Return to Video

اندوه و عشق در قلمرو حیوانات

  • 0:00 - 0:05
    میخواهم امروز درباره یک اُرکا (نهنگ قاتل)
    به نام «تالِکوا» با شما صحبت کنم.
  • 0:05 - 0:09
    همچنین «تالِکوا» برای دانشمندان
    به نام جِی۳۵ هم معروف است،
  • 0:09 - 0:13
    چون به کمک رهیاب در دریای سالیش شنا میکند
  • 0:13 - 0:16
    اینها آبهای بین بریتیش کلمبیا
    و ایالت واشنگتن هستند.
  • 0:17 - 0:20
    حالا اینکه در سال گذشته، در ژوئیه ۲۰۱۸،
  • 0:20 - 0:24
    او دوران بارداری ۱۷ ماهه خوبی سپری کرده،
  • 0:24 - 0:26
    و دانشمندان بسیار هیجانزده بودند
  • 0:26 - 0:32
    چون هیچ بچه نهنگی بیش از سه سال در این
    دسته از نهنگها زنده نمانده بود.
  • 0:32 - 0:35
    اُرکاها به عنوان نهنگ قاتل هم معروفند.
  • 0:35 - 0:40
    آنها عمیقا اجتماعی و هوشمند هستند.
  • 0:40 - 0:44
    و دانشمندان به رفتار آنها
    بسیار علاقمند هستند،
  • 0:44 - 0:48
    زیرا در شبکههای اجتماعیشان،
    عادات، اطلاعات و حتی محبت خود را
  • 0:48 - 0:49
    به اشتراک میگذارند.
  • 0:49 - 0:52
    آنها فرهنگهای حقیقی اقیانوس
    را خلق میکنند.
  • 0:53 - 0:55
    اما این دسته کوچک به دردسر افتادهاند.
  • 0:56 - 1:01
    آزاد ماهی جویبار، خوراکی محبوب نهنگها
    در منطقه کاهشیافته است،
  • 1:01 - 1:03
    و آلودگی بالا رفته است.
  • 1:03 - 1:08
    اما در روز ۲۴ ژوئیه،
    تالِکوا دختری به دنیا آورد،
  • 1:09 - 1:12
    و دانشمندان از این رویداد
    بسیار هیجانزده شدند.
  • 1:13 - 1:17
    اما متاسفانه، همان روز --
    درواقع کمی بعد از تولد --
  • 1:17 - 1:18
    بچه نهنگ مرد.
  • 1:19 - 1:22
    خب، آنچه پس از به هیجان آمدنِ
    دوستداران حیوانات
  • 1:22 - 1:24

    در سراسر جهان اتفاق افتاد،
  • 1:24 - 1:28
    به علت این بود که تالِکوا از رفتن
    به داخل آب امتناع میکرد.
  • 1:28 - 1:32
    آن را روی بدنش نگه میداشت
    و با آن شنا میکرد.
  • 1:32 - 1:36
    اگر سقوط میکرد،
    شیرجه میرفت و نجاتش میداد،
  • 1:36 - 1:39
    و با جریانهای پرتلاطم
    میجنگید تا این کار را بکند.
  • 1:39 - 1:41
    او این رفتار را
  • 1:41 - 1:44
    به مدت ۱۷ روز ادامه داد،
  • 1:44 - 1:47
    و در طول این مدت
    او بیش از ۱۶۰۹ کیلومتر شنا کرد.
  • 1:48 - 1:52
    در آن لحظه، بچه کوچک را رها کرد
    و به داخل آب خزید.
  • 1:53 - 1:57
    پس حالا، تالِکوا با رهیاب شنا میکند،
  • 1:57 - 2:01
    اما اندوه او همچنان
    موجب احساس حزن من میشود.
  • 2:01 - 2:04
    ومعتقدم «اندوه» واژهای مناسبی است
    که اینجا استفاده شود.
  • 2:04 - 2:07
    معتقدم که اندوه واژهای مناسبی جهت استفاده
  • 2:07 - 2:10
    برای حیوانات بی شماری است
    که برای کشتگان خود سوگواری میکنند.
  • 2:10 - 2:13
    ممکن است آنها دوستان،
    همسر یا بستگان باشند.
  • 2:13 - 2:16
    از آنجایی که این نشانههای آشکار،
    این اشارات رفتاری،
  • 2:16 - 2:20
    چیزی در مورد وضعیت احساسی
    و عاطفی حیوان به ما میگویند.
  • 2:21 - 2:22
    حالا، طی هفت سال پیشین،
  • 2:22 - 2:26
    در تلاش برای مستندسازیِ
    نمونههایی از اندوه حیوانات --
  • 2:26 - 2:28
    در پرندگان، در پستانداران،
  • 2:28 - 2:31
    اهلی و در حیوانات وحشی هستم--
  • 2:31 - 2:34
    و من به واقعیتِ اندوه حیوانات باور دارم.
  • 2:35 - 2:36
    حالا، به این شکل موضوع را گفتم
  • 2:36 - 2:39
    چون لازم است پیش شما اعتراف کنم
  • 2:39 - 2:41
    که همه دانشمندان با من همعقیده نیستند.
  • 2:41 - 2:43
    و به همین دلیل، من فکر میکنم،
  • 2:43 - 2:46
    این به خاطر چیزی است که
    من آن را «یک کلمه» مینامم.
  • 2:46 - 2:49
    یک-کلمه «انسانوارانگاری» است،
  • 2:49 - 2:50
    و به لحاظ تاریخی، آن یک بازدارنده اصلی
  • 2:50 - 2:53
    برای به رسمیت شناختنِ
    احساسات حیوانی بوده است.
  • 2:53 - 2:57
    بنابراین، «انسانوارانگاری»
    زمانی است که برای حیوانات دیگر
  • 2:57 - 3:00
    از ظرفیتهای خود و
    یا احساسات خود استفاده میکنیم.
  • 3:01 - 3:04
    و ما احتمالا میتوانیم به
    نمونههایی از این دست فکر کنیم.
  • 3:04 - 3:07
    مثلا بیایید بگوییم که
    دوستی داریم که میگوید:
  • 3:07 - 3:10
    «گربهام هر چیزی را که میگویم میفهمد.»
  • 3:10 - 3:13
    یا مثلا «سگم خیلی شیرین است.
  • 3:13 - 3:16
    امروز صبح به طرف یک سنجاب رفت،
  • 3:16 - 3:18
    و میدانم که فقط میخواسته بازی کند.»
  • 3:18 - 3:20
    خب، شاید.
  • 3:21 - 3:22
    یا شاید هم نه.
  • 3:22 - 3:24
    من نسبت به ادعاهای اینچنینی تردید دارم.
  • 3:25 - 3:27
    اما «اندوه» حیوانات متفاوت است،
  • 3:27 - 3:30
    چون ما سعی نمیکنیم
    ذهن یک حیوان را بخوانیم.
  • 3:30 - 3:33
    ما به نشانههای آشکاری
    از رفتار آنها نگاه میکنیم
  • 3:33 - 3:35
    و سعی میکنیم آنها را
    با برخی معانی تفسیر کنیم.
  • 3:35 - 3:38
    حالا این حقیقت دارد-- دانشمندان
    اغلب به من فشار میآورند،
  • 3:38 - 3:39
    و میگویند،
  • 3:39 - 3:42
    « آه، نگاه کن، حیوان
    ممکن است در تنش باشد،
  • 3:42 - 3:44
    یا شاید این حیوان گیج شده باشد
  • 3:44 - 3:46
    چون روال همیشگیاش مختل شدهاست.»
  • 3:47 - 3:51
    اما تصور میکنم که این نگرانی زیاد
    در مورد «انسانوارانگاری»
  • 3:51 - 3:53
    یک نکته اساسی را نادیده میگیرد.
  • 3:54 - 3:57
    و آن هم این است که حیوانات میتوانند
    عمیقا به یکدیگر اهمیت دهند،
  • 3:57 - 3:59
    شاید حتی همدیگر را دوست داشته باشند.
  • 3:59 - 4:01
    و هنگامی که این کار را می کنند،
  • 4:01 - 4:04
    قلبِ بازمانده با یک مرگ آب میشود.
  • 4:05 - 4:06
    بیایید با آن روبرو شویم:
  • 4:06 - 4:09
    اگر پیوستگی تکاملی را انکار کنیم،
  • 4:09 - 4:13
    در واقع واقعا از پذیرفتن بخشی
    از خودمان سر باز زده ایم.
  • 4:14 - 4:16
    بنابراین، بله، من به
    واقعیت اندوهِ حیوانات اعتقاد دارم،
  • 4:16 - 4:19
    و همچنین فکر میکنم که
    اگر آن را تشخیص دهیم،
  • 4:19 - 4:21
    میتوانیم دنیا را به مکانی بهتر
    برای حیوانات تبدیل کنیم،
  • 4:21 - 4:24
    جایی مهربانتربرای حیوانات.
  • 4:24 - 4:27
    پس بگذارید کمی بیشتر درباره
    اندوه حیوانات به شما بگویم.
  • 4:28 - 4:31
    میخواهم از کنیا شروع کنم.
  • 4:31 - 4:34
    اینجا ماده فیلی به نام اِلِنور میبینید،
  • 4:34 - 4:37
    که یک روز با پاهای کوفته و کبود آمد،
  • 4:37 - 4:39
    و از حال رفت.
  • 4:39 - 4:40
    در سمت چپ میبینید،
  • 4:40 - 4:44
    ماده فیل دیگری به نام گریس به سمت او آمد
  • 4:44 - 4:46
    و با کمک خرطومش، او را بلند کرد،
  • 4:46 - 4:48
    و سعی کرد او را روی پاهایش بلند کند.
  • 4:48 - 4:49
    موفق شد،
  • 4:49 - 4:52
    اما اِلِنور دوباره غش کرد.
  • 4:52 - 4:56
    در این لحظه، گریس به وضوح پریشان شد،
  • 4:56 - 4:59
    و به بدن او ضربهای زد.
  • 5:00 - 5:01
    اِلِنور دوباره از حال رفت،
  • 5:01 - 5:04
    و متاسفانه درگذشت.
  • 5:04 - 5:09
    آنچه در سمت راست میبینید ماده فیلی
    از خانواده دیگری به نام مائوی است،
  • 5:09 - 5:12
    که پس از مرگ رسید،
    و کنار جسد ماند.
  • 5:12 - 5:15
    او آنجا شب زنده داری کرد و از پریشانی
  • 5:15 - 5:17
    بر بالای جسد تکان تکان میخورد.
  • 5:17 - 5:19
    پس دانشمندان فیلها را
  • 5:19 - 5:23
    که مراقب بدن الی نور
  • 5:23 - 5:24
    برای هفت روز بودند
    تحت نظر گرفتند.
  • 5:24 - 5:26
    و در طی آن هفت روز،
  • 5:26 - 5:28
    رژهای از فیلها
  • 5:28 - 5:30
    از پنج خانواده مختلف آغاز شد.
  • 5:30 - 5:32
    حالا، برخی فقط کنجکاو بودند،
  • 5:32 - 5:34
    اما بقیه رفتارهایی انجام دادند
  • 5:34 - 5:37
    که واقعا معتقدم باید
    در رده اندوه طبقهبندی شود.
  • 5:38 - 5:40
    پس غم و اندوه چه شکلی است؟
  • 5:41 - 5:44
    همانطور که گفتم، میتواند
    تکانتکان خوردن درحال اندوه باشد.
  • 5:44 - 5:46
    همچنین میتواند کنارهگیری از جمع باشد،
  • 5:46 - 5:50
    وقتی جانوری خود را از دوستانش دور میکند،
  • 5:50 - 5:53
    و با خودش خلوت میکند،
  • 5:53 - 5:55
    یا مشکلی در طرز غذا خوردن
    یا خوابیدن درستش پیش میآید،
  • 5:55 - 5:59
    گاهی هم یک حالت و یا صدایی نشانه افسردگی.
  • 5:59 - 6:02
    این میتواند برای کسانی که در حالِ
    مطالعه این مسالهاند بسیار مفید باشد
  • 6:02 - 6:07
    که بتوان رفتار موجودِ
    بازمانده را پیش از مرگ
  • 6:07 - 6:08
    و پس از مرگ قیاس کنیم،
  • 6:08 - 6:11
    چرا که دقت تفسیرهای ما را افزایش میدهد.
  • 6:12 - 6:13
    و این موضوع را می توانم برای شما
  • 6:13 - 6:17
    با صحبت درباره دو اردک
    به نامهای هارپر و کول، شرح دهم.
  • 6:18 - 6:20
    خب حالا وارد بحث پرندهها میشویم.
  • 6:20 - 6:24
    به این ترتیب، هار پر و کول در کارخانه
    فوا گراس (جگر چرب) بزرگ شدهبودند،
  • 6:24 - 6:26
    و بیرحمانه با آنها رفتار میکردند.
  • 6:26 - 6:29
    کارخانه فوا گراس درگیرِ
    تغذیه اجباری پرندگان هستند.
  • 6:29 - 6:33
    بنابراین، این کار به بدنشان صدمه زد
    و روحیه آنها هم چندان خوب نبود.
  • 6:33 - 6:37
    آنها خوشبختانه توسط یک منطقه حفاظت شده
    ( پناهگاه) در شمال نیویورک نجات پیدا کردند
  • 6:37 - 6:41
    و برای چهار سال، وضعیت آنها
    تثبیت شد، و آنها رفقای پرسرعت هم بودند.
  • 6:41 - 6:45
    آنها بیشتر اوقات خود را
    به برکه کوچکی داخل زمین میرساندند.
  • 6:46 - 6:50
    سپس ، کول درد غیرقابل درمانی
    در پایش شروع شد،
  • 6:50 - 6:54
    و برای پناهگاه واضح بود که
    باید به شکلی انسانی کشته شود،
  • 6:54 - 6:55
    و شد.
  • 6:55 - 6:58
    اما بعد کارکنان پناهگاه
    کار هوشمندانهای کردند،
  • 6:58 - 7:02
    چرا که هارپر را
    کنار جسد آوردند تا آن را ببیند.
  • 7:02 - 7:05
    و ابتدا، هارپر جسد دوستش را تکانی داد،
  • 7:05 - 7:08
    اما بعد روی جسد دراز کشید،
  • 7:08 - 7:11
    و بیش از یک ساعت همانجا
    کنار جسد دوستش ماند.
  • 7:12 - 7:15
    و یک هفته بعد،
  • 7:15 - 7:17
    دوران سختی از سر گذراند.
  • 7:17 - 7:20
    باید به همان آبگیری برمیگشت که
    با «کول» به آنجا رفته بود،
  • 7:20 - 7:22
    و دوست دیگری هم نمیخواست.
  • 7:23 - 7:25
    و در عرض دو ماه او نیز جان سپرد.
  • 7:26 - 7:28
    حالا، خوشحالم که بگویم
  • 7:28 - 7:31
    که همه حیوانات سوگواری
    به این دردناکی ندارند.
  • 7:31 - 7:36
    تابستان پیش، به بوستون رفتم
    تا دختر بزرگم سارا را ببینم.
  • 7:36 - 7:38
    با همسرم چارلی بودم.
  • 7:38 - 7:41
    واقعا نیاز به استراحت داشتم.
  • 7:42 - 7:45
    اما تسلیم شدم و ایمیل کاریم را چک کردم.
  • 7:45 - 7:46
    میدانید چطور است دیگر.
  • 7:46 - 7:51
    و مکاتبهای درباره
    یک الاغ افسرده آمده بود.
  • 7:51 - 7:54
    حالا، به عنوان یک انسانشناس
    این چیزی نبود که انتظارش را داشتم،
  • 7:54 - 7:56
    اما خب بود دیگر
    و خوشحالم که آن را خواندم.
  • 7:56 - 8:00
    چون الاغی به نام لنا به یکی دیگر
    از پناهگاههای حیوانات رفته بود،
  • 8:00 - 8:02
    این یکی در آلبرتا، کانادا،
  • 8:02 - 8:04
    تنها الاغ آنجا بود،
  • 8:05 - 8:08
    و به همین دلیل برای
    دوست پیدا کردن به دردسر افتاده بود.
  • 8:08 - 8:11
    اما او بالاخره با اسبی سالخورده
    به نام جِیک دوست شد،
  • 8:11 - 8:14
    و به مدت سه سال، جدانشدنی بودند.
  • 8:14 - 8:18
    اما دلیل ایمیلی هم که آمده بود
    این بود که جِیک، در ۳۲ سالگی، اسب،
  • 8:18 - 8:21
    شدیدا بیمار شده بود و
    مجبور بودند به زندگیش خاتمه دهند،
  • 8:22 - 8:25
    و قضیه از این قرار بود.
  • 8:25 - 8:27
    این لِناست که برسر خاک جِیک ایستاده،
  • 8:27 - 8:31
    نمیخواست شب به خانه بیاید.
    دلش نمیخواست غذا بخورد.
  • 8:31 - 8:33
    نمیخواست یرای نوشیدن آب داخل بیاید.
  • 8:33 - 8:36
    بر روی خاک او سم میکوبید
    از پریشانی ناله میکرد،
  • 8:36 - 8:38
    و همانجا ماند.
  • 8:38 - 8:41
    پس صحبت کردیم و
    فکرهایمان را روی هم گذاشتیم.
  • 8:41 - 8:43
    برای چنین موجودی چه میکردید؟
  • 8:43 - 8:45
    و ما درباره نقش زمان
    در این قضیه صحبت کردیم،
  • 8:46 - 8:48
    از عشق و مهربانی بیشتر از سوی مردم،
  • 8:48 - 8:51
    و اینکه اصرار کنیم تا دوست جدید بیابد.
  • 8:51 - 8:56
    و اینجا جایی است که خط سیری
    متفاوت از هارپر پیدا کرد (اردکی که مرد)،
  • 8:56 - 8:58
    زیرا او دوست جدیدی پیدا کرد،
  • 8:58 - 9:01
    و کارکنان پناهگاه حیوانات
    نوشتند که این راه جواب داده است.
  • 9:02 - 9:05
    حالا گاهی، دانشمندان، مشاهدات خود را
  • 9:06 - 9:07
    با تحلیل هورمونی تکمیل میکنند.
  • 9:08 - 9:11
    مثالی ازدانشمندان در بوتسوانا وجود دارد،
  • 9:11 - 9:15
    که مواد مدفوعی بابونها را برداشته
    و در دو گروه مختلف مقایسه کردند.
  • 9:15 - 9:20
    اولین گروه مادهبابونهایی بودند که
    شاهد حمله یک شکارچی بودند
  • 9:20 - 9:22
    و کسی را در این حمله از دست داده بودند،
  • 9:22 - 9:25
    و گروه دوم ماده بابونهایی بودند که
    شاهد حمله بودند
  • 9:25 - 9:27
    اما کسی را از دست نداده بودند.
  • 9:27 - 9:29
    و هورمونهای استرس
    در آن گروه اول بوجود آمده بود.
  • 9:30 - 9:31
    اما موضوع این است که:
  • 9:31 - 9:34
    این دانشمندان تنها آنها را «بوزینههای
    نگران و مضطرب» نخواندند،
  • 9:34 - 9:36
    بلکه آنها را «بوزینههای داغدیده»
    هم نامیدند،
  • 9:36 - 9:40
    و این به دلیل مشاهداتی است
    که آنها انجام دادهاند.
  • 9:40 - 9:43
    برای نمو نه این دوتا مادر و دختر
    بسیار با هم صمیمی و نزدیک بودند،
  • 9:43 - 9:45
    و دختر، توسط یک شیر کشته شد.
  • 9:46 - 9:49
    مادر از همه دوستان و
  • 9:49 - 9:52
    و گروه نگهداریاش دور شد،
    و چند هفتهای تنها ماند --
  • 9:53 - 9:55
    به سوگواری --
  • 9:55 - 9:58
    و سپس به تدریج به حالت عادی بازگشت
    و به آرامی بهبود پیدا کرد.
  • 9:59 - 10:02
    بنابراین ما بوزینههای سوگوار هم داریم.
  • 10:02 - 10:06
    آیا روزی میرسد که دانش چیزی درباره
    زنبورهای سوگوار به ما بگوید؟
  • 10:06 - 10:09
    آیا درباره قورباغههایی خواهیم شنید
    که سوگواری میکنند؟
  • 10:09 - 10:13
    من اینطور فکر نمیکنم، و فکر میکنم
    دلیلش هم این است که
  • 10:13 - 10:16
    چون حیوانات به یک رابطه شخصی
    و نزدیک نیازمندند تا این اتفاق بیافتد.
  • 10:17 - 10:21
    در ضمن میدانم که هم شرایط مهم است،
    و هم شخصیت اهمیت دارد.
  • 10:21 - 10:24
    من سگ و گربههایی که سوگواری میکنند
    را مستند کردهام،
  • 10:24 - 10:26
    از حیواناتی که که همدم ما هستند،
  • 10:26 - 10:29
    اما با زنی هم ارتباط دارم که
    به شدت ناراحت است،
  • 10:29 - 10:31
    چون سگش غصه نمیخورد.
  • 10:32 - 10:35
    او به من گفت: «سگ اولی که درخانه درگذشت،
  • 10:35 - 10:38
    حیوان دوم نگران به نظر نمیرسد، سگ دومی.
  • 10:38 - 10:40
    چه مشکلی دارد؟»
  • 10:40 - 10:41
    (خنده حاضرین)
  • 10:41 - 10:43
    وقتی به حرفهایش گوش میدادم،
  • 10:43 - 10:47
    متوجه شدم که این سگ تنها حیوان خانگی بود،
  • 10:47 - 10:50
    و تا آنجا که به او مربوط میشد،
    معامله خیلی خوبی هم بود.
  • 10:51 - 10:53
    پس شرایط مهم است.
  • 10:55 - 10:57
    حالا در هر صورت، حیوانات
  • 10:57 - 10:59
    دقیقا مثل ما عزاداری نمیکنند.
  • 10:59 - 11:01
    ما خلاقیت انسانی داریم.
  • 11:01 - 11:05
    ما اندوهمان را نقاشی میکنیم،
    میرقصیم،
  • 11:05 - 11:07
    اندوهمان را مینویسیم.
  • 11:07 - 11:09
    ما همچنین در طول زمان و فضایش
  • 11:09 - 11:12
    برای افرادی که نمیشناسیم
    به سوگ مینشینیم.
  • 11:12 - 11:14
    هنگامی که به برلین رفتم
    این را به شدت احساس کردم
  • 11:14 - 11:17
    وقتی که در مراسم یادبود هولوکاست ایستادم.
  • 11:17 - 11:20
    حیوانات دقیقا مثل ما اندوهگین نمیشوند،
  • 11:20 - 11:23
    اما این به این معنا نیست
    که غم آنها واقعی نیست.
  • 11:23 - 11:26
    واقعی و سوزناک است،
  • 11:26 - 11:28
    و اگر بخواهیم میتوانیم آن را ببینیم.
  • 11:29 - 11:32
    خب، من هردوی والدینم را از دست دادهام.
  • 11:32 - 11:36
    من دوست نازنین جوانی را
    بهخاطر ایدز از دست دادهام.
  • 11:36 - 11:41
    فکر میکنم بیشتر شما که اینجایید
    کسی را از دست دادهاید.
  • 11:41 - 11:44
    و آن را مایه تسلی واقعی،
  • 11:44 - 11:49
    و آرامش یافتهام و میدانم که
    تنها موجودات روی زمین نیستیم
  • 11:49 - 11:51
    که عشق و اندوه را احساس میکنیم.
  • 11:52 - 11:54
    و فکر میکنم این مهم است.
  • 11:54 - 11:57
    همچنین فکر میکنم که ما
    میتوانیم گامی پیشتر بگذاریم،
  • 11:57 - 11:59
    و میتوانیم درک کنیم
    که واقعیت اندوه حیوانات
  • 11:59 - 12:03
    میتواند به ما کمک کند بهتر باشیم
    و برای حیوانات بهتر عمل کنیم.
  • 12:03 - 12:06
    این امر در حال حاضر
    با تالِکوا دارد اتفاق میافتد،
  • 12:06 - 12:11
    چرا که ایالاتمتحده و کانادا
    مذاکرات خود را با فوریت بیشتری
  • 12:11 - 12:12
    برای چگونگی کمک به اورکاها،
  • 12:13 - 12:15
    نحوه احیای آزادماهی جویبار و نحوه
  • 12:15 - 12:17
    کمک به کاهش
    آلودگی آب تجدید کردهاند.
  • 12:17 - 12:20
    همچنین میتوانیم بفهمیم
    که اگر اندوه واقعی باشد،
  • 12:20 - 12:22
    این باور شگرف به این مفهوم وجود دارد
  • 12:22 - 12:25
    که حیوانات گستره گستردهای
    از چیزها را احساس میکنند.
  • 12:26 - 12:30
    پس میتوانیم درخوشحالی،
    ناراحتی، حتی امید تاملی کنیم.
  • 12:30 - 12:32
    و اگر این کار را بکنیم،
  • 12:32 - 12:35
    این روشی است که میتوانیم
    شروع به اندیشیدن درباره جهان کنیم.
  • 12:35 - 12:37
    ما میتوانیم به اُرکاهابنگریم و بگوییم،
  • 12:37 - 12:40
    میدانیم که آنها اندوهگینند، میدانیم که
    آنها زندگی شان را احساس میکنند،
  • 12:40 - 12:45
    و میتوانیم آنها را به تانکهای کوچکی
    در پارکهای تفریحی محدود نکنیم
  • 12:45 - 12:48
    تا مجبورشان کنیم برای
    سرگرمی ما اجرا داشته باشند.
  • 12:48 - 12:50
    (تشویق)
  • 12:51 - 12:53
    سپاسگزارم.
  • 12:53 - 12:56
    میتوانیم به فیلها بنگریم و بگوییم،
    بله، آنها هم سوگواری میکنند،
  • 12:56 - 12:59
    و میتوانیم تلاشهای خود را
    علیه جایزه بینالمللی شکار
  • 12:59 - 13:01
    و در برابر شکار غیرقانونی تجدید کنیم.
  • 13:01 - 13:03
    (تشویق)
  • 13:03 - 13:05
    سپاسگزارم.
  • 13:05 - 13:08
    و میتوانیم به نزدیکترین خویشاوند زنده،
    میمونها و بوزینهها بنگریم،
  • 13:08 - 13:12
    و بدانیم که بله آنها هم به سوگ مینشینند،
    زندگی شان را احساس میکنند،
  • 13:12 - 13:14
    بنابراین آنها مستحق محدود شدن به
  • 13:14 - 13:17
    آزمایشهای زیستپزشکی بسیار تجاوزآمیز
  • 13:17 - 13:19
    در طی سال های متمادی نیستند.
  • 13:19 - 13:21
    و میدانید --
  • 13:21 - 13:22
    (تشویق)
  • 13:22 - 13:25
    آن اردکها هارپر و کول،
    آنها هم، چیزی به ما آموختند.
  • 13:25 - 13:29
    آنها به ما کمک کردند تا دریابیم
    و درک کنیم که آنچه میخوریم،
  • 13:29 - 13:31
    بر نحوه زندگی حیوانات تاثیر میگذارد.
  • 13:31 - 13:35
    و این فقط درباره خوراک جگر چرب
    و فقط اردکها نیستند.
  • 13:35 - 13:40
    میتوانیم در مورد خوکها و مرغها و
    گاوها در دامداریهای صنعتی فکر کنیم،
  • 13:40 - 13:41
    و میتوانیم دریابیم.
  • 13:41 - 13:45
    میتوانم بگویم که دانشی واقعی است
    که این حیوانات هم احساس میکنند.
  • 13:45 - 13:50
    بنابراین هر بار که
    یک وعده غذایی گیاهی را انتخاب میکنیم،
  • 13:50 - 13:54
    به کاهش درد و رنج حیوانات کمک میکنیم.
  • 13:54 - 13:57
    (تشویق)
  • 13:57 - 14:02
    پس بله، من
    واقعیت اندوه حیوانات را باور دارم.
  • 14:02 - 14:04
    من به واقعیت عشق حیوانی اعتقاد دارم،
  • 14:04 - 14:07
    و فکر میکنم زمان آن رسیده که انسانها
  • 14:07 - 14:09
    تشخیص دهند که ما مالک این چیزها نیستیم.
  • 14:10 - 14:11
    و هنگامی که آن را دریابیم،
  • 14:11 - 14:15
    فرصتی خواهیم داشت برای اینکه
    جهان را برای حیوانات بهتر کنیم،
  • 14:15 - 14:18
    دنیایی مهربانتر، دنیایی ملایمتر،
  • 14:18 - 14:22
    و راه درازی در پیش است،
    ما ممکن است فقط خودمان را نجات بدهیم.
  • 14:22 - 14:24
    بسیار از شما سپاسگزارم.
  • 14:24 - 14:25
    (تشویق)
  • 14:25 - 14:27
    متشکرم. سپاسگزارم از شما.
  • 14:27 - 14:29
    (تشویق)
Title:
اندوه و عشق در قلمرو حیوانات
Speaker:
باربارا جی. کینگ
Description:

از سوگواری اُرکاها گرفته تا فیل‌های پریشان و اندوهگین، انسان‌شناس زیستی باربارا جی. کینگ، شاهد اندوه و عشق در سرتاسر قلمرو حیوانات بوده‌است. در این سخنرانی شگفت‌انگیز، او شواهدی مبنی براین‌که بسیاری از حیوانات، احساسات پیچیده را تجربه می‌کنند، شرح می‌دهد و راه‌هایی پیشنهاد می‌دهد که همه ما می‌توانیم اخلاقی‌تر عمل کنیم، از جمله هرباری که غذا میل می‌کنیم. وی می‌گوید: «حیوانات دقیقا مثل ما سوگواری نمی‌کنند، اما این به آن معنا نیست که اندوه آن‌ها واقعی نیست.» «این واقعی و دردناک است و ما اگر بخواهیم، می‌توانیم آن را دریابیم.»

more » « less
Video Language:
English
Team:
closed TED
Project:
TEDTalks
Duration:
14:42

Persian subtitles

Revisions