Return to Video

عامل شگفت انگیزی که کسب و کار را ارتقاء می‌دهد

  • 0:01 - 0:05
    برای من این طور بود که
    به عروسی دوستم دعوت نشدم.
  • 0:05 - 0:07
    اول، خیلی برای من مهم نبود.
  • 0:07 - 0:10
    فکر کردم دارد مراسم کوچکی برگزار میکند.
  • 0:10 - 0:13
    اما بعد از آن، چندین نفر را دیدم
    که به همان مراسم میرفتند،
  • 0:14 - 0:16
    در حالی که به اندازه من
    به داماد نزدیک نبودند ...
  • 0:17 - 0:19
    و من احساس طرد شدن پیدا کردم.
  • 0:19 - 0:20
    واقعاً حس بدی بود.
  • 0:20 - 0:22
    احساس کردم در حقم ظلم شده است.
  • 0:23 - 0:27
    در مورد دخترانم، لیپسی و گرِتا،
    هفته پیش اتفاق افتاد.
  • 0:28 - 0:31
    آنها به نوبت با یک جور وسیله مخصوص
  • 0:31 - 0:33
    پشت مادرشان را ماساژ میدادند،
  • 0:33 - 0:36
    و یکی از دخترها احساس کرد که
    خواهرش زمان بیشتری داشته است.
  • 0:37 - 0:38
    در این لحظه من وارد اتاق شدم
  • 0:38 - 0:42
    و دیدم گرِتا با حالتی عصبی
    فریاد میزند: «این عادلانه نیست!»
  • 0:42 - 0:44
    و صورت لیپسی خیس اشک بود،
  • 0:44 - 0:46
    و همسرم یک کرنومتر نگه داشته بود
  • 0:46 - 0:50
    تا مطمئن شود هر کدام از دخترها
    دقیقاً یک دقیقه با آن وسیله کار کنند.
  • 0:52 - 0:57
    بنابراین بیعدالتی به احتمال زیاد
  • 0:57 - 0:59
    شما را هم مثل من یا دخترانم،
  • 0:59 - 1:02
    واقعاً از کوره به در میبرد.
  • 1:03 - 1:06
    این به این خاطر است که بیعدالتی
    چنان ما را عصبی میکند
  • 1:06 - 1:08
    که نمیتوانیم درست فکر کنیم.
  • 1:08 - 1:10
    ما ترسو و مشکوک میشویم.
  • 1:12 - 1:14
    مدام به دنبال بیعدالتی میگردیم.
  • 1:16 - 1:17
    ما درد را احساس میکنیم،
    و میگذریم.
  • 1:18 - 1:22
    بی عدالتی یکی از مسائل
    اساسی جامعه ماست.
  • 1:22 - 1:25
    بی عدالتی یکی از دلایل
    اصلی چند قطبی شدن است،
  • 1:25 - 1:27
    و برای کسب و کار مضر است.
  • 1:28 - 1:33
    در کار، بیعدالتی کارمندان را
    تدافعی و بیمسئولیت میکند.
  • 1:33 - 1:40
    تحقیقی نشان میدهد که ۷۰ درصد
    از کارمندان آمریکا، بیمسئولیت هستند،
  • 1:40 - 1:42
    و این مسئله سالانه برای شرکتها
  • 1:42 - 1:47
    ۵۵۰ میلیارد دلار ضرر به بار میآورد.
  • 1:47 - 1:51
    این مبلغ نیمی از هزینهای است
    که برای آموزش در آمریکا خرج میشود.
  • 1:51 - 1:54
    این مبلغ معادل تولید ناخالص ملی
    کشوری مثل اتریش است.
  • 1:56 - 2:00
    بنابراین اولویت ما باید
    از بین بردن بی عدالتی
  • 2:00 - 2:01
    و برقراری عدالت باشد.
  • 2:02 - 2:04
    اما این کار در عمل به چه معناست؟
  • 2:04 - 2:07
    آیا این به معنای وضع قوانین بیشتر است؟
    یا برقراری سیستمی خاص؟
  • 2:07 - 2:08
    آیا به معنی ایجاد برابری است؟
  • 2:09 - 2:13
    خب، تا حدودی این طور هست،
    اما عدالت جذابتر از قوانین و برابری است.
  • 2:13 - 2:16
    عدالت به روشهای عجیبی اِعمال میشود.
  • 2:17 - 2:22
    ۱۵ سال پیش، من از یک
    بانک سرمایه گذاری آمریکایی استعفا دادم
  • 2:22 - 2:27
    تا در یک شرکت نفتی دولتی
    بزرگ ایتالیایی کار کنم.
  • 2:27 - 2:28
    آنجا دنیای متفاوتی بود.
  • 2:28 - 2:31
    من فکر میکردم کلید دستیابی
    به بهترین بازده
  • 2:31 - 2:33
    یک سیستم ریسک-تشویق است
  • 2:33 - 2:37
    که در آن شما به افراد با بهترین عملکرد
    تشویقی و ارتقاء مقام میدهید
  • 2:37 - 2:40
    و به افراد با عملکرد ضعیف
    دلیلی برای ترسیدن.
  • 2:40 - 2:44
    اما در این شرکت،
    ما حقوق ثابت
  • 2:44 - 2:46
    و شغلی مطمئن داشتیم.
  • 2:47 - 2:48
    جایگاهها تعریف شده بودند،
  • 2:48 - 2:51
    بنابراین مهارتهای من خیلی مد نظر نبودند
  • 2:51 - 2:52
    و من ناامید شده بودم.
  • 2:53 - 2:58
    اما بعد دیدم که این شرکت
    خروجیهای فوق العادهای دارد،
  • 2:58 - 3:00
    و زمینههایی که در آن به رقابت میپردازد
  • 3:00 - 3:03
    بخشهای بسیار سخت و حساسی هستند.
  • 3:03 - 3:04
    چنین سیستمی در کسب و کار کارآمد بود
  • 3:04 - 3:07
    در مدیریت پروژه هم --
  • 3:07 - 3:08
    در عملیات اکتشاف کاملاً کارآمد بود.
  • 3:09 - 3:12
    تیم اکتشاف ما بیشتر از
    هر شرکت دیگری در جهان
  • 3:12 - 3:14
    منابع نفتی و گازی را اکتشاف میکرد.
  • 3:15 - 3:16
    تیم ما یک پدیده بود.
  • 3:17 - 3:20
    همه تلاش میکردند تا بفهمند
    چطور چنین چیزی ممکن است.
  • 3:20 - 3:22
    من فکر میکردم از روی اقبال بلند ماست،
  • 3:22 - 3:26
    اما بعد از هر اکتشاف جدیدی،
    کمتر این طور به نظر میرسید.
  • 3:26 - 3:30
    اما آیا ما وسیله خاصی داشتیم؟ نه.
  • 3:31 - 3:34
    آیا ما نرمافزاری قوی داشتیم
    که در اختیار هیچ فرد دیگری نبود؟ نه.
  • 3:35 - 3:38
    آیا یک نابغه داشتیم
    که به بقیه میگفت نفت کجاست؟
  • 3:38 - 3:41
    نه، سالها هیچ فرد متخصصی را جذب نکردیم.
  • 3:43 - 3:45
    پس راز کار ما چه بود؟
  • 3:46 - 3:48
    من آنها را به دقت مورد بررسی قرار دادم.
  • 3:48 - 3:49
    من دوستم را بررسی کردم،
  • 3:49 - 3:52
    که هفت چاه خشک را حفر کرد،
  • 3:52 - 3:54
    و میلیاردها دلار
    برای شرکت هزینه تراشید،
  • 3:55 - 3:56
    و در هشتمین چاه به نفت رسید.
  • 3:57 - 3:58
    من برای او نگران بودم ...
  • 4:00 - 4:02
    اما او واقعاً آرام بود.
  • 4:03 - 4:05
    به عبارتی، این افراد
    میدانستند چه کار میکنند.
  • 4:05 - 4:08
    و بعد این فکر به ذهنم خطور کرد:
    مسئله عدالت بود.
  • 4:10 - 4:11
    این افراد در شرکتی کار میکردند
  • 4:11 - 4:14
    که لازم نبود نگران نتایج کوتاه مدت باشند.
  • 4:15 - 4:19
    آنها بابت بدشانسی
    یا خطای سهوی توبیخ نمیشدند.
  • 4:20 - 4:23
    آنها میدانستند که بر اساس
    هدفی که دارند ارزیابی میشوند،
  • 4:23 - 4:24
    و نه نتیجه کار.
  • 4:24 - 4:27
    ارزیابی آنها به عنوان یک انسان بود.
    آنها بخشی از یک جامعه بودند.
  • 4:27 - 4:30
    هر اتفاقی که میافتاد،
    شرکت از آنها حمایت میکرد.
  • 4:30 - 4:33
    و برای من،
    این تعریف عدالت بود.
  • 4:33 - 4:37
    تحت این شرایط، شما دیگر
    روی رعایت شدن عدالت حساس نیستید.
  • 4:37 - 4:38
    و این پیامدهای بینظیری دارد.
  • 4:38 - 4:42
    این افراد میتوانستند بر روی هدفشان
    تمرکز کنند، که پیدا کردن نفت و گاز بود.
  • 4:43 - 4:46
    آنها نگران سیاستها،
    حرص یا هراس شرکت نبودند.
  • 4:48 - 4:50
    آنها میتوانستند ریسک پذیرهای خوبی باشند،
  • 4:50 - 4:53
    چرا که بیش از حد تدافعی نبودند
  • 4:53 - 4:56
    و برای به دست آوردن جایزههای بزرگ
    دست به قمار نمیزدند.
  • 4:57 - 4:59
    و آنها اعضای ایده آلی برای یک گروه بودند.
  • 5:00 - 5:01
    آنها به همکارانشان اعتماد داشتند.
  • 5:01 - 5:03
    آنها نگران خصومت دیگران نبودند.
  • 5:04 - 5:07
    و میتوان گفت آنها تفریح میکردند.
  • 5:07 - 5:08
    آنها به قدری تفریح میکردند،
  • 5:08 - 5:11
    که حتی یکی از نیروهای شرکت اعتراف کرد
  • 5:11 - 5:14
    که در شام کریسمس شرکت
    بیشتر از شام کریسمس خانوادگی خودش
  • 5:14 - 5:16
    به او خوش گذشته است.
  • 5:16 - 5:18
    (خنده)
  • 5:18 - 5:23
    اما این افراد، لزوماً،
    در سیستمی عادلانه کار میکردند
  • 5:23 - 5:26
    که در آن میتوانستند کاری
    که درست میدانستند را انجام دهند
  • 5:26 - 5:29
    نه این که به دنبال منافع شخصی،
    انجام سریع یا راحت کار باشند،
  • 5:29 - 5:32
    و توانایی انجام کاری که درست میدانیم
  • 5:32 - 5:35
    یکی از پایههای عدالت است،
    و همچنین محرکی بزرگ.
  • 5:37 - 5:40
    و تنها جویندگان نفت نبودند
    که کار درست را انجام میدادند.
  • 5:41 - 5:47
    ما یک مدیر منابع انسانی داشتیم
    که از من خواست فردی از داخل شرکت را
  • 5:47 - 5:49
    برای جایگاهی مدیریتی استخدام کنم.
  • 5:49 - 5:52
    این فرد خیلی مناسب بود،
    اما دبیرستانش را تمام نکرده بود،
  • 5:52 - 5:54
    بنابراین، به طور رسمی فاقد صلاحیت بود.
  • 5:54 - 5:58
    اما او به قدری خوب بود که این کار
    منطقی به نظر میرسید و او استخدام شد.
  • 5:58 - 6:03
    یا فرد دیگری، از من بودجهای
    برای ساخت یک کارخانه پنیر
  • 6:03 - 6:07
    کنار تأسیسات خودمان در اکوادور
    در یک دهکده درخواست کرد.
  • 6:07 - 6:10
    هیج منطقی در آن دیده نمیشد:
    هیچکس کارخانه پنیر نساخته بود.
  • 6:10 - 6:14
    اما این چیزی بود که آن روستا نیاز داشت،
    چون که شیر آنها پیش از فروش فاسد میشد،
  • 6:14 - 6:16
    پس به یک کارخانه پنیر نیاز داشتند.
  • 6:16 - 6:18
    و بنابراین آن را ساختیم.
  • 6:18 - 6:20
    در این اتفاقات و اتفاقاتی دیگر،
  • 6:20 - 6:23
    آموختم که عادل باشم،
  • 6:23 - 6:26
    همکارانم و من، نیاز داشتیم بتوانیم
    ریسک کنیم، اما شما در یک سیستم عادلانه
  • 6:26 - 6:28
    می توانید چنین خطری کنید.
  • 6:28 - 6:30
    میتوانید جرأت کنید که عادل باشید.
  • 6:30 - 6:35
    من فهمیدم که این افراد و سایر همکارانشان
  • 6:35 - 6:40
    به چنان نتایج بزرگی دست پیدا کردند،
    و چنان کارهای بزرگی انجام دادند،
  • 6:40 - 6:42
    که هیچ تشویقی نمیتوانست باعث آن شود.
  • 6:43 - 6:44
    من هیجانزده شده بودم.
  • 6:44 - 6:46
    میخواستم یاد بگیرم
    این سیستم چطور کار میکند،
  • 6:46 - 6:50
    و میخواستم این را یاد بگیرم،
    تا رهبر بهتری شوم.
  • 6:50 - 6:53
    پس با همکارانم، با مدیران،
    با مدیران منابع انسانی
  • 6:53 - 6:55
    و متخصصین اعصاب صحبت کردم،
  • 6:55 - 6:57
    و فهمیدم چیزی
  • 6:57 - 7:00
    که در ذهن نیروها میگذرد
    و نحوه کار کردن آنها
  • 7:00 - 7:03
    کاملاً توسط دانش جدید مغز تأیید میشود.
  • 7:03 - 7:07
    همچنین متوجه شدم که چنین سیستمی
    در تمامی سطوح و انواع شرکتها
  • 7:07 - 7:08
    قابل اجرا است.
  • 7:08 - 7:11
    شما به حقوق ثابت
    یا شغل مطمئن نیازی ندارید.
  • 7:12 - 7:16
    چرا که علم ثابت کرده است
  • 7:16 - 7:20
    که انسانها به صورت ذاتی
    عدالت را احساس میکنند.
  • 7:21 - 7:24
    ما فرق درست و غلط را
  • 7:24 - 7:27
    پیش از آن که بتوانیم حرف بزنیم
    یا به آن فکر کنیم میدانیم.
  • 7:27 - 7:29
    تجربه مورد علاقه من
  • 7:29 - 7:32
    مربوط به بچههای شش ماهه میشود
  • 7:32 - 7:36
    که توپی را تماشا میکنند
    که تلاش میکند از تپهای بالا برود.
  • 7:37 - 7:41
    و مربع مهربانی وجود دارد که
    به توپ کمک میکند از تپه بالا برود.
  • 7:41 - 7:44
    و بعد یک مثلث بدذات
    توپ را به پایین هل میدهد.
  • 7:45 - 7:47
    بعد از این که این فیلم را چند بار دیدند،
  • 7:47 - 7:50
    از بچهها خواسته شد،
  • 7:50 - 7:51
    اسباب بازی خود را بردارند.
  • 7:51 - 7:54
    آنها میتوانستند بین یک توپ،
    یک مربع و یک مثلث انتخاب کنند.
  • 7:55 - 7:57
    هیچ کدام از آنها مثلث را انتخاب نکردند.
  • 7:57 - 7:59
    تمامی بچهها میخواستند مربع باشند.
  • 8:02 - 8:04
    علم همچنین نشان میدهد
  • 8:04 - 8:06
    وقتی عدالت را میبینیم یا احساس میکنیم،
  • 8:06 - 8:10
    ذهن ما ماده ای را ترشح میکند
    که به ما حس لذت میبخشد،
  • 8:10 - 8:11
    لذت زیاد.
  • 8:12 - 8:15
    اما وقتی احساس بی عدالتی کنیم،
    حس درد میکنیم ...
  • 8:17 - 8:19
    درد به مراتب بیشتر از دردی
  • 8:19 - 8:21
    که در اثر یک زخم فیزیکی جدی ایجاد میشود.
  • 8:21 - 8:25
    چرا که بیعدالتی بخش بدوی
    و ابتدایی مغز ما را فعال میکند،
  • 8:25 - 8:29
    قسمتی که با خطرها و نجات سر و کار دارد،
  • 8:29 - 8:32
    و وقتی بیعدالتی باعث ایجاد خطری میشود،
    تمام ذهن ما معطوف به همان میشود.
  • 8:32 - 8:35
    انگیزه، خلاقیت، کار گروهی،
  • 8:36 - 8:37
    به طور کامل از بین میروند.
  • 8:38 - 8:40
    و بروز چنین رفتاری از ما طبیعی است
  • 8:40 - 8:42
    چون ما حیوانات اجتماعی هستیم.
  • 8:43 - 8:45
    ما برای بقا نیاز داریم
    تا بخشی از یک اجتماع باشیم.
  • 8:46 - 8:48
    ما چنان بیدفاع آفریده شدهایم
  • 8:48 - 8:51
    که نیاز داریم تا حدود ۱۰ سالگی
    کسی مراقبمان باشد،
  • 8:51 - 8:54
    تا زمانی که مغز ما از لحاظ تغذیه بالغ شود.
  • 8:54 - 8:56
    ما نیاز داریم تا در چنین اجتماعی باشیم.
  • 8:56 - 8:58
    بنابراین چه دوست داشته باشیم یا نه،
  • 8:58 - 9:01
    با دعوت نشدن به عروسی یک دوست،
  • 9:01 - 9:04
    ذهن بدوی من همان واکنشی را نشان میدهد
  • 9:04 - 9:07
    که در صورتی که از جامعهام
    اخراج شوم، نشان میدهد.
  • 9:09 - 9:13
    علم به صورت شفاف توضیح میدهد
    که چرا عدالت خوب است
  • 9:13 - 9:15
    و چرا بیعدالتی ما را
    به حالت تدافعی در میآورد،
  • 9:15 - 9:19
    اما علم همچنین نشان میدهد
    که در یک محیط عادلانه،
  • 9:19 - 9:22
    نه تنها همگی ما میخواهیم آن مربع باشیم،
  • 9:22 - 9:24
    بلکه به مربع بودن گرایش داریم،
  • 9:24 - 9:28
    و این به دیگران اجازه میدهد
    تا آنها هم در جواب عادل باشند.
  • 9:28 - 9:30
    این تعامل یک حلقه عدالت زیبا میسازد.
  • 9:32 - 9:34
    اما وقتی عدالت را شروع میکنیم ...
  • 9:35 - 9:40
    یک قطره از بیعدالتی
    تمامی این استخر را آلوده میکند،
  • 9:40 - 9:43
    و متأسفانه، قطرات بسیاری
    در این استخر وجود دارند.
  • 9:45 - 9:49
    بنابراین تلاش ما میبایست
    بر آن باشد که تا جایی که میتوانیم
  • 9:49 - 9:51
    بی عدالتی را از همه جا حذف کنیم،
  • 9:51 - 9:53
    از جامعه خودمان شروع کنیم،
    از شرکت خودمان شروع کنیم.
  • 9:55 - 10:00
    من خیلی نگران این قضیه هستم چرا که رهبری
    یک تیم ۳۰۰۰ نفره حرفهای را بر عهده دارم،
  • 10:00 - 10:05
    و تفاوت میان ۳۰۰۰ نیروی کار
    شاد و با انگیزه
  • 10:05 - 10:08
    و ۳۰۰۰ نفر که فقط منتظر تمام شدن
    ساعت کاری هستند، قابل توجه است.
  • 10:09 - 10:15
    پس اولین چیزی که تلاش میکنم
    در این نبرد عدالتم انجام دهم
  • 10:15 - 10:18
    این است که خودم را
    از این معادله خارج نگه دارم.
  • 10:18 - 10:20
    یعنی پیش زمینههای فکری خودم را بشناسم.
  • 10:20 - 10:23
    به طور مثال، واقعاً کسانی را که
    هر چیزی را که میگویم،
  • 10:23 - 10:24
    تأیید میکنند، دوست دارم.
  • 10:24 - 10:25
    (خنده)
  • 10:25 - 10:27
    اما این برای یک شرکت،
  • 10:27 - 10:30
    و برای هر کسی که نظر متفاوتی دارد،
    رفتار جالبی نیست.
  • 10:30 - 10:34
    پس ما تلاش میکنیم تا به صورت فعال
    فرهنگ پذیرش نظرات
  • 10:34 - 10:36
    و شخصیتهای متفاوت را جا بیندازیم.
  • 10:36 - 10:38
    دومین کاری که انجام میدهیم
    کمی عملی تر است.
  • 10:38 - 10:42
    تمامی قوانین، فرآیندها،
    و سیستمهای شرکت را
  • 10:42 - 10:46
    که برای تصمیم گیری و تخصیص منابع
    از آنها استفاده میکنیم، بررسی میکنیم،
  • 10:46 - 10:49
    و آن دسته از مقرراتی که خیلی واضح نیستند،
  • 10:49 - 10:52
    خیلی منطقی نیستند،
    یا معنای خاصی نمیدهند، حذف میکنیم،
  • 10:52 - 10:54
    و همچنین تلاش میکنیم تا
    هر چیزی که جریان اطلاعات
  • 10:54 - 10:56
    در داخل شرکت را محدود میکند
    از میان برداریم.
  • 10:56 - 10:59
    سپس در مورد فرهنگ و انگیزه
    بررسی مشابهی انجام میدهیم.
  • 10:59 - 11:02
    اما منظور من این است که هر قدر
    سختگیرانه قوانین،
  • 11:02 - 11:05
    فرآیندها، و سیستمها را بررسی کنید --
    و انجام این کار الزامی است --
  • 11:05 - 11:07
    اما هر قدر هم سخت بررسی کنیم،
  • 11:07 - 11:10
    هیچ وقت به میزان کافی
    از حس واقعی عدالت نمیرسیم.
  • 11:10 - 11:14
    و این احساس به این دلیل است که
    آخرین گام از عدالت نیازمند چیز دیگری است.
  • 11:15 - 11:18
    این احساس مرتبط با احساسات افراد،
  • 11:18 - 11:19
    نیاز آنها،
  • 11:19 - 11:22
    رخدادهای زندگی خصوصی آنها،
  • 11:22 - 11:23
    و نیازهای جامعه است.
  • 11:25 - 11:28
    سؤالات و عوامل بسیاری وجود دارند
  • 11:28 - 11:32
    که گنجاندن آنها داخل یک لیست
    یا یک فرمول، بسیار سخت است.
  • 11:32 - 11:35
    خیلی سخت میتوان این عوامل را
    در تصمیم گیری منطقی دخیل کرد.
  • 11:35 - 11:39
    اما اگر از این عوامل چشم پوشی کنیم،
    نکات مهمی را در نظر نگرفته ایم،
  • 11:39 - 11:41
    و نتیجه احساس بیعدالتی است.
  • 11:42 - 11:46
    بنابراین باید تصمیمات خود را
    با محوریت عدالت مرور کنیم.
  • 11:48 - 11:51
    آیا این عادلانه است که این فرد
    شغلی را که واقعاً دوست دارد بگیرد؟
  • 11:51 - 11:54
    آیا این عادلانه است که آن فرد اخراج شود؟
  • 11:55 - 11:58
    آیا قیمتی که باید برای این محصول
    در نظر بگیریم، عادلانه است؟
  • 12:00 - 12:02
    اینها سؤالات سختی هستند.
  • 12:03 - 12:07
    اما اگر از خودمان بپرسیم
  • 12:07 - 12:11
    که آیا پاسخ منطقی، همان پاسخ درست است ...
  • 12:13 - 12:15
    همگی ما در درون خودمان
    پاسخ را میدانیم.
  • 12:15 - 12:17
    ما پاسخ را از کودکی میدانستیم.
  • 12:19 - 12:21
    و دانستن جواب درست
  • 12:21 - 12:23
    برای تصمیم گیری بسیار جالب است.
  • 12:25 - 12:28
    و روشن کردن قلبهایمان،
  • 12:28 - 12:31
    کلید دستیابی به بالاترین بهره وری
    از نیروی کار است،
  • 12:31 - 12:33
    چرا که اگر اهمیت بدهید آنها احساس میکنند،
  • 12:33 - 12:36
    و تنها زمانی که شما اهمیت بدهید
    آنها ترس خود را کنار میگذارند
  • 12:36 - 12:38
    و خود واقعیشان را در کار نشان میدهند.
  • 12:40 - 12:42
    اگر عدالت سنگ بنای حیات باشد،
  • 12:42 - 12:45
    چرا تمامی رهبران آن را
    اولویت کار خود قرار نمیدهند؟
  • 12:46 - 12:49
    آیا کار کردن در شرکتی
    که عادلانه است بهتر نیست؟
  • 12:50 - 12:53
    آیا داشتن همکاران و مدیرانی
  • 12:53 - 12:57
    که انتخاب و آموزش آنها بر اساس
    عدالت و شخصیتی که داشتهاند بوده،
  • 12:57 - 13:00
    و نه بر اساس آزمون مدیریت ۶۰ سال پیش،
    عالی نخواهد بود؟
  • 13:01 - 13:03
    آیا عالی نیست که بتوانیم
  • 13:03 - 13:05
    در دفتر مدیر عدالت شرکت را بزنیم؟
  • 13:06 - 13:09
    ما به آنجا خواهیم رسید،
    اما چرا در حال حاضر چنین نیست؟
  • 13:10 - 13:12
    خب، تا حدی به خاطر انفعال،
  • 13:12 - 13:15
    و تا حدی، به خاطر این که عدالت
    همیشه راحت نیست.
  • 13:15 - 13:17
    عدالت نیازمند قضاوت و ریسک است.
  • 13:18 - 13:20
    حفر آن هشت چاه یک ریسک بود.
  • 13:21 - 13:24
    ارتقاء آن فرد که دبیرستان را
    تمام نکرده بود، یک ریسک بود.
  • 13:25 - 13:28
    ساخت یک کارخانه پنیر در اکوادور
    یک ریسک بود.
  • 13:29 - 13:33
    اما عدالت ریسکی است که ارزش انجام را دارد،
  • 13:33 - 13:36
    پس ما باید از خودمان بپرسیم،
  • 13:36 - 13:38
    کجا میتوانیم ریسک کنیم؟
  • 13:39 - 13:43
    کجا میتوانیم کمی فراتر برویم،
  • 13:43 - 13:46
    تا تفاوت کار منطقی
    و کار درست را درک کنیم؟
  • 13:48 - 13:49
    سپاسگزارم.
  • 13:49 - 13:55
    (تشویق)
Title:
عامل شگفت انگیزی که کسب و کار را ارتقاء می‌دهد
Speaker:
مارکو آلوِرا
Description:

عدالت چه تأثیراتی دارد؟ بیعدالتی چه دعوت نشدن به عروسی یک دوست و چه توبیخ شدن به خاطر بدشانسی یا خطای سهوی باشد، غالباً ما را چنان ناراحت می کند که نمی توانیم درست فکر کنیم. و این تنها یک مسئله شخصی نیست -- بلکه به گفته مارکو آلوِرا، برای کسب و کار نیز مضر است. او توضیح می دهد که چگونه شرکت او فرهنگی را در رابطه با عدالت ایجاد کرده است -- و چگونه تغییر حس ذاتی خودمان در این مورد که چه چیزی درست است و چه چیزی اشتباه باعث می شود نیروها شادتر باشند و نتایج بهتر.

more » « less
Video Language:
English
Team:
closed TED
Project:
TEDTalks
Duration:
14:07

Persian subtitles

Revisions