاوتی بود اگر شمال این پایین بود. 48 00:02:38,587 --> 00:02:40,765 و جهان حقیقتا جای متفاوتی بود 49 00:02:40,789 --> 00:02:43,808 اگر آلاسکا و روسیه در کنارههای متضاد نقشه نبودند. 50 00:02:43,832 --> 00:02:45,758 و جهان جای متفاوتی میشد 51 00:02:45,782 --> 00:02:48,942 اگر میخواستیم اروپا را در اندازه واقعی آن نشان دهیم. 52 00:02:49,930 --> 00:02:54,083 جهان بواسطه نقشههای ما از جهان تغییر میکند. 53 00:02:54,410 --> 00:02:59,265 روشی که انتخاب میکنیم-- به نحوی، بنگاه نقشهنگاری شخصی ما هستند که 54 00:02:59,289 --> 00:03:01,924 همچنین نقشه زندگیهای ما را شکل میدهد، 55 00:03:01,948 --> 00:03:04,066 و بعد آن در عوض زندگیهای ما را شکل میدهد. 56 00:03:04,090 --> 00:03:08,745 به باور من آنچه نقشهاش را میکشیم زندگیمان را تغییر میدهد. 57 00:03:08,769 --> 00:03:13,183 و منظورم اصلا مثل این شبکه فرشتههای مخفی اپرا نیست، (بنگاه خیریهای که هدفش تشویق افراد به ایجاد تغییر در زندگی دیگران است.) 58 00:03:13,207 --> 00:03:16,177 یا بی خیال سرطان به راه خودتان فکر کنید. 59 00:03:16,201 --> 00:03:22,734 اما واقعا متعقدم درحالیکه نقشهها به شما نشان نمیدهند در زندگیتان به کجا خواهید رفت، 60 00:03:22,758 --> 00:03:24,749 نشان میدهند که شاید به کجا بروید. 61 00:03:24,773 --> 00:03:29,246 شما بندرت به جایی میرود که روی نقشه فردیتان نباشد. 62 00:03:29,853 --> 00:03:32,968 خب وقتی بچه بودم، دانشآموز افتزاحی بودم. 63 00:03:32,992 --> 00:03:35,664 معدلم همیشه خیلی پایین بود. 64 00:03:36,535 --> 00:03:39,296 و فکر کنم دلیل این که چنین دانشآموز وحشتناکی بودم 65 00:03:39,320 --> 00:03:42,475 این است که حس میکردم تحصیلات هم جز آن مجموعه موانعی است 66 00:03:42,499 --> 00:03:44,656 که پیش رویم سبز شده بود، 67 00:03:44,680 --> 00:03:48,307 و برای رسیدن به بزرگسالی باید از رویشان میگذشتم. 68 00:03:48,331 --> 00:03:50,815 و واقعا نمیخواستم سر این موانع را پشت سر بگذارم. 69 00:03:50,839 --> 00:03:53,773 چون کاملا قراردادی بنظر میرسیدند، پس اغلب انجامشان نمیدادم، 70 00:03:53,797 --> 00:03:55,874 و بعد میدانید آدمها تهدیدم میکردند، 71 00:03:55,898 --> 00:03:58,827 آنها من را چنین حرفهایی تهدید میکردند، " که اینها برات سابقه میشه،" 72 00:03:58,851 --> 00:04:01,060 یا " هیچوقت شغل خوبی نخواهی داشت!" 73 00:04:01,084 --> 00:04:02,563 من شغل خوب نمیخواستم! 74 00:04:03,003 --> 00:04:05,599 وقتی یازده یا دوازده سالم بود اینطور بود که 75 00:04:05,623 --> 00:04:08,775 آدمهایی با شغل خوب، صبح خیلی زود از خواب بلند میشدند. 76 00:04:08,799 --> 00:04:10,804 (خنده) 77 00:04:10,828 --> 00:04:15,400 و مردانی که شغلهای خوبی داشتند، یکی از چیزهای خوبی که انجام دادند 78 00:04:15,424 --> 00:04:19,347 بستن یک تکه پارچه خفه کننده دور گردنشان بود. 79 00:04:19,924 --> 00:04:21,972 بعبارتی بخودشان افسار میزدند، 80 00:04:21,996 --> 00:04:24,722 و سرکار میرفتند، شغلشان هر چه که بود. 81 00:04:25,455 --> 00:04:27,485 این دستورالعمل یک زندگی شاد نبود. 82 00:04:27,918 --> 00:04:31,837 این آدمها-- در تخیل دوازده ساله نماد زدهام -- 83 00:04:31,861 --> 00:04:34,420 کسانی بودند که یکی از کارهایی که هر روز صبح انجام میدادند 84 00:04:34,444 --> 00:04:36,800 خفه کردن خودشان بود، 85 00:04:36,824 --> 00:04:38,584 آنها مسلما نمیتوانستند خوشحال باشند. 86 00:04:38,608 --> 00:04:41,020 پس چرا باید از این موانع میگذشتم 87 00:04:41,044 --> 00:04:43,044 و به آن پایان میرسیدم؟ 88 00:04:43,068 --> 00:04:44,235 پایان وحشتاکی است؟ 89 00:04:45,454 --> 00:04:48,632 و بعد وقتی کلاس دهم بودم، به این مدرسه رفتم؛ 90 00:04:48,656 --> 00:04:51,418 مدرسه ایندین اسپرینگز، یک مدرسه شبانه روزی کوچک 91 00:04:51,442 --> 00:04:53,252 بیرون از بیرمنگام، آلاباما. 92 00:04:53,276 --> 00:04:56,791 و به یکباره من یاد گیرنده شدم. 93 00:04:56,815 --> 00:04:59,011 و من یاد گیرنده شدم، چون خودم را در اجتماع 94 00:04:59,035 --> 00:05:01,059 یاد گیرندهها یافتم. 95 00:05:01,083 --> 00:05:02,846 خود را در احاطه کسانی یافتم که 96 00:05:02,870 --> 00:05:06,100 مشارکت و روشنفکری را گرامی میداشتند، 97 00:05:06,124 --> 00:05:10,297 و کسانی که به من آموختند مشارکت نکردن دو پهلوی من با صرفا گفتن این که 98 00:05:10,321 --> 00:05:12,175 "چقدر با حاله" بامزه یا زیرکانه نبود، 99 00:05:12,199 --> 00:05:15,961 اما در عوض واکنشی ساده و غیرقابل توجه 100 00:05:15,985 --> 00:05:18,259 به مشکلات خیلی پیچیده و جالب بود. 101 00:05:18,692 --> 00:05:21,185 و بنابراین شروع کردم به یادگرفتن، چون یاد گرفتن با حال بود. 102 00:05:21,209 --> 00:05:24,512 یاد گرفتم که برخی مجموعههای نامحدود هستند که بزرگتر از مجموعههای نامحدود دیگرند، 103 00:05:24,536 --> 00:05:28,630 و آموختم که مصرع ۵ ضربی ایامبیک چیست و این که چرا به گوش آدمها خوش آهنگ است. 104 00:05:28,654 --> 00:05:32,096 آموختم جنگ داخلی، مناقشهای ملی گرا بود، 105 00:05:32,120 --> 00:05:33,287 کمی فیزیک یاد گرفتم. 106 00:05:33,311 --> 00:05:36,467 آموختم همبستگی را با نسبت علت و معلول اشتباه نگیرم-- 107 00:05:36,491 --> 00:05:38,284 همه این چیزها، راستش، 108 00:05:38,308 --> 00:05:42,560 در واقع باعث غنی شدن مبنای روزانه زندگیم شدهاند. 109 00:05:42,584 --> 00:05:46,170 و حقیقت دارد که من از اکثر آنها برای "شغلم" استفاده نمیکنم، 110 00:05:46,194 --> 00:05:48,108 اما این چیزی نیست که دربارهاش حرف بزنم. 111 00:05:48,132 --> 00:05:50,083 درباره نقشه نگاری است. 112 00:05:50,107 --> 00:05:52,368 فواید نقشه نگاری چیست؟ 113 00:05:52,392 --> 00:05:55,553 میدانید مثل پیشروی در سرزمینی میماند و این که فکر کنیم، 114 00:05:55,577 --> 00:05:57,678 " آن تکه از زمین را ترسیم خواهم کرد،" 115 00:05:57,702 --> 00:06:01,025 و بعد فکر میکنیم، " شاید سرزمینهای بیشتری برای ترسیم کردن باشد." 116 00:06:01,049 --> 00:06:03,256 و آن زمانی بود که یادگیری واقعا برایم شروع شد. 117 00:06:03,280 --> 00:06:05,916 صحت دارد که من معلمهایی داشتم که هیچوقت بیخیال من نشدند، 118 00:06:05,940 --> 00:06:08,258 و من بخاطر داشتن چنین معلمهایی بسیار خوش شانش بودم، 119 00:06:08,282 --> 00:06:12,456 چون اغلب باعث میشدم فکر کنند دلیلی برای سرمایهگذاری در من نداشتند. 120 00:06:12,924 --> 00:06:16,030 اما خیلی از آموختههای من در دبیرستان 121 00:06:16,054 --> 00:06:19,233 بخاطر اتفاقات داخل کلاس نبود، 122 00:06:19,257 --> 00:06:21,715 بخاطر ماجراهای خارج از کلاس درس بود. 123 00:06:21,739 --> 00:06:23,096 برای مثال، میتوانم برایتان بگویم 124 00:06:23,120 --> 00:06:25,953 که " نوعی نور مایل هست، بعد از ظهرهای زمستان-- 125 00:06:25,977 --> 00:06:28,430 که آزاردهنده است، مثل سنگینی آهنگهای کلیسای جامع--" 126 00:06:28,454 --> 00:06:31,770 نه بخاطر این که وقتی در دبیرستان بودم 127 00:06:31,794 --> 00:06:33,070 امیلی دیکنسن حفظ کرده بودم، 128 00:06:33,094 --> 00:06:35,689 اما وقتی دبیرستانی بودم یک دختری بود 129 00:06:35,713 --> 00:06:38,200 به اسم آماندا، و من ازش خوشم میامد، 130 00:06:38,224 --> 00:06:40,598 و او عاشق اشعار امیلی دیکسن بود. 131 00:06:40,622 --> 00:06:43,306 دلیلی که میتوانم به شما بگویم هزینه فرصت چقدر است، 132 00:06:43,330 --> 00:06:46,982 این است که یک روز وقتی مشغول بازی کردن سوپرماریو روی مبلم بودم، 133 00:06:47,006 --> 00:06:48,878 دوستم امئت تو امد و گفت، 134 00:06:48,902 --> 00:06:51,260 " چقدر وقت گذاشتی سوپر ماریو بازی کنی؟" 135 00:06:51,284 --> 00:06:54,754 و من گفتم، " نمی دانم، حدود شش ساعت؟" و او گفت، 136 00:06:54,778 --> 00:06:58,146 "میدانی اگه آن شش ساعت را در بسکین رابینز کار کرده بودی، 137 00:06:58,170 --> 00:07:00,428 ۳۰ دلار در آورده بودی، پس یک جورهایی، 138 00:07:00,452 --> 00:07:03,372 فقط ۳۰ دلار پرداخت کردی که سوپرماریو بازی کنی." 139 00:07:03,396 --> 00:07:05,654 و من این شکلی بودم، "معامله را میپذیرم." 140 00:07:05,678 --> 00:07:08,027 (خنده) 141 00:07:08,051 --> 00:07:11,976 اما آموختم هزینه فرصت یعنی چه؟ 142 00:07:13,079 --> 00:07:16,761 و در راستای مسیر، نقشه زندگیام بهتر شد. 143 00:07:16,785 --> 00:07:19,642 بزرگتر شد؛ حاوی مکانهای بیشتر شد. 144 00:07:19,666 --> 00:07:21,631 چیزهای بیشتری برای رخ دادن داشت، 145 00:07:21,655 --> 00:07:23,614 شاید آیندههای بیشتری داشته باشم. 146 00:07:24,662 --> 00:07:27,949 یک فرایند یادگیری رسمی و سازماندهی شده نبود، 147 00:07:27,973 --> 00:07:29,704 و خوشحالم که آن را بپذیرم. 148 00:07:29,728 --> 00:07:32,860 جورواجور بود و غیریکدست، کلی چیز که بلد نبودم 149 00:07:32,884 --> 00:07:35,178 ایده کانتور را من شاید بدانم و شما هم بدانید 150 00:07:35,202 --> 00:07:38,035 که برخی مجموعههای نامتنهای بزرگتر از برخی دیگر مجموعههای نامتنهاهی هستند 151 00:07:38,059 --> 00:07:40,956 اما واقعا حساب دیفرانسیل و انتگرال پشت آن را نمیفهمیدم. 152 00:07:40,980 --> 00:07:42,995 من شاید بدانم هزینه فرصت چیست، 153 00:07:43,019 --> 00:07:45,329 اما قانون بازده نزولی را نمیدانستم. 154 00:07:45,353 --> 00:07:48,326 اما بهترین چیز درباره تصور این که آموختن مثل نقشه نگاری است، 155 00:07:48,350 --> 00:07:50,438 عوض این که آموختن را موانع قراردادی فرض کنیم 156 00:07:50,462 --> 00:07:51,820 که باید از رویشان بپریم، 157 00:07:51,844 --> 00:07:55,316 این است که کمی از خط ساحلی را میبینید و باعث میشود که بخواهید بیشتر ببینید. 158 00:07:55,340 --> 00:07:57,777 و خب حالا حداقل کمی بیشتر از این حسابهایی که زیربنای 159 00:07:57,801 --> 00:07:59,533 همه آن چیزهاست میدانم. 160 00:07:59,557 --> 00:08:01,327 خب یک اجتماع یادگیری در 161 00:08:01,351 --> 00:08:03,965 دبیرستان داشتم، بعد رفتم به یک کالج دیگر 162 00:08:03,989 --> 00:08:05,289 و بعد هم به یکی دیگر، 163 00:08:05,313 --> 00:08:07,909 وقتی در مجلهای به اسم "بوک لیست" شروع به کار کردم، 164 00:08:07,933 --> 00:08:11,286 آنجا دستیار بودم، و اطرافم پر بود از آدمهای بسیار با مطالعه. 165 00:08:11,310 --> 00:08:12,836 و بعد یک کتاب نوشتم. 166 00:08:12,860 --> 00:08:15,060 و مثل همه نویسندهها که رویای انجامش را دارند، 167 00:08:15,084 --> 00:08:17,013 فورا از کارم استعفا دادم. 168 00:08:17,037 --> 00:08:18,626 (خنده) 169 00:08:18,650 --> 00:08:20,626 و برای اولین بار از زمان دبیرستان، 170 00:08:20,650 --> 00:08:25,253 خودم را بدون یک اجتماع یادگیری یافتم و عجب بدبختی بود. 171 00:08:25,277 --> 00:08:26,711 ازش متنفر بودم. 172 00:08:26,735 --> 00:08:30,109 در طی این دوره دو ساله کتابهای خیلی زیادی خواندم. 173 00:08:30,133 --> 00:08:31,896 کتابهایی درباره استالین خواندم، 174 00:08:31,920 --> 00:08:35,411 و کتابهایی درباره این که چطور ازبکها بعنوان مسلمان شناسایی شدند، 175 00:08:35,435 --> 00:08:37,785 و من کتابهایی خواندم درباره نحوه ساخت بمبهای اتم، 176 00:08:37,809 --> 00:08:40,958 اما خب حسم این بود که موانع خودم را داشتم خلق میکردم، 177 00:08:40,982 --> 00:08:44,338 و بعد از رویشان میپریدم، عوض این که هیجان بخشی از 178 00:08:44,362 --> 00:08:48,011 آن جامعه یادگیرندهها، اجتماعی از آدمها را داشته باشم 179 00:08:48,035 --> 00:08:51,018 که با هم در بنگاه نقشه نگاری مشارکت داشتند 180 00:08:51,042 --> 00:08:54,598 در جهت درک بهتر و نقشه برداری از جهان اطراف ما. 181 00:08:54,979 --> 00:08:58,068 و بعد در ۲۰۰۶، با شخصی آشنا شدم. 182 00:08:58,092 --> 00:08:59,243 نامش زی فرانک است. 183 00:08:59,267 --> 00:09:01,904 راستش او را واقعا ندیدم، فقط در اینترنت بود. 184 00:09:02,455 --> 00:09:07,458 زی فرانک در آن زمان، شوی را اجرا میکرد به اسم، " شوی با زی فرانک"، 185 00:09:07,482 --> 00:09:08,956 و آن شو را کشف کردم، 186 00:09:08,980 --> 00:09:12,214 و همین بهانهای شد برای برگشت مجدد من به اجتماع یادگیرندهها. 187 00:09:12,238 --> 00:09:14,393 اینجا زی دارد درباره لاس وگاس صحبت میکند: 188 00:09:15,823 --> 00:09:19,342 (ویدئو) زی فرانک: لاس وگاس در وسط یک بیابان داغ و عظیم ساخته شد. 189 00:09:19,366 --> 00:09:22,062 تقریبا همه این چیزهایی که اینجا هست از جاهای دیگر آورده شده-- 190 00:09:22,086 --> 00:09:24,262 انواع صخرهها، درختان و آبشارها. 191 00:09:24,286 --> 00:09:27,295 این ماهیها هم محاله که مال اینجا باشند. 192 00:09:27,319 --> 00:09:30,185 در مغایرت با صحرای سوزانی که این محل را احاطه کرده، 193 00:09:30,209 --> 00:09:31,363 همینطور این آدمها. 194 00:09:31,387 --> 00:09:35,318 در اینجا همه چیز بدور از تاریخچه واقعیشان و بدور از آدمهایی که 195 00:09:35,342 --> 00:09:38,090 آنها را متفاوت تجربه کردهاند، از نو ساخته میشود. 196 00:09:38,114 --> 00:09:41,294 گاهی هم اصلاحاتی در آنها داده میشود-- 197 00:09:41,318 --> 00:09:44,209 در اینجا دلیلی برای دلتنگ شدنتان وجود ندارد. 198 00:09:44,233 --> 00:09:47,203 این نیویورک برای من همانی هست که برای بقیه هم هست. 199 00:09:47,227 --> 00:09:50,784 همه چیز خارج از بافت هست و این به معنای هر چیزی ممکن است: 200 00:09:50,808 --> 00:09:52,738 مرکز رویدادها، پارک خودکار ماشین، اکواریوم شارک ریف. 201 00:09:52,762 --> 00:09:56,360 این ساخت مکان میتواند یکی از بزرگترین دستاوردهای جهان باشد. 202 00:09:56,384 --> 00:09:58,405 چون کسی به اینجا تعلق ندارد و بلعکس. 203 00:09:58,429 --> 00:10:01,453 همانطور که امروز صبح داشتم در این حوالی قدم میزدم، متوجه شدم بیشتر 204 00:10:01,477 --> 00:10:04,217 ساختمانها آینههای بزرگی داشتند که آینه را به صحرا انعکاس میدادند. 205 00:10:04,241 --> 00:10:05,402 اما برخلاف اکثر آینهها، 206 00:10:05,426 --> 00:10:08,801 که نمایی از بیرون به شما ارائه میدهند 207 00:10:08,825 --> 00:10:10,270 این آینهها خالی بودند. 208 00:10:10,294 --> 00:10:12,473 جان گرین: باعث میشه دلتنگ روزهایی شوم 209 00:10:12,497 --> 00:10:14,679 که میتوانستیم شاهد پیکسلها در ویدئوهای آنلاین باشیم. 210 00:10:14,703 --> 00:10:15,710 (خنده) 211 00:10:15,734 --> 00:10:19,820 زی فقط یک روشنفکر عمومی عالی نیست، او همچنین یک سازنده اجتماع برجسته است، 212 00:10:19,844 --> 00:10:22,705 و اجتماع گرد آمده از آدمها در اطراف این ویدئوها ساخته شده است 213 00:10:22,729 --> 00:10:24,741 به طریقههای مختلف، جامعهای از یادگیرندهها بحساب میامد. 214 00:10:24,765 --> 00:10:28,289 با همکاری هم با زی فرانک شطرنج بازی کردیم و او را شکست دادیم. 215 00:10:28,313 --> 00:10:32,726 ما خودمان را برای بردن یک مرد جوان به سفر جادهای در سراسر ایالات متحده سازماندهی کردیم. 216 00:10:32,750 --> 00:10:34,701 ما زمین را تبدیل به یک ساندویج کردیم، 217 00:10:34,725 --> 00:10:38,434 با داشتن یک کسی که تکهای از نانی را در یک سر زمین نگه داشته 218 00:10:38,458 --> 00:10:40,587 و دقیقا در نقطه مقابل آن، 219 00:10:40,611 --> 00:10:43,123 کسی دیگری را داریم که تکهای دیگر نان را نگه میدارد. 220 00:10:43,593 --> 00:10:49,601 پی به احمقانه بودن این ایدهها بردم، اما خوب اینها همینطور "ایدههای یادگرفتنی" هستند، 221 00:10:49,625 --> 00:10:51,547 و این خب برایم خیلی هیجان داشت، 222 00:10:51,571 --> 00:10:55,161 و اگر آنلاین شوید، اجتماعاتی از این قبیل را همه جا پیدا خواهید کرد. 223 00:10:55,185 --> 00:10:57,066 تگ calculus(حساب و انتگرال) را روی تامبلر دنبال کنید، 224 00:10:57,090 --> 00:10:59,741 و بله، افرادی را خواهید دید که درباره آن شکایت می کنند، 225 00:10:59,765 --> 00:11:02,435 اما همچنین کسانی را خواهید دید که این شکایات را دوباره بازنشر میکنند، 226 00:11:02,459 --> 00:11:05,643 و استدلال میکنند که حساب و انتگرال موضوع جالب و زیبایی است، 227 00:11:05,667 --> 00:11:09,620 و این هم روشی است برای فکر کردن به مشکلی به نظرتان غیرقابل حل میاید. 228 00:11:09,644 --> 00:11:12,240 میتوانید به جاهایی مثل Reddit سربزنيد و زير مجموعههایش را پیدا کنید، 229 00:11:12,264 --> 00:11:14,882 مثل از "یک تاریخدان بپرس" یا از "یک دانشمند بپرس"، 230 00:11:14,906 --> 00:11:18,137 جایی که توانید از اهالی این رشتهها 231 00:11:18,161 --> 00:11:19,629 انواع سوالها را بپرسید، 232 00:11:19,653 --> 00:11:21,994 از سوالات جدی گرفته تا احمقانه 233 00:11:22,018 --> 00:11:24,950 اما برای من، جالبترین جوامع یادگیرندهها 234 00:11:24,974 --> 00:11:27,837 که در اینترنت رشد میکنند الان روی یوتیوب هستند، 235 00:11:27,861 --> 00:11:29,457 و باید اعتراف کنم که متعصبم. 236 00:11:29,481 --> 00:11:34,015 اما به نظرم از خیلی جهات، صفحه یوتیوب تداعیگر کلاس درس است. 237 00:11:34,039 --> 00:11:35,863 برای مثال "Minute Physics" را در نظر بگیرید، 238 00:11:35,887 --> 00:11:38,680 یک یارویی درباره فیزیک درس میدهد: 239 00:11:38,704 --> 00:11:40,205 (ویدیو) بریم سر اصل مطلب. 240 00:11:40,229 --> 00:11:43,587 از ۴ جولای ۲۰۱۴، بوزون هیگز آخرین تکه بنیادی از 241 00:11:43,611 --> 00:11:47,091 الگوی استاندارد فیزیک ذرهای است که بطور آزمایشی کشف شده. 242 00:11:47,115 --> 00:11:49,169 اما ممکن است بپرسید چرا بوزون هیگز 243 00:11:49,193 --> 00:11:50,679 در این الگوی استاندارد، 244 00:11:50,703 --> 00:11:53,973 همراه با ذرات بنامی مثل الکترونها و فوتونها و کوارکها است. 245 00:11:53,997 --> 00:11:56,517 اگر آنموقع در دهه ۱۹۷۰ کشف نشده بود؟ 246 00:11:56,541 --> 00:11:58,541 پرسش خوبی است. دو دلیل اصلی وجود دارد. 247 00:11:58,565 --> 00:12:01,824 نخست، درست مثل الکترون که برانگیختگی در میدان الکترون است، 248 00:12:01,848 --> 00:12:04,642 بوزون هیگز(ذره خدا) تنها ذرهای است که تحریکی از 249 00:12:04,666 --> 00:12:06,649 سازوکار هیگز سرایت کرده به همه جا است. 250 00:12:06,673 --> 00:12:08,917 سازوکار هیگز در عوض نقش کاملی را در الگوی ما 251 00:12:08,941 --> 00:12:10,870 برای نیروی هستهای ضعیف ایفا میکند. 252 00:12:10,894 --> 00:12:14,054 سازوکار هیگز بخصوص در توضیح دلیل ضعیف بودن آن کمک میکند. 253 00:12:14,078 --> 00:12:16,142 در ویدئوی بعدی بیشتر راجع به آن صحبت خواهیم کرد، 254 00:12:16,166 --> 00:12:20,000 اما اگر چه نظریه نیروی هستهای ضعیف در دهه ۱۹۸۰ تایید شد، در معادلات، 255 00:12:20,024 --> 00:12:23,736 سازوکار هیگز چنان حل نشدنی با نیروی هستهای ضعیف درهم آمیخته که تابحال 256 00:12:23,760 --> 00:12:26,927 از تایید آن بعنوان یک موجودیت مستقل و حقیقی ناتوان ماندهایم. 257 00:12:26,951 --> 00:12:28,726 جان گرین: یا در اینجا ویدئوی هست که بعنوان 258 00:12:28,750 --> 00:12:31,959 بخشی از برنامهام به اسم "Crash Course" ساختم، که درباره جنگ جهانی اول صحبت میکند: 259 00:12:31,983 --> 00:12:35,354 (ویدئو) عامل آنی البته ترور 260 00:12:35,378 --> 00:12:37,389 آرشیدوک فرانتس فردیناند اتریشی در سارایوو بود، 261 00:12:37,413 --> 00:12:41,839 در ۲۸ ژوئن ۱۹۱۴ توسط یک ناسیونالیست صربستانی بوسنیایی به دست گاوریلو پرینسیپ. 262 00:12:41,863 --> 00:12:43,305 یک نکته که سریع بهش اشاره میکنم: 263 00:12:43,329 --> 00:12:45,821 باید توجه کنید که اولین جنگ بزرگ قرن بیستم با یک 264 00:12:45,845 --> 00:12:47,066 عمل تروریستی جرقه خورد. 265 00:12:47,090 --> 00:12:49,421 اگر چه فرانتس فردیناند چندان محبوب عمویش نبود 266 00:12:49,445 --> 00:12:53,079 امپراطور فرانتس جوزف -- که الان این سبیل هست! 267 00:12:53,103 --> 00:12:56,878 اما با اینحال، ترور او منجر به اعلام اولتیماتم از سوی اتریش به صربستان شد، 268 00:12:56,902 --> 00:13:00,114 جاییکه صربستان تنها یک بخش و نه تمام درخواستهای اتریش را پذیرفت، 269 00:13:00,138 --> 00:13:02,698 و در نتیجه اتریش علیه صربستان اعلام جنگ نمود. 270 00:13:02,722 --> 00:13:06,103 و بعد روسیه بخاطر اتحادش با صربها ارتش خود را به حرکت در آورد. 271 00:13:06,127 --> 00:13:08,437 آلمان هم بخاطر اتحادش با اتریش 272 00:13:08,461 --> 00:13:09,958 به روسیه گفت دست از این 273 00:13:09,982 --> 00:13:13,241 که روسیه در انجامش ناموفق بود، پس بعد آلمان ارتش خود را بحرکت درآورد. 274 00:13:13,265 --> 00:13:16,334 علیه روسیه اعلام جنگ کرد، با عثمانیها اعلام اتحاد کرد، 275 00:13:16,358 --> 00:13:19,937 و بعد علیه فرانسه جنگ اعلام کرد، چون شما فرانسه را میشناسید. 276 00:13:19,961 --> 00:13:23,414 (خنده) 277 00:13:23,438 --> 00:13:25,682 و این فقط فیزیک و تاریخ جهان نیست 278 00:13:25,706 --> 00:13:28,838 که مردم برای یادگیری از طریق یوتیوب انتخاب میکنند. 279 00:13:28,862 --> 00:13:31,240 دراینجا ویدئویی هست درباره ریاضیات و تجرید هست. 280 00:13:33,914 --> 00:13:36,598 (ویدئو) پس شما من هستید، و باز هم سر کلاس ریاضی هستید، 281 00:13:36,622 --> 00:13:38,624 چون شما را هر روز مجبور به این کار میکنند. 282 00:13:38,648 --> 00:13:41,915 و شما دارید درباره، برای مثال، جمع مجموعههای نامتنهایی یاد میگیرید. 283 00:13:41,939 --> 00:13:43,565 یکی از مباحث دبیرستان. دست نمیگم 284 00:13:43,589 --> 00:13:47,505 که عجیب است، چون موضوع باحالی است، اما آنها بنحوی موفق به گند زدنش میشوند. 285 00:13:47,529 --> 00:13:50,687 پس برای همین هست که حدس میزنم مبحث مجموعههای نامتنهایی در فهرست برنامههای درسی هست. 286 00:13:50,711 --> 00:13:53,863 پس در نیازی قابل درک برای حواس پرتی، شروع به خط خطی کردن می کنید 287 00:13:53,887 --> 00:13:56,819 و بیشتر درباره جمع کلمه "series" (معادل انگلیسی مجموعه) بجای موضوع دم دستی 288 00:13:56,843 --> 00:14:00,485 فکر کنید که باید "serieses," "seriese" "seriesen" یا "serii" باشد؟ 289 00:14:00,509 --> 00:14:03,808 یا آیا نباید مفرد آن تغییر کند: یک "serie" یا "serum" 290 00:14:03,832 --> 00:14:06,276 درست مثل مفرد کلمه sheep در انگلیسی که باید shoop باشد. 291 00:14:06,300 --> 00:14:07,793 اما کل مفهوم چیزهای مثل 1/2 + 292 00:14:07,817 --> 00:14:11,278 1/4 + 1/8 + و 1/16 و غیره که به یک نزدیک میشوند، زمانی مفید است که 293 00:14:11,302 --> 00:14:13,065 بگویی شما قرار که صفی از فیلها را ترسیم کنید، 294 00:14:13,089 --> 00:14:14,905 که هر یک دم آن فیل بعدی را نگه میدارد: 295 00:14:14,929 --> 00:14:18,097 فیل نرمال، فیل جوان، بچه فیل، فیل اندازه سگ، 296 00:14:18,121 --> 00:14:21,092 فیل اندازه توله سگ، همینطور الی آخر تا به آقای تاسک برسد و ورای آن. 297 00:14:21,116 --> 00:14:22,897 که حداقل یک کمی فوق العاده است، 298 00:14:22,921 --> 00:14:25,868 چون میتوانید شمار نامتناهی از فیلها در یک خط قرار دهید 299 00:14:25,892 --> 00:14:28,345 و هنوز بتوان کل آن را تو یک برگ کاغذ جا داد. 300 00:14:28,369 --> 00:14:30,991 جان گرین: و آخر از همه، دستین را داریم از " Smarter Every Day" (هر روز زیرکتر) 301 00:14:31,015 --> 00:14:33,424 که درباره اصل تکانه زاویهای صحبت میکند، 302 00:14:33,448 --> 00:14:34,925 و چون یوتیوب هست، گربها مثال خوبی هستند: 303 00:14:34,949 --> 00:14:38,060 (ویدئو) هی، منم. دستین. خوش آمدید به "هر روز زیرکتر" 304 00:14:38,084 --> 00:14:41,426 احتمالا دیدهاید که گربهها همیشه روی پاهایشان فرود میایند. 305 00:14:41,450 --> 00:14:43,410 پرسش امروزاین است: چرا؟ 306 00:14:43,434 --> 00:14:46,190 مثل بیشتر پرسشهای ساده، جواب بسیار پیچیدهای دارد. 307 00:14:46,214 --> 00:14:48,224 برای مثال، بگذارید این سوال را جور دیگری مطرح کنم: 308 00:14:48,248 --> 00:14:53,443 یک گربه چطور از پاهای رو به بالا به پاهای رو به پایین در یک چارچوب قابل ارجاع سقوط پایین میاید 309 00:14:53,467 --> 00:14:56,432 بدون این که از اصل تکانه زاویهای تخئطی کند؟ 310 00:14:56,456 --> 00:14:57,467 (خنده) 311 00:14:57,491 --> 00:15:00,968 جان گرین: در این چهار ویدئو یک چیز مشترک هست: 312 00:15:01,397 --> 00:15:04,516 همگی بیش از نیم میلیون بار در یوتیوب تماشا شدهاند. 313 00:15:04,540 --> 00:15:07,609 و آنها آدمهایی هستند که سر کلاس درس این کار را نمیکنند، 314 00:15:07,633 --> 00:15:11,274 اما چون آنها بخشی از اجتماعات یادگیری هستند 315 00:15:11,298 --> 00:15:13,313 که بواسطه این کانالها دایر میشوند. 316 00:15:13,686 --> 00:15:16,417 و قبلا هم گفتم که یوتیوب برایم مثل یک کلاس درس است، 317 00:15:16,441 --> 00:15:19,124 و از خیلی جهات هم اینطور است، چون یک معلمی هست-- 318 00:15:19,148 --> 00:15:22,166 مثل کلاسهای درس قدیمی میماند: معلم هست، 319 00:15:22,190 --> 00:15:24,513 و زیر نظر معلم، دانش آموزان هستند، 320 00:15:24,537 --> 00:15:26,608 و همگی با هم مکالمه دارند. 321 00:15:26,632 --> 00:15:30,661 و میدان که نظرات یوتیوب شهرت خیلی بدی در 322 00:15:30,685 --> 00:15:32,080 جهان اینترنت دارد، 323 00:15:32,104 --> 00:15:35,175 اما در واقع، اگر نگاهی به نظرات مربوط به این کانالها بیاندازید، 324 00:15:35,199 --> 00:15:38,354 آنچه خواهید یافت آدمهایی هستند که خود را درگیر موضوع میکنند، 325 00:15:38,378 --> 00:15:42,625 با مطرح کردن سوالهای پیچیده و دشواریی که درباره موضوع است، 326 00:15:42,649 --> 00:15:45,387 و بعد آدمهای دیگر به آن سوالات پاسخ میدهند. 327 00:15:45,411 --> 00:15:50,245 و چون صفحه یوتیوب اینطور تشکیل شده که آن صفحهای که دربارهاش برایتان صحبت میکنم 328 00:15:50,269 --> 00:15:54,112 دقیقا در همان جایی هست که من با شما حرف میزنم، در همان صفحه 329 00:15:54,136 --> 00:15:55,294 بعنوان نظرات شما، 330 00:15:55,318 --> 00:16:00,950 شما بطور زنده، واقعی و فعال در مکالمه مشارکت میکنید. 331 00:16:00,974 --> 00:16:04,545 و من من معمولا در نظرات هستم، باید با شما مشارکت کنم. 332 00:16:04,569 --> 00:16:07,023 و شما این را همه جا میبینید، خوه تاریخ جهان باشد، 333 00:16:07,047 --> 00:16:10,109 یا ریاضیات یا علوم. هر چه که باشد. 334 00:16:10,133 --> 00:16:15,751 شما همینطور جوانهایی را میبینید که از این ابزار و انواع ژانرهای اینترنت استفاده میکنند 335 00:16:15,775 --> 00:16:18,852 به منظور ایجاد محلهایی برای مشارکت روشنفکری، 336 00:16:18,876 --> 00:16:20,476 بجای جداسازی طعنهآمیز 337 00:16:20,500 --> 00:16:25,197 که شاید بیشتر ما به میمها و سایر معاهدات اینترنتی نسبت دهیم-- 338 00:16:25,221 --> 00:16:27,745 میدانید، " حوصلهاش سررفت. حساب و انتگرال را اختراع کرد." 339 00:16:27,769 --> 00:16:31,220 یا هانی بو بو از سرمایه گرایی صنعتی انتقاد میکند: 340 00:16:31,244 --> 00:16:33,910 [سرمایه گذاری لیبرال بهیچوجه خوبی بشریت نیست. 341 00:16:33,934 --> 00:16:37,493 کاملا برعکس؛ وسیله سبعیت است، نیهیلیسم مخرب.] 342 00:16:37,517 --> 00:16:39,801 در صورتی که متوجه منظورش نمیشوید... بله. 343 00:16:40,325 --> 00:16:43,982 به باور من این فضاها، 344 00:16:44,006 --> 00:16:49,039 این جوامع واقعا برای نسل جدید یادگیرندهها 345 00:16:49,063 --> 00:16:53,428 تبدیل به نوعی از جوامع ترسیم نقشه شدهاند که 346 00:16:53,452 --> 00:16:57,995 من وقتی دبیرستان میرفتم داشتم، و بعد هم وقتی کالج میرفتم. 347 00:16:58,019 --> 00:17:01,288 و بعنوان یک شخص بزرگسال این جوامع را دوباره کشف کرده 348 00:17:01,312 --> 00:17:04,622 و من مجددا به این جامعه یادگیرندهها معرفی شدهام، 349 00:17:04,646 --> 00:17:09,544 و برای ادامه به یادگیری در دوران بزرگسالی تشویقم کردهاند 350 00:17:09,568 --> 00:17:14,279 تا دیگر این حس را نداشته باشم که یادگیری فقط مخصوص جوانها است. 351 00:17:14,303 --> 00:17:16,526 وای هارت و "مینوت فیزکز" من را به همه این چیزهای 352 00:17:16,550 --> 00:17:19,350 که قبلا نمیدانستم معرفی کرد. 353 00:17:19,754 --> 00:17:21,433 و من میدانم که ما همگی دغدغه عطف به 354 00:17:21,457 --> 00:17:24,543 دوران سالن پاریسی (نشستهای فلسفی) در عصر روشنفکری (سده هجدهم)را داریم 355 00:17:24,567 --> 00:17:26,596 یا میزگرد آلگون کوین( نشستهای روشنفکری در هتلی به این نام در نیویورک بین سالهای ۱۹۱۹ تا ۱۹۲۹) و آرزو کنیم 356 00:17:26,620 --> 00:17:28,745 " اوه، کاش میشد بخشی از آن باشم، 357 00:17:28,769 --> 00:17:31,614 کاش میتوانستم به جکهای دورتی پارکر بخندم." 358 00:17:31,638 --> 00:17:36,416 اما اینجا هستم که به شما بگویم این مکانها وجود دارد، آنها هنوز هستند. 359 00:17:36,440 --> 00:17:40,969 آنها در گوشههایی از اینترنت وجود دارند، جایی که یرمردها جرات سرکشیدن به آنها را ندارند. 360 00:17:40,993 --> 00:17:41,996 (خنده) 361 00:17:42,020 --> 00:17:48,845 و حقیقتا، حقیقتا باور دارم وقتی که ما اَلگو، نیویورک را در دهه ۱۹۶۰ ابداع کردیم، 362 00:17:48,869 --> 00:17:52,667 وقتی که اَگلو حقیقی را ساختیم. تازه در ابتدای مسیر بودیم. 363 00:17:53,246 --> 00:17:54,398 متشکرم. 364 00:17:54,422 --> 00:17:57,003 (تشویق حضار)