1 00:00:00,796 --> 00:00:02,598 لیا چیس: فوق العاده است. 2 00:00:03,305 --> 00:00:05,321 خدای من، هیچوقت توی همچین سالنی 3 00:00:05,345 --> 00:00:08,417 به این زیبایی و عظمت مثل اینجا نبودم. 4 00:00:08,441 --> 00:00:10,575 بی نظیره. واقعا عالیه. 5 00:00:10,599 --> 00:00:12,902 جدا سالن زیبائیه. 6 00:00:12,926 --> 00:00:17,210 پت میچل: من تقریبا سن شما رو لو دادم، چون خودتون اجازهاش را داده بودید، 7 00:00:17,234 --> 00:00:19,909 اما متوجه شدم که حدود یک سال به سنتون اضافه کردم. 8 00:00:19,933 --> 00:00:21,448 چون فقط ۹۴ سالتونه. 9 00:00:21,750 --> 00:00:23,099 (خنده حاضران ) 10 00:00:23,123 --> 00:00:24,727 (تشویق حاضران) 11 00:00:24,751 --> 00:00:26,534 لیا چیس: آره، فقط ۹۴ سالمه. 12 00:00:26,558 --> 00:00:27,958 (تشویق حاضران) 13 00:00:27,982 --> 00:00:32,068 آدم به این سن که میرسه اعضای بدنش شروع میکنن به اوراق شدن. 14 00:00:32,092 --> 00:00:33,838 پاهای آدم ضعیف میشه. 15 00:00:34,206 --> 00:00:36,719 بچههای من همیشه میگن: 16 00:00:36,743 --> 00:00:38,545 «ولی زبونت سُر و مُر و گنده است.» 17 00:00:38,569 --> 00:00:41,006 (خنده حاضران) 18 00:00:41,030 --> 00:00:44,126 بالاخره یک جای آدم باید کار کنه، من هم زبونم را از کار نینداختم. 19 00:00:44,150 --> 00:00:45,896 (خنده حاضران ) 20 00:00:46,244 --> 00:00:49,297 پت میچل: خب، خانم چیس، اولین باری که ما در رستوران شما بودیم، 21 00:00:49,297 --> 00:00:53,087 گروهی از زنان جوانی که با تد کار میکنند را با خودم آوردم، 22 00:00:53,111 --> 00:00:54,271 به داخل آشپزخانه، 23 00:00:54,295 --> 00:00:57,295 و همه ما دور تا دور میز ایستاده بودیم شما ناهار درست کرده بودید 24 00:00:57,319 --> 00:00:59,389 برای صدها نفر، کاری که هر روز انجام میدید، 25 00:00:59,413 --> 00:01:01,326 و به اونها یک چیزی گفتی. 26 00:01:01,350 --> 00:01:05,421 باید حرفهایی که به آن زنان جوان گفتی را به حاضران در این سالن هم بگی. 27 00:01:06,015 --> 00:01:09,188 لیا چیس: خب میدونید، من دائما دارم با زنان جوان حرف میزنم، 28 00:01:09,212 --> 00:01:12,222 و کمکم داره کلاقهام میکنه، 29 00:01:12,246 --> 00:01:14,433 چون نگاه کنید ببینید تا کجا پیش آمدهام، 30 00:01:14,457 --> 00:01:20,767 زنانی را دیدهام که مجبور بودند سخت کار کنند و زحمت بکشند، 31 00:01:20,791 --> 00:01:24,021 و بلد بودند که چطور زن باشند. 32 00:01:24,706 --> 00:01:28,523 اونها به مرد بیتوجهی نکردند. 33 00:01:28,547 --> 00:01:32,075 و خب، ما سواد امروز شما را هم نداشتیم. 34 00:01:32,099 --> 00:01:33,725 و خدا میدونه، خیلی افتخار میکنم 35 00:01:33,749 --> 00:01:38,138 وقتی زنان را با این تحصیلات میبینم. 36 00:01:38,162 --> 00:01:39,975 به همین دلیل سخت تلاش کردم ، 37 00:01:39,975 --> 00:01:43,451 و سعی کردم کاری کنم که همه از منابع موجود استفاده کنند. 38 00:01:43,793 --> 00:01:47,328 خیلیها از قدرت خودشون بیخبرند. 39 00:01:47,352 --> 00:01:51,002 و من همیشه بهشون میگم، مادر من را ببینید، 40 00:01:51,026 --> 00:01:53,471 او ۱۲ تا دختر به دنیا آورد و بعد پسر آورد. 41 00:01:53,495 --> 00:01:54,669 (میخندد) 42 00:01:54,693 --> 00:01:56,161 حالا فهمیدید که من از کجا اومدم. 43 00:01:56,185 --> 00:01:57,407 (میخندد) 44 00:01:57,431 --> 00:01:58,986 او کلا ۱۴ بچه آورد. 45 00:01:59,010 --> 00:02:03,058 و ۱۱ تا از این ۱۴ فرزند را بزرگ کرد. 46 00:02:03,082 --> 00:02:06,021 و تا همین پارسال، همه ما زنده بودیم. 47 00:02:06,045 --> 00:02:08,294 یک مشت پیرزن حرافیم ولی هنوز زندهایم. 48 00:02:08,318 --> 00:02:09,644 (میخندد) 49 00:02:09,668 --> 00:02:13,899 گاهی فقط بدقلقی میکنیم و مدام غر میزنیم، 50 00:02:13,923 --> 00:02:15,390 اما هنوز سُر و مُر و گندهایم. 51 00:02:15,948 --> 00:02:18,820 ولی از دیدن زنان کیف میکنم. 52 00:02:18,844 --> 00:02:20,956 نمیدونید که چه معنایی برام داره 53 00:02:20,980 --> 00:02:24,448 وقتی که زنان را در موقعیتی میبینم که امروز شماها دارید. 54 00:02:24,999 --> 00:02:26,913 هیچوقت فکر نمیکردم این روز رو ببینم. 55 00:02:26,937 --> 00:02:29,278 هیچ فکر نمیکردم ببینم که زنان 56 00:02:29,302 --> 00:02:34,596 بتونند به موقعیتها و سمتهایی که امروز دارند، برسند. 57 00:02:34,620 --> 00:02:36,500 این مسئله خیلی قدرتمندیه. 58 00:02:36,901 --> 00:02:38,877 یک بار زن جوانی آمده بود پیشم. 59 00:02:39,328 --> 00:02:41,179 یک زن آفریقایی-آمریکایی بود. 60 00:02:41,998 --> 00:02:44,085 بهش گفتم، «چه کار میکنی، عزیزم؟» 61 00:02:44,824 --> 00:02:49,069 گفت، «خلبان بازنشسته نیروی دریاییام.» 62 00:02:49,927 --> 00:02:52,571 خدای من، چقدر ذوقزده شدم. 63 00:02:52,595 --> 00:02:58,140 چون میدونستم که وارد شدن در نیروی دریایی چقدر دشواره. 64 00:02:58,643 --> 00:03:04,291 میدونید، نیروی دریایی آخرین جائیه که آدم میتونه توش جذب بشه. 65 00:03:04,315 --> 00:03:08,542 و فرنکلین روزولت بود که این کار رو کرد، 66 00:03:08,566 --> 00:03:13,090 به عنوان لطفی به یک مرد آفریقایی-آمریکایی، 67 00:03:13,114 --> 00:03:15,489 و لستر گرنجر، که او را خیلی خوب میشناختم. 68 00:03:15,513 --> 00:03:19,504 او آن زمان رئیس لیگ ملی حقوق سیاهپوستان بود. 69 00:03:19,528 --> 00:03:21,807 و وقتی که روزولت ازش درخواست کرد، 70 00:03:21,831 --> 00:03:27,086 شاید میخواست لستر را عضو کابینهاش کنه، 71 00:03:27,110 --> 00:03:29,445 لستر جواب داد، «نه. نمیخوام. 72 00:03:29,469 --> 00:03:32,794 تنها چیزی که از شما میخوام اینه که (آفریایی تباران را) در نیروی دریایی وارد کنید.» 73 00:03:33,675 --> 00:03:36,112 و این کاری بود که فرانکلین کرد. 74 00:03:36,136 --> 00:03:38,136 البته، فرانکلین آنقدر زنده نماند که این کار رو تمام کنه، 75 00:03:38,160 --> 00:03:39,816 ولی ترومن تمامش کرد. 76 00:03:39,840 --> 00:03:42,438 ولی وقتی که اون زن به من گفت، 77 00:03:42,462 --> 00:03:45,621 «به هر جایی که بشه پرواز کرد، پرواز کردهام،» 78 00:03:45,645 --> 00:03:49,238 بمبافکن، هر هواپیمایی که فکرش را بکنید، 79 00:03:49,262 --> 00:03:52,603 میدونید، حقیقتا... ذوقزده شدم، 80 00:03:52,627 --> 00:03:55,647 از این که میدیدم زنان تا کجا پیش رفتهاند. 81 00:03:55,671 --> 00:03:56,913 و بهش گفتم، 82 00:03:56,937 --> 00:04:00,105 «خب، میتونی وارد برنامه سفر به فضا بشی.» 83 00:04:00,129 --> 00:04:02,304 جواب داد، «اما، خانم چیس برای این کار زیادی سنم بالاست.» 84 00:04:02,328 --> 00:04:04,804 اون موقع حدود ۶۰ و خردهای سالش بود، 85 00:04:04,828 --> 00:04:07,828 و میدونید که توی این سن آدم آردش رو بیخته و الکش رو آویخته. 86 00:04:07,852 --> 00:04:10,201 (خنده حاضران) 87 00:04:10,225 --> 00:04:13,686 کسی نمیخواد توی سن ۶۰ و خردهای سالگی به فضا پرواز کنی 88 00:04:13,710 --> 00:04:14,962 بهتره که روی زمین بمونی. 89 00:04:14,986 --> 00:04:18,312 وقتی زنان را میبینم، 90 00:04:18,336 --> 00:04:20,757 و این روزها همه میان به آشپزخانه من، 91 00:04:20,781 --> 00:04:22,280 خودتون میدونید این رو، 92 00:04:22,304 --> 00:04:24,511 و دخترم استلا از این مسئله خوشش نمیاد، 93 00:04:24,535 --> 00:04:26,811 دوست نداره که مردم بیان توی آشپزخانه. 94 00:04:26,835 --> 00:04:28,297 ولی جای من اونجاست، 95 00:04:28,321 --> 00:04:31,162 و اونجا جائیه که من رو پیدا میکنید، توی آشپزخانه. 96 00:04:31,186 --> 00:04:34,185 بنابراین وقتی میان اونجا، همه جور آدمی را میبینم. 97 00:04:34,209 --> 00:04:37,321 و چیزی که حقیقتا روحیهام را بالا میبره، 98 00:04:37,345 --> 00:04:39,694 وقتیه که زنان را در حال فعالیت میبینم. 99 00:04:40,463 --> 00:04:44,741 وقتی میبینم زنان در حال تحرک هستند، برام خوبه. 100 00:04:44,765 --> 00:04:47,829 من از این زنهایی نیستم که به افتخار دیگران پرچم میگیرن دستشون و تشویق میکنند. 101 00:04:47,829 --> 00:04:50,207 ممکن نیست من را جایی در حال پرچم تکان دادن ببینید. 102 00:04:50,207 --> 00:04:51,924 من از این کارها نمیکنم. 103 00:04:51,948 --> 00:04:52,956 (خنده حاضران) 104 00:04:52,980 --> 00:04:56,003 من از این کارها نمیکنم، و خوشم نمیاد که هیچکدوم از شماها این کار رو بکنه. 105 00:04:56,027 --> 00:04:57,758 فقط زنهای خوبی باشید. 106 00:04:58,284 --> 00:05:00,721 میدونید، مادر ما به ما یاد داد تا... 107 00:05:00,745 --> 00:05:03,173 او خیلی به ما سخت میگرفت، 108 00:05:03,197 --> 00:05:04,880 گفت، «میدونی لیا،» 109 00:05:04,904 --> 00:05:07,309 او به همه ما این رو میگفت که، 110 00:05:07,333 --> 00:05:11,381 «برای این که یک زن خوب باشی، باید اول از هر چیز شکل دختر باشی،» 111 00:05:11,405 --> 00:05:14,032 خب، من فکر کردم که شبیه دخترهام. 112 00:05:14,056 --> 00:05:15,577 «مثل خانم رفتار کنی.» 113 00:05:15,601 --> 00:05:17,168 این یکی را هیچ وقت یاد نگرفتم. 114 00:05:17,192 --> 00:05:19,066 (خنده حاضران) 115 00:05:19,090 --> 00:05:21,051 «مثل مرد فکر کنی.» 116 00:05:21,075 --> 00:05:23,648 مثل مرد رفتار نکن، مثل مرد فکر کن. 117 00:05:23,678 --> 00:05:25,128 و «مثل سگ کار کن.» 118 00:05:25,128 --> 00:05:27,318 (خنده حاضران) 119 00:05:27,342 --> 00:05:30,075 ما این چیزها رو به روش سختگیرانه یادگرفتیم. 120 00:05:30,099 --> 00:05:31,986 و این را به ما یاد دادند. 121 00:05:32,010 --> 00:05:35,132 آنها کاری که زنان باید میکردند را یادمان دادند. 122 00:05:35,156 --> 00:05:39,517 ما یاد گرفتیم که کنترل رفتار مردان دست زنانه. 123 00:05:39,914 --> 00:05:42,421 شما هر طور رفتار کنید، آنها هم همانطور رفتار میکنند. 124 00:05:43,064 --> 00:05:46,255 پس باید این کار رو بکنید، همیشه این رو گفتم. 125 00:05:46,279 --> 00:05:49,264 میدونید، شأن مردها را پایین نیارید. 126 00:05:49,288 --> 00:05:53,079 ناراحت میشم وقتی که میبینم شوهری دارید 127 00:05:53,103 --> 00:05:59,411 که شاید به اندازه شما تحصیلات نداره، 128 00:05:59,435 --> 00:06:02,514 اما شما حق ندارید بهش توهین کنید. 129 00:06:03,149 --> 00:06:05,237 باید ببریدش بالا، 130 00:06:05,261 --> 00:06:07,561 چون شما نمیخواهید با یک موش زندگی کنید. 131 00:06:07,585 --> 00:06:11,787 میخواهید که اون مرد، مرد باشه، و کاری که باید را بکنه. 132 00:06:12,478 --> 00:06:14,741 و در ضمن، همیشه یادتون باشه، 133 00:06:14,765 --> 00:06:16,789 مرد با سوخت ارزون کار میکنه. 134 00:06:16,813 --> 00:06:19,119 (خنده حاضران) 135 00:06:19,143 --> 00:06:21,558 بنابراین بنزین ارزون توش بریزید - 136 00:06:21,582 --> 00:06:23,454 (خنده حاضران) 137 00:06:23,478 --> 00:06:25,010 با این کار، توی مشتتونه. 138 00:06:25,034 --> 00:06:26,371 به این ترتیب خیلی - 139 00:06:26,395 --> 00:06:29,034 (خنده حاضران ) 140 00:06:29,058 --> 00:06:30,414 این خیلی -- 141 00:06:30,438 --> 00:06:32,812 پت میچل: کمی فرصت بدید تا این رو هضم کنیم. 142 00:06:32,836 --> 00:06:35,392 (خنده حاضران) 143 00:06:35,416 --> 00:06:39,409 لیا چیس: قبل از این که بیام روی صحنه این زن جوان داشت صحبت میکرد- 144 00:06:39,433 --> 00:06:41,964 خیلی زیبا بود، 145 00:06:41,988 --> 00:06:44,186 آرزو کردم که ای کاش شبیه او بودم، 146 00:06:44,210 --> 00:06:45,687 و شوهرم، طفلک نازنین -- 147 00:06:45,711 --> 00:06:48,735 بعد از ۷۰ سال زندگی مشترک من را ترک کرد -- 148 00:06:48,759 --> 00:06:50,636 ما حتی روی یک نکته هم توافق نداشتیم، 149 00:06:50,660 --> 00:06:53,227 هرگز، هیچی، 150 00:06:53,251 --> 00:06:54,672 اما با هم بودیم 151 00:06:54,696 --> 00:06:57,228 چون او یادگرفت که مرا درک کنه، 152 00:06:57,252 --> 00:06:59,363 و این کار سختی بود، 153 00:06:59,387 --> 00:07:01,411 چون خیلی با من فرق داشت. 154 00:07:01,435 --> 00:07:03,166 و اون خانم یادم آورد، 155 00:07:03,190 --> 00:07:05,948 با خودم گفتم، «اگر یک ذره شبیه او بودم، 156 00:07:05,972 --> 00:07:08,265 دوکی حتما خیلی خوشش میآمد.» 157 00:07:08,289 --> 00:07:10,731 (خنده حاضران ) 158 00:07:10,755 --> 00:07:11,916 اما نبودم. 159 00:07:11,940 --> 00:07:13,813 همیشه آدم سمجی بودم، همیشه پرتحرک، 160 00:07:13,837 --> 00:07:15,272 همیشه اینطوری بودم، 161 00:07:15,296 --> 00:07:18,502 و او همیشه به من میگفت، 162 00:07:18,526 --> 00:07:20,193 «عزیزم، خدا قهرش میگیره.» 163 00:07:20,217 --> 00:07:21,766 (خنده حاضران) 164 00:07:21,790 --> 00:07:23,894 «تو خدا رو شاکر نیستی.» 165 00:07:23,918 --> 00:07:26,131 اما اینطور نبود که من ناشکر باشم، 166 00:07:26,155 --> 00:07:29,552 بلکه فکر میکنم، تا وقتی که زندهای، باید حرکت کنی، 167 00:07:29,576 --> 00:07:31,420 باید تلاش کنی تا پا شی 168 00:07:31,444 --> 00:07:32,901 و کارت را انجام بدی. 169 00:07:32,925 --> 00:07:33,926 (تشویق حاضران) 170 00:07:33,950 --> 00:07:35,124 نمیتونی بشینی. 171 00:07:35,148 --> 00:07:37,052 باید حرکت کنی. 172 00:07:37,076 --> 00:07:39,894 هر روز باید تلاش کنی تا یک ذره بهتر کار کنی. 173 00:07:39,918 --> 00:07:41,620 هر روز، یک ذره بهتر، 174 00:07:41,644 --> 00:07:43,069 سعی کنید بهتر کار کنید. 175 00:07:43,093 --> 00:07:44,866 من تمام زندگیم اینطوری بودم. 176 00:07:44,890 --> 00:07:48,354 من آمدم به این کشور، به یک شهر کوچک، 177 00:07:48,378 --> 00:07:50,744 باید همه کار میکردم، باید آب میکشیدم، 178 00:07:50,768 --> 00:07:53,306 رخت میشستم، این کارو میکردم، اون کارو میکردم، 179 00:07:53,330 --> 00:07:55,996 توتفرنگی میچیدم، هر کاری که فکرش را بکنید. 180 00:07:56,020 --> 00:07:57,021 (خنده حاضران) 181 00:07:57,045 --> 00:08:02,322 ولی در عین حال، پدرم همیشه میگفت که درست رفتار کنیم، 182 00:08:02,346 --> 00:08:03,762 مهربون باشیم. 183 00:08:03,786 --> 00:08:05,024 و همین. 184 00:08:05,048 --> 00:08:06,614 وقتی حرفهای این زن جوان را شنیدم-- 185 00:08:06,638 --> 00:08:09,099 وای که چقدر زیبا صحبت کرد -- 186 00:08:09,123 --> 00:08:11,901 با خودم گفتم، «ای کاش میتونستم مثل او باشم.» 187 00:08:11,925 --> 00:08:15,134 پت میچل: خانم چیس، اصلا دلمون نمیخواد شما با اینی که هستید تفاوت داشته باشید. 188 00:08:15,158 --> 00:08:16,689 کوچکترین شکی در این باره نیست. 189 00:08:16,713 --> 00:08:18,337 بگذارید ازتون بپرسم. 190 00:08:18,361 --> 00:08:20,837 به همین دلیله که اینقدر عالیه که مکالمه داشتن 191 00:08:20,861 --> 00:08:22,941 با فردی که چنین تجربه طولانی داره اینقدر عالیه. 192 00:08:22,965 --> 00:08:24,116 لیا چیس: طولانی . 193 00:08:24,140 --> 00:08:25,490 پت میچل: که روزولت را یادش باشه 194 00:08:25,514 --> 00:08:27,318 و فردی را که آن لطف را بهش کرد. 195 00:08:27,342 --> 00:08:30,272 یعنی چیزهایی که در ذهن شماست 196 00:08:30,296 --> 00:08:32,222 و دیدهاید و شاهد بودهاید ... 197 00:08:32,246 --> 00:08:37,629 یکی از چیزهایی که همیشه یادآوریش خوبه، 198 00:08:37,653 --> 00:08:40,432 اینه که وقتی که رستورانتون را باز کردید، 199 00:08:40,456 --> 00:08:44,638 سفیدپوستها و سیاهپوستها در این شهر نمیتونستند در یک جا غذا بخورند. 200 00:08:45,041 --> 00:08:46,664 این خلاف قانون بود. 201 00:08:46,688 --> 00:08:50,839 اما در رستوران دوکی چیس، اینطور نبود. درباره این تعریف کنید. 202 00:08:50,863 --> 00:08:52,277 لیا چیس: همینطوره. اونجا اینطوری نبود. 203 00:08:52,301 --> 00:08:54,336 خب، اول مادرشوهرم این را شروع کرد، 204 00:08:54,360 --> 00:08:56,205 و دلیلش برای این کار این بود که 205 00:08:56,229 --> 00:09:03,226 چون شوهرش خیلی نحیف بود، و دوره راه میافتاد بیرون - 206 00:09:03,250 --> 00:09:07,313 مردم اهل شیکاگو و جاهای دیگه، 207 00:09:07,337 --> 00:09:11,051 به شغل اون میگن «مامور شماره،» 208 00:09:11,931 --> 00:09:15,097 اما اینجا در نیو ارولئان، از اونجا که ما خیلی شیک هستیم -- 209 00:09:15,121 --> 00:09:16,121 (خنده حاضران) 210 00:09:16,145 --> 00:09:17,852 بهش نمیگفتن مامور شماره، 211 00:09:17,876 --> 00:09:19,932 میگفتن فروشنده دورهگرد بختآزمایی. 212 00:09:19,956 --> 00:09:21,630 (خنده حاضران) 213 00:09:21,654 --> 00:09:23,663 همونطوری که میبینید ما با کلاسش کردیم. 214 00:09:23,687 --> 00:09:24,933 در هر صورت کارش این بود. 215 00:09:24,957 --> 00:09:29,999 او برای پیدا کردن مشتری، خونه به خونه نمیرفت، 216 00:09:30,023 --> 00:09:31,461 چون مریض بود، 217 00:09:31,485 --> 00:09:34,955 به همین دلیل مادرشوهرم یک مغازه کوچک ساندویچفروشی باز کرد، 218 00:09:34,979 --> 00:09:37,875 تا بتونه شمارهها رو بیندازه، 219 00:09:37,899 --> 00:09:40,486 چون شوهرش خیلی مریض بود. 220 00:09:40,510 --> 00:09:44,371 به زخم دستگاه گوارش مبتلا بود. مدت طولانی حالش خیلی بد بود. 221 00:09:44,395 --> 00:09:45,731 زنش این ساندویچفروشی رو باز کرد، 222 00:09:45,755 --> 00:09:48,549 بدون این که کوچکترین سررشتهای داشته باشه، 223 00:09:48,573 --> 00:09:50,477 اما این رو میدونست که ساندویچ درست کردن رو بلده. 224 00:09:50,501 --> 00:09:51,946 میدونست که میتونه آشپزی کنه، 225 00:09:51,970 --> 00:09:55,779 و از یک آبجوسازی ۶۰۰ دلار قرض کرد. 226 00:09:56,274 --> 00:10:00,749 میتونید تصور کنید که امروز آدم با ۶۰۰ دلار بتونه کار و کاسبی راه بیاندازه 227 00:10:00,773 --> 00:10:03,241 بدون این که بدونه میخواد چی کار کنه؟ 228 00:10:03,789 --> 00:10:07,975 و این همیشه برای من شگفتانگیزه که اون تونست. 229 00:10:07,999 --> 00:10:09,790 او عقل معاش خوبی داشت. 230 00:10:09,814 --> 00:10:11,281 چیزی که من ندارم. 231 00:10:11,751 --> 00:10:14,402 شوهرم اسمم را گذاشته بود خواهر ورشکسته. 232 00:10:14,426 --> 00:10:15,863 (خنده حاضران) 233 00:10:15,887 --> 00:10:17,523 میگفت، «هر چی داری رو خرج میکنه.» 234 00:10:17,547 --> 00:10:18,925 راست هم میگفت، میدونید. 235 00:10:18,949 --> 00:10:21,059 پت میچل: اما با این وجود رستوران رو حفظ کردی، 236 00:10:21,083 --> 00:10:25,569 حتی توی اون دوران جنجالی، وقتی که مردم داشتند اعتراض میکردند 237 00:10:25,593 --> 00:10:27,307 و تقریبا شما را تحریم کرده بودند. 238 00:10:27,331 --> 00:10:30,902 منظورم اینه که کار شما و همسرتون یک حرکت جنجالی بود. 239 00:10:30,926 --> 00:10:33,007 لیا چیس: همینطوره. و نمیدونم که چطور این کار رو کردیم، 240 00:10:33,031 --> 00:10:36,911 ولی همانطوری که گفتم، مادرشوهرم آدم بسیار بسیار مهربانی بود، 241 00:10:36,935 --> 00:10:41,748 و اون زمان توی نیروی پلیس یک نفر آفریقایی-آمریکایی هم نبود. 242 00:10:41,772 --> 00:10:43,361 همه سفید بودند. 243 00:10:43,385 --> 00:10:45,235 ولی سراغ مغازه او میآمدند، 244 00:10:45,259 --> 00:10:46,828 و او بهشون میگفت، 245 00:10:46,852 --> 00:10:49,051 «عزیزم، بذار یک ساندویچ کوچولو برات درست کنم.» 246 00:10:49,075 --> 00:10:51,812 براشون ساندویچ درست میکرد. 247 00:10:51,836 --> 00:10:53,831 امروز به این کار میگن رشوه. 248 00:10:53,855 --> 00:10:55,935 (خنده حاضران) 249 00:10:55,959 --> 00:10:58,623 ولی اون یک همچین آدمی بود. 250 00:10:58,647 --> 00:11:00,246 دوست داشت به آدمها برسه. 251 00:11:00,270 --> 00:11:01,929 بخشنده بود. 252 00:11:01,953 --> 00:11:04,044 این کار رو هم میکرد، 253 00:11:04,068 --> 00:11:05,453 و شاید همین به دادمون رسید، 254 00:11:05,477 --> 00:11:07,793 چون هیچکس هیچوقت مزاحممون نشد. 255 00:11:08,421 --> 00:11:12,311 جیم دُمبرُوسکی و آلبرت بن اسمیت میومدند، (دو فعال جنبش حقوق مدنی) 256 00:11:12,335 --> 00:11:17,292 که همه چیز رو از همونجا توی این رستوران شروع کردند، 257 00:11:17,316 --> 00:11:18,922 و هیچکس مزاحممون نشد، 258 00:11:19,322 --> 00:11:20,956 و این کار رو کردیم. 259 00:11:20,980 --> 00:11:22,131 پت میچل: ببخشید، 260 00:11:22,155 --> 00:11:24,238 امروز که صحبت میکردیم 261 00:11:24,262 --> 00:11:28,507 از این گفتید که مردم رستوران شما را یک مخفیگاه تلقی میکردند، 262 00:11:28,531 --> 00:11:30,238 ک میتونستن توش جمع بشن، 263 00:11:30,262 --> 00:11:33,570 بویژه اگر فعالیتهایی در جنبش حقوق مدنی داشتند، 264 00:11:33,594 --> 00:11:34,864 یا حقوق بشر، 265 00:11:34,888 --> 00:11:37,054 و تلاش میکردند تا قوانین را تغییر بدهند. 266 00:11:37,078 --> 00:11:40,833 لیا چیس: خب به خاطر این بود که وقتی از در میومدی تو، 267 00:11:40,857 --> 00:11:43,929 هیچکس هرگز مزاحمت نمیشد. 268 00:11:43,953 --> 00:11:46,221 پلیس هیچوقت پاش رو نمیذاشت داخل 269 00:11:46,245 --> 00:11:48,761 تا مزاحم مشتریهامون بشه. هرگز. 270 00:11:49,083 --> 00:11:51,496 بنابراین مردم اونجا احساس امنیت میکردند. 271 00:11:51,520 --> 00:11:53,687 میتونستن غذا بخورن، برنامهریزی کنن. 272 00:11:53,711 --> 00:11:55,417 همه فعالان حقوق بشر، 273 00:11:55,441 --> 00:11:58,806 اینجا محل برگزاری تمام جلساتشون بود. 274 00:11:59,148 --> 00:12:02,336 میآمدند و ما بهشون گامبو (خوراک سنتی لوئیزیانا) میدادیم 275 00:12:02,360 --> 00:12:03,519 و مرغ سرخشده. 276 00:12:03,543 --> 00:12:04,558 (خنده حاضران) 277 00:12:04,582 --> 00:12:07,689 من میگم، ما مسیر آمریکا را تغییر دادیم 278 00:12:07,713 --> 00:12:10,260 سر یک کاسه گامبو و مرغ سرخشده. 279 00:12:10,284 --> 00:12:14,998 (تشویق حاضران ) 280 00:12:15,022 --> 00:12:18,029 مایلم که الان رهبران کشور رو دعوت کنم، 281 00:12:18,053 --> 00:12:20,908 که بیان گامبو و مرغ سوخاری بخورند، 282 00:12:20,932 --> 00:12:23,726 درباره مسائلشون حرف بزنند و ما هم کاری که لازمه را انجام میدیم. 283 00:12:23,750 --> 00:12:25,853 (تشویق حاضران) 284 00:12:25,877 --> 00:12:27,287 و این همه کاری بود که کردیم. 285 00:12:27,311 --> 00:12:30,540 پت میچل: میشه فهرستی از افراد را بفرستیم تا برای ناهار دعوت بشن؟ 286 00:12:30,564 --> 00:12:31,657 (خنده حاضران) 287 00:12:31,681 --> 00:12:32,897 لیا چیس: بله، دعوت کنید. 288 00:12:32,921 --> 00:12:35,070 چون ما این کار رو نمی کنیم. 289 00:12:35,094 --> 00:12:36,946 ما حرف نمیزنیم. 290 00:12:36,970 --> 00:12:38,186 دور هم جمع بشید. 291 00:12:38,210 --> 00:12:41,567 برای من مهم نیست که جمهویخواه باشید یا هر چیز دیگهای - دور هم جمع بشید. 292 00:12:41,591 --> 00:12:42,781 حرف بزنید. 293 00:12:42,805 --> 00:12:44,060 اون آدمها رو میشناسم. 294 00:12:44,084 --> 00:12:45,704 با این آدمهای قدیمی دوست بودم. 295 00:12:45,728 --> 00:12:48,162 آدمهایی مثل تیپ اونیل و دیگرانی شبیه او. 296 00:12:48,186 --> 00:12:51,233 اونها بلد بودند که چطوری دور هم جمع بشن و حرف بزنند. 297 00:12:51,257 --> 00:12:54,833 و شاید هم اختلاف نظر داشته باشید. 298 00:12:54,857 --> 00:12:56,134 هیچ ایرادی نداره. 299 00:12:56,158 --> 00:12:59,138 اما حرف میزنید، و میتونیم با هم سر یک چیز خوبی ملاقات کنیم. 300 00:12:59,162 --> 00:13:02,017 و این درست همون کاریه که ما توی اون رستوران انجام میدادیم. 301 00:13:02,041 --> 00:13:05,151 اونها جلسه را برنامهریزی میکردند، 302 00:13:05,175 --> 00:13:08,254 مادرِ اورِتا، مادر اورِتا هیلی، 303 00:13:08,278 --> 00:13:09,920 اروتا در «کور» انجمن برابری نژادی نفوذ زیادی داشت. 304 00:13:09,944 --> 00:13:12,491 مادر اورتا ۴۲ سال برای من کار کرد. 305 00:13:13,306 --> 00:13:15,306 و مثل خودم بود. 306 00:13:15,330 --> 00:13:17,915 ما از این برنامهها سردرنمیآوردیم. 307 00:13:17,939 --> 00:13:21,597 هیچکس توی سنوسال ما سردرنمیآورد، 308 00:13:21,621 --> 00:13:25,865 و بدون شک نمیخواستیم که بچههامون از زندان سردربیارند. 309 00:13:25,889 --> 00:13:27,683 این خیلی وحشتناک بود... خدایا. 310 00:13:27,707 --> 00:13:30,496 اما جوونها ابایی از زندانی شدن نداشتند 311 00:13:30,520 --> 00:13:31,762 به خاطر عقایدشون. 312 00:13:31,786 --> 00:13:36,295 ما با ترگود (مارشال) و ای.پی (الکساندر پیر) ترود و بقیه (فعالان جنبش برابری نژادی) 313 00:13:36,319 --> 00:13:38,169 در انجمن ملی پیشرفت رنگین پوستان کارمیکردیم. 314 00:13:38,193 --> 00:13:40,172 اما حرکت کند بود. 315 00:13:40,196 --> 00:13:43,759 هنوز که هنوزه داریم تلاش میکنیم و منتظریم تا برسن. 316 00:13:43,783 --> 00:13:45,813 (خنده حضار ) 317 00:13:45,837 --> 00:13:48,252 پت میچل:منظورتون ترگور مارشاله؟ 318 00:13:48,276 --> 00:13:50,382 لیا چیس: ترگود مارشال. ولی عاشق ترگود بودم. 319 00:13:50,406 --> 00:13:51,892 فعال خوبی بود. 320 00:13:51,916 --> 00:13:56,432 اونها میخواستند بدون این که به کسی آسیبی بزنند این کار رو بکنند. 321 00:13:56,456 --> 00:13:58,209 هیچوقت ای.پی ترود را یادم نمیره که میگفت: 322 00:13:58,233 --> 00:14:00,128 «ولی نمیتونید سفیدها رو دلخور کنید. 323 00:14:00,152 --> 00:14:02,272 اونها رو نرنجونید.» 324 00:14:02,813 --> 00:14:04,678 اما جوانها عین خیالشون نبود. 325 00:14:04,702 --> 00:14:09,043 میگفتند: «ما میکنیم. چه آماده باشیم و چه نباشیم، این کار رو میکنیم.» 326 00:14:09,455 --> 00:14:11,566 و از همین رو ما مجبور بودیم حمایتشون کنیم. 327 00:14:11,590 --> 00:14:14,904 ما این بچهها رو میشناختیم. بچههای برحق. 328 00:14:14,928 --> 00:14:16,554 و باید کمکشون میکردیم. 329 00:14:16,578 --> 00:14:19,654 پت میچل: و اونها تغییر ایجاد کردند. لیا چیس: و اونها تغییر ایجار کردند. 330 00:14:19,678 --> 00:14:21,574 میدونید ، کار سختی بود، 331 00:14:21,598 --> 00:14:24,757 اما گاهی شما برای تغییر کارهای دشوار میکنید. 332 00:14:24,781 --> 00:14:27,312 پت میچل: و شما شاهد تغییرات بسیار زیادی بودهاید. 333 00:14:27,336 --> 00:14:29,145 رستوران شما یک پل بود. 334 00:14:29,169 --> 00:14:33,623 شما پلی بودید بین گذشته و حال، 335 00:14:33,647 --> 00:14:36,131 اما خودتون در گذشته زندگی نمیکنید، مگه نه؟ 336 00:14:36,155 --> 00:14:39,164 اتفاقا به شدت در زمان حال به سر میبرید. 337 00:14:39,188 --> 00:14:42,389 لیا چیس: و این همون چیزیه که باید به جوانهای امروزی بگید. 338 00:14:42,413 --> 00:14:44,398 درسته، میتونید تظاهرات کنید، 339 00:14:44,422 --> 00:14:46,206 ولی گذشته رو بگذارید پشت سرتون. 340 00:14:46,601 --> 00:14:51,244 من نمیتونم شما رو مسئول کاری بدونم که پدربزرگتون کرده. 341 00:14:51,268 --> 00:14:52,815 اون پدربزرگت بوده. 342 00:14:52,839 --> 00:14:54,784 باید روی گذشته بسازم. 343 00:14:54,808 --> 00:14:56,062 باید تغییر بدم. 344 00:14:56,086 --> 00:14:58,514 نمیشه سر جایم بایستم و بگم، 345 00:14:58,538 --> 00:15:00,537 «نگاه کنید، ببینید اونها اون زمان چی به سرمون آوردند. 346 00:15:00,561 --> 00:15:01,944 ببینید با امروز ما چه کردند.» 347 00:15:01,968 --> 00:15:03,655 نه. اون بخش رو فراموش نکنید، 348 00:15:03,679 --> 00:15:05,964 اما اون چیزیه که موتور محرک شما به جلوست، 349 00:15:05,988 --> 00:15:08,436 اما هر روز نباید هر روز بهش پیله کنید. 350 00:15:08,460 --> 00:15:09,624 حرکت کنید، 351 00:15:09,648 --> 00:15:11,512 و برای ایجاد تغییر حرکت کنید، 352 00:15:11,536 --> 00:15:15,334 و همه باید مشارکت کنند. 353 00:15:15,358 --> 00:15:16,573 بچههام بهم گفتند، 354 00:15:16,597 --> 00:15:18,703 «مادر، وارد سیاست نشو،» میدونید. 355 00:15:18,727 --> 00:15:20,718 (خنده حضار) 356 00:15:20,742 --> 00:15:23,798 «وارد سیاست نشو چون میدونی که ما از این کار خوشمون نمیاد.» 357 00:15:23,822 --> 00:15:26,521 ولی امروز چارهای غیر از ورود به سیاست نیست. 358 00:15:26,545 --> 00:15:28,909 مجبوری مداخله کنی. 359 00:15:28,933 --> 00:15:30,713 بخشی از سیستم باشی. 360 00:15:30,737 --> 00:15:34,031 به اون موقع نگاه کنید که ما نمیتونستیم بخشی از سیستم باشیم. 361 00:15:34,055 --> 00:15:37,721 وقتی که داچ موریال شهردار شد، (اولین شهردار سیاهپوست نیواورلئان) 362 00:15:37,745 --> 00:15:41,625 این احساس متفاوتی در جامعه آفریقایی-آمریکایی بود. 363 00:15:42,340 --> 00:15:44,864 احساس کردیم بخشی از ماجراییم. 364 00:15:44,888 --> 00:15:46,398 حالا که دیگه شهردار خودمون را داریم. 365 00:15:46,752 --> 00:15:48,982 احساس تعلق می کنیم. 366 00:15:49,006 --> 00:15:52,287 قبل از این که داچ بیاد، مون سعی کرد شهردار بشه. 367 00:15:52,311 --> 00:15:54,326 پت میچل: پدر لندریوی شهردار. مون لندریو. 368 00:15:54,350 --> 00:15:57,233 لیا چیس: پدر شهردار لندریو، او ریسک خیلی بزرگی کرد 369 00:15:57,257 --> 00:16:01,461 با آوردن آمریکاییهای آفریقایی تبار به شهرداری. 370 00:16:01,485 --> 00:16:04,969 برای مدت طولانی هدف حمله بود، 371 00:16:04,993 --> 00:16:07,248 اما او آینده نگر بود، 372 00:16:07,272 --> 00:16:12,343 و کارهایی را کرد که میدونست قراره به شهر کمک کنه. 373 00:16:12,367 --> 00:16:14,652 او میدونست که ما باید مشارکت کنیم. 374 00:16:14,676 --> 00:16:16,659 بنابراین، این همون کاریه که الان باید کرد 375 00:16:16,683 --> 00:16:17,965 نباید به گذشته پیله کرد. 376 00:16:17,989 --> 00:16:19,573 باید مدام حرکت کنیم، 377 00:16:19,597 --> 00:16:22,953 و میچ، میدونی، همیشه این رو به مون میگم که، 378 00:16:22,977 --> 00:16:24,664 «تو کار خوبی کردی، 379 00:16:24,688 --> 00:16:28,505 ولی میچ یک کار بزرگتر و بهتر از تو کرد، 380 00:16:28,529 --> 00:16:30,257 وقتی که اون مجسمهها رو پایین کشید، 381 00:16:30,281 --> 00:16:31,704 بهش گفتم: «پسر، مگه زده به سرت!» 382 00:16:31,728 --> 00:16:34,419 (تشویق حضار) 383 00:16:34,443 --> 00:16:35,964 تو دیوونه شدی. 384 00:16:35,988 --> 00:16:39,982 ولی این یک اقدام سیاسی خوب بود. 385 00:16:40,006 --> 00:16:42,978 می دونید، وقتی دیدم پ.تی برگارد سقوط کرد، (ژنرال ارتش ایالات جنوبی آمریکا در زمان جنگ داخلی) 386 00:16:43,002 --> 00:16:46,026 نشسته بودم و داشتم اخبار تماشا می کردم، 387 00:16:46,050 --> 00:16:49,617 تمام این وقایع مرا به شدت تحت تاثیر قرار داد. 388 00:16:50,527 --> 00:16:54,732 برای من، مسئله فقط نژادی نبود، بلکه یک حرکت سیاسی بود. 389 00:16:55,639 --> 00:16:56,947 خیلی عصبانی شدم، 390 00:16:56,971 --> 00:16:59,027 فردا صبحش برگشتم به آشپزخونه 391 00:16:59,051 --> 00:17:02,139 و گفتم بیایید، شلوارهاتون را بکشید بالا، و دست به کار بشید، 392 00:17:02,163 --> 00:17:04,219 وگرنه عقب می مونید. 393 00:17:04,243 --> 00:17:05,752 و این کاریه که باید بکنید. 394 00:17:05,776 --> 00:17:07,506 باید حرکت کنید، 395 00:17:07,530 --> 00:17:09,268 باید در هر کاری که می کنید، پیش برید. 396 00:17:09,292 --> 00:17:12,707 فعالیت ها داشت باعث دیده شدن شهر می شد. 397 00:17:12,731 --> 00:17:16,648 حالا دارید دیده می شید، حرکت کنید، خودتون را بکشید بالا، 398 00:17:16,672 --> 00:17:18,306 هر کاری که لازمه بکنید، 399 00:17:18,330 --> 00:17:20,171 و کارتون را خوب انجام بدید. 400 00:17:20,195 --> 00:17:21,437 و این همون کاریه که ما کردیم. 401 00:17:21,461 --> 00:17:22,764 همه کاری که تلاش می کنم انجام بدم. 402 00:17:22,788 --> 00:17:26,950 پت میچل: ولی شما همین الان فرمول مقاومت را گفتید. درسته؟ 403 00:17:26,974 --> 00:17:32,352 شما به وضوح بهترین نمونه مقاومت هستید که می تونستیم پیدا کنیم، 404 00:17:32,376 --> 00:17:34,615 پس باید چیزی وجود داشته باشه که فکر می کنید ... 405 00:17:34,639 --> 00:17:36,234 لیا چیس: من قدرت عاطفی رو دوست دارم. 406 00:17:36,258 --> 00:17:40,057 از آدمهایی که قدرت جسمی و عاطفی دارند خوشم میاد، 407 00:17:40,081 --> 00:17:42,723 و شاید این برام خوب نباشه. 408 00:17:43,910 --> 00:17:48,102 ژنرال محبوب همیشگیم جرج پتون بود. 409 00:17:48,752 --> 00:17:50,936 می دونید، این خیلی چیز باحالی نبود. 410 00:17:50,960 --> 00:17:53,204 (خنده حضار) 411 00:17:53,228 --> 00:17:54,420 پت میچل: خب این خیلی جالبه. 412 00:17:54,444 --> 00:17:57,973 لیا چیس: من از جرج پتون می خواستم که توی رستورانم آمد و رفت کنه. 413 00:17:57,997 --> 00:18:00,459 چون می خواستم یادم بمونه. 414 00:18:00,483 --> 00:18:02,358 او برای خودش اهدافی داشت، 415 00:18:02,382 --> 00:18:06,043 و برای رسیدن به این اهداف برنامه ریزی داشت. 416 00:18:06,067 --> 00:18:07,730 هیچ وقت از پا ننشست. 417 00:18:07,754 --> 00:18:10,051 و همیشه حرفهاش را یادمه که می گفت: 418 00:18:10,075 --> 00:18:12,670 «رهبری کن، پیروی کن، یا از سر راه برو کنار.» 419 00:18:13,203 --> 00:18:14,709 الان، من نمی تونم رهبر باشم -- 420 00:18:14,733 --> 00:18:15,875 (تشویق حضار) 421 00:18:15,899 --> 00:18:17,681 نمی تونم رهبر باشم، 422 00:18:17,705 --> 00:18:19,760 اما می تونم دنباله رو یک رهبر خوب باشم، 423 00:18:19,784 --> 00:18:22,102 اما حاضر نیستم میدون رو خالی کنم. 424 00:18:22,126 --> 00:18:23,585 (تشویق حضار) 425 00:18:23,609 --> 00:18:26,022 این همون کاریه که شما باید بکنید. 426 00:18:26,046 --> 00:18:28,462 (تشویق حضار) 427 00:18:28,486 --> 00:18:30,563 اگر نمی تونید رهبری کنید -- 428 00:18:30,587 --> 00:18:32,834 رهبران به دنباله رو احتیاج دارند، 429 00:18:32,858 --> 00:18:37,868 بنابراین اگر اونجا به شما کمک کنم، بعدا من هم روی دم شما سوار میشم و از موفقیتتون سود می برم، 430 00:18:37,892 --> 00:18:40,742 ولی اگر از روت رد شده باشم، روی دمت هم نمیتونم حساب کنم. 431 00:18:40,766 --> 00:18:42,344 (خنده حضار) 432 00:18:42,368 --> 00:18:44,018 من به تو غذای خوشمزه می دم، تو هم فردا به داد من خواهی رسید. 433 00:18:44,042 --> 00:18:45,132 (خنده حاضران) 434 00:18:45,156 --> 00:18:47,616 و تمام زندگی همینه. 435 00:18:47,640 --> 00:18:50,679 از هر کسی کاری برمیاد، 436 00:18:50,703 --> 00:18:53,000 ولی خواهش می کنم مشارکت کنید. 437 00:18:53,024 --> 00:18:54,206 یک کاری بکنید. 438 00:18:54,230 --> 00:18:58,745 کاری که امروز باید در این شهر و همه شهرهای دیگر بکنیم اینه که، 439 00:18:58,769 --> 00:19:02,420 مامان ها باید از همین امروز مامان بودن را شروع کنند. 440 00:19:02,988 --> 00:19:04,139 می دونید؟ 441 00:19:04,163 --> 00:19:06,167 باید شروع کنند به فهمیدن -- 442 00:19:06,191 --> 00:19:08,692 وقتی که این بچه را به دنیا می آورید، 443 00:19:08,716 --> 00:19:10,492 باید ازش یک مرد بسازید، 444 00:19:10,516 --> 00:19:12,566 باید ازش یک زن بسازید، 445 00:19:12,590 --> 00:19:14,003 و این زحمت میخواد. 446 00:19:14,027 --> 00:19:15,965 فداکاری میخواد. 447 00:19:15,989 --> 00:19:19,949 شاید ناخن های بلند و قشنگ نداشته باشید، شاید موی زیبا نداشته باشید، 448 00:19:20,419 --> 00:19:23,396 اما اون بچه باید پیش بره، 449 00:19:23,420 --> 00:19:24,944 و این کاریه که وظیفه شماست. 450 00:19:24,968 --> 00:19:27,130 باید روی تحصیل تمرکز کنیم 451 00:19:27,154 --> 00:19:32,143 تا این بچه ها تحصیل خوب داشته باشند. 452 00:19:32,167 --> 00:19:34,263 و آقایون! متاسفانه باید این را به شما بگم که، 453 00:19:34,287 --> 00:19:36,881 این ها همه کار یک زن حسابیه. 454 00:19:37,809 --> 00:19:40,988 این ها همه کار یک زن حسابیه. 455 00:19:41,012 --> 00:19:42,019 (تشویق حضار) 456 00:19:42,043 --> 00:19:43,853 مردان هم میتوانند وظیفه خودشون را انجام دهند، 457 00:19:43,877 --> 00:19:46,155 طرف دیگر هم باید وظیفه اش را انجام بده 458 00:19:46,179 --> 00:19:47,352 و نتیجه اش را به خونه بیاره، 459 00:19:47,376 --> 00:19:49,067 ولی بقیه اش کار خودمونه، 460 00:19:49,091 --> 00:19:50,900 و از پس اون قسمت می تونیم بربیاییم. 461 00:19:51,229 --> 00:19:53,357 اگر زن خوبی هستی، از پسش برمیای. 462 00:19:53,381 --> 00:19:54,895 پت میچل: همه شنیدیم. 463 00:19:54,919 --> 00:19:56,287 از پس بقیه اش برمیاییم. 464 00:19:56,311 --> 00:19:58,046 لیا چیس: از پس بقیه اش برمیاییم. 465 00:19:58,070 --> 00:20:00,054 خانم چیس، خیلی ازتون ممنونم -- 466 00:20:00,078 --> 00:20:01,236 لیا چیس: متشکرم. 467 00:20:01,260 --> 00:20:05,419 پت میچل: ممنونم از این که از وقتی که برای خدمت به مردم صرف می کنید زدید و اینجا آمدید. 468 00:20:05,443 --> 00:20:07,601 لیا چیس: ولی نمی دونید چقدر به من انرژی میده 469 00:20:07,625 --> 00:20:10,307 وقتی که این همه آدم را می بینم، که گردهم آمده اند -- 470 00:20:10,331 --> 00:20:13,189 کسانی که از همه جای دنیا به آشپزخونه من میان. 471 00:20:13,751 --> 00:20:16,282 از لندن هم آمده اند، 472 00:20:16,306 --> 00:20:18,613 تا حالا دوبار شده که از اونجا آمده اند. 473 00:20:18,637 --> 00:20:22,653 اول یک آقای آمد، و نمی دونم چرا این کارو کرد-- 474 00:20:22,677 --> 00:20:27,359 هر سال، سرآشپزها یک برنامه ای دارند به اسم «خیریه سرآشپزها.» 475 00:20:28,041 --> 00:20:32,732 خب، اینطوری شد که من تنها زن اون جمع بودم، 476 00:20:32,756 --> 00:20:35,276 و تنها آمریکایی- آفریقایی اون جمع، 477 00:20:35,300 --> 00:20:38,195 روی محل نمایش کار، 478 00:20:38,219 --> 00:20:41,813 و حاضر نبودم برم تا وقتی که دیدم یک زن دیگه هم داره میاد. 479 00:20:41,837 --> 00:20:44,440 حاضر نبودم برم، باید من را بلند می کردند و می بردند بیرون 480 00:20:44,464 --> 00:20:46,312 تا وقتی که یک زن دیگه پیداش بشه. 481 00:20:46,336 --> 00:20:48,066 (خنده حضار) 482 00:20:48,090 --> 00:20:51,137 حالا یک زن دیگه اومده، و من می تونم کنار بکشم. 483 00:20:51,161 --> 00:20:53,994 اما این آقایی که از لندن آمده بود، 484 00:20:54,018 --> 00:20:56,939 بعد از خیریه، توی آشپزخانه دیدمش. 485 00:20:56,963 --> 00:20:58,838 آمد توی آشپزخانه، 486 00:20:58,862 --> 00:21:01,148 و گفت: «می خوام ازتون یک سوال بپرسم.» 487 00:21:01,172 --> 00:21:04,274 گفتم باشه. فکر کردم می خواد درباره غذا سوال کنه. 488 00:21:04,298 --> 00:21:08,314 پرسید: «چرا این همه مرد سفید دور و بر شما هستند؟ُ» 489 00:21:08,338 --> 00:21:10,457 (خنده حاضران) 490 00:21:10,481 --> 00:21:11,632 چی ؟ 491 00:21:11,656 --> 00:21:13,457 (خنده حضار) 492 00:21:13,481 --> 00:21:15,084 گفت نمی فهمم. 493 00:21:15,108 --> 00:21:17,132 نمی تونست بفهمه. 494 00:21:17,156 --> 00:21:18,942 بهش گفتم: «ما با هم کار می کنیم.» 495 00:21:18,966 --> 00:21:21,545 روش زندگی ما تو این شهر اینطوریه. 496 00:21:21,569 --> 00:21:24,616 شاید هرگز پام رو توی خونه تو نگذارم، شاید تو هیچوقت به خونه من نیای. 497 00:21:24,640 --> 00:21:26,274 ولی در مورد کار، 498 00:21:26,298 --> 00:21:29,059 مثلا پول جمع کردن برای فلان مدرسه، 499 00:21:29,083 --> 00:21:30,893 بسیج میشیم. 500 00:21:30,917 --> 00:21:32,195 این کاریه که می کنیم. 501 00:21:32,219 --> 00:21:35,187 یک بار دیگر هم یک خانمی آمد، 502 00:21:35,211 --> 00:21:36,790 خیلی شیک پوشیده بود، 503 00:21:36,814 --> 00:21:39,181 حدود یک ماه پیش آمد توی آشپزخانه ام. 504 00:21:39,829 --> 00:21:43,718 گفت: «چیزی که توی سالن غذاخوری شما دیدم را درک نمی کنم.» 505 00:21:44,269 --> 00:21:45,936 گفتم: «مگه چی دیدی؟» 506 00:21:45,960 --> 00:21:48,711 سفیدپوستها و سیاهپوستها را با هم دیده بود. 507 00:21:48,735 --> 00:21:50,300 ما اینطوری هستیم. 508 00:21:50,324 --> 00:21:52,046 ما همدیگرو می بینیم. با هم حرف می زنیم. 509 00:21:52,571 --> 00:21:54,277 و با هم کار می کنیم، 510 00:21:54,301 --> 00:21:56,195 و این چیزیه که باید اینطوری باشه. 511 00:21:56,219 --> 00:21:59,933 لازم نیست دوست صمیمی من باشی تا برای بهتر کردن شهرت کار کنی، 512 00:21:59,957 --> 00:22:01,638 برای بهتر کردن کشورت کار کنی. 513 00:22:01,662 --> 00:22:05,630 فقط باید بسیج بشیم و کار کنیم، و این کاریه که ما در این شهر می کنیم. 514 00:22:05,654 --> 00:22:07,852 ما اینجا توی این شهر آدمای عجیب و غریبی هستیم. 515 00:22:07,876 --> 00:22:09,098 (خنده حضار) 516 00:22:09,122 --> 00:22:11,479 همه از درک ما عاجزند، 517 00:22:11,503 --> 00:22:13,090 ولی غذاهامون خوشمزه است. 518 00:22:13,114 --> 00:22:15,361 (خنده حاضران) 519 00:22:15,385 --> 00:22:19,757 (تشویق حاضران) 520 00:22:19,781 --> 00:22:20,793 (تشویق حاضران) 521 00:22:20,817 --> 00:22:21,980 تشکر می کنم. 522 00:22:22,004 --> 00:22:27,404 (تشویق حاضران)