Return to Video

خلاقیت جمعی را چگونه مدیریت کنیم؟

  • 0:00 - 0:02
    میخواهم اعترافی کنم.
  • 0:02 - 0:03
    من استاد کسب و کار هستم،
    (دارای کرسی استادی دردانشگاه هاروارد)
  • 0:03 - 0:06
    کسی که هدفش کمک به دیگران برای یادگیری چگونه رهبری کردن است.
  • 0:06 - 0:07
    اما اخیرا متوجه شدهام
  • 0:07 - 0:10
    که آنچه بسیاری از ما به عنوان رهبریِ عالی میشناسیم،
  • 0:10 - 0:14
    زمانی که برای رهبریِ نوآوری به کار میرود، کارآیی ندارد.
  • 0:14 - 0:15
    من یک مردمنگارم.
  • 0:15 - 0:17
    متد انسانشناسی را
  • 0:17 - 0:19
    برای فهم سوالاتی که به آنها علاقهمندم استفاده میکنم.
  • 0:19 - 0:21
    بنابراین همراه با سه همکار دیگر
  • 0:21 - 0:25
    یک دهه را صرف مشاهده نزدیک و شخصی
  • 0:25 - 0:28
    رهبرانِ برجستهی نوآوری کردیم.
  • 0:28 - 0:30
    ما ۱۶ زن و مرد را
  • 0:30 - 0:32
    در هفت کشور دنیا ازسراسر جهان مطالعه کردیم.
  • 0:32 - 0:35
    که در ۱۲ صنعت مختلف کار میکردند.
  • 0:35 - 0:38
    در مجموع صدها ساعت را
  • 0:38 - 0:41
    در محل کار آنها صرف مشاهدهی رفتارهای این رهبران کردیم.
  • 0:41 - 0:45
    صفحات بسیاری را پیاپی با یادداشتهایمان
  • 0:45 - 0:48
    از مشاهده و آنالیز، برای یافتن الگویی درباره آنچه رهبران انجام میدادند، پر کردیم.
  • 0:48 - 0:50
    نتیجه چه بود؟
  • 0:50 - 0:53
    اگر میخواهیم سازمانهایی بنا کنیم که بتوانند نوآوری داشته و آنرا تکرار کنند،
  • 0:53 - 0:57
    میباید مفاهیم قراردادی رهبری را فراموش کنیم.
  • 0:57 - 1:00
    رهبری نوآوری ربطی به ایجاد چشم انداز
  • 1:00 - 1:03
    و الهامبخشی به دیگران جهت اجرای آن ندارد.
  • 1:03 - 1:05
    اما منظور ما از نوآوری چیست؟
  • 1:05 - 1:08
    نوآوری [ایجاد] هرآنچیزی است که جدید و مفید باشد.
  • 1:08 - 1:10
    میتواند محصول یا خدمت،
  • 1:10 - 1:13
    فرآیند یا شیوه سازماندهی باشد.
  • 1:13 - 1:15
    میتواند افزایشی(تدریجی) یا ناگهانی باشد.
  • 1:15 - 1:17
    یک تعریف بسیار فراگیر داریم.
  • 1:17 - 1:20
    چند نفر از شما این مرد را میشناسد؟
  • 1:20 - 1:23
    دستتان را بالا ببرید.
  • 1:23 - 1:26
    اگر این مرد را میشناسید، دستتان را بالا نگهدارید.
  • 1:30 - 1:33
    درباره این چهرههای معروف چطور؟
  • 1:33 - 1:35
    (خنده حضار)
  • 1:35 - 1:36
    آنطور که دستهای شما نشان داد،
  • 1:36 - 1:38
    بسیاری از شما فیلمهای کمپانی پیکسار را دیدهاید
  • 1:38 - 1:41
    اما تعداد بسیار اندکی از شما «اد کاتمال» را میشناسید
  • 1:41 - 1:44
    موسس و مدیرعامل پیکسار،
  • 1:44 - 1:47
    یکی از شرکتهایی که اجازه مطالعهشان را داشتم.
  • 1:47 - 1:49
    اولین بازدید من از پیکسار در سال ۲۰۰۵ بود
  • 1:49 - 1:51
    زمانی که آنها روی «موش سرآشپز» کار میکردند
  • 1:51 - 1:55
    یک فیلم هیجانانگیز درباره موشی که تبدیل به یک سرآشپز میشود.
  • 1:55 - 1:58
    امروزه جریان اصلی تولیدات، فیلمهای تولید شده با کامپیوتر هستند
  • 1:58 - 2:01
    اما «اد» و همکارانش را نزدیک به بیست سال مشغول خود کرد،
  • 2:01 - 2:05
    تا اولین فیلم تماما کامپیوتری را تولید کنند.
  • 2:05 - 2:08
    در بیست سال پس از آن
    آنها ۱۴ فیلم تولید کردند.
  • 2:08 - 2:11
    من اخیرا در پیکسار بودم
    و میخواهم اینجا به شما بگویم
  • 2:11 - 2:14
    پانزدهمی حتما برنده خواهد بود.
  • 2:14 - 2:16
    وقتی بسیاری از ما به نوآوری فکر میکنیم، اگرچه
  • 2:16 - 2:20
    به یاد لحظهی "آها!" گفتنِ انیشتین میافتیم،
  • 2:20 - 2:22
    اما میدانیم که یک افسانه است.
  • 2:22 - 2:25
    نوآوری محصول کار فردی یک نابغه نیست،
  • 2:25 - 2:28
    محصول مجموعهای از نوابغ است.
  • 2:28 - 2:32
    بیایید یک دقیقه فکر کنیم، ساخت یک فیلم برای پیکسار چه مراحلی دارد:
  • 2:32 - 2:38
    هیچ نابغهی یک تنهای درکار نیست،
    هیچ الهام لحظهای هم باعث تولید هیچ یک از این فیلمها نشده.
  • 2:38 - 2:42
    در عوض، این کار، حدود ۲۵۰ نفر را برای ۴ تا ۵ سال درگیر میکند
  • 2:42 - 2:44
    تا یکی از این فیلمها تولید شود.
  • 2:44 - 2:46
    برای کمک به درک این فرآیند،
  • 2:46 - 2:50
    یک نفر در استدیو نسخهای از این تصاویر را ترسیم میکند.
  • 2:50 - 2:51
    او این کار را با نهایت بیمیلی انجام میداد.
  • 2:51 - 2:56
    طرح شسته رفتهای که فرآیند را به شکل مرحله به مرحله
  • 2:56 - 2:58
    که توسط گروههای مجزا انجام میگیرند، نشان میدهد.
  • 2:58 - 3:02
    او فکر میکرد حتی تمام این پیکانها
    نمیتواند به شما بگوید
  • 3:02 - 3:07
    روابط و تکرارها چگونه است
    و رک و پوست کنده، فرآیند آنها به هم ریخته بود.
  • 3:07 - 3:12
    در پیکسار داستان فیلم در مسیر ساخت تکامل مییابد.
  • 3:13 - 3:15
    دربارهاش فکر کنید.
  • 3:15 - 3:17
    بعضی تصاویر به سرعت عبور میکنند
  • 3:17 - 3:20
    همه آنها با نظم و ترتیب نیستند.
  • 3:20 - 3:22
    بستگی به این دارد که چالشی که هنگام کار روی سکانسی خاص
  • 3:22 - 3:27
    با آن مواجه میشوند، چقدر آزار دهنده است.
  • 3:27 - 3:29
    اگر به آن سکانس در فیلم "آپ" فکر کنید
  • 3:29 - 3:32
    که پسر به پرنده شکلات تعارف میکند
  • 3:32 - 3:38
    همان ۱۰ ثانیه، ۶ ماه وقت یک انیماتور را گرفت تا کامل شود.
  • 3:38 - 3:40
    نکته دیگری درباره فیلمهای پیکسار
  • 3:40 - 3:42
    این است که هیچ یک از بخشهای فیلم پایان یافته تلقی نمیشود،
  • 3:42 - 3:44
    تا زمانی که کل فیلم ادامه دارد.
  • 3:44 - 3:49
    در بخشی از تولید، یک انیماتور کاراکتری را ترسیم کرد،
  • 3:49 - 3:53
    با یک ابروی قوسی که حالت شیطنتآمیزش را ارائه میداد،
  • 3:53 - 3:56
    وقتی کارگردان آن طرح را دید. فکر کرد که عالی است.
  • 3:56 - 3:57
    طرح زیبایی بود، اما او گفت
  • 3:57 - 4:00
    «باید بندازیش بیرون. با کاراکتر جور نیست.»
  • 4:00 - 4:02
    دو هفته بعد کارگردان بازگشت و گفت
  • 4:02 - 4:05
    «بیا اون چند ثانیه رو توی فیلم بذاریم»
  • 4:05 - 4:08
    زیرا آن انیماتور اجازه به اشتراک گذاشتنِ
  • 4:08 - 4:11
    آنچه که ما به آن تکهی نبوغ او میگوییم را داشت.
  • 4:11 - 4:14
    او قادر بود به کارگردان کمک کند تا به طریقی نامحسوس اما مهم،
  • 4:14 - 4:19
    کاراکتر را دوباره تصور کند و داستان واقعا بهبود یافته است.
  • 4:19 - 4:23
    چیزی که میدانیم این است که قلب نوآوری تضاد است.
  • 4:23 - 4:27
    باید استعدادها و احساسات بسیاری از افراد را آزاد کنید
  • 4:27 - 4:32
    و آنها را در جهت کاری واقعا مفید مهار کنید.
  • 4:32 - 4:34
    نوآوری یک سفر است.
  • 4:34 - 4:37
    نوعی حل مسئله اشتراکی است.
  • 4:37 - 4:40
    معمولا در میان افرادی با تجربیات مختلف
  • 4:40 - 4:42
    و دیدگاه های متفاوت [رخ میدهد].
  • 4:42 - 4:44
    نوآوریها به ندرت به صورت کامل و به یکباره ایجاد میشوند
  • 4:44 - 4:46
    چنانچه بسیار از شما میدانید
  • 4:46 - 4:49
    نوآوریها معمولا نتیجه آزمون و خطا هستند
  • 4:49 - 4:53
    شروعهای نادرست، گامهای خطا و اشتباههای بسیار.
  • 4:53 - 4:56
    کار نوآورانه میتواند بسیار هیجانانگیز باشد
  • 4:56 - 5:02
    اما در عین حال میتواند واقعا ترسناک هم باشد.
  • 5:02 - 5:07
    پس وقتی نگاه میکنیم چرا پیکسار میتواند به این شکل عمل کند
  • 5:07 - 5:12
    باید از خودمان بپرسیم آنجا چه میکنند؟
  • 5:12 - 5:15
    مطمئنا تاریخ و قطعا هالیوود
  • 5:15 - 5:18
    پر از تیمهایی از ستاره های بزرگ است که شکست خورده اند
  • 5:18 - 5:20
    بسیاری از این شکست ها
  • 5:20 - 5:25
    به حضور بیش از حد ستارهها یا دو تا شدن آشپز مربوط میشود
  • 5:25 - 5:29
    پس چرا پیکسار با آنهمه آشپز
  • 5:29 - 5:33
    میتواند هر بار به این میزان موفق باشد؟
  • 5:33 - 5:36
    وقتی بانک اسلامی دوبی را مطالعه میکردیم
  • 5:36 - 5:41
    یا برند لاکچری کُره و یا جامعه کارآفرینی آفریقا را
  • 5:41 - 5:43
    دریافتیم که سازمانهای نوآور
  • 5:43 - 5:46
    اجتماعهایی هستند که سه قابلیت دارند:
  • 5:46 - 5:51
    سایش خلاق، چابکی خلاق و حل خلاق.
  • 5:51 - 5:56
    سایش خلاق به معنای قادر بودن به ایجاد یک بازار ایدهها
  • 5:56 - 5:58
    از طریق بحث و گفتگو است.
  • 5:58 - 6:01
    در سازمانهای نوآور تفاوتها را برجسته میکنند
  • 6:01 - 6:02
    و سعی در کاهش آنها ندارند.
  • 6:02 - 6:05
    سایش خلاق به معنای طوفان فکری نیست
  • 6:05 - 6:07
    که در آن افراد قضاوت یکدیگر را معلق نگهدارند.
  • 6:07 - 6:11
    نه. آنها میدانند چگونه بحثهای داغ اما سازندهای
  • 6:11 - 6:15
    برای ایجاد سبد ایدههای جایگزین داشته باشند.
  • 6:15 - 6:17
    افراد در سازمانهای نوآور
  • 6:17 - 6:21
    میآموزند که چگونه تحقیق کنند، چگونه فعالانه گوش کنند و اما حدس بزنید!
  • 6:21 - 6:24
    همچنین یاد میگیرند که چطور از دیدگاه خودشان دفاع کنند.
  • 6:24 - 6:28
    آنها میفهمند که
    نوآوری به ندرت رخ میدهد
  • 6:28 - 6:31
    مگر آنکه تنوع و تضاد را، هر دو باهم داشته باشید.
  • 6:32 - 6:37
    چابکی خلاق به معنی توانایی آزمودن و پالایش مجموعهای از ایدهها
  • 6:37 - 6:40
    از طریق پیگیری سریع، بازخورد و اصلاح است.
  • 6:40 - 6:42
    به معنی یادگیری با انگیزه اکتشاف است
  • 6:42 - 6:45
    که در آن بر خلاف برنامه به سوی آینده حرکت میکنید.
  • 6:45 - 6:49
    این به معنای تفکر طراحی است که در آن ترکیبی جذاب
  • 6:49 - 6:52
    از روش علمی و فرآیند هنری را با هم دارید.
  • 6:52 - 6:57
    به معنای اجرای مجموعهای از آزمایشات و نه مجموعهای از اجراهای اولیه است.
  • 6:57 - 6:59
    آزمایشات معمولا به یادگیری مربوط هستند.
  • 6:59 - 7:00
    وقتی که نتیجه منفی بگیری
  • 7:00 - 7:03
    باز هم واقعا در حال یادگیری آنچه نیاز داری بدانی هستی.
  • 7:03 - 7:06
    اجراهای اولیه معمولا به درست بودن ربط دارد.
  • 7:06 - 7:10
    وقتی درست از آب درنیایند چیزی یا کسی سرزنش میشود.
  • 7:10 - 7:13
    آخرین قابلیت حل خلاق است.
  • 7:13 - 7:15
    این به معنی عمل تصمیمگیری
  • 7:15 - 7:19
    به شیوهای است که میتوانید در واقع حتی [ایدههایتان را] با ایده های مقابل هم ترکیب کنید
  • 7:19 - 7:21
    برای پیکربندی جدید آنها در ترکیبی جدید
  • 7:21 - 7:24
    برای تولید راهحلی که جدید و مفید است.
  • 7:24 - 7:28
    وقتی به سازمانهای نوآور نگاه میکنید،
    آنها هرگز برای پیشگیری از تعارض با کسی موافقت نمیکنند.
  • 7:28 - 7:30
    اهل مصالحه نیستند.
  • 7:30 - 7:34
    اجازه نمیدهند یک گروه یا فرد مسلط شود
  • 7:34 - 7:38
    حتی اگر رئیس باشد
    حتی اگر خبره باشد
  • 7:38 - 7:40
    در عوض به توسعهی
  • 7:40 - 7:43
    فرآیند تصمیم گیری جامع تر و بردبارانه تر میپردازند
  • 7:43 - 7:47
    که اجازه میدهد هم راهحلها ایجاد شوند
  • 7:47 - 7:50
    و هیچ راهحلی نیز به سادگی رد یا قبول نشود.
  • 7:50 - 7:54
    این سه قابلیت دلیل این است که میبینیم
  • 7:54 - 7:58
    پیکسار قادراست چنین کارهایی را انجام دهد.
  • 7:58 - 8:00
    اجازه بدهید مثال دیگری بزنم
  • 8:00 - 8:03
    و آن مثال تیم زیرساخت گوگل است.
  • 8:03 - 8:06
    تیم زیرساخت گوگل گروهی است
  • 8:06 - 8:10
    که باید وبسایت را ۷ روز هفته و به طور ۲۴ ساعته فعال نگهدارد.
  • 8:10 - 8:13
    وقتی گوگل نزدیک به معرفی جیمیل یا یوتیوب بود
  • 8:13 - 8:17
    میدانستند که سیستمهای ذخیرهسازی اطلاعاتشان کافی نیست.
  • 8:17 - 8:21
    سرپرست گروه مهندسی و تیم زیرساخت در آن زمان
  • 8:21 - 8:23
    مردی به نام بیل کاران بود
  • 8:23 - 8:27
    بیل و تیم تحت رهبریاش
    که به قدرت تفکرشان اعتماد داشت
  • 8:27 - 8:31
    ناچار به کشف راه حلی برای آن بودند.
  • 8:31 - 8:33
    مدتی درباره آن فکر کردند.
  • 8:33 - 8:36
    بجای تشکیل یک گروه برای رویارویی با این وظیفه،
  • 8:36 - 8:41
    تصمیم گرفتند اجازه دهند که گروهها خود به خود
  • 8:41 - 8:42
    حول ایده های مختلف جایگزین ایجاد شوند.
  • 8:42 - 8:45
    دو گروه همراه شدند.
  • 8:45 - 8:48
    یکی با نام «جدول بزرگ»
  • 8:48 - 8:52
    و دیگری با عنوان «ایجاد از ابتدا»
  • 8:52 - 8:55
    «جدول بزرگ» پیشنهاد کرد که آنها روی سیستم فعلی ساخته شوند.
  • 8:55 - 8:59
    «ایجاد از ابتدا» پیشنهاد کرد که الان زمان یک سیستم کاملا جدید است.
  • 8:59 - 9:03
    اجازه داده شد این دو تیم به صورت جداگانه و تمام وقت
  • 9:03 - 9:05
    روی دیدگاه مختص به خودشان کار کنند.
  • 9:05 - 9:08
    در بازنگری مهندسی بیل نقش خودش را به این شکل تشریح کرد:
  • 9:08 - 9:13
    «تزریق صداقت در فرآیند توسط پیشبرد بحث.»
  • 9:13 - 9:17
    در ابتدا دو تیم تشویق به ساخت تمونههای اولیه شدند که بتواند
  • 9:17 - 9:20
    "با واقعیت مواجه شوند و
  • 9:20 - 9:23
    ضعفها و قوتهای دیدگاه مختص خودشان را اکتشاف کنند."
  • 9:23 - 9:26
    وقتی «ایجاد از ابتدا» مدلش را با گروهی در میان گذاشت،
  • 9:26 - 9:29
    که مسئول رفع مشکلات سایت
  • 9:29 - 9:31
    به شکل شبانه روزی بودند،
  • 9:31 - 9:36
    صحبتهایی بلند و واضح درباره محدودیتهای طرحشان شنیدند.
  • 9:36 - 9:39
    درباره اینکه نیاز به راه حلی فوریتر وجود دارد
  • 9:39 - 9:42
    و همانطور که دادهها و شواهد وارد شدند
  • 9:42 - 9:46
    معلوم شد که راه حل «جدول بزرگ»
  • 9:46 - 9:48
    برای آن زمان راه حل درست بود.
  • 9:48 - 9:50
    پس آنها آن راهحل را انتخاب کردند.
  • 9:50 - 9:53
    اما برای اطمینان از اینکه چیزی از یادگیری را
  • 9:53 - 9:55
    در خصوص تیم «ایجاد از ابتدا» از دست نمیدهند،
  • 9:55 - 9:58
    بیل درخواست کرد که دو عضو آن تیم، به تیم جدیدی که
  • 9:58 - 10:01
    برای کار بر روی نسل بعدی سیستم ایجاد میشد بپیوندند.
  • 10:01 - 10:05
    کل این پروسه نزدیک به دو سال طول کشید،
  • 10:05 - 10:09
    اما به من گفتند که آنها همه با سرعت بسیار وحشتناکی کار میکردند.
  • 10:09 - 10:13
    در ابتدای آن فرایند یکی از مهندسین به سراغ بیل رفت و گفت
  • 10:13 - 10:16
    "همگی ما به خاطرِ این سیستمِ ناکارآمدِ
  • 10:16 - 10:18
    اجرای آزمایشهای همزمان، بسیار درگیر شدهایم."
  • 10:18 - 10:21
    اما با آشکار شدن فرآیند، او دانست که
  • 10:21 - 10:25
    آزاد گذاشتن استعدادهای افراد برای بروز احساساتشان چه حکمتی داشته.
  • 10:25 - 10:29
    او اذعان کرد "اگر ما را مجبور میکردید همه در یک تیم باشیم
  • 10:29 - 10:32
    شاید مجبور میشدیم تایید نماییم حق با کیست و برنده میشدیم
  • 10:32 - 10:38
    اما یادگیری و اکتشافی که بهترین پاسخ برای گوگل بود را از دست میدادیم."
  • 10:38 - 10:42
    چرا پیکسار و گوگل میتوانند هر بار نوآور باشند؟
  • 10:42 - 10:45
    به این خاطر که آنها بر قابلیتهای مورد نیاز برای این امر تسلط یافتهاند.
  • 10:45 - 10:48
    میدانند که چگونه مشترکا مسائل را حل کنند
  • 10:48 - 10:50
    میدانند چگونه یادگیری اکتشافی داشته باشند
  • 10:50 - 10:52
    و میدانند چطور تصمیمات یکپارچه اخذ کنند.
  • 10:52 - 10:56
    بعضی از شما شاید بنشینید و همین الان با خودتان بگویید
  • 10:56 - 10:59
    "من نمیدانم این چیزها در سازمان من چطور عمل میکند.
  • 10:59 - 11:01
    پس چرا آنها میدانند چگونه در پیکسار عمل میکند
  • 11:01 - 11:05
    و چرا آنها میدانند این چیزها در گوگل چطور عمل میکند؟"
  • 11:05 - 11:07
    وقتی بسیاری از افراد که برای بیل کار میکردند به ما گفتند
  • 11:07 - 11:13
    به نظر آنها بیل یکی از بهترین رهبران سیلیکون ولی بود
  • 11:13 - 11:18
    ما کاملا موافق بودیم، آن مرد یک نابغه بود.
  • 11:18 - 11:21
    رهبری کردن مثل یک دستور تهیه سس سری است.
    (راز موفقیت مثل فوت کوزه گری است که به راحتی نمیتوان یاد گرفت.)
  • 11:21 - 11:23
    اما این گونه متفاوتی از رهبری است.
  • 11:23 - 11:28
    مانند چیزی که بسیاری از ما درباره رهبری میاندیشیم نیست.
  • 11:28 - 11:31
    یکی از رهبرانی که در ابتدا با او ملاقات کردم به من گفت
  • 11:31 - 11:34
    "لیندا! من درباره رهبری کتاب نمیخوانم.
  • 11:34 - 11:37
    آنها فقط حال من را خراب میکنند."
    (خنده حضار)
  • 11:37 - 11:40
    "در فصل نخست میگویند هدف من ایجاد یک چشم انداز است.
  • 11:40 - 11:44
    اما اگر تلاش کنم کاری انجام دهم که واقعا نو باشد هیچ پاسخی ندارم.
  • 11:44 - 11:46
    نمیدانم به کدام جهت میرویم
  • 11:46 - 11:50
    حتی مطمئن نیستم که میدانم چگونه به آنجا برسم."
  • 11:50 - 11:52
    مطمئنا زمانهایی هست که رهبران با بصیرت
  • 11:52 - 11:54
    دقیقا همان چیزی است که با آن نیازمندیم.
  • 11:54 - 11:58
    اما اگر میخواهیم سازمانی ایجاد کنیم که بتواند بارها نوآوری انجام دهد
  • 11:58 - 12:02
    میباید درکمان را از رهبری بازآفرینی کنیم.
  • 12:02 - 12:06
    رهبریِ نوآوری به معنی ایجاد فضایی است
  • 12:06 - 12:09
    که در آن افراد مایل و قادر به سخت کار کردن
  • 12:09 - 12:11
    روی حل مسائل نوآوری باشند.
  • 12:11 - 12:15
    در این نقطه شاید بعضی از شما تعجب کنید،
  • 12:15 - 12:18
    "این نوع رهبری واقعا چگونه است؟"
  • 12:18 - 12:22
    در پیکسار فهمیدهاند که نوآوری یک کار جمعی است.
  • 12:22 - 12:26
    رهبران تمرکز بر ایجاد یک حس جمعی
  • 12:26 - 12:28
    و ساخت آن سه قابلیت را دارند.
  • 12:28 - 12:30
    آنها چطور رهبری را تعریف میکنند؟
  • 12:30 - 12:33
    میگویند رهبری به معنای ایجاد دنیایی است
  • 12:33 - 12:35
    که افراد میخواهند به آن تعلق داشته باشند.
  • 12:35 - 12:37
    افراد چه نوع جهانی را میخواهند تا به پیکسار تعلق داشته باشند؟
  • 12:37 - 12:39
    جهانی که در آن شما در خط مقدم زندگی میکنید.
  • 12:39 - 12:42
    زمانهایشان را به تمرکز روی چه چیزی میگذرانند؟
  • 12:42 - 12:43
    نه برای ایجاد چشم انداز
  • 12:43 - 12:45
    به جای آن زمانشان را به تفکر درباره این میگذرانند که
  • 12:45 - 12:50
    "چگونه استدیویی را با حساسیت یک میدان عمومی طراحی کنیم
  • 12:50 - 12:52
    به طوری که افراد روابط متقابل داشته باشند؟"
  • 12:52 - 12:56
    بیایید سیاستی بگذاریم که هر کسی
    صرف نظر از جایگاه و نقشی که دارد
  • 12:56 - 12:58
    اجازه داشته باشد درباره احساسش
  • 12:58 - 13:01
    در خصوص یک فیلم به کارگردان تذکر بدهد.
  • 13:01 - 13:03
    چه باید بکنیم تا مطمئن شویم
  • 13:03 - 13:06
    که تمام مخالفین و صداهای جزئی در سازمان
  • 13:06 - 13:08
    حرف میزنند و شنیده میشوند؟
  • 13:08 - 13:12
    و در نهایت به شکلی سخاوتمندانه به آنها قدر بنهید."
  • 13:12 - 13:15
    نمیدانم آیا شما هرگز به سپاسگزاریهای فیلمهای پیکسار [در تیتراژ] توجه کردهاید
  • 13:15 - 13:18
    در مدت نمایش لیست آنها زمان کافی برای تولد چند بچه هم هست.
  • 13:18 - 13:20
    (خنده حضار)
  • 13:20 - 13:23
    بیل درباره اینکه نقش او چیست چگونه میاندیشد؟
  • 13:23 - 13:26
    بیل میگوید: "من یک سازمان داوطلبی را رهبری میکنم.
  • 13:26 - 13:30
    افراد با استعداد به هیچ عنوان نمیخواهند دنباله رو من باشند.
  • 13:30 - 13:34
    آنها میخواهند به همراه من آینده را بسازند.
  • 13:34 - 13:36
    کار من پرورش به سوی تعالی است
  • 13:36 - 13:40
    و پیشگیری از انحطاط آن در هرج و مرج."
  • 13:40 - 13:41
    نقشش را چگونه میدید؟
  • 13:41 - 13:44
    من یک الگو هستم، یک ملات انسانی،
  • 13:44 - 13:46
    ارتباط دهنده، تجمیع کننده نظرات
  • 13:46 - 13:49
    هیچگاه در بیان دیدگاه خودم دیکتاتور نیستم."
  • 13:49 - 13:51
    درباره چگونگی اجرای این نقش مشاوره میخواهید؟
  • 13:51 - 13:53
    افرادی را استخدام کنید که با شما بحث کنند.
  • 13:53 - 13:55
    و حدس بزنید؟
  • 13:55 - 13:58
    گاهی بهترین روش، مبهم و نامشخص بودن است
  • 13:59 - 14:01
    بعضی از شما ممکن است شگفت زده شوید
  • 14:01 - 14:03
    این ها چه فکری میکنند؟
  • 14:03 - 14:04
    آنها فکر میکنند
  • 14:04 - 14:07
    "من خیالباف نیستم، معمار اجتماعیام.
  • 14:07 - 14:10
    فضایی را ایجاد میکنم که افرداد مایل و قادرند
  • 14:10 - 14:14
    استعدادها و احساساتشان را در آنجا به اشتراک گذاشته و ترکیب کنند."
  • 14:14 - 14:17
    اگر بعضی شما ناراحتید که حالا در پیکسار یا
  • 14:17 - 14:19
    گوگل کار نمیکنید.
  • 14:19 - 14:21
    میخواهم به شما بگویم هنوز امید هست.
  • 14:21 - 14:23
    ما شرکتهای زیادی را مطالعه کردیم
  • 14:23 - 14:25
    که واقعا شرکتهایی نبودند که فکر کنید،
  • 14:25 - 14:28
    نوآوریهای خیلی زیادی در آنها اتفاق میافتد.
  • 14:28 - 14:31
    ما یک مشاور عمومی در یک شرکت دارویی را مطالعه کردیم
  • 14:31 - 14:34
    که باید معین میکرد چگونه از میان ۱۹ رقیب
  • 14:34 - 14:37
    برای همکاری، وکلای خارجی را انتخاب کند.
  • 14:37 - 14:41
    سرپرستی بازاریابی در یک خودروسازی آلمانی را مطالعه کردیم
  • 14:41 - 14:44
    که اساسا اعتقاد داشتند که این مهندسان طراح بودند
  • 14:44 - 14:47
    نه بازاریابان که به نوآوری اجازه ظهور میدادند.
  • 14:47 - 14:51
    همچنین وینیت نایر در HCL Technologies
  • 14:51 - 14:53
    را در شرکت برون سپاری شدهای در هند مطالعه کردیم.
  • 14:53 - 14:55
    وقتی ما وینیت را ملاقات کردیم
  • 14:55 - 14:58
    شرکت او به تعبیر خودش به شکلی "نامربوط" درآمده بود
  • 14:58 - 15:04
    مشاهده کردیم او شرکت را به صحنه پر تکاپوی
    بین المللی در عرصه نوآوریهای فناوری اطلاعات میبرد.
  • 15:05 - 15:08
    در HCL technologies مانند بسیاری شرکتها
  • 15:08 - 15:12
    رهبران آموخته بودند که نقش خود را
    به عنوان هدایت کننده ببینند
  • 15:12 - 15:14
    و مطمئن شوند کسی از این جریان منحرف نشود.
  • 15:15 - 15:19
    کاری که آنها میکردند این بود که
    به افراد بگوینداین زمانی است که
  • 15:19 - 15:23
    برای بازاندیشیِ آنچه میباید انجام میدادند در اختیارشان است.
  • 15:23 - 15:26
    زیرا آنچه اتفاق میافتاد این بود که همه در حال جستجو بودند
  • 15:26 - 15:29
    و خبری از آن نوع نوآوری جزء به کل
  • 15:29 - 15:31
    که در پیکسار یا گوگل میدیدی در آنجا نبود.
  • 15:31 - 15:33
    پس آنها شروع به کار روی آن کردند.
  • 15:33 - 15:37
    ارائه پاسخها و تهیه راه حلها را متوقف کردند.
  • 15:37 - 15:40
    به جای این کار، شروع به دیدنِ
  • 15:40 - 15:44
    کارکنانِ پایینِ رده هرم سازمانی، جرقههای جدید
  • 15:44 - 15:46
    و نردیک ترین کارکنان به مشتریان
  • 15:46 - 15:49
    به عنوان منابع نوآوری کردند.
  • 15:49 - 15:52
    شروع به انتقال رشد سازمانی
  • 15:52 - 15:53
    به آن طبقات کردند.
  • 15:55 - 15:59
    به بیان وینیت این تقریبا برعکس کردن هرم بود
  • 15:59 - 16:02
    که میتوانستی با این کار نیروی بسیاری را
  • 16:02 - 16:05
    با باز کردن راهِ نفس برای عده ای اندک، آزاد کنی.
  • 16:05 - 16:08
    و باعث افزایش کیفیت و سرعت بخشیدن به نوآوری
  • 16:08 - 16:11
    به شکل هر روزه شوی.
  • 16:12 - 16:15
    مطمئنا وینیت و همه رهبران دیگری که مطالعه کردیم
  • 16:15 - 16:19
    در واقع رویاپرداز بودند.
  • 16:19 - 16:23
    اما مطمئنا آنها فهمیده بودند که این نقش آنها نیست.
  • 16:23 - 16:28
    من فکر نمیکنم این اتفاقی باشد که بسیاری از شما "اِد" را نمیشناسید.
  • 16:28 - 16:33
    زیرا اِد، مانند وینیت، میفهمد که نقش آنها به عنوان رهبر
  • 16:33 - 16:37
    صحنه آرایی است نه بازی روی آن.
  • 16:37 - 16:40
    اگر میخواهیم آینده بهتری را ابداع کنیم
  • 16:40 - 16:43
    و فکر میکنم بسیاری از ما به همین علت اینجا هستیم،
  • 16:43 - 16:47
    پس باید وظایفمان را بازاندیشی کنیم.
  • 16:47 - 16:50
    وظیفه ما ایجاد فضایی است
  • 16:50 - 16:52
    که هر تکه از نبوغ همه افراد
  • 16:52 - 16:57
    بتواند آزاد شود و مهار گردد
  • 16:57 - 17:00
    و تبدیل به آثار نبوغ جمعی گردد.
  • 17:00 - 17:02
    سپاسگزارم
  • 17:02 - 17:05
    (تشویق حضار)
Title:
خلاقیت جمعی را چگونه مدیریت کنیم؟
Speaker:
لیندا هیل
Description:

راز شکوفاییِ خلاقیت پنهان و فرصت دادن به ایده‌های گران‌بها در کار روزانه‌تان چیست؟ استاد دانشگاه هاروارد، لیندا هیل، یکی از نویسندگان کتاب «نبوغ جمعی» ، با مطالعه برخی ازخلاق‌ترین شرکت‌های دنیا، مجموعه ای از ابزارها و شیوه‌هایی را، جهت به جریان انداختن ایده های ارزشمند در ذهن تک تک کارکنان شرکت - و نه فقط نوآوران از پیش تعیین شده - معرفی کرده است.

more » « less
Video Language:
English
Team:
closed TED
Project:
TEDTalks
Duration:
17:17

Persian subtitles

Revisions