فصد دارم درباره بحران جهانی پناهندگان با شما گفتگو کنم و هدفم این است که به شما نشان دهم که این بحران قابل مدیریت هست، ولی قابل حل نیست، همچنین نشان دهم این بیشتر درباره اینکه ما که هستیم همانطور که این یک مرافعه پناهندگان در خط مقدم هست. برای من، این یک تعهد حرفه‌ای نیست، زیرا من یک سازمان غیر دولتی حمایت از پناهندگان و مردم آوراه در سراسر جهان را اداره می‌کنم. این مورد شخصی است. من عاشق این عکس هستم. این مرد واقعا خوشتیپ سمت راست، این من نیستم. این پدرم، رالف، با پدرش در لندن در سال ۱۹۴۰ است. آ«ها یهودیان پناهنده بلژیکی بودند. آنها در شبی که نازی‌ها ( بلژیک) را اشغال کردند فرار کردند. من این عکس را هم خیلی دوست دارم. اینها گروهی از کودکان پناهنده هستند که در سال ۱۹۴۶ از لهستان به انگلستان رسیدند. و در این وسط مادرم، ماریون هست. او برای یک زندگی نو به کشور جدید و تنها در سن ۱۲ سالگی فرستاده شده بود. این را میدانم: اگر بریتانیا پناهندگان را در دهه ۱۹۴۰ نپذیرفته بود، امروز من قطعن اینجا نبودم. در طی ۷۰ سال گدشته، چرخ یک دایره کامل شد.