-
ریک کراموند (رک): سلام بر همه و به کارگاه اول کودکان خوش امدید.
-
ارایه شده با بنیاد و موسسه فضایی کشه.
-
اسم من ریک کرامونده ( Rick Crammond)
-
و من مهمان مشترک با کیوان دوانی (ک د)دردوره های کارگاههای هفتگی هستم.
-
و کیوان کارگاههای کودکان رو برنامه ریزی میکنه
-
و یه اشنایی کوتاه اینجا میدیم
-
و سپس اینجا هستیم با اقای کشه (اک) که توضیح میدند جهان چطوری کار میکنه
-
به شکلی که کودکان و همه ما بتونیم درک کنیم.
-
سپس ایشون به سوالات کودکان در همه سنین پاسخ میدن.
-
کیوان...میتونی ادامه بدی؟
-
(ک د) بله! ممنون ریک.
-
(کیوان) دوباره اسم من کیوان دوانی هست
-
وقتی بچه بودم تقریبا شیش هفت ساله,
-
یادم میاد سوالات خیلی, خیلی, زیادی بزار بگیم خلاقانه از پدرم میپرسیدم
-
و در ان زمان
-
و در ان زمان من نمیتونستم درک کنم و نمیتونستم جواب سوالاتی رو که دنبالش بودم رو بگیرم.
-
تمام دلیل این کارگاههای کودکان بدست اوردن مقداری شناخت
-
و شروع درک
-
برای تمام سوالاتی که خیلی کودکان شاید داشته باشند هست.
-
همونطوری که میدونی
-
وقتی اونا جونند یا به مدرسه میرند و فیزیک یاد میگیرند یا زیست یا شیمی.
-
و ...گمان میکنم
-
اقای کشه زمانی که کودک بود
-
احتمالا همین سوالات رو مثل من از خودش پرسید.
-
میدونید , در باره جهان
-
در باره کهکشان ما و سیاره ما و ستاره های ما و ماه و از چه ساخته شدیم و
-
سیاره زمین
-
شاید میدونید
-
همه چیزایی که تو مدرسه یاد گرفتیم شاید کاملا غلط نباشه
-
ولی از وقتی که اقای کشه رو دنبال میکنم و کتابهاشون رو چند ساله میخونم
-
یکم بهتر شروع کردم به شناخت بهتر رابطه ها
-
بنابر این اقای کشه میخوام زمینه رو بدم به شما
-
و شاید خودتون رو معرفی کنید برای شنونده ها.
-
ممنون
-
(اقای کشه) خیلی ممنون کیوان
-
و خوشامد به تمام کودکانمون مخصوصا خودم
-
من هنوز خیلی پیرم ولی قلبم خیلی جوونه و یه کودکم.
-
پسرم جلوم نشسته و سرشو تکون میده (اره)
-
در واقع من هم سن اون بودم حدود هشت سال
-
زمانی بود که با اشعه X و تشعشع اشنا شدم.
-
و بعدش خیلی سنم کم بود که دیدم انسان
-
روی ماه فرود امد
-
و اون شب یادمه
-
روی زمین دراز کشیده بودم
-
و نگاه میکردم و امیدوار بودم نشستن انسان روی ماه رو ببینم
-
هنوز اون روز رو کاملا یادمه . تیر یا مرداد بود. تابستون
-
و اولین بار بود برای من که شروع به بیشتر دونستن کردم
-
واون داشت اون درک
-
بیشتر در باره میدانها و جهان و کهکشان , وهیچ وقت متوقف نشد.
-
یکی از مهمترین چیزها
-
برای بچه های کوچیک که بفهمند یا شنوندگان جوان
-
این هست که انسان اینجا هست نه واسه چیزی که ما میگیم
-
بشر اینجاست به دلیل مجموعه ای از نژادها
-
درمدت صدها و صدها سال و هزاران سال
-
ما اطلاعات رو جمع کردیم و از پدر یه پسر رسیده
-
و به نوه ها
-
و الان راحتی و دسترسی کامپیوتر رو داریم
-
که قادر باشیم این دانش رو بسیار سریع و بهتر پخش کنیم
-
بسیاری از شما اهن ربا (مغناطیس)داشتید یا باهاش بازی کردین
-
مغناطیس یا میدانهای مغناطیسی ستون فقرات افرینش هستند
-
هیچ چیز در این دنیانیست و نمیتونه بدون میدانهای مغناطیسی وجود داشته باشه.
-
ولی تمام میدانهای مغناطیسی در جهان
-
خیلی حالت اون اهنرباهای مغناطیسی روی یخچال های شما رو ندارند.
-
اینها اهنرباهایی (مغناطیسهایی)هستند که شما روی یخچالهاتون میبینید
-
مغناطیسهای کوچیک.
-
بنابر این اگه دقت کنید همه در حال حاضر مغنناطیس داشتیدو با مغناطیس بازی و زندگی کردین.
-
اینا مغناطیهای کوچیکی هستند که شما روی در و یخچال میچسبونید.
-
ولی پشت این تمام راز هستی نشسته.
-
اگه شما به هر کدوم از اجزای کوچکترش برید اونا در واقع شبیه اینه.
-
اونا حلقه های (رشته-دایره-کره-قلمرو-محیط-فلک)کوچیک کوچیکه
-
ولی در کهکشان حلقه ها روی بستر نمیشینند.
-
حلقه ها عمود میشینند.
-
واین حلقه ها میدانهای مغناطیسی هستند
-
وقنی عمود میشینند جالب به نظر میان
-
شبیه توپهای کوچک میمونند که میچرخند.
-
و این در زبان ما و به زبان بزرگتر
-
"پلاسما "صداش میکنیم.
-
اگه یه توپ ببینید
-
این چیزیه که ما پلاسما میگیم.
-
و تمام افرینش
-
بر طبق این مغناطیسها که میچرخند( میگردند) ساخته شده.
-
و خیلی سریع میچرخند و از انها ما میدانهای مغناطیسی رو میبینیم.
-
این مثل این سیمها میمونه اگه بهشون نگاه کنید.
-
اینها تمام چیزیهایی هستند که ما میدانهای مغناطیسی میگیم.
-
این چیزیه که از بالای این توپها از میدانهای مغناطیسی در میاد.
-
و بعد اونا میرن و برمیگردند همونطور که میبینید.
-
در جهت ها و جای مختلف.
-
بستگی که چطوری این میدانها پخش بشن,
-
و جایی که هست یه دوست همسانشون اونجاست.
-
پس اگه شما به این مغناطیسهایی که دارید نگاه کنید, مثل این ماهی کوچیک
-
از درونش میلیونها و ملیونها میدان مثل این بیرون میاد
-
که دنبال رفیق میگردند. برای رفیقی که باهاش بازی کنند یا بپیوندند.
-
و وقتی وصل شد , بعدش میچسبه.
-
و سپس ما میگیم مغناطیس.
-
به طور خیلی راحت,
-
چیزی که هست , میخوایم شما یه چیز ساده رو درک کنید.
-
در جهان مغناطیسها , طوری که بدن شما هست,
-
سلولهایی که بدنتون رو ساختند تخت نیستند.
-
اونا همیشه شکل یه توپ هستند.
-
و این خیلی با چیزی که در گذشته یاد گرفتیم و فکر میکردیم فرق داره.
-
حداقل صد سال.
-
پس چیزی که ما نشونتون میدیم اینه
-
بجای اینکه بریم و مغناطیسهای کوچیک و میدانهای مغناطیسی نشونتون بدیم,
-
جریان اموزش شما رو از اول در مورد پلاسما شروع میکنیم
-
چون دیگه مثل سابق با مغناطیس(اهنربای تخت )اموزش نمیدیم
-
و بعد بگیم مغناطیسها (اهنرباها)میچرخند وتوپ میشن.
-
این دقیقا شکل مغناطیسیه و میدانهای مغناطیسی که ما پلاسما صداش میکنیم
-
و از این از یه سمت این میدانها بالا میان مثل این,
-
و از سمت دیگش میدان میره داخل مثل این.
-
پس, در واقع چیزی که از یه سمت تو میره باید از سمت دیگه در بیاد.
-
ولی درفرایند و در وسط,
-
داخل اونجا میدانهای مغناطیسی دیگه هم هستند که میتونند وصل بشن.
-
اونایی که بیرون میان
-
دقیقا مثل این میمونه که بری توی تونل
-
هرچی که میره تو تونل وقتی میرین باید از اون تهش در بیاد.
-
اما در این پروسه ما اینو میدانهای مغناطیسی میگیم.
-
اینا میدانها هستند , این رشته های کوچیک که میبینید.
-
پس این رشته ها باید برند یه جایی و با یه چیزی وصل شن.
-
و بعدش , وقتی به چیزی وصل بشن معمولا یه پلاسمای دیگست.
-
پس چیزی که بدست میارین دو تا پلاسماست
-
و میدانها از یکی باید بره تو اونیکی ,
-
پس وقتی با یه دید کلی مابین این دو نگاه کنیم
-
یه شبکه (بافته) مثل این میبینید.
-
پس حتی وقتی به این برچسب با عکس دختر رو این نگاه میکنید
-
اینجا با این مغناطیس روی فریزر, ماهی کوچولو یا هر چیز دیگه,
-
بین اونها پر از میدانهایی مثل این از یکی به یکی دیگه مسافرت میکنند و بر میگردند.
-
و این چیزیه که ما میدانهای مغناطیسی مینامیم.
-
جایی که تابش در میاد ولی در واقع اونا به تنهایی توپهای کوچیک هستند.
-
ولی تفاوت اینجاست که در زندگی واقعی,
-
میدان مغناطیسی که از یه توپ در میاد میتونه دیده بشه و مثل یه تخم مرغه.
-
ولی ما میدونیم داخل تخم مرغ خیلی نرم و خیلی لطیفه.
-
و اون چیزی داخل مغناطیس , داخل پلاسما هم هست.
-
پس وقتی تبدیل به پوسته میشه , ما پلاسما رو میبینیم.
-
وقتی پوسته نیست ,
-
به حالت یه چیز خیلی خیلی نرمه,
-
ماده خیلی خیلی نرم, چیزی که" پلاسمای نرم "میگیم.
-
پس اگه این تخم مرغ رو بشکنم,
-
همش میریزه روی کف , روی میز.
-
ولی اگه من به نرمی پوسته رو بر دارم, که با این یکی انجام شده,
-
یه توپ جهنده خواهد بود.
-
این دقیقا چیزیه که داخل یه تخم مرغه.
-
پس این تفاوت بین چیزیه که ما میگیم ماده که میتونیم حسش کنیم.
-
و این پوست تخم مرغیه که جدا شده.
-
و این رو میگین یک پلاسما.
-
پس به همین زیبایی که هست.
-
شما بسیاری از این توپهای جهنده رو که پلاسما میگیم رو میارین.
-
میدانهاشون به هم وصل میشن , و بعد شما چی دارید؟
-
چند پلاسما که در توپهای کوچک هستند وهمه بالا و پایین میپرند.
-
و موجهاشون مثل این تکون میخوره.
-
و الان میبینید که چه زیبا پلاسما شده.
-
این چیزیه که ملیونها و ملیونها از این ناخن کوچیک شما رو میسازه.
-
ملیونها و بیلیونها از این قلب کوچیک شما رو میسازه.
-
ولی وقتی که به هم وصل میشن
-
پس شما قلب سختی مثل این ندارید.
-
اون مثل تخم مرغ میشه که میتونید بشنویدش.
-
این یه توپه.یه توپ جهنده.
-
و این توپ همه جا قل میخوره و همه جا میپره.
-
و اگه اینو مثل این بشکنم, شما سفیده و زرده رو میبینید.
-
خودتون تو خونه میتونید اینو انجام بدین.
-
میتونید فرق بین ماده و پلاسما رو ببینید.
-
ماده وقتیه که این سخته.
-
پلاسما وقتیه که این جهنده هست.
-
کاری که تو خونه خودتون میتونید انجام بدین
-
برای دیدن تفاوت بین ماده و پلاسما
-
اینه یه تخم مرغ بردارید,
-
سه روز توی سرکه بزارید
-
و بیاین و معجزه رو ببینید
-
پوسته ای نیست. فقط پلاسما باقی مونده.
-
و سپس , اگه تخم مرغ رو بشکنید, میبینید که داخل هر دو دقیقا یکیه.
-
روز اول وقتی پوسته رو میشکنید
-
وقتی پوسته رو با سرکه میبرید,
-
زرده رو میبینید, همه داخلش رو میبینید.
-
اگه شما برای مثال یه مرغ داشته باشید که برای چند روز رو تخم مرغ نشسته باشه
-
و بتونید پوسته رو بردارید, جوجه درونشو میتونید ببینید.
-
پس در واقع اگه بتونید درونش رو ببینید برای مثال درون این توپ,
-
این سگ کوچولو رو میبینید,
-
سگ کوچولو داخل پلاسما هست.
-
سعی میکنم نشونتون بدم, اگه ببینید.
-
پس این پلاسماست. ببینید , یه توپه. جهندست.
-
پس این چیزیه که پلاسما هست.
-
پلاسما پر از میدانهای مغناطیسی هست که میگردند, میره میگرده و میگرده.
-
چیزی رو میسازه که میگیم پلاسما ,
-
بعدش پلاسما باید بیاد بیرون, نمیتونند بمونند.
-
بنابر این وقتی میان بیرون باید به بقیه وصل شن.
-
مثل وقتی میمونه که میرید بیرون از خونه.
-
میرید و با دوستاتون بازی میکنید. پس دو تا یا بیشتر هستید.
-
اما برای ساختن یه ناخن کوچولو یا اسباب بازی کوچیک حتی برای ساخت این مغناطیس کوچیک ,
-
نیاز به ملیونها وملیونها از این توپها هست که بهم وصل بشن.
-
پس حالا در یک قدم شما دیدین که چطور جهان کار میکنه.
-
اگه یه پلاسمای کوچیک باشه
-
میگیم یک اتم یا یک پروتون
-
ولی وقتی یه پلاسمای بزرگتر میشه میگیم مثل زمین.
-
و اگه این یه پلاسمای بزرگتر بشه , میشه ساختار خورشیدی(منظومه شمسی)
-
و اگه یه پلاسمای بزرگ بزرگ بشه , میگیم جهان.
-
پس به طور خیلی ساده اگه بتونید این پلاسما رو استفاده کنید,
-
بدونید که از این خطها چطوری از یکی به اونیکی میره
-
و بتونیم نوسانشو جمع کنیم,
-
مثل صدها از شما که تو یه جاده به پایین میدوند,
-
سپس شما میتونید رویاتون رو بسازید یا چیزی رو که دوست دارید باشید.
-
اینجا ما شروع میکنیم حرکت پلاسما رو به شما نشون بدیم.
-
وقتی ما انرژیش رو جذب کنیم , چون جاری هست, خسته میشه.
-
ما میگیم نور.
-
یه چراغ قوه تولید کنید.
-
این چراغ قوه اگه بتونید نورش رو ببینید,
-
اصطلاحا مجموعه ای از صدها و صدها از این پلاسماهای جمع شده هست.
-
و بعد باطری رو شارژ میکنه.
-
اینطوری فیزیک رو میکنیم سرگرمی.
-
فیزیک خیلی سادست اگه بفهمید و واقعیتش رو درک کنید.
-
مطمعنم که شما متوجه میشید که معلماتون از شما یاد میگیرند.
-
و بعد از راههای ساده تر
-
پلاسماها باید و همیشه به هم وصل میشن.
-
همونطوری که گفتم اگه یه دوست پیدا کنید, میتونید با هم باشید و بازی کنید.
-
اگه این مغناطیسهارو نشونتون بدم , اینها شبیه حلقه هستند.
-
اگه مغناطیسهارو ببینید که همو دنبال میکنند
-
سعی میکنم یه دوربین پیدا کنم که بتونید ببینید.
-
میتونم حرکت بدم و اونیکی حرکت میکنه اگه بتونید ببینیدش.
-
حرکت و حرکت و حرکت میکنه.
-
چون هر چی که از یه مغناطیس میاد,
-
باید بره توی اون یکی.
-
بنابراین هر چی از این مگنت از اینجا در میاد باید در سوی دیگه برگرده.
-
نمیتونید تمام مغناطیسی رو که بیرون میاد برگردونید تو خودش.
-
پس میره تو یه مغناطیس دیگه و این اتفاقیه که میفته
-
اون فاصله رو حفظ میکنه اگه ببینید. اونا هیچوقت نزدیک هم نمیاند.
-
بید فاصلشون رو حفظ کنند.
-
و این اصل افرینش هست.
-
وقتی پلاسماها در جهان نتونند بیان و کنار هم بشینند
-
پس اونا فاصله دارند و ایون فاصله بهشون اجازه میده ازاداننه حرکت کنند.
-
مثل شما و دوستتون میمونه که روی یه میز تو مدرسه میشینید.
-
توی کلاس اما یه فاصله کوچیک بین شما هست
-
همینه که میتونید وول بخورید و برید بیرون یا داخل.
-
و این دقیقا همینطوره که پلاسما هست.
-
پس میتونید بازی رو شروع کنید.
-
میتونید وصلشون کنید و میتونید تعداد کم یا زیادی از اونها رو وصل کنید.
-
و در همون زمان میتونید کاری کنید کارهای مختلف بکنند.
-
اگه مغناطیسهای بیشتر و بیشتری رو به هم وصل کنید
-
میتونید بازی های متفاوت بازی کنید.
-
اینا مغناطیس هستند در اشکال و فرمهای مختلف.
-
اگه نگاش کنید
-
خیلی راحت میتونید بفهمید مغناطیسها چطوری کار میکنه.
-
اونا لازم ندارند با هم در تماس باشند
-
میدانهاشون به هم میرسه و این چیزیه که ما میگیم پلاسما.
-
دوتا مغناطیس یکسان رو برگردونید. اگه ببینید روی میز میزارمشون.
-
اگه اونیکی رو ببینید؟
-
میلرزند چون میتونند وصل شن. میدانهاشون به هم وصل میشه.
-
ولی مغناطیسها لازم نیست
-
یا پلاسماها لازم ندارند روبروی همدیگه باشند تا با هم تماس داشته باشن.
-
پس اگه اینو بچرخونم اونیکی هم میچرخه.
-
اگه یکی دیگه رو بچرخونم یکی دیگه میچرخه.
-
چه اتفاقی میفته؟
-
میدانها در این یکی
-
باید از اطراف این پلاسما بره از اینجا داخل
-
و میدان از این این یکی , باید بره و با این وصل شه.
-
ولی این دقیقا اتفاقیه که پیش میاد. شما اتصال احتیاج ندارید.
-
ببینید. از فاصله دور با مغناطیسها بازی میکنید.
-
و این خیلی زیاد چیزیه که میگیم پلاسما.
-
تخت نیست. یه توپه
-
و اگه این توپ رو بکشید خیلی زیاد شبیه این دراز
-
این چیزیه که شما میگید نور.
-
نوری که تو چراغ قوه میبینید.
-
نوری که به شما شانس دیدن این مغناطیس رو میده
-
همون توپه وقتی کشیده میشه
-
اگه یه ادامس بزارید دهنتون و بجوید تا یه توپ بسازید
-
و بعد بیارینش بیرون و تا جایی که میتونید بکشیدش.
-
وقتی گرد تو دهنتون هست یه توپه. یه پلاسماست.
-
و وقتی بکشیدش هنوز همن چیزه ولی دراز
-
و دلیلش اینه که میگیم "نور"
-
و این جوریه که همه چی تو جهان هست.
-
کشیده که بشید تبدیل به نور میشید.
-
اگه گرد بمونید یه توپ میشید. یه پلاسما.
-
پس به صورت خیلی ساده
-
برای ساخت یه پلاسما
-
شما احتیاج دارید که بسیار و بسیاری از این میدانها روی هم بیان
-
و میچرخند و میچرخند و میچرخند.
-
و یه پلاسما میشن.
-
پس اگه فکری داشته باشید
-
مطمعنم که در زمان خودتون دیدید. توکلاس یا تو خونه
-
شما معمولا با مغناطیسهاتون اینطوری بازی میکنید
-
خیلی تخت. خیلی خیلی خیلی تخت.
-
پس دیدینشون. این یه مغناطیسه ,
-
ولی در جهان ما هرگز چیزی مثل این نمیبینیم.
-
و بخاطر همینه که در جهان همه چی رو مثل این میبینیم.
-
و بهش میگیم پلاسما چون میدانها میگردند و همدیگه رو دنبال میکنند.
-
پس از حالا شما درک میکنید
-
که ایا در زندگیتون یه ستاره مربعی دیدید؟
-
وقتی به اسمون نگاه میکنید؟ نه.
-
ولی دیدی که همه ستاره ها گردند.
-
شکل یه پلاسما چون حتی خورشید یه پلاسمای خیلی خیلی بزرگه.
-
دلیل اینکه ما این اموزشهارو شروع کردیم
-
اموزش شما از ابتدا هست.
-
درباره واقعیت این که زندگی در جهان چطوری هست.
-
تخت نیست.
-
همه چی در جهان
-
حتی کوچکترین اتم در ناخن شما کروی شکل هست.
-
خونی که تو بدنتون حمل میکنید
-
از ملیونها و ملیونها شکل کروی تشکیل شده.
-
و چگونگی تعاملشون رنگی رو میده که شما دارید.
-
اگه یه لباس سفید داشته باشید
-
پلاسما در اون لباس سفید چیزیه که نورهای دیگه نمیتونند جذب بشن.
-
اگه سبزه , یه نوع نوریه که نمیتونه جذب بشه
-
که تعادلشون سبز میشه.
-
ولی نور خیلی سادست.
-
نور به طریق بسیار بسیار ساده ساخته شده.
-
اگه دو تا توپ روبمالید. پلاسما ها رو به هم
-
پلاسماها میدانهایی دارند که میرن بیرون
-
و اونا میدانهایی دارند که میرن داخل.
-
وقتی به هم میمالیدشون, وقتی مقابل هم به هم بافته شدند.
-
اونی که میره داخل با اونی که میاد بیرون برخورد میکنه.
-
و اونایی که بیرون میان
-
با اونایی که میرن داخل اون یکی برخورد میکنند
-
و این دقیقا مثل کاریه که با دستاتون میکنید.
-
اگه دستاتون رو به هم بمالید حرارت میبینید
-
بعد گرم میشه.
-
ولی شما نمیبینید. اگه خیلی خیلی تاریکش کنید
-
میبینید که دستاتون هم نور تولید میکنند.
-
پس این همون اتفاقیه که در جهان میفته.
-
وقتی مغناطیسها ضد هم مالیده شن
-
اونی که بیرون از پلاسما میره
-
و اونایی که داخل پلاسما از یکی و اون یکی میرن
-
شما پلاسماهای کوچیک کوچیک بدست میارین که بیرون میاد.
-
مثل یه تیکه پوستی میمونه که وقتی دستتون رو به هم میمالید یا میخارونید از جا کنده میشه
-
و اون نورها کوچیک کش میان
-
و بعد تبدیل به چیزی میشن که ما به عنوان نور دیدیم.
-
پس ما این قسمت رو به یه اخر میرسونیم
-
و دفعه دیگه بیشتر راجع بش صحبت میکنیم.
-
چیزای زیبایی میتونیم با پلاسما یاد بگیریم.
-
چطوری میتونید از پلاسما برای روشن کردن همه چیزها استفاده کنید.
-
و شما به ما بگید چطوری میخواین ما بریم.
-
بسیار ممنونم.
-
سوالی از طرف بچه ها هست؟
-
پسرم سرش رو تکون میده و میگه "نه. از من نه"
-
روبین (رو)الان نه, ممنون
-
ما دستامون رو الان به هم میمالیم
-
فقط برای...
-
ایا توضیح خوبی بود ؟
-
(رو) اره
-
میگه "اره". شما چطور؟
-
لورا راسچر(ل ر) در باره پلسماها. ما هم خوب متوجه نشدیم ...
-
در واقع مفهوم پلاسما رو.
-
چطوری میتونیم...
-
بچه ها: پلاسما دقیقا چیه؟
-
(اک) پلاسما یه توپ میدانهای مغناطیسیه
-
که در مرکز به ناشی از...
-
خوب. بهتون یه چیزی میگم چون پسرم میدونه
-
شاید بچه ها بتونند توضیح بدن.
-
بیا.. (مکالمه پشت زمینه )..
-
... (مکالمه در پشت زمینه) ...
-
(رو) بعد ظهر بخیر. اسم من روبین هست.
-
... (مکالمات پشت صحنه) ...
-
(رو) میدونم که یه پلاسما از یه میدان انرژی ساخته شده
-
و چیزهای مغناطیسی کوچیک داخلش.
-
(اک) میشه از بچه شما درک کنیم که یه پلاسما داشتن به چه معنیه؟
-
و چیزی رو که میدونه اضافه کنیم؟ اره! لورا(ل ر): بله میتونه بهتون بگه.
-
(ل ر) بله
-
(اک) اینها بچه های دنیا هستند
-
هیچ مرز و سد و رنگ ونژادی وجود نداره.
-
اونا میتونند به ما اموزش بدند و خیلی ساده تر از اونیه که ما میتونیم.
-
بزار ببینیم چی درک کرده.
-
الان توضیح میده که چی از پلاسما فهمیده.
-
منتظریم.
-
(ل ر) او! از بچه من؟
-
(اک) اره!
-
(ل ر) باشه, باید ترجمه کنم... (اک) بزار اون..
-
این برنامه اوناست, مال ما نیست
-
(ل ر) اها! پس , میگه, این یه...
-
(اک) هدفون رو بده بهش بزار صحبت کنه.
-
(ل ر) اره امااون اینگلیسی خیلی خوب صحبت نمیکنه
-
بنابر این باید همه چی رو ترجمه کنم... (اک) این مهم نیست. اون خوبه
-
بزار انجام بدین, بزارین شنیده شه.
-
چه زبونی صحبت میکنه؟
-
(ل ر) فقط المانی صحبت میکنه
-
و اون در الان خیلی مشتاق هست راجع به...راجع به مغناطیسها.
-
و الان در حال بازی دور و بر با مغناطیسها روی فریزر هست
-
و... بخاطر اینه, فکر میکنم قسمت مربوط به پلاسما رو از دست داد.
-
اون فقط سعی میکنه میدانهای مغناطیسی رو کشف کنه.
-
و سعی میکنه ببینه چطوری رو هم اثرمتقابل میکنند.
-
خوب اره داره فقط این دورو بر بازی میکنه و ...
-
سعی میکنه پیدا کنه چطوری این میدانهای مغناطیسی کار میکنه.
-
(اک) اها! فکر میکنم به منظور اموزش کودکانمون
-
ما عمدا از مغناطیس و مغناطیسهای مغناطیس تخت دور نگه داشته شدیم , مثل این یکی.
-
چون ما باید به درکی برسیم
-
بعد باید اونا رو باز اموزی کنی تا مغناطیس رو درک کنند
-
...یا زندگی
-
ساختار جهان یه توپه از میدانهایی که بعد هم جاری هستند
-
چیزی که ما پلاسما مینامیم.
-
از مرکز شروع میشه, مرکز, زرده, دقیقا کپیه یه تخم مرغ
-
مرکز, زرده جایی هست که میدانها بیرون میتابند
-
و بعد هرچی بیرون میتابه
-
ما از زمانی
-
که از محل زرده میاد به سفیده یا به پوسته تخم مرغ
-
میگیم نقطه انتقال
-
و یا میگیم انتقال "میدان انتقال"
-
و سپس در بالا وقتی به سمت ما میاد میبینیمش.
-
ما بهش میگیم ماده یا چیزهایی که به اسم صداشون میکنیم
-
مثل اینجا, یه تخمه... پوسته یه تخم.
-
پس یه پلاسما یه کپی هست, هیچ فرقی با تخم مرغ نداره.
-
ولی باید یه منبعی داشته باشه, نمیتونید چیزها رو ازاد داشته باشید .
-
پس اون منبع اگه به تخم مرغ نگاه کنید
-
زرده هست و تمام این میدانها رو به بیرون تابش میکنه.
-
و از زمان و از مکان
-
بر بالای زرده جایی که سفیده شروع میشه تا
-
جایی که به عنوان پوست و پوسته یه تخم مرغ مییبینیمش
-
ما میگیم "انتقال", پس ما به قسمت سفید تخم مرغ میگیم "انتقال"
-
این زمان میبره برای انتقال , برای سفر از زرده به پوست .
-
بنابر اینطوری پلاسما رو درک میکنیم.
-
یه منبع
-
سفیده که زمان انتقال هست, از امواج , از جایی که منبع رو ترک میکنند
-
تا وقتی به نقطه ای برسند که ببینیمشون, یافتنی باشند برامون, مثل یه تخم مرغ.
-
یه مثال ساده برای یک پلاسما که یه پلاسمای حقیقیه, به معنای حس حقیقی پلاسما
-
ساختار خورشیدی ما هست.
-
خورشید منبعه, جایی که همه میدانها در میان.
-
انگاه مثلا برای ما بیشتر از هشت دقیقه میگذره
-
از سطح خورشید
-
به سطح و به لایه بالایی زمین برای این میدان که سفر کنه.
-
بنابر این میگیم جابجایی میدان از سطح خورشید
-
انتقال به لایه بالای اتمسفر که منتقل شدن هست. که در حال انتقل هست.
-
و سپس
-
در نقطه ای
-
وقتی بر خلاف این مغناطیس مالیده میشه و جاذبه زمین
-
خودش رو به صورت نور نمایان میکنه یا تغغیر میکنه و میشه ماده.
-
بهش میگیم "حالت جامد" برای اینکه همینجوری برای ما قابل کشف هست.
-
و این راحت ترین راه توضیح دادن در باره پلاسما برای بچه هاست.
-
چون هیچ جا در جهان و بزرگترین مشکل در اموزش
-
برطبق تکنولوژی پلاسما و وجود زندگی در جهان
-
اینه که ما سعی در اموزش کودکان با مغناطیس به شکل تخت میکنیم.
-
مثل این. یا مغناطیسهایی مثل این
-
بله! اونها شبیه این هستند چون ما این توپها رو به هم فشار میدیم
-
مثل این , شما چی میگین, تخم مرغها یا چیزی که میگیم پلاسماها
-
و بعدش خیلی سخته به کودکان یاد بدی
-
نه! چیزی که تو میبینی مجموعه ای از اینهاست , که به هم فشردیم.
-
اما اگه شما در ابتدا به کودکان اموزش بدیدکه پلاسما مثل یه توپه
-
و تمام این میدانها در جهان از یه توپ گنده در میان
-
از مرکز جهان و سپس اونا به کچکترش تقسیم میشن.
-
و سپس اونا کهکشان رو میسازند
-
و سپس کوچکتره ساختار خورشیدی رو میسازه
-
و کوچیکترش خورشید رو میسازه
-
و کوچکترش زمین رو میسازه
-
و پس از ان وقتی این میدانها کوچکتر و کوچکتر میشن مثل این توپهای کوچیک
-
از میدانهای مغناطیسی میشن اعضا بدن ما.
-
و برای اموزش کودکان با مغناطیس تخت و بعد سعی کنیم عوض کنیم
-
بزرگترین مشکله که ما با دنیای علم امروز داریم.
-
واسه اینه که ما سعی میکنیم در فصل اول درباره یه پلاسما توضیح بدیم.
-
پلاسما یه توپ عظیم میدانهای مغناطیسیه
-
با یک منبع.
-
زمانی که گرفته میشه تا از منبع
-
تابیاد و خودشو به ما به عنوان ماده نشون بده
-
و وقتی در پوستشه
-
تمامش با کل میدانها ی بر مرکز رو میگیم پلاسما.
-
و شما میتونید عوضش کنید. میتونید باهاش بازی کنید.
-
میتونید به صورت خیلی ساده درکش کنید
-
چون حتی وقتی یه پلاسما هست نرمه. سخت نیست.
-
سختی پلاسما همونطور که در این یکی میبینیم
-
این میتونه یه تخم مرغ باشه, بدون پوسته که جهندست.
-
و سخت باشه , این همون تخم مرغه, یه دونه دیگه از همون مرغ.
-
چون ما مرغهای خودمون رو تو خونه نگه میداریم,
-
میدونیم همه تخم مرغامون از کجا میان.
-
پس اگه سخت بشه وقتی
-
در موقعیت نرم در تقابل با بقیه جهنده و نرم میشه.
-
ولی وقتی برای ما قابل تشخیص میشه که بتونیم نگهش داریم
-
اون موقع تبدیل به تخم مرغ با پوسته میشه ولی داخلش هنوز همونه.
-
پس یک منبع
-
زمان سفر
-
تا...
-
وقتی ...اینو میتونیم تشخیص بدیم
-
این از طرف دیگه برای بچه ها اسونترین راهه, خیلی ساده.
-
یه مدرسه هست
-
منبع, اونجا خونه هست, اون مرکز هست,
-
بعد این شما رو میبره
-
شما میرین تو ماشین و برای پنج دقیقه سفر میکنید, ده دقیقه
-
تا برسید مدرسه.
-
این زمان انتقاله , وقتی شما در حال انتقالید.
-
و بعدش وقتی شما به مدرسه میرسید اونجا مدرسه هست جایی که شما پدیدار میشید.
-
اونجا جایی هست که همه و دوستان هستند و این همون اصله.
-
پس اساس افرینش پلاسماست و نه میدانهای مغناطیسی.
-
میدانهای مغناطیسی از پلاسماها بیرون میزنند و با پلاسماهای دیگه متصل میشن.
-
پس باید واضح باشه, برای اینکه بچه ها درک کنند خیلی سادش کنید.
-
همونطور که گفتم پلاسما پیچ خورده هست , خیلی شبیه به این.
-
امواج و میدانهای مغناطیسی رو دارید,
-
و بعدش این مرکز این میدان هست
-
اگه بتونم تو پشت زمینه سفید نشونتون بدم.
-
این مرکز میدانه
-
میتونید ببینید.
-
و بعدش وقتی میدان باز میشه
-
اونوقت در جایی خودش رو نمایان میکنه. در اخراش.
-
اون انتها زمانی هست که ماده اون نمایان میشه
-
پس اینجوری درواقع داخل پلاسما به نظر میاد
-
ملیونها و ملیونها از این میدانها از منبع از مرکز شروع میشه.
-
مرکز خیلی شبیه این هست همینطور که میبینید.
-
و این میدانها هنگامی که باز میشن,
-
در یک نقطه اونا مرحله ای میشن , جایی که ما میتونیم تشخیصشون بدیم.
-
مرکز خونه هست
-
رفتن به دور و بر, مسافرت, زمانیه که ما توماشین هستیم تا برسیم مدرسه.
-
ودر نقطه ای که پایان هست, نقطه ای هست که به ماده تبدیل میشه
-
اون اون مدرسه هست.
-
پس, اما در این مورد, میدانها در تمام جهتها سفر میکنند
-
و انها به هم نچسبیدند, ازادند و حرکت میکنند
-
و اگه همدیگه رو جذب کنند
-
در برنامه بعدی صحبت میکنیم. میشن جاذبه
-
و همدیگه رو دفع کنند میگیم میدان مغناطیسی یا اتمسفر.
-
که برای قسمت بعدیه.
-
ایا به اندازه کافی روشن هست یا باید سعی کنیم یه راه دیگه پیدا کنیم؟
-
(ل ر) بله, روشن بود.
-
(اک) روشنتره.
-
بسیار ممنونم. ایا..
-
(ل ر) خوب پسر من میکشه یه... (اک) حالا شد... اره؟
-
(ل ر) اون یکم فهمیده که پلاسما دقیقا چی هست
-
...یه ایده از اینکه چیه...
-
اها...
-
(اک) دیگه؟
-
(ل ر)... این مثلما چیزیه که شما...
-
خردسالان نمیتونند واقعا لمسش کنند . باهاش در تماس باشند
-
خوب ...اره, یه چیزی واسه بازی کردن...میدانها..
-
(اک) اگه شما بتونید چند تا مغناطیس حلقه ای براشون پیدا کنید
-
براشون مغناطیس تخت پیدا نکنید.
-
این چیزیه که میگیم مغناطیس حلقه ای.
-
اره؟
-
جایی که مرکز جایه که میدانها هستند
-
و من میزارمش پایین و بعد سرپا روی کناره هاش وا میسته.
-
پس این کم و زیاد شکل یک پلاسماست.
-
و بعد اونا مغناطیس رو درک میکنند.
-
که میتونید جریانش رو عوض کنید میچرخه خیلی شبیه این.
-
پس شما خیلی اسون میتونید اونو به درکی برسونید که پلاسما چیست.
-
مشکل , به همین دلیل گفتم, ما تمام پروسه رو شروع کردیم
-
نشان دادن میدانها ی مغناطیسها یی شبیه این نبود
-
اینها مغناطیس هستند. میتونید ببینید. میتونید باهاشون بازی کنید و حرکت میکنه
-
یا میپره و میگیره.
-
ولی در جهان ما مغناطیس تخت نمیبینیم.
-
همه چی یه پلاسماست
-
و فکر میکنم برای والدینی که سعی دارن کودکان رو از ابتدا اموزش بدن
-
درک جدید در...
-
...در افرینش
-
...برای اینه واقعیت رو بهشون بدیم و از اول با واقعیت اشناشون کنیم
-
نه چیزی که بعدا مجبور بشن اضافه کنند.
-
این یه... این یه مغناطیس حلقه ای هست.
-
اگه میخواین , اگه نمیتونید گیر بیارید ما همیشه میتونیم . یه لینک برامون بفرستید
-
و بهتون میگیم کجا میتونید گیر بیارید
-
واسه اینکه وقتی شما در اون حالتید میتونید ببینیدش.
-
مغناطیس تو دست من حدود 20سانتیمتر دورتره. میتونید ببینید.
-
حرکتش میدم و حرکت میکنه.
-
پس وقتی به این شکله حرکت نمیکنه وقتی تخته, فقط میپره.
-
ولی وقتی وله
-
وقتی شکل حلقست
-
میچرخه , میبینید, فقط یکم حرکت دادم.
-
بعد شما میتونید ببینید. ده سانتی متر, هفت سانتی متر شاید.
-
پس خوبه که به بچه ها حقیقت رو یاد بدیم و واقعیت در باره اشکال حلقه ای
-
که پلاسماست
-
و این با مغناطیس تخت نمیشه و نشده و نمیتونه انجام بشه
-
با, با چیزی که میگم مغناطیسهای دایره ای مثل این
-
چون بعد متوجه نمیشن
-
اگه بتونید مغناطیس حلقه ای پیدا کنید و به اونها مغناطیسهای حلقه ای کوچیک بدید
-
و بزارید بازی کنند.
-
و بعد تا زمانی که درک کنند
-
این خیلی زیاد, دقیقا عین اینه.
-
تخم مرغ و مغناطیس مقابل هم دقیقا عین هم هستند.
-
در مرکز تخم مرغ زرده هست, منبع.
-
در مرکز این حلقه , مرکز میدان مغناطیسی هست
-
و وقتی سفر میکنه از این مرکز به اینجا
-
زمانیه که میدان انتقال پیدا میکنه و عبور میکنه
-
و وقتی در حالت ماده هست , به شکل رینگ دیده میشه.
-
پس همون روند تخم مرغ هست.
-
در مرکز شما زرده رو دارید.
-
یه شکاف بین زرده و جایی که به عنوان یک تخم مرغ واستون میاد هست
-
این انتقال هست, ووقتی این سخته (جامده), حالت ماده هست.
-
چون در حلقه شما نمیتونید توضیح بدید
-
یه مغناطیس تخت مثل این, نمیتونید توضیحش بدید.
-
و اگه بچه ها اینو از ابتدا درک کنند
-
که داخل چی چیزی هست
-
اونوقت شما تدریس و درک رو پیدا میکنید
-
برای نسلی که میره من بهشون میگم"نسل فضا" بشه.
-
سپس اونا در راهی که جهان کار میکنه فکر و زندگی میکنند.
-
و همینطور که در بزرگسالان میبینیم
-
کسی که با خصلت مغناطیس تخت بار اومده
-
به عنوان بیشتر پروفسورها و دکترها و فارق التحصیلان دانشگاهی.
-
حالا مشکل داریم بهشون اموزش بدیم
-
" در واقع پلاسما این شکلیه و اینطوری رفتار میکنه"
-
و ما مقاومت بسیاری از افراد تحصیل کرده میبینیم
-
چون حالا اونا دیگه باور و زندگی کردند
-
با اطلاعات غلطی که حالا باید ازش دفاع کنند.
-
وگرنه تمامیت دانش خودشون رو زیر سوال میبرند
-
و این یکی از مشکلاتیه که با خیلیا میبینیم
-
بسیاری از فیزیکدانان پلاسمایی سران فیزیک در حال حاظر
-
در مغناطیس مشکل در قبول کردن دارن
-
واقعیت همه چیز به عنوان یه توپ (حلقوی), اینگونه وجود داره.
-
و کسی که جریان رو میگیره , مخصوصا در سنین جوانی,
-
بعد متوجه میشید اموزش خیلی راحت میشه,
-
بعد خیلی منطقیه که بتونند به معلماشون ازیه راه خیلی ساده درس بدن.
-
همونطور که یک پروفسور در یکی از سخنرانیهایی که در دانشگاه داشتم گفت
-
وقتی دانشجویان ارایه دادند اون گفت:
-
"نمیتونم بهتون دروغ بگم
-
شما همه چیز رو مثل من شنیدید. من فقط خودم هم از اول یاد گرفتم"
-
و اون یه پروفسور فیزیک هست.
-
پس این دلیلشه که هیچ مغناطیس تختی رو بهتون معرفی نکردم یا
-
برای نشان دادن میدانهای مغناطیسی,
-
و ما از اول با پلاسما شروع میکنیم
-
که همان اصل اساس افرینش هست.
-
بعد دقایق اول خیلی سخته
-
چون اونا به مغناطیس با این شکل عادت دارند.
-
و بعد اونا درک میکنند تمام کاری که نیاز هست بکنند اینه که سرپا ش کنند
-
و بعد اونو بچرخونند.
-
بعد شما پلاسمای واقعی رو میبینید
-
چون برای اینکه مغناطیس به فریزر بچسبه
-
میدانها باید بیرون بیان و مقداری از میدانها باید بره داخل
-
و سپس , البته این پویاییست
-
پس در واقع میدان این ماده تقریبا این شکلیه.
-
و در راههای بسیار
-
اگه مرکز رو بکشم بیرون
-
این مثل صورت عشقه ولی مرکز در وسطش میشینه
-
و سپس اونها تابش میکنند و میاد تا اخر و شما میتونید ببینید
-
پس تمام منظور اموزشها با بنیاد کشه
-
از هفته پیش شروع شده , برای هفت ماهه که ادامه داره
-
ما با مردم سراسر دنیا در حال صحبت و سعی دراموزش میکنیم .
-
در مورد پلاسما
-
و انها نمیتونند درکش کنند
-
چون اموزش بر مبنای مغناطیس تخت بوده.
-
الان سعی میکنیم به فکر بندازیمشون که مغناطیس حلقوی هست.
-
این هفت ماه مثل یه نبرد برای ما بوده
-
بنابر این تصمیم گرفتیم کودکان رو از ابتدا اموزش بدیم.
-
در اینده وقتی میخوان با مغناطیس های تخت بازی کنند
-
مشکلی نیست , چون ما همونطور که گفتم
-
هیچوقت نمیبینیم, یه, چی میگید...
-
یه ستاره تخت. هیچوقت یه سیاره تخت نمیبینیم
-
خوب این بخاطر اینه که انسان باید از ماده استفاده میکرد تا به شکلی که نیاز داره بسازدش
-
و همیشه مستطیلی یا نعل اسبی بوده
-
این نصف مشکلات درسعی در انتقال بشر بوده
-
از تکنولوزی فضا به تکنولوژی فضا پیما
-
بنابر این چیز خوب الان اینه که میتونیم نشونشون بدیم
-
شاید دفعه دیگه راکتورها رو بیاریم که میدان مغناطیسی حلقه ای تولید میکنند
-
و کودکان با این بیشتر از والدین پرواز خواهند کرد
-
چون برای اونا جدیده ودانش بی پرده قابل درک هست
-
ولی اونو از مغناطیسهای روی دیوار دور نگه دارید
-
و براش مغناطیسهای حلقه ای بخرید.
-
و بعد شما متوجه میشید که اونها پرواز میکنند
-
چون متوجه میشید بدنشون با مغناطیس تخت نمیتونه این طوری انجام بده..
-
این اگه نگاه کنید , همین طور که این حلقه هارو ساختم
-
میتونید با واقعیت بیشتر از تصور بازی کنید
-
چون اگه من اینو بزارم اینجا, میبینیدش.
-
این یه مغناطیسه, حلقه ای, که برای گردش ساخته شدند.
-
اگه اینو اینجا بزارم که رفتار دقیق
-
یه مغناطیس تخت هست
-
اینجا, شما هیچ تفاوتی نخواهید دید. پس این واقعیت نیست
-
این همین مغناطیسه, همین فاصله
-
چون بعدش بچه گیج میشه.
-
اما, فقط اینو میزارم کنار و به معنای واقعی مغناطیس رو جاش میزارم, که نزدیک اینه
-
میبینید چه اتفاقی میفته؟
-
تغغیر رو میبینید.
-
پس میدانها روی هم اثر میزارند: گردش , جنبش. و سرعت چرخش.
-
پس, بجای شروع از قدم اشتباه با کودکان با مغناطیس
-
ما راجع به پلاسما صحبت میکنیم
-
چون درکش یرای یه بچه خیلی سخته
-
چطوری این به این طریق حرکت میکنه و اون راه حرکت نمیکنه.
-
ببینید , اتفاق نمیفته.
-
پس این فیزیکه اشتباست
-
حالا بازم عوض میکنید.
-
یه مغناطیس که شبیه نور میمونه میزارید. ببینید!
-
حرکت میکنه, رفتار میکنه, پاسخ میده
-
به همین دلیل ستارگان و سیاره ها جواب میدن.
-
و به همین دلیله ما اموزشها رو از دیدگاه پلاسما شروع کردیم
-
نه از جوری که بشر بوده
-
همیشه میگم:
-
"مغناطیسهای تخت حالت ماده هستند و حالت بشر اینه"
-
"در جهان, همه چیز جنبندست و برای جنبنده بودن, رفتار رو میبینید".
-
خیلی ساده.
-
به اینا میگند "مغناطیسهای سروصدایی"
-
میتونید جفتش رو بخرید همونطور که همه چی رو پیدا میکنید
-
حرکت میکنند , میتونید تعاملشون رو ببینید.
-
نمیتونید این کار رو با مغناطیسهای دیگه انجام بدین.
-
پلاسما حرکت میکنه.
-
اگه بتونید بیشتر وبیشتر از اونا بسازید
-
و بعد, زیبایی این, که چرا مغناطیس سر وصدایی میگن
-
میدانهای مغناطیسی صدا نمیسازند
-
ولی وقتی تعامل میکنند
-
نویز میسازند, نویز مغناطیسی میسازند یا نویز مغناطیس پلاسمایی میسازند
-
ولی نور خلق میکنند, پس میتونید اون نور رو در نویز سر و صدا نشون بدید.
-
اونا..سرو صدا میکنند.
-
پس این رفتار یه پلاسماست
-
و این فیزیک اشتباهه که ما قبول کردیم
-
و این جوریه که واقیعیت در فیزیک وجود داره
-
بنابر این شما همیشه میتونید با مغناطیس بازی کنید
-
ولی اگه میخواین درک کنید که جهان چطور کار میکنه
-
و نسل ما از هر چی ما انجام میدیم و میبینیم, نسل بعدی
-
که خردسالان و یانگستر ها هستند
-
باید از ابتدا و درست یاد بگیرند
-
و بعد ما نباید دو بار یادشون بدیم
-
راه اشتباه و وقتی یادش گرفتند, براشون خیلی سخته
-
پس ساخت فیزیکدان پلاسمایی
-
در سن هشت سالگی اسونتره تا هیجده یا هشتاد سالگی
-
و این چیزیه که سعی میکنیم انجام بدیم.
-
سعی کنید کودکان رو با واقعیت اشنا کنید
-
نه فقط یه مبانبر مختصر , واین جاییه که اون میاد
-
در جهان یه پلاسما منبعیه که میاد بیرون.
-
اگه از این ور نگاه کنید, از بالا تخت هست.
-
ولی اگه به کلش نگاه کنید
-
شکل حلقوی که کش اومده و شده چیزی که میگیم یه پلاسما.
-
بنابر این لطفا اگه سرپرست بچه هستید
-
و سعی میکنید بچتون رو به برنامه فضا پیمایی بیارید
-
و سعی در اموزش واقعیت یا حقیقت در باره چگونگی افرینش به اون رو دارید.
-
برای من به عنوان دانشمندی که در این مرحله کار میکنه
-
وقتی به بچه هاتون این مغناطیسها رو یاد بدین
-
زیاد از زمانی که بشر گفت زمین تخته دور نیست
-
و اینکه مرکز عالمه
-
مغناطیس, این چیزیه که باید ازش دور شیم.
-
حالا ما پلاسما رو میبینیم و درک میکنیم
-
برای اینه که به کودکان نشون بدیم حقیقتش رو که چی هست.
-
میبینید. دو تا مغناطیس روبروی همتند.
-
از تخت هیچ عکس العملی نمیبینید با حرکت دادن اونیکی
-
مگر جذب بشه و میچسبه
-
نمیچرخه فقط واسه اینکه یه مغناطیس دیگه رو تکون دادید.
-
پس این اتفاقیه که میفته.
-
پلاسما عکس العمل به پلاسمای دیگه میده چون جنبندست.
-
اینجا این تخت هست.
-
این دقیقا چیزیه که گفتیم
-
این نوع مغناطیس وقتی شروع به تدریس فیزیک میکنید
-
در باره افرینش, در باره تکنولوژی فضایی
-
معماهای غیر غابل حل زیادی برای کودکان در اینده ایجاد میکنه.
-
پس بهتره از ابتدا شروع کنیم
-
با حقایق به اندازه کافی نزدیک که میبینند
-
و بعد شما متوجه میشید که تبدیل به نخبگان در فضا شدند.
-
بدون زحمت زیاد ما.
-
سوالی هست؟
-
به اینا میگن مغناطیس سرو صدایی .میتونید بخرید
-
به اینا میگن مغناطیس حلقه ای.
-
و اینا مغناطیسهای تخت هستند.
-
و همشون رفتارهای کاملا مختلفی دارند.
-
سوال؟
-
بله. همینه. تقریبا اونجاییم...
-
بله, ببخشید..
-
ما این سبک تدریس رو ادامه میدیم
-
از الان حتی در بخش بزرگسالان یا پنج شنبه ها
-
چون این این چیزیه که متوجه شدیم که بسیاری از والدین درک نمیکنند.
-
ما این اموزش رو این هفته تو ازمایشگاه اینجا شروع کردیم
-
و الان اموزش هامون رو با کودکان ادامه میدیم.
-
(ک د)... نه, در واقع برای شروع روشن میکنه
-
همونطور که خیلی چیزها واسم بود اگه یه بچه بودم .
-
...شاید یه زمانی باشه
-
دفعه دیگه برای یه...
-
من چند تا سوال دارم که...
-
میدونید, موقعی که بچه بودم
-
...چون اقای کشه از شما یاد گرفتم.
-
میدونید از کتابهاتون که
-
چیزی به اسم انفجار بزرگ (BIGBANG)وجود نداشته و نداره
-
شاید بتونیم دفعه دیگه وارد جزییات بشیم
-
چرا؟ چون شما همیشه راجع به منبع و این جهان صحبت میکنید
-
ولی الان یاد گرفتم که تنها یه جهان وجود نداره بلکه بیشتر از یه جهان هست.
-
پس....
-
(اک) بله.
-
(ک د)اون میتونه چیز خیلی عالی باشه اگه بتونیم وارد جزییاتش بشیم
-
چون این سوالی بوده که همیشه به عنوان یه کودک منو شگفت زده میکرده.
-
اگه همه چی پلاسماست اونوقت منبع واقعی چیه؟
-
اونوقت منبع کل جهان چیه؟
-
(اک)ما دفعه دیگه راجع بش حرف میزنیم.
-
(ک د)ممنون.
-
(اک)بسیار ممنونم
-
سوالی دیگه از بچه های بزگتر یا کوچیکتر هست؟
-
(ل ر) نه. برای ما نه.ممنون
-
(رو)ممنون برای اموزش ما
-
جدا برای همه ما جالب بود.
-
(اک)خیلی ممنون.
-
امیدوارم شنونده های کودک وهمچنین بزرگسال کودک بیشتری بدست بیاریم.
-
و شاید این حتی برای ما و جلسه بزرگسالان راحت تر بشه.
-
(ل ر) درسته
-
(اک) جدا ممنون ازشما. تشکر از وقت شما
-
(ل ر) مرسی
-
(ک د)ممنون اقای کشه و همه. ممنون.
-
(اک)ممنون. بای بای.بای بای
-
لورنس(ل) ممنون.
-
(اک)جدا تشکر از شما. خدا حافظ و با زندگی جدید بهترینها رو داشته باشید.
-
بای بای.بای بای