WEBVTT 00:00:01.087 --> 00:00:04.507 برای من این طور بود که به عروسی دوستم دعوت نشدم. 00:00:05.184 --> 00:00:07.334 اول، خیلی برای من مهم نبود. 00:00:07.358 --> 00:00:10.020 فکر کردم دارد مراسم کوچکی برگزار میکند. 00:00:10.044 --> 00:00:13.497 اما بعد از آن، چندین نفر را دیدم که به همان مراسم میرفتند، 00:00:13.521 --> 00:00:15.965 در حالی که به اندازه من به داماد نزدیک نبودند ... 00:00:17.192 --> 00:00:18.679 و من احساس طرد شدن پیدا کردم. 00:00:18.703 --> 00:00:19.989 واقعاً حس بدی بود. 00:00:20.013 --> 00:00:21.552 احساس کردم در حقم ظلم شده است. 00:00:22.813 --> 00:00:27.312 در مورد دخترانم، لیپسی و گرِتا، هفته پیش اتفاق افتاد. 00:00:28.124 --> 00:00:30.702 آنها به نوبت با یک جور وسیله مخصوص 00:00:30.726 --> 00:00:32.814 پشت مادرشان را ماساژ میدادند، 00:00:32.838 --> 00:00:36.130 و یکی از دخترها احساس کرد که خواهرش زمان بیشتری داشته است. 00:00:36.604 --> 00:00:38.411 در این لحظه من وارد اتاق شدم 00:00:38.435 --> 00:00:41.685 و دیدم گرِتا با حالتی عصبی فریاد میزند: «این عادلانه نیست!» 00:00:41.709 --> 00:00:43.674 و صورت لیپسی خیس اشک بود، 00:00:43.698 --> 00:00:45.656 و همسرم یک کرنومتر نگه داشته بود 00:00:45.680 --> 00:00:50.158 تا مطمئن شود هر کدام از دخترها دقیقاً یک دقیقه با آن وسیله کار کنند. 00:00:51.963 --> 00:00:56.740 بنابراین بیعدالتی به احتمال زیاد 00:00:56.764 --> 00:00:59.471 شما را هم مثل من یا دخترانم، 00:00:59.495 --> 00:01:01.764 واقعاً از کوره به در میبرد. 00:01:02.756 --> 00:01:06.288 این به این خاطر است که بیعدالتی چنان ما را عصبی میکند 00:01:06.312 --> 00:01:07.820 که نمیتوانیم درست فکر کنیم. 00:01:08.446 --> 00:01:10.469 ما ترسو و مشکوک میشویم. 00:01:11.826 --> 00:01:13.938 مدام به دنبال بیعدالتی میگردیم. 00:01:15.533 --> 00:01:17.438 ما درد را احساس میکنیم، و میگذریم. 00:01:18.479 --> 00:01:22.290 بی عدالتی یکی از مسائل اساسی جامعه ماست. 00:01:22.314 --> 00:01:25.450 بی عدالتی یکی از دلایل اصلی چند قطبی شدن است، 00:01:25.474 --> 00:01:27.137 و برای کسب و کار مضر است. 00:01:28.477 --> 00:01:32.589 در کار، بیعدالتی کارمندان را تدافعی و بیمسئولیت میکند. 00:01:33.419 --> 00:01:40.380 تحقیقی نشان میدهد که ۷۰ درصد از کارمندان آمریکا، بیمسئولیت هستند، 00:01:40.404 --> 00:01:42.016 و این مسئله سالانه برای شرکتها 00:01:42.040 --> 00:01:46.552 ۵۵۰ میلیارد دلار ضرر به بار میآورد. 00:01:46.576 --> 00:01:50.917 این مبلغ نیمی از هزینهای است که برای آموزش در آمریکا خرج میشود. 00:01:51.476 --> 00:01:54.041 این مبلغ معادل تولید ناخالص ملی کشوری مثل اتریش است. 00:01:56.255 --> 00:01:59.582 بنابراین اولویت ما باید از بین بردن بی عدالتی 00:01:59.606 --> 00:02:00.811 و برقراری عدالت باشد. 00:02:01.969 --> 00:02:03.741 اما این کار در عمل به چه معناست؟ 00:02:03.765 --> 00:02:06.716 آیا این به معنای وضع قوانین بیشتر است؟ یا برقراری سیستمی خاص؟ 00:02:06.740 --> 00:02:08.496 آیا به معنی ایجاد برابری است؟ 00:02:08.520 --> 00:02:12.932 خب، تا حدودی این طور هست، اما عدالت جذابتر از قوانین و برابری است. 00:02:13.471 --> 00:02:15.677 عدالت به روشهای عجیبی اِعمال میشود. 00:02:16.669 --> 00:02:21.757 ۱۵ سال پیش، من از یک بانک سرمایه گذاری آمریکایی استعفا دادم 00:02:21.781 --> 00:02:26.678 تا در یک شرکت نفتی دولتی بزرگ ایتالیایی کار کنم. 00:02:26.702 --> 00:02:27.955 آنجا دنیای متفاوتی بود. 00:02:28.487 --> 00:02:30.835 من فکر میکردم کلید دستیابی به بهترین بازده 00:02:30.859 --> 00:02:32.757 یک سیستم ریسک-تشویق است 00:02:32.781 --> 00:02:36.964 که در آن شما به افراد با بهترین عملکرد تشویقی و ارتقاء مقام میدهید 00:02:36.988 --> 00:02:39.591 و به افراد با عملکرد ضعیف دلیلی برای ترسیدن. 00:02:40.435 --> 00:02:44.442 اما در این شرکت، ما حقوق ثابت 00:02:44.466 --> 00:02:45.656 و شغلی مطمئن داشتیم. 00:02:46.903 --> 00:02:48.382 جایگاهها تعریف شده بودند، 00:02:48.406 --> 00:02:50.840 بنابراین مهارتهای من خیلی مد نظر نبودند 00:02:50.864 --> 00:02:52.116 و من ناامید شده بودم. 00:02:52.867 --> 00:02:58.058 اما بعد دیدم که این شرکت خروجیهای فوق العادهای دارد، 00:02:58.082 --> 00:03:00.201 و زمینههایی که در آن به رقابت میپردازد 00:03:00.225 --> 00:03:02.646 بخشهای بسیار سخت و حساسی هستند. 00:03:02.670 --> 00:03:04.384 چنین سیستمی در کسب و کار کارآمد بود 00:03:04.408 --> 00:03:06.527 در مدیریت پروژه هم -- 00:03:06.551 --> 00:03:08.400 در عملیات اکتشاف کاملاً کارآمد بود. 00:03:08.926 --> 00:03:12.195 تیم اکتشاف ما بیشتر از هر شرکت دیگری در جهان 00:03:12.219 --> 00:03:14.098 منابع نفتی و گازی را اکتشاف میکرد. 00:03:14.878 --> 00:03:16.028 تیم ما یک پدیده بود. 00:03:16.649 --> 00:03:19.537 همه تلاش میکردند تا بفهمند چطور چنین چیزی ممکن است. 00:03:19.561 --> 00:03:21.778 من فکر میکردم از روی اقبال بلند ماست، 00:03:21.802 --> 00:03:25.651 اما بعد از هر اکتشاف جدیدی، کمتر این طور به نظر میرسید. 00:03:26.215 --> 00:03:29.500 اما آیا ما وسیله خاصی داشتیم؟ نه. 00:03:30.635 --> 00:03:33.721 آیا ما نرمافزاری قوی داشتیم که در اختیار هیچ فرد دیگری نبود؟ نه. 00:03:34.844 --> 00:03:38.095 آیا یک نابغه داشتیم که به بقیه میگفت نفت کجاست؟ 00:03:38.119 --> 00:03:40.547 نه، سالها هیچ فرد متخصصی را جذب نکردیم. 00:03:42.680 --> 00:03:44.658 پس راز کار ما چه بود؟ 00:03:45.723 --> 00:03:47.845 من آنها را به دقت مورد بررسی قرار دادم. 00:03:47.869 --> 00:03:49.256 من دوستم را بررسی کردم، 00:03:49.280 --> 00:03:51.686 که هفت چاه خشک را حفر کرد، 00:03:51.710 --> 00:03:54.495 و میلیاردها دلار برای شرکت هزینه تراشید، 00:03:54.519 --> 00:03:56.200 و در هشتمین چاه به نفت رسید. 00:03:56.865 --> 00:03:58.190 من برای او نگران بودم ... 00:04:00.491 --> 00:04:02.047 اما او واقعاً آرام بود. 00:04:02.611 --> 00:04:04.891 به عبارتی، این افراد میدانستند چه کار میکنند. 00:04:05.410 --> 00:04:08.338 و بعد این فکر به ذهنم خطور کرد: مسئله عدالت بود. 00:04:09.502 --> 00:04:11.217 این افراد در شرکتی کار میکردند 00:04:11.241 --> 00:04:14.036 که لازم نبود نگران نتایج کوتاه مدت باشند. 00:04:14.539 --> 00:04:19.063 آنها بابت بدشانسی یا خطای سهوی توبیخ نمیشدند. 00:04:19.769 --> 00:04:22.762 آنها میدانستند که بر اساس هدفی که دارند ارزیابی میشوند، 00:04:22.786 --> 00:04:24.032 و نه نتیجه کار. 00:04:24.056 --> 00:04:27.056 ارزیابی آنها به عنوان یک انسان بود. آنها بخشی از یک جامعه بودند. 00:04:27.080 --> 00:04:29.691 هر اتفاقی که میافتاد، شرکت از آنها حمایت میکرد. 00:04:29.715 --> 00:04:32.688 و برای من، این تعریف عدالت بود. 00:04:32.712 --> 00:04:36.513 تحت این شرایط، شما دیگر روی رعایت شدن عدالت حساس نیستید. 00:04:36.537 --> 00:04:37.968 و این پیامدهای بینظیری دارد. 00:04:38.376 --> 00:04:42.097 این افراد میتوانستند بر روی هدفشان تمرکز کنند، که پیدا کردن نفت و گاز بود. 00:04:42.645 --> 00:04:46.248 آنها نگران سیاستها، حرص یا هراس شرکت نبودند. 00:04:47.814 --> 00:04:50.339 آنها میتوانستند ریسک پذیرهای خوبی باشند، 00:04:50.363 --> 00:04:52.862 چرا که بیش از حد تدافعی نبودند 00:04:52.886 --> 00:04:55.592 و برای به دست آوردن جایزههای بزرگ دست به قمار نمیزدند. 00:04:56.583 --> 00:04:59.059 و آنها اعضای ایده آلی برای یک گروه بودند. 00:04:59.528 --> 00:05:01.149 آنها به همکارانشان اعتماد داشتند. 00:05:01.173 --> 00:05:03.313 آنها نگران خصومت دیگران نبودند. 00:05:04.293 --> 00:05:06.627 و میتوان گفت آنها تفریح میکردند. 00:05:06.651 --> 00:05:08.452 آنها به قدری تفریح میکردند، 00:05:08.476 --> 00:05:10.660 که حتی یکی از نیروهای شرکت اعتراف کرد 00:05:10.684 --> 00:05:14.034 که در شام کریسمس شرکت بیشتر از شام کریسمس خانوادگی خودش 00:05:14.058 --> 00:05:15.866 به او خوش گذشته است. 00:05:15.890 --> 00:05:18.111 (خنده) 00:05:18.135 --> 00:05:23.246 اما این افراد، لزوماً، در سیستمی عادلانه کار میکردند 00:05:23.246 --> 00:05:26.242 که در آن میتوانستند کاری که درست میدانستند را انجام دهند 00:05:26.242 --> 00:05:29.126 نه این که به دنبال منافع شخصی، انجام سریع یا راحت کار باشند، 00:05:29.126 --> 00:05:31.537 و توانایی انجام کاری که درست میدانیم 00:05:31.561 --> 00:05:35.457 یکی از پایههای عدالت است، و همچنین محرکی بزرگ. 00:05:37.187 --> 00:05:40.084 و تنها جویندگان نفت نبودند که کار درست را انجام میدادند. 00:05:40.639 --> 00:05:46.723 ما یک مدیر منابع انسانی داشتیم که از من خواست فردی از داخل شرکت را 00:05:46.747 --> 00:05:48.661 برای جایگاهی مدیریتی استخدام کنم. 00:05:48.685 --> 00:05:51.502 این فرد خیلی مناسب بود، اما دبیرستانش را تمام نکرده بود، 00:05:51.526 --> 00:05:53.780 بنابراین، به طور رسمی فاقد صلاحیت بود. 00:05:54.390 --> 00:05:57.725 اما او به قدری خوب بود که این کار منطقی به نظر میرسید و او استخدام شد. 00:05:58.451 --> 00:06:03.325 یا فرد دیگری، از من بودجهای برای ساخت یک کارخانه پنیر 00:06:03.349 --> 00:06:06.931 کنار تأسیسات خودمان در اکوادور در یک دهکده درخواست کرد. 00:06:06.955 --> 00:06:09.813 هیج منطقی در آن دیده نمیشد: هیچکس کارخانه پنیر نساخته بود. 00:06:09.837 --> 00:06:13.649 اما این چیزی بود که آن روستا نیاز داشت، چون که شیر آنها پیش از فروش فاسد میشد، 00:06:13.649 --> 00:06:16.018 پس به یک کارخانه پنیر نیاز داشتند. 00:06:16.042 --> 00:06:17.646 و بنابراین آن را ساختیم. 00:06:17.670 --> 00:06:19.654 در این اتفاقات و اتفاقاتی دیگر، 00:06:19.678 --> 00:06:22.654 آموختم که عادل باشم، 00:06:22.678 --> 00:06:26.259 همکارانم و من، نیاز داشتیم بتوانیم ریسک کنیم، اما شما در یک سیستم عادلانه 00:06:26.283 --> 00:06:28.162 می توانید چنین خطری کنید. 00:06:28.186 --> 00:06:29.927 میتوانید جرأت کنید که عادل باشید. 00:06:30.309 --> 00:06:34.951 من فهمیدم که این افراد و سایر همکارانشان 00:06:34.975 --> 00:06:39.872 به چنان نتایج بزرگی دست پیدا کردند، و چنان کارهای بزرگی انجام دادند، 00:06:39.896 --> 00:06:41.856 که هیچ تشویقی نمیتوانست باعث آن شود. 00:06:42.716 --> 00:06:43.955 من هیجانزده شده بودم. 00:06:43.979 --> 00:06:46.170 میخواستم یاد بگیرم این سیستم چطور کار میکند، 00:06:46.194 --> 00:06:49.791 و میخواستم این را یاد بگیرم، تا رهبر بهتری شوم. 00:06:49.815 --> 00:06:52.644 پس با همکارانم، با مدیران، با مدیران منابع انسانی 00:06:52.668 --> 00:06:55.170 و متخصصین اعصاب صحبت کردم، 00:06:55.194 --> 00:06:56.786 و فهمیدم چیزی 00:06:56.810 --> 00:06:59.936 که در ذهن نیروها میگذرد و نحوه کار کردن آنها 00:06:59.960 --> 00:07:02.681 کاملاً توسط دانش جدید مغز تأیید میشود. 00:07:03.263 --> 00:07:06.628 همچنین متوجه شدم که چنین سیستمی در تمامی سطوح و انواع شرکتها 00:07:06.652 --> 00:07:07.882 قابل اجرا است. 00:07:07.906 --> 00:07:11.310 شما به حقوق ثابت یا شغل مطمئن نیازی ندارید. 00:07:12.254 --> 00:07:15.803 چرا که علم ثابت کرده است 00:07:15.827 --> 00:07:19.794 که انسانها به صورت ذاتی عدالت را احساس میکنند. 00:07:21.039 --> 00:07:23.841 ما فرق درست و غلط را 00:07:23.865 --> 00:07:26.723 پیش از آن که بتوانیم حرف بزنیم یا به آن فکر کنیم میدانیم. 00:07:27.009 --> 00:07:29.468 تجربه مورد علاقه من 00:07:29.492 --> 00:07:32.221 مربوط به بچههای شش ماهه میشود 00:07:32.245 --> 00:07:36.054 که توپی را تماشا میکنند که تلاش میکند از تپهای بالا برود. 00:07:36.943 --> 00:07:40.970 و مربع مهربانی وجود دارد که به توپ کمک میکند از تپه بالا برود. 00:07:40.994 --> 00:07:44.239 و بعد یک مثلث بدذات توپ را به پایین هل میدهد. 00:07:45.042 --> 00:07:47.424 بعد از این که این فیلم را چند بار دیدند، 00:07:47.448 --> 00:07:49.518 از بچهها خواسته شد، 00:07:49.542 --> 00:07:50.884 اسباب بازی خود را بردارند. 00:07:50.908 --> 00:07:54.201 آنها میتوانستند بین یک توپ، یک مربع و یک مثلث انتخاب کنند. 00:07:55.265 --> 00:07:57.456 هیچ کدام از آنها مثلث را انتخاب نکردند. 00:07:57.480 --> 00:07:59.344 تمامی بچهها میخواستند مربع باشند. 00:08:01.590 --> 00:08:03.662 علم همچنین نشان میدهد 00:08:03.686 --> 00:08:06.448 وقتی عدالت را میبینیم یا احساس میکنیم، 00:08:06.472 --> 00:08:10.165 ذهن ما ماده ای را ترشح میکند که به ما حس لذت میبخشد، 00:08:10.189 --> 00:08:11.339 لذت زیاد. 00:08:12.225 --> 00:08:15.177 اما وقتی احساس بی عدالتی کنیم، حس درد میکنیم ... 00:08:16.601 --> 00:08:18.685 درد به مراتب بیشتر از دردی 00:08:18.685 --> 00:08:21.026 که در اثر یک زخم فیزیکی جدی ایجاد میشود. 00:08:21.275 --> 00:08:25.411 چرا که بیعدالتی بخش بدوی و ابتدایی مغز ما را فعال میکند، 00:08:25.435 --> 00:08:28.917 قسمتی که با خطرها و نجات سر و کار دارد، 00:08:28.941 --> 00:08:32.448 و وقتی بیعدالتی باعث ایجاد خطری میشود، تمام ذهن ما معطوف به همان میشود. 00:08:32.472 --> 00:08:35.496 انگیزه، خلاقیت، کار گروهی، 00:08:35.520 --> 00:08:37.044 به طور کامل از بین میروند. 00:08:38.119 --> 00:08:40.302 و بروز چنین رفتاری از ما طبیعی است 00:08:40.326 --> 00:08:41.841 چون ما حیوانات اجتماعی هستیم. 00:08:43.000 --> 00:08:45.484 ما برای بقا نیاز داریم تا بخشی از یک اجتماع باشیم. 00:08:46.134 --> 00:08:48.222 ما چنان بیدفاع آفریده شدهایم 00:08:48.246 --> 00:08:51.452 که نیاز داریم تا حدود ۱۰ سالگی کسی مراقبمان باشد، 00:08:51.476 --> 00:08:53.722 تا زمانی که مغز ما از لحاظ تغذیه بالغ شود. 00:08:53.746 --> 00:08:55.635 ما نیاز داریم تا در چنین اجتماعی باشیم. 00:08:55.659 --> 00:08:58.236 بنابراین چه دوست داشته باشیم یا نه، 00:08:58.260 --> 00:09:01.130 با دعوت نشدن به عروسی یک دوست، 00:09:01.154 --> 00:09:04.147 ذهن بدوی من همان واکنشی را نشان میدهد 00:09:04.171 --> 00:09:07.019 که در صورتی که از جامعهام اخراج شوم، نشان میدهد. 00:09:08.763 --> 00:09:13.065 علم به صورت شفاف توضیح میدهد که چرا عدالت خوب است 00:09:13.089 --> 00:09:15.462 و چرا بیعدالتی ما را به حالت تدافعی در میآورد، 00:09:15.486 --> 00:09:19.001 اما علم همچنین نشان میدهد که در یک محیط عادلانه، 00:09:19.025 --> 00:09:22.100 نه تنها همگی ما میخواهیم آن مربع باشیم، 00:09:22.124 --> 00:09:24.209 بلکه به مربع بودن گرایش داریم، 00:09:24.233 --> 00:09:27.734 و این به دیگران اجازه میدهد تا آنها هم در جواب عادل باشند. 00:09:27.758 --> 00:09:30.264 این تعامل یک حلقه عدالت زیبا میسازد. 00:09:31.934 --> 00:09:33.616 اما وقتی عدالت را شروع میکنیم ... 00:09:34.934 --> 00:09:39.997 یک قطره از بیعدالتی تمامی این استخر را آلوده میکند، 00:09:40.021 --> 00:09:43.140 و متأسفانه، قطرات بسیاری در این استخر وجود دارند. 00:09:44.606 --> 00:09:48.567 بنابراین تلاش ما میبایست بر آن باشد که تا جایی که میتوانیم 00:09:48.591 --> 00:09:50.687 بی عدالتی را از همه جا حذف کنیم، 00:09:50.711 --> 00:09:53.473 از جامعه خودمان شروع کنیم، از شرکت خودمان شروع کنیم. 00:09:54.687 --> 00:10:00.235 من خیلی نگران این قضیه هستم چرا که رهبری یک تیم ۳۰۰۰ نفره حرفهای را بر عهده دارم، 00:10:00.259 --> 00:10:04.529 و تفاوت میان ۳۰۰۰ نیروی کار شاد و با انگیزه 00:10:04.553 --> 00:10:07.686 و ۳۰۰۰ نفر که فقط منتظر تمام شدن ساعت کاری هستند، قابل توجه است. 00:10:09.154 --> 00:10:14.507 پس اولین چیزی که تلاش میکنم در این نبرد عدالتم انجام دهم 00:10:14.531 --> 00:10:17.877 این است که خودم را از این معادله خارج نگه دارم. 00:10:17.901 --> 00:10:19.997 یعنی پیش زمینههای فکری خودم را بشناسم. 00:10:20.021 --> 00:10:22.671 به طور مثال، واقعاً کسانی را که هر چیزی را که میگویم، 00:10:22.695 --> 00:10:23.933 تأیید میکنند، دوست دارم. 00:10:23.957 --> 00:10:25.302 (خنده) 00:10:25.326 --> 00:10:27.354 اما این برای یک شرکت، 00:10:27.378 --> 00:10:29.856 و برای هر کسی که نظر متفاوتی دارد، رفتار جالبی نیست. 00:10:29.880 --> 00:10:34.120 پس ما تلاش میکنیم تا به صورت فعال فرهنگ پذیرش نظرات 00:10:34.144 --> 00:10:35.829 و شخصیتهای متفاوت را جا بیندازیم. 00:10:35.853 --> 00:10:38.235 دومین کاری که انجام میدهیم کمی عملی تر است. 00:10:38.259 --> 00:10:41.963 تمامی قوانین، فرآیندها، و سیستمهای شرکت را 00:10:41.987 --> 00:10:45.583 که برای تصمیم گیری و تخصیص منابع از آنها استفاده میکنیم، بررسی میکنیم، 00:10:45.607 --> 00:10:48.970 و آن دسته از مقرراتی که خیلی واضح نیستند، 00:10:48.994 --> 00:10:51.704 خیلی منطقی نیستند، یا معنای خاصی نمیدهند، حذف میکنیم، 00:10:51.704 --> 00:10:54.029 و همچنین تلاش میکنیم تا هر چیزی که جریان اطلاعات 00:10:54.029 --> 00:10:56.396 در داخل شرکت را محدود میکند از میان برداریم. 00:10:56.396 --> 00:10:59.178 سپس در مورد فرهنگ و انگیزه بررسی مشابهی انجام میدهیم. 00:10:59.202 --> 00:11:01.917 اما منظور من این است که هر قدر سختگیرانه قوانین، 00:11:01.941 --> 00:11:05.194 فرآیندها، و سیستمها را بررسی کنید -- و انجام این کار الزامی است -- 00:11:05.194 --> 00:11:06.708 اما هر قدر هم سخت بررسی کنیم، 00:11:06.708 --> 00:11:09.742 هیچ وقت به میزان کافی از حس واقعی عدالت نمیرسیم. 00:11:09.766 --> 00:11:13.924 و این احساس به این دلیل است که آخرین گام از عدالت نیازمند چیز دیگری است. 00:11:15.330 --> 00:11:17.600 این احساس مرتبط با احساسات افراد، 00:11:17.624 --> 00:11:19.187 نیاز آنها، 00:11:19.211 --> 00:11:21.830 رخدادهای زندگی خصوصی آنها، 00:11:21.854 --> 00:11:23.289 و نیازهای جامعه است. 00:11:24.994 --> 00:11:27.757 سؤالات و عوامل بسیاری وجود دارند 00:11:27.781 --> 00:11:31.631 که گنجاندن آنها داخل یک لیست یا یک فرمول، بسیار سخت است. 00:11:31.655 --> 00:11:34.878 خیلی سخت میتوان این عوامل را در تصمیم گیری منطقی دخیل کرد. 00:11:34.902 --> 00:11:38.538 اما اگر از این عوامل چشم پوشی کنیم، نکات مهمی را در نظر نگرفته ایم، 00:11:38.562 --> 00:11:40.861 و نتیجه احساس بیعدالتی است. 00:11:42.180 --> 00:11:46.347 بنابراین باید تصمیمات خود را با محوریت عدالت مرور کنیم. 00:11:47.502 --> 00:11:50.858 آیا این عادلانه است که این فرد شغلی را که واقعاً دوست دارد بگیرد؟ 00:11:51.414 --> 00:11:53.716 آیا این عادلانه است که آن فرد اخراج شود؟ 00:11:55.273 --> 00:11:58.471 آیا قیمتی که باید برای این محصول در نظر بگیریم، عادلانه است؟ 00:12:00.129 --> 00:12:01.629 اینها سؤالات سختی هستند. 00:12:03.241 --> 00:12:07.122 اما اگر از خودمان بپرسیم 00:12:07.146 --> 00:12:11.248 که آیا پاسخ منطقی، همان پاسخ درست است ... 00:12:12.529 --> 00:12:15.386 همگی ما در درون خودمان پاسخ را میدانیم. 00:12:15.410 --> 00:12:17.021 ما پاسخ را از کودکی میدانستیم. 00:12:18.975 --> 00:12:21.315 و دانستن جواب درست 00:12:21.339 --> 00:12:23.227 برای تصمیم گیری بسیار جالب است. 00:12:25.130 --> 00:12:27.847 و روشن کردن قلبهایمان، 00:12:27.871 --> 00:12:30.514 کلید دستیابی به بالاترین بهره وری از نیروی کار است، 00:12:30.538 --> 00:12:33.181 چرا که اگر اهمیت بدهید آنها احساس میکنند، 00:12:33.205 --> 00:12:36.302 و تنها زمانی که شما اهمیت بدهید آنها ترس خود را کنار میگذارند 00:12:36.326 --> 00:12:38.133 و خود واقعیشان را در کار نشان میدهند. 00:12:39.731 --> 00:12:42.340 اگر عدالت سنگ بنای حیات باشد، 00:12:42.364 --> 00:12:45.291 چرا تمامی رهبران آن را اولویت کار خود قرار نمیدهند؟ 00:12:46.019 --> 00:12:48.947 آیا کار کردن در شرکتی که عادلانه است بهتر نیست؟ 00:12:50.492 --> 00:12:53.067 آیا داشتن همکاران و مدیرانی 00:12:53.091 --> 00:12:57.183 که انتخاب و آموزش آنها بر اساس عدالت و شخصیتی که داشتهاند بوده، 00:12:57.207 --> 00:13:00.120 و نه بر اساس آزمون مدیریت ۶۰ سال پیش، عالی نخواهد بود؟ 00:13:01.225 --> 00:13:02.921 آیا عالی نیست که بتوانیم 00:13:02.921 --> 00:13:05.375 در دفتر مدیر عدالت شرکت را بزنیم؟ 00:13:06.172 --> 00:13:08.899 ما به آنجا خواهیم رسید، اما چرا در حال حاضر چنین نیست؟ 00:13:09.502 --> 00:13:11.837 خب، تا حدی به خاطر انفعال، 00:13:11.861 --> 00:13:15.018 و تا حدی، به خاطر این که عدالت همیشه راحت نیست. 00:13:15.042 --> 00:13:16.843 عدالت نیازمند قضاوت و ریسک است. 00:13:17.741 --> 00:13:20.241 حفر آن هشت چاه یک ریسک بود. 00:13:21.336 --> 00:13:24.415 ارتقاء آن فرد که دبیرستان را تمام نکرده بود، یک ریسک بود. 00:13:25.164 --> 00:13:27.997 ساخت یک کارخانه پنیر در اکوادور یک ریسک بود. 00:13:29.354 --> 00:13:33.173 اما عدالت ریسکی است که ارزش انجام را دارد، 00:13:33.197 --> 00:13:35.753 پس ما باید از خودمان بپرسیم، 00:13:35.777 --> 00:13:38.093 کجا میتوانیم ریسک کنیم؟ 00:13:39.031 --> 00:13:43.278 کجا میتوانیم کمی فراتر برویم، 00:13:43.302 --> 00:13:46.261 تا تفاوت کار منطقی و کار درست را درک کنیم؟ 00:13:47.865 --> 00:13:49.016 سپاسگزارم. 00:13:49.040 --> 00:13:54.658 (تشویق)