Return to Video

اتيين كوارد- در جستجوى سرمنشاء همه دليل‌‌ها ، مارس ٢٠١٢- TEDxميدان جمهورى

  • 0:08 - 0:13
    اينجا هستم تا درباره مردم سالارى صحبت كنم.
  • 0:13 - 0:14
    اما از نوع واقعىاش.
  • 0:15 - 0:18
    نوعى كه اصلاً وجود ندارد!
  • 0:18 - 0:22
    نوعى كه به نظرم ما را از اين افتزاح خارج خواهد كرد.
  • 0:22 - 0:28
    من در مارسى معلم هستم، و در سال ٢٠٠٥، شروع كردم به وجود داشتن.
  • 0:28 - 0:33
    به عبارتى از لحاظ سياسى به بيدارى رسيدم، آنهم به لطف مناظرهاى عمومى در فرانسه.
  • 0:33 - 0:37
    همه پرسى درباره به اصطلاح " قانون اساسى" ( توجه: معاهدهاى اروپايى).
  • 0:37 - 0:42
    در هنگام خواندن آن، عصبانى شدم، بنظرم خطرناك آمد.
  • 0:42 - 0:46
    پاسخى حدوداً ده صفحهاى، بهمراه ياداشتهايى نوشتم.
  • 0:46 - 0:49
    سپس، آن را در وب سايتم منتشر كردم.
  • 0:49 - 0:54
    آن را براى ليست كوچك تماسهايم ارسال كردم، اين كارم تيرى بود در تاريكى.
  • 0:54 - 0:58
    سپس چيزى اتفاق افتاد و زندگىام را تغيير داد.
  • 1:00 - 1:02
    آدمها دو دستى بهش چسيبيدند، مناسب با چيزى بود كه از دست داده بودند.
  • 1:02 - 1:07
    براى ماهها، شبهايم را صرف پاسخگويى به آنها كردم.
  • 1:07 - 1:11
    بخصوص به آنهايى كه دوستم نداشتند.
  • 1:11 - 1:14
    در تلاش براى اين كه به آنها ثابت كنم اشتباه مىكنند.
  • 1:14 - 1:22
    كم كم، روزنامهها به موضوع علاقه نشان دادند، بعدش هم تلويزيون و راديو…
  • 1:22 - 1:24
    در منزلم به ديدارم آمدند.
  • 1:24 - 1:28
    همينطور شمار بازديدها از سايتم بالا مىرفت!
  • 1:28 - 1:32
    ٤٠٠٠٠ بازديد در روز! ١٢٠٠٠ ايميل در دو ماه.
  • 1:32 - 1:36
    اكنون تشخيص مىدهم كه آن چشمهاى خيره شده ديگران
  • 1:36 - 1:39
    به من بود كه تغييرم داد.
  • 1:39 - 1:42
    به من نيروى باورنكردنى را مىداد!
  • 1:42 - 1:48
    نخست، نگاههاى مثبتى كه از من توقع دارند آنها را نوميد نكنم.
  • 1:48 - 1:51
    سپس، آن كسانى كه اصلاً من را دوست نداشتند!
  • 1:51 - 1:55
    مشكوك بودند. من را دغل باز، مفت خور و حرامزاده خطاب مىكردند.
  • 1:55 - 1:57
    مىخواستم به آنها ثابت كنم كه اشتباه مىكنند.
  • 1:58 - 2:04
    همه آن چشمها انرژى ناباورانهاى را به من منتقل مىكرد.
  • 2:04 - 2:07
    حتى هنوز هم من را به جلو پيش مىراند.
  • 2:07 - 2:14
    كشف كردم كه اين مسالهاى قديمى بود. آتنىها آن را "verecunia" مىناميدند.
  • 2:14 - 2:18
    مفهومى بسيار جالب و ضرورى.
  • 2:18 - 2:24
    براى آتنىها شهروند خوب كسى بود كه
  • 2:24 - 2:28
    نسبت به آنچه ديگران دربارهاش فكر مىكردند، حساس بود.
  • 2:28 - 2:29
    آنها را به پرهيزگارى سوق مىداد.
  • 2:29 - 2:34
    وقتى ديگران روى آنها حساب مىكردند، با نگاه خيرهشان به آنها پاداش مىدادند،
  • 2:34 - 2:38
    اين اراده را پيدا مىكردند كه پرهيزگار باشند.
  • 2:38 - 2:42
    و زمانى كه نگاه ملامت بارى را احساس مىكردند
  • 2:42 - 2:47
    تشويق مىشدند كه در مسير تقوى باقى بمانند.
  • 2:47 - 2:49
    درواقع، كار مىكرد!
  • 2:49 - 2:53
    مردمانى كه "verecunia" دارند، پرهيزگارترند.
  • 2:53 - 2:56
    بلعكس، آن دستهاى كه فاقد آن هستند، بسيار خطرناك هستند.
  • 2:56 - 2:59
    تا اين حد… تا مرحله بىرحمى…
  • 2:59 - 3:02
    خوب، نيازى نيست كه محكوم به مرگشان كنيم، اما…
  • 3:02 - 3:05
    مىتوانيم از اعطاى مسئوليت به آدمهاى خطرناك اجتناب كنيم.
  • 3:05 - 3:09
    از سال ٢٠٠٥، سخت تلاش كردهام براى … براى چى؟
  • 3:10 - 3:14
    نخست، تلاش كردهام سبب ناعدالتىهاى اجتماعى را بفهمم.
  • 3:14 - 3:17
    سعى كردهام پى به سبب اصلى ببرم.
  • 3:17 - 3:23
    سپس، با شگفتى ايدههاى درخشان سازنده مردمسالارى آتنى را كشف كردهام.
  • 3:23 - 3:25
    يك مردمسالارى واقعى.
  • 3:25 - 3:28
    واژههاى مهم زيادى را تجزيه و تحليل كردهام و آنها را در ترتيب صحيح قرار دادهام.
  • 3:28 - 3:32
    آنها حداقل به مدت ٢٠٠ سال وارونه بودهاند.
  • 3:32 - 3:37
    سرانجام، سعى كردهام اين كار را در حال پيشرفت كردن تصور كنم.
  • 3:37 - 3:39
    من صاحب حقيقت نيستم.
  • 3:39 - 3:44
    من ايدهاى را پرداخته و ساخته و تقويت مىكنم.
  • 3:44 - 3:49
    سعى دارم به نهادها فكر كنم، نهادهاى خوبى
  • 3:49 - 3:53
    كه همه ما را از سوءاستفاده كردن از قدرت محافظت مىكند.
  • 3:53 - 3:57
    من روى نهادهاى خوب براى هل دادن خودمان به سمت پرهيزكارى تكيه مىكنم.
  • 3:57 - 3:59
    من روى شهروندان پرهيزگار حساب نمىكنم.
  • 3:59 - 4:02
    ما همگى نيمههاى خوب و بد داريم.
  • 4:02 - 4:06
    اما، نهادهاى خوب مىتوانند ما را به سمت پرهيزگارى هدايت كنند.
  • 4:06 - 4:09
    درست به همان طريقى كه امروز ما
  • 4:09 - 4:14
    را از منفعت عام و خير متعارف دور نگه مىدارند.
  • 4:15 - 4:22
    براى انجام آن، از روشى عالى استفاده كردم كه پزشك پيرى توصيه كرده بود:
  • 4:22 - 4:25
    هرودوت (توجه: هيپوكراتس، اشتباه).
  • 4:25 - 4:27
    كسى كه منشاء همه دليلها را جستجو مىكرد.
  • 4:27 - 4:30
    من هميشه اين را استفاده مىكنم.
  • 4:30 - 4:32
    چرا؟ او گفت:
  • 4:33 - 4:35
    براى يك مشكل يا بيمارى،
  • 4:35 - 4:38
    با آثار آن نمىجنگيد! بديهى است.
  • 4:38 - 4:40
    شما چيزى را درست نخواهيد كرد.
  • 4:40 - 4:42
    همينطور دلايل آن را!
  • 4:42 - 4:45
    عوامل بسيار زيادى دارد. اينطور نيست!
  • 4:45 - 4:49
    ميان همه دليلها: دنبال سبب اصلى بگرديد.
  • 4:49 - 4:54
    حداقل يك دليل فريبنده كه ساير دليلها را تعيين مىكند.
  • 4:54 - 4:56
    اين چيزى است كه ما نياز داريم!
  • 4:56 - 4:58
    چيزى كه دنبالش مىگردم.
  • 4:58 - 5:00
    خوب.
  • 5:00 - 5:05
    تمامى دوستان فعال من، كه در سياست ملاقاتشان كردهام
  • 5:05 - 5:12
    و البته با آنها نبردهايم را به اشتراك گذاشتهام، در تقلايى بىانتها بودهاند.
  • 5:12 - 5:20
    درختى را ترسيم كردم كه دامنه موضوعاتى كه در آن آدمها مقاومت كردهاند را نشان مىدهد.
  • 5:20 - 5:27
    هر چند از ديدن همه اين مبارزاتى كه روى چيزهاى خيلى مهم تمركز كرده است، حيرت زدهام…
  • 5:27 - 5:31
    اما اين چيزها فقط پيامدها هستند.
  • 5:31 - 5:35
    فكر نكنم كسى سعى كند دليل همه اينها را بفهمد!
  • 5:35 - 5:38
    فكر كنم بهش پى بردم... مىتوانم اشتباه كرده باشم.
  • 5:39 - 5:45
    فكر مىكنم دليل مشتركى براى همه اين بىعدالتى وناتوانى يافتهام،
  • 5:45 - 5:49
    … ناعدالتى اجتماعى از كجا شروع مىشود…
  • 5:49 - 5:53
    فكر كنم فقدان كنترل بر روى قدرت سياسى باشد
  • 5:53 - 5:57
    كه ناتوانى را در آدمها توليد مىكند.
  • 5:57 - 6:01
    ناعدالتىهاى اجتماعى بخاطر مردمان " نرمالى" هستند كه
  • 6:01 - 6:04
    قدرت مقاومت ندارند.
  • 6:04 - 6:07
    همه اعتصاب كنندگانى كه مىشناسم، اين فعالان،
  • 6:07 - 6:10
    كل زندگىشان را صرف تقلا كردن كردن مىكنند.…
  • 6:10 - 6:13
    آنها چيزى را تغيير نمىدهند!
  • 6:13 - 6:14
    چطور؟
  • 6:14 - 6:19
    زيرا ناتوانى سياسىشان، مانع مىشود كه اقدامى را اتخاذ كنند.
  • 6:19 - 6:22
    اين ناتوانى از كجا ناشى مىشود؟
  • 6:22 - 6:27
    تحليل من اين است كه قانون اساسى منشاء آن است.
  • 6:27 - 6:30
    متنى كه باعث مىشود مقامات برگزيده
  • 6:30 - 6:33
    نه مشمول ابطال شوند و نه جوابگويى.
  • 6:33 - 6:36
    ما نمىتوانيم كانديداهايمان را گزينش كنيم.
  • 6:36 - 6:39
    هيچ همه پرسى بر مبناى اقتدار عام وجود ندارد.
  • 6:39 - 6:42
    ما نمىتوانيم درباره چيزى بواسطه اقتدار شخصى تصميم بگيريم.
  • 6:43 - 6:46
    ما مىگذاريم كه پول خصوصى سازى شود زيرا قانون اساسى
  • 6:46 - 6:49
    آن را براى مردمى شدن مستلزم نمىكند.
  • 6:49 - 6:51
    خوب الان فرصتى براى فهرستى از جزييات نيست.
  • 6:51 - 6:55
    اما، در قانون اساسى، كليه ناتوانايىهاى ما طرح ريزى شدهاند.
  • 6:55 - 6:57
    جادويى در كار نبوده! مكتوب است.
  • 6:57 - 7:00
    به بررسى كردن اين ريشه ادامه دهيد…
  • 7:00 - 7:06
    چرا همه قانونهاى اساسى ناتوانى مردم را پيش بينى مىكنند؟ در سرتاسر جهان.
  • 7:06 - 7:08
    اين يك دسيسه نيست، نمىتواند باشد،
  • 7:08 - 7:12
    نه هميشه و در هر كشور، اينطور نمىتواند باشد!
  • 7:12 - 7:17
    فرايندى جهانى كه مىبايست منشاء جهانى داشته باشد.
  • 7:17 - 7:21
    به نظرم مىرسد آن چيزى باشد كه قانونهاى اساسى بد را مىسازد،
  • 7:21 - 7:24
    چون آنها بجاى قدرتمند كردن ما، نقشه بدون قدرت كردن ما را دارند.
  • 7:24 - 7:29
    چون ما را عليه سوءاستفاده از قدرت محافظت نمىكنند، ناتوانى ما را پيشبينى مىكند.
  • 7:29 - 7:33
    فكر مىكنم بخاطر آن كسانى باشد كه قانونهاى اساسى را مىنويسند،
  • 7:33 - 7:34
    نويسندگان،
  • 7:34 - 7:40
    آنهانيمچه علاقهاى در ارائه نكردن قانون اساسى خوب دارند.
  • 7:40 - 7:43
    قدرت آدمها را ذكر نمىكنيم.
  • 7:43 - 7:47
    آنها قاضى و مدعىعليه هستند، آنها سياستمدران حرفهاى هستند.
  • 7:47 - 7:50
    اين به منشاء همه سببها نزديك مىشود.
  • 7:50 - 7:52
    تقصير آنها نيست، آنها فاسد نيستند.
  • 7:52 - 7:54
    ما هستيم كه به آنها اجازه نوشتن آن را مىدهيم!
  • 7:54 - 7:57
    براى اندازه گيرى ميزان اهميت اين اشتباه،
  • 7:57 - 8:00
    بياييد آنچه را كه قانون اساسى بيانگرش است را بخاطر آوريم.
  • 8:00 - 8:05
    مردم، ما، بمدت ٢٥٠٠ سال،
  • 8:05 - 8:09
    به اين نياز داشتهاند كه نمايندگانى را مافوق ما قرار دهند.
  • 8:09 - 8:13
    تا قانونى را توليد كرده و به اجرا درآورند،
  • 8:13 - 8:18
    كه ما را از قاعده مستبدانه قدرتمندى حفاظت كند.
  • 8:18 - 8:22
    خوب البته اين آدمهابسيار مفيد هستند!
  • 8:22 - 8:25
    آنها قوانينى را ايجاد مىكنند كه آرامش را به جامعه مياورد.
  • 8:25 - 8:28
    اما، آنها همچنين خيلى خطرناك هستند!
  • 8:28 - 8:32
    اگر شروع به سوءاستفاده كردن از قدرت خود كنند، و در عوض خدمت رسانى در جهت منافع عام
  • 8:32 - 8:34
    در جهت منافع عده قليلى تلاش كنند...
  • 8:34 - 8:37
    اگر با ديوانه شدن از قدرت سوءاستفاده كنند،
  • 8:37 - 8:40
    قدرت آنها را ديوانه مىكند، بصورت قاعدهمندانه.
  • 8:40 - 8:45
    اوه، بله، ٢٥٠٠ سال است كه اين را مىدانيم! قدرت آدمها را ديوانه مىكند.
  • 8:45 - 8:51
    همه قدرتها تمايل به سوءاستفاده كردن دارند.
  • 8:51 - 8:53
    هميشه!(مونتسكيو مىگويد).
  • 8:53 - 8:56
    شبيه قوانين فيزيك، سنگدلانه است.
  • 8:56 - 9:00
    و ايدهى درخشانى وجود دارد كه ما را از آن محافظت مىكند:
  • 9:00 - 9:02
    قانون اساسى.
  • 9:02 - 9:06
    پس آن چيست؟ متنى است كه بالاتر از قدرتها مى ايستد.
  • 9:06 - 9:11
    نه براى تشخيص دادن قدرتها، براى آن نه، به هيچ وجه!
  • 9:11 - 9:16
    هر شهروندى بايد بداند كه هدفش ضعيف كردن قدرتهاست.
  • 9:16 - 9:19
    نگران كردن قدرتها.
  • 9:19 - 9:24
    براى محافظت كردن از ما! عليه سوءاستفاده كردن از قدرت.
  • 9:25 - 9:28
    صبر كنيد…
  • 9:28 - 9:32
    اگر نمايندگان بايد از قانون اساسى واهمه داشته باشند…
  • 9:32 - 9:35
    نبايد آن را خودشان بنويسند!
  • 9:35 - 9:40
    اگر اين كار را انجام دهند، قدرت خودشان و بى قدرتى ما را بنا مىگذارند.
  • 9:40 - 9:42
    يك كودك آن را مىفهمد.
  • 9:42 - 9:45
    ايده اصلى و ضرورى اين است:
  • 9:45 - 9:48
    صاحبان قدرت نبايدقوانين قدرت را بنويسند.
  • 9:48 - 9:53
    منتظر آنها نمانيد تا قدرتشان را انكار كنند، نخواهند كرد، هرگز.
  • 9:53 - 9:55
    راهحل را از آنها نخواهيد يافت، اما از ما چرا.
  • 9:56 - 9:58
    بايد آنها را از نوشتن آن قدغن كنيم.
  • 9:58 - 10:02
    فكر كنم اين ايده ضرورى است كه ما فاقدش هستيم.
  • 10:02 - 10:06
    بنابراين، در كشمكش بين مردمان نرمال و
  • 10:06 - 10:09
    آنهايى كه قدرت را در لحظه خوب به كار مىگيرند. يك چيزهايى هست…
  • 10:09 - 10:12
    آهان، يك وقت نگهدار آنجا هست، خوبه!
  • 10:13 - 10:15
    واژههايى كه سر و ته شدهاند.
  • 10:15 - 10:18
    نخست، من يك شهروند نيستم.
  • 10:18 - 10:23
    يك شهروند خودمختار است، به قوانين خودش راى مىدهد.
  • 10:23 - 10:27
    من فقط يك راى دهنده هستم، پيرو قانون ديگرى.
  • 10:27 - 10:31
    من تحت قوانينى هستم كه شخص ديگرى آن را نوشته است.
  • 10:31 - 10:34
    "شهروندان":
  • 10:34 - 10:38
    بيخودى دربارهاش لاف مىزنيم، ما هيچى نيستيم!
  • 10:38 - 10:42
    در اين به اصطلاح مردم سالارى چه چيزهايى داريم؟
  • 10:42 - 10:44
    چه حقوقى؟
  • 10:44 - 10:49
    بهترينهاى دنياى سياست را در نظر بگيريد كه در مورد همه چيز براى ما تصميمگيرى مىكنند.
  • 10:49 - 10:53
    برگزيدههاى مردمى كه ما حتى انتخابشان نمىكنيم، ثروتمندان آنها را انتخاب مىكنند.
  • 10:53 - 10:57
    و زمانى كه سرانجام تا مغز استخوان به ما خيانت مىكنند،
  • 10:57 - 10:59
    راهى نيست كه بتوان مقاومت كرد!
  • 10:59 - 11:02
    خوب، ما آزادى بيان داريم، درسته.
  • 11:02 - 11:05
    اما مطلقاً بدون قدرت فشار.
  • 11:05 - 11:09
    مىتوانيم وراجى كنيم، اگر تاثير نداشته باشد، اجازه داريم.
  • 11:09 - 11:12
    اگر چيزى را تغيير دهد، قتلعام رخ مىدهد.
  • 11:12 - 11:15
    ما اين را مردمسالارى مىناميم؟! تقصير ماست!
  • 11:15 - 11:19
    بايد اين واژههاى فريبكارانه را تحريم كنيم،
  • 11:19 - 11:24
    از مردم سالارى ناميدن چيزى كه در واقع شديداً عكس آن است خوددارى كنيم.
  • 11:24 - 11:28
    با اجازه دادن به خودمان براى مردم سالارى ناميدن
  • 11:28 - 11:33
    چيزى كه نفى جدى حقوق ماست، ناتوانى سياسى خود را تغذيه مىكنيم.
  • 11:33 - 11:39
    زمانى كه آن را مردم سالارى مىناميم، حتى قادر به بيان راهحل نيستيم.
  • 11:39 - 11:42
    به مردم سالارى نياز داريم، اما نمىتوانيم آن را شرح دهيم.
  • 11:42 - 11:45
    چون اين واژه از سوى مخالف آن به گروگان گرفته شده است.
  • 11:45 - 11:48
    وارونه كردن واژهها نبوغآميز است! برادر بزرگ، مطلقاً
  • 11:48 - 11:51
    تصادفى رخ نداد.
  • 11:51 - 11:54
    در آغاز، در ١٧٨٩، خوب نبود.
  • 11:54 - 11:57
    و بعداً هم بدتر وشد. بهيچ وجه!
  • 11:57 - 12:00
    سييس، متفكر بزرگ انقلاب فرانسه،
  • 12:00 - 12:06
    يك رهبر، نه نوكر(توجه: شبيه مديسون در ايالات متحده)، در ١٧٨٩:
  • 12:06 - 12:14
    " شهروندانى كه نمايندگانى را انتخاب مىكنند
  • 12:19 - 12:21
    […]
  • 12:21 - 12:23
    بايد دست از قانونگذارى توسط خودشان بردارند.
  • 12:23 - 12:26
    هيچ تمايل خاصى براى تحميل كردن ندارند.
  • 12:26 - 12:28
    اگر خواستهها را ديكته مىكردند،
  • 12:28 - 12:32
    فرانسه دولتى نيابتى نمىداشت، مردم سالارى مىشد
  • 12:32 - 12:35
    مردم، تكرار مىكنم ( سييس صحبت مىكند)،
  • 12:35 - 12:41
    در كشورى غير مردم سالار ( و فرانسه نمىتواند باشد)، نمىتوان صحبت كرد،
  • 12:41 - 12:43
    تنها مى توانند از طريق نمايندگان خود عمل كنند. "
  • 12:43 - 12:45
    او دمكرات نبود!
  • 12:45 - 12:49
    خيلى خوب مىدانست مردم سالارى چيست. به شما نشان خواهم داد.
  • 12:49 - 12:52
    همه مىدانستند، پيش از ١٧٨٩، مونتسكيو، ارسطو،
  • 12:52 - 12:57
    اين كه انتخابات اشرافى است، در نتيجه حكومت معدودى از اعيان و اشراف است.
  • 12:57 - 13:00
    ارسطو به وضوح آن را بيان كرد، از نقل قول كردنش صرف نظر مىكنم.
  • 13:00 - 13:03
    مونتسكيو هم همينطور، از آن هم صرف نظر مىكنم.
  • 13:03 - 13:05
    روى اينترنت بخوانيد، بايد در وقت صرفهجويى كنم.
  • 13:05 - 13:09
    بگذاريد دو چيز خيلى مهم را بيان كنم:
  • 13:09 - 13:12
    بمدت ٢٠٠ سال بعد از انتصاب تصادفى در آتن…
  • 13:12 - 13:15
    *(توجه: شهروندان كه بخاطر مسئوليت از جامعه بيرون كشيده مى شدند)
  • 13:15 - 13:17
    در طى آن دارا و فقير وجود داشتند.
  • 13:17 - 13:20
    بسيار خوب، مى دانم كه زنها و بردهها را كنار مىگذاشتند.
  • 13:20 - 13:22
    نكته مورد نظرم اين نيست.
  • 13:22 - 13:25
    درباره شهروندان صحبت مى كنم! شهروندان آن زمان.
  • 13:25 - 13:29
    بمدت ٢٠٠ سال از انتصاب تصادفى، فقرا حكومت كردند، هميشه.
  • 13:29 - 13:31
    هميشه!
  • 13:31 - 13:36
    سپس، نمونه تاريخى ديگرى، نظريهها نه، حقايق!
  • 13:36 - 13:39
    ٢٠٠ سال انتصاب تصادفى: فقرا حكومت كردند.
  • 13:39 - 13:43
    مردمان ثروتمند بودند. اما آنها حكومت نكردند.
  • 13:43 - 13:48
    و در يك رژيم " حكومتى فرضاً نيابتى"
  • 13:48 - 13:53
    نه مردم سالار، بمدت ٢٠٠ سال، همواره اين ثروتمندها بودند كه حكومت كردهاند.
  • 13:53 - 13:55
    هميشه!
  • 13:55 - 14:00
    چون انتصاب تصادفى به فقرا تا ٩٩٪ قدرت مىدهد.
  • 14:00 - 14:04
    چون انتخابات به اين ١٪ از فوق ثروتمندها قدرت مىدهد،
  • 14:04 - 14:09
    چه زمانى فقرا، يعنى اين اين ٩٩٪، از انتخابات دفاع خواهند كرد؟!
  • 14:09 - 14:11
    انگارى كه مترسك است!
  • 14:11 - 14:16
    غيرقابل دفاع است، فقرا از فرايند انتخابات دفاع مىكنند،
  • 14:16 - 14:20
    در حالى كه انتصاب تصادفى قدرت را به آنها باز خواهد گرداند…
  • 14:21 - 14:25
    چرا اين همه انتخابات را ارج مىنهيم؟
  • 14:25 - 14:28
    به خاطر منطق نيست،
  • 14:28 - 14:31
    واقعيتها نشان مىدهند كه در جهت منافعمان نيست.
  • 14:31 - 14:33
    اما ما افسانهها را داريم.
  • 14:33 - 14:35
    مدرسه " جمهورى خواهى" به ما آموخته است، چون نوپا هستيم:
  • 14:36 - 14:38
    انتخابات=مردم سالارى=انتخاب، غيره…
  • 14:38 - 14:40
    چون از ابتدا ما همه آن را باور كردهايم.
  • 14:40 - 14:44
    ما نياز به التيام يافتن از دروغهاى اين دزدان قدرت داريم.
  • 14:44 - 14:46
    واژهها را به ترتيب صحيح قرار دهيد.
  • 14:46 - 14:49
    ما در يك مردم سالارى قرار نداريم،
  • 14:49 - 14:52
    به يك سيستم قرعهكشى تصادفى احتياج داريم،
  • 14:52 - 14:55
    براى تغيير دادن اين چيزها، نمىتوانيم روى آن دسته از كسانى كه اكنون داراى قدرت هستند، تكيه كنيم.
  • 14:55 - 15:00
    براى تغيير دادن اين چيزها، نمىتوانيم روى آن دسته از كسانى كه اكنون داراى قدرت هستند، تكيه كنيم.
  • 15:00 - 15:03
    راهحلى از آنها به دست نمىآيد.
  • 15:03 - 15:06
    بلكه از مردمان نرمال، مردمان ساده ناشى مىشود.
  • 15:06 - 15:08
    مردمانى كه قدرت را نمىخواهند.
  • 15:08 - 15:11
    حتماً با اين طرز تفكر آلين آشنا هستيد.
  • 15:11 - 15:14
    متفكر بزرگى، كه او را به شما توصيه مىكنم، او مىگويد:
  • 15:14 - 15:18
    " بارزترين مشخصه فرد عادل اين است كه
  • 15:18 - 15:22
    نمىخواهد بر ديگران حكومت كند، بهيچوجه.
  • 15:22 - 15:25
    او تتنها در جستجوى حكومت كردن بر خودش است.
  • 15:25 - 15:31
    اين صحه گذاشتن بر همه چيز است. به عبارتى ديگر، بدترين حكومت خواهد كرد."
  • 15:31 - 15:34
    اگر مردمان عادل نخواهند حكومت كنند
  • 15:35 - 15:38
    و ما قدرت را در حكومتى نيابتى به آن دستهاى
  • 15:38 - 15:41
    مىدهيم كه خواهان آن هستند، بدترين حكومت خواهد كرد.
  • 15:42 - 15:46
    اين تله نيابتى مايوس كننده - حق با آلين است-
  • 15:46 - 15:51
    ممكن است همچنين بتواند ما را وادار به چشم پوشى كردن از مردان عادل نمايد.
  • 15:51 - 15:53
    ما آنها را نخواهيم داشت.
  • 15:53 - 15:58
    اما من فكر مىكنم با يك مردم سالارى حقيقى،
  • 15:58 - 16:00
    ما قادر هستيم از اين تله و از اين گرهها فرار كنيم!
  • 16:00 - 16:05
    از طريق واگذار كردن قدرت به همه ، بهترينهاى ما در ميان " همه" هستند،
  • 16:05 - 16:07
    همانهايى كه قدرت را نمىخواهند!
  • 16:07 - 16:09
    ما به مردم سالارى نياز داريم!
  • 16:09 - 16:11
    اما بايد آن را بخواهيم.
  • 16:11 - 16:13
    منتظر مقامات برگزيدهمان نمانيد تا آن را بخواهند.
  • 16:13 - 16:15
    آنها هرگز آن را نمىخواستند!
  • 16:15 - 16:18
    مردم سالارى واقعى به آنها خواهد افزود.
  • 16:18 - 16:22
    گزينش تصادفى در آتن به معناى دست كشيدن از مقدار اندكى از قدرت بود،
  • 16:22 - 16:25
    اما نه براى مدتى طولانى، و نه دوبار پشت سر هم.
  • 16:25 - 16:27
    با كنترلهاى فراوان، اما بدون وقت براى توضيح دادن.
  • 16:28 - 16:32
    آتنىها از آن مقدار اندك قدرت دست كشيدند،
  • 16:32 - 16:34
    تا قدرت را براى خودشان نگهدارند!
  • 16:34 - 16:37
    آدمهاى تصادفى برگزيده شده درباره لوايح قانونى راى نمىدادند.
  • 16:37 - 16:41
    آنها پليس و عدالت بودند، و قانون را اجرا كردند.
  • 16:41 - 16:44
    آنها لوايح قانونى را آماده كردند، چون آتنىها
  • 16:44 - 16:47
    قادر به آماده كردن آنها در انجمن شان نبودند.
  • 16:47 - 16:52
    نمايندكان بواسطه گزينش تصادفى ضعيف شدند…
  • 16:52 - 16:53
    ضعيف شدند!
  • 16:53 - 16:58
    هرچند، به شهروندان تضمين داده شده بود كه با اقتدار بمانند.
  • 16:58 - 17:01
    از گزينش تصادفى نترسيد، همگى ما،
  • 17:01 - 17:04
    بواسطه گزينش تصادفى صاحب قدرت عظيمى خواهيم شد.
  • 17:04 - 17:08
    گزينش تصادفى دلالت بر آن دارد كه نمايندگان ما خدمتكاران ما باقى مىمانند،
  • 17:08 - 17:11
    و نمىتوانند اربابهايمان شوند.
  • 17:13 - 17:16
    كلام آخر…
  • 17:18 - 17:22
    يك كلمه…
  • 17:22 - 17:27
    از سايت le-message.org ديدن كنيد، كه توسط يكى از شما ايجاد شده است.
  • 17:27 - 17:31
    بنظرم ما بايد… مثل ويروسها بعنوان منشاء جنبش عمل كنيم…
  • 17:31 - 17:35
    - از رسانهها يا منابع قدرت توقع چيزى را نداشته باشيد-
  • 17:35 - 17:39
    بياييد اين سخن را بين هم ديگر پخش كنيم، البته با توجه به اين اصل:
  • 17:39 - 17:43
    " مجمع انتخاب كننده را انتخاب نكنيد، گزينش آن را تصادفى انجام دهيد. "
  • 17:43 - 17:45
    همه چيز از اينجا ادامه خواهد يافت.
  • 17:45 - 17:49
    فكر مىكنم اين ايده براى كل دنيا معتبر باشد.
  • 17:49 - 17:53
    متشكرم از اينكه گوش كرديد.
  • 17:53 - 17:56
    برگردان از انگليسى: ليلا عطائى
Title:
اتيين كوارد- در جستجوى سرمنشاء همه دليل‌‌ها ، مارس ٢٠١٢- TEDxميدان جمهورى
Description:

در ٢٠٠٥، پيش از همه پرسى اروپايى، اتيين كوارد در حين تدريس اقتصاد و حقوق، به مطالعه دقيق نسخه پيش نويس قانون اساسى اروپايى پرداخت. آنچه پى برد او را براى هميشه تغيير داد. به بيدارى سياسى رسيد. از آن پس مستقل از هر گونه سازمان‌‌ سياسى، به ما عليه بى‌‌علاقگى‌‌مان هشدار داده است، به تفبيح مسئوليت‌‌مان پرداخته و مى‌‌خواهد معناى حقيقى مردم‌‌سالارى را احياء كنيم. شعارش: قانون اساسى نوشته شده از سوى شهروندان و نمايندگانى گزينش شده بواسطه قرعه‌‌كشى است.

more » « less
Video Language:
French
Duration:
17:57

Persian subtitles

Revisions